نشانه هاى ظهور او

مرحوم حاج شيخ محمد خادمى شيرازى

- ۷ -


خواننده عزيز!
تمام صفات و كمالات كه در پيامبران و اوصياى آنها جمع شده و همه اوامرى كه خداوند بزرگ درباره آنها صادر فرموده كه وجوب اطاعت از آنها و ترك نافرمانى اين ذوات مقدسه زيربناى آن را تشكيل مى دهد، همه اينها در وجود مقدس حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء جمع است و مى توان گفت به عنوان مثال وجود عزيزش آيينه اى است كه تمام فرستادگان خداوند در آن نمايان اند - اللهم عجل فرجه -.
عيسى بن اعين از حضرت صادق عليه السّلام نقل مى كند كه آن سرور فرمودند:
السفيانى من المحتوم و خروجه فى رجب و من اول خروجه الى آخرة خمسة عشر شهرا، ستة اشهر يقاتل فيها فاذا ملك الكور الخمس ملك تسعة اشهر لايريد عليها يوما.(187)
خروج سفيانى از حتميات است (بايد واقع شود) و تمام مدت خروجش بيش از پانزده ماه نخواهد بود كه شش ماه آن را مى جنگد و چون بر پنج ايالت فرمانروايى پيدا كرد نه ماه بدون يك روز زيادتر حكومت مى كند.
گفته شده است كه پنج ايالت عبارتند از: دمشق ، فلسطين ، اردن ، حمص و حلب .
عبدالله سنان از حضرت صادق عليه السّلام حديث مى كند كه آن حضرت فرمودند:
النداء من المحتوم و السفيانى من المحتوم و قتل النفس الزكية من المحتوم و كف تطلع من السماء من المحتوم و قال فزعة فى شهر رمضان توقظ النائم و تفزع اليقظان و تخرج الفتاة من خذرها. (188)
نداى آسمانى حتمى است ، خروج سفيانى حتمى است ، كشته شدن نفس زكيه حتمى است ، پيدا شدن دستى در آسمان حتمى است و ترس و فزعى در ماه مبارك رمضان پيش ‍ مى آيد كه افراد خوابيده را بيدار كند، آنهايى كه بيدارند به فزع درآيند و دختران از پس پرده بيرون بيايند (البته از ترس ).
امام صادق عليه السّلام به معلى بن خنيس كه از اصحاب آن حضرت است فرمودند:
ان امر السفيانى من الامر المحتوم و خروجه فى رجب . (189)
خروج سفيانى از امورى است كه حتما بايد قبل از ظهور واقع گردد و خروج او در ماه رجب است .
امام ششم عليه السّلام مى فرمايند:
للقائم عليه السّلام خمس علامات السفيانى و اليمانى و الصيحة من السماء و قتل النفس الزكية و الخسف بالبيداء. (190)
براى قائم ما پنج نشانه است :
1. خروج سفيانى
2. خروج يمانى
3. صيحه آسمانى
4. كشته شدن نفس زكيه
5. فرورفتن لشكر سفيانى در زمين بيداء
حمران بن اعين از امام ششم عليه السّلام والصلوة حديث كرده است كه آن بزرگوار فرمودند:
من المحتوم الذى لابد ان يكون من قبل قيام القائم عليه السّلام خروج السفيانى و خسف بالبيداء و قتل النفس الزكية و المنادى من السماء. (191)
از علائمى كه حتما بايد پيش از ظهور حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء در خارج محقق شود خروج سفيانى و فرورفتن در زمين بيداء و كشته شدن نفس زكيه و نداى آسمانى است .
زرارة بن اعين مى گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم كه مى فرمايند:
ينادى مناد من السماء ان فلانا هو الامير و ينادى مناد ((ان عليا و شيعته هم الفائزون )) قلت فمن يقاتل المهدى عليه السّلام بعد هذا فقال عليه السّلام ان الشيطان ينادى ((ان فلانا و شيعته هم الفائزون )) يعنى رجلا من بنى امية قلت فمن يعرف الصادق من الكاذب قال عليه السّلام يعرفه الذين كانوا يروون حديثنا و يقولون انه يكون قبل ان يكون و يعلمون انهم هم المحقون الصادقون . (192)
منادى از آسمان فرياد مى زد به اينكه فلان (حضرت مهدى روحى له الفداء) امير بر مردم است و نيز منادى از آسمان مى گويد كه على (عليه السّلام ) و شيعيانش رستگارند. گفتم : پس از اين دو نداى آسمانى ديگر چه كسى با حضرت مهدى عليه السّلام جنگ مى كند؟ امام صادق عليه السّلام فرمودند: بعد از اين دو ندا شيطان فرياد مى زند كه فلانى و پيروانش رستگارانند. منظور از فلانى يعنى مردى از بنى اميه . عرض كردم : چگونه راستگو از دروغگو تميز داده مى شود؟ (بين اين دو برنامه چگونه مى توان حق را شناخت ؟). فرمودند: آنهايى كه احاديث ما خاندان رسالت را خوانده اند، مى دانند و مى گويند از پيش به ما گفته شده كه حق با صيحه اول و برنامه اول است و صداى ديگر صداى شيطان است و نبايد از آن پيروى كرد.
مرحوم شيخ صدوق رضوان الله عليه از عبدالله بن عجلان نقل مى كند كه ايشان فرمودند:
ذكرنا خروج القائم عليه السّلام عند ابى عبدالله فقلت له كيف لنا ان نعلم ذلك فقال يصبح احدكم و تحت راءسه صحيفة عليها مكتوب طاعة معروفة . (193)
در خدمت امام صادق عليه السّلام شرفياب بوديم ، سخن از خروج حضرت قائم عليه السّلام به ميان آمد. عرض شد: ما چگونه از روز قيام آگاهى پيدا كنيم ؟ فرمودند: سر از خواب بر مى دارد كسى از شما در حالى كه مى بيند ورقه اى زير سر او گذاشته اند و روى آن نوشته شده ((طاعة معروفة )).
عبدالله بن سنان مى گويد:
كنت عند ابى عبدالله عليه السّلام فسمعت رجلا من همدان يقول له ان هولاء العامة يعيرونا و يقولون لنا انكم تزعمون ان مناديا ينادى من السماء باسم صاحب هذا الامر و كان عليه السّلام متكاءفغضب و جلس . ثم قال لاترووه عنى و ارووه عن اءبى و لا حرج عليكم فى ذلك اشهد انى قد سمعت ابى عليه السلام يقول و الله ان ذلك فى كتاب الله عزوجل لبين حيث يقول ((ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين )) فلا يبقى فى الارض يومئذ احد الا خضع و ذلت رقبته لها فيومن اهل الارض اذا سمعوا الصوت من السماء الا ان الحق فى على بن ابى طالب عليه السّلام و شيعته قال فاذا كان من لغد صعد ابليس فى الهواء حتى يتوارى عن الارض ثم ينادى الا ان الحق فى عثمان بن عفان و شيعته فانه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه قال عليه السلام فيثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت على الحق و هو النداء الاول و يرتاب يومئذ الذين فى قلوبهم مرض ، و المرض و الله عداوتنا فعند ذلك يتبرؤ ون منا و يتناولونا فيقولون ان المنادى الاول سحر من سحر اهل (هذا) البيت . (194)
در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم ، شنيدم مردى از اهل همدان به آن حضرت عرض كرد: دشمنان شما ما را سرزنش مى كنند و مى گويند شما گمان مى كنيد كه منادى از آسمان به نام صاحب اين امر (ولايت ) صدا مى زند؟ امام عليه السّلام همان گونه كه تكيه داده بودند نشستند در حالى كه آثار غضب از چهره مباركشان نمايان بود. فرمودند: اين مطلب را از من روايت نكنيد بلكه از پدرم روايت كنيد. به خدا قسم ، شنيدم پدرم مى فرمود اين مطلب (صيحه آسمانى ) در قرآن خداوند است آنجايى كه مى فرمايد ((ااگر ما بخواهيم ، از آسمان آيت قهر نازل گردانيم كه همه به جبر گردن زير بار ايمان فرود آورند)). (195) در آن روز در سرتاسر كره زمين نمى ماند كسى مگر اينكه در مقابل اين صيحه به زانو در مى آيد و گردنها كج مى شوند. پس ، وقتى كه صيحه آسمانى بلند شد و حجت خداوند (حضرت مهدى روحى له الفداء) را معرفى كردند تمام ساكنان كره زمين ايمان مى آورند. مضمون صدا اين است كه اى مردم دنيا! آگاه باشيد كه حق با على بن ابى طالب عليه السّلام و پيروان اوست . فرداى آن روز شيطان در ميان زمين و آسمان فرياد مى زند كه حق با عثمان بن عفان و پيروان اوست ؛ او مظلوم كشته شده است ؛ پس انتقام خون او را بگيريد. آنگاه خداوند دوستان ما را بر نداى اول ثابت قدم مى دارد (به دوستى اميرالمؤ منين عليه السّلام و فرزندانش )، اما آنهايى كه داراى قلبهاى بيمار هستند در وادى هلاكت سقوط خواهند كرد. و به پروردگار سوگند كه امراض قلبى آنها غير از دشمنى ما اهل بيت چيز ديگرى نخواهد بود و مى گويند صداى اول از سحر و جادوهاى اين خانواده بود (اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله اجمعين ).
سدير از امام صادق عليه السّلام حديث مى كند كه آن حضرت فرمودند:
يا سدير الزم بيتك و كن حلسا من احلاسه واسكن ماسكن الليل و النهار فاذا بلغ ان السفيانى قد خرج فارحل الينا ولو على رجلك قلت جعلت فداك هل قبل ذلك شى ء قال نعم و اشاربيده بثلاث اصابعه الى الشام و قال ثلاث رايات راية حسنية و راية اموية و راية قيسيه فبيناهم (على ذلك ) اذ قد خرج السفيانى فيحصدهم حصد الزرع ما راءيت مثله قط.(196)
اى سدير! در خانه خودت قرار بگير و مانند فرش منزل باش و ساكت بمان تا وقتى كه سفيانى خروج مى كند. به مجرد رسيدن خبر خروج سفيانى فورا به سوى ما (مهدى ما) حركت كن اگر چه با پاى پياده باشد. عرض كردم : آيا پيش از اين جريان نشانه اى هست كه دليل بر تحقق خروج سفيانى باشد؟ فرمودند: آرى . و با سه انگشت اشاره به شام فرمودند و توضيح دادند كه سه پرچم در اهتزاز مى آيد:
1. پرچم حسنيه
2. پرچم امويه
3. پرچم قيسيه
در همين اثنا سفيانى خروج مى كند و پيروان هر سه پرچم را مانند محصولات زراعى درو مى كند و به كشتارى دست مى زند كه مانند آن را هيچگاه نديده اى .
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
خروج الثلاثة الخراسانى والسفيانى واليمانى فى سنة واحدة فى شهر واحد فى يوم واحد و ليس فيها راية باهدى من راية اليمانى يهدى الى الحق . (197)
خروج خراسانى و سفيانى و يمانى هر سه در يك سال و در يك ماه و در يك روز است ؛ اما هيچ پرچمى هدايتگرتر از پرچم يمانى نيست . آرى ، مردم را دعوت به حق مى كند.
ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السّلام روايت مى كند كه فرمودند:
سيئاتى فى مسجدكم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا يعنى مسجد مكة يعلم اهل مكة انه لم يلد (هم ) آباؤ هم ولا اجدادهم عليهم السيوف مكتوب على كل سيف . كلمة تفتح الف كلمة فيبعث الله تبارك و تعالى ريحا فتنادى بكل واد هذا المهدى يقضى بقضاء داود و سليمان عليهماالسلام لايريد عليه البينة . (198)
زود باشد كه در مسجد شما (مكه معظمه ) سيصد و سيزده نفر اجتماع مى كنند. مردم مكه مى دانند كه اينها در مكه متولد نشده اند. شمشيرهايى به دست دارند و روى لبه هر شمشير جمله اى نوشته شده است كه هزار كلمه از آن گرفته مى شود (در اين جمله از روايت سرى از اسرار بزرگ ولايت نهفته است كه در ظهور معلوم مى شود) . خداوند تبارك و تعالى بادى را ماءمور مى كند كه در تمام دنيا فرياد بزند: اى مردم جهان ! اين است مهدى آل محمد صلى الله عليه و آله كه داورى مى كند مانند سليمان و داود عليهماالسلام و احتياج به دليل و برهان ندارد (قضاوت آن حضرت بر اساس واقع است ).
حضرت امام رضا عليه السّلام و نشانه هاى ظهور
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
حسن بن محبوب از وجود مقدس حضرت ثامن الائمه على بن موسى الرضا عليه السّلام حديثى بيان كرده كه ذيلا به نظر خوانندگان عزيز مى رسد:
انه قال لابد من فتنة صماء صيلم يسقط فيها كل بطانة و وليجة و ذلك عند فقدان الشيعة الثالث من ولدى يبكى عليه اهل السماء و اهل الارض و كم من مؤ من متاءسف حران حزين عند فقد الماء المعين كانى بهم اسرما يكونون وقد نودوا نداء يسمعه من بعد كما يسمعه من قرب يكون رحمة للمؤ منين و عذابا للكافرين فقلت و اى نداء هو (قال عليه السّلام ) ينادون فى رجب ثلاثة اصوات من السماء صوتا منها الا لعنة الله على الظالمين و الصوت الثانى ازفت الازفة يا معشر المؤ منين والصوت الثالث يرون بدنا بارزا نحو عين الشمس هذا اميرالمؤ منين قد كر فى هلاك الظالمين (و فى رواية الحميرى ) و الصوت بدن يرى فى قرن الشمس يقول ان الله بعث فلانا فاسمعوا له و اطيعوا و قالا جميعا فعند ذلك ياءتى الناس ‍ الفرج و تود الناس لو كانوا احياء و يشفى الله صدور قوم مؤ منين . (199)
امام عليه السّلام فرمودند: ناچار بايد فتنه اى سخت و بزرگ و بلايى و بنيان كن دامن مردم را بگيرد كه تمام سدهاى دوستى و رابطه هاى خويشاوندى و اعتمادهاى قومى و دوستى درهم كوبيده شود (پناهگاهى نباشد) و اين سختيها و بلاها در وقتى است كه شيعه سومين فرزندم را از دست بدهند (يعنى امام حسن عسكرى وفات كند و حضرت مهدى عليه السّلام غايب باشد). پنهان بودن او چندان سنگين است كه ساكنان آسمانها و نيز اهل زمين بر او و از فراق او گريه مى كنند و چه بسيار افراد با ايمان كه در اين زمان در آتش هجران مى سوزند و به آب گوارا (ماء معين ) دست نمى يابند. گويى مى بينم سرور و خوشحالى آنان را كه در نتيجه شنيدن يك صدا به آنها دست مى دهد. شنيدن اين صدا براى آنهايى كه نزديك يا دورند يكسان است (همه مى شنوند) و آن ندا رحمت است براى اهل ايمان و عذاب است براى كافران . عرض كردم : آن ندا چيست ؟ فرمودند: سه صدا در ماه مبارك رجب شنيده مى شود البته از آسمان :
اول . آگاه باشيد كه ستمگران از رحمت خداوند دور و ملعون اند.
دوم .((ازفت الازفة يا معشر المؤ منين ))(نزديك شد نزديك شونده اى گروه مؤ منان !).
سوم . بدنى را در خورشيد مى بينند. گوينده آسمانى فرياد مى زند: اين است اميرالمؤ منين كه به دنيا برگشته است براى هلاك كردن ستمگران (اين بدن ، وجود مقدس حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام است ).
روايت حميرى مى گويد: صوت سوم از آسمان گوينده اى مى گويد: اى مردم ! خداوند فلان بن فلان (يعنى حجة بن الحسن العسكرى ) را ماءمور فرموده است بر شما، واجب است او را اطاعت كنيد. در اين موقع براى همه مردم فرج مى شود و آنهايى كه از اين دنيا رفته اند آرزو مى كنند اى كاش زنده بودند. و خداوند دلهاى مؤ منان را شفا مى دهد.
امام رضا عليه السّلام و اجتماع شيعه در ظهور
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
والله لو ان قائمنا قام يجمع الله اليه شيعته من جميع البلدان .
به خدا سوگند اگر مهدى ما قيام كند خداوند تمام شيعيانش را از سرتاسر جهان در اطراف او جمع مى كند.
اباصلت مى گويد: به حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام عرض كردم نشانه قائم چيست ؟ فرمودند:
ما علامة قائمكم قال علامته ان يكون شيخ السن شاب المنظر حتى ان الناظر ليحسبه ابن اربعين سنة او مادونها و ان علاماته ان لايهرم بمرور الليالى و الايام حتى ياءتيه اجله .(200) ع
يكى از علائم قائم ما اين است كه بزرگ سن و جوان منظر است بطوريكه بيننده خيال مى كند او چهل سال يا كمتر دارد و تا فرا رسيدن مرگ اثر پيرى در او ظاهر نخواهد شد.
اين است معنى خليفة الله و فرمانرواى عالم هستى كه تمام قوانين و سنن طبيعى اين جهان محكوم اراده او هستند.
بزنطى از حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام در باب نشانه هاى ظهور حضرت بقية الله روحى له الفداء نقل مى كند كه آن حضرت مى فرمايند:
قبل هذا الامر السفيانى و اليمانى و المروانى و شعيب بن صالح و كف يقول هذا و هذا. (201)
در مقدمه قيام فرزندم حضرت مهدى (عليه السّلام ) پنج علامت ديده مى شود:
1. خروج سفيانى
2. قيام يمانى
3. خروج مروانى
4. شعيب بن صالح
5. بيرون آمدن دستى از آسمان بطوريكه افراد آن را به يكديگر نشان بدهند.
حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و اصحاب ائمه و نشانه هاى ظهور
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
عميره بنت نفيل از حضرت امام حسن يا از حضرت امام حسين عليهماالسلام نقل كرده است كه فرمودند:
قالت سمعت الحسن (الحسين ) بن على سلام الله عليهما يقول لا يكون الامر الذى تنظرون (امر ظهور) حتى يبراء بعضكم من بعض و يتفل بعضكم فى وجوه بعض و يشهد بعضكم على بعض بالكفر و يلعن بعضكم بعضا فقلت له ما فى ذلك الزمان من خير فقال الحسين عليه السّلام الخير كله فى ذلك الزمان يقوم قائمنا و يدفع ذلك كله . (202)
امرى كه (به آن ) چشم دوختيد (ظهور مهدى ما) محقق نخواهد شد مگر بعد از به وجود آمدن نشانه هاى زير:
1. بيزارى جستن مؤ من و مسلمان از برادر خويش .
2. آب دهان به صورت يكديگر مى اندازند.
3. بعضى شهادت بر كفر بعضى ديگر مى دهند.
4. بعضى از مسلمانان ديگرى را لعن مى كنند.
مى گويد عرض كردم : پس خيرى در اين زمان نخواهد بود؟ فرمودند: اين طور نيست ، تمام خيرات و خوبيها در اين زمان است ؛ چون قائم ما قيام مى كند و تمام صفات مذمومه ذكر شده را از بين مى برد - اللهم عجل فرجه -.
فضل بن شاذان از عمار ياسر نقل مى كند كه فرمودند:
دعوة اهل بيت نبيكم فى آخر الزمان فالزموا الارض و كفوا حتى تروا قادتها فاذا خالف الترك الروم و كثرت الحروب فى الارض ينادى مناد على سور دمشق ويل لازم من شر قد اقترب و يخرب حائط مسجدها. (203)
دعوت اهل بيت پيامبر شما در آخرالزمان است . ملازم خانه هاى خود باشيد و از جاى خود حركت نكنيد و صبر پيشه سازيد تا اينكه رهبر قيام را ببيند. پس ، هرگاه تركها با روميها درگير شوند و جنگ و خونريزى در زمين بالا گيرد منادى بر دروازه دمشق فرياد خواهد زد كه واى از شرى كه نزديك شده است ، و نيز ديوار مسجد دمشق فرو ريزد.
شيخ الطائفه (طوسى ) در كتاب غيبتش از سيعد بن جبير نقل فرموده است :
السنة التى يقوم فيها المهدى تمطر اربعا و عشرين مطرة يرى آثرها و بركتها. (204)
در آن سالى كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء قيام مى كنند بيست و چهار ساعت باران مى بارد و آثار و بركات آن بارانها ديده مى شود.
محمد بن بشر از جناب محمد حنيفه نقل مى كند كه فرمودند:
قلت له قد طال هذا الامر حتى متى ؟ (قال ) فحرك راءسه ثم قال انى يكون ذلك ولم يعض الزمان يكون ذلك ولم يجفوا الاخوان انى يكون ذلك ولم يظلم السلطان انى يكون ذلك ولم يقم الزنديق من قزوين فيهتك ستورها و يكفر صدورها و يغير سورها و يذهب بهجتها من فرمنه ادركه و من حاربه قتله و من اعتزله افتقر و من تابعه كفر حتى يقوم باكيان باك يبكى على دينه و باك يبكى على دنياه . (205)
به آن حضرت عرض كردم كه قيام و دولت شما طول كشيده است . اين امر كسى خواهد شد؟ پس ، سر مبارك را تكان داده ، فرمودند: هنوز اوضاع جهان دگرگون نشده و برادر درباره برادر جفا نكرده است . كجاست آن قيام و حال آنكه سلطان درباره رعيت ظلم نكرده است . كجاست آن حكومت و حال آنكه زنديقى از قزوين حركت نكرده است كه پرده هاى عصمت را بدرد و قلبها را انباشته از كفر كند، ديوارهاى آن را تغيير دهد و طراوت و بهجت آن را از بين ببرد؟ كسى كه از او فرار كند او را مى گيرد و هر كسى با او بجنگد او را مى كشد و كسى كه خانه نشينى اختيار كند فقر او را فرا مى گيرد و آن كسى كه از او متابعت نمايد كافر مى شود. سرانجام كار به جايى مى رسد كه با يك چشم بر دنياى خود گريه كند و با چشم ديگر بر آخرت (كنايه است از كسى كه بر دين و ديگرى كه بر دنياى خود خواهد گريست و ممكن است اشاره به قيام رضان و جنايات او باشد).
محمد بن مسلم خبر مى دهد كه :
ينادى مناد من السماء باسم القائم فيسمع ما بين المشرق الى المغرب فلايبقى راقد الا قام و لا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام على رجليه من ذلك الصوت و هو صوت جبرئيل عليه السّلام الروح الامين . (206)
منادى ، حضرت قائم آل محمد (ارواحنا له الفداء) را به اسم صدا مى زند و معرفى مى كند و همه مردم روى زمين از مشرق تا مغرب و آنچه بين ايندوست اين صدا را مى شنوند. آنهايى كه خواب هستند بيدار مى شوند و مى ايستند و آن دسته اى كه ايستاده اند مى نشينند؛ افرادى كه نشسته اند از هيبت اين صدا بر مى خيزند و مى ايستند و اين صداى جبرئيل روح الامين عليه السّلام است .
سيد بن طاوس اعلى الله مقامه در كتاب خود به يكى از نشانه هاى ظهور حضرت بقية الله روحى له الفداء تحت عنوان ستاره دنباله دار اما پرفروغ چنين اشاره فرموده اند:
يطلع نجم من المشرق قبل خروج المهدى له ذنب يضى ء لاهل الارض كاءضاءة القمر ليلة البدر. (207)
قبل از خروج حضرت مهدى عليه السّلام ستاره دنباله دار طالع مى شود كه تمام ساكنان كره زمين از نور استفاده مى كنند، مانند ماه شب چهارده كه جهان را غرق در نور مى سازد. اين ستاره قبل از ظهور چنين است . (208)
سيد بن طاوس اعلى الله مقامه از ابن شهر آشوب در ارتباط با ايوان كسرى روايتى نقل مى كند كه مشروح آن به خاطر اهميت فوق العاده اش در اختيار خوانندگان عزيز قرار مى گيرد. اميد است براى همه ما در تحكيم عقائدمان مؤ ثر باشد. البته به گفته سيد بن طاوس ابن شهر آشوب اين مطلب را در باب امامت حضرت قائم روحى له الفداء نقل فرموده است (در جلد هشتم از ((مناقب )) ). محمد بن على نوشجانى خبر داده است كه :
اخبر يزجرد بيوم القادسيه و انجلائها عن خمسين الف قتيل من الفرس فخرج يزدجرها ربا فى اهل بيته فوقف بباب الايوان فقال السلام عليك ايها الايوان ها انا ذا منصرف عنك و راجع اليك انا او رجل من ولدى لم يدن زمانه ولا آن اوانه قال سليمان الديلمى فساءلت الصادق عليه السّلام عن معنى قوله او رجل من ولدى قال ذلك قائمكم السادس من ولدى وقد ولده يزجرد ابن شهريار من قبل ام على بن الحسين عليه السّلام شهر بانو بنت يزجرد فهو ولده من الحسين عليه السّلام و فى هذا الحديث آيات منها ان الصادق عليه السّلام اخبر ان القائم هو السادس من ولده كما جرت الحال عليه فلا بد ان يكون علم ذلك من جانب الله و عن آبائه الطاهرين والا كيف كان يعلم انه يكون له عقب متصل الى السادس من ولده و منها تصدق النقل لما تجدد للسادس من ولده عليه السّلام من اعتقاد انه القائم ولم يعتقد ذلك فى احد من آبائه قبله و منها بقاء الايوان الى الان وقد هدم جميع دور كسرى و آثارها و منها معرفة كسرى بطريق النجوم او غيرها تحديد ذلك و تصديق اهل بيت النبوة فى اعتقادهم ولله الحجة البالغة . (209)
يزدجرد پادشاه ايران در شكست با مسلمانان و كشته شدن پنجاه هزار سرباز ايرانى كه منجر به گريختن يزدجرد و خانواده اش شد، مى گويد: پس يزدجرد در حالى كه خودش و اهل بيتش فرار مى كردند آمد در ايوان پادشاهى مدائن ايستاد و گفت : سلام بر تو اى ايوان پادشاهى من ! اكنون من ناگزيرم كه از تو جدا بشوم و بروم ، اما طولى نمى كشد كه به سوى تو باز مى گردم : يا خود من يا يكى از فرزندان من . سليمان ديلمى مى گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : معنى كلام يزدجرد (يا خود من يا يكى از فرزندان من ) چيست ؟ حضرت فرمودند: اين مردى از فرزندان من است و او قائم شماست كه ششمين فرزند من است كه از طرف مادر فرزند يزدجرد است ؛ (چون ) حضرت على بن الحسين عليهماالسلام نوه يزدجرد بوده و شهربانو دختر يزدجرد همسر حضرت امام حسين عليه السّلام است (بنابراين ، حضرت بقية الله روحى له الفداء از طرف مادر نوه يزدجرد مى شود). مرحوم سيد بن طاوس مى فرمايد: در اين روايت آياتى از قدرت خداوند است :
1. اينكه حضرت امام صادق عليه السّلام خبر داده كه حضرت قائم فرزند ششم آن حضرت است لابد از طرف خداوند يا آباء گرامى اش به او گفته شده كه حضرت قائم فرزند ششم شماست ، والا از كجا مى دانسته كه از اعقاب او مردى به وجود مى آيد كه نامش قائم است ؟
2. از آيات قدرت خداوند اينكه تمام كاخها و قصرها و خانه هاى كسرى ويران شده است فقط ايوان مانده است تا الان ، آن هم ايوانى با آن ارتفاع كه ميان زمين و آسمان مانده است .
3. خبر داشتن كسرى از طريق علم نجوم يا غيره از اينكه در آينده فرزندى از او به وجود مى آيد و برمى گردد به سمت ايوان مدائن (اتفاقا مركز سلطنت حضرت مهدى روحى له الفداء در عراق - مسجد سهله - خواهد بود).
4. ديگر اينكه ممكن است عالم غيب ناخودآگاه بر زبان يزدجرد جارى كرده باشد كه در آينده چنين خواهد شد. به هر حال ، حجتهاى خداوند بايد بر بندگانش به صورتهاى مختلف تمام بشود تا راه بهانه اى براى كسى نماند.
نشانه هاى ظهور در كتب معتبر اهل سنت و جماعت
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
در اين فصل روايات رسيده از وجود مقدس رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اوصياى عزيزش را كه در كتابها معتبر اهل سنت و جماعت ، آن هم در معتبرترين آنها (صحاح سته ) و كتابهاى معتبر ديگر در باب علائم ظهور آمده است عنوان مى كنيم تا خوانندگان عزيز بدانند كه تنها علماى شيعه درباره علائم و نشانه هاى ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء كتاب ننوشته و نقل احاديث نكرده اند، بلكه حتى آنهايى كه بر حسب ظاهر ولايت و امامت را از مسير اصلى خودش تغيير داده و بزرگان آنها آنچه نبايد بكنند، كرده اند (اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلك )نيز درباره آن حضرت و نشانه هاى ظهور او روايات عديده نقل كرده اند.
اينك به خواست خداوند و الطاف كريمانه امام مظلوم و عزيز ما، حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف ، به سراغ كتابهاى ياد شده مى رويم و تا آنجايى كه عنايت بشود در جمع روايات رسيده از پيشوايان معصوم سلام الله عليهم اجمعين پيگيرى خواهيم كرد و اميد است براى عموم مسلمانان راهنماى خوبى باشد.
امام عصر روحى له الفداء در كتابهاى اهل سنت
محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على ابى طالب و كنيته ابوعبدالله و ابوالقاسم و هو الخلف الحجة صاحب الزمان القائم المنتظر و التالى و هو آخر الائمة . انباءنا عبدالعزيز بن محمود البزاز عن ابن عمر قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله يخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه كاسمى و كنيته ككنيتى يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا فذلك هو المهدى . (210)
او محمد فرزند حسن فرزند على فرزند محمد فرزند على الرضا فرزند موسى فرزند جعفر فرزند محمد فرزند على فرزند حسين فرزند على بن ابى طالب كنيه او ابوعبدالله و ابوالقاسم . او تنها بازمانده از حجتهاى خداوند است و صاحب الزمان و قائم منتظر و آخرين امام معصوم . اين خبر از زبان عبدالعزيز فرزند محمود پسر بزاز از فرزند عمر نقل شده است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: در آخرالزمان مردى از عترت و فرزندان من كه اسمش مانند اسم من و كنيه او مانند كنيه من است زمين را پر از عدل و داد مى كند همچنانكه پر از جور شده باشد و اين است مهدى (آل محمد).
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و تعريف امام
من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية . (211)
هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است .
در اين روايت بنيانگذار اسلام در ارتباط با شخصيت امام عليه السّلام به اصولى اشاره فرموده اند:
1. وجوب شناسايى امام در هر زمان .
2. امام بايد معصوم از خطا باشد تا به جاهليت گرايش نيابد.
3. امام بايد به تمام احكام اسلام ، اعم از واجب و حرام ، آگاه باشد.
4. امام بايد حتما از طرف خداوند انتخاب شده و علم او علم خدايى باشد.
5. بدون شناخت امام بهره بردارى از نعمتهاى عالم آخرت ميسر نيست .
6. نظام عالم هستى در سايه وجود امام باقى مى ماند.
7. با اين اوصاف ، حكومت بر جهان حق مسلم امام است .
8. تنها امام معصوم است كه با اتكا به قدرت بى نهايت خداوند، جهان را پس از پرشدن از ظلم و جور مملو از عدل و داد مى كند.
9. نفى امامت امام غير معصوم و مدعيان مهدويت .
10. برنامه كار و دولت امام آسمانى بايد از طرف خداوند عالم تدوين شود و آن حضرت همان را در اجتماع پياده كند.
در پايان ، شايان ذكر است كه منظور از اين بحث (شناخت امام عليه السّلام ) شناسايى آن حضرت از لحاظ كمالات روحى و جسمى است و نيز نحوه ارتباط آن سرور با خداوند بزرگ و كيفيت استيلاى آن وجود مقدس بر عالم هستى و شكل پياده شدن سلطنت آن امام عزيز و برنامه حكومت آن تنها يادگار رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، والا نه تنها بنده بى بضاعت ، عاجز و از پا درآمده هستم بلكه به طور مسلم بزرگان ما نيز از بيان شناخت واقعى امام عاجزند. لذا رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اميرالمؤ منين فرمودند: اى على ! غير از خدا و تو كس ديگرى مرا نمى شناسد و نيز غير از من و خداوند كس ديگرى نمى تواند تو را بشناسد. البته شناخت ظاهرى از لحاظ پدر و مادر و ساير مشخصات ، عملى و ممكن است و همه مى توانند و بايد اين شناخت را داشته باشند.
مهدى كيست
حضرت اميرالمؤ منين و تعريف امام عليه السّلام
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
و انما الائمة قوام الله على خلقه و عرفاؤ ه على عباده لايدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه و لايدخل النار الا من انكرهم و انكره . (212)
و پيشوايان براى خلق پيرو (امر و نهى ) خداوند هستند و او را به بندگانش مى شناسانند. داخل بهشت نمى شود مگر كسى كه آنها را بشناسد و ايشان هم او را بشناسند و داخل آتش ‍ نمى شود مگر كسى كه منكر آنان باشد و ايشان هم او را از آن خويش ندانند.
امام اميرالمؤ منين در اين خطبه كوتاه در اوصاف ائمه معصومين و فرستادگان خداوند با اشاره به سه اصل مسلم فرموده اند:
اول :
اين ذوات مقدسه از طرف خداوند متعال ماءمور قيام براى هدايت و ارشاد مخلوقات الهى هستند. نهايت اينكه براى هر كدام برنامه خاصى از طرف آفريننده جهان تدوين شده است كه ناگزير بايد بر طبق آن عمل كنند (خانه نشينى ، دست به شمشير بردن ، با دشمن صلح كردن ، معارف عاليه اسلام را به زبان دعا به مردم رساندن ، باب مكتب علوم اهل بيت را به روى افراد گشودن و تربيت هزاران شاگرد برجسته ، در زندانها جان دادن و به وسيله مناجات مردم را متوجه مبداء و معاد كردن ) تا وقتى كه ان شاءالله نوبت به حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء برسد و جهان را آباد و معمور فرمايد و ريشه ظلم و بيدادگرى را از بيخ و بن بركند و عدل و داد واقعى را در سرتاسر جهان پياده كند و حكومت جهانى الله را در سرتاسر گيتى فرمانروايى بخشد.
دوم :
ائمه معصومين مركز عرفان و شناسايى ذات حق در ميان مردم هستند و اگر افراد جامعه بخواهند نسبت به عالم غيب عرفانى پيدا كنند و احكام و مقررات الهى را فرا بگيرند، تنها اين ذوات مقدسه هستند كه مى توانند به آنها آگاهى بدهند، همان گونه كه در زيارت مبارك ((جامعه كبيره )) مى خوانيم ((السلام على محال معرفة الله )). (سلام بر جايگاههاى شناخت خدا).
سوم :
بهره بردارى از بهشت و نعمتهاى ابدى آن در گرو عرفان و شناسايى ائمه دوازده گانه سلام الله عليهم اجمعين و دور ماندن از جهنم و عذابهاى دردناكش در سايه ايمان و اعتقاد به اين ذوات مقدسه است .
به هر حال ، وصول به سعادت ابدى در سايه پيروى و اطاعت از فرمان اين عزيزان خواهد بود.
در روايت زير به مناسبت آيه شريفه ((واستمع يوم الخ )) (213) از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمودند:
قال ينادى المنادى باسم القائم واسم ابيه عليهما السلام و الصيحة فى هذه الاية صيحة من السماء و ذلك يوم خروج القائم عليه السّلام . (214)
منادى از آسمان قائم ما را به اسم و نيز اسم پدرش معرفى مى كند و صيحه در اين آيه صيحه از آسمان است و آن روز، روز قيام مهدى ما است .
معاوية بن عمار از حضرت امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه 41 سوره رحمان (215) نقل مى كند كه فرمودند:
لو قام قائمنا عليه السّلام يعرف اعداؤ نا بسيماهم فياخذهم بنواصيهم واقدامهم يخبطهم هو و اصحابه بالسيف خبطا. (216)
در هنگام قيام مهدى قائم ما دشمنان ما به وسيله صورتهايشان شناخته مى شوند. آنگاه آن حضرت و ياران عزيزش آنها را دستگير و منكوب خواهند ساخت .
عمر بن خنظله روايت مى كند كه ضمن خواندن آيه 4 سوره اشعرا (217) از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : نشانه هاى قيام قائم شما چيست ؟ فرمودند:
خمس علامات لقيام القائم عليه السّلام الصيحة و خروج السفيانى والخسف و قتل النفس الزكية و اليمانى قال فتلوت هذه الاية فقلت له اءهى الصيحة قال نعم . (218)
براى قيام قائم ما پنج علامت است :
1. صيحه آسمانى (كه البته تمام مردم كره زمين آن را مى شنوند و به زبانهاى مختلف ترجمه مى شود تا همه مردم بدانند).
2. خروج سفيانى (كه از نوادگان بنى اميه است ).
3. خسف و فرورفتن (در زمين بيداء كه ظاهرا فرورفتن لشكر سفيانى باشد). 4. كشتن نفس زكيه (در بين ركن و مقام كه البته از دوستان خوب امام عصر روحى له الفداء است ).
5. خروج يمانى .
مى گويد: آيه بالا را خواندم و عرض كردم : اين است صيحه ؟ فرمودند: آرى .
ابى سعيد در حديث زير، از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن حضرت به چند نشانه از مشخصات وجودى حضرت بقية اللّه ارواحنا له الفداء چنين اشاره فرموده اند:
المهدى منى اجلى الجبهة اقنى الانف يملاء يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا (219)
1. مهدى از من است (بنابراين ، حتما بايد از فرزندان آن حضرت باشد، و در نتيجه ، مدعيان دروغگو رسوا خواهند بود).
2. پيشانى او (مهدى روحى له الفداء) گشاده است .
3. بينى او قلمى و كشيده است .
4. كره زمين را پر از عدل و داد مى كند و چناچه از ظلم و جور پر شده باشد.
ابو داود، ابن ماجه ، طبرانى و حاكم از ام سلمه نقل كرده اند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى من عترتى من ولد فاطمة . (220)
مهدى از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه عليهاالسلام خواهد بود.
بنابراين حديث ، مدعيان مهدويت كه از فرزندان فاطمه عليهما السلام نباشد دروغگو خواهند بود. - لعنة الله عليهم -.
ابى سعيد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله حديث مى كند كه آن حضرت فرمودند:
ابشركم بالمهدى رجل من قريش (من عترتى ) يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا كما ملئت جورا و ظلما و يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض ‍ و يقسم المال صحاحا فقال له رجل ما صحاحا قال بالسويه بين الناس و يملاء قلوب امة محمد غنى و يسعهم عدله حتى انه ياءمر مناديا فينادى من له حاجة الى فما ياءتيه احد الا رجل واحد ياءتيه فيساءله فيقول ائت السادن حتى يعطيك . (221)
بشارت بدهم به شما به مردى از خاندانم كه نام او مهدى است . در ميان امت من برانگيخته مى شود در حالتى كه اختلاف فوق العاده اى در ميان مردم به وجود آمده و اركان اجتماع متزلزل است . او (مهدى من ) جهان را پر از عدل و داد مى كند بعد از اينكه پر از ظلم و جور شده باشد. در سايه حكومت عدل پرورش اهل آسمانها و ساكنان زمين راضى و خوشحال هستند، اموال بيت المال را بالسويه تقسيم مى كنند (آرى ، در آن دولت تبعيض وجود ندارد)، قلبهاى امت من پر از بى نيازى خواهد بود و عدل حكومتش سرتاسر دنيا را خواهد گرفت و چندان عدالت گسترش مى يابد كه منادى از طرف آن حضرت ندا مى دهد كه هر كس نيازى دارد به سوى ما بيايد تا احتياج او تاءمين شود. فقط يك نفر مراجعه مى كند. پس ، از او درخواست مى كند. مى فرمايد: پيش خادم و پرده دار برو تا به تو بدهد.
احمد، نعيم بن حماد، حاكم و ابونعيم از ثوبان نقل مى كنند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
اذا راءيتم الرايات السود قد اقبلت من خراسان فاءتوها ولو حبوا على الثلج فان فيها خليفة الله المهدى . (222)
هنگامى كه پرچمهاى سياه را كه از خراسان مى آيند مشاهده كرديد به آن جمعيت ملحق شويد اگر چه روى برفها (با سينه ) حركت كنيد؛ زيرا جانشين خداوند حضرت مهدى (روحى له الفداء) در آن لشكر خواهد بود.
حذيفه نقل مى كند كه پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدرى . (223)
مهدى مردى از فرزندان من است كه صورتش مانند ستاره درخشان است .
حذيفه مى گويد كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى رجل من ولدى لونه لون عربى و جسمه جسم اسرائيلى على خده الايمن خال كانه كوكب درى يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل المساء و الطير فى الجور. (224)
مهدى مردى از فرزندان من است . اما نشانه هاى وجودى او:
1. از نظر رنگ و قيافه ، عربى است .
2. از لحاظ جسم و قواى جسمى اسرائيلى است (اشاره به قدرت جسمى فوق العاده آن سرور است ).
3. در سمت راست صورت مباركش خال سياهى است كه مانند ستاره اى پرفروغ بر روى صفحه صورتش مى درخشد.
4. برنامه كار دولتش : جهان را پر از عدالت مى كند چناچه پر از جور شده باشد. به نحوى كه در دوران خلافتش اهل زمين و اهل آسمان و پرندگان در فضا خشنود مى شوند.
طبرانى در كبير و ابونعيم از على بن هلالى نقل مى كند كه پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمودند:
والذى بعثنى بالحق ان منهما - يعنى من الحسن و الحسين - مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجا مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيرا ولا صغير يوقر كبيرا بعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلالة و قلوبا علفا يقوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت فى اول الزمان و يملاء الارض عدلا كما ملت جورا. (225)
دخترم ! به آن خدايى كه مرا مبعوث به رسالت فرموده مهدى از امام حسن و امام حسين (عليهم السلام ) است . (226) دخترم ! آنگاه كه دنيا از هرج و مرج پر شد و انواع فتنه ها جهان را فرا گرفت و عدم امنيت راه زندگى را بر مردم مسدود نمود، مردم اموال يكديگر را به غارت بردند، بزرگسالان به كوچكتر از خود رحم نكردند و افراد كم سن و سال احترام بزرگان را رعايت ننمودند، در اين موقع ، خداوند از فرزندان امام حسن و امام حسين (سلام الله عليهما) مهدى اين امت را ماءمور به قيام مى فرمايد و كاخهاى ضلالت و گمراهى (شرك و كفر و نفاق ) را درهم مى كوبند و خلاصه به عمر تمام مكتبهاى ضد خدايى و ضد ولايى خاتمه مى دهد و قلبهاى غافل از حق را مسخر مى كند و دين را در آخرالزمان برپا مى دارد (احكامش را در سرتاسر گيتى اجرا مى كند) - چنانچه من به دوران جاهليت دين مقدس اسلام را در تاريكترين محيطها (شبه جزيرة العرب ) برپا داشتم - و جهان را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.
طبرانى از عوف بن مالك روايت كرده است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
تجى فتنة غبراء مظلمة ثم يتبع الفتن بعضها بعضا حتى يخرج رجل من اهل بيتى يقال له المهدى (عليه السّلام ) فان ادركته فاتبعه و كن من المهتدين . (227)
فتنه اى بس تاريك جهان را دربر مى گيرد، آنگاه فتنه ها يكى پس از ديگرى در دنيا پديد مى آيند و مردم از آنها متابعت مى كنند تا آنكه مردى از فرزندان من كه او را مهدى (عليه السّلام ) مى گويند قيام كند. پس ، اگر زمان او را درك كردى فرمانش را اطاعت كن تا از هدايت شوندگان حق باشى .
در روايت زير كه از رسول معظم صلى الله عليه و آله نقل شده است ، آن حضرت ضمن اشاره به قيام سيد حسنى كه مبداء حركتشان از خراسان است ، چنين امر فرموده اند:
فلا يبقى اهل بيته حتى يبعث الله راءية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله حتى ياءتوا رجلا اسمه كاسمى فيوليه امرهم فيويده الله و ينصره . (228)
پس ، باقى نماند اهل بيتش تا اينكه خداوند برانگيزد پرچم سياهى را از مشرق . هر كس او را يارى كند خداوند را نصرت نموده و هركس او را رها سازد (يارى اش ننمايد) خداوند او را خوار مى كند. صاحب پرچم سياه خود را به كسى مى رساند كه همنام من است (حضرت محمد بن الحسن العسكرى روحى له الفداء). آنگاه آن حضرت آنان را زير پرچم ولايتش ‍ جاى مى دهد و خداوند هم او را تاءييد مى فرمايد و نصرت مى دهد.
سعيد بن مسيب از بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله حديث مى كند كه فرمودند:
تخرج من المشرق رايات سود لبنى العباس ثم يمكثون ماشاء الله ثم تخرج رايات سود صغار تقاتل رجلا من ولد ابى سفيان و اصحابه من قبل المشرق يؤ دون الطاعة للمهدى .(229) ع
پرچمهاى سياه از مشرق ظاهر مى شوند كه مربوط به اولاد عباس هستند. آنها حكومت را به دست مى گيرند و مدت زمامدارى آنها آنچه خداوند بخواهد مى شود (اشاره به قيام عليه بنى اميه و به حكومت رسيدن بنى عباس به دست ابومسلم خراسانى و طول دوران زمامدارى آنها و نيز اشاره به قيام جناب سيد حسنى است ). سپس پرچمهاى سياه كوچك ديگرى ظاهر مى شوند كه با سفيانى و لشكريانش مبارزه مى كنند و مردم را به فرمانبردارى از حضرت ولى عصر (عليه السّلام ) فرا مى خوانند .
(ممكن است اشاره به لشكريان جناب سيد حسنى باشد كه روزهاى اول كم اند) . ابى سعيد خدرى گفته است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
المهدى منى اجلى الجبهة افنى الانف يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما. (230)
مهدى از من است . پيشانى اش گشاد و پرفروغ و بينى اش كشيده و قلمى خواهد بود. صفحه گيتى را پس از انباشته شدن از ظلم و جور، از عدل و داد پر مى كند.
صالح فرزند ابى خليل از دوستش نقل مى كند كه ام سلمه همسر رسول گرامى صلى الله عليه و آله فرمودند:
يكون اختلاف عند موت الخليفة فيخرج رجل من اهل المدينة هاربا الى مكة فتاءتيه ناس من اهل مكة فيخر جونه و هو كاره فيبايعونه بين الركن والمقام و يبعث اليه بعث من الشام فيخسف بهم بالبيداء بين مكة والمدينة فاذا راءى الناس ذلك اتاه ابدال الشام و عصائب اهل العراق فيبايعونه ثم ينشاء رجل من قريش اخواله كلب فيبعث اليهم بعثا فيظهرون عليهم و ذلك بعث كلب والخيبة لمن لم يشهد غنيمة كلب فيقسم المال و يعمل فى الناس بسنة نبيهم صلى الله عليه و آله وسلم . (231)
هنگام مرگ خليفه اختلافى به وجود مى آيد و مردى از اهل مدينه به سوى مكه مى گريزد و جمعى از مردم مكه بين ركن و مقام با او بيعت مى كنند. آنگاه جمعيتى از شام به خلاف او قيام مى كنند و به طرف مكه به حركت درمى آيند. پس ، در زمين بيداء بين مكه و مدينه به زمين فرو مى روند و چون مردم از اين جريان آگاه مى شوند برجستگان شام و نيز جمعى از مردم عراق به سوى او مى آيند و با او بيعت مى كنند و مردى از طايفه كلب به سوى كسانش مى فرستد. پس جمعتى به سوى آنها مى آيند و درگيرى بين آنها پيدا مى شود و آنان شكست مى خورند و در اين پيروزى هركس كه از غنائم طايفه كلب نصيبى نداشته باشد زيان كرده است و اينان به روش رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در ميان مردم عمل مى كنند و اموال و غنائم را بين مردم تقسيم مى نمايند.
مسلم از ابى نضره نقل مى كند:
كنا جالسا عند جابربن عبدالله فقال يوشك اهل العراق ان لا يجبى اليهم قفيز ولا درهم قلنا من اين ذاك ؟ قال من قبل العجم يمنعون ذلك ثم قال يوشك اهل الشام ان لايجبى اليهم دينار ولا مدى قلنا من اين ذاك قال من قبل الروم ثم سكت هنيئة ثم قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم يكون فى آخر امتى خليفة يحثى المال حثيا و لايعده عدا قيل لابى نضرة وابى العلاء اتريان انه عمر! بن عبدالعزيز قالا لا. (232)
در خدمت جابرن عبدالله انصارى نشسته بودم . فرمود: در آينده به اهالى عراق درهم و دينارى نخواهد رسيد . عرض شد: چرا؟ فرمود: عجم ممانعت خواهد كرد . سپس فرمود: از طرف روميها . آنگاه مكثى فرمود و گفت : رسول اكرم صلى الله عليه و سلم فرموند: در آخر الزمان خليفه اى بر جهان حكم مى راند كه اموال را بدون حساب و شمارش مى دهند . شنوندگان به ابى نضره و ابى علاء گفتند: آيا احتمال مى دهيد كه اين خليفه با اين اوصاف عمر بن عبدالعزيز باشد؟ هر دو گفتند: نه ، چنين نيست . ثوبان درباره آينده دنيا از زبان بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله چنين مى گويد:
يقتتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة ثم لايصير الى واحد منهم ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقتلونكم قتلا لم يقتله قوم ثم ذكر شيئا لا احفظه فقال فاذا راءيتموه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فانه خليفة الله المهدى . (233)
سه نفر در كنار كعبه مى جنگند كه تمامشان فرزند يك خليفه هستند (كنز راكنايه از كعبه گرفته اند). آنگاه حكومت به هيچ كدام از آنها نمى رسد؛ سپس پرچمهاى سياه از جانب شرق به اهتزاز درمى آيد و نبرد سختى درمى گيرد (كه مانند آن ديده نشده است ). چون اين پرچمها را مشاهده كرديد با صاحب آن (فرمانده ) بيعت كنيد حتى اگر روى برفها راه برويد ولو با سرزانو يا سينه . زيرا آن فرمانده نماينده و جانشين خدا مهدى منتظر است .
عبدالله مى گويد:
بينا نحن عند رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم اذا اقبل فتية من بنى هاشم فلما رآهم رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم اغرورقت عيناه و تغير لونه فقلت ما نزال فى وجهك شيئا نكرهه فقال انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشديدا و تطريدا حتى ياءتى قوم من قبل المشرق معهم رايات سود فيسئلون الخير فلا يعطونه فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونه حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملؤ ها قسطا كما ملؤ وها جورا فمن ادرك ذلك منكم فلياءتهم ولو حبوا على الثلج . (234)
همينطورى كه در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم بوديم ناگهان عده اى از بنى هاشم (البته از جوانان ) بر آن حضرت وارد شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نگاهى به آنها فرمودند و چشمان مباركشان
پر از اشك شد و رنگ صورت شريفشان تغيير كرد. عرض كردم : يا رسول الله ! هميشه در رخسار شما حالتى را مى بينم كه ما ناراحت مى كند (در حقيقت ، سؤ ال از علت تغيير قيافه و ناراحتى بوده است ). در جواب فرمودند: ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عالم آخرت را بر دنيا براى ما اختيار فرموده است . بعد از من خاندانم گرفتار مصائب و بلايا و سختيها خواهند شد (قتل ، اسارت ، زندان ، تبعيد و خانه نشينى ) تا اينكه مردمى از جانب مشرق بيايند در حالى كه پرچمهاى سياه به دست دارند و از مردم مى خواهند كه از كارها و مردم بد دورى گزينند و به سوى خوبيها روى آورند. آنها را اجابت نمى كنند. سرانجام مى جنگند تا پيروز مى شوند. آنگاه مردم اعلام آمادگى براى قبول خيرات و خوبيها مى كنند، اما آنها نمى پذيرند تا اينكه مى آيند و پرچم پيروزى را به يكى از مردان خاندان من مى دهند و او جهان را پر از عدل و داد مى كند پس اينكه از ظلم و جور انباشته شده باشد. پس ، هر كس از شما آن زمان را درك كرد به سراغ آنها برود ولو به نحو سينه خيز روى برف باشد.

next page

back page