تفسير و مفسران (جلد دوم )
آيت الله محمد هادي معرفت
(ره)
- ۴۳ -
ج ) نقش اثباتى ؛
در تفسير ترتيبى مفسر در نقش مخاطبى ساده كه پيش روى استاد زانو
زده است ، تنها مستمع و شنونده است و بدون هيچ پيش فرضى آنچه را قرآن
مى گويد مى شنود؛ قرآن اعطا مى كند و مفسر مى پذيرد؛ اما در تفسير
موضوعى مفسر تنها شنونده نيست ؛ بلكه در نقش يك همسخن و هم بحث با قرآن
سخن مى گويد و با آن محاوره مى كند؛ مفسر از قرآن مى پرسد و قرآن پاسخ
مى دهد. موضوع فرضيه ها را بر قرآن عرضه مى كند و نظر قرآن را درباره
آنها جويا مى شود و پس از پاسخ اوليه ، دوباره آن را مطرح مى كند و
پاسخ ديگر مى طلبد و - به تعبير ديگر - مفسر موضوعى ، قرآن را به
استنطاق مى كشد تا موضوع كاملا روشن شود.
تذكر:
اساسى ترين شرط در تدوين تفسير موضوعى ، تنها به قرآن رجوع كردن
و از ديدگاههاى آن باخبر شدن است .
چنانكه گفتيم ، انگيزه تفسيرنويسى به شيوه موضوعى ، رسيدن به دريافتهاى
قرآنى است كه پاسخگوى نيازهاى جامعه باشد؛ لذا بحث در تفسير موضوعى
كاملا قرآنى است ؛ گرچه احيانا براى تبيين مفاد و شرح مراد كلام الله ،
از عقل و نقل هم استفاده شود؛ ولى نكته مهم و محط نظر در بحث ، تنها
بهره گيرى از قرآن است .
با اين وصف مشاهده مى شود كه برخى ، مباحث اسلامى را كه گاه در آن به
آياتى نيز استناد شده است ، تفسير موضوعى به حساب مى آورند؛ در حالى كه
جنبه فراشمولى دارند و در آنها، تنها نظر قرآن خواسته نشده است ؛
بنابراين بايد چنين مباحثى را از مسائل اسلامى به شمار آورد، نه تفسير
موضوعى كه جنبه اختصاصى دارد.
انواع تفسير موضوعى
تفسير موضوعى به صورتهاى گوناگون ، هميشه مطرح بوده و صاحبنظران
همواره در پى مطرح ساختن مواضيع قرآنى بوده اند و كم و بيش بر حسب
نيازهاى روز در اين راه گام نهاده اند. فقها از پيشگامان انجام تفسير
موضوعى - البته به صورت يك بعدى - هستند؛ كه آيات مربوط به مسائل فقهى
را مورد بحث قرار داده و آيات مربوط به هر يك از ابواب فقه را از سراسر
قرآن كنار هم گذارده ، مورد تاءمل و دقت قرار داده اند؛ و اين شيوه اى
است كه تنها، آيات الاحكام نويسان اماميه انجام داده اند؛ ولى فقهاى
عامه در اينجا نيز - چنانكه اشاره شد - به شيوه سنتى ترتيبى رفتار كرده
اند؛ در طول تاريخ ، كسان فراوانى يافت شده اند كه تنها بخشهايى از
قرآن را مد نظر قرار داده و درباره آنها بحث كرده اند؛ مانند كتب تاريخ
انبيا و قصص قرآنى ، معارف قرآن ، اخلاق در قرآن ، سنن الهى در قرآن ،
آيات علمى قرآن ، اهل بيت در قرآن ، توحيد و شرك در قرآن ، يهود در
قرآن ، زن از ديدگاه قرآن و از اين گونه مباحث تك بعدى از ديدگاه قرآن
فراوان يافت مى شود؛ بويژه در دوران اخير. تمامى اينها خدماتى ارزنده
است كه صاحبنظران و انديشه وران اسلامى ، همواره با انگيزه رهنمودهاى
لازم به جوامع بشرى تقديم كرده اند.
نيز كتابهايى كه در رد مطاعن (شباهت ) بر قرآن ، سؤ ال و جواب درباره
قرآن ، تنزيه الانبياء، متشابهات قرآن ، ناسخ و منسوخ در قرآن ، امثال
قرآن ، سوگندهاى قرآن ، اعراب قرآن ، حل مشكلات ادبى قرآن ، غريب
القرآن (عبارات مشكل قرآن ) و از اين قبيل مباحث مربوط به مسائل درون
قرآن ، همگى جزو تفسير موضوعى - از نوع تك بعدى - محسوب مى شوند.
اولين دسته بندى موضوعى
آيات
اولين دسته بندى موضوعى آيات را همراه با تفسير، مى توان در
موسوعه حديثى كبير ((بحار الانوار))،
تاءليف علامه مجلسى يافت . در آغاز هر باب از ابواب متنوع حديثى ، پيش
از نقل احاديث و بر وفق عنوان مطرح شده در آن باب ، آيات مربوط را خيلى
حساب شده و دقيق و بر حسب نظم سور، همراه با تفسير انتخاب شده از
معتبرترين تفاسير معروف آورده است كه شايد دقيقترين و جامعترين دسته
بندى آيات قرآن باشد كه تا به امروز انجام گرفته است .
علامه مجلسى ، بر حسب عناوين مطرح شده در هر باب ، آيات مربوط را با
نهايت دقت و استيعاب كامل ، از سراسر قرآن گرد آورده و به دنبال آن ،
گزيده ترين تفسيرها را آورده و سپس به نقل روايات پرداخته است و اين
عمل تا پايان كتاب ادامه دارد.
اين دسته بندى آيات كه با ظرافت و دقت انجام گرفته است ، شامل تمامى
آيات مرتبط با مسائل اسلامى مى شود؛ اصول معارف و مبانى شناخت ، مبداء
و معاد، اخلاق و آداب ، تاريخ و سنن اجتماعى و به طور فراگير، همه
مسائل مطرح شده در قرآن يا مستنبط از آن ، با بينشى عميق و چينشى دقيق
دسته بندى شده و تفسير و تبيين گرديده است . چيزى كه بى سابقه بوده و
پس از آن هم با آن دقت و ظرافت نظيرى نيافته است .
تفاسير موضوعى فراگير و
مستقل
تفاسير موضوعى نسبتا جامع و فراگير و در عين حال مستقل ، اخيرا
رايج گشته و دانشمندانى در اين زمينه آثار ارزشمندى ارائه كرده اند؛ از
جمله ، علامه محقق استاد جعفر سبحانى (متولد 1308 ش ) دو اثر نفيس
دارد: ((مفاهيم القرآن ))
كه تا كنون ده مجلد از آن را به زبان عربى به جهان اسلام تقديم كرده و
((منشور جاويد)) به زبان
فارسى در دوازده مجلد.
دانشمند گرامى استاد ناصر مكارم شيرازى (متولد 1305 ش ) پس از پايان
يافتن ((تفسير نمونه )) و
ترجمه آن ((الاءمثل ))،
به استخراج مباحث تفسيرى آن پرداخته است كه ده مجلد به نام
((پيام قرآن )) و دو مجلد
به نام ((اخلاق در قرآن ))
تا كنون به چاپ رسيده است .
عارف حكيم ، استاد عبدالله جوادى آملى (متولد 1312 ش ) جدا از تفسير
عرفانى والاى ((تسنيم ))
مباحثى پيرامون مسائل اسلامى ، اصول معارف و اخلاق مطرح ساخته كه با
عنوان ((تفسير موضوعى ))
در 13 مجلد به چاپ رسيده است . علامه ، استاد محمد تقى مصباح يزدى
(متولد 1313 ش ) تحت عنوان ((معارف قرآنى
)) تا كنون هفت اثر ارزشمند تقديم جامعه اسلامى
نموده است . گزارش كوتاهى از اين پنج اثر را خواهيم آورد.
استاد محمدعلى صابونى از نويسندگان پركار و سختكوش معاصر سورى ، از
قرآن پژوهانى است كه افزون بر مسائل متنوع قرآنى و تفسير، كتابى در 16
مجلد در زمينه تفسير موضوعى دارد كه در آن ، مطابق نياز جامعه و روز،
به تفصيل به مباحث درونى قرآن پرداخته است .
استاد محمد متولى شعراوى ، از مصلحان مصرى معاصر تفسيرى در 29 مجلد
دارد كه بيشتر، جنبه تفسير موضوعى دارد و لذا از آن با نام
((تفسير الشعراوى )) يا
((خواطر الشعراوى )) ياد
مى كند. و گزيده اى از آن كه مجموعه مباحث تفسيرى وى به گونه موضوعى
است در سه مجلد به چاپ رسيده است .
1. مفاهيم القرآن
در ده مجلد و اثر علامه استاد جعفر سبحانى است . دو مجلد نخست
به قلم فاضل محترم جعفر الهادى و بقيه به قلم خود ايشان است . در سال
1400 آغاز شده و همچنان ادامه دارد؛
جلد نخست : بحث درباره توحيد، فطرت ، عالم ذر و براهين اثبات واجب
الجود در قرآن ؛
جلد دوم : در خصوص حكومت اسلامى و ويژگى هاى آن از نظر قرآن ؛
جلد سوم : نبوت ، خاتميت و جهانى بودن رسالت اسلام ؛
جلد چهارم : بحث در خصوص اجر رسالت ، معجزه و شفاعت ؛
جلد پنجم : عصمت ، پاسخ به شباهت و مساءله تنزيه انبيا؛
جلد ششم : بحث درباره شناخت صفات جمال و جلال و تفسير اسماء الله وارد
در قرآن - به ترتيب الفبا؛
جلد هفتم ؛ بشارات انبيا درباره بعثت خاتم الانبيا و سيره پيامبر از
آغاز بعثت تا هجرت و پس از آن - كه شامل غزوات و معاهدات آن حضرت است -
و بحث از جهاد؛ كه جنبه دفاعى دارد، و در پايان به واقعه غدير خم
پرداخته است ؛
جلد هشتم : بحث معاد و پاسخ به سوالات مربوط به عالم برزخ و جسمانى
بودن معاد و تجسم اعمال و اهوال و احوال قيامت ؛
جلد نهم : بحث از مثالها و سوگندهاى قرآن .
جلد دهم : بحث درباره عدل الهى ، مساءله حسن و قبح عقلى ، مساءله امر
بين الامرين و نفى جبر و تفويض ، بحث از مصلحت و مقتضيات نظام حاكم و
نقش بيعت در حكومت اسلامى ، جايگاه اهل بيت از نظر قرآن و نقش آنان در
تفسير؛ و در پايان ، بحث كوتاهى از تفسير و مراحل تطور و الوان و انحاء
آن در طول تاريخ و مساءله نفى تحريف .
2. منشور جاويد
اثر علامه استاد سبحانى ؛ نخستين تفسير موضوعى به زبان فارسى
است . مولف ، در سال 1401 ق / 1359 ش تاءليفشان را آغاز كرده و تاكنون
دوازده جلد از آن به چاپ رسيده است .
جلد نخست : شامل 24 اصل : 1 - يكتا پرستى ، 2 - نيكى به والدين ، 3 -
فرزند كشى در جاهليت و عصر فضا، 4 - مبارزه با فساد اخلاقى ، 5 -
احترام به انسان ، 6 - حمايت از يتيم ، 7 - ابعاد قسط و عدل ، 8 -
تكليف در حدود قدرت ، 9 - عدالت در گفتار، 10 - وفاى به عهد، 11 -
ابزار شناخت ، 12 - امكان شناخت ، 13 - اسراف و تبذير، 14 - حجاب تعصب
، 15 - جايگاه زبان از ديدگاه قرآن ، 16 - شكر و سپاس ، 17 - آزمايشهاى
الهى ، 18 - از خود بيگانگى ، 19 - داستانهاى قرآن ، 20 - قلب و فؤ اد
در قرآن ، 21 - ضرورت تشكيل جامعه ، 22 - بعد جهانى جامعه ، 23 - نظام
مندى جامعه ، 24 - سنن الهى در جامعه ؛
جلد دوم : مساءله توحيد و ابعاد آن ؛ و خداشناسى و براهين ده گانه آن :
برهان فطرت ، برهان حدوث ، برهان امكان ، برهان حركت ، برهان نظم ،
برهان محاسبه و احتمالات ، برهان موازنه و اعتدال ، برهان راهيابى
جاندارها، برهان هماهنگى پديده ها، برهان صديقين ؛
جلد سوم : بحث از جهاد، هجرت ، حق و باطل ، هدايت و ضلال ، تفسير و
تاءويل ، محكم و متشابه و عدالت صحابه از ديدگاه تاريخ ؛
جلد چهارم : بحث گسترده در خصوص نفاق و انسان و نيز بحث از اراده و
اختيار؛
جلد پنجم : عصمت و تنزيه انبيا؛
جلد ششم : شناخت پيامبر و امام از ديدگاه قرآن ؛ و بخشى از سيره پيامبر
اسلام ؛
جلد هفتم : ادامه سيره پيامبر و نگاهى به غزوات آن حضرت ؛
جلد هشتم : بحث از توبه ، شفاعت ، احباط و تكفير و مساءله آگاهى اولياى
الهى از غيب ؛
جلد نهم : در باب معاد و ابعاد آن و تجسم اعمال ؛
جلد دهم : ضرورت بعثت انبيا و سنت الهى در اين باره ؛
جلد يازدهم : قصص انبيا؛ آن گونه كه در قرآن آمده است ؛
جلد دوازدهم : ادامه بحثهاى قبل تا بحث از حضرت مسيح ؛
3. پيام قرآن
گروه هفت نفره اى - كه نام آنان در مقدمه ذكر شده - زير نظر
علامه استاد مكارم شيرازى ، مباحث مطرح شده در ((تفسير
نمونه )) را استخراج كرده و با نظم و ترتيبى
طبيعى ، آن را به صورت تفسير موضوعى درآورده اند. در سال 1408 ق / 1366
ش آغاز شده و در ده مجلد و دو جلد الحاقى - در اخلاق - تدوين شده است .
جلد نخست : شامل امكان شناخت و ابزار و موانع آن ؛
جلد دوم : خداجويى و انگيزه هاى آن و برهان نظم - در 21 نشانه - در
طبيعت ؛
جلد سوم : طرق معرفة الله و براهين پنجگانه بر اثبات واجب الوجود و
ابعاد مساءله توحيد؛
جلد چهارم : بحث از صفات جمال و جلال ؛
جلد پنجم ؛ بحث از معاد و دلايل امكان و براهين اثبات آن ؛ و بحث از
معاد جسمانى و رد شبهات بر آن ؛
جلد ششم : بحث از نشانه هاى قيامت و عرصات آن و بهشت و دوزخ و مساءله
خلود؛
جلد هفتم : نبوت عامه و مساءله عصمت و تنزيه انبيا و طرق شناخت
پيامبران ؛
جلد هشتم : نبوت خاصه و عوامل نفوذ و پيشرفت اسلام ؛
جلد نهم : امامت و ولايت و بررسى دلايل آن و استناد به چهار آيه كه
مستقيما و 23 آيه كه غير مستقيم بر آن دلالت دارند؛
جلد دهم : نظام حكومت در اسلام ، در پهنه تاريخ .
دو جلد الحاقى ؛ جلد اول : مبانى اخلاق در قرآن و جلد دوم : اخلاق
پسنديده و ناپسند در قرآن .
4. معارف قرآن
استاد مصباح يزدى با توجه به اينكه برخى محتواى دين را به سه
بخش (عقايد، اخلاق و احكام ) تقسيم كرده اند با نظرى دقيقتر آن را به
ده بخش تقسيم نموده و از ديدگاه قرآن كه منبع اصيل دين است مورد
بررسى و بحث قرار داده است :
1. خداشناسى كه شامل شناخت خدا و توحيد و صفات و كليات افعال الهى است
؛
2. جهان شناسى : شامل مباحث آفرينش ، پديده هاى زمينى ، جهان غيب و
مساءله خلق و تدبير؛
3. انسان شناسى : آفرينش انسان ، ويژگى هاى روحى ، كرامت و مسؤ وليت
انسانى ، زندگى و سنن الهى در حيات فردى و اجتماعى و بالاخره معاد و
سرنوشت نهايى
4. راه شناسى : انواع علم حضورى و حصولى و الهام و وحى ، مساله نبوت و
ضرورت بعثت انبيا و هدف آن ؛ اعجاز، عصمت و سرانجام مساءله امامت ؛
5. راهنماشناسى : تاريخ انبيا و روش پيامبر اسلام در تبليغ ؛
6. قرآن شناسى : مباحث پيرامون شناخت قرآن در ابعاد مختلف آن ؛
7. اخلاق يا انسان سازى قرآن (رفتار پاك )؛
8. برنامه هاى عبادى قرآن : عبادات و توفيق روابط با خدا؛
9. احكام فردى قرآن معاملات و انواع رفتارهاى حلال و حرام ؛
10. احكام اجتماعى قرآن : انتظامات و روابط داخلى و بين المللى .
5. تفسير موضوعى حكيم
جوادى آملى
اين تفسير كه با گرايشى كاملا عرفانى نگارش يافته ، سبك تفسيرى
آن بر مبناى تفسير قرآن به قرآن است و در عين حال ، براى تتميم و تكميل
هر بحث از روايات معصومين (عليهم السلام ) نيز استفاده شده است .
مباحث كتاب از حيث جامعيت مطالب ، ظرافت و عمق و نيز ترتيب منطقى مباحث
در سطح مناسبى است ؛ با آنكه مباحث كتاب از ثقل ويژه اى در محتوا
برخوردار است ، از نظم قلم و نگارش تا حدود زيادى سعى شده تا با زبانى
روان و رسا بيان شود تا علاوه بر فضلا و طلاب حوزه ، فرهنگيان و
دانشگاهيان نيز بتوانند بيشترين بهره مندى را از آن داشته باشند.
اين تفسير، سرشار از معارف اسلامى ، به شيوه عارفان حقيقى است كه با
عمق نگرى و جامعيت نسبتا كاملى تقرير و تنظيم گرديده و در موقع تحقيق و
تنظيم ، با مراجعه به استاد براى رفع شبهات و ابهامات ، مطالب ارزنده
اى بر آن اضافه شده كه غالبا در پايان هر بحث با واژه هاى
((گفتنى است )) و
((تذكر)) آمده است و با
اين عمل ، هرگونه خلل محتمل رفع و تدارك شده است و به صورت تكميل يافته
ارائه گرديده است كه از اين جهت قابل توجه است .
استاد جوادى آملى با ارتباط مداوم علمى با قرآن ، تعليم و تدريس اين
مباحث را از ديرباز در مراكز علمى و دينى - اعم از حوزه هاى علمى و
دانشگاهى - آغاز كرده كه يكى از جلوه هاى بارز آن ، پخش از سيماى
جمهورى اسلامى ايران ، به عنوان تفسير موضوعى قرآن است كه از سالهاى 61
- 1360 شمسى آغاز شده و تا كنون ادامه دارد.(1334)
فهرست اجمالى مطالب اين
كتاب :
جلد نخست : شناخت قرآن و نزول سه گانه آن ، مساءله اعجاز، رسالت
قرآن ، جاودانگى و خاتميت آن ، تحريف ناپذيرى قرآن و فهم قرآن بحث شده
است ؛
جلد دوم : مبداء و معاد، وحى و راههاى جهان بينى ، دلائل توحيد،
معيارهاى اخلاق ، هدف آفرينش و نبوت و عصمت ؛
جلد سوم : وحى و رسالت ، خرد و دانش ، حيات و ممات از نظر قرآن ؛
جلد چهارم : وحى و تفكر، علم و عمل ، معاش و معاد و برخى از مشاهدات
قيامت ؛
جلد پنجم : بحث پيرامون فطرت ، گرايشهاى صادق و كاذب از ديدگاه قرآن و
راههاى تزكيه نفس ؛
جلد ششم : نبوت عامه و سيره انبيا: آدم ، ادريس ، نوح ، هود، صالح و
ابراهيم ؛
جلد هفتم ؛ ادامه سيره انبيا: لوط، اسحاق ، يعقوب ، يوسف ، ايوب ، شعيب
، موسى ، خضر، لقمان ، الياس ، داوود، سليمان ، يونس ، زكريا، مريم ،
يحيى و عيسى (عليهم السلام )؛
جلد هشتم : سيره حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در دو بخش :
معارف توحيدى ، وحى و نبوت و رسالت ؛
جلد نهم : ادامه مباحث نبوت ، معاد و نصايح و مواعظ؛
جلد دهم : مبادى اخلاق در قرآن ، مقامات عارفان در نگاه ابن سينا،
گزارشى از ((رسالة الطير))
فريدالدين عطار؛
جلد يازدهم : مراحل اخلاق در قرآن ، راههاى رسيدن به كمال انقطاع و
پايان ناپذيرى وحدت شهود؛
جلد دوازدهم : فطرت در قرآن ، فطرى بودن بينش و گرايش به خدا و دين و
اخلاق ؛ و عوامل موانع شكوفايى فطرت در انسان ؛
جلد سيزدهم : معرفت شناسى در قرآن ، اركان و مبانى شناخت ، ميزان منطقى
شناخت عقلى ، شناخت شهودى و موانع شناخت .
جايگاه ابن عربى در اين تفسير؛ چيزى كه در اين تفسير، جلب توجه مى كند
محوريّت ديدگاههاى ابن عربى است كه به عنوان اساس و پايه رهنمودهاى
عرفانى شناخته شده است .
در سيره ديدگاههاى ابن عربى است كه به عنوان اساس و پايه رهنمودهاى
عرفانى شناخته شده است .
در سيره حضرت هود (عليه السلام ) پيرامون آيه
ما
من دابة الا هو آخذ بناصيتها ان ربى على صراط مستقيم
(1335) چنين مى نويسد: ((عارف
نامدار ابن عربى چنين فرموده اند كه آيه ، دليل جبرى هاست ؛ زيرا ظاهرش
آن است كه زمام هر جنبنده اى (اعم از انسان و غيره ) به دست خدا است
و هيچ موجودى هيچ كارى را خارج از زمامدارى و تحريك و رهبرى خدا نمى
كند...
ليكن بعد از توجه به اصول و مبانى عرفان كه شيخ اكبر از بزرگترين
بنيانگذاران آن است ، معلوم مى شود كه منظور ايشان همانا توحيد افعالى
است نه جبر مصطلح اساعره ...
البته با تدبر بيشتر در نوشتار تفسيرى اين بزرگ پرچمدار عرفان در ذيل
آيه مزبور، معارف عميق و مطالب فراوانى استفاده مى شود كه آنچه اشاره
شد گوشه اى از آن ميدان فسيح و شمه اى از آن بيان فصيح و توشه اى از آن
خرمن انبوه و مخزن مملو است )).(1336)
در جاى جاى كتاب ، از وى با عظمت و فخامت ياد مى كند(1337)
و او را اءسوه اهل تحقيق و عرفان عميق به شمار مى آورد. مى گويد:
((عرفانى كه ابن عربى ارائه كرد، با آنچه قبل
بود و يا بعد آمد قابل قياس نيست ؛ زيرا وحدت شخصى حقيقت وجود، با
بَنان و بَيان اين عارف نامور و سالك و منادى معرفت در بيابان حيرت و
هاتف ((تعالوا)) در وادى
كثرت و امام انسجام در جماعت متشتتان . به عارفان و نيز به حكيمان
متاءله رسيده و او در اين باب ، بى نظير است )).(1338)
درباره حديث معروف ((شيبتنى سورة هود))،
هم از حكيم سبزوارى و هم از علامه طباطبائى ، شرح و بيانى نقل مى كند؛
آنگاه از صاحب ((فتوحات ))
مطلبى مى آورد و در پى آن مى گويد: ((سخن مرحوم
سبزوارى از يك ديد حق است و سخن علامه طباطبائى از ديدى ديگر؛ و گفتار
بلند صاحب فتوحات همانند ساير گفتارهاى نغز اين عارف نامدار از جهت
ديگر حق است )).(1339)
پيرامون آيه ((ورفعناه مكانا عليا))(1340)
مى گويد: ((عارف نامدار جناب ابن عربى بر اين
باور است كه ادريس (عليه السلام ) هنوز زنده است و در آسمان چهارم به
سر مى برد)).(1341)
درباره آيه
انها
ان تك مثقال حبة من خردل
(1342) ضمير را به خصلت و صفت بر مى گرداند؛
آنگاه مى گويد: ((ولى عارف گرانقدر جناب ابن
عربى ، در تفسير (ج 3، ص 365) و در فصوص (فص لقمانى ) ضمير را به حبه
رزق برگردانده و آيه را راجع به تاءمين رزق جنبنده ها دانسته ، از
معناى معروف آن منصرف شده اند)).(1343)
درباره واژه مسيح و تفسير آن ، از ابن عربى چنين نقل مى كند:
((آنچه از تفسير عارف نامدار ابن عربى برمى آيد
اين است كه مسيح ، يعنى كسى كه زمين محيط زيست خود را بپيمايد و اطراف
آن را سياحت و گذر و نظر كند تا آثار پروردگار خود را ببيند)).(1344)
و در جاهاى ديگر: او را عارف نامور(1345)
و جناب شيخ اكبر(1346)
مى خواند و از تفسير منسوب به وى به عنوان ((تفسير
گرانسنگ شيخ اكبر ابن عربى ))(1347)
و جز آن ، فراوان ياد مى كند.
از سخنان استاد آملى بر مى آيد كه تفسير منسوب به ابن عربى را تفسير وى
مى داند و با قاطعيت بدو نسبت مى دهد.
6. معارف قرآنى
عنوان تفسيرى موضوعى است كه در آن ، نگارنده - طى جلسات تفسيرى
- درباره مسائل مهم مطرح شده در قرآن بحث نموده است . اين مباحث ،
بيشتر در جلسات تفسيرى ماه مبارك رمضان ، در جمع طلاب مطرح گرديد و از
سال 1416 آغاز شده و تا كنون ادامه دارد.
آنچه تاكنون به صورت منظم آماده شده ، عبارت است از:
دفتر اول : مساءله توحيد در چهار بُعد اساسى : توحيد در ذات ، توحيد در
صفات ، توحيد در افعال و توحيد در عبادت .
در توحيد ذات ، در دو محور احديت و فرديت بحث شده است . در توحيد صفات
، از صفات جمال و جلال (صفات ثبوتيه و صفات سلبيه )، فرق ميان آنها، و
عينيت صفات جمال با ذات مقدس حق ، صفت اراده - كه آيا چنانكه پيشينيان
مى گفته اند صفت ذات است يا چنانكه دانشمندان كنونى قائلند صفت فعل است
- حقيقت علم ، علم قديم و علم حادث و مساءله بدا مورد بحث قرار گرفته
است .
در توحيد افعالى ، از جبر و تفويض و امر بين الامرين ، مساءله اذن ،
نقش پروردگار در افعال اختيارى انسان ، حديث مشيت ، خالق آفات و
شرور، قضا و قدر، سعادت و شقاوت ، انسان از ديدگاه قرآن و نقش او در
سرنوشت خويش ، بحث شده است .
دفتر دوم : پيمان عالم ذر، تجسم اعمال ، تجسم اخلاق ، عالم برزخ ، قالب
مثالى ، مساءله رجعت ، تناسخ ارواح و معاد جسمانى ؛
دفتر سوم : مبانى اخلاق در قرآن ، جايگاه اخلاق و آفات و موانع ؛
دفتر چهارم : مبانى اقتصاد سالم از ديدگاه قرآن و مسائل اقتصادى مطرح
شده در قرآن ؛
دفتر پنجم : مساءله ولايت و رهبرى از ديدگاه قرآن ، جايگاه بيعت ، اصل
مشورت ، جايگاه مردم ، مساءله آزادى و ديگر مسائل مربوط به نظام حكومت
اسلامى ؛
دفتر ششم : مساءله عصمت و تنزيه انبيا، تنزيه ساحت قدس خاتم الانبياء،
مساءله سهو النبى و جز آن ؛
دفتر هفتم : تفسير آيات ولايت : مجموعه آياتى كه بر امت ولايت كبراى
ائمه اطهار دلالت دارند.
اين دفترها، در حال آماده شدن براى طبع و نشر است ؛ ان شاء الله تعالى
.
تفاسير لُغَوى
تفسير لغوى را مى توان جزو تفسير موضوعى به حساب آورد؛ زيرا
تنها به تفسير و تبيين واژه هاى مشكل قرآن پرداخته و ((تفسير
غريب القرآن )) نام گرفته است .
((غريب )) در اينجا، به
معناى ناآشناى مطلق نيست تا به فصاحت قرآن خلل وارد كند بلكه - همان
گونه كه در جاى خود بيان كرديم -(1348)
شامل واژه هايى است كه در برخى قبايل سرشناس رايج و شناخته شده بوده و
احيانا در ديگر قبايل ، ناآشنا مى نموده است ؛ وگرنه ، خود واژه - چه
از لحاظ رواج استعمال و چه از نظر رسا بودن مفهوم - در آن محدوده ،
مشكلى نداشته است .
قرآن بر آن بوده تا از واژه هاى فصيح و متداول در ميان عرب اصيل ، از
هر قبيله بهره گيرد(1349)
و با اين روش حكيمانه ، وحدت زبانى فراگيرى فراهم آورده است . البته در
ابتدا براى قبايلى از عرب كه به چنين واژه هايى از قبايل ديگر، ناآشنا
بودند، مشكل فهم برخى عبارات قرآن پيش مى آمد؛ از جمله ، فهم معناى
((اءبا)) - به معناى علف
- بر كسانى مانند ابوبكر و عمر مشكل آمد؛(1350)
چون در ميان قبيله قريش ، اين واژه بدين مفهوم متداول نبود؛ و اين ، بر
قرآن عيب نيست ؛ بلكه نشانه كمال آن است و احاطه آن را مى رساند.
كتابهاى ((تفسير غريب القرآن ))
براى اين به وجود آمده اند تا اين گونه واژه ها را بر همگان رسا و آشنا
كنند.
از اين رو، هر واژه كه در قرآن ، با نام ((غريب
)) خوانده مى شود، غريب است كه در سايه كاربرد
قرآن ، الفت يافته ، و ناماءنوسى است كه ماءنوس گرديده است . غريبى
نيست كه ركيك و ناهمگون باشد و موجب اخلال در فصاحت قرآن گردد.
در بحث اعجاز بيانى قرآن ، به طور جامع از اين موضوع سخن گفتيم .
نويسندگان توانمند در زمينه ((تفسير غريب القرآن
)) بسيارند كه از روز نخست به اين بُعد تفسيرى
قرآن همت گماشته اند؛ از جمله :
1. ابان بن تغلب ابو سعيد بكرى جريرى (متوفاى 141) از بزرگان تابعان و
از ياران امام محمد بن على الباقر (عليه السلام )؛ او در تفسير غريب
القرآن كتابى دارد كه در آن ، براى روشن شدن مفهوم واژه ها، از شعر
جاهلى كمك شايان گرفته است و با تكيه بر جمله مشهور ((الشعر
ديوان العرب ؛(1351)
شعر، فرهنگنامه عرب است )) كار خود را بر همين
اساس مكين ، استوار كرده است .
2. محمد بن سائب كلبى كوفى ، نسب شناس معروف و از اصحاب امامان
بزرگوار، باقر و صادق (عليهما السلام ) است ؛ ابن خلكان مى گويد:
((او صاحب تفسير و علم نسب است و در اين دو رشته
سمت پيشوايى دارد. وى در سال 146 درگذشت )).(1352)
|