صحيفه نور جلد ۷

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۰ -


نـظـر دارد نـظـر بـدهـد و بعد از نظر دادن به اين مجلسى كه بنا است درست بشود، مردم خودشان اين مجلس را تاءسيس بكنند آنجا آنها بررسى بكنند، آنها تصويب بكنند بعد هم خوب مردم ، و من گمان ندارم كه در دنيا ازاين فرمى كه طرح شده است الان ، بهتر فرمى است كه هست و در دنيا از اين بهتر نداريم ما كه در اختيار ملت در دو دفعه باشد. در هر جا بـه اصـطـلاح ايـنـها هيچ دموكراسيى بالاتر از اين نيست كه يك مطلبى در اختيار مردم دو دفـعه قراربگيرد. مجلس مؤ سسان كه درست مى كردند يك دفعه اختيار مردم بود و آن اين است تعيين آن آقا را بكنند. رفراندم اگر بود يك دفعه در اختيار مردم بود كه يكى ديگر قـانـونـش را بـنـويـسـد مـثـل فـرانـسـه در جـمـهـورى پنجمش كسان ديگر از اجزاى دولت و وزارتـخـانـه ها و اينها قانون را نوشتند، يك چند نفرى هم از مجلس شورا و اينها بود كه بعد به رفراندم گذاشتند قانون اساسى شان را اما اين قانون اساسيى كه الان بنا هست بـر آن ، دو دفـعـه در اخـتـيـار مـردم اسـت ، يك دفعه اينكه مردم اين اشخاصى كه اطلاعات دارنـد از قـوانـيـن ، اطـلاعـات دارنـد از اسـلام اطـلاعـات دارنـد از آن ، بـراى مـردم هـسـتـند، دلسوزند براى مردم ، امين هستند، يك همچو اشخاصى را تعيين كنند براى بررسى قانون اسـاسـى و درسـت كردن و اينطور چيزهايش ، به اين هم اكتفا نكنند باز يك دفعه ديگر در اخـتـيـار مـردم بـگـذارنـد كـه حـالا بـعد از اينكه نمايندگان شما اين را تصويب كردند يا تـصـديـق كـردنـد بـه ايـنـكه اين بسيار خوب است و صحيح است و موافق با اسلام است و موافق با مصلحت كشور است ثانيا بيايند به مردم بگويند آقا اينى كه ، كسانى كه شما تـعيين كرديد، تعيين كردند، بيائيد باز خودتان هم باز بفرمائيد. در دنيا يك همچو چيزى نـيست و حالا هم كه مى بينيد كه بعضى ها نق نق مى زنند اينها همانها هستند كه نمى خواهند اين مملكت يك آرامشى پيدا بكند. هر جايش را بگيرى باز يك صدايى ديگرى در مى آورند، هـر جـايـش را، مـردم را شـمـا از اينجا بشناسيد ببينيد كه حرف هائى كه مى زنند روى چه اسـاسـى دارد. ايـنـهـائى كـه الان دارنـد هـى داد و قـال مـى كـنـنـد ايـنـهـا خـوب ، حـرفـشـان چـيـزى نـيـسـت كـه قـابـل ذكـر بـاشـنـد لكـن بـبـينيم چه جور اشخاصى نق مى زنند راجع به همين معنا هم كه بـهـتـريـن تـرتـيبى است كه در دنيا واقع شده است و مى خواهد واقع بشود. براى همين هم بـاز يـك اشـخـاصى اشكال مى كنند. اين براى يا مى خواهند اظهار فضلى بكنند، خوب آن مـانـعـى نـدارد، خـوب اشـخـاصـى دلشـان مى خواهد اسمشان توى روزنامه باشد و اظهار فـضـلى بـكـنـنـد، اظـهـار روشـنـفـكـرى بـكـنـند، ما مضايقه از اين نداريم كه آقايان اظهار فـضـل خـودشان را بكنند لكن جورى نباشد كه بخواهند يك مطلبى را كه مى خواهيم زودى تـمـام بشود و اين مملكتى كه الان توطئه دارند مى كنند توطئه ها جمع به هم بشود و يك وقـت خـداى نـخـواسـتـه بـعـد از دو سـه سـال كـه قـانـون اسـاسـى را مـا تـا دو سـه سـال طـول بـدهـيـم و مـجـلس مؤ سسان تا دو سه سال ، اين اسباب زحمت بشود. و بهترين طريقى كه اصلا در دنيا هم سابقه دارد يعنى به استثناء آن جهتش خود مردم و وكلايشان را تـعـيـيـن مـى كـنـنـد و چـيـز، رفـرانـدم سـابـق دارد و بـررسـى از قـانـون اسـاسـى هم با اهـل خـبـره ايـن هـم سـابـقـه دارد در فـرانـسـه اى كـه ايـن بـه قـول همين شماها، يعنى به قول همين روشنفكرها، مهد آزادى و مهد دمكراسى است اين سابقه دارد ايـن بـهتر از آن است . براى اينكه آنجا از وزرا و از نخست وزيرى و از اشخاصى كه منتخب مردم نبوده است با چند نفر هم از منتخبين مردم ، اينها با هم جمع
شدند، اين منتخبين در غير اين جهت ، آنها هم منتخب براى اين جهت نبودند. مجلس شورا و مجلس سنا منتخب براى نگاه كردن درقانون اساسى نبوده ، انتخاب كرده اند اما نه انتخاب براى قـانـون اسـاسى ، از منتخبين آنها كه انتخاب براى قانون اساسى هم نبوده و از وزرا و از امـثـال ايـنـهـا يك گروه هايى جمع شدند با هم ، تدوين كردند، اينكه تدوين شد به آراء عمومى گذاشتند راءى دادند اين تمام شد. اين بهتر است كه ديگر بالاترين (به اصطلاح شـمـا) دمـكراسى در دنيا و مهد آزادى اينطور درست كرده است يا اينكه حالا ايران كه شماها روشـنـفـكـرهـا اعـتقادتان اين است كه يك مملكتى است كه مردمش هيچ نمى فهمند عرض بكنم هـمـچـو اهـانـت مـى كـنـيـد بـه مـردم و هـمـچـو خـودتـان را بـاخـتـيـد در مـقـابل غرب كه خيال مى كنيد ما هيچ چيز نداريم و آنها همه چيز دارند، حالا آن بهتر است يا اين بهتر است ؟ در همان معنائى كه مهد عرض بكنم آزادى و اساس و دمكراسى است آن بهتر است يا اين كه آنى كه مى خواهد بررسى كند در قانون اساسى ، منتخب خود مردم باشد و بـعـد از ايـن هـم كـه چـيـز شـد خـود مـردم راءى بـدهـنـد. آنـى كـه بـهـتـريـن طـريـقـش بـه خـيال آنها بوده ، اين است كه يك اشخاص ديگرى اين را بررسى بكنند كه مبعوث از مردم نـيستند و بعد مردم خودشان راءى بدهند. ما مى گوئيم نه ، آنى هم كه مى خواهد بررسى بـكـنـد، آن هم مبعوث از مردم ، بعد هم خود مردم راءى بدهند. ديگر بهتر از اين چيزى اصلا نـيـست و اين نق نق ها هم جز اينكه يا اظهار فضيلت است (كه هيچ مضايقه اى نيست ) يا خدمت به اين است كه نگذارند درست بشود بلكه اين پاليزبان !!! نمى دانم !!! و اين اويسى و ايـنـهـا كـه در سـر حـدات دارنـد فـتنه مى كنند بلكه بتوانند، لكن آقايان بايد بدانند ديـگـر گـذشـت ، نـمـى تـوانـنـد و نـمى شود اين چنين چيزى . انشاءالله همه موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 1 / 4 / 58
بيانات امام خمينى در ديدار با سفير يمن شمالى  
بسم الله الرحمن الرحيم
تـشـكـر مـى كـنـم از ايـنـكـه بـه مـلاقـات مـن آمده ايد و همين طور از ملت شما. اسلام يك دين آسمانى است كه براى ارشاد ملت ها و رفع اختلاف بين آنان و هدايت به كمالات انسانى و رفع ظلم و بيدادگرى آمده است لكن مسلمين مجموعا و تقريبا همين طور دولت هاى اسلامى از آن سـرى كـه اسـلام بـراى آن آمـده اسـت يـا غـافـل بـودنـد و يـا تـغـافـل كـردنـد و هـمـه گـرفـتـارى هـائى كـه بـراى مـسـلمـيـن در طـول تـاريـخ ايـجـاد شـده اسـت بـراى هـمـين جهت است كه از تعليمات اسلام دور بودند و نـتـوانـستند آن هدايتى را كه اسلام براى آن آمده است ادراك كنند و يا به واسطه اغراضى كه داشتند نتوانستند انجام بدهند. مشكل عمده مسلمين همان دورى از اسلام و قرآ ن است و اگر مـسـلمـيـن بـه حـسـب امـرى كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى فـرمـوده اسـت : (و اعـتـصـمـوا بـحـبـل الله جـمـيـعـا و لا تـفـرقـوا) اگـر بـه هـمـيـن يـك امـر و نـهـى عـمل مى كردند تمام مشكلاتشان ، مشكلات سياسى ، اجتماعى و اقتصاديشان رفع مى شد و هـيـچ قـدرتـى نمى توانست با آن مقابله كند لكن مع الاسف به واسطه غفلت بعضى و عدم توجه بعضى و تغافل بعضى از اين امر محروم ماندند و تا اين امر الهى تحقق پيدا نكند بـايـد مـسـلمـيـن انـتـظـار گـرفـتـارى هـاى بـيـشـتـر داشـتـه بـاشـنـد. مـشكل ديگرى كه هست عدم تفاهم بين دولت ها و ملت است . جدائى ملت از دولت بلكه رو در رو قـرار گـرفـتـن آنـهـا مـوجـب ضـعـف آنـهـا و گـرفـتارى دولت و ملت شده است و تا اين مـشـكـل خـود را دولت هـا رفـع نـكـنـنـد، روى سـعادت را نخواهند ديد و هميشه گرفتار دست خـيـانـتـكـاران و اجـانـب خواهند بود. من از خدا مى خواهم كه مسلمين را بيدار و آشنا به وظائف اسلامى بكند.
تاريخ : 1/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن كاراته ايران  
بسم الله الرحمن الرحيم
انـشـاءالله خداوند به همه شما توفيق بدهد و قدرت شما را، هم قدرت جسمى و هم قدرت روحى عنايت كند.
الان مـملكت ما احتياج به قدرت روحى دارد و هم احتياج به قدرت جسمى . و اميدوارم كه شما در هـر دو مـرتـبـه ، هـم درجـانب روح و هم در جانب جسم خودتان را تقويت كنيد. و تقويت در جانب روح به اين است كه توجه تان به خداى تبارك و تعالى زياد باشد، اتكائتان به قـدرت لايـزال حـق تعالى باشد و نظرتان نظر الهى باشد و تبعيت از احكام خدا بكنيد و در جـسم و جان هر دو فداكار اسلام باشيد و همه فداكار اسلام باشيد. و من اميدوارم كه در پـنـاه اسـلام هـمه قدرت ها، همه قواه ها قدرتمندتر بشوند، قوت دارتر بشوند و شماها انشاءالله براى مملكت آبرومندى تهيه كنيد و مملكت ما را معروف كنيد در همه جا، چنانچه در ايـن نـهـضـت بحمدالله همه جا معروف شد و همه با چشم احترام به اين ملت نگاه مى كنند و عـمـده ايـن اسـت كـه از اين به بعد هم ما اين احترام را حفظ بكنيم ، به اينكه همه با اخلاق اسـلامى و با آداب اسلامى باشيم تا انشاءالله اين قدرت و اين قوت در جاى خودش خرج بشود و نهضت اسلامى ما به ثمر برسد. خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند در دنيا و در آخرت .
تاريخ : 1 / 4 / 58
پاسخ امام خمينى به نامه آقاى يوسف كرمعلى  
بسمه تعالى
جناب آقاى يوسف كرمعلى دامت توفيقه
نـامـه جـنـابـعـالى و اعـضـاى مـحـتـرم جـمـعـيـت خـوجـا اثـنـى عـشـرى كـشـور كـنـيـا واصـل گـرديـد. از اظـهار تبريك و پشتيبانى از استقرار جمهورى اسلامى در كشور ايران كـه نـموده بوديد، متشكرم و از خداى تعالى عظمت و موفقيت عموم مسلمانان جهان و پيروزى آنان را بر دشمنان خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 2 / 4 / 58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنى در جمع گروهى از بانوان لنگرود و پاسداران انقلاب اسلامىهمدان
رسالت انبيا، تزكيه نفوس و مهار جهات مادى افسار گسيخته انسان
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن چـنـد كلمه با آقايان و خواهران د ر مفاد اين آيه شريفه كه آن خواهر خواند عرض كنم . خـداى تـبـارك و تـعـالى مـى فـرمـايـنـد كـه مـن منت گذاشتم بر مردم به اينكه پيغمبر را فـرسـتـادم كه آيات مرا براى مردم تلاوت كند (ويزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه ) تـزكيه رامقدم ذكر فرموده است از علم ، از حكمت . آيات شريفه قرآن در هر ذره از آن نكات هـسـت . جـهت اينطور نيست كه مثل يك نويسنده باشد كه مقدم و مؤ خر بودنش ممكن است كه در نـظـر نـبـاشـد. تـلاوت آيـات شـريـفـه ، خـوب هـمـان رسـالت اسـت يـعـنـى رسـول آمـده اسـت كه آيات قرآن را بر مردم تلاوت كند، تلاوت براى چه ؟ تلاوت كند و مردم را تزكيه كند، نفوس مردم را تزكيه كند تطهير كند.
انـسـان دو جـنـبـه دارد: جنبه معنوى و جنبه ظاهرى . جنبه ظاهرى همين است كه مى بينيد و همين دنـيـاسـت كه مى بينيد و همين ماديات است كه مشهود است و جنبه معنوى جنبه ديگرى است كه مـاوراى ايـن عالم است ، در انسان است . اما انسان مجموعه همه عالم است كانه خداى تبارك و تـعـالى دو نـسـخـه مـوجـود فـرمـوده اند : يك نسخه تمام عالم ، يك نسخه كوچك اين است . انـسـان عصاره همه موجودات عالم است يعنى در انسان همه چيز هست و خداى تبارك و تعالى تـوجـه و عـنايت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اينكه پيغمبرانى فرستاده اسـت بـراى ايـنـكـه هـم آن جـهـت مـعـنـويت را كه اهم است و تمام نظر به اوست تربيت كند، تـزكـيـه كـنـد مـردم را، تـهـذيـب كند مردم را، تعليم بدهد مردم را، حكمت تعليم كند، كتاب تعليم كند و هم اين جهات مادى افسار گسيخته رامهار كند. اينها كه مادى هستند ماديت را به طـور افسار گسيختگى توجه به آن دارند و انبيا آمده اند كه همين ماديات را و همين امورات مـادى كه انسان نسخهاى از آن هم هست ، عصارهاى از آن هم هست و انسان را طورى تربيت كند كـه مـاديـات هـم در مـهـار مـعـنـويـات بـاشـد. اصـل اسـاس ، مـعـنـويـات اوسـت . اصـل اسـاس ايـن اسـت كـه هـيـچ تـعليم و تربيتى در دنيا و هيچ رژيمى در عالم (از تمام رژيم ها كه بگيريد) توجه به آن معنويت انسان ندارند. اينكه توهم مى شود كه فرق ما بين رژيم اسلامى و انسانى با ساير رژيم ها اين است كه در اين عدالت هست ، اين صحيح اسـت لكـن فـرق ايـن نيست ، فرق ها هست ، يكى از فرق هايش قضيه عدالت اجتماعى است . هيچ يك از رژيم دنيا غير از اين رژيم توحيدى انبيا توجهش به
مـعنويات انسان نبوده است ، در نظر نداشته است كه معنويات را ترقى بدهد. آنها همه در دنـبـال ايـن بـوده انـد كـه ايـن ماديات را استفاده از آن بكنند و يك نظام مادى در عالم ايجاد بـشود و انبيا اصلش آمده اند براى تزكيه نفوس انسانى ، تعليم و تربيت كتاب و حكمت و مـهاركردن اين طبيعت كه انسان قبل از مهار كردن طبيعت به دست انبيا به طور اصلاح همه چـيـز را مـى خـواهد. در انسان كما اينكه يكى از موجودات عالم است كه يك حيوانى است منتها حـيـوان قـابـل تـربيت . هيچ يك از چيزهائى كه در انسان ، قوائى كه در انسان است محدود نـيـسـت . انـسـان شـهـوتـش مـحـدود نـيـسـت بـه ايـنـكـه نـظـام داشـتـه بـاشـد مـثـل سـاير حيوانات ، بلكه از ساير حيوانات هم بدتر است . غضب انسان محدود نيست به ايـنـكـه در يـك مـوردى اعـمـال غـضـب بـكـنـد، در يـك مـوردى نـكـنـد، غـيـر مـحـدود اسـت . ايـن مـثل اين است كه سلطه بر ساير كشورها،بر ساير گروه ها محدود نيست كه با يك نظمى بـر آنـهـا غـلبـه كـنـد، غـير محدود است . انسان شهوتش همچو غير محدود است كه هيچ مرزى نـدارد، هـيـچ فـرقـى مـابـيـن افـراد نيست ، اگر غضب كند مرزى ندارد كه در آن مرز محدود بـاشـد. مهار تا نشود، تا اشخاصى كه بايد مهار كنند اين قواى انسان را، تا مهار نكنند غـيـر مـحدودى و مطلق است . انبيا آمده اند كه با تعليم و تربيت الهى و با تزكيه نفوس مهار كنند اين قوه هاى غيرمحدود انسان را.
بر طبق موازين كتاب و سنت اعمال قدرت كنيد
اين مقدمه را كه من عرض كردم برا ى اين است كه ماالان در معرض يك خطر عظيم واقع هستيم كـه ايـن خـطـر از خطر رژيم سابق براى ما بيشتر است و آن خطر افسار گسيختگى است . خـطر افسار گسيختگى كه انسان بعد از اينكه خودش را آزاد ديد، بعد از اينكه ديوارهاى اسـتـبـداد را شـكـسـتـه ديـد، بـعـد از ايـنـكـه از زندان 35 ميليونى بيرون آمد، حالا افسار گـسـيـخته بشود، هر چه مى خواهد بكند، يعنى برخلاف اين تعليماتى كه انبيا از صدر عالم تا حالا آورده اند كه مهار كنند اين قواى انسان را، مهار كنند اين قدرت هائى كه انسان دارد، مهار كنند اين شهواتى كه انسان دارد، حالا كه ما، ملت ما به واسطه همتى كه كردند و بـه واسـطـه همتى كه كردند و به واسطه آن ايمانى كه داشتند خداى تبارك و تعالى آنـهـا را مـوفق كرد و غالب شده اند بر طاغوت ، حالا مهار گسيخته بشود. اين خطر، خطر بـزرگـى اسـت كـه تـعـاليـم انـبـيـا را بـه بـاد مـى دهـد، زحـمـت هـاى رسـول اكرم را به باد مى دهد، آبروى اسلام را از بين مى برد. الان آبروى اسلام بسته است به اعمال شما مردم ايران كه مردم عالم متوجه اند به اينكه ببينند چه مى كنيد. اينكه الان آزادى به دست شما آمد و از اختناق بيرون رفتيد، آيا چه مى كنيد؟ آيا افسار گسيخته شديد؟ ديگر حدى ندارد كارها؟ مرزى ندارد كارها؟ پاسداريد و تفنگ داريد و قوه داريد و قـدرت داريد و به خانه ها مى ريزيد، مال مردم را مى بريد، هتك آبروى مردم را مى كنيد؟ يـا نـه ، تـربيت ، تربيت اسلامى است ، حد و مرز دارد، حدود دارد در اسلام ، اگر چنانچه يـك كـسـى بـا ديـگـرى هـم دشـمـنـى داشته باشد (كه در اسلام نبايد داشته باشد) اگر چـنـانـچـه كـسـى فـرزند كسى را كشته باشد، حقى كه اسلام به او داده اين است كه روى مـوازيـن آن را قـصـاص بـكنند هيچ حق ديگرى ندارد يعنى اگر چنانچه فرزند يك نفر را، فرزندهاى
يك نفر را، عشيره يك نفر را، يك نفر قتل عام بكند و همه را بكشد، در اسلام اين است كه اين را بـايـد قـصـاص كـرد بـيـش از ايـن حـقـى بـراى كـسـى قائل نيست ، يك فحش حق ندارد بدهد، يك سيلى حق ندارد بزند.
آيـا امـروز كـه قـدرت دسـت مردم آمده است و در مقابل قدرت ها خود مردم هم قدرت پيدا كرده اند، پاسبان ها قدرت دارند، سپاهى ها قدرت دارند، آيا قدرت را روى موازين كتاب و سنت ، روى تـعـليـمـات رسـول اكـرم صـلى الله عـليـه و آله اعـمـال مـى كـنـنـد، يـا هر چه پيش ‍ آمده ، آمد. حالا كه قدرت داشت ، هر جا كه مى تواند اين قـدرت را اعـمـال مـى كـنـد، دنـبـال ايـن نـيـسـت كـه روى حـق بـاشـد، دنـبـال ايـن نـيـسـت كـه روى عـدالت بـاشـد، دنـبـال ايـن اسـت كـه اعـمـال قـدرت خـودش را بـكند، همان افسار گسيختگى كه حيوانات دارند، حيوانات افسار گـسـيـخـته اند، ميزان ندارد كارشان انسان را كه انبيا تربيت مى خواهند بكنند، مى خواهند محدودش كنند به حدودى ، روى قوانينى ، روى مرز و بومى باشد. آيا امروز كه ايران يك مركزى شده است كه چشم هاى دنيا به اين مركز دوخته شده و همه عالم دارند دانشمندانشان مـطـالعـه مـى كـنـنـد در احـوال ايـن مـمـلكـت و ايـن مـلت ، آيـا ايـن مـلت حـالا دنـبـال ايـن مـطـلب هـسـت كـه مـا يك كارى بكنيم كه حفظ آبروى اسلام بشود؟ما مى گوئيم جـمـهـورى اسلامى ، آيا رباخورها به جمهورى اسلامى اعتقاد دارند و باز مشغولند؟ آيا آن اشـخـاصى كه ظلم مى كردند و حالا قدرت دست يك اشخاص ديگر افتاده و اينها با قدرت هـستند، به جمهورى اسلامى معتقد هستند؟اگر معتقد هستند به جمهورى اسلامى ، بايد حكومت اسـلامـى مـثـل حـكـومـت عـلى ابـن ابـيـطـالب سلام الله عليه باشد. مردمى كه در اين حكومت زندگى مى كنند همه اسلامى باشند، تابع باشند. اينطور نباشد كه كارهائى بشود كه در خـارج مـنـعـكـس بـشـود كه اينها يك مشت وحشى بودند، وقتى كه از دام بيرون افتادند خودشان وحشت كردند. مسؤ وليت خطير روحانيون در حفظ حيثيت اسلام
بـرادرهـاى مـن ! خـواهـرهـاى مـن ! امـروز آبـروى اسـلام بـسـتـه بـه اعـمـال مـاهـا، اعـمـال شـمـاهـاسـت ، امـروز آبـروى اسـلام بـسـتـه بـه اعمال روحانيون است . روحانيون كه مربى انسان ها هستند به جاى انبيا نشسته اند، مبعوث از طـرف انـبـيـا هـسـتـنـد. آبـروى اسـلام امـروز، آبـروى اسلام در ايران و امروز بسته به اعمال همه است و خصوصا روحانيون . اگر خداى نخواسته از اين طايفه يك اشتباهى صادر بـشـود، يك خطايى صادر بشود، اين به پاى اسلام تمام مى شود. متوجه باشيد كه مسؤ وليـت بـزرگ اسـت ، هـمه مسؤ وليم ، همه مسؤ وليد لكن روحانيون بيشتر مسؤ ولند. مبادا يـك وقـت اعـمـالى صـادر بـشـود از ايـن طـايـفه كه همانطور كه گفته مى شود و اشخاص مغرض گفته اند و مى گويند كه ما از زيربار ديكتاتورى رضاخان بيرون آمديم و زير بـار ديـكـتـاتـورى آخـونـدها واقع شديم . آخوند ديكتاتور نيست و ديكتاتور آخوند نيست . اگـر رسـول اكـرم ، امـيرالمومنين (سلام الله عليه ) خداى نخواسته ديكتاتور بودند، آخـونـد هـم بـايـد ديـكـتـاتـور بـاشـد لكـن آنـهـا نـبـودنـد، آنـهـا هـيـچ وقـت اعمال قدرت را
بـر غـيـر مـوضـعـش نـمـى كـردنـد، آنـهـا بـودنـد كـه بـه حـسـب نـقـل وقـتـى كه حضرت اميرسلام الله غلبه كرد بر يك دشمن و او تف انداخت به صورت امـيـرالمـومـنين ، پاك كرد. گفته مى شود كه آمدند بعد او را از بين بردند و از ايشان سؤ ال شد، گفت ترسيدم كه براى خدا نباشد براى اين باشد كه او به من اهانت كرده . اهانت را، اهـانـت بـه يـك مـوجـودى كـه هـر كـه او را اهـانـت كـنـد واجـب القـتـل اسـت ، هـر كـه بـه رسـول خـدا اهـانـت كـنـد، هـر كـه بـه ائمـه خـدا اهـانـت كـند واجب القـتـل اسـت ، در عـين حال براى اينكه خودش بوده و حقى براى خودش بوده و مى خواسته كـه خـالص بـاشـد ايـن كـارى را كـه مـى فـرمـايـد، تـحـمـل كـرد تـاايـنـكـه مبادا يك وقت يك خللى در قصد واقع بشود. آقايان علماء اعلام مسؤ وليـتـشـان زيـاد اسـت چـنـانـچـه شـغـلشـان از هـمـه شـغـل هـا شـريـفـتـر اسـت . شـغـل ، شـغـل انـبـيـا اسـت و مـسـؤ وليـت انـبـيـاء و هـمـه و هـمـه مـسـؤ ول هـسـتـيـم . هـمـه هـستيم كه بايد با رعايت صحيح رفتار كنيم (كلكم راع ) همه بايد مراعات حدود بكنيم . مراعات امورى را كه بايد بكنيم ، بكنيم . همه بايد بنده خدا باشيم ، بـنـده خـدا در احـكـام ، هـر چه فرموده است عمل بكنيم ، نه هر چه خواستيم . امروز آبروى اسـلام بـسـتـه بـه اعـمـال شما آقايان ، شما برادرها، شما خواهرها و بالاتر علما، براى ايـنـكـه علما در راءس هستند و اگر در راءس يك خطائى خداى نخواسته واقع بشود سرايت مـى كـنـد، در راءس عـلمـا هستند و اگر در راءس يك خطائى واقع بشود مردم او راپاى انبيا دارنـد و مـى گـويـنـد تعليم آنهاست ، لااقل دشمن هاى ما مى گويند اسلام همين بوده است . الان دشمن ها دنبال اين هستند كه اين نهضت را، اين نهضت اسلامى را يك كارى بكنند كه لكه دار بـشـود. شـكست مهم نيست ، لكه دار شدن مهم است .اگر ما با آبرومندى شكست بخوريم اهـمـيـتـى نـدارد، انبيا هم شكست خوردند، اگر نهضت ما خداى نخواسته با آبرومندى از بين بـرود آبرو محفوظ است ، در تاريخ محفوظ خواهد ماند. شكست بخوريم ، حضرت امير هم از مـعـاويه شكست خورد، اما اگر شكست معنوى بخوريم ، اگرحالا كه اسلام دست ما آمده است ، امـانـت اسـت پيش ما، اگر ما به اين امانت خيانت بكنيم ، اگر خداى نخواسته از حدود تجاوز بكنيم ، اين نهضت آلوده مى شود و در خارج گفته مى شود اين هم اسلام ، پاى اسلام حساب مى كنند نمى دانند كه اسلام اين نيست . اگر ما خطا بكنيم ، ما خطا كاريم نه اسلام . كارى نكنيد و كارى نكنند و علما كارى نكنند و بزرگان قوم كارى نكنند و متفكران كارى نكنند كه اسـلام لكـه دار بـشـود، كـه مـكتب لكه دار بشود. ما خودمان از بين برويم اشكالى ندارد، نـهـضـتـمـان هم از بين برود اشكالى ندارد لكن اگر خداى نخواسته مكتبمان از بين برود، مـكتب ، مكتب توحيد است ، مكتب اسلام است ، مكتب خداست . اگر ما كارى بكنيم كه اين مكتب لكه دار بـشود، در دنيا بگويند كه وقتى كه كار به دست خود مردم افتاد، وقتى كار به دست پاسداران اسلام افتاد، گفتند ما پاسداران اسلاميم ، اگر كار به دست علماى اسلام افتاد، گـفـتـنـد مـا عـلمـاى اسـلام هـستيم ، ما جانشين انبيا هستيم ، اگر يك وقت خطا واقع بشود، اين مساءله از آن خطاهاى كوچك نيست ، امروز مسائل بزرگ است ، امروز خطاها كوچكش هم بزرگ است ، امروز اسلام در دست ماست تا ما چه بكنيم ، قرآن كريم در دست ماست تا ما چه بكنيم . آيا كارى بكنيم كه به ما بگويند كه اين هم اسلام ؟پاى اسلام حساب مى شود.
پـاسـداران قـرآن و اسلام باشيد برادرها! از پاسدارى خوب پاسدارى كنيد. محور اسلام باشيد. پاسدار اسلام و قرآن باشيد. پاسدارى از اسلام بكنيد. همين ديروز به من اطلاع دادنـد كـه يـك پـاسـدارى در قم يك كسى را همينطور كشته است .(يكى از حضار :(برادر ايـشـان اسـت ) بـرادر هـر كـس باشد بايد كشته بشود بايد، بله ؟ امام در جواب سخنان يـكـى از حـضار سؤ ال مى فرمايند: برادر مقتول است ؟ قصاص مى شود، شما حق داريد او را قـصـاص كـنـيـد و بـه دسـت شـمـا مى دهند و كشته خواهد شد. من امروز گفتم بايد كشته بشود. هر كه قدرت دستش هست هر كارى مى خواهد نبايد بكند. موازين دارد، ميزان دارد مطلب . كشتن يك مسلمان ميزان دارد، بيخود است مگر؟ كشتن يك بشر ميزان دارد بى ميزان نمى شود كسى را كشت .
مـن امـيـدوارم كـه خـداونـد مـاها را بيدار كند. خداوند ماها را هوشيار كند. خداوند به ما ايمان عـنـايـت كـنـد. خداوند انشاءالله شما را سعادتمند كند. خواهران و برادران من را هر جا هستند سعادتمند كند و از عهده اين مسؤ وليت بزرگى كه بردوش همه است انشاءالله با توفيق خداى تبارك و تعالى همه از اين عهده بيرون بيائيم . خداوند همه را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 2 / 4 / 58
پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژرف  
بسمه تعالى
حـضـرت لئونـيـد بـرژنـف صـدر هـيـات رئيـسـه شـورايـعـالى اتـحـاد جـمـاهـيـر شـوروى سوسياليستى
از پـيـام مـحـبـت آمـيـز آن حضرت و ابراز محبتى كه نسبت به جمهورى اسلامى ايران ابراز داشـتـه ايـد كـمـال تـشـكـر را دارم . از خـداونـد تـعـالى سـعـادت و رسـتـگـارى مـلل اتـحـاد جـمـاهـيـر شـوروى را مسئلت داشته و اميدوارم جمهورى اسلامى ما كه بر اساس اتـحـاد كـلمـه و بـر مـبـنـاى پـر ارج انـقـلاب اسـلامـى و محو رژيم طاغوتى بنا شده ، در هـمـبـسـتـگى و اتفاق ملل جهان و آسايش ابناء بشر نقش ارزندهاى ايفاء نمايد و جناب آقاى دكـتـر مـحمد مكرى حامل اين پيام هستند آرزو دارم ملت هاى جهان در راه صلح و آرامش همچنانكه خواست اسلام و ملت ماست پيوسته كوشا باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 2/4/58
پـــيـــام امـــام خـــمـــيـــنـــى بـــه اهـــالى آذربـــايـــجـــان در مـــورد كـــمـــك بـهسيل زدگان
بسم الله الرحمن الرحيم
حـادثـه دردنـاك و آتـش سـوزى و سـيـل ويـران كننده در تبريز كه موجب وفات بعضى از برادران شده است ، موجب كمال تاسف و تاثر است . به خانواده هاى برادران آذربايجانى كـه پـيـوسـتـه در مـسـيـر انـقـلاب اسـلامـى بـوده انـد و از جـان و مال دريغ نكرده اند تسليت عرض ‍ مى كنم و از خداى تعالى صبر و اجر آنان را خواستارم و دولت جمهورى اسلامى و موسسه شير و خورشيد سرخ و استاندار آذربايجان موظفند هر چـه زودتـر بـه تـرمـيـم خـسـارات وارده بـر بـرادران عـزيـزمـان بـشتابند و از برادران آذربايجانى تقاضا مى كنم كه با همت والاى خود برادران عزيز خود راكمك نمايند و اگر از بـابـت سـهـم مـبـارك امـام عـليـه السـلام هـمـراهـى نـمـايـنـد، مـورد قبول و مرضى ولى عصر عجل الله فرجه الشريف است .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 2/4/58
بيانات امام خمينى در ديدار با طلاب و روحانيون شهرستان تبريز 
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن امـيـدوارم كـه شـمـا آقـايـان كه در اين راه قدم برداشتيد و در مدرسه دينى و علمى وارد شديد، بعدها ازذخائر اين امت و از مبلغين اسلام باشيد. راه ، راه خوبى است و خطرناك . راه خـوبـى اسـت كـه راه انـبـيـاست ، انبيا، هم براى تربيت بشر آمده اند و علماء امت هم مربيان بـشـر بـايـد باشند. پس شغل ، شغل انبياست راه ، راه انبياء خطرناك است كه اگر ما به وظـايـف مـحـوله خـود عـمـل نـكـنـيـم ، غـيـر از ايـن اسـت كـه ديـگـران نـكـنـنـد. اگـر يـك بقال ، يك كارمند، يك شخصى كه سمت روحانيت ندارد، يك كار زشتى خداى نخواسته انجام بـدهد، اين براى خودش عيب است اما اگر شما انشاءالله روحانى شديد و هر كدامتان در يك بـلدى يـا در يـك مـمـلكـتـى انـشـاءالله سـرشـنـاس شـديـد و مـروج دين اسلام ، اگر خداى نـخـواسـتـه يـك انـحـرافـى در شـمـا پـيـدا بـشـود. ايـن انـحـراف ، انـحـرافـى نـيـست كه مثل ساير مردم باشد. شما نشانه خدا هستيد، نشانه اسلام انشاءالله خواهيد بود و كسى كه نـشـانـه خـدا و نـشـانه اسلام است ، بايد همه حركاتش ، همه سكناتش ، همه اعمالش ، همه گـفـتـار و كـردارش الهى باشد، روى موازين الهى باشد. مردم به روحانيون نظر دارند، تـوجـه دارنـد، توجه به پيغمبر اكرم كه اينها نمايندگان پيغمبر اكرم و امام زمان سلام الله عليه هستند. اگر خداى نخواسته از اينهائى كه نماينده هستند از طرف اولياء خدا، از طـرف رسـول خـدا، ايـنـهـا اگر يك وقت ، يك انحرافى از آنها پيدا بشود، شايد اشخاص غرضمند اين را به پاى اسلام حساب كنند، خيال كنند تعليمات اسلامى اينطور است و لهذا راه ، راه پـر خـطرى است و راه شريفى . جديت كنيد كه از اين راه پر خطر خوب عبور كنيد كـه ايـن صـراط اسـت . صـراط مـستقيم الهى از اينجا شروع مى شود. جسر جهنم از دنيا تا بـهـشـت امـتداد دارد و شما الان در بين راه هستيد و در صراط هستيد. توجه كنيد كه اين راه را مـنـحـرف نشويد. مستقيم اين راه را تا بهشت انشاءالله با سعادت پيدا كنيد و توجه داشته باشيد كه شما درآتيه انشاءالله در آتيه مربى مردم هستيد و مربى مردم بايد خودش منزه بـاشـد، مـهـذب بـاشـد. تـوجـه داشـتـه بـاشـيـد كـه آخـونـد شـغـلش بـزرگـتـريـن شغل ها و مسووليتش بزرگترين مسؤ وليت هاست . يك شخص روحانى مى تواند يك ملت را نـجـات بـدهـد و يـك شـخـص روحانى مى تواند يك ملت را به تباهى بكشد. توجه داشته بـاشـيـد كـه مـبـادا از آن اشـخاص ‍ بشويد كه يك ملت رابه تباهى بكشيد. از آن اشخاص بـاشـيـد كـه يـك مـلت را بـه سـعـادت برسانيد، يا شعاع شما در هر جا هست ، آنها را به سعادت برساند. با ارشاد شما مردم هدايت بشوند. نكند كه يك وقت با
عمل شما، با قول شما، با رفتار شما يك اعوجاجى در مردم پيدا بشود، يك انحرافى پيدا بشود. اين انحراف براى شما ضررش زياد است . شما انشاءالله بعد كه هر يك از علماى اعـلام شـديـد، تـوجـه كـنـيـد كـه در خـلال تـحـصـيـل عـلم ، تـقـوا تـحصيل كنيد، مهذب بشويد، اخلاقتان را مهذب كنيد، اعمالتان را مهذب كنيد. بايد بر طبق كتاب و سنت باشد كه شما خودتان كتاب و سنت بشويد يعنى كتاب و سنت عملى . روحانى بـايـد طـورى بـاشـد كـه مـردم وقـتـى كـه او را ديـدنـد بـه يـاد رسـول خـدا بـيفتند و شما اين بار را به دوش گرفتيد و بايد اين بار را به سلامت به آخر برسانيدو مردم را هدايت كنيد. خداوند شما ودوستان شما و رفقاى شما كه در مدرسه و در ساير مدارس ‍ هستند همه را سلامت و سعادت عنايت كند و همه شما را خداوند از علماى اعلام مهذب كه براى خدا قدم برداشتيد قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 3/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان صنعت نفت تهران  
هجوم اشخاص فرصت طلب وقبضه امور، پس از پيروزى نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين جهت رامى دانم كه اين نهضت و انقلاب تا رفتن رژيم شاه و به هم خوردن اين دستگاه ظـلم خـوب جـلو رفـت ، لكـن بـعد از اين پيشرفت ، يك آزادى پيدا شد و آن اختناق ها از بين رفت و اشخاصى كه فرصت طلب بودند از اطراف به ايران هجوم آوردند و كارها را به وسائلى قبضه كردند و نمى گذارند كارها به صورت اسلامى پيش برود. اين را من مى دانـم ، ايـن انـحـصـار بـه شـركـت نـفـت نـدارد، در سـايـر جـاهـا هـم هـمـيـن مـسـائل هـسـت و از هـمـان افـراد ناصالح هستند، بلكه بسياريشان از همان رژيم سابق الان هـسـتـنـد، وجـود دارند و تصفيه نشده اند لكن الان يك قدرى بايد آقايان صبر كنند تا اين مـراحـلى كـه مـراحـل ابـتـدائى اسـت ، از آنـهـا بـگـذرنـد بـعـدش مشغول تصفيه بشوند و يك تصفيه صحيح بشود كرد.
ما مى خواهيم يك مملكتى باشد اسلامى ، اشخاصى كه اداره مى كنند اين مملكت را، اعتقاد به اسـلام داشـتـه بـاشـنـد و اسـلام مبناى اعمالشان باشد، نه اشخاصى كه به اسلام خيلى تـوجـه نـدارنـد. ايـنـهـا بايد تصفيه بشوند لكن ما براى مصالحى عجالتا اين مطلب را مسكوت عنه گذاشتهايم و در عين حال كه مى دانيم بعضى افراد، افراد غيرصالح هستند و در خـصـوص شركت نفت هم به من اطلاعاتى داده اند كه روى يك روابطى دارد پيش مى رود لكـن مـن بـاز در ايـن بـاب سـكـوت كـردم كـه عـجـالتـا ايـن مـسـائل اصـلى مـان حـل بـشـود، بـعـد از ايـنـكـه ايـن مـسـائل اصـلى حـل شـد، آنها آسان است ، مشكل نيست ، آنها در يك روز تصفيه مى شوند، يا دو روز تصفيه مـى شـونـد. و مـن امـيـدوارم انـشـاءالله يـك روز يك رژيم اسلامى با محتواى اسلامى داشته بـاشـيـم ، نـه فـقـط لفـظ اسـلام باشد و عمل ، عمل طاغوتى . الان در بعضى جاها لفظ اسـلام اسـت و فـقـط گـفـتـه مى شود اسلام ، آنهائى كه الان اعتقاد به اسلام ندارند كلمه اسـلام را مى گويند، براى اينكه مى دانند الان اسلام خريدار دارد و آنها هم يك اشخاصى هستند كه دنبال اين هستند كه مشترى پيدا بكنند اين مشترى آن روز كه طاغوت بود، طاغوت بود و اسم او را مى بردند، حالا كه اسلام است اسلام مى گويند. اين فرق نكرده ، فرق ، ايـن مـشترى است كه ببيند، دنبال مشترى مى گردند كه مشترى هر جور هست ، آنها هم خود را آنـجـورى كـنـنـد. لهـذا مـا هـم نـه ايـنـست كه توجه نداريم كه اينهائى كه اينطور هستند و بعضى شان هستند كه معلوم نيست اعتقاد به
اسـلام داشـتـه باشند و بعضى هم ندارند، لكن معذلك يك مصالحى الان اقتضا مى كند كه ايـن مـطـالب اول مـسـتـقـر بـشـود، يـك حـكـومـت ، حـكـومـت انـتـقـالى بـه حـكـومـت اسـتـقـرارى تـبـديـل بـشـود و مـجـلس پـيـدا بـشـود و وقـتـى مـجـلس از اشـخـاص مـلى بـوجـود آمـد حـل خـواهـد شـد. مـا امـيـدواريـم كـه انـشـاءالله بـتـوانـيـم مـردم را هدايت كنيم به اينكه چه اشـخـاصـى را بـه مـجـلس بـفـرسـتـنـد، وقـتـى مـجـلس يـك مـجـلس مـلى اسـلامـى شـد ايـن مـسـائل دنـبـالش حـل اسـت . ايـنكه من راجع به بسيارى از افراد كه مى دانم افراد سالمى نيستند، سكوت كردم ، اين براى همين مصلحت است و انشاءالله اميدوارم كه موفق بشويد شما وهـمـه بـه ايـنكه خدمت بكنيد به اين كشور و بدانيد تا برنامه اسلام نباشد خدمت صحيح نخواهد بود. از اشخاصى كه به اسلام توجه ندارند، توقع اينكه خائن نباشند هيچ وقت نـداشـتـه بـاشيد، آنها دنبال اين هستند كه يك راهى پيدا بكنند براى مقاصد خودشان ، هر راهى كه پيدا شد، هر راهى كه هر روزى پيدا شد آن راه را مى گيرند.
همه اقشار از اختلاف و تفرق كه مضر براى اسلام و ملت است پرهيز كنند
مـن امـيـدوارم كـه انـشـاءالله هـمـه تـوجـه بكنند، همه قشرها به اسلام توجه بكنند، و اين اختلافات و اين مسائل كه همه مضر براى كشور ماست ، همه مضر بر مليت ماست ، برا سلام مـاسـت ، از اينها دست بردارند، گروه گروه نشوند، اين گروه گروه شدن اسباب اين مى شـود كـه مسائل عقب بيفتد. هر گروهى و دستهاى جمع مى شوند، يك گروه درست مى كنند، مـاايـن گروه ها را همه ادغام كرديم ، دور هم جمع كرديم تا يك قدرت بزرگ شدند كه آن قـدرت هـاى ابـر قـدرت را شكستند، حالا آقايان دوباره برگشتند گروه درست كردند، هر روز هم يك گروهى پيدا مى شود كه اگر چه عددشان چيزى نيست ، ادعايشان زياد است نه واقـعـيـتـى دارنـد و نـه يـك بـرنـامه اى دارند، هيچ چيز نيست لكن همين مقدار كه گروه كذا، گـروه كـذا، حـزب كـذا، هـمـيـن هـا مـضـر بـه حـال مـمـلكـت مـاست . ما مى خواهيم اين گروه ها بـرگردند يك گروه بشوند و آن گروه ، گروه اسلامى كه براى اين مملكت مفيد باشند، خدمت بكنند به اين كشور اين نابسامانى هائى كه هست ، اين خرابى هائى كه هست ، ترميم بـكـنـنـد. ايـن اختلافات و گروه گروه درست كردن نمى گذارند خرابى ها ترميم بشود، نـمى گذارد دولت كارش را انجام بدهد، نمى گذارد كه مردم به كارشان برسند البته مـمـكـن هم هست كه سوء نيت نداشته باشند. لكن فهمشان خيلى نيست و ادراكشان زياد نيست ، فـهـم سـيـاسى ندارند، خيلى دم مى زنند از اينكه ما كذا هستيم ، لكن فهم سياسى ندارند. اگـر فـهـم سياسى داشتند، امروز روز اين نبود كه هى گروه هاى مختلف و دستجات درست كنند، آن يك حزب درست كند، آن يك گروه ، آن يك گروه ، هر كس يك چيزى درست كند و يك عدهاى دور خودش جمع بكند، در عين حال كه عده شان چيزى نيست لكن مضر هست .
انـشـاءالله خـدا هـمـه را بـيـدار كـنـد و همه توجه به مصلحت مملكت بكنند و انشاءالله پيش ببريم و اين مسائل حل بشود، لكن مطمئن باشيد كه ديگر نمى توانند آنها بيايند و كارى انـجام بدهند، اين كار گذشته است ، ديگر تمام شده است . خدا همه تان را توفيق بدهد و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 3/4/58
پيام امام خمينى به مردم فردوس  
بسم الله الرحمن الرحيم
اهالى محترم شهرستان فردوس ايدهم الله تعالى
طـبـق درخـواسـت آقـايـان مـحـتـرم ، جـنـاب مـسـتـطـاب ثـقـه الاسـلام و المسلمين آقاى آقا شيخ اسماعيل فردوسى دامت افاضاته جهت رسيدگى به امور مذهبى و مشكلات محلى بدان شهر مى آيند. اميد است اهالى محترم فرصت را مغتنم داشته از وجود ايشان بهره مند شده و براى پـيـشبرد اهداف عاليه اسلام از هرگونه همكارى لازم با ايشان دريغ ننماييد و انشاءالله تـعالى با همكارى علماى اعلام دامت بركاتهم و اهالى محترم ، بتوانند وظائف محوله را به نحو احسن انجام دهند. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/4/58
بيانات امام خمينى در جمع طلاب حوزه علميه اصفهان  
وارسته كردن نفس از تعلقات دنيا سرمنشاء همه كمالات است
بسم الله الرحمان الرحيم
شـمـا از صـفـر شـروع كـرديـد و بـحـمـد الله تـا ايـنـجـا رسـيـديـد و از حـال اخـتـنـاق شـروع كـرديد و به آزادى رسيديد و من اميدوارم كه تا آخر، تا آنجا كه مقام انـسـان اسـت ، يـعـنى لايتناهى ، همه برسيد. اميدوارم كه انسان هاى آگاه و آگاهى دهندهاى باشيد. شما آقايان همانطورى كه شغلتان محترم و شريف است مسؤ وليت تان زياد است . شمابايد خودتان را بسازيد و بعد ملت را بسازيد، خودسازى به اينكه تمام قشرهائى ، ابـعـادى كـه انسان دارد و انبياء آمدند براى تربيت آن ، تمام ابعاد را ترقى دهيد، جنبه علمى ، همه ابعاد علم . جنبه اخلاقى ، همه ابعاد اخلاق . تهذيب نفس ، وارسته كردن نفس از تـعلقات دنيا كه سرمنشاءء همه كمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختى هر انـسان تعلق به ماديات است . توجه و تعلق نفس به ماديات ، انسان را از كاروان انسان هـا بـاز مى دارد و بيرون رفتن از تعلقات مادى و توجه به خداى تبارك و تعالى انسان را به مقام انسانيت مى رساند. انبياء هم براى همين دو جهت آمده بودند، بيرون كردن مردم را از تعلقات و تشبث به مقام ربوبيت .
نيل به مقام انسانيت ، با منزه شدن از تعلقات دنيوى
شـمـا آقـايـان اهـل علم كه بعضى ملبس به لباس علم هستيد، و بعضى يا اكثرا انشاءالله بـعـد مـلبـس خـواهـيـد شـد، انـشاءالله اين مراتب را طى مى كنيد. علم تنها اثر ندارد بلكه گـاهـى مـضـر اسـت عـمـل بـدون عـلم بـى نـتـيـجـه اسـت . عـلم و عـمـل دو بـالى اسـت كـه انـسـان را بـه مـقـام انـسـانـيـت مـى رسـانـد. عـلم به همه شوون و عـمل ، عمل نفسانى ، عمل جسمانى ، عمل عقلانى ، انسان را به مراتب انسانيت مى رساند. اميد اسـت كـه شـما آقايان در خلال تحصيل توجه به اين مطلب داشته باشيد كه در مدرسه ها مـنـزه كـنـيـد خـودتـان را از تعلقات دنيا. تمام گرفتارى هاى بشر از اين تعلقات است . اگـر ايـن تـعـلقـات نـبـود، اگـر ايـن تـوجـه بـه دنـيـا و تـعـلق بـه دنيا نبود، ما اينقدر گـرفـتـارى در ظـرف بـيـش ‍ از پـنـجـاه سـال و قـريـب شـصـت سـال نـداشـتـيـم . مـحمد رضا پهلوى به واسطه تعلقى كه به دنيا داشت ، نفسش غير از دنـيا چيزى نمى فهميد، سر منشا اينهمه فساد براى ملت و اين همه بدبختى براى خودش شـد. دوسـتـان او كه جنود شيطان بودند، براى تعلقى كه به دنيا داشتند كه نفوسشان غير از دنيا ادراك نمى كرد، به واسطه همين تعلق ، منشاءاين همه
بـدبـختى براى ملت و بدتر آنكه براى خودشان شدند، هم بدبخت كردند ملت را و به باد دادند همه چيز ملت را و هم بدبخت كردند خودشان را.
انبياء در عين حال كه دنيا را اداره مى كردند، مملكت ها رااداره مى كردند كه در اسلام نمونه بـارزش نـزديك به ماست وتاريخ نشان مى دهد كه در ظرف نيم قرن تقريبا اكثر معموره را فتح كردند، در عين حال تعلق نداشتند به دنيا. فتح براى مملكت گيرى در اسلام نيست . مـمـلكـت گـيـرى براى حكومت در اسلام نيست . حكومت جائرانه مطرح نيست . فتح براى اين است كه انسان ها را، آدم ها را به كمال برساند. فتوحات اسلام غير از فتوحات رژيم هاى ديـگـر اسـت . آنـهـا فـتـوحـاتـشـان ، رژيـم فـتـوحـاتشان ، فتوحات براى دنياست و انبيا فـتـوحـاتـشان براى خداست ، براى توجه دادن مردم به خداست . آنها مردمى كه اسير ماده هـسـتند و اسير نفس و شيطان هستند، آنها را مى خواهند تحت تاءثير خودشان و مكتب خودشان قرار بدهند و آنها را از حزب شيطان به حزب الله وارد كنند.
(الله ولى الذيـن امـنـوا بخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت بـخـرجـونـهـم مـن النـور الى الظـلمـات ) اين دو، اين دو جنبه است ، اين دو جبهه است ، جبهه طـاغـوت و جـبـهه الله ، جبهه الله را كه توجه به خدا دارند و ايمان به خدا دارند، خداى تـبارك و تعالى آنها را از همه ظلمت ها از تمام ظلمت ها اخراج مى كند و به نور مى رساند. آن نـور، نـور خـود حـق است . اينكه نور است (الله نور السموات و الارض ) از همه ظلمت ها كـه مـا عـداى الله اسـت ، آنها را خارج مى كند و به نور مى رساند و به الله مى رساند. طـاغـوت مـردم را از نور خارج مى كند و به ظلمات مى رساند.(ظلمات بعضها فوق بعض ) ايـن دو راه اسـت ، راه انـبـيـا و راه طـاغـوت . راه انـبـيـا راه خـداسـت و خـدا ولى اسـت و خـدا فـاعـل اسـت و بـه دسـت خدا انسان تربيت مى شود و راه طاغوت راه شيطان است كه شيطان مربى انسان است .
با تعلم و تهذيب نفس به جند الهى وارد شويد
عزيزان من ! توجه داشته باشيد كه در جند الهى وارد باشيد. درس خواندن تنها انسان را در جـنـد الهـى وارد نـمـى كـند، علم تنها خصوصا علم هاى قانونى ، رسمى ، انسان را به مـراتب انسانيت نمى رساند بايد باشد لكن در جنب او بايد توجه به غيب باشد. درس را بـراى خـدا بـخوانيد. از صفر شروع كرديد و اميدوارم تا غير متناهى برويد و برويد تا بـرسـيد به آنجا كه غير از خدا كسى را نبينيد. همه چيز را از او ببينيد، همه كس را جلوه او بدانيد. اگر همچو تربيتى در انسان ها واقع بشود، انسان ها الهى مى شوند. انسان الهى جـنـگ و زور نـدارد، جـنـگ و جـدال نـدارد، هـمـه جـنـگ و جـدال هـائى كـه واقـع مـى شود براى اين است كه توجه به طبيعت است . جنگ هائى كه در اسلام وارد شده است براى اينكه اينها رااز ظلمات به نور وارد كنند. جنگ اسلامى ، جنگ هاى رژيـم هـاى ديـگـر نـيـست . اينها از ظلمات به ظلمات ديگر وارد مى كنند، از ظلمت به ظلمات وارد مـى كـنـنـد. انبيا مى خواهند از ظلمات اينها را به نور وارد مى كنند. خداوند همه شما را تاءييد كند. من از شما فرزندان عزيز كه دلم به شما
خوش است . دلم به چهره هاى شما خوش است و از اين صورت نورانى حظ مى برم ، تشكر مـى كـنـم كـه از راه دور آمـديـد و در ايـن هـواى گـرم و در ايـن منزل تنگ در زحمت واقع شديد. خداوند همه شما را از علماى عاملين و از مجاهدين اسلام قرار بدهد. خداوند همه شمارا از ظلمات بيرون كند و به نور برساند.
والسلام عيكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 4/4/58
بيانات امام خمينى در جمع مردم اردكان فارس  
پـيـروزى اصـيـل آن اسـت كـه مـا بـتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انسانى ، الهى و اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
انـقـلاب هـائى كه در دنيا واقع مى شود دو جور است . يك انقلابى ، انقلاب اسلامى است و يك انقلاب غير اسلامى . انقلاب اگر انقلاب غير اسلامى باشد، اين انقلاب بعد از انقلاب ديـگـر بـنـد و بـارى در كـار نـيـسـت و هـر طـورى كـه مـى خـواهـنـد بـا مـردم عـمـل مـى كـنـنـد، مـهـارى در كار نيست . لكن انقلاب اگر اسلامى باشد يعنى متكى به ايده اسـلام ، مـتـكـى بـه احـكـام اسـلام بـاشـد ايـن بـايـد از اول انـقـلاب تـا آخر ابد كه اين انقلاب آثارش هست اين اسلامى باشد و تحت احكام اسلام . مـلت مـا تا اينجا آمده است و بحمد الله با پيروزى به اينجا رسيده است لكن پيروزى اين نـيـسـت كـه مـافـقـط طـاغـوت را از بـيـن بـبـريـم پـيـروزى اصـيـل آن است كه ما بتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انسانى ، الهى ، اسلامى كه همه كارهايمان ، همه عقايدمان ، همه اخلاقمان ، همه اسلامى باشد.
اصل ، محفوظ ماندن مكتب است نه به دست آوردن پيروزى ظاهر
الان چـشـم همه متفكرين دنيا تقريبا دوخته شده است به ايران و توجه به اين الان هست كه آيـا ايـن ايـرانـى ها كه به اين پيروزى رسيدند و مدعى هستند به اينكه اسلام بالاترين مـكـتـب اسـت ، اسـلام از هـمه مكتب هاى عالم منزه تر است ، آيا اين مردمى كه اين ادعا را دارند، ايـنـهـا چـه جـور هستند الان ؟ الان كه جمهورى اسلامى در ايران مستقر شده است يعنى رژيم الان رژيـم جـمـهـورى اسـلامـى است ، آيا اين نظام اسلامى در ايران چه اثرى داشته است ؟ هـمان مسائل سابق است منتها مهره ها تفاوت كرده است ؟ آن روز ماءمورين انتظامى و ماءمورين دولتى ، آنها ظلم مى كردند و حالا پاسداران اسلامى و مردم اسلامى و بازار اسلام ظلم مى كـنـنـد؟ فـقط اسم تغيير كرد و افراد تغيير كردند لكن مطلب باقى است و مطالب باقى اسـت ؟ يـا خير، آن هم ، محتوا هم تغيير كرده است ؟ من خوف اين را دارم كه در دنيا يك شكست بـزرگ بـخـوريـم و آن شـكـسـت مـكـتبمان باشد. من از اين بسيار خوف دارم . شكست ما اگر مـكـتـبـمـان محفوظ باشد و شكست بخوريم اشكالى در كار نيست ، بسيارى از اولياء خدا در مـقـابـل غـيـر، شكست خوردند اما مكتبشان محفوظ بود. اگر خداى نخواسته ما پيروز بشويم به اين معنا كه
آن دسـتـهـاى از ظـالم هـا كـه بودند و آن دستهاى از چپاولگران كه بودند بيرون كرديم لكن به جاى آنها يك دسته ظلمه ديگرى با يك محدوديت خاصى و چپاولگرهاى ديگرى با يـك مـحـدوديتى به جاى او نشست ، اين موجب اين مى شود كه مكتب ما در دنيا منعكس ‍ بشود كه مـكـتـب درستى نبوده ، شكست در مكتب واقع بشود. آ ن شكستى كه جبران نمى تواند بپذيرد اين شكست است .
هشدار به رعايت حدود و عمل به موازين شرعى براى پيشگيرى از شكست
الان مـا در تـمام سطح ايران مى بينيم كه يك نابسامانى هائى هست ، يك اختلافاتى هست ، يـك كـارهـائى هـسـت كـه نـبـايـد بـشود. چيزهائى كه بر خلاف رضاى خداست ، بر خلاف دسـتـور پـيـغـمـبـر اكـرم است ، بر خلاف دستور اسلام است ، در همه سطح كشور واقع مى شـود. نـه هـمـه مـى كنند، لكن در تمام سطح كشور هستند اشخاصى كه همچو كارهائى مى كـنـنـد و خـوف ايـن اسـت كـه ايـن بـه پـاى اسـلام نوشته بشود، به پاى جمهورى اسلام نـوشـتـه بـشـود و در خـارج بـگـويـنـد ايـن هـم نـظـام اسـلام و ايـن هـم جـمهورى اسلام كه مثل سابق است با اختلاف افراد. همانطورى كه سابق مى ريختند توى خانه هاى مردم و مى گرفتند و هيچ تحت قاعده اى نبود الا قاعده جباريت و ظلم ، حالا هم بى ميزان مثلا دربعضى جـاها مى روند خانه مردم و چه مى كنند،اين پاى اسلام حساب بشود.اگر پاى خود ما حساب مى شد، خوب مسلك بود، مسلك صحيح . لكن آنهائى كه مى خواهند در اين مملكت باشند آنها دارند خلاف مى كنند، مثل كارهاى رژيم سابق ، آن را به پاى اسلام حساب نمى كردند آنها يك دستهاى بودند كه كارهائى مى كردند وروى رژيم طاغوتى بود، اين به مسلك ما هيچ ضـررى وارد نـمـى آورد، بـه مـملكت ما ضرر وارد مى آورد اما مسلك ما محفوظ مى ماند و آنها راخـلاف اسـلام مـى دانستند، خلاف رژيم اسلام مى دانستند. لكن اگر امروز خداى نخواسته در طبقات مردم خصوصا در طبقات روحانيين كه آنها در راس هستند و آنها نماينده اسلام هستند اگـر خـداى نخواسته بعضى اشخاص ملبس به لباس روحانيين يك كارى بكنند به اسم روحـانـى ، يـك كـارى بـكـنـنـد بـه اسـم كـمـيـتـه كـذا و ايـن كار بر خلاف موازين شرعيه بـاشـد،ايـن را ديـگـر نمى آيند حساب كنند به اينكه اين رژيم طاغوتى است ، مى گويند رژيـم اسـلامـى اسـت و ايـن هـم كـارهايش ، اين هم حرف هائى است كه دارند مى زنند و لهذا امـروز يـك مـساءله خطرناكى مطرح است . ما آنوقت اگر شكست خورده بوديم از طاغوت هيچ ابـائى نـداشـتـيـم خوب ما شكست خورديم حضرت امير سلام الله عليه هم از معاويه شكست خـورد آن ابـائى نـبـود خـوب مـا يـك مـطـلبـى را مى گفتيم ، مطلب حقى داشتيم مى گفتيم ، نـتـوانستيم پيش ببريم آنها غلبه كردند بر ما. اما امروز مساءله آن نيست امروز يك صفحه ديـگـرى در كـار اسـت و آن ايـن اسـت كـه مـسـلمـيـن مـلت ما شكست داد طاغوت را و راى داد به جـمـهـورى اسـلامى و شد مملكت ، مملكت اسلامى . اگر امروز ما يك خطاهائى بكنيم كه دشمن هـاى مـا در خـارج دامـن بـه آن بـزنـنـد، در داخـل دامـن بـه آن بزنند و منعكس كنند در خارج و داخـل بـه ايـنـكه اسلام هم مثل ساير مكتب ها بلكه پائين تر از او، اين شكست ، شكستى است كه جبران ناپذير است شكست حضرت امير از معاويه هيچ اهميتى نداشت براى اينكه شكست
مسلك نبود شكست شخص بود. اما اگر ما الان مدعى هستيم كه اسلام است رژيم ما، ولى وقتى بـرويـم سـراغ بازار ببينيم بازار همان بازار سابق است ، ربا همان رباى سابق است ، چپاولگرى همان چپاولگرى سابق است ، اجحاف و گرانفروشى فوق العاده همان است كه سـابـق بود، برويم توى ادارات هم ببينيم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانى آنـجـا هـم هـسـت ، بـرويـم در مـثـلا دانـشـگـاه بـبـيـنـيـم آنـجـا هـم مـسـائل هـمـان مسائل است ، هر جا برويم همان مسائل باشد اين موجب اين مى شود كه انعكاس پـيـدا بـكـنـد. كـه رژيم فاسدى رفت يك رژيم فاسدى جايش نشست . كارى ما نكرديم جز اينكه يك رژيم فاسدى را ما از بين برديم كه آن رژيم فاسد كارهايش پاى اسلام حساب نـمى شد. اين خطر نبود كه اگر چنانچه محمد رضا يك ظلمى بكند يا سازمان امنيت مردم را چـه بـكـنـد ايـن به اسلام مربوط است . هيچ ، جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بـود. ايـن خـطـر آن روز هـيچ نبود بلكه هر چه آنها ظلم مى كردند اسلام تقويت بيشتر مى شد.(لازال يويد هذا الدين الرجل الفاجر) رجل فاجر، آدم فاسق ، آدم ظالم هر چه ظلم بكند تـاءيـيـد ديـن اسـت بـراى ايـن كـه دين عدل است او هر چه ظلم بكند مردم توجهشان به دين زيـادتـر مى شود اما امروز كه مملكت يك مملكت اسلامى است ، رژيم يك رژيم اسلامى است و يـك آزادى براى مردم پيدا بشود، از اين آزادى اگر بخواهد خداى نخواسته يك استفاده هاى سـوئى بـشود و از اين آزادى يك ظلمى بشود، تعدى بشود عرض مى كنم كه كارهائى كه بـر خـلاف مـسـيـر انـقـلاب اسـت بـشـود، ايـنـطـور نـيـسـت كـه مـا مـثـل شكست از محمد رضا باشد كه بر ايمان اهميت هيچ نداشت . امروز شكست مسلك شكست مى خـورد، اين است كه مهم است . بايد ما همه بيدار باشيم ، متوجه باشيم به اينكه از آزادى سـوء اسـتفاده نكنيم . حالا كه آزاد هستيم هرج و مرج بشود، هر كسى بخواهد براى خودش ، هـمـچـو آزادى در بـين بشر نبايد باشد، در اسلام مطرح نيست يك همچو آزادى كه كسى آزاد بـاشـد كـه مـردم را اذيت كند، كسى آزاد باشد كه اجحاف بكند و همين طور از ساير چيزها. امروز همه ما امانتدار اسلام هستيم ، اسلام الان سايه افكنده بر سر ما از باب اينكه رژيم سلطنتى مبدل شد به رژيم اسلامى . الان كه اين امانت دست ما آمده است اگر خداى نخواسته ما به اين امانت خيانت بكنيم و اين را در نظر غربى ها، در نظر دشمن هاى ما، در نظر دشمن هاى داخلى و خارجى و آن اشخاصى كه مى خواهند اين نهضت را آلوده كنند، ننگين كنند، اگر مـا الان يك عملى بكنيم كه بهانه دست اينها بدهيم ما خيانت به اسلام كردهايم و بايد همه چشم هايمان را باز بكنيم . بالاتر از همه طبقه روحانيون هستند كه بايد بسيار با توجه ، حالا غير سابق است سابق روحانيون نمى توانستند كارى بكنند اگر كارى هم مى كردند مى گفتند كه اين ساواكى است . اگر يك معممى يك كار خلافى مى كرد مردم مى گفتند اين سـاواكـى اسـت ، ايـن از خدمه مثلا ظلمه است . امروز كه همچو چيزى را نمى شود گفت امروز اگـر خـداى نـخـواسـتـه يـك نـفـر روحانى (كه نمى كند او، يك نفر صورت روحانى ) بـيـايـد در بـينشان واقع بشود، يا در كميته ها برود ويك خلافى بكند، امروز ديگر نمى گـويـنـد سـاواكـى اسـت ، امـروز مـى گـويـند روحانى است دارد اين كار را مى كند، ديروز سـاواكـى ايـن كـار را مـى كـرد امـروز روحـانى اين كار را مى كند و همين طور شماها ديروز بازار، بازار طاغوت بود امروز بازار اسلام است . محتوايش فرق
كـرد؟ نـه ، ربـاخور همان رباخور، گرانفروش همان گرانفروش ، احجاف كن همان احجاف كـن و هـمـيـن طـور در هر جاى مملكت كه برويم اگر محتوا تغيير نكند خوف اين است كه مكتب مـامـورد اهـانـت واقع بشود، مردم از مكتب ما برگردند و اين بالاترين شكستى است كه ممكن اسـت بـر مـا وارد بـشـود و الا فرض كنيد يك كسى هم (اينها هم نمى شود اما فرض كنيد شد) اينها روابطشان را باهم درست كردند و امريكا هم پشت سرش آمد و يك كودتا هم شد مـا را هـم هـمـه را كـشـتـنـد و از بين بردند و خودشان جايش نشستند، اين شكست مسلك نيست ما شـكـسـت نـخـورديـم ماشكست طبيعى خورديم ، نه شكست معنوى . اما اگر خود ما يك كارهايى بـكـنـيـم كـه در بـيـن مـردم ، در بـيـن جـوامـع ، در بـيـن مـتـفكرين بادامن زدن دشمن هاى ما در داخـل و خـارج بـر مـسـائل و مـكـتـب ما اسباب اين بشود كه شكست بخورد، اين شكست است كه ديـگـر جـبـران نـدارد، ايـن شـكـسـتـى اسـت كـه در مـقـابـل ايـن ، انـبـيـا ايـسـتـادنـد، درمقابل اين ، اوليا ايستادند كه اين شكست واقع نشود جانشان رادادند براى اينكه مكتبشان مـحفوظ بماند. در هر صورت ما الحمدلله تا حالا آمده ايم لكن از اين به بعد مشكلتر است مساءله و اهميتش بيشتر است . و من از شما آقايان هم تشكر مى كنم كه از راه دور آمده ايد با مـا مـلاقـات كـنيد و به رفقاى شما خودتان و به دوستان ما و به برادرهاى ما سلام من را تبليغ كنيد. خداوند همه شما را تاءييد كند و موفق .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

next page

fehrest page

back page