اخلاق تبلیغی

نصرت الله جمالى

- ۵ -


50 . ارتباط برقرارکردن

راه ارتباط برقرار کردن و داشتن روابط عمومی قوی یا راه پذیرش مردم، شاید اولین گام برای تبلیغ است. قرآن آن را با خُلق عظیم برای پیامبر(ص)به عنوان یک اصل یاد می کند : تو ای پیامبر دارای اخلاق با عظمت و بزرگی هستی: اِنَّکَ لَعَلی خُلُقِ عَظیم .

نشانه ی آن برخورد عالی پیامبر اکرم (ص) با مردم همان گرایش مردم به اسلام است. به قول سعدی :

«کس نبیند که تشنگان حجاز،

به سر آب شور گرد آیند

 هرکجا چشمه ای بود شیرین،

مردم و مرغ و مور گرد آیند »

در جای دیگر نیز می فرماید :

«بنده ی حلقه به گوش ار ننوازی برود

لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش »

پذیریش مردم با نرم خویی، توجه و اهمیت قایل شدن  به آنان و گفتارشان، نقش اساسی در این ارتباط برقرار کردن دارند :

- فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ...: از رحمت خداوند برای آنان نرم خو گشته ای اگر خشن و سنگدل بودی از دور تو پراکنده می شدند ...

پیامبر به گفتار مردم آن قدر توجه داشت که بعضی در غیاب حضرتش می گفتند همه ی او گوش است یعنی هر چه دیگران گویند، می پذیرد :

- وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ...: کسانی از آنان پیامبر را آزار می دهند و می گویند او گوش است.

51. دگرسازی جوّ  ضد دین

 یکی از سنت های تبلیغی قرآن، تأکید بر شعله ور نساختن تبلیغات دشمنان بر ضد دین است و یکی از راه های آن را عدم حضور در چنین مجامع و نشست هایی است که باعث می شود. دیگران را برانگیزاند تا از راه های ممکن  برنامه های خدایی را استهزا و مسخره کنند. در چنین جاهایی مبلغ باید ملاحظه کند : چگونه می تواند این نوع حرکت های ضد دینی را خاموش کند؟ قران در سوره ی انعام  می فرماید:

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (68): هرگاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‏كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از يادآمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين‏!

این نکته که تغییر بحث نیز در اینگونه موارد کارساز است از همین نمونه است.

52. احترام به مخاطب (مجموعه ی سنت تبلیغی قرآن)

یکی از نکات بسیار مهربانانه، لطیف و ظریف در امر تبلیغ، توجه همه جانبه به مخاطب است که نوع گفتار ما باعث زدگی او از ما نشود. رعایت این نکته در موارد دیگری از سنت های تبلیغی قرآن به روش های دیگر ی مطرح شده است مثل: جدال احسن، بشارت و انذار، پذیرش مردم با نرم خویی و...

اما آنچه را اینجا از قرآن برداشت می کنیم، بالاتر از همه آن هاست. در این آیه قرآن به ما آموزش می دهد که خود را "مجرم" به حساب آور ولی این واژه را برای مخاطب استفاده نکن. تا موجب سوء استفاده ی دیگران از گفتار شما نیز نشود: قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (25 سوره سبأ): بگو گناه و جرمی را که ما انجام داده ایم از شما نمی پرسند و کردار و رفتار شما را از ما نمی پرسند.

با این گونه سخن گفتن،  می توان همانند قرآن حرکت کرد نه با چشم غُرّه رفتن به مردم و تندی و خشم وغضب کردن و بی دین و مرتد دانستن مردم و متهم کردن آنان بخواهیم دین خدا را پیش ببریم. با روش خدا در این آیه  می شود "کلمة الله هی العلیا" شود.  با رفتار غیر قرآنی، دین خدا "هی السفلی" خواهد شد و باید روز قیامت جواب منکوب کردن دین حق را داد.   

روش تبلیغ پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع )

سنت پیامبر اسلام در امر تبلیغ را از چند بُعد، باید مورد توجه قرار داد. بزرگانی که در این باره بحث کرده اند، به طور کامل پردازش نکرده و هر محققی از منظر خود به آن پرداخته است. در روش پیامبر توجه به جنبه های مختلف، بالاخص روان شناختی مخاطب یا قوه ی گیرایی و تأثیر پذیری و ظرفیت مخاطب، هر یک، نکته ی قابل توجهی است .

« کَلِّمِ الناسَ علی قَدرِ عُقولهم»: به اندازه ی ظرفیت فکری مردم با آنان سخن گویید؛ بعد از آن توجه به شرایط زمان و مکان، اهمیت دارد .

از زبان پیامبر (ص) نقل شده :

« انّا مَعاشِرَ الاَنبیاء اُمِرنا اَن نُکَّلِمَ النّاسَ علی قَدرِ عُقولِهم» : ما پیامبران مأمور شده ایم به اندازه ی عقل مردم با آنان سخن گوییم :

نکته ی دیگری که باید مورد دقت قرار داد، خسته نکردن مردم، هنگام مخاطب سازی ست؛ در هیچ جا نداریم که پیامبر اسلام سخنرانی های طولانی داشته باشد؛ شاید بتوان گفت طولانی ترین گفتار پیامبر در حَجَّة الوداع و شعبانیة ی آن حضرت است که در مدت کمتر از نیم ساعت به پایان می رسد .

آنچه از قرآن در باره ی ویژگی های پیامبران می شنویم، « گوش بودن» پیامبر است :

... یقولون هُوَ اُذُن  

درست است که مخالفان آن حضرت چنین می گفتند ولی هر چه باشد گویای آن است که رسول الله کمتر حرف می زد، بیشتر گفته های دیگران را می شنید .

از نکات بارز تبلیغی پیامبر"تبلیغ عملی" است؛ آن حضرت با کردار نیک خود، الگوی تمام نمای یک انسان کامل بود و دیگران را در عمل، به سیر و سلوک حق، سوق می داد .

در همین باره از پیامبر اکرم سخنی گران بها را یادآور می شویم :

رجلٌ عالمٌ آخذٌ بعلمه فهذا ناجٍ و رجل تارک لعلمه فهذا هالکٌ و اِنَّ اهلَ النارِ لَیَتَأَذّون من ریح العالم التارک لعلمه و انّ اشدَّ اهل النار ندامةً حسرةُ رجلٍ دعا عبداً الی الله سبحانه فاستجابَ له و قَبُلَ منه فاطاعَ اللهَ فَاَد خَلَه اللهُ الجنة و اَدخَلَ الدّاعی النّارَ بِتَرکِهِ علمِه »:

"دانشمندی که علمش بکارگیرد، نجات یابنده است. عالمی که دانشش را رها کرده، نابود شونده است. به یقین اهل جهنم، از بوی گَند عالم بی عمل، اذیت می شوند و از جهنمیان ، کسی بسیار پشیمان است که دیگران را به خدا دعوت کرده  و آن شنوندگان از گفتار او هدایت شده و با فرمانبرداری از خدا، بهشتی می گردند و خداوند، دعوتگر و مبلّغ را به خاطر ترک علمش به آتش وارد نماید ."

اگر مبلّغی توانست در مسیر تبلیغ، خط سیر پیامبر را الگو قرار دهد تا مردم آنچنان جذب او شوند که سر از پا ناشناخته، عاشق کمالات او گردند، موفق است و الاّ بدون وسواس در توفیق خود شک کند .

علی(ع) پیامبر را این چنین توصیف می فرماید :

- کان اَجوَدُ الناس کفّاً: بخشنده ترین مردم

- و اجرء الناس صدراً: با ظرفیت ترین مردم

- و اصدق الناس لهجةً: راستگوترین مردم

- و اوفاهم ذمةً : خوش حسابترین مردم

- و اَلیَنُهم عریکةً: نرمخوترین مردم

- و اکرمهم عِشرةً : از لحاظ آمیختگی با  مردم؛ جوانمرد ترین آنان

- و من رآه بدیهةً هابَه: هر کس او را غیر منتظره می دید، هیبتش او را می گرفت .

- و من خالَطَه فعَرَفَه اَحَبَّه: هر کس با او همنشین می شد، و می شناختش، شیفته ی او می شد .

آری این پیامبر ماست که هر چه در باره ی آن دُردانه ی خلقت بگوییم، کم گفته ایم. او مجسمه ی عمل در تبلیغ بود و توانست از عقب مانده ترین جامعه های انسانی برترین جامعه خدایی را به وجود آورد .

بنابر این روش پیامبر در گستره تبلیغ را می توان چنین بیان کرد :

- مخاطب شناسی و ظرفیت او در تبلیغ .

- شرایط زمان و مکان در تبلیغ .

- کم گفتاری در زمان و مکان خاص .

- توجه به همنشیان .

- تبلیغ عملی .

البته لازم به یاد آوری است، آنچه قرآن در روش تبلیغی خود ارائه می دهد، سنت پیامبر در این زمینه نیز می باشد زیرا پیامبر، از چارچوب قرآن خارج نمی شد .

لذا سنت تبلیغی قرآن، سنت پیامبر در این امر است .

٭٭٭

از جهت دیگری که روش تبلیغی آن حضرت را ملاحظه کنیم، به چند مرحله می رسیم :

1 - پنهان

درین مرحله پیامبر با شناختی که از اوضاع مکه و قبیله ی خود داشت، تبلیغ پنهانی فردی را ملاک عمل قرار داد تا مخالفان نتوانند در آغاز راه، آن را سرکوب و در نطفه خفه کنند. پیامبر در این مرحله با این روش، موفقیت عالی و تشکیلات منسجمی را پدید آورد. نکته ی دیگری که اینجا قابل ذکر است، عدم برخورد علنی پیامبر با بتها و بت پرستی است. تاریخ نگاران این مرحله را سه سال ذکر کرده اند .

2 - نیمه آشکار

درین مرحله پیامبر پا را از مقطع قبلی بیرون گذاشت و علاوه بر دعوت پنهان، دعوت باز را نیز شروع کرد و افزون بر دعوت به خالق جهان، بت پرستی را نشانه می گرفت ولی از غیر موحدان دوری نمی کرد؛ که باید گفت دعوت خویش به اسلام، آغاز این راه است .

3 - عَلَنی

این دوران را باید، دوران آشکار تبلیغ نامید که دعوت عمومی، پس از وحی آمد :

- فَاصدِع بما تُؤمَر و اَعرِض عَنِ المشرکین(94) اِنّا کَفَیناکَ المُستَهزِءین(95 )

با توجه به پشتیبانی اعلام شده در آیه، که خداوند متعال وعده ی آنرا عنایت فرمود و اعراض از مشرکان را نیز در برداشت، به طور مسلّم عناد دشمنانِ پیامبر را، بالا می برد و اذیت و آزار آنها از حالت استهزا فراتر می رفت؛ سپس شکنجه ها و... شروع شد و مهاجرت پیروان پیامبر آغاز گردید .

4 - فرامنطقه ای

مرحله ی بعد را باید مرحله ی « فرا منطقه ای» نامید یعنی علاوه بر تبلیغ آشکار، به مردمان حجگزار مناطق دیگر نیز اسلام را تبلیغ می کرد .

در این دوران، زحمات طاقت فرسای پیامبر زیاد بود و جز موارد اندکی، نتیجه ای را که اراده می فرمود، نمی گرفت؛ مثل بیعت یثربی ه .

5 - مرحله نهایی یا طرح و اجرای نظامات اسلام

دوران بعدی را باید مرحله عنوان کردن نظامات اسلام و اجرای آن نامید که بعد از هجرت شروع شد .

از بُعد دیگری اگر به روش تبلیغی پیامبر نگاه کنیم، به دیدگاه استاد مطهری می رسیم که در مجموع آنرا بر چهار اصل استوار کرده است :

الف: عقلانیّت

« پیامبران می خواهند سخن خودشان را در درجه ی اول به عقلها ابلاغ کنند »

ب: مهربانی و عطوفت

« ایمان اجبار بردار نیست آنچه پیامبران می خواهند ایمان است… ایمان اجبار بردار نیست چون ایمان، اعتقاد است، گرایش است، علاقه است، اعتقاد را … علاقه و مهر و محبت را، گرایش باطنی را با زور نمی شود ایجاد کرد… راه آن حکمت است، موعظة الحسنة است ».

« حکمت مرحله اقناع فکری و موعظه مرحله اقناع روحی ».

ج و د: مژده و بشارت، انذار و بیم دادن

« در تبلیغ اسلام، سهل گیر بود نه سخت گیر. بیشتر بر بشارت و امید تکیه می کرد تا ترس و تهدید؛ به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد دستور داد که :

یَسِّر و لا تُعَسِّر، بَشِّر و لا تُنَفِّر، یعنی آسان گیر و سخت نگیر؛ نوید بده؛ میل ها را تحریک کن و مردم را متنفر نساز »

« پیامبر فرمود، یک نفر مبلّغ باید مبلّغ سماحت و سهولت دین باشد کاری بکند که مردم به امر دین تشویق و ترغیب شوند ». 

« راجع به سبک بیان پیغمبر اکرم داستان های زیادی هست که نشان می دهد پیغمبر چقدر از خشونت در سخن پرهیز داشته است... فرق است میان خشونت و صلابت؛ صلابت داشتن، ... شجاع بودن، نترسیدن غیر از خدا، غیر از مسأله خشونت داشتن است ».

« تبشیر، حکم قائد را دارد یعنی از جلو می کشد و انذار حکم سائق را دارد یعنی از پشت سر می راند و هر دوی این ها یک عمل را انجام می دهند ...

اشتباه است اگر داعی و مبلّغ تنها تکیه اش روی تبشیر ها باشد و یا تنها، تکیه اش روی انذار ها باشد، بلکه جانب تبشیر باید بچربد... غیر از تبشیر و انذار، یک عمل دیگر داریم که اسمش تنفیر است: یعنی عمل فراری دادن. گاهی انسان می خواهد انذار کند با تنفیر اشتباه می کند... پیغمبر اکرم به معاذ بن جبل... نفرمود، لاتنذر: انذار نکن...، اشاره کرد... کاری نکن که مردم را از اسلام فراری بدهی، متنفّر کنی... این نکته ی بزرگی است .» 

٭٭٭