تفسير مجمع البيان جلد ۲

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۲ -


/ سوره بقره/ آيه هاى 185 - 183

183. يا اَيُّهَاالَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.

184. اَيّامَاً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضَاً اَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَيّامٍ اُخَرَ وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرَاً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ اَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

185. شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدَىً لِلنّاس ِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضَاً اَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَيّامٍ اُخَرَ يُريدُاللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُواالْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوااللَّهَ عَلى ماهَديكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

ترجمه

183. هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده است؛ همانسان كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند،] نوشته شده بود؛ باشد كه پروا پيشه سازيد.

184. [اين روزه،] روزهايى چند، [بر شما مقرّر شده است؛] امّا هر كس از شما بيمار [و] يا در سفر باشد، [بايد افطار كند و] شمارى از روزهاى ديگر [را روزه گيرد؛] و كسانى [همچون بيماران و سالخوردگان ] كه [روزه براى آنان ] طاقت فرساست، بايد [براى هر روز] فديه اى بدهند، كه [آن ] خوراك دادن به بينوايى است؛ و هر كه كار نيكى را به دلخواه خود انجام دهد، براى او بهتر است؛ و روزه گرفتن [گرچه مشكل باشد،] براى شما بهتر است، اگر [اثرات سازنده آن را] بدانيد.

185. ماه رمضان [همان ماه پربركتى ] است كه در آن قرآن [شريف ]- بعنوان راهنمايى براى مردم و [دربردارنده ] نشانه هايى روشن از هدايت، و [ميزان سنجش و] جداسازى حق از باطل - فرو فرستاده شده است. پس هر كس از شما اين ماه را دريابد، بايد آن را روزه بدارد؛ و هر كه [در آن ماه ] بيمار يا در سفر باشد، [بايد افطار كند و آنگاه ] شمارى از روزهاى ديگر را [روزه بگيرد]. خدا براى شما آسانى مى خواهد و دشوارى [و رنج ]برايتان نمى خواهد؛ و [اين دستور روزه دارى ] براى آن است كه [كار بر شما آسان شود و ]شمار [آن روزها] را كامل سازيد و خدا را به پاس آنكه شما را راه نموده است، به بزرگى [و شكوه ] بستاييد؛ و باشد كه [او را به پاس ارزانى داشتن اين نعمتهاى گران ] سپاس گزاريد.

نگرشى بر واژه ها

«صوم» در فرهنگ عرب به معناى امساك و خوددارى است؛ به همين جهت واژه «صمت» را كه به مفهوم سكوت و خوددارى از گفتار است، به «روزه سكوت» معنا كرده اند. امّا در اصطلاح دين، روزه عبارت است از پرهيز از ده چيز در زمان معيّن كه به آنها مفطرات روزه مى گويند.

«سفر» در اصل به معناى آشكارشدن است؛ و از آنجا كه در مسافرت، گوشه هايى از آداب و اخلاق مردم براى انسان روشن مى شود، به آن سفر مى گويند.

«عدّه»: شمرده شده.

«يطيقونه» از مادّه «طوق» به معناى نهايت توانايى است؛ امّا در آيه شريفه، با توجّه به ضمير آخر آن كه به روزه برمى گردد، به اين مفهوم است كه انسان براى بجاآوردن فريضه روزه، نهايت توانايى خويش را بكار برد و سخت به زحمت افتد.

«شهر» به معناى «ماه» و جمع آن «شهور» و «اشهر» است. مفهوم اين واژه در اصل «آشكارشدن است» و بدان جهت كه هر يك از ماههاى قمرى با ظهور هلال پديدار مى شود، به آن شهر يا ماه مى گويند.

«رمضان» در اصل از واژه «رمضى» به معناى شدّت تابش خورشيد بر ريگها گرفته شده است؛ امّا در اينكه چرا به اين ماه «رمضان» مى گويند، ديدگاهها متفاوت است:

1. عادت امّت عرب اين بود كه اسامى زمانها و مكانها را با توجّه به ويژگيهاى آن برمى گزيد؛ و چون ايّام «روزه» مصادف با تابستان و شدّت تابش خورشيد بر ريگها بود، به «رمضان» نامگذارى شد.

2. برخى برآنند كه «رمضان»، يكى از نامهاى الهى است و از آنجا كه ماه روزه، بسيار پرشرافت و پرفضيلت است، به اين نام خوانده شده است.

3. و بعضى ديگر معتقدند كه ماه روزه را بدان جهت ماه رمضان گفته اند كه روزه دارى اين ماه، گناهان را مى سوزاند؛ و «رمضى» به معناى سوزاندن است.

«قرآن» در اصل به معناى جمع، و واژه هاى «قرائت » و «قارى» مترادف است؛ چرا كه جمع حروف و كلمات را قرآن گويند.

«فرقان»: ميزان سنجش حقّ و باطل و جداسازنده آن.

«يسر»: آسانى و سهولت.

«عسر»: سختى و مشقّت.

«لتكملوا»: براى اين است كه كامل كنيد.

تفسير

ماه سازندگى و برازندگى

قرآن، پس از ترسيم چند دستور سازنده اخلاقى و حقوقى كه در آيات گذشته ذكر آنها رفت، در اين آيات به تشريح يكى از سازنده ترين برنامه هاى عبادى - يعنى روزه - مى پردازد.

«يا ايّهاالّذين آمنوا»

هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد!

منظور از اين جمله اين است كه هان اى كسانى كه به اصول و فروع و مقرّرات دين ايمان آورده، آنها را پذيرفته و بر آنها گواهى داده ايد!

از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه فرمود:

«لذّة ما فى النّداء ازال تعب العبادة والعناء.»

لذّت روحى و معنوى خطاب و نداى خدا به انسان چنان است كه آثار رنج و خستگى عبادت و سختى عمل به كارهاى شايسته را از وجود انسان آگاه و باايمان مى زدايد.

يكى از مفسّران درمورد اينگونه نداهاى قرآن مى گويد: هر كجا كه آفريدگار انسان، مؤمنان را بدينصورت مخاطب ساخت، ازپى آن برنامه سازنده اى را مقرّر كرد و يا بر آن بود كه بندگانش را از گناه و نافرمانى هشدار دهد.

«كتب عليكم الصّيام»

روزه بر شما مقرّر شده است

در اينجا اين پرسش مطرح مى شود كه چرا بااينكه روزه بر همگان واجب است، خداوند تنها مردم باايمان را مخاطب مى سازد؟

در پاسخ به اين پرسش مفسّران گفته اند: به دو جهت: نخست اينكه تنها آنان هستند كه فرمان خدا را به جان مى خرند و روزه مى گيرند؛ ديگر اينكه عبادت و كارهاى شايسته فقط از انسان باايمان پذيرفته مى شود، نه از شرك گرايان.

«كما كتب على الّذين من قبلكم»

همچنانكه بر امم قبل از شما واجب شده بود

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، نظرهايى چند ارائه شده است:

1. عدّه اى گفته اند: همانگونه كه روزه بر امّتهاى پيشين مقرّر شده بود، بر ما نيز واجب شده است. برمبناى اين نظر، اين جمله از آيه شريفه، مقرّرشدن اصل روزه را بيان مى كند، نه خصوصيات و شمار روزهاى روزه ما و آنان را.

2. گروهى ديگر گفته اند: منظور اين است كه همانطور كه روزه بر ما فرض شد، بر پيروان عيسى (ع) نيز نوشته شده بود؛ امّا هنگامى كه ماه رمضان با گرماى تابستان و سرماى زمستان مصادف شد، آنان وقت روزه را تغيير دادند و فصل ملايم بهار را براى آن درنظر گرفتند و بر شمار روزهاى آن و ويژگيهاى ديگرش افزودند.

3. پاره اى نيز گفته اند: وقت روزه در آغاز، از بخشى از شب تا بخشى از شب بعد بود؛ كه با نسخ شدن آن، ماه رمضان با همين خصوصياتى كه مى شناسيم، مقرّر شد.

منظور از تركيب «من قبلكم»، نصارا يا همه اهل كتاب است.

«لعلّكم تتّقون»

شايد كه پروا پيشه سازيد

جمعى در تفسير اين جمله از آيه شريفه، گفته اند كه: به كمك برنامه انسانساز روزه، از گناهان دورى جوييد؛ و دسته اى ديگر گفته اند: منظور اين است كه با روزه گرفتن، در صف پرواپيشگان قرار گيريد؛ چرا كه روزه، مؤثّرترين برنامه اى است كه انسان را از گناه و زشتى بازمى دارد، همانگونه كه از پيامبر (ص) نقل كرده اند كه: امّت من با روزه گرفتن، بر هوا و هوس خويش چيره مى شوند و به سراغ كارهاى ناروا نمى روند. و از ششمين امام نور (ع) روايت كرده اند كه درمورد فلسفه روزه فرمود:

«انّما فرض الصّيام ليستوى به الغنى و الفقير و ذلك لِاَنَ الغنى لم يكن ليجد مسّ الجوع فيرحم الفقير ...»(334)

روزه به اين دليل واجب شد كه ميان ثروتمند و نيازمند برابرى برقرار شود؛ و اين بخاطر آن است كه ثروتمند و بى نياز طعم گرسنگى را بچشد و حقوق محرومان را رعايت كند؛ چرا كه ثروتمندان هر آنچه را بخواهند، برايشان فراهم است.

آرى؛ خداوند مى خواهد بين بندگانش مساوات برقرار شود و طعم گرسنگى را به ثروتمندان بچشاند تا آنان به محرومان و گرسنگان بينديشند.

«ايّاماً معدوداتٍ»

در آيه قبل، روزه و وجوب آن و مهمترين اثر سازنده اش كه سرچشمه تقوا و پاكى و درستى است، ترسيم شد؛ و اينك در اين آيه، برخى مقرّرات آن، بروشنى بيان مى شود.

در ابتداى اين آيه شريفه خاطرنشان مى شود كه روزه دارى طاقت فرسا و سنگين نيست و مدّتى طولانى براى آن درنظر گرفته نشده، بلكه روزهايى چند و مشخّص برايش مقرّر شده است.

بعضى معتقدند كه ممكن است اين جمله از آيه شريفه به كم بودن آن هم اشاره داشته باشد، مانند: «دراهم معدودة».

درباره واژه «ايّام» و معناى آن دو نظر ارائه شده است:

1. به اعتقاد عدّه اى از مفسّران، منظور اين است كه روزه از هر ماه چند روز بيشتر نيست. گروهى نيز مى گويند از هر ماه سه يا چهار روز روزه، كه به نظر برخى واجب بوده و به عقيده برخى ديگر مستحب، همه اينها هر چه بوده، نسخ شده است.

2. امّا بيشتر مفسّران مى گويند: منظور از واژه «ايّام مشخّص و معلوم» همان ماه مبارك رمضان است كه در آيه پيش، خداوند وجوب روزه را در آن بيان فرمود، و اينك در اين آيه روشن مى سازد كه در اين ماه، روزه در روزهاى معلومى مقرّر شده است و بايد در همان ماه مشخّص و روزهاى مقرّر روزه گرفت؛ و آنگاه در آيه بعد بصراحت اعلام مى دارد كه هان اى مردم! روزه مقرّر كه در روزهايى معلوم بايد آن را بگيريد، در ماه مبارك رمضان است؛ بنابراين آن ماه را روزه بداريد.

بنظر مى رسد ديدگاه دوّم همچنانكه برخى نيز تصريح كرده اند، بهتر باشد؛ و ديدگاه نخست و اعتقاد بر نسخ، سست است و دليلى بر آن نداريم.

«فمن كان منكم مريضاً او على سفرٍ فعدّةٌ من ايّامٍ اُخر»

امّا هر كس از شما كه بيمار و يا در سفر است، بايد شمارى از روزهاى ديگر را [روزه بگيرد]

در اين جمله از آيه شريفه، «اوعلى سفرٍ» ظرف است و بظاهر بر واژه «مريضاً» كه اسم است، عطف شده؛ و اين از نظرگاه ادبى صحيح نيست؛ چرا كه عطف ظرف بر اسم درست نيست؛ از اين رو بايد آن را در تقدير به «مسافر» كه اسم است، تبديل كرد. در اينصورت معناى آيه همان مى شود كه ذكر آن رفت.

اين جمله از آيه شريفه، بيان مى كند كه روزه انسان مسافر و بيمار درست نيست؛ از اين رو، بايد افطار كند؛ چرا كه خداوند به مجرّد اينكه انسان مسافر يا بيمار شد، قضاى آن را واجب مى سازد؛ و درحقيقت، روزهاى ديگر جانشين آن روزهاى بيمارى و مسافرت مى شود.

بعضى از دانشمندان مى گويند تقدير آيه شريفه بدينصورت است: «فمن كان منكم مريضاً او على سفرٍ فافطر ...» (امّا هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد و روزه خود را افطار كرده باشد، قضاى روزه بر او لازم است). امّا به اعتقاد ما اين تقدير درست نيست؛ چرا كه از سويى با ظاهر آيه هماهنگ است، و از دگرسو با ديدگاه گروهى از صحابه كه گفته اند واجب است درسفر، روزه افطار شود، و از همه مهمتر با روايات رسيده از پيشوايان نور (ع) همخوانى ندارد؛ بعنوان نمونه:

1. از پيامبرگرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«الصّائم فى السّفر كالمفطر فى الحضر.»

كسى كه در سفر روزه بگيرد، بسان كسى است كه در وطن خويش آن را افطار كرده است.

2. از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه:

«الصّائم فى السّفر فى شهر رمضان كالمفطر فيه فى الحضر.»

كسى كه در ماه مبارك رمضان در مسافرت روزه بگيرد، همانند كسى است كه روزه اش را در وطن خود افطار كرده است.

3. ونيز از آن پيشواى فرزانه آورده اند كه:

«لواَنّ رجلاً مات صائماً فى السّفر لما صليتُ عليه.»

اگر كسى در مسافرت روزه بگيرد و روزه دار از دنيا برود، من بر او نماز نمى خوانم.

4. و از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود: هر كه مسافرتش براى شكار و يا در راه گناه نباشد، بر اوست كه روزه خود را افطار كند و نمازش را شكسته بخواند.

از «عمر» آورده اند كه به مردمى كه در مسافرت روزه گرفته بودند، دستور داد روزه خود را دوباره بگيرند. و مردى به نام «يوسف بن حكم» نقل كرده است كه از «عمر» درمورد روزه در مسافرت پرسيدم؛ گفت: اگر به كسى انفاق و بخشش كنى و او آن را باز گرداند، آيا براى تو خوشايند است؟ افطار روزه در سفر، درحقيقت احسانى از خدا به انسان است؛ پس بايد در مسافرت افطار كرد و آنگاه قضاى آن را گرفت.

«و على الّذين يطيقونه»

به اعتقاد بيشتر دانشوران، ضمير در آخر فعل به «صوم» برمى گردد؛ و معناى آيه اين است كه خدا به كسانى كه توان روزه گرفتن ندارند، اختيار داده است كه ميان روزه گرفتن با زحمت و مشقّت يا پرداخت كفّاره روزه بجاى آن، يكى را برگزينند؛ چرا كه مردم آن روزگاران هنوز به روزه دارى عادت نكرده بودند. امّا پس از مدّتى اين دستور نسخ شد و اين آيه شريفه فرود آمد كه:

«فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ...»(335)

هر كه در ماه رمضان در شهر و ديار خود حاضر بود و بيمار و مسافر نبود، بر اوست كه روزه بدارد.

برخى ديگر از مفسّران ضمير در «يطيقونه» را به واژه «فديه» برگردانده و آيه شريفه را بدينگونه معنا كرده اند: «و بركسانى كه توانايى پرداخت فديه دارند ...»

در اينكه «الّذين يطيقونه» (كسانى كه توانايى دارند)، چه كسانى هستند، ديدگاهها متفاوت است:

1. عدّه اى معتقدند منظور همه آنهايى هستند كه در آغاز فرود آيات مربوط به روزه، اختيار داشتند كه يكى از اين دو را برگزينند: روزه گرفتن يا پرداخت كفّاره. كه پس از مدّتى، اين دستور با آمدن آيه و دستور ديگرى نسخ شد.

2. به اعتقاد گروهى ديگر، اين گزينش تنها از آن زنان باردار و شيرده و مردان سالخورده بود كه پس از مدّتى، دو گروه اوّل و دوّم از اين دستور استثنا شدند و گروه سوّم باقى ماندند.

3. پاره اى نيز بر اين عقيده اند كه خطاب آيه شريفه كسانى است كه نخست توانايى روزه داشته و آنگاه ناتوان شده اند. با اين بيان، نسخ و جايگزينى دستورى با فرمان ديگر، پيش نيامده است.

از ششمين امام نور (ع) در اين مورد نقل كرده اند كه فرمود: منظور از اين گروه، كسانى هستند كه نخست توانايى روزه داشته، و سپس بر اثر پيرى يا بيمارى ناتوان شده اند؛ كه وظيفه آنان، پرداخت فديه است، و آن عبارت است از انفاق روزى يك «مد» غذا براى هر روز.

همچنين از آن گرانمايه عصرها و نسلها آورده اند كه: منظور از اين گروه، كسانى هستند كه در ماه رمضان به سبب بيمارى، روزه خود را مى خورند و پس از ماه رمضان سلامتيشان را بازمى يابند، امّا تا فرارسيدن رمضان آينده، قضاى روزه هاى خود را نمى گيرند. اينان بايد قضاى روزه هاى خود را بگيرند و براى هر روز نيز يك «مد» كفّاره بدهند.

«فديةٌ طعام مسكينٍ»

درمورد مقدار «فديه»، نظرهايى چند ارائه شده است:

1. دانشمندان عراق گفته اند: مقدار آن براى هر روز حدود سه كيلو است.

2. امّا شافعى بر اين اعتقاد است كه براى هر روز، يك «مد» غذا مقرّر شده است.

به نظر مؤلّف، كسى كه توانايى مالى دارد، بايد براى هر روز، دو «مد» غذا بپردازد كه هر «مد» حدود ده سير است؛ و در صورتى كه نتوانست، يك «مد» نيز كافى است.

فمن تطوّع خيراً فهو خيرٌ له»

و هر كه كار شايسته و نيكى را به دلخواه خود انجام دهد، براى او بهتر است

در مفهوم و ماهيت واژه «خير» به معناى «خوبى و نيكى»، بحث هست:

1. بعضى گفته اند: منظور اين است كه به بيشتر از يك انسان غذا دهد.

2. و برخى برآنند كه به يك بينوا، بيشتر از يك خوراك، غذا بدهد.

3. پاره اى معتقدند تفسير آيه اين است كه با دادن غذاى بيشتر، كار شايسته اى انجام دهد.

4. و از ديدگاه گروهى ديگر، منظور اين است كه هم روزه بگيرد و هم فديه بدهد.

5. و به اعتقاد دسته اى، منظور اين است كه در همه ميدانها و مراحل، نيكى و شايستگى را پيشه خود سازد.

«و ان تصوموا خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون»

و اگر نيك بينديشيد و خوب بدانيد، روزه گرفتن براى شما از كفّاره دادن بهتر است

جمعى در تفسير اين جمله از آيه شريفه گفته اند كه: «اگر بدانيد كه بهترين و پرفضيلت ترين كارها چيست».

يادآور مى شود كه آيه شريفه به اين واقعيت اشاره دارد كه انجام دادن هركارى درگرو توانايى و داشتن امكانات است و توانايى بر هر كارى، پيش فرض انجام دادن آن كار است.

«شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن»

ماه رمضان، همان ماهى است كه قرآن در آن فرو فرستاده شده است

در آيه نخست اين بحث (آيه 183) گذشت كه قرآن اصل مقرّرشدن روزه را ترسيم فرمود؛ و در آيه دوّم پس از آن روشن ساخت كه روزه گرفتن نه برنامه هميشگى بلكه در روزهايى معلوم خواهد بود؛ و اينك در اين آيه بصراحت اعلام مى دارد كه آن روزهاى معيّن كه خداوند روزه را در آنها واجب فرموده و آن را ماه تقوا، بركت، مهر، خودسازى و سرچشمه نور و پرواپيشگى قرار داده، ماه رمضان است. و ممكن است اين جمله از آيه شريفه، مبتدا براى خبر بعدى باشد.

آرى؛ در اين ماه پرارج است كه خداوند قرآن شريف را بر قلب مصفّاى پيامبر (ص) فرود آورده است؛ همان كتابى كه اساس دين و آيين و سرچشمه ايمان و تقوا و تضمين كننده رستگارى انسانهاست. و بدين جهت اين ماه بر ديگر ماهها، شرافت و برترى ويژه اى دارد، و هم از اين روست كه برنامه عبادى و انسانساز روزه در آن مقرّر شده است.

مفسّران در اين مورد كه منظور از نزول قرآن شريف در اين ماه خدا چيست، نظرهايى ارائه داده اند:

1. عدّه اى گفته اند: همه قرآن شريف در شب پربركت «قدر» به آسمان دنياى ما فرود آمد؛ و آنگاه در مدّت بيست سال، هماهنگ با پيشرفت دين و تحوّلاتى كه در جامعه نوبنياد پديد مى آمد، بتدريج بر قلب پاك آن تحمّل آفرين و نجات بخش راستين نازل شد.

اين ديدگاه را مفسّران از شمشمين امام نور (ع) روايت كرده اند.

2. ديدگاه دوّم اين است كه آغاز فرود قرآن از شب قدر بود، و در آن شب بود كه فرشته وحى آياتى از قرآن را بر قلب پاك پيام آور عدل و تقوا نازل كرد.

3. دسته اى ديگر معتقدند كه: در شب مبارك «قدر»، آفريدگار هستى آنچه از آيات را كه براى هر سال مورد نياز جامعه بود، بر آسمان دنيا فرو فرستاد؛ و آنگاه آنها را بتدريج بر پيام آور خويش نازل فرمود تا فرد و خانواده ها و جامعه را رهنمون شود.

در اين مورد از پيامبر گرامى (ص) روايت كرده اند كه فرمود: ماه رمضان، ماه خداست. در سوّم اين ماه بود كه صحف ابراهيم (ع) بر او فرود آمد؛ در ششم و سيزدهم آن، تورات موسى(ع) و انجيل عيسى(ع) بر آن دو پيامبر بزرگ نازل شد؛ و در هيجدهم و بيست و چهارم اين ماه پربركت زبور بر پيام آور خدا داوود(ع) و فرقان بر محمّد(ص) فرو فرستاده شد.

4. و پاره اى از مفسّران را نيز اعتقاد بر آن است كه منظور از «الّذى انزل فيه القرآن» اين است كه: ماه رمضان ماهى است كه در آن، پروردگار قرآن را نازل كرد و لزوم و وجوب روزه به همراه مقرّرات و اصول آن را در اين كتاب پربركت به تصوير كشيد.

«هدىً للنّاس و بيّنات من الهدى والفرقان»

قرآن كتابى است كه سرچشمه هدايت براى مردم است و در برنامه ها، دانشها و بينشهايى كه مردم را بدانها موظّف مى سازد، هدايتگر و راهنماى آنان است. اين كتاب، دربردارنده نشانه هاى روشن و روشنگرى از هدايت و ميزان و معيار حقّ و باطل و جداسازى درست از نادرست است.

از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه فرمود: «قرآن نام تمامى كتابهاى خداست؛ و فرقان، نام بخشى از مقرّراتى كه مردم بايد بدانها عمل كنند».

در اينكه چرا قرآن كريم در اين آيه شريفه، دوبار با عنوان كتاب «هدايت» وصف شده و آيا ميان اين دو هدايت تفاوتى است، مفسّران دو نظر ارائه داده اند:

1. بعضى معتقدند كه هدايت نخست، عبارت است از رهنمود و هدايت از گمراهى و نادانى به سوى حقّ و آگاهى؛ و هدايت دوّم به معناى بيان حلال و حرام يا ارزشها و ضدّارزشها است.

2. و برخى برآنند كه منظور از راهنمايى و هدايت نخست، رهنمود به سوى آگاهيها و دانشهايى است كه مردم به فراگرفتن و آموختن آنها موظّف شده اند، و مقصود از هدايت دوّم، ترسيم سرگذشت انسانساز پيام آوران و سير فرود كتابهاى آسمانى و اديان توحيدى است.

ماه نزول قرآن

پنجمين امام نور(ع) از پيامبر گرامى(ص) نقل كرده است كه آن حضرت در روز جمعه و در آستانه ماه پربركت خدا، ضمن سخنانى جانبخش، پس از ستايش خدا و سپاس از نعمتهاى او، ازجمله فرمود:

«... ايّهاالنّاس! انّه قد اظلّكم شهرٌ فيه ليلة خيرٌ من الف شهر و هو شهر رمضان، فرض اللّه صيامه و جعل قيام ليلة فيه بتطوّع صلاة كمن تطوّع بصلاة سبعين ليلة فيما سواه من الشهّور...»

... هان اى مردم! هم اينك در پايان ماه شعبان، ماهى بر شما سايه افكنده است كه در آن، شبى قراردارد كه از هزار ماه برتر و پرفضيلت تر است. كسى كه يك شب از اين ماه را به عبادت خدا بپردازد، مانند كسى است كه در ماههاى ديگر هفتاد شب را به شب زنده دارى و نماز سپرى كرده است؛ و پاداش كسى كه كار مستحبّ شايسته اى را در آن انجام دهد، به اندازه پاداش عبادت واجبى است كه در ديگر ماهها بجا آورد؛ و آنكه عبادت يا كار شايسته واجبى در اين ماه انجام دهد، بسان كسى است كه در ماههاى ديگر هفتاد عبادت واجب از واجبات و مقرّرات خدا را بشايستگى بجا آورده است.

هان اى بندگان خدا! ماه خدا ماه شكيبايى است، و پاداش آن بهشت پرطراوت و زيباى خداست؛ ماه يارى رساندن به نيازمندان است؛ و ماهى است كه خداوند روزى مردم باايمان را در آن فراوان مى سازد.

اجر كسى كه بنده باايمانى از بندگان خدا را در اين ماه افطار دهد، هم اندازه پاداش آزادساختن بنده اى در راه خداست؛ و افزون بر آن، گناهانش نيز بخشوده مى شود.

سخنان پيامبر(ص) كه به اينجا رسيد، فردى برخاست و گفت: اى پيامبر خدا! همه ما آن توان مالى را نداريم كه به بندگان خوب خدا افطار دهيم. در اين مورد، تكليف چيست؟

پيامبر (ص) فرمود:

خدايتان سرچشمه بخشايش و مهر است؛ آنكه بر افطاردادن قدرت ندارد، اگر براى تقرّب به خدا، مقدارى شير يا شربتى گوارا و يا دانه اى خرما نيز بدهد، همان پاداش به او ارزانى خواهد شد.

هان اى مردم! كسى كه در اين ماه، كار كارگر و خدمتگزارش را سبك سازد، خداى پرمهر و بنده نواز در روز رستاخيز، حساب اعمال او را سهل و آسان مى سازد.

هان اى مردم! ماه رمضان، ماهى است كه آغاز آن رحمت و بخشايش، ميانه آن آمرزش و مغفرت، و پايانش فرصت پذيرفته شدن دعاها و نجات از آتش دوزخ است.

بندگان خدا! شما در اين ماه بندگى و اخلاص، از انجام دادن چهار كار شايسته، بى نياز نخواهيد بود؛ با انجام دادن دو كار از آنها، رضايت و خشنودى خدا را فراهم مى آوريد، و به پاداش دو كار ديگر نيز نيازمنديد.

امّا آن دو كار كه خشنودى خدا را درپى دارد، يكى گواهى از ژرفاى جان به يكتايى و بى همتايى خداست، و ديگر ايمان و اقرار به رسالت پيام آورش.

و آن دو عمل كه از انجام دادن آنها بى نياز نخواهيد بود، يكى خواستن خواسته ها با همه وجود و اخلاص از بارگاه خداست كه ازجمله آنها بهشت پرطراوت اوست؛ و ديگر درخواست نجات از آتش سوزان دوزخ و پناه بردن به آفريدگار هستى از شعله ها و شراره هاى دردناك آن.

و نيز در روايت ديگرى سلمان، از آن گرانمايه جهان هستى نقل كرده است كه فرمود:

«... فاستكثروا فيه من اربع خصال...»

هان اى بندگان خدا! در اين ماه، از چهار ويژگى و انجام دادن كارشايسته بى نياز نخواهيد بود. با دو ويژگى و انجام دادن دو كار شايسته و بايسته، خشنودى پروردگارتان را بدست مى آوريد؛ و با دو ويژگى و كار ديگر، به آرزوها و خواسته هاى خود مى رسيد. از اين رو، به اين چهار امر اساسى همّت گماريد.

امّا آن دو عمل كه خشنودى خدا درگرو آن است، عبارتند از: گواهى خالصانه و از ژرفاى جان به يكتايى خدا؛ و ديگر، آمرزش خواهى از بارگاه او.

و آن دو كار كه ناگزير از انجام دادن آنها هستيد، يكى درخواست بهشت از خدا، و ديگر طلب نجات از آتش دوزخ است.

آنگاه افزود:

هان اى بندگان خدا! بهوش باشيد كه در اين ماه خدا، خواب روزه داران بسان عبادت و پرستش خداست، و سكوت آنان به منزله ستايش او. در اين ماه، دعاهاى روزه داران برآورده خواهد شد، و پاداش كارهاى شايسته آنان، دو چندان خواهد بود.

«فمن شهد منكم الشّهر فليصمه»

پس هركس از شما [مردم باايمان ]، ماه رمضان را در وطن خويش دريابد، بايد روزه بدارد

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، دو نظر ارائه شده است:

1. گروهى از مفسّران مى گويند: منظور اين است كه هركس در شهر و وطن خود حضور داشت، بر اوست كه روزه بگيرد.

با اين بيان، «الف و لام» در «الشّهر»، به ماه رمضان اشاره دارد.

از پنجمين امام نور (ع) در تفسير اين جمله پرسيدند؛ و ايشان فرمود: «هركه در ماه رمضان در وطن خود حضور داشته باشد، بايد روزه بگيرد؛ و هركس در سفر باشد، بر اوست كه افطار كند.

و از امير مؤمنان (ع) نيز همين ديدگاه دريافت شده است.

2. و به اعتقاد عدّه اى ديگر، منظور اين است كه: هركس ماه خدا را بنگرد و در وطن خويش حضور داشته باشد، بايد روزه بگيرد. و اين جمله از آيه شريفه درحقيقت اختيار گزينش روزه دارى يا پرداخت فديه را كه گروهى از آيه دريافت مى دارند، رد و حكم صدر آيه را نسخ مى كند.

يادآور مى شود كه درصورت نسخ يك دستور و جايگزين شدن دستورى ديگر بجاى آن، لازم نيست كه دو آيه ناسخ و منسوخ، از هم جدا باشند؛ بلكه مى توانند نزديك هم باشند و در تلاوت به هم پيوند داشته باشند.

به عقيده مؤلّف، ديدگاه نخست بهتر و استوارتر است.

«و من كان مريضاً او على سفرٍ فعدّةٌ من ايّامٍ اُخر»

و هركس در آن ماه بيمار يا در سفر باشد، بايد افطار كند و آنگاه شمارى از روزهاى ديگر را روزه بگيرد

معيار در بيمارى

به اعتقاد مفسّران در آن نوع بيمارى كه با روزه گرفتن بيم شدّت يافتن آن مى رود، بايد افطار كرد.

از ششمن امام نور (ع) پرسيدند كه مرز و معيار بيمارى كه انسان مى تواند افطار كند، چيست؟

و آن گرانمايه جهان هستى فرمود:

«... فان وجد ضعفاً فليفطر و ان وجد قوّةً فليصم.»

انسان خود در اين مورد امين است و موضوع به خود وى وانهاده شده است؛ به اين معنا كه اگر بيمار توان روزه دارى را در خويشتن مى بيند، بايد روزه بگيرد، و اگر احساس ناتوانى مى كند، بايد افطار كند.

و نيز آورده اند كه: اگر بيمارى به گونه اى باشد كه انسان نتواند به اندازه نمازخواندن بايستد، مجاز است كه افطار كند.

با اين بيان، درميان مفسّران درمورد ميزان و مرز بيمارى كه در آن مى توان افطار كرد، اختلاف نظر وجود دارد و ديدگاه هماهنگى در اين زمينه نيست.

معيار در مسافرت

در اينكه در چه ميزان و نوعى از سفر مى توان روزه را افطار كرد نيز ديدگاهها متفاوت است:

1. مفسّران و دانشمندانى كه در تفسير قرآن، از مكتب و روايات خاندان وحى و رسالت الهام مى گيرند، مى گويند: چنانچه سفر كسى روا و درست باشد، ميزان هشت فرسخ است و هنگامى كه به اين مرز رسيد، بايد افطار كند.

2. شافعى و پيروانش، 16 فرسخ را در اين مورد، ميزان گرفته اند.

3. و برخى نيز 24 فرسخ را.

در تفسير «فعّدةٌ من ايّامٍ اُخر» نيز نظرهايى چند ارائه شده است:

1. گروهى برآنند كه «شمارى از روزهاى ديگر» به اين معناست كه پس از بازيافت سلامتى خويش، بيدرنگ بايد به تعداد روزهايى كه روزه نگرفته است، روزه بدارد.

2. پاره اى ديگر معتقدند كه براى گرفتن قضاى روزه، فرصت كافى دارد، و هرگاه روزه بگيرد، بسنده است.

3. و به اعتقاد پيروان خاندان وحى و رسالت، فرصت آن تا فرارسيدن رمضان آينده است.

با اين بيان، اگر سلامت خود را بازيافت و در فرصتى كه مقرّر شده است، قضاى روزه هايش را نگرفت، بايد پس از آن، هم قضاى اين روزه ها را بگيرد و هم فديه بدهد.

«يريداللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر»

خداوند براى شما آسايش و راحتى مى خواهد، نه رنج و سختى

اين جمله از آيه شريفه بيانگر آن است كه كارهايى كه مردم انجام مى دهند يا توان انجام دادن آن را دارند، بر دو بخش قابل تقسيم است: كارهاى آسان و كارهاى سخت و طاقت فرسا. و خداى پرمهر، انجام دادن و يا ترك كردن كارهايى را از بندگان مى خواهد كه آسان و سازنده است و برخلاف پندار پاره اى، كارهايى را كه در توان آنان نيست، از آنان نمى خواهد.

«ولتكملواالعدّة و لتكبّروااللّه على ماهديكم»

جمله نخست اين قسمت از آيه شريفه را كه مى فرمايد «تا شماره مقرّر روزه را كامل سازيد»، به چند گونه مى توان معنا كرد:

1. خداوند آنچه را كه بر شما آسان است، مى خواهد؛ پس روزهايى را كه بيمار و يا در سفر بوديد و افطار كرديد، اينك كامل سازيد تا روزه هاى ادا و قضاى شما با تعداد روزهاى ماه رمضان برابرى كند.

2. براى اينكه عدد روزه هاى ماه رمضان كامل شود، اجازه افطار و آنگاه دستور قضاى روزه به شما داده شد.

3. افراد سالم كه ماه رمضان را در وطن خود حضور دارند، روزه را كامل مى گيرند؛ و بيماران و مسافران نيز با قضاى روزه هاى خويش در فرصتهاى ديگر، آن را كامل مى سازند.

«ولعلّكم تشكرون»

و از اينكه خداوند شما را راه نمود، او را بزرگ و پرشكوه بداريد، و سپاس او را بجا آوريد.

پرتوى از آيات

برنامه انسانساز روزه و عبادات مربوط به ماه مبارك رمضان، اگر به گونه اى كه قرآن و روايات ترسيم كرده اند، انجام پذيرد، اثرات شگرفى در زندگى فرد و خانواده و جامعه روزه دار و پايبند به مقرّرات روزه، برجاى مى گذارد؛ كه در زير، به پاره اى از مهمترين آنها اشاره مى شود:

1. رابطه روزه و پرواپيشگى

روزه، عامل مؤثّر و سازنده اى در پرورش روح پروا و پرواپيشگى در سازمان وجود انسان است؛ چرا كه انسان هنگام روزه، با وجود گرسنگى و تشنگى و دسترسى به انواع نعمتها، فقط براى آنكه فرمان خدا را انجام دهد، از همه لذّتها و بهره وريها چشم مى پوشد و شكيبايى و پايدارى پيشه مى كند و مى كوشد تا با همه وجود با انواع كششها و تمايلات به مقابله برخيزد و براى هميشه ثابت كند كه او فرمانده است و آنها فرمانبردار؛ او در سازمان وجود خويش تصميم گيرنده است و آنها ابزار كار او براى پيمايش راه رشد و تعالى، و هرگز به اسارت آنها تن نخواهد سپرد. و درست در اين شرايط است كه انسان مى تواند به ارزشها آراسته شود، خود را از ضدّ ارزشها بپالايد و از آنها دورى جويد. و پرواى از خدا نيز همين است.

2. روزه و حسّ انسان دوستى

روزه و رمضان، افزون بر نيرومندساختن اراده انسان و حاكميت بخشيدن به او دربرابر كششها، حسّ دگردوستى و مردم خواهى و نوع پرورى را در سازمان وجود او شكوفا مى سازد و وى را به مقامى مى رساند كه درد و رنج، گرسنگى و تشنگى و بيمارى و بى دارويى، و نداشتن امكانات را در ديگران، بسان مشكل خويش مى نگرد و با همه توان به يارى آنان مى شتابد تا رنج و محروميت را از زندگى آنان بزدايد.

ششمين امام نور (ع) در اشاره به اين اثر سازنده روزه مى فرمايد:

«انّما فرض اللّه الصّيام ليستوى به الغنى والفقير...»(336)

خداوند روزه را بدان سبب مقرّر داشت كه با آن، ميان توانگر و بينوا برابرى ايجاد كند؛... زيرا توانگران از آن رو كه هرچه بخواهند، برايشان فراهم است، طعم دردناك گرسنگى را نمى چشند و خداى پرمهر اراده فرموده است تا ازطريق روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و محروميّت را به آنان بچشاند و آنان را به ياد همنوعان خويش بيندازد...

3. روزه و سلامت جسم و جان

همانگونه كه تغذيه ناقص و محروميت از غذاهاى لازم، آفت سلامت جسم و جان است، زياده روى در مصرف نيز سلامت جسم و جان را بخطر مى اندازد؛ و بهترين راه مبارزه با اين خطر، نوعى امساك و روزه دارى است.

پيامبر گرامى (ص) در اين مورد مى فرمايد:

«صوموا تصحّوا.»(337)

روزه را آنگونه كه شايسته است بگيريد تا سالم و بانشاط باشيد.

و نيز فرمود:

«المعدة بيت كُلَّ داء والحمية رأس كلّ دواء.»

معده انسان مركز همه دردهاست و امساك بهترين دارو براى بازيافتن سلامت است.(338)