دعا در سنّت
دعا سلاح مؤمن است
گاهى انسان به كارهاى نيك خود اعتماد مىكند و بدانها فريفته مىشودوبخطا، خود را
به خدا نزديكترين كسى مىشمارد و سزاوار پاداشى كامل مىبيند،امّا وقتى به اين امر
مىانديشيم مىبينيم كه همه كارهاى نيك ممكن است همسنگو هموزن يك كاربد و يك گناه
عمدى نباشد.
ما نبايد به كارهاى خود مغرور شويم و در ارتباطمان با خداوند به آنها تكيهكنيم،
زيرا آن چيزى كه ما را براى رحمت خدا مىپرورد و مىگزيند، همانادعاست. خداوند در
اين باره مىگويد:
(قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ...).
(سوره فرقان، آيه 77)
"بگو اگر دعاى شما نبود خداى من چه اعتنايى به شما مىكرد؟"
اگر توسّل انسان به دعا و تضرّع نبود خداوند به انسان و اعمالش اعتنايىنمىداشت.
از اينروست كه در حديث آمده:
"الدعاء سلاح المؤمن". )بحار الانوار، ج93، ص289)
"دعا سلاح مؤمن است."
احاديث، تعبيرى از روح و معنى قرآن و تفسير مضامين آن هستند. احاديثنيز بر دعا،
اهمّيت و ضرورت آن و اينكه دعا سلاح انسان در برابر امور منفى نفسوسختيهاى زندگى،
بلكه سلاح و ابزارى است براى انسان كه با كمك آن مىتواندبه اهداف بلند خود دست
يابد، تأكيد دارند.
در پيشاپيش اين احاديث، حديث از امام رضاعليه السلام روايت شده است و اوسند آن را
از طريق پدرانش به رسول گرامى ما محمّدصلى الله عليه وآله مىرساند كه فرمود:
قال النبيّصلى الله عليه وآله: "الدعاء سلاحالمؤمن، وعمادالدين، ونور السموات
والأرض".
)بحار الانوار، ج90 - باب فضل الدعاء والحثّ عليه(
"دعا سلاح مؤمن، ستون دين و روشنايى آسمانها و زمين است."
اين روايت شامل سه امر است كه شايسته است در هر كدام درنگى و تأمّلىكنيم تا از
آنها نكاتى تازه درباره دعا استنباط نماييم:
الف - سلاح مؤمن
مؤمن در زندگيش با سه خطر روبرو مىشود:
1 - با توانى خويش، زيرا انسان از ضعف آفريده شده و وجودش با ناتوانىآميخته است،
زندگيش محصور محدوديتهاست، عمر، علم، نيرو و جنبشش دردنيا نيز محدود است. سؤال اين
است كه: انسان از اين ناتوانى، كه او را فرا گرفتهاست، چگونه رها شود؟ و در برابر
آن چگونه مقاومت ورزد؟ و چگونه از زندانناتوانى ذاتى خود آزاد گردد؟ انسان از اين
زندان با كمك نيرويى برونى و امدادىغيبى، آزاد مىشود و آن همانا پيوند و رابطه با
خداى سبحان است.
اين حالت را در خويش بيازما: آنگاه كه مىخواهى كارى كنى كه بر تو دشوارمىنمايد،
مثلاً وقتى مىخواهى نماز شب بخوانى، ساعت را براى وقتى مشخّصكوك مىكنى، زنگ به
صدا در مىآيد و تو بيدار مىشوى، امّا غلبه بر ضعف رادشوار مىيابى و خواب بر تو
چيره مىشود، تنت در برابر برخاستن مقاومتمىكند و عقل و شعورت سست است، در اين
حال چگونه به نفس نهيب مىزنىوتصميم به برخاستن مىگيرى؟
در اين هنگام در برابر تو، راهى بيش نيست و آن اين است كه خدا را بيادآورى و بر او
توكّل كنى و از او توفيق خواهى، چيزى نخواهد گذشت كه گويىروحى تازه در كالبدت
دميده شده است و تو را در برخاستن يارى مىدهد تا نمازشب را ادا كنى. از اينروست كه
دعا سلاح مؤمن است در برابر امور منفى نفس.
2 - مؤمن در پيرامون خود با نواقص طبيعت روبرو است و طبيعت نيز براىانسان
هراسانگيز است و آدمى فطرتاً از طبيعت مىترسد. كودك را مىبينيد كهمعمولاً از
تاريكى، بيابان و صداهاى ناآشنا مىترسد، انسان بالغ نيز از بسيارى ازعرصههاى
طبيعت مىهراسد، امّا او توانسته است با دانش و خرد خويش بربعضى از امور ترسناك
چيرگى يابد، بى آنكه ترس از طبيعت كاملاً از ميان برود.اين ترس، همان عاملى است كه
پيش از خطرات طبيعى، آدمى را شكستمىدهد، زيرا انسان هراسناك توان رويارويى با
امور وحشتآور را ندارد، خدا همهآنچه را كه در آسمان و زمين است، مسخّر انسان
گردانيده، پس انسان ناچار استبه سلاحى مجهّز شود كه با آن در برابر اين ترس
ايستادگى كند و سپس در برابرخطرات طبيعى بايستد. اين سلاح، سلاح دعاست.
وقتى در بيابان يا جنگل تنها هستى و ترس از چيزى در تو پديد مىآيدوزمانى كه در
برابر كوهى بلند يا هر پديده طبيعى ديگر بر ناتوانى خود واقفمىشوى و احساس ضعف
مىكنى، خدا را بخوان تا بر ترس و ناتوانى غلبه يابى.
از اينروست كه در احاديث، دعاهايى براى امور گوناگون آمده است، براىمقاومت در
برابر ترس از بيمارى، جن و تاريكى؛ بعلاوه اينكه توجّه كلّى در نيايشهابه ارتباط
انسان و طبيعت با خداست تا انسان براى سيطره بر طبيعت دست بكارگردد. در دعاى "صباح"
كه از امام علىعليه السلام روايت شده مىخوانيم:
اللَّهُمَّ يَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَسَرَّحَ
قِطَعَ اللَّيْلِ المُظْلِمِ بِغَيَاهِبِتَلَجْلُجِهِ، وَأَتْقَنَ صُنْعَ
الْفَلَكِ الدَّوَّارِ فِى مَقَادِيرِ تَبَرُّجِهِ، وَشَعْشَعَ ضِيَاءَ الشَّمْسِ
بِنُورِتَأَجُّجِهِ. يَا مَنْ دَلَّ عَلى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَتَنَزَّهَ عَنْ
مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ؟
"بارالها؛ اى آنكه زبان صبح را به بيان گوياييش بر آورد و پارههاى شب تار رابا
شدّت تاريكيش بر طرف كرد و آفرينش آسمان گردان در اندازههاى بر جهايش رااستوار
ساخت و پرتو خورشيد را با نور فروزانش جلوه داد، اى آنكه به ذاتش خوددلالت مىكند و
از شباهت با مخلوقاتش دورى جسته است..."
اين دعا -با تلاوت پى درپى و مداوم آن- يادآور مىشود كه همه جوانبطبيعت در برابر
خداوند خاضع است، شكوفايى بامدادى طبيعت، شكستتاريكى در برابر پرتو بامداد و افلاك
گردان اين جهان، همه در دست خداستوتحت تسلّط و شكوه و قدرت اوست، بنابراين دليلى
براى ترس از طبيعت وجودندارد، بلكه بر انسان است تا به سلاح ايمان و دانش مجهّز شود
تا بر طبيعتچيرگى يابد و آن را براى خواستهها و اهداف خود تسخير كند.
3 - مؤمن با بيم از عذاب و بلاى خدا مواجه است و دعا سلاح مؤمن استدر برابر عذاب و
بلاى خدا، در حديث آمده:
"الدعاء يردّ القضاء وقد اُبِرم إبراماً".
)اصول كافى، ج4، ص216)
"دعا قضا را بر مىگرداند حال آنكه سخت پا برجاست."
در روايات مىخوانيم كه بر قوم يونس عذاب نازل شد و چنان به آنها نزديكگشت كه گويى
با آنان به اندازه قامت مردى فاصله دارد )يعنى حدوداً دو متر(،عذاب در شرف وقوع بود
و آن را به چشم خويش مىديدند، امّا آنان زارى كردندوخدا را خواندند تا اينكه عذاب
از آنان روى گرداند.
دعا سلاح مؤمن است در برابر عذاب خدا، اين عذابى كه خداوند به سبباعمال و گناهان
انسان بر وى نازل مىكند.
ب - ستون دين
دين ظاهر و جوهرى دارد؛ ظاهر دين، نماز، روزه، حجّ، زكات، خمسوديگر عبادات است،
امّا جوهر و مايه استوارى و برپايى دين چيست؟ اينجوهره و ستون همانا دعاست، زيرا
جوهر دين، اتّصال انسان به خداست و ستونآن عروج انسان به سوى خداوند است "پس نماز
معراج مؤمن است" همچنانكهدر حديث شريف آمده است.
و امّا درباره روزه، آيه كريمه هدف آن را چنين بيان مىدارد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى
الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْتَتَّقُونَ(. )سوره بقره، آيه 183)
"اى كسانى كه ايمان آورديد روزه بر شما نوشته شده است و همچنان بر كسانى كهپيش از
شما بودند نوشته شده بود تا شايد تقوى پيشه كنيد."
پس هدف روزه، تقوى است.
)...وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى...(. )سوره بقره، آيه 197)
"توشه برداريد همانا بهترين توشه تقوى است."
هدف عبادتها حالت عروج وتقوى است ، حالت اتّصال غيبى و پيوند نهانىانسان با خداى
سبحان است و اين با دعا تحقّق مىپذيرد.
خداى متعال از طريق قرآن با انسان سخن گفته است، امّا انسان چگونه باخداوند سخن
مىگويد؟
پاسخ انسان به خدا و سخن گفتنش با معبود، همين دعاست. از اينروستكه دعا ستون دين
است. در "مناجات شعبانيه" مىخوانيم:
"وَاْجْعَلْنى مِمَّنْ ... فَناجَيْتَهُ سِرَّاً وَعَمِلَ لَكَ جَهْراً".
"مرا از كسانى قرار ده كه با آنان در نهان سخن گفتى و براى تو آشكارا كاركردند."
ظاهر دين عملى است كه انسان براى نزديك شدن خداوند، به انجام آنبرمىخيزد، در
حاليكه روح دين مناجات خدا و انسان است.
ج - روشنايى آسمانها و زمين
ازاين تعبير در مىيابيم كه دعا، سهمى بزرگ در به جنبش درآوردن و دگرگونساختن امور
آسمانها و زمين دارد، جوهره هستى آسمانى و زمين به دعاست. درقران مىخوانيم:
(اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ...).
(سوره نور، آيه 35)
"خدا نور آسمانى و زمين است، نور او همانند چراغدانى است."
پس دعا مشكات و مكان تجلّى نور خداست، زيرا از رهگذر دعا و ذكر خداو توسّل به او،
امور آسمانها و زمين سامان مىگيرد و خداوند آنچه را كه تباهىگراييده، اصلاح
مىكند. اين تباهى و فساد، تنها به سبب اعمال مردم است.
)ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ...).
(سوره روم، آيه 41)
"فساد به سبب آنچه مردم حاصل كردند در خشكى و دريا پديدار شد."
با گرويدن انسان به "دعا" و "تضرع" و استوار كردن پيوند خويش با خداوخضوع در برابر
تعاليم او از طريق دعا، فساد آسمانها و زمين از پيشرفت بازمىماند. از اينروست كه
دعا روشنايى و نور آسمانها و زمين است، نورى كه عواملفساد را از راه پاكسازى نفس
بشرى و بالابردن آن تا افقهاى معنوى و معنويات، برمىدارد. ايناست كه دعا سلاح
مؤمن، ستون دين و روشنايىآسمانها وزمين است.
دعا قضا را باز مىگرداند
از امام صادقعليه السلام روايت شده است:
"إنّ الدعاء يردّ القضاء، وإنّ المؤمن ليذنب فيحزم بذنبه الرزق".
)بحار الانوار، ج93، ص88)
"دعا قضا را باز مىگرداند و مؤمن هر آينه گناه مىكند، با گناهش روزى راحرام
مىگرداند."
گفتهاى هست كه: "صدقه دفع بلا مىكند" و اين يعنى اينكه صدقه مانع نزولبلا بر
انسان مىشود. در حاليكه دعا، بلا را حتّى بعد از نزول آن و پس از آنكهقضاىالهى
شد رفع مىكند. گاهى قضا ايناست كه بلايى بر تو نازل شود پس خدا رامىخوانى و او
دعايت را استجابت مىكند و قضا را دفع مىنمايد. پس دعا، قضا رابازمىگرداند. "مؤمن
هر آينه گناه مىكند با گناهش روزىرا حرام مىگرداند"، چرا؟
زيرا اگر كافر گناه كند خدا او را به سبب گناهانش در روز قيامت مجازاتمىكند به جز
بعضى از گناهان بزرگ كه در دنيا نيز مجازات دارد، امّا مؤمن كه پيشخدا محبوب است،
اگر مرتكب گناهى شود خدا در دنيا مجازاتش مىكند تا وقتىدر روز قيامت بر خدا وارد
مىشود بارگران گناهان را بر دوش نكشد. اين است كهبسيارى از مؤمنان در دنيا با
سختيها و مصيبتهاى بسيار به سر مىبرند تا گناهانشانپاك شود.
اين حديث مىگويد: كه مؤمن وقتى گناهى مىكند، به عنوان مجازات ازرزقش محروم
مىشود. پس ما چه كنيم تا از رزقمان محروم نگرديم؟ پاسخ ايناست: بر ماست تا دعا
كنيم زيرا "دعا قضا را بازمىگرداند".
دعا بلا را رفع مىكند
امام صادقعليه السلام از رسول اكرم روايت مىكند كه:
"داووا مرضاكم بالصدقة، وادفعوا أبواب البلاء بالدعاء، وحصّنوا أموالكمبالزكاة
فإنّه ما يُصاد ما تصيد من الطير إلّا بتضييعهم التسبيح".
)بحار الانوار، ج93، ص288)
"بيماران خود را با صدقه درمان كنيد و درهاى بلا را با دعا فروبنديدوداراييهاى خود
را با زكات در امان داريد كه هيچ پرندهاى شكار نمىشود، مگر بهسبب ضايع كردن
تسبيح."
چهبسا جمله آخر اين حديث به اين معنى باشد كه پرندهاى كه در دام صيّادمىافتد،
اين به دام افتادنش، آنچنانكه ما مىپنداريم از سر تصادف نيست و براساس سببى و
قَدَرى است و آن اين است كه آن پرنده خدا را تسبيح نكرده است.
پس كارهاى جهان همگى بر اساس تقدير جريان مىيابند، در حاليكه انسانمىپندارد
كارها تصادفى و بدون دخالت تقدير است. در حديثى از پيامبر آمدهاست:
"إنّ الرزق لينزل من السماء إلى الأرض على عدد قطر المطر، إلى كلّ نفس بماقدّر لها،
ولكن اللَّه فضول فاسألوا اللَّه من فضله". )بحار الانوار، ج93، ص288)
"رزق و روزى از آسمان به اندازه قطرههاى باران بر زمين فرومىآيد و به هركسى به
اندازهاى كه براى او مقدّر شده مىرسد، امّا خدا بسيار داراى فضل استپس از فضلش
بخواهيد."
پس كارها و روزيها از جانب خداوند معيّن و مقدّر شده است، ولى اگر انسانچيز بيشترى
بخواهد بر اوست كه دعا كند و دست نياز به سوى فضل خداوند درازكند. در حديثى ديگر از
امام علىعليه السلام مىخوانيم:
"ادفعوا أمواج البلاء عنكم بالدعاء قبل ورود البلاء، فوالذي فلق الحبّة وبرأالنسمة،
للبلاء أسرعُ إلى المؤمن من انحدار السيل من أعلى التلعة إلى أسفلها ومنركض
البراذين". )بحار الانوار، ج93، ص289)
"موجهاى بلا را پيش از آنكه بر شما وارد آيد، با دعا دفع كنيد، سوگند بهآنكه دانه
را شكافت و جانداران را آفريد بلا بر مؤمن بسيار شتابنده تراست از سرايزشدن سيل از
قلّه و تا ختن اسبان."