كودك و مسجد
(477)
1. راه دادن كودك به مسجد مكروه است
(478).
2. فراهم كردن زمينه ورود كودكان به مسجد مكروه
است
(479).
تلاوت آيه
سجده
1. در صورتى كه آيه سجده از كودكى شنيده شود كه
قصد تلاوت قرآن داشته بر شنونده واجب است سجده كند
(480).
روزه
واداشتن به
روزه
1. روزه گرفتن كودك نيز مانند ديگر عبادتهاى او
صحيح است
(481).
2. مستحب است كودك مميز را به روزه گرفتن تمرين
داده، بلكه در سن هفت سالگى بر او سختگيرى كنند، در اين حكم دختر و پسر يكسانند
(482).
3. سختگيرى در روزه كودك زمانى مستحب است كه
كودك بتواند سه روز پى در پى روزه بگيرد
(483).
بلوغ در ماه
رمضان
كودكى كه در ماه رمضان بالغ مىشود:
اگر پيش از طلوع فجر يا همزمان با آن بالغ شود،
بايد روزه بگيرد
(484).
اگر نمىداند كه پيش از طلوع فجر بالغ شده، يا
پس از آن، در صورتى كه زمان هيچكدام را نمىداند، قضا واجب است و اگر فقط ساعت بلوغ
را نمىداند قضا واجب نيست و اگر ساعت طلوع فجر را نمىداند اينگونه كه مىداند در
فلان ساعت بالغ شده ولى نمىداند آيا فجر طلوع كرده بوده، يا نه. احتياط واجب است
كه اگر روزه آن روز را نگرفته قضا كند
(485).
اگر در بين روز بالغ شود هر چند كارى كه روزه
را باطل مىكند، انجام نداده باشد روزه بر او واجب نيست
(486).
ولى براى رعايت ادب، مستحب است از كارى كه روزه
را باطل مىكند خوددارى كند
(487).
روزه دختران
در آغاز بلوغ
1. اگر روزه براى دختر نه ساله مشقت و حرج
داشته باشد، مىتواند افطار كند، ولى چنانچه بعدا برايش ممكن شد، احتياط لازم آن
است كه قضا نمايد
(488).
2. دخترى كه به حد بلوغ رسيده ولى به خاطر ضعف
بنيه نمىتواند روزه بگيرد و پس از ماه رمضان هم نمىتواند قضا كند:
بايد هر وقت توانست روزه را قضا كند.
اگر قضاى آن را تا رمضان بعد به تاخير اندازد،
بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مگر آنكه به خاطر عذرى تاخير كرده باشد،
و پس از آن اگر تاخير شد، كفاره بر عهده او نيست
(489).
3. اگر دختر نه ساله به حساب اين كه نمىتواند
روزه بگيرد، روزهاش را افطار كند، در صورتى كه تعداد روزههاى فوت شدهاش را
فراموش كرده باشد، هر مقدارى را كه يقين دارد، پس از بلوغ روزه نگرفته است، بايد
قضا نمايد و در اين فرض كفاره بر او واجب نيست
(490).
قضاى روزه
1. نوجوانى كه نمىدانسته ميزان بلوغ، سال قمرى
است و سال شمسى را ميزان بلوغ خود قرار داده و به حساب اين كه بالغ نيست روزه
نگرفته، پس از آنكه برايش معلوم شده كه به حساب سال قمرى، بالغ بوده، كفاره براو
واجب نيست، ولى روزههايى كه نگرفته بايد بگيرد
(491).
2. اگر پسرى به حساب اينكه، پانزده سال شمسى
ميزان بلوغ است روزه نگرفته باشد و بعد بفهمد كه سال قمرى ملاك است، چنانچه سهل
انگارى در سوال و تحقيق كرده باشد، قضا و كفاره روزههايى را كه نگرفته بر او واجب
است
(492).
قضاى عبادت
پدر و مادر
1.نماز و روزههاى قضا شده ميت بر عهده پسر
بزرگ است
(493).
2. منظور از پسر بزرگ ميت، پسرى است كه هنگام
مرگ او از همه بزرگتر است، هر چند بالغ نباشد
(494).
3.قضاى نماز و روزههايى بر پسر بزرگ واجب است
كه ميت مىتوانسته آنها را قضا كند و قضا نكرده است
(495).
4.احتياط واجب آن است كه پسر بزرگ، قضاى
عبادتهايى را كه پدر يا مادرش عمدا ترك كردهاند بجا آورد
(496).
5. تفاوتى نيست كه عبادتهاى پدر و مادر پيش از
تولد پسر بزرگش فوت شده باشد يا پس از آن
(497).
6.اگر پسر بزرگتر نداند كه چه مقدار از نماز و
روزههاى پدرش يا مادرش قضا شده، هر اندازه كه يقين دارد بايد انجام دهد
(498).
7.هر چند كه پدر قدرت تشخيص اوقات نماز را
نداشته و نجس و پاكى را از هم تميز نمىداده ولى اگر به حد ديوانگى نرسيده بوده،
قضاى نمازهاى فوت شدهاش از گردن پسر بزرگش برداشته نمىشود
(499).
اعتكاف
1.اعتكاف كودك مميز صحيح است
(500).
خمس
كودك و خمس
1. معدنى را كه كودك استخراج كند، خمس دارد، و
ولى او بايد خمسش را بپردازد
(501).
2.مال حلال مخلوط به حرامى كه متعلق به كودك
است، مشمول خمس بوده و ولى او بايد خمس آن را بپردازد
(502).
3.گنجى را كه كودك پيدا مىكند و جواهرى را كه
كودك با فرو رفتن در دريا بيرون مىآورد مشمول خمس بوده و ولى او بايد خمس آن را
بدهد
(503).
4.سود به دست آمده از كسب كودك نيز مشمول خمس
بوده و ولى او بايد خمس آن را بپردازد
(504).
5.اگركودك سرمايهاى داشته باشد و از آن منافعى
به دست آيد ولى او بايد خمس آن را بدهد
(505).
6.پولى را كه پدر و مادر به فرزند مىدهند و
فرزند آن را پس انداز مىكند، خمس دارد
(506).
7.پدر كودك بايد پس از يك سال، خمس پولى را كه
كودك در قلك نگهدارى مىكند از همان پول بپردازد
(507).
8.اگر پدر بخواهد خمس پول پس انداز كودك خرد
سالش را از جيب خود بدهد، بايد ابتدا از مال خودش به او ببخشد و سپس آن را عوض خمس
بدهد. البته بايد خمس آن مال را نيز پرداخته باشد و يا مشمول خمس نباشد
(508).
9.گهواره و اثاثيه نوزاد كه در سال اول خريد
مورد استفاده قرار گرفته ولى فعلا مورد نياز نيست، خمس ندارد
(509).
10.هنگام پرداخت خمس اموال كودك، قصد قربت از
سوى ولى او كه مىخواهد خمس اموالش را بدهد كافى است
(510).
جهيزيه
1.جهيزيهاى را كه پدر از درآمد سالينه خود
براى دخترش مىخرد، جزء هزينه سالينه پدر است. و خمس ندارد
(511).
2.پولى را كه پدر براى اين منظور پس انداز
مىكند، جزء هزينه زندگى نيست و خمس دارد
(512).
مصرف خمس
1. نيمى از خمس مربوط به سادات بنى هاشم است كه
به مصرف يتيمان مستمند ديگر مستمندان و در راه ماندگان شيعه سيد مىرسد
(513).
2. پرداختن سهم سادات به كودك سيد با اذن ولى
شرعى او اشكال ندارد
(514).
3. سهم ساداتى كه به كودك سيد فقير داده مىشود
مادر غير سيد او مىتواند بابت دستمزد خود با اجازه حاكم شرع در مصرف آن با فرزندش
شريك شود
(515).
4. شخصى كه كودك سيدى را به فرزندى قبول كرده
است مىتواند هزينه او را بابت سهم سادات حساب كند
(516).
5. سيدى كه سهم سادات بدهكار است اگر داراى
فرزند فقيرى باشد كه بدهكار است و توان پرداخت بدهى خود را ندارد، پدرش مىتواند
سهم سادات را به فرزند سيد خود بدهد كه بدهىاش را بپردازد
(517).
هزينه زندگى
هزينههايى را كه انسان به تناسب شانش به طور
معمول براى نفقه خود و عائلهاش نياز دارد، از قبيل: خوراك، پوشاك، مسكن ونيز
صدقات، هرينه زيارت هدايا، جوايز و مخارج ميهمانى، و حقوقى كه به واسطه نذر، كفاره،
اداى قرض، غرامت و جنايت بر او لازم مىشود و مركب سوارى، كنيز و غلام وسايل منزل،
ظرف، فرش، كتاب و هزينه ترويج و ختنه فرزندان و آنچه را كه براى مخارج بيمارى و مرگ
فرزندان و عائله خويش نياز دارد، همه و همه جزء مدؤنه زندگى بوده و هزينه سال او
محسوب مىشود
(518).
زكات
زكات اموال
كودك
1. براى ولى كودك مستحب است زكات غلات او را
بپردازد خواه كودك يتيم باشد يا غير يتيم دختر باشد يا پسر
(519).
2. ولى كودك اگر با اموال او تجارت كند، مستحب
است زكات اموالش را بپردازد
(520).
3. در مواردى كه پرداخت زكات اموال كودك بر ولى
او مستحب است اگر ولى كودك زكات را نپردازد، مستحب است كه كودك، خودش پس از بلوغ
زكات را بپردازد
(521).
مصرف زكات
1. پرداخت زكات به افراد واجب النفقه، مانند
پدر و مادر و همسر و فرزند براى مخارجى كه بر خود فرد واجب است جايز نيست
(522).
2. اگر انسان از پرداخت تمام نفقه واجب عاجز
باشد بعيد نيست كه بتواند تتمه آن را از زكات بپردازد
(523).
3. دادن زكات به افراد واجب النفقه براى غير
نفقه واجب، جايز است؛ مثلا: پدر مىتواند زكات مال خود را به فرزندش بپردازد تا
كتابهاى علمى و دينى مورد نيازش را بخرد؛ يا خودش از زكات براى او كتابهاى مورد
نيازش را خريده و در اختيارش قرار دهد
(524).
4. يكى از موارد مصرف زكات از سهم مستمندان
كودك فقير شيعه مىباشد، خواه پسر باشد يا دختر مميز باشد يا غير مميز
(525).
5. اگر كودك شيعهاى فقير باشد انسان مىتواند
به ولى او زكات بدهد به اين نيت كه آنچه مىپردازد ملك كودك باشد
(526).
6. كودكى كه يكى از والدينش شيعه باشند، در حكم
شيعه بوده و زكات به او پرداخته مىشود به ويژه اگر پدرش شيعه باشد
(527).
7. در صورتى كه بخواند زكات را براى كودك
اختصاص دهند؛ بايد آن را به ولى او بدهند و يا زكات دهنده خودش يا توسط شخص مطمئن
به مصرف كودك برساند
(528).
8. در صورتى كه زكات دهنده به ولى كودك دسترسى
ندارد مىتواند خودش يا به واسطه شخص امينى زكات رابه مصرف كودك برساند
(529).
9. شخصى را كه انسان تحت سرپرستى خود قرار داده
است اما واجب النفقه او نيست مىتواند حتى به نيت نفقه به او زكات بدهد خواه با او
فاميل باشد يا بيگانه
(530).
زكات فطره
1. پرداختن زكات فطره بر كودك واجب نيست
(531).
2. كسى كه شرايط واجب شدن زكات فطره را داشته
باشد، بايد براى كودك تحت تكفل خود نيز زكات فطره بپردازد
(532).
3. فطره كودك كه از مادر يا دايه شير مىخورد
بر عهده كسى است كه مخارج مادر يا دايه را مىدهد
(533).
4. كودكى كه پس از غروب روزه آخر ماه رمضان
متولد شود، زكات فطرهاش واجب نيست؛ ولى پرداخت فطره او مستحب است
(534).
5. موارد مصرف زكات فطره مثل موارد مصرف زكات
اموال است ولى احتياط مستحب است كه فقط آن را به شيعيان فقير و كودكان آنها بدهند
(535).
6. زكات فطره را مىتوانند ولى كودك فقير شيعه
تحويل دهند كه به مصرف او برسانند
(536).
حج
1. بر كودك حج واجب نيست، هر چند بلوغش نزديك
باشد
(537).
2. براى كودك مميز مستحب است حج انجام دهد
(538).
3. حج مستحبى كودك هر چند صحيح و مشروع بوده و
همه شرايط را داشته باشد ولى كفايت از حجى كه با مستطيع شدن پس از بلوغ بر او واجب
مىشود نمىكند:
يعنى اگر پس از بلوغ مستطيع شود بايد حج بجا
آورد
(539).
4. كودكى كه براى انجام حج مستحبى به مكه رفته
اگر پيش از رفتن به مشعر الحرام بالغ شود، حجى كه انجام مىدهند، كفايت حج واجب
مىكند، ولى احتياط مستحب است كه پس از استطاعت حج را اعاده مىكند
(540).
نيابت در حج
1. نيابت كودك از حج واجب صحيح نيست؛ هر چند
مميز باشد. ولى نيابت او از حج مستحبى با اذن ولى او صحيح است
(541).
2. انجام دادن به نيابت از طرف كودك مميز جايز
است
(542).
3. كودكى كه ختنه نكرده و محرم شده، وليش
نمىتواند به نيابت از او اعمال حج را انجام دهد پس از ختنه نيز تا زمانى كه خودش
يا نايبش طواف را به جا نياورد از احرام خارج نمىشود
(543).
هزينه حج
1. در حج بردن كودك، آن مقدار از هزينه كه
بيشتر از هزينه ماندن در وطن است، بر عهده ولى كودك است نه از اموال كودك
(544).
2. در صورتى كه محافظت از كودك وابسته به
مسافرت بردن او باشد، و يا مسافرت بردن به مصلحت او باشد، هزينه زايد بر ماندن در
وطن را مىتوان از اموال كودك برداشت بنابراين هزينه اصل مسافرت از اموال كودك
برداشته شده و هزينه حج اگر بيش از هزينه سفر است، بايد ولى او بپردازد
(545).
اعمال حج
1. ولى كودك مميز يا غير مميز مىتواند او را
براى حج يا عمره محرم كند
(546).
2. اگر كودك را از راهى به مكه ببرند كه به
ميقات فخ مىرسد، مىتوانند احرام او را تا رسيدن به فخ تاخير انداخته و از آنجا او
را محرم كنند
(547)
3.منظور از ولى كودك كه عهدهدار اعمال حج
اوست، هر فردى است كه متولى امور كودك است خواه پدر باشد يا جد يا حاكم يا وصى يا
شخصى ديگر
(548).
4. براى محرم كردن كودك لازم نيست ولى او نيز
محرم باشد و بدون احرام نيز مىتواند كودك خود را محرم كند
(549).
5. براى ولى كودك غير مميز مستحب است او را
لباس احرام بپوشاند در نتيجه لازم است اعمال مترتب بر آن را به نحوى كه در مسائل
آينده مىآيد عمل كند
(550).
از طرف او نيت احرام است
(551).
اگر ممكن است لبيكها را به كودك تلقين كند تا
تكرار نمايد و اگر ممكن نباشد خودش از طرف او تلبيه بگويد
(552).
اگر كودك محرم غير مميز است بايد برايش تلبيه
گفته شود
(553).
كودك را به تمام افعال حج دستور دهد، و اگر
كودك نتواند آن كارها را انجام دهد خودش از ناحيه وى انجام دهد
(554).
او را طواف وسعى داده و در عرفات و مشعر و منى
براى وقوف نگه دارد
(555).
كودك را به رمى جمره امر كند.
اگر كودك نتواند رمى جمره كند، خودش از طرف او
انجام دهد
(556).
در صورت امكان بهتر است كه كودك را با خود حمل
كرده و رمى كند و اگر ممكن باشد سنگ را در دست كودك قرار داده و آن را را پرتاب كند
(557).
كودك را بر وضو نماز طواف امر كند و اگر قدرت
بر نماز طواف ندارد خودش از طرف او بخواند
(558).
احتياط آن است كه كودك نيز صورتى از وضو و نماز
طواف بر نماز طواف ندارد خودش از طرف او بخواند
(559).
احتياط آن است كه كودك نيز صورتى از وضو و نماز
طواف را انجام دهد و اگر صورت وضو را نتواند انجام دهد، وليش او را وضو دهد
(560).
6. ولى كودك در حالى كه محرم است و مىخواهد
اعمال خود و كودك را انجام دهد، اول بايد طواف و سعى خود را به جا آورد، سپس به
نيابت از كودك اعمال او را انجام دهد
(561).
7. قربانى حج كودك، بر عهده ولى اوست
(562).
8. اگر كودك در حج، كارى را كه كفاره دارد
انجام دهد، كفاره واجب مىشود
(563).
9. اگر كودك - مميز يا غير مميز - در حج مرتكب
صيد شود، كفارهاش بر عهده ولى اوست
(564).
10. كفارات ديگر كودك - بجز كفاره صيد - بنابر
احتياط بر عهده ولى اوست
(565).
11. كودك مىتواند در حال احرام زير سايه برود
(566).
12. طواف نساء اختصاص به مرد ندارد، زن و كودك
مميز نيز اگر طواف نساء را ترك كنند، از احرام بيرون نمىآيند
(567).
امر به معروف
و نهى از منكر
1. امر به معروف و نهى از منكر بر كودك واجب
نيست، گرچه مميز بوده و در آستانه بلوغ باشد
(568).
02 بر مكلف واجب نيست كودك را امر به معروف و
نهى از منكر كند ولى اگر منكر به گونهاى است كه شارع مقدس وجود آن را به طور كلى
در جامعه ممنوع دانسته، بر مكلف واجب است از ايجاد آن منكر در جامعه، حتى اگر از
ناحيه كودك باشد جلوگيرى كند
(569).
3. تمرين و عادت دادن كودك مميز به اخلاق و
رفتار پسنديده و نيكو، مستحب است
(570).
4. جلوگيرى كودك از انجام كارهاى زير بر ولى او
واجب است:
سخن چينى و مانند آن
(571).
خوردن مواد مست كننده
(572).
كارهايى كه باعث زيان خودش يا زيان ديگران است
(573).
كارهايى كه از نظر دين مقدس اسلام، وجود آنها
در جامعه ممنوع است؛ مانند: زنا، لواط، غيبت و غن
(574).
5.كودكى كه در كوچهها بازى كرده و براى مردم
ايجاد مزاحمت مىكند، افراد بالغ مىتوانند، به طورى كه خودشان مرتكب گناه نشوند از
او جلوگيرى كنند
(575).
6. زدن كودك براى امر به معروف و نهى از منكر
به مقدارى كه ديه واجب نشود، جايز است
(576).
7. بر اولياء واجب نيست كودك را از پوشيدن لباس
حرير و طلا و امثال آن كه بر بالغين است باز دارند؛ ولى بهتر است از او جلوگيرى
كنند
(577).
8. باز داشتن كودك از خوردن و نوشيدن چيزهايى
كه نجس شدهاند بر اولياء واجب نيست
(578).
9. پدر تا زمانى كه احتمال تاثير مىدهد بايد
فرزندش را به انجام واجبات و ترك محرمات هر گونه كه صلاح بداند عمل كند، خواه با
موعظه و نصيحت يا به گونهاى ديگر
(579).
10. در صورتى كه پدر وظيفه شرعى خود را در امر
به معروف و نهى از منكر نسبت به فرزندانش انجام دهد و در آنان تاثير نكند، پدر
گناهكار نيست.
11. پدر و پدر بزرگ كه شرعا موظف به تربيت
اولاد و تمرين آنها به عبادات مىباشند، لازم است آنها را براى نماز از خواب بيدار
كنند
(580).
جهاد
1. رفتن به جبهه جهاد بر كودك واجب نيست، هر
چند با اجازه ولى شرعى باشد، اگر چه جبهه نياز به نيرو داشته باشد
(581).
2. در صورتى كه رفتن به جبهه واجب نباشد، و
رفتن انسان موجب آزار پدر و مادرش شود بايد رضايتايشان را جلب كند
(582).
3. تا زمانى كه جبههها به نيرو نياز دارند،
رفتن به جبهه بر بالغين واجب است و رضايت پدر و مادر شرط نيست
(583).