از امام صادق (عليه السلام )
روايت شده است : ((خداوند دعاى كسى را كه بدون
حضور قلب دعا مى كند، مستجاب نمى كند، بنابراين هنگام دعا دلت را متوجه
كن ، آنگاه يقين به اجابت داشته باش .))
و از او (عليه السلام ) روايت شده است : ((خداوند
دعايى را كه از قلبى سخت برخاسته باشد، اجابت نمى كند.))
و روايت شده است : ((دعاى چهار نفر مستجاب نمى
گردد. مردى كه در خانه اش بنشيند و بگويد: خدا به من روزى بده ، و مردى
كه زنش را نفرين كند، و مردى كه خداوند مالى به او بدهد ولى آن را از
بين ببرد، و مردى كه به مرد ديگرى قرض بدهد و شاهد نگيرد، آنگاه او، آن
را انكار كند.)) و در بعضى از روايات نفرين بر
همسايه و درخواست حرام و قطع رحم نيز به موارد فوق اضافه شده است .
و از اميرالمومنين (عليه السلام ) روايت شده است : ((اى
صاحب دعا! چيزى را كه غير ممكن بوده و حلال نيست ، در خواست مكن .))
(7)گريستن . روايت شده است : ((بين بهشت و جهنم
، گردنه اى است كه كسى از آن عبور نمى كند، مگر كسانى كه از ترس خدا،
خيلى گريه كرده باشند.))
از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز روايت شده است كه خداوند
به من فرمود:((قسم به عزت و جلالم . عبادت
كنندگان اصلا ارزش گريه را نزد من نمى دانند من براى آنان قصرى در
((رفيق اعلى )) بنا مى
كنم كه كسى با آنان در آن شريك نيست .))
نيز روايت شده است : ((روز قيامت ، تمام چشمها
گريان است ، مگر چشمى كه از ترس خدا گريه كرده باشد. و هر چشمى كه از
ترس خدا پر اشك شده باشد، خداوند بقيه بدنش را بر آتش حرام مى كند. و
اگر اين اشك روى صورتش بريزد، هيچگاه به اين صورت ندارى و خوارى نمى
رسد. هر چيزى پيمانه يا وزنى دارد مگر قطره اشكى . زيرا خداوند با كمى
از آن دريايى از آتش را خاموش مى نمايد. و اگر بنده اى در ميان امتى
گريه كند خداوند به اين امت بخاطر گريه او رحم مى كند.))
(8)سپاس و ستايش خداوند. راوى مى گويد: از اميرالمومنين سؤ ال كردم
چگونه تمجيد كنم ؟ فرمود: مى گويى : و يا من
اءقرب الى من حبل الوريد! يا من يحول بين المرء و قلبه ! يا من هو
بالمنظر الاعلى و بالافق المبين ! اى كسى كه از رگ گردن به من
نزديكترى ! اى كسى كه بين شخص و دلش حايل مى شوى ! اى كه در چشم اندازى
بالاتر از هر چيز و در افق آشكارى هستى !)) در
بعضى از روايات عبارت ديگرى نقل شده است .
(9)ذكر نامهاى خدا كه مناسب دعايش مى باشد، و نيز گفتن نعمت هاى خداوند
و شكر آن ، بيان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.
(10)درنگ و عجله نكردن و اصرار و پافشارى در دعا. زيرا كه خداوند
درخواست كننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى اين است كه دعاى خود
را سه بار تكرار كرده و خواسته خود را سه بار بگويد.
(11)پنهان دعا كردن . زيرا هم فرمان خداوند ((در
پنهان دعا كنيد)) را اجابت كرده و هم از آفت ريا
دور مى ماند. و روايت شده است : ((دعاى پنهانى
برابر با هفتاد دعاى آشكار است .))
(12)شريك ساختن ديگران در دعا. چنانچه روايت شده است .
(13)با ديگران دعا كردن . دعا در جمع نيز باعث اجابت است .
بهترين جمعيت براى دعا چهل نفر است و بجاى آن چهار نفر هم مى توانند هر
كدام ده بار دعا كنند. و اگر نتواست در جمع دعا كند، خود نيز مى تواند
چهل بار دعا كند.
(14)تضرع در دعا بهمراه قلب خاضع و بدن متواضع و چاپلوسى . خداوند به
حضرت عيسى (عليه السلام ) وحى نمود: ((عيسى !
مانند غريق غمزده اى كه ياورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برايم
خوار كن و در خلوت بسيار بياد من باش . و بدان من با چاپلوسى كردن تو
خوشحال مى شوم . با زنده دلى و نشاط اين عمل را انجام بده و صداى غمناك
خود را به من برسان .))
و به موسى وحى كرد: ((موسى ! هنگامى كه مرا مى
خوانى ترسان باش ؛ صورت خود را خاك آلوده كن و با اعضاى مهم بدنت برايم
سجده كن . و با ايستادن در مقابل من به اطاعت من مشغول شو. و با ترسى
كه از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات كن ... قلبت را با ترس از
من بميران . زنده دل و كهنه لباس باش . در ميان زمينيان ناشناس و در
آسمان معروف ، همنشين خانه و چراغ شب باش . مانند صابرين از من اطاعت
كن . و از زيادى گناهان فرياد بزن ؛ مانند فرياد كسى كه از دشمن فرار
مى كند و در اين امور از من كمك بخواه كه من كمك و ياور خوبى هستم .
(15)صلوات فرستادن بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و آل او
(عليهم السلام ) نيز در اول و آخر دعا باعث اجابت است . محمد بن مسلم
از يكى از دو امام (عليهما السلام ) روايت كرده است :
((در ترازوى خدا چيزى سنگين تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست
.))
هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده است :
((تا زمانى كه صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده
شود، دعا پشت حجاب خواهد ماند.))
نيز از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : ((كسى
كه به درگاه خدا حاجتى دارد، بايد ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات
فرستاده ، سپس حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمد و
آل محمد به پايان برساند، چون خداى متعال كريمتر از اين است كه ابتدا و
انتهاى دعا را پذيرفته و وسط آن را رها كند؛ زيرا چيزى مانع از اجابت
صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود.
صلوات بسيار مهم و از اركان ولايت است . همانگونه كه خداوند ايمان كسى
را بدون اقرار به آنان و بدون ولايت آنان (صلوات الله عليهم ) قبول نمى
كند، دعا و صلوات نيز چنين است .
صلوات نيز مانند ساير اعمال شكل و روحى دارد. روح آن اين است كه مقام
آنان را نزد خدا فهميده و بفهميم كه آنها وسيله ها و شفيعهايى نزد خدا
بوده و خداوند كسى را بدون توسل به آنان نمى پذيرد. و نيز آنان اولى به
انسان از خود او مى باشند و پايه اين مطلب اندك شناخت واقعى است كه
باعث عمل به اولويت آنان مى باشد. و آنگاه كه اين شناخت واقعى تحقق
يافت ، و بنده با اين شناخت يك بار صلوات فرستاد، رسول خدا (صلى الله
عليه و آله و سلم ) ده بار يا بيشتر و بى نهايت بر او صلوات مى فرستد؛
و اگر اين صلوات در دعا باشد، دعا مستجاب مى گردد.
(16) پاكدلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند. امر ديگرى كه باعث
اجابت است توجه كردن بنده به مولاى بخشنده ، مهربان و رحيم با قلب ،
باطن و روح خود مى باشد. نيز بايد دل خود را از غير خدا بخصوص افكار
پستى كه باعث نجاست دل و كثيف شدن روح مى باشد - مانند افكار حرام ،
مكروه و جايز بخصوص غم و غصه دنيا و ترس از ناگواريها و بدگمانى به
خداوند متعال و بى اعتمادى به وعده هاى او - پاك نمود. زيرا اين امور
باعث هلاكت دل مؤ من و حتى رو گرداندن خداوند متعال از او مى شود-
((اين گمانى كه به خدا داشتيد، شما را هلاك كرد.))
- و از ضعف ايمان سرچشمه گرفته و نوعى بى ادبى به خدا و اطاعت از شيطان
مى باشد. ((شيطان با وعده دادن فقر شما را
بكارهاى زشت و بخل وا مى دارد.))
(17) دعا قبل از بلا. چنين دعايى خيلى مؤ ثرتر از دعايى است كه پس از
رسيدن بلا و سختى صورت مى گيرد.
(18) شريك نمودن ديگران در دعا و قبل از خود براى آنان دعا كردن . امر
ديگرى كه در دعا مؤ ثر است ، اين است كه ديگران را در دعاى خود شريك
نمايد. ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا كند.
دوستى براى خدا
و بايد توجه داشت كه منشاء اين كار ولايت و محبت باشد نه تحمل
اين عمل بر خود بخاطر سرعت اجابت كه در اين صورت فايده چندانى ندارد.
آنچه مهم است دوست داشتن براى خداست . و در قرآن و احاديث تاكيد زيادى
روى آن شده است . در روايات معتبر مى خوانيم : ((آيا
ايمان چيزى جز دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خدا است ؟))،
((مطمئن ترين دستگيره هاى ايمان دوست داشتن براى
خداست .))، ((خداوند
متعال بين دو دوست كه مصافحه كنند وارد شده و با كسى كه رفيقش را بيشتر
دوست دارد، مصافحه مى كند.)) و
((هنگامى كه مؤ من در نهان ، براى برادر مؤ منش دعا مى كند،
فرشته اى او را از آسمان ندا مى دهد: و صد هزار برابر آنچه براى برادر
مؤ منت خواستى ، به تو عطا شد. فرشته دومى بيش از اين مقدار ندا مى
دهد. و همينطور هر كدامشان صد هزار برابر زياد مى كنند، تا اين كه
فرشته هفتم ندا مى دهد: هفتصد هزار برابر براى تو مى باشد. سپس خداى
متعال ندا مى دهد: من بى نيازى هستم كه فقير نمى شوم . بنده خدا! يك
ميليون برابر آنچه خواستى به تو عطا شد.
حيف است در اين مختصر روايت ((حسن بن يقطين
)) را نياورم . گرچه اين روايت معروف است ولى
بخاطر علاقه به عمل اين عمل كننده با ولايت ، دوستدار، مجاهد و ياور،
آن را در اينجا مى آوريم : ((امام صادق (عليه
السلام ) نامه اى به حاكم اهواز درباره ((حسن بن
يقطين )) بدين مضمون نوشت :
بسم الله الرحمن الرحيم . خداوند در عرش خود، سايه اى دارد كه در آن
سايه كسى قرار نمى گيرد؛ مگر كسى كه اندوهى را از برادرش بر طرف نموده
، يا به او كمك كند، يا به او خوبى كند، گر چه با نصف دانه خرمايى
باشد. و اين برادر تو است . والسلام . مى گويد: هنگامى كه به شهرم باز
گشتم به در منزل او رفته ، اجازه خواستم او را ببينم و گفتم : من
فرستاده امام صادق (عليه السلام ) هستم . پس از اطلاع ناگهان پا برهنه
خارج شد، به من سلام كرد و مابين چشمانم را بوسيد؛ سپس گفت : تو، آقاى
من ! فرستاده مولايم صادق (عليه السلام ) هستى ؟ گفتم : بله گفت : اگر
راست بگويى مرا از جهنم آزاد كرده اى . دستم را گرفته ، به اطاقى برد،
مرا در جايگاه خود نشانده و در مقابلم نشست . آنگاه پرسيد حال مولايم
چگونه بود؟ گفتم : خوب . گفت : تو را به خدا؟ گفتم : به خدا - و تا سه
بار سخن خود را تكرار كرد. سپس نامه را به او دادم ، آن را خواند و بر
روى چشمانش گذاشت . سپس گفت : امر بفرما، برادر! گفتم : در نامه ات
هزار درهم ماليات از من خواسته اند كه با دادن اين مبلغ هستيم از بين
مى رود. او از آن ماليات صرف نظر كرد. سپس صندوقهاى اموالش را خواست .
نصف اموالش را خود برداشت و نصف ديگرش را به من داد. سپس چهارپايانش
را خواست . يك چهارپا را براى خود بر مى داشت و يكى را به من مى داد.
سپس غلامهايش را خواست . يكى را به من مى داد يكى را خود بر مى داشت .
سپس لباسهايش را خواست . يك لباس را براى خود برمى داشت و يك لباس را
به من مى داد. و بدين ترتيب نيمى از تمام اموال و املاك خود را به من
داد. و مرتب مى گفت : آيا تو را خوشحال كردم ؟ و من مى گفتم : بله ، به
خدا قسم و بيشتر از خوشحالى به من دادى . هنگامى كه موسم حج فرا رسيد
به حج رفته و براى او دعا نمودم . و از راهى رفتم كه بتوانم مولايم
امام صادق (عليه السلام ) را زيارت نمايم . وقتى خدمت او رسيدم ،
خوشحالى را در سيماى او مشاهده نمودم . فرمود: از فلانى چه خبر؟ آنچه
اتفاق افتاده بود را براى او نقل كردم . او نيز با شنيدن سخنان من
خوشحال مى شد و سيمايش مى درخشيد. گفتم : آقايم ! از رفتار او با من
خوشحال شديد؟ فرمود: بله ، بخدا قسم مرا خوشحال كرد و حتما پدرانم را
نيز خوشحال كرد. و بخدا قسم قطعا اميرالمومنين (عليه السلام ) را
خوشحال كرد؛ و بى ترديد رسول خدا را خوشحال كرد. و بخدا قسم ، حتما،
خدا را در عرش خود خوشحال كرد.
و در روايت است : ((كسى كه بدنبال خواسته برادرش
براه افتد و با تمام توان بدنبال خواسته اش نباشد، حتما به خدا و رسولش
و مؤ منين خيانت كرده است .)) و
((كسى كه يك خواسته برادر مؤ منش را برآورد، مانند كسى خواهد
بود كه نُه هزار سال خدا را عبادت كرده باشد بگونه اى كه روزهايش را
روزه و شبهايش به عبادت ايستاده باشد.
حسين بن ابى العلاء مى گويد: ((ما بيست نفر و
اندى بوديم كه بطرف مكه حركت كرديم هر جا كه براى استراحت توقف مى
كرديم گوسفندى را ذبح مى كردم . وقتى به خدمت امام صادق (عليه السلام )
رسيدم فرمود: افسوس ، حسين ! آيا مؤ منين را خوار مى كنى ! گفتم : پناه
مى برم به خدا از اين . فرمود: شنيده ام در هر منزلى گوسفندى براى آنان
ذبح مى كرده اى . گفتم : مولاى من ! اين كار را فقط براى رضاى خداى
متعال انجام مى دادم . فرمود: آيا نمى ديدى كه عده اى از آنان هم مى
خواستند اين كار را انجام بدهند ولى نمى توانستند و احساس حقارت مى
كردند. گفتم : فرزند رسول خدا (درود خدا بر تو)! از خدا آمرزش خواسته و
اين عمل را تكرار نمى كنم .))
اين مقدار روايت براى اشاره بود والا در اين مورد روايات بقدرى زياد
است كه كتابها را پر و انسان را به شگفتى وا مى دارد.
(19) بلند كردن كف دستها هنگام دعا. ((رسول خدا
(صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگام دعا و گريه و زارى و تضرع به درگاه
خدا دستهاى خود را طورى بلند مى نمود كه فقير براى در خواست غذا دستهاى
خود را بلند مى كند.))
از امام صادق (عليه السلام ) درباره دعا و بلند كردن دستها سؤ ال شد؛
حضرت فرمودند: پنج نوع است : اما تعوذ اين است كه كف دستهايت را رو به
قبله قرار مى دهى . هنگام دعا براى رزق ، كف دستهايت را بطرف آسمان
قرار داده و دستهايت را بالا مى برى و اما در تبنّل با انگشت سبابه ات
اشاره مى كنى . و اما ابتهال اين است كه دستهايت را باندازه اى كه از
سرت بالاتر بيايد بلند مى نمايى . و اما تضرع اين است كه انگشت سبابه
ات را نزديك صورتت حركت دهى و اين دعاى ترس است .
و از او (عليه السلام ) روايت شده است : در ((رغبت
)) دستانت را طورى باز كن كه كف دست پيدا باشد و
در ((رهبت )) بگونه اى كه
پشت دست پيدا باشد؛ در ((تضرع ))
انگشت سبابه خود را به طرف چپ و راست حركت داده و در ((تبتل
)) انگشت سبابه چپ را بآهستگى بطرف بالا و پايين
حركت بده و در ((ابتهال ))
دستها و ساعدهايت را بطرف راست چپ به حركت در آورد؛ ((تبتل
)) اينگونه است و انگشت خود را بطرف بالا و
پايين حركت داد؛ و ((ابتهال ))
نيز اينگونه است و دستان خود را باز و در برابر صورت خود قرار داد. و
فرمود: تا زمانى كه اشك جارى نشده ((ابتهال
)) نكن .
در روايتى آمده است : ((استكانت
)) در دعا اين است كه دستهايش را روى شانه هايش بگذارد.
دعا در حال سجده
آنچه گفتيم در مورد دعا در حال نشسته يا ايستاده بود؛ و ممكن
است حالت سجده در بعضى موارد بهتر باشد؛ چنانچه مخصوصا در بعضى از
دعاها وارد شده است . و نيز آمده است : ((نزديكترين
حالات بنده به خداوند متعال در سجده است ؛ و اين حال برترين حالات و
بالاترين مقامات است . و آن مقام فناى در خداست .))
در ((مصباح الشريعه ))
آمده است : ((كسى كه بخوبى در سجده به خدا نزديك
شود، هيچگاه از خدا دور نخواهد شد.)) و هدف
خداوند از سجده نزديك شدن به او با دل و روح و باطن است . بهمين جهت
كسى كه به او نزديك شود از غير او دور خواهد شد. همانگونه كه سجده در
ظاهر جز با فراموش نمودن تمام چيزها و چشم فروبستن از هر چه كه چشم مى
بيند، تحقق پيدا نمى كند، خداوند مى خواهد در باطن نيز چنين باشد.
بنابر اين كسى كه در نماز دلش در هواى چيزى غير از خداست ، به همان چيز
نزديك بوده و از آنچه خدا مى خواهد، دور است .))
در روايات فضايل اين ماه ، سفارش پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
به طول دادن سجده آمد. و اين مطلب مهمى بوده و نزديكترين شكلهاى بندگى
است . بهمين جهت هر ركعتى دو سجده دارد و در غير ركعت يك سجده وارد شده
است . امامان ما (عليه السلام ) و شيعيان خاص آنان به طولانى نمودن
سجده بسيار اهميت داده و در بعضى از سجده هاى امام سجاد (عليه السلام )
ذكر لا اله الا الله حقا حقا... را هزار بار از او مى شنيدند. سجده
امام كاظم (عليه السلام ) از اول تا ظهر طول مى كشيد و از
((ابن ابى عمير)) و
((جميل )) و
((خربوذ)) سجده هايى نظير
آن نقل شده است .
يك عمل مجرب كه در حال
سالك مؤ ثر است
در زمان تحصيل در نجف اشرف استاد بزرگى داشتم كه مرجع تربيتى
طلاب با تقواى زمان خود بود، از او درباره اعمال بدنيى كه در حال سالك
الى الله مؤ ثر است و آنرا تجربه كرده است ، پرسيدم . او در پاسخ دو
مطلب را بيان كرد: يكى اين بود كه در هر شب و روز يك سجده طولانى نموده
و در سجده بگويد: لا اله الا انت سبحانك انى كنت
من الظالمين هيچ خدايى جز تو نيست . تو منزهى . همانا من از
ظالمين بودم . و منظور او از اين ذكر اين باشد كه روح من در زندان
طبيعت زندانى ، و با غل و زنجيرهاى اخلاق رذيله ، بسته شده است . و من
با كردارم خود را با اين غل و زنجيرها بسته و در زندان محبوس نموده ام
. و پروردگار خود را از اين كه با ستم ، اين عمل را نسبت به من انجام
داده باشد، منزه مى دانم . و من بودم كه به خود ستم كردم و خودم را در
اين مهلكه ها انداختم .
به اطرافيان خود سفارش مى كرد كه اين سجده را انجام دهند. و هركسى كه
به آن عمل مى كرد، تاءثير آن را در حالات خود مى ديد؛ بخصوص كسانى كه
سجده شان طولانيتر بود بعضى از آنها هزار بار اين ذكر را مى گفتند و
بعضى كمتر و بعضى بيشتر؛ حتى شنيدم كه بعضى از آنها سه هزار بار مى
گفته اند.
20 - در دست داشتن انگشترى عقيق يا فيروزه . خداوند متعال مى فرمايد:
خجالت مى كشم دست بنده اى را كه انگشتر فيروزه در آن است رد كرده و
حاجتش را بر نياورم . از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است :
((هيچ كف دستى به سوى خداى متعال بلند نشده است
كه نزد او محبوبتر باشد از كفى كه انگشتر عقيق در آن است .))
بسيار كم اتفاق مى افتد كه انسان از گناهان دائمى پاك باشد، بنابراين
سزاوار است طاعتهايى را انتخاب كند كه براى پوشاندن آن گناهان مناسب
باشد. و انگشتر بدست كردن يكى از آن طاعتهاست . گرچه اينجا، جاى بيان
اين مطلب نبود ولى به مناسبت آن را ذكر نموديم .
21 - صدقه دادن . همانگونه كه روايت شده است صدقه دادن قبل از دعا باعث
اجابت آن مى گردد. و نيز روايت شده است : ((رزق
را با صدقه دادن فرود آوريد.))
22 - اوقات خاص . و نيز سزاوار است اوقات مخصوصى را براى دعا و حاجات
خود انتخاب كند. اوقات فراوانى از قبيل :
الف - شب و روز جمعه . از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است :
((خداوند متعال در هر شب جمعه از اول شب تا آخر
آن ، از بالاى عرش خود ندا مى دهد: و بنده مؤ منى نيست كه قبل از طلوع
فجر از گناهان خود توبه كند، تا توبه او را قبول كنم آيا بنده مؤ منى
نيست كه ...- و امام (عليه السلام ) به همين ترتيب چند حاجت را بيان
نمود تا آنجا كه فرمود: تا طلوع فجر به اين ندا ادامه مى دهد.
و روايت شده است : ((خداوند برآورده نمودن حاجت
بنده مؤ من را تا روز جمعه به تاءخير مى اندازد.))
از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است :
((روز جمعه سرور و بزرگترين روزها نزد خداست ، و
از روز فطر و روز قربان نيز بزرگتر است . در اين دو روز وقتى هست كه
كسى در آن چيزى از خداى متعال نمى خواهد، مگر اين كه آن را به او عنايت
مى فرمايد؛ الا اين كه حرامى را بخواهد... ولى در روز جمعه دو وقت است
يكى مابين فراغت خطيب از خطبه و منظم شدن صفوف مردم ، و ديگرى پايان
روز.)) و در روايت ديگر آمده است :
((زمانى كه نيمه خورشيد پنهان شود.))
ب - وقت مخصوص ديگر، بين ظهر و عصر روز چهارشنبه است براى نفرين كردن
كفار.
ج - وقت نماز عشاء. روايت شده است : ((اين وقت
به هيچيك از امتهاى گذشته عطا نشده است .))
د - يك ششم اول ، از نيمه دوم شب . ((عمر بن
اُذينه )) از امام صادق (عليه السلام ) روايت
كرده است كه آن حضرت (عليه السلام ) فرمودند: ((همانا
در شب ساعتى است كه بنده مؤ منى در آن نماز نخوانده و دعا نمى كند، مگر
اين كه دعاى او مستجاب مى شود. مى گويد: گفتم : خدا ياريت كند، اين چه
ساعتى از شب است ؟ فرمود: هنگامى كه نيمى از شب گذشته ، و يك ششم اول
نيمه شب فرا رسيد.)) و از اميرالمؤ منين (عليه
السلام ) روايت شده است كه فرمودند: حضرت داود در اين ساعت آماده جنگ
شد. و فرمود: كسى كه در اين ساعت دعا كند دعايش پذيرفته مى شود مگر
فلانى .
ه- آخر شب تا طلوع فجر. گفته اند مراد از آخر شب ، يك سوم آخر شب است
. روايت شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:
((وقتى آخر شب فرا رسيد، خداى متعال مى فرمايد:
دعا كننده اى هست تا او را اجابت كنم ؟ كسى خواسته اى دارد تا خواسته
اش را بدهم ؟ كسى آمرزش مى خواهد تا او را بيامرزم ؟ توبه كننده اى
هست تا توبه او را قبول كنم ؟ در روايت ديگر است : ((اگر
تا طلوع فجر بخوابد شيطان در گوشهايش ادرار مى كند. پس پند گيريد،
عاقلان !))
سيد بزرگ ((ابن طاووس (قدس سره
))) - همان كسى كه استادم (قدس سره ) مى گفت : غير از معصومين
(عليهم السلام ) كسى در علم مراقبت مانند او نيامده است - در اينجا
جوابى تهيه ديده است تا مراقبين در جواب اين منادى بگويند و تا جايى كه
مى دانيم اولين كسى است كه اين عمل را انجام و اين سنت را رواج داد؛
همانگونه كه روز بلوغ خود را جشن گرفت . عقيده داشت خداوند متعال در
اين روز لباس باارزش تكليف را به او پوشانيده و شرافتى نصيب او نموده
است . به همين جهت نيز اين روز را روز بزرگى مى دانست و اين عمل نيز
مراقبت ارزشمند و بزرگى است كه در هيچكدام از علماى مجاهد ما سابقه
ندارد. جوابى كه براى اين منادى تهيه نموده است در كتاب
((عدة الداعى )) آمده است .
و - بين طلوعين . و گمان مى كنم اين وقت مخصوص به دعاى رزق باشد.
ز - سه شب قدر در ماه رمضان كه برترين آن شب بيست و سوم است و شبهاى
احياء كه عبارتند از شب اول رجب و شب نيمه شعبان ، و شب عيد فطر و
قربان و روز عرفه و روز فطر و قربان .
ح - هنگام وزيدن بادها و باريدن باران ، از بين رفتن سايه ها و ريختن
اولين قطره خون مقتول مؤ من . زيرا درهاى آسمان در چنين اوقاتى باز است
.
ط - هنگام اذان ظهر و از طلوع فجر تا طلوع خورشيد. در روايت آمده است :
((هنگام اذان ظهر، درهاى آسمان و بهشت باز شده و
حوائج بزرگ روا مى گردد. گفتم به چه مقدار؟ فرمود: به مقدارى كه مرد
بتواند، سر فرصت ، چهار ركعت نماز بخواند و نيز از طلوع فجر تا طلوع
خورشيد.
ى - بعد از نمازهاى واجب . از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت شده
است كه : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:
((كسى كه نماز واجبى بجا آورد، در پى آن دعاى
مستجابى خواهد داشت .))
ابن فحام مى گويد: اميرالمومنين (عليه السلام ) را در خواب ديدم و از
او درباره اين روايت پرسيدم . حضرت فرمودند: ((اين
روايت صحيح است . هنگامى كه نماز واجب را بجا آوردى ، در سجده بگو:
اللهم انى اسئلك بحق من رواه بحق من روى عنه صل
على جماعتهم و افعل بى كذا و كذا؛ خدايا از تو مى خواهم بحق كسى
كه اين حديث را روايت كرده و بحق كسى كه از او روايت شده ، بر تمامى
آنان صلوات فرستاده و برايم چنين و چنان كنى .))
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : ((خداوند
متعال نمازها را در عزيزترين اوقات نزد خود بر شما واجب نموده است .
بنابراين حوائج خود را پس از نمازهايتان درخواست نماييد.))
اين روايت دلالت بر اين مى كند كه محبوبترين اوقات به اجابت نزديكتر
است .
ك - بعد از نماز وتر و بعد از نماز فجر و بعد از نماز ظهر و بعد از
نماز مغرب . روايت شده است : ((بعد از نماز مغرب
سجده مى كند و در سجده دعا مى كند.)) و روايت
شده است : ((بعد از نماز وتر سجده كرده و براى
چهل مؤ من دعا مى كند.))
و دعا در بيشتر اعمال مستحبى در روزها و شبهاى شريف وارد شده است ؛
بخصوص نمازهاى مستحب .