داستانهاى كودكى بزرگان تاريخ
جلد ۱
احمد صادقى اردستانى
- ۷ -
در
سال 1262 قمرى در يك خانواده روحانى در كاشان نوزادى به دنيا آمد، كه او را حبيب
الله نام نهادند. حبيب الله پنج ساله بود، كه پدرش به دعوت و اصرار بزرگان ساوه، به
آن شهر رفت و بعد از چهار سال اقامت و تبليغ اسلام در ساوه از دنيا رفت . حبيب
الله كه در نه سالگى يتيم شده بود، تحت سرپرستى مادر و پدر بزرگ ماديش قرار گرفت،
او در همان دوران كودكى، علوم مقدماتى و صرف و نحو را به خوبى فرا گرفت، تا جائى كه
قبل از رسيدن به سن بلوغ، شش كتاب در زمينههاى نحو، علوم عربى، قرائت و ادبيات
تأليف كرد، آنگاه به آموزش فقه و اصول پرداخت و در مدت بسيار كوتاهى، اين علوم را
به طور كامل آموخت . در سن چهارده سالگى، منظومه شعرى را سرود، كه تعداد
اشعارش بالغ بر دو هزار بيت مىگردد و در پانزده سالگى به زبان عربى شعر مىسرود و
او معمولا در طول مسافرتها و بيشتر در ايام نوجوانى شعر سروده است . شانزده
ساله بود، كه از آيت الله حاج سيد محمد كاشانى اجازه روايت دريافت كرد و هنوز هيجده
سال از عمرش نگذشته بود، كه به دريافت اجازه اجتهاد نائل گرديد. ملا حبيب الله
شريف كاشانى به اندازهاى به كسب علم و دانش علاقمند بود، كه حتى بعد از اخذ درجه
اجتهاد نيز، درس و بحث را رها نكرد و براى استفاده از مجالس و محافل علمى، به
تهران، رى، كربلا، نجف و گلپايگان مسافرتهائى داشت، تا از محضر علماء بزرگ آن زمان
بهره گيرد. ويژگيهاى بارز ملا حبيب الله شريف كاشانى عبارت بود از:
جامعيت در علوم و فنون . كثرت تأليفات و تأليف قبل از بلوغ . نبوغ و
استعداد فوق العاده . عدم تمايل به شهرت و جاه و مقام . اجتناب از نزديك
شدن به حكومت طاغوت . كمالات روحى و اخلاق حسنه . كرامات و مقامهاى معنوى
. عرفان و فضائل انسانى . شعر و ادب به زبان فارسى و عربى . زيبائى
قلم . شيوائى بيان . عشق و علاقه خاص به اهلبيت (پيامبر اسلام ).
تلاش و پشتكار فوق العاده . اخلاص و كوشش در كسب رضاى خداوند. اين عالم
ربانى در طول زندگى پر بارش، در يك خانه تنگ و كوچك در يكى از محلات شهر كاشان
زندگى كرد . آثار گرانبهاء او بيش از 173 تأليف مىباشد، كه بعضى از آنها در چندين
جلد تصنيف گرديده است . ملا حبيب الله شريف كاشانى، شاگردان بسيارى داشت، كه
هر كدام به نوبه خود، در نشر فرهنگ اسلامى و توسعه علم و دانش نقش بسزائى
داشتهاند. اين دانشمند بزرگ پس از گذراندن يك عمر 78 ساله پر بركت و لبريز از
آثار و خدمات دينى و فرهنگى، همراه با عزت و سربلندى، سه شنبه سوم جمادى الثانى
1340 هجرى در كاشان دعوت حق را لبيك گفت و جسد او را بيرون شهر، جائى كه خود وصيت
كرده بود به خاك سپردند و مزار اين عالم بزرگ، هم اكنون زيارتگاه عموم است .
ملا حبيب الله غير از استعداد ذاتى و نبوغ درخشانى كه داشت، رمز موفقيت خود را كه
به هنگام از دست دادن پدر نه سال بيشتر نداشت، تشويق و ترغيب پدر و بعد مادر خود
معرفى كرده است .
سيد محمد طباطبائى در تبريز به دنيا آمد، او در مورد دوران كودكى خود مىگويد:
در سن پنج سالگى مادرم به درود حيات گفت، نه ساله بودم، كه پدرم را نيز از دست دادم
و جز من و برادر كوچكترم سيد محمد حسن، كس ديگرى نبود. وصى پدرم ، ما دو نفر
كودك را به زن و مردى سپرد . از همان موقع به مكتب خانه رفتم، تا اينكه تعليمات
ابتدائى و دروس مقدماتى را در تبريز خواندم . چهارده ساله بودم كه آموزش خط را به
طور كامل ياد گرفتم . از خاطرات جالب من و برادرم اين بود، كه به دامنه كوههاى
سرسبز تبريز مىرفتيم و از صبح تا غروب به تمرين و نوشتن خط مىپرداختيم . در
حالى كه غروب غم يتيمى بر دل داشتم، در مكتب خانههاى قديمى و مدارس جديد آن روز،
علاوه بر آموزش قرآن مجيد، كتابهاى گلستان، بوستان، اخلاق مصور، تاريخ معجم، ارشاد
الحساب و ديگر كتب متداول را فرا گرفتم . بعد همراه با برادرم به نجف اشرف رفتم و
در نجف دروس فقهى، اصولى، فلسفى، عرفانى و رياضى را خواندم . متأسفانه به علت
فقر و تنگدستى، مجبور به ترك نجف اشرف شدم و به روستاى شاه آباد تبريز رفتم و ده
سال در اين روستا به كشاورزى پرداختم . وضع كشاورزى مقدارى سر و سامان گرفت .
در سال 1324 كه تب جنگ جهانى دوم فرو نشست و متفقين اشغالگر يكى پس از ديگرى از
ايران رفتند، جز قواى شوروى كه در منطقه آذربايجان باقى ماند و گروهك دموكرات را پر
و بال داد و با سپردن منطقه آذربايجان به دموكراتها، در ظاهر به اشغال خود خاتمه
داد . با تسلط دموكراتها، منطقه آذربايجان دستخوش قتل و غارت و ناامنى شد . تصميم
گرفتم از تبريز به مركز علمى قم هجرت نمايم، در سال 1325 به قم عزيمت نمودم و 35
سال در قم به تدريس و مطالعه و تحقيق پرداختم . در آن زمان، از جمله كارهائى كه در
رياضيات وعلم هيأت مطرح بود، دايره هنديه بود، كه من آن را درست كردم و در كنار حوض
مدرسه علميه حجتيه قم كار گذاشتم، تا سمت قبله و تشخيص خط نصف النهار معين گردد و
بدينوسيله زوال ظهر به افق قم در هر روز مشخص گردد. آثار علمى علامه طباطبائى
بالغ بر چهل تأليف و تصنيف مىگردد، كه مهمترين آنها، يك دوره كامل تفسير قرآن،
بنام الميزان فى تفسير القرآن در 20 جلد، اصول فلسفه و روش رئاليسم، شيعه در اسلام،
كه به زبان انگليسى هم ترجمه شده است . كتابهاى مصاحبهها با پروفسور هانرى كربن،
تحت عنوان: شيعه، و قرآن در اسلام، بداية الحكمه، و نهاية الحكمه از آثار ديگر
استاد مىباشد . بزرگترين تأليف علامه طباطبائى
((تفسير الميزان)) است، كه بعد از تفسير
((مجمع البيان)) كه در قرن ششم به وسيله
((فضل بن حسن بن فضل طبرسى)) نوشته شده،
تاكنون تفسيرى به عظمت و اهميت تفسير ((الميزان))
نوشته نشده است . اين تفسير قرآن به زبان عربى است، كه به زبان فارسى و
انگليسى هم ترجمه شده، و مورد توجه و استفاده مراكز علمى داخلى و خارجى و مسلمانان
و غير مسلمانان قرار گرفته است . روش مهم و پرجاذبه علامه در اين اثر عظيم
اينست كه آيات قرآن كريم را با كمك آيات ديگر تفسير كرده و براى تبيين معارف اين
كتاب آسمانى از قواعد عقلى و فلسفى بهره فراوان جسته است . استاد شهيد مرتضى
مطهرى، مىگويد: كتاب تفسير الميزان، يكى از بهترين تفاسيرى است ، كه تاكنون براى
قرآن مجيد نوشته شده است، من مىتوانم ادعا كنم بهترين تفسيرى كه از صدر اسلام تا
امروز در ميان شيعه و سنى نوشته شده، همين تفسير است . علامه طباطبائى بيست و
چهارم آبان 1360 در حالى كه هشتاد و يك سال داشت در قم زندگى را به درود گفت، و در
جوار فاطمه معصومه (ع) مدفون گرديد . سيد محمد محيط طباطبائى در سال 1280
هجرى شمسى، در يك روستا از توابع ((زواره))
اردستان، چشم به جهان گشود . پدرش روحانى آزاديخواه و آگاه به جريانهاى سياسى زمان
خود و انقلاب مشروطه بود. سيد محمد در همان روزهاى كودكى در مكتب
((حاج حسن)) و مدرسه
((لطفعلى خان)) زواره، مقدمات فارسى و
عربى را خواند، بعد به اصفهان رفت و در مدرسه ((كاسه
گران)) به تحصيلات خود ادامه داد، مدتى بعد
به زواره مراجعت نمود و به عنوان معلم در مدرسه ابتدائى
((سادات)) مشغول تدريس گرديد.
ارديبهشت سال 1302 بود، كه محيط طباطبائى به تهران عزيمت نمود و براى ادامه تحصيلات
خود در امتحان ورودى مدرسه ((دارالفنون))
شركت كرد و در كلاس سوم متوسطه پذيرفته شد، يك سال بعد موفق به دريافت ديپلم گرديد،
سپس تحصيلات خود را در مدرسه حقوق تهران دنبال كرد و در سال 1305 شمسى از مدرسه
حقوق فارغ التحصيل شد . محيط طباطبائى در طول زندگى پر فراز و نشيب خود، در
سمتهاى مديريت دبيرستان اهواز، و خرمشهر، تدريس در مدرسه دارالفنون، دانشسراى
مقدماتى و هنرستان عالى موسيقى، مديريت مجله آموزش و پرورش، سرپرستى مجله موسيقى،
مديريت مجله محيط، رايزن فرهنگى ايران در هند، نمايندگى فرهنگى در عراق، سوريه و
لبنان، بازرس وزارت آموزش و پرورش، سرپرستى برنامه راديوئى
((مرزهاى دانش)) به مدت نوزده سال، و
عضويت در فرهنگستان زبان و ادب ايران، فعاليت داشت . استاد محيط طباطبائى مظهر
تلاش و قناعت بود، در تمام عمر در يك خانه دويست متر مربعى در خيابان
((مجاهدين اسلام)) جنوب تهران زندگى كرد
. او يادگار نسلى بود كه با رنج و زحمت و پشتكار، به درجات بالاى علمى، تحقيقى و
فكرى رسيد، وى مرد خود آموخته و همواره با كتاب مأنوس بود. در سايه هوش سرشار
و عشق و ايمان به آموختن و مطالعه و تحقيق توانست خدمات ارزندهاى به علم و ادب
نمايد. آثار گرانبهاى او شامل 1500 رساله و مقاله علمى، ادبى، انتقادى و
تحقيقى مىباشد، كه بيشتر آنها در مجلههاى ارمغان، تعليم و تربيت، مهر، محيط،
يغما، راهنماى كتاب و آينده، به چاپ رسيده است . علاوه بر اين مجموعه اشعارش بالغ
بر چندين هزار بيت مىباشد، مجموعه مقالات مربوط به سيد جمال الدين اسد آبادى و
فردوسى، مقدمه بر ديوان حافظ، مقدمه بر ديوان مجمر زوارهاى و گلستان سعدى و تاريخ
تحليلى مطبوعات در ايران، تحت عنوان ((خيام و
خيامى)) از استاد محيط طباطبائى به يادگار
مانده است . استاد در دهها كنفرانس، كنگره و سمينار علمى و تحقيقى، در داخل و
خارج كشور شركت داشت و به پاس خدمات ارزندهاش، به دريافت جوائز و افتخارهاى زيادى،
از سوى سازمانها و دانشگاهها نائل گرديد، از جمله دريافت درجه دكتراى افتخارى از
دانشگاه شهيد بهشتى و نخستين جايزه آثار ملى را مىتوان نام برد . او در
رشتههاى صرف، نحو، لغتشناسى، فرهنگ و تاريخ، فلسفه، شعر، زبانهاى فرانسه،
انگليسى و عربى، احاطه كامل داشت، تا آنجا كه استاد محيط طباطبائى را، ستونى از كاخ
ادب و فرهنگ ايران زمين لقب دادهاند . استاد محيط طباطبائى، بيش از سه و نيم
سال به مدرسه نرفت، بلكه در تمام عمر استاد او كتاب بود كه هيچگاه از آن جدا
نمىشد. او بيش از سه ربع قرن عمر نود ساله خود را به تحصيل، تدريس، تحقيق و
تأليف گذرانيد و سرانجام 27 مرداد 1371 با نام نيك و سراسر خدمت به فرهنگ و جامعه،
چشم از جهان فرو بست و در كنار ((برج طغرل))
روبروى ((ابن بابويه))
شهر رى، در آغوش خاك آرميد. محمود حسابى در سال 1281 شمسى در
تهران متولد شد، پدر و مادرش اهل تفرش بودند. محمود چهار ساله بود، كه همراه با
خانواده و پدر بزرگش كه سفير ايران در بغداد بود، به بغداد رفت و پس از دو سال به
دمشق و يك سال بعد به بيروت عزيمت كرد. در سن هفت سالگى در مدرسه شبانه روزى
فرانسوى بيروت ثبت نام نمود و مشغول تحصيل شد، هنوز چند ماه نگذشته بود، كه زمان
مأموريت پدربزرگش در بيروت، به پايان رسيد و قرار بر اين شد، كه محمود و برادر
بزرگش، به تنهائى در مدرسه شبانه روزى فرانسوى بيروت بمانند و تحصيلات خود را ادامه
دهند، اما هنگام ترك بيروت، بيتابى مادرشان سبب شد، كه مادر از كشتى پياده شود و در
بيروت بماند. داشتن مذهب و مليت متفاوت با ساير دانشآموزان (يعنى مسلمان و
ايرانى بودن محمود ) و نداشتن زبان فرانسه و عربى، در سال اول تحصيل او مشكل آفرين
شد، اما پس از گذشت يك سال، محمود زبان فرانسه و عربى را به خوبى فرا گرفت و در
دروس ديگر هم، استعداد سرشار خود را نشان داد، به طورى كه در سال دوم، شاگرد اول
مدرسه شد و جايزه دريافت كرد . جالب توجه اينكه نمرههاى محمود در زبان
فرانسه، بالاتر از نمرات همشاگرديهاى فرانسوى الاصل او بود، اين برترى درسى، در
سالهاى بعد نيز ادامه داشت،تا جائى كه وضع محمود، زبانزد معلمان و دانشآموزان
گرديد. در سن پانزده سالگى آموزش دوره متوسطه را آغاز كرد، اما با شروع جنگ
جهانى اول، مدرسه فرانسوى بيروت تعطيل شد و محمود در منزل، از يك معلم خصوصى درس
مىگرفت و همچنين مادرش، زبان فارسى را به او آموخت . محمود با آموزش زبان فارسى،
كتاب گلستان و بوستان سعدى، غزليات حافظ و منشأت قائم مقام فراهانى و قرآن را
مطالعه نمود . استعداد و حافظه محمود به اندازهاى قوى بود كه در يك تابستان، با
مطالعه كتاب فرهنگ ((آلمانى فرانسه))،
زبان آلمانى را به خوبى ياد گرفت . او سيزده سال داشت، كه وارد مدرسه آمريكائى
بيروت شد، اما به علت عدم آشنائى به زبان انگليسى، او را در كلاس اول ابتدائى ثبت
نام كردند. محمود به زودى زبان انگليسى را فرا گرفت و در امتحانات عمومى مدرسه
شركت كرد و در نتيجه از كلاس اول به كلاس پنجم ارتقاء يافت، كلاس پنجم را پشت سر
گذاشت و شاگرد اول شد، سپس در كالج آمريكائى بيروت ثبت نام كرد و مشغول تحصيل گرديد
. اما پولى كه از ايران براى محمود و خانوادهاش مىفرستادند، بنابر دلائلى قطع شد،
در نتيجه وضع مالى و اقتصادى آنها به تاريكى گرائيد . مادرش تا مدتى با فروش زيور
آلات خود و لوازم قيمتى منزل، زندگى خود و فرزندانش را اداره كرد، ولى كمكم اين
منبع درآمد نيز به پايان رسيد و مادر از ناراحتى سكته كرد و سخت بيمار شد . كار به
جائى رسيد ، كه مستخدم سفارت ايران در بيروت، بخشى از حقوق خود را در اختيار آنها
مىگذاشت، اما اين كمك ناچيز نمىتوانست هزينههاى زندگى آنان را تأمين نمايد .
محمود و برادرش در شرائطى قرار گرفتند كه مجبور بودند، نان خشك جمع آورى نمايند و
براى ادامه حيات از آن استفاده كنند، اما عليرغم اين مشكلات طاقت فرسا، محمود
سالهاى تحصيلى خود را با موفقيت پشت سرگذاشت و علاوه بر درس، در رشتههاى مختلف
ورزشى هم فعاليت داشت و مربى شنا گرديد . پس از پايان جنگ جهانى اول، در مدرسه
مهندسى فرانسوى بيروت ثبت نام كرد و تحصيلات خود را در آن مدرسه دنبال نمود. در
ايام تابستان، با نقشه كشى و خدمت در يك مؤسسه راه سازى، هزينههاى زندگى و تحصيل
طول سال را تأمين مىنمود و پس از سه سال ديپلم مهندسى دريافت كرد، سپس به دانشگاه
آمريكائى، كه تحصيل در آن را ناتمام گذاشته بود بازگشت و پس از چهار سال با اخذ
ليسانس در رشتههاى تاريخ، رياضى، زيستشناسى و اخترشناسى فارغ التحصيل گرديد .
محمود از بيروت به فرانسه رفت و در دانشكده برق مشغول تحصيل شد و با دريافت ديپلم
مهندسى برق، در راه آهن سراسرى فرانسه مشغول به كار شد، اما روح كنجكاو و استعداد
سرشارش ارضاء نشد و با موفقيت چشمگيرى در امتحان دشوارى كه پروفسور
((فابرى)) از او گرفت، محمود به دانشگاه
سوربن فرانسه راه يافت و در دكتراى رشته فيزيك تحصيلات خود را ادامه داد .
همزمان با شروع تحصيل در دكتراى فيزيك، پولى كه از تهران براى محمود ارسال مىشد،
قطع گرديد، تنگدستى و فشار اقتصادى سبب شد كه محمود اقدام به آموختن رانندگى نمايد،
تا با رانندگى تاكسى امرار معاش كند، اما برادرش در تهران با وزارت راه ايران گفتگو
كرد و مبلغى وام براى محمود دريافت نمود و به پاريس فرستاد و در مقابل او متعهد شد،
پس از پايان تحصيلات در وزارت راه استخدام گردد .طولى نكشيد كه او دكتراى فيزيك را
با درجه ممتاز دريافت كرد و به ايران مراجعت نمود و در وزارت راه مشغول به كار شد .
دكتر محمود حسابى، پدر فيزيك نوين و چهره تابناك علوم جديد در ايران، يكى از
شخصيتهاى برجسته و برگزيده دانش در سطح جهان و بخصوص اين مرز و بوم بود، كه بيش از
شصت سال خدمات ارزشمند علمى و فرهنگى به كشور نمود . او در انتقال علوم جديد
به ايران، عمدهترين سهم را داشت، كه قابل مقايسه با هيچ كسى نيست . دكتر حسابى
بانى اولين دانشگاه و اولين دارالمعلمين و بنيانگذار دهها مركز تحقيقاتى و پژوهشى
در ايران بود، به طورى كه در تاريخچه آموزش فيزيك دانشگاهى و تأسيس دانشگاه در
ايران، با نام دكتر حسابى قرين است . او عاشق سرافرازى ايران بود، شكوفائى علمى اين
كشور را آرزو مىكرد، به طورى كه در هر شرائطى حاضر نبود لحظهاى از كشورش دور
بماند. برخى از مشاغل و خدمات پروفسور محمود حسابى در ايران را، به شرح ذيل
مىتوان نام برد: 1 مهندسى راه در وزارت راه و ترابرى . 2 تأسيس مدرسه
مهندسى وزارت راه و تدريس در آن جا . 3 - ترسيم اولين نقشه ساختمانى راه ساحلى
سراسرى ميان بنادر خليج فارس از بوشهر تا بندر لنگه . 4 تأسيس دار المعلمين
(دانشسراى عالى ) و تدريس در آن جا . 5 ايجاد اولين ايستگاه هواشناسى در ايران
. 6 نصب و راه اندازى اولين دستگاه راديولوژى در ايران . 7 همكارى در
تأسيس اولين بيمارستان خصوصى كشور. 8 آغاز واژه گزينى علمى در ايران . 9
نوشتن قانون دانشگاه . 10 تأسيس دانشگاه تهران . 11 تأسيس دانشكده فنى و
تصدى رياست و تدريس آن . 12 تأسيس دانشكده علوم و قبول رياست و تدريس آن .
13 مأموريت در خلع يد، از شركت نفت انگليسى در دولت دكتر مصدق و تصدى اولين رياست
هيأت مديره و مديريت عامل شركت ملى نفت ايران . 14 تصدى وزارت فرهنگ در دولت دكتر
مصدق. 15 پايه گذارى مدارس عشايرى در كشور . 16 - مخالفت با طرح قرارداد
ننگين كنسرسيوم در مجلس شوراى ملى. 17 مخالفت با قرارداد دولت ايران، در عضويت
سنتو در مجلس شوراى ملى . 18 تأسيس اولين رصدخانه تعقيب ماهوارهها در شيراز .
19 شركت در پايه گذارى مركز مخابرات اسدآباد همدان . 20 تدوين قانون استاندارد
در ايران . 21 پايه گذارى مؤسسه ژئوفيزيك در دانشگاه تهران. 22 پايه
گذارى مركز تحقيقات و رآكتور اتمى در دانشگاه تهران . 23 همكارى در تأسيس
انجمن موسيقى ايران . پروفسور محمود حسابى داراى مقالات و رسالههاى فراوان،
در زمينههاى مختلف مىباشد، مانند: 1 حساسيت سلوهاى فتوالكتريك 2 تفسير
امواج . 3 ماهيت ماده . 4 پيشنهاد تغيير قانون جاذبه عمومى نيوتن .
5 ذرات پيوسته . 6 مدل ذره بىنهايت گسترده . 7 راهها . 8 نامهاى
ايرانى در علوم و استفاده از واژههاى فارسى در علوم . 9 - توانائى زبان فارسى
. 10 فيزيك جديد و فلسفه ايران باستان. اغلب مقالات و رسالههاى او در
مجلات علمى معتبر ايران و جهان به چاپ رسيده است . پروفسور حسابى در انجمنهاى
علمى سطح بالاى جهان عضويت داشت و در اكثر محافل و مراكز علمى دنيا، كنفرانسهاى
علمى ارائه كرد . پروفسور حسابى از سوى يك مركز علمى در آمريكا، به عنوان كانديداى
مرد سال 1990 جهان انتخاب شده است .
پروفسور محمود حسابى، فيزيكدان برجسته معاصر، با نام نيك و بجاى گذاشتن اين همه
آثار علمى و فرهنگى، پس از يك عمر نود ساله كوشش و تلاش، دوازدهم شهريور 1371 شمسى
قمرى در بيمارستان دانشگاه ژنو، زندگى پر بار خود را به درود گفت .
صبر كرده بود چندى در حرج - - كشف شد، كان صبر مفتاح الفرج
صبر گنج است،اى برادر صبر كن - - تا شفا يابى تو زين رنج كهن
صبر سوى كشف هر سر، رهبر است - - صبر تلخ آمد، بر او شكر است
پرس پرسان مىكشيدش تا به صدر - - گفت گنجى يافتم اما به صبر
صبر تلخ آمد، و ليكن عاقبت - - ميوه شيرين دهد، پر منفعت .
|