اخلاق در خانه -۱

استاد آيه الله حسين مظاهرى

- ۱۳ -


البته مرد هم وظيفه اى دارد و انجام آن حق طبيعى زن است . بايد خانمش را در جريان بگذارد، بچه هايش را در جريان بگذارد. آن روانشناس چه عالى گفته است كه انسان اگر بخواهد محيط خانه اش آرام باشد نزاعى در خانه نباشد وقتى مرد حقوقش را مى گيرد خانمش را، بچه هايش را بخواند با هم بنشينند دخل و خرجشان را حساب كنند تا آنها هم در جريان باشند تا توقع بيجا نداشته باشند. حرف عالى است وقتى خانم نداند درآمد شما چه اندازه است اگر كم خرج كنى گمان مى كند بخيل هستى و از همين جا نامهربانى شروع مى شود. وقتى كه شما يك آدم مستبدى باشى و اصلا خانم را به حساب نياورى نامهربانى از همين جا شروع مى شود. براى اين كه خانم شخصيت دارد ضربه به شخصيتش مى خورد. ضربه كه خورد اول بداخلاق مى شود، نامهربان مى شود و بالاتر و خطرناكتر اين كه اگر خانم بى شخصيت شد به جاهاى باريك مى رسد. لذا از خانمها مخصوصا و از آقايان تقاضا دارم دخترهايتان را با شخصيت بار آوريد. توهين به دخترها نكنيد. توهين به پسرها نكنيد. توهين يعنى كوبيدن و اگر شخصيت دختر كوبيده شود با يك حرف محبت آميز ممكن است برود. اگر شخصيت يك جوان كوبيده شود حاضر است دست به هر جنايتى بزند. بنابراين همان گونه كه اطاعت زن از مرد حق طبيعى مرد است حرف شنوى مرد از زن و در جريان گذاردن او حق طبيعى زن است . همچنين حق دوم او از نظر فقه اسلام يك امر مسلمى است كه زن از نظر غريزه جنسى بر شوهر حق دارد اين حق بايد صد در صد عمل شود. اگر مرد بتواند و سستى كند ظلم كرده است و حق او را ادا نكرده است . لذا در اين باره روايات زيادى داريم . آن دو حقى كه براى مرد هست همان دو حق براى زن هم هست .
خانه و حاكميت قانون
چيزى كه تقاضا دارم از همه مخصوصا آقايان كه اين تقاضاى مرا كه روزهاى آخر است بپذيرند اين است كه در خانه نمى شود قانون حكمفرما باشد زيرا خانه از هم پاشيده مى شود. پس چه حكمفرما باشد؟ رفاقت ، صداقت ، دلسوزى ، مهربانى . چه بايد در خانه حكمفرما باشد؟ اين شعر شاعر كه مى گويد:

من كيم ؟ ليلى و ليلى كيست ؟ من   هر دو يك روحيم اندر دو بدن
اگر قانون جلو آمد كار آمد خراب مى شود. مثلا حق مرد اين است كه مى تواند به زنش بگويد از خانه بيرون نرو. زيرا اين حق اوست و زن بايد اجازه بگيرد و از خانه بيرون برود اين حقى است كه اسلام براى مرد قرار داده است حالا اگر مرد بخواهد صد در صد به قانون عمل كند زن بخواهد به خانه پدرش برود بگويد نخير نمى شود مى خواهد به خانه همسايه برود، نمى شود. پس كجا برود؟ تو فقط بايد در خانه بمانى و بيرون نروى . خوب معلوم است اگر با يك زن اين گونه رفتار كنى او هم خيلى كارها مى كند. يك جمله اى در بين مردم مشهور است كه اگر زن عفت نداشته باشد اگر در شيشه اش كنى در شيشه را هم ببندى نم پس مى دهد. مگر مى شود با قانون جلوى زن را گرفت ؟ با رفاقت ، با اين درسهائى كه الان داريم خوب مى شود جلوى زن را گرفت . لذا از اول ماه مبارك رمضان تا به حال بيش از پانصد تلفن يا نامه يا طومار براى من آمده كه شايد يك درصد آنها اعتراض آميز نيست . من پنج تلفن اعتراض آميز نداشتم . اما بيش از پانصد تلفن تشكرآميز داشتم . معلوم مى شود آنچه مى تواند زن را صد در صد مطيع شوهر كند اين منبرها و بحثهاست ؛ رفاقت است ؛ صداقت است . اين كه خانم را به حساب آوريم ، با مهربانى با او صحبت كنيم . لذا راستى يك مرد بخواهد با قانون رفتار كند، آن خانم هم بخواهد با قانون رفتار كند، مى گويد اجرت بده تا بچه ات را شير دهم ؛ اجرت بده تا كار خانه را انجام دهم . من حاضر نيستم تنهائى آن را انجام ده يك كمك كار بگير تا كار خانه را انجام دهد. خودت انجام بده من هم انجام مى دهم . حالا اگر راستى يك خانم بخواهد اين طور باشد بگويد من كار نمى كنم تو فقط يك حق از من دارى و آن حق زناشوئى است بنابراين تو كار كن من بخورم ، معلوم است اين خانه زندان مى شود. اگر خانم بخواهد با قانون رفتار كند شايد ده روز طول نكشد طلاقش بدهند. آن آقا هم اگر بخواهد اين گونه رفتار كند ده روز طول نمى كشد كه داد و فرياد خانم بلند مى شود. نمى شود قانونى زندگى كرد. قانون بقول قرآن شريف خوب است اما خشك است يك چيز ديگر مى خواهد و آن
ان الله يامر بالعدل و الاحسان(138)
است . اين دو بايد تواءم باشند. در حالى كه زن اطاعت از شوهر مى كند اما با رفاقت . اين كه زن را بسازند بطورى كه صد در صد مطيع شوهر باشد، مرد را بسازند كه صد در صد در خانه مهربان باشد، خشك برخورد نكند، با قانون خشك ميسر نيست . من زياد سراغ دارم كه آقايان خشك برخورد مى كنند و به جاهاى بدى رسيده است . مثلا گوشه چادرش عقب رفت آقا فريادش ‍ بلند مى شود. اين فرياد، زننده است دفعه اول ممكن است چيزى نگويد دفعه دوم هم نگويد اما يكوقت به اين جا مى رسد كه كم كم چادرش عقب مى رود، و به آن جا مى رسد كه حتى صورتش هم پيش نامحرم پيدا مى شود. پيش تو رو مى گيرد اما وقتى نباشى رو نمى گيرد و اصلا چادر را عقب مى زند. اگر خشك برخورد كنى اين طور مى شود. بعضى اوقات با زنش خشك برخورد مى كند كه حق ندارى پيش برادرم حرف بزنى يا سر سفره اى كه خويشان نزديك نشستند بنشينى . اين خشكيها به جاى باريك مى رسد. ما ديديم چه اختلافهائى پيش مى آيد. همچنين بعضى اوقات خانم خشك برخورد مى كند و وقتى با شوهر خشك برخورد كرد شوهر سرد است و معمولا مردها استبداد دارند و اگر اين استبداد گل كرد زن بيچاره مى شود.
تقاضا دارم محيط خانه شما محيط رفاقت باشد نه محيط اعمال قانون و تحميل . مثلا لباس ، عفت و حجاب خانم خوب است اما شوهر سخت مى گيرد كه حق ندارى بيرون بروى ؛ منزل همسايه بروى ؛ براى خريد بيرون بروى ؛ منزل پدرت بروى ؛ منزل پدر نروى يعنى چه ؟! مگر مى شود كسى منزل پدر نرود بفرض اين كه تو با پدر و مادر او بد باشى ولى زن نمى تواند پدر و مادرش را رها كند. رها كردن پدر و مادر يعنى ايجاد عقده و بيچارگى براى تو و بچه ها. تازيانه را هرچه محكمتر به سنگ بزنى عكس العمل آن بيشتر است و بالاخره به طرف خودت برمى گردد. اگر مرد يا زن در خانه سختگيرى كند به جاى بدى مى رسد يعنى عكس العمل دارد. با همه اينها در حالى كه خانمها و آقايان بايد سختگيرى نكنند، بايد خشك نباشند همين طور متوجه فرزندان خود باشند. بايد تربيت اولاد كنند. بايد مواظب دخترشان باشند كه كجا مى رود؛ دير نيايد؛ دوستش كيست ؛ دوست او عفت دارد يا نه ؛ نجيب و با شخصيت است يا نه . همچنين مواظب پسرشان باشند كجا مى رود؛ كى مى آيد؛ دوست او كيست . اينها همه مسلم ؛ اما اگر بخواهند سخت بگيرند، با دختر و پسر جوان سخت گيرى كنند، عليه پدر و مادر قد علم مى كنند. چه بسيار مى بينيم كه بچه ها مى روند آن جا كه پدر و مادر نمى خواهند اما نمى توانند جلوگيرى كنند. وقتى ريشه يابى كنيم مى بينيم يكى از اين دو است كه يا تربيت نشده اند و يا اگر تربيت شده اند در تربيت آنها زياده روى شده است . اسلام مى گويد افراط غلط است چنانچه تفريط غلط است . اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
لا يرى الجاهل الا مفرطا او مفرطا(139)
جاهل يا تند مى رود يا كند. آدمهاى بى شخصيت كه رفاقت مى كنند گاهى در رفاقت تندى و زياده روى مى كنند يكوقت هم قهر مى كنند و برخورد آنها آن قدر سرد مى شود كه چه تهمتها مى زنند. بعضى اوقات به بچه اش ‍ نمى رسد و گاهى هم كه مى رسد باندازه اى خشك برخورد مى كند كه شخصيت بچه را مى كوبد.
تقاضاى ديگرى كه از آقايان و خانمها دارم اين است كه مواظب باشيد از قانون سوء استفاده نكنيد كه از نظر اسلام صحيح نيست اين كار را تقلب در قانون مى گويند و من كتابى را در اين باره به نام تقلب در قانون تاليف كرده ام و اين تقلب در قانون را از قرآن و روايات استفاده كردم . يكى از سوء استفاده هائى كه از قانون مى كنند اين است كه ربا مى خورند اما كلاه شرعى بر آن مى گذارند بدين صورت كه من هزار تومان به تو قرض مى دهم و بعد يك كبريت را به مبلغ صد تومان به تو مى فروشم . يا ده هزار تومان به تو قرض مى دهم و بعد يك حب نبات را هزار تومان به تو مى فروشم . اين تقلب در قانون و حيله شيطانى است ، گرچه آن را حيله شرعى بناميم .
خدا رحمت كند مؤ سس حوزه علميه قم مرحوم حاج شيخ عبدالكريم يزدى رضوان الله تعالى عليه را كه همه اين آوازه ها از اوست . ايشان فرموده بودند كه يك زنى را سه طلاقه كردند بعد پشيمان شدند و قبل از اين كه مردم بفهمند آمدند نزد من كه فكرى بكن ؛ آبروى ما در خطر است ما اگر بخواهيم محلل براى اين زن قرار بدهيم آبروى هر دو مى رود. مرحوم حاج شيخ فرموده بودند يك خشك مقدسى كه صف اول جماعت من بود و ديدم آدم خوبى است گفتم يك استفاده اى به او برسانيم . گفتم يك نعمت خوبى برايت پيش آمد و آن اين است كه يك دختر جوان زيبا را يك شب با عقد دائم به تو مى دهند ولى فردا طلاقش بده تا محلل باشى . يك پول حسابى هم به تو مى دهند. پولى به او داديم و زن را برايش عقد كرديم . شب رفت حجله فردا صبح كه او را خواستم كه بيا زن را طلاق بده گفت زنم است طلاق نمى دهم . هرچه اصرار كرديم گفت زنم است طلاق نمى دهم . گفت : آقاى حاج شيخ ! مگر زن من نيست ؟ گفتم چرا. گفت نمى خواهم طلاقش ‍ دهم . هرچه اين طرف آن طرف زديم بالاخره طلاق نداد. مرحوم حاج شيخ فرمودند دختر دق كرد و مرد اما او را طلاق نداد. يك جمله اى از حاج شيخ مشهور است كه اين جمله خيلى عالى است روى منبر فرموده بودند: بعضيها عادلند اما از شمر هم بدترند.
اين مرد عادل است ، گناه نكرده است مى گويد نمى خواهم طلاق بدهم اما از شمر بدتر است . براى اين كه از قانون سوء استفاده مى كند و سوء استفاده از قانون بسيار خطرناك است . و متاءسفانه در مقدسين و بويژه خانمها زياد است . مثلا خانم دانشگاه رفته و يا چهارتا اصطلاح علمى يا صرفى و نحوى ياد گرفته و غرور علمى پيدا كرده است حالا اين خانم طلبه مى خواهد سوء استفاده از قانون كند كه من مى خواهم درس بخوانم تو حق ندارى به من بگوئى كار كن من نمى خواهم كار كنم . خانم ! اين سوء استفاده همان است كه مرحوم حاج شيخ مى گويند تو خانم عادلى اما از شمر بدترى براى اين كه تو خانه ات را از هم مى پاشى امروز نپاشى فردا. اما! حزب اللهى هستى . عادلى . اما از شمر بدترى . براى اين كه سخت گيرى در خانه مى كنى و كم كم به جاى باريكى مى رسد. يك وقت زن نجيب را، دختر نجيب را نانجيب مى كنى .
جلسه بيست و يكم
فصل دهم
توافق در خانه
فصل دهم بحث ما درباره توافق در خانه است بايد همه متذكر باشيم كه توافق اخلاقى صد در صد در خانه محال است . نمى شود توافق بين زن و شوهر يا عروس و مادر شوهر حتى دختر و مادر، پسر و پدر صد در صد باشد. يك اختلاف سليقه هائى در ميان هست و خواه ناخواه يك اختلافاتى به وجود مى آيد. و بقول يك مرد بزرگ روانشناس اختلاف در خانه يك امر طبيعى است و اين عدم توافق صد در صد باندازه اى است كه بعضى از فلاسفه بزرگ قائل شدند انسان نوع منحصر به فرد است . مى گويد: انسانها از افراد يك نوع نيستند هر انسانى يك نوع مستقل است . اختلافها سبب شده است كه انسان را نوع منحصر به فرد بدانند. حالا حرف اينها درست است يا نه اما حرف آن روانشناس عالى است . بايد همه درك كنيم كه اختلاف هست ؛ اين درد وجود دارد و بايد درصدد چاره باشيم چه كنيم كه توافق اخلاقى باشد؟ اگر بين يك زن و شوهر توافق اخلاقى هفتاد درصد باشد بسيار عالى است بايد خيلى شكر كنند كه ما نعمت بزرگى داريم ؛ هميشه حمد خدا را به زبان بياورند الحمد لله رب العالمين كه هفتاد درصد توافق اخلاقى داريم . حتى به شما عزيزان عرض كنم اگر توافق اخلاقى پنجاه درصد هم باشد خوب است . اگر بين مادر شوهر و عروس ‍ پنجاه درصد توافق اخلاقى باشد بايد شكر خدا كنند. بين پسر و پدر، بين پسر و مادر، بين دختر و مادر هفتاد درصد توافق اخلاقى باشد بايد خيلى شكر خدا كنند كه توافق اخلاقى دارند اين دختر، اين پسر خيلى شكر كنند.
آنچه ما معمولا از آن غفلت داريم اين است كه توافق اخلاقى صد در صد محال است . بسيارى از ما بلكه همه ما غفلت داريم كه اگر توافق اخلاقى هفتاد درصد باشد بسيار عالى است و نعمت بزرگى از طرف حق تبارك و تعالى نصيب ما شده است . آنچه مورد بحث ماست اين است كه اين سى يا پنجاه درصد اختلاف را چه بايد كرد؟ دو عامل مى تواند اين اختلاف را جبران كند. يكى را امروز و ديگرى را فردا بخواست پروردگار عالم و لطف حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه الشريف عرض مى كنم .
محبت
اول چيزى كه مى تواند آن اختلاف را از بين ببرد محبت است . اگر محبت بين زن و شوهر، عروس و مادرشوهر، پدر و پسر، دختر و مادر حكمفرما باشد ديگر آن اختلاف سى يا پنجاه درصد اثرى ندارد و تحت الشعاع محبت واقع مى شود. در اين باره شعرا اشعار زيادى گفتند و يك جمله اى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) است كه تمام آن اشعار را دربر دارد. آن حضرت مى فرمايد:
حبك للشى ء يعمى ويصم(140)
يعنى اگر كسى را دوست داشته باشيد بدى او را نمى بينيد؛ بديهايش را نمى توانيد به زبان بياوريد يا بشنويد. اگر محبت به كسى داشته باشيد تا مى توانيد توجيه مى كنيد. اگر كسى بدى او را گفت ولو مطابق با واقع بگويد نمى پذيريد و دفاع مى كنيد. حتى وقتى تصور مى كنيد كه اين اخلاق بد را دارد خود را ملامت مى كنيد. و بالاخره اين جمله پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) بسيار عالى است . آن شاعر عرب هم مى گويد:
عين الرضا عن كل عيب كليلة   وعين السخط تبدى المساويا
يعنى اگر كسى چشم محبت به ديگرى داشته باشد همه بديهاى او را مى پوشاند. عن كل عيب كليله يعنى ديگر اين چشم نمى تواند بديها را ببيند. بعد اين شاعر مى گويد آن چشمى مى تواند بديها را ببيند كه چشم دوست نباشد؛ محبت آميز نباشد. اگر محبت شديد در كار باشد جدا نمى بيند؛ بلكه تمام بديهاى او را توجيه مى كند.
داستانى از ليلى و مجنون نقل مى كنند كه درست باشد يا نباشد چنين حقيقتى در انسان هست . مى گويند ليلى آش نذرى پخته بود. همه مى رفتند از او آش مى گرفتند. مجنون هم ظرفش را داد به يكى از دوستانش و گفت مى روى آن جا براى من آش بگير. وقتى كه ظرف مجنون را دادن به ليلى و گفتند مال مجنون است كاسه را به زمين زد و شكست . خبر آوردند كه ظرف را شكست يك شعر خواند.
اگر با ديگرانش بود ميلى   چرا ظرف مرا بشكسته ليلى
مجنون گفت همين كه ظرف مرا شكست دليل بر اين است كه تمايل به من دارد و الا چرا ظرف ديگرى را نمى شكند؟ يعنى زير بار نمى رود كه ليلى بد كرده است بلكه اين عمل بدش را هم توجيه مى كند.
خانم به شوهرش محبت دارد اگر كسى بدى شوهرش را بگويد دفاع مى كند و نمى تواند بدى او را بشنود. همين خانم بدى همسايه را مى بيند حتى بدى برادرش ، بدى خويشانش ، اما وقتى رسيد به شوهرش اصلا بد از او نمى بيند تا ناراحت شود. من بسيارى از خانمها را سراغ دارم كه وقتى شوهرانشان به آنها تندى مى كنند شكر خدا مى كنند و مى گويند اين تندى شوهر به من دليل اين است كه به من محبت دارد و الا چرا با خواهرش يا زنهاى ديگر تندى نمى كند. پس معلوم مى شود كه مرا دوست دارد و مى خواهد مرا بسازد.
يكى از چيزهائى كه همه بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه حرف براى محبت و از بين بردن آن فوق العاده تاءثير دارد. حرف گاهى نظير خالى است كه در يك صورت زيبا باشد و گاهى نظير فلفلى است كه دهان را بسوزاند بقول شاعر:
دانه فلفل سياه و خال مه رويان سياه   هر دو جانسوزند اما اين كجا و آن كجا
گاهى يك متشكرم آقا به خانم ، نظير همان خالى است كه در صورت يك ماه رو باشد. اين خال چه اندازه ارزش به اين زن مى دهد؟ اين تشكر هم همان طور است و در قلب او ايجاد محبت مى كند. و بعكس گاهى يك تندى ، يك زخم زبان باندازه اى محبت را از بين مى برد نظير همان فلفل كه دهان را مى سوزاند. گاهى يك جمله كه به نظر كوچك مى رسد براى از بين بردن محبت بزرگ است . اين كه اسلام به اطاعت زن از شوهر، به حسن رفتار شوهر با همسرش اين قدر ثواب مى دهد اينها گمان نمى كنم استحقاقى باشد. اين ثوابها براى اين است كه شارع مقدس چيز ديگرى را بدست آورد. مثلا پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) روى منبر مى فرمود: اگر كسى حق اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را بشناسد، واجباتش را هم به جا آورد، گناه هم نداشته باشد و يا اگر داشته باشد توبه كند و يك مرد زن دار و يا زن شوهردار باشد درهاى بهشت همه به رويش باز است و مقام او به مقام انبياء و اوصياء مى رسد. همان گونه كه قرآن مى فرمايد بعض از مردم با پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين هستند:
ومن يطع الله والرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن اولئك رفيقا(141)
مى فرمايد اگر كسى اطاعت صد در صد از خدا و رسولش كند در قيامت با انبياء، اوصياء و صلحا محشور است و تمام درهاى بهشت براى او باز است ؛ از هر درى بخواهد وارد مى شود. اين خيلى مقام بلندى است و استحقاقى نيست . يعنى اين گونه نيست مستحق اين ثوابها باشد. اين ثوابها نظير دانه ريختن و كبوتر گرفتن است . يعنى اين ثواب را مى دهند تا محيط خانه گرم باشد.
در روايات مى خوانيم اگر خانمى يك آبى به شوهرش بدهد پروردگار عالم ثواب يكسال عبادت به اين زن مى دهد. خوب اين آب دادن كه اين قدر ثواب ندارد. اين براى اين است كه مى خواهد زن را شوهردار بار آورد. اگر مردى زحمت بكشد براى اين كه زن و بچه اش در رفاه باشند مثل اين است كه در خط مقدم جبهه باشد. خوب اين ثواب كه استحقاقى نيست براى توسل است . براى چه مى دهند؟ براى اين كه محيط خانه گرم شود، و بعكس حرفهاى ركيك باندازه اى گناه دارد كه انسان مى ماند. اين همه گناه هم استحقاقى نيست ؛ به عنوان ثانوى است .
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) روى منبر مى فرمودند: اگر خانمى شوهرش را اذيت كند ولو با يك تندى يا زخم زبان ، اگر مردى زنش را اذيت كند ولو با يك تندى و زخم زبان ، پيغمبر فرمودند او اول كسى است كه وارد جهنم مى شود. يعنى گناهش خيلى بالاست . چرا؟ براى اين كه اگر محبت در خانه نباشد محيط خانه خيلى سرد است و اگر محبت باشد رفاه هست ، آسايش هست . نظير اين دو روايتى كه خواندم در همين كتاب وسائل فراوان وجود دارد ديگر چه رسد به رواياتى را كه علامه مجلسى رضوان الله عليه و ديگران نقل كرده اند بخواهيم به آنها رجوع كنيم .
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) مى فرمودند: اگر زنى بر اذيت شوهر صبر كند، ساكت باشد، سر به زير باشد، اگر مردى صبر كند بر اذيت همسرش ‍ يعنى گذشت و فداكارى داشته باشد اين زن ، اين مرد مقامش در بهشت با حضرت ايوب (عليه السلام ) برابر است . حضرت ايوبى كه بر بلا صبر كرد. خوب اين مقام استحقاقى نيست ؛ براى اين است كه محيط خانه گرم باشد. بايد در خانه محبت حكمفرما باشد. بايد مواظب باشيم سلب محبت نشود.
تقاضا دارم مواظب حرفهايتان در خانه باشيد. حرف است كه ايجاد محبت مى كند. حرف است كه محبت را از بين مى برد.
تبعيض ناروا
از جمله چيزهائى كه سلب محبت مى كند و بايد خيلى مواظب باشيم تفاوت گذاردن بين افراد است . تفاوت بين دو داماد، دو دختر، دو پسر. مثلا يك پسرش را بيشتر ارث مى دهد ديگرى را كمتر و يا محروم مى كند. يا دخترش را العياذ بالله محروم از ارث مى كند براى اين كه دختر را دوست ندارد. بعد هم با يك مزخرف كه اين ارثش را برده ، جهازيه اش را برده ، مى خواهد توجيه كند. اين از آن دانه فلفل كه گفتم سوزنده تر است بطورى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) بارها روى منبر مى فرمودند: خدا رحمت كند آن پدر و مادرى كه وا دارند بچه هايشان به آنها خوبى كنند. بعد فرمودند: خدا لعنت كند آن پدر و مادرهائى كه وا مى دارند بچه هايشان عاق شوند؛ بدبين به پدر و مادر شوند. چه چيز بچه ها را به پدر و مادر بدبين مى كند؟ وقتى كه بچه مى بيند كه مادر تقصير دارد، با عروسش نمى سازد خواه ناخواه يك تندى مى كند و حق ندارد تندى كند عاق مى شود. وقتى كه عاق شد نه خير دنيا دارد و نه خير آخرت . وقتى پسر ببيند پدر تفاوت مى گذارد بين او و برادرش ، وقتى دختر ببيند پدر و مادر بين او و برادرش ‍ تفاوت مى گذارند، بين شوهر او و شوهر خواهرش تفاوت مى گذارند قلبش ‍ جريحه دار مى شود؛ عقده اى مى شود؛ بدبين به مادر مى شود بدبين به پدر مى شود. و واى به آن دخترى كه بدبين به مادر باشد؛ بدبين به پدر باشد و العياذ بالله پشت سر آنها حرف بزند. خوب عاق مى شود حق ندارد پشت سر آنها حرف بزند ولو تقصير داشته باشند. و از چيزهائى كه جوانها بايد توجه داشته باشند اين است كه احترام پدر و مادر لازم است ؛ احترام پدر و مادر واجب است . پدر و مادر ولو بيسواد و بى فرهنگ ، اين پسر يا دختر باسواد و با فرهنگ ، بايد احترام آنها را داشته باشند. نمى توان در مقابل پدر و مادر قد علم كرد؛ به آنها تندى كرد قرآن در اين باره خيلى تند برخورد كرده است .
وقضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه وبالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف ولا تنهرهما وقل لهما قولا كريما(142)
مى فرمايد: خدا را ستايش كن ؛ به پدر و مادر نيكوئى كن . احسان به پدر و مادر را كنار عبادت خدا گذارده است . بعد مى فرمايد: اگر پدر يا مادرت پير و بى حوصله شد، بدى كرد به تو، حق ندارى در مقابل آنها قد علم كنى ؛ مواظب باش يكوقت تندى نكنى به پدر؛ تندى نكنى به مادر وقل لهما قولا كريما حتى امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: معناى قولا كريما اين است كه اگر تو را كتك هم زد بگو خدا رحمت كند تو را.
در مقابل پدر و مادر هم نمى شود قد علم كرد. اگر اين جوان عاق پدر شد، عاق مادر شد جهنم مى رود اما اين پدر و مادر هم به دنبال او جهنم مى روند. اين مثال عوامانه مثال خوبى است : يك بابائى به پسرش گفت عاقت مى كنم گفت من هم تو را عوقت مى كنم . يعنى در روز قيامت كه پسر يا دختر به جهنم مى روند بعد به اين پدر و مادرها مى گويند: تو هم برو جهنم اما او براى اين كه عاق است اما لعنت خدا بر تو براى اين كه كارى كردى كه او عاق شد كارى كردى كه به تو تندى كرد. تو مادر، با زنش ‍ نساختى مجبور شد با تو تندى كند. تو پدر بداخلاقى كردى مجبور شد در مقابل تو قد علم كند. او عاق است و تو عوق هر دو به جهنم برويد. اين همان كلام پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) است كه مى فرمايد: خدا لعنت كند آن پدر و مادرى كه بچه هايشان را به عاق شدن وامى دارند.يعنى خدا لعنت كند آن پدر و مادرى كه عوقند چنانچه خدا لعنت كند آن دختر و پسرى كه عاقند هر دو بد است .
از پدرها تقاضا دارم تفاوت بين بچه ها نگذارند. از مادر تقاضا دارم تفاوت بين دختر و پسر نگذارند. بعضى اوقات مى بينيم كه يك مادر نفهم دخترش ‍ را خيلى دوست دارد باندازه اى كه مى فهماند، من دخترم را بهتر از برادرش ‍ دوست دارم . اول نتيجه اين برخورد اين است كه محبت اين مادر از دل پسرش بيرون مى رود. اين يك گناه بزرگ است اما گناه بزرگتر اين است كه بين اين خواهر و برادر اختلاف مى افتد. و اگر اختلاف بين دو برادر، دو خواهر، برادر و خواهر بيفتد رفع كردن آن كار مشكلى است و هرچه اختلافشان طول بكشد بهمان اندازه كه اينها گناه مى كنند مادر هم گناه مى كند؛ پدر هم گناه مى كند. پدرى بود كه بين پسر و دختر تفاوت در ارث گذاشت پسر يا دختر را كمتر داد و يا محروم كرد. پدر و مادر مردند اما اختلاف بين فرزندان افتاد و اين اختلاف كم كم به نسل بعد كشيده شد و من از اين نمونه ها زياد سراغ دارم .
تمام اين قطع رحمها، تمام اين اختلافها كه گناهش بالاترين گناهان است تقصير چه كسى است ؟ تقصير اين پدر نفهم است كه بين دو پسر تفاوت گذاشت ؛ تقصير اين مادر است كه بين دو دختر تفاوت گذاشت ؛ اين در نظر اهل دل كفر است .
قرآن قانون ارث را بيان كرده است : پسرها مثل يكديگر، دختر نصف پسر، دخترها مثل يكديگر. حالا اگر كسى بگويد نه و بين دو پسر يا دو دختر تفاوت قائل شود معنايش اين است كه من در مقابل خدا قد علم كردم . اين در نزد اهل دل كفر است . خانم ! اگر دختر را دوست دارى چرا توهين به داماد كنى ؟ اگر نمى خواهى پا به بخت دخترت بزنى چرا وقتى كه دامادها مى آيند به خانه تو يكى را بيشتر احترام مى گذارى و به داماد ديگر بى احترامى مى كنى ؟ اگر تو مى فهمى چرا اين داماد را به رخ آن داماد مى كشى ؟ چرا اين دختر را به رخ آن دختر مى كشى ؟ اين كارها از آدمكشى بدتر است . براى اين كه كسانى كه بچه هايشان را زير خاك مى كردند بچه مى مرد و به بهشت مى رفت ، اما تو روح اين دختر را مى كشى ؛ روح اين پسر را مى كشى . مواظب حرفهايتان باشيد. مواظب كردارتان باشيد. اين كوچكهاى بزرگى را كه درباره آن صحبت كردم مواظب باشيد. وقتى دامادها ديگر به خانه شما مى آيند يك بى احترامى در مقابل آن داماد به داماد ديگر موجب مى شود به بخت دخترت پا بزنى و او را بيچاره كنى . بعض اوقات برادر را به رخ برادر مى كشد. مى گويد ببين چقدر زرنگ است . چقدر درس ‍ خوانده . چقدر خوب است ؛ ببين تو چقدر بى عرضه اى . همين موجب عقده مى شود. اين پسر جنايتكار مى شود. اين پسر خيانتكار مى شود. و تقصير تو پدر است كه اين كار را كردى بعض اوقات جهازيه مى دهد به يك دختر و چون آن داماد پولدار بوده است بيشتر مى دهد و به دختر ديگر كم مى دهد براى اين كه مثلا آن داماد فقير است ؛ پائين است . نمى داند با اين كارش چه جنايتى مى كند.
آقايان ! خانمها! آنچه مصيبت است ندارى نيست تبعيض و تفاوت است . لذا خانمها مواظب باشند بچه ها را بيك اندازه نوازش كنند اگر اين پسر بچه را بوسيد دختر بچه خود را هم ببوسد. شما وقتى وارد خانه شديد اگر يك بچه شيرين زبان داريد و اگر يكى از بچه ها را بيشتر دوست داريد مواظب باشيد او را جنايتكار نكنيد و بدبختش نكنيد. همان توجهى را كه به پسر داريد به دختر هم داشته باشيد. وقتى جلو مى آيند هر دو را در بغل بگيريد؛ هر دو را روى زانو بنشانيد و همان گونه كه گفتم توجه به خانم را هم فراموش ‍ نكنيد. تقاضا دارم تبعيض در زندگى شما نباشد زيرا بنياد خانواده را خراب مى كند. ولى اگر محبت در خانه حكمفرما باشد تمام حرفها ساقط است . آن سى در صد اختلاف حتما رفع مى شود و ديگر اختلاف بين عروس و مادر شوهر نيست ؛ اختلاف بين زن و شوهر نيست ؛ داد و فرياد و تندى و زخم زبان در خانه نيست و خوشا به حال آن خانه اى كه در آن خانه محبت حكمفرماست .
عروس و مادر شوهرى كه با هم مهربانيد! خيلى شكر كنيد. شمائيد كه خدا شما را دوست دارد. زن و شوهرى كه با هم محبت داريد! خيلى خدا را شكر كنيد. هميشه از خدا بخواهيد اين محبت رو به تزايد باشد و بدانيد بالاترين نعمت را داريد. رحمت خدا در خانه شماست . كرم و فضل و عنايت خدا در خانه شماست ...
جلسه بيست و دوم
فصل دهم
عفو - صفح
آنچه مورد بحث امروز است و بايد به آن توجه داشته باشيم و اميدوارم اگر درخانه اى محبت نباشد بتواند آن را جبران كند عفو و گذشت است . اين كلمه عفو و گذشت ، كلمه مقدسى است . انصافا وقتى انسان تصورش را بكند مى بيند كه نور از اطراف آن ساطع است . كلمه اى است زيبا و مقدس . باندازه اى مقدس است كه دوش به دوش كلمه محبت مى رود. قرآن شريف راجع به عفو خيلى تاءكيد دارد و آن را به سه قسم تقسيم مى كند كه از نظر فلاسفه مقول به تشكيك است يعنى سه مرتبه دارد. مرتبه اولش اين است كه انسان بدى را ببيند اما بخاطر خدا يا انسانيت از آن بگذرد.
خذ العفو واءمر بالعرف واعرض عن الجاهلين(143)
يعنى مسلمان ! بايد شيوه تو، ملكه تو، عفو و گذشت باشد و بايد اهل خانه و رفيقت را به آن امر كنى . بنابراين مرتبه اول يعنى بدى را ديدن و از آن گذشتن .
مرتبه دوم بالاتر از اين است و آنچه قرآن از ما مى خواهد اين است كه انسان برسد به جائى كه اصلا بدى را نبيند. باندازه اى آقا باشد، باندازه اى گذشت داشته باشد كه اصلا بدى خانمش را نبيند تا بخواهد گذشت كند. به اين مى گويند صفح . قرآن مى فرمايد:
وليعفوا وليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لكم(144)
انسان ! مسلمان ! عفو داشته باش . بعد مى فرمايد صفح داشته باش ؛ كرامت و آقائى داشته باش ؛ اصلا بدى را ناديده گير. بعد مى فرمايد آيا نمى خواهى خدا در روز قيامت با تو چنين باشد؟ آن افرادى كه در اين دنيا عفو دارند در آن سرا پروردگار عالم با آنها عفو دارد و آن افرادى كه در اين دنيا صفح دارند اصلا بدى را به رو نمى آورند پروردگار عالم در آخرت بديهاى آنها را به رو نمى آورد. همه شنيديد كه بعضى افراد بدون حساب و كتاب به بهشت مى روند. اين بدون حساب و كتاب معنايش همين است . بعض اوقات با او حساب و كتاب دارند و عفوش مى كنند اما بعض اوقات اصلا حساب و كتاب با او ندارند. قرآن مى فرمايد اگر مى خواهى در روز قيامت خدا تو را عفو كند اين دنيا عفو داشته باش ؛ در خانه مرد باگذشتى باش . و اگر مى خواهى در قيامت خدا بدون حساب و كتاب تو را بهشت ببرد در دنيا براى ديگرى حساب وكتاب باز نكن ؛ بديهاى خانم را به رخش نكش . خانم بديهاى شوهرش را به رخش نكشد و به دل نگيرد.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در آن شعرى كه به ايشان منسوب است مى فرمايد:
امر على اللئيم يسبنى   فقلت له انه لا يعنينى
مى فرمايد: برخورد كردم به يك آدم پستى كه به من بدى گفت . من گفتم اصلا با من نيست . گذشتم از او بدون اين كه به رو بياورم و او را عفو كنم .
در آخر سوره فرقان در صفات مؤ من مى فرمايد:
واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(145)
برخوردش با آدمهاى بدكار، آدمهاى جاهل و نادان اين است كه اصلا بدى را به رو نمى آورند. آقا وقتى وارد خانه شد و ديد كه وضع خانه خوب نيست ، وضع بچه ها خوب نيست ، وضع خانم خوب نيست ، وضع يك خانم شوهردار نيست اصلا به رو نمى آورد صفح مى كند، نديده مى گيرد. صفح يعنى نديده گرفتن . خانم وقتى كه ديد آقا به وظيفه رفتار نمى كند، يك مرد زن دار نيست صفح مى كند نديده مى گيرد. اين صفات بزبان ديگر در آخر سوره فرقان تكرار شده است .
مى فرمايد:
واذا مروا باللغو مروا كراما(146)
وقتى با يك چيز بيهوده اى ، كار زشتى برخورد كردند كريمانه از آن مى گذرند.