پايه هاى علمى و منطقى عقائد اسلامى

آیت الله حاج شیخ ابو طالب تجلیل تبریزى

- ۱۶ -


38ـ در آن روز واى بر تكذيب كنندگان.
39ـ روزى كه آنچه انسان پنهان داشته، آشكار مى گردد 40ـ آنگاه كه جهنم آورده شد آن روز انسان متذكر كار خود مى گردد ولى چه وقت تذكر براى اوست 41ـ در آن روز چنان عذاب مى شود كه كسى آنچنان عذاب نشده است و چنان گرفتار مى شود كه كسى آنچنان گرفتار نشده است. 42ـ روزى كه مردم مانند ملخ (هرسو) پراكنده شوند و كوهها متلاشى گردد.
43ـ روزى كه در صور دميده شود 44ـ روزى كه برخى از آيات الهى بيايد آنكس را كه پيش از آن روز ايمان نياورده، ايمان در آن روز سود ندهد. 45ـ روزى كه كوه ها را به رفتار آوريم و زمين صاف (بدون پستى و بلندى) گردد. 46ـ روزى كه آسمان را همانند پوشه نوشته ها درهم پيچيم 47ـ روزى كه آسمان دودى پديد آورد كه مردم را احاطه كند، آن عذابى است دردناك 48ـ در صور كه دميده شود، همان روزى است كه خبر داده شده است. 49ـ روزى كه صيحه به حق را بشنوند همان روز، روز بيرون آمدن از گور است. 50ـ روزى كه آسمان سخت بجنبد و كوهها به رفتار آيد 51ـ آنگاه كه آسمان بشكافد، و برنگ گل سرخ درآيد و همانند روغن ذوب شده روان گردد.52ـ روزى كه روح و فرشتگان به صف ايستند.
53ـ روزى كه مرد به آنچه خود پيش فرستاده همى نگرد و كافر مى گويد ايكاش خاك بودم. 54ـ روزى كه انسان آنچه را كه كرده است بياد آورد و دوزخ براى بينندگان آشكار شود.55ـ روزى كه مرد از برادر و پدر و مادر و همسر و فرزندان فرار مى كند. 56ـ هنگامى كه كوه ها به رفتار مى آيد. 57ـ هنگامى كه حيوانات وحشى محشور شوند. 58ـ هنگامى كه درياها مشتعل گردد. 59ـ هنگامى كه نفوس خلق به هم جنس خود از نيك و بد بپيوندند. 60ـ هنگامى كه ستارگان فرو ريزد. 61ـ هنگامى كه درياها روان گردد. 62ـ هنگامى كه (مرده ها) از گورها برانگيخته شوند. 63ـ هنگامى كه آسمان پرده بردارى شود.64ـ هنگامى كه دوزخ برافروخته شود. 65ـ هنگامى كه بهشت نزديك شود. 66ـ هنگامى كه آسمان شكافته شود و به فرمان پروردگار خود اطاعت كند، بايد هم بكند. 67ـ هنگامى كه زمين گسترده شود و هر چه را كه در ميان آنست بيرون اندازد. 68ـ هنگامى كه زمين به لزره درآيد و كوه ها متلاشى شود و غبار شده پراكنده گردد. 69ـ هنگامى كه در صور يكباره دميده شود.
70ـ زمين و كوه ها برداشته شود و يكباره از هم متلاشى شوند. 71ـ هنگامى كه آسمان مانند نقره يا سرب گداخته شود و كوهها مانند پشم گردد. 72ـ روزى كه زمين و كوه ها سخت به لرزه در آيد و كوه ها تبديل به ريگ پراكنده شود. 73ـ روزى كه در صور دميده مى شود و مردم گروه گروه مى آيند. 74ـ روزى كه آسمان گشوده شود و درها در آن پديد آيد. 75ـ روزى كه كوه ها روان شده، نابود گردد. 76ـ روزى كه صيحه بلرزه در آورنده كشيده شود كه صيحه دوم نيز بدنبال دارد. 77ـ هنگامى كه آسمان تيره شود. 78ـ هنگامى كه ستارگان بريزند.
79ـ هنگامى كه زمين صاف و مسطح شود. 80ـ هنگامى كه زمين به سخت ترين لرزه خود بلرزه در آيد. 81ـ و بارهاى سنگين خود را بيرون افكند. 82ـ در آن روز زمين اخبار خود را كه خدا به او الهام كرده بازگو كند. 83ـ زلزله روز قيامت حادثه بزرگى است. 84ـ روزى كه كافران بر آتش (دوزخ) عرضه شوند (به آنها گفته مى شود) آيا اين (وعده دوزخ) حق نبود، گويند آرى به پروردگارمان سوگند، گفته شود پس بچشيد عذاب را به سبب آنكه كفر ورزيديد. 85ـ در آن روز كسانى كه كفر ورزيدند و پيامبر را نافرمانى كردند، آرزو كنند اى كاش با خاك زمين يكسان بودند. 86ـ هر انسانى كه ظلم كرده، اگر همه آن چه در روى زمين است از آن او بود فدا مى كرد تا از كيفر ظلم رهايى يابد. 87ـ روزى كه هيچكس جزء به اذن پروردگار سخن نگويد.
88ـ در آن روز ديده ها گشوده شود و ظالمان هراسان سر به بالا كرده چشم بهم نزنند و دلهاى آنها به دهشت و اضطراب افتد. 89ـ روزى كه زمين به زمين ديگر تبديل شود. 90ـ روزى كه هر مادر شيرده طفل خود را فراموش كند و هر زن حامله اى حمل خود سقط كند. 91ـ مردم را همى بينى كه مست (بى شعور) هستند، آنها مست نيستند، بلكه عذاب خدا سخت است. 92ـ در آن روز دل ها وديده ها مضطرب است. 93ـ روزى كه آسمان با ابرها شكافته شود و فرشتگان فرود آورده شوند. 94ـ روزى كه فرشتگان را ببينند در آن روز بشارتى براى گنهكاران نيست بلكه (فرشتگان به آنها مى گويند از رحمت خدا محروم و ممنوع شويد.)

حساب اعمال در روز قيامت

قرآن در سوره انبياء آيه 1 مى گويد:
«اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون»
(وقت حساب مردم نزديك شد در حالى كه آنها در غفلت بوده و از آن روگردانند.)
و در سوره غاشيه آيه 26 مى گويد:
«انّ الينا ايا بهم ثم إنّ علينا حسابهم»
(بازگشت آنها بسوى ماست و حسابرسى آنها هم بعهده ماست.)
و در سوره غافر/ آيه 17:
«لاظلم اليوم إنّ الله سريع الحساب»
(در روز قيامت ظلم نيست، پروردگار متعال به سرعت محاسبه مى كند.)
و در سوره أنبياء آيه 47:
«فلاتظلم نفس شيئاً و ان كان مثقال حبة من خردل أتينابها و كفى بنا حاسبين»
(به هيچ كس هر چندكم، ظلم نمى شود، واگربقدرسنگينى خردل هم باشد آن رامى آوريم،كافيست كه حسابگر مائيم).
و در سوره بقره آيه 284:
«ان تبدوا ما فى أنفسكم اوتخفوه يحاسبكم به الله»
(آنچه در دل داريد، آشكار كنيد يا پنهان سازيد، خدا شمارا به آن محاسبه خواهد كرد.)
و در سوره نساء آيه 86:
«انّ الله كان على كلّ شيىء حسيباً»
(به تحقيق خدا بر همه چيز حسابگر است.)
و در سوره نساء آيه 6 و سوره احزاب آيه 38:
«و كفى بالله حسيباً»
(كافيست كه خدا حسابرس است.)
و در سوره انعام آيه 62:
«الا له الحكم و هو أسرع الحاسبين»
(آگاه باشيد حكم از آن خداست و او سريع ترين حسابرسان است.)
و در سوره رعد آيه 41:
«والله يحكم لامعتّب لحكمه و هو سريع الحساب»
(خدا حكم خواهد كرد، حكم او ردّ كننده ندارد، و او حسابگر سريع است.)
و در سوره ابراهيم آيه 51:
«ليجزى الله كل نفس ما كسبت انّ الله سريع الحساب»
(تا خدا دستاورد هر كس را پاداش دهد، خدا بسرعت حساب مى كند.)
و در سوره آل عمران آيه 199:
«اولئك لهم اجرهم عند ربهم انّ الله سريع الحساب»
(آنها پيش پروردگار خود پاداش دارند، خدا بسرعت حسابگر است.)
و در سوره مائدة آيه 4:
«واتّقوالله انّ الله سريع الحساب»
(از خدا بپرهيزيد خدا بسرعت حساب مى كند).
و در سوره انشقاق آيه 8:
«فامّا من اوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً»
(هر كس كه نامه عمل او به دست راستش داده شد، مورد محاسبه آسان قرارخواهد گرفت.)
و در سوره رعد آيه 21:
«و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب»
(از پروردگار خود مى هراسند، و از بدى حساب مى ترسند).
و در سوره غافر آيه 27:
«قال موسى إنّى عذت بربّى و ربكم من كل متكبّر لايؤمن بيوم الحساب»
(موسى گفت من به پروردگار خود و شما پناه مى برم از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان ندارد.)
و در سوره ابراهيم آيه 41:
«ربّنا اغفرلى ولوالدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب»
(پروردگارا مرا و پدروماردم را ومؤمنين را روزى كه حساب برپا خواهد شد بيامرز)
و در سوره آل عمران آيه 19:
«و من يكفر بآيات الله فانّ الله سريع الحساب»
(هر كس به آيات خداوند كفر ورزد، خدا بسرعت حسابگر است).
و در سوره ص آيه 26:
«ان الّذين يضلّون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بمانسوا يوم الحساب»
(كسانى كه از راه خداگمراه مى شوند، عذاب سخت براى آنهاست به جهت اينكه روزحساب را فراموش كرده اند.)
و در سوره رعد آيه 18:
«اولئك لهم سوء الحساب و مأواهم جهنّم و بئس المهاد»
(بر آنها حساب بدى خواهد بود، جاى آنها دوزخ است، چه جاى بدى ست).
و در سوره ص آيه 53:
«هذا ما توعدون ليوم الحساب»
(اين (نعمت هاى بهشتى) همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مى شود.)
و در سوره نور آيه 39:
«والذين كفروا اعمالهم كسراب بقيعة يحسبه الظمآن ماء حتّى اذا جاءه لم يجده شيئاً و وجدالله عنده فوفّاه حسابه و الله سريع الحساب»
(كسانى كه كفر ورزيدند اعمال آنها مانند سرابى است در بيابان كه تشنه (از دور) آن را آب مى پندارد آنگاه كه به آن رسيد، آن را ناچيز مى يابد، و در كنار آن خدا را مى يابد كه به حساب او مى رسد. خدا به سرعت حسابگر است).
ودر سوره نبأ آيه 27:
«انهم كانوا لايرجون حساباً و كذّبوا بآياتنا كذاباً و كل شىء أحصيناه كتاباً»
(آنان اميد حساب نداشتند وآيات ما راتكذيب كردند.ماهمه چيز رابى كموكاست دركتاب (نامه اعمال) ضبط كرده ايم.)

نامه اعمال

قرآن در سوره اسراء آيه 13 و 14 مى گويد:
«و نخرج له يوم القيامة كتاباً يلقاه منشوراً، إقرء كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً»
(روز قيامت براى هرانسانى كتابى بيرون مى آوريم كه پيش روىخود گشوده مى يابد (به او گفته مى شود) كتاب خود را بخوان امروز كافى است كه خودت به حساب خود برسى)
و در سوره حاقه آيه 19:
«فامّا من اوتى كتابه بيمينه فيقول هاؤم اقرء و اكتابيه إنّى ظننت أنّى ملاق حسابيه»
(كسى كه نامه عمل او به دست راستش داده شود، مى گويد بياييد نامه عمل مرا بخوانيد من گمان داشتم كه با حساب خودم روبرو خواهم شد).
و در سوره حاقه آيه 25 و 26:
«و امّا من اوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اوت كتابيه و لم ادرما حسابيه»
(كسى كه نامه عملش به دست چپ او داده شود، گويد كاش نامه عمل به من داده نمى شد. و نمى دانستم كه حساب من چيست.)
و در سوره انشقاق آيه 7:
«و امّا من اوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً و ينقلب الى أهله مسروراً»
(كسى كه نامه عمل او به دست راستش داده شود به سهولت محاسبه مى شود و شادمان بسوى اهل خود باز مى گردد).
و در سوره انشقاق آيه 10
«و اما من اوتى كتابه و راءظهره فسوف يدعو ثبوراً»
(كسى كه نامه عمل او از پشت سر داده شود آه و فغان سر مى دهد.)
و در سوره يس آيه 21:
«انا نحن نحيى الموتى و نكتب ما قدّموا و آثارهم»
(مردگان را زنده مى سازيم و آنچه را كه پيشتر كرده اند و هر اثرى كه از آنها مانده است، مى نويسيم.)
و در سوره يونس آيه 21:
«انّ رسلنا يكتبون ما تمكرون»
(رسولان ما هر مكرى كه مى كنيد مى نويسند.)
و در سوره زخرف آيه 80:
«بلى و رسلنا لديهم يكتبون»
(آرى رسولان ما در كنار آنها مى نويسند).
و در سوره انفطار آيه 11:
«و ان عليكم لحافظين كراماً كاتبين»
(بر شما محافظان گرامى گمارده شده اند كه (اعمال شما را) مى نويسند.)
و درسوره كهف آيه 49:
«و وضع الكتاب فترى المجرمين مشفقين ممّافيه ويقولون ياويلتنا مالهذا الكتاب لايغادر صغيرة ولاكبيرة الّااحصاها»
نامه عمل كه (در ميان) نهاده شد، گنهكاران را مى بينى از آنچه در آن است در هراسند. مى گويند واى بر ما، چه شده بر اين كتاب (نامه عمل) كه هيچ كوچك و بزرگى بجاى نگذاشته همه را ضبط كرده است.)
و در سوره مؤمنون آيه 62 مى گويد:
«و لدينا كتاب بالحق و هم لايظلمون»
(پيش ما كتابى است كه به حق نوشته شده و بر آنها ظلم نمى شود.)

شهود و گواهان روز قيامت

"شاهد و گواه نخستين" خود پروردگار متعال

درسوره نساء آيه 79 آمده است:
«و كفى بالله شهيداً»
(كافيست كه خدا گواه است.)
و در سوره مجادله آيه 6
«احصاه الله و نسوه و الله على كل شيئى شهيد»
(پروردگار متعال اعمال آنها رابى كم وكاست ضبط كرده وآنها فراموش كرده اند خدا برهمه چيز شاهد است.)
و در سوره حج آيه 17:
«ان الله يفصل بينهم يوم القيامة انّ الله على كلى شيئى شهيد»
(پروردگار در روز قيامت آنها را از هم جدا مى سازد. خدا بر همه چيز شاهد است.)
و در سوره نساء آيه 159:
«و يوم القيامة يكون عليهم شهيداً»
(روز قيامت خدا بر آنان شاهد خواهد بود.)

"شاهد و گواه دوّم" اعضاء بدن خود انسان

در قرآن سوره فصلت آيه 20 و 21 آمده است:
«شهد عليهم سمعهم و أبصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا أنطقنا الله الذى انطق كل شيئى»
(آنگاه كه دشمنان خدا را به دوزخ برند، گوش و چشم و پوست هاى آنان به آنچه مى كردند، شهادت خواهد داد. به پوست هاى خود مى گويند چرابر عليه ما شهادت داديد، گويند خدايى كه همه چيز را به سخن مى آورد، مارابه سخن آورده است.)
و در سوره فصلت آيه 22:
«و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لاابصاركم و لاجلودكم»
(شمااعمال زشت خود رااز اينكه گوش و چشم و پوست شما برعليه شما شهادت دهد، پنهان نمى داشتيد.)
و در سوره يس آيه 65
«اليوم نختم على افواههم و تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون»
(امروز دهان آنان را مهر مى زنيم و دستهاى آنها با ما سخن مى گويد و پاهاى آنها بر آنچه كرده اند شهادت مى دهد.)

"شاهد و گواه سوّم" فرشتگان گمارده شده بر انسان ها

در سوره انفطار آيه 10 ـ 12 آمده است:
«و ان عليكم لحافظين كراماً كاتبين يعلمون بما تفعلون»
(بر شما محافظان گرامى كه مى نويسند گمارده شده، آنچه را كه مى كنيد مى دانند.)
و در سوره ق آيه 18:
«ما يلفظ من قول الالديه رقيب عتيد»
(سخنى نمى گويد مگر اينكه رقيب و عتيد (كه دو فرشته هستند) پيش او مى باشند.

شاهد و گواه چهارم زمينى كه عمل بر روى آن انجام گرفته

در سوره زلزال / آيه 4 و 5 آمده است:
«يومئذ تحدّث اخبارها بانّ ربكّ اوحى لها»
(زمين در روز قيامت اخبار خود را بازگو مى كند كه پروردگار تو به آن الهام كرده است.

شاهد و گواه پنجم پيامبر اكرم(ص) است

در سوره نساء / آيه 42 آمده است:
«فكيف إذا جئنا من كل امة بشهيد و جئنابك على هؤلاء شهيداً»
(چگونه خواهد بود آنگاه كه از هر امتّى شاهدى بياوريم، ترا نيز بر اين امت شاهد خواهيم آورد)
و در سوره بقره / آيه 43:
«لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً»
(شما بر مردم و پيامبر بر شما شاهد خواهد بود)
و در سوره حج / آيه 78:
«و ليكون الرسول شهيداً عليكم و تكونوا شهداء على الناس»
(تا پيامبر بر شما شاهد باشد، شما نير بر مردم شاهد باشيد)

بهشت

بهشت و نعمت هاى محيّرالعقول آنرا قرآن كريم در سرتاسر آن طى آيات زيادى خبر داده است، ما اينجا كمى از آنها را ذكر مى كنيم.
در سوره حديد / آيه 21 آمده است:
و جنّة عرضها السماوات و الارض اعدت للّذين آمنوا بالله و رسله»
بهشتى كه پهناى آن آسمانها و زمين است براى كسانى كه به خدا و پيامبران او ايمان آورده اند مهيّا شده است)
و در سوره زخرف / آيه 71:
«فيها ما تشتهيه الانفس و تلّذ الاعين»
(در بهشت هر چه دلها بخواهد و هر چه ديده ها از آن لذت برد وجود دارد)
و در سوره سجده / آيه 18:
«فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين»
(كسى نمى داند كه چه روشنى بخش ديدگان براى آنها پنهان داشته شده است)
و در سوره فصلت / آيه 22:
لهم ما يشاؤون عند ربّهم
(براى آنها هر چه بخواهند پيش پروردگارشان فراهم است).
و در سوره بقره / آيه 25:
«كلّما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الّذى رزقنا من قبل و اتوا به متشابهاً»
هر گاه كه ميوه اى به آنها داده مى شود، گويند اين همان ميوه است كه در سابق به ما داده شده بود، در صورتى كه بصورت همان ميوه ولى ميوه ديگرى است
و در سوره محمّد / آيه 15:
«فيها انهار من ماء غير آسن و انهار من لين لم بتغيّر طعمه و انهار من خمر لذّة للشاربين و انهار من عسل مصفّى و لهم فيها من كل الثمرات»
مثل بهشتى كه به متقيان وعده داده شده در آن نهرهائى از آب زلال و نهرهائى از شير (تازه) كه طعم آن تغيير نيافته و نهرهائى از نوشابه (طهور ناب) كه نوشندگان را بحد كمال لذت بخشد و نهرهائى از عسل تصفيه شده و همه انواع ميوه ها و مغفرت (و لطف) پروردگار وجود دارد).
و در سوره دهر / آيه 13:
«متّكئين فيها على الارائك لايرون فيها شمساً و لا زمهريراً و دانية عليهم ظلالها و ذللّت قطوفها تذليلا»
(در حاليكه بر تخت ها تكيه زده، در آن نه آفتاب (سوزان) مى بينند و نه سرماى زمهرير سايه (درختان) بر سر آنها و ميوه هاى آنها در دسترس و باختيار آنانست
و در سوره دهر / آيه 19:
«يطوف عليهم ولدان مخلّدون إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤاً منثوراً»
(پسران هميشه جوان بر آنها دور مى زنند، چنانند كه اگر ببينى گمان كنى كه لؤلؤ پراكنده هستند)
و در سوره دهر / آيه 15:
«يطاف عليهم بآنية من فضة و اكواب كانت قواريرا، قوارير من فضة قدّروها تقديراً و يسقون فيها كأساً كان مزاجها زنجبيلا»
(بر آنها دور زده مى شود با پيمانه هاى سيمين و كوزه هاى بلورين نقره فام كه باندازه و تناسب است، و نوشانده مى شوند نوشابه اى كه در آن زنجبيل آميخته است).
و در سوره الرحمان / آيه 56:
«فيهنّ قاصرات الطّرف لم يطمثهنّ انس قبلهم و لا جانّ كانّهن الياقوت و المرجان»
در بهشت ها زنان با حيائى است (كه جز به شوهر خود ننگرند) و دست كسى از انس و جنّ به آنها نرسيده است، گويا (از زيبائى و درخشندگى) ياقوت و مرجان هستند
و در سوره واقعه / آيه 23:
«و حور عين كامثال اللّؤلؤ المكنون»
(براى آنهاست حورالعين كه همانند مرواريد پوشيده هستند)

خوشبختى بزرگ در بهشت كاميابى روحانى

و رسيدن به رضوان الله و مقام قرب الهى است
در سوره توبه / آيه 72 آمده است:
«وعدالله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الأنهار خالدين فيها و مساكن طيّبة فى جنات عدن و رضوان من الله اكبر و ذلك هوالفوز العظيم»
خدا مردان مؤمن و زنان مؤمنه را به بهشت ها وعده داده است كه نهرها از زير آنها جريان دارد، در آنها بطور دائم مخلّد خواهند بود، و به آنها وعده داده شده به خانه هاى پاكيزه (دلپسند) در بهشت هاى عدن، رضا و خشنودى خدا از آنها بزرگتر است كه خوشبختى بزرگ همانست)
اين آيه صريح در آنست كه تنعّم و لذت بردن از رضوان و خشنودى پروردگار از آنان، از تنعّم و لذّت بردن از نعمت هاى جسمانى در بهشت بزرگتر و بالاتر است. و خوشبختى بزرگ براى اهل بهشت رضوان الله است.
در گذشته بيان شد كه مقتضاى لطف پروردگار متعال آنست كسى را كه در اين دنيا در عبادت و طلب رضا و خشنودى او و تقرّب به او كوشيده است به غايت آن برساند. به او گفته بود «يا ايتهاالنفس المطمئنة إرجعى الى ربّك راضية مرضيّه فادخلى فى عبادى و ادخلى جنّتى» (اى نفس مطمئنّ برگرد بسوى پروردگار خود در حاليكه تو از او خشنودى و او از تو خشنود است، در ميان بندگان من در آى و در بهشت من داخل شو) سوره فجر / آيه 68
چگونه از شيرينى ذكر خدا محروم مى شود كسى كه در دنيا آنرا چشيده و از آن لذّت برده است، چنانچه قرآن بر آن شهادت داده و مى گويد «الا بذكر الله تطمئنّ القلوب» (آگاه باش دلها به ياد خدا به طمأنينه و آرامش مى رسد) سوره رعد / آيه 28.
چگونه به لذّت حضور محبوب نمى رسد در حاليكه حبّ الله دردل او رسوخ يافته بود، بطوريكه قرآن مى گويد «والذّين آمنوا أشدّ حبّاً لله» (كسانى كه ايمان آورده اند حبّ آنها به خدا شديدتر است) سوره بقره / آيه 165
چگونه براى بندگان خدا ممكن است كه در آخرت به مسكن پاكيزه و زيبا اكتفا نمايند در حالى كه در زندگى دنيا خدا به آنها از پدران و فرزندان و همسران و فاميل و خانه هاى زيبا محبوب تر بود، مگر خدا در قرآن كريم امر به حبّ خدا بيشتر از حب همه آنها نكرده است؟ كه مى گويد:
«قل ان كان آباءكم و ابناؤكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احبّ إليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربّصوا حتى يأتى الله بامره و الله لايهدى القوم الفاسقين».
(بگو اى پيامبر اگر پدران و فرزندان و برادران و فاميل و اموالى كه بدست آورده ايد و تجارتى كه از كساد آن مى ترسيد و خانه هايى كه از آنها خشنوديد به شما محبوبتر باشد از خدا و پيامبر او و جهاد در راه او، منتظر باشيد تا حكم خدا شما را دريابد. خدا فاسقان را هدايت نمى كند.) سوره توبه /آيه 24
در مناجات محبّان كه مروى از حضرت سجاد(عليه السلام)است. چنين آمده:
"پروردگارا كيست كه شيرينى محبّت تو را چشيده باشد و غير تو را بخواهد. كيست كه بقرب و نزديكى به تو انس گرفته باشد و بسوى ديگرى برود."
"پروردگارا ما را از كسانى قرار ده كه به قرب و دوستى خود برگزيدى و او را براى محبّت به خود خالص كردى و به لقاء خود مشتاقش نمودى..."
"اى آرزوى دل مشتاقان و اى نهايت آرزوهاى محبّان، از تو مى خواهم محبت به تو را، و محبت كسى را كه تو را دوست دارد و محبت عملى را كه مرا به تو مى رساند، و اينكه خود را به من از ما سواى تو مجذوبتر سازى و حبّ من به تو را رهبر من بسوى رضوان تو، و مانع نافرمانيت گردانى".
و در دعاى عرفه مروى از حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) چنين آمده:
"تويى كه ديگران را از دلهاى دوستان خود بيرون كردى كه جز تو را دوست ندارند..."
"آن كس كه تو را از دست داده، چه چيز يافته است و كسى كه تو را يافته چه چيز از دست داده است. نااميد شد آن كس كه در عوض تو به چيز ديگرى راضى شد...."
"اى كسى كه به دوستان خود شيرينى محبت انس با خود را چشانيدى كه با تملّق در برابر تو ايستادند."
و در مناجات ذاكرين كه مروى از حضرت سجاد(عليه السلام) است چنين آمده:
"پروردگارا دلهاى شيفته به تو باخته شدند، خاطرها جز به لقاء تو آرام نگيرد.... به تو استغفار مى كنم از هر لذتى به غير ياد تو و از هر راحتى به غير انس با تو و از هر شادى به غير قرب تو... تو گفتى و گفته تو حق است. مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم. ما را به ياد كردن خودت امر فرمودى و به ما وعده دادى كه در برابر آن تو نيز ما را تشريف و تقدير فرموده ما را ياد نماي.".
و در مناجات عارفان، مروى از حضرت سجاد (عليه السلام) آمده:
"پروردگارا ما را از كسانى قرار ده كه درختان شوق به تو در باغ هاى سينه آنان ريشه دوانده و سوز محبت تو سرتاسر دل هاى آنان را فراگرفته، آنها در آشيانه هاى انديشه جا گيرند، و جام ملاطفت سركشند. و به نهرهاى صفا در آيند.... نوشيدن آنها از چشمه عمل (براى تو) شيرين است و رازگويى آنها در مجلس انس (تو) خوش است. دل هاى آنها با برگشت بسوى ربّ الارباب آرامش يافته است. و ديدگان آنها با نظر بسوى محبوب روشن گشته...."
"پروردگارا چه لذيذ است خاطره هاى الهام ياد تو بر دلها، و چه شيرين است سير بسوى تو با وزش اوهام در راه هاى غيبى، و چه خوش است مزه دوست داشتن تو، و چه گواراست نوشابه قرب تو.".
و در مناجات زاهدان، مروى از حضرت سجاد (عليه السلام) آمده است:
"در دل هاى ما درختان محبّت خود را بنشان و انوار محبت خود را براى ما تكميل فرما و شيرينى عفو و لذّت آمرزش خود را به ما بچشان و ديدگان ما را در روز لقائت روشن كن."
و در منظومه مروى از صحيفه علويّه آمده است:
پروردگارا آن كس كه محبت در دل او پايدار است، در شب بيدار است و راز و نياز مى كند. و آن كس كه از آن غافل است همى خوابد.
و در مناجات شعبانيه كه روايت شده اميرالمؤمنين و ائمه: در ماه شعبان مى خواندند، آمده است: