تفسير مجمع البيان جلد ۲

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۳ -


/ سوره بقره/ آيه 186

186. وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَةَالدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لى وَلْيُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.

ترجمه

186. و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند [و در جستجوى خدا و به ياد او باشند، بگو:] من بسيار نزديكم، [و] دعاى دعاكننده [و نيايشگر ]را - آنگاه كه مرا بخواند - پاسخ خواهم داد؛ پس بر آنان است كه دعوت [انسانساز] مرا گردن نهند و به من ايمان آورند؛ باشد كه راه يابند [و به اوج نيك بختى و كمال پركشند].

نگرشى بر واژه ها

«اَجابَ و استجاب»: از ديدگاه واژه شناسان، اين دو واژه از اصل «جوب» برگرفته شده اند و معناى هر دوى آنها، بريدن و قطع كردن است؛ و بدان جهت كه پاسخ دهنده به سؤال، سخن پرسش كننده را قطع مى كند، به آن جواب مى گويند. برخى از دانشمندان نيز ميان اين دو واژه تفاوت نهاده اند و «استجاب» را به «انقاد» يا «گردن نهاد» معنا كرده اند.

«يرشدونَ»: رشد يابند، به راه راست و درست برسند. اين واژه از «رشد» كه متّضاد «انحراف و گمراهى» و به معناى راستى و درستى است، برگرفته شده است.

شأن نزول

در شأن نزول اين آيه شريفه، دو روايت رسيده است كه اندكى با هم تفاوت دارند، امّا در اصل به يك حقيقت بازمى گردند:

1. مردى از خداجويان و خداپرستان به پيشگاه پيامبر (ص) شرفياب شد و پرسيد: اى پيامبر خدا! آيا خدا به ما نزديك است و من مى توانم آهسته و آرام با او به نيايش و راز و نياز بپردازم، يا دور است و ناگزير بايد با صداى بلند و رسا او را بخوانم؟

پيامبر گرامى (ص) لب به سخن نگشوده بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفّاى او فرود آمد و پاسخ آن انسان خداجو و همه خداجويان عصرها و نسلها را داد.

2. گروهى از خداجويان به حضور پيامبر (ص) شرفياب شدند و پرسيدند: اى پيامبر خدا! شما كه پيام آور خداوند و آموزگار ما هستى، به ما بگو كه به هنگام نيايش و راز و نياز، پروردگار خويش را چگونه بخوانيم؟ آهسته و نيايشگرانه يا با صداى رسا؟

و آنگاه بود كه در پاسخ آنان، اين آيه شريفه فرود آمد.

تفسير

نيايش با خدا

در آيات قبل، از روزه، بعنوان برنامه اى جامع و كامل براى پالايش جسم و جان سخن رفت و گفته شد كه انسان به كمك اين فريضه واجب خويشتن را از آنچه ناپسند و نارواست، پاك و پاكيزه مى سازد و شايستگى تقرّب به خدا را مى يابد؛ و اينك در اين آيه شريفه، يكى از بهترين و نزديكترين راههاى ارتباط انسان با خدا، يعنى نيايش و دعا و مناجات، به تصوير كشيده مى شود و به شرايط و رازهاى برآورده شدن خواسته ها و دريافت پاسخ دعاها اشاره مى رود و نشان داده مى شود كه همه عبادتها و برنامه ها، قالب و ظاهرى دارند، امّا روح همه آنها تقرّب به خداست.

«و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قريبٌ»

روى سخن اين آيه شريفه، پيامبر نيايش و مهر است؛ مى فرمايد: «هان اى پيامبر ما! هرگاه بندگانم درباره من از تو بپرسند، به آنان بگو: من بسيار نزديك هستم...».

با تعمّق در آيه شريفه، اين حقيقت دريافت مى شود كه از پيامبر گرامى (ص) درباره صفات خدا پرسيده اند؛ چرا كه پاسخ رسيده است: من به آنان نزديك هستم. و بدينوسيله روشن مى سازد كه خدا جسم نيست و مكان ندارد، زيرا اگر مكان داشت، به نيايشگران نزديك نبود.

عدّه اى معتقدند تفسير آيه مباركه اين است كه من در پاسخ به دعا و اجابت خواسته هاى آنان، درصورتيكه مصلحت آنان باشد، بسرعت و بسيار فورى عمل مى كنم. و پاره اى نيز با نفى اين ديدگاه، مى گويند: منظور اين است كه «من ندا و نيايش كسى را كه مرا بخواند، بسان كسى كه نزديك باشد، مى شنوم».

«اجيب دعوةالدّاع اذا دعان»

و دعاى دعاكننده و نيايشگر را - هنگامى كه مرا بخواند و راز دل و خواسته خود را به من بگويد - اجابت مى كنم.

«فليستجيبوا لى»

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، ديدگاههاى مفسّران متفاوت است:

1. برخى برآنند كه منظور اين است كه: در آنچه آنان را بدان فراخوانده ام، بايد فراخوان مرا پاسخ مثبت دهند.

2. و بعضى مى گويند: مقصود اين است كه: بايد گوش به فرمان حق باشند؛ دستورات او را با همه وجود بكار بندند و از آنچه او نهى فرموده و هشدار داده است، دورى جويند.

3. دسته اى ديگر در تفسير اين جمله از آيه شريفه گفته اند كه: بايد با فرمانبردارى خالصانه و همه جانبه از من، دعوت زندگيساز مرا پاسخ دهند.

4. و پاره اى نيز اين جمله از آيه شريفه را بدينگونه معنا كرده اند كه: بندگانم بايد مرا بخوانند.

از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«اعجزالنّاس من عجز عن الدّعاء و ابخل النّاس من بخل بالسّلام.»

ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا و نيايش با خدا ناتوان باشد و خود را از اين نعمت گران محروم سازد؛ و تنگ چشم ترين انسانها كسى است كه در سلام به ديگران بخل ورزد.

«وليؤمنوا بى لعلّهم يرشدون»

و بايد به من ايمان آورند؛ باشد كه راه يابند

در تفسير اين جمله، از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه فرمود: منظور اين است كه مردم باايمان بايد يقين بياورند كه تنها من توانايى آن را دارم كه خواسته هايشان را برآورم و نيايشهايشان را بشنوم.

چگونه؟

با توّجه به آنچه در تفسير اين آيه شريفه آمد، اين پرسش به ذهن متبادر مى شود كه ما در زندگى روزمرّه شاهديم كه بسيارى از مردم خداى را مى خوانند و دعا مى كنند، امّا خواسته هاى آنان برآورده نمى شود. اين موضوع چگونه با آيه شريفه سازگار است؟

پاسخ

واقعيت اين است كه دعاى خالصانه و از دل برخاسته هيچ انسانى، چنانچه خواسته اش با حكمت پروردگار هماهنگ و در راستاى حقّ و عدالت باشد و براى نيايشگر و ديگران تباهى ايجاد نكند، بى پاسخ نمى ماند. خداوند چنين دعايى را مى شنود و خواسته مطرح شده در آن را براساس حكمت خويش، گاه بيدرنگ و گاه ديرتر، برمى آورد. امّا نبايد فراموش كرد كه دعاى شايسته و بايسته شرايطى دارد كه از جمله آنها اين است كه نبايد تنها از زبان برخيزد، بلكه بايد از ژرفاى جان سرچشمه گيرد و زبان ترجمان دل باشد.

پرسشى ديگر

وقتى مى دانيم كه آفريدگار هستى براساس حكمت خويش كارها را تدبير مى كند و خواسته ها را برمى آورد و آنچه بايد، انجام مى دهد، پس دعاى ما و اجابت او چه مفهومى دارد؟

پاسخ

در پاسخ اين پرسش، دقّت در دو نكته اى كه خواهد آمد، ضرورى است:

1. دعا و نيايش، عالى ترين جلوه پرستش و نشان دهنده روح فرمانبردارى از آفريدگار هستى است؛ و نيايشگر حقيقى، پرستنده واقعى خدا و كارش عبادت است. درنتيجه، دعا و نيايش، مفهومى بلند و سازنده دارد، خواه خواسته انسان برآورده شود يا نشود.

2. بسيار اتّفاق مى افتد كه پرستش و نيايش شرايط و مصلحتى پديد مى آورد كه ازطريق آن، خواسته انسان با حكمت پروردگار هماهنگ مى شود و آنگاه خداوند آن را برآورده مى سازد.

در اين مورد، از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«ما من مسلم دعااللّه بدعوةٍ ليس فيها قطيعة رحمٍ ولا اثمٍ الّا اعطاه اللّه بها احدى خصالٍ ثلاث: امّا اَنْ يعجّل دعوته؛ و امّا اَنْ يؤخّر له فى الآخرة؛ و امّا اَنْ يدفع من السّوء مثله.»

هر انسان توحيدگرايى خداى را بخواند، چنانچه در دعاى خويش قطع رحم يا گناهى نخواهد، آفريدگار هستى يكى از اين سه نعمت را به او ارزانى مى دارد:

1. دعاى او بيدرنگ اجابت مى شود؛

2. در سراى آخرت به خواسته اش مى رسد.

3. درپرتو آن دعا و نيايش، رويداد تلخ و گرفتارى سختى كه قرار بود برايش اتّفاق بيفتد، برطرف مى شود.

و نيز از آن حضرت روايت كرده اند كه فرمود:

«... فانّى احبّ لاازال اسمع صوته...»

بسيار مى شود كه بنده اى از بندگان خدا دعا مى كند و خواسته اى از بارگاه خدا مى خواهد؛ امّا بدان دليل كه آفريدگارش او را دوست دارد، به فرشته امين پيام مى دهد كه در برآوردن خواسته بنده ام شتاب مكن، چرا كه من دوست دارم هماره صداى نيايش او را بشنوم. و نيز چه بسيار اتّفاق مى افتد كه بنده اى دعا مى كند و از آنجا كه خداوند بر او خشم گرفته است، به فرشته امين دستور مى دهد كه خواسته اش را برآورد، چرا كه نمى خواهم صداى او را بشنوم.

همچنين از امير مؤمنان (ع) نقل كرده اند كه فرمود:

«ربّما اخّرت عن العبد اجابةالدّعا ليكون اعظم لأجرالسّائل...»

گاه براى آنكه پاداش دعا كننده پرشكوه تر شود و او بهتر و كاملتر به آرزوى خويش برسد، برآمدنِ خواسته اش به تأخير مى افتد.

و نيز از «ابراهيم بن ادهم» - يكى از دانشوران مسلمان - پرسيدند: چرا هنگامى كه دعا مى كنيم، خواسته هايمان برآورده نمى شود؟

و او پاسخ داد: بدان دليل كه شما مردم خداى را شناخته ايد، با وجود اين، فرمانش را در زندگى بكار نمى گيريد؛ به پيامبر ارادت داريد، امّا او را الگو و سرمشق زندگى خود قرار نمى دهيد؛ قرآن را دريافت داشته ايد، ولى مقرّراتش را اجرا نمى كنيد؛ نعمتهاى رنگارنگ خدا را مى خوريد، لكن سپاس ارزانى دارنده آنها را بجا نمى آوريد؛ به بهشت اعتقاد داريد، بااينحال براى بدست آوردنش نمى كوشيد؛ از آتش دوزخ آگاهيد، مع الوصف براى نجات از آن تلاش نمى كنيد؛ شيطان را شناخته ايد، امّا با او كارزار نمى كنيد بلكه مطيع او هستيد...

پرتوى از اين آيه شريفه

از شورانگيزترين و پرشكوه ترين راههاى ارتباط انسان با آفريدگارش، دعا و نيايش و راز و نياز با آن بى نياز است.

نيايش نه تنها از ظريف ترين جلوه هاى پرستش و عبادت است، بلكه روح و جان و محتواى غنى و پربار آن، دليل نمايان توحيدگرايى و يكتاپرستى و از نشانه هاى عشق به خدا و رابطه بسيار نزديك و دوستانه با اوست.

نيايش، بهترين و برترين كار شايسته،

دلنشين ترين سخن و پسنديده ترين حال و هوا،

كليد بخشايش خدا به بندگان شايسته،

عامل هر نيكى و خير و بركت،

نردبان ترقّى و تكامل،

سلاح ايمان آوردگان و راه و رسم پيامبران،

و پيوند قلب و جان با سرچشمه هستى است.

به همين جهت است كه وقتى بندگان خدا از پيامبر او مى پرسند كه چگونه او را بخوانند، با او راز و نياز كنند و خواسته ها و نيازهاى خويش را به بارگاه او برند، در پاسخ پرسش آنان اين آيه شريفه فرود مى آيد كه:

«وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَةَالدّاعِ اِذا دَعانِ...»

و هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو: من به آنان بسيار نزديك هستم و دعاى هر نيايشگرى را كه مرا بخواند، مى شنوم و به آن پاسخ خواهم داد...(339)