الغدير جلد ۳

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۱۰ -


ان الذين آمنوا و آنگاه گويد: يعنى محبتى در دلهاى مومنين "اين قسمت در چاپ دوم زياد شده است".

3- خطيب خوارزمى در " مناقب " ص 188 حديث ابن عباس را روايت كرده و بعد از آن با اسنادى كه ذكر كرده از قول على بن ابيطالب نقل كند كه آنحضرت فرمود: مردى بمن رسيد و گفت اى على من تو را بخاطر خدا دوست دارم. من بخدمت پيامبر آمدم و گفتم يا رسول الله مردى بمن اين چنين گفت حضرت فرمود: اى على شايد تو در باره او كار خوبى انجام داده اى گفتم: يا رسول الله من هيچ خدمتى باو نكرده ام.

پيامبر فرمود: سپاس پروردگارا كه دلهاى مومنين را شيفته محبت و دوستى تو نمود.

در اين هنگام اين آيه نازل شد: ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات...

4- صدر الحفاظ گنجى در الكفايه ص 121 نيز اين روايت را آورده است.

5--محب الدين طبرى در " رياض " ص 2.7 در باره اين آيه از طريق حافظ سلفى از ابن حنفيه نقل كند كه او گفت: مومنى نبود مگر اينكه دوستى على و خاندانش را در دل داشت.

6- حموئى در " فرائد " در باب چهاردهم از طريق واحدى با دو سند از ابن عباس نقل كرده است.

7- سيوطى در در المنثور جلد چهارم ص 287 از طريق حافظ ابن مردويه و ديلمى از برا و از طريق طبرانى و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده است.

8- قسطلانى در " المواهب " جلد هفتم ص 14 از طريق نقاش. 9 - شبلنجى در " نور الابصار " ص 112 از نقاش و آنچه كه قبلا از ابن حنفيه نقل كرديم او نيز متذكر شده است.

1.- حضرمى در " رشفه الصادى " ص 25.

8- ام حسب الذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملوا الصالحات.

"سوره جاثيه آيه 21"

يا گمان كرده اند كسانيكه مرتكب زشتيها مى شوند كه ما آنان را مانند مومنانى كه عمل صالح انجام ميدهند قرار خواهيم داد؟

1- ابو المظفر سبط ابن جوزى حنفى در ص 11 تذكره گويد: سدى از ابن عباس روايت كرده است كه: اين آيه در باره على "ع" در روز جنگ بدر نازل شد كسانيكه مرتكب زشتيها شدند عبارت بودند از: عتبه، شيبه، وليد و مغيره، و مومنى كه عمل صالح انجام داده است على "ع" است.

2- در كفايه گنجى شافعى نيز مطلبى نزديك بهمان چه كه ابن جوزى نقل كرده يافت مى شود.

9- ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه

سوره بينه:.7

ترجمه - كسانيكه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنان بهترين آفريدگان هستند.

1 - طبرى در ص 146 جلد 3. تفسيرش در ذيل آيه اولئك هم خير البريه روايتى را باسنادش از ابى الجاروداز محمد بن على "ع" نقل كرده است كه رسول خدا فرمود: بهترين مخلوق و بهترين مردم تو هستى اى على و پيروان تو.

2- خوارزمى در " مناقب " ص 66 از جابر روايت كند كه وى گويد: در حضور پيامبر اكرم بوديم على بن ابيطالب وارد شد رسول خدا فرمود: برادرم بجانب شما آمد و سپس روى بجانب كعبه نموده و با دستش بديوار كعبه كوبيد وسپس گفت سوگند به آنكس كه جان من در دست قدرت او است اين شخص و شيعيان او رستگاران روز قيامتند و سپس فرمود: او نخستين نفر شما است از جهت ايمان با من، ووفادارترين شما است به پيمان پروردگار و در دستورات پروردگار از همه شما پابرجاتر و استوارتر است. و عادلترين شما است در بين مردم و از تمام شما در تساوى و برابر قرار دادن تقسيم اموال رعايتش بيشتر است و در پيشگاه خداوند مقام و منزلتش از همه بزرگتر است. جابر گويد در اين هنگام آيه ان الذين آمنوا و عملواالصالحات اولئك هم خير البريه در باره او نازل شد.

ياران پيغمبر عادت كرده بودند كه هر گاه على را مى ديدند مى گفتند خير البريه آمد.

و همچنين در ص 178 تفسيرش از طريق حافظ ابن مردويه از يزيد بن شراحيل انصارى منشى و كاتب على عليه السلام روايت كنند كه گفت: شنيدم از امير المومنين كه مى فرمود: حديث كرد براى من رسول خدا "ص" در حاليكه آنحضرت را بر روى سينه خود تكيه داده بودم و فرمود:

اى على آيا فرمايش خداوند متعال را نشنيده اى كه فرمود:

ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه.

اى على خير البريه تو هستى و شيعيانت، وعده گاه من و شما حوض كوثر است زمانيكه امت ها و دسته ها براى حساب مى آيند شما با قيافه هائى نورانى و پيشانى هاى تابناك خوانده مى شويد و وارد محشر مى گرديد.

3- گنجى در " الكفايه " ص 119 حديث يزيد بن شراحيل را نقل كرده است.

4- ابن صباغ مالكى در " فصول " ص 122 بطور ارسال از ابن عباس روايت نموده كه گفت: چون اين آيه نازل شد پيغمبر بعلى فرمود: اى على تو و شيعيانت روز قيامت وارد صحراى محشر مى شويد در حاليكه خشنود هستيد و پسنديده شده ولى دشمنانت خشمگين و ناراحت وارد خواهند شد.

5- حموئى در " فرائد " بدو طريق از ابر روايت نموده است كه: اين آيه در شان على نازل شد و ياران پيامبر هر وقت على را مى ديدند و باوى مواجه مى شدند مى گفتند: خير البريه "بهترين مردم" آمد.

6- ابن حجر در " صواعق " ص 96 در ضمن آياتى كه در شان اهل بيت پيامبر نازل شده و آنها را برمى شمرد چنين گويد:

آيه يازدهم اين آيه است: ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه.

7 - حافظ جمال الدين زرندى از ابن عباس رضى الله عنهما اين روايت را نقل كرده و در سلسله روات آن بررسى كامل نموده است ميگويد:

چون اين آيه نازل شد رسول اكرم به على فرمود: آن تو و شيعيان تو هستيد تو و پيروانت روز قيامت خشنود و پسنديده شده وارد خواهيد شد، دشمنانت خشمگين و عصبانى و ناراحت مى آيند.

على گفت: دشمن من كيست:

حضرت فرمود: آنكس كه از تو بيزارى جويد و تو را لعن گويد.

سپس رسول خدافرمود: هر كس بگويد رحم الله عليا "خداوند على را رحمت كند" خداوند او را بيامرزد.

8- جلال الدين سيوطى در " الدر المنثور " جلد ششم ص 376 گويد: ابن عساكر با سندى معتبر از جابر بن عبدالله روايت كرده كه گويد:

ما در حضور پيغمبر اكرم بوديم و على وارد شد پيغمبر فرمود: قسم به آنكس كه جانم در دست او است همانا اين شخص و پيروانش در روز قيامت رستگار خواهند بود. و در اين هنگام نازل شد آيه:

ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه.

9- ابن عدى از ابن عباس با بررسى سلسله روات اين حديث را نقل كرده است. كه گويد: چون آيه:ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات نازل شد پيغمبر اكرم بعلى "ع" فرمود: تو و شيعيانت در روز قيامت خشنود و پسنديده وارد خواهيد شد.

1.- ابن مردويه از على "ع" روايت كند كه رسول خدا فرمود: "و بعد حديث يزيد بن شراحيل را بهمان لفظى كه درفوق ذكر شد آورده است".

11- شبلنجى در " نور الابصار " ص 78 و 112 از ابن عباس با همين كلمات و الفاظى كه از ابن صباغ مالكى ذكر شد روايت را نقل كرده است.

1.- و العصر ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات.

سوره العصر

ترجمه - سوگند به عصر انسان زيانكار است جز كسانيكه ايمان آورده و رفتارى شايسته دارندو عمل صالح انجام ميدهند.

جلال الدين سيوطى در " الدر المنثور " جلد ششم ص 396 گويد: ابن مردويه از ابن عباس روايت نموده در باره اين آيه قرآن: و العصر ان الانسان لفى خسر كه مقصود از انسان زيانكار ابوجهل است و مقصود از الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات على بن ابيطالب و سلمان فارسى مى باشند.

قطعه ديگر در مدح و ستايش اميرالمومنين

ابا حسن تفديك نفسى و مهجتى و كل بطى فى الهدى و مسارع

اى ابوالحسن جان و دل من فداى تو باد و جان و دل هر رهسپار راه هدايت چه بكندى پيش رود و چه بتندى

ايذهب مدحى و المحبين ضايعا؟ و ما المدح فى ذات الاله بضايع

آيا ستايش من و دوستانت از بين مى رود و حال اينكه ستايش ذات پروردگار از بين رفتنى نيست

فانت الذى اعطيت اذ انت راكع فدتك نفوس القوم يا خير راكع

پس تو بودى كه در حال ركوع دادى فداى تو جان همه اى بهترين ركوع كنندگان

بخاتمك الميمون يا خير سيد و يا خير شار ثم يا خير بايع

انگشتر با ميمنت خويش را دادى، اى بهترين آقاها واى بهترين خريداران و اى بهترين فروشندگان

فانزل فيك الله خير ولايه و بينها فى محكمات الشرايع

خداوند در باره تو بهترين ولايت و حكمفرمائى را نازل كرد و درآيات محكمات قرآن ولايت تو را توضيح داد و بيان فرمود حسان در اين اشعارش داستان تصدق انگشترى را به سائل در حال ركوع و نزول آيه " انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون را بشعر در آورده و حديثش در ص 85 گذشت.

سراينده اين اشعار را خطيب خوارزمى در " المناقب " ص 178 و شيخ الاسلام حموئى در فرائد در باب سى و نهم و صدر الحفاظ گنجى در " الكفايه " ص1.7، و سبط ابن جوزى در تذكره ص 1. حسان بن ثابت دانسته اند.

"زيادتى چاپ دوم - و جمال الدين زرندى در نظم " درر السمطين "" شعر ديگرى از حسان در مدح على "ع"

جبريل نادى معلنا و النقع ليس بمنجلى

جبرئيل با صداى بلند فرياد زد در حاليكه گرد و غبار ميدان جنگ بر نشده بود.

و المسلمون قد احدقوا حول النبى المرسل

و در حاليكه مسلمانها حلقه زده بود در پيرامون پيامبر مرسل

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

شمشيرى غير از ذوالفقار نيست و جوانمردى هم چون على وجود ندارد

در اين اشعارش حسان به داستان فرياد جبرئيل در روز احد در باره على و شمشيرش اشاره مى كند.

1- طبرى در ص 17 جلد سوم تاريخش از ابى رافع اين روايت را نقل كرده:

در روز احد هنگاميكه على "ع" پرچمداران سپاه قريش را كشت و بزمين افكند رسول خدا عده اى از مشركان قريش را ديد، به على دستور داد به آنان حمله كند حضرت به آنان حمله نمود و آنان را پراكنده كرد و شيبه بن مالك را كشت، سپس جبرائيل گفت: اى رسول خدا اينست معناى برابرى و برادرى. پيغمبر فرمود على ازمن است و من از او هستم.

جبرئيل گفت: منهم از شما هستم.

ابى رافع گويد: در اين هنگام مردم صدائى را شنيدند كه مى گفت: لا فتى الا على لا سيف الا ذوالفقار

2- اين روايت را احمد بن حنبل در كتاب " الفضائل " از ابن عباس نقل كرده.

3- ابن هشام در جلد سوم سيره ص 152 اين جريان را از ابن ابى نجيح روايت كرده است.

4- خثعمى در " الروض الانف " جلد دوم ص 143 5 - ابن ابى الحديد در " شرح النهج " جلد يكم ص 9 اين روايت را نقل كرد هاست و گويد اين روايت مشهور است و درجلد دوم 236 گويد كه رسول خدا "ص" وقتى اين صدا را شنيد فرمود: اين صداى جبرئيل است. در ج 3 ص 281 نيز اين روايت را آورده است.

6 - خوارزمى در " المناقب " ص 1.4از محمد بن اسحاق بن يسار روايت كند كه وى گويد: در روز جنگ احد باد سختى وزيدن گرفت صدائى بگوش همه رسيد كه مى گفت:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

شمشيرى جز ذوالفقار نيست و جوانمردى غير از على نيست

فاذا ندبتم هالكا فابكوا الوفى اخا الوفى

هرگاه خواستيد بر مرده اى بگرييد بر مرد وفادارى كه برادر وفادار است بگريد.

7- حموئى مثل همين را در باب چهل و نهم فرائدش روايت كرده و از راه هاى مختلفى باسنادش از حافظ بيهقى تا على بن ابيطالب سلسله سند راآورده است كه حضرت على "ع" فرمود: جبرئيل بحضور پيامبر اكرم مشرف شد و گفت: بتى در يمن وجود دارد كه در آهن پوشيده شده است كسى را بفرست تا آن را درهم كوبد و خرد كند و آهن آن را ضبط كن.

على "ع" گويد وقتى جبرئيل اين دستور را به رسول اكرم "ص" داد، پيغمبر مرا احضار كرد و اين ماموريت را بمن داد، من بت را درهم كوبيدم و آهن را گرفتم و بحضور پيامبر آوردم دو شمشير از آن ساختم يكى را ذوالفقار ناميدم و ديگرى را مجذم رسول خدا ذوالفقار را خود بكمر بست و مجذم را بمن داد و بعدها ذوالفقار را نيز بمن بخشيد، در آن هنگام كه پيش روى رسول خدا درروز احد مى جنگيدم و شمشير مى زدم، چشم پيغمبر بمن افتاد و فرمود:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

8- در ص 16 تذكره سبط ابن جوزى مذكور است: احمد حنبل در الفضائل متذكر شده كه آنان در آن روز صداى تكبيرى را از آسمان شنيدند كه مى گفت:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

سپس حسان بن ثابت از رسول خدا اجازه گرفت، تا در اين باره شعرى بسرايد پيامبر باو اجازه داد و حسان هم شعرش را سرود و با اين بيت آغاز كرد:

جبريل نادى معلنا تا آخر ابياتى كه ذكر شد.

ابن جوزى در اين زمينه گفتارى دارد كه خلاصه اش اينست كه: واقعه در روز احد اتفاق افتاد آنچنانكه احمد بن حنبل از ابن عباس روايت كرده است و گفته شده كه در روز بدر بوده ولى صحيح تر آنست كه در روز فتح خيبر اتفاق افتاده است. و هيچ يك از دانشمندان در اين سخن آخرى "كه روز فتح خيبر باشد" نكوهشى ننموده و ايرادى نكرده است "پايان كلام سبط ابن جوزى".

امينى گويد: احاديث متعددى كه در اين باره وارد شده است بما ميفهماند كه جريان چندين مرتبه واقع شده و منادى در روز احد جبرئيل بوده است ولى منادى روز بدر ملك ديگرى بوده بنام رضوان و پيشوايان علم حديث بر نقل اين داستان اجماع دارند چنانكه گنجى ادعاى اجماع كرد ودر ص 144 كتاب كفايه اش از طرى قابى الغنائم نقل كرد، و ابن جوزى، و سلفى، ابن الجواليقى، و ابن ابى الوفا بغدادى، ابن الوليد، ابن ابى الفهم، مفتى عبدالكريم موصلى، محمد بن قاسم عدل، حافظ محمد بن محمود ابن ابى البدر، فقيه عبدالغنى بن احمد، صدقه بن الحسين يوسف بن شروان مقرى، صاحب بن ابى المعالى دوامى، ابن بطه، شيخ الشيوخ عبدالرحمن بن اللطيف، على بن محمد مقرى، ابن بكروس، حافظ ابن المعالى و ابى عبدالله محمد بن عمر باسنادهايشان از سعد بن طريف حنظلى از ابى جعفر محمد بن على الباقر "ع" كه آنحضرت فرمود: در روز بدر ملكى كه نامش رضوان بود فرياد زد:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

سپس امينى گويد: من گفتم پيشوايان علم حديث بر نقل اين قسمت داستان و روايت اجماع كرده و بزرگان از يكديگر نقل كرده اند، همانطوريكه ما با سپاس پروردگار حديث را همچون آبى خوشگواربه بهترين وجه و عاليترين نحوه اسناد از عده بسيارى، در كام خود فرو ريختم و آن را در كتاب خود آورديم.

اين روايت را حاكم بطور مرفوع نقل كرده و بيهقى در " مناقب " در سلسله سند بررسى نموده و از حاكم نقل كرده و گويد:

اين روايت را حافظابن نجار و او از طوسى "تا آخر سند" از جابر بن عبدالله بما خبر داده است كه پيامبر در روز جنگ بدر فرمود اين رضوان است كه فرشته اى از فرشتگان خدا است و صدا مى زدند:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على

محب الدين الطبرى در ص 19." رياض " و ص 74 ذخائر العقبى روايت را با همين عبارات نقل كرده است.

خوارزمى درص 1.1 " مناقب " حديث جابر را نقل كرده.

و نصر بن مزاحم در ص 257 كتاب صفين "در چاپ مصر ص 546"از جابر بن نمير "صحيح عمير است" انصارى روايت كرده: كه گويد: شنيدم از رسول خا "ص" كه بارها اين بيت را ميخواند:

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على