در انتظار ققنوس
(کاوشى در قلمرو موعودشناسى و مهدى باورى)

سيد ثامر هاشم العميدى

- ۱۲ -


اعتراف تبارشناسان به ولادت امام مهدى (عليه السلام)

از جمله مسايلى كه بديهى به شمار مى رود، ضرورت مراجعه به متخصصان و خبرگان فن در هر حرفه اى است و در مورد بحث ولادت امام مهدى نيز قاعدتا علماى انساب بهتر از ديگران حق اظهار نظر دارند. اكنون قضاوت برخى از ايشان را با هم ملاحظه مى كنيم:
1. نسّابه شهير ابو نصر سهل بن عبدالله داود بن سليمان بخارى؛ وى كه از بزرگان قرن چهارم هجرى بوده، در سال 341 هجرى در قيد حيات به سر مى برده و از مشهورترين علماى انساب معاصر با غيبت صغراى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است. (كه به سال 329 هجرى پايان يافت) وى در اين زمينه مى گويد:
على بن محمد التقى، داراى فرزندى به نام حسن بن على عسكرى شد از ام ولدى نوبيه به نام ريحانه كه اين فرزند ولادتش به سال 231 هجرى واقع گشت و وفاتش در سال 260 هجرى در 29 سالگى در سامرا اتفاق افتاد و على بن محمد تقى داراى فرزندى بنام جعفر شد كه شيعه او را جعفر كذاب مى خوانند. به جهت آن كه خود را وارث برادرش حسن بن على عسكرى مى دانست و فرزند برادرش - يعنى حجت قائم - را وارث او نمى شمرد، بارى ابهام و اشكالى در نسب وى وجود ندارد.(370)
2. سيد عمرى نسابه معروف قرن پنجم هجرى؛ وى چنين مى نويسد:
ابو محمد (امام عسكرى عليه السلام) وفات يافت و پسرش از نرجس در نزد اصحاب خاص و معتمدين اطرافيانش معلوم و مشخص بود و ما در ادامه جريان ولادت او اخبار وارد در اين باب را ذكر خواهيم كرد و مومنان بلكه همه مردمان به واسطه غيبت او مورد امتحان الهى قرار گرفتند و جعفر بن على به مال و موقعيت برادر خود طمع كرد و فرند داشتن برادرش را انكار كرد و برخى ستمكاران و نابكاران نيز وى را در دستيابى بر خدمه و كنيزكان امام عسكرى (عليه السلام) مساعدت و يارى كردند.(371)
3. فخر رازى شافعى (م 606 هجرى)؛ وى چنين مى گويد:
امام حسن عسكرى داراى دو پسر و دو دختر بود، يكى از آن دو پسرش، صاحب الزمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) و ديگرى موسى نام داشت كه در زمان حيات پدر از دنيا رفت؛ و اما دو دختر ايشان: يكى فاطمه است كه در زمان حيات پدر مرد و ديگرى ام موسى كه او نيز وفات كرد.(372)
4. مروزى از ورقانى (م بعد از 614 ه)؛ او نيز جعفر بن هادى را در پى انكار فرزند برادرش، كذاب مى خواند(373) كه اين خود بزرگترين نشانه اعتقاد وى به ولادت امام مهدى (عليه السلام) است.
5. سيد نسابه جمال الدين احم بن على حسينى معروف به ابن عنبه؛ (م 828 هجرى)؛ وى چنين مى گويد:
على هادى ملقب به عسكرى است. چون در سامرا كه عسكر ناميده مى شد، سكونت داشت و مادر وى ام ولد بوده كه زنى بس شريف و فاضله به شمار مى رفته است. متوكل او را به ((سامرا)) فرستاد و او در آنجا اقامت گزيد تا اين كه از دنيا رفت و على بن محمد هادى دو پسر از خود به جا گذارد، يكى امام ابو محمد حسن عسكرى (عليه السلام) كه از درجه بالاى زهد و علم برخوردار بود و همو پدر امام محمد مهدى صلوات الله عليه دوازدهمين امام و ((قائم منتظر)) نزد شيعه است كه از ام ولدى به نام نرجس زاده شده است و دومى ابو عبدالله جعفر ملقب به كذاب است كه به جهت ادعاى امامت پس از برادرش امام حسن عسكرى (عليه السلام)، به اين عنوان ملقب گشته است.(374)
همچنين وى در جاى ديگرى چنين مى نويسد:
متوكل عباسى، جناب ابو محمد حسن را كه ((عسكرى)) خوانده مى شد (منسوب به عسكر كه همان ((سامرا)) را مى گفتند) دستگير كرده و از ((مدينه)) به ((سامرا)) تبعيد كرد و در آنجا زندانى كرد و او يازدهمين فرد از امامان دوازده گانه و پدر محمد ((مهدى)) (عليه السلام ) دوازدهمين آنان است.(375)
6. نسابه زيدى سيد ابو الحسن محمد حسينى يمانى صنعانى؛ او كه از بزرگان قرن يازدهم بوده، در شجره نامه اى كه براى اولاد امام ابو جعفر محمد بن على باقر (عليه السلام) تهيه كرده، تحت عنوان امام على النقى معروف به هادى (عليه السلام) نام پنج تن از پسران ايشان را بدين ترتيب ذكر كرده است: امام عسكرى، حسين، موسى، محمد و على و ذيل نام شريف امام عسكرى بلاواسطه از امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) اين گونه ياد مى كند؛ ((محمد - منتظر اماميه.))(376)
7. محمد امين سويدى (م 1246 هجرى)؛ وى مى گويد:
محمد مهدى، سن وى به هنگام وفات پدر، پنج سال بود. ايشان متوسط القامه، زيبا روى و نيكو موى، داراى بينى قلمى و باريك و پيشانى بلند و گشاده اى است.(377)
8. نسابه معاصر محمد ويس حيدرى سورى؛ وى در مورد فرزندان امام هادى (عليه السلام) چنين مى نويسد:
او از خود پنج پسر به جاى گذارد: محمد، جعفر، حسين، امام حسن عسكرى و عائشه و حسن عسكرى از خود محمد مهدى صاحب سرداب را به يادگار نهاد.
سپس بالافاصله تحت عنوان امام محمد مهدى و امام حسن عسكرى مى گويد:
امام حسن عسكرى به سال 231 هجرى در مدينه متولد شد و در سال 260 هجرى در سامرا وفات يافت، اما براى امام محمد مهدى هيچ فرزند و نسلى ذكر نشده است.(378)
آنگاه در حاشيه عبارت اخير اين گونه مى نويسد:
وى در نيمه شعبان سال 255 هجرى از مادرى به نام نرجس تولد يافته است و چنين توصيف شده است: او داراى پوستى سفيد، پيشانى گشاده و تابناك، ابروانى متقارن و زيبا، گونه هايى لطيف، بينى قلمى و باريك و بدون انحنا و داراى جمالى است كه بيننده را به شگفت مى آورد، (قامت او در كشيدگى و اعتدال) به سان نهال درخت ((بان)) است و گويا پيشانيش ‍ ستاره اى است درخشان، بر گونه راستش خال است تو گويى ريزه مشكى است بر نقره خام، و داراى موى سياه غير مجعدى است كه تا نرمه گوشش ‍ رسيده و ليكن آن را نپوشانيده است؛ چشمان آدميان، زيباتر و معتدل تر و مطمئن تر و باحياتر از او نديده است.(379)
اين، نمونه اى از سخنان كارشناسان نسب شناسى درباره ولادت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بود و در ميان ايشان سنى و زيدى در كنار اثنى عشرى قرار داشتند. بارى در ضرب المثل چنين آمده است: ((اهل مكه به طوائف خود آگاهترند.))

اعتراف علماى اهل سنت به ولادت امام مهدى (عليه السلام)

عده اى قابل توجهى از اهل سنت اعترافات دانشمندان خود را ثبت كرده اند و برخى در قالب بحث هاى مشخص، به استقرا اين اعتراف ها پرداخته اند. (11) اين اقرارها در طول اعصار متمادى به يكديگر متصل بوده اند، به صورتى كه معترف بعدى به راحتى هم عصر با معترف پيشين مى گشته است و اين سلسله اعترافات از عصر غيبت صغرى (260 - 329) آغاز شده و تا كنون ادامه يافته است.
ما به ذكر برخى از آنها بسنده مى كنيم (طالبان اطلاعات بيشتر مى توانند به استقرارهاى انجام شده در اين باب مراجعه كنند.)(380) اسامى برخى از معترفان بدين قرار است:
1. ابن اءثير جزرى عزالدين (م 630 هجرى)؛ وى در نقل حوادث سال 260 هجرى چنين مى نويسد:
در اين سال ابو محمد علوى عسكرى وفات يافت. او يكى از امامان دوازده گانه بر طبق مذهب شيعى است و پدر ((محمد))ى است كه شيعيان معتقدند، وى منتظر موعود است.(381)
2. ابن خلكان (م 681 هجرى)؛ او مى نويسد:
ابوالقاسم محمد بن حسن عسكرى بن على هادى بن محمد جواد پيش ‍ گفته، دوازدهمين امام از ائمه دوازده گانه شيعيان است كه لقب معروف وى ((حجت )) است... ولادت وى در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 هجرى واقع گشته است.
سپس از مورخ پر سفر ابن اءزرق فارقى (م 577 هجرى) نقل مى كند كه او در باب تاريخ ميافارقين آورده است:
درباره تاريخ تولد حجت مورد بحث گفته شده است كه وى در نهم ربيع الاول سال 258 تولد يافته و نيز گفته شده كه در 8 شعبان سال 256 به دنيا آمده است كه همين قول به نظرم صحيح تر است.(382)
اما صحيح همان است كه خود ابن خلكان ذكر كرده، يعنى ولادت حضرت در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 رخ داده است و عموم شيعيان هم بر اين قول اند و در اين باره، روايت صحيحى نقل كرده اند و نيز بزرگان پيشگام شيعه بدان شهادت داده اند.
مرحوم ثقة الاسلام كلنى كه معاصر با عصر غيبت صغرى بود، اين تاريخ را مسلم انگاشته و بر روايات مخالف آن مقدم كرده است و در باب مولد صاحب الامر (عليه السلام) آورده است:
امام (عليه السلام) در نيمه شعبان سال 255 ولادت يافته است.(383)
و نيز مرحوم شيخ صدوق (م 381 هجرى) از استاد خود محمد بن محمد بن عصام كلينى از محمد بن يعقوب كلينى از على بن محمد بن بندار چنين نقل مى كند:
صاحب الامر (عليه السلام) در نيمه شعبان سال 255 هجرى به دنيا آمده است.(384)
و جناب كلينى سخن خود را از آن روى به على بن محمد منسوب نساخته است كه او كاملا مشهور و مورد قبول و اعتماد همگان است.
3. ذهبى (م 748 هجرى)؛ وى در سه كتاب از كتب خويش به ولادت امام (عليه السلام) اعتراف كرده است و ما به همين مقدار بسنده كرده و به ساير آثار وى مراجعه نكرديم:
الف - در كتاب العبر مى نويسد:
در اين (يعنى سال 256 هجرى) محمد بن حسن بن على الهادى بن محمد الجوادبن على الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق علوى حسينى تولد يافت. وى همان ((ابوالقاسمى)) است كه رافضيان وى را ((خلف و حجت)) مى خوانند و لقبش ((مهدى))، ((منتظر)) و ((صاحب الزمان)) است و همو پايان بخش ائمه دوازده گانه است.(385)
ب - در تاريخ دول الاسلام در شرح حال امام حسن عسكرى (عليه السلام) آورده است:
((حسن بن على بن محمد بن على الرضا بن موسى بن جعفر الصادق، ابو محمد هاشمى حسينى)) يكى از امامان شيعه است كه شيعيان مدعى عصمت آنانند و از آن جهت حسن ((عسكرى)) به وى گفته شده كه در ((سامرا)) سكونت داشته است و ((سامرا)) را ((عسكر)) مى گفته اند و او پدر ((منتظر)) رافضيان است. وى در سامرا به تاريخ هشتم ربيع الاول سال 260 در سن 29 سالگى به جوار رحمت حق انتقال يافت و در كنار پدر خود به خاك سپرده شد و فرزندش ((محمد بن حسن)) - كه اماميه او را ((قائم و الخلف الحجة)) مى نامند - در سال 258 هجرى تولد يافته است و البته گفته شده: به سال 260 متولد گشته است.(386)
ج - در كتاب سير اءعلام النبلاء مى گويد:
منتظر شريف ابوالقاسم محمد بن حسن عسكرى بن على الهادى بن محمد الجوادين على الرضى بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقربن زين العابدين على بن الحسين الشهيدبن امام على بن ابى طالب علوى و حسينى بوده و پايان بخش سلسله آن دوازده سرور است.(387)
مقدار لازم از نظر ذهبى درباره ولادت امام مهدى (عليه السلام) عنوان شد و به پندار واهى او در باب شخص مهدى موعود مبنى بر اين كه ((موعود))، فردى به نام ((محمد عبدالله)) است، (و بدين ترتيب او نيز چون ديگران عمرى در انتظار سراب به سر برد)، كارى نداريم.
4. ابن وردى (م 749 هجرى)؛ وى در ذيل تتمه گزيده اى كه به تاريخ ابن الوردى شهرت دارد، چنين آورده است:
محمد بن حسن الخالص به سال 255 ولادت يافته است.(388)
5. احمد بن حجر هيتمى شافعى (م 974 هجرى)؛ هيتمى در پايان فصل سوم از باب يازدهم كتابش الصواعق المحرقة چنين مى نويسد:
ابو محمد ((حسن الخالص)) (كه ابن خلكان وى را ((عسكرى)) دانسته است) به سال 232 هجرى تولد يافت... و در سامرا وفات يافت و در جوار پدر و عموى خود به خاك سپرده شد و سن او در آن هنگام 29 سال بود و گفته مى شود كه او نيز مسموم گرديد. ايشان به جز پسرش ابوالقاسم محمد الحجة - كه به هنگام رحلت پدرش تنها پنج سال داشت - فرزند ديگرى از خود به جاى نگذارد، اما خداوند بدين پسر در همان سن و سال، حكمت آموخت و همو قائم منتظر ناميده مى شود. چون در مدينه از نظرها پنهان گشت و مشخص نگرديد كه به كجا عزيمت كرد.(389)
6. شبراوى شافعى (م 1171 هجرى)؛ وى به ولادت امام مهدى محمد بن حسن عسكرى (عليه السلام) در شب نيمه شعبان سال 255 هجرى، تصريح كرده است.(390)
7. مومن بن حسن شبلنجى (م 1308 هجرى)؛ او پس از ذكر نام امام مهدى (عليه السلام) و نسب شريف ايشان و كنيه و اءلقاب مباركشان در پايان گفتارى مفصل مى نويسد:
وى بر طبق نظر شيعه، آخرين فرد از دوازده امام است.
آنگاه عبارت پيش گفته (در شماره 4) را از تاريخ ابن الوردى نقل مى كند.(391)
8. خير الدين زركلى (م 1396 هجرى)؛ او در شرح حال امام مهدى منتظر مى نويسد:
ابوالقاسم محمد بن حسن العسكرى خالص بن على الهادى، آخرين حلقه از سلسله دوازده امام نزد شيعيان است... وى در شهر ((سامراء)) متولد گشت و هنگامى كه پدرش از دنيا رفت، پنج سال داشت... درباره تاريخ تولدش گفته شده كه در شب نيمه شعبان سال 255 هجرى به دنيا آمده است و تاريخ غيبت ايشان سال 265 ذكر شده است.(392)
بايد گفت: به اتفاق جميع علماى شيعه و ساير افراد آگاه به تاريخ غيبت، ابتداى تاريخ غيبت صغرى سال 260 هجرى است و شايد نوشته زركلى اشتباه چاپى باشد. زيرا وى تاريخ غيبت را با حروف ننوشته، بلكه با ارقام نگاشته است و احتمال اشتباه در چاپ اءرقام كاملا ممكن است. شايان توجه است كه اعترافات بسيار ديگرى وجود دارد كه در اين بحث مجالى براى پرداختن به آنها نيست.

اعتراف اهل سنت به اينكه مهدى (عليه السلام) فرزند امام عسكرى (عليه السلام) است

در زمينه بحث مهدويت با اعترافات ديگرى از اهل سنت مواجهيم مبنى بر اين كه امام مهدى كه ظهورش در آخرالزمان وعده داده شده است، كسى نيست مگر محمد بن حسن العسكرى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) امام دوازدهم از ائمه اهل البيت (عليهم السلام) آنان كه پيشوايان تمامى امت اسلامى اند و نه تنها رهبران شيعه، چنانكه با تاسف بسيار برخى ادعا كرده اند، گويا پيامبر مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) تنها شيعيان را مخاطب حديث ثقلين قرار داده و ايشان را به تمسك به ثقلين سفارش كرده است.
به هر حال، در اين قسمت اسامى برخى از منصفان حقيقت گو را ذكر مى كنيم:
1. محى الدين عربى (م 638 هجرى): وى در كتاب خود الفتوحات المكية در باب 366 از مبحث پنجم بر پايه نقل عبدالوهاب بن احمد شعرانى شافعى (م 973 هجرى) در كتاب خود اليواقيت و الجواهر از وى، بدين واقعيت تصرح كرده است و حمزاوى در مشارق الانوار و صبان در اسعاف الراغبين اين نقل قول را از اليواقيت و الجواهر شعرانى حكايت كرده اند؛ ولى با كمال تاسف، مدعيان حفاظت از ميراث دينى - فرهنگى دچار وسوسه هاى نفسانى شده و اين اعتراف ابن عربى را از كتاب الفتوحات المكية حذف كرده اند، چه آن كه عبارت منقول شعرانى در باب مورد اشاره وى - بر حسب تتبع خود مولف اين سطور - دى هيچ يك از چاپ هاى كتاب به چشم نمى خورد. شعرانى مى نويسد:
عبارت شيخ محى الدين در باب 366 از فتوحات چنين است: ((بدانيد كه ناگزير مهدى (عليه السلام) قيام خواهد كرد، اما قيام او واقع نخواهد گشت ، مگر زمانى كه زمين از ظلم و ستم لبريز گردد، سپس مهدى آن را از عدل و داد بيآكند و اگر يك روز از دنيا باقى مانده باشد، خداوند آن يك روز را چنان طولانى مى سازد تا آن خليفه خدا بيايد، همو كه از خاندان رسول الله و از فرزندان فاطمه است و جدش حسين بن على بن اءبى طالب و پدرش حسن العسكرى بن امام على النقى است.))(393)
2. كمال الدين محمد بن طلحه شافعى (م 652 هجرى)؛ او مى نويسد:
ابوالقاسم محمد بن حسن الخالص بن على المتوكل بن القانع بن على الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقربن على زين العابدين بن حسين الزكى بن على المرتضى اميرالمومنين بن ابى طالب؛ همو مهدى، حجت، خلف صالح و منتظر است كه رحمت و بركات خداوند بر او باد.
سپس ابياتى سروده است كه مطلع اش اين است:
همانا اين خلف و حجت را خداوند تاييد كرده است
اين راه روشن و حق است كه خداوند فضايل اخلاقى به وى داده است (394)
3. سبط بن جوزى حنبلى (م 654 هجرى)؛ وى مى گويد:
او محمد بن حسن بن على بن محمد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب است و كنيه اش ((ابو عبدالله)) و ((ابوالقاسم)) است و همو خلف حجت و صاحب الزمان و قائم و منتظر و تالى و آخرين فرد از حضرات ائمه است.(395)
4. محمد بن يوسف ابو عبدالله كنجى شافعى (به قتل رسيده در سال 658 هجرى)؛ كنجى در آخرين صفحه از كتاب خود درباره امام حسن عسكرى (عليه السلام) مى نويسد:
او در مدينه و در ماه ربيع الاخر سال 232 به دنيا آمد و در روز جمعه هشتم ربيع الاول سال 260 از دنيا رفت و او در اين روز 29 سال عمر داشت. او در خانه خود واقع در ((سامراء)) (در همان خانه اى كه پدرش در آن مدفون بود) به خاك سپرده شد و پسرش را جانشين خود معرفى كرد يعنى امام منتظر را كه صلوات خداوند بر او باد و ما كتاب را به پايان مى بريم و تنها او را ياد مى كنيم.
وى كتاب مستقلى درباره امام مهدى محمد بن حسن العسكرى (عليهم السلام) نگاشته و آن را البيان فى اخبار صاحب الزمان ناميده است كه در پايان كفاية الطالب به چاپ رسيده است و در آن كتاب مطالب بسيارى را مورد بحث قرار داده و در پايان به اثبات زنده بودن آن حضرت پرداخته كه پس از پايان يافتن زمان غيبتش، با ظهور و قيام خود، جهان را پس از آن كه از ظلم و ستم پر شده، از عدل و داد آكنده و لبريز سازد.(396)
5. نورالدين على بن محمد بن صباغ مالكى (م 855 هجرى)؛ وى عنوان فصل دوازدهم از كتاب خود الفصول المهمة را ((در ذكر ابوالقاسم حجت و خلف صالح، ابن ابو محمد حسن الخالص و امام دوازدهم)) قرار داده است و در اين فصل به قول كنجى شافعى استدلال كرده است كه كتاب خدا و سنت رسول او بر بقا و تداوم حيات مهدى از زمان غيبت تا كنون دلالت دارد و هيچ مانعى براى بقاى او وجود ندارد، همچنان كه در استمرار حيات عيسى بن مريم و خضر و الياس از ميان اوليا خدا و اءعور دجال و ابليس ‍ ملعون از دشمنان خدا، هيچ مانعى وجود نداشته است.
آنگاه ادله خود را از كتاب و سنت، بر اين مدعى اقامه مى كند و در ادامه به شكل مشروح تاريخ ولادت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)، دلائل امامت ايشان، بخشى از اخبار و احاديث غيبت آن حضرت، مدت استقرار و استمرار حكومت آن حضرت، كنيه و نسب ايشان و ساير امور مربوط به امام (عليه السلام) را بيان مى كند.(397)
6. فضل بن روزبهان (م بعد از 909 هجرى)؛ وى در كتاب خود ابطال الباطل سخنى فخيم و نغز در حق اهل البيت (عليهم السلام) بيان مى كند و آنگاه چنين مى نويسد:
و چه نيكو درباره ايشان سروده ام كه:
 
سلام بر مصطفاى مجتبى سلام بر سيد مرتضى
سلام بر بانوى ما فاطمه آن كه خداوند او را خير النساء قرار داد
سلامى از نفس هاى مشك بر حسن آن نابغه واصل به مقام رضا
سلام بر حسين آن زاهدترين شهيدى كه جسمش را كربلا نظاره مى كند
سلام بر سيد و سرور عابدين بر فرزند برگزيده حسين
سلام بر باقر هدايت يافته سلام بر صادق پيشوا
سلام بر كاظم امتحان شده داراى سجاياى پسنديده و اسوه تقوا
سلام بر هشتمين امين على بن موسى الرضا سرور برگزيدگان
سلام بر آن تقى تقوا پيشه محمد پاك خوى مورد اميد
سلام بر نقى خوش خوى نيكو كار على محترم، هادى مردمان
سلام بر سيد عسكرى امامى كه سپاه صدق و صفا را مجهز و آماده مى سازد
سلام بر قائم منتظر ابوالقاسم آن تُندَر و نور هدايت
كه چون خورشيدى در شب تار خواهد دميد نجات خواهد بخشيد او كه شمشيرش برگزيده است قدرتمند و توانايى كه زمين را از عدل لبريز خواهد كرد آن چنان كه از ستم خداپرستان پر خواهد شد.
سلام بر او و پدرانش و ياورانش تا زمانى كه آسمان برافراشته است.(398)
7. شمس الدين محمد بن طولون حنفى تاريخ نويس دمشق (م 953؛ هجرى) وى مى نويسد:
ولادت او رضى الله عنه در روز جمعه، نيمه شعبان سال 255 هجرى رخ داد و زمانى كه پدرش - كه پيش از اين درباره اش سخن گفتيم، از دنيا رفت، ((رضى الله عنهما)) سن او تنها پنج سال بود.(399)
8. احمد بن يوسف ابوالعباس قرمانى حنفى (م 1019 هجرى)؛ وى در فصل يازدهم كتاب خود چنين مى نويسد:
در ذكر ابوالقاسم محمد حجت و خلف صالح؛ از عمر او هنگام وفات پدرش بيش از پنج سال نمى گذشت و خداوند سبحان همچنان كه به ((يحيى عليه السلام)) در كودكى، حكمت آموخت، به وى در اين سن، حكمت را ارزانى داشت. او ميان قد و نيكو روى و نيكو موى بود و داراى بينى قلمى و باريك و پيشانى بلند و نورانى بود و همگى علما بر اين نكته وحدت نظر دارند كه اين مهدى، همان قيام كننده آخر الزمان است.(400) و اخبار بيانگر ظهور وى بسيار زياد است و احاديث فراوانى بر نور افشانى او و از ميان رفتن ظلمت روزگاران با تابش وى و محو گشتن تاريكى ها با ديدن جمال وى - چون دميدن پگاه از دل شب - و گسترش ‍ نور عدالتش در پهنه زمين با درخششى بيش از قرص كامل ماه در مدار خود، دلالت مى كند.(401)
9. سليمان بن ابراهيم معروف به قندوزى حنفى (م 1270 هجرى)؛ قندوزى را بايد از آن دسته علماى حنفى به شمار آورد كه به ولادت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) و قائم منتظر بودن وى كاملا تصريح كرده است. پيش از اين، سخنان و استدلال هاى وى در اين بحث مطرح شد و اكنون تنها به ذكر يك عبارت از او مى پردازيم؛ وى مى گويد:
حديث يقينى و خبر قطعى اين است كه ولادت قائم در شب نيمه شعبان سال 255 در شهر ((سامرا)) رخ داده است.(402)
ما به همين مقدار از نقل نظرات علما اهل سنت اكتفا مى كنيم و نكته درخور توجه اين كه: اسامى دانشمندانى كه به ولادت امام مهدى معتقد بوده اند يا افرادى كه بدين مطلب تصريح كرده اند كه مولود مورد نظر همان مهدى منتظر در آخرالزمان است، چندين برابر تعداد افرادى است كه در اينجا نام برديم و نيز پيش از اين، به استقرارها و تبتعات به عمل آمده در اين باب اشاره كرديم.

تعليقات فصل دوم

(1) ((گفتمان مهدويت)) در قسمت مربوط به مهدى موعود (عليه السلام) داراى دو محور اصلى است:
محور كلى (بحث كبروى)، محور جزئى (بحث صغروى).
محور اول متكفل پاسخ گويى بدين پرسش است كه طبق تعاليم اسلامى، آيا اساسا فرد مسلمان بايد به ظهور يك منجى موعود در آخرالزمان اعتقاد داشته باشد يا نه؟
پس اين محور عده دار اثبات اصل منجى باورى است.
محور دوم متكفل پاسخ گويى بدين پرسش است كه آن منجى موعود كيست؟ اسلام چه كسى را به عنوان مصداق مهدى موعود به جامعه اسلامى معرفى كرده است؟