توضيح : شرارت يهود و تصميم به ترور پيغمبر اكرم (صلى الله
عليه وآله )
خداوند از جنايت يهود و تصميم به قتل پيغمبر خدا پرده برداشت و از شر و فتنه آنان
رسولش را نگهدارى كرد و خيانت باطنى و اعمال زشت آنها را گوشزد نمود. تا مسلمانان
در برخورد با يهوديان هوشيار باشند و باعث آرامش پيغمبر گردد اذهم قوم ان
يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم
(56) آنگاه كه گروهى از يهود همت
و اراده كردند به شما ستم (و قتل ) روا دارند، خدادست جنايتكار آنها را از شما كوتاه كرد.
ماءموريت سياسى نمايندگان موسى (عليه السلام ) به سرزمين
شام
خداوند متعال از بنى اسرائيل عهد و پيمان گرفت (گرچه پيمان شكنى كردند و قساوت و
دشمنى خود را آشكار ساختند) و آنها را به اخلاص در عبادت و ايمان به فرستادگانش
دعوت كرد. قرآن مجيد مى فرمايد: اما دوازده نفر سر كرده (نقيب ) از آنها رابه وسيله
موسى (عليه السلام ) ماءموريت داديم و گفتيم اگر با ما باشيد شما را رستگار خواهيم
نمود. و بعثنا منهم اثنى عشر نقيبا و قال الله انى معكم ائن اقتم الصلوة و اتيتم
الزكاة ... الايه
اگر در هر حال به ياد من باشيد و نماز به پا داريد، زكات بدهيد و به دستوراتم
عمل كنيد شما را به بهشت مرعود داخل خواهيم كرد. آنان به فرمان خدا
عمل نكردند و در انجام ماءموريت صادقانه گزارش ندادند اما داستان ماءموريت اين است :
بعد از هلاكت فرعون و استقرار حكومت بنى اسرائيل در مصر فرمانروايى آن منطقه به
دست قوم موسى و يادانش افتاد و ماءمور شدند به سرزمين شام روند و به حكومت جباران و
طاغوتيان آنجا خاتمه دهند، حضرت موسى (عليه السلام ) به فرمان الهى از هر سبطى ،
معتمدى را انتخاب كرد و با جماعت بنى اسرائيل رهسپار آن ديار شد. چون به نزديك كنعان
رسيدند، حضرت موسى نقيبان و معتمدان را به جاسوسى فرستاد. چون مراجعت كردند،
بنى اسرائيل را از نيرومندى و عظمت قوم ترساندند و گزارش خائنانه و غير واقعى
دادند جز دو نفر از دوازده نفر به نام يوشع سبط يوسف و قالب از سبط يهود سرانجام
آن خبر كه ريشه در خوف از جنگ و شهادت داشت ، سبب ترس و اضطراب بنى
اسرائيل وضعيت پيروان حضرت موسى گرديد كه ضايعات و تلفات بسيارى براى
نيروى حق به دنبال
(57) تمام اين بدبختيها كه دامن گير بنى
اسرائيل شد و مورد لعن پروردگار قرار گرفتند (لعناهم آنان را لعنت
كرديم و از رحمت خود دور ساختيم ) به واسطه پيمان شكنى آنان بود (فبما نقضهم
ميثاقهم )
(58)
با عمل نكردن به دستوراتى كه به آنها داده شده بود عهد و پيمان خود را شكستند و
چنانكه در ترجمه آيه بيان كرديم يكى از آن پيمان شكنى ، خوددارى از انفاق و ندادن
زكات بود. همانگونه كه در سطور گذشته مكررا گفته شد. در آيات زيادى از قرآن
كريم زكات از امورى است كه نافرمانى آن سبب
نزول عذاب و سلب بركات الهى مى گردد.
پروردگارا ايمان ما را آنچنان محكم گردان كه بتوانيم در برابر آزمايش ها استقامت
ورزيم و از پيمان شكنان نباشيم .
نكته هاى آيه :
1- نماز، زكات و انفاق از دستورات همه اديان الهى است .
2- ايمان به انبياء به تنهايى كافى نيست ، يارى آنان هم لازم است . و
عزرتموهم
3- تنها انجام واجبات كافى نيست ، مجموعه واجبات و مستحبات كارساز است . (نماز و زكات
و انفاق )
4- كمك به خلق كمك به خداست اقرضتم الله
5- رهبر دينى بايد از سوى خدا تعيين شود (بعثنا) و برگزيدگان انبياء هم بايد به
فرمان خداوند باشند.
6- نماز و زكات و انفاق در كنار رهبرى و ولايت مفهوم دارد، آن هم
قبول ولايت همه انبياء نه برخى از آنان
7- اگر رهبر از خود مردم باشد موفق است . بعثنا منهم
8- بهشت را به بها مى دهند نه بهانه ، اگر نماز، زكات ، ايمان به پيامبران ، امداد
رسانى و انفاق بود، بهشت پاداش آن است . در غير اين صورت دستيابى به نعمات دنياى
باقى ميسر نيست .
9- بهشت ، جاى آلودگان نيست ، اول بايد پاك شد، آنگاه به پشت رفت . لاكفرن ...
لادخلنكم
10- راه دستيابى به عفو خدا، ايمان و عمل صالح است . لاكفرن عنكم
سيئاتكم
(59)
5- و رحمتى وسعت كل شى فساكتبها اللذين يتقون و يوتون الزكاة و الذين هم با
ياتنا يؤ منون . سوره اعراف / 156
رحمت واسعه الهى
رحمت من همه موجودات را در برگرفته است ، قطعا براى آنان كه تقوى دارند و زكات
مال خويش را به فقيران مى دهند و به آيات خدا مى گروند و ايمان مى آورند رحمتم
مخصوص آنان و حتى خواهد بود.
توضيح :
از جمله تقاضاهاى حضرت موسى قبل از آيه اين بود كه خدايا سرنوشت ما را در دنيا و
آخرت به نيكى و خوشبختى مقدر فرما. واكتب لنا فى هذا الذنيا حسنة و فى
الاخره
(60) كه همانا هدايت ما از تو است . خداوند در پاسخ موسى فرمود:
عذاب من به هر كه خواهم مى رسد به خاطر گناه و نافرمانى است كه استحقاق
غذاب پيدا كردند، ممكن است مغفرتم شامل آنان گردد اما رحمت من در دنيا
شامل حال خوبان و بدان مى شود ولى در آخرت ، تنها مخصوص نيكان و متقيان و آنان كه
زكات مال مى دهند مى باشد الذين يتقون و يوتون الزكاة
(61)
چنانكه ملاحظه مى شود آيه شريفه بعد از داشتن ايمان و تقواى الهى ، به مهم ترين
واجبات دينى كه زكات است اشاره مى كند و آن را مخصوص به ذكر نموده ، زيرا همه
واجبات دنى كه زكات است اشاره مى كند و آن را مصون به ذكر نموده ، زيرا همه واجبات
اسلامى در زندگى مؤ منان مطرح مى باشد اما اداى زكات نسبت به واجبات ديگر پر مشقت
تر است .
سؤ ال يهود و نصارى ادعا كردند ما نيز مانند مسلمانها شرايط بهشت رفتن را داريم به
دليل آنكه ما هم تقوى خواهيم داشت و هم زكات مى دهيم و از جمله كسانى هستيم كه به آخرت
ايمان و يقين داريم . بنابراين رحمت و آمرزش خداوند در آخرت به ما مى رسد و
اهل بهشت خواهيم بود.
پاسخ : خداوند متعال پاسخ اين سؤ ال را در قرآن داده است : به اينكه كارهاى عبادى كه
شما (يهود و نصارى ) انجام مى دهيد گرچه كار خوبى است وليكن قبولى آن يك شرط
دارد و آن پيروى از پيغمبر ختمى مرتبت الذين يتبعون الرسول
(62) است
آن پيامبر امى النبى الامى كه در تورات و
انجيل كه در دست شماست نام و نشان و اوصافش را نوشته مى يابيد الذى
يجدونه مكتوبا عندهم فى التورات و الاجيل
(63) ولى شما كه آن پيغمبر
عزيز را انكار مى كنيد؟ چگونه آرزوى بهشت داريد؟ !
نكته هاى آيه :
1- رحمت الهى بيكران و نامحدود است و اگر كسى
مشمول آن شد و بهره مند نگرديد كوتاهى از خود اوست .
2- رحمت الهى گرچه بى نهايت است ، اما شرط بهره ورى از آن تقوى ، زكات و ايمان
به آيات پروردگار است .
3- رحمت الهى كه شامل همه چيز در جهان هستى مى شود رحمتى وسعت
كل شى ء همان رحمت دنيوى است كه از رحمانيت خداوند استفاده مى شود. گرچه
رحمت در اينجا عام است . دنيا و آخرت را در برمى گيرد ولى رحيم بودنش در آخرت فقط
شامل گروه خاصى مى شود، همانگونه كه در
ذيل آيه 156 سوره اعراف مى خوانيم : فساءكتبها الذين يتقون و يؤ تون الزكاة ، و
الذين هم باياتنا يؤ منون . (رحمت ما شامل
حال كسانى مى وشد كه داراى تقوى هستند، زكات مى دهند و به آيات ما ايمان مى آورند)
در مفردات راغب آمده است :
(64) همانا خداوند بخشاينده (رحمن ) است در دنيا و رحيم و
مهربان است در رستاخيز و بخشش و احسان خداوند در دنيا عام است ،
شامل حال مؤ منين و كافرين مى شود و در آخرت مختص مؤ منين است . قليلى از رحمت الهى
نصيب اهل دنيا شده كه تمام محبت ها و مهربانى ها كه آغاز دنيا تا كنون مردم به يكديگر
كرده و مى نمايند از آن جزء قليل است و بخش عظيمى از آن در قيامت مخصوص
اهل محشر است .
رحمت خداوند
به روايت سلمان فارسى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداوند
متعال را صد رحمت است يك جزء آن را مخصوص
اهل دنيا قرار داده كه به يكديگر مهربانى و محبت مى كنند و نود و نه جز ديگر را
مخصوص روز قيامت گردانيده است . و تشعة و تسعون ليوم القيامة
(65)
تفسير الميزان
(66) از كتاب در المنثور
نقل كرده است كه اعرابى به مدينه آمد، و نزديك مسجد شترش را خوابانيد و مهار كرد،
آنگاه پشت سر رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نماز گزارد سپس دست به سوى آسمان
گرفته ندا كرد، بار خدايا به من (پيامبرت ) محمد (صلى الله عليه وآله ) رحمت آور و
در اين رحمت هيچ كس را شريك ما مگردان رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: با اين
بيان رحمت واسعه الهى را جمع كردى ، به راستى كه خداوند صد رحمت آفريد و يك جز
آن را به زمين فرو فرستاد است و تمام خلق از جن و انس و بهائم با آن به يكديگر
عطوفت و مهرانى مى كنند و نود و نه جزء رحمت ، در پيشگاه خداوند است تا روز ستا خيز
(كه شامل حال مردم قيامت از اولين تا آخرين مى شود).
اين روايت را علامه طباطبايى قدس سره نيز در تفسير الميزان از
درالمنثورنقل كرده است :
سلمان فارسى گفته كه نبى اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداى را يكصد رحمت
است ان لله ماءة رحمة از آن صد رحمت يك بخش (در دنيا) تمام آفريدگان
به وسيله آن به هم محبت و شفقت مى نمايند، حيوانات وحشى به بچه هاشان عطوفت مى
كنند نود و نه قسمت از رحمت را براى روز قيامت ذخيره كرده است و آخر تسعة و تسعين
الى يوم القيمة
(67)
6 الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة و امروا با المعروف و نهوا
عن المنكر و لله عاقبة الامور. سوره حج / 41.
صالحان و ياران خدا آنهايى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت و توانمندى داديم
نماز را برپا مى دارند و زكات مى دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند سرانجام
كارها با خداست .
توضيح :
از نشانه هاى بارز و روشن اهل ايمان و دين باوران اين است كه هر گاه از سوى خداوند
سبحان در زمين اقتدار و آزادى پيدا كردند و اختياراتى در اداره امور جامعه به دستشان
افتاد، حكومت شايسته اى تشكيل مى دهند، كه داراى بعد معنوى و مردمى است .
از مختصات اوليه برنامه اجرايى و حكومتى چهار چيز است :
1- نماز بايد برپا داشته شود.
2- زكات بايد ادا گردد.
3و 4 امر به معروف و نهى از منكر به عنوان يك فرهنگ
اصيل و ارزشى در جامعه اسلامى عمل گردد. علت اختصاص اين فرائض و ويژگى ها به
ياران و بندگان صالح مورد عنايت پروردگار
متعال در آيه شريفه از بين واجبات اسلامى ، به خاطر جايگاه رفيع و والاى اين بخش از
واجبات و اهميت آنهاست . پر واضح است كه زكات ، در اين ميان يكى از
اصول و ارزش هاى چهارگانه در قرآن و از اركان پنجگانه (خمسه ) اسلام در روايت امام
باقر(68) شناخته شده است .
تفسير صافى اوصاف مذكور در آيه را طبق روايتى از امام باقر (عليه السلام ) به
حضرت مهدى و يارانش تفسير كرده است :
عن الباقر (عليه السلام ) فهذه لال محمد صلوات الله عليهم و والمهدى (عليه السلام ) و
اصحابه ، امام باقر (عليه السلام ) در تفسير آيه : الذين ان مكناهم فى الارض فرمود:
اين آيه از آن آل محمد و مهدى و ياران اوست . يملكهم الله مشارق الارض و مغاربها.
(69)
خداوند حكومت شرق و غرب عالم را در قبضه اقتدار آنها قرار مى دهد. دين حق را آشكار و
پيروز مى گردانند. بدعت گزاران و اهل باطل را نابود مى سازند همانگونه كه آنها حق را
نابود كرده بودند، آنگاه (با گسترش عدالت ) جهان به گونه اى مى شود كه روى
زمين اثرى از ظلم ديده نمى شود چرا كه ياران حضرت مهدى (عليه السلام ) امر به
معروف و نهى از منكر مى نمايند به شيوه اى كه آيين اسلام بر همه اديان
باطل غالب شود:
و يظهر الدين و ييت الله به باصحابه البدع و
الباطل كما امات الشقاء(70) الحق ، حتى لا يرى اين الظلم و يامرون بالمعروف و ينون
عن المنكر
قابل توجه اينكه اينگونه احاديث بيان كننده مصداق روشن و آشكار آيه الذين ان
مكناهم فى الارض ... مى باشد، بنابراين با عام بودن آيه منافات ندارد و در هر
زمان شامل افراد مبارز و مجاهد و دين باوران حقيقى مى شود.
در اين زمان كه خداوند سبحان نعمت قدرت و حكومت اسلامى را به ما عطا كرده و مؤ منان را
متمكن ساخته و از علم و آگاهى و نيروى جسمى و فكرى برخوردار گردانيده مى توانند با
توانمندى و نيروى ايمانشان در طرح اقامه نماز و ترويج فرهنگ زكات واجراى امر به
معروف و نهى از منكر نقش به سزا و مؤ ثرى داشته باشند.
7- و كان يامر اهله بالصلوة و الزكاة و كان عند ربه مرضيا
سوره مريم / 55
روش (اسماعيل ) اين بود كه : پيوسته خاندان خود را به نماز و زكات توصيه مى كرد.
توضيح :
1- خداوند سبحان در قرآن مجيد از اسماعيل با اوصافى همچون صادق الوعد
ياد مى كند زيرا در وعده اى كه مى داد صادق بود، و به آن وفا مى كرد انه كان
صادق الوعد(71)
2- او را پيامبر بزرگوار، رسول و نبى معرفى مى كند وكان رسولانبياء
3- او آمر به معروف بود، نخست خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد. و
كان يامر اهله بالصلوة و الزكاة
4- همواره مورد رضايت و خشنودى پروردگارش بود. و كان عند ربه
مرضيا.
در ميان اين صفات ممتازى كه براى اسماعيل در قرآن به چشم مى خورد امر كردن وى
خاندانش را به نماز و زكات بيشتر مورد اهميت و تاءكيد قرار گرفته است ، چرا كه امر
به نماز رابطه با خدا را برقرار مى كند و امر به زكات رابطه با خلق را، نكته
قابل توجه اينكه نماز و زكات در آيين اسماعيل به عنوان وظيفه اى دينى مشروعيت داشته و
تبليغ رسالت خود را نخست از نماز و زكات شروع كرده است زيرا كليه اديان الهى
موقعيت ويژه و جايگاه مهمى براى اين دو فريضه
قائل شده اند و نيز اجراى اين دو فريضه را از خانواده خويش كه نزديك ترين مردم به
وى بودند آغاز نمود. شيوه تبليغى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) هم طبق آيه
شريفه و انذر عشيرتك الاقربين
(72) همين گونه بوده است .
ابتدا از خديجه ، همسر گراميش و على (عليه السلام ) پسر عمش شروع نمود. سپس موافق
امر الهى به نزديكان و بستگانش اسلام را عرضه نمود. خداوند پيغمبر بزرگوار در
آيه و امر اهلك بالصلوة مخاطب قرار داده كه خانواده ات را به نماز بده و در
انجام اين وظيفه مقدس شكيبا باش . واصطبر عليها.
8- و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم
فعل الخيزات و اقام الصلوة و ايتا الزكاة و كانوا لنا عابدين .
سوره انبياء/73
ما آنها را پيشوايان (دين ) قرار داديم كه مردم را به امر ما رهبرى كنند. كارهاى نيك و
برپا داشتن نماز و پرداختن زكات به آنها وحى كرديم و آنها تنها مرا عبادت مى كردند.
توضيح :
ويژگى هاى زيادى در آيات از اين آيه براى حضرت ابراهيم و سپس براى اسحاق و
يعقوب بيان شده است و در آيه مورد بحث اين شرح آمده است :
1- خداوند درباره ابراهيم و فرزندانش فرموده : ما آنها را رهبران مادى و معنوى ، جسمى و
فكرى جامعه قرار داديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند و جعلناهم ائمة يهدون
بامرنااز كلمه ائمه كه جمع امام است استفاده مى شود، خداى
متعال علاوه بر مقام نبوت و رسالت كه به ابراهيم و فرزندانش داده مقام عالى رهبرى و
امامت
(73) را نيز به آنان مرحمت فرمود است .
2- ما آنها را به كارهاى نيك از طريق نداى آسمانى (وحى ) آگاه كرديم و اوحينا
اليهم فعل الخيرات
3- بر پاداشتن نماز اقام الصلوة
4- اداى زكات و ايتاء الزكاة
با توجه به اينكه كارهاى خير فعل الخيرات
شمامل تمام برنامه هاى دينى مى شود، ذكر خصوص برپاداشتن نماز و اداى زكات -
علاوه بر اينكه مشروعيت اين دو فريضه را در آيين حضرت ابراهيم و فرزندانش ثابت مى
كند - اهميت نماز و زكات را نسبت به تعبد دستورات دينى نشان مى دهد.
5- فرزندان حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و دو فرزندش اسحاق و يعقوب به فرمان
خداوند متعال مردم را به حق رهبرى مى كردند، و آنچه مى گفتند خود بدان
عمل مى كردند يعنى مطيع محض خدا بودند.
در حديث امامت آمده : خداوند متعال ابراهيم (عليه السلام ) را بامامت گرامى داشت و نيز در
ذريه اش قرار داد و هبناله اسحق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صاحين و جعلنا هم
ائمة يهدون باءمرنا پيوسته اين منصب والاى امامت در ذريه آن حضرت ادامه
دارد تا به پيامبر معظم اسلام مى رسد، و از
رسول خدا به على (عليه السلام ) و از آن حضرت به نخبگان فرزندانش همانانكه خدا
علم و ايمان را بانان عطا كرده الذين اوتوا العلم و الايمان و اين مقام عظماى امامت براى
آنان تا روز رستاخيز باقى خواهد بود.
(74)
9 انما يعمر مساجد الله من امن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتى الزكاة .
سوره توبه / 18
مساجد را تنها كسى آباد مى كند كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشد و نماز را برپا
دارد و زكات بدهد.
توضيح :
تنها كسانى صلاحيت و شايستگى آباد سازى مساجد را دارند كه داراى پنج شرط باشند:
1- ايمان به خدا
2- اعتقاد به روز قيامت
3- نماز را به پا دارند.
4- زكات بدهند.
5- از احدى خوف نداشته باشد مگر از خدا
شرط اول و دوم اشاره به داشتن اعتقاد و باور قلبى است كه در حقيقت جنبه زيربنايى در
تفكر انسان دارد يعنى تا انگيزه الهى نباشد. هيچ
عمل خالص و شايسته اى از انسان سر نمى زند، اگر چه ظاهر
عمل آراسته باشد، چون براى خدا نيست و در باطن آلوده به انواع غرض هاى مادى دنيوى
(همچون ريا و نفاق و خودنمايى ) است اثرى ندارد.
شرط سوم و چهارم : برپا داشتن نماز و دادن زكات است كه دو ركن احكام اسلام مى باشد
از اينكه در ميان آن همه دستورات دينى نماز و زكات اختصاص به ذكر يافته است ، در
اين زمينه مرحوم استاد علامه طباطبايى رحمة الله عليه در تفسير الميزان فرموده : براى
اينكه اين دو: (نماز و زكات ) دو ركن اسلام هستند، در هيچ حالى از حالات (تحقيق اسلام ) از
اين دو بى نياز نيست لكونها الركنين الذين لاغنى عنها فى
حال من الاحوال
(75)
شرط پنجم : از هيچ كس نترسد جز خدا، يعنى تنها در برابر فرمان خدا احساس مسؤ وليت
بنمايد و از نافرمانى او بترسد و اميد به رحمت او داشته باشد و قلش مملو از عشق به
خدا و همواره به ياد او باشد.
قابل توجه است : در اين آيه شايستگى عمران و آبادى مساجد را خداوند
متعال مشروط به شرايط مذكور نموده كه از جمله آنها دادن زكات
ايتاءالزكاة مى باشد. زيرا اگر كسى اعتقاد به زكات نداشته باشد كافر است
. در تفسير الميزان آمده است هر كسى يكى از فروعات دين را مانند نماز و زكات عمدا ترك
كند او كافر به آيات الهى است و مجرد ايمان به خدا و روز رستاخيز كفايت نمى كند اگر
چه به او مسلمان گفته شود. اين در صورتى است كه به زبان ، اسلام را انكار نكند والا
اگر به زبان انكار بنمايد، ديگر مسلمان نيست .
(76)
10- فاقيموا الصلوة و اتوا الزكاة و اعتصموا بالله هو مولكم فنعم الولى و نعم
النصير.
سوره حج / 78
پس از نماز به پاداريد و زكات بدهيد (همواره ) به خدا
متوسل شويد كه او سرپرست و ياور شماست چه مولاى خوبى و ياور شايسته اى است .
توضيح :
در صدر آيه شريفه فوق (در سوره حج ) آمده است :
در راه خدا جهاد كنيد و جاهدوا فى الله و براى خدا حق جهاد را در راه او(با
دشمنان دين و با نفس اماره ) ادا كنيد، و خدا شما را برگزيد هواجتبكم و در
دين براى شما مشقت و تنگنايى قرار نداد، اين همان آيين پدر شما ابراهيم است ملة
ابيكم ابراهيم او پيش از اين شما را مسلمان ناميد، تا پيامبر گواه و شاهد بر شما
باشد و شما گواه بر مردم .
خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده و آنان را شايسته و لايق كرامت هايى
دانسته كه بايستى شكر گزار اين همه تشريفات كه خداوند به امت پيامبر بزرگوار
اسلام مرحمت كرده بود باشند.
زكات مكمل آيين اسلامى
تشكر از نعمت خداوند، پيروى از دستورات اوست ، همانگونه كه آيه مورد بحث با (فا)
تفريع شده به آيات قبل ، كه اى مؤ منين : پس نماز به پا داريد و زكات بدهيد
فاقيموالصلوة و اتوالزكاة يعنى با همه صفاتى كه خداوند به شما ملت
ابراهيم و امت اسلامى مرحمت كرده تكامل آن صفات ، هنگامى است كه به اقامه نماز و دادن
زكات موفق گرديد و خود را به اين دو صفت بياراييد.
بنابراين نخست بايد به او صاف ايمانى و نكاتى از آيه شريفه و جاهدوا فى
الله حق جهاده هو اجتبكم ... الايه
(77) توجه كنيم و خود را به آن متصف
نموده سپس به نماز و زكات بپردازيم . توجه كنيم و خود را به آن متصف نمود سپس
نموده سپس به نماز و زكات بپردازيم .
نكاتى از آيه :
خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده است از جمله :
1- صدور فرمان جنگ و جهاد با دشمنان خدا و اجازه كشتن آنان در
مقابل آن همه فتنه و ضررهايى كه به مسلمين مى زند.
2- شما را به دين مقدس اسلام مشرف و سرافراز كرد.
3- در دين دارى بر شما سخت نگرفت و شريعت
سهل و آسان را براى شما مقرر ساخت .
4- دين اسلام ، دين پدر شما ابراهيم است كه خدا از پيش به خاطر آيين او شما را مسلمان
ناميد.
5- خداوند اين افتخار را نصيب شما كرد كه
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) شاهد و ناظر به
احوال شماست و شما هم گواه بر ساير مردم باشيد.
جامعه اسلامى هنگامى به كمال انسانى اسلامى
نائل مى شود كه پس از تحصيل صفات عالى از آيه شريفه ، برنامه نماز و زكات
بگونه اى جامع و كامل در زندگى مسلمانان راه يابد و از شعار به
عمل برسد.
رابطه زكات و تهذيب نفس
11 الذين هم الزكاة فاعلون .
سوره مؤ منون 4
مؤ منون كسانيند كه زكات مى دهند و عامل به دستور زكات مى باشند.
زكات و تهذيب نفس
توضيح :
در تفسير فيض كاشانى (صافى ) روايتى
(78) از امام صادق (عليه السلام ) آمده است
:
كسى كه مقدار كمى زكات مالش را (عمدا) ندهد نه تنها مؤ من نيست كه مسلمان هم نيست و هيچ
مردانگى در او وجود ندارد.
در تفسير الميزان مى خوانيم : يادآورى زكات با نماز، قرينه روشنى است كه نماز وسيله
پاكيزگى روح است و مقصود از زكات تطهير نفس از اخلاق رذيله و پست نيست بلكه به
معنى پاك كردن مال (تطهير المال ) مى باشد به وسيله انفاق ، (البته روشن است ، پاك
كردن مال در تهذيب نفس اثر مى گذارد و رابطه آن را با زكات برقرار مى دارد) با
توجه به اينكه آيه مورد بحث در سوره مؤ منون آمده و در مكه
نازل شده و در آن هنگام احكام زكات معروف اصطلاحى
نازل نگرديده بود. به همين خاطر بعضى از مفسرين ، زكات در آيه الذين هم الزكاة
فاعلون را زكات مستحبى دانسته اند ولى ممكن است كه مراد زكات واجب نيز باشد
نه آن زكات معمولى محدود به حد و شرايط معين در فقه اسلامى بلكه به معنى وجود
كلى انفاق ، يعنى قدرى از مال را در راه خدا دادن .
زمانى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) از مكه به مدينه هجرت كردند و اسلام
پيش رفت و مسلمانان به قدرت رسيدند و تشكيل حكومت دادند، براى اداره امور كشور
نوپاى اسلامى نياز به تاءسيس بيت المال بود. در اين شرايط لازم شد مسلمانان تحت يك
برنامه حساب شده و منظم به دستور رسول معظم اسلام (صلى الله عليه وآله ) زكات
مال خود را (در صورتى كه به نصاب مقرر برسد) به بيت
المال واريز كنند.
بنابراين آنچه بعضى زكات را به پاكيزگى روح از اخلاق رذيله معنى كرده اند و از
معنى انفاق مالى و بخشش قدرى از مال در راه خدا منصرف دانسته اند
قابل قبول نيست . برداشت مفسرين بزرگوارى مانند طبرسى ، صاحب مجمع البيان و
صافى فيض كاشانى و الميزان از زكات به كمك و استفاده از روايات
اهل بيت زكات مال مى باشد.
آيه وللزكاة فاعلون در مقام بيان يكى از صفات برجسته مؤ منان است . به
دنبال آياتى كه اوصاف اهل ايمان را بيان داشته ، همانطورى كه مرحوم استاد علامه
طباطبايى رضوان الله عليه مى فرمايد آمدن آيه زكات الزكاة فاعلون در
كنار نماز الذين هم فى صلوتهم خاشعون قرينه روشنى است كه مقصود از
زكات در آيه انفاق مالى است .
(79)
12 و اقيمواالصلوة و اتوالزكاة واصيعوا
الرسول لعكم ترحمون .
سوره نور / 56
(مؤ منين ) نماز را به پا داريد و زكات (اموالتان ) را ادا كنيد و
رسول (خدا) را اطاعت نمائيد تا مشمول رحمت او شويد.
توضيح :
اگر مشتاق رحمت الهى هستيد به سه امر توجه كنيد و به آن
عمل نماييد: نماز، زكات و پيروى از رسول خدا (مقام رهبرى اسلام )
سؤ ال : پيروى از رسول خدا، قطعا متضمن عمل به نماز و زكات هم هست پس چرا در آيه
اختصاص به ذكر پيدا كرده آن هم در اول آيه شريفه ؟
پاسخ : نظر به اهميت فوق العاده اى كه نماز و زكات نسبت به واجبات ديگر دارد به
عنوان ذكر خاص آمده است .
13. رجال لاتلهيم تجارة و لابيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكاة يخافون
يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار.
سوره نور / 37
مردانى كه تجارت و دادوستد، آنها را از ياد خدا و بر پاداشتين نماز و اداى زكات باز
نمى دارد، از روزى بيم ناكند كه دل ها و چشمها در آن روز دگرگون مى شود.
توضيح :
در اين آيه مباركه دو نكته ، جالب توجه است :
نكته اول : سه موضوع است .
ياد خدا، برپا داشتن نماز و اداى زكات ، كه در قرآن و حديث از موقعيت بالايى برخوردار
مى باشد و عامل بودن به آنها از صفات عالى و ممتاز مؤ منانى است كه خداوند
متعال از آنها به رجال ياد كرده است رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع
(80)
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در دو خطبه نهج البلاغه
(81) به اين آيه تمسك فرموده
است و درباره اهميت دادن به اصل نماز و زكات و محافظت و پاسدارى از آن تاءكيد و
توصيه فراوان نمود است تا آنجا كه مى فرمايد بى گمان از مؤ منين رجالى مى باشند
كه حق نماز را با بصيرت و زكات را كه عامل نزديكى مسلمانان به حق مى باشد و وسيله
ارتباط و دوستى با يكديگر است و همراه نماز رقم خورده است به خوبى شناخته اند، به
گونه اى كه زيور و زيبايى هيچ متاع و كالاى سودآورى و نه محبت فرزند (نور چشمى )،
از به پا داشتن نماز و اداى زكات غافلشان نمى كند. و قد عرف حقها
رجال من المؤ منين الذين لاتشغلهم عنها زينة متاع و لاقرة عين من ولدد و لا مال
(82) سپس فرموده : همانگونه كه خداوند سبحان مى فرمايد رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكاة
مردانى كه تجارت و خريد و فروش كالاى دنيا آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و
اداى زكات باز نمى دارد (چرا كه آنها از روز قيامت مى ترسند، روزى كه
دل ها و چشم ها در آن روز ترسان و گريان مى شود.)
پرودگارا ما را مشمول رحمت و راءفتت قرار بده و زا وحشت و دهشت آن روز برهان .
نكته دوم : تجارت و داد و ستد سرچشمه بركت و درآمد است و در نزد تجار و بازارى ،
بسيار عزيز و با ارزش است . مخصوصا به
محل كسب خود علاقه شديد دارند، چرا كه آبرو و شخصيت خود را از آنجا و در سرمايه
دارى مى دانند و تحصيل سرمايه هم از راه معاملات به دست مى آيد.
حال اگر اينان ، با كثرت علاقه اى كه به در آمد و تجارت دارند. هنگام اداى فرائضى
همچون نماز و زكات بازار داغ داد و ستد و منافع كلان تجارت را رها كنند و خود را موظف
باداى تكليف و درك فيض عبادت و ياد خدا بدانند، بنا به منطق قرآن به حقيقت همان
رجال و شخصيت هايى هستند كه ايمان ، سرتاپاى آنان را فرا گرفته ، چراغ هدايت ،
دل هايشان را نورانى كرده و به ديده آنها بصيرت بخشيده است . در واقع با خرد و
انديشه خود با مردم حرف مى زنند و از راه عقل و بينايى پيش مى روند.
ياد خدا (در قلب و عمق جانشان )، مانند نور افكنى قوى ،
دل و گوش و چشمان آنها را روشن گردانيده و به غير خدا
دل نمى بندند و كالاى ناچيز دنيا هرگز آها را
مشغول نمى كند و روزهاى وحشت ناك و پر تلاطم رستا خيز را به مردم يادآورى مى
نمايند. داستان عبرت انگيز ستمگران را كه بر اثر گناه و نافرمانى تباه شدند براى
ايشان بيان مى كنند، باشد كه عبرت گيرند و از خدا بترسند و مرتكب گناه نشوند با
بصيرت و دين شناس شوند و قلب نورانى و اخلاص در
عمل پيدا كنند.
زكات محور ايمان
14. و ويل المشركين الذين لايؤ تون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون .
سروه فصلت / 7.
واى بر مشركان آنان كه زكات نمى پردازند و به آخرت ايمان ندارند.
توضيح :
در بين علماء و دانشمندان ، در تفسير اين آيه مباركه گفتگو و سخنان فروان و نظرات
گوناگونى مطرح شده است ، كه از بيان اقوال آنان براى اختصار مى گذريم و به
بيان آنچه از روايات اهل بيت (عليه السلام ) استفاده مى شود مى پردازيم :
اول : اينكه مراد از زكات همان زكات متعارف است كه در قرآن ، قرين نماز قرار گرفته
است .
دوم : مقصود از مشركين در آيه ، آنهايى هستند كه در طاعت و بندگى خدا مشرك شدند.
توضيح اينكه مشركين ، در آيه به قرينه روشنى كه از جمله لايؤ تون
الزكاة مفهوم مى شود، مرتكبين معاصى بزرگند. در حقيقت جمله مذكور تفسير شرك
است يعنى واى بر آنان كه زكات نيم دهند آنها در زمره مشركانند با ندادن زكات ، مرتكب
معصيتى بزرگ مى شوند و در زمره مانعين زكات قرار مى گيرند و از بندگى خدا
سرباز زده و مخالفت مى ورزند، در واقع خدا را پيروى نكردند و شيطان را اطاعت نمودند.
اينها مشركند واى بر آنها، نشانه شرك در طاعت اينان با دو معرف در
ذيل آيه بيان شده است :
1- اول آنكه زكات نمى دهند، دوم آنكه به آخرت اعتقاد ندارند. ويل المشركين الذين لايوتون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون
(83)
در روايات از اينگونه معاصى ، تعبير به شرك در طاعت شده است : در تفسير الميزان
روايتى از امام باقر (عليه السلام ) در بيان آيه شريفه و ما يؤ من اكثرهم
بالله الا و هم مشركون
(84)
(بيشتر آنان (مردم ) به خدا ايمان نمى آورند مگر ايمانى آلوده به شرك ) آمده است : آن
حضرت فرموده : شرك در طاعت است نه در عبادت ، گناهانى كه مردم مرتكب مى
شوند همان شرك طاعت است كه به جاى بندگى و طاعت خدا از شيطان اطاعت مى كنند، پس
به خاطر اطاعت از غير خدا به خدا مشرك شدند فاشر كوا بالله الصاعة
لغيره و اينگونه نا فرمانى خدا شرك در عبارت نيست كه غير خدا را پرستش
كرده باشند وليس باشراك عبادة ان يعبد وا غير الله
(85)
بعضى از شرك ها به گونه اى است كه به سر حد كفر نمى رسد در عين
حال اطاق شرك به آن مى شود چنانچه از امام هشتم شيعيان حضرت امام رضا (عليه السلام
) نقل شده كه فرمود: شرك يبلغ به الكفر
(86) (شركى كه به كفر
نمى رسد) به اين ترتيب آهى ءشريفه مبين اين معنى است كه زكات در اسلام از جمله
دستوراتى است كه مى تواند شاخص شرك و ايمان باشد. يعنى دادن زكات محور ايمان و
دين باورى است و ندادن زكات نشانه از دين برگشتن و شرك است . از طرفى پرداختن
زكات در اسلام نشانه قبول داشتن حكومت اسلامى و ندادن آن علامت مخالفت با حكومت
اسلامى است كه سر از طغيان و قيام بر ضد حكومت در آوردن و مرتكبين اين
عمل مجرم و از دين برگشته (مرتد) محسوب مى گردند.
اصحاب رده و از دين برگشتگان :
در تاريخ اسلام مى خوانيم گروهى مرتد شدند، بعد از وفات پيامبر اكرم (صلى الله
عليه وآله ) و به اصحاب رده معروف شدند. آنها جمعى از طوائف (بنى طى
، غطفان و بنى اسد) بودند كه از دادن زكات به ماءموران و عاملين حكومت اسلامى خوددارى
كردند و با اين عمل پرچم مخالفت برافراشتند آنها مخالف صددرصد حكومت نبودند امام
از احكام اسلامى زكات را قبل نداشتد. به مصداق آيه شريفه نؤ من ببعض و نكفر
ببعض
(87) مى گفتند اما الصلوة فنصلى و اما الزكاة فلا (نماز
را مى خوانيم ولى زكات نيم دهيم مسلمانان وفادار به قرآن به
دنبال اين جريان ، تصميم گرفتند با اين گروه مرتد به پيكان برخيزند.
سرانجام با آنان جنگيده و آنها را در هم كوبيدند
(88) مرتد كسى است كه بعد از
قبول اسلام منكر اسلام يا يكى از احكام آن گردد در اين صورت مرتد فطرى است و كشتن
او واجب است و توبه اش قبول نمى شود.
بنابراين از آيه مورد بحث استفاده مى شود كه تارك زكات ، مشرك و منكر روز قيامت است
پس پرواضح است كه اعتقاد به زكات و پرداختن آن مصونيت از شكر مى آورد.
نتيجه آنچه گذشت
بخشى از آيات قرآن كريم درباره زكات و مشروعيت آن بود كه در وجوب آن جاى
تاءمل و ترديد نيست . همچون آيه اتوا الزكاة
(89) كه در قرآن فراوان
آمده است و كلمه اتوابه مقتضاى مفهوم صيغه امر، دلالت بر واجب بودن
زكات دارد.
برخى از آيات ، اداى زكات را از صفات افراد با ايمان دانسته و رستگارى آنان را در
عمل كردن به زكات بيان كرده اند وللذين هم الزكاة فاعلون
(90) مؤ منين
سعادتمند آنانند كه زكات مالشان را مى دهند.
بعضى از آيات ، رجال با ايمان را تعريف مى كند، آن چنان به آيين آسمانى عشق مى
ورزند كه نه تجارت پرسود، نه داد و ستد موقت ، مانع آنان از ياد خدا و خواندن نماز و
دادن زكات نمى گردد.
رجال لا تلهيم تجارة و لابيع عن ذكر الله ، و اقام الصلوة و ايتا الزكاة
(91) شيوه بعض انبياءمانند حضرت اسماعيل (عليه السلام ) در زنگى اين بود كه
به خانواده اش زكات را توصيه مى كرد و كان ياءمر اهله بالصلوة و
الزكاة
(92) او اهل و عيان خود را به اداى نماز و زكات امر مى فرمود.
قرآن معمار و بانيان مساجد را اهل نماز و زكات معرفى مى كند، حق تعمير مسجدها را مختص
اهل ايمان و معتقد به روز رستاخيز مى داند آنجا كه مى فرمايد:
انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و آتى الزكاة
(93)
مفهوم بعضى از آيات زكات دلالت داشت بر اينكه
اهل نماز و زكات پيمان شكنى با خدا نمى كنند مانند آيه 83 سوره بقره زيرا پيمانى كه
خدا از بندگانش (بنى اسرائيل ) گرفت ، پيمانى است كه روى
عقل و فطرت و انبيا واسطه آن بوده اند. على القاعده چنين پيمانى
قابل نقض و شكستن نيست و آيه 12 سوره مائده و لقد اخذ الله ميثاق بين
اسرائيل ... الاية دو نكته جالب از آيه فوق استنباط مى شود:
1- نقاى بنى اسرائيل دوازده تن بودند، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرموده
خلفاى بعد از من نيز دوازده نفرند، به اندازه نقباى بنى
اسرائيل .
(94) نخستين آنان على بن ابى طالب و آخرينشان حضرت مهدى (عليه السلام
) است .
2- آنان كه به پيمان الهى وفا دارند چند شرط را رعايت مى كنند: نماز به پا مى دارند،
زكات مى دهند، ايمان مى آورند و پيامبران را يارى مى كنند و بدون اينها پيمانى باقى
نمى ماند و لطف الهى منقطع مى شود.
به اين ترتيب آيات مربوط به زكات هر يك از زاويه خاصى موجب استحكام اعتقاد قلبى
دين باوران بوده و بيان آثار دنيوى و اخروى زكات را در بردارد و سعادتمندى زكات
دهندگان را گوشزد نموده است و اينكه اگر اينان زكات مى دهند از روى اخلاص است اگر
عبادت مى كنند براى خداست ، اگر انفاق مى نمايند، باطيب خاطر و نيت و قرب الهى انجام
مى دهند، چرا كه هدف آنان عبوديت و خشنودى خداست نه دنيا و جمع ثروت .
بنابراين ثروت را وسيله اى مى دانند براى رسيدن به مقام بندگى و رسيدن به هدف .
مثل حضرت على (عليه السلام ) كه براى تحصيل ثروت تلاش مى كرد قنات و چاه و
چشمه هاى بسيارى را احداث و آباد كرد، نخلستانهاى فراوانى به وجود آورد ولى براى
خود نگه نمى داشت ، براى ورثه نمى گذاشت ، خودش را به سرمايه و
پول وابسته نمى كرد و پس از بدست آوردن ، همه را در راه خدا انفاق مى نمود و يا وقف
مى كرد، چون هدف آن بزرگوار از اين تلاش ها و كوششها بندگى خدا بود نه چيز
ديگر.
مؤ منانى كه اموال آنها مشمول زكات و خمس مى شود مورد لطف خداوند واقع شده اند و اين
سعادت را به دست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا هدف اصلى كه سعادت را به
دست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا به هدف اصلى كه سعادت و عاقبت بخيرى
است برسند و اگر از اين نعمت و فرصت استفاده نكنند در خسران جبران ناپذيرى واقع مى
شوند و در حب مال دنيا ذوب مى گردند. ذلك هو الخسران المبين .
در اينجا اهميت زكات را در ابعاد عبادى ، تربيتى ، اجتماعى و اخلاقى آن به پايان مى
بريم و در بخش بعد به مقايسه تبيين فرهنگ زكات و جايگاه آن را روايات اسلامى مى
پردازيم .
بخش چهارم : جايگاه زكات در روايات اسلامى
زكات و نكات اجتماعى
زكات و داسلام ، از واجبات و ارزش هاى مهم به شمار مى رود. پيامبر بزرگوار اسلام
(صلى الله عليه وآله ) بى اعتنايى به آن را گناهى بزرگ مى شمرد و با مانعين زكات
با قاطعيت برخورد مى كرد و ملاحظه هيچ كس را نمى نمود، تا جايى كه به افراد خطا
كار كه زكات نمى دادند ولى براى خواندن نماز به مسجد آمده بودند، با صراحت
فرمود: از مسجد ما بيرون برويد، نماز مى خوانيد و زكات نمى دهيد؟ انتم تصلون لا
تزكون
(95)
در آياتى از قرآن مى خوانيم كه خداوند متعال مسلمين را به اداى زكات مكلف كرده است
آتوا الزكاة
(96) و فرمان خدا را پيروى كنيد اطيعو الله
(97)
زكات بركات و نعمات الهى را در اجتماع زياد مى كند و روزى را فراوان مى نمايد. با
پرداختن زكات مردم به خشكسالى و گرانى و كمبود ارزاق عمومى گرفتار نمى شوند.
مهم تر از اينها ترك زكات نوعى نافرمانى به امر الهى و عصبانى است نابخشودنى ،
مرگ با جبران گذاشته و بازگشت به سوى خداى
متعال ، در صورتى كه كار به انكار و طغيان نكشد (چنانكه در داستان ثعلبه توضيح
خواهيم داد كه پيغمبر اكرم (عليه السلام ) جمله كوبنده اى به ثعلبه فرمود: واى بر
ثعلبه چه روزگار نكبت بارى برايش به همراه آورد).
زكات در قرآن جايگاه بلندى دارد هم چون خورشيد مى درخشد اين مطلب بر
اهل ايمان پوشيدن نيست چرا كه زكات از ضروريات دين اسلام است و به نكات اجتماعى آن
در روايات اسلامى برمى خوريم كه موجب ايمان و روشنى قلوب مؤ منين مى گردد.
آنچه براى همگان روشن است كه برنامه زكات نوعى انفاق است كه فرد و جامعه اسلامى
را از پليدها پاك مى كند و سبب رشد و تكامل اجتماع و رونق اقتصادى و رسيدن به عالى
ترين فضائل نفسانى مى گردد و موجب بركت در
مال و پاكيزگى نفس مى شود.
به راستى كه در اين امر (نماز و زكات ) سعادت انسان ها نهفته است ولى بيشتر مردم از
راز و رمز آن غافلند. آن طور كه از معانى لغوى زكات فهميديم و هم چنين از آياتى كه در
خصوص اهميت اين دو فريضه اسلامى و بركات آن دانستيم ، اين حقيقت روشن گرديد كه
عمل كردن به آن سبب بركات و مباهات و سربلندى جامعه مى گردد اكنون براى مزيد
ايمان و عرفان بيشتر، به بخشى از روايات اسلامى درباره فضيلت و جايگاه زكات مى
پردازيم .
1- عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : ان الله تبارك و تعالى قرن الزكاة بالصلوة
فقال : اقيموا الصلوة و اتو الزكاة ، فمن اقام الصلوة و لم يؤ ت الزكاة ، فكانه لم يقم
الصلوة وسائل الشيعه ، ج 9، ابواب ماتجب فيه الزكاة باب 3 ح 2/22 مسن لايحضره
الفقيه باب 2 ماجاء فى مانع الزكاة ص 151، الكافى كتاب الزكاة ، ج 3 / 506 ح 23
از حضرت ابى جعفر (امام باقر (عليه السلام )) روايت شده كه آن بزرگوار فرمودند:
به راستى خداوند تبارك و تعالى زكات و نماز را در بسيارى از آيات قرآن مقرون
يكديگر قرار داده و فرموده است : نماز را بپا داريد و زكات ندهد، همچون كسى است
كه نماز به پا نداشته است . در حقيقت اين دو مانند يك فريضه و
مكمل يكديگرند.
توضيح :
بايد توجه داشت كه نماز اگر با شرايط فقهى و مراعات
مسائل مربوط به آن خوانده شود. به ظاهر نماز صحيح است ولى در اثر ندادن زكات ،
نماز مقبول و مرضى خداوند متعال نمى باشد.
از آنجا كه پرداخت زكات يكى از اوصاف مؤ منان است ، اگر ايمان در عمق جان مسلمان به
حقيقت راه پيدا كرده باشد، ممكن نيست نماز به جا آورد و زكات مالش را ادا نكند. چرا كه
خداوند متعال از جمله صفات مؤ منين راستين را در قرآن چنين بيان فرموده : (آنها كسانى
هستند كه زكات مى دهند.) و الذين هم الزكاة فاعلون
(98) (و اعتقاد به
آخرت دارند). و بالاخرة هم يوقنون
(99)
2- عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : بنى الاسلام على خمس : على الصلوة و الزكاة و
الصوم و الحج و الولاية ، و لم يناد بشى كما نودى بالو لاية .
الكافى ، ج 2 ص 18 سفينة البحار (الولايه ) ج 8، ص 600
عن ابى جعفر (عليه السلام ) مثله و زاد فى اخره فاخذ الناس باربع و تركوا هذه
يعنى الولاية بحار الانوار باب دعائم الايمان و الاسلام . 65/329 - اثنى عشريه ص
210 *
ترجمه و توضيح :
در مشروعيت و اهميت زكات همين بس كه ركنى از اركان اسلام و يكى از پايه هاى پنجگانه
آن است .
از پيغمبر اكرم (عليه السلام ) حديث مذكور با كمى تفاوت در نهج الفصاحه
نقل شده است : ابو حمزه ثمالى از حضرت ابى جعفر امام باقر (عليه
السلام ) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: اسلام بر پنج (پايه ) بنا شده است : نماز،
زكات ، روزه ، حج و ولايت كه به هيچ يك از اينها توصيه نشده آنگونه كه درباره ولايت
توصيه شده است .
در روايت ديگر از امام پنجم : حضرت ابى جعفر (عليه السلام )، مطلب فوق آمده و در
پايان حديث اضافه شده كه مردم چهار چيز اول حديث را گرفتند (ولى ) ولايت را (كه
اهميت آن نيز است ) رها كردند.
زراره مى گويد از امام باقر (عليه السلام ) سؤ
ال كردم كداميك از اين اركان پنجگانه افضل و برتر است ؟
فرمود: ولايت افضل است زيرا ولايت كليد همه آنهاست همانگونه كه كليد، در بسته را
باز مى كند ولايت همانند كليدى است كه درهاى بسته و پيچيده اجتماع را با راهنمايى والى
باز، احكام و دستورات الهى را در جامعه مطرح و شورانگيز مى سازد.
زاره گفت : از امام (عليه السلام ) پرسيدم بعد از ولايت كدام يك از اركان حديث
افضل مى باشد فرمود: نماز، زيرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود نماز ستون
دين شماست . الصلوة عمود دينكم .(100) سپس گفتم پس از نماز فضليت
كدام بيشتر است ؟ فرمود زكات بعد از نماز از همه برتر است
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) گفت : اداى زكات ، گناهان را مى برد،
قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) الزكاة تذهب الذنوب
(101)
حضرت در پايان پس از بيان فضيلت حج ، درباره تبيين مقام عظماى ولايت سفارش بليغ
نمود كه جايگاه رفيع ولايت و ركنيت آن كه باب الاشياء است بعد از شناخت خداوند پيروى
از امام معصوم و ولى امر مسلمين در مقايسه با ساير چيزها رتبه مقدم را داراست .
همانگونه كه در قرآن مى فرمايد: اطيعو الله و اطيعوا
الرسول و اولى الامر منكم
(102) يعنى خدا را اطاعت كنيد و پيامبر خدا ار
اطلاعت كنيد و صاحبان امر را، اين آيه بعد از پيروى خدا و
رسول ، اطاعت از مقام رهبرى در اسلام را معين مى كند.