شيعه ، معتقد است كه حضرت امام عصر - سلام الله عليه - هنگامى كه
حاكميت ظلم و ستم عباسى ، كاملا در تعقيب و مراقب او بود تا او را نيست
و نابود كند، از چشمها پنهان شده است ، همانند جد بزرگوارش حضرت رسول
اكرم كه وقتى قريشيان دور خانه اش را گرفتند تا حضرتش را به قتل
برسانند، از چشمها غايب شد و از ميان آنان به سوى ((يثرب
)) بيرون رفت و وصى و باب مدينه علم خود يعنى
حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) را در جاى خود قرار داد و او در
رختخواب آن حضرت خوابيد و قريشيان نفهميدند.
شيعه ، عقيده اش را با صراحت اعلان كرده و مى كند كه ظهور حضرت صاحب
العصر در سرداب سامرا نبوده ، بلكه محل ظهور آن حضرت ، مكه مكرمه و
كعبه مشرفه و در روز روشن بوده است ، همچنانكه جد بزرگوارش رسول اكرم ،
از همين بقعه مقدسه زمين ، ظهور كرد و ما در اين جهت ، در بحثهاى آينده
بحث خواهيم كرد.
(8)
مردم ، حكمت و فلسفه غيبت امام منتظر را مى پرسند كه چرا آن حضرت در
زمان غيبت كبرا با شيعيان و ديگران ملاقات ندارد و چرا در مسايل مثبت
جهان ، شركت نمى كند و چرا...؟ گمان من آن است كه خداوند متعال براساس
حكمت و مصلحت ، حكمت واقعى و سر اصلى غيبت را بر بندگانش پنهان داشته ،
همچنانكه شب قدر و روز قيامت و ساعتى از جمعه كه دعا در آن مستجاب مى
شود و ماهيت و حقيقت روح و محل و ولادت پيغمبر خدا حضرت موسى بن عمران
را مخفى و پنهان داشته است . غيبت و ظهور حضرت مهدى - سلام الله عليه -
هم از اين قبيل است . و از مسلمات است كه انسان با درك و فهم محدودى كه
دارد، نمى تواند نسبت به حكمت و فلسفه كارهاى آفريننده بزرگ هستى ،
احاطه پيدا كند. خداى توانا، هستى و كاينات را ابداع فرموده و نظم و
مقرراتى را براى تدبير و به گردش در آوردن آنها بر آنها مسلط كرده است
. و ما انسانها از اين قوانين و مقررات بى خبريم ولى خداى حكيم در
خلقتش حكمت بالغه و مصلحت واقعى دارد كه گاهى انسانها سر و فلسفه آن را
مى فهمند و در بيشتر اوقات ، از درك و تشخيص آنها عاجز و ناتوانند.
(9)
تلاش در جهت شناخت و علامات ظهور حضرت امام منتظر، مورد اهتمام بسيارى
قرار گرفته است . گمان من آن است كه علت اين اندازه اهتمام به اين مطلب
برمى گردد كه مردم از سيستمهاى بشرى ، خسته شده و به ستوه آمده و فرياد
و ناله شان بلند شده است ؛ چه آنكه اين سيستمها و حكومتها شديدترين
بلاها و ستمها را بر مردم روا داشته و جهان را در فتنه ، تباهى و بديها
فرو برده است . اينجاست كه جهانيان مشتاق حكم الله و حكومت آسمانى
هستند كه عدالت سياسى و اجتماعى را براى آنان تحقق بخشد و آنان را از
ستم ستمكاران و از يورش مستبدانه خودسرها نجات دهد. اخبار و رواياتى كه
از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و از ائمه هدى (عليهم
السلام ) در كتب تاريخ و حديث نقل شده ، بسيارى از علامات ظهور آن حضرت
را ذكر كرده و بيان كرده اند.
(10)
در اين كتاب ، اوصاف و بويژه برخى از صفات عالى روحى و نفسانى حضرت
امام مهدى (عليه السلام ) را كه بدون شك ، اين اوصاف ، استمرار و
امتداد روحيات و ذاتيات پدران و اجداد گراميش - كه همه آنان منشاء خير
و رحمت و فيض بر تمام انسانها از هر قوم و نژادى مى باشند - نگاه كوتاه
و اجمالى انداخته مى شود.
از برجسته ترين اوصاف ائمه مسلمين (عليهم السلام ) اين بود كه سركوب
كننده و در هم كوبنده ستمكاران و طاغوتها بودند.
حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) سيد و بزرگ عترت طاهره رسول الله
(صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
القوى عندى ضعيف حتى آخذ منه الحق و الضعيف عندى
قوى حتى آخذ له الحق ...
((انسان قوى نزد من ضعيف است تا حق از او گرفته
شود و انسان ضعيف نزد من قوى است تا حق براى او گرفته شود)).
همين صفت شريف و فضيلت ذاتى ، عاليترين شكل آن ، نزد فرزندش حضرت امام
منتظر (عليه السلام ) است . آن حضرت ، براساس روايات و اخبار متواتر،
وقتى كه دنيا را با ظهورش روشن كند، عدل را گسترش و ظلم و ستم را سركوب
و مراكز انصاف و مساوات را تاءسيس و تخت طغيان و ستم را واژگون خواهد
كرد.
(11)
در اين كتاب ، بخشى از شكنجه ها و فشارهايى كه علويون بزرگوار و پيروان
آن عزيزان ، از حاكمان غاصب و ستمكار زمانشان ديده اند، مطرح مى شود.
اين حاكمان ، با آن بزرگواران ، نهايت قساوت و يورش وحشيانه روا
داشتند. آنان را زنده زنده در زير ديوار خانه قرار داده و روى آن
ساختمان مى ساختند. بچه هاى كوچك آنان را به داخل رود دجله و فرات
افكنده و غرق مى كردند، تا جايى كه وزرا در مناسبتها و اعياد، براى
تملق و اين كه پيش خلفا، قرب و منزلتى پيدا كنند، سرهاى بريده شده
علويون و شيعيان را به حاكمان ستمگر هديه مى كردند و بالاخره رنج و ستم
و شكنجه و عذابى كه شيعيان و دوستداران ائمه هدى (عليهم السلام ) از
حاكمان غاصب و ستمكار ديده اند، در نهايت درجه تلخى و قساوت بوده است و
لذا قابل وصف و بيان نمى باشد.
(12)
در اين كتاب ، زمان و مكان ظهور حضرت مهدى - سلام الله عليه - مورد بحث
قرار مى گيرد و زمان ظهور او بر حسب دلالت روايات نيز بحث مى شود. اما
مكان ظهور آن حضرت ، مكه مكرمه ، مسجد الحرام ، كعبه مشرفه است ، همان
بيت اللهى كه خداوند متعال ، حج آن را بر بندگانش واجب كرده است . در
اين جايگاه مقدس است كه صداى حق و عدالت ، توسط آن موعود آسمانى ، بلند
شده و به گوش جهانيان مى رسد، همچنانكه در اين كتاب ، تدبير امور و
سياست حضرت صاحب العصر (عليه السلام ) و راه و روش آن حضرت در حكومت به
بحث گذارده مى شود.
آن وجود مقدس وقتى كه ظهور كند، امنيت و آرامش و آسايش را براى مردم
برقرار كرده و عدالت را در همه زمينه ها به آنان مى نماياند، عدالتى كه
در ادوار گوناگون تاريخ ، آن را نديده باشند.
در اين كتاب ، از ياران آن حضرت بحث مى شود و از شايستگى و قابليتهايى
كه آنان را در پيشاپيش مجاهدين فى سبيل الله و بزرگانى كه آن حضرت براى
نشر اصول آسمانى و فضايل انسانى و تحقق موازين انسانيت ، از آنان كمك
مى گيرد، قرار مى دهد. اينها نمونه هايى از مباحث اين كتاب است كه به
صورت فشرده به آنها اشاره كرديم .
(13)
سزاوار است پيش از آن كه اين پيشگفتار را به پايان ببرم ، با صراحت
اعلان كنم كه اين كتاب فقط گوشه اى از زندگانى اين امام بزرگ و معصوم
آسمانى است كه خداوند متعال او را براى اصلاح جهان و راست كردن قامت
دين ، ذخيره و آماده كرده است . اين مطلب نه از باب تصنع و نه از باب
تواضع و نه از روى غلو است . آرى به خاطر هيچ يك از اين امور نمى گويم
، بلكه واقعيتى است كه از آن وجود مقدس ، بر سر هر انسان ، سايه افكنده
و او را تسخير و تسليم خود مى كند؛ چون كه سيره و روش اين امام عزيز و
پدران گراميش و زندگانى اين بزرگواران به شكل تمام عيارى از زندگانى جد
بزرگوارشان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و ادامه و
استمرار قابليتها و ذاتيات آن حضرت است كه دنيا را از فضايل و علوم خود
پر كرده است و هيچ كتابى به كنه و حقيقت او احاطه پيدا نمى كند و نمى
تواند واقعيت و اسرار وجودى او را كشف و برملا سازد. همچنين است اوصياى
گرام و حافظان علم و حكمت آن حضرت ...
نجف اشرف
باقر شريف القرشى
طلوع نور
پيش از سخن از ولادت با سعادت مصلح بزرگ
جهان و آرزوى انسانيت ، رهبر و زعيم انسانها امام منتظر (عليه السلام )
مناسب است كه به صورت كوتاه به اصل و ريشه با عظمت و كرامت خانوادگى آن
حضرت ، اشاره نمايم و اصل رفيع و بلندى كه اين نور آسمانى از آن شجره
طيبه است . و اوست كه در آينده افقهاى هستى را روشن و ظلمت جهل و
نادانى را ريشه كن و عناصر و سنگرهاى شرارت و تباهى و ظلم و ستم را
نابود مى كند.
پدر بزرگوار امام مهدى (ع
)
امام يازدهم از ائمه هدى (عليهم السلام ) امام حسن عسگرى است كه
از مصادر فكر و انديشه و بيدارى جهان اسلام و از اتقياى بزرگ و انابه
كنندگان به درگاه خداى جهان است .
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) به اتفاق مورخين و تراجم نويسان ،
بزرگترين شخصيت اسلامى آن عصر و رهبر جبهه مخالف حكومت ستم و غاصب
عباسى كه براساس ظلم و انكار حقوق مردم ، پايه ريزى شده بود، مى باشد.
حكومت عباسى ، تضييقات و فشار زيادى را بر آن حضرت تحميل و بالاخره
حضرتش را زندانى كرد. و او را جبرا به شهر سامرا برده و تحت نظر و مقيم
آن شهر شد. و هر گونه تماس شيعيان را با آن حضرت قطع كردند.
زندگانى آن حضرت را در كتاب مستقل : حياة الامام الحسن العسكرى (ع )
بحث كرده ايم و در بحثهاى آينده به بعضى از جهات زندگى آن حضرت اشاره
مى كنيم .
مادر مكرمه امام مهدى (ع
)
نسب و ريشه خانوادگى مادر ماجده حضرت امام منتظر (عليه السلام )
بر اساس آنچه بعضى از راويان و تاريخ نويسان با صراحت بيان كرده اند -
به بزرگترين شخصيت روم برمى گردد. آن مخدره ، دختر ((يشوع
)) است كه نسب او به ((قيصر))،
ملك روم منتهى مى شود، همچنانكه مادر آن مخدره به ((شمعون
)) - كه يكى از اوصيا و حواريون حضرت عيسى مسيح
(عليه السلام ) است - مى رسد.(5)
اين بانوى پاك و جليل القدر، از نظر عفت و ايمان و پاكى و طهارت ، از
بزرگترين زنان مسلمين است . و همينكه آن بانوى مجلله مادر بزرگترين
اصلاحگر جامعه بشرى در طول تاريخ بعد از اجداد بزرگوارش است ، از نظر
فخر و علو مرتبت ، برايش كافى است .
اين بانوى مجلله در خانه شوهر گرانقدرش حضرت امام حسن عسگرى به جهت
آنكه از عاليترين صفات و صلاحيتهاى ذاتى برخوردار بود، در نهايت تجليل
و احترام و اكرام بود، كما اينكه عمه جليل القدر حضرت عسگرى (عليه
السلام ) همواره آن مخدره را تعظيم و تكريم مى كرد، چه آنكه آن حضرت او
را مطلع كرده بود كه حضرت امام منتظر از اين بانوى گرانقدر، متولد
خواهد شد.(6)
نام شريف مادر امام مهدى
(ع )
راويان تاريخ ، نامهاى شريفى براى آن بانوى كريمه و مجلله نقل
كرده اند كه آنها عبارتند از:
1 - سوسن
(7)
2 - ريحانه
(8)
3 - نرجس
(9)
4 - صقيل
(10)
5 - خمط(11)
از آن جايى كه او حامل حضرت مهدى موعود (عليه السلام ) و مادر آن
بزرگوار بود، نور و جلايى آن مخدره را فراگرفته بود، لذا به اين نامهاى
شريف صدا زده مى شد.(12)
تمجيد مادر امام مهدى (ع
)
در تاريخ ، از ائمه هدى (عليهم السلام ) مجموعه اى از اخبار و
روايات در تعريف و تمجيد آن بانوى مجلله ذكر شده كه به برخى از آنها
اشاره مى كنيم :
1 - در پايان جنگ خوارج (نهروان )، موضوع خروج و ظهور حضرت امام منتظر
حضرت مهدى (عليه السلام ) به حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عرضه
شد. آن حضرت ، مادر بزرگوار حضرت مهدى (عليه السلام ) را مدح و ثنا گفت
و چنين فرمود:
يابن خيرة الاماء! متى تنتظر؟ اءبشر بنصر قريب
من رب رحيم .(13)
((اى پسر بهترين كنيزان ! تا چه وقت منتظر خواهى
ماند؟ تو را به نصرى قريب از رب رحيم ، بشارت مى دهم )).
2 - ابو بصير از شاگردان مكتب اهل بيت (عليهم السلام ) مى گويد: به
حضرت امام صادق (عليه السلام ) گفتم : اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل
بيت چه كسى است ؟
در پاسخ فرمود: ((اى ابو بصير! او پنجمين فرزند
از فرزندم موسى (عليه السلام ) است . او فرزند سيد كنيزان و بزرگترين
زنان است . به غيبتى غايب مى شود كه اهل باطل در او شك مى كنند، سپس
خداوند عزوجل او را ظاهر مى كند و شرق و غرب زمين را به دست تواناى او
فتح مى كند.(14)
))
3 - محمد، فرزند عصام ، با سند روايى خود از ابو بصير نقل مى كند و او
از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) يا حضرت امام جعفر صادق (عليه
السلام ) نقل كرده است كه فرمود:
((در حضرت قائم (عليه السلام ) دو علامت و نشانه
است : خالى در سر و خالى ميان دو كتف همانند برگ ريحان دارد، او فرزند
سبيه و بهترين كنيزان است ))(15)
تاريخ ، روايات زيادى را - همانند اين اخبار - از ائمه اهل بيت (عليهم
السلام ) در مقام و منزلت آن بانوى معظمه و تاءكيد بر عظمت و جلال آن
مخدره نقل كرده است . و از اينكه امه و كنيز بوده ، از شاءن بالا و
جلال او چيزى كاسته نمى شود؛ زيرا اسلام عزيز، همه ملاكها و معيارها و
حجابهاى بى اساس را در هم كوبيده و تقوا و اطاعت از خداى جهان را ملاك
رتبه و امتياز و كرامت قرار داده است .
طلوع نور امام زمان (ع )
آسمان و فضاى جهان به سبب ولادت مولود و مصلح بزرگ كه شكوه و
نعمت اسلام بر مردم را بار ديگر تحقق مى دهد و انسان را از ظلمتهاى
ستمكارى و سركشى ، نجات مى بخشد، نورانى شد.
از عنايات و نعمتهاى بزرگ خداى متعال بر حضرت مهدى (عليه السلام ) اين
بوده كه حملُ ولادت با سعادت آن حضرت را همانند ولادت پيامبرش موسى بن
عمران ، پنهان نگاه داشت . تاريخ نويسان روايت كرده اند كه حضرت امام
حسن عسگرى (عليه السلام ) عمه جليل القدرش حضرت حكيمه دختر امام محمد
جواد (عليه السلام ) را به خانه اش خواند و او از سادات و علويه هاى
عابده بود كه در عفت و پاكى ، به جده اش فاطمه زهرا - سلام الله عليها
- شباهت داشت ، وقتى كه به خانه برادر زاده اش امام حسن عسگرى (عليه
السلام ) رسيد، آن حضرت او را احترام و تجليل فراوانى كرد و به او گفت
:
((عمه ! امشب افطار را نزد من باش ، به همين
زودى ، خداى عزوجل به سبب ولى و حجت خودش بر مردم و خليفه ام بعد از من
، تو را خوشحال خواهد كرد)).
آن مخدره ، به مجرد شنيدن سخنان امام (عليه السلام ) سرور و شادمانى ،
سرتاسر وجودش را فرا گرفت و عرض كرد: اى مولا و سيد من ! فدايت شوم !
تولد اين خليفه از چه كسى است ؟
امام (عليه السلام ) فرمود: ((از سوسن
(16) (يا نرجس ))).
حضرت حكيمه ، نگاهى به سوسن انداخت ، اما اثرى از حاملگى را در او
مشاهده نكرد، سپس رو به امام (عليه السلام ) كرد و گفت : او كه حامله
نيست . آن حضرت تبسم كرد و فرمود: ((هنگام سپيده
، حاملگى براى تو آشكار مى شود؛ زيرا حاملگى او همانند مادر موسى آشكار
نشد و هيچ كس تا وقت زايمان او از آن اطلاع پيدا نكرد؛ چونكه فرعون شكم
زنان باردار را پاره مى كرد تا به موسى دسترسى پيدا كند و اين مولود هم
مانند حضرت موسى است )).
و وقتى كه مغرب فرا رسيد، جناب حكيمه نماز مغرب و عشا را خواند، سپس با
جناب سوسن به افطار نشست . و آنگاه به خواب رفت . و در اثناى شب كه
بيدار شد، نگاهى به سوسن انداخت اما هيچ گونه اثرى از حمل و زايمان را
در او نديد. وقتى كه آخر شب فرا رسيد، برخاست و نماز شب را خواند و
آنگاه كه به يك ركعت نماز وتر رسيد، مخدره جليل القدر، سوسن از خواب
پريد و نماز شب را خواند و بعد از نماز، احساس درد نمود حكيمه به طرف
آن مخدره رفته و مى پرسد آيا چيزى احساس مى كنى ؟ آن مجلله در حالى كه
مضطرب است مى گويد: ((امر شديدى را احساس مى كنم
)).
جناب حكيمه ، با عاطفه و مهربانى او را خطاب كرد: ان شاء الله ترس و
خوفى بر تو نيست . وقت كمى نگذشته بود كه مولود عظيم الشاءن از مادرش
سوسن تولد يافت . تازه مولودى كه زمين را در آينده از لوث وجود پليد
طاغوتها و ستم زورگويان ، تطهير كرده و در آن حكم خدا را برپا مى كند.
حضرت امام حسن عسگرى ، به شدت از ولادت اين مولود با خير و بركت ،
خوشحال و شادمان شد و شروع كرد به سخن گفتن در رد گفتار حاكمان ستمكار
عباسى كه آنان خيال مى كردند به زودى او را به قتل مى رسانند و حضرتش
را از ادامه نسل ، محروم مى كنند و چنين فرمود:
((اين ستمكاران گمان كردند كه مرا مى كشند تا
اينكه اين نسل را قطع كنند، پس چگونه ديدند قدرت خدا را...))(17)
اجراى مراسم ولادت
حكيمه مجلله ، تازه مولود بزرگ را نزد پدر بزرگوارش حضرت امام
حسن عسگرى برد و آن حضرت او را با سرور و خوشحالى فراوانى استقبال كرد
و آداب و رسوم شرعى را بر او اجرا كرد؛ در گوش راست وى ،
((اذان )) و در گوش چپ او
((اقامه )) را گفت ، پس
اولين صدايى كه به گوش او خورد ((الله اكبر))
و: ((لا اله الا الله ))
بود. در حقيقت ، حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) با اين كلمات - كه
سرّ هستى و خواسته پيامبران - او را تغذيه و سيراب كرد كه تمام دل ،
عواطف ، مشاعر و احساس ، آن حضرت را فرا گرفت و احاطه نمود و در اين
هنگام ، تازه مولود آسمانى همانند عيسى بن مريم در قبل ، شروع به سخن
گفتن نمود و اين آيه را خواند:
و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و
نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و...
بنابراين ، ولى و حجت خدا بر بندگانش با اين شكل پنهانى و سرّى از ترس
حاكميت افسادگر كه شديدا مراقب بود تا او را پيدا كند و به قتل برساند.
متولد شد و جناب حكيمه او را به آغوش گرفت و بوسيد و گفت :
((از او رايحه و بويى را استشمام كردم كه هرگز
خوشبوتر از آن ، استشمام نكرده بودم )).
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بار ديگر او را از حكيمه گرفت و
گفت : ((تو را در پناه كسى قرار مى دهم كه مادر
موسى او را در پناه او قرار داد. در حفظ، پوشش ، پناه و جوار خدا باش
)).
سپس به حكيمه فرمود: ((اى عمه ! او را به مادرش
برگردان . و خبر اين تازه مولود را پنهان دار و به هيچ كس نگو تا وقت
آن برسد...))(18)
وليمه عمومى
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بعد از ولادت با بركت فرزند
گراميش ، دستور داد كه مقدار زيادى نون و گوشت بخرند و بين فقراى شهر
سامرا تقسيم كردند همچنانكه براى او هفتاد قوچ عقيقه كرد كه چهار تا از
آنها را براى رفيقش ((ابراهيم ))
فرستاد و نامه اى هم به او نوشت :
((بسم الله الرحمن الرحيم ، اين گوسفندها از
فرزندم محمد مهدى است . خودت از آنها بخور و هر كس از شيعيان ما را
ديدى به او هم بخوران .))(19)
آگاه شدن شيعيان از تولد
امام زمان (ع )
شيعيان ، ولادت امام و حجت خدا بر خلق ، امام منتظر را مباشرت و
لمس مى كنند و سرتاسر وجودشان به سبب ولادت آن حضرت ، سرور و شادى فرا
گرفت و از كسانى كه ولادت آن بزرگوار به او بشارت داده شد، حمزه فرزند
ابوالفتح بود. به او گفته شد بشارت ! ديروز خداوند متعال به ابومحمد
امام حسن عسگرى نوزادى عنايت كرد. و البته امام (عليه السلام ) دستور
داده كه مخفى نگاه داشته شود.
حمزه گفت : اسم اين نوزاد چيست ؟ به او گفته شد: نامش
((محمد)) و كنيه اش جعفر (ابوجعفر) است .(20)
مباركباد جهت ولادت امام
زمان (ع )
به سبب ولادت حضرت مهدى (عليه السلام ) شادى و شعف گسترده اى
تمام مراكز و محافل تشيع را فراگرفت . مردم ، شخصيتها و بزرگان ، دسته
دسته خدمت حضرت امام حسن عسگرى مى رسيدند و ولادت آن بزرگوار را به
ايشان تبريك و تهنيت مى گفتند. حسن فرزند حسين علوى - يكى از همين
افراد - مى گويد: خدمت حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) رسيدم و
ولادت فرزندش حضرت قائم را در سر من راءى به ايشان تبريك گفتم .(21)
و شيعيان - به طور مرتب - با اينكه وقت كمى از ولادت آن حضرت گذشته بود
- به همديگر بشارت و تبريك مى گفتند و شاعران ، شروع به سرودن اشعار
نمودند و بدينوسيله ، سرور و خوشحالى خودشان را آشكار مى نمودند.
((شيخ محمد سماوى )) مى
گويد:
يا ليلة قد اسفرت عن مولد غغغ طرب الزمان به
وطاب الحين ...(22)
و از كسانى كه به همين مناسبت ، شعر سروده ، شاعر مويد و موفق ، شيخ
كاظم آل نوح است ، او در قصيده اش مى گويد:
بليلة نصف شعبان علينا غغغ اطل البشر و هو لها
قرين ...(23)
نام امام زمان (ع )
نام آن حضرت همان نام جدش رسول خداست . پيغمبر اكرم ، مردم را
از گمراهى نجات داد، حضرت صاحب ، نوه و آخرين وصى از اوصياى دوازدهگانه
رسول خدا هم نجات دهنده بشريت است .
تاريخ نويسان و راويان ، همگى در اينكه اين نام را جدش رسول خدا براى
او انتخاب كرده است ، اتفاق نظر دارند.(24)
لقب امام مهدى (ع )
آن حضرت ، القاب شريفى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 - ((مهدى )): اين لقب ،
شايعترين و معروفترين القاب آن حضرت است و از آنجايى كه آن حضرت ، مردم
را به حق يا به هر امر پنهانى
(25) هدايت مى كند، به ((مهدى
)) ملقب شده است . و همين لقب به پيغمبر اسلام
(صلى الله عليه و آله و سلم ) هم نسبت داده شده است . شاعر برجسته
((حسان )) فرزند
((ثابت )) در مصيبت رحلت
پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين سروده است :
ما بال عينى لا تنام كاءنما غغغ كحلت مآقيها
بكحل الاءرمد...(26)
پيغمبر اسلام در دعا چنين مى گفت : ((خدايا! ما
را به زينت ايمان مزين فرما، خدايا! ما را از هدايت شدگان قرار بده
(27) )).
و اين لقب بر حضرت امام حسين (عليه السلام ) هم اطلاق شده است .
((سليمان بن صرد)) كه يكى
از توابين متشخص كوفه بود، مى گفت : ((خدايا!
رحمت را بر حسين ، شهيد فرزند شهيد و مهدى فرزند مهدى نازل فرما)).(28)
البته اين لقب شريف ، به حضرت امام منتظر اختصاص يافته است به طورى كه
تا اطلاق و تلفظ مى شود، به غير آن حضرت ، انصراف پيدا نمى كند،
همچنانكه ابن منظور(29)
و زبيدى
(30) ، دو لغت شناس معروف ، آن را ذكر كرده اند.
2 - ((قائم )): اين لقب
از القاب شريف آن حضرت است ؛ زيرا او قيام به حق مى كند.(31)
و به او ((قائم آل محمد (ص )))
هم گفته مى شود.
3 - ((منتظر))(32)
: براى آنكه مومنين با فارغ شدن از صبر هم انتظارش را مى كشند.
4 - ((حجت ))(33)
: زيرا او حجت خداى متعال بر خلق و بندگان اوست .
5 - ((خلف صالح )): زيرا
آن حضرت بزرگترين خلف براى عاليترين خانواده در دنياى اسلام است ...
كنيه امام زمان (ع )
اين مطلب حتمى است كه پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم
) كنيه آخرين خليفه اش امام منتظر را ((ابو
عبدالله ))(34)
قرار داده است و گفته شده كه كنيه آن حضرت ((ابو
جعفر و ابوالقاسم ))(35)
است .
سال ولادت امام زمان (ع )
ولادت حضرت مهدى ؛ مصلح بزرگ آسمانى ، سال 255(36)
هجرى قمرى و گفته شده سال 232(37)
هجرى قمرى بوده است .
شب مبارك
قائم آل محمد در شب مبارك نيمه شعبان معظم ، متولد شده است .
اين شب ، مقدسترين شبهاست و در بعضى احاديث و اخبار آمده است كه شب
قدر، همين شب است . و اينكه همه امور در آن شب ، تفريق مى شود. و در آن
شب ، زيارت پدر آزادگان و ريحانه رسول خدا حضرت سيد الشهدا امام حسين
(عليه السلام ) مستحب است .
استحباب دعا در شب ولادت
امام زمان (ع )
دعا و خواندن ذكرهايى كه از ائمه هدى (عليهم السلام ) رسيده ،
در شب ولادت با سعادت حضرت امام منتظر، مستحب است .
و اين دعا مستحب است : اللهم بحق ليلتنا هذه و
مولودها و حجتك و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا...
و بعد از اين دعا، بر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه
طاهرين ، صلوات و درود مى فرستد، سپس مى خواند:
اللهم صل على محمد سيد المرسلين و خاتم النبيين
و حجة رب العالمين ، المنتجب فى الميثاق ...
سپس بر ائمه اطهار يكى پس از ديگرى صلوات مى فرستد و پس از آن مى گويد:
اللهم صل على الخلف الهادى المهدى ، امام
المومنين و وارث المرسلين و حجة رب العالمين ، اللهم صل على محمد و اهل
بيته ...
شب ولادت قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از نظر اسلام ، از
مقدسترين و عظيمترين شبها به شمار مى رود. در آن شب ، كسى تولد يافته
كه حق و عدل را برقرار و جور و ستم را نابود و هر دروغ و بتى را واژگون
خواهد كرد.
شناساندن امام زمان (ع )
به شيعيان
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) ترتيبى داد كه شيعيان مخلص
و دوستداران خويش ، نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام ) شناخت پيدا كنند
به طورى كه هيچ انكاركننده و شكاكى نتواند او را انكار كرده و تشكيك
نمايد.
معاويه فرزند حكيم و محمد فرزند ايوب و محمد فرزند عثمان ، هر يك
مستقلا روايت كرده اند كه حضرت ابو محمد حسن عسگرى (عليه السلام )
فرزند نوزادش حضرت مهدى (عليه السلام ) را به ما كه چهل نفر و در منزل
آن حضرت بوديم ، معرفى كرد و فرمود: