خدايا چاره ى بيچارگان کو؟
خدايا آنکه خون از دورى او
خدايا آن گل آل محمد
خدايا آنکه باشد در يد او
خدايا آنکه از قهر جهنم
خداى محيى دينت نيامد
خدايا گله ى دين را وصد گرگ
خدايا قالع کفار بيدين
ضعيفان را دگر تاب ستم نيست
جهان بى جان شد وجان بر لب آمد
تمام فرقه ها را پيشوائى است
بگرداب بلا غرقيم يا رب
بگرداب بلا غرقيم يا رب
تو خواندى لنگر کون ومکانش
باو قائم زمين وآسمان است
ملال انتظار از حد فزون شد
خدايا (ملتجى) از پا فتاده |
|
انيس ومونس غمديدگان کو؟
بود جارى ز چشم عاشقان کو؟
که عالم را نمايد گلستان کو؟
کليد قفل ابواب جنان کو؟
بما او مى دهد خط امان کو؟
سمى خاتم پيغمبران کو؟
نشسته در کمينگاه وشبان کو؟
مذل اشقيا ودشمنان کو؟
الهى حامى مستضعفان کو؟
به جسم خسته جان، تاب وتوان کو؟
الهى پيشواى شيعيان کو؟
يگانه منجى خلق جهان کو؟
يگانه منجى خلق جهان کو؟
خدايا لنگر کون ومکان کو؟
نگه دار زمين وآسمان کو؟
خدايا مهدى صاحب زمان کو؟
مددکار ز پا افتادگان کو؟ |