الغدير جلد ۳

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۹ -


لااله الا الله محمد رسول الله ايدته بعلى وزيره.

و چون به سدره المنتهى ريدم بر آن نوشته بود:

انى انا الله لا اله الا انا و حدى محمد صفوتى من خلقى ايدته بعلى وزيره و نصرته به.

چون به عرش پروردگار عالميان رسيدم بر پايه هاى عرش نوشته شده بود: انى انا الهل لا اله الا انا محمد حبيبى من خلقى، ايدته بعلى وزيره و نصرته به.

و چون به بهشت رسيدم بر در آن نوشته بودند:

لا اله الا انا، و محمد حبيبى من خلقى ايدته بعلى وزيره و نصرته به.

3- يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المومنين

سوره انفال: 64

"اى پيغمبر خداوند، و مومنينى كه از تو پيروى مى كنند تو را كافيست".

حافظ ابو نعيم در "فضائل الصحابه" به اسنادش به سند صحيح آورده كه: اين آيه در وصف على "ع" نازل گشته و مراد از مومنين در آيه على "ع" است

4- من المومنين رجال صدقوا ما عاهدو الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر وما بدلوا تبديلا.

احزاب:.23

"از گروه مومنان، مردانى هستند كه به عهد خود با خدا وفا مى كنند پس بعضى از ايشان را مرگ در كام خود فرو برده و عده اى ديگر هم به انتظار مرگ نشسته اند و هيچگونه تبديل و تغييرى در اين مرام نداده اند".

خطيب خوارزمى در كتاب " المناقب " ص 188 و صدر الحفاظ گنجى در " الكفايه " ص 122 از ابن جرير و عده اى ديگر از مفسران نقل كرده است كه اين جمله از آيه مباركه فمنهم من قضى نحبه در باره حمزه و ياران او نازل شده آنان با خداوند پيمان بسته بودند كه از ميدان نبرد پشت نكرده و از دشمن روى نگردانند در نتيجه در روبروى دشمن ايستاده و تا آخرين قطره خود خود جنگيدند تا كشته شدند.

جمله ديگر آيه " و منهم من ينتظر " در باره على بن ابيطالب است كه در مسير جهاد خود حركت كرد و از مسير منحرف نشد و تغيير جهت نداد و قدم جاى قدم گذشتگان خود نهاد.

ابن حجر در ص 8.، الصواعق گويد: هنگامى كه على بن ابيطالب در مسجد كوفه بر روى منبر داشت سخن مى گفت شخصى از او در باره اين آيه سئوال كرد " من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه " حضرت فرمود خداوندا بخشش تو را خواهانم، اين آيه در باره من و عمويم حمزه و پسر عمويم عبيده بن حرث بن عبدالمطلب نازل شده است، اما عبيده درجنگ بدر شهيد شد و حمزه در روز احد دست از جان شست و در راه خدا شهيد گرديد، و اما من، در انتظار بدبخت ترين افراد امت هستم كه اين محاسنم را از خون سرم رنگين نمايد، اين پيمانى است كه دوست من ابوالقاسم محمد بن عبدالله "ص" با من بسته است و برايم پيش بينى نموده.

5- انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون.

"ترجمه - همانا ولى شما خداوند است و فرستاده او و كسانى كه ايمان آورده و نماز را به پا داشته و زكوه خويش را در حال ركوع مى پردازند."

ابو اسحق ثعلبى در تفسيرش باسنادش از ابى ذر غفارى روايت نموده است كه گويد: روزى نماز ظهر را با پيامبر اكرم خواندم، سائلى از مردم درخواست حاجتى كرد و كسى او را پاسخى نداد و بوى توجهى ننمود، سائل دستهاى خود را بسوى آسمان بلند كرده و گفت: خداوندا شاهد باش من در مسجد پيغمبر تو محمد از مردم چيزى خواستم و كسى بمن توجهى نكرد در اين هنگام على "رضى الله عنه" نماز ميخواند و در حال ركوع بود با آخرين انگشت دست راست خويش كه انگشترى گرانبها در آن بود بسوى سائل اشاره فرمود و او هم به نزديك على آمد و انگشتر را از انگشت اوبيرون آورد و رسول اكرم شاهد اين منظره بود.

در اين هنگام پيامبر اكرم چشم خود را بسوى آسمان گشود و عرض كرد: خداوندا برادرم موسى از تو درخواست كرد و گفت:

رب اشرح لى صدرى، و يسرلى امرى، و احلل عقده من لسانى، يفقهوا قولى، و اجعل لى وزيرا من اهلى هارون اخى، اشدد به ازرى و اشركه فى امرى.

"آيات 25 تا 32 از سوره طه"

ترجمه: پروردگارا سينه ام را گشاده فرما، كار مرا برايم آسان گردان، گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند، و براى من برادرم هارون را كه از خاندان من است وزيرم گردان. پشت مرا با او محكم ساز و او را در كار من شريك گردان.

خدايا تو درجواب موسى حاجتش را برآورده و به او فرمودى:

سنشد عضدك باخيك و نجعل لكما سلطانافلا يصلون اليكما.

"بزودى بازويت را بسبب برادرت محكم مى سازيم و قرار مى دهيم براى شما دو نفر برترى و تسلط را، در نتيجه دست رسى بشما پيدا نخواهند كرد".

اللهم و انى محمد نبيك و صفيك اللهم و اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و اجعل لى وزيرا من اهلى عليا اشدد به ظهرى.

"خداوندا و همانا من محمد پيامبر و برگزيده توهستم پروردگارا سينه مرا نيز گشاده فرما و كارم را آسانى بخش و پشتيبانى از افراد خانواده من براى من انتخاب فرما، على را براى اين كار قرار بده و بسبب او پشت مرا محكم ساز.

ابوذر رضى الله عنه گويد هنوز دعاى آنحضرت پايان نيافته بود كه جبرئيل از جانب پروردگار نازل شد و عرض كرد: اى محمد، بخوان اين آيه را:

انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا... تا آخر آيه

اين روايت و اين شان نزول را درباره امير المومنين على "ع" عده بسيارى از پيشوايان تفسير و حديث در نوشته هاى خود با دقت و مواظبت در اسنادش ذكر كرده اند از آنجمله عبارتند از: 1

- طبرى در تفسير ج 2 ص 165 از طريق ابن عباس، وعتبه بن ابى حكيم، و مجاهد.

2- واحدى در اسباب النزول ص 147 از دو طريق و بدو سند.

3- فخر رازى در تفسير كبير جلد سوم ص 431 از عطا از عبدالله بن سلام و ابن عباس و حديثى كه از ابوذر ذكر كرديم.

4- الخازن در تفسيرش ج 1 ص 496.

5- ابو البركات در تفسيرش جلد يكم صفحه 496

6- نيشابورى در تفسيرش جلد يكم صفحه 496

7- ابن صباغ مالكى در " فصول المهمه " ص 123 حديث ثعلبى را ذكر كرده است.

8- ابن طلحه شافعى در " مالب السوول " ص 31 حديث ابى ذر را آورده است.

9- سبط ابن الجوزى در " التذكره " ص 9 از تفسير ثعلبى از سدى و عتبه و غالب بن عبدالله روايت كرده است.

1.- الكنجى الشافعى در " الكفايه " ص 1.6 به اسنادش از انس و درص 122 از ابن عباس از طريق و سند حافظ العراقين و خوارزمى و ابن عساكر از ابى نعيم و قاضى ابى المعالى.

12- خوارزمى در " مناقب " ص 188 بدو طريق و دو سند.

13- حمويى در " فرائد " در باب چهاردهم از طريق و سند واحدى نقل كرده است و در باب سى و نهم از انس، و از ابن عباس بسند و طريق ديگرى، در باب چهلم از ابن عباس و عمار ياسر.

14- قاضى عضد ايجى در " المواقف " جلد سوم ص 276.

15- محب الدين طبرى در " الرياض " جلد دوم ص 227 از عبدالله بن سلام از طريق واحدى و ابى الفرج و فضايلى، و هم چنين در صفحه 2.6 همين كتابش و نيز در كتاب " الذخاير " ص 1.2از طريق واقدى و ابن جوزى.

16 - ابن كثير شامى در تفسيرش جلد دوم ص 71 در يك سند از امير المومنين نقل كرده و در سند ديگر از ابن ابى حاتم از سلمه بن كهيل، و ازابن جرير الطبرى باسنادش از مجاهد و سدى، و از حافظ ابن مردويه باسنادش از سفيان ثورى از ابن عباس و از طريق كلبى از ابن عباس روايت كرده و آنگاه گويد:

اينها سلسله سندى است كه هيچگونه اشكال و خدشه اى بر آنها وراد نمى شود، و از حافظ ابن مردويه چنين بود كه با لفظ امير المومنين سند را ذكر كرده بود و عمار و ابى رافع را نيز آورده بود.

17 - و نيز ابن كثير در كتاب " البدايه و النهايه " جلد هفتم ص357 از طبرانى باسنادش از امير المومنين، و از طريق ابن عساكر از سلمه بن كهيل.

18 - حافظ سيوطى در كتاب " جمع الجوامع " چنانكه در كتاب الكنزش آورده است ص 391 جلد ششم از طريق خطيب در كتاب " المتفق " از ابن عباس و در ص 4.5 همان كتاب از طريق ابى الشيخ و ابن مردويه از امير المومنين "ع".

19- ابن حجر در " الصواعق " ص 25.

2.- شبلنجى در " نور الابصار ص 77 حديث ابى ذر را كه از قول ثعالبى نقل شده آورده است.

21- آلوسى در " روح المعانى " جلد دوم ص.329 اين بود نمونه از گفتار مفسران بزرگ اسلامى البته افراد ديگرى نيز اين روايت و اين شان نزول را ذكر كرده اند. حسان بن ثابت آن شاعر معروف دستگاه رسول خدا اين جريان را به شعر در آورده و قصيده اى بسيار بليغ در اين مورد سروده است و ما در آينده آن را خواهيم نگاشت.

6- اجعلتم سقايه الحاج و عماره المسجد الحرام كمن امن بالله و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لا يستوون عند الله.

"سوره توبه آيه 19"

آيا قرار داده ايد آب دادن به حاجيها و ساختمان مسجد الحرام را مانند كسى كه بخدا و روز جزا ايمان آورده و در راه خدا كوشش مى كنند؟ نه اين چنين نيست و اين دو هرگز مساوى نيستند.

طبرى در ص 59 جلد دهم تفسيرش باسنادش از انس روايت كرده كه وى گويد عباس و شيبه "فرزند عثمان" متولى مسجد الحرام و كعبه نشسته بودند و بر يكديگر مباهات كرده و شخصيت خود را برخ يكديگر مى كشيدند، عباس به او مى گفت: من از تو برترم چون عموى پيامبر و وصى پدر آنحضرت و ساقى حاجيها هستم.

شيبه مى گفت:من از تو مهم تر و بزرگوار ترم چون امين خدايم بر خانه اش و خزانه دار خانه خدا هستم، آيا آنچنان كه خداوند مرا امين خود قرار داده امين تو نيستم.

ايندو با يكديگر از همين قبيل سخنان مى گفتند و بر يكديگر مفاخره مى كردند تا اينكه على بن ابيطالب به آندو رسيد.

عباس به او گفت: شيبه بن من مباهات كرده و گمان مى كنداز من برتر است. على گفت: اى عمو تو باو چه گفتى؟

عباس پاسخ داد: باو گفتم: من عموى پيامبر و جانشين و وصى پدر آنحضرت و ساقى حاجيها هستم و از تو بالاترم.

على بشيبه رو كرد و گفت كه تو چه مى گوئى؟

جواب دادكه من گفتم: بدين جهت از تو برترم كه امين خدا هستم بر خانه اش و خزانه دار خانه كعبه هستم آيا كسى كه امين خدا است امين تو نخواهد بود؟ انس گويد كه على در پاسخ آنان گفت: بگذاريد منهم افتخار خويش را بازگو كنم.

گفتند: بسيار خوب است. شما هم بفرمائيد.

فرمود: من ازشما بدين جهت برترم كه نخستين كسى هستم از مردان اين امت كه بوعده هاى پيامبر ايمان آورده و با او هجرت نمودم و در راه خدا جهاد كردم. "بعد از سخن على" هر سه نفر روانه شدند و بحضور پيامبر مشرف گرديدند و هر كدام جهت برترى خود را بازگو كردند، پيامبر چيزى به آنان نگفت و آنها هم رفتند، بعد از چند روزى جبرئيل نازل شده و در باره آن وحى آورد، رسول خدا آن سه نفر را احضار كرد وقتى آنان بخدمت پيامبر آمدند، اين آيه را بر آنان تلاوت فرمود:

اجعلتم سقايه الحاج و عماره المسجد الحرام كمن آمن بالله و اليوم الاخر...

تا آخر آيه.

داستان اين مفاخره، و نزول اين آيه را در شان آنان، عده زيادى از حفاظ و دانشمندان و مفسران در كتب خود آورده و با تحقيقات دامنه دارى كه در باره راويان اين حديث و سلسله سند آن نموده اند آن را معتبر دانسته، برخى بطور اجمال ذكر كرده اند و عده اى مفصلا آن را نقل كرده اند. از جمله:

1- واحدى در " اسباب النزول " ص 182 از حسن وشعبى وقرظى نقل كرده است.

2- قرطبى در تفسيرش جلد 8 ص 91 از سدى.

3- خازن در تفسيرش جلددوم ص 221 گويد: شعبى و محمد بن كعب قرظى گويند: كه اين آيه در باره على بن ابيطالب و عباس بن عبدالمطلب و طلحه بن ابى شيبه نازل شد. اينان با يكديگر مباهات كرده و هر يك سخنى مى گفت. طلحه گفت: من صاحب خانه و كليددار كعبه هستم. عباس گفت: من حاجيها را آب مى دهم و اداره كردن حجاج با من است.

على گفت: من ندانم شما چه مى گوئيد، من قبل از اينكه ديگران نماز بخوانند شش ماه جلوتر روى بقبله آورده و نماز خواندم و من در جهادها و جنگها دوشادوش پيغمبر شمشير زده ام. سپس اين آيه نازل شد.

5- ابوالبركات نسفى در ص 221 جلد دوم تفسيرش.

6- حموئى در " الفرائد " در باب چهل و يكم باسنادش از انس.

7- ابن صباغ مالكى در " الفصول المهمه " ص 123 از طريق واحدى از حسن وعشبى وقرظى.

8- جمال الدين محمد بن يوسف زرندى در نظم و شعر درر السمطين.

9- گنجى در الكفايه ص 113 از طريق ابن جرير و ابن عساكر از انس بهمان عبارتى كه در متن آن را ذكر كرديم.

1.- ابن كثير شامى در تفسيرش جلد دوم ص 341 از حافظ عبدالرزاق باسنادش از شعبى، و از طريق ابن جرير از محمد بن كعب قرظى، و از سدى و در اين طريق و عبارت اينان اين چنين آمده است: على و عباس و شيبه با يكديگر مباهات مى كردند و بقيه عبارتشان مثل عبارت فوق است. و نيز از طريق حافظ عبدالرزاق از حسن و محمد بن ثور از معمر از حسن نقل كرده است.

11- حافظ سيوطى در درالمنثور جلد سوم ص 218 از طريق حافظ ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده و از طريق حفاظ عبدالرزاق و ابن ابى شيبه و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابى الشيخ از شعبى و از ابن مردويه از شعبى، و از عبدالرزاق از حسن، و از طريق ابن ابى شيبه و ابى الشيخ و ابن مروديه از عبيدالله بن عبيده، و از طريق فريانى از ابن سيرين و از ابن جرير از محمد بن كعب قرظى، و از طريق ابن جرير و ابى الشيخ از ضحاك و از حافظ ابى نعيم و حافظ ابن عساكر باسنادش از انس بلفظ و عبارتى كه ما در متن كتاب آورديم روايت كرده است.

12 - صفورى در " نزهه المجالس " جلد دوم ص 242 و در چاپ ديگرى ص 2.9 از كتاب " شوادر الملح و موارد المنح " نقل كرده است كه:

عباس و حمزه رضى الله عنهما بر يكديگر تفاخر مى كردند حمزه مى گفت: من از تو بهترم زيرا من كعبه را ساخته ام.

عباس گفت: من از تو بهتر هستم زيرا سقايت حاجيها و آب دادن به آنها بمن واگذار شده است.

پس بيكديگر گفتند به ابطح "مسيل هاى ريگزار" مى رويم و از اولين كسى كه با او برخورد كرديم مى پرسيم، براه افتادند و در بين راه على رضى الله عنه را ديدند جريان خود را باو گفتند و از او نظريه خواستند.

على در پاسخ گفت من از هر دوى شما بهتر هستم زيرا من زودتر از شما به اسلام گرويده ام. پيغمبر از جريان خبردار شد و از اين موضوع دلتنگ شد "قدرى ناراحت شد كه چرا اين مطلب بدو عمويش گفته شده و على خود را از هر دو بهتر دانسته است".

آنگاه خداوند گفتار على را تصديق كرده و در فضيلت او اين آيه را فرستاد: اجعلتم سقايه الحاج... الايه.

ما نمى توانيم تمام مدارك و مصادرى را كه در باره اين مفاخره، و نزول اين آيه، بر آنها اطلاع يافته و آنها را مطالعه كرده ايم در اينجا بياوريم و همينطور از آنجاكه منظور ما، خلاصه نويسى است، نمى توانيم همه مدارك و نوشته هائى را كه در بقيه آيات قرآن و احاديث پيامبر در فضيلت امير المومنين على "ع" وارده شده اينجا ذكر كنيم. ما گفتارى مفصل در اين باره در كتاب ديگرى بنام " العتره الطاهره فى الكتاب لعزيز " نگاشته ايم كه در آنجا آياتى كه در شان خاندان پاك رسول خدا نازل شده بتفصيل شرح داده ايم.

داستان مفاخره و نزول آيه را در باره آنان چندين نفر از شعرا بزرگ، آنان كه پيوسته در فكر حفظ و نگهدارى احاديث رسول خدا بوده اند برشته نظم در آورده و افرادى هم چون سيد الشعرا الحميرى، الناشى، البشنوى، در اين باره قصائدى سروده اند كه بزودى در شرح حال آنان اشعارشان را خواهيم ديد.

7- ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا.

"سوره مريم آيه 96"

ترجمه: آنان كه ايمان آوردند وكردارى شايسته انجام دادند بزودى پروردگار بر ايشان دوستى و محبت قرار خواهد داد.

ابو اسحق ثعلبى باسنادش از برا بن عازب روايت كرده كه گويد: رسول خدا بعلى بن ابيطالب فرمود:

اى على بگو اللهم اجعل لى عندك عهدا واجعل لى فى صدور المومنين موده.

خداوندا براى من در پيشگاه خودت عهدى قرار ده و در دلهاى مومنين دوستى و محبتى براى من جايگزين فرما.

بعد كه على مرتضى اين دعا را خواند. اين آيه نازل شد: ان الذين آمنوا... اين روايت را نيز عده زيادى از دانشمندان اسلامى نقل كرده اند از جمله:

1- ابوالمظفر سبط ابن جوزى حنفى در " تذكره " ص 1. اين روايت را نقل كرده و گويد روايت شده از ابن عباس كه: اين دوستى را خداوند براى على در دلهاى مومنين قرار داده است2.- در جلد نهم مجمع الزوايد ص 125 از ابن عباس روايت كند كه وى گويد: در باره على بن ابيطالب "ع" اين آيه نازل شد: