نردبان آسمان
«مجموعه اى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاءالدينى»

تدوين و ويرايش : اكبر اسدى

- ۵ -


گمان نكنيد كه توطئه هاى شيطانى مى ميرد. اگر شيطان رفت ، صد شيطان ديگر، جاى آن را پر مى كنند. گمان نكنيد اگر آمريكا رفت ، شيطان تمام مى شود، اگر صدام رفت كار تمام است ؛ بلكه صد صدام ديگر، جاى آن سبز مى شود. خليفه الله و نماينده حق بايد در برابر توطئه هاى شيطانى آرامش داشته باشد، سكون خود را از دست ندهد، اظطراب پيدا نكند. مثل ما نباشد كه اگر همسايه در مورد ما سوء نيت دارد، تا صبح خوابمان نبرد. خليفه الله در برابر حزب شيطان ، آرامش و قدرت و علم مى خواهد و غير خدا نمى تواند، چنين موجودى را بسازد. شما اگر خيلى زرنگ هستيد، غيبتها را تعطيل كنيد، تهمتها و فحشها و دروغها را تعطيل كنيد. اگر اين چنين كرديد، تازه يك نصف آدمى مى شويد؛ به حسب حال خودتان . نمى توانيد خليفه الله بسازيد.

امامت و خلافت
در مساءله امامت هم هست كه امامت و خلافت از جانب خداى تبارك و تعالى است . و اذا ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاءتمهن قال انى جاعلك للناس اماما(72). كسى ديگر قدرت ندارد و نمى تواند امام ساز، نبى ساز، و خليفه الله ساز باشد. خليفه الله كسى است كه به حسب اسلاف و ارحام طيب و طاهر باشد، آبا و امهات و اجداد او به آلودگيهاى دنيا آلودگى پيدا نكرده باشند. خليفه الله كسى است كه مثل عيسى بن مريم در طفوليت مى گويد: انى عبدالله ءاتانى الكتاب و جعلنى نبيا(73)؛ من بنده خدا هستم ، مطيع خدا هستم ، مطيع هوى و هوس نيستم . جعل امامت و خلافت ، از مجعولات حق است ، از مجعولات الهى است . اين مثل حركت منظومه شمسى است ؛ كسى قدرت ندارد نظام شمسى را ايجاد كند حركت آنها را به گونه اى تنظيم كند كه گياهان زنده شوند، انسانها و حيوانات حركت كنند. سخر لكم الشمس و القمر(74). خليفه الله نيز اين چنين است .
جاعل نمونه صفات حق تعالى ، خود حق تعالى است . على (عليه السلام ) مى فرمايد: و لقد قرن الله به (صلى الله عليه و آله ) من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم (75). از آن وقتى كه پيامبر خدا را از شير گرفتند، دستگاه خدا مواظب او بوده است . موسى بايد در خانه فرعون تربيت شود؛ ولى تربيت الهى . فرعون با آن درندگى بايد در برابر موسى رام باشد و اين غير از قدرت الهى ، قدرت ديگرى نيست . هزاران بى گناه نابود مى شود تا موسى پيدا نشود، ولى موسى در خانه فرعون تربيت مى شود. خليفه الله اين چنين نماينده اى است . بايد مالك هوى و هوس خود و مالك نفس خود باشد. مالكيتى كه موسى مى گويد. لا اءملك الا نفسى و اءخى (76)؛ از همه جمعيت بنى اسرائيل فقط مالك دو چيز شدم : مالك نفس خودم و مالك برادرم . مالكيتى كه على (عليه السلام ) به ((مالك )) مى گويد: اءملك هويك (77).
اگر كسى مالك نفس خود شد، مالك شرور هم هست ؛ چون تمام شرور، آثار نفس بشرى است . اگر نفس در اختيار شما باشد، تمام شرور در كنترل شماست . هرگاه مى خواهى غيبت كنى ، نورانيت الهى : مى گويد نكن ! هرگاه بخواهى توطئه اى كنى ، جهت الهى مى گويد: چرا؟ حتى در مورد حيوانات مى گويد: چرا تعدى مى كنى ؟ اگر مى خواهيد حيوان را ذبح كنيد، بكنيد، ولى حق نداريد او را به زمين بزنيد. اگر مالك هوى و هوس شديد، قدرى از آتش ناريت خود محفوظيد. از ناريت ساير نارها هم ممكن است نجات پيدا كنيد. مالكيت نفس ، اين نيست كه بگويى : چه كنم ؟ عصبانى شدم و فحش دادم و كتك زدم . بايد حدود و حقوق اسلام در سخت ترين وقتها رعايت شود؛ حتى در جبهه ؛ آن جا كه هدف واقع مى شويد.
پس جاعل و سازنده نماينده خدا، خود خداست . شما نمى توانيد خليفه الهى جعل كنيد. اگر قدرت و حكمت و علم و صبر الهى نباشد، او در برابر كودتاها و توطئه ها مضطرب مى شود. اين چنين نيرويى بايد از جانب خدا در او باشد. اضطراب را بايد خدا حفظ كند. سكونت و آرامش ، مال خداست . فقط خدا مى تواند حافظ باشد، حسن حال هم مال خداست . خدا شما را به راه حق توفيق دهد كه اگر به راه حق آشنا شديد و در مسير حق حركت كرديد به نفع خود شماست و در برابر حوادث جهانى محفوظ هستيد. اول ، بركاتش مال خود شماست و بعد هم مال ديگران است .

درس نوزدهم : و اذ قال ربك للملائكه انى جاعل فى الاءرض خليفه قالوا اءتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال انى اءعلم ما لا تعلمون (78)

خداى تعالى فرمود: مى خواهيم يك نماينده اى از جانب خودمان در زمين قرار دهيم . ملائكه داد و فرياد و اعتراض كردند كه : اين خليفه اى كه مى خواهى خلق كنى ، سفاك و مفسد است و هر نوع عيبى دارد. اين چه نوع خليفه اى است ؟ جواب آمد كه انى اءعلم ما لا تعلمون ، شما به حقيقت مطلب آگاه نيستيد؛ گرچه ملائكه هستيد. در اين جا در سه جهت به طور اجمال بحث مى كنيم . جهت اول اين كه شعاع و سعه قدرت حقه الهى تا چه اندازه است و سعه قدرت شيطان چقدر است . و تا كجا نفوذ دارد؟ جهت دوم اين كه قدرت شيطانى در برابر قدرت الهى محكوم است يا مى تواند مقابله كند؟ جهت سوم اين كه آثار قدرت شيطانى و آثار قدرت الهى در جهان آفرينش چيست ؟

محدوده قدرت شيطان
شيطان ، قدرت خلاقيت و تصوير ندارد. هو الذى يصوركم فى الاءرحام كيف يشاء(79). قدرت تصوير، اين است كه ماده اى را از صورتى به صورت ديگرى تبديل كنند، خاك را گياه كنند، گياه را حيوان كنند و حيوان را انسان كنند. شيطان ، اين قدرت تصوير را ندارد، و قدرت خلق و آفرينش را نيز ندارد؛ يعنى نمى تواند آسمان و زمين و چيزى را خلق كند. اگر همه شياطين عالم جمع شوند، دانه خشخاشى را، كه از حركت افتاده است ، نمى توانند به سمت گياه شدن حركت دهند؛ بگويند ما با فلسفه و علوم طبيعى مى خواهيم آن را متحرك كنيم . نمى توانند خاك را از صورت خاك به صورت خشخاش تبديل كنند. اين فقط قدرت حقه الهى است كه يك دانه زير خاك مى رود، گندم مى دهد، خرما مى دهد و انگور مى دهد.
اين كار از شيطان ساخته نيست . قدرت شيطان آتشهايى است كه در عالم شعله ور است و همه مخلوقات دنيا را مى سوزاند. شياطين ، قدرت انحراف دارد؛ يعنى مخلوقات و موجودات حق را از راه حق به راه باطل منحرف مى كند. خدا هم اين قدرت را دارد كه بشر را در مسير حق قرار دهد، خليفه الله و امام و حجت بسازد. شيطان هم يك قدرت انحرافى دارد كه آتش آن سراسر كره زمين را احاطه كرده است . شيطان ، موجود خطرناكى است ، موجودى است نارى و تمام آتشها از سر انگشت اوست . اگر انگشت شما به توپ و تانكها نرسد آتش ندارد.

اختيار انسان
خداوند به انسان اختيار داده است : انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا(80)؛ در اختيار حق و باطل و مسسير حق و باطل به عهده خود شماست . اگر راه حق را انتخاب كرديد، در مسير انبيا هستيد. عظمت انبيا و صالحان را پيدا مى كنيد، در اين نشئه عظمت داريد، در برزخ عظمت داريد، نورانيت پيدا مى كنيد، اين مسير به جاى نار، نور دارد. هدايت بشر، مال اين مسير است و انسانى كه در اين مسير است ، موجودى نورانى است . اگر نورى در عالم ماده باشد، نور پيامبر اكرم است . اگر حياتى باشد، حيات انبيا و اولياست . ديگران آثارشان نارى و شيطانى است .
دستگاه خدا حاكم بر قدرت شيطانى است . شيطان ، مخلوق خداست (نه از اين جهت كه شيطان است ). انسان نيز مخلوق حق است . اگر در مسير شيطان دفت و از مسير حق منحرف شد، خودش شيطانى است . اگر در راه حق قرار گرفتى نبى ، ولى ، صالح و تقى هستى . اختيار دست خود تو است . اين قدر داد و فرياد نكن كه وضع زمانه خراب است ، وضع خودت خراب است . فقط يك قدرت انحرافى در شيطان است و اين همه پيرو پيدا مى كند. چقدر از جمعيت جهان از حزب شيطانند؟! اءكثرهم لا يعقلون ، اءكثرهم لا يعلمون (81)، اءولئك كالاءنعام بل هم اءصل (82). انسان ، مخلوق خداست ولى شيطانيتش به اختيار خود او حاصل مى شود. يعنى وقتى از مسير حق عدول كرد و در مسير باطل قرار گرفت ، فرعون و معاويه و شرق و غرب مى شود. اين ، نتايج راه شيطان است . و اينها در برابر حق تعالى قدرت ندارد.
آن روزى كه نامه پيامبر خدا به خسرو پرويز رسيد، در آن نامه آمده بود: اين نامه پيامبر خداست به قومى كه خدا عقل را از آنها گرفته است ؛ جمعيتى كه سفاهت بر آنها حاكم است و خدا عقل را از آنها گرفته است ؛ يعنى امپراطورى جهانى ، بى عقل است . با اسلام آشنا شو، مسلمان شو! اگر مسلمان نشدى آماده جنگ شو و زور تو به خدا و رسول نمى رسد، با اين كه امپراطور هستى . خسرو پرويز اين نامه را خواند و گفت : اين پيامبر را جلب كنيد، به ما اهانت كرده است ، او در مستعمره ماست . ولى خدا زودتر خسرو پرويز را جلب كرد و از بين رفت . خداوند قدرتى به انسان داده است ، ولى اگر در مقابل خدا صف آرايى كند، فرعون مى شود ونابود مى گردد. اگر چهار روز هم جوجه كباب نصيب تو شد، در برابر خدا صف آرايى مى كنى ؟ اگر قدرت دارى حيات خود را حفظ كن : انك ميت و انهم ميتون (83). تو اگر قدرت دارى ، حيات خود را تضمين كن ، نمى خواهد حيات ديگران را تضمين كنى . خلاصه آن كه شيطان ، قدرتش محكوم قدرت الهى است .

آثار قدرت حق و قدرت شيطان
تمام اعتقادات انحرافى ، اخلاق رذيله و مفاسد، از آثار قدرت شيطانى است . كتابها، مقالات و حرفها و مذاكرات باطل هم از آثار شسطان است . قرآن ، نهج البلاغه ، اخبار، آثار، نصايح و مواعظ و انسانهاى پاك هم آثار قدرت حق است . شيطان با اين كه ضعيف است و خلاقيت ندارد، از جهت كميت ، خدا را شكست داده است ؛ يعنى تعداد زيادى را جلب كرده است . اينها مثل يك دسته پشه هستند كه خدا مى تواند با يك باد همه را متفرق كند. مراكز فساد و فحشا از آثار قدرت شيطان است . خدمات اجتماعى از آثار قدرت حق است . از شيطان ، كار خوب پيدا نمى شود. اگر يك روز به تو ناهار خوبى داد، بدان كه سوء قصدى دارد. در دستگاه شيطان از ناهار مجانى خبرى نيست . اگر روزى به شما هزار تن گندم دادند، براى شما نقشه اى دارند. گمان نكنيد دلشان به حال شما مى سوزد. اينها نقشه هاى شيطانى دارند.
خدا همه را توفيق دهد كه هوشيار شويد. از خيلى تسبيح به دستها به اشتباه نيفتيد كه تا ببينيد كسى تسبيح به دست دارد بگوييد: او مرد خداست . من نگويم تسبيح دست گرفتن بد است ، ولى با صرف تسبيح دست گرفتن فكر نكنيد اين مرد خداست . در كلمات امام صادق (عليه السلام ) آمده است : به نماز و روزه مردم نگاه كنيد كه چقدر نماز مى خواند و چقدر روزه مى گيرد. ببينيد عقل او چقدر است ، ببينيد امانت دارى او چقدر است . همه موفق و مؤ يد باشيد و از اين دستگاه آفرينش استفاده كنيد. همت عالى پيدا كنيد. نگوييد ما به نان و آبگوشت رسيديم و كار درست است ؛ بلكه عقل و فهم پيدا كنيد، از دستگاه خدا استفاده كنيد. پيامبر خدا هم از همين عالم بوده است . حضرت خليل و ائمه (عليه السلام ) هم از همين عالم بوده اند. من نگويم : شما آنها مى شويد، ولى دست كم به قدر خودتان حركت كنيد. خداوند همه را توفيق بدهد.

درس بيستم : و اذ قال ربك للملائكه انى جاعل فى الاءرض خليفه قالوا اءتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال انى اءعلم مالا تعلمون (84)

اهداف خليفه خدا
هدف خليفه الله ، انبيا (عليه السلام )، حجج و قدرت حقه و قدرت اسلام ، اصلاح اجتماع است . هدف خليفه الله ، آگاهى بشر و نجات او از ظلمت و جهالت است . ظلمت جهالت به مراتب از ظلمت شب بالاتر است . اگر كسى ظلمت جهالت پيدا كند و جاهل باشد، براى او فلاح نيست . همه استفاده هاى شرق و غرب از جهالت مردم است . مردم اگر عالم و آگاه شوند و در حدى باشند كه حق را از باطل تشخيص دهند، دروغ را از صدق و صفا تشخيص دهند، حقيقت را از مجاز و بازى گرى تشخيص دهند، به نجات خيلى نزديك مى شوند و خدعه ها، مكر و حيله ها و دروغهاى شرق و غرب و حزب شيطان و هر كس كه از راه حق محرف شود براى آنها روشن مى شود. همه اينها از بركات علم و از بركات اسلام است .
مفاسد تاريكى جهل ، از تاريكى شب زيادتر است . اسلام مى خواهد بشر آگاه شود. از اين رو مى گويد: طلب العلم فريضه على كل مسلم و مسلمه (85)؛ آگاهى بر هر مرد و زن مسلمان ، واجب است ، چون اگر آگاهى نباشد بايد دنباله رو شياطين شد. شياطين تظاهر به صلاح مى كنند. شيطان نمى آيد بگويد: ما شما را به جهنم مى بريم . نمى گويد: من شيطانم . مى گويد: ما انسان هستيم ، مؤ من هستيم ، ولى دروغ مى گويد. اگر شما آگاهى داشته باشيد و حق را از باطل ، هدايت را از ضلالت ، ايمان را از غير ايمان را تشخيص بدهيد، به دام شيطان نمى افتيد.
اسلام مى گويد: همه شما آگاه باشيد، سيادت پيدا كنيد، همه آقا باشيد و بنده خدا! چند مبعود داريد؟ پول را كه پرستش مى كنيد، مقام را كه پرستش مى كنيد، نفوس شيطانى را كه پرستش مى كنيد! اينها تهمت نيست ، اينها حقيقت است . همه اين اربابها را رها كنيد! فقط يك ارباب پيدا كنيد كه خداى تعالى است ! انبيا و اوليا و صلحا به بركت اين اربابند، كسانى كه احياى موتا و اشفاى مرضى كردند، همه به بركت خداى تعالى بوده است . بياييد در اين راه و در اين دستگاه . بياييد و آگاه شويد و اغفال شياطين نشويد. نگوييد: همين كه اقتصاد را پيدا كرديم ، حلال مشكلات را پيدا كرده ايم . اين از بى فكرى و از انحطاط فكرى شماست ، اين از جهالت و نادانى است . خيال نكن مى توانى مساءله را حل كنى ! مسائل را كسى مى تواند حل كند كه خداى تعالى درباره او فرمود: ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى (86)؛ كسى كه بنده هوى و هوس نيست ؛ بنده خداست .

آگاهى ، زمينه اصلاح
خليفه الله براى سازندگى بشر است . هدفشان اصلاح جهان و اصلاح نفوس است ، اصلاح عقايد و اخلاق و فقه و طبيعيات اجتماع است . اگر به بركت خليفه الله اينها ساخته شد، همه منشاء آثار حسنه است ، يك انسان درست مى شود. انسانى كه اگر پيدا شود مى رويد دست او را مى بوسيد. خود شما آن آدم بشويد. مگر بد است آدم بشوى ، دروغ نگويى ، خيانت نكنى ، مفسد نباشى ؟ ببين چگونه جمعيت هجوم مى آورند تا دستت را ببوسند. تو هميشه مى گويى : پيامبر خدا اين چنين بود، فضائل و اخلاقش اين چنين بود. تو پيامبر خدا نمى شوى ، ولى مى توانى مسلمان و از امت پيامبر خدا شوى . چرا اخلاق فاسد را رها نمى كنيد؟
مسير خليفه الله مسيرى است كه با علم و نورانيت ، كمال سازش دارد. خليفه الله نمى خواهد به مردم خيانت كند، تا فضاى تاريكى بخواهد. فضا روشن است ، علم و عدالت و انسانيت است ، نماز و روزه و كمك به فقرا و ضعيفان است . اسلام ، غارتگرى ندارد. فضا و جو، براى شرق و غرب بايد تاريك و ظلمانى باشد. اگر مردم بيدار شدند، حكومتها به هم مى خورد. اگر مى بينيد قدرتهاى شرق و غرب پيدا شده است ، به خاطر جهالت بشر است . اگر بشر چيز فهم شود، حكومتها ساقط مى شوند. گزندگان و درندگان هم فضاى تاريك مى خواهند. روزها از خانه بيرون نمى آيند، چون مى دانند اوضاع خراب است . شبگردى شرق و غرب بدتر از شبگردى گزنده و درنده است . شب شرق و غرب ، جهالت مردم است ، مردم را اغفال مى كنند.
سازمان ملل آنها دروغ را افتخار مى داند، جنايت و سياست بازى هاى شرق و غرب را افتخار مى داند. اسلام است كه با اين فجايع مخالف است . بشر اگر روشن شد زمينه اى براى حكومت شرق و غرب باقى نمى ماند؛ يعنى با حقيقت آشنا مى شوند و دروغهاى اينها را مى فهمند. كسى كه حقيقتا در مسير اسلام است ، روشن است و كلاه سر او نمى رود: اءلمؤ من كيس (87). نگوييد: پس ‍ چرا ما مسلمانها كلاه سرمان مى رود. اگر با اسلام واقعى آشنا شويد، حق و باطل را مى فهميد. اءلمؤ من ينظر بنور الله (88)؛ مؤ من با تعارفاتى ، اغفال شياطين نمى شود. مى بيند و مى فهمد كه غير مؤ من ، حقيقت آن فاسد است و باطنى كثيف دارد. ممكن نيست از غير بندگان خدا عمل خير صادر شود.
اگر حزب شيطان ، خدماتى كرد بدانيد براى شما نقشه دارد. آن كه نقشه اى جز تكامل بشر نداردت سياست اسلامى است . مى خواهد همه شما به ستاره ثريا برسيد، همه چيز فهم و عالم و بنده خدا شويد، بنده حق باشيد و اين اربابها را جارو كنيد. اربابى غير از خدا نيست . پيامبر خدا هم اربابش حق است ، خودش ارباب نيست . ارباب فقط خداى تعالى است ، ولى ما از آن بى اطلاع هستيم . اين ارباب مى تواند هم علم به بندگانش بدهد، هم اقتصاد و هم عزت . همه چيز دار است ، ولى شما در مى رويد، شما ارباب را نمى شناسيد. خيال مى كنيد شرق و غرب اربابند. خدا همه را به هدايت اسلام ، هدايت و به نور اسلام نورانى كند و همه شما را آگاه كند كه اگر آگاه شديد براى خود كار كنيد و در دنيا و آخرت پيشروى كنيد. بر پيامبر خدا كه مبداء بشر است ، صلواتى بفرستيد.

درس بيست و يكم : و اذ قال ربك للملائكه انى جاعل فى الاءرض خليفه قالوا اءتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ...(89)

پيشوايان الهى
خداوند، جعل خليفه و جعل امامت را به خود نسبت مى دهد و مى گويد انى جاعل فى الاءرض خليفه . در قضيه ابراهيم مى گويد: و اذ بتلى ابراهيم ربه بكلمات فاءتمهن قال انى جاعلك للناس اماما(90)؛ من كه پردگاور تو هستم ، تو را پيشواى مردم قرار مى دهم . در مساءله داوود مى فرمايد: انا جعلناك خليفه (91)؛ يا داوود! ما تو را خليفه قرار داديم . يعنى مردم حق ندارند در كار خدا مداخله كنند. مردم نمى توانند جعل خليفه كنند. مردمى كه به مصالح خود آشنا نيستند، آيا به مصالح جهانى مى توانند آشنا باشند؟ جعل ، جعل الهى است و خداوند بايد خليفه و پيشوا معين كند.
ملائكه گفتند: اءتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء؛ تو مى خواهى آدم سفاك و خونخوار را جانشين خود قرار دهى و حال آن كه ما اهل تسبيح و تقديس هستيم و بازيهاى بشر را نداريم . پس به ما قناعت كن . چرا مى خواهى چنين انسانى را خلق كنى ؟ قال انى اءعلم ما لا تعلمون ؛ ما از چيزى خبر داريم كه ، شما كه ملائكه هستيد، خبر نداريد. علم بارى تعالى ، فوق همه علمهاست : و فوق كل ذى علم عليم (92).

ناريت و نوريت انسان
انسان ، داراى دو جهت است ؛ جهت نارى و جهت نورى . انسان ، داراى عقل و نفس است . انسان ، خداى تعالى را دارد و شيطان را هم دارد. عقل ، جنود و لشكرى دارد. عفت ، عصمت ، عدالت ، علم ، صبر و عفو، همه از جنود عقلند. شيطان هم جنود و لشكرى دارد. سفك ، قتل ، بى باكى و... از جنود شيطان است . شما (ملائكه ) به جهت نارى انسان توجه كرديد و گفتيد: خويريز و مفسد و موجود خطرناكى است و حاضر است براى حيات خود، تمام كره زمين را فانى كند. اين جهت نارى بشر است . جهات شيطانى انسان ، داراى اين آثار است . ولى انسان يك جهت نورى و يك جهت الهى هم دارد، كه آن جهت ، حافظ او از گناه و حافظ حقوق و حافظ هدايت بندگان خداست . او در دشوارترين حالات و در مشكلات ، حقوق و حدود را رعايت مى كند. نمى گويد: جنگ است و بايد حقوق پايمال شود. حقوق و حدود الهى ، حتى در جبهه ها، بايد محفوظ بماند. و ما چنين آدمهايى هم داريم . انسانهايى داريم كه بر يتيم گريه مى كنند. عالم براى آنان خلق شده است ؛ نه براى قلدرها. ما مى خواهيم انسانى درست كنيم كه براى يتيمان ناراحت باشد، براى بيچارگان ناراحت باشد. انسان فقط ناريت ندارد، نوريت هم دارد.
نوريت انسان همان است كه پيامبر اكرم داشت . اين مجالس هم به بركت همان نورانيت پيامبر تشكيل مى شود. ما چنين انسانهاى نورانى هم داريم . تو اگر نمى خواهى وارد اين نورانيت شوى ، نمى خواهى وارد راه علم و تقوى شوى ، اگر مى خواهى هوى پرست و شيطان پرست شوى و شيطان راعبادت كنى ، اين تقصير خود تو است . شما اگر راه خدا را اختيار نكنى ، انبيا، صلحا و حجج ، همه وارد راه خدا هستند. شما خيال مى كنيد همه اش قلدرى و چاقوكشى است ؟! خير! حزبى ، خزب الله است و حزبى هم ، حزب شيطان . شما حزب الله شويد! اين بشر با اطلاعاتى كه از اين جهان ماده دارد و با وجود شياطين ، دشمنان ، توطئه ها و فسادها، اگر كار شما ملائكه را انجام داد، آن وقت ملتفت مى شويد كه چقدر عظمت دارد. اين بشر با وجود اين كه تمام لوازم شيطنت را دارد، ولى در عمل ملكى است . آن گاه ببينيد آيا چنين موجودى بين ملائكه مى توانيد پيدا كنيد. شما ملائكه ، نه لباس و غذا مى خواهيد و نه اقتصاد؛ اين است كه محتاج به اينها است ، ولى در عمل نورانى است و عمل ملائكه را انجام مى دهد.

راهيان نور
در حال حاضر چرا مردم اكثرهم لا يعقلون ، اكثرهم لا يعملون و اكثرهم لا يشكرون (93) شده اند، بيشتر به دنبال شيطان مى روند تا به دنبال خدا؟ در اين زمان ، حدود پنج ميليارد بشر وجود دارد، ولى اهل الله در ميان آنها جزء نوادر هستند. چرا قافله و عدد اين چنين راه نورى و حقيقى كم است و در مقابل ، شرق و غرب است ؟ اين به آن جهان است كه انسان وقتى به مطالب آشنا مى شود و آنها درك مى كند كه حقيقتا انسان شود. مراد از انسان ، هيكل انسانى نيست . مراد، موجودى است كه مشاعر و دركش انسانى شود و درك او از درك حيوانى بالا رود، فهم او در محدوده ماده نباشد و به اقتصاد و غذا و مسكن ، محدود نشود. اگر اين موجود حقيقتا انسان شد، درك و شعور ديگرى پيدا مى كند. انسان تا فهم انسانى پيدا نكند، قرآن به درد او نمى خورد. نصايح و مواعظ به كار او نمى آيد. بايد اول با تزكيه و تقوا انسان شود، تا بفهمد اين حرفها درست است . ولى تا زمانى كه انسان نشده است ، مثل حيوان است ؛ همان طور كه اگر به حيوان بگويند: داخل باغ مردم نشو، خيانت نكن ، درك نمى كند، انسان بدون تزكيه نيز چنين است . اگر تزكيه پيدا كرد آن وقت ، كار درست مى شود: هدى للمتقين (94) و قد اءفلح من تزكى (95).

شيوه انسان شدن
انسان شدن به اين است كه از محرمات الهى فاصله گرفته شود. جواب هوى و هوس داده شود. اگر بتوانى از كلك زدن صرف نظر كنى ، آن گاه انسان مى شوى . وقتى انسان شدى ، خوب و بد را مى فهمى . قلدرها نمى فهمند قلدرى بد است ، اسم آن را شجاعت و عرضه مى گذارند. ولى وقتى به قلدرى مثل خود دچار شدند، مى گويند: عجب كار بدى است ! تا نفوس تزكيه نشود، دعوت انبيا را نمى فهمند و نمى توانند اجابت كنند و حتى به آنها نسبت مى دهند كه براى پول چنين مى كنند. باور نمى كنند كه نافهم و جاهلند. اگر خوب و بد را فهميدى و فهميدى كه اطاعت خدا خوب و معصيت او بد است ، فحش و دروغ و غيبت بد است ، آن وقت انسان مى شوى .
مادامى كه انسان ، گرم دنيا باشد اينها را نمى فهمند. چون آن قدر گرفتارى دنيا و زياد است كه اگر براى اقتصاد، صد سال هم تلاش كند تمام نمى شود؛ مگر اين كه از اقتصاد منقطع شود، از لجبازيها جدا شود و به وجوه شيطانى بى نظر شود. آن وقت مى فهمد خودش ‍ آتشى است . اگر انسان ، افسار نفس را رها كند، همين است كه مى بينم . آن وقت تعجب مى كند كه چرا اين طور شده است . انسان وقتى خدا را فراموش كرد، حقوق و حدود را فراموش كرد، حاضر است كشورى را نابود كند، كره زمين رانابود كند. ولى وقتى مرد خدا باشد، به خاطر يك بچه يتيم هم خوابش نمى برد. اين ، فرق راه حق و باطل است . اگر در برابر بچه يتيم خوابت برد، انسان نيستى و به مقام انسانيت نرسيده اى .
اگر خدا توفيق دهد و انسان در حدود خود واقع شود، از قرآن و كتاب الله مى تواند استفاده كند، از مواعظ و نصايح و جهان آفرينش ‍ مى تواند استفاده كند. يك مقدار، فهم و شعور و تزكيه پيدا كند و تاءمل كند. ببيند يزيدها كجا رفتند، شرق و غرب كجا رفتند، آثار انبيا را هم ببيند. الان مشاهده آنها از ديگران بهتر كار مى كند. كسى كه براى حوائج خود به مشاهده آنها مراجعه مى كند، جواب مى دهند. خيال نكنيد اين همه كه به مشهد مى روند بدون نتيجه هستند. اين بشر، حاضر نيست يك قدم مجانى كار كند.
اگر توانستى دروغها را تعطيل كنى . كلك ها و نقشه ها را - كه اسمش را روشنفكرى مى گذارى - تعطيل كنى ، آن وقت ممكن است به انسانيت برسى و در اين حال مى فهمى كه سخنان پيامبر، روى حساب است و دستگاه اسلام ، جهادش هم ترويج است . غرب را بالاخره متوجه عظمت اسلام و برنامه آن مى كند، كه حتى در جبهه ها مواظب است حقوق و حدود پايمال نشود و يك نفر بى گناه كشته نشود. خداوند همه شما را موفق كند كه با اسلام آشنا شويد و از اسلام كمال استفاده را بكنيد و همه نورانى شويد و بدانيد چيزى كه در برابر حوادث جهانى محافظ انسان است ، برنامه اسلام است .