تفسير نور
(سوره ى شُعراء )

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۴ -


پيام ها : 
1- همه ى انبيا، هم فكر، هم سخن و همسو بودند. (آيات اِنّى لكم رسول اءمين فاتّقوا اللّه و اَطيعون در همه ى داستان هاى اين سوره تكرار شده و پيام هاى اين آيات ، همان پيام هاى آيات 160 تا 164 است .)
181 - اءَوْفُواْ الْكَيْلَ وَلاَ تَكُونُواْ مِنَ الْمُخْسِرِينَ 
182 - وَزِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ 
ترجمه :
حقّ پيمانه را ادا كنيد و از كم فروشان نباشيد. و با ترازوى درست بسنجيد.
183 - وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ اءَشْيَآءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِى الاَْرْضِ مُفْسِدِينَ 
ترجمه :
و اجناس مردم را كم ندهيد و در زمين به فساد و تبهكارى نكوشيد.
نكته ها : 
O كلمه ى كيل ، براى مايعات و كلمه ى قِسطاس ، براى وزن ها و كلمه ى اشيائهم ، براى چيزهاى عددى و غيره بكار رفته است .
O در اين آيات دو امر و دو نهى مشاهده مى كنيم كه مكمّل يكديگرند. اَوفوا و لاتكونوا و زنوا لاتبخسوا
O در روايات آمده است : كسانى كه عيب جنس خود را به مشترى نگويند، فرشتگان ، آنان را لعنت مى كنند وكسانى كه با مكر وحيله ديگران را فريب دهند، بدترين مردم هستند.(52)
O كم فروشى ، يكى از منكرات بزرگ اقتصادى است كه همه ى آفات لقمه ى حرام را به دنبال دارد. كم فروشى ، تنها در داد و ستد نيست ، بلكه ممكن است افرادى در تدريس و طبابت و نظارت و مهندسى و شئون ديگر زندگى نيز كم فروشى كنند و چنان كه بايد حقّ ديگران را ادا نكنند.
پيام ها : 
1- پيمانه و ترازو، سابقه و تاريخى بس طولانى دارد. اَوفوا الكَيل
2- كم فروشى ، حرام و مراعات حقّ الناس واجب است . اَوفوا الكَيل ...
3- انبيا، بر سلامت نظام اقتصادى جامعه نظارت داشتند. اَوفوا الكَيل
4- اديان آسمانى بر عدالت اجتماعى و اقتصادى تاءكيد دارند. اَوفوا وَ زِنوا
5 ميزان سنجش در هر امرى بايد عادلانه و درست باشد. القِسطاس المستقيم
6- مراعات حقوق همه ى انسان ها لازم است ، نه تنها مؤ منين . لاتبخسوا النّاس
7- كم فروشى ، در هر چيزى ممنوع است و مخصوص پيمانه و ترازو نيست . لاتبخسوا النّاس اشيائهم
8 كم فروشى ، نوعى فساد است و كسانى كه به جامعه ضربه ى اقتصادى مى زنند مفسد فى الارض هستند. زيرا نابسامانى هاى اقتصادى ، سرچشمه ى از هم پاشيدگى نظام اجتماعى است . لا تَعثوا فى الارض مفسدين
9- شناخت انحرافات موجود در جامعه ، گام اوّل در اصلاح جامعه است . (تمام آيات )
184 - وَاتَّقُواْ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الاَْوَّلِينَ 
185 - قَالُواْ إِنَّمَآ اءَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ 
ترجمه :
و از خدايى كه شما و اقوام پيشين را آفريده پروا كنيد. مردم (به جاى قبول دعوت شعيب ) گفتند: تو قطعا از سحرشدگانى .
186 - وَمَآ اءَنتَ إِلا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَذِبِينَ 
ترجمه :
و تو جز بشرى مثل ما نيستى ، و ما تو را از دروغگويان مى پنداريم .
نكته ها : 
O كلمه ى جِبِلّ به معناى امّت و جماعت است ، چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد: و لقد اضلّ منكم جبلاّ كثيرا(53) شيطان گروه زيادى از شما را گمراه كرد. چون كلمه ى جَبَل به معناى كوه و جِبلّى به معناى فطرى است ، به اقوام و نسل هايى كه قديمى هستند يا خلق و خوى فطرى دارند و مثل كوه استوارند، جِبِلّى گفته مى شود.
پيام ها : 
1- كسى كه انسان را آفريد، شايسته ى احترام است و بايد از او پروا كرد. واتّقوا الّذى خلقكم
2- تقوا و ايمان ، مانع فساد اقتصادى است . آنكه شما را آفريد، رزق شما را هم مى دهد. و اتّقوا الّذى خلقكم (با توجّه به آيات قبل درباره ى كم فروشى )
3- به آداب و رسوم فاسد نياكان ، تكيه نكنيم كه همه مخلوق خدا هستيم و بايد مطيع او باشيم . خلقكم و الجبلّة الاوّلين
4- تهمت ، اهرم كسانى است كه منطق ندارند. قالوا انّما انت من المسحّرين
5 خلافكار، خلاف خود را توجيه مى كند. (به جاى اقرار به اشتباه و لجاجت خود، انبيا را سحر شده مى داند). انت من المسحّرين
187 - فَاءَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفاً مِّنَ السَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّدِقِينَ 
ترجمه :
پس اگر تو از راستگويانى ، پاره هايى از آسمان را بر سر ما بيفكن !
188 - قَالَ رَبِّى اءَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ 
ترجمه :
(شعيب ) گفت : پروردگار من به آنچه انجام مى دهيد آگاه تر است .
189 - فَكَذَّبُوهُ فَاءَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ 
ترجمه :
پس شعيب را تكذيب كردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فراگرفت . البتّه آن عذاب روز بزرگ و هولناكى است .
190 - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ 
191 - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 
ترجمه :
بى شك در اين (ماجرا) نشانه اى (از قدرت الهى ) است ، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند. و البتّه پروردگارت همان تواناى مهربان است .
نكته ها : 
O كلمه ى كِسَف كه چهار بار در قرآن آمده ، جمع كسفة به معناى قطعه است و در اينجا مراد پاره اى از ابر است . و مراد از عذاب يوم الظلّة ، يا عذاب در روزى است كه مردم از شدّت گرما زير سايبان ها پناه برده بودند، يا روزى كه ابرى بر سرشان سايه افكنده بود.
O در چگونگى عذاب قوم شعيب چند تعبير آمده است : يك جا مى فرمايد: با زلزله نابود شدند.(54) در جاى ديگر مى فرمايد: با صيحه عذاب شدند.(55) و در اينجا مساءله ى ابر مطرح است . هر سه مطلب ، با هم قابل جمع است كه از ابرِ سياهى رعد و صيحه اى برخيزد و لرزه بر جان آنان بيفتد يا با ايجاد زلزله اى همزمان ، نابود شوند؛ و شايد زلزله مربوط به اصحاب مَديَن و ابر سياه مربوط به اصحاب اَيكه باشد، چون حضرت شعيب بر هر دو قوم مبعوث بود و در سوره ى اعراف ، رسالت بر قوم مدين مطرح شده است كه آنان با زلزله نابود شدند، ولى در اين سوره از رسالت بر اصحاب ايكه ياد شده است .
پيام ها : 
1- خواسته وتقاضاى سنگدلان نيز خشن است . اِسقط علينا كِسَفا من السماء
2- با مقاومت رهبران حقّ، مخالفان از شعارهاى تند خود عقب نشينى مى كنند. قوم شعيب اوّل او را سحر شده و دروغگو خواندند، سپس گفتند: اگر از راستگويانى . انّما انت من المسحّرين به ان كنت من الصادقين تبديل مى شود.
3- در شيوه ى تبليغ وارشاد، لازم نيست بر طبق تمايلات و خواسته هاى مخالفان عمل شود. قال ربّى اعلم ... (آنان سقوط قطعاتى از آسمان را درخواست مى كردند، امّا پيامبر پاسخ مى دهد: خداوند آگاه تر است )
4- ياد خدا وتوكّل بر او، بهترين پشتوانه در برابر خرافات است . قال ربّى اعلم ...
5 سرنوشت ما به دست خود ماست . فكذّبوه فاءخذهم ...
6- خداوند، انبيا را حمايت و مخالفانشان را نابود مى كند. فكذّبوه فاءخذهم
7- حبّ دنيا و رسيدن به مال ، انسان را به سركشى در برابر انبيا وادار مى كند. لاتبخسوا النّاس اشيائهم فكذّبوه
8 هدف قرآن از نقل تاريخ ، عبرت آموزى است ، نه داستان سرايى . لايةً
9- اكثر مردم در خط حقّ قرار نمى گيرند. و ما كان اكثرهم مؤ منين
10- مربّى بايد همراه با قدرت ، عطوفت نيز داشته باشد. لهو العزيز الرّحيم
11- همان خداوندى كه شعيب را حمايت و مخالفان او را هلاك كرد، پروردگار تو نيز هست . اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم (بيان تاريخ امثال حضرت شعيب ، هم مايه ى دلدارى و تسلّى پيامبر است و هم تهديدى براى كفّار و دشمنان )
12- هلاكت مخالفان انبيا، نمودى از عزّت و قدرت الهى است ، همان گونه كه مهلتى كه به آنان داده مى شود نمودى از رحمت اوست . العزيز الرّحيم
192 - وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَلَمِينَ 
193 - نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَْمِينُ
194 - عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ 
ترجمه :
والبتّه اين (قرآن ) فرستاده پروردگار جهانيان است . (كه جبرئيل ) فرشته ى امين الهى آن را فرو آورده است بر دل تو، تا از هشداردهندگان باشى .
195 - بِلِسَانٍ عَرَبِي مُّبِينٍ 
196 - وَإِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَْوَّلِينَ 
ترجمه :
(اين قرآن ) به زبان عربى روشن (نازل شده ) و همانا (خبر) آن در كتاب هاى (آسمانى ) پيشين آمده است .
نكته ها : 
O زُبُر از واژه ى زَبر به معناى نوشتن و جمع زبور به معناى كتاب است .
O قرآن را ساده ننگريم ، زيرا:
الف : سرچشمه ى آن ، ربّ العالمين است .
ب : واسطه ى آن ، روح الامين است .
ج : ظرف آن ، قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قلبك است .
د: هدف آن ، بيدارى مردم المنذرين است .
ه‍: زبان آن ، فصيح و بليغ عربىّ مبين است .
و: بشارت آن ، در كتاب هاى پيشينيان ، زُبُر الاوّلين است .
O حضرت اسماعيل ، هود، صالح و شعيب عليهم السلام ، به زبان عربى سخن مى گفته اند.(56)
O فرشته ى وحى داراى چند نام است : روح الامين ، روح القدس ، شديدالقوى ، رسولٌكريم و جبرئيل . دليل اين كه به جبرئيل روح گفته شده ، يا به خاطر آن است كه دين و روح مردم به واسطه ى او زنده شده ، يا خودش موجودى روحانى است .
پيام ها : 
1- قرآن وحى الهى است ، نه شنيده ها وبافته هاى پيامبر. اِنّه لتنزيل
2- قرآن از دنياى غيب به دنياى شهود نازل شده است . لتنزيل ربّ العالمين
3- كسى كه وحى مى فرستد، همانى است كه تمام هستى را اداره و تربيت مى كند. (قوانين آسمانى با نظام آفرينش هماهنگ است ) لتنزيل ربّ العالمين
4- نزول وحى ، وسيله ى رشد واز شئون ربوبيّت است . لتنزيل ربّ العالمين
5 سنّت الهى به استخدام واسطه هاست . نَزَل به الرّوح الامين
6- وحى الهى بدون كم و كاست نازل شده است . نَزَل به الرّوح الامين
7- قلب ، مركز دريافت حقايق است . على قلبك
8 تا از عمق جان چيزى را باور نداشته باشيم ، نمى توانيم هشدار جدّى بدهيم . على قلبك لتكون من المنذرين
9- سنّت خداوند، فرستادن پيامبران براى انذار و هشدار است . من المنذرين
10- درمان غافل ، با انذار وهشدار است . من المنذرين در قرآن ، انذار بيشتر از بشارت آمده است .
11- تبليغ بايد روشن و با زبان مردم باشد. عربىّ مبين
12- بشارتِ قرآن ، در كتب آسمانى پيشين آمده است . زُبرالاوّلين چنانكه بشارت آمدن پيامبر اسلام در تورات وانجيل بوده است . يجدونه مكتوبا فى التوراة والانجيل (57)
13- در برنامه ريزى و مديريّت ، زمينه را براى رشد و هدايت و فعاليّت آيندگان فراهم سازيد. زُبرالاوّلين
14- مضمون و محتواى قرآن ، در كتاب هاى آسمانى پيشين بوده ، ولى الفاظ آن بر قلب مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است . زُبرالاوّلين
197 - اءَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ ءَايَةً اءَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُاْ بَنِى إِسْرَءِيلَ 
ترجمه :
آيااين كه علماى بنى اسرائيل از آن (قرآن ) اطلاع دارند، براى آنان (مشركان عرب ) نشانه اى (بر صحّت آن ) نيست ؟
198 - وَلَوْ نَزَّلْنَهُ عَلَى بَعْضِ الاَْعْجَمِينَ 
ترجمه :
(بر فرض ) اگر ما قرآن را بر بعضى غير عرب ها نازل مى كرديم .
199 - فَقَرَاءَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُواْبِهِ مُؤْمِنِينَ 
ترجمه :
پس او آن را برايشان مى خواند، عرب ها به آن ايمان نمى آوردند.
نكته ها : 
O امام صادق عليه السلام فرمودند: ارزش و فضيلت غير عرب اين است كه آنان به سوى قرآنى كه به زبان عربى است گرايش پيدا كردند، ولى اگر قرآن به زبان غير عربى بود، بعضى عرب ها ايمان نمى آوردند.(58)
پيام ها : 
1- عذرِ جاهلِ مقصّر، پذيرفته نيست . اءولم يكن لهم آية شما كه از علماى خود نمى پرسيد، سزاوار توبيخ و سرزنش هستيد.
2- علماى بنى اسرائيل از حقّانيّت قرآن آگاه بودند. يعلمه علماء بنى اسرائيل
3- در تبليغ و تربيت ، به احساسات و زبان ملّى مخاطب توجّه كنيد. لو نزّلناه على بعض الاعجمين ...
4- تعصّب و نژادپرستى ، مانع حقّپذيرى است . لو نزّلناه ما كانوا به مؤ منين
5 تعصّب و مليّت گرايى در قوم عرب زياد است . لو نزّلناه ... ما كانوا به مؤ منين
200 - كَذَلِكَ سَلَكْنَهُ فِى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ 
201 - لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الاَْلِيمَ 
202 - فَيَاءْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَيَشْعُرُونَ 
ترجمه :
ما اين گونه قرآن را (با بيانى رسا وروشن ) در دلهاى گناهكاران عبور داديم ، (ولى آنان ) ايمان نمى آورند، مگر آنكه عذاب دردناك را مشاهده كنند. كه ناگهان و در حالى كه آگاه نباشند به سراغشان آيد.
203 - فَيَقُولُواْ هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ 
204 - اءَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ 
ترجمه :
پس گويند: آيا به ما مهلتى (براى توبه وجبران ) داده خواهد شد؟ آيا نسبت به نزول عذاب ما عجله دارند (كه مى پرسند قهر خدا چه زمانى است )؟
205 - اءَفَرَءَيْتَإِن مَّتَّعْنَهُمْ سِنِينَ 
206 - ثُمَّ جَآءَهُم مَّاكَانُواْ يُوعَدُونَ 
ترجمه :
آيا ديدى كه اگر سال ها هم آنان را (از نعمت هاى خود) برخوردار كنيم ، آنگاه عذاب موعود به آنها خواهد رسيد.
نكته ها : 
O در روايات مى خوانيم : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خواب ديدند كه بنى اميّه از منبرش بالا مى روند و مردم را منحرف مى كنند، چون از خواب برخاستند غمگين بودند، در اين وقت جبرئيل اين آيات را آورد: اءفراَيت اِن متّعناهم سِنين . ثمّ جائهم ما كانوا يُوعدون (59)
پيام ها : 
1- خداوند حتّى با كفّار اتمام حجّت مى كند و قرآن را بر آنان عرضه مى كند و بر دلشان عبور مى دهد. سَلَكناه
2- اگر قابليّت نباشد، قرآن هم كارساز نيست . سَلكناه فى قلوب المجرمين لايؤ منون
3- جرم و گناه ، زمينه ى هدايت را در انسان محو مى كند. المجرمين لايؤ منون
4- همان گونه كه اگر قرآن به زبان اعجمى نازل مى گرديد، عرب هاى مشرك مكّه ايمان نمى آوردند، اكنون هم كه به زبان عربى روشن نازل ومطالب آن بر دل آنان وارد مى شود، باز هم ايمان نمى آورند. لا يؤ منون به
5 ايمان در لحظه ى اضطرار سودى ندارد. لا يؤ منون به حتّى يَروا العذاب
6- به مهلت دادن خداوند مغرور نشويم ، زيرا مرگ و عذاب الهى به صورت ناگهانى مى آيد. فياءتيهم بَغتَةً
7- مجرم ، در لحظه ى مرگ تقاضاى مهلت دارد.هل نحن مُنظَرون
8 روزى وجدان هاى خفته بيدار خواهد شد. هل نحن مُنظَرون
9- كسانى كه در ديدن عذاب الهى عجله دارند، روزى براى در امان بودن از عذاب ، مهلت خواهند خواست . مُنظَرون يستعجلون
10- مهلت براى سيه دلان سودى ندارد. مَتّعناهم سِنين ... جائهم ما كانوا يوعدون
207 - مَآ اءَغْنَى عَنْهُمْ مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ 
ترجمه :
آنچه برخوردار بودند، در دفع عذاب به كارشان نيايد.
208 - وَمَآ اءَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلا لَهَا مُنذِرُونَ 
209 - ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَلِمِينَ 
ترجمه :
وما (مردم ) هيچ منطقه اى را هلاك نكرديم ، مگر آن كه بيم دهندگانى داشتند. تا مايه ى پند و عبرت باشد، و ما ستمكار نبوديم (كه بدون هشدار مجازات كنيم ).
نكته ها : 
O خداوند، هر فرد و قوم گمراهى را زمانى هلاك مى كند كه از قبل به آنان هشدار داده باشد، وگرنه عقوبت بدون هشدار ظلم است و ظلم در شاءن خداوند نيست . قرآن ، اين حقيقت را در آيات مختلف بيان كرده است :
# و ما ظلمناهم (60) ما به آنان ظلم نكرديم .
# و ما اللّه يُريد ظلما(61) خداوند اراده ى ظلم نمى كند.
# ما كان اللّه ليَظلمهم (62) شاءن خداوند ظلم كردن نيست .
# لا يظلمون نَقيرا(63)، لا يظلمون شيئا(64) كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.
# لا يظلمون فَتيلا(65) خداوند به اندازه نخ درون هسته خرما وكمتر از آن ظلم نمى كند.
# لا يظلم مِثقال ذَرّة (66) خداوند به اندازه ى سنگينى ذرّه اى ستم نمى كند.
پيام ها : 
1- در هنگام قهر الهى ، همه ى اسباب كاميابى بى فايده است . ما اءغنى عنهم
2- رفاه مخالفان دين ، شما را غمگين نكند كه روزى آن را خواهيم گرفت . ما اءغنى عنهم ما كانوا يُمتّعون
3- قهر الهى ، بعد از اتمام حجّت است . تنبيه بايد بعد از تذكّر باشد. و ما اهلكنا... الاّ لها منذرون
4- در هر امّتى اولياى خدا هستند كه آنان را هشدار دهند. من قرية الاّ لهامنذرون
5 وظيفه ى انبيا هشدار است و در قبول يا ردّ مردم مسئوليّتى ندارند. منذرون
6- انسان فطرتا حقايق را درك مى كند، لكن چه بسا غفلت او را فرا مى گيرد، و درمان غفلت ، تذكّر و هشدار است . منذرون
7- تنبيه قبل از تذكّر، ظلم است . ذِكرى و ما كنّا ظالمين
8 شاءن الهى از ظلم دور است . و ما كنّا ظالمين
210 - وَ مَاتَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَطِينُ 
211 - وَ مَايَنبَغِى لَهُمْ وَ مَا يَسْتَطِيعُونَ 
212 - إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ 
ترجمه :
و قرآن را شيطان ها نازل نكرده اند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بى شك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى ) بركنارند.
213 -فَلاَ تَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ 
ترجمه :
پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد.
نكته ها : 
O وحى دو نوع است :
الف : وحى الهى كه به وسيله ى روح الامين بر قلب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل مى شود، كه اين نوع وحى نه سزاوار جنّ و شياطين است و نه آنها توان دريافت و ارسال آن را دارند. و ما يَنبغى لهم و ما يَستَطيعون
ب : نوع ديگر وحى ، وسوسه ها و الهام هاى شيطانى است كه شيطان ها بر اولياى خود القا مى كنند. اِنّ الشياطين لَيُوحون الى اوليائهم (67)
O قرآن از استحكام ومقامى والا واز قداست وحفاظتى خاصّ برخوردار است ، زيرا آورنده آن روح الامين است ، از هرگونه دستبردى محفوظ است ، لمَعزولون گيرنده آن معصوم است ، و مايَنطق عن الهَوى (68) وتضمين شده است . اِنّا نحن نَزّلنا الذّكر واِنّا له لحافظون (69)
O مشركين به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيشنهاد كردند: اگر تو بت هاى ما را بخوانى و آنها را محترم بدانى ، ما نيز تو را رئيس خود قرار مى دهيم . آيه نازل شد كه كفّار را ماءيوس كن . فلاتَدعُ مع اللّه
پيام ها : 
1- تهمت ها را قاطعانه پاسخ دهيد. و ما تَنزّلت مشركين القاى آيات را كار شياطين مى پنداشتند.
2- قداست وحى ، از خباثت شياطين دور است . ما يَنبغى لهم
3- قدرت جن و شياطين محدود است . و ما يَستطيعون
4- ورود بيگانگان به مراكز قدسى ممنوع است . اِنّهم عن السَمعِ لمعزولون
5 اگر قابليّت و پاكى و ظرفيّت باشد، فرشته را به نزول وا مى دارد. نَزَل به الرّوح الامين على قلبك ولى اگر آمادگى نباشد حتّى پرواز به آسمان ، با برگشت و محروميّت همراه خواهد بود. لمعزولون ، فاَتبَعه شهاب (70)
6- هدف نهايىِ نزول قرآن ، توحيد است . و ماتَنزّلت ... فلاتَدعُ مع اللّه
7- خداوند پيامبر را از شرك نهى مى كند، تا ما بياموزيم وگرنه پيامبر لحظه اى به سراغ غير خدا نرفت . (به در مى گويند تا ديوار بشنود). فلا تدعُ مع اللّه
8 عصمت انبيا، با آزادى واختيار آنان منافاتى ندارد. (پيامبر معصوم است ولى مى تواند به سراغ غير خدا رود، لذا مورد نهى قرار مى گيرد) فلاتَدع
9- رهبران توحيد بايد خود اوّلين موحّدان باشند. فلا تَدع
10- غير خدا، هر چيز وهركس باشد، قابل پرستش نيست . الها آخر
11- شرك ، سبب هلاكت امّت هاى پيشين گرديده است . فلاتدع ... فتكون من المعذّبين (يعنى از عذاب شدگان قبلى مى شوى )
12- به سراغ غير خدا رفتن ، بيچارگى و عذاب به دنبال دارد. فتكون من المعذّبين
13- آيات الهى ، به شخصيّت هاى بزرگ نيز هشدار مى دهد. فتكون من المعذّبين
214 - وَاءَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ 
215 - وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 
ترجمه :
و خويشان نزديكت را هشدار ده . و براى مؤ منانى كه از تو پيروى كرده اند، بال خود را بگستر (و متواضع باش ).
216 - فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ 
217 - وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ 
ترجمه :
پس اگر سرپيچى كردند بگو: قطعا من از آنچه انجام مى دهيد بيزارم . و بر (خداى ) عزيز و مهربان توكّل كن .
نكته ها : 
O پس از نزول آيه 214، پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بستگانش را به مهمانى فراخواند و بعد از پذيرايى ، سخن خود را آغاز و آنان را از شرك و بت پرستى نهى فرمود.(71)
O كلمه ى عَشيرة ، شايد به خاطر معاشرت بستگان با يكديگر است كه در مورد خويشان بكار مى رود.
O در نيكى به ديگران (مانند ديدوبازديد، انفاق ، وام ، ارشاد و امربه معروف ) نزديكان انسان مقدّمند. اَنذر عَشيرتك الاَقربين
O گشودن بال ، در قرآن درباره ى دو مورد آمده است : يكى پيامبر براى مؤ منين ؛ واخفض جَناحك لمَن اتّبعك و ديگرى فرزند براى والدين ، امّا در مورد فرزند كلمه ى ذلّ نيز آمده است . واخفض لهما جَناح الذّل من الرّحمة (72)
O در آيه ى واَنذر عَشيرتك زنان نيز جزو مخاطبان بوده اند. عشيرتك شامل زن و مرد است و تفسير الميزان از طبرانى نقل كرده كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله زنان را نيز دعوت كرده بود.
پيام ها : 
1- پيوند خويشاوندى سبب مسئوليّت بيشترى مى شود. و اَنذر عشيرتك
2- در مكتب وحى ، همه ى مردم در برابر قانون خدا يكسانند ونزديكان پيامبر نيز مورد هشدار قرار مى گيرند. و اَنذر عشيرتك
3- در تبليغ و نهى از منكر، اوّل از خود شروع كنيد؛ فلاتَدعُ مع اللّه سپس نزديكان . و اَنذر عشيرتك
4- ارشاد و تبليغ بايد با صراحت باشد. و اَنذِر
5 روابط فاميلى نبايد مانع نهى از منكر باشد. و اَنذِر
6- هشدار به نزديكان ، زمينه ى پذيرش حقّ را در ديگران تقويت مى كند. (مردم مى گويند: اين حرف ها را به بستگان خود نيز مى زند). و اَنذِر عشيرتك
7- در ميان بستگان نيز اولويّت مطرح است . الاقربين
8 در بين بستگان به خاطر شناخت عميق واعتماد، زمينه ى پذيرش حقّ بيشتر است . الاقربين
9- هشدار بايد با سوز و محبّت همراه باشد. اَنذِر... واخفض
10- تواضع در برابر ياران ، پيروان و زيردستان ، از صفات لازم براى رهبر و مبلّغ است . واخفِض جَناحك لمَن اتّبعك
11- با مؤ منين تواضع ، از مشركين برائت . واخفِض فقل اِنّى برى ء
12- در اهميّت تواضع همين بس كه خداوند پيامبر را به آن فرمان مى دهد.واخفض
13- لازمه ى ايمان به خداوند، پيروى از پيامبر است . لمَن اتّبعك من المؤ منين و نفرمود: للمؤ منين
14- مؤ منان ، به قدرى مقام دارند كه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ماءمور به فروتنى در برابر آنان مى شود. واخفِض جناحك لمَن اتّبعك من المؤ منين
15- ملاك برخوردها، ايمان و كفر است ، نه فاميل بودن . (بستگانت را انذار ده ولى نسبت به مؤ منين تواضع كن ). اَنذر واخفِض
16- تواضع ، تنها با زبان نيست ، فروتنى در عمل نيز لازم است . جَناحك
17- ميزان تولّى و تبرىّ، اطاعت از رسول خداست . اتّبعك عَصوك
18- تنفّر قلبى از كفر كافى نيست ، اعلام قولى لازم است . فقُل
19- كسى كه بر خداوند توكّل دارد مى تواند از عملكرد كفّار و بى اعتنايى بستگان اعلام برائت و تنفّر كند. بَرى ء و توكّل
20- به كسى تكيه كنيم كه قدرتمند ودوستدار ما باشد. وتوكّل على العزيزالرّحيم
218 - اءَلَّذِى يَرَيكَ حِينَ تَقُومُ 
219 - وَتَقَلُّبَكَ فِى السَّجِدِينَ 
220 - إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 
ترجمه :
خدايى كه چون (به نماز) برمى خيزى تو را مى بيند.و حركت تو را در ميان سجده كنندگان (نيز مى بيند). زيرا كه اوست شنوا و دانا.
221 - هَلْ اءُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَطِينُ 
ترجمه :
آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى آيند؟
222 - تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ اءَفَّاكٍ اءَثِيمٍ 
223 - يُلْقُونَ السَّمْعَ وَاءَكْثَرُهُمْ كَذِبُونَ 
ترجمه :
بر هر دروغساز گنه پيشه اى فرود مى آيند. (زيرا اين افراد) به سخنان شياطين گوش فرا مى دهند و بيشترشان دروغگويند.
نكته ها : 
O كلمه ى اَفّاك به معناى كذّاب و دروغساز است .
O در مورد قيام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آيه ى 218، يا مراد قيام براى نماز است ، يا قيام براى انذار و تبليغ . چنانكه امام باقر عليه السلام فرمود: مراد قيام در مسئله ى نبوّت است .
O احتمال دارد مراد از آيه ى 223 اين باشد: شياطينى كه بر افراد فاسد نازل مى شوند، براى شنيدن اخبار آسمان گوش خود را القا مى كنند، گرچه با شهاب رد مى شوند.
O امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از جمله ى تَقلّبك فى السّاجدين آن است كه خداوند از جا به جايى تو در اصلاب نياكان خداپرست تو آگاه بوده است .(73)
O از آنجاكه مشركين ، نزول وحى را نزول شياطين برحضرت مى پنداشتند، خداوند با قاطعيّت مى فرمايد: شياطين بر دروغسازان گنهكار نازل مى شوند نه بر پيامبر معصوم . بنابراين دو نوع نزول داريم : يكى نزول وحى از طريق فرشته اى امين انّه لتَنزيل ربّ العالمين نزل به الرّوح الامين ديگرى نزول شياطين بر افراد آلوده . تَنزّل على كلّ اَفّاك اَثيم
پيام ها : 
1- خداوند با يادآورى نظارت خويش ، از پيامبرش دلجويى مى كند. يَراك ...
2- انسان در حال نماز مورد توجّه خاصّ خداوند است . يَراك حين تَقوم
3- سجده مهم ترين ركن نماز است . فى السّاجدين
4- بر خدايى توكّل كنيم كه علاوه بر داشتن عزّت و رحمت ، شنوا و آگاه است و حركت ها و عبادت هاى مارا مى بيند. توكّل على العزيز الرّحيم السّميع العليم
5 در شيوه ى تبليغ ، با سؤ ال كردن زمينه ى توجّه و شنيدن را در مخاطبين زنده كنيم . هل اُنبّئكم
6- روحيّه ها، ظرفيّت ها و لياقت هاى گوناگون ، نزول هاى گوناگونى را به همراه دارد. نَزَل به الرّوح الامين على قلبك تَنزّل على كلّ افّاك اَثيم
7- دريافت كننده ى وحى تنها يك دل است ، دل پاك پيامبر قلبك ، ولى دريافت كننده ى وسوسه هاى شيطانى ، هر دل آلوده اى است . كلّ افّاك
8 بدتر از گناه ، تكرار و عجين شدن آن با خُلق وخوى آدمى است . افّاك اَثيم
9- نشانه ى گناهكار آلوده آن است كه گوش خود را در اختيار هر سخنى مى گذارد. يُلقُونَ السمع
10- دروغ ، سرچشمه ى بسيارى از گناهان و خطرناك تر از آنهاست و لذا قلب دروغ ساز، فرودگاه شيطان مى شود. تَنزّل على كلّ افّاك اَثيم
224 - وَالشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ 
225 - اءَلَمْ تَرَ اءَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ 
226 - وَاءَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لاَ يَفْعَلُونَ 
ترجمه :
(پيامبر اسلام شاعر نيست ، زيرا) شاعران را گمراهان پيروى مى كنند. آيا نديدى كه آنان در هر وادى سرگشته مى روند؟ و مطالبى مى گويند كه به آن عمل نمى كنند؟
227 - إِلا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ وَذَكَرُواْاللّهَ كَثِيراً وَانتَصَرُواْمِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْوَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ اءَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ
ترجمه :
مگر آنان (شاعرانى ) كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده و خدارا بسيار ياد مى كنند، و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفتند (به دفاع از خود) يارى مى طلبند (و با شعر از مظلوميّت خود دفاع مى كنند) و كسانى كه ظالمند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت .
نكته ها : 
O كلمه ى غاوون از غىّ، ضد رشد است ، چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد: قد تَبيّن الرّشد من الغَىّ(74)
O از آنجا كه كفّار قرآن را ساخته ى وهم و خيال ، و پيامبر را شاعر مى دانستند، اين آيات آنان را محكوم مى كند كه طرفداران شعرا، گمراهانند ولى طرفداران پيامبر اسلام گمراه نيستند. شعرا بى هدف وسرگشته اند وبه گفته ى خود عمل نمى كنند، ولى پيامبر اين گونه نيست ، هماهنگى ميان گفتار و رفتار پيامبر اسلام ، نشانه ى آن است كه او شاعر نيست .
O از امام باقر وامام صادق عليهما السلام نقل شده كه به مناسبت آيه ى والشعراء يَتبعهم الغاوون فرمودند: كسانى كه فقه را براى غير دين آموخته باشند، يا عميق نياموخته باشند، هم گمراهند و هم ديگران را گمراه مى كنند و قصّه سرايان نيز مشمول اين سرزنش هستند.(75)
O از اينكه نام شعراى بى هدف در كنار دروغ سازانى كه شياطين بر آنان نازل مى شوند، آمده است ، شايد بتوان ارتباطى ميان شيطان دروغ ساز و شاعر بى هدف هرزه گو كشف نمود.
O به گفته ى روايات : ذكر كثير، تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام ، يعنى سى و چهار مرتبه اللّه اكبر، سى و سه مرتبه الحمداللّه و سى و سه مرتبه سبحان اللّه است .
O در حديث آمده است : ذكر خدا تنها با زبان نيست ، بلكه ياد خداست به هنگام ترك گناه و انجام عبادت . ذكروا اللّه (76)
O در حديث مى خوانيم : سر مبارك امام حسين عليه السلام بالاى نيزه اين آيه را تلاوت فرمود:و سيَعلم الّذين ظلموا... و امام صادق عليه السلام فرمود: مصداق روشن ظلم ، ظلم درحقّ آل محمّد عليهم السلام است .(77)
شعر و شاعران 
O مطالبى درباره ى شعر و شاعران به مناسبت آيات آخر اين سوره بيان مى كنيم :
# از تفسير بيضاوى نقل شده : چون اشعار جاهليّت بيشتر پيرامون خيالات ، توصيف زنان زيبا، معاشقه و افتخارات بيهوده يا بدگويى و تعرّض به ناموس ديگران بوده اين آيات نازل شده است . والشعراء يَتبعهم الغاوُون
# تفاوت ميان حكيم وشاعر آن است كه حكيم ابتدا معانى را در نظر مى گيرد وبعد الفاظ را به كار مى برد، ولى شاعر ابتدا قالب والفاظ را در نظر مى گيرد، سپس معانى را بيان مى كند.(78)
# در روايات ، شعر خوبى كه از حقّ طرفدارى كند، از جهاد با سر نيزه برتر شمرده شده و مورد ستايش قرار گرفته است .(79)
# رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بعضى از بيان ها همچون سحر و بعضى از شعرها حكمت است .(80)
# پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به شاعر متعهّدى به نام حَسّان فرمود: روح القدس با توست .(81)
# پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در يكى از سفرها، حَسّان را فراخواند كه شعر بخواند. او مى خواند و حضرت گوش مى دادند. حضرت دستور دادند در مسجد جايگاه خاصّى براى حَسّان باشد.(82)
# امام صادق عليه السلام به ياران خود مى فرمود: كودكان خود را با شعر عَبدى آشنا كنيد كه او شاعرى خوب و مكتبى است .(83)
# امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس براى حقّانيّت ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند در بهشت خانه اى به او عطا مى كند.(84)
# امام صادق عليه السلام فرمود: خواندن شعر براى روزه دار و كسى كه در حال احرام يا در منطقه حَرَم است ، مكروه مى باشد و نيز خواندن شعر در روز يا شب جمعه كراهت دارد.(85)
# در روايات مى خوانيم : راست ترين شعر در زمان جاهليّت اين بوده است :
الا كلّ شى ء ما خلا اللّه باطل
و كلّ نعيم لا محالة زائل (86)
يعنى بدانيد كه هر چيز، جز خداوند باطل است و هر نعمتى دير يا زود از بين خواهد رفت .
# در روايت آمده است : همين كه آيه ى والشعراء يَتبعهم ... نازل شد گروهى از شاعران مسلمان نگران خود شده ، نزد پيامبر اكرم آمدند. حضرت فرمود: اِنّ المؤ من مجاهد بسيفه و لسانه يعنى مؤ من با شمشير و زبان خود جهاد مى كند.(87)
پيام ها : 
1- جذب مردم مهم نيست ، مهم اين است كه چه افرادى و به چه هدفى جذب شوند. يَتبعهم الغاوون
2- اسلام با هنر مخالف نيست ، با شعر بى هدف مخالف است . فى كلّ وادٍ يهيمون
3- اگر شعر همراه با ايمان و تقوا نباشد، خيالات و احساسات شخصى شاعر و تمايلات مردم ، هر روز شاعر را به يك وادى مى كشاند. فى كلّ واد يهيمون
4- آنچه مورد انتقاد است ، گمراه كردن مردم و سرگرم نمودن آنان به امور مختلف است . يَتبعهم الغاوُون فى كلّ واد يهيمون خواه در زمينه ى شعر باشد يا قصه ، يا فيلم يا عكس يا تئاتر يا طنز و يا سخنرانى ، لكن شعر به خاطر زيبايى و ويژگى هاى خاصّش نافذتر است .
5 آفت هاى شعر چند چيز است : پيروى نااهلان ، يتبعهم الغاوُون ، بى هدفى فى كلّ واد يهيمون و بى عملى . يقولون ما لايفعلون
6- اگر شعر و هنر در كنار ايمان قرار نگيرد، بسترى مناسب و مسيرى هموار براى حركت منحرفان خواهد شد. والشعراء يَتبعهم الغاوُون الاّ الّذين آمنوا
7- يكى از شيوه هاى امر به معروف و نهى از منكر، معرّفى الگوهاى حقّ و باطل است . والشعراء ... الاّ الّذين
8 قرآن از شاعرى كه اهل حرف است نه عمل ، انتقاد كرده است . يقولون ما لايفعلون
9- انصاف را مراعات كنيد. حقّ خوبانِ هر صنف و گروه را ناديده نگيريد. شعر و هنر در دست صالحان ارزش است . الاّ الّذين آمنوا
10- ايمان ، عمل صالح و ياد خدا، هنرمند و شاعر را از انحراف نجات مى دهد. الاّ الّذين آمنوا ...
11- قرآن شعرى را تاءييد مى كند كه از شاعرِ مؤ من و عامل و ذاكر خدا باشد و در مسير تحريك مردم براى دفاع از حقّ به كار گرفته شود. آمنوا و عملوا ... و انتصروا...
12- ايمان بر عمل مقدّم است و اعمال نيز بايد صالح باشد تا كارساز شود. آمنوا و عملوا الصالحات
13- ياد خدا، به زمان و مكان و مقدار، محدود نيست . (در هر زمان ، در هر مكان ، هر چه بيشتر) ذكروا اللّه كثيراً
14- هر كجا خطر لغزش زياد است بايد ياد خدا نيز زياد باشد. ذكروا اللّه كثيراً
15- با هنر وشعر، به مقابله ى ستمگران برويم . وانتصروا من بعد ما ظلموا
16- خداوند در كمين ستمگران است . و سيعلم الّذين ظلموا
الحمدللّه ربّ العالمين

 

fehrest page

back page