70- باب استحباب استقبال و بدرقه از مهمان و اطاعت مهمان از صاحب خانه
1- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: از جمله حقوق مهمان بر
صاحب خانه آن است كه: صاحب خانه با آرامش و وقار در موقع ورود و خروج مهمان چند قدمى با وى برود.
و نيز آن حضرت از رسول خدا (ص) نقل فرموده است هنگامى كه كسى به خانه برادر مسلمانش وارد مىشود تا زمانى كه از آنجا خارج شود صاحب خانه بر او فرمانرواست.
71- كسى كه دوستش را براى مطلبى امين دانسته است جايز نيست آن مطلب را بدون اجازهاش بازگو كند مگر به عنوان ذكر خير يا شهادت براى كار حرامى كه انجام شده است
1- امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: مجلسها امانت است [ يعنى سخنى كه در مجلسى گفته مىشود حكم امانت دارد و نبايد براى ديگران گفته شود .]
2- ابن ابى عوف گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: مجلسها امانت است.
3- امام جعفر صادق (ع) فرمود: مجلسها امانت است، و جايز نيست سخن كسى را كه مىخواهد پوشيده بماند براى ديگران نقل كنند مگر با اجازه او، يا براى فرد مورد اطمينان، يا براى ذكر خير او.
4- جابر بن عبد اللّه انصارى گويد: پيامبر خدا (ص) فرمود: مجلسها امانت است مگر در سه مورد: 1- مجلسى كه در آن خونى به ناحقّ ريخته شده باشد.
2- جايى كه در آن مرتكب زنا شدهاند. 3- مجلسى كه در آن به ناحق مال حرامى را حلال كنند.
72- هر گاه سه نفر با هم باشند كراهت دارد دو نفر از آنها در گوشى صحبت كنند
1- امام صادق (ع) فرمود: هر گاه سه نفر با هم باشند نبايد دو نفر از آنان با يك ديگر در گوشى صحبت كنند زيرا اين كار نفر سوّم را اندوهگين و آزرده خاطر مىكند.
2- امام كاظم (ع) فرمود: هر گاه سه نفر در خانهاى باشند نبايد دو نفر از آنان با هم در گوشى صحبت كنند زيرا اين كار دوستشان را غمگين مىسازد.
73- باب كراهت قطع كردن سخن مسلمان
1- امام جعفر صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: كسى كه سخن برادر مسلمانش را قطع كند مانند آن است كه صورت او را بخراشد.
74- باب استحباب يا كراهت كيفيّت نشستن
1- عبد العظيم بن عبد اللّه علوى (در حديث مرفوعه) گويد: پيامبر سه جور مىنشست: 1- سر پا به اين ترتيب كه ساقهاى پا را بلند مىكرد و دو زانو را در ميان دو دست خويش حلقهوار مىگرفت [ و رانها را به شكم مىچسباند -2 .] دو زانو مىنشست. 3- يك پا را خم مىكرد و پاى ديگر را روى آن مىانداخت، و هرگز ديده نشد كه آن حضرت چهار زانو بنشيند.
2- ابو حمزه ثمالى گويد: علىّ بن الحسين (ع) را در حالى نشسته ديدم كه يك پايش را روى ران ديگر گذاشته بود؛ عرض كردم مردم [ قوم يهود به استناد حديث بعد ] اين گونه نشستن را نمىپسندند و مىگويند مانند نشستن پروردگار است، امام فرمود: اين نحوه نشستن من در اثر خستگى است، در صورتى كه پروردگار خسته نمىشود و چرتش نمىگيرد و در خواب نمىرود.
3- حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (ع) نشسته بود در حالى كه پاى راست آن حضرت روى ران چپ بود، شخصى عرض كرد: فدايت شوم اين گونه نشستن مكروه است، امام فرمود: نه، اين سخن يهود است كه مىگويند وقتى خدا از خلقت آسمانها و زمين فارغ شد بر عرش جاى گرفت و اين گونه نشست تا استراحت كند، پس خدا اين آيه را نازل كرد: «خدا نيست خدايى جز او كه زنده و قائم به ذات خويش است، او را چرت و خواب نمىگيرد» . و امام صادق (ع) همان طور كه نشسته بود باقى ماند.
4- در كتاب مكارم الاخلاق آمده است كه رسول خدا هر گاه مىنشست ساقهاى پا را از زمين بلند مىكرد و زانوها را در ميان دو دست خود حلقهوار مىگرفت.
75- مستحبّ است در مجلس انسان به عنوان تواضع جايى پايينتر از شأن خود بنشيند
1- امام صادق (ع) فرمود: كسى كه راضى شود در پايين مجلس بنشيند تا وقتى كه از جايش بلند شود ملائكه بر او درود مىفرستند.
2- امام جعفر صادق (ع) نقل فرموده است كه پيامبر (ص) هر گاه وارد منزلى مىشد در پايين مجلس مىنشست.
3- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تواضع اين است كه انسان در جايى پايينتر از شأن خود بنشيند.
4- امام صادق (ع) فرمود: از نشانههاى تواضع آن است كه 1- به نشستن در پايين مجلس خوشنود باشى. 2- به كسى كه او را ملاقات مىكنى سلام نمايى.
3- مجادله و بگو و مگو را رها كنى اگر چه حق با تو باشد. 4- دوست نداشته باشى به خاطر تقوايى كه داراى ستايش شوى.
5- ابن عبّاس گويد: رسول خدا (ص) روى زمين مىنشست، روى زمين غذا مىخورد، و با دست خويش گوسفندان را مىبست، و دعوت بردگان را حتّى براى نان جو مىپذيرفت.
6- مصعب بن شيبه گويد: پيامبر خدا (ص) فرمود: وقتى گروهى در مجلسى نشستهاند و كسى وارد مىشود اگر به وى جا دهند بايد بپذيرد زيرا بدين
وسيله به او احترام گذاشتهاند، و اگر به او جا ندهند در هر جا خالى هست بنشيند.
76- باب استحباب رو به قبله نشستن
1- حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (ع) را مىديدم كه در خانهاش رو به قبله مىنشيند.
2- امام صادق (ع) فرمود: پيامبر خدا (ص) اكثرا رو به قبله مىنشست.
3- شيخ بهايى در كتاب «مفتاح الفلاح» روايت كرده كه از ائمّه عليهم السّلام روايت شده است: بهترين نوع نشستن آن است كه رو به قبله باشد.
77- باب كراهت نشستن روبروى خورشيد
1- سهل بن زياد در حديثى كه سند آن به حضرت على (ع) مىرسد از آن حضرت نقل كرده است روبروى خورشيد ننشينيد زيرا آن آتشدانى است كه باعث رنگ پريدگى و كهنه شدن لباس، و آشكار شدن دردهاى پنهانى مىگردد.
2- امام موسى كاظم از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: در خورشيد چهار خصلت است:
1- رنگ را تغيير مىدهد. 2- باد را گنديده مىكند. 3- لباس را كهنه
مىسازد. 4- ايجاد درد مىكند.
3- حضرت على (ع) «در حديث اربعمائة» فرموده است: پشت به آفتاب بنشينيد زيرا خورشيد دردهاى پنهانى را آشكار مىسازد.
78- باب استحباب نشستن در خانه غير در هر جايى كه صاحب خانه بخواهد
1- امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) نقل فرموده است: هر گاه كسى وارد خانه برادر مؤمنش شود هرجا صاحب خانه امر كند بنشيند زيرا صاحب خانه آشناتر است به خانه و محرم بودن آن.
79- باب استحباب نشستن روى دو پا و در بغل گرفتن زانوها
1- ابو الحسن امام كاظم (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: روى پا نشستن و زانوها را در بغل گرفتن به منزله ديوار عربهاست.
2- سماعة گويد: از امام صادق (ع) در باره مردى كه خودش را با يك جامه بپوشاند سؤال كردم، امام فرمود: اگر لباس عورتش را بپوشاند اشكال ندارد.
80- باب استحباب شوخى و خنده كم
1- معمّر بن خلّاد گويد: به ابو الحسن امام كاظم (ع) عرض كردم فدايت شوم عدّهاى با هم هستند و شوخى مىكنند و مىخندند، امام فرمود: اشكال ندارد اگر در آن نباشد؛ فهميدم منظور امام اين است كه در آن شوخى، فحش و هرزه گويى نباشد. سپس فرمود: عرب صحرانشينى هديهاى براى پيامبر (ص) آورد، و به پيامبر (ص) عرض كرد: پول هديه مرا بدهيد، رسول خدا (ص) خنديد، و هنگامى كه غمگين مىشد مىفرمود: آن عرب چه شد؟ اى كاش به نزد ما مىآمد.
2- ابو الحسن اول امام موسى كاظم (ع) فرمود: يحيى بن زكريّا گريه مىكرد و نمىخنديد، امّا عيسى بن مريم مىخنديد و گريه هم مىكرد و عمل حضرت عيسى (ع) بهتر از عمل حضرت يحيى (ع) بود.
3- فضل بن ابى قرّة گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر مؤمنى داراى دعابه است، پرسيدم دعابه چيست؟ فرمود: شوخى.
4- يونس بن شيبانى گويد: امام صادق (ع) سؤال كرد: چگونه است وضع شوخى كردن شما مؤمنين با يك ديگر؟ عرض كردم كم است فرمود: شوخى را ترك نكنيد زيرا شوخى نشانه خوش خلقى است، و بدين وسيله برادرت را خوشحال مىكنى، رسول خدا (ص) با مردم شوخى مىكرد و مىخواست آنها را خوشحال كند.
5- عبد اللّه بن محمّد جعفى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود:
كسى را كه در بين مردم شوخى مىكند خدا دوست دارد در صورتى كه به فحش نينجامد. 6- حمران بن اعين گويد: به خدمت امام محمّد باقر (ع) رسيدم و عرض كردم مرا نصيحت كنيد، فرمود: تو را به تقواى الهى سفارش مىكنم، از شوخى بپرهيز زيرا احترام و آبروى شخص را مىبرد.
7- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش (ع) نقل فرموده است كه پيامبر (ص) (در وصيّتش به علىّ (ع» فرمود: يا على شوخى نكن زيرا آبرويت را مىبرد و دروغ مگو كه نورانيّت را از تو مىگيرد. (مرحوم علّامه مىفرمايند منظور در اين احاديث شوخى زياد است).
81- باب كراهت قهقهه زدن و استحباب تبسّم
1- امام صادق (ع) فرمود: قهقهه زدن از شيطان است.
2- امام محمد باقر (ع) فرمود: اگر قهقهه زدى پس از آن بگو «خدايا مرا دشمن مدار».
3- امام صادق (ع) فرمود: خنده مؤمن تبسّم است.
82- باب كراهت خنده بدون علّت
1- امام صادق (ع) فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانى است. و مىفرمود:
در موقع خنده نبايد دندانهاى جلو دهان ديده شود، كه در اين صورت عمل ناپسندى انجام دادهاى، كسى كه بدى مرتكب مىشود از شبيخون در امان نمىماند.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مىكنند و گريه آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مىكنند و در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است.
3- امام صادق (ع) فرمود: سه چيز مورد غضب شديد خداست: 1- خوابيدن بدون شبزندهدارى. 2- خنده بدون علّت. 3- غذا خوردن از روى سيرى.
4- امام صادق (ع) فرمود: در مدينه مردى بيكاره مردم را مىخندانيد و مىگفت علىّ بن الحسين (ع) مرا خسته كرد چرا كه نتوانستم او را بخندانم در همين حديث آمده است كه امام زين العابدين (ع) فرمود: به او بگوييد: «مسلّم براى خدا روزى است كه بيكارهها در آن روز [ قيامت ] زيان مىكنند.
83- باب كراهت شوخى و خنده زياد
1- امام صادق (ع) فرمود: از شوخى بپرهيزيد زيرا آبرو را مىبرد.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: خنده زياد قلب را مىميراند.
و نيز فرمود: خنده زياد دين را ذوب مىكند همچنان كه آب نمك را در خود حلّ مىنمايد.
3- امام صادق (ع) فرمود با كسى كه او را دوست دارى شوخى و مجادله مكن.
4- عنبسه عابد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: خنده زياد آبرو را مىبرد.
5- عنبسه نيز مىگويد: از آن حضرت شنيدم كه فرمود: شوخى دشنام كوچك است.
6- امام صادق (ع) فرمود: مجادله نكن، زيرا آبروى تو مىرود، و شوخى نكن كه نسبت به تو گستاخ مىشوند.
7- امام باقر (ع) فرمود: شوخى زياد آبرو را مىبرد، و خنده زياد ايمان را به يك سو پرتاب مىكند [ از بين مىبرد ]
8- ابو الحسن امام موسى كاظم (ع) در وصيّت به بعضى از فرزندانش فرموده است: از شوخى بپرهيز زيرا نور ايمان را از تو مىبرد و مروّت و مردانگى تو را سبك مىسازد.
9- امام صادق (ع) از امير المؤمنين (ع) نقل فرموده است: از شوخى بپرهيز زيرا شوخى باعث كينه و دشمنى شده و فحش كوچك است.
10- امام جعفر صادق (ع) فرمود: از شوخى بپرهيز زيرا آبرو و شكوه و عظمت اشخاص را از بين مىبرد.
11- امام صادق (ع) فرمود: شوخى نكن چون نسبت به تو گستاخ مىشوند.
12- امام صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است: كه پيامبر خدا (ص) فرموده: شوخى زياد آبرو را مىبرد، و خنده زياد ايمان را نابود مىكند، و دروغ زياد نور ايمان را مىبرد.
13- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه حضرت على (ع) فرموده است: خنده پيامبر (ص) تبسّم بود، روزى بر گروهى از انصار گذشت و ديد با
يك ديگر صحبت مىكنند و دهانشان پر از خنده است فرمود: اى گروه دست بازداريد. اگر كسى را آرزويش مغرور كند و او را از عمل خير بازدارد به گورستان سرى بزند، و رستاخيز را به ياد آورد، مرگ را به ياد آورد زيرا مرگ درهم شكننده لذّتهاست.
14- عبد اللّه بن جعفى گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود: خدا كسى را كه در حضور جمعى شوخى مىكند دوست دارد مشروط بر اين كه شوخى به فحش كشانده نشود، و كسى را كه در تنهايى بينديشد، و در خلوت پند و اندرز گيرد، و به نماز خواندن افتخار ورزد دوست دارد.
15- امام صادق (ع) از پدرش نقل فرموده است كه داود به سليمان (ع) گفت: پسرم از خنده زياد بپرهيز، زيرا خنده زياد انسان را در روز قيامت تهيدست رها مىكند.
16- سيد رضى در نهج البلاغه از امير المؤمنين (ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: شخص شوخى نمىكند مگر اين كه چيزى از عقلش پريده باشد.
84- باب استحباب تبسّم بر چهره مؤمن
1- در كتاب «الاخوان» از حضرت رضا (ع) نقل شده است: هر كس بر صورت خود گلاب بپاشد و براى حاجتى از خانه خارج شود دچار تنگدستى و خوارى نگردد، و هر كس از بقيّه آبى كه برادر مؤمنش آشاميده به منظور تواضع بنوشد خدا حتما او را وارد بهشت مىكند، و كسى كه بر چهره برادر مؤمنش تبسّم زند خدا برايش حسنه مىنويسد، و كسى كه خدا برايش حسنه بنويسد او را عذاب نخواهد كرد.
2- امام باقر (ع) فرمود: تبسّم مؤمن بر چهره برادرش حسنه است، و پاك كردن گرد و غبار از چهره مؤمن نيز حسنه مىباشد، و هيچ عبادتى مانند خوشحال كردن مؤمن نيست.
3- امام صادق (ع) فرمود: هر كه از چهره برادر مؤمنش گرد و غبار غم بزدايد خدا براى او ده حسنه مىنويسد، و كسى كه بر چهره برادرش تبسّم زند براى او حسنهاى است.
85- باب استحباب صبر كردن بر اذيّت همسايه و ديگران
1- عمرو بن عكرمة گويد: به خدمت امام صادق (ع) رسيدم و عرض كردم همسايهاى دارم كه مرا اذيّت مىكند، امام فرمود: با او مهربان باش گفتم: خدا به او رحم نكند، آن حضرت صورتش را از من برگرداند، من نخواستم با آن وضع از امام جدا شوم، لذا توضيح دادم كه وى به صورتهاى مختلف مرا اذيّت مىكند، فرمود: گمان مىكنى اگر آشكارا با او دشمنى كنى مىتوانى از او انتقام بگيرى؟
گفتم او را به اطاعت خود وامىدارم، فرمود اين همسايه تو از اشخاصى است كه نسبت به كسانى كه خدا به آنها چيزى بخشيده حسد مىورزد، پس هر گاه نعمتى براى كسى ديد اگر اهل و عيالى داشته باشد آنها را اذيّت مىكند و اگر اهل و عيالى ندارد به خدمتگزارش اعتراض مىنمايد و اگر خدمتگزار نداشته باشد شبها را به بيدارى و روزها را به جوش و خروش به سر مىبرد.
2- عبد صالح (امام موسى كاظم (ع» فرمود: تنها خوشرفتارى با همسايه خوددارى از اذيّت او نيست، بلكه تحمّل اذيت و آزار اوست.
3- امام صادق (ع) فرمود: مؤمن از يكى از سه چيز خلاصى ندارد و گاهى هر سه در او جمع مىشود، يا بعضى از افراد خانه در را به رويش مىبندند و بدين وسيله او را اذيّت مىكنند، يا همسايه او را اذيّت مىكند، يا كسى در راه برآوردن نيازمنديهايش به او آزار مىرساند، و اگر مؤمن بر قلّه كوهى باشد خداى عزّ و جلّ شيطانى را مىفرستد تا او را اذيّت كند و در عين حال او را با ايمانش مأنوس مىكند كه از هيچ كس وحشت نداشته باشد.
4- امام جعفر صادق (ع) فرمود: در عالم نبوده و نمىباشد و نخواهد بود مؤمنى مگر اين كه داراى همسايهاى باشد كه او را اذيّت كند و اگر مؤمن در جزيرهاى از جزيرههاى دريا باشد خدا كسى را مىفرستد كه او را اذيّت نمايد.
5- امام صادق (ع) فرمود: در گذشته و در آينده و زمانى كه شما در آن به سر مىبريد مؤمنى نبوده و نمىباشد مگر اين كه داراى همسايهاى است كه او را اذيّت مىكند.
6- معاويّة بن عمّار گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: مؤمنى نبوده و تا روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه داراى همسايهاى باشد كه به او آزار رساند.
7- امام محمّد باقر (ع) فرمود: مردى به نزد پيامبر (ص) آمد و شكايت كرد كه همسايهاش او را اذيّت مىكند، رسول خدا (ص) به او فرمود: صبر كن، مجدّدا آمد و از همسايهاش شكايت كرد، باز هم پيغمبر فرمود: صبر كن ...
8- امام صادق (ع) فرمود: خوشرفتارى با همسايه روزى را زياد مىكند.
9- امام جعفر صادق (ع) فرمود: اگر مؤمن در قلّه كوهى ساكن باشد خدا كسى را براى آزار او مىفرستد تا از اين طريق پاداشى از جانب خدا به او برسد.
10- علىّ بن الحسين (ع) از پدر بزرگوارش امام حسين (ع) نقل كرده است كه پيامبر خدا (ص) فرمود: من و پيامبران قبل از من پيوسته گرفتار كسانى بوديم كه ما را اذيّت مىكردند، و اگر مؤمن بر سر كوهى باشد خداى عزّ و جلّ كسى را مىرساند كه او را آزار رساند و بدين طريق اجرى به او برسد. و امير المؤمنين (ع) فرمود: از زمانى كه مادر مرا زاد پيوسته مظلوم بودم تا آنجا كه عقيل [ برادرم ] مبتلا به درد چشم شد و مىگفت مرا به دوش نكشيد مگر اين كه على را بر دوش حمل كنيد در صورتى كه چشم من درد نمىكرد.
11- حضرت رضا (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه رسول خدا (ص) فرمود: هيچ مؤمنى نبوده و تا روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه داراى همسايهاى باشد كه او را اذيّت نمايد.
12- امام على النّقى (ع) از پدرانش نقل كرده است كه امام صادق (ع) فرمود: هيچ مؤمنى نبوده و تا روز قيامت نخواهد بود مگر اين كه همسايهاى خواهد داشت تا او را اذيّت كند. (و نيز) از امام صادق (ع) نقل فرموده است كه هر كس دنيايش گوارا و بدون گرفتارى باشد در دين او شك كنيد. (و نيز امام على النّقى (ع» گويد: امام صادق (ع) فرمود: هر گاه دوستى از تو به امارت و رياستى برسد و يكدهم قبل از رياستش به تو توجّه كند دوست بدى نيست. و امام باقر (ع) فرمود: بپرهيزيد از فراست و زيركى مؤمن، زيرا با نور الهى [ حقايق را ] مىنگرد.
سپس اين آيه را تلاوت فرمود «به تحقيق در اين نشانههاست براى صاحبان فراست»
13- امام صادق (ع) از امير المؤمنين (ع) نقل فرموده است: سه چيز از كارهاى نيك است: سخاوتمندى، نيكويى در گفتار، و صبر بر اذيّت و آزار.
86- باب وجوب خوددارى از آزار همسايه
1- امام صادق (ع) (در حديثى) فرموده است: مردى از انصار به نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: از شخصى خانهاى خريدهام و نزديكترين همسايهام كسى است كه اميدى به خير او ندارم و از شرّش در امان نيستم، رسول خدا (ص) به على و سلمان و ابا ذر و يك نفر ديگر كه گمان مىكنم مقداد بود دستور داد در مسجد با صداى بلند اعلان كنند: ايمان ندارد كسى كه همسايهاش از ظلم او در امان نباشد، آنها به مسجد رفته سه مرتبه با صداى بلند گفتند، سپس پيامبر (ص) با دستش به چهل منزل از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ اشاره كرد.
2- امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) نقل فرموده است كه در كتاب علىّ (ع) خواندم كه رسول خدا (ص) بين مهاجرين و انصار و كسانى از مردم يثرب [ مدينه ] كه ملحق به انصار هستند نوشت: همسايه به منزله خود انسان است كه نبايد زيان و گناهى به او برسد، و احترام همسايه نسبت به همسايه مانند احترام نسبت به مادر است.
3- امام صادق (ع) فرمود: حضرت فاطمه (س) به نزد پيامبر (ص) آمد تا در باره بعضى امور شكايت كند، پيامبر لوحى به وى داد و فرمود: آنچه را كه در آن نوشته شده است ياد بگير. در آن لوح نوشته شده بود: هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد همسايهاش را اذيّت نكند، هر كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد مهمانش را احترام كند، و هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد يا بايد سخن خير بگويد يا سكوت كند.
4- ابو حمزه گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: مؤمن كسى است كه همسايهاش از بوائق او در امان باشد، پرسيدم «بوائق» چيست فرمود: ظلم و ستم او.
5- امام صادق (ع) از پدرانش، از حضرت علىّ (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كس همسايهاش را اذيّت كند خدا بوى بهشت را بر او حرام كرده و جايگاهش دوزخ است، و بد جايگاهى است، و هر كس حقّ همسايهاش را ضايع كند از ما نيست، جبرئيل پيوسته مرا نسبت به همسايه سفارش مىكرد به طورى كه گمان كردم همسايه ارث مىبرد، و پيوسته مرا نسبت به بردگان سفارش مىكرد تا اين كه گمان كردم زمانى براى آن در نظر گرفته شده كه چون آن زمان فرا رسد آزاد شوند، و نيز مرا به مسواك كردن سفارش مىكرد تا آنجا كه گمان كردم واجب است، و به اندازهاى مرا به شبزندهدارى سفارش مىكرد كه گمان بردم نيكان امّت من هرگز نمىخوابند. 6- امام رضا (ع) فرمود: از صفات مؤمن اين است كه وقتى نيكى كند خوشحال مىشود، و زمانى كه دست به كار بدى بزند استغفار مىكند، و مسلمان [ حقيقى ] كسى است كه ساير مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند، و آن
كه همسايهاش از ظلم او در امان نباشد از ما نيست.
7- امام جعفر صادق (ع) فرمود: هر كه از اذيّت و آزار همسايهاش خوددارى كند خدا در روز قيامت از لغزش وى صرف نظر مىكند، و كسى كه شكم و فرجش را پاك نگه دارد بهشت را براى او زينت مىكنند، و هر كس بنده مؤمنى را آزاد كند خدا در بهشت برايش خانهاى بنا مىكند.
87- باب استحباب خوشرفتارى با همسايه
1- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: خوشرفتارى با همسايه خانهها را آباد و مرگ را به تأخير مىاندازد.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: خوشرفتارى با همسايه روزى را زياد مىكند.
3- ابو مسعود گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: خوشرفتارى با همسايه باعث زيادى عمر و آبادى سرزمين گردد.
4- امام صادق (ع) فرمود: خوشرفتارى با همسايه خانهها را آباد و عمرها را زياد مىكند.
5- ابو ربيع شامى گويد: امام صادق (ع) در حالى كه خانهاش پر از جمعيّت بود فرمود: آگاه باشيد از ما نيست كسى كه با همسايهاش خوشرفتارى نكند.
88- باب استحباب طعام دادن به همسايگان و وجوب آن در صورت ضرورت
1- امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: كسى كه شب را سير بخوابد و همسايهاش گرسنه باشد به من ايمان نياورده است.
و نيز فرمود: اگر در منطقهاى يك نفر شبى را گرسنه بخوابد خدا در روز قيامت به اهل آن منطقه نظر نمىكند.
2- كاهلى [ يكى از اصحاب امام صادق (ع) ] گويد: از آن حضرت شنيدم كه مىفرمود: زمانى كه بنيامين از نزد يعقوب رفت، يعقوب ندا كرد خدايا به من رحم نمىكنى؟ بينايى مرا گرفتى، و دو فرزندم [ يوسف و بنيامين ] را بردى، خدا به يعقوب وحى كرد: اگر روح آن دو را گرفته بودم برايت زندهشان مىكرد تا به سوى تو بازگردند، امّا به ياد آور گوسفندى را كه كشتى و بريان نمودى و خوردى و همسايه تو روزهدار بود و از آن گوسفند هيچ به او ندادى.
3- در روايت ديگرى فرموده است: پس از آن هر روز صبح كسى از طرف حضرت يعقوب تا فاصله يك فرسخ از خانه آن حضرت ندا مىداد هر كس صبحانه يا نهار مىخواهد به خانه يعقوب بيايد، و چون شب مىشد اعلان مىكرد هر كه شام مىخواهد به نزد يعقوب بيايد.
89- باب كراهت همسايگى با اشخاص بد
1- امام محمّد باقر (ع) فرمود: از بلاهايى كه پشت انسان را مىشكند
همسايه بد است كه اگر خوبى ببيند آن را پنهان مىكند و اگر كار بدى مشاهده نمايد آن را پخش مىكند.
2- امام جعفر صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: به خدا پناه مىبرم از همسايه بدى كه در خانهاى زندگى مىكند با چشمانش تو را زير نظر دارد و با دلش به تو توجّه دارد، اگر تو را در خوشى ببيند ناراحت شود و اگر در بدى مشاهده كند خوشحال گردد.
3- امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است كه: پيامبر (ص) در وصيّتش به على (ع) فرمود: يا على چهار چيز كمر شكن است: 1- پيشوايى كه مردم امرش را اطاعت كنند امّا خود نافرمانى خدا كند. 2- زنى كه شوهر در عفّت و پاكدامنى او بكوشد ولى به شوهرش خيانت كند. 3- فقرى كه صاحب آن دستگير و ياورى نيابد. 4- همسايه بدى كه در خانهاى ساكن باشد.
90- باب استحباب رعايت حدّ همسايگى كه از هر طرف چهل خانه است
1- امام باقر (ع) فرمود: حدّ همسايگى چهل خانه است از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ.
2- امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرموده است: هر چهل خانه از روبرو، و پشت سر و سمت راست و سمت چپ همسايه است.
3- معاوية بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: فدايت شوم
حدود همسايگى چقدر است؟ فرمود: از هر طرف چهل خانه.
4- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه امير المؤمنين (ع) فرمود:
حريم مسجد چهل ذراع [ تقريبا 20 متر ] و حريم همسايگى چهل خانه از چهار جانب است.
91- استحباب مدارا كردن با همسفر
1- امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: از جمله حقوق مسافر بر همراهانش اين است كه اگر مريض شود سه روز براى او توقّف كنند.
2- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: دو نفر كه با يك ديگر معاشرت مىكنند آن كه نسبت به دوستش بيشتر مدارا مىكند اجرش بيشتر و در نزد خدا گرامىتر است.
3- امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: هر گاه در سفر يكى از همراهان شما مريض شود سه روز بخاطر او توقّف كنيد.
4- امام صادق (ع) فرمود: رساندن سخن به گوش شخص ناشنوا در حدّى كه باعث ملال و خستگى نگردد صدقه پسنديدهاى است.
92- باب استحباب بدرقه همسفر هنگام جدا شدن هر چند ذمّى باشد
1- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه امير المؤمنين (ع) با مردى ذمّى همسفر شد، ذمّى به آن حضرت گفت: قصد كجا دارى؟ حضرت فرمود:
مىخواهم به كوفه بروم، چون ذمّى جدا شد و به راه خود رفت امير المؤمنين (ع) نيز با او رفت تا اين كه ذمى پرسيد چرا مسير خود را به جانب من تغيير داديد؟
حضرت گفتند: اين نشانه كمال حسن رفاقت است كه انسان هنگام جدا شدن چند قدمى همراهش را بدرقه كند، اين دستور پيامبر ماست. در دنباله همين مطلب آمده است كه آن ذمى به همين جهت اسلام آورد.
93- باب استحباب نامه نوشتن در سفر و وجوب پاسخ دادن به نامه
1- امام صادق (ع) فرمود: پاسخ دادن به نامه مانند جواب دادن به سلام واجب است.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: پيوند بين دوستان، در حضر به ديدن يك ديگر رفتن و در سفر نامه نوشتن به يك ديگر است.
3- در كتاب الاخوان از امام صادق (ع) نقل شده است: پيوند بين دوستان، به ديدن يك ديگر رفتن، و در سفر، نامه نوشتن است.
94- باب استحباب شروع نامه با بسم اللّه و نوشتن آن به بهترين خط
1- امام صادق (ع) فرمود: در نوشتن [ نامه ] «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را فراموش مكن اگر چه بعد از آن شعر باشد.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» را (در اوّل نامه) با نيكوترين خط بنويس، و حرف «ب» را كشيده ننويس مگر زمانى كه «سين» را با دندانه نوشته باشى.
3- علىّ بن موسى الرّضا (ع) از پدرانش در حديثى نقل فرموده است كه از امير المؤمنين (ع) سؤال شد چرا تبع، تبع ناميده شده؟ امام فرمود: او جوانى كاتب بود كه براى ملك قبل از خود نامه مىنوشت، و در اوّل نامهها مىنوشت به نام خدايى كه رعد و باد را آفريد، ملك به او گفت: در آغاز نامه بنويس بنام فرشته رعد، جوان گفت جز به نام خداى خويش آغاز نمىكنم، سپس فرمانهاى تو را مىنويسم، خدا بدين جهت از او سپاسگزارى كرد و حكومت آن سرزمين را به او داد، و مردم از او اطاعت كردند، بدين سبب تبّع ناميده شد.
95- باب چگونگى نوشتن عنوان نامه
1- امام صادق (ع) فرمود: [ در مكاتبات ] بعد از
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
بلافاصله ننويس «براى فلانى» ولى اشكال ندارد كه بر پشت پاكت بنويسى «براى فلانى».
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: داخل نامه ننويس: «براى ابى فلان» بلكه بنويس «به سوى ابى فلان» و بر پشت نامه بنويس «براى فلان».
96- باب استحباب آغاز نامه به نام كسى كه نامه برايش فرستاده مىشود
1- امام صادق (ع) فرمود: اشكال ندارد كه شخص نام دوستش را در آغاز نامه قبل از اسم خود بنويسد.
2- سماعه گويد: از امام صادق (ع) در باره كسى كه نام شخص را در آغاز نامه بنويسد پرسيدم، فرمود: اشكال ندارد، اين فضيلتى است كه شخص به وسيله آن به دوستش احترام مىگذارد.
97- باب استحباب نوشتن «ان شاء اللّه» در نامه هر جا كه مناسب باشد
1- مرازم بن حكيم گويد: امام صادق (ع) دستور داد براى كارى نامه بنويسند، نامه را نوشتند و به نظر آن حضرت رساندند و در آن كلمه «ان شاء اللّه» نبود، امام فرمود: چگونه اميد داريد اين نامه به نتيجه برسددر صورتى كه «ان شاء اللّه» در آن نيست؟ دقّت كنيد هر جا لازم است بنويسيد.
98- باب استحباب خشك كردن خطهاى نامه
1- احمد بن محمّد بن ابى نصر گويد: ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا (ع) روى نامه [ براى خشك شدن ] خاك مىپاشيد، و مىفرمود: اشكال ندارد.
2- علىّ بن عطيّه [ از اصحاب امام موسى كاظم (ع) ] گويد: نامههايى را از امام كاظم (ع) ديده است كه خاك بر آن پاشيده بوده است.
3- احمد بن محمّد بن ابى نصر گويد: امام رضا (ع) روى نامه خاك مىپاشيد.
4- امام رضا (ع) از پدرانش نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود:
براى حاجات خود صبح زود از خانه بيرون رويد تا آن حاجتها انجام شود، و روى نامه خاك بپاشيد [ براى خشك شدن نامه و مخدوش نشدن خطوط آن ] كه در برآوردن حاجت مؤثر است، و خير را در نزد خوشرويان جستجو كنيد.
99- باب عدم جواز سوزاندن كاغذهايى كه در آن آيات قرآن يا نام خدا باشد
1- عبد الملك بن عتبه گويد: از ابو الحسن اوّل امام موسى كاظم (ع) در باره
كاغذهايى كه جمع مىشود و در آن نام خدا هست پرسيدم كه آيا مىشود آنها را سوزاند؟
امام فرمود: نه، اوّل آنها را با آب بشوييد سپس بسوزانيد.
2- عبد اللّه بن سنان گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: كاغذها را نسوزانيد بلكه خطوط آنها را محو و سپس پاره كنيد.
3- زراره گويد: از امام صادق (ع) در باره نامى از نامهاى خدا كه به وسيله آب دهان محو شود سؤال شد، امام فرمود: با پاكترين چيزى كه به آن دسترسى داريد از بين ببريد.
4- محمّد بن اسحاق بن عمّار گويد: از ابو الحسن، موسى بن جعفر (ع) در باره نامههايى كه در آن نام خداى عزّ و جلّ نوشته شده است سؤال شد، امام فرمود:
آنها را بشوييد.
5- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: آيات قرآن و نام خدا را با پاكترين چيزى كه دسترسى داريد محو كنيد، (و نيز فرمود) پيامبر مسلمانان را از سوزاندن و از بين بردن آنها با لگدمال كردن يا قلم كشيدن روى آنها نهى فرموده است.
6- جعفر بن محمد (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيامبر (ص) [ مسلمانان را ] از محو كردن يا نوشتن آيات قرآن با آب دهان نهى فرموده است.
7- حسن بن علىّ وشّاء گويد: عبّاس بن جعفر بن اشعث از من خواست كه از امام رضا (ع) در باره سوختن نامههايش بعد از اين كه آنها را مىخواند از ترس اين كه به دست ديگران نيفتد سؤال كنم، وشّاء گويد: قبل از اين كه بپرسم حضرت نامهاى به من نوشت و فرمود: به دوست خود بگو: من وقتى كه نامههايش را مىخوانم آنها را مىسوزانم. (شيخ حرّ عاملى فرمايد: اين حمل بر جواز يا
ضرورت است، يا به نامههائى مربوط مىشود كه [ آيات ] قرآن يا نام خدا در آن نيست) 8- علىّ بن جعفر گويد: از برادرم امام موسى كاظم (ع) در باره سوزاندن كاغذى كه در آن چيزى نوشته باشد سؤال كردم، امام فرمود: اگر بترسى كه در آن چيزى باشد [ و به دست دشمن بيفتد ] سوزاندنش اشكال ندارد.