تفسير مجمع البيان جلد ۱۷

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۱ -


/ سوره حج / آيه هاى 18 - 16

16 . وَ كَذلِكَ اَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ اَنَّ اللَّهَ يَهْدى مَنْ يُريدُ.

17 . اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ اَشْرَكُوا اِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ شَهيدٌ.

18 . اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْاَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُّ وَ كَثيرٌ مِنَ النّاسِ وَ كَثيِرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ اِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ.

ترجمه

16 - و بدين سان اين قرآنِ [پرشكوه ] را كه [كران تا كران آن ] آياتى روشن و روشنگر است، فروفرستاديم و [بدانيد كه ] خدا هر كسى را بخواهد [و او را شايسته بنگرد، به وسيله آن ]راه مى نمايد.

17 - آن كسانى كه ايمان آوردند و آنان كه يهودى شدند و صابئان، مسيحيان، مجوسيان و كسانى كه شرك ورزيدند [بدانند كه ] خدا در روز رستاخيز ميان آنان داورى خواهد كرد؛ چرا كه خدا بر هر چيزى گواه است.

18 - آيا نديدى [و ندانستى ] كه خداست كه هركه در آسمان ها و هركه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى كنند؟ و بسيارى [از مردم نيز كسانى هستند كه به كيفر نافرمانى خدا ]عذاب بر آنان ثابت [و لازم ] شده است؛ و هر كه را خدا [به كيفر عملكرد ناشايسته اش ] خوار سازد، هيچ گرامى دارنده اى براى او نخواهد بود؛ به يقين خدا هرچه بخواهد انجام مى دهد.

تفسير

آيات روشن و روشنگر قرآن

پس از ترسيم نمونه هايى از كشمكش ها و جدال هاى بى مورد و بى جان حق ناپذيران و ستيزه جويان، اينك روشنگرى مى كند كه خدا، قرآن و آيات روشن و روشنگر آن را فروفرستاد تا داور و حجت او در ميان مردم باشد؛ در اين مورد مى فرمايد:

وَ كَذلِكَ اَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ

و همان گونه كه آيات گذشته را به عنوان حجت و گواه فرو فرستاديم، همين گونه اين قرآن را - كه كران تا كران آن آياتى روشن و روشنگر است و بر توحيد و توحيدگرايى و عدل و داد و مقررات فردى و اجتماعى راه مى نمايد - فرو فرستاديم تا مشعل فراراه شما باشد.

وَ اَنَّ اللَّهَ يَهْدى مَنْ يُريدُ

و بى گمان خدا هركه را بخواهد و شايسته اش بنگرد، او را به وسيله اين قرآن به راه حق و عدالت و دين باورى و ديندارى راه مى نمايد.

پايان درگيرى ها و كشمكش ها

در دومين آيه مورد بحث در اشاره اى به رستاخيز كه پايان بخش درگيرى ها و كشمكش ها و اختلافات گوناگون فردى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى، فكرى، مذهبى، منطقه اى و جهانى است، مى فرمايد:

اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ اَشْرَكُوا اِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ

آن كسانى كه به راستى به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند، و كسانى كه يهودى شده اند و نيز صابئى ها و مسيحيان و مجوسيان و كسانى كه شرك ورزيده اند، بدانند كه خدا در روز رستاخيز ميان آنان داورى خواهد فرمود؛ و درست و نادرست و شايسته كردار و زشتكار، و عدالت پيشه و ستمكار و حقگرا و باطل گرا را از هم جدا خواهد ساخت. بدين سان حق طلبان راستين روسپيد و سرفراز مى گردند و باطل گرايان روسياه و تيره بخت محشور مى شوند تا از يكديگر شناخته شوند.

آرى خدا ميان همگان داورى نموده و به كشمكش ها پايان خواهد داد، چرا كه اين از سنت هاى اوست كه ميان حق و باطل داورى كند و آن دو را از هم جدا سازد، و روز رستاخيز پايان درگيرى ها و اختلافات و خدا نيز پايان بخش به كشمكش هاست.

اِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ شَهيدٌ

آرى خدا در روز رستاخيز با داورى خود به همه درگيرى ها پايان مى دهد، چرا كه ذات پاك او داناى نهان هاست، و نيز هموست كه از هر كار و پديده اى پيش از آن كه جامه عمل پوشد و پديد آيد، آگاه است.

كران تا كران هستى در برابر آفريدگار خويش سجده مى كنند

در آخرين آيه مورد بحث، قرآن روى سخن را به پيامبر برگزيده بارگاه خدا نموده و مى فرمايد:

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْاَرْضِ

هان اى پيامبر! آيا نديدى كه همه آسمانيان و تمامى زمينيان در برابر خدا سجده مى كنند؟

وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُ

و آيا ندانستى كه خورشيد، ماه، ستارگان، كوه ها، درختان و همه جنبندگان براى او سجده مى گزارند؟

وَ كَثيرٌ مِنَ النّاسِ

و همين گونه بسيارى از مردم كه آگاهانه و آزادانه ايمان آورده اند؟

آرى همه اينها در برابر آفريدگار هستى و گرداننده فرزانه آن خضوع و خشوع مى كنند و او را مى ستايند و پيشانى بندگى در بارگاهش به زمين مى گذارند، آيا به راستى اين حقايق را ندانسته و در نيافته اى؟

در ادامه آيه شريفه، پس از برشمردن سجده گزاران و يادى از آنها مى افزايد:

وَ كَثيِرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ

و بسيارى از مردم نيز با بهره ورى نادرست از آزادى و اختيارى كه خدا به آنان ارزانى داشته است، به جاى توحيدگرايى و بندگى خدا، از يكتاپرستى و عبادت خدا سرباز زده و در خور عذاب و كيفر مى شوند.

از آيه شريفه چنين دريافت مى گردد كه سرباز زدن از اطاعت خدا و سجده براى او، انسان را در خور كيفر ساخته و او را از بهشت پرطراوت و زيبا و نعمت هاى جاودانه آن محروم مى سازد.

وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ

و هر كسى را كه خداى عادل و فرزانه به كيفر بدانديشى و عملكرد ناشايسته اش خوار و تيره بخت سازد و به آتش شعله ور دوزخش سپارد، براى او عزت بخش و گرامى دارنده اى نخواهد بود تا او را يارى نموده و به سعادت و بهشت رهنمونش گردد، چرا كه كيفر و پاداش به دست خداست.

اِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ

بى گمان خدا هرآنچه را بخواهد و شايسته بداند انجام مى دهد و به هر كسى بخواهد و او را شايسته بنگرد، نعمت و پاداش مى بخشد و يا هركه را بخواهد كيفر مى كند؛ و همه اينها بر اساس مصلحت و حكمت و عدالت است، نه بدون دليل و حجت.

پرتوى از آيات

در مورد آخرين آيه مورد بحث كه سجود و خضوع همه پديده ها و كران تا كران هستى در برابر خدا را بيانگر است نكاتى در خور دقت است كه بدانها اشاره مى رود:

1 - سجود و خضوع همگانى و جهان شمول

قرآن نشانگر آن است كه اين تنها ايمان آوردگان آگاه و راستين نيستند كه در برابر آفريدگار خويش پيشانى بندگى بر زمين مى سايند و سجده مى گزارند و نماز مى خوانند و با ستايش خدا و «حمد» او جان مى گيرند و دل در گرو عشق او مى گذارند، بلكه اين شيوه و سنت، جهان شمول است و همه پديده هاى هستى از ناچيزترين ذرات گرفته تا عظيم ترين كهكشان ها و از قطرات باران گرفته تا اقيانوس هاى بى كرانه و از حشرات ناتوان و جنبندگان شگفت انگيز گرفته تا سركش ترين و گستاخ ترين انسان ها، همه و همه در برابر او سجده مى گزارند و خضوع و خشوع مى كنند.

آرى در نگرش قرآنى عبادت هاى چهارگانه سجود، نماز، تسبيح و «حمد» نه تنها كار انسان هاى آگاه و شايسته كردار است، كه اين عبادت ها جهان شمول بوده و همه پديده ها در آن شركت دارند.

2 - خضوع تكوينى و تشريعى

از آيه مورد بحث اين نكته دريافت مى گردد كه سجود و خضوع و خشوع در برابر آفريدگار هستى دو گونه است: «تكوينى» و «تشريعى».

الف: خضوع تكوينى

با اندك نگرشى بر كران تا كران هستى و نظام شگفت انگيزى كه بر جهان حاكم است درمى يابيم كه همه پديده ها در برابر اراده آفريدگار تواناى هستى خاضعند و با سر تسليم فرود آوردن در برابر قوانين حاكم بر جهان، در حقيقت او را فرمان مى برند و در برابر او سجده مى گزارند.

اين سجده تكوينى در همه پديده ها و در بخش عمده اى از سازمان وجود انسان جلوه گر است، چرا كه در سركش ترين و حق ستيزترين انسان ها نيز، ده ميليون ميليارد سلول وجودشان كه بافت هاى گوناگون و آن گاه اعضا و اندام ها و دستگاه هاى پيچيده و حيرت انگيز سازمان وجودشان را مى سازند، همه و همه طبق قوانين آفرينش و نظامى كه آن نظام بخش بزرگ به آنها داده است، انجام وظيفه مى كنند و اين همان سجود و خضوع تكوينى در برابر خداست.

ب: خضوع تشريعى

اما خضوع و سجود تشريعى ويژه انسان هاى آگاه و خداشناس و توحيدگراست كه پس از شناخت آفريدگار هستى و نعمت هاى بى كران او، و پس از آشنايى با قدرت دانش، عدالت، فرزانگى، مهر، آمرزندگى، روزى بخشى و ديگر صفات جلال و جمال، دل در گرو عشق او مى گذارند و او را مى ستايند و در برابرش سجده مى كنند و به بندگى او كه اوج سرفرازى و عظمت است افتخار مى كنند، و بسيارى نيز بر اثر بدآموزى ها، غفلت ها، هواپرستى ها، دنباله روى ها، تعصب هاى كور، گناهكارى و زشت كردارى و ستم و بيداد از آزادى و اختيار بهره بردارى ناشايسته نموده و در حالى كه همه دستگاه هاى وجودش در برابر خدا خضوع مى كنند، خود از سجده سرباز مى زنند و راه سركشى و عصيان در پيش مى گيرند، به همين دليل آيه شريفه در مورد آسمانيان و زمينيان و خورشيد و ماه و ستارگان و جنبندگان و كوه و دشت و درخت و گياه روشنگرى مى كند كه آنها همه در برابر خدا سجده مى كنند، اما هنگامى كه به انسان مى رسد مى فرمايد: و بسيارى از مردم نه همه آنان... و كثير من النّاس و كثيرٌ حقّ عليه العذاب.

/ سوره حج / آيه هاى 24 - 19

19 . هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فى رَبِّهِمْ فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمْ الْحَميمُ.

20 . يُصْهَرُ بِهِ ما فى بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ.

21 . وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ.

22 . كُلَّما اَرادُوا اَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعيدُوا فيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ.

23 . اِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ اَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ.

24 . وَ هُدُوا اِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا اِلى صِراطِ الْحَميدِ.

ترجمه

19 - اين دو [گروه توحيدگرا و شرك گرا] دشمن يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى كنند؛ پس كسانى كه كفر ورزيده اند جامه هايى از آتش برايشان بريده [و آماده ] شده [و ]از فراز سرشان مايع جوشانى [بر آنان ] ريخته مى شود.

20 - به وسيله آن [مايع سوزان ] آنچه در شكم هاى آنان است و نيز بدنشان گداخته مى شود.

21 - و براى [كوبيدن بر مغز] آنان گرزهايى آهنين [آماده شده ] است.

22 - هرگاه بخواهند از [فشار و عذاب و] اندوه، از آن [آتش دوزخ ] بيرون آيند، آنان را در آن باز مى گردانند و [به آنان گفته مى شود كه هان، اى تيره بختان گناهكار و بيدادگر، اينك ] عذاب [مرگبار] آتش سوزان را بچشيد!

23 - به يقين خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، به باغ هايى [در بهشت پرطراوت و زيبا] كه از زير [درختان ] آن جويبارها روان است، وارد مى سازد؛ در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى گردند، و جامه هاشان در آن جا از ابريشم است.

24 - و به آن سخن پاك [و ناب كه گفتار توحيدگرايان است ]رهنمون مى گردند، و [نيز ]به سوى راه خداوند ستوده راه نموده مى شوند.

نگرشى بر واژه ها

«خصم»: دشمن. اين واژه در مفرد و جمع و مذكّر و مؤنث يكسان است و گاه ممكن است به صورت تثنيه آورده شود كه در آن صورت بر دو تن و يا دو گروه كه با يكديگر در حال كشمكش هستند دلالت مى كند.

«صهر»: گداختن و ذوب شدن.

«مقامع»: اين واژه جمع «مقمعه» به مفهوم چماق و گرز و وسيله اى است كه با آن بر سر مى كوبند.

«حريق»: سوزان و گدازان.

«اساور»: دستبندها، و مفرد آن «اسوره» آمده است.

شأن نزول

از «ابوذر» آورده اند كه نخستين آيه مورد بحث در مورد جنگ «بدر» و شش تن از توحيدگرايان و شرك گرايان فرود آمد، چرا كه در جنگ بدر، سه تن از سرداران توحيدگرا كه عبارت از امير مؤمنان عليه السلام، «حمزه» و «عبيده» نواده عبدالمطلب بودند به ميدان نبرد گام نهادند و به ترتيب سه تن از سركردگان شرك و بيداد به نام هاى «وليد بن عتبه»، «عتبة بن ربيعه» و «شيبه» را از پا درآوردند، آن گاه كه اين آيه فرود آمد و از سرنوشت و فرجام كار اين شش تن كه بر دو گروه سه نفرى تقسيم مى شدند سخن گفت.

«ابوذر» ضمن بيان اين روايت سوگند ياد مى كند كه اين آيه در مورد اين دو گروه فرود آمد، و «بخارى» نيز اين داستان فرود را در «صحيح» خودآورده است.

تفسير

رويارويى دو گروه توحيدگرا و عدالت خواه و بيدادپيشه

در آيات پيش در مورد توحيدگرايان و كفرپيشگان سخن رفت، اينك در مورد رويارويى اين دو گروه حقگرا و باطل گرا مى فرمايد:

هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فى رَبِّهِمْ

اين دو گروه توحيدگرا و شرك پيشه دشمن يكديگرند كه در مورد پروردگارشان با يكديگر ستيزه مى كنند.

در آيات پيش، قرآن از مردم با ايمان و مسلمان و ديگر گروه ها همچون يهوديان، صابئيان، مسيحيان، زردشتيان و مردم شرك گرا سخن گفت، اينك در اين آيه مردم توحيدگرا و با ايمان را در يك سو، و ديگر گروه ها را در سوى ديگر قرار داده و مى فرمايد: اين دو گروه در باره دين خدا به كشمكش و دشمنى با يكديگر پرداخته اند؛ يهود و نصارى به مردم با ايمان مى گويند: ما در بارگاه خدا از شما برتر و بالاتريم، چرا كه پيامبر و دين ما پيش تر آمده است اما مسلمانان مى گويند: نه، ما بهتر و بالاتريم، چرا كه ما به همه كتاب هاى آسمانى و تمامى پيامبران ايمان آورده ايم اما شما از روى حسادت و ستم به آخرين پيامبر خدا و آخرين پيامبر آسمانى كفر مى ورزيد.

آرى، اين نمونه اى از درگيرى مردم با ايمان با يهود و نصارى و ديگر گروه هاست.

اما به باور پاره اى منظور درگيرى سخت روز «بدر» است كه در يك سو پيامبر و مردم با ايمان بودند و در سوى ديگر شرك و بيداد و طرفداران آن.

فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ

به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: هنگامى كه كفرگرايان به دوزخ مى روند، لباس هايى كوتاه از آتش شعله ور بر آنان مى پوشانند.

اما به باور برخى ديگر منظور اين است كه لباس هاى آنان از مس گداخته است.

و برخى بر آنند كه آتش شعله ور و پرشراره دوزخ به گونه اى دوزخيان را در بر مى گيرد كه گويى لباسى از آتش بر اندامشان پوشيده شده است.

يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَميمُ

و از فراز سرشان مايع سوزان و جوشانى بر آنان ريخته مى شود.

در دوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

يُصْهَرُ بِهِ ما فى بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ

به وسيله آن مايع سوزان و جوشان آنچه در شكم هاى آنان است و نيز پوست بدن و برونشان گداخته مى شود.

در روايت آمده است كه اين آب جوشان به درون بدن آنان نفوذ مى كند و درون و برونشان را مى گدازد.

در سومين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ

و با چيزهايى بسان گرزهاى آهنين بر سر و مغز آنان كوبيده مى شود.

از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده اند كه در اين مورد فرمود: اگر يكى از آن گرزها را در زمين گذارند، همه جنّيان و آدميان را بر خود جاى مى دهد.

«حسن» در اين مورد مى گويد: شعله هاى آتش دوزخيان را بالا مى برد و آن گاه به وسيله گرزهاى آهنين به قعر دوزخ سقوط مى كنند و لحظه اى قرار و آرام ندارند.

در ادامه سخن در اين مورد مى افزايد:

كُلَّما اَرادُوا اَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعيدُوا فيها

هرگاه بخواهند بر اثر شدت فشار و ناراحتى از آتش بيرون بيايند، با همان گرزها كه بر مغزشان فرود مى آيد به جايگاه خود باز گردانده مى شوند.

وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ

و به آنان گفته مى شود: اينك به كيفر شرك و بيدادتان عذاب سوزان و گدازنده دوزخ را بچشيد.

اما گروه توحيدگرا و عدالت پيشه

در آيات پيش، از فرجام شوم و عذاب مرگبارى كه گريبان باطل گرايان و ستيزه جويان را خواهد گرفت، سخن رفت، اينك در مورد گروه توحيدگرا و با ايمان مى فرمايد:

اِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ

خدا مردم درست انديش را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند به بوستان هايى از بهشت پرطراوت و زيبا وارد مى سازد كه از زير درختان آن جويبارها جارى است.

در فراز دوم از آيه شريفه در مورد پوشش و لباس هاى آنان مى فرمايد:

يْحَلَّوْنَ فيها مِنْ اَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ

آنان با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى شوند و لباس هاى آنان در آن جا از ديباست.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ هُدُوا اِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ

و آنان در بهشت پرطراوت و زيبا به آن گفتار پاك و پاكيزه و ناب رهنمون مى گردند.

در مورد اين سخن پاك و ناب ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور گروهى منظور از سخن پاك كه بهشتيان به سوى آن رهنمون مى گردند، سخنان جان بخش و به كار بردن واژه هاى زيبا و روح پرور و جملات آكنده از مهر و صفا با يكديگر است. آنان به يكديگر درود گرم و خالصانه نثار مى كنند و خدا و فرشتگان نيز به آنان تبريك و تهنيت مى گويند.

2 - اما به باور گروهى ديگر منظور اين است كه آنان به سوى جملات روح بخش «لا اله الا اللّه» و «الحمدلله» رهنمون مى گردند.

3 - برخى بر آنند كه آنان به سخنان دلنشين و پسنديده رهنمون مى گردند.

4 - و برخى مى گويند: منظور اين است كه آنان به ياد و نام و ذكر خدا رهنمون مى گردند.

وَ هُدُوا اِلى صِراطِ الْحَميدِ

و نيز به راه خداى ستوده و در خور ستايش و ارزانى دارنده نعمت ها هدايت مى گردند.

از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده اند كه فرمود: چيزى در پيشگاه خدا محبوب تر و دوست داشتنى تر از ستايش شايسته و بايسته آفريدگار هستى نيست.

گفتنى است كه منظور از «راه خداى ستوده و در خور ستايش» راه اسلام و راه بهشت است.

پرتوى از آيات

در آياتى كه گذشت قرآن شريف با بهره ورى از شيوه الهام بخش و درس آموز، دو گروه توحيدگرا و عدالت پيشه و شرك گرا و استبدادگر را در برابر يكديگر قرار داده و فرجام هر گروه را به گونه اى ترسيم مى كند كه بسيار در خور تعمّق و تدبّر است:

1 - فرجام سياه باطل گرايان و ظالمان

به گونه اى كه در آيات روشنگرى مى گردد، ظالمان و حق ستيزان و پايمال كنندگان حقوق و حدود، به كيفر ستم و گناهانشان اين گونه و با اين وسايل مرگبار كيفر و عذاب خواهند شد:

1 - به آتش شعله ور دوزخ افكنده مى شوند.

2 - لباس هايى از آهن يا مس گداخته بر آنان مى پوشانند.

3 - مايع سوزان و جوشان از فراز سرشان مرتب بر روى آنان ريخته مى شود.

4 - به وسيله مايع سوزان و گدازان درون و برونشان گداخته مى گردد.

5 - با گرزهاى آهنين و آتشين بر سر و مغز آنان كوبيده مى شود.

6 - هرگاه براى رهايى و نجات از دوزخ تلاشى كنند، دگرباره به قعر دوزخ پرتاب مى گردند.

7 - غم و اندوهى جانكاه و كشنده و تحمل ناپذير قرين آنان است.

8 - باران نكوهش ها و سرزنش ها بر آنان مى بارد.

9 - و ديگر عذاب آتش سوزان و گدازان گريبان آنان را رها نمى كند.

2 - فرجام خوش و شكوهبار عدالت پيشگان و حق پرستان

و نيز قرآن روشنگرى مى كند كه مردم توحيدگرا و پرواپيشه و رعايت كننده حقوق و حدود فرجامى خوش و پرشكوه خواهند داشت كه پاره اى از نعمت ها و موهبت هايى كه به آنان ارزانى مى گردد اين گونه است:

1 - بهشت پرطراوت و زيبا.

2 - بوستان ها و باغ هاى بهشت.

3 - آراستگى به زر و زيور از دستبندهاى طلا گرفته تا مرواريد.

4 - لباس هاى فاخر و پرشكوه.

5 - گفتار پاك و پرصفا كه يك نعمت معنوى است.

6 - هدايت به راه خداى در خور ستايش كه باز هم نعمت پرشكوه معنوى است.

آرى، اين نعمت ها از آن شايسته كرداران است و اين هم فرجام خوش آنان، و بجاست كه تعالى خواهان در اين راه مسابقه گذارند و براى رسيدن به نيكبختى جاودانه، به ايمان و عمل آراسته گردند.