ياد مهدى

محمد خادمى شيرازى

- ۱۰ -


پرسيدند: اى فرزند پيامبر! مهدى از تبار شما چه کسى است؟ فرمود:

- (الخامس من وله السابع، يغيب عنکم شخصه ولا يحل لکم تسميته).

- (او پنجمين فرزند هفتمين امام است. خود او از ديدگان شما غايب مى شود وبردن نام او بر شما روا نخواهد بود).(1)

112- (مهرم وارد خدمت امام صادق (عليه السلام) شده، سوال کرد: اين امر که ما در انتظار آن به سر مى بريم، چه وقتى واقع خواهد شد؟ فرمود:

- (کذب الوقاتون، وهلک المستعجلون، ونجى المسلمون).

- (آنانکه وقتى تعيين کردند، دروغ گفتند. آنانکه شتاب کردند، هلاک شدند. آنانکه تسليم اراده ى خدا شدند، نجات يافتند).(2)

امام صادق عليه السلام با جمله ى: (هلک المستعجلون) ما را از شتابزدگى نهى مى کند تا از آثار سوء آن در صورت تأخير اين امر در امان باشيم، وگرنه در دهها حديث معتبر به ما امر شده که هر لحظه منتظر ظهور باشيم وهر لحظه اى که به ياد آن مهر تابان وقبله ى خوبان افتاديم، از خداى مهربان تعجيل فرج آن بزرگوار را بخواهيم که تلاش براى ايجاد زمينه ى ظهور ونيايش براى تعجيل ظهور، شتابزدگى به شمار نمى آيد.

113- (ينادى باسم القائم (عليه السلام) فى ليلة ثلاث وعشرين، ويقوم فى يوم عاشورا، وهو اليوم الذى قتل فيه الحسين بن على (عليه السلام) لکأنى به فى يوم السبت العاشر من المحرم قائما بين الرکن والمقام، جبرئيل (عليه السلام) عن يمينه ينادى: (البيعة لله)، فتصير اليه شيعته من اطراف الأرض تطوى لهم طيا حتى يبايعوه، فيملأ الله به الأرض عدلا کما ملئت جورا وظلما).

- (در شب بيست وسوم (ماه رمضان) به نام قائم (عليه السلام) از آسمان ندا مى شود ودر روز عاشورا که روز شهادت امام حسين (عليه السلام) است، قيام مى کند. گويى با چشم خود مى بينم که آن بزرگوار در روز شنبه دهم محرم در ميان رکن ومقام ايستاده، جبرئيل (عليه السلام) در طرف راست آن حضرت بانگ برمى آورد که: (البيعة لله)، پس شيعيان او از اطراف جهان به سوى او مى شتابند، زمين در زير پاهايشان طى مى شود، تا به محضر او رسيده، بيعت مى کنند. روى زمين را پر از عدل وداد کند، آن چنانکه پر از جور وستم شده باشد).(3)

چقدر به جاست که آن دست انتقام الهى در روز حرام وماه حرام، در مسجد الحرام، ظاهر شود وخون به ناحق ريخته شده ى جد بزرگوارش سالار شهيدان حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام وهمه ى شهيدان ومظلومان در راستاى تاريخ را از ستمگران وستم پيشگان بگيرد. چه خونها که به ناحق ريخته نشده؟ چه حريمها که به ناحق تعدى نشده؟ چه حقوق توده ها که زير پاى ستمگران لگدمال نشده؟ اى عزيز فاطمه! بپاخيز وکاخ ستمگران را بر سرشان فرو ريز. اى منتقم! بپاخيز وخون شهداى راه فضيلت را از جلادان ودژخيمان تاريخ بگير. اى مهدى فاطمه! بپاخيز وحقوق غصب شده ى فاطمه سلام الله عليها را از غاصبان فدک در راستاى تاريخ بگير.

144- (ان القائم منا غيبة يطول امدها).

- (براى قائم ما (عليه السلام) غيبتى است که مدتش بسيار طولانى خواهد بود).

راوى حديث، سدير مى گويد: گفتم: اى فرزند فاطمه! چرا غيبت او اين قدر طولانى مى شود؟ فرمود:

- (ان الله عز وجل ابى الا ان يجرى فيه سنن الأنبياء (عليه السلام) فى غيباتهم، وانه لا بد له يا سدير من استيفاء مدد غيباتهم).

- (خداى تبارک وتعالى هرگز اجازه نمى دهد جز اينکه سنتهاى پيامبران (عليهم السلام) در رابطه با غيبتهايشان در مورد او نيز جارى گردد. اى سدير! او به ناگزير بايد به مدت مجموع غيبتهاى پيامبران (عليهم السلام) در پشت پرده ى غيبت بماند).(4)

115- (ابو بصير از پيشگاه امام صادق عليه السلام از ظهور قائم عجل الله فرجه پرسيد، فرمود:

- (کذب الوقاتون، انا اهل بيت لا نوقت).

- (تعيين وقت کننده ها دروغ مى گويند. ما اهل بيتى هستيم که هرگز وقت تعيين نمى کنيم).(5)

116- (اذا اجتمعت ثلاثة اسماء متوالية: محمد وعلى والحسن فالرابع القائم (عليه السلام)).

- (هنگامى که سه نام: محمد وعلى وحسن (عليه السلام)، پشت سر هم قرار گرفت، چهارمى آنها قائم (ارواحنا فداه) مى باشد).(6)

پيشوايان معصوم عليهم السلام با آوردن مشخصات فراوانى هر گونه ترديد را از آن مهر تابان برداشته اند، که يک نمونه ى آن، حديث فوق است، که پيش از ولادت امام جواد عليه السلام از پشت سر قرار گرفتن سه نام مقدس: محمد (امام جواد عليه السلام)، على (امام هادى عليه السلام) وحسن (امام حسن عسکرى عليه السلام) خبر داده وچهارمى آنها را (قائم آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم) معرفى نموده است. به هنگام صدور اين احاديث بيش از يک صد سال به زمان ولادت حضرت بقية الله ارواحنا فداه باقى بود. وبرخى از شاگردان امام صادق عليه السلام در عصر آن حضرت، کتابهاى مستقلى در پيرامون ولادت وغيبت حضرت ولى عصر عليه السلام نوشته بودند.

117- (ليس بين قائم آل محمد (صلى الله عليه واله وسلم) وبين قتل النفس الزکية الا خمس عشر ليلة).

- (ميان ظهور قائم آل محمد (صلى الله عليه واله وسلم) وبين قتل نفس زکيه بيش از 15 روز فاصله نيست).(7)

يکى از علايم حتمى ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه کشته شدن يکى از فرزندان حضرت زهرا سلام الله عليها در مسجد الحرام، در ميان رکن ومقام است، که طبق برخى از احاديث نام او (محمد بن الحسن) مى باشد. اين نفس زکيه هيچ ارتباطى با نفس زکيه اى که از اولاد امام حسن مجتبى عليه السلام واز امامان زيدى است، ندارد. طبق روايت فوق ميان کشته شدن او با ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه بيش از دو هفته فاصله نخواهد بود.

118- (اذا قام قائم آل محمد بنى فى ظهر الکوفة مسجدا له الف باب، واتصلت بيوت اهل الکوفة بنهرى کربلا).

- (هنگامى که قائم آل محمد (صلى الله عليه واله وسلم) قيام کند در پشت کوفه مسجدى مى سازد که براى آن هزار درب خواهد بود وخانه هاى کوفه به دو رودخانه ى کربلا (فرات ودجله) متصل خواهد شد).(8)

119- (يفقد الناس امامهم، يشهد الموسم فيراهم ولا يرونه).

- (امام وپيشواى مردم غائب مى شود، در موسم حج شرکت مى کند ومردم را مى بيند ولى مردم او را نمى بينند).(9)

120- (ويل لطغاة العرب من امر قد اقترب).

- (واى بر طاغوتهاى عرب از حادثه اى که نزديک شده است).

ابن ابى يعفور پرسيد: چه تعدادى از عرب در رکاب حضرت قائم (ارواحنا فداه) خواهند بود؟ امام صادق (عليه السلام) فرمود: نفر يسير): تعدادى بسيار اندک ابن ابى يعفور گفت: امروز تعداد افرادى که آن روز پر شکوه را بازگو مى کنند، بسيار زياد هستند!. فرمود:

- (لا بد للناس من ان يمحصوا ويميزوا ويغربلوا، ويستخرج فى الغربال خلق کثير).

- (به ناگزير مردم بايد امتحان شوند، جدا شوند، غربال شوند. به هنگام غربال شدن افراد بيشمارى از غربال مى افتند).(10)

121- (مفضل بن عمر مى گويد: به خدمت امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم وعرضه داشتم: اى سرور من! اى کاش در مورد جانشين بعد از خود براى ما پيمانى مقرر مى کرديد! فرمود:

- (الامام من بعدى ابنى موسى (عليه السلام) والخلف المأمول المنتظر (م، ح، م، د) ابن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى (عليه السلام)).

- (امام بعد از من پسرم موسى (موسى بن جعفر عليه السلام) است واما خلف منتظر او (م، ح، م، د) پسر حسن (عسگرى) پسر على (هادى) پسر محمد (جواد) پسر على (رضا) پسر موسى (کاظم) عليهم السلام مى باشد).(11)

122- (ابراهيم کرخى مى گويد: به خدمت امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم، در خدمت آن حضرت نشسته بودم، فرزند بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) که خردسال بود، وارد شد. به سويش دويدم وبر ديدگانش بوسه زدم. چون نشستم امام صادق (عليه السلام) فرمود:

- (اى ابراهيم! او بعد از من امام وصاحب توست. گروهى در حق او گمراه مى شوند وبه هلاکت مى افتند. گروهى هدايت شده، سعادت مى يابند. خداوند قاتل او را لعنت کند وعذابش را افزون کند. خداوند از صلب او بهترين اهل زمين در زمان خويش را ظاهر مى سازد، که همنام جد بزرگوارش ووارث احکام وفضائل اوست. معدن امامت وسرآمد حکمتهاست).

- (او را (حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را ستم پيشه ى بنى فلان (بنى عباس) پس از مکر وحيله ى فراوان از روى حسادت مى کشد. ولکن خداوند اراده اش را اجراء مى کند، اگر چه مشرکان نخواهند).

- (خداوند از نسل او تعداد دوازده هدايتگر را تکميل مى کند که خداوند آنها را به کرامت خود اختصاص داده وآنها را به مکان اقدس خود راه داده است).

- (المقر بالثانى عشر منهم کالشاهر سيفه بين يدى رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم) يذب عنه).

- (کسى که به دوازدهمين آنها ايمان بياورد، همانند کسى است که شمشير کشيده در پيشاپيش رسول اکرم (صلى الله عليه واله وسلم) جهاد کند).

ابراهيم کرخى مى گويد: در اين موقع يکى از وابستگان رژيم بنى اميه وارد مجلس شد وامام صادق عليه السلام سخن خود را قطع کرد. من در آن سفر يازده بار به خدمت آقا شرفياب شدم که دنباله ى آن مطلب را بشنوم موفق نشدم. سال بعد که به خدمت آن حضرت رسيدم، مطلب را از همان جا ادامه داد وفرمود:

- (يا ابراهيم! المفرج للکرب عن شيعته بعد ضنک شديد، وبلاء طويل، وجزع وخوف، فطوبى لمن ادرک ذلک الزمان. حسبک يا ابراهيم).

- (اى ابراهيم! او پس از يک تنگناى شديد وبلاى طولانى وترس ووحشت واضطراب، غم واندوه شيعيان را مى زدايد. خوشا به حال آنان که آن زمان را درک کنند. ترا بس است اى ابراهيم).(12)

بسيار جالب است که امام عليه السلام علاقه ى زايد الوصف او را به شنيدن دنباله ى حديث مى داند وپيش از آنکه او سوال کند، دنباله ى حديث يک سال قبل را بازگو مى کند ودر پايان اضافه مى کند که همين مقدار توضيح او را کفايت مى کند.

ابراهيم کرخى مى گويد: هرگز از هيچ مسافرتى اين چنين خوشحال وشاداب برنگشته بودم.

123- (خروع الثلاثة: السفيانى والخراسانى واليمانى، فى سنة واحدة، فى شهر واحد، فى يوم واحد، وليس فيها راية بأهدى من راية اليمانى، لانه يدعو الى الحق).

- (خروج سفيانى، خراسانى ويمانى، هر سه در يک سال، يک ماه ويک روز است. در آن ميان هيچ پرچمى مستقيم تر از پرچم يمانى نيست، زيرا که او به حق فرامى خواند).(13)

در مستقيم بودن پرچم سيد خراسانى هيچ ترديدى نيست ولى از اين حديث استفاده مى شود که پرچم يمانى از او نيز مستقيم تر است.

124- (اذا قام القائم (عليه السلام) دعى الناس الى الاسلام جديدا وهداهم الى امرقد دثر، فضل عنه الجمهور، وانما سمى لقائم مهديا، لأنه يهدى الى أمر مضلول عنه، وسمى القائم، لقيامه بالحق).

- (چون قائم (عليه السلام) قيام کند مردم را از نوبه سوى اسلام دعوت مى کند وآنها را به چيزى که در ميان آنها کهنه شده وآثارش از بين رفته، فرامى خواند. از اين رو جمهور امت از دعوت او سرپيچى مى کنند وگمراه مى شوند. به قائم ما (مهدى) گفته مى شود، زيرا به چيزى که مردم از آن گم شده اند هدايت مى کند. وبه او (قائم) گفته مى شود، زيرا قائم به حق مى کند).(14)

125- (لابد لصاحب هذا الامر من غيبة، ولا بد فى غيبة من عزلة، ونعم المنزل طيبة، وما بثلاثين من وحشة).

- (براى صاحب اين امر به ناگزير غيبتى هست. ودر دوران غيبت بايد از مردم کناره گيرى کند. مدينه چه جايگاه خوبى هست. وبا وجود سى تن وحشتى نيست).(15)

از اين حديث نکات ارزنده اى استفاده مى شود از آن جمله اين که در دوران غيبت تعدادى از اوتاد که غالبا شمار آنها 30 تن مى باشد، در محضر آن قبله ى خوبان وخورشيد تابان هستند، که اوامر آن حضرت را اجرا کنند، به فرمان آن حضرت به يارى گمشدگان وگرفتاران بشتابند وبه وسيله ى آنها از وجود اقدس کعبه ى موعود وقبله ى مقصود رفع غربت بشود. اگر عمر يکى از آنها به سر آيد. يکى ديگر از اوتاد وصالحان جانشين او مى شود وتعداد 30 همواره محفوظ مى ماند. همچنين از اين حديث برمى آيد که توقف حضرت بقية الله ارواحنا فداه در مدينه بيش از ديگر اماکن مقدسه است، اگرچه بر اساس دلايل ديگر آن حضرت را محل اقامتى در سرزمينهاى دور افتاده هست که (جزيره ى خضرا) ناميده مى شود ومطابق برخى از تحقيقها بعيد نيست که با (مثلث برمودا) منطبق باشد.

126- (ان الله تبارک وتعالى خلق اربعة عشر نورا قبل خلق الخلق باربعة عشر الف عام، فهى ارواحنا. فقيل: يا ابن رسول الله ومن الأربعة عشر؟ فقال: محمد وعلى وفاطمة والحسن والحسين والأئمة من ولد الحسين (عليه السلام) آخرهم القائم (عجل الله فرجه) الذى يقوم بعه غيبته، فيقتل الدجال ويطهر الأرض من کل جور وظلم).

- (خداى تبارک وتعالى چهارده هزار سال پيش از آفرينش جهان خلقت، چهارده نور آفريد، که آنها ارواح ما مى باشد. گفته شد: اى فرزند پيامبر! آن چهارده تن کيانند؟ فرمود: محمد (صلى الله عليه واله وسلم)، على (عليه السلام)، فاطمه (سلام الله عليها)، حسن (عليه السلام)، حسين (عليه السلام) وامامان معصوم از اولاد حسين (عليه السلام) که آخر آنها (قائم) (عجل الله فرجه) است که پس از دوران غيبت قيام مى کند ودجال را مى کشد وزمين را از هرگونه جور وستم پاک مى سازد).(16)

127- (منا اثنا عشر مهديا، مضى ستة وبقى ستة، يضع الله فى السادس ما احب).

12‑ -128 تن هدايتگر از ما هست که شش تن از آنها گذشته، وشش تن ديگر باقى است. خداى در ششمى آنها، آنچه مى خواهد قرار مى دهد).(17)

- (سنة الفتح تنشق الفرات، حتى تدخل ازقة الکوفة)

- (در سال فتح، فرات طغيان مى کند (ويا سد آن شکسته مى شود) وآب فرات به کوچه هاى کوفه وارد مى شود).(18)

129- (طوبى لمن تمسک بامرنا فى غيبة قائمنا فلم قلبه بعد الهداية).

- (خوشا به حال آنکه در زمان غيبت قائم ما (ارواحنا فداه) به امر ما چنگ بزند وبعد از هدايت قلبش نلغزد).(19)

130- (اقرب ما يکون العباد من الله عز وجل وارضى ما يکون عنهم، اذا افتقدوا حجة الله عز وجل، فلم يظهر لهم ولم يعلموا بمکانه، وهم فى ذلک يعلمون انه لم تبطل حجج الله عنهم وبيناته. فعندها فتوقعوا الفرج صباحا ومساءا، وان اشد ما يکون غضب الله تعالى على اعدائه اذا افتقدوا حجة الله فلم يظهر لهم، وقد علم ان اوليائه لا يرتابون. ولو علم انهم يرتابون لما غيب عنهم حجته طرفة عين، ولا يکون ذلک الا على رأس شرار الناس).

- (نزديکترين موقع مردم به خداوند، بيشترين موقع خشنودى خدا از مردم، هنگامى است که حجت خدا در ميان مردم نباشد وبر آنها آشکار نشود وجاى حجت خدا را ندانند. ولى باور دارند که حجت خدا ونشانه هاى او باطل نشده است. در چنين مقطعى هر صبح وشام منتظر فرج باشيد. وشديدترين موقع خشم خدا بر دشمنان خود هنگامى است که حجت خدا در ميان آنها نباشد وبر آنها ظاهر نشود. خداوند مى دانست که دوستان او در مورد حجت خدا دچار شک وترديد نمى شوند. واگر مى دانست که آنها دچار شک وترديد مى شوند حتى به مقدار يک چشم به هم زدن حجت خود را پنهان نمى کرد. غيبت حجت خدا در زمانى خواهد بود که بدترين مردم بر آنها حکومت کند).(20)

131- (اما والله ليغيبن عنکم مهديکم، حتى يقول الجاهل منکم: ما لله فى آل محمد حاجة، ثم يقبل کالشهاب الثاقب، فيملأها عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما).

- (به خدا سوگند مهدى شما از ديدگان شما پنهان مى شود، افراد خيره سر گويند: خداوند نيازى به آل محمد (صلى الله عليه واله وسلم) ندارد، آنگاه چون (شهاب ثاقب) (ستاره ى درخشان) ظاهر مى شود وزمين را پر از عدل وداد کند، آنچنانکه پر از جور وستم شده باشد).(21)

132- (عبد الله بن منصور بجلى مى گويد: از محضر امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: نام سفيانى چيست؟ فرمود:

- (وما تصنع باسمه اذا ملک کور الشام الخمس: دمشق وحمص، وفلسطين، والاردن، وقنسرين، فتوقعوا عند ذلک فرجا).

- (ترا با نام او چه کار؟ هنگامى که پنج ناحيه ى شام را بگيرد: دمشق، حمص، فلسطين، اردن وقنسرين را، پس منتظر فرج باشيد).

عبد الله بن منصور پرسيد: آيا نه ماه سلطنت مى کند؟ فرمود:

- (نه، بلکه هشت ماه حتى يک روز هم از هشت ماه تجاوز نمى کند).(22)

133- (يا ابا بصير! طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته، والمطيعين له فى ظهوره، اولئک اوليائناء الله الذين لا خوف عليهم ولا هم يحزنون).

- (اى ابا بصير! خوشا به حال شيعيان قائم که در زمان غيبت انتظار او را مى کشند، ودر زمان ظهور فرمان او را مى برند. آنهايند اولياء خدا که باکى بر آنها نيست وهرگز دچار اندوه نخواهند شد).(23)

پاورقى:‌


(1) کمال الدين صدوق، ص 333 واثباة الهداة، ج 3 ص 470.
(2) اصول کافى، ج 1 ص 300.
(3) ارشاد مفيد، ص 361.
(4) بحار الانوار، ج 51 ص 142.
(5) اصول کافى، ج 1 ص 300.
(6) کمال الدين، ص 333.
(7) اعلام الورى، ص 427.
(8) ارشاد مفيد ص 362. در اعلام الورى ص 430 لفظ (نهر) مفرد آمده که آن بهتر است.
(9) اثباة الهداة، ج 3 ص 443.
(10) اصول کافى، ج 1 ص 302.
(11) کمال الدين، ص 334.
(12) بحار الانوار، ج 51 ص 144.
(13) اعلام الورى، ص 144.
(14) ارشاد مفيد، ص 364.
(15) اثباة الهداة، ج 3 ص 445.
(16) کمال الدين، ص 336.
(17) بحار الانوار، ج 51، ص 145.
(18) اعلام الورى، ص 429.
(19) اثباة الهداة، ج 3 ص 457.
(20) کمال الدين، ص 337.
(21) بحار الانوار، ج 51 ص 145.
(22) اعلام الورى، ص 428.
(23) اثباة الهداة، ج 3، ص 476.