نويد امن وامان

لطف الله صافى گلپايگانى

- ۹ -


تفاوت واختلاف در عالم حيوانات

اما اختلاف حيوانات به حسب نوع در مقدار متوسط عمر که امروز در آمارهائى که از طرف علماى حيوان شناس داده شده معلوم وفاصله ميان کمتر وبيشتر آنها عجيب است، همچنين اختلاف واستثناء در افراد هر نوع از انواع حيوان بسيار ديده وگهگاهى هم در جرايد، اين استثنائات وتفصيلات آن را مى خواهيم که اگر کسى آنها را جمع آورى کند يک کتاب جالب مى شود.

دانشمندان شوروى در جمهورى (ياکوتسک) نزديک قطب شمال يک نوع حلزون پيدا کرده اند که از چندين هزار سال پيش يعنى قبل از تاريخ تا حال زنده مانده است.(1)

ماهيهائى در اقيانوس اطلس شمال اروپا ديده شده که عمر سه ميليون ساله برايشان برآورد کرده اند ومارهائى که عمر چند هزار ساله دارند وجود دارند در حالى که جنبندگانى نيز هستند که عمرشان چند لحظه بيش نيست.(2) آيا مى دانيد که عمر ملکه زنبوران عسل چهار صد برابر عمر زنبوران ديگر است؟

استثناء در جهان انسانها

بطور کلى ناموس تفاوت وتميّز در بين انسانها نيز حاکم است واگر اين ناموس نبود شناختن افراد، غير ممکن مى شد وقرآن مجيد اين ناموس را از آيات خدا شمرده مى فرمايد: (ومن آياته... اختلاف السنتکم وألوانکم)(3) (واز نشانه هاى خداوند... اختلاف زبانها ورنگهاى شما است). آن قدر افراد با هم امتياز دارند که بايد گفت بيشتر امتيازات وتفاوتها از نظر اکثر افراد مخفى است، آنچه براى عموم ميسّر است شناختن افراد به وسيله شکل وقيافه ظاهر است ولى امروز با وسايلى که در دسترس بشر قرار گرفته افراد را از اختلاف خون واستخوان وحتى از خطوط سرانگشتان مى شناسند.

تفاوت در عمر، قد، رنگ، ساختمان بدن، قواى مغزى وفکرى واحساسات، در همه اين تفاوتها اشخاص نادر الوجود واستثنائى ديده شده اند، مثلاً يک نفر قلبش در طرف راست واقع شده، يک نفر در طول قامت يا وزن ميان سه ميليارد افراد بشر منحصر به فرد مى شود. در خصائص وصفات روحى يکى در سخاوت حاتم مى شود وديگرى در بخل ضر المثل مى گردد. در قواى فکرى ودماغى يک نفر نابغه مى شود ويکى چنان باهوش است که حلّ مشکل ترين مسائل فلسفى ورياضى براى او مثل يک عمل عادى ديگران آسان، وديگرى چنان ساده وکم هوش مى گردد که فهم يک مسأله بديهى يا ضرب يک عدد کوچک در همان عدد کوچک برايش دشوار است. مردان بزرگ ونوابغ وقهرمانان تاريخ همه شخصيتهائى هستند که ما فوق افراد عادى قرار دارند.

پس اين ناموس استثناء در عالم آفرينش هست، منتهى گاهى سبب آن بر ما معلوم است وگاهى مجهول وگاهى بطور ابداع واقع مى شود.

حال به آن کسى که طول عمر امام زمان (عليه السلام) را بعيد مى شمارد ويا انکار مى کند مى گوئيم:

چرا انکار مى کنيد، مگر اين همه استثنائات را در مخلوقات عال نمى نگريد؟ چرا اين طول عمر هم يکى از آنها نباشد؟

وچگونه شد که در عالم کرات وعالم اتم ونبات وحيوان طول عمر استثنائى واقسام استثنائات ديگر را قبول داريم اما در مورد امام زمان که ولى خدا است، باور نمى کنيد؟

فرضاً شخصى مؤمن وخدا شناس نباشد، از روى همين وضعى که در عالم طبيعت مى بيند، حق ندارد طول عمر يک فرد را انکار کند وآن را نپذيرد.

واگر خدا شناس هستيد وبه قدرت او وبه اخبار پيامبران ايمان داريد، چطور مى توانيد طول عمر آن حضرت را نپذيريد؟

آيا از قدرت خدا به دور مى دانيد؟

آيا خدا نمى تواند يک نفر بشر را چند هزار سال عمر بدهد؟

شما که استثنائات عجيب تر از طول عمر را باور داريد مثل تبديل عصا به اژدها وتولد عيسى بدون پدر چرا طول عمر پسر پيغمبر را قبول نمى کنيد؟

مگر خداى کرات واتم ودرخت وگياه وحيوانات وخدائى که عيسى (عليه السلام) را بدون پدر آفريد، غير از خداى حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) است؟ يقيناً، نه شما ونه هيچ کس ديگر نمى توانيد به اين پرسش ها پاسخ منفى بدهيد وقدرت خدا را در اين مورد محدود سازيد.

عمر جاودان

امکان عمر جاودان مسأله اى است که همواره مورد توجه بشر بوده وفحص وکنجکاوى ومطالعه در اطراف آن جريان داشته است.

در امکان عقلى عمر جاودان هيچ شبهه وشکى نيست وگمان نمى رود کسى تا حال امکان عقلى آن را ردّ کرده باشد، يعنى عمر جاويد را براى بشر محال دانسته باشد.

آنچه همواره تحت مطالعه قرار داشته مسأله امکان علمى آن مى باشد، يعنى علماى زيست شناس ودانشمندان ديگر با آزمايشها وتحقيقات خود خواسته اند بدانند: آيا مى توان عمر جاودان در دسترس بشر قرار داد وکارى کرد که هر کس بخواهد بتواند از آن برخوردار شود؟

آيا آزمايشهائى که تا کنون براى رسيدن به اين مقصود شده موفقيّت آميز بوده است؟

آيا تلاشهاى علماء در اين موضوع آنان را بيشتر اميدوار ساخته يا نا اميد؟

وآيا بايد فحص ومطالعه را در اطراف اين موضوع دنبال کرد؟

وآيا همانطور که بشر توانست ميکروب آبله ومالاريا وميکروب سل وبيماريهاى ديگر را کشف کند وبا آنها مبارزه نمايد مى تواند از بريده شدن طناب عمر هم جلوگيرى نمايد؟

وبالاخره جواب اين پرسشها از نظر علم مثبت است يا منفى؟

اين مسأله اى است که هر کس فوق العاده به آن علاقه مند است وشايد مسأله اى مهمتر از آن در مسائل زندگى مادّى او نباشد ومسائل ديگر مانند مبارزه با بيماريها وکوشش در کشف داروى سرطان ومرضهاى خطرناک ديگر همه از جزئيات وفروع اين مسأله است، يعنى عشق وعلاقه به ادامه حيات وعمر زندگى بيشتر.

تا آنجا که اطلاع داريم در پاسخ اين پرسش ها آنچه علماى زيست شناس وپزشکان ودانشمندان متخصص در رشته هاى مربوط به اين موضوع اظهار نظر مثبت کرده اند وآزمايش هاى آنها اميدوار کننده از آب در آمده است. لذا تحقيقات وکوششهاى خود را در اين موضوع در عالم علم تعقيب ودنبال مى کنند واگر چه پاره اى از آنها با احتياط اظهار نظر مى نمايند وپاى خود را از امکان طولانى کردن عمر فراتر نمى گذارند واز عمر جاودان سخن نمى گويند، ولى تصديق دارند که مسأله طولانى ساختن عمر، گام نخست به سوى جاودانى ساختن آن است واصولاً دانش پزشکى با تمام شُعب ورشته هاى متعدد که دارد آنچه در درمان بيماريها پيشرفت نمايد راه بشر را به اين هدف نزديک مى سازد، زيرا غير از اين نيست که اين بيماريها قاطع رشته عمر وزندگى ومانع از جاودان زيستن هستند ووقتى راه مبارزه با اين بيماريها يکى پس از ديگرى کشف شد، به تدريج عمر جاودان نيز تأمين خواهد شد.

پس اگر چه دانشمندان در دانشگاهها وآزمايشگاهها هر کدام در رشته اى مخصوص وکشف راه مبارزه با يک نوع بيمارى مشغول تحقيق وتجسّس مى باشند. اما ما مى دانيم که هر چه اين تجسّسات، موفقيّت آميز باشد وهر روز با کشف تازه اى در مبارزه با يک نوع بيمارى پيروز شوند، تا خطر قطع طناب عمر در ميان است اين تجسّسات پايان نخواهد يافت; پس اگر بگوئيم زحمات وکوششهاى بشر همه به سوى اين هدف وبراى اين نتيجه است وبا وسائلى که براى مبارزه با بيماريهاى بسيار کشف کرده همواره موفقيّت آميز بوده وبه سوى هدف پيشرفته، اغراق نگفته ايم.

اما در خصوص اين موضوع يعنى امکان عمر جاودان ظاهراً مطالعات وآزمايشها از دو راه انجام مى شود.

يکى از راه مطالعه حالات ووضع زندگى جسمى وروحى واخلاقى ودينى واقتصادى معمّرين.

وديگر از راه تحقيق وتجربه هاى علمى وفنى که روى بعضى از حيوانات وجنين ونسوج وسلول وقطعات اعضاء انجام مى دهند.

اين مطالعات در هر دو مرحله نتيجه بخش شده وثابت مى کند که: بريده شدن طناب عمر لازم طبيعت يک موجود زنده نيست بلکه به علت عوارض وحوادث پيش مى آيد.

آنچه از طريق مطالعه احوال معمّرين به دست مى آيد اين است که براى عمر، حد مخصوصى نيست ونمى توان بهره بشر را از نعمت حيات وزندگى به اين حدى که به آن مأنوس شده ايم محدود کرد واگر شرايط واحوال اتفاقاً براى کسى مساعد باشد بشر خيلى خيلى بيشتر از اينها هم مى تواند زيست کند.

در خصوص نتايج تحقيق ومطالعات علمى

دکتر (هنرى الحيس) مى گويد: زندگى جاودانى ممکن است واين کار با پرورش توليد مصنوعى انساج بدن وپيوند آن مقدور خواهد گرديد.(4)

يکى از دانشمندان مى گويد: مرگ از بيمارى پيدا مى شود نه از پيرى، وبيماريها از اسباب بسيار که بعضى از آن اسباب در تحت اختيار انسان نيست مثل جهل ونادانى والدين به قواعد بهداشت ورعايت نکردن آنها از آداب وقواعد صحى وبهداشتى هنگام انتخاب همسر وزناشوئى واِعمال غريزه جنسى ودوران حمل ورضاع وهمچنين سوء تربيت آنها وفساد محيط وچيزهاى ديگر وبعضى از اسباب امراض، تحت اختيار بشر است ومى تواند آن علل را برطرف سازد، مانند پرخورى وبى ترتيبى در خوردن وآشاميدن وبى نظمى در شغل وکارهاى روزانه واِعمال قوا وغرائز واخلاق رذيله وعقايد باطل که سبب اضطرابات وناراحتيهاى روحى وابتلاء به يأس وترديد وفقدان آرامش وسکون مى گردد.

پس اگر انسان بتواند اين علل را برطرف سازد ودر خوراک وپوشاک ومسکن وشغل وکار وامور ديگر به اعتدال رفتار نمايد، براى عمر وحيات او حدّى نيست وبر حسب قواعد علمى زندگى جاويد براى او محال نيست.

بله به وسيله اخبار انبياء وآيات قرآن ثابت شده که هر کس بايد مرگ را بچشد، (کل شيء فان) و(أينما تکونوا يدرککم الموت) وليکن اين اخبار نيز عمر هزارها سال وبيشتر را براى بشر نفى نمى کند(5) بلکه بر ممنوع بودن همه از عمر جاودان تا پايان اين جهان نيز دلالت ندارد.

مجله (المقتطف) که يکى از معروف ترين مجلاّت علمى عربى است مقاله اى تحت عنوان (هل يخلد الانسان فى الدنيا = آيا انسان جاودان در دنيا خواهد ماند)، در شماره 3، سال 59 منتشر کرده است، در آن مقاله مى گويد: حيات چيست؟ مرگ چيست؟ وآيا مرگ براى هر زنده مقدر شده؟

سپس از روى تحقيق علمى شرحى نگاشته واز آن استنتاج مى کند که جراثيم وسلولهاى زنده اى که نسل از آن به جاى مى ماند ونوع انسان وحيوان از حشرات وماهى ها، پرندگان ودرندگان، اسب واستر، گاو وگوسفند وکليه جانداران وجنبندگان، وبلکه کليه نباتات ودرختان از آن جراثم وسلولها محفوظ وباقى است، از چند هزار سال پيش بلکه از صدها هزار سال پيش حيات داشته اند.

تا اينکه مى گويد: علمائى که وثوق واعتماد به دانش آنها است مى گويند: تمام انساج رئيسى جسم حيوان بطور نامحدود قابليّت بقاء دارند وممکن است انسان نيز هزارها سال زندگى کند در صورتى که حوادث سبب قطع ريسمان حيات او نشود. واين اظهار نظر آنان يک اظهار نظر حدسى وظنى نيست بلکه نتيجه عملياتى است که با آزمايش تأييد شده است.

دکتر (الکسيس کارل) عضو آزمايشگاه روکفلر در نيويورک توانست جزئى از بدن حيوان را سالها بيش از آنچه خود آن حيوان به حسب عادت زيست دارد، زنده نگاه دارد، يعنى زندگى اين جزء مقطوع با غذائى که براى آن آماده شده بود مرتبط بود که امکان بقاى آن تا ابد در صورت رسيدن غذاى لازم به آن، به اين وسيله معلوم شد.

وهمين آزمايش را در مورد قطعه اى از جنين مرغ خانگى انجام داد وبيش از هشت سال زنده ماند وهمچنين او وديگرى روى قطعاتى از بدن انسان وعضلات وقلب وپوست وکليه، آزمايش کردند معلوم شد مادامى که غذاى لازم به آنها برسد زنده مى مانند وبه نموّ خود ادامه مى دهند.

حتى اينکه استاد (ديمند وبرل) از اساتيد دانشگاه (جونس هبکنس) مى گويد: زيست جاودان تمام اجزاى سلولى رئيسى جسم انسان، بالقوه يا امرى است که به امتحان ثابت شده يا آنکه احتمال زيست جاودان آن کاملاً ارجح است.

وظاهراً اوّل کسى که اين آزمايش را روى بعضى از اجزاى حيوان با موفقيّت انجام داد دکتر (جاک لوب) عضو آزمايشگاه (روکفلر)، بود، پس از او دکتر (ورن لويس) وهمسرش ثابت کردند که ممکن است بعضى از سلولهاى جنين مرغ را در يک مايع نمکى زنده نگهداشت واگر به آن بعضى مواد آلى افزوده شود اين سلولها نموّ مى کند وزياد مى شود.

بعد از اين، آزمايش ها دنبال شد تا ظاهر شد که سلولهاى بدن هر حيوانى ممکن است زنده بماند ونموّ کند در مايعى که در آن غذاى لازم براى آنها باشد وليکن از اين آزمايشها ثابت نگرديد که اين اجزاء وقتى پير شدند نمى ميرند تا آنکه با آزمايشهائى که (دکتر کارل) انجام داد، ثابت شد که اين سلولها موجب پيرى حيوان نيستند، بلکه بيش از حدّ عادى زيست مى کنند، سپس اين دانشمند آزمايشهاى خود را تعقيب کرد وخود وهم کارانش زحمات بسيار متحمل شدند تا براى او ثابت گرديد که:

اوّلاً; اجزاى سلولى جسم زنده مى مانند مگر آنکه کمى غذا يا دخول بعضى از ميکروبها سبب مرگ آنها بشود.

ثانياً; اين اجزاء علاوه بر آنکه زنده مى مانند، نموّ نيز مى کنند وزياد مى شوند همانطورى که در حال اتصال به جسم حيوان نموّ دارند وزياد مى شوند.

ثالثاً; نموّ وتوليد مثل آنها با غذاى آنها ارتباط دارد.

ورابعاً; مرور زمان هيچ تأثيرى در پيرى وضعف آنها ندارد وکوچک ترين اثر پيرى در آنها ظاهر نمى شود بلکه نموّ وتوليد مثل آنها در هر سال مثل سالهاى پيش است وظواهر کار نشان مى داد که همچنان زنده خواهند ماند مادامى که تحت مراقبت آزمايش کنندگان، غذاى کافى به آنها برسد، پس پيرى سبب نيست بلکه نتيجه است.

سپس اين سؤال را پيش مى آورد: اگر اين چنين است چرا انسان مى ميرد؟ وچرا عمرش محدود است؟ وچرا به ندرت سن انسان از صد تجاوز مى کند؟

پاسخ اين است که: اعضاى جسم حيوان بسيار ومختلف هستند ودر عين حال با يکديگر در نهايت ارتباط مى باشند، تا جائى که زندگى عضوى به زندگى عضو ديگر ارتباط وتوقف دارد، پس وقتى يکى از آنها ضعيف شد وبه سببى از اسباب مُرد، اعضاى ديگر نيز به مرگ او مى ميرند چنانچه در بيماريهاى ميکروبى مشاهده مى شود واز اين جهت است که متوسط عمر از هفتاد وهشتاد کمتر است.

وآنچه از آزمايشهاى ذکر شده به دست آمده وثابت است اين است که انسان نمى ميرد براى آنکه شصت يا هفتاد يا هشتاد يا صد يا بيشتر عمر کرده; بلکه مى ميرد براى آنکه در اثر عوارضى بعضى از اجزاى او تلف مى شود وبه علّت ارتباطى که اعضاى ديگر با اين عضو دارند آنها نيز مى ميرند. پس زمانى که علم اين عوارض را ريشه کن سازد يا مانع از تأثير آنها بشود هيچ مانعى از استمرار حيات تا صدها سال باقى نخواهد ماند چنانچه بعضى از درختها (هزار سال ودو هزار سال وبيشتر) زندگى مى کنند.(6)

چندى پيش مقاله اى از يکى از مطبوعات خارجى در روزنامه اطلاعات ترجمه شده بود که در آن نظر چند تن از پزشکان مشهور جهان در مورد نتائج چندين سال تلاش عليه بيمارى پيرى وعمر جاودانى منعکس گرديده بود.

در اين مقاله توضيح داده است که اگر نسجى از بدن يک فرد محتضر جدا کنيم وآن را در محيط مناسبى پرورش دهيم اين نسج به زندگى خود ادامه خواهد داد، بنا بر اين ايجاد محيط مناسب، راز زندگى جاودانى است.(7)

هم اکنون شرکتهائى در آمريکا تأسيس شده که مردگان را منجمد مى کنند تا سالهاى بعد مجدداً آنها را زنده سازند اين شرکتها اعلام مى کنند که عمر جاودانى هم اکنون در دسترس شما است. اين شرکتها وکسانى که از روش وهدف آنها طرفدارى مى نمايند، مى گويند: از نظر پزشکى عمر جاودانى ديگر تصوّر باطلى نيست، البته عمر ابدى هم بى انتها نيست بلکه حد اکثر آن از صد هزار سال تجاوز نمى کند، در ضمن براى دست يابى به عمر جاودانى بايد موانع روانى هم از ميان برداشته شود. ما اکنون آنقدر به مرگ عادت کرده ايم که نمى توانيم عمر جاودانى را قبول کنيم وبايد اين طرز فکر از بين برده شود.(8)

ما گر بخواهيم آراء وسخنان دانشمندان را در اطراف طول عمر وعمر جاودان استقصاء نمائيم، مقالات بسيار طولانى ديگر هم اگر بنويسيم تمام نخواهد شد. اجمالاً هر کس با مجلات علمى دنيا وجرائدى که آخرين نظرات دانشمندان ونتايج تحقيقات آنان وتحولات وپيشرفتهاى روز افزون علم وصنعت را منتشر مى سازند، سر وکار داشته باشد خيلى بيش از اينها به آراء علمى ونتايج آزمايشها وشرح حال معمّرين اطلاع پيدا مى کند ويکى از چيزهائى که امکان علمى طول عمر وعمر جاودان را خيراً ثابت ساخت پيوند عضوى است که همين امسال دکتر (بارنارد) انجام داد واين همه سر وصدا در دنيا بر پا کرد.

اين کار که پيوند اعضاى فردى از انسان به فرد ديگر ودر حقيقت تبديل عضو فاسد واز کار افتاده به عضو ديگر، اگر تکميل شود، امکان مى دهد که با تعويضات مکرر از مرگ ومير جلوگيرى شود وممکن است در آينده طرق ووسايل آسان ترى براى نيل به اين هدف در اختيار بشر قرار بگيرد.

بعد از اين توضيحات علمى مى گوئيم: مى بينيد عقيده شيعه در مورد طول عمر وامتداد دوران غيبت حضرت ولى عصر ـ أرواحنا فداه ـ عقيده اى است که از نظر ايمان وعقل وعلم وسوابق راهى براى انکار وردّ آن نيست وبا سُنن خلقت ونواميس آفرينش موافق است.

جائى که عمر جاودان در امکان بشر باشد، آيا بعيد است که خداوند ولى خودش را از عمر بسيار طولانى بهره مند سازد؟

آيا کارى که براى بشر مقدور شمرده مى شود براى آفريننده بشر مقدور نيست؟

آيا نمى شود که شرايط عمر طولانى براى آن حضرت فراهم باشد؟

نيروى جوانى پايدار

يکى از خصوصيات واوصاف امام عصر (عليه السلام) اين است که به مرور روزگار، پيرى وکهولت در آن حضرت ظاهر نشود وبايد هم اينطور باشد. زيرا با سن زياد اگر کهولت آور وپيرى زا باشد آن حضرت نخواهد توانست مصدر آن همه اصلاحات واقدامات وفعاليتهاى بزرگ اصلاحى گردد.

پس همانطور که آن حضرت به امر خدا از يک عمر بسيار بلند برخودار است، جوانى ونشاط ونيرومندى آن رهبر جهانيان نيز به امر خدا محفوظ خواهد ماند وچنانچه در مقالات طول عمر بطور تفصيل ومکرّر توضيح داديم اينگونه موضوعات اولاً، در دائره قدرت خداوند متعال قرار دارد، وآن کسى که ايمان وقبول دارد که خدا ماده را آفريده ومواد را به هم پيوست واز آن اين عالم با اين نظام استوار را پديدار ساخت; وخدائى که اين همه عالم ها را آفريده، البته قادر است که جوانى ونشاط ونيروى يک فرد را نگاه دارد.

ثانياً; امکان حفظ جوانى نيز مسأله اى است که در ضمن مسأله امکان طولانى ساختن عمر حلّ شده وآزمايش هاى علمى آن را تأييد نموده ودانشمندانى که در اين موضوع تحقيقات ومطالعه دارند رفع پيرى وخستگى وحفظ واعاده جوانى ودير رس کردن پيرى را ممکن بلکه عملى شناخته اند.

مبارزه با پيرى وباز گشت دادن نشاط وتجديد قواى جوانى اگر چه از عهد باستان مورد توجه بوده ويقيناً بسيارى از معمّرينى که اديان وتاريخ معرفى کرده اند از نيروى جوانى برخوردار بوده اند، ولى بحث در آن از نظر علوم جديد از قرن هجده ونوزده شروع ومطالعات وبررسى هاى دانشمندان در اطراف آن همچنان ادامه دارد.

(براون اسکار) نخستين دانشمندى است که هنگام پيرى در صدد تجديد جوانى خود با عصاره غدد تناسلى برآمد (1869م) ودانشمندان ديگر من جمله (ورونوف) با استفاده از تجارب او آزمايشهائى کردند (1918) واز لحاظ تجربى آزمايشهاى (استيناش) حائز اهميّت شد که توانست در روى بعضى جانوران به توسط اعمال جراحى بر روى مجارى تناسلى، آثار جوانى را باز گرداند ولى اينگونه آزمايشها وروشهاى جراحى وهورمونى ناقص واغلب بى خطر نبود.(9)

بعضى از دانشمندان در انديشه پيدا کردن وسيله مبارزه با علت اصلى پيرى که (به عقيده آنها) ضعف وفرسودگى سلولى است افتادند.

يکى از مشاهير پزشکان که راجع به امکان طولانى کردن عمر وتازه کردن جوانى در روى حيوانات آزمايشهائى کرده دکتر (فورد نوف) است. اين شخص مى گويد: ششصد آزمايش موفقيّت آميز انجام داده ام واطمينان مى دهد که در آينده نزديک تجديد قواى پيران وبرطرف ساختن گرد وغبار سالخوردگى وخميدگى قامت آنها عملى خواهد شد چنانچه ديررس ساختن پيرى وطولانى کردن عمر با حفظ صحت قلب ودماغ تا آخر عمر بلکه تغيير صفات وشخصيّات وعادات ممکن خواهد شد.(10)

در عصر حاضر نيز کوشش وتلاش پزشکان در اطراف اکتشاف سبب پيرى ادامه دارد.

روزنامه (الثّوره) به مناسبت اطلاعيه سازمان ملل راجع به آمار جمعيّت دنيا واختلافات آنها در سن، مقاله اى باستناد اقوال پزشکان مشهور منتشر کرد که قسمت عمده آن راجع به اسباب پيرى وتلاشهائى است که دردانشگاههاى بزرگ براى کشف علّت اصلى آن دنبال مى شود.

در اين مقاله بطور قطع اظهار نظر شده که پيرى ارتباط به سن زياد ندارد. از نظر روانشناسان پيرى احساس به از کار افتادن وبى اهميّت شدن است با صرف نظر از سن زياد. واز نظر دانش پزشکى پيرى عبارت است از اصابت انسجه حياتى جسم به قصور از اداء وظيفه در حدود نشاط متعارف ومعتاد وبه معنى ديگر پيرى مفقود شدن قدرت تجديد سلولهاى حياتى است. وبه هر حال اين احساس يا اين پديده جسمى تحت تأثير پيش رفتن سن نيست. گاهى عارض اشخاص چهل ساله مى شود وگاهى در شخص صد ساله هم اثرى از آن ديده نمى شود وگاهى پيرى به واسطه بعضى امراض عارض يک قسمت بدن مى شود در حالى که ساير اعضاء جوانى ونشاط خود را دارا هستند.

در اين مقاله اظهار نظر شده که پيرى بر حسب طب جديد معلول سه عامل است:

نخست، بيمارى هاى مزمنه مانند بيمارى هاى معدى، بيمارى هاى سوء تغذيه وبيمارى هاى ديگر.

دوّم، حالات روانى وانفعالات نفسانى که عامل پيرى ومؤثر در فقدان نشاط واستهلاک سلولهاى حياتى است.

عامل سوّم: عوامل خارجى است مانند محيط زندگى وآب وهوا وسردى وگرمى ورطوبت.(11)

(بوکومولتس) که در تاريخ مبارزه با پيرى زياد به اسم او برمى خوريم معتقد بود که بايد به وسيله سرم مخصوص به انساج نرمش اوليه را باز گرداند.

اين سرم از اسبى که قبلاً سرم ويژه اى به او تزريق شده بود گرفته مى شد وسالها در غرب بازار سياه داشت.

در غرب نيز نظير (بوکومولتس) روسى وجود دارد اين شخص دکتر (پنهانس) است که در سوئيس زندگى مى کند وچند نفر از افراد سرشناس دنيا مشترى او بودند.

شيوه (پنهانس) عبارت از اين است که در انساج پير شده، انساج جوان که از حيوانات يا انسان گرفته شده داخل کنند ولى بايد ميان داخل کردن اين نسج تازه در بدن شخص وگرفتن آن از موجود ديگر بيش از 60 دقيقه فاصله نباشد.

(پنهانس) مى گويد که از 20000 آزمايشى که او در اين زمينه انجام داده هيچ کدام مواجه با شکست نشده است.

چندى قبل دکتر (اصلان) در رومانى ماده جديدى براى مبارزه با پيرى پيدا کرده وآن را (هاش ـ 3) ناميد اين ماده را امروز تقريباً در سرتاسر جهان به کار مى برند وپزشک مشهور دکتر (شرمن) از آن استفاده مى کند ومى گويد: اين ماده به پوست نرمش مخصوصى مى دهد وخستگى بدن را کاهش مى دهد وحافظه را قوى مى کند وخواب را منظم مى سازد.

اين پزشک مى گويد: نتيجه اى که گرفته ام به اين ترتيب است; 40در صد موفقيّت کامل، 35 درصد نتيجه مناسب وفقط 25 درصد شکست.(12)

زيست شناس معروف فرانسوى (بلوفر) در جريان مطالعات مشهور خود در باره زنبور عسل به مساله اى حيرت انگيز يعنى زندگى دراز وتوأم با نيرومندى وجوانى ملکه زنبوران برخورد ودر خصوص علت آن به تجسّس خستگى ناپذيرى پرداخت.

وى در ضمن مطالعه دريافت که ملکه زنبوران از خوراکى مخصوصى که توسط کارگران فراهم مى آيد در تمام عمر تغذيه مى نمايد در صورتى که ديگر زنبوران فقط در سه روز نخستين زندگى از اين مائده اسرار آميز برخوردارند. اين غذاى حيرت انگيز چيست وآيا رمز جوانى وزيبائى وعمر دراز ملکه (ملکه چهار صد برابر ديگر زنبوران زندگى مى کند) در اين ماده غذائى نهفته است؟

زيست شناس فرانسوى از سال 1938 به بعد با مطالعات شبانه روزى در پى حل اين مشکل بر آمده وبه موفقيّتهاى بزرگى نائل گشت.

ترکيب اين مائده يعنى شَهد شاهانه اسرار آميز بوده وفقط معلوم گشته است که حاوى کاربن، هيدروژن، آزوت، ارگوسترول ويتامين هاى (ب) ومخصوصاً به مقدار معتنابهى آسيد بانتوتنيک مى باشد.

(بلوفر) در تجارب 14 ساله خود ثابت کرد که تحول ورشد اشکال جنينى زنبوران وعمر دراز وجوانى پايدار زنبور ملکه به واسطه تأثير شگفت انگيز شهد شاهانه مى باشد وهم چنين توانست با استحصال اين ماده که به نام (آپى سرم) معروف است وتجويز آن در اشخاص فرسوده وپيران، نتايج حيرت آورى به دست آورد. (بلوفر) با اتکاء بر صدها تجربه اعلام داشته است که تأثير شهد شاهانه در انسان گواينکه از پيرى جلوگيرى نمى کند ولى دوران جوانى را طولانى وتوأم با تندرستى ونيرومندى مى سازد، ودر حقيقت (آپى سرم) داروى به خصوص نبوده بلکه مائده معجز آسا وحيات بخش مى باشد.(13)

اطلاعات مقاله مفصلى از سرويس مخصوص خبر گزارى فرانسه تحت عنوان (بشر تا آخر عمر جوانى وشادابى خود را حفظ خواهد کرد) انتشار داد. در اين مقاله مى نويسد: با توجه به مذاکراتى که در آخرين کنفرانس بين المللى پزشکى که در (کبک) صورت گرفت، مى توان گفت که جواب اين سؤال (امکان مبارزه با پيرى، حفظ شادابى، موازنه جوانى تا دم مرگ) مثبت است. (وهم نوشته است:) دکتر (هوآرد کورتيس) دانشمند آمريکائى وابسته به آزمايشگاه ملّى بروکلين معتقد است پيرى وفرسودگى سلولها معلول خرابى وفساد اسيد (دزوکس ريبونو کلئيک)، (آ.د.ن) سلولهاى بدن است. مى دانيم که (آ.د.ن) کار وتوليد سلولها کاسته مى شود وتنها راه جلوگيرى از پيرى به وسيله يک عمل داروئى در سطح مولکولهاى (آ.د.ن) سلولهاى تمام اعضاء بدن امکان پذير است. (وهم مى نويسد:) در ميان مراکز تجسساتى جهان که پيشرفتهاى قابل توجهى در زمينه جلوگيرى از پيرى به دست آورده اند مراکز پژوهشى بخارست، پاريس وبالتيمور در درجه اوّل اهميّت قرار دارند. در بالتيمور هم اکنون نتايج مطالعات وآزمايشهاى پزشکى روى ششصد نفر از 18 تا 99 ساله مورد بررسى است.

(در پايان مقاله نوشته است:)

پزشکان در حال حاضر مى کوشند به وسائل داروئى از فساد (آ.د.ن) سلولها جلوگيرى کنند ودر اين راه پيشرفتهاى قابل توجهى نيز به دست آورده اند به اين ترتيب مى توان گفت: طولى نخواهد کشيد که (بيمارى پيرى) از بين خواهد رفت.(14)

بقاء نيروى جوانى معمرين

کسانى که با طول عمر از نيروى جوانى پايدار برخوردار شده اند بسيارند. از جمله مردى است 167 ساله از اهالى کلمبيا به نام (پى يرارا) که شرح حالش در اطلاعات شماره 9121 و9236 بطور مفصل درج شد. اين مرد در اين سن وسال نيروى جوانيش باقى مانده واستخوانها ومفاصلش بقدرى خوب است که اکثر جوانان بايد آرزو کنند استخوانهائى به اين خوبى داشته باشند. رگهاى او پس از آزمايشهاى متعدد نشان داده است که کوچکترين اثر کلسيم که معمولاً در 90 درصد اشخاص مسن ديده مى شود در آن وجود ندارد.

در کنيا مردى 158 ساله زندگى مى کند که اخيراً آپانديس او را عمل کردند. اين مرد از جوان ترين جوانان نيز جوان تر است.(15)

چند سال قبل در شوروى شخصى به نام (عيوض اف) نوشتند که تا سن 147 سالگى فعاليّت خود را حفظ کرده وگردش او با اسب تعطيل نشد وشخصاً از مزرعه انگور خود سرکشى مى کرد.(16)

فردى چينى دويست وپنجاه وسه ساله که 23 زن در خانه او عمر خود را به پايان رسانيده اند به نام (دلى چينگ) در اين سن مويش سياه وقوى ونيروى جوانيش باقى بود.(17)

يکى مرد اتريشى که صد وچهلمين سال زندگى خود را جشن گرفت هنوز هم در مزرعه خود کار مى کند واظهار داشت که تا به حال ياد ندارم حتى يک بار هم بيمار شده باشم.(18)

بانوئى به نام (گوموگا) ساکنه دهکده (گالون) واقع در شمال قفقاز، صد وچهل وهفتمين سال تولد خود را جشن گرفت. در حاليکه هنوز نشاط خود را از دست نداده ودر حسن شنوائى وبينائى او هيچگونه ضعفى حاصل نشده است.(19)

از آنچه بيان شد معلوم مى گردد که مسأله امکان حفظ نيرو ونشاط جوانى با اينکه مشاهده شده، بسيارى از معمّرين اين نيرو را تا آخرين قدم زندگى نگاه داشته اند، ثابت وغير قابل انکار است. فقط کوشش دانشمندان براى اکتشاف علّت پيرى وعلّت بقاء نيروى جوانى در نزد جمعى از معمّرين وکشف وسيله مبارزه با پيرى وسالخوردگى است. وچنانچه بعضى از دانشمندان اظهار نظر مى کنند در آينده، بشر به موفقيتهاى بزرگ در اين زمين نايل خواهد شد چنانکه يکى از وسايل مبارزه آن را همين پيوند عضوى بايد شمرد.

وبه هر حال مقصود ما از نقل اين نظرات اثبات امکان مطلق طول عمر بدون کهولت وپيرى است تا کسانى که در ايمان کم مايه اند، آن را بعيد وغريب ندانند واگر نه، ما در طول عمر امام وبقاء نيروى جوانى آن حضرت به قدرت وتوانائى خدا واخبار پيغمبر واوصياء او: اعتماد واتکاء داريم وآن را محکم ترين دليل مى دانيم وبه اين دليل خردپسند که مقبول عقل مستقيم است مؤمن هستيم. هر چند امام زمان (عليه السلام) يگانه معمّر تاريخ بشر ويگانه کسى باشد که با طول عمر جوانيش حفظ شده باشد، هر چند آزمايشهاى دانشمندان در اين خصوص به جائى نرسيده باشد وآنها دست علم بشر را از طولانى کردن عمر ومبارزه با پيرى کوتاه بدانند زيرا مسأله طول عمر وبقاء جوانى آن حضرت مسأله اى نيست که از نظر عقل احتياج به اين مؤيدات داشته باشد. مسأله، مسأله عموم قدرت خدا واعجاز وخرق عادت ونفوذ مشيّت الهى است ودر اينگونه امور، وجود اين مؤيدات وعدم آن تأثيرى ندارد.

پاورقى:‌


(1) اطلاعات، شماره977.
(2) نور دانش، شماره6، دوره جديد، سال5.
(3) سوره روم، آيه22.
(4) اطلاعات، شماره11805.
(5) منتخب الاثر، ص280.
(6) نقل به معنى از مجله (المقتطف)، شماره3، سال59، اصل مقاله را در (منتخب الاثر) صفحه 280 تا 283 نقل کرده ام.
(7) اطلاعات، شماره11805.
(8) اطلاعات، شماره 12143، سال41. ومجله دانشمند، شماره64 و65.
(9) اطلاعات، شماره 8930.
(10) مجله کل شيء. وتفسير طنطاوى، ج17، ص224.
(11) روزنامه (الثوره) چاپ بغداد، شماره94، سال اوّل.
(12) اطلاعات شماره 11805.
(13) اطلاعات شماره 8930.
(14) اطلاعات شماره 12672.
(15) اطلاعات شماره 12672.
(16) اطلاعات شماره 11805.
(17) الامالى المنتخبه شيخ عبد الواحد مظفرى، ص79، ط نجف، نقل از سالنامه پارس.
(18) اطلاعات 8739.
(19) اطلاعات 9198.