شرح زيارت جامعه كبيره (ترجمه الشموس الطالعه)

علامه سيد حسين همدانى درود آبادى
مترجم : محمد حسين نائيجى

- ۵۰ -


آيه سى و هشتم : وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الاءرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم وليدلنهم من بعد خوفهم اءمنا يعبدوننى لا يشركون بى شيئا(1354)
در كافى (1355) از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه از اين پرسيدند، امام صادق (عليه السلام) فرمود: ((ايشان ائمه (عليهم السلام ) هستند.))
و از امام باقر روايتش ده كه ((خداوند در كتاب خود درباره واليان امر بعد از محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) آيه وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الاءرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم اءمنا يعبدوننى لا يشركون بى شيئا و من كفر بعد ذلك فاءولئك هم الفاسقون نازل كرده ، خداوند مى فرمايد: ((شما را جانشين علم و دين و عبادت خويش بعد از پيامبرم كرده ام ، چنان كه اوصياء آدم بعد از او... تا اين كه فرمود: خداوند واليان امر را بعد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) قدرت بر علم داد و ما آنها هستم )).
قمى (1356) روايت كرد كه ((آيه در قائم آل محمد (عليه السلام) نازل شده است )).
و در مجمع آمده است كه ((از اهل بيت روايت شده كه آيه درباره حضرت آل محمد (عليهم السلام ) نازل شد)).
و گفت : عياشى (1357) به اسنادش از على بن الحسين (عليه السلام) روايت كرده كه ((وى آيه شريفه ياد شده را قرائت كرد و فرمود: به خدا سوگند ايشان شيعه اهل بيت هستند، خداوند ايشان را با دست مردى از ما يعنى مهدى (عليه السلام) خليفه قرار مى دهد. و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) درباره وى فرمود: لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى اءتى رجل من عترتى اسمه اسمى يملاء الاءرض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما
فرمود: و همانند اين روايت از امام باقر(1358) و امام صادق (عليهما السلام ) روايت شده كه گفت : بنابراين مراد از الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات پيامبر و اهل بيت او (عليه السلام) هستند)).
گويد: و مراد از آيه و روايت رجعت است ، چه اين كه ايشان هنوز نتوانسته نعمت هايى كه خداوند به ايشان داده اظهار كنند، چه رسد به اين كه خداوند به ايشان قدرت و تمكن داده و بيم ايشان را به امنيت بدل كرده باشد، خداوند ستم كنندگان بر حقوق ايشان را لعنت كند و برائت از ايشان را روزى ما كند.
آيه سى و نهم : و ان للذين ظلموا عذابا دون ذلك ولكن اءكثرهم لا يعلمون (1359) يعنى : ((كسانى كه ستم كرده اند، عذابى كمتر از آن دارند، ليكن بيشترشان نمى دانند.))
قمى (1360) گفت : ((مراد عذاب رجعت با شمشير است )).
و در بحار(1361) و در روايت سعد بن عبدالله در انواع آيات قرآنى به روايت ابن قولويه كه نسخه اى عتيق در نزد ما بود آمده است كه امام باقر (عليه السلام) فرمود: ((جبرئيل اين آيه را چنين نازل كرده است : فان للظالمين آل محمد حقهم عذابا دون ذلك و لكن اءكثر الناس لا يعلمون يعنى عذابا فى الرجعة يعنى : ((ستمگران كه به حق آل محمد (عليهم السلام ) ستم كرده اند عذابى كمتر دارند و ليكن بيشتر مردم نمى دانند، يعنى عذابى در رجعت دارند)).
آيه چهلم : سنسمه على الخرطوك (1362)
قمى (1363) گفت : ((آيه در رجعت به هنگام بازگشت اميرالمومنين و بازگشت دشمنان ايشان است آن حضرت با داغى بر دشمنان داغ مى نهد، چنان كه در چارپايان بر روى بينى و لبان داغ زده مى شوند)).
آيه چهل و يكم : كل نفس ذائقة الموت (1364)
عياشى (1365) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه : ((هر كس ‍ كشته شد طعم مرگ را نمى چشد، آنگاه فرمود: بايد برگردد تا طعم مرگ را بچشد)) و از آن حضرت روايت شده كه ((هر كس كشته شد محشور مى شود تا بميرد و هر كس مرد محشور مى شود تا كشته شود)).
و در منتخب البصائر(1366) به اسنادش به جابر بن زيد از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه گفت : ((هيچ مومنى نيست مگر اين كه مرگ و قتلى در پيش رو دارد، اگر كشته شود محشور مى شود تا بميرد و اگر بميرد محشور مى شود تا كشته شود. آنگاه بر امام باقر (عليه السلام) اين آيه كل نفس ذائقة الموت را تلاوت كردم ، فرمود: ((و منشورة )) ادامه آيه است . پرسيدم : معناى ((منشورة )) چيست ؟ فرمود: جبرئيل اين گونه آيه را نازل فرموده است : كل نفس ذائقة الموت فرمود: هيچ نيكوكار و بدكارى در اين امت نيست مگر اين كه محشور مى شود، مومنون به سوى روشنى چشم خوش و فاجرا به سوى عذاب خدا محشور مى گردند. آيا نشنيده اى كه خداوند فرمود: و لنذيقنهم من العذاب الاءدنى دون العذاب الاءكبر(1367)
آيه چهل و دوم : ولنذيقنهم من العذاب الاءدنى دون العذاب الاءكبر
قمى گفت : ((عذاب رجعت با شمشير است و در آيه سابق در روايت امام باقر معلوم شد كه در رجعت است )).
آيه چهل و سوم : و قل الحمد لله سيريكم آياته فتعرفونها(1368)
از قمى :(1369) آيات اميرالمومنين و ائمه (عليهم السلام ) به هنگام مراجعت به دنيا هستند كه دشمنان ايشان چون ايشان را در دنيا ديده اند ايشان را مى شناسند)).
اميرالمومنين (عليه السلام)(1370) فرمود: و الله ما لله آية اءكبر منى يعنى : ((به خدا قسم خداوند آيه اى بزرگ تر از من ندارد)).
اين چهل و سه آيه برخى در رجعت صراحت داشته و برخى تفسير به آن شده اند و از مجموع اين اخبار استفاده مى شود كه در آيه اى كه تا زمان حضرت قائم (عليه السلام) پياده نشده كه غير از بهشت و جهنم باشد، در رجعت پياده مى شود. ما سخن را بيش از اين طولانى نمى كنيم .
اخبار نيز با آنچه در ضمن آيات و تفسير آنها ياد كرديم كافى است . مساءله رجعت به نزد كسانى كه ايمان به خدا و رسول و خلفايش آورده اند ظاهرتر از اين است كه بخواهيم استدلال بر آن كنيم ، بلكه مرحوم مجلسى در باب رجعت بيان كرده كه اخبار در رجعت بيش از دويست حديث صريح است ، اين اخبار را و چهل و چند راويان ثقه و بزرگان و دانشمندان برجسته در بيش از پنجاه كتاب خود ذكر كرده اند.
1. مثل ثقة الاسلام كلينى : 2. صدوق محمد بن بابويه و قريب چهل و چند نفر را نام برد. هر كس خواهد به كتاب غيبت بحار مراجعه كند.
اكنون كه اين چند لمعه را فهميديد بدان كه مفاد اين لمعه ها اين است كه بر خداوند لازم است كه وعده هاى خويش در آيات را كه در لمعه سوم آمده محقق سازد. و نيز شرط خدا بر مومنين براى رسيدن به بهشت هنوز محقق نشده است . چه اين كه جنگ و كشتن و كشته شدن در مورد همه اتفاق نيفتاده است ، و لذا آن عهدى كه خداوند در تورات و انجيل و قرآن بسته و هنوز با همه اسماى حسنى خود عبادت نشده و دين حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر همه اديان مطابق وعده اش چيره نگرديده است .
علاوه اين كه بدون آن با غرض حق - تعالى - منافات دارد.
آگاهى ها
آگاهى اول : در مراد از اين كه كافران محض و مومنان محض كيستند
مراد از اخبار وارده بر اين كه رجعت ويژه مومنين محض و كافران محض و يا مشركين محض است اين مى باشد كه مستضعفين مورد استثناء در آيه ان الذين توفاهم الملائكة ظالمى اءنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنا مستضعفين فى الاءرض قالوا اءلم تكن اءرض الله واسعة فتهاجروا فيها فاءولئك ماءواهم جهنم وساءت مصيرا # الا المستضعفين من الرجال و النساء والولدان لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا(1371) يعنى : ((كسانى كه فرشتگان ايشان را ميراندند، بر خود ستم ورزيده بودند، از ايشان مى پرسند كجا بوديد؟ پاسخ مى دهند: ما در زمين مستضعف بوديم ، به ايشان مى گويند: مگر سرزمين خدا گسترده و وسيع نبود تا مهاجرت كنيد؟ جايگاه آنها جهنم است و بد عاقبتى است . مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفى كه چاره اى نداشتند و راهى را نمى شناختند)).
در كافى (1372) از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: ((چاره اى نداشتند كه كفر را از خود منع نمايند و راهى به ايمان نداشتند و نمى توانستند مومن گردند و يا كافر شوند. فرمود: مراد كودكان و زنان و مردانى اند كه عقلى همانند عقل كودكان دارند)).
و از آن حضرت روايت شده كه پرسيدند ايشان كيستند؟ فرمود: زنان و فرزندان شما! سپس گفت : آيا ام ايمن را ديديد، من شهادت مى دهم كه او اهل بهشت است ولى آنچه شما مى دانستيد او نمى دانست )).
و در معانى و تفسير عياشى از آن حضرت قريب به حديث اول نقل شده و در روايت ديگر آمده ((از ايشان قلم برداشته شده است )).
و از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: لا يستطيعون حيلة الى النصب فينصبون و لا يهتدون سبيل اءهل الحق فيدخلون فيه و هولاء يدخلون الجنة باءعمال حسنة و باجتناب المحارم التى نهى الله عزوجل عنها و لا ينالون منازل الاءبرار يعنى راهى براى دشمنى نداشتند تا دشمنى كنند و نيز راهى به حق نمى بردند تا وارد حق شوند، ايشان با كارهاى خوب خود و با دورى از حرام هايى كه خداوند از آنها نهى كرده وارد بهشت مى شوند ولى به منازل ابرار نمى رسند)).
و عياشى (1373) از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه از آن حضرت از مستضعفين پرسيدند، فرمود: زنان ابلهى كه در پرده هستند و خادمان ، كه وقتى به ايشان بگويى نماز بخوان مى خوانند چيزى جز آن چه به ايشان گفته ايد نمى دانند و نيز كسانى كه از بلاد ديگر ربوده شده اند كه چيزى را جز آنچه به ايشان گفته اند نمى فهمد و نيز مرد پير و كودك )).
و حاصل اين اخبار اين است كه مستضعفين كسانى اند كه قدرت بر فهم توحيد و يا معرفت پيامبر و ولايت ندارند مگر اينكه از ديگران تقليد نمايد، پس اولين مرتبه مستضعف همان است كه امام باقر و امام صادق (عليهما السلام ) درباره ام ايمن فرمودند و آخرين مراتب آن زنان ابله و بردگانى كه از جاهاى ديگر ربوده مى شوند و بين اين دو مرتبه مراتب فراوانى قرار دارد.
پس مراد از كسانى كه ايمان محض دارند كسانى اند كه با چاره و دليل ايمان را فهميدند، و كافران محض كسانى اند كه بعد از فهميدن راه ، انكار نمايند و يا امكان فهم و هدايت دارند ولى در رفتن آن كوتاهى مى كنند. چنان كه بسيارى از عامه چنين هستند.
وقتى مستضعفان استثناء شده اند بقيه تحت عموم آن امر كه مردم را براى دريافت مقامات و فهم مراتب ائمه تشويق مى كند باقى مى مانند، ايشان بايد از خداوند معرفت ائمه (عليهم السلام ) را بخواهند چنان كه در زيارت ها و دعاها از جمله دعاى افتتاح و دعاى عهد و دعاى صغير كه در شب هاى ماه رمضان خوانده مى شود و زيارت صغيره كه ابتداى آن اللهم بلغ مولاى صاحب الزمان - صلوات الله عليه - مى باشد و ديگر ادعيه مى باشد.
دوم هر كس بر كفر و انكار مرده و ايمان نياورده توبه او در رجعت پذيرفته نمى شود، چه اين كه خداى - تعالى - فرمود: ربما يود الذين كفروا لو كانوا مسلمين (1374)
و در آيه بيست و چهارم بيان شد كه آيه ياد شده در رجعت است .
وجه دلالت آيه اين كه اگر توبه ايشان پذيرفتنى بود اسلام مى آوردند و توبه مى نمودند و تمناى مسلمان شدن را نداشتند، پس معلوم مى شود كه توبه آنها پذيرفته نمى شود، بنابراين دوست داشتند كه كاش مسلمان بودند.
و فرمود: ولو اءن لكل نفس ظلمت ما فى الاءرض لافتدت به و اءسروا الندامة لما راءوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون (1375) و قبلا در آيه شانزدهم بيان شد كه آيه مزبور در رجعت است ، و جواب ((لو)) محذوف است . يعنى : اگر نفوس ستمگر همه مايملك زمين را فديه مى دادند به حال ايشان سودى نداشت و اگر توبه ايشان پذيرفته مى بود نيازى به فديه نبود، چنانكه در آيه تصريح شده است و توبه به حال ايشان سودمند بود و نيز چون بازگشت ايشان براى عذاب است چه اين كه خداى - تعالى - فرمود: ولنذيقنهم من العذاب الاءدنى دون العذاب الاءكبر(1376) و اين بازگشت براى امر و نهى نبود.
قمى (1377) عذاب ادنى را عذاب رجعت دانست كه با شمشير عذاب مى شوند، و روايت آن از منتخب البصائر از جابر در دليل بيست و دوم بيان شد.
و نيز فرمود: و من كان فى هذه اءعمى فهو فى الاخرة اءعمى (1378) يعنى توبه نمى كند و ايمان نمى آورد، و قبلا به رجعت تفسير شده چنان كه روايت منتخب البصائر و عياشى از امام صادق و يا باقر (عليهما السلام ) در دليل سى و دوم آمده است .
و نيز به دليل آيه شريفه : يوم ياءتى بعض آياته ربك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل اءو كسبت فى ايمانها خيرا(1379) و در دليل سى و ششم بيان شد كه آيه در رجعت است و مراد از آيه طلوع خورشيد از مغرب است . يعنى ظهور حضرت قائم (عليه السلام) بنابراين ايمان و توبه سودى ندارد.
و نيز دليل آيه شريفه : فلما راءوا باءسنا قالوا آمنا بالله وحده و كفرنا بما كنا به مشركين # فلم يك ينفعهم لما راءوا باءسنا سنة الله التى قد خلت فى عباده و خسر هنالك الكافرون (1380) يعنى : ((هنگامى كه شدت و قدرت ما را ديدند گفتند به وحدانيت خدا ايمان آورده و به آنچه بدان مشرك شده بوديم كفر ورزيديم ، اما چون بعد از شدت و باءس ايمان آورده اند ايمان ايشان سودى ندارد، اين سنت الهى است كه در بين بندگان جارى است و در اين هنگام كافران زيان كار شده اند)).
در عيون (1381) از امام رضا (عليه السلام) روايت شده كه ((از آن حضرت پرسيدند به چه علت خداوند فرعون را غرق كرده در حالى كه ايمان به خدا و توحيد آورده بود؟ فرمود: چون به هنگام رويت باءس و شدت و قدرت ايمان آورده و ايمان در اين هنگام پذيرفته نيست ، و اين حكم الهى در گذشتگان و آيندگان جارى است ، خداوند فرمود: فلما راءوا باءسنا... تا آخر اين دو آيه .
در كافى (1382) روايت شده است كه : مردى مسيحى كه با زنى مسلمان زنا كرده بود را به نزد متوكل آوردند، متوكل خواست بر او حد را جارى كند، وى اسلام آورد، گفتند: ايمان او شرك را از بين برده و حد قتل را از او دور ساخته است . عده اى گفتند: سه حد بر او زده مى شود و عده اى فتاواى ديگر دادند. متوكل به امام هادى (عليه السلام) فرستاده و درباره آن پرسيد. حضرت فرمود: چندان او را مى زنند تا بميرد، فقهاء انكار و اعتراض كردند و گفتند: اين فتوى در كتاب و قرآن نيامده است و نيز سنت و پيامبر نيز چنين حكمى نكرده است . بار ديگر از آن حضرت پرسيدند، حضرت اين دو آيه را بعد از بسمله نوشت و متوكل دستور داد چندان او را بزنند تا بميرد)).
و نيز به دليل اين كه خداى تعالى فرمود: انا لننصر رسلنا والذين آمنوا فى الحياة الدنيا و يوم يقوم الشهاد(1383)
قمى (1384) روايت كرد كه ((مراد ائمه هستند)) و از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: ((به خدا قسم اين آيه در رجعت است . آيا نديده ايد كه پيامبران فراوانند و در دنيا يارى نشده اند و كشته شدند و نيز ائمه بعد از ايشان كشته شده و كسى ايشان را يارى نكرده است ؟ بنابراين يارى و نصرت الهى در رجعت است . و بعد از اين آيه يوم لا ينفع الظالمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار(1385) يعنى : ((روزى كه عذر خواهى ستمگران سود ندارد و ايشان از رحمت خدا دور شده و خانه اى بد خواهند داشت )).
چه اين كه روز دوم بيان براى روز اول است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: ((آن روز در رجعت است )). اين مطالب درباره كسانى است كه توبه ايشان پذيرفته نيست .
اما كسانى كه ايمان ايشان پذيرفته مى شود و توبه ايشان مفيد و سودمند است ، كسانى هستند كه زمان ائمه (عليهم السلام ) را درك نكرده و يقين به درستى مذهب اماميه ننموده اند، گرچه در فهم حقيقت كوشش لازم را نكرده اند، چه اين كه خداى - تعالى - فرمود: يا اءيها المدثر # قم فاءنذر(1386) و فرمود: انها لاحدى الكبر # نذيرا للبشر(1387) زيرا در دليل چهارم و پنجم در روايت منتخب البصائر از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه مدثر و نذير حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) است . و خداى - تعالى - فرمود: و له اءسلم من فى السموات والاءرض ‍ طوعا و كرها(1388)
اين در آيه دوازدهم بيان شد كه در رجعت است .
و نيز آيه شريفه ان الذى فرض عليك القرآن لرادك الى معاد(1389) در دليل يازدهم اخبارى بيان شد كه آيه ياد شده در رجعت است ، و تقريب دلالت در همه آنها اين است كه اگر توبه و ايمان از ايشان پذيرفته نمى شد در انذار و دعوت فائده اى متصور نبود بلكه له اسلم من فى السموات ... صريح مطلب ماست .
و نيز به دليل آيه شريفه هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون (1390) يعنى : ((او كسى است كه پيامبرش را بر هدايت و دين حق فرستاده تا بر همه اديان چيره شود. گرچه مشركان خوش نداشته باشند)).
شرح اين آيه و نيز بيان اين كه آيه در رجعت نازل شده در امر سوم از لمعه سوم و دليل بيست و دوم بيان شده است .
ظاهر اين است كه نهايت پذيرش ايمان و توبه تا خروج دابة الارض و صاحب عصا و ميسم (داغ ) و خاتم (انگشترى ) يعنى اميرالمومنين (عليه السلام ) است كه در آخرين دفعه خارج مى شود و نيز شيطان را مى كشد و مومنين و كافرين را با علامت و داغ ايمان و كفر در روى ايشان داغ مى زند.
چنان كه در كافى (1391) به اسنادش به ابو الصامت حلوانى از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: به من شش چيز داده شده : علم منايا و بلايا، فصل الخطاب و من صاحب كرات و دولة الدول و صاحب عصا و ميسم و دابه اى كه با مردم سخن مى گويد هستم . و در البصائر(1392) از على بن حسان همانند اين روايت شده است .
و در كافى (1393) از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: ((اميرالمومنين (عليه السلام) بسيار فرمود كه من بخشش كننده بهشت و جهنم هستم و من فاروق اكبر و صاحب عصا و ميسم هستم )).
و در همان كتاب از محمد بن سنان همانند آن روايت شده است . و نيز در همان كتاب از سعيد بن اعرج از امام صادق (عليه السلام) مثل اين روايت كرده است . علت اين كه داغ كفر بر او مى نهد اين است كه ايمان و توبه او پذيرفته نمى شود.
آگاهى سوم : درباره كشتن ابليس
اخبارى كه در كشتن ابليس - لعنة الله - وارد شده مختلف است .
در علل (1394) از امام صادق (عليه السلام) از ((الوقت المعلوم )) پرسيده شد. فرمود: ((يوم الوقت المعلوم روزى است كه در صور يك بار مى دمند و ابليس بين دميدن اول و دوم مى ميرد.
و عياشى (1395) از آن حضرت روايت كرده كه از آن حضرت در اين باره پرسيدند، فرمود: آيا مى پندارى كه اين روز، روز حشر همه مردم است ؟ خداوند ابليس را تا روزى كه قائم ما مبعوث مى شود مهلت داده است . هنگامى كه قائم ما در مسجد كوفه مبعوث مى شود ابليس مى آيد و در جلوى آن حضرت به زانوانش حركت مى كند و مى گويد: واى بر او از اين روز، آن حضرت پيشانى او را مى گيرد و ذبحش مى كند، آن روز يوم الوقت المعلوم است )).
و قمى (1396) از آن حضرت روايت كرده است كه فرمود: ((يوم الوقت المعلوم )) روزى است كه رسول خدا بر صخره اى كه در بيت المقدس ‍ است ابليس را ذبح مى كند)).
گويم : يعنى در رجعت و روايت درباره اين آيه از امام باقر (عليه السلام) در دليل هفتم آورده شده كه كشتن شيطان به دست رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است . آن حضرت با نيزه اى كه بين دو كتف او فرو مى كند او را مى كشد. با اين ضربه پيروان او نيز در فرات در سرزمين روحا هلاك مى شوند)).
گويم : وجه جمع بين اين اخبار اين است كه از اختلاف اين اخبار ظاهر مى شود كه شيطان نيز ((كراتى )) دارد، چنان كه اميرالمومنين (عليه السلام ) داراى ((كراتى )) است ، چه اين كه وى مظهر كامل عالم نار است و آن حضرت مظهر كامل عالم نور است پس مظهر همه مراتب اسم الله است و ابليس مظهر مراتب اسم مضلّ است و خداوند سر آن دو را در همه نفوس ‍ گذاشته ، چه اين كه بايد حقيقت اختيار در همه پياده شود. در اين باره گفتگوهاى كاملى در فقره ((و اعلام التقى )) و فقرات قبل از آن شده و ادله آن ذكر گرديده است .
بنابراين مادامى كه تكليف باقى است بايد در عالم اكبر مظهرى براى اين دو اسم موجود باشد. چنان كه در عوالم صغرى نيز بايد مظاهرى داشته باشند. و لذا بعد از كشته شدن شيطان توبه و تكليفى نيست و زمين از همه مظاهر شيطان در نهان و آشكار پاك مى شود و در زمين تنها خداى يگانه عبادت مى شود و هيچكس به خدا شرك نمى ورزد. بنابراين خداوند با همه اسماء عبادت مى شود و دين پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بر همه اديان چيره مى شود. و الحمدلله رب العالمين .
فرمود:
منتظر لاءمركم مرتقب لدولتكم
امر به معناى حادثه است و مراد زمان دولت و رجعت و تمكن ايشان در زمين و خلافت ايشان است .
((الارتقاب )) انتظار.
((دولة )) به فتح دال نوبت .
گويا با اين جمله انشاء استحباب اين دو فقره را نموده است . (يعنى خواست بگويد انتظار امر و دولت ايشان مستحب است و اين استحباب با اين جمله انشاء شده است ).
در كافى (1397) به اسنادش به عمار ساباطى از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه ((از آن حضرت پرسيدم : كدام يك بهتر است آيا عبادت پنهانى با امام مستتر و پنهان در دولت باطل افضل است و يا عبادت با ظهور حق ... آن حضرت فرمود: شما در ورود به دين خدا و نماز و روزه و حج و ديگر خيراتى كه خداوند توفيق دده و به عبادت خدا در پنهان با دشمنان خود و با امام پنهان و مطلع او و شكيبا و منتظر دولت حق و ترسان بر امام و خويش از شاهان ستمگر از ديگران پيشى گرفتيد و پيوسته به حق امام و حقوق خويش مى نگريد كه در دست ستمگران است و ايشان شما را منع كردند و شما را ناچار به زندگى دنيوى و طلب معاش با شكيبايى بر دين و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده اند، بنابراين خداوند اعمال شما را در دنيا مضاعف كرده است ، پس گواراى وجود شما باد!...))
و در همان كتاب (1398) به اسنادش به اميرالمومنين در خطبه اى فرمود: ((ايشان پيروان دانشمندانند كه با اهل دنيا همراه شدند و طاعت خدا و اولياى الهى را نمودند و با تقيه در دين و ترس از دشمنان ذوب شدند لذا ارواح ايشان به محل اعلى آويخته ، و على و پيروان ايشان در دولت باطل ساكت و صامتند و منتظر دولت حق اند و خداوند حق را با همه خصوصيات محق مى سازد و باطل را نابود مى گرداند، خوشا به حال ايشان چه اين كه در حال آرامش بر دين خود شكيبا هستند. چه اشتياق فراوانى براى ديدن ايشان در زمان ظهورشان دارم ، و خداوند ما و ايشان را در بهشت عدن به همراه پدران و همسران و فرزندان ايشان جمع مى كند)). و اخبار براى انتظار فرج و ترغيب به آن فراوان است .
فرمود: