سيماى امام مهدى

سيد محمد رضا طباطبايى نسب

- ۳ -


غيبت حضرت مهدى (عج)، سخت ترين آزمايش الهى

يكى از سنتهاى ثابت الهى آزمايش بندگان و انتخاب صالحان و گزينش پاكان است و يكى از ابزارها و مواد امتحان الهى غيبت حضرت مهدى ع است. در اثر غيبت حضرت مهدى (عج)، مردم آزمايش مى شوند، گروهى كه ايمان استوارى ندارند باطنشان ظاهر مى شود. و دستخوش شك وترديد مى گردند و كسانى كه ايمان در اعماق قلبشان ريشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ايستادگى در برابر شدائد پخته تر و شايسته تر مى گردند و به درجات بلندى از اجر و پاداش الهى نايل مى گردند.

امام موسى بن جعفرع فرمود :

هنگامى كه پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد .مبادا كسى شما را از دين خارج كند .او ناگزير غيبت خواهد داشت، به طورى كه گروهى ازمؤمنان از عقيده خويش بر مى گردند .خداوند متعال به وسيله غيبت، بندگان خويش راآزمايش مى كند.

از سخنان پيشوايان اسلام بر مى آيد كه آزمايش به وسيله غيبت حضرت مهدى از سخت ترين آزمايشهاى الهى است.

و اين سختى از دو جهت است:

الف ـ از جهت اصل غيبت كه بسيار طولانى مى شود، بسيارى از مردم دستخوش شك و ترديد مى گردند، برخى در اصل تولد و برخى در دوام عمر آن حضرت شك مى كنند و جز افراد آزموده و مخلص و داراى شناخت عميق، كسى بر ايمان وعقيده به امامت آن حضرت،باقى نمى ماند .

پيامبر اسلام ع ضمن حديث مفصلى مى فرمايد:

مهدى از ديده شيعيان و پيروانش غايب مى شود و جز كسانى كه خداوند دلهاى آنان را جهت ايمان شايسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمى مانند.

ب ـ از نظر سختيها و فشارها و پيشامدهاى ناگوارى كه در دوران غيبت رخ مى دهد و مردم را دگرگون مى سازد، به طورى كه حفظ ايمان و استقامت در دين كارى سخت و دشوار مى گردد و ايمان مردم در معرض مخاطرات شديد قرارمى گيرد.

غيبت كبرى و صغرى حضرت مهدى (عج)

غيبت حضرت مهدى (عج) به دو دوره تقسيم مى گردد ; غيبت صغرى و غيبت كبرى .

غيبت صغرى

از سال 260 هجرى (سال شهادت امام حسن عسكرى) آغاز و در سال 329 پايان مى پذيرد ; كه برابر با 69سال مى باشد. در دوران غيبت صغرى ارتباط شيعيان با امام بكلى قطع نبود و آنان به گونه اى خاص و محدود با امام ارتباط داشتند. اين دوره را مى توان دوران آماده سازى شيعيان براى غيبت كبرى دانست كه طى آن ارتباط شيعيان با امام حتى در همين حدّ كه به وسيله نواب خاص اجرا مى شد نيز قطع شد و مسلمانان مؤظّف شدند در امور خود به نايبان عام آن حضرت ; يعنى فقهاى واجد شرايط و آشنايان به احكام اسلام رجوع كنند.

اگر غيبت كبرى يكباره و ناگهان رخ مى داد، ممكن بود موجب انحراف افكار شود و ذهنها آماده پذيرش آن نباشد امّا گذشته از زمينه سازيهاى مديرانه امامان پيشين، در طول غيبت صغرى بتدريج ذهنها آماده شد و سپس مرحله غيبت كامل آغاز گرديد. همچنين امكان ارتباط نايبان خاص با امام در دوران غيبت صغرى و شرفيابى برخى شيعيان به محضر آن حضرت در اين دوره مسئله ولادت و حيات آن حضرت را بيشتر تأييد مى كرد .

غيبت كبرى

با سپرى شدن دوره غيبت صغرى از سال 329 كه سال انقضاى نيابت نواب خاص بود ; غيبت كبرى و دراز مدت امام آغاز گرديد كه تاكنون نيز ادامه دارد.

پيامبر خدا ص و ائمه اطهار قبلا از وقوع اين دو غيبت خبر داده بودند، از باب نمونه به چند روايت اشاره مى نماييم:

1 ـ اسحاق بن عمار مى گويد: از حضرت صادق ع شنيدم كه فرمود: قائم را دو غيبت خواهد بود يكى طولانى و ديگرى كوتاه. در غيبت اول شيعيان خاص جايشان را مى دانند ولى در دوّمى جز خواص دوستان دينى او كسى از جايش اطلاع ندارد. (60)

2 ـ امام صادق ع فرمود:

حضرت صاحب الامر دو غيبت دارد. يكى از آنها به قدرى طولانى مى شود كه گروهى مى گويد: مرده است. گروهى مى گويند: كشته شده است. گروهى مى گويند: رفته است. فقط عده معدودى باقى مى مانند كه به وجود آن جناب عقيده دارند و ايمانشان ثابت و استوار است.

نواب خاص حضرت مهدى (عج) در دوران غيبت صغرى

نايبان خاص حضرت مهدى در دوران غيبت، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پيشين و از علماى بزرگ و پارسا و بزرگ شيعه بودند كه نواب اربعه ناميده شده اند اينان به ترتيب زمانى عبارتند از:

1 ـ ابو عمرو عثمان بن سعيد عمرى ;

2 ـ ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمرى

3 ـ ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى

4 ـ ابوالحسن على بن محمد سمرى

حال در اينجا به توضيح مختصرى پيرامون هر كدام از آنها مى پردازيم .

1 ـ عثمان بن سعيد عمرى

وى به قبيله بنى اسد منسوب بوده است و از يازده سالگى افتخار خدمتگزارى به خاندان رسالت را داشته و از اصحاب امام هاى و حضرت عسكرى ع به شمار مى رفت، وكيل مخصوص امام حسن عسكرى ع بود. آن چنان مورد وثوق و اطمينان آن حضرت بود كه درباره وى و فرزندش محمد بن عثمان فرمود:

عمرى و فرزند او مورد وثوق من هستند. هر چه از من به شما نقل كنند حقيقتى است كه از من شنيده اند و نقل مى نمايند هر دو نفر آنها، مورد اعتماد من هستند. به سخنان ايشان گوش فرا دهيد و دستوراتشان را اجرا كنيد.

عثمان بن سعيد از معدود افرادى بود كه در شرايط خاص آن زمان از طرف امام حسن عسكرى اجازه داشت كه حضرت مهدى (عج) را درخانه حضرتش به طور مكرر زيارت كند وى در سال 300 هجرى قمرى وفات يافت.

2 ـ محمد بن عثمان

او فرزند اولين نايب و وكيل امام عصر ع است زمان حضرت عسكرى ع را درك نموده است. دوران وكالت و نيابتش طولانى تر از پدرش بود و همواره نامه هاى شيعيان را حضور امام زمان رسانيده و پاسخ كتبى آنها را باز مى گرداند.

محمد بن على بن الاسود قمى گويد:

محمد بن عثمان براى خويش قبرى تهيه كرد. علتش را پرسيدم، گفت: از جانب امام ع مأمورم كه كارهايم را جمع و جور كنم.

دو ماه بعد از اين واقعه دار دنيا را وداع گفت .

محمد بن عثمان در حدود 50 سال عهده دار نيابت بود و در سال 304 يا 305 هجرى قمرى در گذشت.

3 ـ حسين بن روح نوبختى

وى در روزگار خويش به عقل و درايت اشتهار داشت. حسين بن روح از نزديكان و رازدار محمد بن عثمان بود كه به فرمان امام زمان (عج) بعد از وفات محمد نيابت امام را به عهده داشت. وقتى بيمارى محمد بن عثمان شدت يافت .گروهى از بزرگان و معروفان شيعه خدمتش رسيده، از جانشين خود سؤال نمودند، جواب داد :

حسين بن روح جانشين و مورد اعتماد صاحب الامر ع است و در كارها به وى رجوع كنيد. من از جانب امام مأمورم كه حسين بن روح را به نيابت منصوب كنم.

وى در ماه شعبان سال 326 هجرى قمرى از دنيا رفت .

4 ـ على بن محمد سَمُرى

چهارمين و آخرين نايب و سفير امام زمان (عج) على سَمُرى يا سيمُرى است كه امام به خود او نوشته و دستور داده بود كه تو آخرين نايب مخصوص من هستى. ديگر نبايد كسى را به جاى خود معرفى كنى.

احمد بن ابراهيم مى گويد:

روزى على بن محمد سَمُرى بدون مقدمه فرمود: خدا على بن بابويه قمى را رحمت كند، حاضرين تاريخ اين كلام را يادداشت نمودند. بعداً خبر رسيد كه على بن بابويه در همان روز از دنيا رفته است، خود سَمُرى نيز در سال 329 وفات نمود.

اين بود توضيح مختصرى پيرامون نايبان خاص امام زمان (عج) در زمان غيبت صغرى كه به آن اشاره نموديم.

وظايف و فعاليتهاى اساسى نواب خاص امام زمان

در غيبت صغرى وظايف و فعاليتهاى نواب خاص امام زمان را مى توان در چند مورد زير خلاصه كرد:

1 ـ پنهان داشتن نام و مكان امام زمان (عج)

گرچه امكان رؤيت حضرت مهدى (عج) در دوران غيبت صغرى براى نواب خاص و بعضى از شيعيان وجود داشت و گهگاهى ديدارهايى صورت مى گرفت. اما به دليل مشكلات سياسى، هر يك از نواب اربعه در زمان خود مؤظف بودند از بردن نام حضرت وافشاى محل او در سطح عمومى خوددارى ورزند، زيرا در غير اينصورت جان امام از سوى حكومت وقت به خطر مى افتاد.

اين سياست استتار و پنهانكارى دقيقاً براساس دستور و راهنمايى خود امام صورت مى گرفت، چنانكه روزى بدون اينكه سؤالى از حضرت در اين مورد شده باشد، توقيعى به اين مضمون خطاب به محمد بن عثمان (نايب دوم) صادر شد.

كسانى كه از اسم (من) مى پرسند، بايد بدانند كه اگر سكوت كنند، بهشت و اگر حرفى بزنند، جهنم در انتظار آنان است; چه، (اينكه) اينان اگر به اسم من واقف شوند،آن را فاش مى سازند و اگر از مكان (محل سكونت) من آگاه شوند، آن را نشان مى دهند.

2 ـ سازماندهى و كلا

همچنان نمايندگان و وكلاى محلى امام در عصر غيبت در مناطق تمركز شيعيان مستقر بودند، هر چند در زمان پيشواى دهم ـ امام هادى ـ و امام حسن عسكرى ع اين دسته از وكلا معمولا توسط وكيل اول با امام تماس مى گرفتند، اما در هر حال امكان ارتباط مستقيم با خود امام نيز براى آنان وجود داشت، ولى در عصر غيبت صغرى امكان ارتباط كلا قطع گرديد، نمايندگان و وكلاى فرعى و منطقه اى امام در بلاد مختلف ناگزير منحصراً زير نظر نايب خاص انجام وظيفه مى كردند و نامه ها وسؤالات و وجوه شرعى شيعيان را توسط نايبان خاص به محضر امام غايب مى رساندند. به عنوان نمونه، در زمان وكالت ابو جعفر محمد بن عثمان تنها در بغداد حدود 10 نفر زير نظر او فعاليت مى كردند.

3 ـ اخذ و توضيح اموال متعلق به امام عصر (عج)

نواب خاص امام هر كدام در دورران سفارت و وكالت خود، وجوه و اموال متعلق به آن حضرت را كه شيعيان مستقيماً يا توسط وكلاى محلى مى پرداختند، تحويل مى گرفتند و به طريقى كه ممكن بود به امام مى رساندند يا در مواردى كه امام دستور مى داد، مصرف مى كردند.

4 ـ پاسخگويى به سؤالات فقهى و مشكلات عقيدتى

حوزه فعاليتهاى نواب اربعه تنها به مواردى كه شمرديم محدود نمى شد، بلكه دايره فعاليت آنها شامل پاسخگويى به همه گونه سوالات فقهى و شرعى، حل مشكلات عقيدتى و نيز مبارزه علمى با شبهاتى مى شد كه مخالفان مطرح مى كردند و از اين راه در تضعيف عقايد و پريشانى فكرى شيعيان مى كوشيد.

آنان از يك سو وسوسه هاى مربوط به انكار وجود امام را از راههاى گوناگونى خنثى مى كردند و گاهى توقيعى از سوى حضرت در اين باره صادر مى شد و امام در دفع شبهات مزبور به كمك آنان مى شتافت و از سوى ديگر سؤالات فقهى و شرعى شيعيان را به عرض امام رسانده، پاسخ آنها را مى گرفتند و به مردم ابلاغ مى كردند.

5 ـ مبارزه با مدعيان دروغين نيابت

مبارزه با غلات و مدعيان دروغين بابيّت و نيابت و وكالت و افشاى ادعاهاى باطل آنان را نيز بايد از فعاليتهاى نواب اربعه به شمار آورد. و نيز در عصر غيبت صغرى علاوه بر اين موارد، افراد ديگرى نيز پيدا شدند كه به دروغ مدعى سفارت و نيابت خاص امام بودند و در اموال امام تصرف بى مورد مى نمودند.

اينجا بود كه نواب خاص با رهنمودهاى امام، به مقابله باآنان بر مى خاستند و گاه در طرد و لعن آنان از ناحيه حضرت توقيع صادر مى شد.

نكاتى ارزنده پيرامون نواب خاص امام زمان (عج)

1 ـ عثمان بن سعيد عَمرى

الف ـ عثمان بن سعيد عمرى فردى امين و مورد اطمينان امام هادى و امام عسكرى ع بود .

احمد بن اسحاق كه خود از بزرگان شيعه مى باشد، مى گويد:

روزى به محضر امام هادى ع رسيدم و عرض كردم من گاهى غايب و گاهى هم حاضرم و وقتى هم كه حاضرم، هميشه نمى توانم به حضور شما برسم سخن چه كسى را بپذيرم و از چه كسى فرمان ببرم؟ امام هادى فرمود: اين ابو عمرو عثمان بن سعيد عمرى فردى امين ومورد اطمينان من است آنچه به شما بگويد، ازجانب من مى گويد و آنچه به شما برساند، از طرف من مى رساند.

احمد بن اسحاق مى گويد:

پس از رحلت امام هادى ع روزى به حضور امام عسكرى ع شرفياب شدم و همان سوال را تكرار كردم. حضرت عسكرى مانند پدرش فرمود: اين ابو عمرو مورد اطمينان امام قبلى و طرف اطمينان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگويد، از جانب من مى گويد و آنچه به شما برساند، از طرف من مى رساند.

ب ـ عثمان بن سعيد،بدن مطهر امام حسن عسكرى ع را غسل داد، پس از رحلت امام حسن عسكرى مراسم تغسيل و تكفين و خاكسپارى آن حضرت را در ظاهر عثمان بن سعيد انجام داد.

ج ـ عثمان بن سعيد كسى بود كه روزى امام حسن عسكرى ع در حضور جمعى از شيعيان فرموده:

گواه باشيد كه عثمان بن سعيد وكيل من است و پسرش محمد نيز وكيل پسرم مهدى خواهد بود .

2 ـ محمد بن عثمان بن سعيد عمرى

الف ـ امام زمان (عج) ضمن توقيعى در پاسخ به سؤالات اسحاق بن يعقوب چنين مرقوم فرمودند:

خداوند از محمد بن عثمان بن سعيد و پدرش كه قبلا مى زيست راضى و خشنود باشد، او مورد وثوق و اعتماد من و نوشته او نوشته من است.

ب) محمدبن عثمان بن سعيد عمرى نيز تأليفاتى در فقه داشته است كه پس از وفاتش به دست حسين بن روح يا ابوالحسن سَمُرى رسيده است.

ج ـ محمد بن عثمان حدود چهل سال عهده دار وكالت امام زمان (عج) بود و در طول اين مدت وكلاى محلى و منطقه اى را سازماندهى و بر فعاليتهايشان نظارت مى كرد و به اداره امور شيعيان اشتغال داشت.

3 ـ ابوالقاسم حسين روح نوبختى

الف ـ حسين بن روح از دستياران نزديك نايب دوم بود و عمرى از مدتها پيش براى تثبيت امر نيابت او زمينه سازى مى كرد و شيعيان را جهت تحويل اموال به او ارجاع مى داد و او رابط بين عثمان بن سعيد و شيعيان بود .

ب ـ حسين بن روح كتابى در فقه شيعه به نام «التأديب» تأليف كرده است .

ج ـ برخى از معاصرين حسين بن روح عقل و هوش و درايت وى را تحسين كردن و مى گفتند .به تصديق موافق و مخالف، حسين بن روح از عاقلترين مردم روزگار است.

د ـ حسين بن روح در دوران حكومت «مقتدى» خليفه عباسى به مدت پنج سال به زندان افتاد و در سال 317 هجرى قمرى آزاد شد و مدت 21 سال به فعاليت و وكالت اشتغال داشت.

4 ـ ابوالحسن على بن محمد سَمُرى

الف ـ به فرمان امام عصر (عج) و با وصيت و معرفى نوبختى پس از حسين بن روح، على بن محمد سمرى منصب نيابت خاص و اداره امر شيعيان را عهده دار گرديد. و او از ياران خاص امام حسن عسكرى ع بوده است.

ب ـ چند روز قبل از وفات او توقيعى از ناحيه امام زمان (عج) به اين مضمون خطاب به وى صادر شد كه:

بسم الله الرحمن الرحيم

اى على بن محمد سَمُرى! خداوند در سوگ و فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطاء كند. تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهى رفت. كارهايت را مرتب كن و هيچ كس را به جانشينى خويش مگمار. دوران غيبت كامل فرا رسيده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم كرد و ظهور من پس از مدت طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمين از ستم خواهد بود. افرادى نزد شيعيان من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نيابت خاصه) خواهند شد، آگاه باشيد كه هركس پيش از خروج سفيانى و صيحه آسمانى چنين ادعايى كند، دروغگو و افترا زننده است و هيچ حركت و نيرويى جز به دستور خداوند عظيم نيست. (71) مدعيان دروغين نيابت خاصه حضرت مهدى (عج) در طول غيبت كبرى و صغرى عده اى بودند كه ادعاى نيابت خاصه حضرت مهدى (عج) را نمودند كه ما در اينجا به نامهاى برخى از آنها اشاره مى نماييم.

1 ـ الشريعى ابو محمد الحسن كه از اصحاب حضرت عسكرى بوده و اولين كسى است كه ادعاى اين مقام را نموده و مطالبى را به امامان نسبت داده و در حق آن بزرگواران غلوّ كرده است پس توقيع شريف در حق او صادر شد كه مشتمل بر لعن و الحاد و كفر او بود .

2 ـ محمد بن نصير النميرى كه از اصحاب امام حسن عسكرى ع بوده و بعد از شريعى ادعاى نيابت كرده است .

3 ـ ابو طاهر محمد بن على بن بلال كه از اصحاب امام عسكرى ع بوده و قضيه او با عمرى، نايب اول امام زمان (عج) در كتب رجال آمده است.

4 ـ حسين بن منصور حلّاج مشهور كه در ابتداى امر دعوى نيابت خاصه نموده ولى بعد از آن پا فراتر گذارده و از او مطالب و ادعاهايى صادر شد كه موجب قتل او گرديد.

5 ـ ابو دلف مجنون كه اول ادعاى نيابت خاصه نموده، بعد غلّو كرد و سپس مجنون شد.

6 ـ سيد على مشهدى كه در زمان شاه سليمان صفوى پنهان دعوى نيابت خاصه نمود ولى بالأخره از عقيده او خبردار شدند و به همين جهت به قتل رسيد.

7 ـ ميرزا محمد هروى اهل هرات كه به هندوستان منتقل شده است، در اوايل حكومت فتحعلى شاه قاجار دعوى نيابت خاصه نموده و قبل از تقويت و نفوذ به قتل رسيد.

8 ـ احمد بن هلال كرخى كه از اصحاب حضرت عسكرى ع بوده است.

9 ـ حسين بن على اصفهانى كه در سال 853 از دنيا رفت.

10 ـ شيخ محمد مغربى كه در سال 109 از دنيا رفت حضرت مهدى (عج) در زمان غيبت كبرى ، همچون خورشيد پشت ابر در حديثى از وجود مبارك حضرت صاحب الامر (عج) نقل شده است كه فرموده اند:

اما چگونگى استفاده از من در غيبت مانند استفاده از آفتاب است هنگامى كه ابرها آن را از ديدگان پنهان سازند.

حال ما در اينجا به وجوه تشابه حضرت با خورشيدى كه در پس ابر باشد اشاره مى نماييم.

1 ـ همچنان كه مردم انتظار بيرون آمدن خورشيد از پشت ابرهاى تيره را مى كشند تا بيشتر از آن بهره مند گردند. در زمان غيبت نيز شيعيان و محبّان حضرت همواره انتظار وجود مباركش را دارند و هرگز نااميد نمى شوند و همين اميد است كه آنان را همواره در تمام مراحل زندگى پيروز مى گرداند و شجاعت و شهامت بى نظير به آنها مى بخشد.

2 ـ هر كس با اين همه آثار و معجزات و روايات و احاديث باز هم منكر وجود مباركش شود. مانند كسى است كه منكر وجود خورشيد گردد، هنگامى كه در پشت ابرها از ديدگان به ظاهر پنهان و غايب است، گرچه آثار وجودش به جهانيان مى رسد.

3 ـ مى دانيم خورشيد يك سلسله اشعه نامرئى داردكه از تركيب آنهاباهم هفت رنگ معروف پيدا مى شود و يك سلسله اشعه نامرئى به نام اشعه «ماوراى بنفش» و اشعه «مادون قرمز» ناميده شده است، همچنين يك رهبر بزرگ آسمانى خواه پيامبر باشد و يا امام، علاوه بر تربيت تشريعى كه از اين گفتار و رفتار و تعليم و تربيت عادى صورت مى گيرد، يك نوع تربيت روحانى از راه نفوذ معنوى دلها و فكرها دارد كه مى توان آنرا تربيت تكوينى نام گذارد .در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار كار نمى كند بلكه تنها جاذبه و كشش درونى است كه مؤثر مى افتد.

همچنان كه در حالات بسيارى از پيشوايان بزرگ الهى مى خوانيم كه گاه بعضى از افراد منحرف و آلوده با يك تماس مختصر با آنها به كلى تغيير مسير داده اند. وجود امام در پشت ابرهاى غيبت نيز اين اثر را دارد كه از طريق اشعه نيرومند نفوذ شخصيت خود دلهاى آماده را در نزديك و دور تحت تأثير جذب مخصوص قرار داده و به تربيت و تأمل آنهامى پردازد.

4 ـ همانطور كه شعاع خورشيد به ميزان روزنه ها و شبكه هاى خانه، وارد آن مى شود و به قدر ارتفاع موانع خانه ها در آن مى تابد.

همچنين مردم نيز به اندازه موانع حواس و مشاعرشان كه عبارت است از شهوات نفسانى علايق جسمانى و شبكه هاى دلهاى آنهاو هم به قدرى كه پرده هاى كثيف را از دلهاى خود كنار مى زنند از انوار هدايت و راهنمايى ائمه طاهرين ع استفاده مى كنند.

5 ـ هر چند خورشيد در پس ابر براى مدتى پنهان مى گردد، اما نور روشنى بخش خود را از جهانيان دريغ نمى كند و باز هم از پس ابر زمين و آسمان را روشن مى كند. امام مهدى (عج) نيز هر چند كه در پس پرده غيبت قرار دارد.امانور ولايت آن حضرت بر همه عالميان پرتوافكن است ; چه اينكه اگر نور آن امام همام نباشد، بنابر روايات معصومين ع زمين و اهل آن از بين مى روند و خلاصه اينكه اوست كه امان اهل زمين است.