نگاهى تحليلى به زندگى حضرت مهدى عليه السلام

جمعى از نويسندگان

- ۵ -


سازندگى جامعه

(خودياريهاى اجتماعى)

جامعه از انسانهاى مختلف با افکار، اهداف، آرزوها، رفتار وگفتار گوناگون وبا سطوح مختلف مادى ومعنوى تشکيل مى شود. هر يک از افراد اجتماع از يک سو بر جامعه اى که در آن زندگى مى کنند، به ميزان شخصيت وجودى خود تأثير مى گذارند واز سوى ديگر از جامعه تأثير مى پذيرند. بنابراين تغيير افکار، اهداف ورفتار تک تک انسانها در حد خود بمنزله تغيير مکانيسم وساختار جامعه محسوب مى شود....

انتظار فرج واميد به آينده اى درخشان تغيير اساسى در رفتار وگفتار انسان ايجاد مى کند. پس همانگونه که در سازندگى يک يک انسانها مؤثر است در سازندگى جامعه نيز که از همان انسانها تشکيل شده تأثير خواهد گذاشت.

اعتقاد به ظهور مصلح کل واينکه زمانى مى رسد که تمام نابسامانيهاى اجتماعى برطرف خواهد شد... انسان را وادار مى کند که علاوه بر اصلاح خويش در جهت اصلاح ديگران نيز کوشش نمايد، زيرا اصلاحات زيربنايى اجتماعى که انتظار آنرا مى کشند، يک عمل فردى نيست. بلکه کارى است که تمام انسانهاى متعهد ومتقى بايد در آن شرکت کنند وتلاشهاى آنان هماهنگ ويکپارچه باشد ودر يک فعاليت بزرگ وگسترده که پهنه گيتى را در بر مى گيرد، هيچ کس نمى تواند از حال ديگران غافل باشد بلکه بايد بر اساس مسئوليتى که بر عهده هر انسان صالحى هست، هرجا ضعفى مشاهده کرد براى اصلاح آن بکوشد.

لذا بر اساس بينش الهى، منتظران واقعى علاوه بر اينکه خود را از نظر فکرى، عملى واخلاقى اصلاح مى کنند، در برابر نابسامانيهاى اجتماعى نيز ايستادگى مى کنند وبه امر به معروف ونهى از منکر به عنوان يک فريضه مهم الهى که تحقق ساير دستورات خدا به آن بستگى دارد مى نگرند. به نظر آنها ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) حلقه اى است از حلقه هاى مبارزه حق بر عليه باطل که در طول تاريخ استمرار داشته واين آخرين حلقه آن مبارزه است که به پيروزى نهايى حق مى انجامد.

ايجاد مسئوليت وتحرک در جهت زمينه سازى انقلاب جهانى

مفهوم واقعى (انتظار) که در روايات ما به عنوان بالاترين عمل شمرده شده وبه (شمشير زدن در رکاب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بر فرق دشمن) تشبيه شده، همين زمينه سازى است. واگر نه انتتظار خشک وخالى وبه عبارت ديگر، يک اميد ذهنى، بى آنکه در جامعه تحقق يابد وآثارش آشکار شود، هيچگاه بهترين عمل نخواهد بود.

انتظار به معنى آينده نگرى است وبه معنى ناراضى بودن از وضع موجود وپرواضح است که يک چنين دگرگونى نياز به زمينه سازى دارد.

در انقلابهاى پيامبران نيز زمينه سازى وجود داشت وآنها در صورتى انقلاب را به ثمر مى رساندند که در همه ابعاد زمينه ساز عملى مى شد. واز آنجا که انقلاب مهدى (عليه السلام) جهانى وهمه جانبه ودراز مدت است وهدف نهايى انقلابهاى مقدس بشرى است حتماً نياز به زمينه سازى وسيعتر وعميق تر دارد چرا که بنا بر اعجاز نيست، بلکه همانند انقلاب پيامبران بنا بر فکر وعمل وکار وسعى مردم در همه ابعاد است.

رجوع به نائبين امام وتشکيل حکومت اسلامى

اعتقاد به امامت حضرت مهدى (عليه السلام) ـ امام حى وحاضر که حجت خداست، امامى که حضور ونظارت دارد، وتنها ظهور ندارد واز ديده ما پنهان است ـ واعتقاد به (انتظار) ظهور او، ما را به اصل (نيابت) هدايت مى کند. در عصر غيبت، ضمن انتظار حضرت واميد به رهايى ونجات واستقرار نظام مبتنى بر قسط وعدل، امر ولايت تشريعى بلا تکليف نمى ماند وتربيت افراد واداره جامعه تعطيل نمى شود، بلکه بر عهده عالمان ربانى يعنى دين شناسان عدالت خواه تقوى پيشه آگاه به کار دنيا قرار مى گيرد، واين مطابق با اصل رجوع به نائب امام است که در کلمات معصومين آمده ونائب امام بايد به شيوه ائمه طاهرين (عليه السلام) عمل کند. ما، قرآن کريم، سنت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) وسيره اهل بيت (عليه السلام) را پيش روى داريم وبر اين اساس نائب راستين را بر مى گزينيم.

بنابراين مردمان معتقد در عصر غيبت با رجوع به نائب امام در خط دين قرار مى گيرند ودر اين صورت زمينه براى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) فراهم مى گردد. والبته مصداق عالى وکامل اين نيابت نيات وارتباط با نواب امام عملا با تشکيل حکومت اسلامى محقق مى گردد.

تقويت روحيه پيکار وپايدارى وصبر در راه ناملايمات

انديشه (انتظار) واعتقاد به آن، روح مقاومت وپايدارى را در فرد وجامعه زنده نگه مى دارد. مقاومت وپايدارى (صبر) يعنى حفظ وحراست از ارزشهاى انسانى والهى وايستادگى در برابر فشارها وتهديديدهاى عوامل باطل، ونيز مقاومت وايستادگى در برابر بيداد وستمگرى زور مداران وتلاش براى بسط عدالت ودادگرى.

از آنجا که در هميشه تاريخ زور مداران وزراندوزان، فريب کاران وسياست بازان، دست در دست هم بر گرده مردم تازيانه ستم فرود مى آورند وانسانها وجامعه هاى انسانى را به بند کشيده استثمار مى کنند وبر آنان تحقير روا مى دارند، دين خدا را از صحنه زندگى اجتماعى کنار زده وپيامبران خدا را مى کشند وفرياد مناديان حق وآزادى وعدالت را خاموش مى کنند، مقاومت در برابر آنها يک وظيفه بزرگ الهى است: (يا ايها الذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون).(1)

انتظار روح حماسه وپيکار را در انسانهاى زنده نگه مى دارد وانسان منتظر همواره در آمادگى نظامى وتدارک نيرو وکسب نيرومندى وسلحشورى بسر مى برند.

جامعه منتظر نيز که خواهان استقرار حکومت واحد جهانى مبتنى بر قسط وعدل است، با شناخت مواضع صحيح حرکت، وتحمل وپايدارى نسبت به دشواريهاى راه وبا پيروى از خط ممتد رهبرى به وحدت عمومى رسيده وبا حضور در صحنه هاى پيکار (نظرى وعملى) وهميارى وهمکارى انسانهاى خداجوى عدالت خواه، آماده قيام شده وبلکه اقدام به قيامهاى زمينه ساز انقلاب جهانى حضرت مهدى (عجل الله فرجه) مى کند:

(يخرج اناس من المشرق فيوطئون للمهدى سلطانه).(2)

شناخت صفات وويژگيهاى حضرت مهدى از دو جهت لازم است

الف ـ به عنوان يک واجب شرعى، بر اساس حديث معروف: (من مات ولم يعرف امام زمان مات ميتةً جاهلية)

کسى که بميرد وامام زمان خود را نشناسد مانند دوران جاهليت مرده است (با حالت بى ايمانى از دنيا رفته است).

بر آحاد مردم واجب است که امام زمان خود را بشناسند وصفات وويژگيهاى آن حضرت را دانسته وايشان را حاضر وناظر بر اعمال خود بدانند.

ب ـ به منظور شناختن مدعيان دروغين، از زمان غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) تا کنون مدعيان دروغين فراوانى با انگيزه هاى مادّى يا جلب توجه مردم، ادعاى مهدويت کرده وخود را امام زمان معرفى کرده اند ليکن پس از اندک زمانى مکر وحيله آنها برملا گرديده ورسوا شده اند از اينرو يکى از وظايف ملّت مسلمان، شناخت صفات وويژگيهاى حضرت مهدى (عليه السلام) است که در روايات زيادى مورد تأکيد قرار گرفته است.

دقت در آيات ورواياتى که درباره حضرت مهدى (عليه السلام) وياران واصحابش وارد شده وصفات ومشخصات حضرت (عليه السلام) وشيوه حکومت ايشان وشرايط دوران غيبت را بيان مى کند، ما را از مگر شيّادانى که به دروغ ادعاى مهدويّت مى کنند در امان نگه مى دارد. چون خصوصيات وصفاتى که در روايات وآيات براى حضرت مهدى (عليه السلام) ذکر شد بر هيچ کس جز خود آنحضرت قابل انطباق نيست.

بر اين اساس به بررسى سيماى حضرت مهدى (عليه السلام) در قرآن وروايات مى پردازيم وبرخى از خصوصيّات آنحضرت، حکومتش ويارانش را بيان مى کنيم.

سيماى حضرت مهدى در قرآن

از آنجا که در بخش قبل به آيات مربوط به حضرت ولى عصر (عليه السلام) اشاره کامل شده است در اين قسمت فقط اشاره اى اجمالى به آيات مربوطه خواهيم داشت.

در قرآن کريم آيات متعددى به چشم مى خورد که بر اساس تفاسير مختلف درباره حضرت مهدى واصحابش وارد شده که از آن جمله آيات زير است:

1 ـ سوره نور، آيه 55 (وعد الله الذين آمنوا...).

در اين آيه سه چيز، به مؤمنان وصالحان وعده داده شده است: 1 ـ خليفه ونماينده خدا بودن 2 ـ تمکّن دين 3 ـ تبديل هراس ووحشت به امنيت وروشن است که نمونه تمام عيار حاکميت توحيد وامنيت کامل وعبادت خالى از شرک زمانى تحقق مى يابد که حضرت بقية الله الاعظم ظهور کنند وکليه اصول وفروع اسلام ناب محمدى (صلى الله عليه وآله وسلم) را در سر تا سر گيتى اجرا کند وعدالت اجتماعى را براى جامعه بشرى به ارمغان آورد. انشاء الله.

2 ـ سوره نساء، آيه 59 (يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و...).

3 ـ سوره انبياء، آيه 105 (ولقد کتبنا فى الزّبورِ من بعد الذّکر...).

4 ـ سوره توبه، آيه 33 (هو الذى اَرسل رسوله بالهدى و...).

5 ـ سوره حج، آيه 41 (الذين إن مَکَنّاهم فى الارض...).

6 ـ سوره قصص، آيه 5 (ونُريد أن نَمُنَّ على الذين استضعفوا...).

7 ـ سوره اعراف، آيه 128 (إنَّ الارضَ لِلّهِ يورثُها من يشاء...).

در کتب شيعه

گفتنى است که تعداد کتابهاى شيعه که صفات وخصوصيات حضرت مهدى (عليه السلام) در آنها بيان شده، زياد است وآوردن نام آنها به عنوان آدرس باعث پر حجم شدن اين نوشتار مى گردد لذا به خاطر رعايت اختصار که غرض نويسنده است تنها به ذکر تعداد احاديث بسنده مى کنيم ونام کتابها را در فهرست منابع مى آوريم.

1 ـ بر اساس 389 حديث حضرت مهدى (عليه السلام) از خاندان وذريه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است.

2 ـ بر اساس 48 حديث حضرت مهدى (عليه السلام) همنام وهم کنيه پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وشبيه ترين مردم به آن حضرت است.

3 ـ 21 حديث درباره شمايل وهيئت ظاهرى حضرت مهدى (عليه السلام) وارد شده است.

4 ـ بر اساس 214 حديث از فرزندان امير المؤمنين على (عليه السلام) است.

5 ـ بر اساس 192 حديث حضرت از فرزندان فاطمه (عليها السلام) است.

6 ـ بر اساس 107 حديث حضرت از فرزندان حسن وحسين (عليهم السلام) است.

7 ـ بر اساس 185 حديث حضرت از فرزندان امام حسين (عليه السلام) است.

8 ـ بر اساس 148 حديث نهمين فرزند از فرزندان امام حسين (عليه السلام) است.

9 ـ بر اساس 185 حديث از فرزندان زين العابدين (عليه السلام) است.

10 ـ بر اساس 103 حديث هفتمين فرزند از فرزندان امام باقر (عليه السلام) است.

11 ـ بر اساس 99 حديث ششمين فرزند از فرزندان امام جعفر صادق (عليه السلام) است.

12 ـ بر اساس 98 حديث پنچمين فرزند از فرزندان امام امام موسى کاظم (عليه السلام) است.

13 ـ بر اساس 95 حديث چهارمين فرزند از فرزندان حضرت رضا (عليه السلام) است.

14 ـ بر اساس 60 حديث سومين فرزند از فرزندان حضرت امام محمدتقى (عليه السلام) است.

15 ـ بر اساس 146 حديث جانشين امام على النقى (عليه السلام) وپسر امام حسن عسکرى (عليه السلام) است.

16 ـ بر اساس 147 حديث اسم پدرش حسن است.

17 ـ بر اساس 9 حديث مادرش سرور کنيزان وبهترين ايشان است.

18 ـ بر اساس 136 حديث دوازدهمين امام وخاتم امامان است.

19 ـ بر اساس 10 حديث داراى دو غيبت است، يکى غيبت صغرى وديگرى غيبت کبرى.

20 ـ بر اساس 91 حديث غيبتش از بس طولانى خواهد بود، مردم ضعيف الايمان وکم معرفت گرفتار شک وترديد مى شوند.

21 ـ بر اساس 318 حديث بسيار طويل العمر است.

22 ـ بر اساس 123 حديث زمين را پر از عدل وداد مى کند، بعد از آنکه پر از ظلم چور شده باشد.

23 ـ بر اساس 8 حديث، گذشت روزگار او را پير نمى سازد وبه شکل جوانان است.

24 ـ بر اساس 14 حديث ولادتش پنهانى است.

25 ـ بر اساس 19 حديث دشمنان خدا را مى کشد وزمين را از شرک وظلم وحکومت ديکتاتوران پاک وبر اساس تأويل قرآن جهاد مى کند (نه بر اساس تنزيل قرآن).

26 ـ بر اساس 47 حديث دين خدا را آشکار واسلام را در تمام کره زمين گسترش مى دهد وفرمانرواى زمين مى شود وخدا زمين را به واسطه او زنده مى سازد.

27 ـ بر اساس 15 حديث، مردم را به هدايت وقرآن وسنّت بر مى گرداند.

28 ـ بر اساس 23 حديث داراى سنّتهايى از انبياء است که از آن جمله غيبت است.

29 ـ بر اساس احاديث زيادى با شمشير قيام مى کند.

30 ـ بر اساس 30 حديث روش او روش پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است.

31 ـ بر اساس 24 حديث ظاهر نمى شود مگر بعد از آنکه مردم با آزمايشهاى سختى امتحان شوند.

32 ـ بر اساس 25 حديث، حضرت عيسى از آسمان فرود مى آيد ودر نماز به آن حضرت اقتدا مى کند.

33 ـ بر اساس 37 حديث، پيش از ظهورش بدعتها، ظلم، گناه، تجاهر به فسق وفجور، زنا، ربا، ميگسارى، قمار، رشوه، ترک امر به معروف ونهى از منکر ومعاصى ديگر رايج مى شود وزنان بى حجاب در کارهاى مردان شرکت مى کنند وآمار طلاق افزايش يافته، مجالس لهو ولعب وغنا وآوازهاى مطربى علنى مى شود.

34 ـ بر اساس 27 حديث هنگامى که ظهور مى کند منادى آسمان به نام او وپدرش ندا مى کند که همه آنرا مى شنوند وظهور آن حضرت را اعلام مى کند.

35 ـ بر اساس 23 حديث پيش از ظهورش نرخها افزايش مى يابد وبيماريها زياد مى شود وقحطى ظاهر وجنگهاى خونين شروع شده وانسانهاى بسيارى از ميان مى روند.

36 ـ پيش از ظهورش نفس زکيّه ويمانى کشته مى شوند ودجّال وسفيانى خروج مى کنند وحضرت مهدى (عليه السلام) آنها را مى کشند.

37 ـ برکات زمين وآسمان بعد از ظهورش ظاهر مى شود وزمين آباد مى گردد وغير خداپرستش نمى شود وکارها آسان وعقلها کامل مى شود.

38 ـ بر اساس 25 حديث، 313 نفر از اصحاب او در يک ساعت در خدمتش حاضر مى شوند.

39 ـ 214 حديث درباره ولادت حضرت مهدى (عليه السلام) وشرح تفصيلى وتاريخى آن وبعضى از احوال مادر بزرگوار آن حضرت وارد شده است.

40 ـ شرح بعضى از معجزات آن حضرت در زمان حيات پدر بزرگوارش وغيبت صغرى وکبرى آمده است.(3)

کتابهاى اهل سنت

1 ـ مهدى موعود (عليه السلام) از عترت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) واز فرزندان حضرت فاطمه سلام الله عليها است.

2 ـ مهدى موعود از فرزندان امام حسين (عليه السلام) است.

3 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) جهان را پر از عدل وداد مى کند، پس از آنکه ظلم وجور پر شده باشد.

4 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) داراى دو غيبت است، يکى از آن دو غيبت طولانى مى شود.

5 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) خليفه ورهبر وامام دوازدهم از ائمه اثنى عشر است که پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مسلمانان را به امامت آنها بشارت داد وامامتشان بر طبق روايات زيادى در مسند احمد وصحيح بخارى وصحيح مسلم، وسنن ابن داوود وکتابهاى معتبر ديگر اهل سنت ثابت شده است.

6 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) بر تمام کشورها وتمام شهرها چيره مى شود ولشگرهاى کفر را تار ومار مى کند.

7 ـ دين اسلام وتوحيد بوسيله آن حضرت عالمگير خواهد شد ودر زمين کسى نمى ماند، مگر اينکه به توحيد گواهى مى دهد.

8 ـ مردم در زمانش آن چنان در ناز ونعمت ووسعت خواهند بود که نظير آن در هيچ عصرى نبوده است.

9 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) همنام وهم کنيه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) است.

10 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) شبيه ترين مردم به پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از نظر آفرينش واخلاق است.

11ـ آن حضرت مردم رابه سنّت وشريعت پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) برميگرداند وکتاب وسنّت را زنده ميسازد.

12 ـ پوشاک وخوراک آن حضرت در نهايت سادگى است.

13 ـ برکات زمين وآسمان در عصرش فراوان مى شود.

14 ـ علم ودانايى او به حلال وحرام از همه کس بيشتر است.

15 ـ حضرت مهدى (عليه السلام) نسبت به فقرا مهربان وبر مأمورين سختگير است تا به مردم ستم نکنند.

16 ـ حضرت عيسى از آسمان فرود مى آيد، ودر نماز به حضرت مهدى (عليه السلام) اقتدا مى کند.

17 ـ پيش از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) گناهان رايج مى شود، فروش شراب وانجام قمار علنى مى گردد، عفّت وپاکدامنى زنها کم مى شود. اسباب لهو ولعب وغنا ظاهر شده، امر به معروف ونهى از منکر ترک مى شود، بلکه امر به منکر ونهى از معروف رايج مى گردد وکارها به نااهلان سپرده مى شود، اعتقاد به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) وسرانجام پيروزمندانه دين اسلام يکى از اعتقادات تمام مسلمانان اعم از شيعه وسنّى است. علاوه بر دين مبين اسلام اديان ديگر نيز از ظهور يک مصلح جهانى که دنيا را از عدل وداد پر مى کند خبر داده اند. همانطور که قسمتهاى قبل به برخى از اين وعده ها وخبرها اشاره کرديم.

ويژگيها وخصوصيت هاى حضرت مهدى

در اينجا پس از ذکر وبررسى سيماى حضرت در آيات وروايات به طور مجمل به توضيح وبيان ويژگيها وخصوصيات خاص آن حضرت به طور مفصّلتر مى پردازيم، ابتدا مشخصات فردى وجسمى سپس ويژگى هاى حکومت وامامت آن حضرت را ذکر مى کنيم:

تولد

کلينى در کتاب (کافى) روايت نموده که: (ولادت با سعادت وجود اقدس امام زمان (عليه السلام) در سال 255 هجرى روى داده است).

شيخ صدوق در (کمال الدين) روايت نموده که امام در روز جمعه متولّد شده وولادت با سعادتش هشتم ماه شعبان در سال 256 هجرى اتفاق افتاد.

در جاى ديگر آمده است تاريخ تولّد او لفظ (نور) است که 256 مى باشد. ونيز در جاى ديگر گفته شده که تاريخ تولّد آن حضرت در نيمه شعبان سال 255 ودر برخى اخبار ديگر همان سال است.

حضرت در شهر سامرا در منزل ملکى پدرى که الآن صحن وحرم عسکريين (عليه السلام) است متولّد گرديدند. قابله ايشان عمه پدرش حکيمه خاتون بود. لازم به ذکر است مجموع رواياتى که در باب تولد حضرت ذکر شده از اين قرار است:

در کمال الدين شيخ صدوق در چهار روايت ولادت حضرت را سال 256 دانسته، به اين تفصيل که در يک روايت شب جمعه، ودر روايت ديگر شب جمعه ماه رمضان ودر روايت ديگر روز هشتم ماه شعبان آمده است. در کافى وارشاد شيخ مفيد ويک روايت کمال الدين ودروس شهيد اول وفصول المهمه ووفيات الاعيان ابن خلکان وبسيارى از کتب معتبر ديگر، در شب جمعه نيمه شعبان سال 255 هجرى نوشته اند ومشهور بين علماء نيز همين تاريخ است.

خصوصيات حمل وولادت

حمل حضرت تا زمان ولادت مانند حمل حضرت موسى بن عمران مخفى بود يعنى به طورى بود که تا ساعت تولد هيچ کس اثر حمل در مادرش (نرجس خاتون) نمى ديد. حتى قابله هاى متخصّصى که معتمد گماشته بود که هرگاه در خانواده امام عسكرى (عليه السلام) اثر حمل ببينند فوراً اطلاع دهند نيز از اين جريان مطلع نشدند. حمل او چنان مخفى بود که تا آخرين لحظه ولادت حکيمه خاتون اثر حمل در نرجس مشاهده نکرد که گفت نزديک بود مرا شک عارض شود که ناگاه صداى برادرزاده ام بلند شد: (عمّه شک مکن. بخوان سوره (إنا انزلناهْ) را، حکيمه خاتون گفت شروع کردم به خواندن سوره، ناگاه ديدم از ميان رحم با من هم آواز شد. چون سوره تمام شد متولد گرديد ودر هنگام تولّد نورى از وى ساطع شد که چشمهاى حکيمه خاتون را خيره کرد. ناگاه او را ديد که به سجده افتاده وشهادتين وشهادت بر وصايت پدران خود بر زبان جارى کرد وچون به خودش رسيد گفت: الهم أنجِزْلى وَعْدِلى واَتمُم لى اَمرى وثبِّت وطاتى واَمْلاَبى الارضُ قسطاً وعدلا).

بار خدايا وعده مرا سريع ومسلم گردان وامر مراتمام ساز وقدم مرا ثابت بدار وزمين را به واسطه من پر از عدل وداد گردان.(4)

والدين وسلسله آباء واجداد

پدر وسلسله آباء حضرت، الحسن العسکرى (عليه السلام) بن على الهادى (عليه السلام) بن محمد الجواد (عليه السلام) بن على الرضا (عليه السلام) بن موسى الکاظم (عليه السلام) بن جعفر الصادق (عليه السلام) بن محمد الباقر (عليه السلام) بن على زين العابدين (عليه السلام) بن الحسين الشهيد (عليه السلام) بن على بن ابيطالب امير المؤمنين (عليه السلام).

مادرحضرت، نرجس دختر يشوعا، نواده قيصر روم ومادرش از فرزندان حواريون است ونسبتش به شمعون وصى حضرت عيسى (عليه السلام) مى رسد. لقب او مليکه است از آن جهت که شاهزاده بود وبه سوسن وصقيل وحکيمه نيز ملقب شده است.(5)

اسم وکنيه والقاب حضرت مهدى

ازاخبار کثيره مستفاد مى شود که آن بزرگوار همنامِ با رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) است واز براى آن بزرگوار دو اسم است يکى معروف در آسمان وآن (اح م د) ويکى معروف در زمين وآن (م ح م د) است.(6)

از نظر کنيه آن حضرت معروف به ابو القاسم همان کنيه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى باشد وبه ابو صالح نيز معروف است. القاب حضرت مهدى (عليه السلام) عبارتند از:

1 ـ حجة الله وحجة آل محمد 2 ـ صاحب الزمان، فرمانرواى عصر خود که مالک رقاب خلايق است وامر امر او ونهى نهى او وحکم حکم او وفرمان فرمان اوست. 3 ـ قائم: از حضرت امام صادق (عليه السلام) روايت شده که آن جهت که به حق قيام مى نمايد او را قائمش گويند. 4 ـ مهدى: يعنى خلق به او هدايت مى يابند وبه وجود مقدس او از جاده ضلالت به بزرگراه هدايت رسيده ورستگار مى شوند. 5 ـ منتظر: از امام محمد تقى (عليه السلام) سؤال شد که چرا آن حضرت را منتظر مى گويند؟ فرمود از اين جهت که او غيبت طولانى دارد ومخلصين او انتظار خروج او را مى کشند وشکاکين انکار مى کنند.(7)

القابديگر حضرت عبارتند از: منصور، قائم بامرالله، ولى الله، صاحب الامر، المنتقم، بقية الله.(8)

دوران تربيت وسن مبارک حضرت مهدى

تا سال دويست وشصت که پنج سال يا چهار سال واندى از سن شريفش گذشته بود در کفالت پدر بزرگوارش بود وبه روح القدس سپرده شده بود ودر اين مدت مخفى از همه مى زيست مگر بعضى از خواص که از ولادتش مطلع گشته واو را در ايام کودکى مشاهده کردند.

تا کنون که از هجرت، هزار وچهارصد وهجده سال قمرى مى گذرد. هزار ويکصد وشصت ودو سال از عمر شريفش مى گذرد.

خصوصيات جسمانى حضرت مهدى

علامات سر وصورت واندام حضرت يا از توصيفات پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) وامير المؤمنين (عليه السلام) وحضرت باقر (عليه السلام) وصادق (عليه السلام) است يا از کسانى که آنحضرت را در کودکى ديده اند مانند سعدبن عبد الله قمى واسماعيل بن على نوبختى ويا در بزرگى ايشان را ديده اند مانند على بن ابراهيم مهزيار وابن هشام وابو محمّد.

حضرت على (عليه السلام) فرمودند: او جوانى است خوش روى وخوش موى وموهايش تا شانه هايش مى رسد ونور رويش غالبست بر سياهى محاسن انور او).

مالکى در (فصول المهمه) در وصف آن حضرت آورده که مهدى (عليه السلام) مرديست خوش قامت وخوشروى وخوش موى وموهايش تا منکبين وبينى او بلند ونازک وجبين ومبين ومستبين مبارک او گشاده است.

حاج شيخ محمدجواد خراسانى در کتاب مهدى منتظر آورده است: از نظر قامت جوان چهارشانه، کشيده قامت، نه بلند بالا ونه کوتاه قد، از نظر صورت خوشرو ودرخشنده به طورى که نور روى او بر سياهى موى ريش وسر غالب است. دو گونه او روان بدون برآمدگى وبر گونه راستش خال سياهى است، پيشانى آن حضرت صاف وروشن وگشاده است. ابرو باريک، کشيده وگشاده ونزديک به هم اما ناپيوسته، چشمانش سياه ودرشت وفرو رفتگى چشمها در اثر عبادت وبيدارى شب وگريه بسيار باشد، بينى کشيده وبالا آمده ومختصر برآمدگى در وسط دارد. دندانهايشان به خصوص دندانهاى جلو گشاده وبه هم پيوسته است. رنگ چهره آن حضرت سفيد درخشنده سرخگون خالص ورنگ ساير اعضاء بدن گندم گون وسبزه مايل به سفيدى نه سياهى. رنگى موى ريش وسر سياه ومجعّد اما نه زياد در هم پيچيده وتا نرمى گوش از دو طرف آويزان وبر روى دوش ريخته واز وسط داراى فرق بود. سر مبارکش گرد ومدور وعلامت ريختگى مور يا موهاى ريز در بعضى از مواضع سر پيداست. استخوان سرشانه نرم وبزرگ وسردوش پائين افتاده ومابين دو شانه پهن است. مابين دو شانه آن حضرت از طرف چپ خالى است بر خلاف رنگ بدن ودر زير دو شانه برگيست مانند برگ ياس. در پشت مبارک دو خال است يکى به رنگ بدن ويکى شبيه به خال پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم). بر بازوى راستش اين دو آيه نوشته شده است:

(جاء الحق وزَهقَ الباطل إنّ الباطل کان زهوقا) و(تَمَّت کلمةُ ربِّکَ صدقاً وعدلا لا مبدل لکلماتهِ وهو السَّميعُ العليمْ).

کف دست آن حضرت پهن وبزرگ وسينه پهن وفراخ واز گودال گلو تا ناف مانند خطى از مو کشيده شده وشکم بر آمده وبزرگ ودوران او پهن وپرگوشت وبر ران راست خالى است خلاف رنگ بدن ودو زانو رو به جلو آمده از بزرگى.

از نظر قوت قوه او چنان باشد که اگر اراده کند بزرگترين درخت را از جا بکند واگر در ميان کوه صيحه بزند سنگهاى کوهها از جا کنده شود واز هم بپاشد.

پاورقى:‌


(1) آل عمران / 200.
(2) بحار الانوار / ج 51 / ص 87.
(3) در انتظار خورشيد ولايت نقل از نويد امن وامان، لطف الله صافى گلپايگانى ص 81 ـ 86.
(4) مهدى منتظر.
(5) مهدى منتظر.
(6) مهدى منتظر.
(7) کفاية الموحيدين.
(8) مهدى منتظر.