امثال و حکم قرآن کریم

هاجر صداقت مهر (اندقانی)

- ۶ -


108 وَلَا یحیطونَ بشی ءٍ مِنْ عِلمِهِ الّا بِما شاءَ وَسِعَ کرسیه السّمواتِ والارض (481)

ترجمه آیه به نثر: به هیچ چیز از علم او، جز به آنچه خودخواسته باشد احاطه نمی یابند، کرسی قدرت او اسمانهاو زمین رافراگرفته است.

ترجمه آیه به نظم:

به چیزی زعلم یگانه اله    احاطه ندارد کسی هیچگاه

جز آنچه بخواهد خدای نکو    که مردم بدانند از علم او

بود وسعت علم او بیکران    فراتر زارض وهفت آسمان(482)

محیطست علم ملک بر بسیط     قیاس تو بروی نگردد محیط

نه ادراک کنْهِ ذاتش رسد    نه فکرت برغور صفاتش رسد(483)

109 وَ الْبَلَدُ الطّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بأذنِ ربّهِ والّذی خَبُثَ لَایخْرُجَ اِلّا نَکداً.کذلک نُصَرِّفُ الآیاتِ لقوم یشکرونَ (484)

ترجمه آیه به نثر:

سرزمین پاک گیاهش به فرمان خدا می روید، اما سرزمین بدطینت جز گیاه ناچیز و بی ارزش، ازآن نمی روید این گونه آیات رابرای آنها که شکرگزارند بیان می کنیم.

ترجمه آیه به نظم:

زمینی که پاک است ونیکوش خاک    گیاهش به اذن خدا هست پاک

ولی زآن زمینی که ناپاک هست     نروید گیاهی مگر خار و پست

بدین گونه این آیه های گران    بیانمی نماییم بر شاکران(485)

باران که در لطافت طبعش ملال نیست    در باغ لاله روید و درشوره زار خس (486)

110 والذّین کفَرُوا اعمالُهُم کسَراب بقیعةٍ یحسَبُهُ الظمانَ ماءً حتی اِذَا جَاءَ لَم یجِدهُ شَیئاً و جد اللّهَ عِنده، فوفّاه حسابَهُ (487)

ترجمه آیه به نثر:

کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد، اما هنگامی که به سراغ آن می آید چیزی نمی یابد، و خدا را نزد آن می یابد که حساب او را بطور کامل می دهد.

ترجمه آیه به نظم:

ز ناباوران بشنو این حسب و حال     چنین بوده و هست اندر مثال

همانند یک خشک برّ و سراب    که تشنه گمان می برد هست آب

شتابان بدان سوی گردد روان    ولی هیچ آبی نبیند روان

ببیند که یزدان بر او ناظر است    به ثبت عملهای او حاضر است(488)

جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نسیت    هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست

روی بستان را نبیند راه بستان گم کند    هر که او گدران و نالان شیوه دولاب نیست

ای بجسته کام دل اندر جهان اب وگل     میدوانی سوی ان جو کند ران جو آب نیست(489)

111 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِین (490)

ترجمه آیه به نثر:

به درستی بیافریدیم مردم را، از عصاره ای از گل.

ترجمه آیه به نظم:

ز گل افریدیم جنس بشر    گلی خالص و پاک از هر نظر(491)

زآب وخاک مجسم که روح پاکی از آنک     بدین لطافت وخوبی بشر نمی باشد(492)

ای خواجه اگر می بری ازمستی بوی    زنهار مکن به عالم مستی روی

پیش ار سبو وخاک قالب گل کن    تاازگل قالب تو سازند سبوی(493)

درکارگه کوزه گری رفتم دوش    دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش

ناگه یکی کوزه برآورد خروش    کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش(494)

112 وما الحَیة الدُنیا المَتاعُالغرور (495)

ترجمه آیه به نثر:

و زندگی دنیا جز سرمایه فریب نیست.

ترجمه آیه به نظم:

بلی زندگانی نیای نیست    متاع فریبنده ای بیش نیست(496)

عَلَم چگونه زنی بر فقضای عالم قدس     اگر برون نبری رخت از این سرای غرور(497)

113 وماتسعقُطُ مِنْوَرَقَةٍ الّا یعْلَمُهَا (498)

ترجمه آیه به نثر:

هیچ برگی از درخت نمی افتند، مگر این که از آن آگاه است.

ترجمه آیه به نظم:

نیفد یکمی برگ خود از شجر     مگر آن که یزدان بود باخبر(499)

هیچ برگی درنیفتد از درخت    بی قضا وحکم آن سلطان بخت(500)

114 وَما ظَلَمهم الله وَلکنْ ُ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ (501)

ترجمه آیه به نثر:

خدا به آنها ستم نکرد، بلکه آنها، خودشان به خویشتن ستم می کنند

ترجمه آیه به نظم:

نکرده خداوند برکس ستم    که خئود ظلم کردند بر خویش هم(502)

خود کرده را تدبی نیست، خود کرده را درمان نیست(503)

115 ومَنْ نُعَمِّرعهُ نُنَکسْهُ فی الخلق (504)

ترجمه آیه به نثر:

هر کس را طول عمر دهیم، دار آفرینش واژگونه اش می کنیم.

ترجمه آیه به نظم:

کسی را که دادیم عمری دراز    قوایش به پیری گرفتیم باز(505) چو ملکت رابدید آمد زوالی

کمالت را شود پیدازوالی(506)     هر آنچه به غایت رسد ناچار نهایت مستعقب ان شود.(507)

«مرزبان نامه»

فواره چون بلندشود سرنگون شود.(508)

چو گشتی تمام آیدت کاستی.(509)«اسدی»

116 هَذَا فِرَاقُ بَینِی وبَینِک (510)

ترجمه آیه به نثر:

اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده است.

ترجمه آیه به نظم:

پس آن گاه پاسخ به دین سان شنید    که دیگر رفاقت به پایان رسید(511)

گفتم بنده باشد وچنین دانم که دیدار به قیامت افتاد.(512)

«ابوالفضل بیهقی»

تو آن ورجو من این ورجو.(513)

117 هُزِّی الیک بِجِذْعِ النَّخلَةِ تُسَاقِطُ عَلَیک رُطَباً جنیاً (514)

ترجمه آیه به نثر:

واین تنه نحل را به طرف خود تکان ده، رطب تاره ای بر تو فرو می ریزد.

ترجمه آیه به نظم:

کنون ده تکان شاخه های درخت    که بهرت رطب ریزد ای نیکبخت(515)

اگر چه رزق مقسوم است می جوی    که خوش فرمود اینمعنی مغزی

که یزدان رزق اگر بی سعی دادی     به مریم کی ندا کردی که هزی (516)

«ابن یمین»

118 هَلْ یسْتَوی الذینَ یعْلَمُونَ والذینَ لَا یعْلَمُونَ (517)

ترجمه آیه به نثر ک ایا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند، مساوی هستند.

ترجمه آیه به نظم:

بگو کی مساوی بود درنظر     دنی مرد با اهل علم وهنر(518)

توانا بود هر که دانا بود    زدانش دل پیر برنا بود(519)

چنین گفت آنکس که داناتر است    بهر آرزو او تواناتر است(520) «فردوسی»

نیست دانا برابر نادان    این مثل زد خدای در قرآن

بدو گفت مؤبد که دانش به است    که دانابه گیتی زهرکس مه است(521)

«فردوسی)

119 هُوَالّذی جَعَلَ لَکمْ الاَرضَ ذَلُولاً فَامشُوا فِی مَنَاکبِهَا وَکلُوا مِنْ رِزْقِهِ والله النَشُورُ (522)

ترجمه آیه به نثر:

خداکسی است که زمین را رام شماساخته است، دراطراف زمین گردش کنید و از روزی خدابخورید.

ترجمه آیه به نظم:

زمین را بگسترده او راهوار    چننی آفریدست پروردگار

میان بلندی و پستی آن    بسی را پوئید در هر مکان

خورید ای خلایق ز روزی او     بر او بازگردید بی گفتگو(523)

ادیم زمین سفره عام اوست    براین خوان یغما چه دشمن چه دوست(524)

120 هُوَالّذی یصَوِّرُکم فِی الاَرحَامِ فکیف یشَاءُ (525)

ترجمه ایه به نثر :اوخدایی است که شمارا در رحم ها آنگونه که بخواهد نقش می بندد.

ترجمه آیه به نظم:

ننگارد درارحام نقش ما    به میل واراده یگانه خدا(526)

دهد نطفه را صورتی چون پری    که کردست بر آب صورتگری

قدیمی نکوکار ونیکی پسند    به تلک قضا در رحم نقشبند(527)

121 یا بنی آدم لا یفْتِنَنّکمَ الشَّیطانُ کمَا اخْرَجَ اَبَوَیکمْ مِنَ الجَنَّةِ (528)

ترجمه آیه به نثر:

ای فرزندان آدم شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر ومادر شما را ازبهشت بیرون برد.

ترجمه آیه به نظم:

الا ای بنی آدم انی بشنوید    مبادا که مفتون شیطان شوید

همانشان که شیطان به روز نخست    به نیرنگ خام و به تدبی سست

فریبید هم مادر وهم پدر    ز فردوس یزدان براندی بدر

به اغوا پدر مادر خلق را    برون ران ز باغ سبز خدا(529) «مرزبان نامه»

آدمی برسن دیو فرا چاه نباید رفت.(530)

122 یا قومِ اِنَّما هذهِ الحیوةُ الدُّنیا مَتَاعٌ وَاِنَّ الاخِرةَ هِی دارُ القَرارِ (531)

ترجمه آیه به نثر:

ای گروه به درستی که این زندگانی جهان و بدرستی که جهان آخرت خانه قرار و آرامش است.

ترجمه آیه به نظم:

که ای قوم دنیای فانی و پست    به غیر از متاع حقیری چه هست!

بلی منزل باقی و پایدار     همانابود بیت دارالقرار(532)

جای وقیف نیست در دین دامگاه دیو    بگذرد که این مزابل سفلی نه جای توست(533)

چو می بینی که این منزل اقامت را نشاید    عَلَم بر ملک باقی زن از این منزلگه فانی(534)

دنیا جای آزمایش است نه جای آسایش(535)

نظیرش: الدُنیا دَارُ مَمَدُّ الی دَارِ مَقَرٍّ.(536)

123 یااَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ (537)

ترجمه آیه به نثر:

ای کسانی که ایمان آوردید، به سوی خداتوبه کنید، توبه ای خالص، امید است پروردگارتان گناهانتان را ببخشد.

ترجمه آیه به نظم:

الا مومنان چون به یکتا اله     بخواهید توبه کنید از گناه

نمایید توبه به اخلاص تام     خلوصی برازنده آن مقام

بود آنکه مخفی بدارد خدا    گناهی که کردید روی خطا

درآرد خداتان به باغ جنان    که جویست ز یر درختان آن(538)

دردگنه را نیافتند حکیمان    جز که پشیمانی ای برادر درمان

چیست پشیمانی آنکه باز نگردد    مرد به کاری کز آن شد پشیمان(539) «ناصر خسرو»

نظیرش:التائب من الذنب کمَنْ لاذنبَ له.(540)

124 یا ایها الذین آمنو اجتنبوا کثیراً مِن الظّن انّ بَعْضَ الظّنِ اثمٌ (541)

ترجمه آیه به نثر:

ای کسانی که ایمان آوردید ازبسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی گمانها، گناه است.

ترجمه آیه به نظم:

الامومنان به پروردگار    که دارید ایمان به روز شمار

همه درحق هم چه مرد و چه زن    نمایید پهیز از شک وظن

چه بسیار پندارهایی که هست    که همچون گناهی به دل بر نشست(542)

ظن نیکو بر بر اخوانصفا    گر چه آید ظاهر از ایشان جفا

آن خیال و وهم بد چون شد پدید    صد هزاران یار را از هم درید

«مولوی»

125 یحسَبُهُم الجاهلُ اغنیاءَ من التَّعفُّفِ (543)

ترجمه آیه به نثر:

افراد ناآگاه آنها رااز شدت خویشتن داری،بی نیاز می پندارند.

ترجمه آیه به نظم:

به ظاهر ببینندشان بی نیاز    چوآنها نسازند افشاءراز(544)

به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام    خوندل عکس برون می دهد از رخسارم(545)

«حافظ»

با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن.

نظیرش: اَاععِفَافُ زینةُ الفَقْرِ.(546)

126 یحْسُدونَ النّاسَ عَال ما اتاهُم اللّهُ مِنْ فَضْلهِ (547)

ترجمه آیه به نثر:

نسبت به مردم، بر آنچه خدا ازفضلش به آنهاداده، حسد می ورزید.

ترجمه آیه به نظم:

بورزند بسیار رشک وحسد    بر آن کس که فضل خدایش رسد(548)

حسد آنجا که آتش افروزد    خرمن عقل و عافیت سوزد

توانم آنکه نیازارم اندرون کس    خسور را چه کنم کو خود برنج دراست

نظیرش:اَلحَسَدُ یاْکلُ الایمانَ کمَا تَاکلُ النّارُ الحَطَبَ.(549)

127 یریدُونَ لِیطْلِقُوا نُورَ اللّهِ بافواهِهِمْ وَاللّهُ مُتِمَّ نُورهِ وَلَوْکرِهَ الکافرونَ (550)

ترجمه آیه به نثر:

آنها می خواهند نور خدارا بادهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.

ترجمه آیه به نظم:

بخواهند کفار، نور خدا    به گفتار لغو و کلام خطا

نمایند خاموش اند رقلوب     بپوشند بر آن لباس عیوب

ولیکن خداوند ولا مقام     نگهدار آن نور باشد تمام

اگر چه که کفار بر ذولجلال    نباشند خوشدل از انیگونه حال(551)

چراغی که ایزد برفروزد     هر آنکس پف کند ریشش بسوزد(552)

مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما    غافل از این که خدا هست دراندیشه ما(553)

آنکه بر شمع خدا آرد پفو    شمع کی سوزد بسورد یود او(554) «مولوی»

هر که باآل عمل در افتاد ور افتاد.

نظیرش: مَنْ صَارَعَ الحَقَّ صَرَعَهُ.(555)

128 یضْرِبُ اللّهُ الاَمْثَالَ للنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ (556)

ترجمه آیه به نثر:

خداوند باری مردم مثلها می زند، شاید متذکر شوید.

ترجمه آیهبه نظم:

مثلها چنین می زند کردگار     مگر پند گیرند مردم به کار(557)

من این مثل که بگفتم تو را نکو مثلی است    مثل بسنده بود هوشیار مردان را

«ناصر خسرو»

129 یؤثِرُونَ عَلَی َُنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ (558)

ترجمه آیه به نثر:

آنها را بر خودش مقدم می کردند. هر جند خودشان بسیار نیازمند باشند.

ترجمه آیه به نظم:

به هر چیز آن مردم نیکبخت

اگر چه که محتاج باشند سخت

ولی باز هم خود از آن دل کنند

مهاجر کسان رامقدم کنند(559)

اگر جریان کندبهرام گوری    نه چون ران ملخ باشد ز موری(560) «سعدی»

130 یوْمَ یعَضُّ لِمُ عَلَی یدیه (561)

ترجمه آیه به نثر:

روزی را که ستمکار دست خود را به دندان می گزد.

ترجمه آیه به نظم:

ستم پیشگان از گناهان پست

به دندان بگیرند خود پشت دست(562)

انگشت به دندان گزیدن.

131 یوْمَ یفِرُّ الْمَرءُ مِنُ أَخیهِ (563)

ترجمه آیه به نثر:

درآن رنز انسان از برادر خود می گریزد.

ترجمه آیه به نظم:

گریزد ز اخوان و مادر پدر

ز رعب ووحشت ز بیم وخطر(564)

روز وانفسی است.(565)

منابع ومآخذ

1 قران کریم

2 ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم مصری، چاپ ایران، قم، نشر حوزه.

3 آذر لی، غلامرضا،ضرب المثلهای مشهور ایران، نشر ارغوان، چاپ پنجم، 1373.

4 باباطاهر، دوبیتی ها، انتشارات باقر العلوم، چاپخانه پیام، 1374.

5 باشا، ایمن، اجلالی، قرة الغین امثال وحکم فارسی و عربی و نوادر حکایات تبریز، چاپ شفق.

6 حافظ، خواجه حافظ، دیوان غزلیات مولانا شمس الدین محمد، تدوین خطیب رهبر، دکتر خلیل، نشر دانشگاه تهران، چاپ هفتم، 1371.

7 حافظ، حافظ نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی وابیات دشوار حافظ، خرمشاهی، بهاءالدین، شرکت انتشارات علمی فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی وانتشارات صدا وسیما، چاپ پنجم، 1372.

8 خزائلی، دکتر محمد، شرح بوستان، ناشر سازمان انتشارات جاویدان، چاپ پنجم، بهار 1363.

9 خواجوی کرمانی، دیوان اشعار خواجوی کرمانی، به اهتمام و تصحیح احمد سهیل خوانساری، انتشارات پاژنگ، چاپ اول بهار 1369.

10 خیام، رباعیات خیام، تصحیح وتحشیه محمد علی فروغی و دکتر قاسم غنی، انتشارات اساطیر، چاپ اول 1371.

11 دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، سپهر، تهران، چاپ هفتم، 1370.

12 سهیلی، مهدی، ضرب المثلهای معروف ایران، نشر ارغوان، 1373.

13 سعدی، مصلح بن عبر الله، گزینه گلستان سعدی، انتخاب و شرح دکتر حسن انوری، چاپ دیبا، آفتاب، مصحح منصور جهانگیر توکلی، چاپ اول، تهران 1371.

14 سعدی، مصلح بن عبدالله، کلیات سعدی بهاهتمام محمد علی فروغی و عباس اقبال آشتیانی، سپهر، تهران، چاپ نهم، 1372.

15 سعدی شیرازی، گلستان، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، چاپ گوته، چاپ اول، تهران 1368.

16شکور زاده بلوری، دکتر ابراهیم، ده هزار مثل فارسی و بیست وپنج هزار معادل آنها، مؤسسه نشر آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1372.

17 شهری باف، جعفر، قند و نمک، ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره، چاپ تابش، چاپ اول، 1370.

18 شهیدی، دکتر سید جعفر، ترجمه نهج البلاغه، افست، چاپ چهارم، 1372.

19 مجد، امید، قران باترجمه منظوم، چاپخانه کاج، تهران، چاپ دوم، 1380.

20 فروزانفر، بدیع الزمان، احادیث و قصص مثنوی معنوی، ترجمه و تنظیم حسین داوودی، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، 1381.

21 محبی، بیوک، امثال و حکم انگلیسی فارسی ترکی، ناشر نشر ایرانیان،چاپ اول، 1368.

22 مولوی، مولانا جلال الدین محمدبلخی رومی، از روی طبع نیکلسون، چاپخانه دیبا، انتشارات پژوهش، تهران، به کوشش مهدی آذر یزدی (خرمشاهی) چاپ چهارم، 1377.

23 مولوی، جلال الدین محمد بلخی رومی، گزیده غزلیات شمس، به کوشش دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، چاپ دهم،1375.

24 میدانی، ابی الفضل احمدبن محمد ابراهیم النیشابوری، مجمع الامثال دارالحکم، بیروت، لبنان.

25 ناصف، شیخ منصور علی، التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، بیروت، دارالفکر، چاپ چهارم، 1975م .

26 یاحقی، دکتر محمدجعفر، بهین نامه باستان (خلاصه شاهنامه فردوسی)، مؤسسه نشر آستان قدس رضوی. مشهد، چاپ اول، 1369.

27 بعلبکی، منیر، قاموس انکلیزی عربی (امورد)بیروت 1986م.

28 دشتی محمد، ترجمه نهج البلاغه، نشر الهادی، قم، چاپ اول، 1379.

29 مولوی، جلال الدین محمد، کلیات شمس (دیوان کبیر)، چاپ سپهر تهران، با تصحیحات بدیع الزمان فروزانفر، چاپ سوم، 1363.