داستانهاى كودكى بزرگان تاريخ
جلد ۱
احمد صادقى اردستانى
- ۸ -
بيست و
هفتم ماه مبارك رمضان سال 959 قمرى بود، در روستاى ((جبع
)) از توابع جبل عامل واقع در جنوب لبنان، كه در طول تاريخ محلى عالم پرور و
شيعه خيز بوده، در خانواده شهيد ثانى كودكى پا به عرصه وجود گذاشت، كه او را حسن
نامگذارى كردند. پدرش دانشمندى بزرگ و زعيمى عاليقدر بود و در علم، فضل، زهد،
تحقيق و كرامت مشهور بود و از معدود افرادى محسوب مىشد، كه اخلاق خدائى پيدا كرده
بود. در حالى كه هنوز دوران طفوليت را مىگذراند، دست تقدير غم بزرگى را بر او
تحميل كرد و پدرش به شهادت رسيد . شهادت پدر براى او سرمايه و نقطه عطفى براى حركت
علمى وى بود، زيرا عليرغم اندوه بىپدرى، در همان سال شهادت پدر، تلاش و كوشش در
راه كسب علم و دانش را آغاز كرد . او از شاگردان پدر شهيدش، بيشترين استفاده را به
عمل آورد، دروس مقدماتى را در روستاى ((جبع))
به پايان رسانيد، سپس همراه با خواهرزادهاش كه به ((صاحب
مدارك))معروف است، به نجف اشرف عزيمت نمود و
تحصيلات خود را دنبال كرد و با فرا گرفتن فقه، اصول، منطق و رياضيات نزد علماء حوزه
علميه نجف اشرف، به موقعيت علمى بالائى دست يافت . سرعت يادگيرى علوم و كسب
مهارت چشمگير او در رشتههاى مختلف علوم، تمام محققين و دانشمندان را متعجب كرد، به
طورى كه علماء و بزرگان، كسب آن همه فضائل، تبحر، تخصص و وارستگى را ناشى از عنايات
خداوندى مىدانند . اين عالم ربانى علاوه بر پيشرفتهاى علمى و مذهبى، از ذوق
و سليقه خاصى در خوش نويسى برخوردار بود و در شعر و ادب نيز يد طولائى داشت و صاحب
معالم در سال 993 هجرى قمرى به زادگاه خود بازگشت و در روستاى جبع به تدريس و تأليف
و تربيت طلاب علوم دينى پرداخت و دانشمندان بزرگى را به جامعه اسلامى تحويل داد .
او شب را مناجات، استغفار، عبادت و تسبيح با حق تعالى مأنوس بود و روز را با خلق
خدا مىگذرانيد و به تدريس، ارشاد، حل مشكلات و رفع نيازمنديهاى مردم اشتغال داشت .
عصر علمى و زعامت صاحب معالم، مقارن با زمان حكومت شاه عباس صفوى بود، با اينكه شاه
عباس خود را علاقمند به علماء و دانشمندان دينى نشان مىداد، اما صاحب معالم، حاضر
نشد با شاه عباس ملاقات نمايد و از اين كار پرهيز كرد. علاقه و پشتكار اين
دانشمند بزرگ در راه تحقيقات و تأليفات به اندازهاى بود، كه در حين نوشتن و تأليف
كتاب ((معالم الدين))
فوت نمود. متجاوز از بيست اثر مفيد در زمينههاى مختلف از او به جاى مانده
است، كه كتاب ((معالم الدين و ملاذالمجتهدين))
از پر ارزشترين آثار اوست و به دليل اهميت والاى اين كتاب، در مجامع و محافل علمى
و مذهبى، وى به ((صاحب معالم))
معروف گرديده است . اين كتاب، مرجع استفاده علماء و دانشمندان مىباشد و ساليان
متمادى است كه در حوزههاى علميه شيعه در ايران، عراق، هندوستان، افغانستان و ساير
كشورها تدريس مىگردد . اين خورشيد فروزان در سال 1011 هجرى قمرى در سن پنجاه
و دو سالگى، در موطن خود غروب كرد و در همان روستاى ((جبع))
دفن گرديد.
علامه محمد باقر مجلسى در ماه مبارك رمضان سال 1037 هجرى قمرى در شهر اصفهان ديده
به جهان گشود. در حالى كه كودكى سه ساله بود، تحصيل علم و دانش را آغاز كرد و با
داشتن هوش و استعداد درخشان و همچنين تلاش و كوشش مستمر و پيگير زائد الوصفى، در سن
دوازده سالگى به درجه اجتهاد رسيد. علامه مجلسى از دوران كودكى تا پايان عمر
پر بارش براى خدمت به اسلام، لحظهاى غفلت و سستى نورزيد . او از حوزه علميه
پر محتوى و وسيعى برخوردار بود، به طورى كه سيل مشتاقان علم و دانش، از سرزمينهاى
مختلف اسلامى، به سوى اين حوزه علميه سرازير مىشدند . خصوصيات اخلاقى و
رفتارى اين شخصيت بزرگ علمى را مىتوان در نكات ذيل خلاصه كرد: 1 همواره به
ياد خدا بود و هر كارى را با قصد قربت انجام مىداد. 2 توجه خاصى به مجامع
عبادى، مانند نماز جمعه و جماعات داشت . 3 حفظ سنن ائمه اطهار (ع) و توسل به
آنان را جدى مىگرفت . 4 تلاوت قرآن مجيد را به طور مستمر ادامه مىداد .
5 ساده زيستى، روش زندگى او بود . 6 جلال و وقار، در عين دارا بودن تواضع و
اخلاق نيكو، راه و رسم زندگى او بود. 7 تلاش، كوشش، فداكارى و استقامت و
پايدارى در امور را هرگز از دست نمىداد . اين عالم ربانى خدمات ارزشمندى به
جامعه اسلامى ارائه كرد . او علاوه بر مشاغل اجتماعى، اعتقادى، مبارزاتى، در
پادشاهان صفويه، به منظور از بين بردن مسلك انحرافى ((صوفيه))،
كه با هدف برچيدن بساط تشيع مطرح گرديده بود، نفوذ زياد داشت و مبارزه جدى با هر
گونه مظاهر فساد انجام مىداد، تربيت و آموزش علماء دينى را در سطح گسترده داشت و
تأليفات فراوانى از خود به يادگار گذاشت، كه تعداد آنها بالغ بر هفتاد كتاب
مىگردد، هر يك از آثار علامه مجلسى، مثل شمعى فروزان فرا راه انديشمندان قرار
گرفته و ساليان درازى است كه روح و حيات جاويدان علمى را در اعماق جان تشنگان
حقيقت، به ويژه علماء شيعه مىدمد. علامه محمد باقر مجلسى، بيست و پنج كتاب
مهم علمى و حديثى نوشته، كه مهمترين آنها بدين قرار است: 1 -مرآة العقول، شرح
كتاب ((كافى))
علامه كلينى در 28 جلد 2 ملاذ الاخبار، شرح كتاب
((تهذيب)) شيخ طوسى، در 16 جلد . 3
حياة القلوب، به فارسى در 3 جلد . 4 حلية المتقين، به فارسى . 5 عين
الحياة، به فارسى . 6 جلاء العيون . 7 حق اليقين . 8 ترجمه توحيد
مفضل . 9 تحفة الزائر . 10 از آثار مشهور و معروف علامه مجلسى مىتوان به
كتاب ((بحارالانوار
)) اشاره كرد، اين كتاب در بيست و پنج جلد قديم تدوين و در تجديد چاپ جديد
در يكصد و ده جلد كتاب كه هر جلد آن تقريبا پانصد صفحه دارد تنظيم و منتشر گرديده
است . اين كتاب، مجموعه گرانبهائى از تفسير، اصول، فقه، اخلاق، درايه، تاريخ، كلام،
حكمت، فلسفه، طب، لغت، ادبيات و نجوم و ... مىباشد. لازم به يادآورى است كه
موضوعات كتاب ((بحارالانوار))
در مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى قم، كه تحت نظر مقام معظم رهبرى فعاليت
دارد، به صورت كامپيوترى در آمده است و در بانك اطلاعات اين مركز براى استفاده عموم
محققين و دانشمندان ارائه مىگردد. سرانجام اين عالم مجاهد و تلاشگر در بيست و
هفتم ماه رمضان سال 1111 هجرى قمرى و در سن هفتاد و سه سالگى به درود حيات گفت و در
مسجد جامع اصفهان به خاك سپرده شد .
خانم نصرت امين در سال 1265 شمسى در اصفهان به دنيا آمد، او از كودكى در جمع
خانواده و بستگانش جلوه خاصى داشت و آثار نبوغ و بزرگى در سيمايش نمايان بود.
چهار سال بيشتر نداشت كه تحصيل علوم و فراگيرى قرآن را آغاز كرد . پدرش براى پيشرفت
تحصيلى او معلم خصوصى گرفت . خانم امين روحى كاوشگر داشت و بدون مطالعه سخن نمىگفت
. او عقل گرا بود، يعنى عقل و انديشه بر موضع گيريها، رفتارهاه و عواطفش حاكميت
داشت و از هر گونه افراط و تفريط دورى مىكرد. با اينكه در سن پانزده سالگى با
پسر عمويش پيوند ازدواج بست، اما تحصيل را رها نكرد، استعداد سرشارى داشت و با
پشتكار و تلاش شبانه روزى، اراده استوار و بردبارى در برابر مشكلات، توانست در سن
جوانى،از علماء بزرگ اجازه اجتهاد دريافت نمايد، از جمله از حاج شيخ عبدالكريم
حايرى مؤسس حوزه علميه قم، اجازه روايت و اجتهاد دريافت كرد . بزرگان و
شخصيتهاى علمى و فرهنگى از اطراف و اكناف با او ارتباط داشتند، يا به حضورش
مىرسيدند و با او به مذاكره و گفتگوهاى علمى مىپرداختند، از جمله آنها، تشريف
فرمائى علامه سيد محمد حسين طباطبائى مفسر بزرگ و فيلسوف برجسته، استاد محمد تقى
جعفرى و علامه عبدالحسين امينى مؤلف كتاب معروف ((الغدير))
بود، كه با ملاقات حضورى و مكاتبه با او ارتباط داشتند . اين خانم ارزشمند و
فقيه، در طول عمر پربارش آثار متنوع و گرانبهائى مانند: مكتب فاطميه براى بانوان از
خود به يادگار گذاشت، كه هر كدام از آنها چون گوهرى ناب مىدرخشند و نور افشانى
مىكنند . برخى از تأليفات او عبارتند از: 1 - اربعين الهاشميه، كه توسط شاگرد
او خانم علويه زينت همايونى، به فارسى ترجمه شده است . 2 تفسير مخزن العرفان
در پانزده جلد . 3 روش خوشبختى و توصيه به خواهران ايمانى، كه تاكنون هفت بار
تجديد چاپ شده است . 4 سير و سلوك در روش اولياء 5 - فضائل حضرت على (ع)
تحت عنوان ((مخزن اللئالى))
6 معاد يا آخرين سير بشر . 7 اخلاق و راه سعادت، ترجمه و اقتباس از طهارة
الاعراق، ابن مسكويه . رمز موفقيت اين بانوى دانشمند عبارت بود از: 1 -
ترك گناه و معصيت . 2 انجام واجبات و مستحبات 3 خودسازى و تهذيب نفس
4 اشتياق به تحصيل علم و دانش . 5 استفاده از وقت و مطالعه پيوسته و مداوم .
6 - شب زنده دارى و شور و شوق به درس و مطالعه . 7 بكارگيرى تفكر و تعقل .
8 انتخاب گمنامى و دورى از شهرتطلبى . اين استاد فرشته خصال را نمىيافتى مگر
در حال مطالعه، نگارش، تدريس و مراقبه و محاسبه نفس . او در همه زمينهها
معتدل بود، حركاتش متين و حساب شده و وجودش كانون گرم مهر و محبت و تواضع بود.
به اندازهاى خلوص و فروتنى داشت ، كه حتى كتابهاى خود را به نام خودش چاپ نمىكرد،
بلكه به علت پرهيز از شهرتطلبى، تأليفات خود را با نام مستعار
((بانوى ايرانى)) منتشر مىساخت.
زندگى پربارش، خط بطلانى بر نظريه ((تحقير زن))
بود، او با زندگى معنوى و پر شور علمى خود ثابت كرد كه زن نيز در سايه عقل و تلاش
پيگير قادر است همانند مرد راه تكامل و خدمت به فرهنگ جامعه را بپيمايد . خانم
امين در مورد تحصيل زن معتقد بود، كه زن مىتواند و بايد تحصيل كند، ليكن به بهانه
تحصيل علم نمىتواند به پاره كردن حجابش اقدام نمايد، زيرا پاره كردن حجاب، به
منزله پاره كردن اوراق قرآن كريم است . مرورى بر زندگى سراسر افتخار اين بزرگ زن
عالم اسلام روشن مىسازد، كه در بينش اسلامى، زنان هم مىتوانند در ابعاد گوناگون،
مراحل كمال و تعالى را طى كنند و به بلندترين نقطه رفيع معنويت و فضيلت صعود نمايند
. زنان با جديت در تحصيل علم و پشتكار قادرند، سطح دانش و بينش خود را وسعت بخشند و
حتى به مرحله اجتهاد ارتقاء يابند. اين شمع فروزان فضيلت در بيست و سوم خرداد
ماه سال 1362 شمسى خاموش شد و در ((تخت فولاد))
اصفهان دفن گرديد .
علامه على اكبر دهخدا نويسنده، محقق و شاعر بزرگ قرن چهاردهم به سال 1297 هجرى قمرى
در تهران چشم به دنيا گشود، هنوز ده بهار از عمر خود را پشت سر نگذاشته بود كه با
از دست دادن پدر مهربان خود، به درد سخت يتيمى مبتلا شد . اما خوشبختانه مادر
دلسوز و دانائى داشت، كه در آن شرائط سخت بىسرپرستى كودك را به درس خواندن و تحصيل
علم وا داشت، او را نزد عالم بزرگوار شيخ غلامحسين بروجردى برد، تا مدت ده سال علوم
صرف، اصول و حكمت را آموخت و چون خانه او در همسايگى خانه آيت الله حاج شيخ هادى
نجم آبادى بود، دهخدا در نوجوانى خود از اين همسايگى نهايت استفاده علمى را برد و
آنگاه وارد ((مدرسه سياسى))
تهران گرديد و به آموختن زبان فرانسه پرداخت. پس از پايان تحصيل به استخدام
وزارت خارجه در آمد و مدت دو سال در اروپا و بيشتر آن را در وين و بخارست انجام
وظيفه كرد و در آنجا هم معلومات خود را در زبان فرانسه تكميل نمود . بعد از
سال 1323 هجرى كه به ايران بازگشت خدمات فرهنگى خود را از روزنامه
((صور اسرافيل)) كه با همكارى ديگران
انتشار مىداد شروع كرد و مقالات پر جاذبه خود را تحت عنوان
((چرند و پرند)) منتشر ساخت . اما به
خاطر روح آزادى خواهى همراه با تعداد ديگرى از افراد به اروپا تبعيد شد و در حالى
كه در پاريس و سوئيس زندگى مىكرد، در آنجا هم از خدمات فرهنگى و روزنامه نگارى باز
نايستاد و چند شماره ((صور اسرافيل))
را منتشر مىكرد . پس از بازگشت به ايران در سال 1328 از طرف مردم كرمان و
تهران به نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در حال نمايندگى همچنان به پخش افكار
خود طى مقالات سياسى و انتقادى ادامه داد . در زمان جنگ بين المللى اول مدت
چهار سال در ((چهار محال بختيارى
)) متوارى بود و پس از آنكه به تهران آمد، از كارهاى سياسى كنارهگيرى كرد و
سمت رياست و استادى ((دانشكده حقوق و علوم
سياسى و اقتصادى)) را به عهده گرفت و تا سال
1320 شمسى در اين پست انجام وظيفه مىكرد . جنگ جهانى دوم شروع شده بود و
ايران به وسيله روس، انگليس و آمريكا اشغال گرديده بود، كه ديگر روزگار بازنشستگى
دهخدا شروع شده و آنگاه او تمام وقت خود را صرف نوشتن فرهنگ بزرگ و بىنظير
((لغت نامه دهخدا)) مىكرد . اما نوشتن
كتابى به اين عظمت و بزرگى كار يك نفر نبود، بدين جهت او تعدادى از استادان و
دانشجويان دانشگاه را به كمك گرفت و تا سه ماه قبل از مرگ خود، شبانه روز يادداشت و
جمع آورى مطالب اين مجموعه بزرگ و پر ارزش را ادامه داد، تا اينكه اسفندماه 1334
شمسى در تهران چشم از جهان فرو بست و در قبرستان ((ابن
بابويه)) در شهر رى به خاك سپرده شد .
آثار و تأليفات علامه دهخدا، عبارتند از: 1 لغت نامه دهخدا، كه تعداد صفحههاى
آن از 26575 صفحه قطع رحلى تجاوز ميكند، و امروز كه به وسيله ديگران تكميل گرديده،
به پنجاه جلد بزرگ رسيده است . 2 - امثال و حكم، در چهار جلد و 2064 صفحه قطع
وزيرى . 3 ابوريحان نامه . 4 ترجمه كتاب ((روح
القوانين)) اثر كم نظير منتسكيو دانشمند معروف
فرانسوى . 5 ترجمه كتاب ((سر عظمت و
انحطاط روم)) نوشته منتسكيو . 6 تصحيح
ديوان ((ناصر خسرو))
7 تصحيح ديوان ((منوچهرى دامغانى))
8 ديوان اشعار دهخدا هم به كوشش دكتر محمد دبير سياحتى در 208 صفحه، به سال 1358
شمسى در تهران چاپ و منتشر گرديده است .
9 فرهنگ فرانسه به فارسى . اما مهمترين تأليف دهخدا همان لغت نامه است ، كه
فرهنگ جامعى از لغات فارسى، عربى و اروپائى مستعمل در فارسى است .در اين كتاب نزديك
به سه ميليون فيش از روى متون معتبر استادان نظم و نثر فارسى و عربى و لغت نامههاى
چاپى و خطى و كتب ديگر در رشتههاى تاريخ، نجوم، جغرافيا، طب، هيئت، رياضى، حكمت،
كلام، و غيره فراهم آمده است . علامه دهخدا مدت چهل و پنج سال به طور مداوم با
گروهى از ياران خود براى تأليف اين كتاب كوشيد، اعلام و اشخاص را در آن گرد آورد و
تقريبا محتوى كليه لغات فرهنگهاى خطى و چاپى مهم فارسى و عربى و لغات تركى، مغولى،
هندى، فرانسوى، انگليسى و روسى متداول در زبان فارسى را در آن جمع كرد . در
اين فرهنگ بزرگ اكثر لغات داراى شواهد مختلف از نظم و نثر است . اضافه بر اين علامه
دهخدا به قدرى به علم و فرهنگ علاقه داشت كه در سال 1334 سازمانى براى تدوين و چاپ
لغت نامه در خانه خود تشكيل داد، و سپس در سال 1336 آن خانه را به دانشكده ادبيات
دانشگاه تهران منتقل كرد، تا خدمت علمى و فرهنگى او همچنان پس از مرگ او هم ادامه
داشته باشد . اين سازمان هم اكنون جزو مؤسسات دانشكده مذكور به كار تدوين و
چاپ مجلدات لغت نامه اشتغال دارد .
قطعهاى از اشعار ((علامه دهخدا))
هم چنين است: در سلوكم گفت پنهان، عارفى وارستهاى - - نقد
سالك نيست، جز قلب خستهاى از پريشان گوهران آسمان
پرسيدمش - - گفت عقدى از گلوى مهوشان بگسستهاى
گفتم اين كيوان ببام چرخ هر شب چيست، گفت - - ديده بانى بر رصد گاه عمل
بنشستهاى گفتم اندر سينهها، اين توده دل، نام
چيست؟ - - گفت ز اسرار نهائى، قسمت برجستهاى روشنى
در كار بينى گفتمش، فرمودنى - - غير برقى ز اصطكاك فكر دانا جستهاى
در نيازستان هستى، بىنيازى هست اگر - - نيست جز در كنج فكرت، گنج معنى جستهاى
چهره بگشا، كز گشاد و بست عالم بس مرا - - جبههاى بگشادهاى بر ابروى
پيوستهاى گوهر غم نيست جز در بحر طوفان زاى عشق -
- كيست از ما اى حريفان، دست از جان شستهاى دل
مكن بد، پاكى دامان عفت را چه باك - - گر به شأنت ناسزائى گفت، ناشايستهاى
|