داستانهاى كودكى بزرگان تاريخ

جلد ۱

احمد صادقى اردستانى

- ۱ -


ماه صفر سال 1292 قمرى بود، در شهر بروجرد كودكى ديده به جهان گشود، كه او را ((حسين)) نام نهادند . از همان ايام كودكى مورد مهر و علاقه سرشار پدرش بود و در سايه توجه خاص پدر رشد نمود.
در سن هفت سالگى به مكتب خانه رفت و به تحصيل علوم مقدماتى پرداخت. معلم مكتب خانه، آن كودك پاك سرشت را كه داراى اصالت خانوادگى و نجابت ذاتى بود، به خوبى مى‏شناخت و بدين خاطر در تعليم او، بيش از حد معمول تلاش مى‏كرد. نخستين سرمشقى كه معلم به وى داد، ((هزار و دويست و نود و نه)) بود.
شاگرد تازه وارد و تيزهوش از معلم پرسيد:
اين سرمشق چيست؟
معلم گفت: ((اين امسال است .))، (زيرا حسين در سال هزار و دويست و نود و نه، تحصيل در مكتب خانه را آغاز كرده بود .)
كتاب ((جامع المقدمات)) و نصف كتاب ((سيوطى)) را كه شامل صرف و نحو است و قسمتى از منطق را، در همان مكتب خانه و نزد همان معلم دلسوز به خوبى آموخت و در ميان شاگردان، امتياز ويژه‏اى كسب كرد، به طورى كه ذكاوت، تيزهوشى و متانت وى، زبانزد همگان گرديد.
چون پدرش پيشرفت سريع او را در تحصيل دريافت، در مدرسه ((نوربخش)) بروجرد، يك اطاق برايش اختصاص داد و همان معلم دانشمند را به مدرسه نوربخش آورد و مخارج او را به عهده گرفت، تا بقيه علوم مقدماتى را به وى بياموزد .
از سوى ديگر، حسين شبها تا سپيده دم بيدار بود و مطالعه مى‏كرد و حتى در مواقع بيكارى به حفظ قرآن كريم مى‏پرداخت . او علوم مقدماتى يعنى صرف، نحو، منطق، معانى، بيان، بديع و سطح فقه و اصول را نزد استادان و پدر دانشمندش در بروجرد آموخت .
هيجده سال از عمرش گذشته بود، كه براى ادامه تحصيل به اصفهان عزيمت كرد و در ((مدرسه صدر)) اصفهان به ادامه تحصيل پرداخت. او از خرمن دانش استادان بزرگ خوشه‏ها چيد و بر معلومات خويش افزود . هر جا دانشمندى را مى‏ديد، از مصاحبت و استفاده از علم و فضل او غفلت نمى‏كرد، درس استادان را خوب گوش مى‏كرد و خوب مطالعه مى‏كرد، سپس خلاصه آن را يادداشت نموده و به خاطر مى‏سپرد.
در مباحثات علمى انصاف و صداقت را رعايت مى‏كرد و با استعداد درخشانش، خيلى زود در ميان طلاب جوان و محصلين با استعداد مدارس اصفهان مشهور گرديد و مورد توجه خاص استادن قرار گرفت .
در آن زمان حوزه علميه اصفهان رونق فراوانى داشت و عده زيادى از طلاب، فضلاء علماء و مدرسين مشهور در اصفهان فعاليت داشتند، با اين حال آقاى بروجردى، در سايه تلاش و كوشش شبانه روزى و مطالعات فراوان، آن چنان درخشيد، و در همان سن جوانى، به اندازه‏اى دوست داشتنى بود، كه وقتى وارد حجره‏اى مى‏شد، ساير طلاب بى‏اختيار صلوات مى‏فرستادند و او را بالاى مجلس مى‏نشاندند.
او علاوه بر آموختن علوم فقه، اصول، فلسفه و رياضى، خود نيز حوزه درس تشكيل داد و به تدريس فقه و اصول و ديگر علوم پرداخت و از آنجائى كه بيانى رسا و شيوا داشت، جمعيت زيادى در حوزه درس او اجتماع مى‏نمودند .
آقاى بروجردى در سال 1319 به نجف اشرف رفت و در جلسه درس آيت الله خراسانى شركت نمود . حدود هزار و دويست نفر از علماء و فضلاء در درس ايشان شركت مى‏كردند و آقاى بروجردى از همه آنها جوان‏تر بود، با اين حال در همان جلسه اول، هنگامى كه استاد شروع به تدريس نمود، اشكالى بر گفته استاد به نظرش رسيد، ولى چون خود را جوان و كم سن و سال مى‏ديد و رعب مجلس درس او را گرفت، از اظهار مطلب و بيان اشكال خوددارى كرد .
يكى دو روز بعد كه استادش به ديدن يكى از علماء تازه وارد مى‏رفت، او نيز در ميان همراهان در مجلس حضور يافت و همانجا اشكال خود را بيان كرد، استاد جواب داد و او بر جواب استاد نيز ايراد گرفت، استاد مجددا توضيح داد، ولى او توضيح استاد را كافى ندانست.
روز بعد اشكال ديگرى را بر گفته استاد به طور رسمى وارد ساخت، استاد كه از روز قبل او را ديده بود، سكوت كرد و به وى فرصت داد، كه اشكال خود را به طور كامل بيان كند، سپس استاد در حالى كه با اشاره دست، طلبه جوان را به علماء و دانشمندان حاضر در جلسه نشان مى‏داد، گفت:
چون اشكال اين آقا مفيد است، براى اينكه همه استفاده كنيد، من اشكال ايشان را تكرار مى‏كنم و سپس به آن جواب مى‏دهم .
استاد بعد از تكرار سؤال، رو به آقاى بروجردى كرد و گفت: آقا!اشكال شما همين بود، آيا درست فهميده‏ام؟
آقاى بروجردى با كمال ادب گفت: بله آقا .
و استاد پاسخ سؤال او را بيان كرد .
كار به جائى رسيد، كه پس از مدت زمان كوتاهى، برازندگى، نبوغ، فهم، سرعت انتقال و درايت آقاى بروجردى، نقل مجالس شد، به طورى كه از هر كوچه‏اى كه مى‏گذشت، طلاب و علماء او را به يكديگر نشان مى‏دادند و مى‏گفتند:
آقاى حسين بروجردى اين است!
آيت الله بروجردى پس از نه سال به ايران بازگشت، سى و سه سال در بروجرد به فعاليت علمى، فرهنگى و مذهبى پرداخت و در سال 1323 شمسى رهسپار قم گرديد . در سال 1325 آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى مرجع تقليد آن زمان وفات يافت و اغلب مقلدين او به آيت الله بروجردى رجوع نمودند و با فوت آيت الله قمى، اكثر شيعيان ايران و عراق و ساير نقاط جهان از ايشان تقليد مى‏كردند و رهبرى جهان تشيع به عهده ايشان گذاشته شد .
برخى از خدمات و آثار اين مجتهد بزرگ عبارتند از:
1 توسعه سريع و ايجاد تحول در حوزه علميه قم، كه در زمينه‏هاى دينى، روحانى، علمى، فرهنگى، اخلاقى، اجتماعى و حفظ استقلال كشور، نقش مؤثرى در سطح جهان به ويژه در ايران داشت .
2 تأسيس مساجد و مدارس در ايران و كشورهاى عربى، آفريقائى و اروپائى
3 تأليفات و آثار ارزنده .
4 تأسيس و توسعه كتابخانه‏ها .
5 چاپ كتابهاى خطى علماء بزرگ.
6 اعزام نمايندگانى به كشورهاى خارج براى تبليغ . آيت الله بروجردى در روز دهم فروردين سال 1340 وفات يافت و در قم به خاك سپرده شد . -زندگانى زعيم بزرگ عالم تشيع، آيت الله بروجردى، ص 265 . ?
روز هشتم ذيقعده سال 1316 هجرى قمرى بود، كه محمد رضا در ((گوگد)) گلپايگان، در يك خانواده روحانى مشهور به دنيا آمد، هنوز سه سال از عمرش نگذشته بود، كه مادرش به درود حيات گفت .
محمد رضا در مكتب خانه‏اى در گوگد به آموزش قرآن پرداخت و در سن نه سالگى پدرش را از دست داد، قرار شد يكى از خواهرانش در منزل پدر بماند و از محمدرضا سرپرستى نمايد، اما پس از مدتى اين تصميم به هم خورد و او تنها ماند .
مشكلات ناشى از فقدان پدر و تنهائى از هر سو هجوم آوردند و اين كودك كم سن و سال را در تنگنا قرار دادند، اما همه اين مسائل او را از تحصيل علم و دانش باز نداشت و عليرغم همه مصائب و مشكلات، با تلاش شبانه روزى و اراده‏اى استوار، توانست راه ترقى و پيشرفت را طى نمايد.
مقدمات را در گلپايگان فرا گرفت، سپس به مدرسه علميه خوانسار منتقل شد . شانزده سال داشت كه متوجه شد، آيت الله شيخ عبدالكريم حايرى به سلطان آباد (اراك) آمده است، فورا بساط زندگى خود را جمع كرد و به اراك رفت و در مجلس درس ايشان شركت نمود .
در سال 1340 هجرى قمرى، علماء و بزرگان مذهبى قم از آيت الله حايرى دعوت كردند كه حوزه درس خود را در قم و در كنار زيارتگاه حضرت معصومه (س) مستقر نمايد . آيت الله حايرى دعوت را پذيرفت و به قم عزيمت نمود و پس از مدتى نامه‏اى به آقاى گلپايگانى نوشت و از او دعوت كرد كه به شهرستان قم هجرت نمايد.
آقاى گلپايگانى دعوت استادش را اجابت نمود و در حوزه جديد التأسيس قم به تحصيلات خود ادامه داد . او از جمله مبرزترين شاگردان حوزه درس آيت الله حايرى بود و به قدرى به ايشان نزديك بود، كه درسها و تقريرات استاد را تدوين مى‏كرد.
طولى نكشيد كه آقاى گلپايگانى به عنوان يكى از اساتيد بزرگ در حوزه علميه قم شهرت يافت و به درجه اجتهاد نائل گشت .
در زمان آيت الله بروجردى، عده‏اى از آيت الله گلپايگانى تقليد مى‏كردند، پس از رحلت آيت الله بروجردى، دامنه مقلدين ايشان توسعه يافت . او در كنار ساير مراجع تقليد، با حضرت امام خمينى (ره) همكارى و همراهى نزديك داشت و بار انقلاب اسلامى را بر دوش مى‏كشيد.
پس از رحلت امام خمينى (ره )، مرجعيت آيت الله گلپايگانى در داخل و خارج كشور گسترش يافت و ميليونها نفر در سطح جهان از ايشان تقليد مى‏كردند.
آيت الله گلپايگانى در طول عمر پر بار خود، خدمات علمى و اجتماعى و مذهبى فراوانى به جامعه اسلامى ايران و ساير كشورهاى جهان ارائه كرد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 تأليف بيش از سى كتاب كه ده جلد آن در زمينه فقه استدلالى مى‏باشد و بارها تجديد چاپ گرديده است .
2 تدريس درس خارج فقه و اصول و تربيت صدها عالم و دانشمند برجسته .
3 رهبرى و اداره حوزه‏هاى علميه در داخل و خارج كشور .
4 تأسيس مدارس علميه و توجه زيادى به بالابردن كيفيت مدارس از نظر درس، نظم ، اخلاق و برگزارى امتحانات فصلى و ساليانه .
5 تأسيس دار القرآن كريم در قم و تأسيس يك موزه از نسخه‏هاى خطى و چاپى قرآن مجيد .
6 تأسيس كتابخانه عمومى حاوى دهها هزار كتاب چاپى و هزاران كتاب خطى .
7 تأسيس يك بيمارستان بزرگ و بسيار مجهز در قم .
8 تأسيس مجمع اسلامى و علمى در لندن، كه به مركز خدمات كامپيوترى مجهز مى‏باشد .
9 احداث مساجد، حسينيه‏ها و حوزه‏هاى علميه گوناگون در ايران و ساير كشورهاى جهان .
ويژگيهاى اين عالم ربانى عبارت بود از:
1 ايمان استوار به مبدأ و معاد .
2 تقوى و پرهيزگارى
3 بى‏رغبتى به دنيا.
4 خوف از مقام حق تعالى .
5 مخالفت با خواسته‏هاى نفسانى
6 صبر و استقامت در مقابل ناملايمات و انجام وظائف اسلامى .
7 دارا بودن روحيه عفو و گذشت .
8 تسليم در برابر مقدرات الهى .
9 دفاع از قرآن و اهلبيت (س)
برخى از تأليفات آيت الله گلپايگانى عبارت است از:
1 افاضة الفوائد، حاشيه بر ((درر الفوائد)) استاد خود، آيت الله العظمى حائرى يزدى، در 2 جلد .
2 تلخيص احكام حج، خلاصه درسهاى خود به عربى .
3 حاشيه بر عروة الوثقى، به زبان عربى .
4 هدية العباد، يك دوره فقه در دو جلد .
5 مجمع المسائل، مجموعه پاسخ به مسائل شرعى در سه جلد، فارسى .
6 رساله توضيح المسائل، فارسى .
7 مختصر الاحكام به زبان عربى، فارسى و انگليسى و اردو .
8 احكام و آداب حج، فارسى .
9 مناسك الحج، عربى .
10 كتاب القضاء، تقرير درس ايشان در دو جلد .
11 الولاية الى من له الولاية، پيرامون ولايت فقيه و ساير اولياء .
12 رساله‏اى پيرامون امر به معروف و نهى از منكر، فارسى .
13 كتاب الحج، تقرير درس ايشان در دو جلد . -كيهان، 25 ديماه 1372، شماره 14966 . ?
آيت الله سيد محمد رضا گلپايگانى مقارن اذان مغرب روز پنجشنبه هيجدهم آذر ماه سال 1372 وفات يافت و پس از تشييع جنازه كم سابقه‏اى در تهران و قم، در شهر قم در كنار زيارتگاه حضرت معصومه (س) مدفون گرديد . - روزنامه كيهان 28 / 9 / 1372، روزنامه سلام، 20 / 9 / 1372 . ?
سال 359 هجرى قمرى بود، در خانواده ((حسين بن احمد)) كودكى چشم به جهان گشود، كه او را محمد نامگذارى كردند.
محمد از كودكى براى آموختن علوم، بسيار حريص و علاقمند بود.
او نه سال داشت، كه در كلاس درس ((علم نحو)) شركت مى‏كرد، روزى در كلاس، به سؤال استادش، پاسخ مهم و غير منتظره‏اى داد، به طورى كه همه شاگردان كلاس متعجب گرديدند.
محمد ده ساله بود، كه سرودن شعر را آغاز كرد . در هفده سالگى به تدريس و تأليف كتاب پرداخت و در سن بيست سالگى، در تمام علوم زمان خود، استاد و صاحب نظر گرديد . محمد بعدها به سيد رضى معروف شد .
او پانزده جلد كتاب، تأليف و تصنيف نمود، كه معروف‏ترين آنها، كتاب عظيم نهج البلاغه بود. اين كتاب هنوز هم مورد استفاده همگان مى‏باشد، و براى فهميدن معانى عميق و بلند آن، در شام، مصر، لبنان، عراق و ايران دهها جلد كتاب، شرح و تفسير نوشته شده است . - مفاخر اسلام، ج 3، ص 302 . ?
معروف‏ترين و مشروحترين شرح كتاب عظيم ((نهج البلاغه)) شرحى است، كه ((ابن ابى الحديد)) آن را در بيست جلد تأليف كرده و در لبنان چاپ شده و تعداد صفحه‏هاى اين بيست جلد كتاب از ششهزار و پانصد صفحه تجاوز مى‏كند .
سال 911 هجرى قمرى بود، زين الدين بن على، در جنوب لبنان به دنيا آمد. او در دوران كودكى خواندن را آموخت، قرآن كريم را فرا گرفت و در نه سالگى قرآن را ختم كرد .
چهارده ساله بود، كه پدرش را از دست داد و عليرغم درد يتيمى، استعداد خود را به كار گرفت و در راه تحصيل علم و تحقيقات علمى، كوشش و جديت كرد و سفر به مصر، سوريه، حجاز، عراق، روم و بيت المقدس را آغاز نمود و پاى درس ده‏ها استاد و محقق نشست و از آنها درس گرفت و علوم فراوانى آموخت .
زندگى او با فقر و نادارى همراه بود، تا جائى كه گاهى ناچار مى‏شد، شبها به كار هيزم كنى بپردازد و هيزم مورد نياز خانه خود را تهيه كند .
او به زودى استاد و صاحب نظر در علوم مختلف گرديد، تا آنجا كه هفتاد جلد كتاب و رساله تأليف كرد، كه بعضى از آنها، مانند كتاب ((شرح لمعه )) هم اكنون نيز در حوزه‏هاى علميه مورد استفاده مى‏باشد و از منابع مهم درسى و تحقيقاتى عالمان دين محسوب مى‏گردد .
زين الدين در كتابخانه خود، دو هزار جلد كتاب داشت، كه دويست جلد آن، به خط خود او نوشته و تنظيم شده بود .
زين الدين بن على در سال 966 هجرى به شهادت رسيد و بدين جهت او را شهيد دوم مى‏نامند . -مفاخر اسلام، ج 4، ص 471 . ?
البته در ميان عالمان دين، افراد زيادى به خاطر دفاع از ديندارى شهيد شده‏اند، شمس الدين محمد بن مكى هم، به سال 786 هجرى قمرى در دمشق كشته شده بود، و به خاطر معروفيت و مقام بلندى كه داشت، به ((شهيد اول)) شهرت يافته بود .))


next page

fehrest page

back page