تفسير مجمع البيان جلد ۲

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۲۳ -


/ سوره بقره / آيه هاى 220 - 219

219. يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما اِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاس ِ وَ اِثْمُهُما اَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ماذايُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ.

220. فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ اِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ اِنْ تُخالِطُوهُمْ فَاِخْوانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شاءَاللَّهُ لَاَعْنَتَكُمْ اِنَ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ.

ترجمه

219. [اى پيامبر!] از تو درباره شراب و قمار مى پرسند. بگو: «در اين دو گناهى است بزرگ، و [دركنار اين ره آورد ويرانگر اخلاقى و اجتماعى و انسانى، ]سودهايى [اندك نيز] براى [برخى از ]مردم [به دنبال دارد]؛ امّا [هشدار كه ]گناهشان از سودشان بيشتر است.» و از تو مى پرسند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: «افزون [بر هزينه زندگى خويش ]را.» [آرى؛] خدا آيات [و مقرّرات خود] را اينگونه برايتان بيان مى كند؛ باشد كه بينديشيد...

220. درباره اين جهان و سراى بازپسين. و از تو [اى پيامبر!] درباره يتيمان مى پرسند. بگو: «[سازندگى و] اصلاحى كه به سود آنان باشد، بهتر [از بيگانگى و دورى جستن از آنان ] است؛ و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد [و با آنان بطور برابر و بسان برادر شريك شويد و حقوق و منافع آنان را پاس داريد، كارى شايسته انجام داده ايد؛ چرا كه ] آنان برادران [عقيدتى و انسانى ] شمايند؛ و خدا تباهگر [دارايى آنان ] را از سروسامان دهنده [زندگى آنان ] باز مى شناسد؛ و چنانچه مى خواست، شما را به تنگنا مى افكند؛ [امّا چنين نخواست؛ زيرا ]خداوند براستى پيروزمند و فرزانه است.

نگرشى بر واژه ها

«خمر» در اصل به معناى «پوشش و پوشاندن است، و به آنچه انسان يا پديده ديگر را مى پوشاند - همانند درخت - نيز «خمر» گفته مى شود؛ به همين جهت هم است كه به مقنعه زنان «خمار» مى گويند؛ زيرا سروگردن را مى پوشاند.

«ميسر»: قمار.

«عفو»: فزونى و زيادى.

«تخالطوهم» از «مخالطه» گرفته شده است، به معناى «آميختن به گونه اى كه جدايى بين آنها ممكن نباشد؛ بسان مخلوطشدن سركه با آب».

«اعنتكم»: شما را به تنگنا و زحمت مى افكند. اين واژه از ريشه «اعنات» به معناى «به رنج و سختى افكندن» گرفته شده است.

شأن نزول

در شأن نزول و داستان فرود نخستين آيه شريفه اين بحث - آيه 219 - آورده اند كه:

گروهى از ياران پيامبر(ص) پس از آگاهى از اسلام و قرآن شريف، به محضر آن حضرت شرفياب شدند و گفتند: اى پيامبر خدا! نظرتان را درمورد شراب و قمار كه دو آفت خرد و انديشه و ثروت و امكانات انسانهايند، بيان فرماييد. و در اين هنگام بود كه فرشته وحى فرود آمد و اين آيه شريفه را در پاسخ به آنان، بر قلب پاك پيامبر پاكى و قداست نازل كرد.

تفسير

در اين آيات شريفه نيز روى سخن با پيامبر گرامى (ص) است و در آنها به ترسيم احكام و مقرّرات ادامه مى دهد.

«يسئلونك عن الخمر والميسر»

از تو [اى پيامبر!] درباره شراب و قمار مى پرسند

واژه «خمر» درمورد شراب و هر مست كننده ديگرى كه تباهى خرد و عقل را درپى داشته باشد، بكار مى رود؛ و هرچيزى كه زياد آن انسان را مست كند، اندك آن نيز ناروا و حرام است. اين نكته از روايات خاندان وحى و رسالت بخوبى دريافت مى شود؛ و مذهب شافعى نيز به آن معتقد است.

واژه «ميسر» به معناى «قمار» است و همه انواع و اقسام آن را دربر مى گيرد؛ تا آنجا كه بازى كودكان با گردو را نيز به نوعى قمار معنا كرده اند.

«قل فيهما اثمٌ كبيرٌ و منافع للنّاس»

بگو: در آن گناهى بزرگ است؛ امّا بهره هاى اندكى نيز براى گروهى از مردم دارد؛ براى نمونه، گروهى با خريد و فروش شراب، پولى به جيب مى زنند و دسته اى نگونبخت با خوردن آن به مستى و طرب و غفلت مى غلطند؛ و در قمار نيز گاه كسى بدون تلاش و كوشش به ثروتى بادآورده مى رسد...

«واثمهما اكبر من نفعهما»

و گناه آنها از سودشان بيشتر است

در دريافت حكم شراب و قمار از اين آيه شريفه، بحث هست:

1. عدّه اى معتقدند كه اين آيه از دو زاويه، بر حرمت شراب و قمار نظر دارد:

الف - نخست اينكه ضرر آن دو از سودشان بيشتر است؛ و روشن است كه وقتى ضرر چيزى بيش از سود آن بود، خرد سالم بر حرمت آن حكم مى كند.

ب - ديگر اينكه در شراب و قمار، گناه هست و در آيه ديگرى از قرآن گناه تحريم مى شود: «قُلْ اِنَّما حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مَنْها وَ مابَطَنَ وَالْاِثْمَ...»(389) ([اى پيامبر!] بگو: پروردگارم زشتيها را چه آشكار باشند و چه نهان و نيز گناه را تحريم فرموده است).

افزون بر اين، برخى از دانشمندان واژه شناس مى گويند: «خمر» در لغت به معناى «اثم» نيز آمده است؛ چنانكه شاعر عرب مى گويد:

شربت الاثم حتّى ضل عقلى

كذلك الاثم يضع بالعقول

بعلاوه، قرآن «اثم» را به «كبير» وصف مى كند كه منظور گناه بزرگ است.

2. به اعتقاد گروهى ديگر، اين آيه شريفه درپى تحريم قمار و شراب نيست؛ بلكه تفسير آن اين است كه گناه آن دو بعد از تحريم، از سودشان بيشتر است.

3. سعيدبن جبير - مفسّر بزرگ شيعه - مى فرمايد: اين آيه شريفه درمورد شراب و قمار قبل از تحريم آنها صحبت مى كند و منظور اين است كه گناه آن دو پيش از آنكه تحريم شوند، از سودشان بيشتر بود.

4. و پاره اى نيز گفته اند: از اين آيه، حرمت شراب و قمار دريافت نمى شود؛ بلكه حرمت آنها از آيه ديگرى استنباط مى شود كه مى فرمايد: «... اِنَّمَاالْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْاَنْصابُ وَالْاَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ...»(390) (براستى كه شراب و قمار و بت پرستى و تيرهاى شرطبندى - كه در جاهليت رسم بود - از اعمال شيطان است؛ پس، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد).

«ويسئلونك ماذا ينفقون قل العفو»

و از تو [اى پيامبر!] مى پرسند كه چه چيز انفاق كنند؟ بگو: افزون [بر هزينه زندگى خويش ] را

مفسّران، پرسش كننده اين جمله از آيه شريفه را «عمربن جموح» كه مردى كهنسال و ثروتمند بود، معرّفى كرده اند و گفته اند منظورش از سؤال اين بود كه براى جهاد در راه خدا چه چيزى انفاق كند. دسته اى نيز بر اين عقيده اند كه پرسش او عموميت داشت و او بطور كلّى مى پرسيد چه چيز بايد در راه خدا انفاق كرد؛ كالا يا قيمت و بهاى آن را؟

اى پيامبر! در پاسخ او بگو: افزون بر هزينه زندگى خويش را، كالا يا پول آن را.

درمورد واژه «عفو» در آيه شريفه، ديدگاهها متفاوت است:

1. جمعى برآنند كه منظور از آن، افزون بر هزينه زندگى است.

2. و گروهى ضمن نقل روايتى از امام صادق(ع) بر اين عقيده اند كه آنچه افزون بر يك زندگى ميانه باشد.

3. بعضى مى گويند: افزون بر هزينه سالانه؛ و در اين مورد روايتى نيز از پنجمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه مى فرمايد: اين آيه با نزول آيه زكات نسخ شد.

4. و برخى نيز گفته اند: منظور بخشى از دارايى است كه از قسمتهاى ديگر آن پاك و پاكيزه تر است.

«كذلك يبيّن اللّه لكم الآيات لعلّكم تتفكّرون فى الدّنيا و الآخرة»

خداوند آيات و مقرّرات خود را اينگونه براى شما بيان مى كند؛ باشد كه بينديشيد درباره اين جهان و سراى آخرت

منظور از آيات در اينجا، همان دليلها و برهانهاست كه هم حرمت شراب و قمار را بيان مى كند و هم اندازه و چگونگى انفاق و نوع آن را. برخى نيز برآنند كه منظور از اين واژه، همه قرآن و مقرّرات الهى است؛ و مقصود از انديشه در دنيا و آخرت نيز اين است كه در پرتو تدبّر و انديشه دريابيد كه دنيا سراى گرفتاريها و مشكلات، و ذلّت و مرگ است؛ امّا آخرت جايگاه جاودانگى و پاداش است؛ ازاين رو، در دنيا، پارسايى و زهد و پروا و ايمان پيشه سازيد. پاره اى نيز مى گويند منظور اين است كه: خدا درمورد شراب و قمار و نيز دنيا و آخرت مقرّرات خود را بروشنى بيان مى كند؛ باشد كه بينديشيد.

«ويسئلونك عن اليتامى قل اصلاحٌ لهم خيرٌ»

و از تو درباره يتيمان مى پرسند. بگو: اصلاحى كه به سودشان باشد، بهتر است

از ابن عبّاس نقل كرده اند كه پس از فرود آيه شريفه «وَلاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ...» (391) كه سخت هشداردهنده بود، مردم باايمان از پيامبر (ص) درمورد چگونگى رفتار با يتيمان و دارايى آنان سؤال كردند؛ همچنين بعد از نزول آيه مباركه «اِنَ الَّذينَ يَأْكُلُونَ اَمْوالَ الْيَتامى ظُلْمَاً...»(392)، كسانى كه يتيمى نزدشان مى زيست، از بيم هشدار قرآن، آب و غذاى او را از آب و خوراك خويش و خانواده خود جدا كردند و در رنج و گرفتارى بسيارى افتادند؛ از اين رو، به حضور پيامبر (ص) شرفياب شدند تا تكليف خود را در اين باره بدانند؛ و درست در اين شرايط بود كه اين آيه شريفه بر قلب پاك رسول اكرم (ص) فرود آمد.

«و ان تخالطوهم فاخوانكم»

و اگر زندگى و دارايى خويشتن را با اموال و زندگى آنان به هم آميزيد و عادلانه و دوستانه و خيرخواهانه با آنان كار و زندگى كنيد، كارتان شايسته است؛ چرا كه آنان برادران شما هستند؛ و شما مى توانيد دربرابر هر كارى كه به سود آنان و داراييشان انجام داديد، مزدى عادلانه براى خود درنظر بگيريد.

و بدينسان، آيه شريفه روشنگرى فرمود كه اگر هدف، سودرسانى به يتيمان و تدبير خداپسندانه امور و دارايى آنان باشد، نه تنها اشكالى ندارد كه شراكت با آنان در سود حاصل و گرفتن مزد عادلانه از آنان نيز در اينصورت رواست؛ و اين واقعيت، افزون بر قرآن در روايات هم آمده است.

«واللّه يعلم المفسد من المصلح»

و خداوند، تباهگر [مال و جان يتيمان ] را از اصلاحگر [و دلسوز نيك ] باز مى شناسد

و اين هشدارى است كه مبادا كسانى در معاشرت و شراكت با آنان، در انديشه شيطانى بردن مال و حقوق آنان و تباه ساختن زندگيشان باشند.

«ولوشاءاللّه لأعنتكم انّ اللّه عزيزٌ حكيمٌ»

و اگر خدا مى خواست، شما را به رنج و تنگنا مى افكند؛ امّا چنين نخواست. براستى كه خدا پيروزمند و فرزانه است

منظور اين است كه اگر خدا مى خواست، شما را به كارهاى پرزحمت موظّف مى ساخت و شما را در مضيقه قرار مى داد؛ امّا چنين نكرد.

از اين آيه شريفه همچنين بى اساس بودن پندار جبرگرايان روشن مى شود؛ زيرا مى فرمايد: اگر خدا مى خواست، بر شما سخت مى گرفت و كارش هم درست و نيكو بود، امّا بر بندگان لطف كرد و آسايش آنان را خواست. با اين بيان، چگونه مى توان پذيرفت كه خدا بندگانش را به كارى موظّف مى سازد كه از توان آنان فراتر است؟! و آنان را به انجام دادن امورى وامى دارد و يا از انجام دادن امورى بازمى دارد كه تمامى آنها را خود انجام مى دهد و اينان محكوم و مجبورند و قدرت انتخاب ندارند؟!

اگر چنين باشد، كدام تنگنا از اين شكننده تر است، و مفهوم اين آيه در آنصورت چه بود؟

همچنين به بيان «بلخى»، اين آيه مباركه پوچ بودن پندار كسانى را آشكار مى كند كه مى گويند: «خدا نمى تواند ستم كند»؛ چه، آيه نشان مى دهد كه او مى تواند سخت گيرد و مقرّرات دست وپاگيرى فرو فرستد و همه را به رنج افكند، امّا چنين نمى كند، زيرا او پيروزمند و فرزانه است و آنچه حكمت و مصلحت او مقرّر دارد، نازل مى كند و قدرتى نمى تواند او را از آنچه اراده فرموده است، باز دارد. او در تدبير جهان هستى، براساس حكمت و فرزانگى خود عمل مى كند و مانعى در اين راه براى او وجود ندارد.

پرتوى از آيات

1. از شاهكارهاى قرآن شريف و پيشوايان نور (ع)، واقع نگرى و ظرافت و انصاف در نقد و راه حلها است. از اين زاويه است كه وقتى از پيامبر (ص) مى پرسند: «نظر شما درمورد شراب و قمار چيست؟» با واقع بينى شگرف و پرهيز از تعصّب، حقايقى را راجع به آن دو مى فرمايد كه بشر امروزى پس از قرنها، آنهم با دادن قربانيها و گرفتن تجربه هاى تلخ، به همان پاسخ رسيده و اينك دريافته است كه براستى در شراب و قمار گناهانى سهمگين، جناياتى وحشتناك و رنجها و دردها و تباهيهاى بسيار است، امّا منافع اندكى نيز دارد كه به جيب راهزنان ارزشهاى انسانى مى رود.

امروز دانشمندان با صراحت به اين واقعيت اعتراف دارند كه نوشابه هاى مست كننده، تباهگر زندگى و نسل انسانند؛ فاسدكننده اخلاق و ارزشهاى اخلاقى هستند؛ ازبين برنده تمدّن و پيوندهاى اجتماع و خانواده هايند؛ زايل كننده خرد و هوش و انديشه اند؛ نابود كننده اقتصاد و صنعت جامعه اند؛ و ضربه هايى جبران ناپذير بر پيكر خانواده بشرى فرود مى آورند؛ و اين يعنى: «...قل فيهما اثمٌ كبيرٌ و منافع للنّاس...»

2. قرآن كريم در ادامه آيه نخست اين بحث - آيه 219 - درس انسان دوستى و مردم خواهى مى دهد؛ چرا كه مى فرمايد: هان اى ثروتمندان! و صاحبان امكانات! افزون بر هزينه زندگى خويش، هرچه داريد - از ثروت و كالا، پول و زر و زيور، دانش و صنعت، مهارت و ابتكار، و... - براى خدا و در راه او به ديگران انفاق كنيد و تنها در انديشه خود نباشيد...

3. و در دنباله آيه، بشريّت را به خردورزى و انديشيدن فرامى خواند؛ تفكّر در كران تا كران هستى، در گذشته و آينده و حال و سرنوشت خويش، و در همه چيز و همه كس و همه حقايق و مقرّرات و آيات و قوانين آسمانى. و اين انديشيدن در جهان و آخرت، در روايات نيز توصيه شده است؛ ازجمله:

«من تفكّر ابصر.»

هرآنكه بينديشد، بينا و آگاه زندگى خواهد كرد.

«فكرة ساعة خير من عبادة سنة.»

يك ساعت انديشيدن و آنگاه تصميم گرفتن، بهتر از يك سال عبادت است.

«مَنْ فكر قبل العمل كثر صوابه.»

هركه پيش از عمل بينديشد، ثواب و پاداشش فزونى مى يابد.

«لاعبادة كالتّفكّر فى صنعةاللّه عزّ و جلّ.»

هيچ پرستش و عبادتى، بسان انديشيدن در شاهكار آفرينش پروردگار نيست.

«كان اكثر عبادة ابى ذرالتّفكّر والاعتبار.»

«بيشترين عبادت ابوذر، فكركردن و پندآموختن بود.

«ليست العبادة كثرةالصّيام والصّلوة و انّماالعبادة كثرةالتّفكّر فى امراللّه.» (393)

فزونى عبادت خدا را در روزه دارى و نماز نجوييد؛ بلكه عبادت پرپاداش، درگرو تفكّر در آفرينش و هدفدارى و كارهاى خداست.

تا بدينوسيله به خود آييد و راه يابيد.(394)