نوزدهم - صحبت عالم و سوال از او و استفاده علوم دينيّه به
قدر حوصله خود تا مى تواند سعى كند علمى بر علم خود بيفزايد؛اكيس
الناس من جمع علم الناس الى علمه
(728)صحبت اعلم از خود را فوزى عظيم شمرد و اگر عالمى يابد
كه به علم خود عمل كند، متابعت او را لازم شمرد و از حكم او بيرون نرود. و مراد از
«علم »، علم آخرت است نه علم دنيا و اگر چنين كسى نيابد و اعلم از خود نيز نيابد،
با كتاب صحبت كند و با مردم نيكو سيرت كه از ايشان كسب اخلاق حميده كند و هر صحبتى
كه او را خوش وقت و متذكر حق و نشئه آخرت مى سازد از دست ندهد.
بيستم - با مردم به حسن خلق و مباسطت معاشرت كردن تا بر كسى گران نباشد و افعال
ايشان را محملى نيكو آيد به شنيدن و گمان بد به كسى نداشتن .
بيست و يكم - صدق در اقوال و افعال را شعار خود ساختن .
بيست و دوم - توكل بر حق - سبحانه و تعالى - كردن در همه امور و نظر بر اسباب
نداشتن و در تحصيل رزق اجمال كردن و بسيار به جد نگرفتن در آن و فكرهاى دور به جهت
آن نكردن و تا مى توان به كم قناعت كردن و ترك فضول كردن .
بيست و سوم - بر جفاى اهل و متعلقان صبر كردن و زود از جا در نيامدن و بد خوبى
نكردن ، كه هر چند جفا بيشتر مى كشد و تلقى بالا بيشتر مى كند، زودتر به مطلب مى
رسيد. بيست و چهارم - امر به معروف و نهى از منكر به قدر وسع و طاقت كردن و ديگران
را نيز بر خير داشتن و غمخوارى نمودن و با خود در سلوك شريك ساختن ؛ اگر قوت نفسى
داشته باشد والا اجتناب از صحبت ايشان نمودن و با مدارا و تقيه ، تا موجب وحشت
نباشد.
بيست و پنجم - اقوات خود را ضبط كردن و در هر وقتى از شبانه روز، وردى قرار دادن كه
به آن مشغول مى شده باشد تا اوقاتش ضايع نشود. چه هر وقتى تابع موقوت له است . و
عمده در سلوك اين است : آنچه از ائمه معصومين به ما رسيده است ...، مؤ يدى كه مير
جلال محدث مرقوم داشته اند براى بيانات فوق مى گويد: از ثقة الاسلام شيخ آقا بزرگ
طهرانى صاحب «الذريعة » مد ظله شفاها و بلاواسطه شنيدم كه مى فرمود: اين كتاب شريف
مشتمل بر مطالبى است كه مى توان از آنها به كلمه جامعه سلوك شرعى و دستور دينى
تعبير نمود. و اظهار مى داشتند كه : وقتى من نسخه اين كتاب را ديدم و مندرجاتش را
از نظر گذرانيدم ، چنان در من تاثير كرد كه نتوانستم به يك مطالعه قناعت كنم ، نسخه
اى از آن را به طور تلخيص در يك صفحه فهرست وار يادداشت كردم تا خود و خانواده ام
پيوسته از مطالعه مضامين حقه آن بهره مند شويم و به دستورات شرعيه آن عمل نماييم .
حسن ظاهرى كه مزيد بر حسن معنوى اين كتاب شده ، آن است كه به قلم بسيار ساده و با
بيان بسيار جالب و شيواى فارسى نوشته و هر فارسى زبان مى تواند با كمال سهولت از آن
استفاده كند.واسلام على من اتبع الهدى .
اشعار شيخ الرئيس قاجار
دلا تا چند بى حاصل علاقه جسم و جان بينى |
|
بيا از جسم و جان بگسل كه تا جان جهان بينى |
گشاى آن چشم محرم را ببين يار مسلم را |
|
شكن برهان سلم را كه حق بى نردبان بينى |
يكى بزداى از دل شك كه چون صافى شود مدرك |
|
«الم نشرح لك صدرك »(731)
ز سينه خود عيان بينى |
تويى از قدسيان اشرف بتازان بر فلك رفرف |
|
كه از «احببت ان اعرف » عيان گنج نهان بينى |
برو منت كش از منان خداوندى كه دادت جان |
|
خدا را ديد نتوانى تو تا خود در ميان بينى |
ز خود بينى است گردانى حجاب جسم انسانى |
|
خدا را ديد نتوانى تو تا خود در ميان بينى |
بنه رسم تكلف را نبينى تا تاسف را |
|
به زر مفروش يوسف را كزين سودا زيان بينى |
بياراى آن سراى دل ، تماشا كن صفاى دل |
|
نظر كن در فضاى دل كه باغ و بوستان بنى |
بكن طاوس جان را پر، فكن كاوس دل افسر |
|
ز بال و پر، ز فال و فر خطرها بى گمان بينى |
حلاوت هاست در اين سر ز حلواى جهان بگذر |
|
كه از مصر پرى شكر به كنعان كاروان بينى |
ز ابناى زمان جانى نيارايى نياسايى |
|
مگر روزى به پيدايى رخ صاحب زمان بينى |
ز يُمن مقدم مهدى شده كام جهان شهدى |
|
الا فرخنده آن عهدى كه وى را كامران بينى |
چو دست از آستين يازد بدى را ريشه اندازد |
|
چو خار و خس بپردازد جهان را گلستان بينى |
زند صيقل به روى دين كنند آيينه وش آيين |
|
جهان پر ز جور و كين پر از عدل و امان بينى |
بكش مى از سبوى او برى باش از عدوى او |
|
اقامت كن به كوى او اگر خواهى جنان بينى
(732) |
بلبل اگر نه مست گل است اين ترانه چيست ؟ |
|
گر نيست عشق زمزمه عاشقانه چيست ؟ |
ساقى اگر نه پرده فتادى ز روى كار |
|
مى گفتمت كه نغمه چنگ و چغانه چيست |
پرواز كرد طاير اقبال سال ها |
|
معلوم او نشد كه در اين آشيانه چيست ؟ |
چون در ازل وجود يكى ثابت است و بس |
|
اين مبحث وجود و عدم در ميانه چيست ؟ |
چون در نخست نيك و بد از هم جدا شدند |
|
واعظ به گوشه اى بنشين اين فسانه چيست ؟ |
آدم ز سرنوشت برون شد چو از بهشت |
|
بسم الله اى فقيه بگو عيب دانه چيست ؟ |
سلمان اگر نه مهر مهمى هست در دلت |
|
پيوسته ات ز داغ محبت نشانه چيست ؟(739)
|