تفسير مجمع البيان جلد ۲

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۲۴ -


/ سوره بقره / آيه هاى 223 - 221

221. وَلاتَنْكِحُواالْمُشْرِكاتِ حَتّى يُؤْمِنَّ وَ لَاَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ اَعْجَبَتْكُمْ وَلاتُنْكِحُواالْمُشْرِكينَ حَتّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ اَعْجَبَكُمْ اُولئِكَ يَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوا اِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِاِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ للنّاس ِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.

222. وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيض ِ قُلْ هُوَ اَذىً فَاعْتَزِلُواالنِّساءَ فِى الْمَحيض ِ وَلاتَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ فَاِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ اَمَرَكُمُ اللَّهُ اِنَ اللَّهَ يُحِبُ التَّوّابينَ وَ يُحِبُ الْمُتَطَهِّرينَ.

223. نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ اَ نّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِاَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُواللَّهَ وَاعْلَمُوا اَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِالْمُؤْمِنينَ.

ترجمه

221. و [شما اى ايمان آوردگان!] زنان مشرك را به همسرى نگيريد، مگر آنكه ايمان بياورند؛ و بى ترديد كنيزى باايمان، از زنى شرك گرا، هرچند [ثروت و زيبايى او] شما را به شگفت آورد، بهتر است؛ و به مردان مشرك، زن [باايمان ندهيد] مگر آنكه ايمان بياورند؛ و براستى برده اى باايمان، از مردى شرك گرا، اگرچه [ثروت و قدرتش ] شما را به حيرت آورد، بهتر است. آنان شما را به آتش [سوزان دوزخ ] فرا مى خوانند و خدا به فرمان خود، به بهشت [پرطراوت و زيبا] و آمرزش دعوت مى كند، و آيات خود را براى مردم [بروشنى ] بيان مى كند؛ باشد كه [به خود آيند و ]پند گيرند.

222. و از تو [اى پيامبر!] درموردِ [آميزش در حال ] حيض مى پرسند. [در پاسخ آنان، ]بگو: «اين [كارى ] زيانبار است. بنابراين، از [آميزش با] زنان درحال حيض خوددارى كنيد و [با اين انديشه،] به آنان نزديك نشويد تا پاك [و پاكيزه ] شوند؛ و هنگامى كه پاك شدند، از آنجا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان بياميزيد. بى گمان خدا توبه كاران را دوست دارد و پاكى جويان را [نيز] دوست مى دارد.»

223. زنانتان كشتزار [و جايگاه بذرافشانى ] شمايند؛ بنابراين، هرگاه كه خواستيد، به كشتزار خويشتن درآييد و [با آوردن فرزندان و پرورش شايسته آنان، توشه اى ] براى [آخرت ] خود پيش فرستيد؛ و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه [فرداى رستاخيز] او را ديدار خواهيد كرد. و [تو اى پيامبر!] ايمان آوردگان را [به نعمتهاى بهشت پرطراوت و زيباى خدا ]نويد ده.

نگرشى بر واژه ها

«لاتنكحوا»: ريشه اين واژه، در اصل به معناى «آميزش» است؛ امّا بدان دليل كه در عقد و ازدواج بكار رفته است، امروز آن را به همين مفهوم مى گيرند؛ بنابراين، واژه «لاتنكحوا» يعنى ازدواج و نكاح نكنيد.

«اَمَه»: كنيز.

«محيض»: عادت شدن بانوان. اين واژه با واژه «حيض» هم معناست.

«فاعتزلوا»: كناره گيريد. اين واژه از «اعتزال» برگرفته شده است.

«يطهرن»: پاك شوند. اين واژه از «طهر» برگرفته شده كه متّضاد «آلودگى» است.

شأن نزول

در شأن نزول نخستين آيه اين بحث - آيه 221 - نقل كرده اند كه:

پيامبر گرامى(ص)، مرد شجاع و پرتوانى به نام «مرثد» را به سوى مكّه گسيل داشت تا گروهى از مردم باايمان را كه تحت فشار شرك گرايان آنجا قرار داشتند، با تدبيرى نجات دهد و با خود به مدينه - مهد آزادى و ايمان - برساند.

«مرثد» درحين اجراى مأموريت خود، با زن زيبارويى كه در روزگار پيش از اسلام با او آشنا بود، برخورد كرد. آن زن او را نزد خود فراخواند؛ امّا او بخاطر ايمان به خدا، دعوت گناه آلود وى را رد كرد.

آن زن از مرثد خواست تا با وى ازدواج كند و مرثد پاسخ داد كه در اين مورد بايد از پيامبر (ص) اجازه بگيرد و مقرّرات اسلام را راجع به پيوند با زنان مشرك جويا شود. و هنگامى كه پرسش خود را براى پيشواى نور مطرح كرد؛ اين آيه فرود آمد.

در شأن نزول دوميّن آيه اين بحث - آيه 222 - آورده اند كه:

پيش از ظهور اسلام و بعثت پيامبر (ص)، درمورد زنان و چگونگى برخورد با آنان در دوران عادت ماهانه، خرافات بسيارى وجود داشت و افراط و تفريطهاى زشتى در جريان بود:

دو گروه يهود و نصارا كه مدّعى رهبرى دينى بودند، ديدگاههاى بسيار ناسازگارى در اين باره با هم داشتند؛ و مشركان نيز دو دسته بودند: دسته اى تحت تأثير يهود و دسته اى ديگر پيرو راه و رسم كليسا.

نصارا بر اين پندار بودند كه ميان دوران صحّت و سلامت زن و روزهاى حيض او هيچ فرقى نيست و از اين رو آميزش را در اين ايّام نيز روا مى شمردند؛ امّا دربرابر اينان، گروهى از يهود و شرك گرايان قرار داشتند، كه در دوران حيض زنان، هرگونه معاشرت و غذاخوردن و نشست و برخاست با آنان را نيز جايز نمى دانستند. پس، از پيامبر گرامى (ص) پرسيدند كه حق چيست؟ و اين آيه در پاسخ به پرسش آنان فرود آمد.

پاره اى نيز گفته اند كه گروهى به محضر پيامبر (ص) شرفياب شدند و از آميزش غيرعادى در روزهاى عادت زنان پرسيدند كه اين آيه فرود آمد.

لكن به اعتقاد ما، روايت اوّل درست است.

در شأن نزول سوّمين آيه اين بحث - آيه 223 - گفته اند:

يهود براثر تحريف تورات و دستكارى در كتاب آسمانى خويش، در بسيارى از مسائل ازجمله درمورد زن و حقوق و شخصيت او و چگونگى برخورد با او به انحراف افتاده و خرافات زيادى را در بين خود رايج كرده بودند. اين پندارهاى خرافى و پوچ آنان درباره زنان و چگونگى آميزش با آنان، در عصر نزول قرآن، همچنان در ميان مشركان شايع بود؛ تا با فرود اين آيه شريفه، خرافات آنان رد و آميزش با زنان به صورتهاى مختلف، جايز اعلام شد.

تفسير

قرآن مجيد، پس از ترسيم چگونگى رعايت حقوق كودكان بى سرپرست و پدر ازدست داده و هشدار از پايمال ساختن حقوق آنان، اينك در اين آيات، به پاره اى از مسائل خانواده اشاره مى كند.

«ولاتنكحواالمشركات حتّى يؤمنّ»

و زنان مشرك را به همسرى برنگزينيد، مگر آنكه ايمان بياورند

به اعتقاد ما، مفهوم اين آيه شريفه روشن و عبارت است از حرمت ازدواج با زنان غير مسلمان. امّا مفسّران در اين مورد، نظرهاى متفاوتى دارند:

1. عدّه اى معتقدند كه واژه «مشرك»، تنها شرك گرايان را شامل مى شود، نه اهل كتاب را؛ چرا كه اين دو گروه در قرآن شريف، هركدام جداگانه ذكر شده اند؛ براى نمونه: «لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ وَالْمُشْرِكينَ...»(395) و «ما يَوَدُّالَّذينَ كَفَرُوا مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ وَلَاالْمُشْرِكينَ...»(396).

و با اين بيان، حرمت ازدواج با زنان شرك گرا، ربطى به زنان اهل كتاب ندارد.

2. امّا جمعى بر اين عقيده اند كه واژه «مشرك»، اهل كتاب را نيز دربر مى گيرد؛ چرا كه آنان نيز با انكار رسالت پيامبر(ص) و معجزات و كتاب او، درواقع به خدا شرك ورزيده اند.

3. و پاره اى از مفسّران مى گويند: درست است كه اين آيه شريفه آنان را هم شامل مى شود، امّا آيه ديگرى از قرآن شريف، اين حكم كلّى حرمت را نسخ مى كند و اهل كتاب را از اين فرمان خارج مى سازد. مضمون آن آيه چنين است: «... وَالْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ اُوتُواالْكِتابَ...»(397) (...ازدواج با زنان پارسا و پاكدامن اهل كتاب بر شما جايز شد...).

به هرحال، گروهى از مفسّران برآنند كه اين حكم كلّى حرمت ازدواج، ويژه شرك گرايان و غير زنان اهل كتاب است؛ امّا ما بر اين عقيده ايم كه ظاهر آيه شريفه، نشانگر حرمت پيوند خانوادگى با تمامى زنان غيرمسلمان است و هيچگونه تخصيص و يا نسخى نيز بر اين دستور وارد نشده است.

«ولامةٌ مؤمنةٌ خيرٌ من مشركةٍ ولو اعجبتكم»

و براستى كه كنيزى باايمان و تقواپيشه و آگاه، از زنى آزاد از قيد بردگى امّا شرك گرا، هرچند زيبايى و ثروت او شما را شگفت زده سازد، بهتر و بالاتر است

از اين جمله از آيه شريفه برمى آيد كه ازدواج با كنيزان رواست، گرچه انسان داراى امكانات باشد؛ و آيه شريفه اى كه مى فرمايد: «پس هر كه از شما بخاطر تنگناى اقتصادى و اجتماعى نتوانست با زنان پاكدامن آزاد ازدواج كند، مى تواند با كنيزان عفيف و پاكدامن پيمان زندگى مشترك بندد»(398)، در مقام تحريم ازدواج صاحبان امكانات با كنيزان نيست و برآن نيست كه شرط ازدواج با آنان، تنگدستى و فقر است.

«ولاتنكحواالمشركين حتّى يؤمنوا و لعبدٌ مؤمنٌ خيرٌ من مشركٍ ولو اعجبكم»

و به مردان شرك گرا زن ندهيد، مگر آنكه ايمان آورند؛ و براستى كه برده اى تهيدست امّا برخوردار از ايمان و ارزشهاى معنوى و انسانى، از مرد آزاد از قيد بردگى امّا در اسارت شرك و كفر - گرچه ثروت و جمال و ارزشهاى مادّى او شما را به حيرت وادارد - بهتر است.

اين جمله از آيه شريفه نيز بسان صدر آيه، بيانگر حكم كلّى و عمومى است و همه مردان مشرك و كافر را شامل مى شود، خواه اهل كتاب باشند يا نه.

«اولئك يدعون الى النّار»

اينان شما را به سوى آتش فرا مى خوانند

منظور از آتش، شرك و ارتجاع است كه سرانجام انسان را طعمه آتش مى سازد؛ و نيز بيانگر دليل اين حكم؛ چرا كه بطور طبيعى، مردان هستند كه به جهاتى زنان و فرزندانشان را به راه و رسم خود مى كشانند؛ و از اين رو، ازدواج زن مسلمان با مرد شرك گرا ناروا است.

«واللّه يدعوا الى الجنّة والمغفرة باذنه»

و خداست كه به خواست و فرمان خود، شما را به بهشت [پرطراوت و زيبا] و آمرزش [خود] فرا مى خواند، و از شما مى خواهد كه باايمان و عمل و رعايت مقرّرات او در همه ميدانهاى زندگى فردى، خانوادگى و اجتماعى، بهشت و نعمتهاى او را از آن خود سازيد.

واژه «اذن» در آيه به مفهوم فرمان و يا اعلام است.

«و يبيّن آياته للنّاس لعلّهم يتذكّرون»

و آيات حياتبخش خود را براى مردم بروشنى بيان مى كند؛ باشد كه به خود آيند و پند گيرند

منظور از آيات در اينجا، مقرّرات خداست؛ و آنچه را روا و شايسته و حلال و نيز آنچه را كه ضدّارزش و حرام است، روشن مى سازد.

«ويسئلونك عن المحيض»

و از تو [اى پيامبر!] درمورد آميزش با زنان درحاليكه حيض و در عادت ماهانه هستند، مى پرسند

بعضى از مفسّران، پرسشگر اين سؤال را مردى به نام «ابوالدّحداح» معرّفى كرده اند.

«قل هو اذىً فاعتزلواالنّساء فى المحيض»

بگو: اين كارى زيانبار است؛ پس، از آميزش با زنان در ايّام حيض بپرهيزيد

عدّه اى از مفسّران، واژه «اذىً» را به معناى «آلودگى جسمى و كثيفى و نجسّى» گرفته اند؛ جمعى آن را به «خون» و پاره اى به «رنج و آزارى كه زنان در اين حال مى كشند» معنا كرده اند؛ و گروهى نيز مى گويند: منظور اين است كه نزديكى با آنان در اين حال زيانبار است، كه به اعتقاد ما، اين نهى و هشدار، تنها آميزش با آنان را بصورت عادى شامل مى شود و آن را تحريم مى كند.

«ولاتقربوهنّ حتّى يطهرن»

و با اين انديشه به آنان نزديك نشويد، تا پاك و پاكيزه شوند

واژه «يطهرن» به دو صورت با تشديد و بدون تشديد قرائت شده است. در صورت نخست، معناى اين جمله از آيه شريفه اين مى شود كه: «تا غسل كنند»؛ و در حالت دوّم، مفهوم آن چنين است كه «تا روزهاى عادت آنان پايان پذيرد و خون قطع شود». كه به نظر ما، ديدگاه نخست درست است.

«فاذا تطهّرن فاتوهنّ من حيث امركم اللّه»

پس هنگامى كه پاك شدند [و غسل كردند، يا وضو ساختند و بدن خود را شستند]، از آنجا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان بياميزيد

منظور از اين فرمان، جواز است، نه وجوب؛ درست نظير آن آيه شريفه كه مى فرمايد: «... وَ اِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا...»(399) (...و آنگاه كه از احرام خارج شديد، صيد كنيد...)، كه منظور مجازبودن صيد و شكار است، نه واجب بودن آن.

در تفسير «من حيث امركم اللّه»، ميان مفسّران بحث هست:

1. بعضى معتقدند منظور اين است كه از همان طريقى كه مشهور و عادى است.

2. و برخى مى گويند منظور اين است كه در حال پاكى، نه عادت.

3. پاره اى را نيز اعتقاد بر آن است كه از راه ازدواج، نه گناه.

4. دسته اى گفته اند: در شرايطى كه براى آنان هم رواست، نه غير آن؛ مثلاً در روزى كه روزه اند يا در حال اعتكاف يا در جامه احرام، نباشد.

5. و جمعى ديگر گفته اند: منظور بيان جواز از راه غيرعادى است؛ وگرنه مى فرمود: «فى حيث امركم اللّه».

به اعتقاد ما، معناى نخست با ظاهر آيه سازگارتر مى نمايد.

«انّ اللّه يحبّ التّوّابين و يحبّ المتطهّرين»

بيقين خدا توبه كاران را دوست دارد و پاكى جويان را نيز دوست مى دارد

منظور از «متطهّرين» به اعتقاد ما و بسيارى از مفسّران، پاكى جويانى هستند كه با طهارت و شستشو و با استفاده از آب پاك و تميز، خويشتن را پاك مى كنند؛ امّا سعيدبن جبير» مى گويد: مقصود از اين واژه، «پاكيزگان از گناه» است؛ و برخى نيز معتقدند كه توّابين و متطهّرين يعنى توبه كنندگان از گناهان بزرگ و پاكان از گناهان كوچك.

از آيه شريفه چنين برمى آيد كه در ايّام عادت ماهانه زنان بايد از نزديك شدن به آنان براى آميزش پرهيز كرد؛ و اين حرمت تا هنگام پاك شدن آنان ادامه دارد.

«نساؤكم حرثٌ لكم»

زنانتان كشتزار شمايند

در اين آيه شريفه نيز سخن از زنان است؛ امّا روى سخن از پيامبر (ص) به مردم باايمان برمى گردد.

در تفسير اين جمله - كه جمله نخست اين آيه شريفه است - نظرهايى چند ارائه شده است:

1. عدّه اى از مفسّران مى گويند: منظور اين است كه زنان كشتزار شمايند و نسل شما با آنان ادامه مى يابد.

2. گروهى ديگر برآنند كه مقصود اين است كه زنان شما صاحبان كشت و باغبان و حافظ حيثيت شمايند؛ از طريق آنان، نسل شما تداوم مى يابد و شما در كنار آنان آرام مى گيريد.

3. پاره اى نيز گفته اند: منظور اين است كه زنان بسان كشت براى شمايند.

«فأتوا حرثكم انّى شئتم»

پس هرگاه كه خواستيد يا هرگونه كه خواستيد، به كشتزار خويش درآييد

دسته اى، ازجمله «مالك»، با استدلال بر اين آيه شريفه مى گويند: آميزش با زن در دوره عادت ماهانه از راه غيرعادى رواست. امّا بسيارى اين مطلب را نپذيرفته اند؛ چرا كه قرآن شريف از زنان به «حرث» (كشتزار) تعبير مى كند، بنابراين، آميزش بايد از راه بارورى آنان صورت گيرد.

«و قدّموا لأنفسكم»

و براى خويشتن زاد و توشه اى بفرستيد

منظور اين است كه با رعايت مقرّراتى كه به آنها موظّف شده ايد و نيز با دورى جستن از گناهان و لغزشهايى كه از آنها هشدار داده شده ايد، زاد و توشه شايسته اى براى خود فراهم آوريد و از پيش بفرستيد.

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، ديدگاههاى متفاوتى مطرح است:

1. بعضى معتقدند كه مفهوم اين جمله، درخواست فرزند شايسته كردار است كه براى انسان ذخيره دنيا و آخرت است؛ همانگونه كه پيامبر گرامى (ص) فرمود:

«اذا مات الانسان انقطع عمله الّا من ثلاث: صدقة جاريه، و علم ينتفع به، و ولدٌ صالح يدعو له.»

هنگامى كه انسان از دنيا مى رود، برنامه عمل او تمام مى شود، مگر در سه مورد: صدقه جاريه يا آثار خير و شايسته اى كه به يادگار گذاشته باشد؛ آثار گرانبهاى علمى و فرهنگى كه از او برجاى مانده باشد و از آن بهره بردارى شود؛ و فرزند شايسته كردارى كه از او باقى مانده باشد و با رفتار و اعمال نيك خود براى او آمرزش بخواهد.

2. برخى گفته اند: منظور اين است كه فرزند خردسالى از او بميرد و باعث نجات او شود.

3. جمعى مى گويند: مقصود آن است كه به هنگام آميزش «بسم اللّه» بگويد.

4. دسته اى را اعتقاد بر آن است كه در آن هنگام دعا بخواند. اين ديدگاه را روايتى از پيامبر گرامى (ص) تأييد مى كند كه فرمود: هنگامى كه فردى خواست با همسر خويش بياميزد، اين دعا را بخواند:

«بسم اللّه، اللّهم جنبّنى الشّيطان و جنبّ الشّيطان مارزقتنا.»

به نام خدا! بار خدايا! شيطان را از من دورساز، و نيز شيطان و وسوسه آن را از فرزندى كه روزى ما مى سازى، دور كن.

5. گروهى نيز بر اين عقيده اند كه منظور اين است كه زنان پاك و پاكدامن را به همسرى برگزيند تا فرزندانى شايسته به او ارزانى كند.

«واتّقوااللّه واعلموا انّكم ملاقوه و بشّرالمؤمنين»

و پرواى خدا را پيشه سازيد، و بدانيد كه در روز رستاخيز، [پاداش و كيفر درخور] او را خواهيد ديد؛ و [تو اى پيامبر! ]مردم باايمان را به بهشت و نعمتهاى خدا نويد ده

مقصود از «ملاقوه» (ديدار خدا) اين است كه پاداش شكوهمند او را درصورتيكه بنده اى شايسته كردار بوديد، خواهيد ديد، نه خود او را؛ چرا كه واژه «لقاء» به معناى «يافتن» است، مثلاً وقتى گفته مى شود: «لقى جهده»، يعنى «ثمره تلاش خود را يافت». افزون بر اين، هيچكس و هيچ گروهى نمى گويد: خدا ديدنى است و همه او را خواهند ديد.