11 - نقش امام منتظر (عجّل اللَّه تعالى فرجه)
اللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلَى وَلِيِّ أَمْرِكَ القائِمِ المُؤَمَّل، وَالعَدْلِ
المُنْتَظَرِ، وَحُفَّهُبِمَلائِكَتِكَ المُقَرَّبِينَ، وَأَيِّدْهُ بِرُوحِ
القُدُوسِ يا رَبَّ العالَمِينَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِيَ إِلَى كِتابِكَ، وَالقائِمَ بِدِينِكَ،
اسْتَخْلفْهُ فِيالأَرْضِ كَما اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ
لَهُ دِينَهُ الَّذِي ارْتَضَيْتَهُلَهُ، أَبْدِلهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً
يُعْبُدُكَ لا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً. اللّهُمَّ أَعِزَّهُوَأَعْزِزْ بِهِ،
وَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزِيزاً، وَافْتَحْ لَهُ
فَتْحاًيَسِيراً، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً.
اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَسُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتَّى لا يَسْتَخْفِي
بِشَيْءٍ مِنَالحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الخَلْقِ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمةٍ تُعِزُّ بِها
الإِسْلامَ وَأَهْلَهُ،وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فِيها
مِنَ الدُّعاةِ إِلَى طاعَتِكَ، وَالقادَةِإِلَى سَبِيلِكَ، وَتَرْزُقُنَا بِها
كَرامَةَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ ما عَرَّفْتَنا مِنَ الحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَما قَصُرْنا عَنْهُ
فَبَلِّغْناهُ.
"خدايا درود فرست بر ولىّ امر خود، قائمى كه آرزوى او دارند و عدالتى كهچشم براه
اويند و او را با فرشتگان مقربت يارى ده و به روح القدس تأييد كن اىخداوند جهان و
جهانيان.
خدايا او را دعوتگر به سوى كتاب و قائم به دين خود قرار ده و او را در زمينخليفه
گردان همچنانكه پيشينيان او را خليفه كردى و براى او دينش را كه موردرضاى توست
تمكين ده و بيمش را به امنيّت بدل كن، تا تو را پرستد و شرك نورزد.
خدايا عزيزش كن و با او عزيز دار، ياريش ده و با او يارى كن و پيروزيى عزيزاو را
ده، گشايشى آسان او را عطا كن و از نزد خود حجّت و چيرگيى براى او قرار ده.خدايا با
او دين خود و سنّت پيامبرت را آشكار كن تا حقّى، از ترس خلق پنهاننماند.
خدايا اشتياق دولت با كرمت را به پيشگاه تو مىآوريم، دولتى كه اسلامواهل آن را
بدان عزيز دارى و نفاق و اهل آن را بدان خوار كنى و ما را در آن دولت ازدعوتگران به
اطاعت و هدايت كنندگان و پيشوايان به سوى راهت قرار دهى و ما رابه سبب آن دولت،
كرامت دنيا و آخرت روزى كنى.
خدايا هرچه از حق به ما شناساندى ما را بر آن وادار هرچه از آن بازمانديم مارا بدان
برسان.)
نقش امام حجّت چيست ؟
اينكه انسان پيشوايى الهى داشته باشد كه قلباً، نفساً، عقلاً و عملاً با او درپيوند
و ارتباط باشد، وسيلهاى براى تكامل انسان چه بصورت فردى و چهاجتماعى و عامل توجّه
همواره او به نمونهاى آسمانى كه براى او تعيين گشتهاست، به شمار مىآيد و اين
بخشى از حكمت ايمان ما به امام مهدى)عج( استكه به او بعنوان امامى كه شاهد ماست و
نزديك به ما و آگاه از كارها و مراقب اعمالما ايمان داريم، و اين ايمان در شب قدر
آنگاه كه فرشتگاه و روح، سرنوشتومقدّرات بندگان را فرود مىآورند، متجلّى مىگردد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
)إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ
الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِشَهْرٍ * تَنَزَّلُ
الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ
هِيَ حَتَّى مَطْلَعِالْفَجْرِ(. )سوره قدر(
بنام خداوند بخشنده مهربان
"ما اين قرآن را در شب قدر نازل كرديم، و چه تو را به عظمت اين شب قدر آگاهتواند
كرد، شب قدر از هزار ماه بهتر و بالاتر است، در اين شب فرشتگان و روح به اذنخدا از
هر فرمان نازل گردانند، اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه."
در اين شب مبارك فرشتگان مقدّرات حكيمانه را فرود مىآورند:
)فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ(. )سوره دخان، آيه 4)
"در آن شب هر امر با حكمت معيّن و ممتاز مىگردد."
همه اين تحوّلاتى كه بايد در يك سال پديد آيد در شب قدر از سوى خداوندمقدّر
مىگردد، سلامت انسان، فقر و بيمارى و ثروت و بزرگوارى يا خوارى او درميان مردم و
همچنين پيشرفت يا عقب ماندگى امّت، تمدّن و فرهنگ يا جاهليّتآن... همه اين
سرنوشتها در شب قدر مقدّر مىگردد:
)فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ * أَمْراً مِنْ عِندِنَا ...(. )سوره دخان،
آيات 5 - 4)
"در آنشب هر امر باحكمت معيّن وممتاز مىگردد، تعيين آنامر از جانب ماست."
امّا پرستش اين است: فرشتگان مقدّرات زندگى و بندگان را بر چه كسىفرود مىآورند؟
در پاسخ مىگوييم: از تكريم خدا براى بنى آدم، يكى آن است كهاز خودشان حجّتهايى
قرار داده كه فرشتگان بر آنها فرود مىآيند، پس در هر عصرىاز تاريخ، از زمان آدم
تا امروز در شب قدر فرشتگان بر شهر فرود مىآيند، در عهدآدم بر آدم، پس از او بر
شيث، بعد بر ادريس، سپس بر ابراهيم و موسى و عيسىومحمّدصلى الله عليه وآله و سپس
بر اوصياى او امامان معصوم، يكى پس از ديگرى و اكنون برامام مهدى منتظر)عج( زيرا او
حجّت خدا بر بندگان است و دعا زمانى كه بر امامدرود مىفرستد بر آن است كه پيوند
ميان مؤمنان و حجّت خدا را عميقتر كند. "خدايا درود فرست بر ولىّ امر خود، قائمى(3)
كه آرزوى او دارند و عدالتىكه چشم براه اويند و او را با فرشتگان مقربت يارى ده و
به روح القدس تأييد كن اىخداوند جهان و جهانيان."
روح القدس در اينجا يعنى آن روحى كه در شب قدر فرود مىآيد و او كسىاست كه خداوند
بندگان مؤمن و انبياء و اوصيا را به وسيله او تأييد كرده است.
و اوست كه خدا دربارهاش مىگويد:
)وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم
مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً(.
)سوره اسراء، آيه 85)
"از تو درباره روح مىپرسند بگو روح به فرمان خداوند من است."
دعا مىگويد: "ولى امر تو، قائمى كه آرزوى او دارند..." پس امام بر امرخدا قيام
مىكند "در آن شب هر امر با حكمت معيّن و ممتاز مىگردد، تعيين آن امراز جانب ماست"
امر در اينجا به چه معنى است؟
- خداوند قضا و قدر و امر و سنّتى دارد و سنّتهاى خدا قوانينى است كه براىجهان وضع
كرده و ثابت و تغيير ناپذيرند.
امّا امر خدا برتر از قوانين جهان است و امام حجّت از سوى خدا و به اجازهوتفويض و
قدرت و اسم خدا مكلّف است كه امر از آنِ او باشد.(4)
هدفهاى حقيقى انسان
هر انسانى در اين دنيا هدفهايى دارد كه براى رسيدن به آنها نهايت كوششخود رامى كند
و چه انسان سالم باشد چه بيمار، چه فرادست باشد و چهفرودست، هدف اوست كه مسير
زندگى و كوششهايش را تعيين مىكند. پس اگرهدف كسى رسيدن به نقطهاى معيّن باشد، همه
حركت و كوشش او در جهت آننقطه قرار خواهد گرفت.
امّا اگر هدفش رسيدن به نقطهاى در جهت مقابل آن نقطه باشد پس حركات،رويكردها و
كوششهايش به سوى اين نقطه ديگر قرار خواهد گرفت و حركت بهسوى شمال يا جنوب، شرق يا
غرب يكسان و مساوى نيست. اين چنين استهدف انسان كه مسير زندگيش را تعيين مىكند،
امّا مشكل انسان اين است كهبدرستى نمىداند هدف سليمى كه كوشش در جهت آن شايسته
است، كداماست؛ يا به تعبير بهتر مشكل انسان از آنجا سرچشمه مىگيرد كه وى قادر
نيست تاهدفش را در زندگى مشخّص نمايد!
ديگرانند كه هدفهايى راكه هدفهاى حقيقى او نيستند بر او ديكته مىكنندواو بعد از
زمانى نه چندان كوتاه، ساختگى بودن اين اهداف را در مىيابدومىفهمد كه همه تلاشها
و حركاتش در جهت نقطهاى نادرست بوده است و بهخودش خدمت نكرده، بلكه به ديگران يا
شيطان خدمت كرده است:
)قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ
فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً(.
)سوره كهف، آيات 104 - 103)
"بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه كنيم؟ كسانى كه سعيشان در زندگى دنياتباه
شد و خود مىپندارند كارى نيك مىكنند."
بنابراين مشكل نخست انسان آن است كه هدفهاى او غالباً اهدافى حقيقىنيستند، امّا
مشكل ديگر اين است كه گاه هدفهاى انسان هماهنگ با فطرت و تواناو نبودهاند. بسيارى
از ما همه زندگى خود را در قالبهايى تنگ و هدفهايى بسيارمحدود فشرده مىكنيم، زيرا
نفس خود و مقدار طاقت و توانى را كه خدا به ما دادهنمىشناسيم. خدا انسان را
آفريده تا پيشوا وسرور طبيعت و جهان باشد و پادشاهىدر بهشت كه فرشتگان خدمتش كنند!
امّا تنگ نظرى به خود، چنانمى كند كهانسان براى خود هدفى محدود برگزيند، هدفى كه
با همه تلاش خود در راه رسيدنبه آن بكوشد و اين نيز باعث خسران اوست. كسانى هستند
كه اهداف و آيندهنگرى عاليى دارند امّا بصورت فردى؛ مثلاً همه هدفشان اين است كه
ثروتمندوصاحب مال و املاك شوند يا بلند آوازه گردند يا به تسلّط رسند، امّا ديگر
چه؟درباره ديگران چطور؟ هيچ چيز! هرگاه هدف انسان فردى باشد با اهداف ديگراندر
تعارض و تصادم قرار خواهد گرفت! و بالآخره باعث وقوع درگيريهاى اجتماعىكه متعلّق
به قويتر است مىگردد.
و دعاهاى به جامانده از معصومين از طريق معانى ستوده خود مىكوشند تاهدف انسان و
مسير او در زندگى تصحيح شود و اين از راه تحكيم اين امور در انساناست:
الف - براى خود هدفى تعيين كند.
ب - انسان خودش اين هدف را براى خود تعيين كند نه اينكه ديگران به اوديكته كنند.
ج - اين هدف بايد هدفى عالى باشد نه پست.
د - هدفش هدفى باشد مشترك ميان او و ديگران و فردى نباشد. پس بهجاى آنكه براى
رسيدن به سلطنت بر خود سختگيرى، بهتر است كه توومجموعهاى كه مىشناسى، تو و
اجتماعى كه در آن زندگى مىكنى با هم براىسلطان عادل كار كنيد وقتى سلطان عادلى
باشد خير او همه گير و عمومى خواهدشد. به جاى كوشش براى كسب ثروتى كه راه آن مستلزم
انتشار فقر و مخالفت باامّت و پيروى امّت از بيگانگان باشد، در ساختن تمدّنى كه همه
از خيرات آنبهرهمند شوند كوشش كنيد؛ كار كنيد تا كشورهايى پيشرفته و صنعتى باشد
تا همهاز آن بهرهور شوند.
بجاى آنكه بكوشى تا به تنهايى در زندگى مرفهى باشى، بكوش تا اخلاقفاضله در جامعه
منتشر شود، پس اگر اخلاق فاضله منتشر شد همه بزودى دروضعيّتى خوب در آرامش و
اطمينان زندگى خواهند كرد.
بنابراين از اهداف دعا، يكى، تصحيح مسير انسان و اهداف بزرگ اوست.هرگاه انسان اين
هدفها را براى خود رسم كند با ديگران هماهنگ خواهد شدوسپس نهايت كوشش خود را براى
تحقّق اين اهداف خواهد نمود.
هرگاه هدف انسان شخصى باشد، مثل ثروتمند شدن، بزودى تنبلى از خودنشان مىدهد واز
كار شانه خالى مىكند زيرا از شخصيّت راستين خود آگاه نيست.
ولى وقتى هدف، برپايى حكم خدا در زمين باشد انسان همه تلاش خود رابراى تحقّق آن
مبذول مىدارد و هر چند راه دراز باشد عزم و پافشارى او افزونمىگردد. از اينرو
همه توانهايش شكوفا مىشود، پس به اين سبب انسانى متكاملو نامتناهى و نامحدود
مىشود، زيرا مىداند كه حتّى اگر به هشتاد سالگى برسدهدفهايى در پيش رو دارد كه
بايد آنها را متحقّق كند پس همواره با نشاط و سرزندهخواهد بود حتى اگر پيرى فرتوت
باشد، زيرا داراى توان عظيم نفسى است. ازاينرو مردى همچون "سليمان بن صرد خزاعى" را
مىبينيم كه رهبرى نبردىجانبازانه را بعهده مىگيرد در حاليكه عمرش از نود سال
گذشته، بى آنكه پيرى او رابه زحمت انداخته باشد. و سبب آن است كه او صاحب شعله هدف
عالى در ضميرخود است كه او را بسوى شكوفا كردن توانهايش مىراند. در پايان دعاى
افتتاحآنچه را كه توقّعات و اهداف حقيقى ما را در زندگى ترسيم و تعيين
مىكند،مىخوانيم؛ دعا حول محور مولا وامام ما حجّت بن حسن مهدى)عج( و قراردادن ما
از ياران و ياوران او، مىگردد:
"خدايا او را دعوتگر به سوى كتاب و قائم به دين خود قرار ده و او را در زمينخليفه
گردان همچنانكه پيشينيان او را خليفه كردى و براى او دينش را كه موردرضاى توست
تمكين ده و بيمش را به امنيّت بدل كن، تا تو را پرستد وشركنورزد."
در اينجا بايد به چند مسئله اشاره كنيم:
1 - اگر مؤمنين دعا كنند خدا اجابت مىفرمايد، پس ما در مسير اين جهانوآينده آن،
به اندازهاى معيّن، اثرى داريم. پس هر كدام از ما مىتوانيم براى نزديكشدن فرج
امام حجّت عمل كنيم و اين از طريق دعا با روح اميد است، نه با روحيأس و نااميدى.
2 - دعا در همين حالت داراى گونهاى آيندهنگرى است، يعنى انسان بايد دربرنامه
زندگى خود عمل پيوسته و هميشگى براى رسيدن به اين هدف، از جهتفراهم آوردن وسايل و
آماده كردن راههاى ظهور امام حجّت)عج( را قرار دهد.پس دعا در حقيقت تعبيرى است از
برنامه مؤمن و اهداف او.
3 - هنگامى كه انسان براى امام منتظر دعا مىكند با اين كار بخشى از حق اورا بر
خويش ادا مىكند، همچنين اين كار منجر به استوار كردن رابطه اقتدا و پيروىاز امام
مىشود.
"خدايا او را دعوتگر به سوى كتاب و قائم به دين خود قرار ده و او را در زمينخليفه
گردان همچنانكه پيشينيان او را خليفه كردى و براى او دينش را كه موردرضاى توست
تمكين ده."
اين دين، دين اسلام است، امّا اسلام كامل، اسلام ناب و اصيل، و آنچهامام حجّت در
نشر آن در همه جاى زمين و جا دادن آن در دلهاى بشريّت مىكوشد.
"بيمش را به امنيّت بدل كن، تا تو را پرستد و شرك نورزد."
امام بر سرنوشت اين دين بيمناك است.
او صدها سال است كه منتظر لحظه ظهور است و در حالت آوارگى و هجرتدائمى در انتظار
لحظه موعود بسر مىبرد، انسان مؤمن اينچنين بايد سختىهاومشكلات را تحمّل كند تا
وقتى كه اهداف و توقّعاتش را محقّق نمايد.
"خدايا عزيزش كن و با او عزيز دار، ياريش ده و با او يارى كن و پيروزيىعزيز او را
ده، گشايشى آسان او را عطا كن و از نزد خود چيرگى براى او قرار دهوحجّتى روشن كه
يار او باشد "عطا فرما" در قرآن مىخوانيم:
)وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل
لِي مِن لَدُنكَسُلْطَاناً نَصِيراً ()سوره اسراء، آيه 80)
"و بگو كه بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من ازجانب خود
بصيرت و حجّت روشنى كه دايم يار و مددكار باشد عطا فرما."
پس ما از خدا مىطلبيم كه چيرگى و نيرويى به ما بدهد، نه نيروى خود،بلكه نيروى
الهى، دور از شهوات و هوسها و تلنبار شدن عوامل منفى در جامعهوهمچنين از خدا در
اين دعا مىطلبيم كه براى امام حجّت)عج( چيرگىپيروزمندانهاى قرار دهد.
"خدايا با او دين خود و سنّت پيامبرت را آشكار كن تا حقّى از ترس خلقپنهان نماند."
ما بسى رنجور مىشويم وقتى مىبينيم كه سنّتهاى پيامبر ناپديد شدهونشانههاى رسالت
مندرس گشته و خلاف احكام خدا بطور آشكار در همهكشورهاى اسلامى، انجام مىگيرد و ما
در بسيارى از اوقات ناچاريم از روى تقيّهسكوت كنيم، امّا ما در اينجا از خدا
مىخواهيم كه امام حجّت را ظاهر فرمايد تاديگر تقيّهاى نباشد و اسلام حكمفرما و
چيره شود.
دعا سپس مىپردازد به ترسيم نقشه هدفهاى راستين انسان در زندگى،هدف، صاحب املاك و
زن و فرزند شدن و لذّت و بهرهورى از اينها نيست، هدفاساسى اين است كه انسان نقشى
فعّال و سازنده در تصحيح مسير زندگى داشتهباشد:
"خدايا اشتياق دولت با كرامت را به پيشگاه تو مىآوريم، دولتى كه اسلامواهل آن را
بدان عزيز دارى و نفاق و اهل آن را بدان خوار كنى و ما را در آن دولت ازدعوتگران به
اطاعت و هدايت كنندگان وپيشوايان به سوى راهت قرار دهى و ما رابه سبب آن دولت،
كرامت دنيا و آخرت روزى كنى."
بنابراين هدف اوّل برپايى حكومت اسلامى راستين است، نه حكومتاسلامى منافقانه بر
طبق اسلام ساختگى و هماهنگ با اميال غرب يا شرق.
هدف دوم اين است كه انسان در اين حكومت نقش پيشتاز را داشته باشد،پس ما نبايد منتظر
باشيم كه ديگران براى ساختن دولت اسلامى اقدام كنند، ماييمكه بايد آن را بنا كنيم
و ماييم كه براى اجراى نقش پيشتاز بايد بپاخيزيم: "و در آندولت ما را از دعوتگران
به طاعتت وراهنمايان و پيشوايان به سوى راهت قراردهى"، ما چه از نظر گفتار و چه
ازنظر كردار نقشى پيشتازانه داريم، دعوت بهفرمانبردارى خدا اجراى اين نقش است از
نظر گرفتار و رهبرى به سوى راه او اجراىاين نقش است از نظر عمل و به صحنه آمدن. "و
به سبب آن دولت، كرامت دنياوآخرت را روزى ما كنى"، اين است هدف دولت اسلامى، كرامت
يعنى استقلالوخير و فضيلت، بالاترين هدف دولت اسلامى اين نيست كه به پيشرفت
مادى،اگر اين پيشرفت به قيمت استقلال و فضيلت و نيكى به مردم تمام شود، برسد؛مثالى
مىزنيم: امريكاييها از نظر تمدّن پيشرفت كردهاند، امّا به قيمت ملّتهاوفضيلت
واسرائيل نيز از نظر تمدّن پيشرفته است امّا به قيمت استقلال خود، زيرادولت كوچكى
است وابسته و مرتبط به غرب، بلغارستان نيز پيشرفته است، امّا بهقيمت استقلالش زيرا
پيرو شرق است.
امّا دولت اسلامى درپى پيشرفت است، امّا در كنار استقلال و استقلال رامىخواهد و در
كنار آن فضيلت را.
"خدايا هرچه از حق به ما شناساندى ما را به آن وادار و هرچه از آن بازمانديمما را
بدان برسان."
امّا چگونه به اين هدف مقدّس برسيم؟
به وسيله دو چيز:
- "هرچه از حق به ما شناساندى ما را بر آن وادار"، به اندازه شناختمان ازحقايق
مسئوليّت بپذيريم، پس اگر دانستيم كه جهاد واجب است مسئوليّت آن رابعهده گيريم.
- "و هرچه از آن بازمانديم ما را بدان برسان"، وقتى به نقص خود دردانستهها و فرهنگ
دينيمان پى برديم، بايد بكوشيم كه اين نقص را بر طرف كنيم،پس انسان بايد آن اندازه
از دين را كه مورد شناخت اوست بكار بندد و آن مقدار راكه نمىشناسد در جستجوى شناخت
آن باشد.