دعائم الاسلام :
درباره ى امام صادق (ع) نقل شده كه يكى از يارانش از شكم رَوش (بيرون رَوى )، نزد
ايشان اظهار ناراحتى كرد. امام (ع) به او فرمود: كه قاووتى از برنج بر گيرد و
بياشامد.
او اين كار را كرد و شكمش بست .
همچنين فرمود: ((من دو سال يا بيشتر بيمار شدم . پس خداوند،
استفاده از برنج را به من الهام كرد. گفتم تا آن را آوردند، شستند، خشك كردند، سپس
روى آتش گرفتند و آن گاه آرد كردند. قدرى از آن را قاووت و قدرى را شوربا كردم و
از آن بهره جستم و بهبود يافتم )).
پالوده سيب
امام صادق عليه السلام : براى مسموميّت ، دارويى
سودمندتر از پالوده ى سيب ، سراغ ندارم .
الكافى - به نقل از ابن بُكَير - : سالى در مدينه به
خون دماغ مبتلا شدم . يارانمان از امام صادق (ع) درباره ى چيزى كه مانع خونريزى
بينى شود، پرسيدند به آنان فرمود: ((به او پالوده ى سيب
بدهيد)).
آنان به من از اين پالوده خوراندند و خونريزى بينى ام قطع شد.
خواص قاووت خشك
امام صادق عليه السلام : (خوردنِ) سه كف دست ،
قاووت خشك در حالت ناشتا، بلغم و تلخه را خشك مى كند، تا جايى كه تقريبا چيزى را از
آن بر جاى نمى گذارد.
امام صادق عليه السلام : قاووت خشك ، چون ناشتا خورده
شود، حرارت را خاموش مى كند و تلخه را فرو مى نشاند؛ امّا چون به روغن در آميخته و
خورده شود، اين اثر را ندارد.
پيه
امام صادق عليه السلام : هر كس يك لقمه پيه
بخورد، آن لقمه هم اندازه ى خويش ، بيمارى را از بدن بيرون مى برد.
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از يونس بن يعقوب
- : هنگامى كه امام صادق (ع) بيمار بود و اسهال خونى داشت و او را خدمت مى گزاردم ،
به من فرمود: ((اى يونس ! چه بى خبرى ! مگر نمى دانى به من
درباره ى بيمارى ، الهام شد كه برنج بخورم و من نيز گفتم ؛ پس آن را فراهم آوردند،
شستند، خشك كردند، سپس در آب پختند، آن گاه نرم ساييدند و پختند و آن را با پيه
خوردم و خداوند با همان ، درد و بيمارى را از من برد؟)).
المحاسن :
از امام صادق (ع) درباره ى سخن پيامبر (ص) كه فرموده بود: ((هر
كس لقمه اى از پيه بخورد، آن لقمه هم اندازه خود، بيمارى را از بدن برون مى راند))
پرسيدند: مقصود چيست ؟
ايشان فرمود: ((مقصود پيه گاو است )).
الكافى - به نقل از زُراره - از امام صادق (ع) پرسيدم
: فدايت شوم ! آن پيه كه هم اندازه خود، بيمارى را از بدن بيرون مى برد، چيست ؟
فرمود: ((پيه گاو است . اى زراره ! هيچ كس پيش از تو، در اين
باره از من نپرسيده بود)).
الكافى - به نقل از محمد بن فيض - نزد امام صادق (ع)
بودم كه مردى آمد و به ايشان گفت : دخترم از بيمارى شكم رَوش ، تكيده لاغر گشته است
.
امام صادق عليه السلام : فرمود: ((چه
چيزى تو را از پُلوى چرب ، باز مى دارد؟ چهار يا پنج تكه سنگ بردار و در كنار آتش
بگذار. برنج را در ديگى قرار بده و خوب بپز و مقدارى چربى تازه ى قلوه گاه ، در
ظرفى بريز و از آن سنگ هاى داغ شده ، در آن قرار بده و ظرف ديگرى را بر روى آن
بگذار و خوب بر هم زن و مواظب باش بخار آن ، خارج نشود. هنگامى كه روغن ذوب شد و
برنج هم خوب پخته شد، روغن آب شده را در برنج بريز و به بيمار (دخترت ) بخوران
)).
عدس
امام صادق عليه السلام : در حالى كه پيامبر
خدا در جاى نماز خويش نشسته بود، مردى از انصار به نام عبدالله بن تَيَّهان نزد
ايشان آمد و گفت : اى پيامبر خدا! من بسيار در محضر تو مى نشينم و بسيار از تو مى
شنودم ؛ امّا نه دلم نازك مى شود و نه اشكم فرو مى ريزد.
پيامبر (ص) به او فرمود: ((اى پسر تَيَّهان ! بر تو باد عدس
. آن را بخور؛ چرا كه دل را نازك مى كند و اشك را شتاب مى دهد. و هفتاد پيامبر،
دوام سودمندىِ آن را از خدا خواسته اند)).
امام صادق عليه السلام : مردى نزد پيامبر خدا از
سنگدلى ، اظهار ناراحتى كرد. به او فرمود: ((بر تو باد عدس ؛
چرا كه دل را نازك مى كند اشك را شتاب مى دهد)).
درمان با عسل
امام صادق عليه السلام : مردم به چيزى همانند
عسل ، درمان نيافته اند.
انگور
ثاءثير انگور در از ميان رفتن اندوه
امام صادق عليه السلام : هنگامى كه آب فرو نشست و
استخوان هاى مردگان ، پديدار شد. نوح ، اين را بديد و بدين سبب ، بسيار، آشفته و
اندوهگين شد.
سپس خداوند عزوجل به او وحى كرد: ((اين ، كارى است كه خود با
خويش كرده اى ! تو خود آنان را نفرين كرده اى !)).
گفت : پروردگارا! من از تو آمرزش مى طلبم و به درگاه تو، توبه مى كنم .
سپس خداوند (عزوجل ) به او وحى فرستاد: ((انگور سياه بخور تا
اندوهت از ميان برود)).
امام صادق عليه السلام : پيامبرى از پيامبران ، به
درگاه خداوند(عزوجل ) از اندوه ، شكايت برد. خداوند(عزوجل ) او را به خوردن انگور،
امر فرمود.
امام صادق عليه السلام : نوح ، از اندوه ، به درگاه
خداوند، شكايت برد. خداوند به او چنين وحى فرستاد: ((انگور
سياه بخور؛ چرا كه اندوه را مى برد)).
عُنّاب
امام صادق عليه السلام : برترى عنّاب بر ديگر
ميوه ها، به سان برترى ما بر ديگر مردمان است .
سِنجِد
امام صادق عليه السلام : سنجد، گوشتش گوشت مى
رويانَد، استخوانش (هسته اش ) استخوان را رشد مى دهد و پوستش پوست را مى پرورد.
علاوه بر اين ، سنجد، كليه ها را گرم مى كند، معده را پاك مى سازد، مايه ايمنى از
بواسير و تقطير البول است ، ساق پا را قوى مى كند و رگ جذام را به كلى قطع مى
نمايد.
تُرُب
امام صادق عليه السلام : تُرُب ، ريشه اش ،
بلغم را از ميان مى برد، قسمت ميانى اش هضم كننده است ، و برگش ادرار آور است .
الكافى - به نقل از حَنان -: در حالى كه با امام صادق
(ع) بر سر سفره اى نشسته بودم ، او تُرُبى به دست من داد و گفت : ((اى
حنان ! ترب بخور؛ چرا كه در آن سه ويژگى است : برگش بادها را دور مى كند، قسمت
ميانى اش پيشاب را به جريان مى اندازد و ريشه اش ، بلغم را از ميان مى برد)).
خُرفه
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا بر زمين
سوخته اى پا نهاد و آن زمين ، پايش را سوزاند. پس ، پاى خويش را بر خُرفه نهاد و
در نتيجه ، سوزش حاصل از زمين سوخته ، فرو نشست . از آن پس ، پيامبر (ص) خُرفه را
دوست داشت ، براى آن دعا مى كرد و مى گفت : ((چه گياه پُر
بركتى است !)).
امام صادق عليه السلام : در روى زمين گياهى والاتر و
سودمندتر از خُرفه نيست ، و آن سبزى فاطمه (س ) است .
آداب خوردن خيار
امام صادق عليه السلام : چون خيار مى خوريد،
آن را از ته بخوريد؛ چرا كه بركتش افزون تر است .
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، خيار را با نمك
مى خورد.
كدو
امام صادق عليه السلام :
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از ذَريح - : به
امام صادق (ع) گفتم : از امير مؤ منان (ع) حديثى درباره ى كدو روايت شده كه فرموده
است : ((كدو بخوريد؛ چرا كه مغز را افزون مى سازد)).
امام صادق (ع) فرمود: ((آرى ، من نيز مى گويم كه براى درد
قولنج ، خوب است )).
كباب
امام باقر (ع) يا امام صادق عليه السلام :
خوردن كباب ، تب را مى برد.
خواص تره
الكافى - به نقل از فرات بن اَحنف - : از امام
صادق (ع) درباره ى تره پرسيدند. فرمود: ((آن را بخور؛ چرا كه
در آن چهار ويژگى است : بوى دهان را خوش مى سازد؛ بادها را (از بدن ) مى راند؛
بواسير را ريشه كن مى كند؛ و براى كسى كه بِدان مداومت مى ورزد، مايه ى ايمنى از
جذام است )).
امام صادق (ع) - به نقل از پدرانش (عليهم السلام ) -:
نزد پيامبر خدا از سبزى ها ياد شد. فرمود: ((تره ، مهتر و
سرآمد همه ى سبزى هاست و برترى آن بر ديگر سبزى ها، همانند برترى نان بر ديگر
چيزهاست . در آن ، بركت است و آن سبزى من و سبزى پيامبران پيش از من است . من آن را
دوست دارم و مى خورم . گويا بوته ى آن را مى نگرم كه برگ هايش از سرسبزى و زيبايى
در بهشت مى درخشند)).
گلابى
امام صادق عليه السلام : گلابى بخوريد؛ كه به
اذن خداوند(عزوجل ) دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد.
امام صادق عليه السلام : ((گلابى
، معده را مى پالايد و تقويت مى كند و با بِه ، در (خواص ،) همگون است . خوردنش روى
غذا، سودمندتر است تا چاشت خورده شود. هركس هم كه احساس سنگينى مى كند، از آن بخورد))
يعنى روى غذا بخورد.
طب الائمه (عليهم السلام ) - به نقل از حَلَبى - :
امام صادق (ع) به مردى كه از دردى كه در قلب خود نزد ايشان اظهار ناراحتى كرد،
فرمود: ((گلابى بخور)).
خواص كندر
امام صادق عليه السلام : پيامبر (ص) عسل مى
خورد و مى فرمود: (( (قرائت ) آياتى از قرآن و جويدن كندر،
بلغم را از ميان مى برد)).
خواص شير
الكافى - به نقل از ابوالحسن اصفهانى -: نزد
امام صادق (ع) بودم . در حاليكه من نيز مى شنيدم ، مردى به ايشان گفت : فدايت شوم !
من در بدنم احساس ضعف مى كنم .
امام (ع) به او فرمود: ((بر تو باد شير چرا كه گوشت مى
روياند و استخوان را استحكام مى بخشد)).
امام صادق عليه السلام : براى گلودرد چيزى جز نوشيدن
شير نيافته ايم .
ماست چكيده ى ماده الاغ
الكافى - به نقل از عِيض بن قاسم - : همراه با
امام صادق (ع) ناهار خوردم . به من فرمود: ((آيا مى دانى اين
چيست ؟))
گفتم : نه .
فرمود: ((اين ، ماست چكيده ى ماده الاغ است . آن را براى يكى
از بيماران خود، فراهم ساخته ايم . اگر دوست دارى از آن بخورى ، بخور)).
الكافى - به نقل از يحيى بن عبدالله -: نزد امام صادق
(ع) بودم كه چند پياله برايمان آوردند. ايشان با دست ، به يكى از آنها اشاره كرد و
فرمود: ((اين ، ماست چكيده ى ماده الاغ است . آن را براى يكى
از بيماران خود، فراهم ساخته ايم . هر كس مى خواهد، بخورد و هر كس نمى خواهد،
واگذارد)).
خواص گوشت
امام صادق عليه السلام : گوشت ، از گوشت است .
هر كس چهل روز آن را واگذارد، بدخوى مى شود. آن را بخوريد؛ چرا كه بر شنوايى و
بينايى مى افزايد.
الكافى - به نقل از عبدالله بن سنان -: امام صادق (ع)
فرمود: ((پيامبرى از پيامبران ، از ضعف ، به درگاه خداوند
(عزو جل ) شكايت برد. پس به او گفته شد: گوشت را در شير بپز؛ چرا كه اين دو، جسم را
استحكام مى دهند)).
گفتم : اين ، همان غذايى است كه ((مَضيرَة ))
نام دارد؟
فرمود: ((نه ، بلكه گوشت همراه با شير تازه است
)).
امام صادق عليه السلام : گوشت با شير، خورش پيامبران
است .
الكافى - به نقل از زياد بن ابى حلّال -: همراه با
امام صادق (ع) شام ، گوشت و شير خوردم . پس فرمود: ((اين ،
خورش پيامبران است )).
گوشت ميش
امام صادق عليه السلام : هر كس در قلب يا بدن
خود به ضعفى گرفتار آمد، گوشت ميش با شير بخورد؛ چرا كه در اين صورت ، هر بيمارى و
عارضه اى ، از بندبند تن او بيرون مى رود، بدنش نيرو مى گيرد و لثه اش استحكام مى
يابد.
گوشت كَبكَنجير
امام صادق عليه السلام : هر گاه كسى از شما
اندوه يا گرفتارى اى دارد و نمى داند علتش چيست ، گوشت ، كبكنجير بخورد. در اين
صورت ، به خواست خداوند متعال ، اين اندوه و گرفتارى ، فرو خواهد نشست .
خوردن گوشت ماهى
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، چون ماهى
مى خورد، مى گفت : ((خداوندا! براى ما در اين ، بركت قرار
بده و بهتر از اين را برايمان جايگزين ساز)).
خوردن خرما يا عسل ، پس از خوردن ماهى
الكافى - به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از
وابستگان امام صادق (ع) -: امام صادق (ع) خرمايى طلبيد و تناول كرد و سپس فرمود:
((اشتهايى ندارم ؛ امّا ماهى خورده بودم )).
سپس فرمود: ((هر كس شب ، ماهى بخورد و در پى آن ، چند دانه
خرما يا مقدارى عسل نخورد و بخوابد، تا صبح ، رگ فلج در او مى جنبد.))
نهى از عادت به خوردن ماهى
امام صادق عليه السلام : سه چيز، چاق كننده و
سه چيز لاغركننده ... و اما آن سه چيز كه لاغر مى كنند، عبارت اند از: اعتياد به
خوردن تخم مرغ و ماهى و شكوفه خرما.
امام صادق عليه السلام : (پيوسته ) خوردن ماهى ، بدن
را ذوب مى كند.
امام صادق عليه السلام : (پيوسته خوردنِ) ماهى تازه ،
بدن را ذوب مى كند.
لوبيا
امام صادق عليه السلام : لوبيا، بادهاى نهفته
درون را دور مى كند.
نمك
امام صادق عليه السلام : هر كس بر نخستين لقمه
از غذاى خود نمك بپاشد، كَك مَك صورت او از ميان مى رود.
امام صادق عليه السلام : بنى اسرائيل ، (غذاى خود را)
با سركه آغاز مى كردند و با همان نيز به پايان مى بردند؛ ولى ما با نمك آغاز مى
كنيم و با سركه به پايان مى بريم .
هليم
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا، از درد
پشت به درگاه پروردگار خويش (عزوجل ) ناليد. خداوند او را به خوردن گندم همراه با
گوشت (يعنى همان هليم ) فرمان داد.
امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران ، از ضعف و
كمى توان آميزش به درگاه خداوند(عزوجل ) اظهار ناراحتى كرد. خداوند او را به خوردن
هليم ، فرمان داد.
كاسنى
امام صادق عليه السلام : كاسنى ، نكو سبزى اى
است . هيچ برگى از آن نيست كه قطره اى از بهشت بر آن نباشد. آن را بخوريد و به گاه
خوردن ، متكانيد. پدرم (ع) ما را نهى مى فرمود كه به هنگام خوردن كاسنى ، آن را
بتكانيم .
امام صادق عليه السلام : هر كس در حالى بخوابد كه در
درون او، هفت بسته از برگهاى كاسنى باشد، به خواست خداوند، آن شب از قولنج در امان
است .
امام صادق عليه السلام : بر تو باد كاسنى ؛ چرا كه آب
(منى ) را افزون مى سازد و فرزند را نكو مى كند گرم و ملين است و پسرزايى را بيشتر
مى كند.
امام صادق عليه السلام : هر كس دوست دارد آب (منى )
او و فرزندانش فراوان شود، در خوردن كاسنى ، مداومت ورزد.
الكافى - به نقل از محمد بن فيض -: همراه با امام
صادق (ع) ناهار مى خوردم قدرى سبزى نيز بر سفره بود. در كنار ما پيرمردى بود كه از
كاسنى ، دورى مى گزيد. امام (ع) فرمود: ((گويا گمان مى كنيد
كه كاسنى ، سرد است ، در حالى كه چنين نيست ؛ بلكه معتدل است و برترى آن بر ديگر
سبزى ها، بسان برترى ما بر ديگر مردمان است )).
توضيح برخى اصطلاحات و مفاهيم متن احاديث
به نقل از علامه مجلسى چنين آمده است مقصود آن نيست كه واژه طبيب از ريشه
((طيب )) مشتق شده است ؛ چرا كه يكى
از اين دو واژه ، يعنى واژه طبيب ، از ريشه مضاعف و ديگرى از ريشه معتّل است ؛ بلكه
مقصود آن است كه نامور شدن طبيب به اين نام ، نه به دليل درمان بيمارى هاى جسم است
، بلكه بدان علت است كه دل را از ريشه و اندوه ، درمان مى كند و خوش و خرسند مى
سازد. در برخى نسخه ها هم به جاى ((يطيّب ))،
((يطبّب )) آمده است . ريشه
((طب )) به معناى وفق و مدارا در كار
و لطف ورزيدن است و طبيب را از آن روى طبيب ناميده اند كه با مدارا و تدبير لطيف
خود، اندوه را از دل مى گيرد؛ اما شفاى بدن به طبيب تعلق ندارد (بحارالانوار، ج 62،
ص 62، با تغييرى اندك . همچنين ، ر.ك : مرآة العقول ، ج 25، ص 199).
* * *
غاريقون يا اغاريقون :
ريشه ى گياه يا چيزى است كه در درخت هاى درون تهى ساخته مى شود و درمان زهرهاست .
گشاينده ، به جريان اندازنده ى اخلاط كدر. اين دارو شادى آور و براى سياتيك و مفاصل
كارآمد است و هر كه آن را بر خود آويخته باشد، كژدم ، نيشش نمى زند.
* * *
لغت نامه ى دهخدا، در لغت ((باذروج ))
آورده : گياهى معطر (است ) و بادروج ، ريحان كوهى ، بادرنجبويه ، بارنگ ، حوك ،
ريحان جبلى ، باذروق ، باذرو (نام هاى ديگر آن است ).
در ((باذرو)) آورده : همان بادرو
باشد؛ باذروج .
در ((باذرنجويه )) آورده : بادرنگبويه
باشد؛ بادرنجويه (لغت نامه دهخدا: ج 3 ص 3451).
همچنين در لغت ((حوك )) مى نويسد:
بادروچ كه ريحان كوهى باشد؛ بورنگ ، باذروج و آن هبق است . پادرو، بارنگ بويه ،
بادرنگ بويه . سبزى (ى ) است مثل سپرغم كه آن را بونيك گويند و نازبو نيز نامند
(لغت نامه دهخدا: ج 6، ص 8114).
در ((بادرنبويه )) آورده : يك قسم
ريحان است كه معرَّب آن ، بادرنجبويه است .
در ((بادرنجبويه )) هم مى نويسد:
معرَّب بادرنگبويه است (لغت نامه ى دهخدا: ج 3، ص 3419).
در كلمه ى ((بادرنگبويه )) آورده :
گياهى است خوش بوى و از جمله ى رياحين و آن را بادرود و بادرونه نيز گفته اند و
مُهلِك عقرب است و دافع سم آن ، امراض سوداوى و بلغمى را نافع است (لغت نامه ى
دهخدا ص 3420).
و در ((بادرو)) هم آورده است : ريحانى
است كه آن را بادرنجبويه گويند. تره ى خراسانى كه ريحان كوهى نيز گويند و باذروج ،
معرَّب آن است (لغت نامه ى دهخدا: ص 3421).
* * *
پيه انار، سپيده اى است كه در درون انار است و دانه ها بر آن تعبيه شده اند (لغت
نامه دهخدا).
* * *
دانگ يا دانق ،
واحد اندازه گيرى وزن ، پول و حجم بوده و غالبا وقتى به عنوان واحد وزن بكار مى
رود، معادل نصف مثقال است . ( ر.ك : اوزان و مقياس ها در اسلام ، هينس : ص 16و17)
اين مقدار را معادل هشت دانه جو نيز دانسته اند. (ر.ك : الاوزان و المقادير،
ابراهيم سليمان : ص 22 - 26). قطعه چى نيز اين مقدار را با واحدهاى معيار امروزين
سنجيده و آن را معادل 496/0 گرم دانسته است (ر.ك : معجم لغة الفقهاء: ص 449).
* * *
علامه مجلسى مى گويد: احتمالا تسبيح گفتن انار در درون بدن ، كنايه اى از سودمندى
فراوان آن است و از اين جهت كه بر قدرت حكمت آفريدگار دلالت دارد، گويى هماره در
حال تسبيح گفتن خداوند است .
* * *
حزا،
گياهى است شبيه كرفس ، ولى با برگ هايى پهن تر، در فارسى آن را ((دينارويه
)) مى گويند. بويى تلخ دارد و داراى دو نوع صحرايى و باغى
است . نوع صحرايى را به شيرازى ((برگ كازرونى
)) و نوع باغى را ((آهو دوستك ))
مى نامند (لغت نامه دهخدا: ج 6، ص 8905).
* * *
مراد از فقّاع در حديث ، نوع حلال آبجوست - كه امروزه به نام ((ماءالشعير))
شناخته مى شود - نه آب جو كه نوشيدن آن حرام است ، مگر گفته شود نوشيدن آن در حمّام
، علاوه بر حرمت و ايجاد مستى ، معده را بيش از پيش از بين مى برد.
* * *
اوقيه ،
واحد وزن با مقادير متفاوت در زمان ها و مكان هاى مختلف بوده و در اصل آن را برابر
يك دوازدهم رطل دانسته اند. اوقيه ى شرعى در قرون نخستين اسلامى در مكه معادل چهل
درهم برابر 124 گرم بوده است (ر.ك : اوزان و مقياس ها در اسلام : ص 54 به بعد).
* * *
گاورس ،
گياهى است از تيره ى گندميان و از دسته غلّات كه دانه هاى شبيه اَرزَن دارد و با
ارزن از يك نوع است و در حقيقت ، گونه اى ارزن است كه دانه هايش درشت تر است و
پوستش نيز از پوست ارزن ، زِبرتر است . دانه هاى اين گياه را بيشتر به كبوتران
دهند(فرهنگ معين ) . همچنين ، ر.ك : ج 2، ص 501، پاورقى 1.
* * *
علامه مجلسى مى گويد: گويا مقصود از حركت جنبندگان ، همان احساس و تخيلى است كه به
شخص دست مى دهد و وى مى پندارد كه مورچه يا حشره اى ديگر بر روى بدن وى راه مى رود.
پزشكان ، اين حالت را ((تنمل (مورمور شدن )
)) خوانده اند.
* * *
سَويق :
به آن در فارسى قديم ، ((پست )) گفته
مى شد. امروزه به آن ((قاووت )) يا
((پوره )) مى گويند. گفتنى است كه لغت
نامه دهخدا لفظ ((قاووت )) را تركى مى
داند كه غالبا به معناى آرد حبوبات بريان شده است ؛ ليكن اين واژه ، گاه در مورد
غير حبوبات ( مانند برخى ميوه ها يا تره بار) نيز كاربرد دارد.
علامه مجلسى
مى گويد: از (گفته ى ) كلينى چنين بر مى آيد كه ((سويق
))، در صورتى كه در روايات ، همراه با قيدى (مانند جو)
نباشد، به معناى ((سويق گندم )) است ؛
چرا كه مى گويد: ((باب انواع سويق ها و برترى سويق گندم
)) و سپس در ذيل اين عنوان ، حديثهايى را مى آورد كه در آنها
واژه ى ((سويق ))، بدون صفت يا مضافّ
اليه ، آمده است .
شهيد
در الدروس گفته است : ((درباره ى سويق و سود آن ، روايت هاى
فراوانى رسيده و كلينى ، سويق را به معناى سويق گندم ، دانسته است
)).
مؤ لّف بحرالجواهر
گفته است : ((از هفت چيز، سويق مى سازند: گندم ، جو، كُنار،
سيب ، كدو، دانه ى انار و شلغم . همه اين انواع ، طبع را مهار مى كند، قى و دلشوره
اى را كه از صفرا زده مى شود، از ميان مى برد، رطوبت معده را خشك مى كند، و اگر
قدرى سويق جو با آب و مقدار اندكى شير برداشته و خشخاش بوداده ى ساييده با آن مخلوط
شود، براى شكم رَوى ، سودمند است ، نيش زدگى ها را تسكين مى دهد و خواب مى آورد)).
ابن بيطار،
به نقل از رازى گفته است : ((هر سويقى با چيزى كه از آن
ساخته مى شود، تناسب دارد. براى نمونه ، سويق جو، از سويق گندم ، سردتر است ، به
همان اندازه كه خودِ جو، طبعى سردتر از گندم دارد. اين سويق ، همچنين نفخ بيشترى
پديد مى آورد. از ميان همه سويق ها، استفاده از سويق گندم و سويق جو، بيشتر است و
اين هر دو، نفخ آور و موجب كندتر شدن حركت غذا از معده به پايين اند. البته ، اگر
اين دو نوع سويق ، كاملا با آب جوشانده و سپس از پارچه اى درشت باف گذرانده شوند و
بدين ترتيب ، آب آنها جدا شود و به صورت لقمه هايى فشرده در آيند و سپس همراه با آب
سرد و شكر، نوشيده شوند، از نفخ آنها كاسته مى گردد و چنانچه در تابستان در اول صبح
مصرف شوند، براى اشخاص حرارتى و برافروخته مزاج ، سودمند خواهند بود و مانع تب ها و
بيمارى هاى ناشى از گرم مزاجى مى شوند و همين ، از بالاترين منافع آن است . كسى كه
اين نوع سويق را بخورد، در آن روز نبايد ميوه ى تر، خيار و سبزى بخورد، يا دست كم
نبايد از اين چيزها زياد بخورد؛ امّا سرماديدگان و كسانى كه به نفخ هايى در شكم يا
دردهايى مزمن در پشت و مفاصل مبتلا هستند و همچنين پيران و كسانى كه مزاجى كاملا
سرد دارند، نبايد از اين سويق هيچ بخورند. اگر هم به خوردن آن ناچارند، آن را پس از
چند بار شستن در آب گرم و همراه با پانيذ و عسل ، پس از درآميختگى با زيتون و روغنِ
وندانه و همچنين روغن گردو، با طبع خود مناسب سازند.
هر چند سويق جو از سويق گندم ، سردتر است ، اما از آن روى كه گندم نسبت به جو آب
بيشترى مصرف مى كند، سويق گندم سردكنندگى بيشترى براى بدن نياز دارند، سودمندى
بيشترى دارد. برعكس ، سويق جو، براى كسانى كه به خشك كردن طبع نياز دارند، مناسب تر
است . چنين كسانى ، معمولا داراى بدن هايى سِتَبر، پُرگوشت و پُرخون هستند، در حالى
كه گروه نخست ، بدن هايى تكيده ، كم گوشت و زردرنگ دارند.
* * *
سياه دانه يا سياه تخمه ، تخمى است خوش بوى و شبيه به
زنيان كه بر روى خمير نان مى پاشند. سياه تخمه ، حبة السوداء، شونيز، نانجه ،
نانوخيه ، نانخاه و سياه دانه (نام هاى ديگر آن است ) (لغت نامه دهخدا)