123- باب تأكيد استحباب رعايت حقّ عالم
1- امام صادق (ع) فرمود: كه على (ع) مىفرمود: از حقوق دانشمند است كه بيش از حد از او سؤال نكنى براى پاسخ گرفتن از او از جامهاش نگيرى، چون بر او وارد شدى و گروهى در نزد او بودند به همه آنها سلام كن و بر او جداگانه سلام كن و در برابر او بنشين نه در پشت سرش، با دست و چشمت به او اشاره مكن، در مخالفت با گفتارش زياد نگو كه فلانى اين طور گفته و فلانى اين جور، و از بسيار نشستن با او خسته مشو، زيرا دانشمند مانند درخت خرماست، منتظر باش تا در موقعش از وجود او بهرهمند گردى، چون اجر عالم بيشتر است از كسانى كه روزها روزه دارند و شبها به عبادت بر پا ايستند و در راه خدا جهاد كنند.
2- على (ع) فرمود: از جمله حقوق عالم است كه زياد از او سؤال نكنى و در پاسخ بر او پيشى نگيرى، و چون رو گرداند اصرار نورزى، چون خسته شد براى
پاسخ گرفتن از جامهاش نگيرى، با دست و چشم به او اشاره نكنى، در مجلس با او در گوشى صحبت نكنى، از عيوب او جستجو نكنى و نگويى كه فلانى بر خلاف گفتار شما اين طور گفته، راز او را آشكار نكنى، پيش او از كسى غيبت ننمايى، در غياب و حضور احترام او را نگه دارى، چون به مجلس وارد شدى به همه سلام كن و به وى جداگانه سلام كن. موقع نشستن در پيش رويش بنشين. اگر نيازمند شد در برآوردن حاجتش از ديگران سبقت بگير و از بسيار نشستن با او خسته مشو، زيرا دانشمند همانند درخت خرماست منتظر باش تا بموقع از ميوه دانش او بهرهمند گردى، عالم به منزله كسى است كه روز روزهدار باشد و شب به عبادت قيام نمايد و در راه خدا جهاد كند و چون عالمى بميرد، در اسلام شكافى پديد آيد كه تا روز قيامت مسدود نمىگردد، و دانشجوى علوم دينى را هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّب عالم بالا بدرقه مىكنند.
124- باب استحباب لطف و محبّت و به ديدار همديگر رفتن
1- شعيب عقرقوفى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه به يارانش مىفرمود:
از خدا پروا كنيد، برادرانى خوشرفتار باشيد، در راه خدا با يك ديگر دوستى ورزيد، و با يك ديگر مهر ورزيده و رابطه داشته باشيد، به ملاقات يك ديگر برويد، و در باره امر (ولايت) ما با هم مذاكره كنيد و آن را زنده داريد.
2- امام صادق (ع) فرمود: شايسته است مسلمانان در پيوستن به همديگر، و يارى بر مهرورزيدن به هم، و مواسات با نيازمندان، و رأفت نسبت به يك ديگر كوشا باشند، تا چنان باشند كه خداى عز و جل فرموده «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» مؤمنان
با يك ديگر مهر ورزند و نسبت به امرى كه مربوط به آنهاست و از بين رفته اندوهگين باشند، همان گونه كه گروه انصار در زمان رسول اللّه (ص) بودند.
3- امام صادق (ع) فرمود: با يك ديگر پيوند خوشرفتارى و محبّت داشته باشيد، و برادرانى نيكو كار باشيد آن چنان كه خداى عزّ و جلّ به شما امر فرموده است.
4- عبد اللّه بن يحيى كاهلى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود:
با يك ديگر پيوند خوشرفتارى و مهربانى و عطوفت داشته باشيد.
5- امام باقر (ع) فرمود: خداوند بيامرزد كسى را كه بين دو دوست ما الفت برقرار كند، اى گروه مؤمنان به يك ديگر مهر و محبّت ورزيد.
6- على (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: همانا خداى عزّ و جلّ مهربان است. و هر مهربانى را دوست مىدارد.
125- باب استحباب پذيرش عذر
1- امام صادق (ع) از اجدادش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) در وصيّتش به على (ع) فرموده: يا على هر كه عذر عذرخواهى را نپذيرد چه راست يا دروغ، به شفاعت من نمىرسد.
2- علىّ (ع) در وصيّتش به محمّد بن حنفيه فرمود: در اثر شكّ و گمان پيوندت را
از برادر خود قطع نكن، و بدون رضايت وى از او قطع رابطه مكن، شايد عذرى دارد و تو
وى را سرزنش مىكنى، هر كه پوزش خواست عذرش را بپذير، چه راست يا دروغ، تا به شفاعت
نايل گردى.
3- على بن حسين (ع) به فرزندش فرمود: اگر كسى در سمت راست تو بايستد و ترا دشنام دهد آنگاه به سمت چپ تو آيد و عذرخواهى كند عذرش را بپذير.
126- باب استحباب سلام كردن و مصافحه در وقت ملاقات ...
1- ابو عبيده گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود: چون دو مؤمن به هم برسند و دست بدهند خدا به آنها توجه كرده و گناهان از چهره آنها بريزد تا از يك ديگر جدا شوند.
2- امام باقر (ع) فرمود: چون دو نفر مؤمن به هم برسند و مصافحه كنند، خداوند به آنها رو كند و گناهانشان مانند برگ درخت بريزد.
3- زراره گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود: مؤمن به وصف درنمىآيد، زيرا مؤمن وقتى كه با برادرش ديدار و مصافحه كند، خداوند همواره به آنها توجّه كند، و گناهان از رخسارشان مانند برگ درخت بريزد.
4- رفاعه گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود: مصافحه كردن مؤمن از مصافحه ملائكه برتر است.
5- امام صادق (ع) فرمود: مصافحه كنيد، زيرا مصافحه كينه را از بين مىبرد.
6- امام باقر (ع) فرمود: چون دو مؤمن به هم رسند و مصافحه نمايند، خدا دستش را در ميان دست آنها گذارد، و با آن كه محبتش نسبت به رفيقش زيادتر است مصافحه كند.
حديث 7 مانند حديث 6 است و در ذيل حديث 7 (چنين آمده است): چون خداوند به آنان توجّه كند. گناهانشان مانند برگ درخت بريزد.
8- امام باقر (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: چون يكى از شما برادر خود را ملاقات كند، بايد به او سلام كند و مصافحه نمايد، زيرا خداى عز و جل بدين عمل فرشتگان را گرامى داشته است، پس شما نيز عمل فرشتگان را انجام دهيد.
9- امام باقر (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: چون با يك ديگر ملاقات كرديد با سلام و مصافحه ملاقات كنيد، و چون از يك ديگر جدا شويد با طلب آمرزش جدا شويد.
10- امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) با حذيفه ملاقات و دست مباركش را براى مصافحه دراز كرد حذيفه دستش را عقب كشيد، پيغمبر (ص) فرمود: اى حذيفه من دستم را به سوى تو دراز كردم و تو دست خود را عقب كشيدى؟ حذيفه عرض كرد: يا رسول اللّه به دست مباركت رغبت دارم ولى من جنب بودم و دوست ندارم دستم با جنابت به دست شما برسد. حضرت فرمود: مگر نميدانى كه چون دو مسلمان با هم ملاقات و مصافحه كنند گناهانشان مانند برگ درخت مىريزد.
11- امام صادق (ع) در حديثى فرمود: قدر و منزلت مؤمن اندازه ندارد، چون مؤمن هر گاه برادرش را ملاقات و با او مصافحه كند خداوند به آنان توجّه نمايد و گناهان از چهرهشان فرو مىريزد، همچنان كه باد شديد برگ را از درخت مىريزد، تا اين كه از هم جدا شوند.
12- امام صادق (ع) فرمود: پاداش شما در مصافحه كردن همانند پاداش جهادگران است.
13- امام باقر (ع) فرمود: چون دو مؤمن با هم مصافحه كنند، از هم جدا مىشوند بىآنكه گناهى برايشان باقى بماند.
14- امام صادق (ع) فرمود: در گفتگوى ابراهيم (ع) با شخصى چنين آمده است، كه ابراهيم برخاست و با او معانقه كرد. وقتى خداوند پيغمبر (ص) را مبعوث فرمود، مصافحه را مستحبّ گردانيد.
15- امام باقر (ع) فرمود: نخستين دو نفرى كه در روى زمين با هم مصافحه كردند ذو القرنين و ابراهيم خليل بود، ابراهيم خليل ذو القرنين را استقبال و با وى مصافحه نمود، و نخستين درخت در روى زمين درخت خرما بود.
(متن حديث 16- با حديث 9 يكى است به حديث 9 مراجعه شود.)
17- مالك بن اعين جهنى گويد كه امام صادق (ع) به من فرمود: به خدا سوگند شما پيروان ما هستيد، تا آن جا كه فرمود: كسى نمىتواند حق مؤمن را توصيف كند و حقوق واجب برادرش را ادا نمايد. اى مالك، به خدا قسم وقتى كه مؤمنان با يك ديگر ملاقات و مصافحه كنند، خداوند همواره به آنان نظر محبّت و آمرزش دارد، و پيش از آن كه از هم جدا شوند گناهان از چهرهها و اعضايشان مىريزد پس چه كسى مىتواند خدا و مؤمنى را كه در پيشگاه خدا چنين مقامى دارد توصيف نمايد؟
18- امام صادق (ع) فرمود: مصافحه مؤمن هزار حسنه دارد.
127- باب استحباب مصافحه و حدود و چگونگى آن
1- هشام بن سالم گويد: از امام صادق (ع) حدّ مصافحه را پرسيدم: فرمود:
به اندازه گردش دور درخت خرماست (يعنى اگر به اندازه گردش دور درخت خرما از يك ديگر جدا شوند مستحب است كه با يك ديگر مصافحه كنند).
2- ابو عبيده گويد: من در يك كجاوه با امام صادق (ع) بودم، اوّل من سوار مركب مىشدم سپس آن حضرت، وقتى كه قرار مىگرفتيم، حضرت به من سلام مىكرد و مانند مردى كه رفيق خود را بتازگى نديده، احوال پرسى و مصافحه مىكرد، و در وقت پياده شدن او پيش از من پياده مىشد و چون بر زمين قرار مىگرفتيم، سلام مىكرد. و همانند كسى كه رفيقش را بتازگى نديده احوال پرسى مىنمود. عرض كردم يا ابن رسول اللّه شما كارى مىكنيد كه هيچ كس از مردم نزد ما نمىكند، و اگر يك بار هم انجام دهد زياد است، فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمىدانى؟ چون دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمايند، گناهانشان همواره مانند برگ درخت فرو مىريزد، و خداوند به آنها توجّه مىكند تا از يك ديگر جدا شوند.
3- ابو عبيده حذّاء گويد: از مدينه تا مكّه در يك طرف كجاوه همراه امام صادق (ع) بودم، حضرت در بين راه پياده شد و كارش را انجام داد و برگشت فرمود: دستت را بده، دستم را دراز كردم، حضرت چنان فشرد كه در انگشتانم فشار را احساس كردم، سپس فرمود: اى ابا عبيده، هر مسلمانى كه برادر مسلمانش را ملاقات و با وى مصافحه كند و انگشتان خود را با انگشتان او درهم كند گناهانشان همانند برگ درختان در فصل زمستان بريزد.
4- ابو حمزه گويد: هم كجاوه امام باقر (ع) بودم، چون بار به زمين گذاشتيم، حضرت كمى راه رفت و سپس آمد و دست مرا گرفت و به گرمى فشرد. عرض كردم فدايت شوم، مگر در كجاوه همراه شما نبودم، فرمود: مگر نمىدانى كه چون مؤمن گردشى كند و سپس به برادرش دست دهد، خداوند همواره به آنان نظر مرحمت و توجّه نمايد، و به گناهان فرمايد از آنها فرو ريزيد. اى ابا حمزه، سپس گناهان مانند برگ درخت فرو ريزد، و آنها پاك و بىگناه از يك ديگر جدا شوند.
5- امام باقر (ع) فرمود: براى مؤمنان سزاوار است كه چون يكى از آنها از رفيقش به فاصله درختى نهان و غايب شد و سپس به هم رسيدند مصافحه كنند.
6- امام صادق (ع) فرمود: مسلمانان همراه رسول اللّه به جنگ مىرفتند، و از جايى كه پر از درخت بود عبور كردند، چون به فضاى آزاد رسيدند، به يك ديگر نگريستند و مصافحه كردند.
7- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) در حديث مناهى، از مصافحه با ذمّى نهى فرموده است.
8- در حديث اربعمائة علىّ (ع) فرمود: چون با برادرانتان ديدار نماييد، مصافحه كنيد، و خوشرويى نشان دهيد، از يك ديگر كه جدا مىشويد گناهى برايتان باقى نمىماند. حتى با دشمنت مصافحه كن گر چه او نخواهد، زيرا مصافحه از كارهايى است كه خدا بندگانش را به آن دستور داده، و مىفرمايد:
«اى رسول ما، تو آزار و بديهاى امّت را به وجه احسن پاسخ بده» .
128- باب آداب استقبال و بدرقه مسافر
1- امام حسن عسكرى (ع) فرمود: چون جعفر بن ابى طالب از حبشه برگشت پيغمبر (ص) به سويش شتافت و به اندازه دوازده قدم از او استقبال فرمود، او را در آغوش گرفت و پيشانىاش را بوسيد و با ديدن او اشك شادى ريخت.
2- پيغمبر (ص) فرمود: از جمله حقوق مهمان بر صاحب خانه اين است كه وى را تا در منزل همراهى و بدرقه كند.
3- اسحق بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم كسى براى تعظيم ديگرى از جايش برمىخيزد، فرمود: مكروه است مگر براى مردى كه به خاطر دينش برپا خيزد.
4- طبرسى در مكارم الاخلاق ذكر نموده كه مردى در مسجد بر پيغمبر (ص) وارد شد و او تنها نشسته بود، حضرت كنار رفت (برايش جا باز كرد) و فرمود: از جمله حقّ مسلمان بر مسلمان اين است كه چون قصد نشستن كند كنار رود (او را جاى دهد) 5- در روايت هست كه پيغمبر (ص) فرمود: هر كه دوست داشته باشد كه مردم باحترامش بر پا خيزند جايگاهش پر از آتش مىشود.
6- حضرت [ صادق (ع) ] فرموده: مانند عجمها براى يك ديگر بر پا نخيزيد، ولى براى احترام از جا تكان خوردن عيب ندارد. (جا دادن به او)
129- باب حكم كرنش بر بزرگان از قبيل بوسيدن فرش، بر پا خاستن و جلوى آنها دويدن و غيره
1- صفوان بن يحيى گويد كه ابو قره رفيق جاثليق از من تقاضا كرد كه او را پيش حضرت رضا (ع) ببرم، از امام (ع) اجازه خواستم، فرمود: او را پيش من بيار، و چون ابو قرّه بر آن حضرت وارد شد فرشش را بوسيد و گفت: وظيفه دينى ما اين است كه نسبت به بزرگان زمانمان اين گونه تعظيم نماييم.
2- سيد رضى در نهج البلاغه گويد: در مسير حضرت على (ع) به شام كدخدايان و بزرگان انبار (اسم محلى است) با آن حضرت ديدار كردند و به احترامش پياده شدند (و در پيش ركابش) دويدند، فرمود: اين چه كارى بود كه شما كرديد؟ گفتند اين از آداب ماست كه بدين وسيله فرماندهانمان را تعظيم مىكنيم، فرمود: سوگند به خدا حكمرانان شما از اين كار سودى نمىبرند، و شما هم با اين كار به زحمت مىافتيد و در آخرت هم باعث مشقّت شماست، چه زيان آور است رنجى كه كيفر به دنبالش باشد، و چه سودمند است رها كردن كارى آنگاه كه ايمنى از آتش را به دنبال داشته باشد.
130- باب تحريم گماشتن دربان براى منع ورود شيعه
1- ابو حمزه گويد: به امام باقر (ع) عرض كردم فدايت شوم: چه مىفرمايى
در مورد مسلمانى كه براى ديدن يا حاجتى نزد مسلمانى برود و او در خانه باشد و اجازه ورود بخواهد، او اجازه ندهد و از خانه هم بيرون نيايد؟ فرمود، اى ابا حمزه، هر مسلمانى كه براى ديدار يا درخواست حاجتى نزد مسلمانى برود كه در خانه است و اجازه ورود بخواهد و او بيرون نيايد، پيوسته به لعنت خدا گرفتار باشد تا همديگر را ملاقات نمايند، عرض كردم: فدايت شوم، در لعنت خداست تا يك ديگر را ديدار كنند؟ فرمود: آرى اى ابا حمزه.
2- اسحاق بن عمّار گويد: خدمت امام صادق (ع) رسيدم، حضرت با ترشرويى به من نگاه كرد، عرض كردم (يا ابن رسول اللّه) چه چيز حالت شما را نسبت به من دگرگون نموده است؟ فرمود: آنچه كه رفتار ترا نسبت به برادرانت دگرگون ساخته، اى اسحاق به من خبر رسيده كه در خانهات دربان گذاشتهاى تا فقراى شيعه را راه ندهند، عرض كردم: فدايت شوم من از شهرت ترسيدم، فرمود:
آيا از بلا نترسيدى؟ آيا نميدانى چون دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمايند خداى عزّ و جل بر آنها رحمت فرو مىفرستد كه نود و نه درصد رحمت براى كسى است كه محبّتش به رفيقش بيشتر باشد و اگر محبتشان يكسان باشد رحمت خدا پردهاى برايشان فرو كشد، و چون به مذاكره نشينند، برخى از فرشتگان محافظ آنها به بعضى ديگر مىگويند: از اينها دور شويم شايد رازى داشته باشند كه خدا بر آنها پرده كشيده است، عرض كردم: مگر خداى عزّ و جل نمىفرمايد «به گفتارى لب نگشايد جز آن كه نزد او فرشتهاى مراقب و آماده باشد (3» فرمود: اى اسحاق اگر محافظان نشنوند، خداوند عالم به رازها مىشنود و مىبيند.
3- مفضّل بن عمر گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر مؤمنى كه بين او و مؤمن
ديگر حجابى باشد، خداوند ميان او و بهشت هفتاد هزار ديوار بلند مىكشد كه فاصله بين دو ديوار هزار سال راه باشد.
4- محمد بن سنان گويد: در خدمت امام رضا (ع) بودم حديثى طولانى ذكر فرمود كه مضمونش اين بود؛ سه نفر از بنى اسرائيل مؤمنى را از وارد شدن بر خود منع كردند و به او اجازه ملاقات ندادند، ولى بعدا با او همراه شدند «چهار نفرى به باغى مىرفتند» پس آتشى از آسمان فرود آمد آن سه نفر را سوزاند و مؤمن زنده ماند.
5- امام رضا (ع) فرمود: مؤمن به منزله برادر مؤمن است كه از يك پدر و مادر باشند هر كه برادرش را متّهم كند ملعون است، و هر كه به او نيرنگ زند ملعون است. و هر كه خير خواه برادرش نباشد ملعون است، و هر كه بين خود و برادرش مانعى ايجاد نمايد و غيبت او كند ملعون است ملعون، ملعون.
131- باب استحباب معانقه با مؤمن و همراهى و مذاكره با او.
1- امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند: هر مؤمنى كه براى ديدن برادرش بيرون رود و حقّ او را بشناسد، در برابر هر قدمى كه بردارد خدا حسنهاى به او دهد گناهى را از وى بزدايد، و يك درجه او را بالا برد، و چون در خانهاش را بكوبد، درهاى آسمان برايش باز شود، و چون با هم ديدار و مصافحه و معانقه نمايند، خداوند به آنان توجّه فرمايد و به وجود آنان نزد فرشتگانش فخر كند، و فرمايد: دو بندهام را بنگريد براى من يك ديگر ملاقات نمودند و با هم دوستى كردند، و بر من سزاست كه پس از اين ديدار و زيارت ديگر آنها را با آتش عذاب نكنم.
2- امام صادق (ع) فرمود: چون دو مؤمن با يك ديگر معانقه كنند، رحمت خدا آنها را فراگيرد و چون يك ديگر را در آغوش كشند و از آن كار جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنيوى نداشته باشند به آنها گفته شود شما آمرزيده شديد عمل را از سر بگيريد (يعنى گناهان سابق شما از بين رفت) و چون براى مذاكره با هم روبرو شوند، برخى از فرشتگان به برخى ديگر گويند. از اينها دور شويد، شايد رازى دارند كه خدا براى آنها پوشيده نگه داشته است.
3- اسحاق بن عمّار گويد: كه امام صادق (ع) به او فرمود: اى اسحاق از ديدار برادرانت خسته نشو، زيرا هر گاه مؤمن به ديدار برادر مؤمنش برود و به او خوش آمد بگويد خداوند تا روز قيامت براى او مرحبا مىنويسد، و چون با او مصافحه كند خداوند براى آنان صد رحمت مىفرستد، نود و نه در صد رحمت براى كسى است كه رفيقش را بيشتر دوست دارد، سپس پروردگار به آنان توّجه كند و به آن كه محبّتش نسبت به رفيقش بيشتر باشد بيشتر توجّه نمايد، و چون با هم معانقه كنند رحمت خداوند آنها را فرا گيرد.
132- باب استحباب استفاده رساندن برادران به همديگر در راه خدا
1- محمد بن زيد گويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه مىفرمود: هر كه در راه خدا به برادرش نفعى برساند در بهشت خانهاى به دست مىآورد.
2- امام صادق (ع) به نقل از اجدادش فرمود كه پيغمبر (ص) فرمود: مسلمان از هيچ چيزى بعد از اسلام همانند بهره رساندن به برادر دينى در راه خدا بهرهمند نمىشود آنگاه امام به فضل بن عبد الملك فرمود: اى فضل فقراى شيعيان ما را تحقير نكنيد، زيرا فقير در روز قيامت همانند ربيعه و مضرّ شفاعت مىكند، سپس فرمود: اى فضل اين كه مؤمن را مؤمن گفتهاند براى اين است كه او به خدا ايمان آورده و امان خدا را دريافت داشته، آنگاه فرمود: آيا نشنيدهاى كه خداوند در باره دشمنانتان مىفرمايد: چون در روز قيامت شفاعت كردن يكى از شماها را براى دوستش ببينند، مىگويند: «براى ما شفاعتكننده و دوستى نزديك و صميمى نيست» .
133- باب استحباب بوسيدن مؤمنان يك ديگر را، و محل بوسه
1- امام موسى كاظم (ع) فرمود: هر كه به خاطر خويشاوندى خويشاوندش را ببوسد عيبى ندارد و جاى بوسيدن برادر «نسبى يا ايمانى» گونه اوست و جاى بوسيدن امام پيشانى او.
2- امام صادق (ع) فرمود: بوسيدن دهان كسى سزاوار نيست مگر دهان زن، و بچه كوچك.
3- امام صادق (ع) فرمود: دست و سر كسى نبايد بوسيده شود مگر پيغمبر (ص) يا كسى كه منسوب به پيغمبر (ص) باشد (ائمه (ع)، سادات و علما) 4- على بن مزيد گويد: خدمت امام صادق (ع) رسيدم و دستش را گرفتم و بوسيدم، حضرت فرمود: به هوش باش كه اين كار جز نسبت به پيغمبر (ص) يا وصىّ پيغمبر شايسته نيست.
5- يونس بن يعقوب گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم دستت را بده تا ببوسم. حضرت دستش را به من داد، پس عرض كردم قربانت گردم سر مباركت را، حضرت جلو آورد بوسيدم، سپس عرض كردم قربانت گردم پاى مباركت را، حضرت سه بار فرمود: سوگند دهم ترا كه از بوسيدن پا بگذرى و سه بار فرمود: آيا چيزى باقى مانده است. (يعنى بعد از بوسيدن دست و سر عضو ديگرى شايسته بوسيدن نيست)
6- امام صادق (ع) فرمود: شما شيعيان داراى نورى هستيد كه در جهان با آن شناخته مىشويد تا آن جا كه هر گاه يكى از شما برادرش را ملاقات كند جاى نور را در پيشانى او مىبوسد.
7- ابراهيم بن ادريس از پدرش نقل مىكند كه پس از رحلت امام حسن عسكرى (ع)، صاحب الزمان (ع) را جوانى نورسته ديدم و دستها و سر مباركش را بوسيدم.
8- در نامه برادر علىّ بن جعفر است كه از امام موسى كاظم (ع) پرسيدم آيا براى مرد سزاوار است كه مردى يا زنى را ببوسد؟ فرمود: در بوسيدن برادر، پسر، خواهر، دختر و مانند اينها باكى نيست.
134- باب كراهت كرنش براى مردم حتّى امام
1- امام موسى كاظم (ع) فرمود: مردى براى آن حضرت در حالى كه بر پا ايستاده بود قصهاى طولانى نقل كرد، و از طرف مرد كافرى به او سلام رسانيد، سپس گفت سرورم، اگر اجازه فرماييد تعظيمتان كنم و بنشينم، فرمود: براى نشستن اجازهات مىدهم ولى براى كرنش نه، آن مرد نشست و گفت سلام ترا به رفيقم برسانم يا نه؟ فرمود: خداوند ان شاء اللّه رفيقت را هدايت كند و اگر او بر دين ما باشد سلام ما بر او باد.
135- باب كراهت مجادله و دشمنى با مردم
1- امام صادق (ع) فرمود كه حضرت علىّ (ع) فرموده است: از مجادله و ستيزهجويى بپرهيزيد زيرا آنها دلهاى برادران را بيمار كنند و سبب نفاق شوند.
2- پيغمبر (ص) فرمود: هر كه خدا را با سه خصلت ملاقات كند (و با اين سه خصلت از دنيا برود) از هر درى كه بخواهد وارد بهشت شود.
1- كسى كه اخلاق نيكو داشته باشد، 2- در حضور و غياب مردم از خدا بترسد. 3- مجادله را ترك نمايد گر چه حق با او باشد.
3- پيغمبر (ص) فرمود: كسى كه خدا را هدف مجادلاتش قرار دهد به تحوّل بيشتر نزديك مىشود (از رأيى به رأى ديگر منتقل گردد)
4- امام صادق (ع) فرمود: با اشخاص بردبار، و نادان مجادله مكن، زيرا حليم ترا دشمن دارد، و سفيه آزارت رساند.
5- امام صادق (ع) فرمود: از دشمنى با يك ديگر بپرهيزيد زيرا خصومت دل را مشغول كند و موجب نفاق شود و كينهها پديد آورد.
6- امام زين العابدين (ع) فرمود: واى بر كسانى كه فاسقند و هميشه رياكار، واى بر مردمى كه به آسانى تن به گناه دهند و پيوسته دشمن همديگرند، واى بر مردمى كه گناهكارند و گفتارشان بيشتر در غير ذات پروردگار است.
7- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مىكند كه پيغمبر (ص) فرموده است. من خانهاى در بالاترين نقطه بهشت و خانهاى در وسط آن و خانهاى در باغهاى بهشت را ضمانت مىكنم براى كسى كه مجادله نكند، گرچه حق با او باشد. (و در روايت ديگر چنين آمده).
8- براى كسى كه دروغ نگويد گرچه به شوخى، و براى كسى كه خلقش نيكو باشد.
9- على (ع) فرمود: هر كه آبروى خويش را دوست دارد بايد مجادله و ستيزهجويى را رها كند.
136- باب استحباب اجتناب از كينه و عداوت و دشمنى و بغض و ...
1- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من مىآمد. مىگفت اى محمّد از بغض و دشمنى با مردم بپرهيز.
2- وليد بن صبيح گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: پيغمبر (ص) فرموده است: جبرئيل در هيچ چيزى به اندازه پرهيز از دشمنى با مردم به من سفارش نكرده است.
3- امام صادق (ع) فرمود: جبرئيل به پيغمبر (ص) گفت: از مشاجره و ستيزه كردن با مردم بپرهيز.
4- امام صادق (ع) فرمود: از خصومت با مردم بپرهيزيد زيرا خصومت موجب آزار و غرامت است و عيب نهفته را آشكار سازد.
5- امام صادق (ع) فرمود: هر كه تخم عداوت بكارد كاشته خود را درو مىكند.
6- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من مىآمد مرا موعظه مىكرد، و آخرين سخنش با من اين بود كه از خصومت با مردم بپرهيز، زيرا خصومت عيب نهفته را آشكار مىكند و عزّت را از بين مىبرد.
7- امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: آگاه باشيد در عداوت كردن با يك ديگر تراشيدن و از ريشه بركندن است، مقصودم تراشيدن و بركندن مو نيست، امّا ستردن و بركندن دين است.
8- امام باقر (ع) به نقل از پدرانش مىگويد كه پيغمبر (ص) فرمود: هر كه زياد غصّه خورد بيمار گردد، و هر كه بد اخلاق باشد خودش در عذاب است، و هر كه با مردم مشاجره كند جوانمرديش ساقط مىشود، سپس فرمود: همواره جبرئيل مرا از ستيزه كردن با مردم نهى مىكرد همچنان كه از شراب خوارى و بتپرستى بازمىداشت.
9- امام رضا (ع) به نقل از پدرانش فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است از خصومت با مردم دورى كنيد، زيرا خصومت عيوب نهفته را آشكار مىسازد و عزّت را از بين مىبرد.
137- باب تحريم مكر، حسد، خيانت و نيرنگ
1- امام رضا (ع) از اجدادش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) فرموده است هر كه مسلمان باشد مكر و حيله نمىكند، از جبرئيل شنيدم كه مىگفت مكر و فريب سبب ورود در آتشند سپس فرمود: كسى كه مسلمانى را فريب دهد و به او خيانت ورزد از ما نيست. آنگاه فرمود: جبرئيل از طرف خدا بر من نازل شد و گفت: اى محمد بر تو باد به خوش خويى زيرا بدخويى خير دنيا و آخرت را از بين مىبرد، آگاه باشيد شبيهترين شما به من خوشخلقترين شماست.
2- علىّ (ع) فرمود: مكر و فريب سبب ورود در آتشند.
3- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود هر كه با مسلمانى مكر نمايد از ما نيست.
4- على (ع) فرمود: اگر مكر و نيرنگ سبب ورود در آتش نبودند من مكر انديشترين مردم بودم.
5- زاذان گويد: از على (ع) شنيدم كه مىفرمود: اگر اين فرمايش را از پيغمبر (ص) نشنيده بودم كه مىفرمود مكر، نيرنگ، خيانت، سبب ورود در آتشند، مكر من از تمام اعراب بيشتر بود.
6- عبد الرحمن بن ابى نجران گويد: از امام باقر (ع) در باره معناى آيه
وَ لا تَتَمَنّوْا ما فَضّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ پرسيدم، آرزو مبريد بر آنچه كه خداوند فزونى نهاد برخى از شما را بر بعضى ديگر، فرمود: هرگز كسى آرزوى تصاحب زن يا دختر شخص ديگر را نبايد داشته باشد، ولى آرزوى داشتن مانند آنها عيبى ندارد.
آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهم السلام 186 141 - باب جواز دروغ در اصلاح بين مردم و عدم جواز راستگويى در فساد
138- باب تحريم دروغ
1- امام باقر (ع) فرمود: نخستين كسى كه دروغگو را تكذيب مىكند خداى عزّ و جلّ است، سپس دو فرشتهاى كه با خود شخص همراهند، سپس خود شخص نيز مىداند كه دروغگوست.
2- عمر بن يزيد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: دروغگو با برهانهاى روشن هلاك مىگردد، و پيروانش به وسيله شبهات، (يعنى شبهاتى كه به وسيله دروغ او به وجود آمده است)
3- امام باقر (ع) فرمود: خداوند براى پليديها قفلهايى قرار داده و شراب را كليد آنها قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.
4- امام باقر (ع) فرمود: دروغ ويرانگر ايمان است.
5- امام صادق (ع) فرمود: كه عيسى بن مريم چنين گفته است، هر كه دروغش زياد شود، آبرويش برود.
6- على (ع) فرمود: براى مرد مسلمان سزاوار است كه از دوستى و رفاقت
دروغگو پرهيز كند، زيرا او آن قدر دروغ گويد كه اگر راست هم بگويد كسى آن را باور نكند.
7- زراره گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: از جمله چيزهايى كه خداوند به وسيله آن به دروغگويان كمك كرده است فراموشى است (يعنى دروغگو فراموشكار است)
8- ابو اسحاق خراسانى گويد علىّ (ع) مىفرمود: از دروغ بپرهيزيد، چون هر شخص اميدوار، جوينده است، و هر بيمناكى گريزان «از واقعيّت» است.
9- عبد الرحمن بن حجّاج گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: آيا دروغگو كسى است كه در مورد موضوعى دروغ بگويد؟ فرمود: نه، زيرا كسى نيست كه اين عمل از او سر نزند، ولى مقصود آن شخصى است كه به دروغگويى عادت كرده است.
10- ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: همانا بنده خدا دروغ گويد تا آن جا كه از دروغگويان به شمار آيد، وقتى كه دروغ گفت خداى عزّ و جل مىفرمايد: دروغ گفت و از حق دور شد.
11- امام رضا (ع) فرمود: از پيغمبر (ص) سؤال شد. ممكن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آرى، عرض شد آيا بخيل مىشود؟ فرمود: آرى. عرض شد ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه
12- از كلمات رسول اللّه (ص) است. كه بدترين نوع ربا دروغ گفتن است.
13- على (ع) مىفرمود: راستگو باشيد، زيرا خداوند با راستگويان است، و از دروغ اجتناب كنيد، زيرا دروغ انسان را از ايمان دور مىكند، و بدانيد كه راستگو بر ساحل نجات و بزرگوارى قرار دارد، و دروغگو در پرتگاه ذلّت و هلاكت است، سخن نيك بگوييد تا به آن شناخته شويد، عمل خير انجام دهيد تا از اهل خير باشيد، امانت كسى را كه شما را امين دانسته به او برگردانيد، و به خويشاوندانى كه از شما بريدهاند بپيونديد، و اگر كسى شما را از چيزى محروم ساخته است با فضل و احسان به سويش برگرديد.
14- امام باقر (ع) فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: شيطان داراى سه وسيله است، سرمه، عسل، و داروى بينى، سرمهاش چرت است، عسلش دروغ است، داروى بينى يا انفيهاش تكبّر است.
15- عبد اللّه بن عجلان گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: بنده خدا چون راست گويد، نخستين كسى كه او را تصديق كند خداست و خودش هم مىداند كه راستگوست. و هر گاه دروغ گويد اوّلين كسى كه او را تكذيب كند خداست، و خود شخص هم مىداند كه دروغگوست.
139- باب تحريم دروغ بستن بر خدا، و پيغمبر و ائمه عليهم السلام
1- ابو نعمان گويد: امام باقر (ع) مىفرمود: اى ابو نعمان. بر ما دروغى مبند
تا دين خود را به باد دهى، مبادا بخواهى كه سر باشى «در جلو قرار بگيرى» تا دم شوى «عقب بمانى» و ما را وسيله روزى خوردنت از مردم قرار نده كه فقير مىشوى، زيرا ترا آزاد نمىگذارند و حتما از تو پرسش مىكنند، اگر راست بگويى تصديقت مىكنيم، و اگر دروغ بگويى تكذيبت مىكنيم.
2- در حديثى مرفوع روايت شده كه در محضر امام صادق (ع) گفته شد كه بافنده از رحمت خدا دور است؟، حضرت فرمود: همانا اين آن بافندهاى است كه بر خدا و پيغمبرش دروغ ببافد.
3- امام صادق (ع) فرمود: دروغ بستن بر خدا و پيغمبر (ص) از گناهان كبيره است.
4- امام صادق (ع) در گفتگويى با مرد شامى فرمود: اى برادر شامى، سخن ما را گوش كن، و بر ما دروغ مبند، زيرا هر كه در مورد چيزى بر ما دروغ بندد، بر پيغمبر (ص) دروغ بسته، و هر كه بر پيغمبر (ص) دروغ ببندد، به خدا دروغ بسته و هر كه به خدا نسبت دروغ بدهد خداى عزّ و جل وى را عذاب مىكند.
5- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مىكند: كه پيغمبر (ص) در وصيتش به على (ع) فرمود: اى على هر كه به من نسبت دروغ بدهد، حتما جايگاهش پر از آتش خواهد شد.
6- امام صادق (ع) فرمود: دروغ بستن بر خدا و پيغمبر خدا و اوصياى پيغمبر (ص) از گناهان كبيره است. سپس امام فرمود: كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر كس چيزى را كه من نگفتهام به من نسبت دهد نشيمنگاهش پر از آتش خواهد شد.
140- باب تحريم دروغ، بزرگ و كوچك، شوخى و جدى و غيره
1- امام باقر (ع) فرمود كه پدرم على بن الحسين (ع) به فرزندانش مىفرمود: از دروغ گفتن بپرهيزيد، چه بزرگ و چه كوچك، شوخى و يا جدّى باشد، زيرا شخص وقتى كه در چيز كوچك دروغ بگويد به بزرگش نيز جرأت پيدا مىكند، مگر نمىدانيد كه پيغمبر (ص) فرمود: بنده خدا همواره راست گويد تا خداوند او را راستگو نويسد و پيوسته دروغ بگويد تا پروردگار او را دروغگو نويسد. 2- على (ع) فرمود: هيچ بندهاى طعم ايمان را نچشد مگر اين كه دروغ را ترك كند چه شوخى باشد و چه جدّى. 3- على (ع) فرمود: دروغ چه شوخى باشد چه جدى شايسته نيست و سزاوار نيست كه يكى از شما به بچهاش وعدهاى بدهد كه بعدا بدان وفا نمىكند. زيرا دروغ به فساد مىكشاند، و فساد به سوى آتش، و مادامى كه يكى از شما دروغ گويد، تا بگويند دروغ گفت و معصيت كرد، و مادامى كه يكى از شما دروغ گويد تا به اندازه سر سوزن جاى راستگويى نماند، «در اين صورت» در نزد خداوند هم كذّاب ناميده مىشود. 4- ابو ذر گويد: كه پيغمبر (ص) در مقام نصيحت به او فرمودند: اى ابا ذر، هر كه بر زبان و عورتش تسلط داشته باشد، وارد بهشت شود، عرض كردم يا رسول اللّه آيا به گفتار زبانمان مؤاخذه مىشويم؟ فرمود: آيا مردم به غير از نتايج زبانشان به سبب چيز ديگرى هم به رو به آتش افكنده مىشود. پيوسته در امانى تا سخن نگفتهاى و چون سخن گفتى آن حرف به سود يا زيان تو نوشته مىشود.
اى ابا ذر، اگر شخصى سخنى بگويد كه موجب رضاى خداست، روز قيامت بهشت برايش منظور گردد. و اگر در مجلسى سخن لغوى بگويد تا ديگران را با آن بخنداند، به جهنمى كه بين آسمان و زمين است افكنده مىشود.
اى ابا ذر، واى بر كسى كه در سخنانش دروغ بگويد تا گروهى را بخنداند، و سه بار فرمود واى بر او.
اى ابا ذر، هر كه سكوت اختيار كرد نجات يافت، بر تو باد به سكوت هرگز دروغى از دهانت خارج نشود، عرض كردم: يا رسول اللّه، شخصى كه عمدا دروغ گفته توبهاش چيست؟ فرمود: اداى نماز پنجگانه و طلب آمرزش از خدا گناه آن را مىشويد.