راه سبز
(احكام ويژه دختران دوره دبيرستان )
ستاد اقامه نماز - وزارت
آموزش و پرورش
- ۵ -
مراجعه به
نامحرم
اميد است كه جامعه اسلامى هر
چه سريعتر به جايى برسد كه دختران و بانوان به راحتى
بتوانند كارهاى خود را بدون مراجعه به نامحرم انجام دهند.
بنابراين تا جايى كه امكان دارد به پزشك مرد با عكاس مرد
و... مراجعه كنيم .
در مواقع اضطرار بايد پوشش خود را در حد امكان حفظ كنيم و
تمامى مسائل مربوط به نامحرم را مراعات كنيم .
در اين زمينه مسائل لازم فراوانى وجود دارد كه شما را به
رساله توضيح المسائل مراجع عظام تقليد ارجاع مى دهيم .
نگاه به
نامحرم
چشم از مناظرى كه مى بيند، فيلم و عكس تهيه ، و در
مخزن خيال بايگانى مى كند. گاهى هم در سالن خيال مى نشيند
و به تماشاى آنها مى پردازد.
مراقب باشيم كه چشمان ما از مناظر شهوت آلود فيلم و عكس
تهيه نكند و اگر به اين خطا و گناه دچار شديم فورى آن
منظره را با اشك و آه و توبه از صفحه خيال خود پاك كنيم .
نگاه آلوده به هيچ چيز و هيچ كس جايز نيست .
در فرهنگ اسلام اين تنها مردان نيستند كه موظفند نگاهاى
خود را مهار كنند بلكه قرآن زنان را به رعايت اين نكته
فرمان مى دهد.(180)
محرم و
نامحرم
شايد بعضى ها خيال كنند نامحرم يعنى غريبه و
ناآشنا، و محرم يعنى قوم و خويش و آشنا، ولى در فرهنگ
اسلام فرقى بين غريبه و آشنا نيست .
كسانى كه به دخترها و زنان محرمند عبارتد از:
پدر و پدر بزرگ ، پسر، نوه ، برادر، خواهر زاده (پسر
خواهر)، برادر زاده (پسر برادر)، عمو (عموى خود و عموى پدر
و عموى مادر)، دايى (دايى پدر و دايى خود و دايى مادر).
اين گروه به سبب خويشاوندى نسبى ، محرم هستند؛ گروه ديگرى
نيز به سبب ازدواج بر دخترها و زنها محرم مى شوند كه
عبارتند از:
شوهر و پدر و پدر بزرگ شوهر، پسر شوهر (هر چند فرزند خود
انسان نباشد) و نوه او، شوهر مادر،(181)
و شوهر دختر (داماد)
كسان ديگر هرچند خويشاوند و آشنا باشند نامحرم به حساب مى
آيند و بايد همه احكام مربوط به نامحرم را نسبت به آنها
رعايت نمود.
بنابراين پسر عمو و پسر دايى و پسر خاله ، پسر عمه ، شوهر
خاله ، شوهر عمه ، شوهر خواهر و برادر شوهر همه نامحرم
هستند.(182)
و بايد در روابط خانوادگى و فاميلى آنان را نامحرم دانست .
ممكن است اين نكته براى آنان ناخوشايند باشد ولى رضايت و
خشنودى خدا را بايد بر رضايت و خشنودى آنان مقدم داشت و
آخرت خود را به بهاى اندك دنيا نفروخت . ولى مى توان با
نرمى و ملايمت مساله را براى آنان روشن ساخت .
روابط دختر و
پسر
اسلام كوشيده است تا روابط دختر و پسر را به گونه
اى تنظيم كند كه احتمال بروز هرگونه آلودگى و تباهى از
ميان برداشته شود.
روح حاكم بر روابط پسران و دختران بايد روح پاكى و عفاف
باشد. جوامعى كه روابط دختران و پسران را تا اندازه اى
آزاد گذاشته اند تجربه تلخى را متحمل گشته اند و به اشتباه
خود اعتراف دارند.
دين مترقى اسلام مى گويد: قلب با نگاه هاى آلوده ، برخورد
ناسالم و غير عفيفانه كم كم تاريك مى گردد، ياد خدا از
قلبى بيرون مى رود، جاذبه نيرومند تمايلات جنسى بر انسان
غالب مى شود، و چه بسا جوان دچار دچار بلاى خانمانسوز عشق
و محبت نابجا گردد.
مفضل مى گويد: از امام صادق عليه السلام درباره عشق نابجا
پرسيدم فرمود:
((قلب هايى هستند كه از ياد خدا
خالى مى شوند، خدا نيز (عشق ) و محبت غير خود را به آنان
مى چشاند))(183)
و اگر كسى به اين بلاى خانمانسور دچار شود بايد با عفت و
پرهيز و خود نگه دارى خود را نجات دهد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
((برگزيدگان امت من كسانى هستند كه
چون به بلايى دچار مى شوند عفت مى ورزند پرسيدند: آن
كدامين بلاست ؟
فرمود: عشق (نابجا).))(184)
دستورات و احكام اسلامى در زمينه روابط دختران و پسران همه
، حكيمانه و عادلانه است ، اسلام نمى خواهد بى جهت براى
كسى محدوديتى قائل شود و او را در تنگناى اجتماعى قرار
دهد.
همه اين احكام كه به ظاهر محدود كننده هستند جهت حفظ آبرو
و احترام انسان هستند.
البته اسلام در كنار اين احكام ، با جديت فراوان ، دختران
و پسران را به ازدواج تشويق و ترغيب كرده است . اسلام مى
خواهد دختران و پسران در بحبوحه جوانى و نشاط، اساس زندگى
آينده خود را پى ريزى كنند و با گرمى و طراوت به زندگى
ادامه دهند.
متاسفانه بهانه گيرى ها و سخت گيرى ها، چشم و هم چشمى ها و
تجملات ، جوانان ما را تهديد مى كند.
با بالا رفتن سن ازدواج و با پديد آمدن بحران جوانى ،
جامعه نيز دچار مشكلات فراوانى مى گردد كه گاه غير قابل
تحمل و تصور است .
چاره كار در دست ما و خانواده هاى ماست . بياييم تصميم جدى
بگيريم كه هرگاه جوانى متدين ، خوش اخلاق و با ايمان به
خواستگارى ما آمد و مورد قبول پسند و قلبى ما بود او را
بپذيريم و به بهانه ادامه تحصيل و يا چيز ديگر خود را به
بحران آزار دهنده جوانى سوق ندهيم .
در همه كارها و به ويژه در امر مقدس ازدواج به خدا توكل
كنيم و از توهم هاى بيجا بپرهيزيم .
22. بنيانى مقدس
ما بنى بناء فى الاسلام احب
الى الله عزوجل من التزويج .(185)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ بنا و بنيانى
نزد خداوند بلند مرتبه دوست داشتنى تر از ازدواج نيست .
وقتى پيامبر مرا ديد تبسم كرد و گفت :
اى اباالحسن به چه كارى به دنيا آمده اى ؟
از قرابت و نزديكى خود با او، از پيشى گرفتن خود در اسلام
، از ياد آورى كردن او، و از جهاد سخن به ميان آوردم .
فرمود: ((على جان تو از آنچه گفتى
بالاتر و برترى .))
سپس از حيا سرم را به پايين انداختم و نگاهم را به زمين
دوختم .
((من امروز به خواستگارى دخترت
فاطمه آمده ام .))
فرمود: على جان پيش از تو كسانى به خواستگارى فاطمه آمده
اند چون از آنان نزد او سخن گفتم چهره اش گرفته شد، دانستم
به اين كار راضى نيست . على جان بنشين تا برايت خبر آورم .
پيامبر بر فاطمه وارد شد، فاطمه مثل هميشه تمام قد در
برابر پدر بلند شد و از وى دلجويى كرد.
فرمود: فاطمه جانم !
((فضائل و خوبى هاى على بن ابى طالب
را مى دانى ، من از خدا خواسته ام تو را به ازدواج برترين
و محبوبترين خلقش در آورد، على از تو سخن به ميان آورده ،
نظر تو چيست ؟))
فاطمه ساكت ماند چهره اش را برنگرداند و نشانه كراهت در
جهره اش ديده نشد.
پيامبر برخواست و مى گفت : ((الله
اكبر، سكوت او نشانه رضايت اوست .(186)))
فاطمه بر چه مبنايى على را پذيرفت ؟
آنچه روشن است على از مال و منال دنيوى بهره چندانى نداشت
، شمشيرى داشت كه با آن در راه خدا جهاد مى كرد، شترى كه
با آن نخلستان را آبيارى مى كرد و يك زره كه آن را كابين
فاطمه قرار داد.
ملاك و محور انتخاب ، دين و اخلاق و پاكى بود. پيامبر خطاب
به اوليا و دختران آنان مى فرمايد: ((هنگامى
كه كسى نزد شما آمد كه از اخلاق و دين او راضى هستيد او را
بپذيريد وگرنه فتنه و فساد بزرگى در زمين رخ خواهد داد.(187)))
در احاديث و روايات ما به نكته هاى مهم اخلاقى يك جوان
ايده آل اشاره شده است :
((او با تقوا، پاكدامن و بخشنده است
. چشمش پاك است . به پدر و مادر نيكى مى كند و بار زندگى
خود را به دوش ديگران نمى اندازد.(188)))
بنابراين اگر جوانى ، اهل پاكى و تقوا نيست و چشم چران و
بى بند و بار است و از ساير فضايل اخلاقى بى بهره است ،
نبايد گول مقام و ثروت او را خورد و زمام زندگى خود را به
دست او داد.
خواستگارى
رسم خواستگارى يك تدبير ظريف و عاقلانه براى حفظ
حيثيت و احترام زن است ، خلاف حيثيت و احترام زن است كه به
دنبال مرد برود.
زن كه مى خواهد محبوب و معشوق و مورد ستايش باشد و بر
سراسر وجود مرد حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه
مردى را به همسرى خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و
سراغ مرد ديگرى برود.(189)
از طرف ديگر آراستن خود و جلوه گرى در كوچه و بازار براى
جلب جوانان هم گناه است و هم از ارزش دختر نزد جوانان مى
كاهد.
دختر بايد سنگين ، با حيا و وقار زندگى كند و عفت خود را
نگه دارد. بانوانى كه او را مى شناسند از حالات و خوصوصيات
او در خانه خود سخن به ميان خواهند آورد و جوانان پاك ،
شيفته او خواهند شد و به خواستگارى او خواهند آمد. اين
بهترين روش براى حفظ حيثيت ، احترام و عظمت يك دختر است .
اجازه پدر
زن اسير محبت است . آن چيزى كه او ر ا از پاى در مى
آورد و اسير مى كند اين است كه نغمه صفا و محبت و عشق را
از دهان مردى بشنود، خوش باورى او در اينجاست .
مردها نيز كاملا به اين نكته واقفند و براى صيد دختران به
خوبى از آن استفاده مى كنند. بنابراين زن تا مادامى كه
دوشيزه است به سهولت زمزمه محبت مردان را باور مى كند.
اينجاست كه لازم است دختر نا آزموده با پدرش كه با احساسات
مردان بهتر آگاه است مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب
كند.
اين نكته را نيز به خاطر بسپاريم كه اجازه مادر و برادر
لازم نيست .(190)
اگر چه جلب رضايت آنان امرى است پسنديده و صفابخش زندگى
آينده و موافق احتياط.
مهريه
قانون مهريه هماهنگى با طبيعت است . از اين رو كه
نشانه و زمينه آن است كه از ناحيه مرد آغاز شده و زن
پاسخگوى عشق اوست و مرد به احترام او هديه نثار او مى كند.(191)
سخن از معامله و خريد و فروش نيست ، سخن از رقابت و چشم و
هم چشمى نيست .
شايد برخى تا توان دارند مهريه را بالا ببرند تا همسرشان
را پايبند به زندگى كنند هرگز چنين نخواهد بود، او مى
تواند با كاهش محبت و توجه خود به زندگى ، زن را در تنگنا
قرار دهد كه مهريه خود را ببخشد و بگويد:
((مهرم حلال ، جانم آزاد.))
بنابراين ميزان پايبندى شوهر به زندگى به ميزان تقوا، و
اخلاق دين او بستگى دارد وگرنه سنگينى مهريه نه تنها ضامن
بقاء زندگى نيست بلكه مايه كينه و كدورت شوهر است چون او
هميشه فكر مى كند همسرش خود را به او فروخته است .
از اين رو اسلام ، هم به انتخاب شوهر خوش اخلاق و متدين و
باتقوا سفارش نموده است و هم پايين بودن مهريه را شفارش
كرده است .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ((بهترين
زنان امت من كسانى هستند كه مهريه شان كمتر است .(192)))
و باز از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه
فرمود:
((مهريه زنان را بالا نبريد كه موجب
دشمنى مى گردد.(193)))
دوران نامزدى
دو كبوتر بى سروسامان در آستانه سروسامان گرفتن
اند. دو دلداده پس از سالها انتظار، يكديگر را يافته اند.
آنان مى خواهند به زودى شالوده يك زندگى ايده آل را پى
ريزى كنند. مى خواهند يك عمر با هم در كنار هم و با تفاهم
و همدلى زندگى كنند.
دوران نامزدى شيرين ترين ايام زندگى است . نگاه ها، كلام
ها، برخوردها و رفت و آمدها همه شيرين و به ياد ماندنى است
.
دورانى است كه دختر و پسر بيشتر با هم انس مى گيرند و از
افكار و سليقه هاى يكديگر مطلع مى شوند.
نكته اساسى كه بايد مورد توجه ما قرار گيرد اين است كه تا
زمانى كه صيغه عقد دائم يا موقت خوانده نشده است ، دختر و
پسر با هم نامحرم هستند و تمامى احكام مربوط به نامحرم را
بايد رعايت كنند پس بهتر است تا امكان دارد بين دوران
نامزدى و عقد فاصله نيندازيم .
مواظب باشيم تا قبل از عقد با داماد عكس برنداريم و از عكس
هاى خود كه در آنها حجاب شرعى رعايت نشده است به او ندهيم
. پس از آن نيز از هر رفتارى كه خلاف عفت عمومى جامعه و
حفظ حرمت و غيرت يك خانواده مسلمان است بپرهيزيم مانند
فشردن دست يكديگر و راه رفتن در خيابان ، يا دست در گردن
يكديگر انداختن در اماكن عمومى و تاكسى و... كه اين گونه
اعمال گاهى موجب تحريك جوانان مى شود و گناه است .
مراسم ازدواج
سعى كنيم مراسم ازدواج را آسان بگيريم ، خريد
بازار، و خريد لباس و طلا، همه در حد معمولى و متعارف
باشد.
پيمانى كه اساس آن بر محبت و يگانگى است نه بر اساس رقابت
نبايد با بهانه گيرى ها و تحميل ها ضربه ببيند. محبت ،
شيشه اى است شفاف و نازك ، شيشه ها را غبار آلود نكنيم و
آنها را نشكنيم .
بدانيم كه به مصلحت زندگى ما نيست كه با احساسات مردى بازى
كنيم كه از او انتظار داريم ما را از صميم قلب دوست داشته
باشد و نسبت به ما فداكارى كند و سعادت ما را سعادت خود
بداند. از چشم و هم چشمى ها جدا بپرهيزيم .
عروسى
كوچه هاى مدينه نور باران مى شد، پيامبر از جلو،
جبرئيل از راست ، ميكائيل از چپ و هفتاد هزار فرشته از پى
او، همه تسبيح گوى و تكبيرگوى ، و دختر عبدالمطلب و زنان
انصار و مهاجر همراه او، شعر مى خواندند، شادى مى كردند،
تكبيرگويان و حمدكنان .
آنان عروسى را به خانه على عليه السلام مى بردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان فرموده بود كه در
مراسم بردن عروس به خانه همسر:
((شادى كنيد، شعر بخوانيد، تكبير
بگوييد، حمد كنيد ولى چيزى كه خدا راضى نيست نگوييد.(194)))
يعنى فرمول مراسم عروسى اينهاست :
((شادى ، شعور، شرافت
))
با كمال تاسف حتى بعضى از مومنان و مذهبى ها در مراسم
عروسى دين و آخرت خود را فراموش مى كنند و از هر برنامه
شاد و محركى استقبال مى كنند. آنان مى گويند كه يك شب كه
هزار شب نيست ، بعد از عمرى انتظار مى خواهيم شاد باشيم
و... ولى فراموش كرده اند كه : يك شب گناه مى تواند هزار
روز انسان را تيره كند بلكه آخرت انسان را.
بنابراين سعى كنيم كه مراسم عروسى ما آلوده به گناه نشود و
در مراسم عروسى ديگران نيز اگر همراه با گناه است شريك
نكنيم حتى اگر از ما كينه به دل بگيرند.
استفتاء از مقام معظم رهبرى :
شركت نكردن در مراسم عروسى كه نوعا همراه با لهو لعب است ،
باعث خصومت و دشمنى بين اقوام و فاميل مى شود و وظيفه چيست
؟
شركت كردن در مجالس حرام در هر صورت جايز نيست و امر به
معروف و نهى از منكر بر همه واجب است .(195)
برنامه عروسى
همه دوست دارند كه برنامه عروسى شاد، و دلنشين
باشد. اسلام نيز اين مطلب را تاييد مى كند ولى به ما هشدار
مى دهد كه اين برنامه شاد نبايد آلوده به گناه و معصيت
باشند.
بنابراين تلاش كنيم از اختلاط زن و مرد و دختران و پسران
جلوگيرى كنيم ، و در مراسم عروسى از اجراى برنامه هايى كه
خداوند راضى نيست ، بپرهيزيم . در اين زمينه به چند
استفتاء از مقام معظم رهبرى (دام ظله ) بسنده مى كنيم :
1. زدن دست در مراسم عروسى ، رقص مرد براى مردان در مراسم
عروسى رقص زن براى زن در مراسم عروسى چه حكمى دارد؟
- ((كف زدن به نحو متعارف معمول جشن
و سرور مانع ندارد و رقص اگر موجب تحريك و تهييج شهوت و يا
مستلزم ارتكاب حرام باشد جايز نيست .(196)))
2. زن دايره و تنبك در مراسم عروسى و خريد و فروش آن ، آيا
جايز است ؟
- ((اگر از آلات لهو محسوب باشد
خريد و فروش و نگهدارى و استعمال آن جايز نيست .(197)))
3. فيلمبردارى از برخى از مجالس عروسى كه به علت لاابالى
گرى مسائل محرم و نامحرم احيانا رعايت نمى شود توسط عكس زن
كه شغلش اين كار است چه حكمى دارد؟
- ((مراعات كامل حجاب اسلامى در
برابر نامحرم در هر حال لازم است و فيلمبردارى از مجالس
زنانه يا از مجالس مختلط اگر مستلزم نظر حرام موجب اشاعه
فساد و تربيت مفاسد باشد جايز نيست .(198)))
23. بر قله خوشبختى
عاشر اهل الفضل تسعد و تنبل
.(199)
حضرت على عليه السلام فرمودند: با انسانهاى با فضيلت زندگى
كن تا خوشبخت و بزرگ گردى .
آفتاب يثرب بر خانه گلى و كوچك مى تابيد كه دو گوهر پاك و
ناياب را در برگرفته بود.
خانه اى كه يك قطعه حصير و يك پوست گوشه اى از آن را مفروش
كرده بود و اكثر ظرف هايش گلى بود.
خانه اى كه در آن مظاهر فريبنده دنيا خبرى نبود، خود خانه
را هم ((حارثة بن نعمان
)) به آن بخشيده بود. با اين همه
سادگى و كوچكى ، دريايى ژرف از مهر و محبت و عاطفه را در
خود جاى داده بود.
اينك اولين لحظه هاى زندگى آن دو آغاز مى شد كه كسى از پشت
در سلام مى كرد و اجازه ورود مى طلبيد.
((اسماء))
آمد و در را گشود.
پيامبر بود كه با شوق وافرى به سوى داماد و عروس آمده بود.
- على جان همسرت را چگونه يافتى ؟
و على با آهنگى سپاس آميز پاسخ گفت :
((او بهترين يار و ياور من در مسير
زندگى است .))
فاطمه جانم ! تو همسرت را چگونه ديدى ؟ و فاطمه با لحنى
لبريز از حيا و محبت پاسخ داد: ((او
بهترين همسر است .(200)))
و زندگى مشترك آغاز شد، پيامبر كارها را تقسيم كرد.
كارهاى خارج از منزل را به على و كارهاى داخل منزل را به
فاطمه سپرد.
فاطمه از اين بابت بسيار مسرور و خوشحال گشت . چون كار
داخل منزل او از برخورد با نامحرمان و اختلاط با آنها
بركنار مى داشت .
و زندگى آن دو در كمال و بى آلايشى و دور از تجملات ادامه
يافت . آنان خوشبختى را در بندگى خدا و فتح مرتفع ترين قله
هاى تقوا و كمال مى دانستند.
اصول
همسردارى
غالبا زندگى با شيرينى ، آرامش و صفا آغاز مى گردد
ولى گاهى ديرى نمى پيمايد كه احساس ها و عاطفه ها، عشق ها
و علاقه ها فرو مى كاهد. تشنج ، درگيرى و كشمكش بالا مى
گيرد و چه بسا كانون گرم زندگى به سردى و خاموشى مى گرايد.
براى جلوگيرى از اين پديده دو تدبير بايسته است :
1. در انتخاب همسر دقيق باشيم ، سعى كنيم با تحقيق و گفتگو
در چارچوب شرع همسر آينده مان را تا اندازه زيادى بشناسيم
. اگر اختلاف نظر و سليقه ما با او زياد است ، تن به
ازدواج ندهيم .
2. اصول و روشهاى همسردارى را فرا بگيريم و به كار ببنديم
.
فاطمه از آن روز كه آمد تا آن لحظه كه با همسرش بدرود گفت
اصول زندگى را كاملا رعايت كرد فاطمه در آخرين لحظه هاى
زندگيش به على گفت :
((اى پسر عمو، من را دروغ گو و خائن
نيافتى و در اين مدت از تو سرپيچى نكردم .(
201)))
و على تصديق كرد، يعنى اصول زندگى اينهاست :
((راستگويى ، امانتدارى ، فرمانبرى
))
1. راستگويى
مسائل را از همسرمان كتمان نكنيم و به او دروغ
نگوييم ، ممكن است از ما كارى سر زده باشد كه اگر واقعيت
را بگوييم ما را سرزنش و تنبيه كند، اين بهتر از آن است كه
مساله را از او كتمان كنيم و به او دروغ بگوييم ، او با پى
بردن به كتمان و دروغ گويى ما روز به روز اعتمادش كم مى
شود و بنيان زندگى متزلزل مى گردد.
2. امانتدارى
الف : زيبايى ها و لطافت ها
شوهر با پيمان ازدواج تمام زيبايى ها، دلبريها،
طنازيها، خوشمزگيها و همه لطافت ها و ظرافت هاى زن را مالك
مى گردد و زن ديگر خود را امانتدار شوهر مى داند، بنابراين
بايد نسبت به مردان ديگر جدا اجتناب كند.
شوهر نمى تواند ببيند كه مردان ديگرى به همسرش نگاه آلوده
مى كنند يا با او بگويد و بخندد و شوخى كند و چنين عملى را
تجاوز به حق مشروع خويش مى داند.
شوهر اگر ببيند كه همسرش زيبايى هايش را در معرض ديد مردان
بيگانه قرار مى دهد بسيار ناراحت مى شود، هميشه پريشان
خاطر و بدبين است . و محبت و صفايش نسبت به خانواده تدريجا
كم مى شود.(202)
ب : اسرار
زندگى
صفا و صميميت و يكرنگى و يكدلى كه بر روابط زن و
شوهر حاكم است شوهر را وا مى دارد كه تمام يا بيشتر اسرار
خود را با همسرش در ميان بگذارد و به او سفارش كند كه
اينها را به كسى نگويد. شرط صفا و دوستى در اين است كه زن
راز نگه دار باشد و در اين زمينه نيز در امانتدارى كوتاهى
نكند.
ج : اموال و
دارايى
خانه و اموال و دارايى شوهر به امانت در دست زن
قرار مى گيرد. همسر بايد مقررات و احكام امانت دارى را
مراعات كند و در حفظ و نگهدارى آنها بكوشد و از اسراف و
زياده روى در مصرف بپرهيزد، و از هرگونه تصرفى كه بدون
رضايت شوهر است دورى كند و با رضايت شوهر در اموال او تصرف
كند.
3.فرمانبرى
ترديدى نيست كه بايد بين اعضاى يك خانواده تفاهم
كامل و تعاون و همكارى وجود داشته باشد ليكن مسووليت اداره
منزل بايد بر عهده يك نفر باشد وگرنه اوضاع منظم و رضايت
بخشى نخواهد بود، خداوند حكيم و سنجيده مسووليت اين كار
بزرگ را بر دوش شوهر نهاده است .
پيامبر فرمود:
((زن خوب ، به حرف شوهرش گوش مى دهد
و مطابق دستوراتش عمل مى كند.))
همچنين فرمود:
((بدترين زنها، زن لجباز و يك دنده
است .(203)))
فرمانبرى زن از شوهر باعث گرمى و صفاى كانون خانواده است .
شغل بانوان
روحيه نازك و لطيف زن براى خانه دارى ، همسردارى ،
و تربيت فرزند متناسب است . او با اين كارها هم به غريزه
خدادادى خود پاسخ مثبت مى دهد و هم شالوده سراى آخرت خويش
را مى ريزد.
بانوان خوش سليقه و فداكار مى توانند خانه را به صورت بهشت
برين و مهد پرورش كودكان خوب و استراحتگاه شوهران مجاهد و
پرتلاش خويش درآورند.
رسول خدا فرمود: ((جهاد زن ، خوب
شوهردارى است .(204)))
ام سلمه از رسول خدا پرسيد: كار كردن زن در خانه چه مقدار
فضيلت دارد؟
فرمود: ((هر زنى كه به منظور اصلاح
امور خانه چيزى را از جايى بردارد و در جاى ديگر بگذارد
خدا او را مورد مرحمت خواهد و هر كس كه مورد مرحمت خدا
واقع شد به عذاب الهى گفتار نخواهد شد.))
ام سلمه عرض كرد: اى رسول خدا پدر و مادرم به قربانت براى
زنان ثواب هاى بيشترى بفرماييد:
فرمود: ((هنگامى كه زن آبستن مى شود
خدا به او اجر كسى را مى دهد كه با جان و مالش در راه خدا
جهاد مى كند، هنگامى كه بچه اش را بر زمين نهاد به او خطاب
مى رسد: گناهانت آمرزيده شد، اعمالت را از سر بگير و
هنگامى كه بچه اش را شير مى دهد در برابر هر مرتبه شير
دادن ثواب آزاد كردن يك بنده در نامه عملش نوشته مى شود.(205)))
بنابراين شغل اصلى و اساسى زن ، خانه دارى ، همسردارى و
تربيت فرزند است . خانم خانه دارى كه به خوبى از عهده اين
مهم برآيد در فرهنگ اسلام بانوى مترقى ، با فرهنگ و سرفراز
و با شخصيت است . جامعه سالم از افراد سالم و با فرهنگ شكل
مى گيرد و افراد سالم در خانه توسط بانوان پرورش مى
يابند.
بنابراين يك زن خانه دار در تمام جامعه نقش فعال دارد اگر
چه حضور فيزيكى نداشته باشد.
معيارهاى
انتخاب شغل
اسلام با اين كه شغل اساسى زن را خانه دارى ،
همسردارى ، و تربيت فرزند مى داند ولى هيچگاه از حضور سالم
او در جامعه و در دست گرفتن مشاغل گوناگون جلوگيرى نكرده
است .
اسلام مى خواهد زن عنصرى فعال ، پرتحرك و نقش آفرين و در
عين حال عفيف ، پاك و پيراسته باشد بنابراين محيط كار زن
بايد به گونه اى باشد كه يا با مردان معاشرت نداشته باشد و
يا ناگزير از معاشرت است روابط، بسيار سالم و عفيفانه
باشد.
از اين رو براى انتخاب شغل معيارهاى زير را مد نظر قرار
دهيم :
1. بدون اجازه شوهر شغل نگيريم كه آرامش و صفاى زندگى را
به هم مى زند، اين حق شوهر است كه اجازه بدهد يا ندهد.
2. شغلى را انتخاب مى كنيم كه از نظر احكام اسلامى ، حلال
، مباح و پاكيزه باشد.
3. شغل انتخابى ما با طبع لطيف و مهربان ما تناسب داشته
باشد.
4. شغل مورد نظر ما نيازى به اختلاط و معاشرت با مردان
بيگانه نداشته باشد و يا كمتر داشته باشد.
و چون براى شغل خود بيرون رفتيم نكته هاى زير را رعايت
كنيم :
1. ساده ، بى آرايش ، سنگين و متين از منزل خارج و در محل
كار تا حد امكان از معاشرت با مردان بيگانه بپرهيزيم .
لباس هاى زيبا، و آرايش و زر و زيور را در خانه براى
همسرمان بگذاريم .
2. از كار خانه دارى ، شوهردارى و بچه دارى نيز غفلت نكنيم
. به اين امر توجه داشته باشيم كه مرد مى خواهد كانون
خانوادگى براى او آسايش و رفع خستگى و فراموشخانه
گرفتاريهاى بيرون باشد، اين نياز و احساس شوهر را ناديده
نگيريم .(
206)
اخلاق
همسردارى
زن فرشته انس خانواده است و با نشاط و طراوت صفا و
صميميت او همسر و فرزندان در كمال آرامش و شادابى زندگى
خواهند كرد.
بنابراين زن بايد با ظرافت هاى اخلاقى خود هميشه كانون
خانه و خانواده را گرم و پر حرارت نگه دارد.
در اين جا از ميان صدها حديث گرانبها كه در اين زمينه وجود
دارد به ذكر چند حديث از پيامبر، سخن را به پايان مى
رسانيم :
1. ((اگر سجده كردن براى غير خدا
جايز بود، دستور مى دادم تا زن در برابر شوهرش سجده كند.(207)))
2. ((حق مرد بر زن اين است كه زن
ملازم خانه باشد و به شوهرش دوستى و محبت و مهربانى كند و
از خشم او دورى نمايد و آنچه را كه مورد رضايت اوست انجام
دهد و به پيمانها و وعده هاى وى وفادار باشد.(208)))
3. ((براى زن شايسته نيست كه بيش از
توانايى شوهرش او را مجبور كند و شايسته نيست كه از شوهرش
نزد ديگران شكايت كند چه از نزديكان باشد چه از غريبه ها.(
209)))
4. ((هر زن شوهردارى كه به مردان
نامحرم ديگرى چشم بدوزد مورد خشم شديد پروردگار واقع مى
شود و خداوند پاداش همه اعمالى را كه انجام داده است از
بين مى برد.(210)))
5. ((هر كس از شما كه ايمان به خدا
و روز قيامت دارد نبايد زينتش را براى غير شوهرش نمايان
كند، و نبايد (زير) روسرى و مچ دست خود را آشكار كند هر كس
يكى از اينها را براى غير شوهرش انجام دهد دين خود را تباه
كرده و خدا بر او خشمگين است .(211)))
6. ((بهترين زنان شما آن زنى است كه
بيشتر (از ديگران ) براى شوهرش آرايش و زينت كند اما از
بيگانگان خود را مى پوشاند.(212)))
7. ((هر زنى كه با ثروتش بر شوهرش
منت بگذارد و به او بگويد: ((تو از
ثروت من ارتزاق مى كنى ))، اگر اين
ثروت را در راه خدا صدقه بدهد خدا از او نمى پذيرد تا آنكه
شوهرش از او راضى شود.(213)))
براى تضمين زندگى فرداى خود از هم اكنون خود را مهيا سازيم
. كتابهاى علمى و مذهبى معتبر را مطالعه كنيم . از تجربه و
اندوخته هاى افراد موفق و ناموفق بهره بگيريم و مراكزى را
كه به عنوان مشاور و راهنماى ازدواج يا خانواده وجود دارد
شناسايى كرده و از راهنمايى آنان بهره مند گرديم . به اميد
فرداى سبز سبز و زندگى شيرين شيرين .
خدا يار و نگهدارتان باد.
|