شرح زيارت جامعه كبيره (ترجمه الشموس الطالعه)

علامه سيد حسين همدانى درود آبادى
مترجم : محمد حسين نائيجى

- ۴۹ -


آنگاه فرمود: اى على ! هنگامى كه آخر زمان شود خداوند تو را در بهترين صورت برانگيزد و با تو وسيله اى است كه بر دشمنان خويش داغ مى نهى ، مردمى به امام صادق (عليه السلام) گفت : عامه مى گويند: اين دابه را مجروح مى سازد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند ايشان را در آتش جهنم مجروح سازد، اين ((تكلمهم )) از باب ((كلم )) يعنى مجروح ساختن نيست بلكه از سخن گفتن است .
و از قمى (1295) روايت شده كه گفت : ((مردى به عمار ياسر گفت : اى ابا اليقظان ! آيه اى در كتاب خداست كه دلم را آشوب كرده و مرا در شك افكنده است . گفت : كدام آيه است ؟ مرد گفت : آيه و اذا وقع القول عليهم ... اين دابة چيست ؟ عمار گفت : به خدا سوگند من نمى نشينم و نمى خورم و نمى نوشم مگر اين كه اين دابه را به تو نشان دهم عمار با آن مرد به نزد اميرالمومنين (عليه السلام) آمد، حضرت مشغول خوردن خرما و سرشير بود فرمود: اى ابا اليقظان بيا، عمار جلو رفت و شروع به خوردن كرد، مرد در شگفت ماند و هنگامى كه عمار بلند شد، مرد گفت : سبحان الله تو سوگند خوردى كه نخورى و نياشامى و ننشينى تا او را به من نشان دهى ؟
عمار پاسخ داد: به تو نشان دادم ، اگر بفهمى !
و در مجمع روايت شده كه در تفسير عياشى اين قصه عينا نقل شده و آن را از ابوذر نقل نموده است .
در علوم اميرالمومنين (عليه السلام)
و در كافى (1296) از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه گفت : ((اميرالمومنين (عليه السلام) گفت : به من شش علم داده شده است : 1. منايا (علم به زمان مرگ ) 2. علم به بلايا 3. علم به وصايا 4. فصل الخطاب 5. و من داراى ((كرات )) و دولت همه دولت ها 6. و داراى عصا و ميسم (داغ كننده ) و دابه اى كه با مردم سخن مى گويد هستم )). اخبار در اين باره فراوان است .
آيه بيست و يكم : و نريد اءن نمن عى الذين استضعفوا فى الاءرض و نجعلهم اءئمة و نجعلهم الوارثين # و نمكن لهم فى الاءرض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون (1297)
و در كافى (1298) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه آن حضرت به امام صادق نگريست كه راه مى رفت ، فرمود: آيا فكر مى كنى كه اين از كسانى است كه خداوند فرمود: و نريد اءن نمن على الذين استضعفوا...
و در معانى (1299) الاخبار از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه : ((رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به على و حسن و حسين نگريست و گريه كرد و فرمود: شما بعد از ما مستضعف هستيد، به آن حضرت گفتند: اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) معناى آن چيست ؟ فرمود: معنايش اين است كه شما امامان بعد از من هستيد، خداى - عزوجل - مى فرمايد: و نريد اءن نمن على الذين استضعفوا فى الاءرض ... اين آيه تا قيامت در ما جارى است .
و در مجالس (1300) از آن حضرت روايت شده است ، فرمود: ((اين آيه براى ما و يا در ماست )) و در اكمال و غيبت روايت شده كه ((هنگامى كه امام زمان متولد شد به اين آيه گويا شد)). گويم : شاهد بر اين كه آيه درباره آل محمد (عليهم السلام ) و در مورد رجعت است اين كه در آيه (و نريد) آورده كه صيغه مستقبل است و اگر در بنى اسرائيل نازل شده بود بايد صيغه ماضى مى آورد و بنى اسرائيل و آل محمد (عليهم السلام ) هنوز زمين را وارث نشده اند، لذا بايد زمانى باشد كه ايشان زمين را به ارث ببرند و آن زمان رجعت ايشان است .
درتاءويل قتل و موت مومن
آيه بيست و دوم : هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون (1301)
در اكمال (1302) از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: ((به خدا سوگند هنوز تاءويل آن نرسيده و تاءويل آن فرود نخواهد آمد مگر اين كه قائم خارج شود، هنگامى كه قائم خروج كند، كافران به خدا و مشركان خروج آن حضرت را خوش ندارند. اگر كافر و مشركى در دل سنگى سخت باشد آن سنگ مى گويد اى مومن در دل من كافرى است مرا بشكن و او را بكش )).
و عياشى (1303) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه : ((ليظهره )) يعنى خداوند او را در رجعت غالب و پيروز كند)).
و در منتخب البصائر(1304) به اسنادش به جابر بن يزيد از امام باقر (عليه السلام) روايت كرد كه گفت : ((هيچ مومنى نيست مگر اين كه كشته شدن و مردنى دارد، اگر كسى كشته شود دوباره محشور مى شود تا بميرد و اگر بميرد دوباره محشور مى شود تا كشته شود آنگاه بر امام باقر (عليه السلام) اين آيه كل نفس ذائقة الموت را تلاوت كردم حضرت فرمود: ((ادامه آيه ((و منشورة )) است ، پرسيدم : مراد از ((منشورة )) چيست ؟ فرمود: اين گونه جبرئيل بر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شده فرمود كه : كل نفس ذائقة الموت و منشورة پس از آن فرمود: هيچ خوب و بدى در اين امت نيست مگر اين كه محشور مى شود، مومنان به سوى چيزى كه چشم ايشان را روشن مى كند و فاجران به عذاب الهى منشور و محشور مى كردند، آيا نشنيده اى كه خداى - تعالى - فرمود: و لنذيقنهم من العذاب الاءدنى دون العذاب الاءكبر(1305) يعنى : ((ما عذاب اندك را قبل از عذاب اكبر به ايشان بچشانيم )). و فرمود: يا اءيها المدثر # قم فاءنذر(1306) مراد از آن آل محمد (عليهم السلام ) است كه در رجعت قيام كرده و انذار مى نمايد و آيه انها لاحدى الكبر # نذيرا للبشر(1307) مراد در رجعت است و فرمود: هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشكرون فرمود: خداوند او را در رجعت غالب مى كند. و فرمود: اذا فتحنا عليهم بابا ذا عذاب شديد(1308) مراد على بن ابى طالب (عليه السلام) در زمان رجعت است . جابر گفت : امام باقر (عليه السلام) فرمود: اميرالمومنين در آيه شريفه ربما يود الذين كفروا لو كانوا مسلمين فرمود: ((مراد زمانى است كه من و شيعيانم و عثمان بن عفان و شيعيانش مبعوث شويم و در آن زمان بنى اميه را بكشيم در آن هنگام كفار دوست دارند كه كاش مسلمان بودند)).
آيه بيست و سوم : اذا فتحنا عليهم بابا ذا عذاب شديد در روايت قبلى بيان شد كه مراد از باب على بن ابى طالب (عليه السلام) در رجعت است .
آيه بيست و چهارم : ربما بود الذين كفروا لو كانوا مسلمين (1309)
در روايت قبلى بيان شد كه مراد خروج اميرالمومنين (عليه السلام) و عثمان و كشتن بنى اميه در رجعت است .
آيه بيست و پنجم : و قل الحمد لله سيريكم آياته فتعرفونها(1310) ((و بگو، ستايش خدايى را كه آيات خود را به شما نشان مى دهد و آنها را مى شناسيد)).
از قمى (1311) روايت شده كه ((آيات اميرالمومنين و ائمه (عليهم السلام ) هستند كه وقتى به دنيا باز گردند دشمنانشان ايشان را مى شناسد چه اين كه ايشان را در دنيا ديده اند)).
آيه بيست و ششم : و يقولون متى هذا الفتح ان كنتم صادقين # قل يوم الفتح لا ينفع الذين كفروا ايمانهم و لا هم ينظرون # فاءعرض عنهم و انتظر انهم منتظرون (1312) يعنى : ((و مى گويند اگر راست مى گوييد اين فتح در چه زمانى اتفاق مى افتد، بگو روز فتح ايمان كفار به حال ايشان سودى ندارد و به آنها مهلت داده نمى شود، پس صبر كنيد ايشان هم صبر مى كنند)).
قمى (1313) روايت كرده كه ((اين مثلى است كه خداوند براى رجعت زده است ، هنگامى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به ايشان رجعت را خبر داده ، گفتند: متى هذا الفتح ان كنتم صادقين
آيه بيست و هفتم : قل رب اما ترينى ما يوعدون (1314) يعنى : ((بگو پروردگارا آيا وعده هايى كه به ايشان داده مى شود به من نشان مى دهى )).
در منتخب البصائر(1315) به اسنادش به جابر بن عبدالله روايت كرده كه گفت : ((رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در روز فتح چنين خطبه خواند: ((اى مردم شما را مى شناسم كه بعد از من كافر شده و باز مى گرديد و عده اى گردن ديگران را مى زنند، و اگر چنين كنيد با شمشير با شما مقابله مى كنم ، آنگاه به سمت راست خود توجه كرد، مردم گفتند: جبرئيل به او اشاره كرد و به او گفت : ((و يا على )) (يعنى من و يا على ) با شما مقابله مى كنم )). لذا آن حضرت فرمود: و يا على با شما مقابله خواهد كرد.
و در روايتى ابان بن تغلب (1316) از امام صادق (عليه السلام) روايت كرد كه فرمود: جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد ((ان شاء الله و يا آن مقابله توسط على بن ابى طالب (عليه السلام) اتفاق مى افتد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا آن شخص به خواست خدا على بن ابى طالب (عليه السلام) است ، جبرئيل گفت : يكى از آن تو و دو از آن على است و موعد شما در ((السلام )) است .
ابان پرسيد: فدايت شوم ! سلام كجاست ؟
پاسخ فرمود: اى ابان سلام در پشت كوفه است .
گويم : آنگاه خداى - تعالى - (در ادامه آيه ) فرمود: و انا على اءن نريك ما نعدهم لقادرون (1317) يعنى : ((ما بر نشان دادن آن چه به ايشان وعده داده ايم تواناييم )) مراد در رجعت است .
آيه بيست و هشتم : قالوا يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون (1318) يعنى : ((واى بر ما، چه كسى از گور ما را برانگيخت ، اين وعده رحمن و درستى گفتار پيامبران است .
در كافى (1319) به اسنادش از امام رضا (عليه السلام) روايت كرد كه : من به امام رضا (عليه السلام) نوشتم و در آن از جفاى اهل واسط و حمله ايشان به من شكايت كردم در واسط عده اى از طرفداران عثمان بودند كه مرا آزار مى كردند)). حضرت با خط خود نوشت : ((خداوند از دوستان ما عهد گرفت تا صبر و شكيبايى در دولت باطل پيشه كنند، پس براى حكم پروردگارت شكيبا باش ، اگر رهبر مردم هم قيام كند ايشان گويند: يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن
آيه بيست و نهم : انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا فى الحياة الدنيا و يوم يقوم الاءشهاد(1320) يعنى : ((ما پيامبران خويش و كسانى را كه در دنيا ايمان آورده اند و در روزى كه همه بلند مى شوند يارى مى كنيم )).
در منتخب البصائر(1321) از جميل بن دراج از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه ((گفت : پرسيدم معناى آيه (انا لننصر رسلنا...) چيست ؟ فرمود: آيه در رجعت است ، آيا نديده ايد كه بسيارى از انبياء (عليهم السلام ) در دنيا يارى نشده اند و كشته شده اند و امامان نيز شهيد شده اند و يارى از ناحيه پروردگار نگرديده اند.
پرسيدم : واستمع يوم يناد المنادى من مكان قريب # يوم يسمعون الصحية بالحق ذلك يوم الخرج (1322) يعنى : ((و بشنو روزى كه منادى از مكان نزديك ندا مى دهد ايشان صيحة حقانى را مى شنوند و اين روز خروج و مبعث است )).
فرمود: اين آيه درباره رجعت است )).
و قمى (1323) از احمد بن ادريس از عيسى همانند آن را روايت كرده و در آن (1324) آمده : ((و بعد از انبياء (عليهم السلام )، ائمه (عليهم السلام ) كشته شده اند و در دنيا يارى نشده اند)).
آيه سى ام : استمع يوم يناد المنادى من مكان قريب ... تفسير آن را ديديد.
آيه سى و يكم : ان الله اشترى من المومنين اءنفسهم و اءموالهم باءن لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فى التوراة والانجيل والقرآن و من اءوفى بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم (1325)
عياشى (1326) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه ((درباره اين آيه از آن حضرت سوال شد، آن حضرت فرمود: يعنى در ميثاق آنگاه آيه التائبون را قرائت كردم ، فرمود: من التائبين العابدين تا آخر آيه را نمى خوانم و فرمود: هنگامى كه ايشان را ديده اى در آن هنگام ايشان كسانى اند كه خداوند از ايشان جان ها و اموال ايشان را خريده است . يعنى در رجعت و در منتخب البصائر از ابو بصير همانند آن روايت شده است .
آيه سى و دوم : و من كان فى هذه اءعمى فهو فى الاخرة اءعمى و اءضل سبيلا(1327) يعنى : ((هر كس در اين دنيا نابينا باشد در آخرت نيز نابينا خواهد شد بلكه گمراهى او بيشتر خواهد شد)).
در منتخب البصائر(1328) به اسنادش از ابو بصير از يكى از اين دو امام (عليهما السلام ) درباره اين آيه روايت كرده است كه ((فرمود: آيه در رجعت است )) و عياشى از حلبى از ابو بصير همانند اين را روايت كرده است .
آيه سى و سوم : ثم رددنا لكم الكرة عليهم و اءمددناكم باءموال و بنين و جعلناكم اءكثر نفيرا(1329) يعنى : ((من شما را براى كره اى ديگر (حمله اى ديگر بر ايشان ) بازگردانيدم و با مال ها و فرزندان شما را يارى رسانيدم و بر جمعيت شما افزوديم )).
در كافى (1330) به اسنادش از عبدالله بن قاسم بطل از امام صادق (عليه السلام) در آيه شريفه و قضينا الى بنى اسرائيل فى الكتاب لتفسدن فى الاءرض مرتين (1331) يعنى : ((به بنى اسرائيل در كتاب وحى كرديم كه شما دوبار در زمين فساد مى كنيد)). فرمود: كشتن على بن ابى طالب و نيزه زدن بر امام حسن (عليه السلام) و لتعلن علوا كبيرا(1332) يعنى : ((بسيار بزرگى و رفعت مى گيريد)). فرمود: مراد كشتن امام حسين (عليه السلام) است ، فاذا جاء وعد اءولاهما(1333) يعنى : ((هنگامى كه زمان يارى و انتقام از خون حسين (عليه السلام) آمد)) بعثنا عليكم عبادا لنا اءولى باءس ‍ شديد فجاسوا خلال الديار(1334) يعنى : ((هنگامى كه وعده نخستين آمد ما بندگانى قدرتمند بر شما مى فرستيم ، ايشان در بين شهرها جستجو مى كنند)). فرمود: عده اى هستند كه خداوند قبل از خروج حضرت قائم بر مى انگيزد، هيچ خونى از آل محمد (عليهم السلام ) را نمى بيند مگر اين كه او را مى كشند. و كان وعدا مفعولا يعنى : ((وعده مزبور انجام خواهد شد.)) يعنى خروج قائم (عليه السلام) ثم رددنا لكم الكره عليهم (1335) يعنى خروج حضرت امام حسين (عليه السلام) با هفتاد تن از ياران خود هر كدام كلاه خودهاى طلايى دو رو دارند و به مردم مى رسانند كه اين حضرت امام حسين (عليه السلام) است كه خارج شد و مومنين در آن شبهه اى ندارند)).
و عياشى (1336) از صالح بن سهل همانند اين را با تفاوتى اندك در الفاظ نقل كرده است .
و در جامع الفوائد(1337) به اسنادش به ابى الجارود از كسى كه از حضرت على (عليه السلام) شنيده نقل كرده است كه حضرت فرمود: العجب كل العجب بين جمادى و رجب ... يعنى : ((همه شگفتى ها در بين جمادى و رجب است )).
مردى بلند شد و گفت : اى اميرالمومنين امرى كه اين همه باعث شگفتى شده چيست ؟
فرمود: مادرت به عزايت بنشيند كدام شگفتى از اين شگفت تر كه مردگان دشمنان خدا و رسول و اهل بيت را بشكند، و اين تاءويل آيه شريفه : يا اءيها الذين آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم قد يئسوا من الخرة كما يئس ‍ الكفار من اءصحاب القبور يعنى : ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد، با گروهى كه خداوند بر ايشان خشم گرفته دوستى نكنيد، ايشان از آخرت ماءيوسند همان گونه كه كافران از مردگان مايوس مى باشند)).
هنگامى كه كشتار فوق العاده شدت گرفت مى گويند: مرد و يا هلاك شد، در كدام دشت مى رود و اين تاءويل اين آيه است كه : ثم رددنا لكم الكرة عليهم و اءمددناكم باءموال و بنين و جعلناكم اءكثر نفيرا و روايت در اين باره فراوان از اميرالمومنين (عليه السلام) رسيده است .
سى و چهارم : يا اءيها الذين آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم قد يئسوا من الاخرة كما يئس الكفار من اءصحاب القبور(1338) تفسير آن گذشت .
سى و پنجم : ربنا اءمتنا اثنتين و اءحييتنا اثنتين (1339) يعنى : ((پروردگارا! دو بار ما را ميراندى و دو بار ما را زنده كردى )).
قمى (1340) از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه آيه درباره رجعت است .
و در منتخب البصائر(1341) از كتاب مشيخه حسن بن محبوب به اسنادش از محمد بن مسلم از امام باقر (عليه السلام) درباره اين آيه رواى شده كه فرمود: اين ويژه گروه هايى در رجعت بعد از مرگ است و در قيامت نيز پياده مى شود. پس خداوند ستمگران را از رحمت خود دور كند!
گويم : كنكاش و تفسير اين آيه :
مفسران بر اين رفتند كه مراد از دو بار زنده كردن اين است كه يك بار احياء و زنده كردن در شكم مادران و بار ديگر در قبر صورت مى گيرد تا به حال سوال منكر و نكير پاسخ دهد. و مراد از دوبار ميراندن ، ميراندن در دنيا و ميراندن در قبر است ، ليكن اين تفسير با ظاهر آيه شريفه سازگارى ندارد، چه اين كه آيه اين است :
ان الذين كفروا ينادون لمقت الله اءكبر من مقتكم اءنفسكم اذ تدعون الى الايمان فتكفرون # قالوا ربنا اءمتنا اثنتين و اءحييتنا اثنتين فاعترفنا بذنوبنا فهل الى خروج من سبيل # ذلكم باءنه اذا دعى الله وحده كفرتم و ان يشرك به تومنوا فالحكم لله العلى الكبير(1342) يعنى : ((كسانى كه كفر ورزيده اند، به آنها ندا مى شود كه دشمنى خدا با شما بيش از دشمنى خود شما با خودتان است ، آيا شما به سوى ايمان خوانده مى شويد ولى اجابت نمى كنيد و كفر مى ورزيد، گفتند: پروردگارا ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى ، ما به گناهان خويش اعتراف نموده ايم . آيا راهى براى بيرون رفتن است )).
علت آن اين است كه هنگامى كه خداوند به تنهايى خوانده شد كفر ورزيده و اگر شرك ورزيده شود شما ايمان مى آوريد. پس حكم از آن خداوند بلند مرتبه بزرگ است و از ظاهر اين آيه فهميده مى شود كه ربنا اءمتنا اثنتين و اءحييتنا اثنتين تصديق آيه لمقت الله اءكبر من مقتكم اءنفسكم اذ تدعون الى الايمان فتكفرون است و لذا به گناهان خويش اعتراف كردند و اقرار نمودند كه راهى براى بيرون رفتن از عذاب ندارند، بنابراين دو احياء و دو اماته علت براى استحقاق عذاب هميشگى ايشان شده كه راهى براى فرار باقى نگذاشته است .
و روشن است كه احياء و اماته در قبر براى اين منظور مفيد نيست ، نيز احياء و اماته در رجعت نيز در آن مفيد نمى باشد، چنان كه برخى در روايت قمى از امام صادق (عليه السلام) داده اند، بنابراين بايد مراد دو احياء و دو اماته اى باشد كه در استحقاق عقاب مدخليتى داشته باشد.
گويم : شما در فقره ((و دعائم الاخيار)) و غيره فهميديد كه خداوند در انسان بلكه در همه عالم نمونه عالم اكبر را به وديعت گذاشته است ، بنابراين در حقيقت انسان دو نجد كه عبارت از اسم خدايى است كه مبداء خيرات مى باشد و نيز طاغوت كه مصدر همه شرور است به وديعت گذاشته تا اختيار در انسان محقق شود و لذا خداوند انسان را قادر ساخته تا هر يكى از دو نجد و اسم را زنده كند و از راه آن سلوك نمايد و به اله الاله و رب الارباب برسد و ميراندن آن دو به نرفتن از آن مسير و ترجيح مسير ديگر است ، پس هر انسانى كه ايمان به خدا آورده و به طاغوت كفر ورزيده اسم خدا را احياء كرده و اسم طاغوت را ميرانده و خداوند را ولى خود قرار داده ، از ظلمات طاغوت به نور اسم الله مى رسد و به عروة الوثقى كه هرگز پاره نمى شود چنگ مى زند. و هر كس به خدا كفر بورزد و طاغوت را زنده كند طاغوت ولى اوست و او را از نور خدا به تاريكى طاغوت مى برد، اين عده دوزخى و در آن جاودانند، پس مراد از آيه شريفه اين است كه خداوندا ما را توانايى دادى تا عالم خود و ظلمت را احياء كنيم و يا آن دو را بميرانيم ما با اختيار خويش احياء عالم ظلمت را بر عالم نور ترجيح داديم ، بنابراين راهى براى خروج از عذاب نداريم ، چنانكه آيه شريفه هل ينظرون الا اءن تاءتيهم الملائكة اءو ياءتى ربك اءو ياءتى بعض آيات ربك يوم ياءتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل اءو كسبت فى ايمانها خيرا قل انتظروا انا منتظرون (1343) بر آن دلالت دارد.
قمى از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: ((هنگامى كه خداوند به تنهايى ياد شود يعنى اگر خدا با ولايت كسانى ياد شود كه فرمان به ولايت او داد شما كفر مى ورزيد و اگر خدا شريك ورزيده شد يعنى به ولايت كسانى كه حق ولايت ندارند دعوت شويد ايمان به ولايت او مى آوريد)).
و در كافى از آن حضرت (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: يعنى : ((هنگامى كه خدا و يا اهل ولايت خوانده شوند كفر مى ورزيد)).
آيه سى و ششم : هل ينظرون الا اءن تاءتيهم الملائكة اءو ياءتى ربك اءو ياءتى بعض آيات ربك يوم ياءتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل اءو كسبت فى ايمانها خيرا قل انتظروا انا منتظرون يعنى : ((آيا منتظرند تا فرشتگان آيند يا پروردگار آيد و يا برخى از آيات پروردگار بيايد، روزى كه برخى از آيات پروردگار بيايد كسى را كه قبلا ايمان نياورد و يا در ايمان خود خيرى كسب نكرده ايمانش سودى ندارد، پس منتظر بمانيد ما نيز منتظريم )).
در توحيد(1344) از اميرالمومنين (عليه السلام) در آيه : اءو ياءتى بعض آيات ربك ... روايت شده كه فرمود: يعنى قبل از آمدن اين آيه ، و اين آيه و نشانه طلوع خورشيد از مغربش مى باشد)).
و نظير آن در احتجاج از آن حضرت روايت شده است .
و قمى (1345) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه در آيه اءو كسبت فى ايمانها خيرا فرمود: ((هنگامى كه خورشيد از مغربش طلوع كرد اگر در آن روز كسى ايمان بياورد، ايمانش سودى به حال وى ندارد)).
و در خصال (1346) از آن حضرت روايت شده است كه امام باقر (عليه السلام) فرمود: ((هنگامى خورشيد از مغربش طلوع كرد همه مردم در آن روز ايمان مى آورند، ولى هيچيك را سودى ندارد)). و اخبار در اين كه مراد از طلوع خورشيد از مغربش كنايه از ظهور حضرت قائم - عجل الله فرجه الشريف - مى باشد، فراوان است .
و در اكمال (1347) از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: ((آيات ائمه (عليهم السلام ) هستند و! آيه اى كه انتظارش را مى كشند حضرت قائم مى باشد. در آن روز هيچكس را ايمان سودى ندارد)).
و در احتجاج (1348) از ناحيه مقدسه به محمد حميرى آمده است كه : اءشهد اءنك حجة الله اءنتم الاءول و الاخر و اءن رجعتكم حق لا ريب فيها يوم لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل اءو كسبت فى ايمانها خيرا
و بعدا خواهد آمد.
آيه سى و هفتم : و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر اءن الاءرض يرثها عبادى الصالحون (1349) يعنى : ((ما بعد از ذكر در زبور نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث مى برند)).
در بحار(1350) از كتاب علل الشرايع تاءليف محمد بن على بن ابراهيم بن هاشم روايت كرده است كه نسخه اى عتيق از آن كتاب در نزد ما بود، گفت : ((خداوند در كتاب خود به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) خبر داد كه چه حوادث و مصيبت هايى از قبيل قتل و غصب و بلاها بر ايشان وارد مى شود و سپس خداوند ايشان را به دنيا باز مى گرداند تا دشمنان خويش را بكشند و زمين را به ايشان بدهد و اين آيه شريفه : و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر اءن الاءرض يرثها عبادى الصالحون و فرموده حق تعالى : وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ...(1351) است .
و در صافى از قمى (1352) روايت شده كه گفت : ((مراد قائم و ياران او هستند)). گفت : در زبور حوادث آينده و تحميد و تمجيد و دعا موجود است )).
و در روايت ديگر(1353) ((خداوند زبور را به داود داد و در آن توحيد و تمجيد و دعا و خبرهاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و اميرالمومنين و ائمه (عليهم السلام ) و اخبار رجعت و حضرت قائم موجود است )).