4. دورى از
گناهان
در مسير قله تقوا، راهزنانى
كمين كرده اند تا قله پيمايان را با وعده هاى شيرين و كاذب
خود از مسير برگردانند. راهزنان قله تقوا؛ شيطان ، هواى
نفس و دوستان ناباب هستند كه راهيان قله تقوا را به گناه
دعوت مى كنند.
كسى كه مى خواهد به قله تقوا برسد بايد از لذت ها و شيرينى
هاى زودگذر گناهان به راحتى صرف نظر كند و روح پاك خود را
به آنها نيالايد.
كسى كه از هوس ها و لذت ها و گناهان دورى مى گزيند، كم كم
قلب او نورانى و با صفا مى گردد و با چشيدن لذت هايى كه
نصيب او مى گردد، راحت تر و آسان تر و با عشق و علاقه
بيشترى به سوى قله تقوا حركت مى كند. روزه گرفتن ما را در
اين راه ، يارى مى دهد.
فوائد روزه گرفتن بيشتر از اينهاست كه ذكر شد: برخوردار
شدن از صحت جسمى ، همدردى با محرومان ، يادآورى گرسنگى و
تشنگى روز قيامت و ده ها فوائد ديگر.
براى روزه گرفتن نيت مى كنيم يعنى تصميم مى گيريم براى
اطاعت از فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از كارهايى
كه روزه را باطل مى كند پرهيز كنيم . عمده آنها عبارتند
از:
1. خوردن و آشاميدن
2. رساندن غبار غليظ به حلق
3. فرو بردن تمام سر در آب
4. قى كردن
5. باقى ماندن در جنابت تا اذان صبح
6. نسبت دادن دروغ به خدا و پيغمبر و جانشينان او(137)
اقسام روزه
روزه گرفتن گاهى واجب است و گاهى حرام ، مستحب و يا
مكروه .
روزه هاى واجب مانند، روزه هاى ماه مبارك رمضان ، روزه قضا
روزه كفاره ، روزه اى كه به سبب نذر يا سوگند براى انسان
واحب مى شود.(138)
روزه هاى حرام مانند، روزه عيد فطر و عيد قربان روزه
مستحبى فرزند كه سبب اذيت و آزار پدر و مادر شود، و بنابر
احتياط واجب روزه مستحبى زن كه شوهر از آن نهى كرده باشد.(
139)
روزه هاى مستحبى مانند: روزه پنجشنبه اول و آخر ماه و هر
جمعه ، روز مبعث و عيد غدير و عيد نوروز.
جبران گذشته
كسى كه در ماه مبارك رمضان روزه نگرفته است بر اساس
انگيزه و شرايطى خاصى كه داشته باشد بايد آن را جبران كند
گاهى بايد آن را قضا كند، گاهى علاوه بر قضا، كفاره نيز بر
او واجب مى شود، گاهى هم بايد كفاره جمع بدهد و در برخى
موارد مقدارى طعام نيز بايد به فقير بپردازد.
قضاى روزه
در برخى از موارد انسان بايد روزه هايى كه نگرفته
است قضا كند مانند:
1. در اوايل بلوغ بنابر توصيه پدر و مادر مبنى بر اينكه
قدرت روزه گرفتن را ندارى ، روزه نگرفته است و گمان مى
كرده كه اطاعت از اين دستور، واجب است .
2. اوايل بلوغ ، احتمال مى داده كه بالغ شده است ، تحقيق و
برسى هم كرده و به اين نتيجه رسيده است كه بالغ نشده است ،
بر همين اساس روزه نگرفته است و بعدها به اشتباه خود پى
برده است .
3. اوايل بلوغ روزه نگرفته است چون مريض بوده و روزه گرفتن
را مضر مى دانسته است .
4. غسل جنابت را فراموش كرده و با حال جنايت يك يا چند روز
روزه نگرفته است .
5. در ايام قاعدگى يا نفاس بوده است و نمى توانسته روزه
بگيرد.(140)
موارد ديگر هم هست كه در رساله ذكر شده است و توصيه مى
كنيم كه حتما به رساله رجوع كنيد.
قضا و كفاره
بعضى مواقع انسان بايد روزه اى را كه نگرفته است
قضا كند و كفاره نيز بپردازد:
1. با توجه و آگاهى ، روزه نگرفته است .
2. اوايل بلوغ احتمال مى داده كه بالغ نشده است ولى در
تحقيق سهل انگارى كرده است و روزه هم نگرفته است .
3. شب ماه مبارك رمضان جنب بوده و مى دانسته كه اگر بخوابد
تا صبح بيدار نمى شود تا قبل از اذان ، غسل كند و خوابيده
و بيدار نشده است .
4. با توجه و آگاهى روزه خود را باطل كرده است .
براى انجام كفاره مى توان يكى از اين دو راه را انتخاب
كرد:
1. دو ماه روزه گرفت به گونه اى كه سى يك روز آن پى در پى
باشد.
2. شصت فقير را سير كند و يا به هر كدام از آنها 750 گندم
يا برنج . مانند آن داد.
البته كسى كه هيچ يك از اين دو برايش مقدور نيست هر اندازه
كه مى تواند بايد به فقير طعام بدهد. و اگر اصلا نمى تواند
بايد استغفار كند.(141)
قضا و اطعام
در برخى از موارد بايد علاوه بر قضاى روزه در برابر
هر روز 750 گرم طعام به فقير بدهد مانند:
1. در ماه مبارك رمضان به خاطر عذر مثلا مسافرت يا بيمارى
روزه نگرفته است و پس از ماه مبارك رمضان با آنكه عذرش
برطرف شده است عمدا تا ماه رمضان سال آينده قضاى روزه هايى
را كه خورده نمى گيرد.
2. زنى كه زائيدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد
و نمى تواند روزه بگيرد.
3. زنى كه زائيدن او نزديك است و روزه براى خودش ضرر دارد
و نمى تواند روزه بگيرد (در اين صورت قضاى روزه بر او واجب
است ولى اطعام به فقير بنابر احتياط واجب است )
4. زنى كه بچه شير مى دهد ولى شير او كم است و روزه براى
بچه اى كه شير مى دهد ضرر دارد.
5. زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است و روزه براى
خودش ضرر دارد (در اين صورت قضاى روزه واجب است ولى اطعام
به فقير بنابر احتياط واجب است .)(142)
اطعام
اسلام ، دينى با گذشت و آسان گير است و تمامى
دستورات و فرامين آن با فطرت انسان ها هماهنگ است .
از اين رو كسانى كه توان روزه گرفتن ندارند از انجام اين
فريضه واجب ، معاف دانسته كه عبارتند از:
1. سالخوردگان و پيران
سالخوردگان دو گروه هستند:
1. سالخوردگانى كه اصلا توان روزه گرفتن را ندارند.
2. سالخوردگانى كه روزه گرفتن براى آنها مشقت و سختى دارد.
هر دو گروه در صورتى كه پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه
بگيرند، از روزه گرفتن معاف هستند البته گروه دوم بايد در
برابر هر روز 750 گرم طعام به فقير بدهند.(143)
2. بيماران
بيمارانى كه روزه گرفتن براى آنان ضرر دارد اگر بيمارى
آنان تا ماه مبارك سال آينده طول بكشد، قضاى روزه هايى را
كه نگرفته اند بر آنان واجب نيست ولى در برابر هر روز 750
گرم طعام به فقير بدهند.(144)
3. بيماران مبتلا به تشنگى
بيمارانى كه اگر روزه بگيرند زياد تشنه مى شوند اينها دو
گروه هستند:
1. بيمارانى كه اصلا توان حمل تشنگى را ندارند.
2. بيمارانى كه تحمل تشنگى براى آنان مشقت و سختى فراوان
دارد.
هر دو گروه در صورتى پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه
بگيرند از روزه گرفتن معاف هستند، ولى بنابر احتياط واجب
در حال روزه نبايد بيشتر از مقدارى كه ناچار هستند آب
بنوشند.
البته گروه دوم بايد در برابر هر روز 750 گرم طعام به فقير
بدهند.(145)
17. از سر اخلاص
و اعلموا انما غنمتم من شى ء
فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى و اليتامى و المساكين و
ابن السبيل ان كنتم امنتم بالله .(146)
و بدانيد هر چيزى را كه به غنيمت گرفتيد (و يا از راههاى
ديگر به دست آورديد) يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و از آن
خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است
اگر به خدا ايمان آورده ايد.
حيران و سر گردان ايستاده بودم و به كوچه هاى مدينه نگاه
مى كردم . از نيشابور، اين همه راه را با پاى شوق آمده
بودم ؛ شوق ديدار امام .
ايستاده بودم و به شيعيان نيشابور فكر مى كردم ، به لحظه
هاى به ياد ماندنى خداحافظى و بدرقه آنان . يادم آمد كه
چگونه از سر شوق (يك پنجم ) اموالشان را به من مى دادند و
در حالى كه چهره هايشان از عشق به امام مى درخشيد مى گفتند
اين ناقابل را تقديم امام كن و سلام ما را به ايشان برسان
.
پاكت هاى نامه هايشان كه پرسش هاشان را در آن نوشته و آن
را مهر كرده بودند به من مى دادند تا من پاسخ آنها را از
امام بگيرم و براى آنان بياورم .
اين كار همه ساله آنان بود. ولى اين بار خدا به من توفيق
داده بود كه به نمايندگى از آنان به محضر امام شرفياب شوم
.
ايستاده بودم و از فكر ((شطيطه
)) بيرون نمى رفتم . يك پارچه آورده
بود كه به دست خودش رشته بود با يك درهم .
گفتم : اى بانوى بزرگوار! من خجالت مى كشم كه اين ناچيز را
خدمت امام ببرم . اشك در چشمانش حلقه زد و گفت :
((آنچه بر عهده من هست همين مقدار
است و نبايد در عمل به احكام خدا حيا كرد.))
از صداقت و ايمان او شگفت زده شدم و آن ناچيز را از او
تحويل گرفتم .
هنوز ايستاده بودم كه نگاهم به پسر بچه اى افتاد كه به من
مى گويد: بيا خانه امام را به تو نشان بدهم . وقتى بر امام
كاظم عليه السلام وارد شدم فرمود: پاسخ نامه ها را در كنار
پرسش ها نوشته ام . آنگاه قبل از آنكه از شيعيان نيشابور
سخنى به ميان آورد، نشانى هاى درهم و پارچه شطيطه را داد و
آنها را از من مطالبه كرد. وقتى درهم و پارچه را برداشت ،
همان جمله اى را كه شطيطه همراه با اشك ديدگانش گفته بود
تكرار كرد.
آنگاه فرمود: ((سلام من را به شطيطه
برسان سپس چهل درهم با پارچه اى به من داد و فرمود اين
پارچه ، پنبه اش از ((قريه صيدا))
قريه فاطمه زهرا عليه السلام است و خواهرم حليمه آن را
رشته ، اينها را از جانب من به شطيطه هديه كن .(147)))
اداى تكليف
خمس نه فقط بر مردان و پسران كه بر بانوان و دختران
نيز واجب است . از آن زمان كه آدمى پا به سن بلوغ مى گذارد
و نماز و روزه بر او واجب مى شود بايد اهل حساب و كتاب
باشد و براى اموال و در آمد خود ((سال
خمسى )) معين كند و سالى يك بار بر
اساس قانون خمس ، يك پنجم سود اموالش را حساب كند و به
دفتر مرجع تقليد خود و يا نماينده او تحويل دهد، و از كم
بودن مبلغ آن نبايد خجالت بكشد.
البته دختران . بانوانى كه كار شغل و در آمدى از خود
ندارند و پدر و مادر خرج آنان را مى پردازند، خمس بر آنها
واجب نيست .
تهيه جهيزيه
جهيزيه بايد بر اساس ضوابط سال خمسى تهيه شود و اگر
پدر و مادر و ديگران نيز در تهيه آن سهيم هستند آنها نيز
بايد سال خمسى داشته باشند و بر اساس سال ضوابط سال خمسى
آن را تهيه كنند.
همچنين مصارف شخصى ، هديه ها، چشم روشنى ها و كادوها همه
بر اساس ضوابط سال خمسى باشند.
سال خمسى
سال خمسى بر اساس ضوابط خاصى شكل مى گيرد و تاريخ
شروع آن اختيارى نيست و براى فراگيرى آغاز سال خمسى بايد
به نكته هاى زير توجه كرد: كسانى كه در آمدى دارند دو دسته
اند:
1. دسته اى در آمدشان در تاريخ خاصى به دستشان مى رسد؛
مانند حقوق بران و مزد بگيران جامعه .
2. دسته اى ديگر، در آمدشان به صورت تدريجى به دستشان مى
رسد؛ مانند تاجران و صنعتگران .
دسته اول وقتى اولين در آمدشان به دستشان رسيد، و دسته دوم
از اولين روزى كه شروع به فعاليت كردند و اولين سود را كه
به دست آوردند و سال خمسيشان آغاز مى شود.(148)
از آغاز اولين درآمد و سود تا گذشت يك سال كامل را
((سال خمسى ))
مى گويند.
قانون كلى
خمس
در بين سال هر گونه در آمدى كه از راه حلال به دست
آيد و صرف هزينه زندگى گردد از قانون پرداخت خمس معاف است
، البته در صورتى كه هزينه ها از شاءن اجتماعى ما بالاتر
نباشد و در آنها اسراف و زياده روى هم نكرده باشيم .(149)
غير از هزينه ها، هر چه هنگام فرا رسيدن سال خمسى موجود
است بايد محاسبه و برسى گردد ما در اينجا به صورت كوتاه و
كلى به وظيفه دسته اول (حقوق بگيران و مزد بگيران ) اشاره
مى كنيم :
اين دسته از مردم بايد آنچه پول و مواد مصرفى (خوراكى ها و
نوشيدنى ها و مواد سوختى ) در اين تاريخ دارند همه را
محاسبه كنند و يك پنجم (20/) آن را به عنوان خمس جدا كنند
و به مرجع تقليد خود يا يكى از نمايندگان او در استانها و
شهرستانها تحويل دهند.(150)
مساله خمس ، ريزه كاريهايى دارد كه در اين مختصر نمى گنجد.
شايسته است هر ساله نزد شخصى كه از مسائل خمس آگاهى كامل
دارد، رفته و به خمس اموال خود رسيدگى كنيم .
فرهنگ اقتصاد
مال را از چه راهى به دست مى آوريم و در چه راهى
مصرف مى كنيم . اسلام مى گويد بايد در هر دو قسمت ، مبتلا
به حرام نشويم .
بعضى ها در به دست آوردن مال ، حلال الهى را رعايت نمى
كنند و خيال مى كنند كه با مصرف آن در امور خيريه و كمك به
مستمندان ، مستحق ثواب و پاداش هم مى شوند، اين يك اشتباه
در برداشت از احكام الهى است .
مصرف مال در راههاى حلال وقتى ثواب دارد كه از راه حلال به
دست آمده باشد.
مثلا اگر كسى پولش را به تاجرى بدهد و بگويد ماهى فلان سود
به من بده ، اين ((ربا))
و حرام است و با مصرف اين پول نمى توان به پاداش الهى
رسيد.
رشوه
هدف ما از تحصيل بايد خدمت به دين باشد. خدمت به
جامعه هم وقتى مقدس و ارزشمند است كه براساس موازين اسلام
و همراه با اخلاص باشد. از همين اينك بايد با مطاله قرآن و
كتابهاى مذهبى ، ايمان خود را تقويت كنيم تا فردا كه در
جامعه مشغول به خدمت شويم از كم كارى ناشايست باز داريم .
حضرت على عليه السلام به مسئولان و تمامى خدمتگزاران جامعه
مى فرمايد:
((هر مسئولى كه از رسيدگى به كارهاى
مردم حوددارى ورزد، خداوند در روز قيامت او را ناكام از
خود دور خواهد ساخت ، و اگر در برابر انجام وظيفه هديه اى
بگيرد، گريبانگير او خواهد شد و اگر رشوه بگيرد، به خدا
شرك ورزيده است ))(151)
رشوه اگر چه به عنوان ((هديه
))، ((پيشكش
))، ((شيرينى
)) و ((حق
حساب )) و مانند آن باشد، حرام است
.
بر رشوه گير واجب است چيزى را كه گرفته به صاحبش
برگرداند.(152)
18. فريادگر حق
فرض الله ... الامر بالمعروف
مصلحة للعامة
(153)
حضرت فاطمه عليه السلام فرمود: خدادوند امر به معروف را
براى مصلحت جامعه و عامه مردم واجب كرده است .
آرام اما با متانت و وقار از خانه در آمد، زنان بنى هاشم
گرد وجودش را گرفتند و به سوى مسجد روان شدند.
مسجد غلغله بود. مهاجرين و انصار از هم پيشى مى گرفتند،
انگار جمعيت مى خواست ديوارهاى مسجد را هم بشكند. تنها
پاره تن رسول خدا در ميان زنان بنى هاشم به مسجد رسيد و در
پس پرده اى كه به دستور او آويخه بودند قرار گرفت .
نفسها در سينه ها حبس شده بود و يادگار رسول خدا نيز ساكت
و خاموش ايستاده بود، سكوتى كه يك دنيا حرف در آن بود.
فاطمه عليه السلام به اجتماع مردم مى آمد و از حقايق سياسى
و اجتماعى مردم دفاع مى كرد و همه اين آمدنها در باشكوه
ترين جلوه حيا، عفاف ، وقار و متانت انجام مى گرفت . رفتار
و گفتار او و همه معصومان گواه اين واقعيت دينى است كه امر
به معروف و نهى از منكر بر بانوان نيز واجب است .
البته امر به معروف و نهى از منكر ((واجب
كفايى )) است . يعنى اگر گروهى به
قدر كافى به اين كار همت گمارند از عهده ديگران برداشته مى
شود.
بنابراين بهتر است بانوان در مواردى كه مردان به تنهايى از
عهده اين واجب الهى برنمى آيند و يا مواردى كه در مورد
بانوان است ، اقدام كنند و بكوشند كه در انجام اين واجب
الهى خود مرتكب گناهان ديگر نشوند.
معروف و منكر
در فرهنگ دينى به تمامى واجبات و مستحبات
((معروف )) و
به تمامى مكرهات و محرمات ((منكر))
گفته مى شود. بنابراين امر كردن افراد جامعه به كارهاى
واجب و مستحب ((امر به معروف
)) و بازداشتن آنها از كارهاى حرام
و مكروه ((نهى از منكر))
ناميده مى شود.
البته تنها درباره واجبات و محرمات ما موظفيم امر به معروف
و نهى از منكر كنيم . معروف ها مانند:
نماز - روزه - رعايت حجاب - اجراى عدالت - و احترام به
والدين .
منكرها مانند: حرام خورى - ظلم و ستم - جلوگيرى در برابر
نامحرم - چشم چرانى - قمار بازى - اذيت و آزار والدين -
دزدى - ارتكاب قتل و ريختن آبروى مومن .
جلوگيرى از
گناه در جامعه
پيشگيرى از بروز گناهان علنى در جامعه ، از راه
قوانين و مجازاتها به تنهايى كارساز نيست . حضور مامور در
گوشه و كنار جامعه و نظارت هميشگى ناممكن است ، بهترين راه
مقابله و پيشگيرى ، ايجاد انگيزه عمومى بر اين كار است .
ابتكار اسلام در زمينه پيشگيرى و مقابله با گناهان اجتماعى
، از طريق نظارت مردمى ((امر به
معروف و نهى از منكر)) نام دارد.
اهميت امر به معروف و نهى از منكر تا آنجاست كه پيامبر خدا
افراد يك جامعه را به سرنشينان يك كشتى تشبيه نموده است كه
اگر يكى از آنها گوشه اى از كشتى را سوراخ كند، نه تنها به
خود بلكه به ديگران نيز آسيب مى رساند و همگان بايد از كار
او جلوگيرى كنند.
واكنش هاى
نخستين
اگر گناهى در جامعه رخ دهد بايد قبل از برخورد با
گناهكار از آلوده شدن خود جلوگيرى كنيم در اين بار به چند
دستور ايمنى اشاره مى كنيم :
1. به مجلس گناه نرويم .
2. در مورد انجام گناه از هيچ كس (حتى از پدر و مادر)
اطاعت نكنيم .
3. رضايت قلبى از عمل بدكاران ، نداشته باشيم .
4. دوستى قلبى خود را از آنان قطع كنيم .
پس از مراقبت از خود، با سغه صدر و صبر و حوصله با انگيزه
اعتلاى دين به امر به معروف و نهى از منكر مبادرت ورزيم .
شرايط امر به
معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر در مورد مستحبات و
مكروهات ، واجب نيست بلكه در مورد بلكه در مورد واجبات و
محرمات واجب است و آن ، در صورتى است كه شرايط زير محقق
باشد:
1. ابتدا معروف (واجب ) و منكر (حرام ) را بشناسيم .
2. اقدام ما بى نتيجه نباشد، لااقل احتمال تاثير بدهيم .
3. گنهكار در صدد ادامه و تكرار آن كار باشد.
4. اقدام ما ضرر جانى ، آبرويى يا مالى قابل توجه براى
خودمان يا نزديكان يا ياران و همراهانمان و يا ساير مومنان
نداشته باشد؛ مگر آنكه مساله ، خطير و حساس باشد.(
154)
فرهنگ امر و
نهى
وا داشتن ديگرى به كارى يا باز داشتن او از كارى ،
ذوق ، سليقه ، هنر و ابتكار مى طلبد.
اين لطافت روحى ، ملايمت و نرمى و در عين حال صلابت و
كوتاه نيامدن ماست كه مى تواند ما را به هدف مقدس مان
نزديك كند بنابراين توجه به نكته هاى زير كارساز است :
1. به جاى تحقير و توهين ، ترغيب و تحسين كنيم .
2. براى جلوگيرى از منكر، خود دچار منكر نشويم .
3. به جاى پرخاش و عيب جويى ، مهر و رافت به خرج دهيم .
4. مصلحت طرف را ناديده نگيريم .
5. از خود خواهى و خود ستايى بپرهيزيم .
6. تنها خشنودى خدا را در نظر داشته باشيم .
7. خود را منزه از گناه و برتر از گناهكار نبينيم .
8. اين را بدانيم كه چه بسا گناهكار داراى صفات و اعمال
نيك بسيارى نيز باشد.
9. در صورت نياز، امر به معروف و نهى از منكر را تكرار
كنيم .(155)
مراحل امر به
معروف و نهى از منكر
حجابش خدا پسند نيست ، در برابر نامحرم جلوه گرى و
خود نمايى مى كند، زينت و آرايش خود را از نامحرم ، نمى
پوشد و يا نسبت به نماز كاهلى مى كند، حلال و حرام را
رعايت نمى كند، و يا مبتلا به گناهان ديگرى است .
گناهكار را بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد اما از آن
مهمتر اين است كه كار ما منظم و منطقى باشد و مراحل زير را
يكى پس از ديگرى اجرا كنيم :
1. در مرحله نخست با گناهكار به گونه اى برخورد مى كنيم كه
بفهمد اين طرز برخورد ما تنها به خاطر گناه اوست . مثلا از
او چهره برگردانيم و يا با چهره گرفته و بر افروخته با او
مواجه شويم و يا رفت و آمد خود را با او قطع كنيم .
2. اگر از رفتارهاى ما متاثر نشد به گفتار رو مى آوريم و
با زبان او را امر و نهى مى كنيم و البته با نرمى و رعايت
ادب و احترام اما با قاطعيت و صلابت .
3. مرحله بعد را به عهده ماموران قضايى و انتظامى مى
گذاريم تا در جامعه هرج و مرج نشود.(156)
دفاع همگانى
و لو لا دفع الله الناس
بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها
اسم الله كثيرا لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز.(157)
اگر خدا بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى كرد،
صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدى كه نام خدا در
آنها بسيار برده مى شود، سخت ويران مى شد، و قطعا خدا به
كسى كه (دين ) او را يارى مى كند، يارى مى دهد، چرا كه
خداوند سخت نيرومند و شكست ناپذير است .
دشمنان اسلام شب و روز نقشه مى كشند كه نور اسلام را خاموش
كنند ولى خداوند نور اسلام را عالم گير خواهد كرد و اين با
دفاع و مبارزه مسلمانان واقعى محقق خواهد شد.
بنابراين اگر دشمن به كشور اسلامى ما هجوم آورد بر همه
افراد مملكت ، چه مرد و چه زن ، چه بزرگ و چه كوچك واجب
است دفاع كنند.
اگر ديروز دشمن به خاك اسلامى كشور اسلامى ما حمله كرده
بود ما شجاعانه او را عقب رانديم ، امروز به شكل پيچيده
ترى به مرزهاى ايمان و عقيده ما حمله كرده است .
ترويج فساد و ابتذال و صوق دادن پسران و دختران به بى
بندوبارى اخلاقى از بارزترين نشانه هاى حمله دشمن است .
ردپاى دشمن را فيلم هاى مستحجن ، عكسها، و برنامه هاى
مبتذل بيابيم ؛ دشمنى كه مى كوشد با برداشتن مرزهاى حيا و
عفاف ، دختران و بانوان را به زشت ترين شكل ، به صحنه
اجتماع بكشاند و تمام حيثيت و شرافت يك زن و دختر ايرانى
را به غارت ببرد. پس براى دفاع آماده باشيم و فريب
خودباختگى فرهنگ غرب را نخوريم .
19. گل پاك
ان المراه ريحانه .(158)
حضرت على عليه السلام فرمود: زن (مانند) گل است .
يكى بامدادان به فصل بهار |
|
|
جوانى به باغى فتادش گذار |
به شاخى ، گلى ديد خوش رنگ و بو
|
|
|
كه از جان و دل گشت مشتاق او |
گلويش بيفشرد و كردش جدا |
|
|
ز گلهاى ديگر به جور و جفا |
چو آن گل جدا شد ز شاخ آن درخت
|
|
|
بيفتاد به دست آن تيره بخت
|
بكرد از طريق تحسر نگاه |
|
|
به ياران و از دل برآورد آه
|
بگفتا كه اى خواهران عزيز |
|
|
براى شما هست اين روز نيز |
گذاريد آرايش خود كنار |
|
|
بگيريد در زير برگى قرار |
نماييد خود را از اين دم نهان
|
|
|
كه مانيد ايمن ز غارتگران
|
اگر گل در پس برگها مخفى نشود،
اگر گل مراقبت باغبان را نپذيرد، و اگر گل بر بيگانگان
جلوه گرى نمايد، به غارت خواهد رفت .
گل ، ظرافت ها، لطافت ها و جلوه گريهاى خود را بايد براى
يك قهرمان نگه دارد.
او امانتدار لطافت ها و ظرافت هاست و آنگاه است كه مى
تواند با اين خود نگه داريها يك قهرمان را به آستان خود
بكشاند و در دست يك قهرمان قرار گيرد نه در زير پاى غارت
گران !
زن ، گل است و يك گل دانا و پاك هرگز نمى پسندد چهره و
نگاه و موى و اندام خود را در اختيار نگاههاى هوس آلود
قرار دهد؛ در پس برگهاى حجاب و حيا مى ماند و حيثيت و
شخصيت خود را پاسبانى مى كند. غنچه تا در پرده است از دست
گلچين ايمن است گر صيانت از جفا خواهى حيا مى بايدت
مصونيت نه
محدوديت
حجاب مصونيت است نه محدوديت !
زن با خود نگه دارى و خوددارى هاى خود نه تنها شخصيت خود
را حفظ مى كند كه به مرد نيز شخصيت مى دهد.
متفكر و انديشمند فرزانه استاد شهيد مطهرى در اين زمينه مى
نويسد:
((مرد، بسيارى از هنر نمايى ها و
شجاعت ها و دلاوريها و نبوغ ها و شخصيت هاى خود را مديون
زن و خودداريهاى ظريفانه زن ، مديون حيا و عفاف زن مى
داند.
زن هميشه مرد را ساخته و مرد اجتماع را، آنگاه حيا و عفاف
و خوددارى زن از ميان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر
شود اول به زن مهر باطله مى خورد و بعد مرد مردانگى خويش
را فراموش مى كند و سپس اجتماع منهدم مى گردد.
))(159)
حضرت امام رحمة الله عليه اين انسان شناس و اسلام شناس
بزرگ قرن مى فرمايد:
((زن مربى جامعه است ... زن با
تربيت صحيح خودش انسان درست مى كند و با تربيت صحيح خودش
كشور را آباد مى كند.
))(160)
اعتراف
دانشمندان
دانشمندان و جامعه شناسان منصف و باريك بين همه به
اين حقيقت اعتراف دارند كه اين عظمت و شكوه زن در حيا،
حجاب و خود نگه دارى هاى اوست .
ويل دورانت مى گويد:
((... زنان دريافتند كه دست و دل
بازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد
دادند.
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بى آنكه بداند حس
مى كند كه اين خود دارى ظريفانه از يك لطف و رقت عالى خبر
مى دهد.
))
برتراند راسل مى گويد:
((از لحاظ هنر مايه تاسف است كه به
آسانى به زنان بتوان دست يافت .
))
از همه شگفت آورتر سخنى است كه يكى از مجلات زنانه از
آلفرد هيچكاك - كه به قول آن مجله به حسب فن و شغل و فيلم
سازى خود درباره زنان تجارب فراوان دارد - نقل مى كند او
مى گويد:
((زنان شرقى تا چند سال پيش به خاطر
حجاب و نقاب و روبندى كه به كار مى بردند خود به خود جذاب
مى نمود و همين مساله جاذبه نيرومندى به آنها مى داد، اما
به تدريج تلاشى كه زنان اين كشورها براى برابرى با زنان
غربى از خود نشان مى دهند حجاب و پوششى كه ديروز بر زن
شرقى كشيده شده بود از ميان مى رود و همراه آن از جاذبه
جنسى او هم كاسته مى شود.
))
خلاء عشق
امروزه يكى از خلاءهايى كه در دنياى اروپا و آمريكا
وجود دارد خلاء عشق است .
در كلمات دانشمندان اروپايى و آمريكايى اين نكته زياد به
چشم مى خورد كه اولين قربانى آزادى و بى بند و بارى زنان و
مردان امروز، عشق و شور احساسات بسيار شديد و عالى است .
در جهان امروز هرگز عشق هايى از نوع عشق هاى شرقى از قبيل
عشق هاى مجنون و ليلى و خسرو و شيرين رشد و نمو نمى كند.
از داستان هاى ليلى و مجنون ، خسرو و شيرين و مانند آن مى
توان فهميد كه زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسى مرد
تا كجا پايه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نياز مرد
را به آستان خود فرود آورده است .
قطعا درك زن ، اين حقيقت را در تمايل او به پوشش بدن خود و
حفظ كردن خود به صورت راز، تاثير فراوان داشته است .
(161)
20. الگوى بانوان
الحيا حسن ولكن فى النساء
احسن
(162)
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حيا، پسنديده و نيكوست
، ولى در زنان پسنديده تر و نيكوتر است .
گرد ماه وجودش خلقه زده بوديم ،
من بودم و ديگر ياران او،
دوست داشتيم او بگويد و ما گوش كنيم ؛ ولى مثل بعضى وقت
هاى ديگر از ما پرسيد. هر كسى چيزى گفت ، ولى هيچيك از
پاسخ ها را نپسنديد.
با خودم گفتم بايد پاسخ را از فاطمه بشنوم . نزد همسرم
فاطمه آمدم .
فاطمه جان پدرت ، رسول خدا، از ما سوالى پرسيد، كسى
نتوانست پاسخ دهد.
((چه چيز براى زن
بهترين است ؟
))
على جان !
((بهترين چيز براى زن اين است كه
مرد (نامحرمى ) را نبيند و مرد (نامحرمى ) نيز او را
نبيند.
))
چون پاسخ فاطمه را به پيامبر گفتم ، پيامبر پاسخ او را
پذيرفت و از صميم جان فرمود:
((پاسخ فاطمه صحيح است ، او پاره تن
من است !
))(163)
منطق فاطمه اين است كه زن ، گوهرى گرانبها و فرشته اى
آسمانى است كه هر چه پوشيده تر و محجوب تر باشد نزد خدا
محبوب تر است ، و اين با فطرت او كاملا سازگار است .
منطق فاطمه اين است كه خودآرايى و خود نمايى زن نبايد در
برابر چشم نامحرمان باشد، خداوند اين هنر را به زن داده
است تا قلب شوهرش را فتح كند و چنان قلب او را پر كند كه
به زنهاى ديگر هيچ اعتنايى نكند و طمع وصال آنان را در سر
نپروراند.
اما كسانى كه افسار شهوت و هوس را رها كرده اند و تن به
لذات حيوانى داده و غرق در دنيا گشته اند فرهنگ زندگى آنان
چيز ديگرى است :
((خود آرايى ، خود نمايى و چشم
چرانى ؛ و در يك كلمه آزادى حيوانى
))
آنان شخصيت زن را در اينها مى دانند.
از نگاه آنان زنى كه با مدرن ترين آرايشها و زيباترين لباس
ها خود را مى آرايد و با دلرباترين شيوه ها در جامعه جلوه
گرى مى كند و چشمانش به دنبال خواسته هاى نفسانى اش مى
چرخد، زنى با فرهنگ ، امروزى مترقى و خوشبخت است ؛ ولى
واقعيت چيز ديگرى است :
مهار حرص و هوس را اگر رها كردى
|
|
|
مدام در هوسى و دوام در دردى
|
پوشش اسلامى
زن مرواريدى گرانبهاست كه بايد در صدف حجاب و پوشش
، خود را به كاملترين شكل حفظ كند. بنابراين واجب است موها
و تمام اندام خود را از نامحرم بپوشاند. خواه نامحرم به
قصد لذت و هوسرانى به او نگاه كند و يا بدون قصد و لذت ،
البته پوشاندن صورت و دستها تا مچ واجب نيست اگر چه بهتر
است و به تقوا نزديك تر است بنابراين :
1. بيرون گذاشتن مقدارى از موها به هر انگيزه اى كه باشد
حرام است و ناپسند.
2. نمايان گذاشتن روى پا، كف پا، و پاشنه پا، ناپسند و
حرام است .
3. جورابهاى نازك و پانما كافى نيست و بايد پاها را كاملا
بپوشانيم .
(164)
چهره و دستها
چهره دختران يكى از دلرباترين اعضاى آنهاست .
بكوشيم در حد توان آن را از نامحرمان بپوشانيم . در
محيطهايى كه اكثر جوانان عادت دارند كه با چشمهاى آلوده و
تند به ما نگاه كنند و در مسير هرزگى و سبكسرى و آزار و
متلك گفتن گام بر مى دارند، روا نيست كه با چهره اى باز
متبسم و خندان رفت و آمد كرد.
درباره چهره و دستها به نكته هاى زير توجه كنيم :
1. مقنعه يا روسرى بايد اطراف چهره ، گلو و زر چانه را
بپوشاند.
2. قدرى پايين تر از مچ دست ها را بايد بپوشاند.
3. دست و چهره بايد خالى از هرگونه آرايش ، زيور و زينتى
باشد وگرنه پوشاندن آنها نيز واجب است .
4. كسى با قصد لذت به دست ها و چهره ما نگاه نكند وگرنه
پوشاندن آنها واجب مى شود.
5. كسى كه چهره طبيعى او به گونه اى است كه باعث مفسده مى
شود بايد چهره خود را بپوشاند.
(165)
پوشش كامل
برخى گمان مى كنند كه پوشش اسلامى ، همان پوشش بدن
است و در اسلام چيزى فراتر از اين وجود ندارد، اين برداشتى
ناقص از دين است . اسلام علاوه بر پوشش بدن زيور و زينت را
واجب مى داند . در سوره نور به اين مطلب تصريح شده است .
(166)
بنابراين هر چه در نظر مردم زينت به حساب مى آيد بايد از
نامحرم پوشانده شود؛ مانند النگو، لاك ناخن ، سرمه چشم و
از همه مهمتر آراستگى چهره .
(167)
معيارهاى
انتخاب لباس
لباسى كه مى خواهيم آن را در برابر نامحرمان بپوشيم
بايد داراى ويژگى هاى زير باشد:
1. نازك و بدن نما نباشد.
2. بنابر احتياط واجب لباسى كه باعث شهوت و انگشت نما شدن
ما در ميان نامحرمان مى شود نباشد.
3. بنابر احتياط واجب از لباسهاى ويژه مردان نباشد.
4. از لباسهايى كه مهيج است و توجه نامحرم را جلب مى كند
نباشد.
5. از لباسهايى كه از حيث دوخت و يا شكل يا از نظر رنگ ،
ترويج و تقليد از فرهنگ مهاجم غير مسلمين است نباشد.
(168)
جلب نامحرم
تنها پوشش بدن و زيور و زينت كافى نيست ، بلكه بايد
پوشش ما به گونه اى باشد كه نامحرم را جلب نكند؛ به چند
نكته در اين زمينه توجه كنيد:
1. پوشيدن لباسى كه برجستگيهاى بدن را به گونه اى نمايان
ظاهر مى سازد كه باعث سوق دادن زن به گناه و جلب نظر
نامحرم است ، جايز نيست .
(169)
2. استفاده از كفش هايى كه هنگام راه رفتن به گونه اى صدا
مى دهند كه نامحرم را متوجه مى سازند و باعث گناه مى شوند،
جايز نيست .
(170)
3. برخى در عين اين كه چادر مى پوشند ولى با گرفتن و رها
كردن آن و ژست هاى رنگارنگى كه با آن مى گيرند، نشان مى
دهند كه اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند از
اينكه مورد بهره بردارى چشمها قرار بگيرند ناراحت نمى
شوند.
آنها بايد بدانند كه صرف استفاده از چادر، ارزش نيست بلكه
بايد به گونه اى از چادر استفاده كنند كه بانوان عفيف از
آن استفاده مى كنند آنان كه آهنگ چادرشان به نامحرمان
((دور باش
))
مى گويد و ناپاكدلان را ماءيوس مى كند.
(171)
4. بعضى ها موهاى جلو و عقب سر خود را به گونه اى برجسته
مى كنند كه از روى چادر به خوبى نمايان است .
آنان به گمان خود مى خواهند شيك باشند ولى بايد بدانند هر
كارى كه باعث جلب توجه نامحرم و گناه شود نارواست و از آن
بايد پرهيز كرد.
21. در حريم عفاف
افضل العباده العفاف .
(172)
حضرت على عليه السلام همواره مى فرمود: بالاترين عبادت عفت
است .
در خانه را مى كوبيد،
((ابن ام مكتوم
))
آن مرد نابينا بود، مى خواست به خانه من وارد شود،
به عايشه و حفضه گفتم برخيزيد و به خانه ديگرى برويد.
گفتند: او نابيناست و ما را نمى بيند!
گفتم : اگر او شما را نمى بيند شما او را مى بينيد!
همانجا به ياد فاطمه ام افتادم :
وقتى نابينايى مى خواست بر من وارد شود، بى آنكه چيزى به
او بگويم ، در پس پرده رفت به او گفتم : اين مرد، نابيناست
و تو را نمى بيند!
گفت : گرچه او من را نمى بيند ولى من او را مى بينم و او
بوى من را استشمام مى كند. اينجا بود كه از سر حقيقت ،
احساساتم اوج گرفت و گفتم :
((گواهى مى دهم كه تو پاره تن من
هستى !
))(173)
ما نيز بايد از رفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله و
فاطمه زهرا عليه السلام درس بگيريم و منزل ما و رفت و
آمدهاى خانوادگى و فاميلى ما به گونه اى باشد كه حريم مرد
و زن در آن رعايت گردد.
نامحرم ، نامحرم است اگر چه از فاميلان و نزديكان ما باشد،
ما نبايد با او همانند يك محرم رفتار كنيم .
فرهنگى كه از طريق بيشتر فيلم ها و برخى برنامه هاى سينما
به آنها بها داده مى شود با فرهنگ ناب اسلامى فاصله دارد.
نشستن در كنارهم بدون مراعات كامل پوشش اسلامى و گفتن و
خنديدن و شوخى كردن بدون مراعات محرم و نامحرمى كارى ناروا
و ناشايسته است .
اختلاط دختر
و پسر
پيامبر خود از اختلاط زن و مرد جلوگيرى مى كرد، به
دستور ايشان در ورودى زنان به مسجد از در ورودى مردان مجزا
شد.
پيامبر براى اينكه برخورد و استكاكى پيش نيايد دستور مى
داد مردان از وسط و زنان از كنار كوچه ها بروند؛ زيرا فتنه
از اختلاطها بر مى خيزد.
(174)
پيامبر خطاب به جامعه اسلامى مى فرمايند:
((نگذاريد بين مردان و زنان اختلاط
برقرار شود، چه آنكه اگر بين آنان اختلاط و آميختگى باشد
دردى بى درمان شما را فرا خواهد گرفت .
))(175)
جامعه اسلامى به ويژه دانشگاها بايد به اين سمت سوق داده
شوند كه از اختلاط زن و مرد بكاهند. اختلاط اگر مفاسد دينى
و اخلاقى به همراه داشته باشد زيانبار است .
حضرت امام خمينى رحمه الله عليه درباره ادامه تحصيل دختران
مى فرمايند:
((ادامه تحصيل در رشته هاى حلال
اشكالى ندارد وليكن تستر
(176)
از جانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است و اگر ادامه
تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دينى و اخلاقى
در بر داشته باشد ترك كند.
))(177)
خلوت با
نامحرم
جاذبه جنسى بين زن و مرد، و دختر و پسر آنقدر
نيرومند است كه غلبه بر آن در هنگام خلوت با نامحرم ،
تقوايى در حد معصومين عليه السلام مى خواهد.
((اگر دختر و پسر و يا زن و مرد در
محل خلوتى باشند كه كسى در آنجا نباشد و ديگرى هم نمى
تواند به آنجا وارد شود چنانچه بترسد كه به حرام بيفتد
بايد از آنجا بيرون برود.
))(178)
مكالمه با
نامحرم
قرآن به بانوان و دختران هشدار مى دهد كه با صداى
نازك و ناز و كرشمه با نامحرم سخن نگويند مبادا بيمار دلى
به آنان طمع ورزد.
(179)
بنابرابن مستحب است در مواقعى كه ضرورتى ندارد، با نامحرم
سخن نگوييم بايد با متانت و سنگينى و در فضاى سالم دور از
هوس سخن بگوييم و از شوخى و خنده بپرهيزيم و در عين حال به
نامحرم خيره نشويم و پوشش كامل را در برابر او حفظ كنيم .