گلچين صدوق
(حكايات و روايات برگزيده كتاب من لا يحضره الفقيه )

شيخ صدوق
مترجم : محمد حسين صفا خواه

- ۳ -


رحمت خداوند

فردى در زمان امام صادق عليه السلام فرزندش را از دست داد. آن حضرت براى تسليت به آن شخص فرمود:
خداوند از تو براى فرزندت مهربان تر است . و پاداش خداوند به خاطر اين مصيبت كه بر تو وارد گرديد، از خود فرزندت بهتر است .
پس از مدتى ، به آن حضرت خبر رسيد كه آن فرد همچنان بى تاب است . حضرت دوباره به ديدن او رفته و فرمودند:
رسول خدا صلى الله عليه وآله هم از دنيا رفت . آيا تو، به آن حضرت تاسى نمى كنى ؟
(69)
مرد عرض كرد: يابن رسول الله ! فرزند من نوجوان بود.
حضرت فرمود: او سه چيز دارد كه اگر خداى عزوجل بخواهد، هيچگاه از دست او نمى رود.
1 گواهى بر وحدانيت
2 رحمت خداوند
3 شفاعت رسول خدا صلى الله عليه وآله .(70)

سنت ماندگار  
امام صادق عليه السلام فرمود:
زمانى كه جعفر بن ابى طالب عليه السلام به شهادت رسيد، رسول خدا صلى الله عليه وآله به حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود كه نزد همسرش اسماء بنت عميس و ديگر همسران آن حضرت رفته و او را تسليت دهد و براى خانواده اش تا سه روز غذا تهيه كند. (71)
و اين عمل ، در نزد مسلمين يك سنت شد.

باقيات صالحات  
امام صادق عليه السلام فرمود:
شش چيز است كه ثواب آن بعد از مرگ به مومن مى رسد:
1 فرزند صالح كه براى او طلب مغفرت كند.
2 مصحف كه از او بجا مى ماند قرآن و ديگران از آن استفاده مى كنند.
3 درختى كه به قصد قربت كاشته باشد.
4 آبى كه به قصد قربت جارى ساخته است .
5 چاهى كه در بيابانى حفر كرده است .
6 سنتى كه از خود بجاى گذاشته و آيندگان از او پيروى مى كنند. (72)

كلام ابوذر  
هنگامى كه ذر فرزند ابوذر از دنيا رفت ، ابوذر بر قبر او ايستاد و دست بر قبر كشيد و عرض كرد:
اى ذر! خدا تو را رحمت كند، به خدا قسم ؛ كه تو نسبت به من ، بسيار نيكوكار بودى . و من از تو راضى هستم . مرا به هيچكس جز خداوند نيازى نيست . و اگر هول از عالم پس از مرگ نبود، دوست داشتم كه به جاى تو باشم و ناراحتى كه براى وضعيت پس از مرگ تو دارم ، مرا از ناراحتى فقدان تو بازداشته است .
به خدا قسم ، از دورى تو گريه نكردم ، بلكه براى مواقف سختى كه در پيش ‍ دارى ، گريستم . اى كاش مى دانستم ، كه تو چه گفته اى و به تو چه پاسخى داده اند.
بار خدايا! من از حقى كه بر او دارم ، مى گذرم ، و به او مى بخشم . پس تو نيز حقوق خود را كه بر او واجب كرده بودى بر او ببخشاى ، كه تو، به جود و كرم از من سزاوارترى . (73)

مرگ فقيه  
امام صادق عليه السلام فرمود:
شيطان از مرگ هيچكس ، به اندازه مرگ يك عالم و فقيه خوشحال نمى شود. (74)

انواع صبر  
امام صادق عليه السلام فرمود:
صبر دو گونه است :
1 صبر، در هنگام گرفتارى كه خوب و نيكوست .
2 صبر، در برابر محرمات كه بهتر و نيكوتر است . زيرا تو را از انجام كار حرام باز مى دارد. (75)

گريه يتيم  
امام صادق عليه السلام فرمود:
هنگامى كه طفل يتيمى بگريد، عرض الهى به لرزه در مى آيد.
و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:
اين كيست كه بنده مرا كه در خردسالى پدر و مادرش را از او گرفته ام ، به گريه آورده است ؟
قسم به عزت و جلال خودم ، هر بنده مومنى كه او را آرام كند، بهشت بر او واجب است . (76)

حفظ حجاب پس از مرگ  
امام صادق عليه السلام فرمود:
نخستين كسى كه براى جنازه اش تابوت تهيه شد و او را در تابوت (77) قرار دادند، حضرت فاطمه صلوات الله عليها دختر حضرت محمد صلى الله عليه وآله بود. (78)

نماز شفاعت  
امام صادق عليه السلام فرمود:
همانا شفاعت ما خاندان ، سبك شمارنده نماز را در بر نمى گيرد، و به او نمى رسد شامل حال او نخواهد شد. (79)

نماز، در اول وقت  
رسول خدا صلى الله عليه وآله در حالى وارد مسجد شد كه عده اى از اصحاب آن حضرت در مسجد بودند.
حضرت فرمود: آيا مى دانيد پروردگار شما چه فرموده است ؟
اصحاب عرض كردند: خدا و رسولش بهتر مى دانند.
حضرت فرمود: خداوند شما مى فرمايد:
اين نمازهاى پنجگانه كه بر شما واجب شده است . هر كه آنها را در وقت خاص خود به جا آورده شود، روز قيامت حالى مرا ملاقات خواهد كرد كه براى او در نزد من سندى است كه به حكم آن سند، من آن بنده را داخل بهشت مى سازم .
و هر كس آنها را در وقت معين خودش ادا نكند، و بر آن محافظت ننمايد، به لطف و اراده من مربوط است . اگر بخواهم ، او را عقوبت كنم . و اگر بخواهم ، از وى در گذرم . (80)

دعا به هنگام ظهر 
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
هنگامى كه آفتاب به خط نصف النهار رسد هنگام ظهر، درهاى آسمان و درهاى بهشت گشوده مى شود، و در اين وقت دعا مستجاب است .
پس خوشا به حال كسى كه در اين هنگام عمل صالحى انجام دهد. (81)

بهترين عمل  
امير المومنين عليه السلام فرمود:
بهترين چيزى كه اهل توسل ، براى تقرب به خدا انجام مى دهند؛ عبارت است از:
1 ايمان به خدا و پيامبر او
2 جهاد در راه خدا
3 اظهار كلمه اخلاص ، كه آن فطرت الهى است .
4 به پا داشتن نماز، كه آن شريعت است .
5 پرداختن زكات ، كه از واجباتى است كه خداوند عزوجل مقرر فرموده است .
6 روزه داشتن ، كه سپر حافظى در برابر عذاب خداى متعال است .
7 به جا آوردن حج خانه خدا، كه دور كننده تنگدستى و برطرف كننده گناهان است .
8 سركشى به خويشاوندان ، كه موجب افزايش مال و تاخير در مرگ است .
9 صدقه دادن پنهانى ، كه گناه را خاموش مى سازد، و آتش غضب و خشم خدا را فرو مى نشاند.
10 كار خير و احسان به ديگران ، كه مرگهاى بد را دفع مى كند؛ و انسان را از بلاهاى ناگزير باز مى دارد.
11 هشيار باشيد كه راست بگوييد، زيرا خداوند با صادقان است .
12 از دروغ و دروغگو دورى گزينيد، كه دروغگو از ايمان دور است .
13 آگاه باشيد كه راستگو در مسير نجات و كرامت است .
14 بدانيد كه دروغگو، بر لب پرتگاه رسوايى و هلاك است .
15 مراقب باشيد كه پيوسته سخن خير بر زبان برانيد تا به آن شناخته شويد.
16 به كار خير عمل كنيد، تا اهل خير باشيد.
17 كسى كه شما را امين شمرده ، امانتش را اداء كنيد.
18 خويشاوندانى كه شما را ترك كرده اند، با آنان مهربان باشيد.
19 به كسانى كه شما را از خير خود محروم ساخته اند، احسان كنيد. (82)

سجده و شيطان  
امام صادق عليه السلام فرمود:
محبوب ترين كارها نزد خداوند نماز است . كه آن آخرين سفارش پيامبران عليه السلام است . چقدر خوب و نيكوست كه شخص غسل كند و يا وضو بگيرد و آنگاه به گوشه اى رود تا كسى او را نبيند، و به نماز ايستد. پس ‍ خداوند عزوجل بر او نظر افكند، در حالى كه او در حال ركوع و سجده است . هر گاه او به سجده رود و سجده اش را طولانى كند، ابليس فرياد ندامت سر مى دهد:
اى واى بر من ! ايشان فرمانبردار خدايند، و من سركش هستم ، ايشان سجده مى كنند و من تكبر ورزيدم . (83)

نماز و آمرزش گناهان  
حضرت رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
همانا مثل نماز در ميان شما، مانند نهرى است بر در خانه شما. هر گاه در شبانه روز، پنج بار از خانه بيرون آمده و بدن را در نهر شستشو دهيد، اثر از چرك و آلودگى در بدنتان نخواهد ماند.
همچنين است اثر گناهان ، كه با پنج بار نماز در شبانه روز، از بين مى رود. (84)

مسجد براثا 
حضرت امير المومنين عليه السلام ، بعد از جنگ نهروان كه با خوارج انجام داد به مسجد براثا رسيد. در آنجا با يارانش كه حدود صد هزار نفر مى شدند مشغول نماز شد. يكى از ياران جابر بن عبد الله انصارى بود. جابر گويد:
مردى نصرانى از صومعه خود بيرون آمد و گفت :
سردار و فرمانده اين سپاه كيست ؟ ما اشاره به حضرت كرديم و گفتيم : ايشان فرمانده و سردار ما هستند.
مرد نصرانى رو به حضرت نموده و سلام كرد و گفت : سرور من ! آيا تو پيامبر خدا هستى ؟
حضرت فرمود: نه ، پيغمبر صلى الله عليه وآله كه سيد و سرور من بود، از دنيا رفته است .
گفت : تو وصى پيغمبرى ؟
فرمود: آرى ، بنشين ، از چه رو اين سوالها را مى كنى ؟
مرد نصرانى عرض كرد: من اين صومعه را در اين محل كه براثا است بنا كرده ام ، چون در كتاب آسمانى خوانده ام كه در اين محل ، جمعيت زيادى با پيغمبر و يا وصى پيغمبر نماز مى خوانند. و اكنون آمده ام تا مسلمان شوم . سپس اسلام آورد و همراه ما روانه كوفه شد.
امير المومنين عليه السلام به او فرمود: چه كسى در اينجا نماز خوانده است ؟
گفت : عيسى بن مريم عليه السلام و مادرش در اينجا نماز خوانده اند.
امير المومنين فرمود: آيا مى خواهى به تو خبر دهم چه كس ديگرى در اينجا نماز خوانده است ؟!
گفت : آرى .
حضرت فرمود: ابراهيم خليل الله عليه السلام . (85)

نماز و فراموشكار  
حبيب بن معلى نزد امام جعفر صادق عليه السلام رفته و پرسيد:
يابن رسول الله ! من مردى فراموشكار هستم و حساب ركعات نماز را نمى توانم داشته باشم ، مگر با انگشترى كه در دست دارم كه به تعداد ركعات جابجا مى كنم آيا اين عمل اشكالى ندارد؟
حضرت فرمود: نه ، اشكالى ندارد. (86)

آغاز خواندن نماز  
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما كودكان خود را در پنج سالگى به خواندن نماز امر مى كنيم . و شما فرزندان خود را در هفت سالگى به نماز خواندن دستور دهيد.
همچنين ما كودكان خود را در هفت سالگى امر به روزه گرفتن مى كنيم ، تا جايى كه طاقت دارند؛ حتى به مقدار نصف روز يا بيشتر يا كمتر از آن هرچه مى توانند... و شما نيز در نه سالگى به روزه دستور دهيد، در حد توان و طاقتشان ، و اگر تشنگى بر آنان غلبه كرد، افطار كنند. (87)

اذان و اقامه  
منصور بن حازم گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
حضرت رسول خدا صلى الله عليه وآله در كنار على عليه السلام ، در خواب بود كه جبرئيل نازل شد و اذان و اقامه را گفت . هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله از خواب بيدار شد، فرمود:
اى على ! آنچه جبرئيل به من گفت شنيدى ؟
على عليه السلام جواب داد: بلى يا رسول الله .
فرمود: آيا حفظ شدى ؟ (88)
حضرت پاسخ داد: بلى يا رسول الله !
فرمود: پس بلال را صدا كن و به او نيز ياد بده .
امير المومنين عليه السلام ، بلال را فرا خواند و اذان و اقامه را به او آموخت .(89)

حى على خير العمل  
ابو بصر مى گويد: امام باقر يا امام صادق عليهما السلام فرمود:
بلال موذن رسول خدا صلى الله عليه وآله ، بنده نيكوكار و شايسته خداوند بود و گفت :
من پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله ، ديگر براى كسى اذان نخواهم گفت . و از آن روز به بعد، جمله حى على خير العمل متروك ماند. (90)

فاصله بين اذان و اقامه  
عمار ساباطى گويد:
امام صادق عليه السلام فرمود: هر گاه خواستى نماز واجب بخوانى ، اذان و اقامه بگو، و ميان اذان و اقامه را با لحظه اى نشستن و يا اداى سخنى و يا تسبيحى فاصله انداز.
عمار پرسيد: حداقل كلامى كه لازم است ميان اذان و اقامه گفته شود، چيست ؟
امام عليه السلام فرمود: گفتن :
الحمد الله (91)

اذان گويان  
عبد الله بن على ، شغلش تجارت بين بصره و مصر بود. روزى وارد مصر شد. در راه به پيرمردى قد بلند و سياه پوست كه موى سرش سفيد بود. برخورد كرد.
عبد الله از اطرافيان پرسيد: اين كيست ؟
گفتند بلال حبشى ، موذن رسول الله صلى الله عليه وآله است .
عبد الله چند كاغذ برداشته و نزد او رفت و سلام كرد. بلال جواب سلام او را داد. عبد الله از او خواست چند حديث كه از پيامبر شنيده برايش بازگو كند.
بلال ، همين كه نام پيامبر صلى الله عليه وآله را شنيد، شروع به گريه كرد. و عبد الله نيز با او گريه كرد. پرسيد:
اى جوان ! تو از اهالى كدام شهر هستى ؟
عبد الله گفت : اهل عراقم .
بلال گفت : بنويس اى برادر عراقى .
بسم الله الرحمن الرحيم .
از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:
اذان گويان ، امين مومنان در مورد نماز ايشان ، روزه ايشان ، گوشت تنشان و خونهايشان هستند. اذان گويان چيزى از خداوند عزوجل نمى طلبند، مگر آنكه به ايشان عطا مى شود. و در هيچ مورد شفاعت نكنند، مگر آنكه شفاعتشان مورد قبول واقع گردد.
عبد الله گفت : باز هم برايم بگو.
بلال گفت : از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:
هنگامى كه روز قيامت فرا رسد، خداوند عزوجل مردمان را در زمينى جمع كند، و فرشتگانى از نور را به سوى اذان گويان در حالى كه علم هايى از نور همراه خود دارند گسيل دارد. اين فرشتگان ، اسبانى را يدك مى كشند كه مهارشان زبرجد سبز است . و زين و خورجين هايشان بسيار خوشبو است . و اذان گويان بر آن سوار مى شوند، و با صداى بلند اذان مى گويند. و بر مردمان گذر مى كنند و الله اكبر مى گويند و غوغايى از تسبيح امت من بلند مى شود و...
بلال ادامه داد: شتاب كنيد در انجام كارهاى خير و بر هم پيشى بگيريد. (92)

اذان ناتمام  
بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله ، بلال ديگر اذان نگفت . تا اينكه روزى حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود:
من ميل دارم صداى اذان بلال را بشنوم .
پس بلال را حاضر كردند و او مشغول اذان گفتن شد. بلال گفت : الله اكبر.
حضرت زهرا سلام الله عليها به ياد پدرش افتاد و شروع به گريستن كرد. چون بلال گفت :
اشهد ان محمدا رسول الله
حضرت فاطمه سلام الله عليها فرياد بلندى كشيد و بى هوش شد.
اطرافيان فرياد زدند: اى بلال ! دست از اذان گفتن بردار كه دختر رسول الله از دنيا رفت .
پس از لحظاتى چند، حضرت زهرا سلام الله عليها به هوش آمد و به بلال فرمود: ادامه بده .
بلال گفت : مرا معاف دار، اى دخت رسول الله ! چون مى ترسم با صداى اذان من ، روح از تن مباركت بيرون رود. پس آن حضرت بلال را معاف كرد و آن اذان ناتمام ماند . (93)

حضور قلب در نماز  
امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه به نماز مى ايستى ، دقت كن :
در حالت سيرى نماز نخوان .
همچنين از روى كسالت و تنبلى نماز نخوان و دل را به نمازت مشغول دار، چرا كه نمازت به مقدارى مقبول درگاه احديت واقع مى شود كه با حضور قلب بوده باشى . در نظر بگير كه آخرين نمازت است . و هنگام نماز با آرامش كامل و با وقار بايست .
به ديوار تكيه مده و خميازه نكش و از خنديدن در هنگام نماز دورى كن . (94)

معناى سجود  
مردى از على عليه السلام سوال كرد:
اى پسر عموى بهترين خلق خدا! سجده اول در نماز چه معنى دارد؟
حضرت فرمود:
معنايش اين است كه : خداوندا! تو مار از اين خاك آفريدى .
و چون سر بر مى دارى معنايش اين است كه : خداوندا! ما را از خاك آفريدى و نشو و نمو دادى .
و در سجده دوم يعنى : خدايا! تو ما را به خاك باز خواهى گرداند.
و چون سر برداشتى يعنى : باز مرتبه ديگر در روز قيامت ، ما را از خاك بيرون خواهى آورد. (95)

ذكر قنوت  
شخصى از امام صادق عليه السلام سوال كرد:
يابن رسول الله ! آيا كلام مخصوصى در قنوت بايد خوانده شود؟
امام عليه السلام فرمود: ثناى پروردگار خويش را بگوى ، و بر پيامبر خو صلوات فرست ، و از خداوند طلب بخشايش كن . (96)(97)

چشمان غير گريان در قيامت  
در روز قيامت همه چشمان گريان هستند. جز سه چشم :
1 چشمى كه از ترس خدا گريسته باشد.
2 چشمى كه از محرمات الهى پوشيده باشد.
3 چشمى كه در راه خدا، شب زنده دارى كرده باشد. (98)

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها  
امام صادق عليه السلام فرمود:
هر كس تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها را بعد از هر نماز واجب بجا آورد، پيش از آنكه برخيزد، خداوند او را مى آمرزد. (99)

ياد خدا، بى نيازى از مردم  
مردى از بنى سعد گويد:
حضرت على عليه السلام فرمود: فاطمه سلام الله عليها در خانه من بود و به تنهايى آب از چاه مى كشيد و مشك آب را بر دوش مى گرفت و به خانه مى آورد، به گونه اى كه بدنش از تسمه مشك مجروح شده بود. با آسياب گندمها را آرد مى كرد. به طورى كه دستش زخمى شده بود ...
روزى من به او گفتم :
از پدرت تقاضاى خدمتكار كن .
حضرت زهرا سلام الله عليها نزد پدر بزرگوارش رفته و چون جمعى از اصحاب نزد آن حضرت بودند، بدون بيان خواسته اش برگشته بود.
فرداى آن روز حضرت رسول الله صلى الله عليه وآله به خانه ما آمد و بانگ بر آورد:
السلام عليكم و سه بار تكرار فرمود.
ما گفتيم : عليك السلام اى رسول خدا؟
رسول خدا صلى الله عليه وآله وارد شد و به نزد ما آمد و به فاطمه سلام الله عليها فرمود:
فاطمه جان ! ديروز به خاطر خواسته اى به مسجد آمده بودى ؟
و فاطمه سلام الله عليها پاسخ نداد. آنگاه من آنچه بر ما گذشته بود، باز گفتم . رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
به شما چيزى ياد مى دهم كه از خدمتكار برايتان بهتر است . هنگام خوابيدن ، سى چهار مرتبه الله اكبر و سى وسه مرتبه سبحان الله و سى وسه مرتبه الحمد الله بگوييد. (100)(101)

بلند كردن دست در هنگام دعا  
امام باقر عليه السلام فرمود:
هيچ بنده اى دستهايش را به درگاه خداوند عزوجل بالا نبرد، مگر آنكه خداى تبارك و تعالى حيا مى كند از اينكه آن دستها را خالى برگرداند، تا اينكه از فضل و رحمت خويش آنچه را خواهد در آن دست نهد. پس هر گاه دعا كردى ، دستها را به سر و صورت خود بكش . (102)(103)

تكليف به اندازه طاقت  
بزيع اذان گو چشمانش درد مى كرد و آب آورده بود.
قصد داشت آب چشمانش را بيرون آورد. نزد امام صادق عليه السلام رفته و عرض كرد:
چشمانم آب آورده و مى خواهم آب آن را بيرون آورم و در اين باره مشكلى دارم .
حضرت فرمودند: براى بيرون آوردن آب چشم خود، چه مشكلى دارى ؟
عرض كرد: پزشكان مى گويند كه بيمار بايد چندين روز بالغ بر بيست روز بر پشت بخوابد و حتى نشسته نماز نخواند.
تكليف من چيست ؟
حضرت فرمودند: نمازت را آنگونه كه مى توانى و به همان حالت خوابيده ، بخوان . (104)

اهميت اقامه نماز 
امير المومنين على عليه السلام فرمودند:
روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله ، بر مردى از انصار كه بدنش از شدت بيمارى متورم شده بود، وارد شد. آن مرد به پيامبر عرض كرد:
اى پيامبر خدا! من با اين وضع چگونه نماز بخوانم ؟
آن حضرت به اطرافيان بيمار فرمودند:
اگر مى توانيد او را بنشانيد، تا نماز خود را به جاى آورد.
اگر باز هم نمى تواند، بدن او را به حالت درازكش ، رو به قبله كنيد و دستور دهيد با سر خود اشاره كند، و سجود را در اشاره كردن پست تر از ركوع بجا آورد. (105)
اگر خود از قرائت كردن نيز ناتوان است ، شما نزد او قرائت كنيد و به گوش او برسانيد تا بشنود. (106)

اهميت شركت در نماز جماعت  
روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله ، نماز صبح را به جماعت به جاى آورد. چون از نماز فارغ شد. رو به اصحاب خويش كرد و نام جمعى را برد، و پرسيد:
آيا اين افراد در نماز حاضرند؟
گفتند: نه ، يا رسول الله .
آنگاه حضرت فرمود: آيا در شهر حضور ندارند؟
گفتند: چرا در شهر هستند.
پيامبر فرمود: آگاه باشيد و بدانيد! كه هيچ نمازى بر منافقان سنگين تر و سخت تر از نماز صبح و نماز عشاء نيست . اگر مردم مى دانستند به جماعت گزارد، اين دو نماز چه فضيلتى دارد، حتما در آن شركت مى كردند و به هر حالتى آن را به جماعت برگزار مى نمودند. هر چند با خزيدن روى زمين باشد. (107)

تشويق به شركت در نماز جماعت  
معاذ بن جبل در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجدى امام جماعت بود. وى در نماز خويش قرائت را طولانى مى كرد.
روزى شخصى از كنار مسجد مى گذشت و قصد كرد نماز را به جماعت بخواند. معاذ طبق معمول شروع به خواندن سوره طولانى كرد. آن شخص ‍ كه براى رفتن عجله داشت . قصد انفرادى كرد و نماز را به پايان برد و بر مركب خويش نشست و رفت .
اين خبر به گوش رسول الله صلى الله عليه وآله رسيد. حضرت شخصى را نزد معاذ فرستاد و فرمود:
معاذ! زنهار از اينكه فتنه ساز باشى و كارى كنى كه مردم نماز جماعت را ترك كنند. تو را سفارش مى كنم كه سوره هاى كوتاه مثل و الشمس و مانند آن را بخوانى . (108)

نماز جماعت و ميدان جنگ  
عبد الرحمن بن ابى عبد الله روايت كرده كه امام صادق عليه السلام فرمود:
رسول خدا صلى الله عليه وآله ، در غزوه ذات الرقاع ، (109) هنگام اقامه نماز، اصحاب خو را به دو دسته تقسيم فرمودند.
دسته اول را براى رويارويى با دشمن در آمادگى نگاه داشت و به مابقى ، اجازه شركت در نماز جماعت داد. بدينگونه كه يك ركعت نماز را با حضرتش را به جماعت برگزار نمايند، و پس از اتمام ركعت اول ، ركعت دوم را به تنهايى فرادى خوانده و سلام دهند. پس از اتمام نماز خود، براى جايگزينى ، نزد بقيه اصحاب رفته و مواضع آنان را تحويل گرفته و با دشمن مقابله نمايند تا دسته اول نيز بتوانند در ركعت دوم نماز پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ، توفيق شركت در نماز جماعت را داشته باشند.
پيامبر اكرم نيز، پس از اتمام ركعت اول نماز خود، در ركعت دوم ، قرائت خود را طولانى نمود. تا اصحاب بتوانند جايگزينى را انجام دهند و همه ايشان در ركعت دوم به پيامبر اقتداء نمايند و ركعت اول نماز خود را به جماعت برگزار كنند و به فضيلت اقامه نماز جماعت دست يابند. (110)(111)

فضيلت نماز شب  
امام صادق عليه السلام فرمودند
مردم ، بامدادان كه از بستر خود بر مى خيزند، سه گروهند:
1 عده اى كه سود برده اند و ضرر نكرده اند. آنان كسانى هستند كه از خواب برخاسته وضو گرفته و نماز گزارده اند. و به ذكر و ياد خداوند عزوجل مشغول بوده اند.
2 عده اى كه زيان برده اند و بهره اى نيافته اند. آنان كسانى هستند كه شب را در معصيت خداوند گذرانيده اند.
3 گروهى كه نه زيان برده اند و نه سود جسته اند. آنان كسانى هستند كه شب را تا صبحگاهان پيوسته در خواب بوده اند. (112)

نماز شب و وسعت روزى  
شخصى نزد امام جعفر صادق عليه السلام آمد و از نيازمندى خود نزد آن حضرت شكايت كرد، تا حدى كه نزديك بود از گرسنگى خود نيز شكايت كند.
امام صادق عليه السلام به او فرمود: آيا نماز شب مى خوانى ؟
مرد گفت : بلى .
حضرت فرمودند: كسى كه نماز شب بخواند، و ادعا كند در روز گرسنه است ، دروغ است . زيرا خداوند تبارك و تعالى قوت و روزى شخصى را كه نماز شب به پا دارد تضمين كرده است . (113)

قضاى نماز شب  
يكى از شيعيان كه از صلحاء و نيكان بود نزد معاويه بن وهب رفته و از خواب سنگين خود شكايت كردم و به او گفت :
من قصد مى كنم كه براى نماز شب برخيزم ، ولى خواب بر من غلبه مى كند و تا صبح به خواب مى روم . چه بسيار اتفاق مى افتد كه يك يا دو ماه پى در پى نماز شب خود را قضا مى كنم .
و آن را در روز بعد به جا مى آورم ؛ و اين عمل بر من سخت است ولى بر اين دشوارى صبر و تحمل مى كنم .
معاوية بن وهب اين خبر را به امام جعفر صادق عليه السلام رساند.
امام عليه السلام فرمودند: به خدا سوگند، چشمش روشن باد! به خدا سوگند، چشمش روشن باد! (114)

فضيلت روزه  
امام حسن مجتبى عليه السلام در روز عيد فطر، گروهى را ديد كه مشغول بازى و خنده بودند حضرتش در حالى كه به آنان اشاره مى كرد به اصحاب خويش فرمود:
خداوند عزوجل ، ماه رمضان را ميدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است ، تا با طاعت و عبادت خود براى رسيدن به رضوان و خشنودى خداوند از يكديگر سبقت گيرند. گروهى در اين ميدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند. عده اى ديگر نيز عقب افتادند و تقصير كردند و زيان ديدند.
شگفتا و بسيار شگفتا! كه در چنين روزى ، عده اى به خنده و بازى مشغول باشند! روزى ، كه نيكو كاران در آن پاداش مى گيرند، و تقصير كاران زيان مى بينند.
قسم به خدا، كه اگر حجاب از ميان برخيزد و پرده كنار رود. بى ترديد فرد نيكوكار، پرونده اعمال خود را مى بيند، و بدكردار گرفتار زشتكارى خويش ‍ خواهد شد.(115)

آل محمد عليه السلام ، عيد ندارند!  
امام باقر عليه السلام فرمود:
هيچ عيد قربان و عيد فطرى نمى آيد، مگر اينكه در آن روز غم و اندوه بر آل محمد عليه السلام تازه مى شود.
پرسيدند: چرا چنين مى شود؟!
حضرت فرمودند: زيرا آل محمد عليه السلام مى بينند كه حقشان در دست ديگران است . و ايشان از حق مسلم خود، محروم گرديده اند. (116)(117)

علت تنگدستى در جامعه  
عبد الله بن سنان روايت كرده است كه امام صادق عليه السلام فرمود:
خداوند عزوجل ، زكات را مانند نماز، واجب گردانيد. و اگر چه بندگان ، زكات را آشكارا پرداخت نمايند.
پرداخت زكات ، بدان جهت است كه خداى عزوجل ، تاءمين نيازمنديهاى فقرا را، در اموال اغنياء، مقرر نموده است و مى دانست كه اگر آن مقدار تعيين شده ، ايشان را كفايت نمى كند، مقدار زكات را بيشتر قرار مى داد.
هر گونه تنگدستى كه متوجه فقرا است ، به سبب خوددارى اغنياء از پرداخت حقوق واجب بر ايشان است . نه از جهت مقدار زكات و نارسايى آن . (118)

منافع زكات  
امام جعفر صادق عليه السلام به عمار بن موسى ساباطى فرمود:
اى عمار! آيا تو اموال بسيارى در اختيار دارى ؟
عمار گفت : بلى .
فرمود: زكاتى را خداوند براى تو واجب كرده است ، مى پردازى ؟
گفت : بلى .
فرمود: حق معلوم را از مال خود پرداخت مى كنى ؟
گفت : بلى .
فرمود: به خويشاوندان خود نيز رسيدگى مى كنى ؟
گفت : بلى .
فرمود: به برادران دينى خود نيز رسيدگى مى كنى ؟
گفت : بلى .
آنگاه فرمود:
يا عمار، ان المال يفنى ، و البدن يبلى ، و العمل و يبقى و الديان حى لايموت . يا عمار، اما انه ما قدمت ، فلن يسبقك ؛ و ما اخرت فلن يلحقك .
اى عمار! مال دنيا از بين مى رود و بدنها مى پوسد، در حالى كه اعمال باقى مى ماند و خدا ديان ، زنده اى است كه مرگ در حضرتش راه ندارد.
اى عمار! آگاه باش كه هر چه پيش فرستادى ، به ديگرى تعلق نخواهد گرفت ، و به تو خواهد رسيد و آنچه را كه پس از خود به جاى نهادى ، به تو نخواهد پيوست . (119)

پرداخت زكات و قبولى طاعات  
حسن بن محبوب از عبد الله بن سنان روايت كرده است كه گفت :
امام صادق عليه السلام فرمودن
آيه زكات يعنى آيه خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها (120) در ماه رمضان بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد. رسول خدا صلى الله عليه وآله به منادى خود فرمود تا در بين مردم ندا كند كه :
خداى تبارك و تعالى ، زكات را بر شما واجب نموده است ، همانطور كه نماز را بر شما واجب كرده است . و زكات را از طلا، نقره ،شتر، گاو، گوسفند، گندم ، جو، خرما و مويز بر شما قرار داده و اشياء ديگر، زكات ندارند.
ولى پيامبر صلى الله عليه وآله متعرض چيزى از اموال ايشان نشد، تا سال جديد فرا رسيد. مسلمانان روزه گرفتند و افطار كردند. سپس به منادى خود فرمود تا در جمع مسلمين ندا كند كه :
اى مسلمانان ! زكات خود را بپردازيد، تا نمازتان قبول شود.
و افرادى را براى جمع آورى زكات ، معين فرمود و آنها را همراه عمال طسوق يعنى : افرادى كه براى گرفتن خراج معين شده بودند به اطراف فرستاد. (121)

حفظ آبروى مومن

ابو بصير گفت :
از امام ابو جعفر، محمد باقر عليه السلام پرسيدم :
مردى از ياران ما فقير است و من مى خواهم زكات خود را به او بدهم . اما او شرم مى كند كه زكات بگيرد. آيا لازم است به بگويم كه اين زكات اموال است ؟
حضرت در جواب فرمود:
عملى كه خدا بر تو واجب فرموده ، انجام بده . ولى مومن را خوار مكن !
(122)

گرفتن زكات  
مردى از طايفه ثقيف ، از جانب على بن ابى طالب عليه السلام به حكومت بانقيا (123) منصوب شد.
حضرت در حضور جمعى از مردم به او فرمود:
زكات و خراج را جمع آورى كن ، و در حفظ آنها بكوش كه درهمى از آنها از بين نرود، و هنگامى كه خواستى به محل ماموريت خود بروى ، نزد من بيا.
آنگاه زمان رفتن رسيد، خدمت حضرتش شرفياب شد و حضرت فرمود:
زنهار! از آنكه مسلمانى يا يهودى يا نصرانى را در خصوص درهمى خراج كتك بزنى ! يا چهار پايى كه با آن كار مى كنند و وسيله كسب روزى كسى است ، براى دريافت درهمى به فروش رسانى . زيرا كه ما، مامور شده ايم كه مازاد نيازمندى ايشان را زكات دريافت كنيم . (124)

جزيه  
امام على بن موسى الرضا عليه السلام فرمود:
قبيله بنى تغلب ، از اداى جزيه (125) ابا داشتند، از عمر خواستند كه ايشان را از دادن جزيه معاف كند. چون عمر از آن بيم داشت كه آن قبيله به دولت روم بپيوندند، با ايشان مصالحه كرد كه جزيه ندهند. ولى زكاتشان مضاعف شود. ايشان نيز به اين كار راضى شدند.
امام رضا عليه السلام در ادامه فرمودند:
حكم اين مصالحه بر ايشان نافذ است تا زمانى كه حق ظاهر گردد و حضرت مهدى عليه السلام بر دشمنان غالب شود (126)

عاقبت بخل  
كسى مى گفت : بخيل معذورتر از ظالم است .
اين كلام به گوش امير المومنين عليه السلام رسيد و به او فرمود:
دروغ گفتى ، زيرا ظالم ، گاهى توبه مى كند، و آمرزش مى طلبد، و مالى را كه به ستم گرفته ، به صاحبش باز مى گرداند. ولى شخص شحيح يعنى مبتلا به بخل شديد چون صفت بخلش بر عقلش غالب شود، از دادن زكات و صدقه ، صله رحم پذيرايى ميهمان ، و انفاق در راه خداى عزوجل ، و ديگر ابواب احسان ، دورى مى كند. و از انجام حسنات خود دارى مى كند. كه در اين حالت بهشت بر او حرام است . (127)

عاقبت احسان به خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله  
امام صادق عليه السلام فرمود:
آن هنگام كه روز قيامت شود، منادى ندا مى كند كه :
اى خلايق ! خاموش باشيد و گوش فرا دهيد كه محمد صلى الله عليه وآله با شما سخن مى گويد.
پس خلايق خاموش مى شوند. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بپا خواسته ، و مى فرمايد:
اى گروه آفريدگان ! هر كس را كه بر من نعمتى با منتى است ، يا به من احسانى نموده است ، بپا خيزد.
تا پاداش او را بدهم .

مردمان گويند: پدران و مادرانمان فداى تو! نعمت و منت و احسان از آن خدا و رسول خدا است ، كه منتى بر جميع آفريدگان دارد.
پيامبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
آرى ، كسى كه يكى از خاندان مرا پناه داده يا درباره ايشان احسان كرده ، يا او را پوشانيده باشد. و يا گرسنه اى را سير كرده باشد، برخيزد، تا پاداشش را به بدهم .
جمعى از مردم ، كه به انجام اين اعمال موفق شده اند، بر مى خيزند.
در اين هنگام از سوى خداى عزوجل ندا مى رسد كه :
اى محمد! اى حبيب من ! پاداش دادن ايشان را به تو واگذاشتيم ، پس در هر كجا از بهشت كه بخواهى ، ايشان را اسكان ده .
امام صادق عليه السلام فرمود:
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ، ايشان را در منزلتى نزديك به خودش جاى مى دهد. موقف وسيله . در آنجايى كه از ديدار پيامبر و خاندانش ‍ صلى الله عليه وآله محجوب نمى مانند. (128)

زكات بدن  
رسول خدا صلى الله عليه وآله به اصحاب خود فرمود:
آيا براى شما چيزى را بيان نكنم كه اگر آن را به جا آوريد، شيطان چنان از شما دور شود، كه مشرق از مغرب دور شده است ؟
گفتند: بلى ، اى رسول خدا.
فرمود: روزه ، روى شيطان را سياه مى كند.
صدقه كمر او را مى شكند.
دوستى در راه خدا، و تعاون بر انجام عمل صالح ، او را ريشه كن مى سازد.
استغفار، شاهرگ او را قطع مى كند.
و هر چيزى را زكاتى است و زكات بدنها، روزه است . (129)

خوشتر از بوى مشك  
امام صادق عليه السلام فرمود:
خداى عزوجل به موسى عليه السلام وحى فرستاد، كه چه چيز را از راز و نياز با من باز مى دارى ؟
موسى گفت : روزه دارم و به علت بوى دهان روزه دار ، با تو كمتر راز و نياز مى كنم .
خداوند وحى فرستاد كه :
اى موسى ! بوى دهان شخص روزه دار، نزد من از بوى مشك خوشتر است . (130)

مبعث و غدير

حسن بن راشد گويد: از امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدم :
فدايت شوم ، آيا مسلمين ، غير از عيد قربان و عيد فطر، عيد ديگرى هم دارند؟
فرمود: آرى ، اى حسن ! و آن عيد، اعظم و اشرف از آن دو عيد است .
گفتم : آن روز كدامين روز است ؟
فرمود: روزى كه امير المومنين عليه السلام به عنوان پرچمدار هدايت براى مردم منصوب شد.
فرمود: روز هجدهم ماه ذى الحجه .
گفتم : در آن روز، چه عملى مناسب است كه انجام دهيم ؟
فرمود: در آن روز، روزه بداريد، و بر محمد و اهل بيتش عليه السلام صلوات بسيار بفرستيد، و از كسانى كه در حق ايشان ستم كرده اند، به درگاه خداى عزوجل بيزارى بجوئيد؛ چرا كه پيامبران عليه السلام ، اوصياء خود را امر مى كردند تا به مردم بگويند كه :
روزى كه در آن روز وصى پيامبر منصوب مى شد، آن روز را عيد بگيرند.
گفتم : پاداش روزه دارد آن روز چيست ؟
فرمود: پاداش شصت ماه روزه داشتن . و روزه روز بيست و هفتم ماه رجب را كه روز مبعث پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى باشد نيز فراموش ‍ مكن ، زيرا كه آن روزى است كه نبوت در آن روز، بر محمد صلى الله عليه وآله نازل شد، و ثواب آن با شصت ماه برابر است .
(131)

روز سوار شدن نوع عليه السلام بر كشتى  
كثير النواء گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
حضرت نوح عليه السلام در نخستين روز ما رجب سوار كشتى شد، و به همسفران خود فرمود تا آن روز را، روزه بگيرند.
امام صادق عليه السلام افزود:
كسى كه اين روز را روزه بگيرد، آتش دوزخ به اندازه پيمودن يك سال راه ، از او دور مى شود.
و كسى كه در اين ماه ، هفت روز، روزه بگيرد؛ درهاى هشت گانه بهشت به روى او گشوده مى گردد.
كسى كه در اين ماه ، پانزده روز، روزه بگيرد، هر چه از خدا بخواهد به او عطا مى كند.
هر كس نيز در اين ماه ، روزه هاى بيشترى بگيرد، خدا عزوجل بر آن ثوابهاى قبل او مى افزايد. (132)

روزه و شب قدر  
زراره گويد: امام جعفر محمد باقر عليه السلام فرمود:
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله از عرفات بازگشت ، به سوى منى روان شد، به مسجد خيف رسيد؛ مردم اطراف آن حضرت گرد آمدند و درباره شب قدر، از آن حضرت سوال مى كردند.
آن حضرت فرمودند: اى مردم ! بدانيد كه هر كس ماه رمضان بر او وارد شود، در حالى كه سالم و پيراسته از عيب و مرض باشد، و روز آن ما را، روزه بگيرد، و بخشى از شب آن را به تلاوت قرآن و دعا مشغول گردد. و بر نمازهاى خود مواظبت كند و به اعمال جمعه هاى آن مداومت نمايد، و با دقت در اعمال و رفتار خود، به طرف عيدش عيد فطر بشتابد، او شب قدر را درك كرده است و به توفيق خداى عزوجل دست يافته است . (133)