تفسير نور
(سوره ى شُعراء )
حجة الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محسن قرائتى
- ۳ -
110 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
111 - قَالُواْ
اءَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الاَْرْذَلُونَ
ترجمه :
پس نسبت به خداوند تقوا پيشه كنيد و (دستوراتم را) فرمان ببريد. آنان
(به جاى ايمان آوردن ) گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه
فرومايگان از تو پيروى كرده اند؟
نكته ها :
O نام حضرت نوح 43 بار در قرآن آمده است
و خداوند حضرت ابراهيم را شيعه ى او دانسته و اِنّ مِن شِيعَته
لابراهيم
(37) و سوره اى به نام نوح در قرآن آمده است . سلام
خداوند به نوح ، سلام خصوصى است : سلامٌ على نوح فى العالَمين
(38) در حالى كه خداوند بر حضرت موسى و هارون و ابراهيم
عليهم السلام نيز سلام نموده است ، ولى جمله ى
فى العالَمين را ندارد.
O آشنايى با تاريخ انبيا، انسان را شيفته
ى آنان مى كند و روح صبر واستقامت را در آدمى زنده مى سازد.
پيام ها :
1- همه ى انبيا داراى هدفى واحد هستند،
لذا تكذيب يك پيامبر به منزله تكذيب همه ى پيامبران است .
كَذّبت قومُ نوحٍ المرسلين (قوم نوح تنها
حضرت نوح را تكذيب كردند، ولى قرآن مى فرمايد:
المرسلين يعنى تمام انبيا)
2- قبيله ها و امّت ها را با نام رهبران و شخصيّت هاى آنان مى شناسند.
قوم نوح
3- قبل از نوح ، پيامبران متعدّدى بوده اند.
المرسلين
4- در تبليغ دين ، از عواطف استفاده كنيد.
اَخوهم
5 اخلاق و رفتار انبيا با مردم زمان خود، برادرانه بوده است .
اَخوهم
6- اطّلاع از فرهنگ ، زبان ، آداب ، رسوم و نقاط ضعف و قوّت مردم ،
براى مبلّغ ضرورى است . اَخوهم كسى كه
برادر مردم است ، از افكار، آداب ونقاط ضعف وقوّت آنان آگاه است .
7- يكى از وظايف برادرى دينى ، ارشاد برادران ديگر است .
اَخوهم ... اَلا تَتّقون
8 با سؤ ال ، وجدان ها را بيدار كنيد. اَلا
تَتّقون
9- پذيرفتن دعوت انبيا و اطاعت از آنان ، روحيّه ى تقوا لازم دارد.
اَلا تَتّقون
10- نبوّت ، به نفع بشريّت وبراى نجات انسان هاست .
اِنّى لكم رسولٌ اءمين
11- امين بودن وحسن سابقه ودلسوزى ، شرط نفوذ كلام است .
لكم رسول اءمين
12- شرط اصلى در فرستاده و حامل پيام ، امين بودن است .
رسول اءمين
13- بيان كمالات خود، در مواردى لازم است . انّى
لكم رسول اءمين
14- ديندارى ، از اطاعت از رهبرى الهى جدا نيست .
فاتّقوا اللّه و اَطيعون آرى تبلور تقوا
در پيروى از انبياست .
15- دعوت به خود، براى احياى فرمان خدا مانعى ندارد.
اَطيعون در كنار فاتّقوا اللّه
آمده است .
16- مبلّغ دينى نبايد از مردم توقّع مادّى داشته باشد و از آنان چيزى
درخواست كند. (اخلاص ، شرط نفوذ كلام است ). ما
اءسئلكم عليه من اءجر
17- كسى كه بر خدا توكّل كند، مى تواند از مردم بى نياز باشد.
ما اءسئلكم ... اِن اءجرى الاّ على ربّ العالمين
18- خداوند پاداش مبلّغان دينى را برخود لازم كرده است .
اِن اءجرى الاّعلى ربّ...
19- رهبر دينى نبايد در موضع تهمت دنياپرستى باشد.
و ما اءسئلكم عليه من اءجر
20- راه هاى بهانه را ببنديد و كارهاى معنوى را به نيّت اجر و مزد
مادّى انجام ندهيد. ما اءسئلكم عليه من اءجر
در سوره ى قلم آيه 46 نيز مى خوانيم : اءم
تَسئلهم اءجراً فهم من مَغرَم مُثقَلون
21- ايمان به خدا و تقواى الهى ، زمينه ى ايمان به رسول و اطاعت از
اوست . فاتّقوا اللّه و اَطيعون
22- در مسير تربيت و تكامل ، تكرار لازم است . (در اين چند آيه ، چند
بار فرمان تقوا صادر شده است ) فاتّقوا اللّه
...
23- اشرافى گرى مى تواند مانع ايمان آوردن باشد. زيرا مؤ منين در نظر
مستكبران ، اراذل و فرومايگان هستند. و اتّبعك
الاَرذَلون
24- بيشتر ياران انبيا، فقرا و گمنامان بودند. و
اتّبعك الارذَلون
25- حرف حقّ و مكتب حقّ را نبايد به خاطر طرفداران گمنام آن تحقير كرد.
و اتّبعك الارذَلون
26- تعاليم انبيا، تبعيض هاى غلط اجتماعى را از بين مى برد.
و اتّبعك الارذَلون
112 - قَالَ وَمَا عِلْمِى بِمَا كَانُواْ
يَعْمَلُونَ
ترجمه :
(نوح ) گفت : من به عملكرد گذشته (كسانى كه شما اراذل مى خوانيد) آگاهى
ندارم . (يا مرا با اعمال گذشته ى آنان كارى نيست ).
113 - إِنْ حِسَابُهُمْ إِلا عَلَى رَبِّى
لَوْتَشْعُرُونَ
ترجمه :
حساب آنان جز بر پروردگارم نيست ، اگر شما درك كنيد.
نكته ها :
O در اسلام ، ما ماءمور به ظاهريم و اگر
كسى به اسلام گرويد حقّ نداريم بگوييم تو در قلبت ايمان ندارى . و
لاتَقولوا لمَن اءلقى اليكم السّلام لَستَ مؤ منا(39)
O قرآن ، در آيه اى ديگر به پيامبر دستور
مى دهد: كسانى را كه شب و روز براى قرب به خدا او را مى خوانند از خود
دور مكن . حساب آنان با خداست . نه تو مسئول حساب آنان هستى و نه آنان
مسئول حساب تو، و اگر آنان را طرد كنى از ستمگرانى .(40)
پيام ها :
1- پيامبران ، بدون خواست الهى از اعمال
گذشته ى افراد آگاه نيستند. وماعلمى
2- گفتنِ نمى دانم ، عيب نيست .
وماعلمى
3- بنده شناس خداوند است و حسابگر اوست ، ما را چه كار كه ردّ يا قبول
كنيم . و ما عِلمى ...
4- تجسّس وعيبجويى از زندگى خصوصى افراد، ممنوع است .
وما عِلمى ...
5 براى قضاوت درباره ى ديگران ، ايمان صادقانه و عمل صالحِ امروزِ آنان
را بنگريد و گذشته ى افراد را به رُخ آنان نكشيد.
بما كانوا يعملون
6- سوابق بد، مانع تغيير و تحوّل و توبه ى مردم نيست .
كانوا يعملون
7- وظيفه ى انبيا، اصلاح مردم ودعوت به توحيد است . آنان متولّى حساب و
كتاب افراد نيستند. اِن حسابهم الاّ على اللّه
114 - وَمَآ اءَنَاْ بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ
115 - إِنْ اءَنَاْ إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
ترجمه :
(امروز كه آنان ايمان آورده اند،) من طرد كننده ى مؤ منان نيستم . من
جز هشدار دهنده اى روشنگر نيستم .
116 - قَالُواْ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ
لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ
117 - قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ
ترجمه :
مردم به نوح گفتند: اى نوح ! اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از
سنگسار شدگان خواهى شد. نوح گفت : پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب
كردند.
118 - فَافْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحاً
وَنَجِّنِى وَمَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
پس ميان من و آنان (داورى كن و) راه روشنى بگشا و مرا و هر كس از مؤ
منان را كه با من است (از شرّ اين كفّار) نجات بده .
نكته ها :
O مستكبران حتّى از انبيا نيز توقّع طرد
فقراى گمنامِ با ايمان را داشتند و همه انبيا دست رد به اين پيشنهاد مى
زدند. خداوند در آيه 28 سوره كهف به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
دستور مى دهد: وَ اصبر نفسك مع الّذين يَدعون ربّهم بالغَداة والعَشىّ
يُريدون وَجهَه ولاتَعدُ عيناك عنهم تُريد زينَة الحَياة الدّنيا و
لاتُطِع مَن اءغفَلنا قَلبه عن ذكرنا واتّبَعَ هَواه و كان اءمرُه
فُرُطا خود را با مؤ منانى كه هر صبح وشام خالصانه خدا را مى خوانند
قراربده و به خاطر رسيدن به زينت هاى دنيا از آنان چشم پوشى نكن و از
غافلان و هواپرستان و متجاوزان پيروى نكن .
O جمله ى مِنَ
المرجومين به جاى لَنَرجُمنّك ،
نشان مى دهد كه قبل از حضرت نوح نيز افرادى را سنگسار نموده بودند.
پيام ها :
1- با پيشنهادات و توقّعات نابجاى
متكبّران ، قاطعانه برخورد كنيد. (طرد فقراى باايمان جايز نيست ، حتّى
اگر به قيمت ايمان آوردن گروهى ديگر باشد) وما
اَنَا بطارد...
2- ملاك ارزش ، ايمان است ، نه جايگاه اجتماعى و اقتصادى .
وما اَنا بطارد...
3- جاذبه بايد در حدّ اعلى باشد، ولى دافعه تنها در موقع ضرورت لازم
است . و ما اَنَا بطارد...
4- بيم وهشدار و انذار انبيا، بيش از بشارت آنان است . در قرآن جمله ى
اِن اَنا الاّ نذير آمده ، ولى جمله ى
ان انا الا بشير نيامده است .
5 ترساندن غافل از خطرها، بهترين شيوه ى ارشادى است .
اِن اَنا الاّ نذير
6- يكى از مهم ترين حربه هاى مخالفان انبيا تهديد است .
من المرجومين
7- سنگسار كردن ، يكى از قديمى ترين انواع شكنجه هاست .
من المرجومين
8 در برابر تهديدهاى دشمن به خدا متوسّل شويم .
قال ربّ
9- ناله ى حضرت نوح به خاطر تكذيب مكتب بود، نه تهديد و سنگسار.
رِبّ انّ قومى كذّبون و نفرمود:
يرجمون
10- خشونت نااهلان ، از عواطف پدرى و برادرى شما نكاهد.
اِنّ قومى
11- گره گشا خداست . فافتح
12- اوّل براى حلّ مشكلات مردم و جامعه دعا كنيد، بعد براى نجات خود.
فافتَح نَجّنى
13- با وجود تهديد وخفقان ، گروهى از مردم به انبيا ايمان مى آوردند.
ومَن معى من المؤ منين
14- آنچه مهم است ، همراهىِ عملى ومكتبى است ، نه فيزيكى وظاهرى .
ومَن مَعىَ من المؤ منين
15- مؤ منين مشمول دعاى انبيا هستند. نجّنى و
مَن معِىَ من المؤ منين
16- ايمان به تنهايى كافى نيست ، پيروى و همراهى لازم است .
و مَن مَعىَ چنانكه در موارد ديگر نيز قرآن مى فرمايد:
والّذين آمنوا معه
(41)
119 - فَاءَنجَيْنَهُ وَمَن مَّعَهُ فِى
الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
120 - ثُمَّ اءَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ
ترجمه :
پس ما نوح و هر كس از مؤ منان را كه در آن كشتىِ گران بار، با او بود
نجات داديم . سپس باقيماندگان را غرق كرديم .
121 - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ
اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
البتّه در اين (ماجرا) نشانه ى بزرگى است ، ولى اكثر مردم ايمان آورنده
نيستند.
122 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ
الرَّحِيمُ
ترجمه :
و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است .
نكته ها :
O مراد از گران بار بودن كشتى الفُلك
المَشحون ، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده
بود. امام باقر عليه السلام فرمود: الفلك
المشحون كشتى مجهّزِ آماده حركت است . وحضرت على عليه السلام
فرمود: در آن كشتى ، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود.(42)
پيام ها :
1- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است .
فانجَيناه
2- مؤ منين در پرتو انبيا بيمه هستند. فانجَيناه
و مَن معه
3- جدايى از انبيا سبب هلاكت است . ثمّ اَغرقنا
بعدُ الباقين
4- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان ، نمودى از سنّت
خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است . اِنّ فى
ذلك لاية
5 اگر به كفّار مهلتى مى دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى .
العزيز الرّحيم
123 - كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ
124 - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ هُودٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ
ترجمه :
قوم عاد (نيز همچون قوم نوح ) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه
برادرشان هود به آنان گفت : آيا (از شرك و انحراف ) پروا نمى كنيد؟
125 - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ
126 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
ترجمه :
همانا من براى شما پيامبرى امين هستم . پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى
نماييد.
127 - وَمآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ
إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى خواهم ، (زيرا كه ) مزد من فقط
بر عهده ى پروردگار جهانيان است .
نكته ها :
O عاد، نام
جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده اند. قوم
عاد طايفه اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواى
يمن در منطقه اى به نام
احقاف در نزديكى دريا زندگى مى كردند.
كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود.
نامشان در قرآن كريم 24 بار تكرار شده است . همچنين در قرآن ، سوره اى
به نام احقاف وسوره اى به نام هود داريم .
پيام ها :
1- چون هدف و محتواى دعوت تمام انبيا يكى
است ، تكذيب يك پيامبر، به منزله ى تكذيب همه ى پيامبران است .
كذّبت عادٌالمرسلين
2- دعوت پيامبران ، برادرانه بود. اَخوهم
(حتّى كلمه ى اَبوهم نياورده تا عمق صفا
و تواضع و صداقت را بيان كند).
3- تقوا، سرلوحه ى دعوت انبيا است . اَلا
تَتّقون
4- دعوت به تقوا، لازمه ى اُخوّت وبرادرى است .
اَخوهم هود اَلا تَتّقون
5 رسالت انبيا براى رشد مردم است ، نه سلطه بر آنها.
لكم
6- پيامبران ، از خود حرفى نداشتند، هر چه مى گفتند پيام الهى بود.
رسول اءمين
7- لحن همه ى انبيا و شيوه ى تبليغ و محتواى مطالب و خط فكرى آنان
مشترك است . (تكرار آيات شاهد اين سخن است ).
8 تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از رهبرى است .
فاتّقوا اللّه و اَطيعون پيروى از رهبران الهى ، تبلور تقواى
الهى است .
9- اخلاص و بى توقّعى ، رمز موفقيّت است . و ما
اءسئلكم
10- اخلاص و توكّل ، لازمه ى تبليغ است . اِن
اءجرى ...
11- كسى كه هستى را اداره مى كند، زندگى مرا نيز اداره خواهد كرد.
اِن اءجرى الا على ربّ العالمين
12- نظام هستى از عوامل مختلفى تشكيل شده كه همه ى آنها تحت يك تدبير و
در حال رشد هستند. ربّ العالمين
128 - اءَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيْعٍ ءَايَةً
تَعْبَثُونَ
129 - وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ
ترجمه :
(هود به مردم گفت :) آيا بر هر تپه اى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس
مى سازيد؟ و كاخ هاى استوار مى گيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟
130 - وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ
131 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
ترجمه :
و هر گاه كسى را كيفر مى دهيد، همچون زورگويان كيفر مى دهيد؟ پس ، از
خداوند پروا كنيد و مرا فرمان بريد.
نكته ها :
O ريع به
معناى دامنه ى كوه و تپه است . مَصانع دژ
و قصر محكم و بلند را گويند. و كلمه ى بَطش
به معناى گرفتن با قهر و غلبه و قدرت است .
O در اين آيات ، قرآن از اصل ساختمان
سازى در دامنه ى كوه و ساختن دژ و داشتن قدرت انتقاد نمى كند. آنچه
مورد انتقاد است ، هدف هاى نامقدّس ، تَعبَثون
و خيال هاى واهى ، لعلّكم تخلدون
و تجاوز از اعتدال است . جبّارين
O در روايات مى خوانيم : يكى از ياران
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله بر بام خانه اش قبّه اى ساخته بود.
حضرت از ديدن آن ناراحت شد. صاحب خانه چون چنين ديد، قبّه را خراب كرد.
رسول خدا بار ديگر كه قبّه را نديد، پرسيد: قبّه چه شد؟ گفتند: همين كه
صاحبش ديد شما ناراضى هستيد آن را خراب كرد. پيامبر فرمود:
اِنّ كلّ بناء وبال على صاحبه الاّ ما لابدّ منه
هر ساختمانى كه مورد نياز نباشد، در قيامت وبال صاحبش خواهد
بود.(43)
پيام ها :
1- سابقه ى بناهاى بلند به زمان هود مى
رسد. اءتبنون بكلّ ريع آية
2- حرص ، انسان را رها نمى كند. بكلّ ريع
3- آنچه در چشم دنياپرستان جلوه دارد، در نظر اولياى خدا خوار است و
مردم را به خاطر آن سرزنش مى كنند. اءتبنون ...
تعبثون
4- تمدن و رفاه كاذب ، عامل غرور و مانع حقّ پذيرى است .
اءتبنون
5 شروع كار انبيا با انتقاد از وضع نابسامان موجود و بيدار كردن وجدان
ها از طريق سؤ ال است . اءتبنون بكلّ ريع ...
6- كارهاى ستمگران ، يا براى مطرح كردن خود است
آية يا براى بقاى خود تخلدون يا
استثمار و استعمار مردم است . جبّارين
7- در هر كارى بايد هدفى والا داشت . اءتبنون
... تعبثون
8 ثروت ، سرمايه وساختمان هاى بلند در دست نااهلان ، براى ارضاى هوا و
هوس است . تعبثون
9- انتقاد قرآن از روحيّه ى كاخ نشينى و عيّاشى است ، نه اصل ساختمان
. تعبثون (توليد، ابتكار، هنر و بكارگيرى
امكانات و نيروى انسانى و... بايد در مسير نياز واقعى باشد، نه بيهوده
)
10- قصرها وكاخ ها، زندگى را جاودانه نمى كنند.
تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
11- آفات ساختمان ، چهار چيز است :
الف : حرص و اسراف . بكلّ ريع
ب : تفاخر و خودنمايى . آية
ج : بُلهوسى . تَعبَثون
د: دنيا گرايى و غفلت . لعلّكم تخلدون
12- قوانين كيفرى بايد عادلانه باشد. (قرآن از كيفرهاى ظالمانه انتقاد
مى كند) بَطَشتم جبّارين
13- ديندارى ، محور و رهبر و الگو لازم دارد.
فاتّقوا اللّه و اَطعيون
14- ديندارى ، هم پرواى قلبى است و هم اطاعت عملى .
فاتّقوا اللّه و اَطعيون
15- بى تقوايى عامل همه ى مفاسد است . حضرت هود پس از انتقاد از فكر و
عمل كافران فرمود: فاتّقوا اللّه ...
132 - وَاتَّقُواْ الَّذِى اءَمَدَّكُم بِمَا
تَعْلَمُونَ
133 - اءَمَدَّكُم بِاءَنْعَمٍ وَبَنِينَ
ترجمه :
و از خداوندى كه مى دانيد چقدر كمكتان كرده پروا كنيد. او شما را با
(بخشيدن ) چهار پايان و فرزندان مدد كرده است .
134 - وَجَنَّتٍ وَعُيُونٍ
135 - إِنِّى اءَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
و باغ ها و چشمه سارها (به شما داده است . اگر كفران كنيد) من بر شما
از عذاب روز بزرگ مى ترسم .
136 - قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيْنَآ اءَوَعَظْتَ
اءَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَعِظِينَ
ترجمه :
(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: پند دهى يا از پند دهندگان نباشى ، براى
ما برابر است (و ما تو را نمى پذيريم ).
نكته ها :
O حضرت هود مردم را هم به خدا متوجّه
كرد: فاتّقوا اللّه هم به نبوّت :
واَطيعون و هم به معاد:
اِنّى اءخاف عليكم عذاب يوم عظيم
O مراد از روز بزرگ در اين جا، همان
قيامت است ، گرچه در داستان حضرت شعيب به دنيا نيز روز عظيم گفته شده
است . فاَخذَهم عذاب يوم الظّلة اِنّه كان عذاب يوم عظيم عذاب روز ابرِ
آتشبار آنان را گرفت كه آن عذاب روز بزرگى بود.(44)
پيام ها :
1- تقوا بهترين راه تشكّر از خداوند است . واتّقوا الّذى اَمدّكم
2- هر كس خود مى داند چقدر مورد لطف خداوند قرار گرفته است . اَمدّكم
بماتعلمون
3- كاخ ها و ساختمان هاى قوم عاد، با دامدارى وباغ ها و چشمه ها همراه
بود. بكلّ ريع آية ... انعام ... جنّات و عيون
4- اگر آمادگى و قابليّت نباشد، موعظه ى انبيا نيز اثرى ندارد. سواء
علينا
137 - إِنْ هَذَآ إِلا خُلُقُ الاَْوَّلِينَ
138 - وَمَا
نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
ترجمه :
اين (دعوت تو يا بت پرستى ما) جز شيوه پيشينيان نيست . وما عذاب
نخواهيم شد.
139 - فَكَذَّبُوهُ فَاءَهْلَكْنَهُمْ إِنَّ فِى
ذَلِكَ لاََيَةً وَ مَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
پس هود را تكذيب كردند آنگاه ما آنان را هلاك كرديم . البتّه در اين
(داستان ) بى شك نشانه ى بزرگى است ، و(لى ) اكثر مردم ايمان آورنده
نيستند.
140 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ
الرَّحِيمُ
ترجمه :
و همانا پروردگار تو، همان خداوند عزيز و مهربان است .
نكته ها :
O در اين كه كلمه ى هذا به چه چيز اشاره
دارد، احتمالاتى است :
الف : اين ادّعاى پيامبرى تو، چيزى جز تقليد از مدّعيان قبلى نبوّت
نيست .
ب : اين خانه هاى بلند بر روى تپه ها و ساير كارهاى ما، شيوه ى نياكان
ماست .
ج : اين تكذيب و بت پرستى ما، همان تكذيب و بت پرستى نياكان ماست .
O قرآن ، بارها از اكثريّت مردم انتقاد
كرده است . در اين سوره نيز چند بار آيه و ما
كان اكثرهم مؤ منين در پايان نقل تاريخ انبيا بيان شده است .
پيام ها :
1- سابقه و رفتار نياكان ، دليل حقّانيّت
نيست . اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين (در
صورتى كه مراد از هذا، رفتار مشركان
باشد)
2- تقليد نابجا و تعصّب ، مانع پندپذيرى است .
سواء علينا اء وَعَظتَ... اِن هذا...
3- انحراف نياكان ، زمينه ى انحراف نسل هاى بعدى است .
اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين
4- گاهى بت پرستى و هر رفتار ديگر، جزو جوهره ى انسان مى شود. (كلمه ى
خُلق به معناى روحيّه ى ثابت است )
5 بت پرستان ، انحراف خود را با شيوه ى نياكان توجيه و از خود سلب
مسئوليّت مى كردند. و ما نحن بمُعذّبين
6- سرنوشت انسان به دست خود اوست . فكذّبوه
فاهلكناهم
7- از تكذيب و هلاكت ديگران عبرت بگيريد. لاية
8 اكثريّت ، شما را فريب ندهد. حقّ را در زيادى جمعيّت جستجو نكنيد،
ملاك شناخت حقّ و باطل ، كميّت نيست . و ما كان
اكثرهم مؤ منين
141 - كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ
142 - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ صَلِحٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ
ترجمه :
قوم ثمود (نيز) پيامبران را تكذيب كردند. آنگاه كه برادرشان صالح به
آنان گفت : آيا (از شرك و انحراف ) پروا نمى كنيد؟
143 - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ
144 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
ترجمه :
من براى شما پيامبرى امين هستم . پس از خداوند پروا كنيد واز من اطاعت
نماييد.
145 - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ
اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما نمى خواهم . پاداش من جز بر
پروردگار جهانيان نيست .
نكته ها :
O در اين سوره ، داستان چند تن از
پيامبران نقل شده ، ولى آغاز ماجراى آنان با كلمه ى
كذّبت شروع مى شود(45)
و اين ، به خاطر آن است كه در اين داستان ها نقطه ى مهم ، مساءله ى
تكذيب پيامبران از سوى اقوام گذشته و هلاكت آنهاست . آرى در نوشتن و
گفتن بايد مطالب مهم ، سرفصل قرار بگيرد.
O در بيان تاريخ ، بايد به نكات مهم
توجّه شود، نه به مسايلى كه دانستن يا ندانستن آنها سود و ضررى ندارد.
در اين داستان ها، درباره ى تعداد مردم و نام مكان و تاريخ حادثه و
جزئيات ديگر، مطلبى بيان نشده است ، زيرا آنچه مايه ى عبرت است ، نشان
دادن جلوه هاى حقّ و باطل و بيان پيروزى حقّ بر باطل است .
پيام ها :
1- روش دعوت تمام انبيا يكى است . در
داستان نوح ، هود، صالح ، لوط و شعيب ، همه ى آنان يك كلام و يك شعار
داشتند:
همه مى گفتند: اَلا تتّقون
همه مى گفتند: فاتّقوا اللّه واَطيعون
همه مى گفتند: اِنّى لكم رسول اءمين
همه مى گفتند: ما اءسئلكم عليه من اءجر
و خلاصه ى پيام همه ى آنان چند چيز بود: برادرى ، تقوا، پيروى از رهبر،
بى توقّعى ، توكّل بر خدا و اطمينان دادن به مردم كه ما به نفع شما و
امين شما هستيم . (پيام هاى اين چند آيه نيز مانند پيام هاى آيات قبل
است كه درباره ى پيامبران ديگر در همين سوره عنوان شد.)
146 - اءَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَهُنَآ
ءَامِنِينَ
ترجمه :
آيا (فكر مى كنيد) شما در آنچه در اين دنيا داريد، در اءمن وامان رها
خواهيد شد؟
147 - فِى جَنَّتٍ وَعُيُونٍ
148 - وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ
ترجمه :
در باغ ها و چشمه ها. و كشتزارها و نخل هايى كه شكوفه اش لطيف و بر هم
نشسته است . (و هيچ مسئوليّت و بازگشتى نخواهيد داشت ؟)
149 - وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً
فَرِهِينَ
ترجمه :
و شما (ماهرانه ) از كوه ها خانه هايى براى خوشگذرانى مى تراشيد.
150 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
151 - وَلاَ تُطِيعُواْ اءَمْرَ الْمُسْرِفِينَ
ترجمه :
پس ، از خدا پروا كنيد و مرا پيروى نماييد. واز اسرافكاران فرمان
نبريد.
152 - اءَلَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ
وَلاَ يُصْلِحُونَ
ترجمه :
آنان كه در زمين فساد مى كنند و اهل اصلاح نيستند.
نكته ها :
O اگر مردم دنيا تنها به همين جمله ى
لا تُطيعوا امر المسرفين عمل كنند، تمام
حكومت هاى طاغوتى اسرافكار، سقوط مى كنند.
O قوم ثمود، هم كشاورزى خوبى داشتند، فى
جنّات و عُيون و زُروع هم تمدّن و خانه سازى من الجبال بيوتا و هم رفاه
و امنيّت . فارِهين ... آمِنين
O كلمه ى طَلع
به شكوفه ى خرما گفته مى شود كه قبل از ميوه طلوع مى كند و گاهى
به نوبَر و اوّلين خرما نيز گفته مى شود.
O هَضيم به
معناى شكوفه ى لطيف و بر هم نشسته است . يعنى شكوفه هاى خرما از انبوهى
و پر حاصلى و طراوت بر هم سوار شده است .
O با اينكه كلمه ى
جنّات شامل درخت خرما نيز مى شود، ولى نام درخت خرما جداگانه
برده شده است ، كه شايد اشاره به اهميّت خرما در ميان قوم ثمود بوده
است .
O كلمه ى فارهين
مى تواند از كلمه ى فره به معناى
شادى باشد كه بيوتا فارهين يعنى در خانه
ها سرمست بودند و مى تواند از ريشه ى فراهت
به معناى مهارت باشد كه بيوتا فارهين
يعنى با مهارت خانه هايى را از كوهها مى تراشيدند.
پيام ها :
1- به زندگى مرفّه دنيا مغرور نشويد.
اءتُتركون ... آمِنين رفاه امروز نشانه ى
رضاى خداوند از شما نيست . (نعمت هاى مادّى پايدار نيست ).
2- توجّه به ناپايدارى دنيا، وسيله ى تقواست .
اءتُتركون ... فاتّقوا اللّه
3- لازمه ى تقوا، پيروى از انبيا و دورى از اطاعت مسرفان است .
فاتّقوا اللّه و اَطيعون و لا تُطيعوا اءمر المسرفين
4- امنيّت ، اقتصاد و رفاه ، اگر با پيروى از رهبر معصوم همراه نباشد
زمينه ى فساد خواهد شد. آمِنين ، جنّات ، عيون ،
زُروع ، بُيوتا، فاتّقوا اللّه و اَطيعون
5 انسان در برابر نعمت ها رها نيست ، بلكه مسئوليّت دارد.
جنّات ، عيون ، زُروع ، بُيوتا، لاتُطيعوا اءمر المسرفين
6- اسرافكار، صلاحيّت رهبرى جامعه را ندارد.
لاتُطيعوا اءمر المسرفين
7- انبيا در مصرف گرايى مردم حسّاس بودند.
لاتُطيعوا اءمر المسرفين
8 در برابر سرمايه داران اسرافگر، كرنش نكنيد.
لاتُطيعوا اءمر المسرفين
9- تولّى و تبرّى بايد با هم باشد. اطيعون لا
تطيعوا
10- اسراف ، فساد است و اسرافكار، مفسد.
المسرفين الّذين يُفسِدون
11- از مرفّهان بى درد، اميد اصلاح نداشته باشيد كه اصلاح تنها در سايه
ى مكتب انبياست . و لا يُصلِحون
12- اسرافكاران ، كار خودرا توجيه مى كنند وخود را صالح مى دانند.
لايُصلِحون
153 - قَالُواْ إِنَّمَآ اءَنتَ مِنَ
الْمُسَحَّرِينَ
ترجمه :
(قوم ثمود به جاى ايمان آوردن به صالح ) گفتند: همانا تو از سحر شدگانى
.
154 - مَآ اءَنتَ إِلا بَشَرٌ مِّثْلُنَا
فَاءْتِ بَِايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّدِقِينَ
ترجمه :
تو جز بشرى مثل ما نيستى . پس اگر از راستگويانى ، نشانه (و معجزه )اى
بياور.
پيام ها :
1- به انبيا دو تهمت مى زدند: سحركننده ،
ساحر و سحرشده . المسحّرين
2- بدتر از عصيان ، توجيه كردن آن است . در برابر فرمان
اَطيعون عصيان خود را توجيه كرده ومى گفتند: تو سحر شده اى
وقابل پيروى نيستى . المسحّرين
3- نبوّت ومعجزه ، متلازمند. فاءتِ بآية
(معجزه ، نشانه ى صداقت انبياست )
155 - قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ
وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
ترجمه :
صالح (در پاسخ معجزه خواهى مردم ) گفت : اين ماده شترى است (كه با
اراده ى خداوند، از درون كوه خارج شد). براى اوست سهمى از آب (يك روز)
و براى شما روز ديگرى معيّن شده است .
156 - وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ
فَيَاءْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
و به آن آسيبى نرسانيد كه عذاب روز سهمگين ، شما را فرا مى گيرد.
157 - فَعَقَرُوهَا فَاءَصْبَحُواْ نَدِمِينَ
ترجمه :
پس ناقه را كشتند، سپس از كرده ى خود پشيمان شدند.
نكته ها :
O دست قدرت خداوند در ارائه ى معجزه باز
است ، از شكافتن ماه اِنشقّ القَمر، تا
شكافتن آب فانفلق تا شكافتن كوه و بيرون
آوردن شتر براى او يكسان است .
O با اين كه ناقه ى صالح را يك نفر از
پاى درآورد، امّا قرآن مى فرمايد: عقروها
يعنى گروهى آن را پى كردند، زيرا آن گروه به كار آن يك نفر راضى بودند.
چنانكه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: انّما
عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لمّا عمّوه بالرضا(46)
پيام ها :
1- معجزه بايد به قدرى روشن باشد كه همه
ى مردم در هر سطحى كه هستند، اعجاز آن را درك كنند.
هذه ناقة
2- توهين به مقدّسات ، كيفر بزرگ دارد.
لاتَمَسّوها بسوء فياءخذكم خداوند در سوره اعراف اين شتر را به
خود نسبت داده است ؛ ناقة اللّه
(47)
3- تقسيم عادلانه ى منابع آب بايد طبق فرمان خدا صورت گيرد.
لها شربٌ ولكم
4- شترى كه رنگ الهى داشته باشد، بر انسان هاى عادّى مقدّم است .
لها شِرب و لكم ...
5 انسان طاغى ، حتّى به حيوان بى آزار شيرده رحم نمى كند.
فعَقَروها
6- هشدارهاى انبيا را جدّى بگيريم . لاتمسّوها
بسوء فعَقَروها فاصبحوا نادمين
7- هر كس كه به كار ديگرى راضى باشد، در اجر يا گناه كار او شريك است .
فعقروها با اينكه يك نفر ناقه را كشت .
8 هر ندامت وتوبه اى مقبول نيست . (توبه وندامت هنگام ديدن عذاب كارساز
نيست ). نادمين فاءخذهم العذاب
158 - فَاءَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِى
ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
پس آنان را عذاب فرا گرفت . همانا در اين (ماجرا) قطعاً نشانه و درس
عبرتى است ، و(لى ) اكثر آنان ايمان آورنده نيستند.
159 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ
الرَّحِيمُ
ترجمه :
و البتّه پروردگار تو بى شك همان تواناى مهربان است .
پيام ها :
1- توهين به مقدّسات الهى به حدّى مهم است كه گروهى به خاطر
كشتن يك حيوان ، نابود مى شوند. فعَقَروها ...
فاءخذهم العذاب
2- هم الطاف او نشانه هاى عبرت هستند و هم قهر وعذابش .
لايةً
3- انسان مى تواند حتّى با ديدن بزرگ ترين نشانه هاى الهى ، در برابر
حقّ عناد ورزد و ايمان نياورد. لاية و ما كان
اكثرهم مؤ منين
4- فرستادن انبيا ومعجزه وقهر بر كفّار لجوج ، از شئون ربوبيّت اوست .
ربّك
5 ايمان و كفر مردم ، در خداوند اثرى ندارد.
اِنّ ربّك لهو العزيز
6- قهر خداوند به خاطر عمل خودماست وگرنه او مهربان است .
لهوالعزيزالرحيم
160 - كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
قوم لوط (نيز) انبيا را تكذيب كردند.
161 - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ لُوطٌ
اءَلاَ تَتَّقُونَ
162 - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ
ترجمه :
زمانى كه برادرشان لوط به آنان گفت : آيا (از شرك وانحراف دورى ، و از
خدا) پروا نمى كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم .
163 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
164 - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا
عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
پس ، از خداوند پروا كنيد و مرا اطاعت نماييد. و من در برابر رسالتم از
شما مزدى درخواست نمى كنم . (زيرا) مزد من تنها بر پروردگار جهانيان
است .
نكته ها :
O حضرت لوط با حضرت ابراهيم همزمان
بودند، ولى در اين سوره فاصله ى داستان ابراهيم و لوط حدود يكصد آيه
است و اين ، به خاطر آن است كه در نقل هاى قرآن عبرت ها مهم است ، نه
تنظيم و سير تاريخى .
پيام ها :
1- موضوعات اصلى را سرفصل كلام خود قرار
دهيد. كذّبت ثمود ...
(در آغاز تاريخ تمام انبيا در اين سوره ، كلمه ى
كذّبت مطرح شده و اين به جهت آن است كه هدف از نقل تاريخ آن
بزرگواران در اين سوره ، بيان تكذيب مردم لجوج و كيفر الهى آنان است .)
2- تكذيب يك پيامبر به منزله ى تكذيب همه ى پيامبران است .
كذّبت ... المرسلين (با اينكه هر قومى پيامبر خود را تكذيب مى
كرد، ولى چون انبيا داراى هدف وبرنامه واحدى هستند، تكذيب يكى از آنها
به منزله تكذيب همه آنان است )
3- رابطه ى رهبر آسمانى با مردم ، رابطه ى برادرى است .
اخوهم
4- كسى كه پرواى درونى ندارد، از هر جهت آسيب پذير است و هيچ حقّى را
نمى پذيرد. الا تتّقون
5 رهبران آسمانى بايد به سراغ مردم روند و خود و اهداف خود را به آنان
عرضه كنند. الا تتّقون انّى لكم ...
6- تقوا، بستر و زمينه ى حقّ پذيرى و اطاعت از انبيا است .
فاتّقوا اللّه و اطيعون
7- ديندارى ، بدون اطاعت از رهبرى كامل نيست .
فاتّقوا اللّه و اطيعون
8 اگر به مال مردم چشم ندوزيم ، سخنان ما بيشتر اثر مى كند.
ما اسئلكم
9- كسى مى تواند از مردم بى نياز باشد كه توكّلش بر خداوند زياد باشد.
الا على ربّ العالمين
165 - اءَتَاءْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ
الْعَلَمِينَ
ترجمه :
آيا از ميان مردم جهان ، شما به سراغ مردها مى رويد؟
166 - وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُم
مِّنْ اءَزْوَجِكُم بَلْ اءَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ
ترجمه :
و همسرانتان را كه پروردگارتان براى شما آفريده رها مى كنيد؟ بلكه شما
مردمى تجاوزكاريد.
167 - قَالُواْ لَئِنْ لَّمْ تَنتَهِ يَلُوطُ
لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ
ترجمه :
مردم (به جاى پند پذيرى ) گفتند: اى لوط! اگر (از حرف هايت ) دست
برندارى ، قطعاً از تبعيد شدگان خواهى بود.
نكته ها :
O در اين آيات ، قوم لوط به عنوان
تجاوزگر معرّفى شده اند؛ بل انتم قوم عادون
لكن در آيات ديگر، تعبيرات ديگرى نيز درباره ى آنها به كار رفته
است ، از جمله : بل انتم قوم مسرفون
(48)، قوم سوء فاسقين
(49) و بل انتم قوم تجهلون
(50)
O كسى كه مرتكب لواط شود، مجازاتش قتل
است . اين عمل به قدرى زشت است كه حتّى اگر كسى با حيوانى آميزش جنسى
انجام دهد، گوشت آن حيوان حرام مى شود و بايد آن را ذبح كرد و سپس لاشه
ى آن را سوزاند.
O همجنس گرايى ، تنها در ميان انسان ها
ديده مى شود. در عالم هستى ، هيچ موجود ديگرى همجنس گرا نيست .
پيام ها :
1- در نهى از منكر، بايد منكرات رايج در
هر گروه و زمان را شناخت و در بازداشتن مردم از آن اصرار نمود.
اءتاءتون الذُكران
2- در نهى از منكر، راه هاى معروف را ارائه دهيد.
اءتاءتون و تذرون ... ازواجكم
3- رها كردن همسر و ناديده گرفتن نيازهاى او ممنوع است .
تَذَرون ... ازواجكم
4- خداوند براى اشباع غرائز بشر، مسير فطرى وطبيعى قرارداده است .
خلق لكم
5 اديان آسمانى ، انسان را به ازدواج ترغيب مى كنند.
خلق لكم ربّكم من ازواجكم
6- ازدواج ، جلوه اى از ربوبيّت الهى و به نفع انسان است .
خلق لكم ربّكم
7- انحرافات جنسى ، تجاوز و طغيان است و همجنس گرايى و لواط، تجاوز به
حريم ارزشهاست . عادون
8 براى از بين بردن منكر، تكرار نهى از منكر و استقامت لازم است .
لئن لم تَنتَه
9- در نهى از منكر، خود را براى تهديدهاى ديگران آماده كنيد.
لتكوننّ من المخرجين
10- تبعيد، شيوه ى ستمگران قوم لوط بوده است .
من المخرجين
168 -قَالَ إِنِّى لِعَمَلِكُم مِّنَ
الْقَالِينَ
169 -رَبِّ نَجِّنِى وَاءَهْلِى مِمَّايَعْمَلُونَ
ترجمه :
لوط گفت : من مخالف شديد كردار شما هستم . پروردگارا! من و كسان مرا از
(شرّ) آنچه انجام مى دهند رهايى بخش .
170 - فَنَجَّيْنَهُ وَاءَهْلَهُ اءَجْمَعِينَ
171 - إِلا عَجُوزاً فِى الْغَبِرِينَ
172 - ثُمَّ دَمَّرْنَا الاَْخَرِينَ
ترجمه :
پس (دعايش را مستجاب كرديم و) او وتمام خاندانش را نجات داديم . مگر
پيرزنى (زن لوط) كه در ميان بازماندگان بود. سپس ، ديگران را ريشه كن
كرديم .
173 - وَاءَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَراً
فَسَآءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ
ترجمه :
و بر سر آنان بارانى (از سنگ ) فرو فرستاديم . پس چه بد است باران
هشدار داده شدگان .
174 - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ
اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
175 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
البتّه در اين (ماجرا) نشانه اى (از قدرت الهى ) است ، لكن بيشتر مردم
ايمان آورنده نيستند. همانا پروردگار تو همان تواناى مهربان است .
نكته ها :
O كلمه ى قالين
به معناى اظهار نگرانى و مخالفت شديدى است كه از عمقِ جان باشد.
پيام ها :
1- با كار بد مخالفت كنيد، نه با شخص
خلافكار. لعمَلِكم من القالين
2- انبيا، در برابر تهديدها نمى ترسيدند و حرف خود را مى زدند.
من القالين لوط در برابر تهديد اخراج وتبعيد، فرمود: من دشمن
كار شما هستم .
3- تنفّر از كار بد، هم بايد زبانى باشد و هم عملى .
قال اِنّى لعملكم ربّ نجّنى آرى نگرانى
تنها كافى نيست ، بايد به فكر رهايى ونجات از مركز فساد بود.
4- محيط آلوده براى مردان خدا قابل تحمّل نيست ؛ اگر از اصلاح محيط
ماءيوس شدند، حداقل خود را از آنجا نجات مى دهند.
نجّنى
5 بزرگان جامعه بايد به فكر خاندان و ياران خود باشند.
نجّنى و اهلى
6- دعاى انبيا مستجاب است . ربّ نجّنى فنجّيناه
7- زن ، در انتخاب راه وابسته به شوهر نيست .
الاّ عجوزاً (زن لوط راه انحرافى را برگزيده بود)
8 در اديان آسمانى ، همه ى قوانين و ارزش ها بر اساس ضوابط است نه
روابط. الاّ عجوزًا (زن پيامبر نيز اگر
منحرف شد، هلاك مى شود، زيرا ملاك و ميزان ، كفر وايمان است نه رابطه
ها و نسبت ها)
9- حساب اطرافيان و وابستگان شخصيّت ها را، از حساب خود آنان جدا كنيد.
الاّ عجوزًا (ممكن است انسان پيامبر
وفرستاده خدا باشد، ولى بستگانش در راه حقّ نباشند. همسر لوط در خانه
پيامبر بود، ولى داراى تفكّر انحرافى بود.)
10- كيفر گناه براى همه يكسان است ، زن لوط در ميان نابودشدگان است و
امتياز ويژه اى ندارد. فى الغابرين
11- كيفر كسانى كه مسير ازدواج را به لواط مى كشانند، آن است كه باران
رحمت ، باران عذاب شود و آنان را از پاى در آورد.
فساء مَطر المنذرين
12- خداوند قبل از عذاب ، هشدار مى دهد و اتمام حجّت مى كند.
المنذرين
13- همين كه جامعه از افراد صالح خالى شد، زمينه ى قهر الهى فراهم شده
است . نجّيناه و اهله ... ثمّ دمّرنا
14- طبيعت ، در اختيار قدرت الهى است . (همان قدرتى كه از آسمان باران
نازل مى كند، مى تواند سنگ نازل كند) فامطرنا
عليهم مطرا...
15- تاريخ ، مايه ى عبرت است . اِنّ فى ذلك
لايةً
16- در تربيت ، تكرار لازم است . (در اين سوره بعد از نقل ماجراى هريك
از پيامبران ، جمله ى اِنّ فى ذلك لاية
آمده است ).
17- اكثر مردم پند پذير نيستند. و ما كان اكثرهم
مؤ منين
18- قدرت همراه با رحمت ارزش دارد. العزيز
الرّحيم
176 - كَذَّبَ اءَصْحَبُ لَْيْكَةِ
الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
اصحاب اَيكه (نيز) پيامبران را تكذيب كردند.
177 - إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ اءَلاَ
تَتَّقُونَ
178 - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ
179 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
ترجمه :
زمانى كه شعيب به آنان گفت : آيا از (شرك وانحراف ) پروا نداريد؟ همانا
من براى شما پيامبرى امين هستم . پس ، از خدا پروا كنيد و من را اطاعت
كنيد.
180 - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ
اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما درخواست نمى كنم . اجر من جز بر
پروردگار جهانيان نيست .
نكته ها :
O اَيكة به
معناى بيشه وجنگل است . بعضى اصحاب اَيكه
را كه چهار بار نامشان در قرآن آمده همان اصحاب مَديَن مى دانند و بعضى
ديگر آنان را قومى مى دانند كه در منطقه اى نزديك مَديَن زندگى مى
كردند و هر دو قوم ، مخاطب حضرت شعيب بوده اند.
O در اين سوره ، اين هفتمين پيامبرى است
كه داستانش نقل شده و در تمام اين داستان ها جمله ى
قال لهم اَخوهم بود امّا در مورد شعيب ،
كلمه ى اَخوهم نيامده است . شايد دليلش
اين باشد كه شعيب نسبت به مردم غريب بود.(51)
|