ظهور نور
(ترجمه کتاب الشموس المضيئه فى الغيبه والظهور والرجعه)

على سعادت پرور

- ۱۹ -


گفتار ما

در روايت سوم فصل يازدهم از باب دوم، از دابه وحتمى بودن خروج آن ياد شد، در اين باب که به رجعت ومسائل آن مربوط است نيز احاديث دابه را نقل کرديم تا مقصود از دابه الله ودابه الارض معلوم شود وهمچنين، از آن حديث واحاديث اين فصل، روشن مى شود که رجعت على عليه السلام بعد از ظهور قائم عليه السلام تا آخر رجعت پيامبران واولياء، امرى حتمى است، چنانکه روايات فصل چهارم همين باب نيز بر اين مطلب دلالت دارد.

آنچه از مجموع روايات، در اين زمينه، بر مى آيد اين است که آن دابه اى که انتقام تمام مستضعفين را مى گيرد وبعد از ظهور، حکومت عدل را، به اراده واذن پروردگار، تا روز پايان دنيا برقرار مى کند على عليه السلام است واين امر فقط به آن حضرت - عليه آلاف التحيه والثناء- اختصاص دارد.

روايات

1- در حديث عبد الکريم بن عمرو خثعمى از امام صادق عليه السلام آمده است: (امير المؤمنين عليه السلام چهل وچهار هزار حکومت مى کند تا اينکه يک نفر شيعه على عليه السلام، هزار فرزند پسر از صلبش به دنيا بيايد، در آن وقت است که (جنتان مدهامتان)(1) به اراده ى خدا، در اطراف مسجد کوفه پيدا مى شود).(2)

2- از حمران، از امام باقر عليه السلام نقل شده که فرمود: (اولين کسى که رجعت مى کند، همسايه ى شما حسين است، آن قدر حکومت مى کند که ابروانش از پيرى روى چشمانش بيفتد).(3)

3- در حديث جابر از امام باقر عليه السلام آمده است که امام حسين عليه السلام قبل از کشته شدن به اصحابش فرمود: (...جاى مژده وشادى است، به خدا قسم اگر آنها ما را بکشند، ما بر پيامبرمان وارد مى شويم) آن گاه فرمود: (سپس هر قدر خدا بخواهد خواهم ماند، آن گاه اول کسى خواهم بود که زمين برايش شکافته شده واز آن خارج مى شود، پس همزمان با امير المؤمنين وقيام قائممان خروجى خواهم کرد، آن گاه گروهى از نزد خداوند از آسمان بر من فرود آيند که تا آن روز هرگز به زمين فرود نيامده اند، جبرئيل وميکائيل واسرافيل ولشگريانى از فرشتگان بر من فرود آيند، محمد، على، من وبرادرم وهمه ى آنها که خدا بر ايشان منت نهاده است بر محملهاى پروردگار، که مرکبهايى ابلق از نورند وهيچ مخلوقى تا آن روز بر آنها سوار نشده، فرود آئيم. سپس محمد پرچمش را به اهتزاز در آورد، وآن را با شمشيرش به قائم ما بدهد، آن گاه هر قدر خدا بخواهد، در زمين، مى مانيم، وبعد از آن خداوند از مسجد کوفه، چشمه اى از روغن، چشمه اى از آب وچشمه اى از شير، جارى خواهد کرد..).(4)

4- معلى بن خنيس وزيد شحام مى گويند: (از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: (اولين کسى که در رجعت باز گردد، حسين بن على عليهما السلام است، چهل سال در زمين مى ماند تا اينکه ابروانش بر روى چشمانش مى افتد).(5)

5- عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مى کند که رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: از جمله ى آنها خداوند، در معراج، از وراى حجاب مرا مخاطب قرار داد اين بود که فرمود: (...اى محمد!على اولين امامى است که از او پيمان مى گيرم، اى محمد! على آخرين امامى است که روحش را قبض مى کنم واو دابه اى است که با مردم صحبت مى کند..).(6)

6- جابر جعفى مى گويد:از امام باقر عليه السلام شنيدم که فرمود: (به خدا قسم مردى از ما اهل بيت، بعد از مرگش، سيصد ونه سال حکومت مى کند). عرض کردم: (کى چنين خواهد شد؟) گفت: (بعد از قائم..).(7)

7- از اسد بن اسماعيل نقل شده است که وقتى از امام صادق عليه السلام درباره ى روزى که در آيه (فى يوم کان مقداره خمسين ألف سنة)(8) مقدار آن ذکر شده سوال شد، فرمود: آن مربوط به رجعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است که در حکومتش در آن رجعت، پنجاه هزار سال وحکومت امير المؤمنين چهل وچهار هزار سال است).(9)

گفتار ما

اين روايات وآنچه در فصل بيست ويکم از باب سوم، در توضيح مدت عمر وحکومت حضرت قائم عليه السلام بعد از ظهورش، ذکر کرديم، مدت عمر امامان معصوم وحکومتش بعد از رجعت را براى ما روشن مى کند. ودر همان فصل گذشت که حضرت مهدى عليه السلام به مرگ طبيعى از دنيا مى رود وامام حسين عليه السلام او را غسل مى دهد وکفن ودفن مى نمايد.

روايات زيادى وجود دارد(10) - که بعضى از آنها را در فصل آينده مى آوريم- که دلالت مى کند هيچ مؤمنى کشته نمى شود مگر اينکه رجعت مى کند تا به مرگ طبيعى بميرد وهيچ مؤمنى - از مؤمنين محض - نمى ميرد مگر اينکه رجعت مى کند تا کشته شود. وپيامبران وجانشينانشان وبه ويژه پيامبر ما وجانشينانش عليهما السلام چون کاملترين بندگان وبلندمرتبه ترين آنها هستند قطعا رجعت مى کنند که اگر به فيض شهادت نرسيده باشند کشته مى شوند واگر رسيده باشند، به مرگ طبيعى مى ميرند، وقائم عليه السلام، بنابر دو روايت فصل بيست ويکم، بر مى گردد وکشته مى شود؛ در عين حال، فقط خداوند به حقيقت امور آگاه است.

غير از آنچه در توضيح دو روايت مزبور ذکر شد، قسمتهاى پايانى دعايى که براى روز دحوالارض نقل شده ونيز زيارتى که براى حضرت قائم رسيده است، دلالت مى کنند که آن حضرت، رجعت خواهد فرمود.

آن دو قسمت از دعا وزيارت از اين قرار است:

(پروردگارا بر تمامى پداران واجدادش درود فرست، وما را از ياران واهل بيتش قرار ده ودر رجعتش ما را بر انگيز تا در زمان او از يارانش باشيم..).(11)

(وقرار دهد براى من رجعتى در ظهورت ورجعتى در ايام - حکومت - تو).(12)

روايات

1- محمد بن طيار درباره ى آيه ى (يوم نحشر من کل أمة فوجا)(13) از قول امام صادق عليه السلام نقل مى کند که فرمود: (هيچيک از مؤمنان کشته نمى شود مگر اينکه بر مى گردد تا بميرد وهيچکس از مؤمنان نمى ميرد مگر اينکه بر مى گردد تا کشته شود).(14)

2- جابر بن يزيد نقل مى کند: از امام باقر عليه السلام درباره ى آيه ى (ولئن قتلتم فى سبيل الله او متم)(15) سوال شد، آن حضرت فرمود: (اى جابر! آيا مى دانى سبيل الله چيست؟)، عرض کردم: (نه به خدا قسم، مگر اينکه از شما بشنوم). پس حضرت فرمود: (کشته شدن در راه على عليه السلام وفرزندانش، هر کس در راه ولايت او کشته شود در راه خدا کشته شده است وهيچکس نيست که به اين آيه ايمان بياورد مگر اينکه براى او يک کشته شدن ويک مردن هست، هر کس کشته شود، بر انگيخته مى شود تا بميرد وهر کس بميرد بر انگيخته مى شود تا کشته شود).(16)

3- ابو بصير مى گويد: در خدمت امام صادق عليه السلام آيه ى (وأقسموا بالله جهد أيمانهم لا يبعث الله من يموت بلى وعدا عليه حقا ولکن أکثر الناس لا يعلمون)(17) را تلاوت کردم، امام عليه السلام به من فرمود: (اى ابا بصير! نظرت در مورد اين آيه چيست؟) عرض کردم: (مشرکين گمانشان اين طور است وبراى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم سوگند مى خورند که خداوند، مردگان را زنده نمى کند). امام عليه السلام فرمود: (مرگ بر کسى که چنين بگويد. از آنها بپرس که آيا مشرکان به خدا سوگند مى خورند يا به لات وعزي؟) عرض کردم: (فدايت شوم! راهنماييم بفرما)، حضرت فرمود: (اى ابا بصير! وقتى قائم، قيام کند، خداوند گروهى از شيعيان ما را بر انگيزد که شمشيرهاشان را بر دوش دارند، اين خبر به گروهى از شيعيان ما مى رسد مى گويند: (فلان کس وفلان کس وفلان کس از گورهايشان خارج شدند وهمراه حضرت قائم هستند). خبر به گروهى از دشمنان ما مى رسد،‌مى گويند: (اى گروه شيعيان! شما چقدر دروغگو هستيد. اين دولت خود شماست وباز در آن دروغ مى گوئيد، نه به خدا قسم، اينها زنده نشدند وتا روز قيامت هم زنده نخواهند شد)، آن گاه حضرت فرمود:خداوند قول آنها را نقل مى کند که: (أقسموا بالله جهد أيمانهم لا يبعث الله من يموت).(18)

4- در ذيل حديث عبد الله بن قاسم بطل از امام صادق عليه السلام درباره ى آيه ى (ثم رددنا لکم الکرة عليهم)(19) آمده است: (اين به خروج امام حسين عليه السلام وهفتاد نفر از يارانش مربوط است).(20)

5- از عمار بن مروان، در روايتى طولانى، که شخصى درباره ى کيفيت قبض روح مؤمن، از امام صادق عليه السلام سوال کرده، نقل شده است: (سپس آل محمد را بهشت رضوى ملاقات مى کند واز غذاى آنان با آنها مى خورد واز شرابشان مى نوشد، ودر مجالسشان با آنها به گفتگو مى نشيند تا قائم ما اهل بيت قيام کند، وقتى قائم ما اهل بيت قيام کرد خداوند آنها را بر مى انگيزد، پس دسته دسته به او روى آورده ولبيک مى گويند).(21)

6- ابن بکير از امام صادق عليه السلام نقل مى کند که فرمود: (گويا حمران بن اعين وميسر بن عبد العزيز را مى بينم که در بين صفا ومروه، مردم را به شمشير مى زنند).(22)

7- على بن مغيره از امام باقر عليه السلام نقل مى کند که فرمود: (گويى عبد الله بن شريک عامرى را مى بينم که عمامه اى سياه بر سر وطرفين آن را بين شانه هايش انداخته، از دامنه ى کوه، بالا مى رود، در ميان چهار هزار نفر تکبير گوى حمله کننده در رکاب قائم ما اهل بيت است).(23)

8- مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مى کند که فرمود: (با قائم عليه السلام بيست وهفت نفر از وراى کوفه خروج مى کنند، پانزده نفر از قوم موسى که هدايت شدند وبه حق گرويدند،(24) هفت نفر از اصحاب کهف، يوشع بن نون، سلمان، ابودجانه انصارى، مقداد ومالک اشتر، اينها ياران مهدى وحاکمان دولت او هستند).(25)

9- از امام کاظم عليه السلام نقل شده است که فرمود: (انسانهايى که رفته اند باز مى گردند ودر آن روز، قصاص مى شوند.هر کس کسى را آزار وشکنجه داد به آن آزار قصاص مى شود، هر کس، ديگرى را بر آزار يا کشتن ديگرى تحريک کرده، به آن قصاص مى شود، هر کس کسى را کشته، به کشتن قصاص مى شود ودشمنان آنها با هم، همراه آنان رجعت مى کنند تا خونخواهى نمايند وبعد از آنها سى ماه عمر مى کنند، آنگاه پس از خونخواهى وآرام گرفتن دلهايشان، در يک شب مى ميرند ودشمنان آنها به آتش عذاب الهى سپرده مى شوند وسپس در پيشگاه خداى جبار نگاه داشته مى شوند تا حقوق ايشان از آنها گرفته شود).(26)

گفتار ما

آنچه ذکر شد، پاره اى از رواياتى بود که بر رجعت شيعه به طور عموم ونيز خواص آنها دلالت مى کند وبعدا نيز رواياتى در همين موضوع ذکر خواهد شد.

اگر سوال شود که آيا آنان که در ايام ظهور، رجعت مى کنند، در دوره ى رجعت مؤمنين ناب نيز رجعت خواهند نمود يا نه؟ پاسخ اين است که از روايات محض الايمان، يعنى رجعت مؤمنان ناب وبخشى از زيارت حضرت قائم - عجل الله تعالى فرجه -: (واينکه براى من در ظهورت رجعتى ودر ايام- حکومت يا رجعتت - رجعتى قرار دهد).(27) بر مى آيد که آنها رجعتى ديگر خواهند داشت.

روايات

1- معاويه بن عمار مى گويد: آيه ى: (ان له معيشه ضنکا)(28) را خدمت امام صادق عليه السلام تلاوت کردم. امام عليه السلام فرمود: (به خدا قسم، آن براى دشمنان است).عرض کردم: (فدايت شوم، آنها را ديده ايم که در کمال رفاه عمر طولانى را گذرانده مرده اند).حضرت فرمود: (به خدا سوگند اين مربوط به رجعت است، که در آن موقع سرگين مى خورند).(29)

2- جابر بن يزيد مى گويد:آيه ى (کل نفس ذائقه الموت)(30) را بر امام صادق عليه السلام تلاوت کردم، حضرت فرمود: منشوره، عرض کردم: منشوره، ديگر چيست؟ فرمود: جبرئيل اينگونه آن را بر محمد صلى الله عليه وآله وسلم نازل کرد: (کل نفس ذائقه الموت ومنشوره)، سپس فرمود: (در اين امت، هيچ نيکوکار وبدکردارى نيست مگر اينکه پراکنده- منشوره - وبر انگيخته مى شود، مؤمنان به سوى چشم روشنى وبدکاران براى رسيدن به خوارى وخفت الهى، آيا آيه قرآن را نشنيده اى که مى فرمايد: (ولنذيقنهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر)(31) وآيه ى: (يا أيها المدثرقم فأنذر)(32) که مقصود، قيام محمد صلى الله عليه وآله وسلم در رجعت وترساندن آنان است وآيه ى (انها لاحدى الکبر نذيرا للبشر)(33) آن يکى از دو امر بزرگ وترساننده ى بشر است، يعنى محمد، ترساننده ى بشر در رجعت است،... جابر در ادامه ى حديث مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود:امير المؤمنين عليه السلام درباره ى آيه ى (ربما يود الذين کفروا لو کانوا مسلمين)(34) فرمود: آن مال وقتى است که من وشيعيانم خروج مى کنيم وعثمان بن عفان وپيروانش هم خارج مى شوند وما بنى اميه را مى کشيم، آن وقت کفار آرزو مى کنند که کاش مسلمان بودند).(35)

3- بريد بن معاويه از امام صادق عليه السلام نقل مى کند که فرمود: (به خدا قسم، روزگار به پايان نخواهد رسيد تا اينکه خداوند زنده ها را بميراند ومرده ها را زنده کند وحق را به صاحبش برگرداند ودين خود را که نزدش پسنديده است بر پا کند..).(36)

4- ابو بصير از قول امام صادق عليه السلام درباره ى آيه ى (انهم يکيدون کيدا) نقل مى کند که فرمود: (نسبت به پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم وعلى عليه السلام وفاطمه عليهما السلام مکر ورزيدند)، آن گاه خداوند فرمود: (اى محمد (انهم يکيدون کيدا وأکيد کيدا فمهل الکافرين) يا محمد (أمهلهم رويدا)(37) وقتى قائم عليه السلام بر انگيخته شود، از ستمکاران وطاغوتهاى قريش وبنى اميه وديگر مردم انتقام مى گيرد).(38)

5- در تفسير على بن ابراهيم درباره ى آيه ى (وحشرناهم فلم نغادر منهم أحدا)، آمده است که از امام صادق عليه السلام درباره ى آيه ى (ويوم نحشر من کل أمة فوجا) روزى که از هر امتى گروهى را بر انگيزيم، سوال شد حضرت فرمود: (مردم درباره ى آن چه مى گويند؟)

راوى مى گويد: گفتم: مردم مى گويند به قيامت مربوط است، امام صادق عليه السلام فرمود: (آيا خداوند در قيامت از هر امتى گروهى را بر مى انگيزد وبقيه را رها مى کند؟ اين به رجعت مربوط است اما آيه ى قيامت اين است: (وحشرناهم فم نغادر منهم أحدا...موعدا)(39) ).(40)

6- در حديث سلمان از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم آمده است که بعد از اينکه پيامبر جانشينانش را نام برد، من گريستم وگفتم: (يا رسول الله! سلمان چگونه مى تواند آنها را درک کند؟) پيامبر فرمود: (اى سلمان! تو وامثال تو وهر که به حقيقت، آنها را شناخته وپيروى کند، آنها را درک مى کنيد). سلمان مى گويد:من خدا را بسيار سپاسگزارى کردم وگفتم: (يا رسول الله آيا عمر من تا زمان ايشان مى رسد؟) حضرت فرمود: (اى سلمان، بخوان: (فاذا جاء وعد أوليهما بعثنا عليکم عبادا لنا اولى بأس شديد فجاسوا خلال الديار وکان وعدا مفعولا، ثم رددنا لکم الکرة عليهم وأمددناکم بأموال وبنين وجعلناکم أکثر نفيرا).(41)

سلمان مى گويد: گريه وشوق من زيادتر شد وگفتم: (يا رسول الله، در زمان خودتان چنين خواهد شد؟) حضرت فرمود: (آرى، به آن خدايى که محمد را به پيامبرى فرستاد سوگند که در زمان خودم وعلى وفاطمه وحسن وحسين ونه نفر از امامان وهر کس از ماست وهر که از ما مظلوم واقع شده است، آرى به خدا، سلمان! آن گاه ابليس ولشگريانش ومؤمنان ناب وکافران محض حاضر خواهند شد تا قصاص شوند وخونهاى به حق ريخته شده از آنان قصاص شود، (ولا يظلم ربک أحدا)(42) وما تأويل اين آيه هستيم که فرمود: (ونريد أن نمن على الذين استضعفوا فى الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين ونمکن لهم فى الأرض ونرى فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا يحذرون).(43)

سلمان مى گويد: از نزد رسول الله عليه السلام بر خاستم در حالى که برايم هيچ مهم نبود که چه موقع با مرگ روبرو شوم يا مرگ به سراغم بيايد).(44)

پاورقى:‌


(1) رحمن: 62 و64 - دو باغ بهشت سبزينه.

(2) بحار الانوار، ج 53، ص 43، روايت 12.

(3) بحار الانوار، ج 53، ص 43، روايت 14.

(4) بحار الانوار، ج 53، ص 61، روايت 52.

(5) بحار الانوار، ج 53، ص 63، روايت 54.

(6) بحار الانوار، ج 53، ص 68، روايت 65.

(7) بحار الانوار، ج 53، ص 100، روايت 121.

(8) سوره ى معارج، آيه ى 4.

(9) بحار الانوار، ج 53، ص 103، روايت 130.

(10) ر، ک: بحار الانوار، ج 53، ص 29، از ابواب رجعت، روايت 70،68،59،58،55،8،5 و73.

(11) مصباح المتهجد، ص 612.

(12) بحار الانوار، ج 53، ص 95، روايت 109.

(13) نمل: 83- روزى که از هر امتى، گروهى را محشور کنيم.

(14) بحار الانوار، ج 53، ص 40، روايت 5.

(15) آل عمران: 157- اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد، بهتر است...

(16) بحار الانوار، ج 53، ص 40، روايت 8.

(17) نمل: 38- با تاکيد به سوگند خوردند که خداوند، کسى را که مرد زنده نمى کند، بلکه وعده ى خدا حق است، اما بيشتر مردم ايمان نمى آورند.

(18) بحار الانوار، ج 53، ص 92، روايت 102.

(19) اسراء: 6- سپس بار ديگر شما را بر آنها مسلط کنيم.

(20) بحار الانوار، ج 53، ص 93، روايت 103.

(21) بحار الانوار، ج 53، ص 97، روايت 113.

(22) بحار الانوار، ج 53، ص 40، روايت 7.

(23) بحار الانوار، ج 53، ص 76، روايت 81.

(24) اشاره به آيه 59 سوره اعراف: (ومن قوم موسى أمة يهدون بالحق وبه يعدلون): (از قوم موسى گروهى هستند که به حق هدايت مى شوند وبه آن مى گروند).

(25) بحار الانوار، ج 53، ص 90، روايت 95.

(26) بحار الانوار، ج 53، ص 44، روايت 16.

(27) بحار الانوار، ج 53، ص 95، روايت 109.

(28) طه: 124- براى او زندگى سختى در پيش است.

(29) بحار الانوار، ج 53، ص 51، روايت 28.

(30) آل عمران: 185، انبياء: 35 وعنکبوت: 57- هر نفسى چشنده ى مرگ است.

(31) سجده: 21- عذاب کوچکتر را قبل از عذاب بزرگتر به آنها مى چشانيم.

(32) مدثر: 1- اى جامه به خود پيچيده برخيز وبيم ده.

(33) مدثر: 35 و36- آن يکى از دو نشانه ى بزرگ است که بيم دهنده ى بشر است.

(34) حجر: 2- کفار دوست داشتند که کاش مسلمان مى بودند.

(35) بحار الانوار، ج 53، ص 64، روايت 55.

(36) بحار الانوار، ج 53، ص 102، روايت 125.

(37) طارق: 15 تا 17- آنان مکر ورزيدند ومن هم با آنان مکر کنم، (تو اى پيامبر!) کافران را مهلتى ده.

(38) بحار الانوار، ج 53، ص 120، روايت 154.

(39) کهف: 47 و48- آنها را جمع کنيم وهيچيک را وانگذاريم...

(40) بحار الانوار، ج 53، ص 51، روايت 27.

(41) اسراء: 5 و6- چون وعده ى اول آنها فرا رسد، بندگانى سر سخت ونيرومند را بر شما برانگيزيم که تا درون خانه هاى شما را جستجو کنند واين وعده اى حتمى است وآنگاه شما را بر آنها برگردانيم وغلبه دهيم وبا مال وفرزندان نيرومند يارى کنيم وعده ى شما را افزون کنيم.

(42) کهف: 49- وپروردگار تو به کسى ظلم نمى کند.

(43) قصص: 5 و6- وما اراده کرده ايم که بر مستضعفان زمين منت نهيم وآنها را پيشوايان ووارثان زمين گردانيم ودر زمين نيرومندشان گردانيم وبه فرعون وهامان ولشگريان آنها، آنچه را از آن مى ترسيدند، از ناحيه آنان وبه دست ايشان، بنمايانيم.

(44) بحار الانوار، ج 53، ص 142، روايت 62.