زندگانى خاتم الاوصياء امام مهدى (عج )

باقر شريف قرشى
مترجم :ابوالفضل اسلامي

- ۲ -


شيعه ، معتقد است كه حضرت امام عصر - سلام الله عليه - هنگامى كه حاكميت ظلم و ستم عباسى ، كاملا در تعقيب و مراقب او بود تا او را نيست و نابود كند، از چشمها پنهان شده است ، همانند جد بزرگوارش حضرت رسول اكرم كه وقتى قريشيان دور خانه اش را گرفتند تا حضرتش را به قتل برسانند، از چشمها غايب شد و از ميان آنان به سوى ((يثرب )) بيرون رفت و وصى و باب مدينه علم خود يعنى حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را در جاى خود قرار داد و او در رختخواب آن حضرت خوابيد و قريشيان نفهميدند.
شيعه ، عقيده اش را با صراحت اعلان كرده و مى كند كه ظهور حضرت صاحب العصر در سرداب سامرا نبوده ، بلكه محل ظهور آن حضرت ، مكه مكرمه و كعبه مشرفه و در روز روشن بوده است ، همچنانكه جد بزرگوارش رسول اكرم ، از همين بقعه مقدسه زمين ، ظهور كرد و ما در اين جهت ، در بحثهاى آينده بحث خواهيم كرد.
(8)
مردم ، حكمت و فلسفه غيبت امام منتظر را مى پرسند كه چرا آن حضرت در زمان غيبت كبرا با شيعيان و ديگران ملاقات ندارد و چرا در مسايل مثبت جهان ، شركت نمى كند و چرا...؟ گمان من آن است كه خداوند متعال براساس حكمت و مصلحت ، حكمت واقعى و سر اصلى غيبت را بر بندگانش پنهان داشته ، همچنانكه شب قدر و روز قيامت و ساعتى از جمعه كه دعا در آن مستجاب مى شود و ماهيت و حقيقت روح و محل و ولادت پيغمبر خدا حضرت موسى بن عمران را مخفى و پنهان داشته است . غيبت و ظهور حضرت مهدى - سلام الله عليه - هم از اين قبيل است . و از مسلمات است كه انسان با درك و فهم محدودى كه دارد، نمى تواند نسبت به حكمت و فلسفه كارهاى آفريننده بزرگ هستى ، احاطه پيدا كند. خداى توانا، هستى و كاينات را ابداع فرموده و نظم و مقرراتى را براى تدبير و به گردش در آوردن آنها بر آنها مسلط كرده است . و ما انسانها از اين قوانين و مقررات بى خبريم ولى خداى حكيم در خلقتش حكمت بالغه و مصلحت واقعى دارد كه گاهى انسانها سر و فلسفه آن را مى فهمند و در بيشتر اوقات ، از درك و تشخيص آنها عاجز و ناتوانند.
(9)
تلاش در جهت شناخت و علامات ظهور حضرت امام منتظر، مورد اهتمام بسيارى قرار گرفته است . گمان من آن است كه علت اين اندازه اهتمام به اين مطلب برمى گردد كه مردم از سيستمهاى بشرى ، خسته شده و به ستوه آمده و فرياد و ناله شان بلند شده است ؛ چه آنكه اين سيستمها و حكومتها شديدترين بلاها و ستمها را بر مردم روا داشته و جهان را در فتنه ، تباهى و بديها فرو برده است . اينجاست كه جهانيان مشتاق حكم الله و حكومت آسمانى هستند كه عدالت سياسى و اجتماعى را براى آنان تحقق بخشد و آنان را از ستم ستمكاران و از يورش مستبدانه خودسرها نجات دهد. اخبار و رواياتى كه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و از ائمه هدى (عليهم السلام ) در كتب تاريخ و حديث نقل شده ، بسيارى از علامات ظهور آن حضرت را ذكر كرده و بيان كرده اند.
(10)
در اين كتاب ، اوصاف و بويژه برخى از صفات عالى روحى و نفسانى حضرت امام مهدى (عليه السلام ) را كه بدون شك ، اين اوصاف ، استمرار و امتداد روحيات و ذاتيات پدران و اجداد گراميش - كه همه آنان منشاء خير و رحمت و فيض بر تمام انسانها از هر قوم و نژادى مى باشند - نگاه كوتاه و اجمالى انداخته مى شود.
از برجسته ترين اوصاف ائمه مسلمين (عليهم السلام ) اين بود كه سركوب كننده و در هم كوبنده ستمكاران و طاغوتها بودند.
حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) سيد و بزرگ عترت طاهره رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
القوى عندى ضعيف حتى آخذ منه الحق و الضعيف عندى قوى حتى آخذ له الحق ...
((انسان قوى نزد من ضعيف است تا حق از او گرفته شود و انسان ضعيف نزد من قوى است تا حق براى او گرفته شود)).
همين صفت شريف و فضيلت ذاتى ، عاليترين شكل آن ، نزد فرزندش حضرت امام منتظر (عليه السلام ) است . آن حضرت ، براساس روايات و اخبار متواتر، وقتى كه دنيا را با ظهورش روشن كند، عدل را گسترش و ظلم و ستم را سركوب و مراكز انصاف و مساوات را تاءسيس و تخت طغيان و ستم را واژگون خواهد كرد.
(11)
در اين كتاب ، بخشى از شكنجه ها و فشارهايى كه علويون بزرگوار و پيروان آن عزيزان ، از حاكمان غاصب و ستمكار زمانشان ديده اند، مطرح مى شود. اين حاكمان ، با آن بزرگواران ، نهايت قساوت و يورش ‍ وحشيانه روا داشتند. آنان را زنده زنده در زير ديوار خانه قرار داده و روى آن ساختمان مى ساختند. بچه هاى كوچك آنان را به داخل رود دجله و فرات افكنده و غرق مى كردند، تا جايى كه وزرا در مناسبتها و اعياد، براى تملق و اين كه پيش خلفا، قرب و منزلتى پيدا كنند، سرهاى بريده شده علويون و شيعيان را به حاكمان ستمگر هديه مى كردند و بالاخره رنج و ستم و شكنجه و عذابى كه شيعيان و دوستداران ائمه هدى (عليهم السلام ) از حاكمان غاصب و ستمكار ديده اند، در نهايت درجه تلخى و قساوت بوده است و لذا قابل وصف و بيان نمى باشد.
(12)
در اين كتاب ، زمان و مكان ظهور حضرت مهدى - سلام الله عليه - مورد بحث قرار مى گيرد و زمان ظهور او بر حسب دلالت روايات نيز بحث مى شود. اما مكان ظهور آن حضرت ، مكه مكرمه ، مسجد الحرام ، كعبه مشرفه است ، همان بيت اللهى كه خداوند متعال ، حج آن را بر بندگانش واجب كرده است . در اين جايگاه مقدس است كه صداى حق و عدالت ، توسط آن موعود آسمانى ، بلند شده و به گوش ‍ جهانيان مى رسد، همچنانكه در اين كتاب ، تدبير امور و سياست حضرت صاحب العصر (عليه السلام ) و راه و روش آن حضرت در حكومت به بحث گذارده مى شود.
آن وجود مقدس وقتى كه ظهور كند، امنيت و آرامش و آسايش را براى مردم برقرار كرده و عدالت را در همه زمينه ها به آنان مى نماياند، عدالتى كه در ادوار گوناگون تاريخ ، آن را نديده باشند.
در اين كتاب ، از ياران آن حضرت بحث مى شود و از شايستگى و قابليتهايى كه آنان را در پيشاپيش مجاهدين فى سبيل الله و بزرگانى كه آن حضرت براى نشر اصول آسمانى و فضايل انسانى و تحقق موازين انسانيت ، از آنان كمك مى گيرد، قرار مى دهد. اينها نمونه هايى از مباحث اين كتاب است كه به صورت فشرده به آنها اشاره كرديم .
(13)
سزاوار است پيش از آن كه اين پيشگفتار را به پايان ببرم ، با صراحت اعلان كنم كه اين كتاب فقط گوشه اى از زندگانى اين امام بزرگ و معصوم آسمانى است كه خداوند متعال او را براى اصلاح جهان و راست كردن قامت دين ، ذخيره و آماده كرده است . اين مطلب نه از باب تصنع و نه از باب تواضع و نه از روى غلو است . آرى به خاطر هيچ يك از اين امور نمى گويم ، بلكه واقعيتى است كه از آن وجود مقدس ، بر سر هر انسان ، سايه افكنده و او را تسخير و تسليم خود مى كند؛ چون كه سيره و روش اين امام عزيز و پدران گراميش و زندگانى اين بزرگواران به شكل تمام عيارى از زندگانى جد بزرگوارشان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و ادامه و استمرار قابليتها و ذاتيات آن حضرت است كه دنيا را از فضايل و علوم خود پر كرده است و هيچ كتابى به كنه و حقيقت او احاطه پيدا نمى كند و نمى تواند واقعيت و اسرار وجودى او را كشف و برملا سازد. همچنين است اوصياى گرام و حافظان علم و حكمت آن حضرت ...

نجف اشرف
باقر شريف القرشى


طلوع نور
پيش از سخن از ولادت با سعادت مصلح بزرگ جهان و آرزوى انسانيت ، رهبر و زعيم انسانها امام منتظر (عليه السلام ) مناسب است كه به صورت كوتاه به اصل و ريشه با عظمت و كرامت خانوادگى آن حضرت ، اشاره نمايم و اصل رفيع و بلندى كه اين نور آسمانى از آن شجره طيبه است . و اوست كه در آينده افقهاى هستى را روشن و ظلمت جهل و نادانى را ريشه كن و عناصر و سنگرهاى شرارت و تباهى و ظلم و ستم را نابود مى كند.
پدر بزرگوار امام مهدى (ع )
امام يازدهم از ائمه هدى (عليهم السلام ) امام حسن عسگرى است كه از مصادر فكر و انديشه و بيدارى جهان اسلام و از اتقياى بزرگ و انابه كنندگان به درگاه خداى جهان است .
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) به اتفاق مورخين و تراجم نويسان ، بزرگترين شخصيت اسلامى آن عصر و رهبر جبهه مخالف حكومت ستم و غاصب عباسى كه براساس ظلم و انكار حقوق مردم ، پايه ريزى شده بود، مى باشد.
حكومت عباسى ، تضييقات و فشار زيادى را بر آن حضرت تحميل و بالاخره حضرتش را زندانى كرد. و او را جبرا به شهر سامرا برده و تحت نظر و مقيم آن شهر شد. و هر گونه تماس شيعيان را با آن حضرت قطع كردند.
زندگانى آن حضرت را در كتاب مستقل : حياة الامام الحسن العسكرى (ع ) بحث كرده ايم و در بحثهاى آينده به بعضى از جهات زندگى آن حضرت اشاره مى كنيم .
مادر مكرمه امام مهدى (ع )
نسب و ريشه خانوادگى مادر ماجده حضرت امام منتظر (عليه السلام ) بر اساس آنچه بعضى از راويان و تاريخ نويسان با صراحت بيان كرده اند - به بزرگترين شخصيت روم برمى گردد. آن مخدره ، دختر ((يشوع )) است كه نسب او به ((قيصر))، ملك روم منتهى مى شود، همچنانكه مادر آن مخدره به ((شمعون )) - كه يكى از اوصيا و حواريون حضرت عيسى مسيح (عليه السلام ) است - مى رسد.(5)
اين بانوى پاك و جليل القدر، از نظر عفت و ايمان و پاكى و طهارت ، از بزرگترين زنان مسلمين است . و همينكه آن بانوى مجلله مادر بزرگترين اصلاحگر جامعه بشرى در طول تاريخ بعد از اجداد بزرگوارش ‍ است ، از نظر فخر و علو مرتبت ، برايش كافى است .
اين بانوى مجلله در خانه شوهر گرانقدرش حضرت امام حسن عسگرى به جهت آنكه از عاليترين صفات و صلاحيتهاى ذاتى برخوردار بود، در نهايت تجليل و احترام و اكرام بود، كما اينكه عمه جليل القدر حضرت عسگرى (عليه السلام ) همواره آن مخدره را تعظيم و تكريم مى كرد، چه آنكه آن حضرت او را مطلع كرده بود كه حضرت امام منتظر از اين بانوى گرانقدر، متولد خواهد شد.(6)
نام شريف مادر امام مهدى (ع )
راويان تاريخ ، نامهاى شريفى براى آن بانوى كريمه و مجلله نقل كرده اند كه آنها عبارتند از:
1 - سوسن (7)
2 - ريحانه (8)
3 - نرجس (9)
4 - صقيل (10)
5 - خمط(11)
از آن جايى كه او حامل حضرت مهدى موعود (عليه السلام ) و مادر آن بزرگوار بود، نور و جلايى آن مخدره را فراگرفته بود، لذا به اين نامهاى شريف صدا زده مى شد.(12)
تمجيد مادر امام مهدى (ع )
در تاريخ ، از ائمه هدى (عليهم السلام ) مجموعه اى از اخبار و روايات در تعريف و تمجيد آن بانوى مجلله ذكر شده كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1 - در پايان جنگ خوارج (نهروان )، موضوع خروج و ظهور حضرت امام منتظر حضرت مهدى (عليه السلام ) به حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عرضه شد. آن حضرت ، مادر بزرگوار حضرت مهدى (عليه السلام ) را مدح و ثنا گفت و چنين فرمود:
يابن خيرة الاماء! متى تنتظر؟ اءبشر بنصر قريب من رب رحيم .(13)
((اى پسر بهترين كنيزان ! تا چه وقت منتظر خواهى ماند؟ تو را به نصرى قريب از رب رحيم ، بشارت مى دهم )).
2 - ابو بصير از شاگردان مكتب اهل بيت (عليهم السلام ) مى گويد: به حضرت امام صادق (عليه السلام ) گفتم : اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت چه كسى است ؟
در پاسخ فرمود: ((اى ابو بصير! او پنجمين فرزند از فرزندم موسى (عليه السلام ) است . او فرزند سيد كنيزان و بزرگترين زنان است . به غيبتى غايب مى شود كه اهل باطل در او شك مى كنند، سپس خداوند عزوجل او را ظاهر مى كند و شرق و غرب زمين را به دست تواناى او فتح مى كند.(14) ))
3 - محمد، فرزند عصام ، با سند روايى خود از ابو بصير نقل مى كند و او از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) يا حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود:
((در حضرت قائم (عليه السلام ) دو علامت و نشانه است : خالى در سر و خالى ميان دو كتف همانند برگ ريحان دارد، او فرزند سبيه و بهترين كنيزان است ))(15)
تاريخ ، روايات زيادى را - همانند اين اخبار - از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در مقام و منزلت آن بانوى معظمه و تاءكيد بر عظمت و جلال آن مخدره نقل كرده است . و از اينكه امه و كنيز بوده ، از شاءن بالا و جلال او چيزى كاسته نمى شود؛ زيرا اسلام عزيز، همه ملاكها و معيارها و حجابهاى بى اساس را در هم كوبيده و تقوا و اطاعت از خداى جهان را ملاك رتبه و امتياز و كرامت قرار داده است .
طلوع نور امام زمان (ع )
آسمان و فضاى جهان به سبب ولادت مولود و مصلح بزرگ كه شكوه و نعمت اسلام بر مردم را بار ديگر تحقق مى دهد و انسان را از ظلمتهاى ستمكارى و سركشى ، نجات مى بخشد، نورانى شد.
از عنايات و نعمتهاى بزرگ خداى متعال بر حضرت مهدى (عليه السلام ) اين بوده كه حملُ ولادت با سعادت آن حضرت را همانند ولادت پيامبرش موسى بن عمران ، پنهان نگاه داشت . تاريخ نويسان روايت كرده اند كه حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) عمه جليل القدرش حضرت حكيمه دختر امام محمد جواد (عليه السلام ) را به خانه اش خواند و او از سادات و علويه هاى عابده بود كه در عفت و پاكى ، به جده اش فاطمه زهرا - سلام الله عليها - شباهت داشت ، وقتى كه به خانه برادر زاده اش امام حسن عسگرى (عليه السلام ) رسيد، آن حضرت او را احترام و تجليل فراوانى كرد و به او گفت :
((عمه ! امشب افطار را نزد من باش ، به همين زودى ، خداى عزوجل به سبب ولى و حجت خودش بر مردم و خليفه ام بعد از من ، تو را خوشحال خواهد كرد)).
آن مخدره ، به مجرد شنيدن سخنان امام (عليه السلام ) سرور و شادمانى ، سرتاسر وجودش را فرا گرفت و عرض كرد: اى مولا و سيد من ! فدايت شوم ! تولد اين خليفه از چه كسى است ؟
امام (عليه السلام ) فرمود: ((از سوسن (16) (يا نرجس ))).
حضرت حكيمه ، نگاهى به سوسن انداخت ، اما اثرى از حاملگى را در او مشاهده نكرد، سپس رو به امام (عليه السلام ) كرد و گفت : او كه حامله نيست . آن حضرت تبسم كرد و فرمود: ((هنگام سپيده ، حاملگى براى تو آشكار مى شود؛ زيرا حاملگى او همانند مادر موسى آشكار نشد و هيچ كس تا وقت زايمان او از آن اطلاع پيدا نكرد؛ چونكه فرعون شكم زنان باردار را پاره مى كرد تا به موسى دسترسى پيدا كند و اين مولود هم مانند حضرت موسى است )).
و وقتى كه مغرب فرا رسيد، جناب حكيمه نماز مغرب و عشا را خواند، سپس با جناب سوسن به افطار نشست . و آنگاه به خواب رفت . و در اثناى شب كه بيدار شد، نگاهى به سوسن انداخت اما هيچ گونه اثرى از حمل و زايمان را در او نديد. وقتى كه آخر شب فرا رسيد، برخاست و نماز شب را خواند و آنگاه كه به يك ركعت نماز وتر رسيد، مخدره جليل القدر، سوسن از خواب پريد و نماز شب را خواند و بعد از نماز، احساس درد نمود حكيمه به طرف آن مخدره رفته و مى پرسد آيا چيزى احساس مى كنى ؟ آن مجلله در حالى كه مضطرب است مى گويد: ((امر شديدى را احساس مى كنم )).
جناب حكيمه ، با عاطفه و مهربانى او را خطاب كرد: ان شاء الله ترس و خوفى بر تو نيست . وقت كمى نگذشته بود كه مولود عظيم الشاءن از مادرش سوسن تولد يافت . تازه مولودى كه زمين را در آينده از لوث وجود پليد طاغوتها و ستم زورگويان ، تطهير كرده و در آن حكم خدا را برپا مى كند.
حضرت امام حسن عسگرى ، به شدت از ولادت اين مولود با خير و بركت ، خوشحال و شادمان شد و شروع كرد به سخن گفتن در رد گفتار حاكمان ستمكار عباسى كه آنان خيال مى كردند به زودى او را به قتل مى رسانند و حضرتش را از ادامه نسل ، محروم مى كنند و چنين فرمود:
((اين ستمكاران گمان كردند كه مرا مى كشند تا اينكه اين نسل را قطع كنند، پس چگونه ديدند قدرت خدا را...))(17)
اجراى مراسم ولادت
حكيمه مجلله ، تازه مولود بزرگ را نزد پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگرى برد و آن حضرت او را با سرور و خوشحالى فراوانى استقبال كرد و آداب و رسوم شرعى را بر او اجرا كرد؛ در گوش ‍ راست وى ، ((اذان )) و در گوش چپ او ((اقامه )) را گفت ، پس اولين صدايى كه به گوش او خورد ((الله اكبر)) و: ((لا اله الا الله )) بود. در حقيقت ، حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) با اين كلمات - كه سرّ هستى و خواسته پيامبران - او را تغذيه و سيراب كرد كه تمام دل ، عواطف ، مشاعر و احساس ، آن حضرت را فرا گرفت و احاطه نمود و در اين هنگام ، تازه مولود آسمانى همانند عيسى بن مريم در قبل ، شروع به سخن گفتن نمود و اين آيه را خواند:
و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و...
بنابراين ، ولى و حجت خدا بر بندگانش با اين شكل پنهانى و سرّى از ترس حاكميت افسادگر كه شديدا مراقب بود تا او را پيدا كند و به قتل برساند. متولد شد و جناب حكيمه او را به آغوش گرفت و بوسيد و گفت : ((از او رايحه و بويى را استشمام كردم كه هرگز خوشبوتر از آن ، استشمام نكرده بودم )).
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بار ديگر او را از حكيمه گرفت و گفت : ((تو را در پناه كسى قرار مى دهم كه مادر موسى او را در پناه او قرار داد. در حفظ، پوشش ، پناه و جوار خدا باش )).
سپس به حكيمه فرمود: ((اى عمه ! او را به مادرش برگردان . و خبر اين تازه مولود را پنهان دار و به هيچ كس نگو تا وقت آن برسد...))(18)
وليمه عمومى
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بعد از ولادت با بركت فرزند گراميش ، دستور داد كه مقدار زيادى نون و گوشت بخرند و بين فقراى شهر سامرا تقسيم كردند همچنانكه براى او هفتاد قوچ عقيقه كرد كه چهار تا از آنها را براى رفيقش ((ابراهيم )) فرستاد و نامه اى هم به او نوشت :
((بسم الله الرحمن الرحيم ، اين گوسفندها از فرزندم محمد مهدى است . خودت از آنها بخور و هر كس از شيعيان ما را ديدى به او هم بخوران .))(19)
آگاه شدن شيعيان از تولد امام زمان (ع )
شيعيان ، ولادت امام و حجت خدا بر خلق ، امام منتظر را مباشرت و لمس مى كنند و سرتاسر وجودشان به سبب ولادت آن حضرت ، سرور و شادى فرا گرفت و از كسانى كه ولادت آن بزرگوار به او بشارت داده شد، حمزه فرزند ابوالفتح بود. به او گفته شد بشارت ! ديروز خداوند متعال به ابومحمد امام حسن عسگرى نوزادى عنايت كرد. و البته امام (عليه السلام ) دستور داده كه مخفى نگاه داشته شود.
حمزه گفت : اسم اين نوزاد چيست ؟ به او گفته شد: نامش ((محمد)) و كنيه اش جعفر (ابوجعفر) است .(20)
مباركباد جهت ولادت امام زمان (ع )
به سبب ولادت حضرت مهدى (عليه السلام ) شادى و شعف گسترده اى تمام مراكز و محافل تشيع را فراگرفت . مردم ، شخصيتها و بزرگان ، دسته دسته خدمت حضرت امام حسن عسگرى مى رسيدند و ولادت آن بزرگوار را به ايشان تبريك و تهنيت مى گفتند. حسن فرزند حسين علوى - يكى از همين افراد - مى گويد: خدمت حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) رسيدم و ولادت فرزندش حضرت قائم را در سر من راءى به ايشان تبريك گفتم .(21)
و شيعيان - به طور مرتب - با اينكه وقت كمى از ولادت آن حضرت گذشته بود - به همديگر بشارت و تبريك مى گفتند و شاعران ، شروع به سرودن اشعار نمودند و بدينوسيله ، سرور و خوشحالى خودشان را آشكار مى نمودند. ((شيخ محمد سماوى )) مى گويد:
يا ليلة قد اسفرت عن مولد غغغ طرب الزمان به وطاب الحين ...(22)
و از كسانى كه به همين مناسبت ، شعر سروده ، شاعر مويد و موفق ، شيخ كاظم آل نوح است ، او در قصيده اش مى گويد:
بليلة نصف شعبان علينا غغغ اطل البشر و هو لها قرين ...(23)
نام امام زمان (ع )
نام آن حضرت همان نام جدش رسول خداست . پيغمبر اكرم ، مردم را از گمراهى نجات داد، حضرت صاحب ، نوه و آخرين وصى از اوصياى دوازدهگانه رسول خدا هم نجات دهنده بشريت است .
تاريخ نويسان و راويان ، همگى در اينكه اين نام را جدش رسول خدا براى او انتخاب كرده است ، اتفاق نظر دارند.(24)
لقب امام مهدى (ع )
آن حضرت ، القاب شريفى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 - ((مهدى )): اين لقب ، شايعترين و معروفترين القاب آن حضرت است و از آنجايى كه آن حضرت ، مردم را به حق يا به هر امر پنهانى (25) هدايت مى كند، به ((مهدى )) ملقب شده است . و همين لقب به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم نسبت داده شده است . شاعر برجسته ((حسان )) فرزند ((ثابت )) در مصيبت رحلت پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين سروده است :
ما بال عينى لا تنام كاءنما غغغ كحلت مآقيها بكحل الاءرمد...(26)
پيغمبر اسلام در دعا چنين مى گفت : ((خدايا! ما را به زينت ايمان مزين فرما، خدايا! ما را از هدايت شدگان قرار بده (27) )).
و اين لقب بر حضرت امام حسين (عليه السلام ) هم اطلاق شده است . ((سليمان بن صرد)) كه يكى از توابين متشخص كوفه بود، مى گفت : ((خدايا! رحمت را بر حسين ، شهيد فرزند شهيد و مهدى فرزند مهدى نازل فرما)).(28)
البته اين لقب شريف ، به حضرت امام منتظر اختصاص يافته است به طورى كه تا اطلاق و تلفظ مى شود، به غير آن حضرت ، انصراف پيدا نمى كند، همچنانكه ابن منظور(29) و زبيدى (30) ، دو لغت شناس معروف ، آن را ذكر كرده اند.
2 - ((قائم )): اين لقب از القاب شريف آن حضرت است ؛ زيرا او قيام به حق مى كند.(31) و به او ((قائم آل محمد (ص ))) هم گفته مى شود.
3 - ((منتظر))(32) : براى آنكه مومنين با فارغ شدن از صبر هم انتظارش را مى كشند.
4 - ((حجت ))(33) : زيرا او حجت خداى متعال بر خلق و بندگان اوست .
5 - ((خلف صالح )): زيرا آن حضرت بزرگترين خلف براى عاليترين خانواده در دنياى اسلام است ...
كنيه امام زمان (ع )
اين مطلب حتمى است كه پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) كنيه آخرين خليفه اش امام منتظر را ((ابو عبدالله ))(34) قرار داده است و گفته شده كه كنيه آن حضرت ((ابو جعفر و ابوالقاسم ))(35) است .
سال ولادت امام زمان (ع )
ولادت حضرت مهدى ؛ مصلح بزرگ آسمانى ، سال 255(36) هجرى قمرى و گفته شده سال 232(37) هجرى قمرى بوده است .
شب مبارك
قائم آل محمد در شب مبارك نيمه شعبان معظم ، متولد شده است . اين شب ، مقدسترين شبهاست و در بعضى احاديث و اخبار آمده است كه شب قدر، همين شب است . و اينكه همه امور در آن شب ، تفريق مى شود. و در آن شب ، زيارت پدر آزادگان و ريحانه رسول خدا حضرت سيد الشهدا امام حسين (عليه السلام ) مستحب است .
استحباب دعا در شب ولادت امام زمان (ع )
دعا و خواندن ذكرهايى كه از ائمه هدى (عليهم السلام ) رسيده ، در شب ولادت با سعادت حضرت امام منتظر، مستحب است .
و اين دعا مستحب است : اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها و حجتك و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا...
و بعد از اين دعا، بر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه طاهرين ، صلوات و درود مى فرستد، سپس مى خواند:
اللهم صل على محمد سيد المرسلين و خاتم النبيين و حجة رب العالمين ، المنتجب فى الميثاق ...
سپس بر ائمه اطهار يكى پس از ديگرى صلوات مى فرستد و پس از آن مى گويد:
اللهم صل على الخلف الهادى المهدى ، امام المومنين و وارث المرسلين و حجة رب العالمين ، اللهم صل على محمد و اهل بيته ...
شب ولادت قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از نظر اسلام ، از مقدسترين و عظيمترين شبها به شمار مى رود. در آن شب ، كسى تولد يافته كه حق و عدل را برقرار و جور و ستم را نابود و هر دروغ و بتى را واژگون خواهد كرد.
شناساندن امام زمان (ع ) به شيعيان
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) ترتيبى داد كه شيعيان مخلص و دوستداران خويش ، نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام ) شناخت پيدا كنند به طورى كه هيچ انكاركننده و شكاكى نتواند او را انكار كرده و تشكيك نمايد.
معاويه فرزند حكيم و محمد فرزند ايوب و محمد فرزند عثمان ، هر يك مستقلا روايت كرده اند كه حضرت ابو محمد حسن عسگرى (عليه السلام ) فرزند نوزادش حضرت مهدى (عليه السلام ) را به ما كه چهل نفر و در منزل آن حضرت بوديم ، معرفى كرد و فرمود: