حرف : ق
قرائت قرآن و بهرهمندى از آن
(1) امام صادق (ع ) فرمود: همانا در
اين قرآن جايگاه نور هدايت و چراغهاى شب ظلمانى نهفته است ؛ پس
شخص تيز بين بايد در آن دقت كند و نظر خويش را براى بهره گيرى
از پرتو آن بگشايد.(432)
(2) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: بدانيد همانا قرآن راهبر روز
است و پرتو افكن شب تار، اگر چه (آن كس كه در صدد راهنمايى شدن
و كسب نور از آن باشد) در سختى و ندارى باشد.(433)
(3) امام صادق (ع ) فرمود: همانا قرآن باز دارنده و فرمان
دهنده است : به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد.(434)
(4) امام سجاد(ع ) فرمود: اگر همه مردمى كه بين مشرق و مغرب
هستند، بميرند، من از تنهايى نهراسم ، پس از آنكه قرآن با من
باشد.(435)
(5) امام صادق (ع ) فرمود: حافظ قرآن كه بدان عمل كند، در آخرت
رفيق فرشتگان پيغام برنده و نيك رفتار خداوند است .(436)
(6) رسول خدا(ص ) فرمود: هر كس كه خداوند (از معارف ) قرآن به
او عطا كند و چنان پندارد كه به مردى بهتر از آن چيزى داده
اند، چيز بزرگى را كوچك شمرده و چيز كوچكى را بزرگ دانسته است
.(437)
(7) حضرت صادق (ع ) فرمود: هر كه قرآن بخواند، بى نياز شود و
نيازى پس از آن نيست ، وگرنه (اگر قرآن بى نيازش نكند) هيچ
چيز او را بى نياز نكند.(438)
(8) رسول خدا(ص ) فرمود: حاملان قرآن نمايندگان و سرپرستان اهل
بهشتند.(439)
(9) امام صادق (ع ) فرمود: كسى كه درباره قرآن رنج كشد و با
وجود سختى و كم حافظه بودنش آن را حفظ كند، دو اجر دارد.(440)
(10) امام صادق (ع ) فرمود: كسى كه به سختى قرآن را ياد گيرد
دو اجر دارد، و آن كس كه به آسانى ياد گيرد، با اولين است .(441)
(11) امام سجاد(ع ) فرمود: آيه هاى قرآن گنجينه هايى است ، پس
هرگاه در يك گنجينه را گشودى ، شايسته است كه بدانچه در آن است
نظر بيفكنى .(442)
(12) امام صادق (ع ) فرمود: خانه اى كه در آن شخص مسلمانى قرآن
مى خواند اهل آسمان آن خانه را به گونه اى بنگرند كه اهل دنيا
ستاره درخشان را در آسمان مى نگرند.(443)
(13) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه قرآن را از روى آن بخواند از
ديدگان خود بهره مند شود، و سبب سبك شدن عذاب پدر و مادرش گردد
اگر چه آن دو كافر باشند.(444)
(14) امام صادق (ع ) فرمود: هر آينه من دوست مى دارم كه در
خانه قرآنى باشد كه خداوند به سبب آن شيطانها را (از آن ) دور
كند.(445)
(15) حضرت صادق (ع ) فرمود: قرآن براى اندوه (و تاءثير در نفوس
مردمان ) نازل شده ، پس آن را با آواز حزين بخوانيد.(446)
(16) رسول خدا(ص ) فرمود: هر چيزى زينتى دارد و زينت قرآن آواز
خوش است .(447)
(17) رسول خدا(ص ) فرمود: قرآن را با لحنها و آواز عرب
بخوانيد، و از لحن فاسقان و گنهكاران دورى كنيد. زيرا پس از من
مردمانى بيايند كه قرآن را در گلو بچرخانند و مانند خوانندگى و
نوحه خوانى و خواندن كشيشان ، كه از گلوى آنها نگذرد (يعنى
مقبول درگاه خداوند واقع نگردد) دلهاى ايشان وارونه است ، و هر
كه از آنها خوشش آيد نيز دلش وارونه است .(448)
(18) رسول خدا(ص ) فرمود: مرد عجمى (غير عرب ) از امت من قرآن
را عجمى مى خواند (يعنى مراعات تجويد و محسنات قرائت را نمى
كند يا اعراب آن را غلط مى خواند) و فرشتگان آن را به عربى
صحيح بالا برند.(449)
(19) حضرت صادق (ع ) فرمود: براى مؤ من شايسته است كه نميرد تا
قرآن را ياد گيرد يا در پى ياد گرفتنش باشد.(450)
(20) حضرت صادق (ع ) فرمود: قرآن عهد خداوند و فرمان اوست بر
خلقش ، پس سزاوار است براى شخص مسلمان كه در اين عهد و فرمان
خدا نظر افكند و روزى پنجاه آيه از آن بخواند.(451)
(21) رسول خدا(ص ) فرمود: خانه هاى خود را با تلاوت قرآن روشن
كنيد و آنها را گورستان نكنيد، چنانچه يهود و نصارا كردند، در
كليساها و عبادتگاههاى خود نماز كنند، ولى خانه هاى خويش را
معطل گذارده اند (و در آن ها عبادتى انجام ندهند) زيرا كه
هرگاه در خانه ، قرآن بسيار تلاوت شد، خير و بركتش زياد شود و
اهل آن به وسعت رسند و آن خانه براى اهل آسمان درخشندگى دارد،
چنانچه ستارگان آسمان براى اهل زمين مى درخشند.(452)
قساوت و سخت دلى
(1)اى موسى !در دنيا آرزوى خود را
دراز مكن كه دلت سخت گردد، و سخت دل از من دور است .(453)
(2) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: (مردم را) دو خاطره است ، خاطره
اى از شيطان و خاطره اى از فرشته ، خاطره فرشته ، رقت و نرمى
دل و فهم است و خطاره شيطان ، فراموشى و سخت دلى است .(454)
قطع رحم
(1) امام صادق (ع ) فرمود: از حالقه
بپرهيزيد، زيرا كه آن ، مردان را مى ميراند عرض شد: حالقه چيست
؟ فرمود: قطع رحم است .(455)
(2) رسول خدا(ص ) فرمود: از خويشاوند خود مبر، اگر چه او بر تو
قطع رابطه كند.(456)
(3) اميرالمؤ منين (ع ) در خطبه اى فرمود: از گناهانى كه به
سرعت مايه نابودى گردد، به خداوند پناه مى برم . عبدالله بن
كواء يشكرى برخاست و گفت : اى اميرمؤ منان !آيا گناهانى هست كه
به سرعت سبب نابودى گردد؟ فرمود: آرى - واى بر تو - (آن ) قطع
رحم است . بى ترديد اهل منزلى گرد هم آيند و يكديگر را يارى
نمايند و با اينكه بدكارند، خداوند به ايشان روزى دهد و اهل
خانه اى (هم ) پراكنده شوند و با يكديگر قطع رابطه كنند با
اينكه متقى هستند، خداوند محرومشان سازد.(457)
(4) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: هرگاه مردمان قطع رحم كنند،
اموال (و ثروتها) در دست اشرار قرار گيرد.(458)
قناعت كردن
(1) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه به
معاش اندك از خدا راضى گردد، خدا هم به عمل اندك او راضى شود.(459)
(2) امام باقر(ع ) فرمود: زندگى رسول خدا - صلى الله عليه و
اله و سلم - را به ياد آور، كه خوراكش جو و حلوايش خرما و آتش
گيره اش شاخه درخت خرما بود، اگر پيدا مى كرد.(460)
(3) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه به حلال اندك خشنود باشد،
هزينه اش سبك شود و كسبش پاكيزه گردد و از مرز بدكارى بيرون
رود.(461)
(4) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه خواهد بى نيازترين مردم باشد،
بايد به آنچه در دست خداست اعتمادش بيشتر از آنچه در دست
ديگران است بوده باشد.(462)
قهر كردن با برادر دينى
(1) رسول خدا(ص ) فرمود: بيش از سه
روز جدايى و قهر كردن روا نيست .(463)
شرح :
علامه مجلسى گويد: ظاهر اين حديث اين است كه اگر بين دو برادر
دينى در اثر كوتاهى كردن در آداب معاشرت كدورتى پيدا شد و
سرانجام به قهر و جدايى كشيد، نبايد بيش از سه روز به متاركه
ادامه دهند، و اما قهر در اين سه روز ظاهرا عفو شده است ؛ چرا
كه سبب تسكين غضب و بدخلقى در اين مدت است ، با اينكه دلالت آن
بر جواز ضعيف است . و (بايد دانست كه ) اين گونه اخبار مخصوص
است به غير بدعت گذاران و هواپرستان و آنان كه بر گناه خو
گرفته اند و آن را رها نمى كنند، و گرنه قهر و جدايى از آنان
مطلوب و اين خود يك نوع نهى از منكر است .
(2) حضرت صادق (ع ) فرمود: دو مرد به صورت قهر كردن از هم جدا
نشوند جز اينكه يكى از آن دو سزاوار بيزارى (خدا و رسولش ) و
لعنت (يعنى دورى از رحمت حق ) گردد، و چه بسا كه هر دوى آنان
سزاوار آن شوند.(464)
(3) رسول خدا(ص ) فرمود: پس هر كدام از آن دو (كه با هم قهر
شده اند) به سخن گفتن با برادرش پيشى گرفت ، او در روز حساب
پيشرو به بهشت باشد.(465)
(4) امام باقر(ع ) فرمود: خدا رحمت كند مردى را كه ميان دو تن
از دوستان ما الفت اندازد،اى گروه مؤ منين با هم انس و الفت
گيريد و به هم مهربانى كنيد.(466)
(5) امام صادق (ع ) فرمود: تا هنگامى كه دو مسلمان با هم قهر
هستند پيوسته شيطان شادمان است ، و همين كه با هم آشتى كنند،
زانوهاى شيطان به لرزد و بندهايش از هم جدا شود و فرياد زند:اى
واى بر او (و مقصود از او خود شيطان است ) از آنچه بدو رسد از
هلاكت .(467)
حرف : ك
كفر
(1) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه در
خدا و رسولش شك كند، كافر است .(468)
(2) امام باقر(ع ) فرمود: هر چه كه دستاورد اقرار و تسليم
باشد، ايمان است ، و هر چه را كه انكار و جحود به بار آورد،
كفر است .(469)
(3) امام باقر(ع ) فرمود: همانا على (ع ) درى است كه خداوند
(به روى مردمان ) گشود، هر كه داخل آن گردد مؤ من است ، و هر
كه از آن بيرون رود كافر است .(470)
(4) امام صادق (ع ) فرمود: اگر بندگان هنگامى كه نمى دانستند
توقف مى كردند و ستيزه جويى (و انكار) نمى نمودند، كافر نمى
شدند.(471)
حرف : گ
گريستن
(1) حضرت صادق (ع ) فرمود: پس اگر
بنده اى در ميان يك امتى بگريد، خدا به خاطر گريه آن بنده به
همه آن امت رحم مى كند.(472)
(2) حضرت باقر(ع ) فرمود: هيچ قطره اى نزد خدا محبوبتر نيست از
آن قطره اشكى كه در تاريكى شب از ترس خدا بريزد و جز خدا
انگيزه ديگرى براى آن نباشد.(473)
(3) حضرت باقر(ع ) فرمود: نزديكترين حالى كه بنده به پروردگار
دارد، زمانى است كه در سجده باشد و گريان .(474)
(4) حضرت صادق (ع ) فرمود: اگر گريه ات نيايد خود را به گريه
وادار كن ، پس اگر از ديدگانت به اندازه قطره اى اشك بيرون آمد
پس به به (خوشا بر حالت ).(475)
گناه
(1) امام باقر(ع ) فرمود: هيچ نكبتى
به بنده نرسد (پايش به سنگى نخورد) مگر به سبب گناهى و آنچه
خدا از او مى گذرد بيشتر است .(476)
(2) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: تو كه اعمال رسوا كننده مرتكب
شدهاى خنده دندان نما مكن ، و كسى كه گناهانى كرده ، از بلاى
شبگير و پيشامد ناگهانى نبايد ايمن باشد.(477)
(3) حضرت باقر(ع ) فرمود: همه گناهان سخت است (از نظر نافرمانى
خدا و كيفر و عقوبت آنها) ولى سخت ترين آنها گناهانى است كه بر
آن گوشت و خون برويد (مانند خوردن مال حرام يا اصرار بر گناه
اگر چه حلال خورد.(478)
(4) حضرت باقر(ع ) فرمود: همانا بنده مرتكب گناه مى شود و روزى
از او بر كنار مى گردد.(479)
شرح :
مقصود گناهانى است كه تنگى روزى مى آورد و آن هم نسبت به
اشخاصى كه خداى تعالى بخواهد آنها را در دنيا بدين وسيله كيفر
دهد، و وگرنه بسيارى از گنهكاران داراى زندگى مرفه و روزى
فراوانى هستند.
(5) حضرت صادق (ع ) فرمود: همان گناه بنده را از روزى محروم مى
دارد.(480)
(6) حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا شخص گناهى مرتكب مى شود و بر
اثر آن از نماز شب محروم مى شود و تاءثير كار بد در صاحبش از
تاءثير كارد در گوشت زودتر است .(481)
(7) حضرت صادق (ع ) فرمود: كسى كه آهنگ گناهى كند، آن را انجام
ندهد، زيرا گاهى بنده ، گاهى مرتكب شود و خداى تبارك و تعالى
او را ببيند و فرمايد: به عزت و جلالم سوگند، ديگر بعد از اين
تو را نيامرزم .(482)
(8) امام موسى كاظم (ع ) مى فرمود: بر خدا سزاوار است كه هر
خانه اى كه در آن نافرمانيش كنند، خرابش كند، تا خورشيد بر آن
بتابد و (از پليدى معنوى ) پاكش كند (پس معصيت خدا خانه را
ويران كند چنان كه آفتاب بر سطح آن بتابد).(483)
(9) رسول خدا(ص ) مى فرمود: همانا بنده گاهى براى يكى از
گناهانش صد سال (در قيامت ) حبس شود، در حالى كه همسران خود را
ببند كه در نعمت بهشت مى خرامند.(484)
(10) امام باقر(ع ) فرمود: خدا حكم قطعى و حتمى فرسوده و نعمتى
را كه به بنده اى مرحمت فرموده از او باز نگيرد، مگر زمانى كه
بنده گناهى مرتكب شود كه به سبب آن مستحق كيفر گردد.(485)
(11) حضرت صادق (ع ) مى فرمود: گاهى يكى از شما از سلطان بسيار
مى ترسد، و اين جز به سبب ارتكاب گناهان نيست پس تا مى توانيد
از گناهان بپرهيزيد و بر آنها اصرار نورزيد.(486)
شرح :
برخى از گناهان موجب مى شود كه سلطان ظالمى بر مردم مسلط شود و
آنها از او بترسند.
(12) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: دردى دردناكتر از گناه براى دل
نيست ، و ترسى سخت تر از مرگ نيست و گذشته براى انديشيدن (و
عبرت گرفتن ) و مرگ براى اندرز دادن كافى است .(487)
(13) امام رضا(ع ) مى فرمود: هر چند بندگان گناهان تازه اى را
كه سابقه نداشته ايجاد كنند، خدا براى آنها بلاهايى ناشناخته
برايشان پديد آورد.(488)
توضيح : اين روايت شريف در اجتماع امروز ما به روشنى جلوه گر
است ، ما در اين زمان گناهان نو ظهورى (خصوصا نسبت به زنان و
انواع كلاه برداريها) مى شنويم ، كه نسبت به انحرافات گذشته بى
سابقه به نظر مى رسد و همچنين از امراض و گرفتاريهاى مردم آنچه
مى بينيم ، در قاموس معلومات ما تازگى دارد.
(14) حضرت صادق (ع ) فرمود: خداى فرمايد: هرگاه كسى كه مرا
شناخته نافرمانيم كند، كسى را كه مرا نشناخته بر او مسلط كنم .
(489)
گناهان بزرگ
(1) حضرت صادق (ع ) فرمود: گناهان
كبيره آنهايى است كه خدا دوزخ را براى آنها واجب ساخته است .(490)
(2) حضرت موسى بن جعفر(ع ) يكى از اصحاب در نامه پرسيده بود
گناهان كبيره چندتاست و چيست ؟ حضرت نوشت : گناهان كبيره ، كسى
كه از آنچه خدا بر آن به دوزخ تهديد كرده دورى كند، كردارهاى
بد او پوشيده مى شود، اگر مؤ من باشد.(491)
(3) به امام صادق (ع ) عرض شد: آيا در مورد گناهان كبيره
استثنايى وجود دارد كه خداوند كسى را كه مرتكب آن شود ببخشايد؟
فرمود: آرى .(492)
حرف : م
مؤ من
1. نشانه ها و صفات مؤ منان
(1) امام صادق (ع ) فرمود: هر كه از نيكى خود شادمان و از بدى
خويش بدحال گردد، او مؤ من است .(493)
(2) امام صادق (ع ) فرمود: همانا مؤ من كسى است كه چون خشم كند
از حق نگذرد و چون راضى و خشنود گردد، در باطل قدم ننهد و چون
قدرت يابد بيشتر از حق خود نگيرد.(494)
(3) امام صادق (ع ) فرمود: سه چيز از علامات مؤ من است : علم
به خدا و (دوستى با) هر كه خدا دوستش مى دارد و (دشمنى با) هر
كه خدا دوستش نمى دارد.(495)
(4) رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - مؤ من مانند درختى
است كه برگش در زمستان و تابستان فرو نريزد: گفتند يا رسول
الله ! آن چه درختى است ؟ فرمود: درخت خرما.(496)
(5) امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من بردبارى است كه نادانى نورزد
و اگر نسبت به او نادانى ورزند بردبارى كند و ستم نكند و اگر
به او ستم كنند، ببخشند و بخل نورزد و اگر نسبت به او بخل
ورزند صبر كند.(497)
(6) امام باقر(ع ) فرمود: مؤ من از كوه محكم تر است ، زيرا از
كوه چيزى بر گرفته شود، ولى از دين مؤ من چيزى گرفته نشود.(498)
(7) امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من يارى كردنش نيكو و خرجش سبك
است ،
زندگى اش را خوب اداره مى كند، از يك سوراخ دوبار گزيده نمى
شود (يعنى از يك راه دوبار گول نمى خورد، بلكه در همان بار اول
عبرت مى گيرد).(499)
2. اندك بودن تعداد مؤ منان
(1) امام صادق (ع ) فرمود: زن مؤ من كميابتر از مرد مؤ من است
و مرد مؤ من كميابتر از گوگرد سرخ است ، كدام يك از شما گوگرد
سرخ را ديده ايد.(500)
(2) امام كاظم (ع ) مى فرمود: چنين نيست كه هر كه به ولايت ما
معتقد شد مؤ من باشد، بلكه آنها همدم مؤ منين قرار داده شده
اند.(501)
(3) امام صادق (ع ) فرمود: براى مؤ من سزاوار نيست كه از ترس و
وحشت با برادر و غير برادرش ماءنوس شود، مؤ من در دينش عزيز و
قدرتمند است . (يعنى عزت و شرافت دينش از هر همدمى براى او
بهتر و بالاتر است ).(502)
(4) امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من در كنار مؤ من آرامش مى يابد،
چنانكه تشنه با آب سرد آرامش مى يابد.(503)
توضيح : چنانچه شخص تشنه از فراق آب اضطراب و پريشانى دارد و
همواره جوياى آن است و چون آب را پيدا دلش آرام مى گيرد، مؤ من
هم از فراق مؤ من پريشان است و چون او را پيدا كند دلش آرام
شود و خاطر جمع گردد، پس اين كلام از باب تشبيه معقول به محسوس
است .
3. آثار و بركات مؤ منان
(1) امام باقر(ع ) فرمود: همانا خدا به واسطه يك مؤ من نابودى
را از يك قريه دفع مى كند.(504)
(2) و فرمود: به منطقه اى كه هفت مؤ من در آن باشند، عذاب
نرسد.(505)
(3) امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من (فرد نيكوكارى است كه ) مورد
ناسپاسى قرار مى گيرد.(506)
(4) امام باقر(ع ) فرمود: هرگاه مؤ من بميرد به شماره ربيعه و
مضر (دو قبيله بزرگ عرب ) شياطينى كه به او مشغول بوده اند بر
همسايگانش راه يابند. (يعنى مؤ من سنگر استوار و مقاومى در
برابر شياطين است و با رفتن او اين سنگر و سد دفاعى شكسته مى
شود.)(507)
4. آزمايشها و گرفتاريهاى مؤ منان
(1) امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من مانند كفه ترازوست كه هر چه
بر ايمانش بيفزايد بر بلايش افزوده مى شود.(508)
(2) امام صادق (ع ) فرمود: بر مؤ من چهل شب نگذرد، جز آنكه
پيشامدى برايش رخ دهد كه غمگينش سازد و موجب بيدارى اش گردد.(509)
توضيح : يعنى متذكر شود كه آن پيشامد به سبب گناهى است كه از
او سر زده و توبه كند، چنانكه خداى تعالى فرمايد:
((ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم
)) و نيز متذكر شود كه خدا قادر است آن
بلا را از او بگرداند، پس دعا و تضرع كند و نيز تذكر پستى و
خوارى دنيا شود كه چگونه به كدورت و مصيب آميخته است و به آخرت
رغبت كند كه مكان مقدس و تنزه است .
(3) امام صادق (ع ) فرمود: خدا مؤ من را از بلاهاى تكان دهنده
دنيا ايمن نساخته ، ولى او را از كور دلى دنيا (كه به سبب آن
حق را تشخيص ندهد) و شقاوت آخرت ايمن ساخته است .(510)
(4) رسول خدا(ص ) فرمود: حكايت مؤ من حكايت ساقه گياهى است كه
باد آن را به اين سو و آن سو كج مى كند، مؤ من را هم دردها و
بيماريها خم مى كند.(511)
(5) امام صادق (ع ) فرمود: سخت ترين مردم از لحاظ بلا و
گرفتارى پيغمبرانند، سپس كسانى كه در پى آنانند، و سپس كسى كه
از ديگران بهتر است و به همين ترتيب .(512)
(6) امام صادق (ع ) فرمود: چون خدا بنده اى را دوست بدارد او
را در بلا غوطه ور سازد،اى سدير! ما و شما صبح و شام با آن دم
سازيم .(513)
(7) امام صادق (ع ) فرمود: اجر بزرگ با بلاى بزرگ است و خدا
هيچ قومى را دوست نداشته جز آنه آنان را (با گرفتاريها) آزموده
است .(514)
(8) امام باقر(ع ) فرمود: مؤ من در دنيا به اندازه دينش
گرفتارى ببيند.(515)
(9) امام صادق (ع ) فرمود: در بهشت مقامى است كه هيچ بنده اى
به آن نرسد جز با بلايى كه (در دنيا) به بدنش رسد.(516)
(10) رسول خدا(ص ) فرمود: خداوند به كسى كه از مال و بدنش براى
او بهره اى نيست نيازى ندارد. (كسى كه زيان مالى و بدنى نبيند
خدا به او توجهى ندارد)(517)
(11) امام صادق (ع ) فرمود: مصيبتها بخششهاى خداست و فقر در
خزانه خدا محفوظ است . (و آن را جز به بنده عزيزش كه خواهد او
را به خود متوجه سازد ندهد).(518)
محاسبه خويشتن
(1) امام موسى كاظم (ع ) فرمود: از ما
نيست كسى كه هر روز (احوال ) خود را محاسبه نكند، پس اگر كار
نيكى كرده است ، از خدا زيادى آن را خواهد، و اگر گناه و كار
بدى كرده ، از خدا آمرزش خواهد و به سوى او بازگشت كند.(و توبه
نمايد.)(519)
(2) حضرت صادق (ع ) فرمود: تو را طبيب خودت كرده اند، و درد را
هم برايت گفته اند، و نشانه سلامتى را نيز به تو ياد داده اند،
و به دارو هم راهنمايى كرده اند، اكنون بنگر كه چگونه درباره
آن رفتار كنى .(520)
(3) حضرت صادق (ع ) فرمود: از (استعدادهاى ) خودت براى خودت
بهره گير، از تندرستيت پيش از آنكه بيمار شوى و در (حال )
توانايى پيش از آنكه ناتوان گردى ، و در زندگى پيش از مردن (از
قوا و استعدادهاى خود به نفع خويش ) بهره مند شو.(521)
(4) امام صادق (ع ) فرمود: چون روز آيد (به مردمان ) گويد:اى
فرزند آدم در اين روز نيكى كن ، تا در روز رستاخيز، در درگاه
الهى به آن شهادت دهم ، چرا كه من در گذشته پيش تو نيامدم و در
آينده هم نخواهم آمد، و چون شب فرا رسد سخنى همانند آن بگويد.(522)
مدارا و سازگارى
(1) امام صادق (ع ) فرمود: جبرئيل (ع
) نزد پيغمبر (ص ) آمد و عرض كرد:اى محمد! پروردگارت سلام مى
رساند و مى گويد با مخلوقم مدارا كن .(523)
(2) رسول خدا(ص ) فرمود: پروردگارم مرا به سازگارى با مردم امر
فرمود، چنانكه به انجام واجبات امر فرمود.(524)
(3) رسول خدا(ص ) فرمود: سازگارى با مردم نصف ايمان است و نرمش
با آنها نصف زندگى است .(525)
مداومت بر عمل
(1) امام باقر(ع ) فرمود: دوست ترين
اعمال نزد خدا، عملى است كه بنده آن را ادامه دهد، اگر چه اندك
باشد. (يعنى اگر چه كوچك باشد يا از لحاظ شماره كم باشد).(526)
(2) امام صادق (ع ) فرمود: مبادا عملى را بر خود واجب گردانى و
تا دوازده ماه از آن دست بردارى .(527)
شرح :
مقصود اين است كه انجام دادن عملى را پيش خود تصميم بگيرى و
بدان ملتزم شوى ، نه آنكه از راه نذر و عهد و قسم بر خود واجب
گردانى ؛ زيرا شكستن و بر هم زدن اين امور جايز نيست ، و هر يك
كفاره مخصوص دارد.
مزاح و شوخى طبع
(1) حضرت صادق (ع ) فرمود: هيچ مومنى
نيست جز اين كه در او ((دعابه
)) هست ، عرض كردم دعابه چيست ؟ فرمود:
مزاح .(528)
(2) حضرت صادق (ع ) فرمود: خدا آن كس را در ميان جمعى شوخى و
خوشمزگى كند، دوست دارد، در صورتى كه فحشى (در ميان ) نباشد.(529)
(3) حضرت صادق (ع ) فرمود: مبادا مزاح كنيد كه آبرو را از بين
مى برد.(530)
(4) حضرت صادق (ع ) فرمود: هرگاه مردى را دوست دارى ، با او
مزاح و ستيزه مكن .(531)
(5) اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: مبادا شوخى كنيد كه كينه آورد،
و دشمنى به جاى گذارد، و آن دشنام كوچكى است .(532)
(6) حضرت صادق (ع ) فرمود: شوخى مكن كه بر تو جراءت پيدا كنند.(533)
مصافحه
(1) امام باقر(ع ) فرمود: هنگامى كه
دو مؤ من به هم برخوردند و مصافحه كنند، خدا به آنها رو آورد و
گناهانشان چون برگ درخت بريزند.(534)
(2) امام صادق (ع ) حد مصافحه را از آن حضرت پرسيدند، فرمود:
(به اندازه ) گردش دور درخت خرما. (يعنى اگر چه به مقدار گردش
دور درخت خرما از يكديگر جدا شوند، مستحب است با يكديگر مصافحه
كنند).(535)
(3) رسول خدا(ص ) فرمود: چون با يكديگر رو به رو شديد، با سلام
كردن و مصافحه ديدار كنيد، و چون از يكديگر جدا شويد با آمرزش
خواهى جدا شويد.(536)
(4) هرگاه كه رسول خدا (ص ) با مردى مصافحه مى كرد، دست خود را
از دست او نمى كشيد، تا وقتى كه او دست خود را از دست حضرت مى
كشيد.(537)
(5) امام صادق (ع ) فرمود: با يكديگر مصافحه كنيد، زيرا مصافحه
كينه را از بين مى برد.(538)