6. فرهنگ پاك سازى
ان
الله طيب يحب الطيب ، نظيف يحب النظافة
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خدا پاك است ، پاك را
دوست دارد، پاكيزه است ، پاكيزگى را دوست دارد.(33)
هميشه تميز و تنظيف است خانه را تميز نگه مى دارد، شيشه
هاى در و پنجره را تميز مى كند، ديوار و سقف اتاق ها را
گردگيرى مى كند، تار عنكبوت ها را مى گيرد، اثاث خانه را
گردگيرى مى كند، ظرف هاى كثيف و چرب را روى هم انباشته نمى
كند به موقع همه چيز را تميز مى كند و در جاى خودش قرار مى
دهد او پاكيزه است و خدا نيز او را دوست دارد.
ارزش ما در اين نيست كه لوازم و وسائل منزلمان نو و گران
قيمت باشد بلكه ارزش در اين است كه همه چيز تميز و منظم
مرتب باشد. البته بايد توجه داشته باشيم كه در اسلام پاكى
و طهارت با تميزى فرق مى كند بنابراين علاوه بر تميزى بايد
پاك هم باشيم .
چيزهاى نجس را بايد پاك كرد. بعضى فكر مى كنند اگر پارچه
مرطوبى را روى زمين يا فرش نجسى بكشند پاك مى شود يا با
ريختن مقدارى آب و جمع كردن آن آبها، چيز نجس پاك مى شود،
اينگونه نيست .
تطهير و پاك سازى اشياء نجس آداب خاصى دارد كه مى توان به
آسانى آن را فرا گرفت .
قبل از تطهير عين نجاست را از چيز نجس برطرف مى كنيم آنگاه
آن را با آب به روشى كه خواهيم گفت تطهير مى كنيم :
تطهير ظروف
با آب كر، جارى و چاه : يك بار در را آب فرو مى
بريم و بيرون مى آوريم .
با آب لوله : (وصل به كر يا جارى ): آن را زير شير آب مى
گيريم تا آب به همه جاى آن برسد و از ظرف جدا شود.
با آب قليل : آن را سه مرتبه پر از آب كرده و خالى مى كنيم
و يا سه مرتبه مقدارى آب داخل آن مى ريزيم و هر مرتبه آب
را طورى داخل آن مى گردانيم كه به جاهاى نجس برسد و آن را
بيرون مى ريزيم .
البته ظرفى را كه سگ آن را ليسيده و يا از آن مايعى نوشيده
است بايد قبلا از تطهير با خاك پاك ، خاك مالى كرده آنگاه
بنابر احتياط واجب دو مرتبه آب بكشيم .(34)
تطهير غير
ظروف
غير ظروف مثل لباس و فرش را به طريق زير تطهير مى
كنيم :
با آب كر، جارى و چاه : يك مرتبه در آب فرو مى بريم و
بيرون مى آوريم و اگر آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن
است بنابر احتياط واجب آن را داخل آب مى رسانيم و آن را
خارج مى كنيم .
با آب لوله : (وصل به كر يا جارى ): يك مرتبه زير شير آب
مى گيريم و با شيلنگ آب را روى آن مى گيريم و اگر آب را به
خود مى گيرد و قابل فشردن است و بنابر احتياط واجب آب را
داخل آن مى رسانيم و خارج مى كنيم .
با آب قليل : اگر با بول نجس شده آن را دو مرتبه و اگر با
چيز ديگر نجس شده آن را يك مرتبه مى شوييم .
در هر صورت اگر آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن است
بايد بعد از هر بار شستن آن را بفشاريم تا آبهاى داخلش
بيرون بيايد و يا به گونه اى ديگر آب آن را بگيريم .
توجه :
غير ظروف ، اگر با بول پسر بچه شير خوارى كه غذا خور نشده
است نجس شوند، اگر يك مرتبه آب روى آن بريزيم كه به تمام
جاهاى نجس برسد پاك مى شود و در فرش و لباس و مانند آن ،
فشار دادن هم لازم نيست .(35)
لباس شويى ها
ابتدا عين نجاست را از لباس ها برطرف مى كنيم ،
آنگاه لباسها را داخل لباس شويى مى ريزيم و اگر لباس
شويى پس از جمع شدن مقدارى آب در مخزن ، آبش قطع مى شود و
شروع به شستن مى كند بايد دو بار آن را بشويد و هر دفعه آب
آن خارج گردد و اگر آب لباس شويى قطع نمى گردد يك بار شستن
كافى است .(
36)
در باره لباس
شويى هاى عمومى به اين دو نكته توجه كنيم :
1. اگر لباس را پاك تحويل داديم ولى شك داريم كه
نجس شده است يا نه ، پاك است .
2. اگر لباس مان نجس بوده و متصدى شستن كه مسلمان است
بگويد آن را تطهير كرده ام ، حكم لباس پاك را دارد.
خشك شويى ها
لباسى را كه نجس است نبايد داخل خشك شويى انداخت
بايد ابتدا خودمان يا متصدى خشك شويى آن را تطهير كند و
داخل خشك شويى بيندازد. چون خشك شويى با مواد مانند
شيميايى بنزين و ساير مواد پاك كننده ، لباسها را تميز مى
كند و با آب و شستن سر و كار ندارد. بنابراين :
1. اگر لباس پاك خود را تحويل خشك شويى داديم و شك كرديم
كه آيا در دستگاه نجس شده است يا نه ، آن لباس ، پاك است .
2. اگر شك كنيم كه لباس ما با لباسهاى نجس مخلوط شده است ،
لباس ما نجس است .
3. اگر لباس ما نجس بوده و فراموش كرديم كه به متصدى خشك
شويى تذكر دهيم بايد از او بپرسيم چنانچه آن را تطهير
نكرده است ، نجس است .(37)
تطهير جامدات
اگر گندم و برنج ، گوشت و صابون و چيزهاى جامد ديگر
نجس شوند:
1. اگر فقط ظاهر آنها نجس شده باشد، تطهير آنها همانند
ظروف نجس انجام مى پذيرد.
2. اگر نجاست به داخل آنها هم رسيده باشد قابل تطهير
نيستند.
3. اگر شك داريم نجاست به داخل آنها رسيده است يا نه ،
تطهير ظاهر آنها كافى است .
تطهير زمين
نجس
با آب كر، جارى و لوله : ابتدا عين نجاست را برطرف
مى كنيم آنگاه آب را روى آن مى گيريم تا تمام جاهاى نجس را
فراگيرد.
با آب قليل : اگر زمين سخت و محكم نيست و آب را فرو مى
گيرد قابل تطهير نيست ولى اگر آب بر آن جارى مى شود، آب
قليل را روى محل نجس مى ريزيم تا آب ، جارى شود، آنگاه
آب را به داخل چاه يا فاضلاب هدايت مى كنيم .
زمينى كه روى آن ريگ يا شن است با آب قليل پاك مى شود ولى
زير ريگها و شن ها نجس مى ماند.(38)
7. پاك سازى بدن
و الله يحب المطهرين .(39)
و خدا كسانى را كه خواهان پاكى اند دوست مى دارد.
بهشت سراسر پاكى و قداست است و بهشتيان پاكند آنان پاكى را
از اين دنيا به ارمغان برده اند. ميل به طهارت و پاكى امرى
فطرى است ، همه و به ويژه دوشيزگان و بانوان دوست دارند
پاك و پاكيزه باشند.
اگر آدمى در همين اندام و دنيا خلاصه مى شد، پاكيزگى او
همين شستشوى عادى بود؛ ولى او علاوه بر اندام ، روح لطيف و
پاك خواه دارد و زندگى او با پايان يافتن دنيا به شكلى
زيباتر، لطيف تر و برتر ادامه مى يابد از اين رو مى بايد
براى تحصيل طهارت و پاكى همه جانبه عمل كند تا روح او نيز
پاك گردد و گسترده پاكيزگى او آخرت را نيز فرا گيرد.
اسلام كه به خوبى انسان و نيازهاى فطرى او را مى شناسد،
براى پاكيزگى روح و اندام او راههايى ارائه داده است كه
يكى از آنها ((غسل
)) است . غسل تنها شستن اندام نيست بلكه يك امر
معنوى و عبادى است از اين رو بايد همراه با نيت
((اطاعت دستور خداوند))
باشد.
غسلهاى واجب
غسلهاى واجب دو دسته اند:
1. غسلهايى كه براى دختران و پسران واجب مى شود كه عبارتند
از: غسل جنابت ، غسل مس ميت و غسل ميت .
2. غسل هايى كه ويژه دختران و بانوان است كه عبارتند از:
غسل حيض ، غسل استحاضه و غسل نفاس .(40)
غسل مس ميت
با قدم نهادن به دوران بلوغ جنسى دنياى شيرين ،
لذيذ و در عين حال شگفت و رويا گونه در برابر چشمان
نوباوگان ظاهر مى شود. در اين دوره ويژگى هاى جنسى و تركيب
و تناسب اندام كاملا مشخص و نمايان مى گردد.
ميل و غريزه جنسى كه خداوند آن را براى تشكيل يك خانواده
گرم و صميمى ، در انسان به وديعت نهاده است ، شكوفا و
شكوفاتر مى گردد.
در اين دوران حساس و مواظبت و مراقبت از آرزوها، و ميل ها
و خواسته ها در پرتو تعاليم نجات بخش اسلام ، لازم و ضرورى
است .
چه بسا دخترانى كه تحت تاثير محيط آلوده و برنامه هاى
فسادانگيز قرار گرفته و كرامات خود را فراموش كرده و به
پشيمانى ابدى دچار گشته اند.
غرب كه مى كوشد فرهنگ و تمدن خود را بر جوانان ما غالب
كند، دختران و دوشيزگان را به دنياى پر از تيرگى ها و
سرگردانى ها كشانيده است و خود نيز به اين معترف است .
اسلام از ما مى خواهد به خصوص در اين ايام از هر گونه
برنامه و خيالى كه غريزه جنسى را تحريك مى كند به شدت
بپرهيزيم .
اسلام از دختران پاك و معصوم مى خواهد كه در اولين وقت
ممكن ازدواج كنند و از حوادث ناگوار روزگار خود را نجات
دهند.
جنابت
اگر منى از انسان خارج شود چه در خواب باشد و چه در
بيدارى انسان ، انسان ((جنب
)) مى شود البته از راه آميزش حلال
يا حرام نيز انسان جنب مى شود.(41)
بنابراين توجه به اين نكته لازم است ممكن است دختران نيز
به واسطه خارج شدن منى ، جنب شوند.(42)
در تاريخ آمده است :
زنى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و با شرم و
حيا پرسيد: اگر زنى در خواب آنچه را كه مردها مى بينند
ببيند حكمش چيست ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آيا همراه با لذت است ؟
زن گفت : آرى .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آنچه بر مردان هست بر
او نيز هست (بايد غسل جنابت كند).(43)
بنابراين اگر كسى يقين كند آنچه كه بيرون آمده است منى است
بايد غسل كند و اگر يقين ندارد، چنانچه رطوبتى از او خارج
شود همراه با شهوت باشد حكم منى را دارد و بايد غسل جنابت
كند و اگر اين نشانه را نداشته باشد و شك كند كه اين گونه
بوده است يا نه ، غسل بر او واجب نيست .(44)
بنابراين ترشحات سفيد رنگ و ساير ترشحات و آبها، همگى
پاكند و نبايد زمينه وسواس ما را فراهم سازند.(45)
آداب ويژه
غسل
به دو روش مى توان غسل كرد:
1. ترتيبى
به نيت غسل ابتدا سر و گردن را مى شوييم ، سپس نيمه راست
بدن و سپس نيمه چپ بدن را.
2. ارتماسى
به يكى از دو روش زير غسل مى كنيم :
با نيت غسل به تدريج زير آب مى رويم تا تمام بدن در آب قرا
گيرد. هر چند احتياط آن است كه يك دفعه داخل آب برويم .
و يا زير آب رفته و در آب به نيت غسل ، بدن را تكان مى
دهيم .
احكام غسل
با كيفيت غسل كردن آشنا شويد، در اينجا به برخى از
نكته هاى مهم اشاره مى كنيم :
1. چيزهايى را كه مانع رسيدن آب به بدن است ابتدا برطرف مى
كنيم و اگر پيش از اين كار غسل كنيم ، غسل ، باطل است .(46)
2. در غسل ، بايد آب بر بدن جارى شود و تمام آن برسد ولى
دست كشيدن لازم نيست .(
47)
3. شستن لاله داخلى گوش و بين انگشتان پا واجب است ولى
شستن جاهايى كه ديده نمى شود مانند داخل گوش و بينى واجب
نيست .
4. هنگام غسل پاهاى خود را از زمين برداريم تا كف پاها هم
آب برسد و شسته شود.
5. اگر در بين غسل كردن كارى كه وضو را باطل مى كند از
انسان سر بزند، غسل او باطل نمى شود. ولى براى نماز بايد
وضو بگيرد.(48)
6. اگر كسى شك دارد كه غسل كرده است يا نه ، واجب است غسل
كند.
7. كسى كه غسل كرده و پس از غسل كردن شك مى كند كه غسل او
صحيح بوده يا نه ، لازم نيست دوباره غسل كند.(49)
8. پديده قاعدگى
يسئلونك عن المحيض قل هو اذى
(50)
(اى پيامبر صلى الله عليه و آله ) از تو درباره عادت
ماهيانه (زنان ) مى پرسند، بگو: آن يك نوع رنج است .
صداى گريه نوزاد، تبسم هاى نمكين ، چنگ زدن ها و خوشمزگى
هايش ؛
همه چيزش زيبا و دوست داشتنى است .
او يك ((روح لطيف ))
نياز دارد تا زيبايى هايش را درك كند.
يك ((عاطفه عالى ))
كه او را با مهر بپروراند.
و يك ((احساس سرشار))
كه خواسته هايش را لمس كند.
او يك ((مادر))نياز
دارد.
اين مادر است كه با عشق و علاقه ، رنج و زحمت و باردارى او
را تحمل مى كند.
عادت ماهيانه يا قاعدگى ، اعلان آمادگى براى پرورش جنين و
مادر شدن است .
اين پديده تازه و كاملا معمولى در سن 12 تا 13 سالگى براى
دختران پيش مى آيد سطح داخلى رحم كنده مى شود؛ ابتدا
عروق منقبض و سپس منبسط و خونريزى شديد آغاز مى شود و
لايه ها در اثر نداشتن خون و از پا در آمدن كنده و خارج مى
گردد؛ اما خونى كه لخته نمى گردد و به طور متوسط تا روز
چهارم زياد است ، حرارت بدن در نيمه دوم قاعدگى بيشتر ولى
فشار خون كمتر است .
در اين ايام زن ، بيمار نيست ولى ممكن است كم خون و عصبانى
باشد و نتواند به خوبى كارهايش را انجام دهد. او نياز به
عواطف پدرانه و مادرانه دارد.(51)
البته چنانچه او به اين حقيقت آگاه باشد كه قاعدگى هرگز
حالت بيمارى نيست بلكه كاملا طبيعى و براى بدن او لازم است
، بى شك مى تواند طبق معمول و بدون ناراحتى و نگرانى به
كار خود ادامه دهد بدون آنكه اطرافيان او متوجه شوند، ولى
توجه به نظافت و جلوگيرى از كارهاى سنگين و خسته كننده در
دوران قاعدگى بيش از هر زمان ضرورت دارد.(52)
به خونى كه در ايام قاعدگى ديده مى شود ((خون
قاعدگى )) يا ((خون
حيض )) گفته مى شود. اين خون داراى
نشانه هاى زير است :
1. سرخ و بعضى اوقات مايل به سياه است .
2. غالبا گرم بوده و با فشار و سوزش همراه است .
3. مدت آن از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نيست .
4. خونريزى در سه روز اول به طور مستمر مى باشد.
5. فاصله دو حيض حداقل ده روز مى باشد.
6. حداقل سن براى قاعدگى 9 سال قمرى و حداكثر سن براى
بانوان سيده 60 سال قمرى و براى ديگران 50 سال قمرى است .(53)
تشخيص كامل
زن خونريزى هاى ديگرى نيز دارد مانند
((خون استحاضه ))
و ((خون نفاس ))
از اين رو براى تشخيص كامل خون حيض بايد دقت هاى زير را به
كار بندند:
چهار گروه از بانوان بايد دقت كنند اگر خونى را مى بينند
كه نشانه خون حيض را داراست بايد آن را حيض به حساب آورند،
وگرنه حيض نيست .
1. كسانى كه براى اولين بار خونريزى آنها شروع شده است .
2. كسانى كه خونريزى آنها سابقه دارد ولى هنوز تعداد روزها
و زمان آن مشخص و منظم نيست .
3. كسانى كه تنها تعداد روزهاى خونريزى آنها مشخص و معين
است .
4. كسانى كه خونريزى آنها مشخص و معين بوده ولى تاكنون آن
نظم را فراموش كرده اند.
دو گروه ديگر از بانوان ، بايد از ابتداى خونريزى آن را
حيض به حساب آورند.
1. كسانى كه تعداد و روزها و زمان خونريزى آنها مشخص و
معين است .
2. كسانى كه تعداد روزهاى خونريزى آنها مشخص نيست ولى وقت
آن منظم است .(54)
مقررات ايام
قاعدگى
دوران قاعدگى دو مشخصه دارد: يكى آلودگى جسمى و
ديگرى ناراحتى روحى .
دين مقدس اسلام براى هر دو مشخصه ها، تدابيرى انديشيده است
.
1. زن با آلودگى جسمى كه دارد از برخى حريم ها دور كرده
است مثلا كارهايى كه بر جنب حرام است بر او نيز حرام كرده
است .
2. زن را با ناراحتى روحى كه دارد از برخى عبادات موقتا يا
به طور كلى معاف داشته است مثلا نماز را به طور كلى از
عهده او برداشته است . همچنين او را از روزه گرفتن معاف
داشته ولى قضاى آن روزها را بر او واجب كرده است .(55)
زن در ايام قاعدگى نسبت به شوهر وظايفى دارد كه مى توان به
رجوع به رساله توضيح المسائل آنها را فرا گرفت .(56)
پايان قاعدگى
زن پس از پايان يافتن ايام قاعدگى به حالت عادى بر
مى گردد، ولى براى انجام عبادات و وظايف شرعى بايد نخست
((غسل حيض ))
را انجام دهد.
1. غسل حيض مانند بقيه غسلها انجام مى گيرد، تنها نيت آن
فرق مى كند.
2. پس از غسل حيض ، براى نماز بايد وضو بگيرد.(57)
9. دوره نفاس
و وصينا الانسان بوالديه
احسانا حملته امه كرهه و وضعته كرها.(58)
و انسان را به نيكى به پدر و مادر سفارش كرديم ؛ مادرش با
تحمل رنج و سختى بر او باردار شده و با تحمل رنج و سختى او
را به دنيا آورد.
سرانجام پس از نه ماه و چندين روز، همراه با شيرينى
انتظار، كودك پا به دنياى تازه مى گذارد. مادر با ديدن او
همه سختى هاى دوران باردارى و وضع حمل را به فراموشى مى
سپارد.
با به دنيا آمدن نوزاد در محل اتصال جفت در رحم ، پس ساز
خارج شدن جفت ، زخم هاى سطحى باقى مى ماند كه به زودى پس
از زايمان التيام مى يابند و ترشحاتى كه بر اثر اين زخم ها
حاصل مى شود در اوايل ، خون آلود و سپس قهوه اى رنگ مى
باشد و كم كم درد اثر التيام كم رنگ تر و بالاخره طبيعى مى
شود.(59)
به خونى كه هنگام زايمان و پس از آن بيرون مى آيد
((خون نفاس ))
مى گويند. البته ممكن است خون نفاس يك لحظه و گاهى تا ده
روز ديده شود. اما خونى كه پس از ده روز ديده مى شود خون
نفاس نيست .(60)
احكام نفاس
در دوران نفاس بايد همان مقررات دوران قاعدگى را
رعايت كرد.(61)
اما پس از قطع شدن خون نفاس بايد ((غسل
نفاس )) كرد و از آن حالت بيرون
آمد. البته در برخى مناطق مرسوم است كه زنى پس از هفت يا
ده روز غسل مى كند و قبل از آن هر چند خونريزى بند آمده
باشد غسل نمى كند، اين رسم باطلى است و ريشه دينى ندارد.(62)
غسل نفاس همانند غسل حيض انجام مى شود، تنها در نيت تفاوت
دارد و كفايت از وضو نيز نمى كند(63)؛
يعنى براى نماز بايد وضو بگيرد.
خون استحاضه
خون استحاضه مربوط به بلوغ و بعد از آن نيست بلكه
ممكن است پيش از بلوغ و همچنين در دوران ((دوران
يائسگى )) كه ديگر زن غالبا باردار
نمى شود و خون قاعدگى و نفاس نمى بيند، مشاهده گردد.
راههاى تشخيص
در دو مورد زير به احتمال بسيار قوى خون ، خون
استحاضه است البته اگر خون ، ناشى از زخم يا نفاس نباشد.
1. خونى كه قبل از بلوغ و پس از يائسگى ديده مى شود.
2. خونى كه كمتر از سه روز جريان دارد.(64)
براى تشخيص خون استحاضه بايد به نشانه هاى آن توجه كرد:
خون استحاضه غالبا زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش
مى آيد و غليظ نيست .(65)
اقسام
استحاضه
جريان خون استحاضه هميشه يكسان نيست ؛ گاهى كم ؛
گاهى زياد و گاهى متوسط است كه هر كدام احكام ويژه اى
دارد.
1. استحاضه
قليله (جريان كم )
خون تنها يك طرف پنبه بهداشتى را آلوده مى كند ولى
از طرف ديگر ظاهر نمى شود. در اين صورت فقط بايد بدن را
تطهير كرد و بنابر احتياط واجب پنبه را عوض كرد، نماز را
با وضو خواند، و روزه گرفتن هم صحيح است .(66)
2. استحاضه
متوسطه (جريان متوسط)
خون دو طرف پنبه بهداشتى را آلوده مى كند ولى به
دستمال بهداشتى نمى رسد. در اين جا هر شبانه روز يك بار
براى همان نمازى كه پيش از آن خون ديده غسل مى كند، براى
نمازها وضو مى گيرد، روزه گرفتن او (به شرط انجام غسل )
مانعى ندارد. البته پس از پايان يافتن خون ريزى هم بايد
غسل كند.(67)
3.استحاضه
كثيره (جريان زياد)
خون از پنبه مى گذرد و به پنبه بهداشتى سرايت مى
كند. در اين هنگام قبل از هر نماز بايد غسل كند؛ البته اگر
بين نماز ظهر و عصر، و بين مغرب و عشاء را فاصله نيندازد،
يك غسل براى دو نماز كافى است .(68)
نكته هاى مهم
در جريان متوسط و زياد خون بايد به اين نكته ها
توجه داشت :
1. براى هر نماز بدن ، پنبه و دستمال بهداشتى از خون
استحاضه پاك باشند.
2. پس از وضو و غسل تا حدى كه امكان دارد و بيم ضرر ندارد
و بايد از بيرون آمدن خون جلوگيرى كرد.
توجه
دختران بايد با مطالعه و استمداد از مربيان و مادر يا
خواهر بزرگ خود برداشت درستى از خود قاعدگى و استحاضه
داشته باشند تا دچار تصورات عجيب و غريب در نتيجه گوشه
نشينى و دلهره و سردرگمى نگردند و از انجام وظايف خود باز
نمانند.
10. در اوج آسمانها
يا ايها الذين آمنوا اذا
قمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق و
امسحوا بروسكم و ارجلكم الى الكعبين .(69)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون به (قصد) نماز برخيزيد،
صورت و دست هايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را
تا برآمدگى مسح كنيد.
آن شب چه زيبا با من سخن مى گفت .
آهنگ كلامش مثل على بود.
اى محمد، دستت را بلند كن مى خواهم چيزى كه از ناحيه راست
عرشم جارى است به تو بدهم .
و آب فرو ريخت .
دست راستم را بلند كردم و قدرى از آن آب را برگرفتم .
سپس ندا آمد: اى محمد، با آبى كه گرفتى صورتت را بشوى ؛
چرا كه مى خواهى با آن به عظمت من نگاه كنى .
سپس دست راست و چپ خود را از آرنج بشوى ؛ چرا كه مى خواهى
با آن دو، كلام مرا بگيرى ، آنگاه با آنچه در دستت باقى
مانده است سرت را و پايت را تا بر آمدگى مسح كن ؛ چرا كه
مى خواهم بركت را بر تو فرود آورم و گامهايت را بر جايى
بگذارم كه احدى پيش از تو به آنجا گام ننهاده و پس از اين
هم ، نخواهد نهاد.(70)
تنها اين شب معراج نبود كه خداوند وضو را به من تعليم داد.
در زمين هم ، همان اوائلى كه به نبوت برگزيده شدم ، روزى
جبرئيل بر من فرود آمد.
جامى لبريز از آسمان برايم آورده بود.
به من گفت : اى محمد! برخيز و براى نماز وضو بگير. آنگاه
وضو گرفتن را از ناحيه خدا به من تعليم داد.(71)
وضوى مستحبى
وضو نور است ، و مستحب است هميشه در همه حالات با
وضو باشيم به چند نمونه از وضوهاى مستحبى توجه كنيم :
1. وضو براى خواندن قرآن و همراه داشتن آن .
2. وضويى براى ورود به مساجد و مشاهد مشرفه و زيارت ائمه
معصومين عليه السلام .
3. وضو گرفتن شخص جنب براى خوردن ، و آشاميدن و خوابيدن .
4. وضو گرفتن در ايام قاعدگى براى نشستن در محل نماز و
خواندن ذكر.(72)
وضوى واجب
براى خواندن نمازهاى واجب بايد وضو بگيريم ، همچنين
تماس برقرار كردن با نام خدا و نوشته قرآن و بنابر احتياط
واجب نام ائمه معصومين عليه السلام و حضرت زهرا عليه
السلام بدون وضو حرام است . بنابراين به دو نكته توجه مى
كنيم :
1. استفاده كردن از گردن بندها و انگشترهايى كه نام خدا و
آيات خدا و نام ائمه معصومين عليه السلام در آنها نقش بسته
است ، اشكالى ندارد ولى شخصى كه وضو ندارد نبايد به آن
قسمت ها دست بزند و يا بدنش با آنها تماس برقرار كند.(73)
2. بعضى فكر مى كنند شب زفاف و عروسى ، نماز خواندن از
عهده عروس برداشته مى شود چون اگر بخواهد وضو بگيرد،
آرايش او به هم مى ريزد، اين ريشه مذهبى ندارد نماز خواندن
بر عروس واجب است ، او مى تواند قبل از رفتن به آرايشگاه
وضو بگيرد و نماز مغرب و عشاء را با همان وضو بخواند.
برطرف كردن
موانع
اگر يقين داريم كه مانعى از رسيدن آب به اعضاى وضو
هست يا شك داريم كه اين چيزى كه در اعضاى وضو هست مانع است
يا نه - واجب است آن را بر طرف كنيم ، آنگاه وضو بگيريم
بنابراين :
1. اگر بر اعضاى وضو، لاك ، كرم و مواد آرايشى باشد در
صورتى كه جرم دارند و يا در اثر چربى مانع از رسيدن آب به
اعضاى وضو هستند و يا شك داريم كه مانع هستند يا نه ، واجب
است آنها را بر طرف كنيم .
2. برخى ناخن هاى خود را بلندتر از حد معمول مى گذارند،
اين افراد بايد توجه داشته باشند كه هنگام وضو در زير آنها
مقدار اضافى چرك هست واجب است آن را بر طرف كنيم .(74)
محل وضوى
بانوان
دختران و بانوان بايد دور از چشم نامحرم وضو بگيرند
و بايد از وضو گرفتن در محل هايى كه مردها آمد و شد دارند
اجتناب كنند.
به اين نكته توجه كند كه نامحرم ، نامحرم است چه غريبه
باشد چه آشنا و فاميل . بنابراين بايد در خانه اين نكته را
نيز رعايت كرد؛ و از وضو گرفتن در برابر چشمان نامحرمان
خوددارى كرد.
كيفيت وضو
اگر از ما بپرسند چگونه وضو مى گيريد به طور خلاصه
مى توان گفت : ابتدا صورت آنگاه دست راست و پس از آن دست
چپ خود را مى شوئيم سپس با رطوبتى كه از شستن كف بر دست
مانده است سر را مسح مى كنيم سپس پاى راست و سپس پاى چپ
را مسح مى كنيم .
اين تصوير كلى از وضو است ما به برخى از نكته هاى مهم
درباره وضو اشاره مى كنيم :
شستن اعضاى
وضو
هنگام وضو لازم نيست اعضاى وضو دستها خشك باشد ولى
اگر پيش از وضو دست ها را شسته ايم بايد هنگام وضو از آرنج
تا نوك انگشتان را بشوييم وگرنه وضو، باطل است .(75)
اعضاى مسح
1. اعضاى مسح بايد خشك باشند.
2. اگر يك بار مسح كشيديم و شك كرديم كه مسح ما كامل بوده
يا نه مى توانيم آن محل را خشك كنيم و از نو مسح كنيم .
اما نبايد فاصله مسح اول و دوم به قدرى باشد كه از حالت
وضو خارج شود.
3. احتياط آن است كه وقتى دست رطوبت دارد از ساير اعضاى
وضو رطوبت نگيريم ، مثلا دست به صورت نكشيم و سپس مسح كنيم
.(76)
مسح سر
1. قسمت بالاى سر كه بالى پيشانى قرار دارد محل مسح
سر مى باشد.
2. لازم نيست مسح بر پوست سر باشد ولى اگر موهاى جلوى سر
به قدرى بلند است كه اگر آنها را شانه كنيم روى صورت مى
ريزند، بايد موهاى سر را كنار بزنيم و پوست ها و يا بيخ
موها را مسح كنيم .
3. به موهايى كه از ساير قسمت هاى سر به جلو سر آورده ايم
نمى توان مسح كرد.
4. هنگام مسح سر، اگر مسح را تا پيشانى بكشيم و دستمال به
رطوبت پيشانى برخورد كند وضو، باطل نمى شود ولى با اين
رطوبت نمى توان پا را مسح كرد بلكه بايد از رطوبت ساير
قسمت هاى كف دست كمك گرفت .(77)
مسح پاها
1. مسح پاها لازم نيست از نوك انگشتان بزرگ شروع
شود بلكه از هر يك از انگشتان كه شروع شود صحيح است .
2. مسح بر روى جوراب هر چند كه نازك باشد و رطوبت بر پا
برسد، صحيح نيست .(
78)
بطلان وضو
هفت چيز وضو را باطل مى كند كه با بيشتر آنها آشنا
هستيد. ما به دو مورد از آن اشاره مى كنيم :
1. كارى كه بايد براى آن غسل كرد.
2. استحاضه .(79)
11. انتظار سبز
از مهالك در دو عالم اين صلات اهل خود را مى دهد بى
شك نجات
(80)
نامه را با اشك شوق گرفتم . مثل اين بود كه جبرئيل از
آسمان نامه اى برايم آورده باشد.
مدتها انتظار فرا رسيدن اين لحظه هاى خوش و معطر را كشيده
بودم .
نامه را بر ديدگانم كشيدم و آنگاه آن را با اشتياق گشودم .
خط و امضاى آن درست بود، امام رضا عليه السلام به همه
سوالهايم پاسخ داده بودند:
(اى محمد بن سنان )... اين كه پرسيده اى چرا نماز واجب شده
است بايد بگويم حكمت هاى فراوانى دارد:
نماز، اقرار به ربوبيت خداوند عزيز و بلند و مرتبه است و
هر گونه مثل و مانندى را از او نفى مى كند.
نماز، ايستادن در پيشگاه خداوند است با ذلت و مسكنت و خضوع
و اعتراف .
نماز، پشيمان شدن از گناه گذشته و درخواست بخشيدن آنها از
سوى خداوند است .
گذاشتن چهره بر زمين است براى بزرگ داشت خداوند...!
با نماز فروتن هستى و افزونى در دين و دنيا را خواهانى .
با نماز، از گناهان بيزار مى شوى و مدام به ياد خدا هستى .
با نماز، آقا و مدبر و آفريننده خود را فراموش نمى كنى ، و
در نتيجه در عيش و خوشگذرانى فرو نمى روى و طغيان نمى
كنى .
با ياد خدا و ايستادن در مقابل او از گناهان و انواع
فسادها و آلودگى ها باز داشته مى شوى .(81)
احكام نماز
بخشى از احكام نماز را بيش از اين فرا گرفته ايد.
هم اينك به ذكر چند نكته در اين زمينه مى پردازيم .
پوشش نماز
دختران و بانوان در هنگام نماز بايد تمام بدن خود
را بپوشانند، خواه كسى آنها را ببيند و خواه نبيند.
البته پوشاندن سه قسمت از بدن واجب نيست البته بهتر است آن
قسمت ها را نيز بپوشانند:
1. صورت
2. .دستها تا مچ
3. پاها تا مچ
نكته هاى مهم
:
1. پوشاندن مقدارى از صورت كه هنگام وضو گرفتن بايد
شسته شود، لازم نيست .
2. براى آنكه يقين پيدا كنيم كه مقدار واجب را پوشانده ايم
بايد مقدارى از صورت و زير چانه را بپوشانيم و مقدارى
پايين تر از مچ دست ها و پاها را نيز بپوشانيم .
3. اگر نامحرمى شاهد نماز خواندن ماست بايد پاها را نيز
بپوشانيم و اگر دست و صورت ما زينتى دارد بايد آنها را نيز
بپوشانيم و اگر نامحرم به قصد لذت به ما نگاه مى كند اگر
چه دست و صورت ما زيور و زينتى نداشته باشد بايد آنها را
نيز از نامحرم بپوشانيم .(82)
بدن و لباس
نمازگزار
بدن و لباس نمازگزار بايد پاك باشد بنابراين :
1. اگر ذره اى خون حيض يا نفاس در بدن يا لباس نمارگزار
باشد نماز او باطل است .
2. بنابر احتياط واجب نبايد خون استحاضه در بدن يا لباس
نمازگزار باشد .
3. غير از خون حيض ، نفاس و استحاضه اگر خونى در بدن يا
لباس نمازگزار باشد در صورت كه كمتر از (اندازه يك سكه دو
ريالى ) باشد اشكالى ندارد.
4. كسى كه ناچار است با بدن يا لباس نجس نماز بخواند مثلا
آب براى تطهير ندارد، نماز او با بدن يا لباس نجس صحيح است
.(83)
مكان
نمازگزار
بهتر است دختران در خانه نماز بخوانند ولى با رعايت
دو مساله زير نماز خواندن آنها در مسجد فضيلت بيشترى دارد:
1. كاملا خود را از نامحرم بپوشانند.
2. با رضايت ولى (پدر و جدى پدرى ) باشد.(84)
نمازى
شكوهمند
در حجله نشسته است و قرق در اميدها و آرزوهاست . به
جهانى زيبا و آراسته قدم نهاده است آينده اى سراسر روشن در
ديدگان او جلوه مى نمايد. چه كسى اين همه لطف و زيبايى را
به من داده ؟ و چه كسى من را فرشته انس خانواده قرار داد؟
چه كسى محبت من را در قلب داماد جاى داد؟ و... بايد
برخواست و او را سپاس گفت ، در برابرش تعظيم كرد و زبان را
به مدح و ثنايش گشود بايد برخواست و به نماز ايستاد. نماز
واجب را مثل هميشه خواند، و نماز مستحبى ويژه شب زفاف را
به شكرانه اين همه نعمت به جاى آورد. چقدر غافلند آنان كه
مى گويند يك شب كه هزار شب نيست ، عروس اگر بخواهد نماز
بخواند، آرايشش به هم مى خورد و با لباس عروسى نمى تواند
به ركوع و سجده برود. نه ، هرگز چنين نيست مى توان برنامه
ها را به گونه اى تنظيم كرد كه نماز خواندن براى عروس ممكن
گردد و نماز بخواند، نماز شكوهمند در بحبوحه شادى ها.
12. امام فرشتگان
در بدن دارى اگر سوز حيات |
|
|
هست معراج مسلمان در صلات
(85) |
برادرم جبرئيل مرا در آسمانها همراهى مى كرد، به سدرة
المنتهى كه رسيديم ناگهان صداى اذان را شنيدم . فرشته اى
اذان مى گفت كه تا آن زمان در آسمان ها ديده نشده بود.
او اذان مى گفت و هر جمله اى از آن را كه مى گفت پروردگارم
او را تصديق مى كرد.
به
((حى على الصلاة
)) كه رسيد پروردگارم فرمود: بنده من راست مى گويد.
هر كس از روى ميل و رغبت به نماز بايستد و حق آن را ادا
كند، اين كفاره گناهان گذشته او خواهد بود. و چون گفت
((حى على الفلاح
))
پروردگارم فرمود: نماز، صلاح و نجات و رستگارى چون اذان
تمام شد، جلو ايستادم و همه فرشتگان به من اقتدا كردند.
پيش از اين هم در بيت المقدس هم به نماز ايستاده بودم و
همه پيامبران به من اقتدا كرده بودند.
و اينجا چون از نماز فارغ گشتم از سر شوق و ارادت به
پروردگارم مدهوش گشتم و به حالت سجده فرو افتادم .
(86)
حضور قلب
مرغ خيال لحضه اى نمى آسايد، پيوست ، از شاخه اى به
شاخه اى ديگر پرواز مى كند و نمازگزار را كه در حال راز و
نياز با خداست مى آزارد.
اگر بخواهيم مرغ خيال خود را رام كنيم تا در نماز، فكر و
قلبمان متوجه نماز باشد بايد اعمال و رفتار روزانه خود را
براى رضاى خدا و بر اساس تعاليم نورانى قرآن تنظيم كنيم .
با حضور قلب در نماز مى توان به مدارج عالى بندگى بار يافت
.
از فرزند امام نقل شده است كه مى گفت :
((شبى در ماه مبارك رمضان ، من پشت
بام خوابيده بودم . خانه ايشان يك خانه 45 مترى كوچك بود.
بلند شدم ديدم صدايى مى آيد و بعد متوجه شدم آقاست كه در
تاريكى در حال نماز خواندن است و دست هايش را طرف آسمان
دراز كرده و گريه مى كند.
))(87)
تكبيره
الاحرام
O الله اكبر؛
خداوند بزرگ است (از آن كه در وصف بگنجد).
براى ورود به نماز الله اكبر مى گوييم يعنى خدا را از همه
موجودات حسى ، عقلى ، آسمانى و زمينى برتر مى يابيم . ديگر
دل از دنيا و مظاهر فريبنده آن مى شوئيم و همه چيز و همه
كس جز او نزد ما كوچك مى شوند.
الله اكبر، بيشترين ذكرى است كه هم در مقدمات نماز و هم در
خود نماز و هم در تعقيبات آن گفته مى شود به طورى كه يك
مسلمان در طول شبانه روز تنها در نمازهاى پنجگانه واجب
حدود 360 مرتبه آن را تكرار مى كند.
سوره حمد
O بسم الله الرحمن الرحيم ؛
بسم الله سرآغاز كتاب وحى است . بسم الله ، نه تنها در
ابتداى قرآن بلكه در آغاز تمام كتاب هاى آسمانى بوده است .
بسم الله ، سرلوحه عمل همه انبياء بوده است . به ببان
آوردن بسم الله در آغاز هر كارى سفارش شده است .
امامان معصوم عليه السلام اصرار داشتند كه در نماز بسم
الله را بگويند تا جايى كه بلند گفتن بسم الله از ويژگى
هاى شيعه به حساب آمده است .
O الحمد لله رب العالمين ؛
ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است .
وقتى انسان در برابر عظمت بيكران خداوند قرار مى گيرد و
همه كمال ها و جمال ها و زيبايى ها را از او مى يابد و او
را پروردگار و آفرينش همه عالم مى شناسد زبان به حمد و
ستايش مى گشايد حمد و ستايشى كه در آن معناى پرستش نهفته
است .
ما، در آغاز مكالمه خود با خدا شيرين سخن مى گوئيم و زبان
به بيان خرمى ها و كمالات او مى گشائيم پس چه بهتر كه در
آغاز سخن گفتن با ديگران نيز چنين باشيم .
O الرحمن الرحيم
(خداوند) رحمتگر مهربان
رحمن و رحيم هر دو از كلمه رحمت گرفته شده اند. رحمن ،
رحمت گسترده الهى است كه همه انسان ها را شامل مى شود و
چون آفتابى است كه به خوب و بد، زشت و زيبا مى تابد ولى
رحيم ، رحمت ويژه اى است كه به عنوان پاداش و نتيجه كارهاى
خوب تنها بر نيكوكاران نازل مى شود.
O مالك يوم الدين ؛
مالك و فرمانرواى روز جزا
يكى از نامهاى روز قيامت
((يوم
الدين
)) يعنى روز كيفر و پاداش .
خداوند هم مالك است و هم ملك . مالك است يعنى همه چيز در
واقع براى اوست و مالكيت ديگران اعتبارى است . ملك است
يعنى فرمانرواى حقيقى است .
روز قيامت كه پرده ها از جلو چشمان ما كنار مى رود او را
مالك و ملك خواهيم يافت وگرنه او هم در دنيا و هم در آخرت
مالك و ملك است .
O اياك نعبد و اياك نستعين ؛
تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى خواهيم .
وقتى نمازگزار خدا را همه كاره خود و جهان دانست و بدان
اعتراف كرد، از جان و دل به او دل مى بندد، تنها او را مى
پرستد و تنها از او يارى مى جويد. او ديگر بنده طاغوت ها،
بنده شرق و غرب و زر و زور نمى شود و در برابر هيچ قدرتى
سر كرنش فرود نمى آورد.
O اهدنا الصراط المستقيم
ما را به راه راست راهبر باش !
كلمه صراط كه بيش از 40 بار در قرآن آمده است ، به معناب
راه هموار، روشن و وسيع است . ما از خدا مى خواهيم كه همه
انسان ها را به بزرگراه سعادت هدايت كند؛ بزرگراهى كه به
راحتى ما را به خداوند برساند.
كسى كه مى خواهد در صراط مستقيم قرار گيرد بايد راه هوس
هاى خود، راه هوس هاى مردم ، راه طاغوت ها و راه نادرست
نياكان و پيشينيان خود را كنار بگذارد و تنها در راه
مستقيمى كه توسط انبياء امامان ترسيم شده است ، حركت كند.
O صراط الذين انعمت عليهم ؛
راه آنان كه نعمتشان دادى .