چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (ع)
جلد سوم

على ربانى خلخالى

- ۹ -


بخش هشتم : رواق ها، گنجينه و درهاى حرم 
فصل اول : رواق ها  
لازم است يادآور شويم رواق ها، درها و گنجينه هاى حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در اين بخش توضيح داده شده و آستانه مقدس آن حضرت را در جلدهاى قبل توضيح داده ايم .
گنبد خانه حرم حضرت عباس عليه السلام را چهار رواق در برگرفته كه سقف و ديوارهاى هر يك از داخل با كاشى و آينه كارى تزيين شده است . اين رواق ها عبارتند از:
رواق شمالى : اين رواق از رواق شرقى و غربى جدا شده و قبلا ميان دو قسمت آن ديوارى وجود داشته كه بعدها برداشته شده است .
در ضلع شمالى اين رواق ، حجره اى است كه درى نقره اى دارد و به راهرواى زير زمينى گشوده مى شود كه به قبر حضرت ابوالفضل عليه السلام مى رسد. گفته اند اين جا بر نهر علقمى مشرف بوده است . درجوار اين حجره ، حجره ديگرى است كه مقبره آل نواب را تشكيل مى دهد. پس از آن ، به ترتيب كتابخانه حرم حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام ، مقبره مرحوم سيد ميرزا وكيل و مقبره مرحوم حاج محمد رشيد جلبى صافى ، شهردار سابق ، واقع است . دو مقبره ديگر هم وجود دارد كه درهاى آنها از صحن گشوده مى شود. اين دو مقبره عبارتند از مقبره علامه سيد كاظم بهبهانى كه در گوشه شمال شرق حرم واقع شده و مقبره مرحوم حاج حسين حلاوى كه در گوشه شمال غرب واقع است .
پيشتر در ضلع غربى حرم چاه آبى وجود داشته و مخزنى كه در يكى از غرفه ها بوده و در جريان شست و شوى حرم از آن استفاده مى شده ، با آب اين چاه پر مى شده ، است . اين غرفه همان است كه بعدها به مقبره سيد ميرزا وكيل تبديل شد. با توجه به اين كه پيشتر ميان رواق شمالى و حرم ديوارى وجود داشته و اين ديوار را برداشته اند، درهايى كه آن جا بوده يكى از به مقبره سيد عباس سيد حسين ضياء الدين عموى توليت حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام كه در قسمت بالا سر واقع است و ديگرى به مقبره هنود برده شده است .
هنگامى كه حاج رئيس ، وزير شيخ خزعل خوزستانى فرمانرواى خرمشهر پمپ آبى بر روى نهر حسينيه نصب كرد، از آن جا به حرم امام حسين عليه السلام و حرم حضرت عباس عليه السلام لوله كشى كرد و پس از آن چاه واقع در حرم را پر كرد و حوض را نيز از ميان برد.
رواق غربى : در دو سوى اين رواق دو در قرار دارد: درى كه در سمت جلو است و به صحن گشوده مى شود (سباب الرواق ) نام دارد و كفشدارى واقع در كنار اين در از آن ورثه شيخ محمود كشوان است . در دوم ، در 26 فوريه 1942 ميلادى به سمت ضلع شمال غرب گشوده شده و نام آن (باب المراد) است و به توليت حرم تعلق دارد. مقبره هنود و مقبره عمومى توليت در فاصله ميان همين دو در قرار دارد.
رواق شرقى : اين رواق پنج مقبره را در برگرفته است : نخست مقبره حريرى ، كه مرحوم سيد محسن سيد محمد على آل طعمه در آن به خاك سپرده شده است . دوم مقبره مرحوم سيد حسون النائب از آل ضياء الدين كه فرزند او سيد علوان النائب نيز در آن مدفون است . سوم مقبره متوليان حرم ابوالفضل العباس عليه السلام كه سيد مرتضى و فرزندش سيد محمد حسن آل ضياء الدين در آن به خاك سپرده شده اند. چهارم مقبره اى كه سيد على سيد جواد آل طعمه توليت حرم و نيز فرزندش دكتر عبدالجواد كليدار درآن دفن شده اند، و پنجم مقبره اى كه مدفن سيد نورى سيد مهدى سيد صالح آل طعمه و قبر برخى از عمو زادگان است .
رواق جنوبى : اين رواق همان است كه با سه دهنه در، به ايوان طلا متصل مى شود. در اول همان است كه در سمت شرق ايوان قرار دارد و به كشيكخانه باز مى شود. در دوم در ايوان طلاست كه سيد عباس خطيب فرزند سيد محمد مهدى آل طعمه توليت پيشين حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام در آستانه آن به خاك سپرده شده است . سومين در نيز در سمت چپ ايوان واقع است و به كشيكخانه گشوده مى شود. در سال 1367 قمرى حاج حسين حجار باشى به سنگفرش كردن كف حرم با باقى مانده سنگ هاى تراشيده شده براى قصر گلستان در تهران اقدام كرد. هزينه اين كار در آن زمان بيش از 15 هزار تومان برابر با 1100 دينار عراقى برآورد شده است .
فصل دوم : گنجينه حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام  
در حرم حضرت عباس عليه السلام گنجينه اى است كه اشياى ارزشمند غير قابل قيمت گذارى در خود جاى داده است . از آن جمله مى توان به قالى هاى نفيس ، قالى هاى بافته شده به نخ ‌هاى زر يا نگين هاى قيمتى ، چلچراغ هاى طلايى ، شمشيرهاى مرصع ، ساعت هاى ديوارى طلايى ، ساعت هاى ساخته شده از چوب آبنوس و همانند آن اشاره كرد.
در اين گنجينه ، همچنين مجموعه اى از مجسمه هاى طلايى كشتى هاى مسافربر كه يك ناوگان را تشكيل مى دهد، صندوقى آهنى در بردارنده چند مهر امضاى تصويرى حقيقى از سر مبارك امام حسين عليه السلام كه از ايتاليا آورده شده است ، مصحفى خطى منسوب به اميرمومنان عليه السلام و تعدادى نسخه خطى وجود دارد كه شماره آنها به 109 نسخه مى رسد و بيشتر آنها نيز قرآن خطى به خط كوفى است .
در شناسنامه اى كه از نسخه هاى خطى اين گنجينه به دست آورده ام نوشته بود: (اين مجموعه در بردارنده 109 نسخه و همه نيز قرآن خطى است ). به هر روى ، آنچه درباره قدمت و ارزش هنرى و تاريخى اشيا و نفايس موجود درگنجينه حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام هم مى توان گفت .
مخطوطات موجود در اين گنجينه داراى فهرست چاپ نشده اى است كه نگارنده تنها نسخه اى ماشين نويسى شده از آن رويت كرده است . استاد ناصر نقشبندى در نوشته اى بدين مطلب اشاره كرده كه در حرم حضرت ابوالفضل سه نسخه قديم قرآن خطى كه به خط كوفى نوشته شده است ، نگهدارى مى شود.
محل گنجينه زمانى در حجره اى واقع در زاويه رواق جنوبى قرار داشت كه پيش از آن مقبره مرحوم شيخ حسين بن احمد بن شيخ على توليت حرم حضرت عباس عليه السلام بوده است .
اين گنجينه در حال حاضر به محل مقبره آل خير الدين كه درش از صحن گشوده مى شود انتقال يافته است . در سال 1265 هجرى قمرى هياتى ويژه باحضور سعيد السيد آل سلطان توليت فعلى و سيدحسين سيد حسن وهاب توليت پيشين حرم از مجموعه اشيا و نفايس گنجينه حرم حضرت عباس عليه السلام فهرستى تهيه و آن را مهر و موم كرد. اين فهرست كه ارزش ‍ مجموعه اشياى مذكور در آن هزار ليره طلايى تركى تخمين زده شده به شرح زير است . (103)
- يك نسخه قرآن با قطع بزرگ به خط كوفى و تذهيب شده .
- 16 نسخه قرآن هاى ديگر در قطع بزرگ .
- دو مصحف به خط كوفى در قطع كوچك .
- دو چلچراغ طلايى ، يكى بزرگ تر به وزن 417 مثقال و ديگرى متوسط با وزن 40 مثقال .
- دو چلچراغ كوچك ساخته شده از آميخته طلا و نقره هر يك به وزن 15 مثقال .
- دو چلچراغ بزرگ نقره ، هر يك به وزن 1800 مثقال .
- 97 چلچراغ نقره متوسط در اندازه هاى مختلف با وزن 200 تا 300 مثقال .
- 2 چلچراغ مسى در اندازه متوسط.
- 3 چلچراغ بزرگ بلورين .
- يك شمعدان طلاى كوچك به وزن 9 مثقال .
- سه شمعدان كوچك نقره .
- 47 شمعدان مس و بزنز در اندازه هاى متفاوت .
- سه دسديس (شكل دست ) از جنس طلا، كه يكى 29 مثقال و دو عدد ديگر هر كدام 6 مثقال وزن دارند.
- سه دسديس نقره كه يكى 134 مثقال و دوتاى ديگر هر كدام 110 مثقال وزن دارند.
- 43 دسديس نقره با اندازه هاى متفاوت .
- يك دسديس نقره اى داراى تصوير.
- 74 پرده حرير با اشكال بوته و جغه و گلابتون .
- 12 پرچم (بيرق ) قديمى .
- 19 پرچم بانقش هاى جغه و بوته .
- سه درفش نقره اى كه در كدام 72 مثقال وزن دارند.
- دو درفش نقره با حجم متوسط.
- چهار قالى ايرانى بزرگ .
- 13 گليم پنبه اى آبى رنگ .
- دو نمد پشمى .
- 8 قطعه زير انداز كوچك .
- 8 گويچه (انارك ) نقره اى كه در چهار گوشه ضريح نصب بوده است .
- 5 كمربند با نقش هاى گلابتون .
- يك تفنگ .
- 6 شمشير آهنى كهن و داراى ارزش تاريخى .
- سر دوال كمان از جنس نقره .
- 5 تبر و دو قمه .
- دو خنجر مرصع .
- كمربند مسى مشبك طلا كارى شده .
- آيينه اى از نقره .
- 9 كاسه برنجى .
- قطعه طلايى به وزن 17 مثقال .
- قطعه طلايى ديگر همراه با يك زنجير به وزن 12 مثقال .
- گردنبندى از جنس نقره به وزن 25 مثقال .
- گردنبند چهل بسم الله از جنس طلا و وزن 40 مثقال .
- قطعه پارچه عمامه اى ترمه .
- شال هاى هندى .
- يك شال با نقشهاى گلابتون .
- 8 كلاهخود از جنس نقره كه وزن هر يك 70 مثقال است .
- كريچه اى از نقره .
- 20 جام ويژه چلچراغ .
- يك ستاره بلورين بزرگ .
- كلاهكى طلايى براى تيرك پرچم .
- 6 بازوبند نقره اى طلسم و تعويذ، هر كدام به وزن 117 مثقال .
- 6 گيره مخصوص چادر از جنس نقره ، هر كدام به وزن 17 مثقال .
علاوه بر اينها، اشياى ديگرى هم بعدها به اين گنجينه اهدا شده كه در آن جا نگهدارى مى شود.
فصل سوم  
درهاى حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام  
حرم حضرت عباس عليه السلام (رواق و گنبدخانه ) داراى شش باب در است كه پنج تاى آنها به رواق ها گشوده مى شود و يكى دو قسمت بالا سر قرار دارد.
دو باب از اين درها در غرب قرار دارند.
يكى از اين دو در در جوار كفشدارى متعلق به توليت حرم واقع شده ، جنس ‍ آن از نقره و داراى دو لنگه است . بر بالاى آن كتيبه اى است و در آن كتيبه نوشته است : كتبه محمد على القزوينى الحائرى 1288 هجرى قمرى . (104) بر لنگه هاى در نيز اين نوشته ها به چشم مى خورد:
بر لنگه در راست ، اين ابيات از شاعر كربلايى سيدحسين علوى نقش بسته است :
قد تولى بالطف سقى العطاشى
ولا عدائه المنون سقاها
قام للحق ناصرا و المنايا
بشبا عضبه تشب لظاها
هى باب لمرقد ضم بدرا
لبنى هاشم وليث و غاها
و على العلقمى شيد صرح
قصرت عنه رفعه جوزاها
جدد المرتضى له الباب فخرا
ولا فعاله الاله تباهى
فيك بابا النجاه جدد ارخ
حق بالله لم يخب من اتاها
او در سرزمين طف آبرسانى به تشنگان را بر عهده گرفت و البته به كام دشمنان شربت مرگ ريخت ، او برخاست و حق را يارى داد و با لبه شمشير حويش طوفان مرگ بر اردوى دشمن وزاند.
اين در مرقدى است كه ماه بنى هاشم و شير بيشه پيكار اين خاندان را در خود جاى داده است .
و بر كنار نهر علقمى كاخى ساخته شد بلند كه آسمان نيلگون به بلندى آن نرسد.
مرقفى براى آن درى ديگر ساخت و اين مايه افتخار اوست كه خداوند كارهايش را مايه فخر قرار دهد.
اى ابوالفضل ، بر آستانه تو باب نجات حياتى ديگر يافته است ، تاريخ آن بگوى : اين به خداوند سوگند درى است كه هر كس قصد آن كند نوميد و ناكام نشود.
گفتنى است مصراع آخر اين شعر يعنى عبارت (حق بالله لم يخب من اتاها) ماده تاريخ ساخت اين در است كه در حساب ابجد با عدد 1356 برابر است و سال ساخت را نشان مى دهد.
بر لنگه چپ نيز ابيات ديگرى از همان شاعر است :
هى باب النجاه للحق طرا
حيث جاء الكتاب فى ذكراها
قائلا باب حطه من اتاها
و حمى من جهنم و لظاها
و باعتابها الملائك تهوى
فاز بالا من فليفز من اتاها
و على الشهب قد تسامت مقاما
بجلال و رفعه لا تضاهى
يا ثرى العلقمى قد صرت حصنا
بخضوع تشم طيب ثراها
لابى الفضل جددت باب قدس
ملا الخافقين ، فخر علاها
اين باب نجاتى است كه حق آن را به تمامى گشوده است ؛ آن جا كه در كتاب خدا از آن نام برده است ، جايى كه مى گويد (باب حطه ) كه هر كس بر اين در بيايد گناه او آمرزيده شود و سپرى براى او در برابرى دوزخ و زبانه هاى آن باشد.
بر آستانه اين در فرشتگان بايستند. اين در، باب امن است . هر كه آهنگ آن كند رستگارى يابد.
بر كوه هاى بلند نيز به جلال و رفعتى برترى و بلندى دارد كه آن را همانند نيست .
اى خاك علقمى ، تو با سر تسليم نهادن به زير گام هاى عباس دژى استوار شده اى و همه جا بوى خوش تو به مشام رسد، براى مرقد ابوالفضل درى نو ساخته شد، براى مرقدى پاك كه آوازه شكوه آن خاور و باختر را پر كرده است .
اين در، ساخت محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شيخ موسى است .
در دوم نيز از نقره و داراى دو لنگه است و اين ابيات از كربلايى سيد حسين علوى شاعر بر آن نقش بسته است :
فتبدى بالصبح مذ جدوده
بعنان السماء منه الضياء
(حسن ) الندب بالسدانه فيه
نال فضلا عنت له الفضلاء
نصر الدينعن بصيره امر
صابر اللذى اراد القضاء
فعلى قبره الملائك طافت
واليه قد زارت الانبياء
و غدا باب قدسه للبرايا
كهف امن به المنى و الرجاء
بطل نال فى الطفوف مقاما
غبطته بنيله الشهداء
قد حباه اللوا حسين افتخارا
و الى مثله يحق اللواء
نار موسى ام باب قدس تجلى
لابى الفضل نوره ام ذكاء؟
ام غدا العلقمى طور التجلى
و به الارض اشرقت و السماء؟
مذ حوى مرقدا لشبل على
و له الفضل ينتمى و العرفاء
آن هنگام كه اين را نو سازى كردند در صبحگاهان از آن نورى به آسمان برخاست .
حسن ، آن كه داوطلبانه توليت قبر او را عهده دار شد افتخارى از آن خود كرد كه همه مفتخران در برابر آن سرفرود آوردند، او (عباس ) از سر آگاهى دين را يارى داد و در برابر خواست آن كه قضا و تقدير از آن اوست صبر كرد،
پس برگرد قبر او، فرشتگان به طواف آمدند و قبر او را، پيامبران زيارت كردند،
و آستانه بارگاه قدس او براى همه مردمان پناهگاه امنى شد كه امان و آرزوى خود آن جا بيابند،
او قهرمانى است كه در كربلا به چنان جايگاهى دست يافت كه همه شهيدان ديگر بر آن حسرت بردند، حسين افتخار پرچمدارى را به او داد و البته همانند او را اين پرچم سزاست ،
اينجا آتش مومى است يا باب قدسى است كه نور و روشنى ابوالفضل عليه السلام در آن تجلى كرده است ؟
يا آن كه نهر علقمى طور تجلى شده و آسمان از اين تجلى نورانى گشته است ؟
از آن زمان كه مرقد، پسر على را در برگرفت ، همان كه فضل و وفا را به او نسبت دهند.
در مورد ماده تاريخ نو سازى اين نيز دو بيت گفته شده است :
قد جددوا باب باب حمى للمبين
بنوره اشرق للسائلين
مذتم ارخ مجملا قولنا
باب الهدى و الرشد العالمين
درى از درهاى اين حرم روشنگر و اين پناهگاه مردمان كه به نور خود بر گدايان اين در روشنى بخشيده است نو سازى كردند، از آن هنگام كه اين بنا به پايان رسيد، ماده تاريخى برايش بگذار. چكيده سخن ما آن كه اين در، براى همه جهانيان باب راهيابى و هدايت است .
شايان ذكر است كه عبارت (مجملا قولنا باب الهدى و الرشد فى العالمين ) در حساب ابجد با عدد 1219 برابرى مى كند و اين سال را مى نماياند.
شايان ذكر است كه اين در مشرف بر كفشداريى است كه به واژه شيخ محمد كشوان تعلق دارد.
سومين در همان است كه در قسمت بالا سر قرار دارد و به جايى گشوده نمى شود. چهارمين در سمت پايين پا، يعنى در مشرق واقع است و به رواق گشوده مى شود. پنجمين در كه آن نيز به رواق گشوده مى شود، داراى دو لنگه است ؛ بر يك لنگه ، اين ابيات نقش بسته است :
مررت بقبر للشهيد بكربلا
ففار عليه من دموعى غزيرها
فما زلت ارثيه و ابكى لرزئه
و يسعد عينى دمعها و زفيرها
ولا برح الوفاد زوار قبره
يفوح عليه مسكها و عبيرها
سلام عليك يا اباالفضل كلما
تمر شمالات النسيم و مورها
مولانا طاهر سيف الدين

بر قبر شهيدى در كربلا گذر كردم و اشك از ديدگانم فرو ريخت . همچنان او را رثا مى گويم و بر مصيبت و اندوه او مى گريم و ديده ام نيز مرا به اشك و سينه ام مرا به ناله همراهى مى كند، همچنان قاصدان كوى او به زيارت قبرش مى آيند و بوى مشك و عبير در اين مرقد مى پراكند.
اى ابوالفضل ، سلام بر تو تا آن زمان كه نسيم پگاه و شامگاه بوزد.
وقف : سرمان سيف الدين طاهر، سال 1351 هجرى قمرى .
بر لنگه ديگر نيز اين ابيات به چشم مى خورد:
عباس يا باب الحوائج للورى
الفضل جارى منك للاطياب
تهديك افئده الكرام بشوقهم
بمقامك العالى لكسب ثواب
يقضى حوائج من يلوذ ببابه
رب العلى و مسبب الاسباب
و يفوز زائره بنيل مرامه
و له النعيم غدا يغير حساب
قصر البيان عن المديح لبابه
طوبى لحجاب و حسن مآب
عباس ، اى باب الحوائج مردمان واى كه فضل و نيكى ات بر همه پاكان جاى است ، دل هاى بزرگان شوق تو دارد و مقام بلند تو را براى رسيدن به پاداش الهى به پيشوايى مى گيرد، هر كس بر در او پناه آورد، خداوند آسمان سبب ساز هستى حاجت او را بر مى آورد.
هر كس او را زيارت كند به خواسته خويش مى رسد و كامياب مى گردد و در فرداى قيامت نيز او را نعمتى بى حساب خواهد بود، بيان ازمديحه سرايى بر آستانه او كوتاه است ، خوشا كسى را كه پاسبان آن در است و اين خوش ‍ فرجامى است ).
اما ششمين در نيز درناحيه شمال حرم واقع است و همان اشعارى بر آن نقش بسته كه بر پنجمين در هست ، با اين تفاوت كه در ميانه لنگه دوم اين كتيبه نيز ديده مى شود: (البانى محمد جعفر خلف المرحوم الحاج عبدالحميد التاجر الاصفهانى 1341 هجرى كتبه على بن الحسين الموسوى البهبهانى ). (105)
ايوان طلا  
ايوان طلا ايوانى است وسيع كه در جلوى گنبد خانه حرم و مشرف بر صحن شريف است و 320 متر مربع مساحت دارد. از آجرهاى مسى رنگ و طلا كارى شده در نماى آن استفاده شده است . بر پيشانى ايوان قطعه اى مستطيل شكل ديده مى شود كه چند بيت به زبان تركى و باخطى زيبا بر آن نوشته است . يكى از بيت ها اين است :
يازدى خلوصى برله تاريخ كلك فيض
ايتدى بوبار گاهى سلطان حميد تجديد
اين بيت گوياى آن است كه ايوان در دوره حكومت سلطان عبدالحميد عثمانى تجديد بنا شده است . در كتاب مدينه الحسين آمده است :
ديوار جلويى ايوان ، از كف تا ارتفاع دو متر، با سنگ هاى مسى رنگ و طلا كارى شده تزيين يافته و آن گونه كه از نوشته هاى چپ و راست پيشانى ايوان و مجاور در ميانى حرم پيداست ، در سال 1309 هجرى قمرى احترام الدوله همسر ناصر الدين شاه به طلا كارى ايوان اقدام كرده و پس از او آصف محمد على شاه لكنهوى به پوشش طلاى قسمت هاى باقيمانده جلو ايوان پرداخته است . مساحت ايوان نزديك به مساحت ايوان حرم امام حسين عليه السلام است و در زير اين ايوان در قسمت ميانى درى مسى گشوده مى شود كه 3 متر طول و 2 متر عرض دارد و بر آن اين عبارت نوشته است :
(رجب على الصائغ ابن المرحوم فتح الله الشوشترى عام 1355 هجرى قمرى صاغها النقاش محمد حسين ابن المرحوم الشيخ موسى كتبها محمد جواد الخطاط). (106) ظاهرا همين شخص دو در نقره اى ديگر نيز ساخته كه در جلوى ايوان و در دو ضلع شرقى و غربى آن به سمت داخل گشوده مى شود). (107)
بر ايوان طلا و درهايى كه از آن يا از مجاورت آن گشوده مى شود، شش ‍ كفشدارى وجود دارد كه سه تاى آنها در چپ ايوان قرار گرفته است : اولين كفشدارى از آن ورثه سيد سليمان سيد جعفر سيد مصطفى آل طعمه و در اجاره شيخ حسين معله نجفى است .
دومين كفشدارى از آن ورثه برخى از افراد آل لطيف آل قنديل و آل صخنى و فعلا در دست عبدالحسين ، جعفر و حاج صادق فرزندان محمد على بن مرزه بن محمد كشوان است و سومين كفشدارى ديگر هم كه در سمت شرق ايوان قرار گرفته ، همه از آن ورثه سيد امين سيد مصطفى آل طعمه است . سيدمحمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم نيز دو كفشدارى براى خود ايجاد كرده است ؛ يكى در شرق و ديگرى درغرب ايوان .
از اين ايوان دو در گشوده مى شود كه يكى در وسط آن قرار گرفته است و به رواق راه دارد. در اول ؛ اين در از جنس نقره است و ابيات زير از شاعر محمد على يعقوبى بر آن نقش بسته است :
لذ باعتاب مرقد قد تمنت
ان تكون النجوم من حصباه
و انتشق من ثرى ابى الفضل نشرا
ليس يحكى الضلال نشر شذاه
غاب فيه من هاشم اى بدر
فيه ليل الضلال يمحى دجاه
هو يوم الطفوف ساقى العطاشى
فاسق من فيض مقلتيك ثراه
و اطل عنده البكاء فقيه
قد اطال الحسين شجوا بكاه
لا يضاهيه ذو الجناحين لما
قطعت فى شبا الحسام يداه
هو باب الحسين ما خاب يوما
وافد جاء لائذا بحماه
قام دون الهدى يناضل عنه
وكفاه ذاك المقام كفاه
فاديا سبط احمد كابيه
حيدر من فدى النبى اخاه
جدد (المرتضى ) له باب قدس
من لجين يغشى العيون سناه
انه باب حطه ليس يخشى
كل هول مستمسك فى عراه
قف به داعيا و فيه توسل
فيه المرء يستجاب دعاه
به آستانه بارگاهى پناه جوى كه ستارگان آرزو كنند كاش ريگ هاى زمين آن باشند.
خود را از بوى خوشى كه از آن جا از مضجع ابوالفضل مى وزد و هيچ بويى ديگر آن را همانندى نكند برخودار كن ، در اين خاك بدرى از خاندان بنى هاشم پنهان شده است ، چه بدرى كه همه سياهى ها و ظلمت ها را از ميان برد، او در روز عاشورا سقاى تشنگان بود، تو نيز از سرشك ديدگانت خاك او را سيراب كن .
آن جا فراوان گريه كن كه حسين عليه السلام از اندوه او بسيار غمگين گشت و گريست .
آن گاه كه بر لبه شمشير دو دست او از تن جدا شد جعفر طيار نيز نتواند به رتبه او رسد و او را همانندى كند؛
او باب حسين است و آن كه به حرم و پناهگاه او پناه آورد، هيچ گاه ناكام و نوميد نشد،
او به دفاع از امام هدايت برخاست ، پيشاپيش او پيكار كرد و دو دستش سپر بلاى او ساخت ،
او سبط احمد را فدا شد، آن سان كه پدرش على فدايى برادر خود پيامبر خدا گشت (و به شب هجرت در بستر او خوابيد).
مرتضى براى او درى كه باب قدس است نوسازى كرد و با نقره اى كه فروغش ديگان را خيره كند آراست . اين در، باب آمرزش گناهان است كه با چنگ آويختن به حلقه اش هيچ بيمى نيست .
بر اين درگاه به دعا و توسل بايست كه در اين جا و به حرمت اين بارگاه ، دعاى كسان مستجاب شود.
در وسط اين در كتيبه اى با عبارت : قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : انا مدينه العلم و على بابها (108) اين بيت شعر ديده مى شود:
نلت المنى فقل به مورخا
باب نجاه المذنبين جددا
بدين بارگاه به آرزوى خود رسيدى ، آن را ماده تاريخ گوى : باب نجات گنهكاران نوسازى شده است .
گفتنى است مصراع اخير باب نجاه المذنبين جددا به حساب ابجد نمايانگر عدد 1354 است كه سال ساخت اين دورانشان مى دهد.
در دوم ؛ اين در نيز از نقره است كه به حرم گشوده مى شود و دو لنگه دارد.
بر لنگه نخست ، چند بيت شعر از مرحوم سيد محمد جمال هاشمى به چشم مى خورد. متن آن ابيات چنين است :
يا اباالفضل انت لله باب
رفعت للسماء منك القباب
كعبه المومنين حجت اليها
عاطفات فيها الولاء مذاب
ووفود الاملاك تهبط شوقا
لمقام لله فيها اقتراب
كم صلاه لله نعرج فيه
و دعاء فى ظله يستجاب
انت باب الحسين دنيا و اخرى
فله منك جيئه و ذهاب
من يزره من غير بابك الغى
حاجزا حوله يقوم حجاب
منك يجرى على الولاء ثواب
بك ينفى عن الموالى عقاب
انت سر القبول فى العمل المقبول
لا ما اتت به الاتعاب
فتحت للجنان باسمك بابا
شيعه الحق و الوسيله باب
صنعته باصفهان فامسى
تحفه يحتفى بها الاعجاب
حملته اليك تطوى الفيافى
بولاء تضج منه الشعاب
و تناهت بنصبه باحتفال
فيه للدين نصره و اكتساب
يا اباالفضل ان بابك اسمى
من يحط حده و فيه الحساب
ياشهيد الايمان يومك فخر
للهدى فيك تزدهى الاحقاب
1388 هجرى
اى ابوالفضل تو باب خدايى كه آسمان به يمن تو گنبدى بلند افراشته است .
تو كعبه مومنانى و دل ها و عاطفه هايى به اين كعبه حج گزارده اند كه به ولا و سرسپردگى در آميخته اند،
فرشتگان گروه گروه و به شوق اين بارگاه فرود مى آيند و اين جا توان به بارگاه خداوند تقرب يافته ، چه بسيار نمازها كه از زير اين گنبد به آسمان فرستاده و چه بسيار دعاها كه در سايه اين سراى اجابت مى شود،
تو در اين سراى و آن سراى باب حسينى كه از رهگذر تو توان به او رسيد، هر كس از غير طريق تو آهنگ زيارت او كند، پرده اى سنگين بر گرد خويش ‍ افكند است ،
از دست فيض تو به سر سپردگان پاداش دهند و به نام تو از بردگان اين كوى كيفر بردارند،
تو را از پذيرفته شدن هر كار پذيرفته اى ، نه آن كه راز اين پذيرش رهاورد سختى و تلاش باشد،
شيعيان كه طايفه حقند، براى اين بوستان به نام تو درى ساخته اند و البته اين در بهانه است ،
آن را در اصفهان ساخته اند و ارمغان آورده اند، ارمغانى كه هزاران شگفت برانگيزد،
شيعيان اين در را از كوه و بيابان گذرانده و بدين جاى آورده اند، با عشق و ولايى كه آوازه آن در كوه و دره پيچيده است ،
نصب آن را با مجلسى به پايان رساندند و اين يارى دين و مايه به دست آوردن پاداش الهى شد،
اى ابوالفضل ، در بارگاه تو پر آوازه ترين درى است كه بر آن گناه با همه آن كه حسابى دارد فرو ريخته شود،
اى شهيد ايمان ، آن روز پرافتخار پايدارى تو مايه افتخار راه هدايت است و نسل ها بر آن مباهات كنند.
در پايين اين شعر نيز عدد 1388 هجرى قمرى . كه نشان دهنده سال ساخت اين در است ديده مى شود.
در ميان لنگه دوم دايره اى است و در آن چنين نوشته است : انا مدينه العلم و على بابها العبد الجانى ابن شمس الدين محمد الاصفهانى محمد على الحسينى الطباطبائى غفر ذنوبه 1259 هجرى قمرى .
من شهر دانشم و على آن را دروازه است . بنده گنهكار فرزند شمس الدين محمد اصفهانى محمد على حسين طباطبايى كه خداى از گناه او در گذرد، 1259 هجرى قمرى .
در سمت غرب اين ايوان ، درى كوچك مشرف به كشيكخانه وجود دارد و بر لوح هايى مسين كه بر اين درنصب شده ، بيت زير نوشته است :
بذلت يا عباس نفسا نفيسه
لنصر حسين عز بالجد من مثل
اى عباس ، تو جانى گرانبها براى يارى حسين فدا كردى و اين چه ناياب مثلى براى فداكارى است .
به سال 1355 هجرى قمرى (1936 ميلادى ) سيد محمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم عباس عليه السلام درى ديگر از جنس نقره براى حرم حضرت ساخت . شيخ محمد حسن ابوالحب ابيات زير را در اين باره سروده است :
شيدت يا ابن المرتضى باب علا
بها البرايا قد لوت رقابها
فقف عليها خاضعا مسلما
ملتثما من ادب اعتابها
الاترى الاملاك فيها احدقت
اضحت على ابوابه حجابها
باب ابى الفضل سليل حيدر
من فاق ابناء العلى انجابها
(اى پسر مرتضى ، تو درى از درهاى عظمت و سربلندى ساختى كه بندگان همه بر آستانه اش سر فرود آورده اند.
پس تو اى زاير، بر اين در بايست ، سلام ده و آستانه از روى ادب ببوس .
آيا نمى بينى كه فرشتگان بر اين بارگاه حلقه زده اند و دربانانى اين جا ايستاده اند؟
اين باب ابوالفضل فرزند حيدر است ؛ كسى كه فرزندانش بر همه مهتران برترى دارند).
محمد بن سيد حسن حلى هم در اين باره شعرى گفته و در اين شعر ماده تاريخى به حساب جمل آورده است :
اقول لمن رام باب الرجا
و رام لرى الحشا موردا
الا اقصد اباالفضل فهو المراد
لكل كئيب غدا مقصدا
و فيه و منه بلوغ المنى
و فى حرم القبر تلقى الندا
و من رام اذ ارخوا (قصده
فبابا ابى الفضل قد جددا
1355 هجرى
هر كس را كه باب اميد مى جويد و هر كس را كه بر جگر تشنه خود آبى مى طلبد مى گويم ،
هلات آهنگ ابوالفضل كن كه او مراد و مقصد فرداى هر دل آزرده است ،
در اين جا و از اين جاست كه به آرزوى خود رسند و در اين حرم است كه ندايى مى شنوى :
(چونان كه ماده تاريخ مى گويم ) هر كه آرزويى دارد قصد اين آرامگاه كند كه درهاى حرم ابوالفضل را از نو ساخته اند.
گفتنى است عبارت قصده فبابا ابى الفضل قد جددا به حساب ابجد با عدد 1355 برابرى مى كند و اين سال را مى نماياند.
شاعر كربلايى ، سيد مرتضى وهاب نيز چند بيتى در ماده تاريخ ساخت در حرم آورده است :
قف بباب الله واستشفع اليه
بفتى فى كربلا واسى الحسينا
باب خلد حيث فى تاريخه
(شيدوا باب ابى الفضل لجينا)
1374 هجرى .
بر درگاه خداوند بايست و به آن جوانمردى كه در كربلا حسين راهمراهى كرد شفاعت جوى ،
اين در باب خلد و جاودانگى است كه در تاريخ آن گفته شده است : در بارگاه ابوالفضل را از نقره ساختند.
گفتنى است عبارت : شيدوا باب ابى الفضل لجينا به حساب ابجد، عدد 1374 را مى نماياند.
در كفشدارى مقابل دفتر توليت حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام نيز اين دو بيت از شاعر زنده ياد سيد حسين علوى به چشم مى خورد:
لذ باعتاب ابى الفضل الذى
كابيه المرتضى يحمى حماه
واخلع النعلين و ادخل صاغرا
و انتزع من قدسه طيب شذاه
به آستانه ابوالفضل پناه جوى كه چون پدرش على عليه السلام از ناموس ‍ دين دفاع كرد.
پاى افزار بكن و فروتنانه به درون رو و از جايگاه قدس اين حرم خوش آن را بياب .
صحن و درهاى آن  
در گذشته ، هنگامى كه از باب قبله مى گذشتيد، به صحنى كوچك و مربع شكل وارد مى شديد كه در شرق آن يك حجره و يك سقاخانه قرار داشت و بر ديوارهاى آن اشعارى به زبان فارسى و حديثى نبوى و در پايان اين نوشته ، تاريخ 1304 هجرى قمرى به چشم مى خورد. سپس هنگامى كه مى خواستيد به صحن بزرگ برويد، از سالنى مربع شكل مى گذشتيد كه در غرب آن مقبره مرحوم حاج محمد صادق يكى از متوليان نوسازى حرم و در شرق آن نيز مقبره راجه محمد جعفر هندى قرار مى گرفت . هنگام احداث خيابانى كه صحن شريف را در بر مى گيرد، نصف صحن قبله از قسمت غير مسقف تا اول سالن پيشگفته از ميان رفت و باقى مانده اين صحن نيز بعدها در گنجينه حرم ادغام شد. اين محل زمانى مسجد و رواق بود و بعدها در سال 1383 هجرى قمرى (1936 ميلادى ) كتابخانه ابوالفضل العباس نام گرفت .
مگر در پاره اى موارد، اصولا همه كسانى كه به نو سازى حرم مطهر امام حسين عليه السلام پرداختند، حرم حضرت عباس عليه السلام را نيز نوسازى كردند. سيد عبدالحسين كليددار مى گويد:
تاريخ بناى صحن و حرم حضرت عباس عليه السلام با تاريخ بناى حرم امام حسين عليه السلام در روزگاران مختلف همپاى و همراه است و بيشتر كسانى كه افتخار نو سازى و تزيين در حرم امام حسين عليه السلام به دست آورده اند، به اقداماتى همانند، حرم حضرت عباس عليه السلام نيز توفيق يافته اند.
به هر روى ، مساحت صحن جامع حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام 9300 متر مربع و مساحت بناى حرم ؛ اعم از رواقها و گنبد خانه و ايوان 4370 متر مربع است .
ايوان هاى صحن بزرگ : صحن بزرگ داراى چهار ايوان وسيع است . سقف ايوان ها داراى مقرنس كارى و طاق و قوس هاى هندسى زيباست و در هر كدام نيز حجره اى وجود دارد كه براى مباحثه يا تدريس علوم دينى از آن استفاده مى شده است .
اين ايوان عبارتند از:
1. ايوان بالا سر؛ اين ايوان در غرب صحن قرار دارد و بر بالاى آن اين كتيبه به چشم مى خورد: قال الله تعالى : (بسم الله الرحمن الرحيم ، اذا جاء نصر الله و الفتح و رايت الناس يدخلون فى دين الله افواجا فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا).
خداوند فرموده است : بسم الله الرحمن الرحيم ، چون يارى خداوند و گشايش بيايد و مردمان را بينى كه گروه گروه به آيين خدا درآيند خداى خود را ستايش و تسبيح گوى و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است (سوره نصر) سال 1304 هجرى قمرى .
(در وسط اين ايوان هم كتيبه اى است كه اشعارى به زبان فارسى بر آن نوشته است .
گفتنى است در اين ايوان درويش ها در دهه محرم مجلس عزادارى برپا مى داشتند و ايوان را سياهپوش مى كردند و از ديوارهاى آن شمشيرها و كشكول هاى گوناگونى مى آويختند. اين گروه را درويش هاى حرم حضرت عباس عليه السلام مى ناميدند، در برابر درويش هاى ديگرى كه در حرم امام حسين عليه السلام بودند.
2. ايوان شرقى ؛ اين ايوان در ضلع شرقى صحن قرار دارد و باب الرضا (باب العلقمى ) در زير همين ايوان است . در بالاى ايوان كتيبه اى است كه سوره حمد وتاريخ 1304 هجرى قمرى بر آن نوشته است . اين كتيبه در ماه رمضان 1304 هجرى قمرى نوشته شده و يكى از كاشيكاران به نام حاج محمد نادر توكلى در همان سال اين ايوان را تجديد بنا كرده است .
3. ايوان شمالى ؛ در قسمت بالاى اين ايوان كتيبه اى كه تاريخ 1304 هجرى بر آن نقشه بسته است .
4. ايوان قبله : اين ايوان در مدخل باب القبله است و بر آن كتيبه اى به تاريخ 1304 هجرى قمرى و اثر محمد حسين يزدى به چشم مى خورد بر بالاى اين ايوان نيز ساعت زنگدار بزرگى نصب شده است .
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جا حريم پاك علمدار كربلاست
اين آستان قدس شهيد ره خداست
اين جا حريم حضرت باب الحوائج است
دولت در اين مقام و كشايش در اين سر است
اين جا بود مقام شهيدى كه تا ابد
خاكش حيات بخش و هوايش عبير زاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جايگاه جلوه انوار كبرياست
اين خاك مشك بيزكه دار الشفا بود
هر ذره اش به چشم ملايك چو توتياست
اين جا جايگاه شهيدى كه تا به حشر
دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست
اين جاست جايگاه اميرى كه در كرم
كان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشكرى
كز بهر حق عليه ستمگر به پاى خاست
دريا دلى غنوده در اين جا كه همچو نوح
در بحر دين به كشتى توحيد ناخداست
سقاى اهل بيت ، حسين على بود
اين تشنه لب كه خاك درش چشمه بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام
اين بارگاه خشت وجودش زكيمياست
آيينه تمام نماى حقيقت است
هر دل كه با ولاى ابوالفضل آشناست
حاتم كه گشت شهره آفاق از سخا
در آستانه كرمش كمترين گداست
آن كس كه سر زفخر بسايد بر آسمان
اين جا كه مى رسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فرات تا به ابد شرمگين بود
از تشنه اى كه ساقى و سقاى كربلاست
در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق
در دست وى دو دست بود كز بدن جداست
از اين مصيبتى كه به آل نبى رسيد
تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست
امروز هر كه خدمت آل على كند
فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست
بر طبق امر آيت حق (حضرت حكيم )
آن كس كه حكم او به همه شيعيان رواست
شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان
شهرى كه گر جهان هنر خوانمش سزاست
تاريخ اين ضريح (طلايى ) چنين سرود
عباس مير جنگ و علمدار نينواست )
درهاى قديمى صحن  
در قديم ، صحن حرم حضرت عباس عليه السلام داراى شش در بوده و هر يكى از اين درها بر حسب جايى كه در آن قرار گرفته ، نام مشخصى داشته و هر كدام به يكى از محله هاى قديمى شهرباز مى شده است . جنس اين درها از چوب مرغوب بوده است . شيخ جعفر الهى درباره تاريخ ساخت اين درها چنين شعرى آورده است :
صحن ابى الفضل رفيع الذرى
قد فاخر العرش علا فارتفعا
فيه قباب للفخار ضربت
بفخرها خازنها قد رفعا
ابوابها امست رجاء المرتجى
و مستجاب دعوه لمن دعا
الق العصا مورخا (باب مجد
اذن الله له ان يرفعا)
صحن حرم ابوالفضل ، پناهگاه و حرمى والاست كه بر عرش تفاخر كرده و بر آن بلندى يافته است ،
بر اين بنا گنبد افتخارى استوار گرديده و نگهبان اين حرم به چنين افتخارى كه نصيبش شده سزامند مباهات ورزيدن است ،
درهاى اين صحن درگاه اميد آرزومندان است و جايى است كه در آن دعاى دعا كنندگان اجابت شود،
عصاى خود بيفكن و اين درها را تاريخ بنا بگوى ،
اين باب مجدى است كه خداوند بلندى و عظمت را برايش خواسته است .
گفتنى است عبارت : باب مجد اذن الله له ان يرفعا به حساب ابجد نمايانگر عدد 1287 است و نشان مى دهد درها در اين سال ساخته شده است .
به هر روى ، اين درها عبارتند از:
1 - باب القبله ؛ از آن روى كه در سمت قبله است بدين نام خوانده اند. در قسمت جلو آن فراخنايى به وسعت 16 متر وجود دارد كه آن را صحن صغير (صحن كوچك ) ناميده اند. بر فراز ايوان اين در دو گلدسته كوچك است . طول اين در به 5/4 متر و عرض آن به 3 متر مى رسد. اين در به روزگار اشغال عراق از سوى انگلستان در سال 1337 هجرى قمرى و به دست محمد خان بهادر، معاون حكمران انگليسى عراق ، كاپيتان برى ، گشوده شده است . يكى از شاعران ماده تاريخ بنا را در اين شعر مى آورد:
يا سائلى ارخ (تجد
فتح الطريق محمد)
اى كه از من مى پرسى ، خودماده تاريخ بگوى : مى يابى كه اين راه را محمد گشوده است .
عبارت تجد فتح الطريق محمد به حساب ابجد نمايانگر 1337 است و سال بنا را به تاريخ هجرى قمرى نشان مى دهد.
بر اين در دو كتيبه اى كه على بن حسين موسوى بهبهانى آنها را به سال 1340 هجرى قمرى نوشته است . در پيشانى در گاه نيز صفحه اى مسين ، لوزى شكل و تذهيب شده وجود دارد كه بر آن نوشته است : (سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين )، (109)
(بر شما درود پاك و پيراسته ايد بدان در آييد و در آن جلودانه بمانيد).
هنگامى كه دولت عراق در 17 جمادى الثانى سال 1373 هجرى قمرى ، 2 فوريه 1953 ميلادى . خيابان اطراف صحن را احداث كرد، اين درگاه ويران شد و قسمتى از بناى آن نيز در خيابان قرار گرفت . در نصب شده در آن جا نيز به باب صاحب الزمان در غرب صحن انتقال يافت . درهمان زمان يكى از زائران در گران قيمتى كه نقش هايى بديع بر آن تراشيده شده بود، به حرم اهدا كرد و اين در، در محل باب القبله نصب شده بر هر يك از لنگه هاى اين در، يك بيت شعر و در زير آن نام واقف نوشته شده است .
بر لنگه نخست اين عبارت است :
بباب ابى الفضل اعتصم متمسكا
فما الفضل الا من ابى الفضل يرتجى
يا مفتح الابواب الواقف خالق زادگان
در حلقه در بارگاه ابوالفضل چنگ زن كه فضل و بخشش تنها از ابوالفضل توان آرزو داشت . اى گشاينده درها، وقف كننده ، خالق زادگان .
بر لنگه ديگر نيز اين عبارت است :
و من كان بابا للحسين بنا به
له الله باب ان يسد و يرتجى
و اليه المرجع و الماب الواقف خالق زادگان
آن كسى كه باب حسين بوده ، خداوند خود او را باب است كه به گاه بسته بودن بر آن اميد باز شدن است بازگشت همه به سوى اوست واقف : خالق زادگان :
2. باب القبله الصغير (باب قبله كوچك ): اين در سال 1304 هجرى قمرى در شرق باب القبله گشوده شده ؛ ارتفاع آن سه متر و عرض آن نيز سه متر است و حاج محمد صادق شوشترى آن را ساخته است .
3. باب البركه : در شرق صحن قرار دارد، ارتفاع آن 5 متر و عرض آن 3 متر و از درهاى قديم كه بر نهرى كهن منشعب شده از نهر علقمى كه آن را نهر العباس مى ناميده اند مشرف بوده است . آثارى از اين نهر تا نيمه سده دوازدهم هجرى قمرى وجود داشته و از آن تاريخ اين آثار هم از ميان رفته است . ما اطلاع چندانى از چگونگى از ميان رفتن اين نهر و آثار آن را نداريم و همين اندازه مى دانيم كه درجلوى اين درگاه فراخنايى به نام (البركه ) وجود داشته و زايران در آن جا آب بر مى داشتند و براى آب دادن درختها و نخلهاى موجود در صحن حرم از آبى كه آن جا استفاده مى شده است . در سال 1345 هجرى قمرى در آستانه جنوبى صحن حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام پنج اصله نخل وجود داشته كه بعدها از ميان رفته است . بردرى كه اينجا نصب بوده كتيبه اى وجود داشته و بر آن كتيبه اين عبارت به چشم مى خورد. بانى التعمير الحاج محمد صادق الاصفهانى سنه 1308 هجرى قمرى (110) به سال 1376 هجرى قمرى (1956 ميلادى ) و در جريان احداث خيابان پيرامونى حرم باب البركه برداشته و به جاى آن چند باب دستشويى به هزينه حاج على تقى غياثى بنا شد. اين دستشويى ها، ورودى اش از بيرون صحن بود، پس از احساس خطر نشست آلودگى از آنها به حرم بسته شد. در سال 1389 هجرى قمرى (1969 ميلادى ) حاج جعفر كاظمى صباغ به جاى اين دستشويى ها دستشويى هاى جديدى با رعايت معيارهاى بهداشتى و تدبيرهاى لازم به هدف جلوگيرى از نشست آلودگى به پايه ها و ديوارهاى صحن احداث شده كه اكنون نيز باقى است .
گفتنى است در 1/1/1957 به جاى باب البركه درى ديگر از صحن گشوده شد.
4. باب السدره ؛ اين دروازه در ضلع شمال غربى صحن قرار گرفته و به دليل وجود درخت سدرى در آن جا به اين نام خوانده شده است . ارتفاع اين در به 4 و عرض آن به 3 متر مى رسد و بر روى آن اين كتيبه به چشم مى خورد: بسم الله الرحمن الرحيم ، قال الله تعالى : ان المتقين فى جنات و عيون ادخلوها بسلام آمنين ، ولايه على بن ابى طالب حصنى و من دخل حصنى آمن من عذابى . سنه 1308 هجرى . (111)
ترجمه آيه ها: بيات يلمان پرهيزگاران در باغ ها و چشمه ها سارانند به آنان گويند: با سلامت و ايمين در آن جا داخل شويد. ترجمه حديث : ولايت على بن ابى طالب دژ من است ؛ هر كه به اين دژ در آيد از كيفر من در امان ماند.
5. باب صاحب الزمان عليه السلام ؛ اين در كه به تاريخ اول ذى القعده 1368 هجرى قمرى (25 آگوست 1949 ميلادى ) گشوده شده ، در سمت غرب صحن واقع است و طول آن به 5/4 و عرض آن به 3 متر مى رسد. بر اين در، اين كتيبه ديده مى شود:
(بسم الله الرحمن الرحيم ، انا انزلناه فى ليله القدر * و ما ادراك ما ليله القدر * ليله القدر خير من الف شهر * تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر * سلام هى حتى مطلع الفجر) سنه 1308 هجرى قمرى ) (112)
(به نام خداوند رحمتگر مهربان . ما آن را در شب قدر نازل كرديم ، و از شب قدر چه آگاهت كرد، شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است . در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى كه مقدر شده است ، فرود آيند، آن شب تا دم صبح صلح و سلام است ).
در ميانه پيشانى اين در، لوحى لوزى شكل است و عبارت (يا مولاى يا صاحب الزمان صلوات الله عليك ) بر آن نوشته است . در مدخل اين در نيز اتاقى است كه از آن براى مركز نيروى برق استفاده مى شود.
6. باب السوق ؛ در جنوب غربى باب صاحب الزمان و در فاصله 16 مترى آن قرار گرفته و مشرف بر بازارى است كه به حرم امام حسين عليه السلام مى رسد. طول اين در به 5/4 و عرض آن به 5/3 متر مى رسد و بر مدخل آن اين كتيبه كاشى به چشم مى خورد:
(يا ايها الذين امنوا لاتدخلوات بيوت النبى الا ان يوذن لكم ) (113)
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به خانه هاى پيامبر در نياييد مگر آن كه شما را اجازه دهند).
(فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى )، سنه 1309 هجرى ). (114)
(پاى افزار بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى ).
در جلو اين در فراخنايى كوچك و مربع شكل وجود داشته كه پيشتر حوضى براى آب خوردن وجود داشته و همچنين در آن جا چاه آبى و بر پيرامونش نيز شيرهاى آبى براى وضو بوده است .
در دوران مرحوم سيدمرتضى آل ضياء الدين توليت حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام ، اين مكان دستخوش تغييراتى شد تا كتابخانه عمومى حرم احداث شود. البته سيد مرضتى اين در را بست ، به جاى آن ، درى ديگر در مدخل باب صاحب الزمان گشود، حضور را تخريب كرد، چاه را نيز پر كرد و از اين مكان به عنوان دفتر طرح آبرسانى كه امتياز آن را براى خود گرفته بود، بهره جست . اين دفتر بعدها محل استقرار ترانس هاى برق حرم و صحن شد.
پيش تر گفتيم كه در دوره هاى اخير دو در ديگر از صحن حرم حضرت عباس ‍ عليه السلام گشوده شده است . اين دو عبارتند از:
7. باب العلقمى ؛ درمقابل خيابان معروف به شارع علقمى و در شرق صحن قرار دارد. به سال 1375 هجرى قمرى گشوده شده و بر آن كتيبه هايى نو ساخت . با تاريخ 1374 هجرى قمرى (1955 ميلادى ) بعدها به نام باب الرضا معروف شده است .
8. باب الحسن ؛ اين دروازه به سال 1373 هجرى قمرى (1954 ميلادى ) گشوده شده و در غرب صحن واقع است .