تفسير نور
(سوره ى شُعراء )
حجة الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محسن قرائتى
- ۲ -
پيام ها :
1- در نظام طاغوتى ، مردم آزادى عقيده
ندارند. آمنتم له قبل اَن آذنَ لكم
2- طاغوت ها مى خواهند حتّى بر افكار مردم مسلّط باشند.
قبل اَن آذنَ لكم
3- دروغگو كم حافظه است . لمجنون علّمكم السحر
4- بدترين شكنجه اى كه قدرت ، كارايى و توازن انسان را مى گيرد، قطع
دست و پا از چپ و راست است . من خلاف
5 به طاغوت ها اطمينان نكنيد، آنان همه را براى خودشان مى خواهند.
(فرعون ساعتى پيش وعده داده بود كه شما از مقرّبين خواهيد بود و اكنون
همه را به قتل تهديد مى كند). لاُصلّبنكم
6- يكى از آثار ايمان به معاد، شجاعت در برابر طاغوت هاست .
لا ضير لنا
7- ايمان به معاد، افق روشن براى آينده است .
انّا الى ربّنا منقلبون
8 شهادت در راه خدا، ضرر و هلاكت نيست . لا ضير
لنا
9- كسى كه ايمانش بر اساس شناخت باشد، متزلزل نمى شود.
لا ضير لنا (ساحران كه معجزه را شناختند، در برابر تهديدات
فرعون استقامت كردند).
10- هم سِحر گناه است و هم در استخدام فرعون ها درآمدن .
خطايانا
11- طمع در مادّيات ، منفى ولى در معنويّات ، مثبت است .
نطمع اَن يَغفر لنا
12- بخشش ، از شئون ربوبيّت الهى است . يَغفر
لنا ربّنا
13- آرزوى عفو بايد با بازگشت واقعى همراه باشد.
آمنّا نطمع
14- سابقه و پيشگامى در ايمان ، يك فضيلت است .
اوّل المؤ منين
15- حسن عاقبت ، بزرگ ترين سعادت است . كسانى كه تمام عمرشان در انحراف
بودند، با جرقّه اى در يك لحظه دگرگون شده انّا
الى ربّنا منقلبون و از اوّلين مؤ منان شدند.
كنّا اوّل المؤ منين
16- توطئه ، توطئه گر را رسوا مى كند. (فرعون با سرمايه گزارى بسيار،
ساحران را دعوت كرد تا موسى را رسوا كنند، ولى با ايمان آوردن ساحران ،
فرعون خود رسوا شد). كنّا اوّل المؤ منين
52 - وَاءَوْحَيْنَآ إِلَى مُوسَى اءَنْ اءَسْرِ
بِعِبَادِى إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ
ترجمه :
و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه (از مصر) كوچ ده ، زيرا شما
تعقيب خواهيد شد.
53 - فَاءَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِى الْمَدَآئِنِ
حَشِرِينَ
ترجمه :
پس فرعون (از اين حركت آگاه شد و) به شهرها ماءمور فرستاد تا مردم را
گردآورند.
نكته ها :
O كار حضرت موسى به سه بخش تقسيم مى شود:
بخش اوّل ، دعوت فرعون و اظهار معجزه بود.
بخش دوّم ، گرويدن ساحران به او و فراز و نشيب هاى گوناگون بود.
بخش سوّم ، حركت دادن طرفداران و مؤ منين و تعقيب آنها از سوى فرعون و
كفّار بود كه به عبور مؤ منين از دريا و غرق شدن كفّار انجاميد.
O در كلمه ى حشر،
معناى برانگيختن و سوق دادن و جمع كردن نهفته است .
O بنى اسرائيل براى فرعونيان منافعى
داشتند كه فرعون از مهاجرت آنان جلوگيرى مى كرد و حضرت موسى ماءمور شد
تا شبانه آنها را از مصر كوچ دهد.
پيام ها :
1- بعد از نپذيرفتن استدلال ، نوبت قهر
الهى است كه با فرمان كوچ دادن به موسى و تعقيب فرعونيان شروع و با غرق
و هلاكت آنان خاتمه مى يابد. و اوحينا الى موسى
اَن اءسرِ
2- تمام حركات انبيا حتّى زمان هجرت ، از طريق وحى بوده است .
اوحينا...
3- براى مبارزه با فرعون ، از تاريكى شب نيز استفاده كنيد.
اءسرِ
4- يا جامعه فاسد را اصلاح كنيم ويا از آن فاصله گرفته وهجرت كنيم .
اءَسرِ
5 انبيا تنها پند و اندرز نمى دهند، ايجاد نهضت هاى بزرگ و رهبرى آنها
از كارهاى ديگر آنان است . اءسرِ بعبادى
6- يكى از مراحل نهى از منكر، هجرت از جامعه ى فاسد است .
اءسرِ بعبادى
7- خداوند بندگان خود را از مهلكه نجات مى دهد.
اءَسرِ بعبادى
8 طاغوت ها دست به شايعه پراكنى و تبليغات منفى در شهرها مى زنند.
فارسل فرعون فى المدائن حاشرين
54 - إِنَّ هَؤُلاَءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ
55 - وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَآئِظُونَ
56 - وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَذِرُونَ
ترجمه :
(تبليغات فرعونيان درباره ى موسى ويارانش اين بود:) همانا اينها گروهى
اندكند كه نسبت به ما خشم ونفرت دارند، ولى ما همگى آماده ى دفاع هستيم
.
57 - فَاءَخْرَجْنَهُم مِّن جَنَّتٍ وَعُيُونٍ
58 - وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ
ترجمه :
لذا آنان را (به گمان تعقيب بنى اسرائيل )، از باغ ها و چشمه ها و گنج
ها و جايگاه نيكو (و قصرهاى مجلّل )، بيرون كرديم .
59 - كَذَلِكَ وَاءَوْرَثْنَهَا بَنِى
إِسْرَءِيلَ
60 - فَاءَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ
ترجمه :
(تدبير ما) اين چنين بود كه (بعد از غرق كردن فرعونيان ،) بنى اسرائيل
را وارث آنها قرار دهيم . پس هنگام طلوع خورشيد، سپاه فرعون به تعقيب
آنان برخاستند.
نكته ها :
O كلمه ى شِرذِمة
به معناى گروهى محدود است كه از اصل جدا شده باشد. فرعون در
تبليغات خود، مخالفان را گروه كوچكى معرّفى مى كرد. امّا در تفاسير از
ابن عباس روايت كرده اند: افرادى كه با حضرت موسى حركت كردند حدود
600000 نفر بوده اند، و فرعون به اين جمعيّت زياد مى گويد: اِنّ هؤ لاء
لَشِرذمة قليلون
(14)
O كلمه ى حاذرون
از حذر به معناى وسيله ى دفاعى
است ، بنابراين اِنّا لجميع حاذرون يعنى
همه ى ما براى انتقام آماده و مسلّح هستيم .
O فرعونيان در تبليغات ، خود را گروهى
متّحد مى دانستند، اِنّا لجميع حاذِرون
ولى بنى اسرائيل را قَليلون مى خواندند،
نه قليله ، يعنى آنان گروه گروه بوده و
با هم متّحد و منسجم نيستند و ما خيلى زود آنها را قلع و قمع مى كنيم .
غافل از آنكه انسجام آنان به قدرى است كه با يك اشاره وفرمان حضرت موسى
، همگى شبانه هجرت كردند.
پيام ها :
1- طاغوت ها حركت هاى مردمى را ناچيز مى
انگارند. لَشِرذمة قليلون
2- منحرف كردن افكار مردم ، شيوه اى طاغوتى است .
لَشِرذمة قليلون
3- طاغوت ها بدانند كه مورد تنفّرند. و اِنّهم
لنا لغائظون
4- بغض و خشم نسبت به طاغوت ها و تبرّى از آنان ، لازمه ى ايمان به
خداست . و اِنّهم لنا لغائظون
5 كاخ ها ابدى نيست ، ظلم كليد زوال قدرت است .
فاخرجناهم ...
6- فرعونيان در مصر داراى تمدّن بودند. و كنوز و
مقام كريم
7- يكى از سنّت هاى الهى ، جايگزين كردن مستضعفان به جاى مستبكران است
. كذلك و اورثناها بنى اسرائيل
8 ثروت ها، كاخ ها و باغ هاى فرعونيان ، به بنى اسرائيل رسيد.
اورثنا
9- خروج فرعونيان به دنبال بنى اسرائيل ، يك تدبير الهى براى غرق شدن
آنان بود. فاخرجنا فَاتبَعوهم مُشرقين
61 - فَلَمَّا تَرَءَا الْجَمْعَانِ قَالَ
اءَصْحَبُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ
ترجمه :
پس زمانى كه دو گروه همديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: (ما به دام
افتاديم و) آنان به ما دست خواهند يافت .
62 - قَالَ كَلا إِنَّ مَعِىَ رَبِّى
سَيَهْدِينِ
ترجمه :
موسى به آنان گفت : چنين نيست ، قطعاً پروردگارم با من است و مرا هدايت
خواهد كرد.
نكته ها :
O تَرائى
به معناى يكديگر را ديدن و جَمعان به
معناى دو گروه است .
O شايد آوردن
اصحاب موسى به جاى بنى اسرائيل ، رمز آن باشد كه حتّى ياران
نزديك موسى از اينكه دريا در جلو و سپاه فرعون در تعقيب آنان هستند،
دغدغه ها داشتند.
O گرچه هر حركت و قيام و تصميمى ، شناخت
و بصيرت لازم دارد، ولى لازم نيست انسان در گام اوّل نسبت به تمام
مراحل آگاهى داشته باشد. چنانكه حضرت موسى تا لحظه اى كه دريا را در
جلو و دشمن را پشت سر خود ديد خبر از برنامه نداشت ، امّا ايمان به
هدايت الهى همواره در او بود. و لذا فرمود: اِنّ معِىَ ربّى سيَهدين
پيام ها :
1- رهبران آسمانى ، در بحران ها دلى آرام
دارند و مايه ى آرامش ديگران نيز هستند. كلاّ
اِنّ معِىَ ربّى
2- به وعده هاى الهى يقين داشته باشيم . (خداوند در آيه ى 15 اين سوره
به موسى فرمود: انّا معكم مستمعون ، در
اين آيه موسى به مردم مى گويد: خداوند وعده داد و او با ماست ).
كلاّ اِنّ معِىَ ربّى
3- هنگام برخورد با دشمن ، (حتّى زمانى كه در يك طرف دريا و در طرف
ديگر سپاه دشمن است ،) ماءيوس نشويد و به خدا توكّل كنيد.
اِنّ معىَ ربّى
4- پيامبران واسطه ى فيض و رحمت خداوند مى باشند.
اِنّ معىَ ربّى سيهدين (با توجّه به
اينكه هدايت پيامبر، واسطه اى براى هدايت مردم است )
5 انبيا تحت حمايت ويژه ى خداوند هستند. اِنّ
معِىَ ربّى
6- هدايت از شئون ربوبيّت است . ربّى سيهدين
63 - فَاءَوْحَيْنَآ إِلَى مُوسَى اءَنِ اضْرِب
بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ
الْعَظِيمِ
64 - وَاءَزْلَفْنَا ثَمَّ الاَْخَرِينَ
ترجمه :
پس (به دنبال اين تلاقى ،) به موسى وحى كرديم كه عصايت را به دريا بزن
. دريا شكافت و هر پاره اى مثل كوهى بزرگ گرديد. آنگاه گروه ديگر (لشكر
فرعون ) را به آنجا نزديك كرديم .
65 - وَاءَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ
اءَجْمَعِينَ
66 - ثُمَّ اءَغْرَقْنَا الاَْخَرِينَ
ترجمه :
و موسى و هركه را با او بود، همگى را (از دريا عبور و) نجات داديم .
سپس گروه ديگر را غرق ساختيم .
67 - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ
اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
68 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
البتّه در اين ماجرا، (عبرت و) نشانه ى روشنى است و بيشتر آنان ايمان
آورنده نبودند. و همانا پروردگارت شكست ناپذير و مهربان است .
نكته ها :
O كلمه ى اِنفلاق
به معناى شكافته شدن ، فِرق به
معناى قطعه و طَود به معناى كوه مى باشد.
گويا در اثر شكافته شدن رود بزرگ نيل كه همچون درياست ، آب در دو طرف
خشكىِ ايجاد شده چنان روى هم انباشته شد كه همانند دو كوه بلند گرديد.
پيام ها :
1- كارهاى انبيا با اراده ى پروردگار و
وحى الهى است . فاوحينا...
2- خداوند كارهايى را به دست اولياى خود انجام مى دهد تا مردم به آنان
توجّه كنند و از آنان اطاعت نمايند. فاوحينا الى
موسى اءنِ اضرب (آرى ، طبيعت و مظاهر آن ، با اراده ى خداوند در
اختيار بندگان خاصّ ومقهور آنان است .)
3- با اراده ى خداوند، يك عصا روزى اژدها مى شود و سبب ترس دشمنان مى
گردد و يك روز كليد رحمت و باز شدن راه براى مؤ منان مى شود.
4- با اراده ى خداوند، يك عصا گاهى سبب جوشيدن آب از زمين است :
اِضرب بعصاك الحجر(15)
و گاهى سبب خشك شدن دريا. اِضرب بعصاك البحر
5 همه ى هستى و فعل وانفعالات آن ، با اراده ى خداوند است .
اءوحينا اءزلفنااءنجينا اءغرقنا
6- نجات و رستگارى در سايه ى همراهى با انبياست .
اءنجينا موسى ومن معه
7- خداوند ياران خود را در سخت ترين شرايط از بن بست نجات مى دهد.
اءنجينا موسى ومن معه
8 شكافته شدن دريا و غرق شدن فرعونيان ، نشانه ى قدرت و قهر الهى و
مايه ى پند است . اِنّ فى ذلك لايةً
9- سنّت الهى در طول تاريخ ، يارى حقّ و سركوب باطل است .
لاية آرى ، نشانه و عبرت بودن يك حادثه ، زمانى است كه آن حادثه
يا مشابه آن در طول تاريخ تكرار شدنى باشد.
10- خداوند با بيان تاريخ گذشتگان ، به پيامبر اسلام دلدارى و درس صبر
مى دهد. ما كان اكثرهم مؤ منين
11- پندپذيران كم هستند. لاية و ما كان اكثرهم
مؤ منين
12- پيامبر اسلام تحت حمايت ويژه ى خداوند است .
ربّك (خطاب به پيامبر است كه همان گونه كه ما مخالفان موسى را
نابود كرديم ، با همان عزّت و قدرت مى توانيم مخالفان تو را نيز نابود
كنيم .)
13- كفر مردم ، ضررى به عزّت خداوند نمى زند. ما
كان اكثرهم مؤ منين اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم
14- مربّى ، هم بايد قدرتمند باشد و هم مهربان .
اِنّ ربّك لهوالعزيز الرّحيم
15- مهلتى كه خداوند به كفّار مى دهد از ضعف و ناتوانى نيست ، بر اساس
مهر و رحمت است تا شايد توبه كنند. العزيز
الرّحيم
69 - وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَاءَ إِبْرَهِيمَ
70 - إِذْ قَالَ لاَِبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ
ترجمه :
(اى پيامبر!) سرگذشت ابراهيم را بر مردم بخوان . آن گاه كه به پدرش
(عمويش آذر) و قومش گفت : شما چه مى پرستيد؟
71 - قَالُواْ نَعْبُدُ اءَصْنَاماً فَنَظَلُّ
لَهَا عَكِفِينَ
72 - قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ
73 - اءَوْ يَنفَعُونَكُمْ اءَوْ يَضُرُّونَ
ترجمه :
گفتند: بت هايى را مى پرستيم كه همواره ملازم آنهاييم . ابراهيم گفت :
آيا هر گاه آنها را مى خوانيد (يا دعا مى كنيد) سخن شما را مى شنوند؟
يا به شما سود و زيانى مى رسانند؟
74 - قَالُواْ بَلْ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا
كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ
75 - قَالَ اءَفَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
76 - اءَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمُ الاَْقْدَمُونَ
ترجمه :
بت پرستان گفتند: (نه ) بلكه پدرانمان را يافتيم كه اين گونه (پرستش )
مى كردند. ابراهيم گفت : آيا در آنچه مى پرستيد انديشه و نگاه (عميق )
كرده ايد؟ شما و پدران پيشين شما (دقّت كرده ايد)؟
نكته ها :
O بعد از حضرت موسى كه نامش بيش از 130
مرتبه در قرآن آمده ، نام حضرت ابراهيم ، بيش از ديگر پيامبران در قرآن
آمده است .
O بر اساس روايات مراد از كلمه ى
اءَب در اين آيه ، آذر عموى ابراهيم است
. زيرا امكان ندارد كه پدرِ پيامبرى همچون ابراهيم كافر باشد. از نظر
لغت نيز به مربّى و جدّ و پدر زن نيز اءَب
گفته مى شود. در آيه 133 سوره بقره مى خوانيم كه فرزندان يعقوب
به پدرشان گفتند: نَعبُد الهك و اله آبائك ابراهيم و اسماعيل و اسحاق
با اينكه يعقوب فرزند اسحاق است ، در اين آيه هم به جدّ (ابراهيم ) و
هم به عمو (اسماعيل )، اءَب گفته است .
O تقليد از اهل علم و دانشمندان ، گاهى
وسيله ى تكامل و رشد و ترقّى است ؛ فسئلوا اهل الذكر(16)
و فبِهُداهم اقتده ...(17)
ولى از عوام وسيله ى تحجّر و جمود است . انّا وَجَدنا آباءنا زيرا
پايبندى بى چون و چرا به سنّت ها و آداب ملّى و قومى ، سبب تخدير جامعه
و سدّ راه فكر و نوآورى و مانع شناخت حقيقت است .
O چون حضرت ابراهيم مورد ستايش همه ى
گروه هاى يهودى و مسيحى است ، بيان تاريخ او براى اهل كتاب زمان پيامبر
و همچنين مسلمانان ، درس آموز خواهد بود.
O كلمه ى راءيتم
از ريشه ى راءى و
رؤ يت است . بنابراين
راءيتم هم شامل ديدن با چشم مى شود و هم
نگريستن با عقل .
پيام ها :
1- پيامبر اسلام ماءمور حفظ تاريخ انبياى
قبل از خود است . واتلُ عليهم
2- سرگذشت حضرت ابراهيم عليه السلام مهم و مفيد است . (نباء،
به خبر مهم گويند)
3- سنّت ها و قوانين حاكم برتاريخ ، ثابت است . بنابراين تاريخ ديروز
مى تواند براى امروز درس باشد. واتلُ عليهم نباء
ابراهيم
4- در نهى از منكر، از خودى ها شروع كنيم .
لابيه
5 در نهى از منكر، سن شرط نيست . قال لابيه
6- در نهى از منكر، قدرت شرط نيست . قال لابيه و
قومه (با توجّه به اينكه آن زمان حضرت ابراهيم در شرايطى بود كه
عمويش او را طرد كرد.)
7- در نهى از منكر، از تنهايى نترسيد. قال لابيه
و قومه
8 در دفاع از حقّ، مراعات فاميل را نكنيد. قال
لابيه
9- خداوند با بيان اين كه نزديك ترين بستگان ابراهيم بت پرست بودند و
از او اطاعت نكردند، پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را دلدارى مى
دهد. لابيه و قومه نعبد اصناما
10- در شيوه ى تبليغ ، وجدان ها را با سؤ ال بيدار كنيد.
ما تعبدون (با آنكه ابراهيم عليه السلام
مى ديد كه آنها چه چيزهايى را مى پرستند، ولى براى اينكه آنان را به
تفكّر وادار كند ووجدانشان را بيدار نمايد، از آنان پرسش نمود.)
11- انسان ، موجودى است پرستش گر، اگر حقّ را پرستش نكند به باطل رو
خواهد كرد. ما تَعبدون نَعبُد اصناما
12- قرآن كريم در نقل تاريخ ، نقاط حساس و سازنده را مطرح مى كند.
ما تعبدون (قرآن در مطالبى كه از تاريخ
نقل مى كند، به تعداد و نام و زمان و مكان اشاره ندارد، بلكه پيام و
محتواى عبرت انگيز را بيان مى كند.)
13- در نهى از منكر، از منكرات مهم شروع كنيد.
ما تعبدون (آرى مهم ترين منكر، شرك به خداوند است .)
14- هر عبادتى ارزش ندارد، نوع معبود و مقدار شعور مهم است .
نعبد اصناماً
15- پرستش ، يك خواست لحظه اى نيست ، بلكه در عمق جان انسان ريشه دارد.
عاكفين
16- بدتر از انحراف ، افتخار به انحراف است .
فنظلّ لها عاكفين (نظلّ يعنى
هميشه بت مى پرستيم و عاكفين يعنى بر
پرستش آن ملازم هستيم .)
17- استدلال و منطق ، اوّلين گام تبليغ است . هل
يَسمعونكم او يَنفعونكم
18- انگيزه ى پرستش ، يا خيررسانى است ، يا دفع شرّ و بت ها هيچ يك را
ندارند. ينفعونكم او يضرّون
19- با افراد عادّى ، استدلال روشن و قابل فهم داشته باشيد.
هل يَسمعونكم اذ تدعون او يَنفعونكم او يَضرّون
20- در عقايد، تقليد ممنوع است . وَجَدنا آبائنا
21- گاهى آداب ورسوم نياكان ، مانعى بر راه عقل ومنطق است .
وَجدنا آبائنا
22- سابقه ، دليل حقّانيّت نيست . وَجدنا آبائنا
23- بت پرستان نيز بى اثر بودن بت ها را باور دارند، فقط گرفتار نياكان
خود هستند. بل وَجَدنا آبائنا
24- تعصّب و قوم گرايى ممنوع است . وَجدنا
آبائنا
25- جهل و ساده انديشى ، بستر و زمينه ى انحراف است .
اءفراءيتم ماكنتم تعبدون (شرك مبناى علمى و برهانى ندارد)
26- تدبّر و تعقّل براى انسان ، يك ضرورت است .
اءفراءيتم ما كنتم تعبدون
27- مناظره ، بحث واحتجاج ، ميان افكار گوناگون لازم است .
اءفراءيتم ماكنتم ...
77 - فَإِنَّهُم عَدُوُّ لِّى إِلا رَبَّ
الْعَلَمِينَ
ترجمه :
البتّه اين بت ها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار
جهانيان (كه محبوب من است ).
78 - اءَلَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ يَهْدِينِ
79 - وَالَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَيَسْقِينِ
ترجمه :
همان پروردگارى كه مرا آفريد و همو راهنماييم مى كند. او كه مرا (هنگام
گرسنگى ) طعام مى دهد و (هنگام تشنگى ) سيرابم مى نمايد.
80 - وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
81 - وَالَّذِى يُمِيتُنِى ثُمَّ يُحْيِينِ
ترجمه :
و هر گاه بيمار شوم ، همو مرا شفا مى بخشد. او كسى است كه مرا مى
ميراند، سپس زنده ام مى كند.
82 - وَ الَّذِى اءَطْمَعُ اءَن يَغْفِرَ لِى
خَطِيئَتِى يَوْمَ الدِّينِ
ترجمه :
او كسى است كه اميد دارم روز جزا خطاهاى مرا ببخشد.
نكته ها :
O جز خدايى كه ربّ العالمين است ، همه ى
معبودها دشمن ما مى شوند، زيرا بت ها در قيامت به سخن در آمده ، عليه
بت پرستان شكايت خواهند كرد. چنانكه قرآن مى فرمايد: كلاّ سيَكفرون
بعبادَتهم و يكونون عليهم ضِدّا(18)
روز قيامت بت ها از بت پرستان تنفّر مى جويند و با آنان ضدّيت دارند و
بدين وسيله عداوت آنها روشن مى شود.(19)
O خطاى انبيا، ترك اولى است ، و گرنه
خداوند حضرت ابراهيم را با صفاتى مثل برگزيده ستايش نموده است . اِنّا
اَخلصناهم بخالصَة ذِكرَى الدّار(20)
پيام ها :
1- معبودهاى خيالى و دروغين ، دشمنان
انديشه ، سعادت وتكامل بشريّت هستند. عدوّ لى
...
2- ابتدا بايد به جهان و جهان آفرين توجّه كرد و سپس توجّه به خويشتن .
ربّ العالمين خلقنى
3- در شيوه ى تبليغ ، گاهى لازم است خود را به جاى ديگران قرار دهيم .
عدوّ لى و نفرمود:
عدوّ لكم
4- آفرينش انسان از بزرگ ترين الطاف الهى است .الّذى
خلقنى
5 كسى حقّ هدايت دارد كه آفريده باشد. خلقنى فهو
يهدين زيرا تدبير و هدايت از آفرينش جدا نيست .
6- آفريدن و هدايت كردن ، نشانه ى آن است كه او ما را دوست دارد، نه بت
ها. عدوّ لى الاّ ربّ العالمين الّذى خلقنى فهو
يهدين
7- هدايت ، از شئون ربوبيّت است . ربّ العالمين
فهو يَهدين
8 نعمت هدايت (بعد از خلقت )، بزرگ ترين نعمت هاست .
خلقنى فهو يَهدين
9- آفريدن يك بار است ، ولى هدايت در هر لحظه و هميشه است . (خلقنى
به صورت ماضى و يهدين به صورت
مضارع و استمرار آمده است )
10- سير شدن و سيراب شدن انسان ، كار خداست . آب و نان وسيله است .
يُطعِمنى و يَسقين
11- توجّه به نعمت هاى معنوى ، بر توجّه به نعمت هاى مادّى مقدّم است .
ابتدا فرمود: فهو يَهدين ...، آنگاه
فرمود: يُطعِمنى و يَسقين ...
12- در پيدايش بيمارى ، خود ما مقصّريم .
مَرِضتُ و نفرمود: اءمرَضَنى
13- شفا از خداست . دارو وسيله است وتاءثير آن نيز به اراده اوست .
فهو يَشفين
14- شفاى روح و شفاى جسم در كنار هم لازم است .
فهو يهدين فهو يَشفين
15- در سخن و خطابه ، آهنگين بودن كلمات يك ارزش است .
يَهدين يَسقين يَشفين يُحيين
16- در جهان بينى الهى ، مرگ پايان كار نيست ، يكى از مراحل زندگى است
. يُميتنى ثم يُحيين
17- همه كاره ى هستى خداست . (توحيد افعالى )
يَهدين يَسقين يَشفين يُحيين
18- مرگ نيز نعمت است . والّذى يُميتنى ...
مرگ در رديف نعمت ها آمده است .
19- هر كجا زمينه شرك وجود دارد، شرك زدايى لازم است . (در نعمت هدايت
، اطعام و شفا، سه بار كلمه ى هو به كار
رفته است ، ولى در خلقت و مرگ و حيات ، اين كلمه به كار نرفته ، شايد
به اين خاطر كه خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت مى دهند و جاى شرك نيست
، ولى ارشاد و اطعام و شفا به مردم ، دارو، پزشك و غذا نسبت داده مى
شود. لذا قرآن براى زنده نگاه داشتن روحيّه توحيد، كلمه ى
هو را بكار برد، يعنى همه ى كارها بدست
اوست ).
20- يكى از فلسفه هاى عبادت ، تشكّر از خداوند است . (ابراهيم به عمو و
قوم خود فرمود: ما تعبدون چه چيزى را مى
پرستيد؟ گفتند: بت . حضرت ابراهيم در اين آيات ، فلسفه ى عبادت خدا را
بيان مى كند). خلقنى يهدين يُطعمنى يَسقين
يَشفين يُميتنى و يُحيين
21- هيچ كس از الطاف الهى بى نياز نيست . اطمع
اَن يَغفر... در جايى كه حضرت ابراهيم خليل اللّه خود را
نيازمند مغفرت الهى بداند، تكليف ما روشن است .
22- عفو الهى ، فضل اوست نه استحقاق ما. اَطمع
آرى ، به اعمال خود تكيه نكنيم ، زيرا ابراهيم نيز به عفو الهى چشم
دوخته ، نه پاداش كار خود.
23- اميد و رجا، يك ارزش است . اَطمع
24- ربوبيّت خداوند سبب دلبستگى به عفو و مغفرت اوست .
ربّ العالمين ... اَطمع اَن يَغفر لى
25- طلب مغفرت ، شيوه ى انبياست . يَغفرلى
26- اگر لطف خاصّ او نباشد، انسان در هر مرحله اى باشد جايزالخطا است .
خطيئتى
27- جلوه ى مبدء و معاد در كلام انبيا آشكار است .
خَلقنى ... يوم الدين
28- نيازهاى مادّى و معنوى انسان از آغاز تا پايان زندگى ، به دست
خداوند است . خلقنى ... يوم الدّين
83 - رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً وَاءَلْحِقْنِى
بِالصَّلِحِينَ
ترجمه :
(ابراهيم در ادامه ى سخن خود گفت :) پروردگارا! به من حكمت و دانش
مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن !
نكته ها :
O كلمه ى حُكم
مى تواند به معناى حكومت و سرپرستى و تدبير امور باشد و يا به
معناى دانش و معرفت . البتّه حُكم معنايى
برتر از حكمت دارد، زيرا حكمت تنها قدرت تشخيص حقّ از باطل است و حُكم
آگاهى همراه با آمادگى براى اجراى حقّ است .(21)
O سعادت انسان در چند جمله خلاصه مى شود
كه در دعاى حضرت ابراهيم آمده است :
الف : شناخت خداوند و معرفت درونى نسبت به او. هَب لى حُكما
ب : حضور در جامعه ى صالح . اَلحِقنى بالصالحين
ج : نام نيك در تاريخ . لسان صِدقٍ فى الاخرين
د: رسيدن به بهشت ابدى . ورثة جنّة النّعيم
پيام ها :
1- انسان براى رسيدن به كمالات بايد از
خداوند استمداد كند. ربّهَب لى ...
2- استمداد از نام ربّ، در استجابت دعا
مؤ ثّر است . ربّ
3- حكمت و بينش همراه با عمل ، هديه ى الهى است .
هَب لى حُكما
4- قبل از درخواست جديد از خداوند، از نعمت هاى قبلى نامى ببريد و از
او تشكّر كنيد. خَلَقنى يَهدين يَشفين يَسقين
و... ربّ هَب لى
5 اگر حكمت باشد، ولى دوستان انسان نااهل باشند، حكمت كارايى ندارد.
هَب لى حُكما و اءلحقنى
6- اگر ديد و بينش و تفكّر صحيح بود، رفتار و گفتار و نيّت هم صحيح مى
شود. (حكمت به معناى ديد و فهم و نظر صحيح است ).
حُكما
7- حكمت نظرى ، به تنهايى مفيد و نجات بخش نيست . حكمت بايد با عمل
همراه باشد. هَب لى حُكما و اءلحقنى بالصّالحين
8 برخوردارى از حكمت و معرفت در درون و زندگى در جامعه ى صالحان و صالح
بودن ، بالاترين درجه ى سعادت است . حُكما و
اءلحقنى بالصّالحين
9- حكمت وشناخت وبينش ، بر عمل مقدّم است . هب
لى حُكما و اءلحقنى
10- بهترين دعا را از بهترين افراد بياموزيم . (بهترين افراد، انبيا
هستند و يكى از بزرگ ترين انبيا حضرت ابراهيم عليه السلام است كه در
دعا از خداوند مغفرت ، حكمت ، نام نيك و حسن عاقبت مى خواهد و در آيات
ديگر از خداوند، فرزندان خوب و پيروان مسلمان درخواست مى كند).
11- حكومت خواهى براى انجام احكام الهى ، مطلوب است .
هَب لى حُكما(22)
12- هم انزوا ممنوع است و هم جذب نااهلان شدن .
اءلحقنى بالصّالحين
13- پيش كسوتان صالح را ارج نهيم . اءلحِقنى
بالصّالحين (نفرمود: از صالحين باشم ، بلكه فرمود: به آنان ملحق
شوم . زيرا مقام سابقين برتر است ).
14- جامعه اى ارزش دارد كه افرادش صالح باشند.
اءلحِقنى بالصّالحين
15- انسان به رفيق خوب محتاج است . و اءلحِقنى
بالصّالحين
84 - وَاجْعَلْ لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى
الاَْخِرِينَ
ترجمه :
و در ميان آيندگان نام نيكى براى من قرار بده .
85 - وَاجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ
النَّعِيمِ
ترجمه :
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده .
نكته ها :
O در آيه ى 108 سوره ى صافّات كه ماجراى
ذبح اسماعيل مطرح شده است مى فرمايد: و تَرَكنا عليه فى الاخرين يعنى
قربانى در مراسم حج را يك سنّت واجب قرار داديم و به خاطر تسليم بودن
ابراهيم ، نام نيك براى او به جاى گذاشتيم و اين گونه دعايش را كه مى
گفت : واجعل لى لسان صدق فى الاخرين ، مستجاب كرديم .
در آيه ى 50 سوره ى مريم نيز به دنبال نام حضرت ابراهيم و اسحاق و
يعقوب مى فرمايد: و جَعلنا لهم لسان صِدق عَليّاً ما نام بلند و نيكو
براى آنان قرار داديم
O حضرت على عليه السلام فرمود: نام نيك ،
از دارايى و سرمايه بهتر است .(23)
O در روايات از لسانِ صدق و يادگار نيك ،
به وجود مبارك حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله وعلى عليه السلام
تعبير شده است .(24)
بعضى سخن پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را كه فرمود:
اءنَا دَعوة اءبى ابراهيم يعنى من اثر
دعاى پدرم ابراهيم هستم . دليل اين نكته دانسته اند. بنابراين مراد از
لسانِ صدق در آيندگان ، انبيايى از نسل او هستند كه مكتب توحيدى را
زنده نگاه داشته اند و اين آرزو با مقام پيامبرى همچون ابراهيم عليه
السلام ، تناسب بيشترى دارد.
O در روايات مى خوانيم : هر گاه انسان از
دنيا رفت ، پرونده ى اعمالش بسته مى شود مگر كسى كه صدقه ى جاريه اى به
جاى گذاشته باشد. مانند: وقف يا كتاب مفيدى كه از او به جاى مانده باشد
و يا فرزند صالحى كه براى او دعا كند.(25)
O در روايات آمده است : هر انسانى در
بهشت و دوزخ جايگاهى دارد و هنگامى كه وارد دوزخ شود، خانه ى بهشتى او
را به ديگران مى دهند و آنان وارث مى شوند.(26)
پيام ها :
1- بقاى نام مكتب و يادگار نيك را از او
بخواهيم . واجعَل لى
2- ستايشى ارزش دارد كه صادقانه باشد، نه از روى تملّق .
لسان صدق
3- آيندگان را به حساب آورديد وقضاوت آيندگان را در نظر بگيريد.
لسان صِدقٍ فى الاخرين
4- اتفاق نظر يهود و نصارا و مسلمين بر عظمت ابراهيم ، نمونه ى استجابت
دعاى اوست . لسان صِدقٍ فى الاخرين
5 انسان هاى بزرگ ، هم محبوبيّت دنيوى مى خواهند و هم سعادت اُخروى .
لسان صِدق فى الاخرين
6- انسان ، بعد از مرگ نيز از دعاى خير ديگران و سنّت هاى حسنه اى كه
بنا نهاده بهره مند مى شود. لسان صِدق فى
الاخرين
7- به طرح هاى كوتاه مدّت قناعت نكنيم . لسان
صدق فى الاخرين
8 نعمت هاى بهشتى ، در برابر اعمال ما موهبتى بى رنج است .
ورثة جنّة النّعيم زيرا ارث ، به مالى گويند كه بدون رنج و تلاش
به دست آيد.
86 - وَاغْفِرْ لاَِبِى إِنَّهُ كَانَ مِنَ
الضَّآلِّينَ
ترجمه :
(ابراهيم در ادامه ى دعاهايش گفت :) پدرم را ببخش كه بى شك او از
گمراهان است .
87 - وَلاَ تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ
88 - يَوْمَ لاَ يَنفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ
89 - إِلا مَنْ اءَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
ترجمه :
و روزى كه همه مبعوث مى شوند، مرا خوار مگردان . روزى كه مال و فرزندان
براى انسان نفعى ندارند. مگر كسى كه با روح و قلب پاك به سوى خدا آيد.
نكته ها :
O مشهور آن است كه مراد از پدر، عموى
ابراهيم است و به گفته ى قرآن ، مؤ من نبايد در حقّ كافر دعا كند.
بنابراين اگر حضرت ابراهيم براى عموى كافرش دعا كرد، به خاطر اين بود
كه به او وعده ى دعا داده بود، زيرا هنوز به ايمان آوردن او اميد داشت
. سَاءستغفر لك ربّى
(27) لكن همين كه يقين كرد او ايمان نمى آورد، از عموى
خود تبرّى جست . و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الاّ عن مَوعدة
وَعدَها ايّاه فلمّا تبيّن له اءنّه عَدوُّ للّه تبرّاء منه
(28)
O روحِ پاك ، روحى است كه از وابستگى به
دنيا وآلودگى به شرك ، كفر، نفاق ، تكبّر و همه ى امراض قلبى پاك باشد
وچون خداوند درباره ى منافقان مى فرمايد: فى قلوبهم مَرض پس قلبِ سليم
، قلب مؤ من است .
درحديث مى خوانيم : قلب سليم ، قلبى است كه در آن شرك نباشد.(29)
O پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در
نمازش اين دعا را مى خواند: الّلهم لاتخزنى
يوم القيامة پروردگارا! مرا در قيامت خوار و رسوا مكن .(30)
O سؤ ال : در روايات مى خوانيم : انفاق
مال و صدقه ى جاريه و اولاد صالحى كه براى والدين دعا كنند، براى قيامت
انسان مفيد هستند، پس رابطه ى آيه ى لا يَنفع مال و لابَنون با اين
روايات چيست ؟
پاسخ : مراد اين آيه ، مال و فرزندى است كه در خط الهى قرار نگيرند.
بنابراين دنيا مانند كليدى است كه با حركتى درب را قفل و با حركت ديگرى
درب را باز مى كند. مال حلال در دست افراد صالح ، سبب قرب ودر دست
ناهلان سبب گناه مى شود.
مال را كز بهر دين باشى حَمول
نعم مالٌ صالحٌ گفت آن رسول
چيست دنيا از خدا غافل شدن
نى قُماش ونقره وفرزند و زن
آب در كشتى هلاك كشتى است
آب در بيرون كشتى ، پشتى است
(31)
پيام ها :
1- محبّت و دعا درباره ى بستگان ، همراه
با نهى از منكر و انتقاد از اشتباهات آنان باشد.
قال لابيه و قومه ما تعبدون ... واغفر لابى
2- بند و بست هاى دنيوى در قيامت بى اثر است و جز قلب پاك ، هيچ چيز
كارايى ندارد. خَطيئتى يوم الدّين ... قلب سليم
3- بيم و اميد بايد در كنار هم باشند. اَطمع اءن
يَغفر لى لاتُخزِنى يوم يبعثون
4- انسان در هر مرحله اى كه باشد نبايد از قيامت غافل باشد.
لاتُخزِنى ...
5 در قيامت ، ديگران نيز از عيوب ما آگاه مى شوند.
لا تُخزِنى زيرا رسوايى در جايى است كه
ديگران از خصوصيّات رفتار و افكار ما آگاه شوند.
6- خوارى ورسوايى ، از سخت ترين حالات در قيامت است .
لا تُخزِنى حضرت ابراهيم از ميان همه ى مشكلات روز قيامت ، رسوا
نشدن را مطرح مى كند.
7- در قيامت ، تحقير و خوارى و خزيان ، بدتر از عذاب دوزخ است .
لا تُخزِنى در جاى ديگر مى خوانيم :
انّك مَن تُدخل النّار فقد اَخزيتَه
(32)
8 آنچه در دنيا ارزش است ، در آخرت بى ارزش مى شود.
لاينفع مال ولابنون مال جلوه ى
مسائل مادّى و بَنُون (فرزندان ) جلوه ى
مسائل عاطفى است ، يعنى در قيامت مال و فرزند و مقام و شهرت و مدرك
و... نجاتبخش نيست .
90 - وَ اءُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ
91 - وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ
92 - وَقِيلَ لَهُمْ اءَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
ترجمه :
و (آن روز) بهشت براى پرهيزكاران نزديك گردد. وآتش برافروخته براى
گمراهان نمودار شود. وبه آنان گفته شود: كجاست آنچه مى پرستيديد؟
93 - مِن دُونِ اللّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ
اءَوْ يَنتَصِرُونَ
ترجمه :
به جاى خداوند، آيا ياريتان مى كنند يا از خود دفاع توانند كرد؟
94 - فَكُبْكِبُواْ فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ
95 - وَجُنُودُ إِبْلِيسَ اءَجْمَعُونَ
ترجمه :
پس همه ى معبودان و عابدان گمراه به دوزخ سرنگون شوند. و لشكريان ابليس
نيز همگى (به دوزخ افكنده شوند).
نكته ها :
O اُزلفت
به معناى نزديك شدن و بُرّزت از
بروز، به معناى ظاهر شدن است .
غاوين از غواء
شرّ و جهلى را گويند كه از فساد عقيده است .
كُبّ به معناى از صورت به زمين خوردن و
كُبكُب يعنى پى در پى از صورت به زمين خوردن ، گويا دوزخيان پى
در پى سقوط مى كنند و به دوزخ مى افتند، نظير سنگى كه از چند پلّه
بيفتد، كه در هر پلّه اى يك بار به زمين مى خورد.
O امام باقر وامام صادق عليهما السلام
فرمودند: كسانى كه از عدل سخن مى گويند، ولى در عمل عادل نيستند، مصداق
اين آيه هستند: كُبكِبوا فيها هم والغاوُون
(33)
O صاحب تفسير اطيب البيان ، مراد از
نزديك شدن بهشت و نمودار شدن دوزخ را، باز شدن دربِ بهشت به قبر مؤ من
و دربِ دوزخ به قبر كافر مى داند.
پيام ها :
1- مقام مؤ منِ پرهيزكار، از بهشت بالاتر
است . لذا بهشت را براى او حاضر مى كنند.
اُزلِفَت الجنّة للمتّقين آرى ، كسى كه در دنيا از گناه فاصله
گرفت ، در قيامت بهشت با آن عظمت را به استقبالش مى آورند.
2- وعده ى خداوند بر وعيد او مقدّم است . اُزلفت
الجنّة بُرّزت الجحيم
3- ديدن دوزخ ووسيله هاى عذاب ، خود نوعى شكنجه براى دوزخيان است .
بُرّزت الجحيم
4- سرزنش ، يكى از عذاب هاى روحى قيامت است .
قيل لهم اين ما كنتم ...
5 اعتقادات انسان ، در سرنوشت او نقش مهمّى دارند.
قيل لهم اين ما كنتم
6- در قيامت ، از عقايد و افكار سؤ ال مى شود.
قيل لهم اين ما كنتم تعبدون
7- روحيّه ى پرستش ، در همه ى انسان ها هست ، گرچه در بعضى از آنان به
انحراف كشيده مى شود. اين ما كنتم تعبدون
8 هم معبودهاى خيالى به دوزخ مى روند وهم عابدهاى گمراه .
هم والغاوُون
96 - قَالُواْ وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ
97 - تَاللّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ
ترجمه :
و آنان در دوزخ در حالى كه با هم مشاجره مى كنند، (به معبودهاى خود) مى
گويند: به خدا سوگند كه همانا ما در گمراهى آشكارى بوديم .
98 - إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَلَمِينَ
99 - وَمَآ اءَضَلَّنَآ إِلا الْمُجْرِمُونَ
ترجمه :
چون شما (بت ها و معبودها) را با پروردگار جهانيان برابر مى دانستيم .
و جز تبهكاران ، مارا گمراه نكردند.
نكته ها :
O بر خلاف فضاى بهشت كه تمام آن سِلم
وسلامت است ، فضاى دوزخ هميشه پراز ملامت ، خصومت ولعنت است : نفرين
رهروان به رهبران فاسد، ملامت گناهكاران نسبت به شيطان ، تنفّر معبودها
از مشركين و تبّرىِ مجرمين از يكديگر كه درباره ى اين موارد، آيات
فراوانى در قرآن به چشم مى خورد.
پيام ها :
1- در ميان دوزخيان ، جدال و جرّ و بحث و
مخاصمه وجود دارد. (مشركان با معبودهايشان همواره درگيرند).
يختصمون
2- در قيامت ، عشق هاى نامقدّس وغيرالهى ، به كينه تبديل مى شود.
يختصمون در سوره زخرف آيه 67 مى خوانيم :
اَلاَخلاّء يومئذٍ بعضهم لبعضٍعدوّ الاّ المتّقين
3- در قيامت ، وجدان ها بيدار مى شوند. اِن كنّا
لفى ضَلال
4- هركس وهر چيز را در كنار خدا قرار دهيم ، شرك ورزيده ايم .
اذ نُسَوّيكم (به نام خدا و به نام خلق ، مصداق
نُسوّيكم بربّ العالمين است .
5 در قيامت ، هر كسى تقصير را به گردن ديگرى مى اندازد.
وما اضلّنا الاّ المجرمون
6- در قيامت مشركان از رهبران خود شكايت دارند.
وما اضلّنا الاّ المجرمون
100 - فَمَا لَنَا مِن شَفِعِينَ
101 - وَلاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ
ترجمه :
در نتيجه (امروز) براى ما نه شفيعانى وجود دارد و نه حتّى يك دوست
صميمى .
102 - فَلَوْ اءَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
پس اگر براى ما بازگشتى (به دنيا) بود، از مؤ منان مى شديم .
103 - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ
اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
104 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
حقّا كه در اين (سرگذشت ) درس عبرت و نشانه اى است ، ولى بيشترشان
ايمان آورنده نبودند. البتّه ، پروردگار تو همان تواناى مهربان است .
نكته ها :
O در تفسير مجمع البيان ، رواياتى نقل
شده كه امامان معصوم عليهم السلام سوگند ياد كرده اند كه شيعيان را
شفاعت كنند.
O امام صادق عليه السلام فرمود: مؤ من در
آن روز براى اهل بيت خود شفاعت مى كند.(34)
O امام صادق عليه السلام فرمود: به خدا
قسم ، روز قيامت ما شيعيان خود را چنان شفاعت كنيم كه صداى منحرفان
بلند شود: فما لنا من شافعين و لاصَديق حَميم
(35)
O پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
در قيامت قرآن ، فاميلِمؤ من ، پيامبر واهل بيت عليهم السلام شفاعت مى
كنند.(36)
پيام ها :
1- در قيامت شفاعت قطعى است ، امّا گروهى
از جمله مشركين از آن بهره مند نمى شوند. اذ
نُسوّيكم بربّ العالمين ... فما لنا من شافعين
2- دوستى با گنهكاران در دنيا، در قيامت حاصلى ندارد.
و لا صديق حميم
3- انسان حتّى در قيامت به دوست خوب نيازمند است .
و لاصديق حميم
4- شرط دريافت شفاعت ،ايمان است . فما لنا من
شافعين فلو اَنّ لنا كَرّة فنكون من المؤ منين
5 روز قيامت ، روز حسرت است . فلو اَنّ لنا
كَرّة
6- اگر مردم نخواهند و لجاجت كنند، نشانه ى بزرگ الهى نيز براى هدايت
آنان كارساز نيست . لاية و ما كان اكثرهم مؤ
منين
7- مهربانى در عين قدرت ، يك صفت الهى است .
العزيز الرّحيم
8 اى پيامبر! نگران انحراف اكثريّت مباش ، زيرا تو تحت حمايت مخصوص ما
هستى . و ما كان اكثرهم مؤ منين و اِنّ ربّك لهو
العزيز الرّحيم
9- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست ،
بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند.
العزيز الرّحيم
105 - كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
قوم نوح ، انبيا را تكذيب كردند.
106 - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ نُوحٌ
اءَلاَ تَتَّقُونَ
107 - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ
ترجمه :
زمانى كه برادرشان نوح به آنان گفت : آيا (از خدا) پروا نمى كنيد؟
همانا من براى شما پيامبرى امين هستم .
108 - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ
109 - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا
عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
پس ، از خداوند پرواكنيد واطاعتم نماييد. و من براى اين رسالت هيچ مزدى
از شما درخواست نمى كنم ، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست .
|