حكومت جهانى براى همگان
در اينجا مطلبى را بيان مىكنيم كه بسيار جالب توجّه شيفتگان عصر شكوهمند ظهور
خواهد بود . و آن اين است كه برداشت افراد از جهانى بودن حكومت حضرت بقيّة اللَّه
ارواحنا فداه اين است كه در سراسر جهان حكومتى غير از حكومت آن بزرگوار نخواهد بود
و حكومت آن حضرت در سراسر گيتى به عنوان حكومت واحد جهانى خواهد بود . ولى بايد
بگوييم نه تنها هيچ گونه قدرتى در برابر حكومت جهانى حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه
وجود ندارد و فقط حكومت واحد امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه بر سراسر جهان حكومت
مىكند بلكه علاوه بر آن ، آنچه را كه حكومت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه
براى جهانيان به ارمغان مىآورد ، از بُعد مادّى و معنوى و پيشرفتهاى شگفتآور علم
و تمدّن و دانش و بينش ، سراسر جهان را فرا مىگيرد ، و از بزرگترين شهرهاى جهان
تا دورافتادهترين نقاط گيتى از اين نعمت بهرهمند مىگردند ، علم و عدالت و...
سراسر جهان را فرا مىگيرد و كمبود و محروميّت در هر نقطه از زمين ريشهكن مىگردد
.
در آن زمان شكوهمند از وابستگان و آقازادگان خبرى نيست و رفاه و آرامش از آنِ
همگان است و ثروت ميان همه مردمان جهان به گونه مساوى تقسيم مىگردد .
مسأله فراگيرى و همگانى شدن ، و بهرهمند شدن عموم افراد جامعه از امكاناتِ موجود
و فراگير شدن خوبىها در ميان تمام مردم جهان ، از ويژگىهاى عصر ظهور است و براى
بيشتر روشن شدن اين مسأله بسيار مهمّ ، يعنى عموميّت و فراگير شدن امكانات در ميان
تمام اقشار و بهرهمند گشتن همه مردم از آنها به توضيح آن مىپردازيم :
همان گونه كه مىدانيد در دوران تيره غيبت در تمام كشورهاى جهان ، همه مردم از
مال و ثروت ، فرهنگ و دانش ، قدرتها و امكانات ظاهرى برخوردار نيستند ، بلكه در
ميان هر كشور و در بين هر دسته از مردم جهان ، گروهى اندك از مال و ثروت و قدرت
برخوردار بوده و هستند و بيشتر مردم از كمبود و يا نبود آن رنج مىبرند .
تبعيضات نژادى و فاصلههاى طبقاتى در سراسر جهان وجود دارد . امكانات و
بهرهورىها از آنِ گروهى خاصّ و رنجها و كمبودها از آنِ بيشتر مردم است ، ولى
دنيا در عصر شكوهمند ظهور اينگونه نخواهد بود .
در آن زمان، تبعيضات نژادى برداشته مىشود و فاصلههاى طبقاتى شكسته مىشود ، علم
و دانش فراگير مىشود ، ثروتهاى طبيعى ميان تمامى افراد جامعه به گونه مساوى تقسيم
مىگردد . عدالت و تقوا همه اقشار جهان را فرا مىگيرد و همه مردمان جهان داراى
عدالت و پرهيزكارى مىشوند .
از آنچه تاكنون گفتيم چنين نتيجه مىگيريم : در حكومت جهانى امام عصر عجّل اللَّه
تعالى له الفرج دانشها و بينشها، خوبىها و نيكويىها از آنِ همه مردم جهان است و
مورد بهرهبردارى و استفاده همه جهانيان خواهد بود . جهان در آن روزگار همچون عصر
تيره غيبت نيست كه گروهى از مردم از پيشرفتهترين وسايل صنعتى بهرهمند باشند و
افراد ديگر از ضرورىترين وسايل مقدّماتى زندگى محروم باشند .
بنابراين علم و دانش بسيار پيشرفته عصر ظهور ، هر وسيله تازه و جديدى را براى
مردم به ارمغان بياورد ، جايگزين وسيلههاى قبل از ظهور مىگردد و در تمام نقاط
جهان مورد استفاده همه جهانيان قرار مىگيرد و وسيلههاى قبلى در تمام نقاط جهان از
كار افتاده و همه مردم از صنعتهاى پيشرفته عصر ظهور استفاده خواهند نمود .
و بر فرضى كه نمونهاى از صنايع بتوانند در آن زمان ويژگى خود را حفظ كنند ،
بديهى است در عصر درخشان ظهور از آنها نيز بهرهبردارى مىشود ؛ زيرا آن زمان ،
عصر همه خوبىها براى همه ملّتهاى جهان است .
بنابراين ما صنعت جديد را به طور كلّى محكوم نمىدانيم ، ولى آن را مناسب با عصر
تيره غيبت مىدانيم ، نه روزگار پيشرفته عصر ظهور .
آنچه تاكنون گفتيم ديدگاه كسانى است كه بر اثر آگاهى از گفتار خاندان وحى عليهم
السلام عصر ظهو را ، عصر تكامل عقل و عصر روشن شدن رازها مىدانند
ممكن است در برابر آنها افرادى باشند كه در لاكى كه براى خود ساختهاند فرو رفته
و اختراعات جهان را كامل بدانند . اين گونه افراد - نه اكنون بلكه در زمانهاى
گذشته نيز وجود داشتهاند - افرادى بودهاند كه در بيش از يك قرن و نيم پيش گمان
مىكردهاند بشر به تمام آنچه ممكن است اختراع شود دست يافته و به پايان راه رسيده
است و افراد ديگرى افكارى شبيه اينان داشتهاند . در اينجا شما را با نمونهاى از
اين افكار آشنا مىكنيم :
در سال 1865 مدير دفتر ثبت پروانههاى اختراعات آمريكا استعفا مىدهد و اعلام
مىكند : »چرا بايد ماند ، ديگر چيزى براى اختراع كردن وجود ندارد« .
كارشناسانى كه ناپلئون سوّم به آنها مأموريّت داده بود ، به همين اندازه فاقد
روشنبينى ، »به طور علمى« ثابت مىكنند كه دينامى كه زنوب گرام در شُرف ابداع كردن
است ، هرگز كار نخواهد كرد .
ستارهشناس آمريكايى نيوكومب بر مبناى رياضى ثابت مىكند كه پرواز آنچه از »هوا
سنگينتر است« غير ممكن است . هنگام نخستين پرواز برادران رايت ، او كه حاضر نيست
خطاى خود را بپذيرد ، پافشارى مىكند : »هواپيما هيچ گونه كاربرد جالب توجّهى
نخواهد داشت« .
در اين هنگام انستيتوى بسيار باصلاحيّت اسميسونيان ، پرفسور لانگلى را از كار
بركنار مىكند ؛ زيرا او جرئت كرده بود پيشنهاد كند ماشينهاى پرواز كنندهاى كه با
موتورهاى انفجارى كار مىكنند ، مورد مطالعه قرار گيرند .
در سال 1887 مارسلين برتولو، عالم بزرگ شيمى رفتار كليّه ناباوران متّكى به
اطمينان خاطر را چنين خلاصه مىكند : »از اين پس جهان بدون راز است« .(19)
آنان كه عصر ظهور را داراى پيشرفت فوقالعاده و بيشتر از حال نمىدانند مانند اين
گونه افراد فكر مىكنند .
آنچه آورديم نمونهاى از بافتههاى كسانى است ك مىپنداشتند جهان از نظر علم و
صنعت به مرحله نهايى رسيده و به آخرين قلّه پيشرفت و تكامل رسيده است .
آرى ؛ اين توهّمات در قرنهاى گذشته وجود داشته و الآن نيز گروهى به آن گرفتارند
، و ممكن است عدّهاى به اين پندار باطل ، گرايش داشته باشند .
ظهور يا نقطه آغاز
بديهى است اگر ما بگوييم ابتداى ظهور نقطه آغاز تكامل است براى اين گونه افراد
باور كردن آن سخت است . چرا آنان نمىتوانند بپذيرند كه آغاز ظهور گام نخستين
پيشرفت است ؟
ما براى روشن شدن پاسخ اين سؤال به تشريح مطلب مىپردازيم و برخى از علل پيدايش
اين گونه پندارهاى غير صحيح را بيان مىكنيم تا خوانندگان محترم بدانند كه چرا برخى
از افراد نمىدانند نقطه آغاز تكامل و گام نخستين پيشرفت با ظهور حضرت بقيّة اللَّه
الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه شروع مىشود ؟!
چرا آنان جهان كنونى را آن قدر پيشرفته مىدانند كه حاضر نيستند دنيايى برتر از
آن را در ذهن خود ترسيم نموده و بپذيرند ؟
ما در اينجا به بيان دو نكته كوتاه مىپردازيم و آنگاه به تفصيل سخن مىگوييم :
1 - اين افراد ، جهان كنونى را با جهانِ گذشته مقايسه مىكنند ، به اين جهت اين
عصر را بسيار پيشرفته مىدانند .
2 - اين گونه افراد از آينده جهان هيچ گونه اطّلاع و آگاهى ندارند و بر اين اساس
مىپندارند : »ديگر چيزى براى اختراع كردن وجود ندارد« ! و يا »از اين پس جهان بدون
راز است« !
دين يعنى حيات و تمدّنِ پيشرفته و صحيح
از آنجا كه بسيارى از مردم جهان با برنامههاى حياتى ، زندگىساز و همهجانبه
دين آگاهى ندارند و نمىدانند مكتب وحى ، تمامى ابعاد جامعه را در نظر گرفته و از
همه نيازهاى مردم آگاه است ، از اين جهت دين را به معناى يك دسته از دستوراتى كه
كارى به تمدّن و صنعت ندارد ، مىدانند .
برخى از اين گونه افراد پيرو مكتبهاى ساختگى و استعمارى مىباشند و يا تابع
اديان تحريفشده هستند . به اين جهت »دين« را جز آنچه خود مىپندارند ، نمىدانند
.
گروه ديگر كه پيرو مكتب وحى مىباشند ، اگر چنين اعتقادى داشته باشند بر اثر
نداشتن آگاهى كامل از برنامههاى دين است ؛ زيرا ديندارى به معناى دور بودن از صنعت
و تمدّنِ صحيح نيست بلكه تمدّن و صنعت بايد در سايه دين و در پوشش دين باشد . پس
دين و ديندارى به معناى نفى تمدّن و صنعت نمىباشد ، بلكه آنها بايد در راستاى دين
و در مسير ديندارى باشند .
نه تنها در آينده بلكه تاريخ در زمانهاى گذشته نيز دورانهاى پرشكوهى را به ياد
دارد كه تمدّن بزرگ دينى ، مردم را در پوشش خود قرار داده بود و در آن زمان آنچنان
مردم از علم و صنعتِ پيشرفته برخوردار بودهاند كه هنوز تمدّن عصر ما از آوردنِ
همانند آن عاجز است .
نه تنها در ميان صفحات تاريخ، بلكه در برخى مكانها آثار اينگونه تمدّنهاى
پيشرفته وجود دارد كه هنوز بشر در درك آنهمه عظمت ، ضعيف و ناتوان است .
نمونهاى از آن را براى شما بيان مىكنيم تا به خوبى آشكار شود كه دين هيچ گاه با
پيشرفت و تمدّن ، مخالف نبوده و نيست ، بلكه حكومت مذهبى بايد خود آورنده تمدّن
صحيح باشد .
آيا چه چيزهايى درباره حكومت دينى حضرت سليمان مىدانيد ؟ آيا از معبدى كه حضرت
سليمان ساخته بود و هنوز آثار آن موجود و ناشناخته باقى مانده است ، آگاهى داريد
؟!
اكنون براى اطّلاع بيشتر ، اين جريان را بخوانيد :
حدود دو قرن پيش بود كه »بنيامين فرانكلين« برقگير را اختراع كرد و اين حقيقت
مسلّمى است كه نمىتوان آن را انكار كرد ، با اين حال اين امر نيز محرز و مسلّم است
كه قريب 3000 سال پيش معبد سليمان مجهّز به 24 برقگير بود . معبد مزبور هرگز دچار
برقزدگى نشد و »فرانسوا آراگو« در قرن 18 در اين باره چنين توضيح داده است :
»سقف معبد به سبك ايتاليائى ساخته شده و با چوب سدر توفالكوبى شده و با ورقه
ضخيم مطلاّئى روى آن را پوشانيده و از اين سر تا آن سر بام را ميلههاى آهنى يا
پولادين نوكتيز و طلائى كار گذاشته بودند .
مردم مىگفتند اين تجهيزات بر روى بام «24 ميله نوكتيز« صرفاً به اين علّت بود
كه پرندگان بر روى آن ننشينند .
نماى ساختمان با الوارِ مزيّن به طلا تزيين شده بود . در جلوى معبد نيز حوضى بود
كه با لولهكشى از آب زلال لبريز مىشد . ما در اين محلّ به آثار و شواهدى
برخوردهايم كه نشان مىدهد اين برقگيرها ، از خاصيّت هدايتكننده بسيار نيرومندى
برخوردار بودهاند و جالب اين كه ما هنوز نتوانستهايم از يك چنين امكانات و
تجهيزاتى بهرهمند شويم .
بديهى است كه معبد بيت المقدس كه از هزاران سال پيش دستنخورده باقى مانده ،
مىتواند به عنوان نمونه كامل برقگير قرون گذشته مورد استناد قرار گيرد .
حال اين سؤال پيش مىآيد كه حضرت سليمان و آرشيتكت او از راز برقگير آگاه شده و
به خواصّ آن پى برده بودند ، پس چرا اين راز را به ديگران نسپردند و از آن با كسى
سخنى به ميان نياوردند ؟ اكنون ما از دانشپژوهانى كه مىخواهند در وراى علم و دانش
گام بردارند و مجهولات بسيارى را به معلومات تبديل نمايند ، سؤال مىكنيم كه اين
مسأله را بگشايند و پاسخ صحيح آن را معلوم سازند .(20)
همانگونه كه توجّه كرديد آنها خود اعتراف كردهاند كه : ما هنوز نتوانستهايم
از يك چنين امكانات و تجهيزاتى بهرهمند شويم .
اين يك نمونه كوچك از پيشرفت علم و صنعت در زمان حضرت سليمان مىباشد و دليل بر
اين است كه دين و حكومت الهى به معناى نفى صنعت و تكنولوژى نيست ، بلكه خود
پديدآورنده آنست .
نمونههاى ديگرى از قدرتهاى عظيمى كه هنوز تمدّن بشرى از داشتن آنها عاجز است ،
وجود داشته كه در حكومت حضرت سليمان از آنها استفاده مىشده و در آيات قرآن كريم و
روايات اهل بيتعليهم السلام به آنها تصريح شده است.
اكنون دنيا با همه ادّعايى كه درباره پيشرفت در زمينه قدرت علم و اراده و توانايى
دارد ، هنوز نمىتواند يك خودكار را بدون استفاده از وسايل فيزيكى از نقطهاى به
نقطه ديگر جهان منتقل كند . ولى شاگرد حضرت سليمان در يك چشم به هم زدن قدرت انتقال
تخت باعظمت بلقيس را داشت و آن را عملى ساخت .
اين دليل واضحى است كه انسان براى دستيافتن به قدرتهاى بزرگ نياز به داشتن
قدرتهاى فرامادّه دارد و تا به آن قدرت دست نيابد در اسارت مادّه يعنى زمان و مكان
خواهد بود و دستيابى به قدرتهاى عظيمِ فرامادّه و رسيدن به برترىها جز با پيمودن
راه دين ممكن نيست .
بنابراين دين نه تنها مانع پيشرفت علم و دانش نيست بلكه خود پديد آورنده
پيشرفتهترين تكنولوژى صحيح و صنايع سالم خواهد بود .
جهان در حكومت الاهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه شاهد چنين
پيشرفتهاى مهمّ خواهد بود . در آن زمان نه تنها انسانها در اوج مسايل معنوى
خواهند بود بلكه داراى عظيمترين صنعتهاى پيشرفته و تكنولوژى صحيح خواهند بود .
ما بايد با تمامى وجود از خداوند متعال فرارسيدن هرچه زودتر آن روزگار پرشكوه را
بخواهيم و خود را براى بودن در آن عصر بسيار باعظمت آماده سازيم .
ما بايد بدانيم آفرينش انسان به خاطر قتلها و كشتارها ، ظلمها ، جنايتها و
تشكيل حكومتهاى جبّار خودكامه نبوده است ؛ بلكه براى تشكيل و استقرار حكومت الاهى
كه انسانها را زير پوشش دستورات حياتبخش خود قرار دهد بوده است ؛ ولى تاكنون
ستمكاران مانع آن بودهاند .
از خداوند مىخواهيم با برطرف نمودن همه موانع ظهور ، حكومت حضرت بقيّة اللَّه
الأعظم ارواحنا فداه را برساند و ما را از خدمتگزاران حضرتش قرار دهد .
به دست آوردن تكنولوژى صحيح و پيشرفته فقط در سايه دين ممكن است
اكنون به تشريح يك نكته بسيار مهمّ و حياتى مىپردازيم كه يقيناً خوانندگان
محترم با توجّه به اين نكته ، ديدگاه ديگرى درباره برنامههاى پيشرفته دين خواهند
داشت و از افقى برتر و والاتر به مسايل حياتى دين خواهند نگريست .
براى بيان اين نكته ، مقدّمه كوتاهى را بيان مىكنيم و آن اين است كه توجّه داريم
انسان يك موجود مادّى محض نيست ، به دليل اين كه انسان داراى روح نيز مىباشد . ولى
آيا انسان فقط مركّب از جسم و روح است ؟ يا از روح و نفس و جسم ؟ و يا از روح و عقل
و نفس و جسم تركيب شده و يا ...؟
اين سؤال بسيار مهمّى است كه وجود انسان از چه چيزهايى تشكيل شده است . از
زمانهاى گذشته پيروان اديان درباره آن بحث نموده و طبق فهم خود آنچه را كه درك
نمودهاند ، بيان كردهاند . هر يك از اين نظريّهها طرفدارانى دارند و هر كدام از
كسانى كه در اين باره به بحث پرداختهاند ، براى اثبات عقيده خويش به مطالبى
استدلال نمودهاند .
ما اكنون نيازى نداريم كه ثابت كنيم انسان جداى از روح و جسم ، مستقلاًّ داراى
عقل و نفس است يا آن دو تابع روح و جسم مىباشند يا از آن دو ايجاد شدهاند ؟ زيرا
بنا بر هر كدام از اين عقيدهها ، روح داراى وجود مستقلّ است نه تابع جسم انسان .
وقتى كه بر اثر پيروى از مكتب خاندان وحى عليهم السلام آموختيم كه روح داراى وجود
مستقلّ است و برخلاف برخى از مكاتب مادّى - كه مىپندارند روح تابع جسم است - روح
را داراى استقلال و منشأ آثار دانستيم ، بايد در پيرامون آنها و درباره قدرتهاى
روح به فكر و انديشه بپردازيم .
نقص اختراعات كنونى
در نتيجه بحث و بررسى درباره آثار و نيروهاى روح به اين نكته مهمّ پى مىبريم
كه آنچه را دنياى كنونى به عنوان صنعت و تكنولوژى به مردم عرضه كرده است ،
اختراعاتى بوده است كه روح انسان را در اسارت جسم و محتاجِ آن قرار داده است و هيچ
گونه نشانى از قدرتهاى روحى كه در آنها جسم انسان تابع روح باشد وجود ندارد .
اين يك كمبود و نقص بزرگ براى تكنولوژى موجود است كه متأسّفانه دانشمندانِ عصر
غيبت درباره آن به برنامه درستى دست نيافتهاند .
توجّه داشته باشيد : ما كه مىگوييم تكنولوژى عصر غيبت داراى نقص و كمبود است به
اين دليل است كه وسايل تندرو اين زمان را با گارى و كالسكه مقايسه نكردهايم ، ما
مىگوييم قدرتهاى فراوانى را كه خداوند در نهاد انسانِ والا قرار داده است و خود
را به خاطر آفرينش او »احسن الخالقين« مىداند و مىگويد : »تَبارَكَ اللَّهُ
أَحْسَنُ الْخالِقين«(21) ، با توجّه به عظمت چنين موجودى آنچه را كه انسان از يك
بُعد وجود خويش استفاده كرده و بُعد ديگر را به دست فراموشى سپرده ، اندك و داراى
كمبود است .
ما مىگوئيم انسان به دليل آنكه داراى روح است ، نبايد هميشه روح را تابع جسم
قرار دهد بلكه انسان بايد بياموزد كه مىتواند با توجّه به بُعد ديگرِ خويش ، جسم
را تابع روح قرار دهد و به اين وسيله خود را از قيد مادّه و از مرز زمان رها كند ؛
ولى تمامى صنايع و اختراعات در عصر غيبت گرفتار و پاىبست تقيّدات مادّى است .
به اين جهت مىگوييم تكنولوژى در عصر غيبت تكبُعدى است و از تكاملى كه بايد
داراى آن باشد ، برخوردار نيست .
ما مىگوييم در عصر درخشان ظهور كه از نظر تمام ابعاد وجود ، به قدرت و تكامل
مىرسد ، به قدرتهاى بسيار عظيم فرامادّه دست مىيابد و بر اثر آن نه تنها در
تكنولوژى و صنعت مادّى داراى پيشرفت گسترده مىشود ، بلكه از قدرتهاى برتر نيز
بهرهمند مىگردد .
اكنون براى آنكه گفتار خود را با سخنان حياتبخش خاندان وحى عليهم السلام محكم
كنيم ، روايتى را نقل مىكنيم كه برخى به آن روايت براى صنعتهاى پيشرفته عصر ظهور
، استدلال نمودهاند . اكنون به اصل روايت توجّه كنيد :
ابن مسكان مىگويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه آن حضرت مىفرمود :
إنّ المؤمن في زمان القائم وهو بالمشرق ليرى أخاه الّذي في المغرب ، وكذا الّذي في
المغرب يرى أخاه الّذي في المشرق .(22)
قطعاً شخص مؤمن در زمان قائم در حالى كه در مشرق است حتماً برادر خودش را كه در
مغرب است مىبيند . و همين طور آن كس كه در مغرب است برادر خودش را كه در مشرق
مىباشد مىبيند .
تحليل قدرتيابى در عصر ظهور
نكته بسيار جالبى كه از اين روايت استفاده مىشود اين است كه در عصر ظهور
تحوّلى شگفتانگيز و فوقالعاده براى بشريّت به وجود مىآيد كه بر اثر آن انسان
مىتواند دوستان خود را در دورترين نقطههاى گيتى ببيند و با وجود صدها كيلومتر
فاصله به خوبى آنان را مشاهده نمايد و از حال آنان آگاه شده و اطّلاع پيدا كند .
اين قدرتيابى كه براى انسان در عصر پيشرفته ظهور واقع مىشود به چند صورت ممكن
است مورد بررسى و تحليل قرار گيرد :
1 - آنچنان قدرت فكر و انديشه انسان كامل شود و نيروى اراده او قوى گردد كه با
اراده و تمركز فكر بتواند در هر نقطهاى از عالم ببيند ؛ به اين گونه كه در ميدان
ديد ظاهرى گسترش ايجاد شود ، يا اين كه مقصود از رؤيت را به عنوان رؤيت باطنى و
ديدن با چشم دل معنى كنيم .
اين تحليل ، با توجّه به مطالبى كه درباره تحوّل فكر و انديشه و تقويت اراده در
عصر ظهور گفتهايم ، يك امر طبيعى است .
2 - در عصر پرشكوه ظهور آنچنان صنعت و تكنولوژى پيشرفت مىكند كه انسانها
مىتوانند با استفاده از وسايل پيشرفته ، يكديگر را در شرق و غرب عالم ببينند .
نكتهاى كه بايد به آن توجّه داشته باشيم اين است كه اكنون ذهن ما با كامپيوتر ،
اينترنت و تلويزيون آشنا است ، و مىدانيم عدّهاى مىتوانند تصوير ديگران را در
اينترنت و... ببينند به دليل وجود اين گونه وسائل تصويرى ، ممكن است اختراعات
پيشرفته آينده را نيز يك نوع وسيله تصويرى بدانيم، در حالى كه ممكن است وسايلى كه
در آينده در اختيار انسانها قرار مىگيرد نه تنها تصوير آنها ، بلكه به گونهاى
نشاندهنده تجسّم آنان باشد . به تعبير ديگر نشاندهنده وجود دوبُعدى آنها نيست ،
بلكه وجود سهبُعدى آنها را نشان مىدهد .
3 - تحليل ديگرى نيز به نظر مىآيد و آن اين است كه بر اثر پيشرفت بىسابقه و
شگفتانگيزى كه در بُعد مادّى و معنوى براى انسانها پيش مىآيد ، انسانها از هر
دو طريقى كه بيان كرديم مىتوانند استفاده كنند .
4 - علاوه بر آنچه گفتيم ممكن است تحليل ديگرى ارائه شود و آن اين كه بر اثر
افزايش قدرتهاى باطنى ، انسانها بتوانند وجود مثالى خويش را در نزد برادران خود -
در هر نقطه عالم كه باشند - حاضر ساخته و با تجسّم بخشيدن به وجود مثالى يا بدون
تجسّم آن ، برادران خود را ببيند .
نكتهاى كه در توضيح اين روايت اضافه كنيم اين است كه : ما چه همه يا چند تا يا
يك تحليل از تحليلهاى گذشته را بپذيريم و چه تحليل ديگرى در توضيح روايت داشته
باشيم ، به اين مطلب بايد توجّه كنيم كه از ظاهر اين روايت چنين استفاه مىشود كه
اين قدرت يعنى ديدن افراد در هر نقطه جهان ، حالتى است كه براى عموم مردم به وجود
خواهد آمد . يعنى از روايت ، حالت همگانى و عموميّت استفاه مىشود .
بنابراين با هر تحليلى كه روايت را توضيح دهيم بايد بدانيم كه قدرت رؤيت از راه
دور در عصر پيشرفته ظهور ويژه گروه خاصّى نيست بلكه عموم مردم داراى چنين قدرتى
خواهند بود .
5 - رؤيت و ديدن يكديگر به گونه ديگر نيز ممكن است و آن ، حضور طرف مقابل در نزد
انسان باشد ؛ برعكس برخى از صورى كه ذكر كرديم . شبيه آنچه در روايات وارد شده است
كه هر كس به حضرت خضر عليه السلام سلام كند او در نزد وى حاضر مىشود . اكنون به
روايت توجّه كنيد :
در روايتى حضرت امام رضا عليه السلام درباره حضرت خضر مىفرمايند :
إنّه ليحضر حيث ما ذكر ، فمن ذكره منكم فليسلّم عليه .(23)
او هر زمان كه ياد شود حاضر مىشود ، پس هر كس از شماها او را ياد كرد بايد بر او
سلام كند .
در هر صورت ، لازمه برخى از صورى كه ذكر كرديم ، بودن انسان در دو مكان يا بيشتر
از آن است .
6 - يكى از تحولاّت چشمگير عصر درخشان ظهور را تحوّلى بدانيم كه در ديدِ انسان رخ
مىدهد و با اراده توانايى و قدرتِ براى ديدن از راه دور براى او فراهم مىگردد
.(24)
تحوّلى كه در ديدِ انسان ايجاد مىشود به گونهاى است كه افزايشى شگفتانگيز در
آن به وجود مىآيد .
درباره شگفتانگيز بودن قدرت ديدِ انسان در روزگار رهايى به اين روايت توجّه كنيد
: امام صادق عليه السلام فرمودند :
إنّ قائمنا إذا قام مدّ اللَّه لشيعتنا في أسماعهم وأبصارهم حتّى )لا(يكون بينهم
وبين القائم بريد ، يكلّمهم فيسمعون وينظرون إليه ، وهو في مكانه .(25)
به راستى آن گاه كه قائم ما قيام نمايد خداوند در گوشها و چشمان شيعيان ما كشش
ايجاد مىكند )بر قدرت آنها مىافزايد( تا آنجا كه ميان آنها و حضرت نيازى به
پُست )واسطه( نيست . او با آنان سخن مىگويد و آنها مىشنوند و به او نگاه مىكنند
در حالى كه او در مكان خود مىباشد .
اين روايت صريح است كه در عصر ظهور ، خداوند در قدرت ديدن و شنيدن انسانها
افزايشى ايجاد مىكند كه همه مىتوانند حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه را در هر
كجاى عالم كه باشند ببينند و صداى آن حضرت را بشنوند .
دقّت در روايت
قابل ذكر است كه اين گونه روايات را برخى از نويسندگان به »تلويزيون« و...
تطبيق نمودهاند كه با توجّه به تعبيراتى كه در روايت شده است به هيچ وجه نمىتوان
گفت مقصود امام صادق عليه السلام از اين روايت تلويزيون مىباشد ؛ زيرا :
1 - امام صادق عليه السلام مىفرمايند : مؤمن برادر خودش را مىبيند ؛ اگر مقصود
آن حضرت ، تلويزيون مىبود ، بايد همه مردم جهان در تلويزيون ظاهر شوند تا
برادرانشان آنان را در قسمت ديگر كره زمين ببينند . زيرا »الف و لام« در »المؤمن«
براى جنس است و اطلاق دارد ؛ يعنى همه مؤمنين را شامل مىشود . و تلويزيون آن گونه
قابل بهرهبردارى نيست كه هر كس بتواند برادر خودش را در آن ببيند ، بلكه تنها
كسانى را در تلويزيون مشاهده مىكند كه در صحنه يا فيلم حاضر شدهاند .
تاكنون چند نفر از هفت ميليارد جمعيّت جهان(26) ، برادر خود را در تلويزيون
ديدهاند ؟
نكتههاى قابل توجّه ديگرى در روايت وجود دارد كه دلالت بر تأكيد مطلب مىنمايد ؛
يعنى از آنها استفاده مىشود اطلاق ديدن مؤمن برادر خود را در قسمت ديگر كره زمين
، حتمى و قطعى است ؛ زيرا اين روايت : 1 - با جمله اسميّه شروع شده است . 2 - در
ابتداى آن كلمه »إنّ« وجود دارد . 3 - »ليرى أخاه« با لام آورده شده كه همه اينها
دليل بر تأكيد اصل مطلب كه اطلاق كلام است مىنمايد .
با توجّه به اين نكات در آن عصر درخشان و شكوهمند ، هر فرد مؤمن برادر خود را از
راههاى بسيار دور مىبيند همان گونه كه او نيز برادر خود را مىبيند و اين مطلبى
است كه امام صادق عليه السلام در اين روايت آن را با چند تأكيد بيان فرمودهاند .
2 - روايت ظاهر در اين است كه برادر خصوصيّتى در مشاهده ندارد و امام عليه السلام
آن را به عنوان مثال بيان نمودهاند و گرنه در آن زمان مؤمن نه تنها برادر خود بلكه
خواهر ، مادر ، دختر ، همسر و ساير بستگانش را مىتواند از يك قسمت كره زمين در
قسمت ديگر آن ببيند . آيا همه خواهران و... بايد در تلويزيون برنامه داشته باشند تا
مؤمن بتواند آنها را ببيند ؟!
3 - ظاهر روايت اين است كه مقصود از ديدن در اين روايت طرفينى است يعنى همان طور
كه فردى كه در مشرق است برادر خود را در مغرب مىبيند ، كسى هم كه در مغرب است
برادر خود را در مشرق مىبيند ؛ هر دو يكديگر را مىبينند ، ولى در تلويزيون كسى كه
به آن نگاه مىكند افرادى را در تلويزيون مىبيند ولى آنان كه در صحنه تلويزيون
هستند نمىتوانند كسانى را كه به صحنه نگاه مىكنند ، ببينند .
جالب توجّه است كه امام صادق عليه السلام افزايش نيروى ديد و شنوايى مردم را به
زمان قيام حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه مقيّد نمودهاند و فرمودهاند : »هر گاه
قائم ما قيام نمايد ...« كه از آن استفاده مىشود قبل از قيام آن حضرت ديدن و شنيدن
مردم آن گونه نيست .
بنابراين نمىتوان گفت كه مقصود آن حضرت تلويزيون مىباشد - همان گونه كه
متأسّفانه چند نفر از نويسندگان گفتار امام صادق عليه السلام در اين روايت را به
تلويزيون تطبيق نمودهاند - زيرا ظاهر روايت اين است كه آن حضرت در مقام بيان
ويژگىهاى عصر ظهور مىباشند .
4 - اگر مقصود آن بزرگوار از اين كلام تلويزيون باشد ، اين امتيازى براى زمان
قيام امام عصر ارواحنا فداه نخواهد بود ؛ زيرا تلويزيون قبل از قيام آن ، اختراع
شده و در عصر تيره غيبت بسيارى از مردم را به تاريكى بيشتر كشانده است .
5 - اگر چه با نگاه به تلويزيون ، انسان افراد را از راههاى دور در سراسر جهان
مىبيند ولى قدرت ديدن و شنيدن با وسايل صنعتى به معناى امتداد و افزايش قدرت ديدن
و شنيدن نيست .
6 - در اين روايت ، خصوصيّت ذكر شده به شيعيان اختصاص داده شده ؛ زيرا امام صادق
عليه السلام مىفرمايد : »مدّ اللَّه لشيعتنا« و استفاده از تلويزيون اختصاص به
شيعيان ندارد .
7 - نگاه كردن به تلويزيون نه تنها باعث افزايش قدرت ديدن نمىشود بلكه همان گونه
كه دانشمندان گفتهاند نگاه كردن به تلويزيون براى چشم زيانآور است نه آن كه قدرت
چشم را افزايش مىدهد .
8 - اگر مقصود از روايت ، وسيلههاى ظاهرى باشد ، چه دليلى داريم كه آن وسيله
تلويزيون است ، شايد وسيلهاى بسيار پيشرفتهاى غير از تلويزيون باشد . پس اگر حتّى
احتمال داده شود كه مقصود آن حضرت چيزى غير از تلويزيون مىباشد ، به چه دليل كلام
امام عليه السلام را بر تلويزيون حمل كنيم ؟!
9 - نكته بسيار جالبى كه در بعضى از روايات وجود دارد ، تصريح به اين مطلب است كه
تحوّلى كه در شنيدن و ديدن رخ مىدهد ، بعد از ظهور و قيام آن حضرت واقع مىشود .
بنابراين هر گونه وسيلهاى از قبيل تلويزيون ، كامپيوتر ، اينترنت و يا هر
وسيلهاى كه قبل از ظهور آن حضرت وجود داشته باشد نفى شده و اين روايت شامل آنها
نمىشود .
امام صادق عليه السلام اين تحوّل عظيم را كه در وجود انسان واقع مىشود مقيّد به
پس از قيام و ظهور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه نموده و
فرمودهاند : »إنّ قائمنا إذا قام...« كه صريح در اين باره است كه تحوّل عظيمى كه
در وجود انسان واقع مىشود ، پس از قيام آن بزرگوار است .
10 - نكته جالب توجّه ديگر اين است كه حضرت امام صادق عليه السلام مىفرمايند :
»مدّ اللَّه لشيعتنا في أسماعهم وأبصارهم...« خداوند در گوشها و چشمان شيعيان ما
كشش ايجاد مىكند و بر قدرت شنوايى و ديد آنها مىافزايد . اگر مقصود آن حضرت از
اين تحوّل به خاطر وسيلههاى ظاهرى مانند تلويزيون و كامپيوتر باشد ، بديهى است در
چشم و گوش افراد ، هيچ گونه تحوّلى ايجاد نشده و بر قدرت آنها افزوده نشده است .
بنابراين همان گونه كه متن روايت واضح است مقصود حضرت امام صادق عليه السلام از
فرمايشى كه فرمودهاند : »مدّ اللَّه لشيعتنا...« ، تحوّل در وجود آنها است نه در
خارج از وجود آنها كه اسباب و وسيلههاى ظاهرى باشد .
11 - نكته جالب توجّه ديگر اين است كه امام صادق عليه السلام مىفرمايند : »مدّ
اللَّه ...« اين تحوّل و تغيير را كار خداوند دانسته و به خدا نسبت مىدهند . يعنى
پس از قيام امام عصر ارواحنا فداه خداوند اين تحوّل را در مردم ايجاد مىكند كه
دليل بر يك دگرگونى غير طبيعى و فوقالعاده است و از ظاهر عبارت واضح است كه اختراع
تلويزيون و يا وسيلهاى ديگر همانند آن را به خداوند نسبت نمىدهند .
12 - حضرت ولىّ عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در جهاندارى و نظم جهانيان از
قدرتهاى فوقالعاده معنوى استفاده مىنمايند و به اين گونه براى تكامل جهان و
جهانيان در مردمانِ عالَم تحوّل ايجاد مىنمايند . با اين بيان ، خامانديشى
جهانخوارانى كه مىخواهند جهان را با تكيه بر سياست و تكبُعدى اصلاح نمايند ، روشن
مىشود . اين كوچكانديشان - كه خود در خم يك كوچه گرفتارند - گمان مىكنند كه
مىتوانند هفت اقليم جهان را اداره كنند !!
13 - از ويژگىهاى عصر درخشان ظهور ، كاستهشدن محدوديّتهاى زمان و مكان است .
از آنجا كه اين گونه بحثها تاكنون متأسّفانه مورد بحث و بررسى قرار نگرفته است ،
براى جامعه ما شگفتانگيز مىباشد . به اين جهت مىتوان اين گونه بحثها را به
عنوان »شگفتىهاى عصر درخشان ظهور« و آن زمان را »زمان شگفتىها« ناميد .
ممكن است ايجاد تحوّل در مسأله زمان و مكان در عصر ظهور و بحث در اين باره براى
ما تازگى داشته باشد ، ولى با جستجو در روايات و گفتار خاندان وحى عليهم السلام
مىبينيم اين بحثها عنوان شده و بنابر اين آشنا نبودن جامعه ما با طرح اين گونه
مطالب مهمّ ، دليل بر اين نيست كه آن بحثها در روايات اهل بيت عليهم السلام عنوان
نشدهاند .
روايتى را كه در اينجا نقل نموديم ، نمونهاى از آنهاست كه در آن امام صادق عليه
السلام از شكستهشدن محدوديّت مكان در عصر ظهور پرده برداشتهاند و آن را به عنوان
يك مطلب قطعى و حتمى بيان فرمودهاند .
محدود بودن بشر در طول تاريخ تاكنون به زمان و مكان و مقيّد بودن انسان به اين دو
، مسألهاى نيست كه نيازى به توضيح و بحث داشته باشد و براى همه روشن است كه انسان
در بند زمان و مكان اسير بوده و هست و تاكنون براى نجات از آن نقشههاى فراوانى
كشيده است ولى شكستهشدن محدوديّت در سطح عالى در عصر ظهور واقع مىشود .
جملهاى كه امام صادق عليه السلام مىفرمايند )... ليرى أخاه الّذي في المغرب...(
دليل بر شكستهشدن نسبى محدوديّت مكان است ؛ زيرا در اين روايت زمان ظهور حضرت
بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه اين گونه توصيف شده است كه : در آن زمان حتماً
مؤمن از مشرقِ عالم ، برادرش را در غرب عالم مىبيند .
اين نكته ، دليل بر آن است كه فاصله صدها هزار كيلومتر ميان دو نفر و دور بودن
آنها از يكديگر در اين مسافت طولانى ، دليل بر اين كه آنها يكديگر را نبينند
نمىشود و بُعد مكانى و فاصله بودن ميان دو نفر حتّى در اين سطح وسيع ، آنها را از
ديدن يكديگر محروم نمىنمايد .
اين خود دليل بر شكستهشدن نسبى مسأله مكان است به گونهاى كه با وجود آن همه
مسافت ، گويا آنان در كنار يكديگر و هر دو در يك مكان هستند . اين همه پيشرفت بر
اثر تحوّلى است كه در قدرت ديد انسانها به وسيله اختراع دستگاههاى پيشرفته ايجاد
مىگردد ؟
با تكميل عقلها براى يافتن علم و آگاهى - علاوه بر قدرت سمع و بصر - قدرتهاى
فرامادّه وسيله بسيار مهمّى براى كسب علم و آگاهى مىباشد .
با وجود همه احتمالاتى كه نقل كرديم ، ممكن است كه رؤيت و ديدن يكديگر در عصر
ظهور از شرق يا غرب عالم ، به گونهاى ديگر باشد كه فكر ما به آن راه نمىيابد .
نگاهى به صنعت روز
از مطالبى كه پيرامون پيشرفت شگفتانگيز علم و دانش در روزگار درخشان ظهور ذكر
نموديم و از نكتههايى كه درباره تكامل انديشه و فرهنگ در عصر حكومت جهانى امام
زمان ارواحنا فداه ياد نموديم ، روشن مىشود كه بسيارى از تكنيكهاى صنعتى و وسايلى
كه اكنون بشر از آن استفاده مىكند - به دليل تكامل علم و فرهنگ - از رده خارج شده
و همان گونه كه اكنون بشر به خاطر داشتن ماشينهاى مدرن و تندرو ؛ كالسكه ، گارى و
درشكه را كنار گذارده ، در آن زمان نيز با تكاملى كه انسانها در زمينه علم و دانش
به آن مىرسند ، بسيارى از وسايلى را كه امروز آنها را مدرن و پيشرفته مىدانند
رها نموده و از وسايل پيشرفته عصر جهش و تكامل علمى بهره مىبرند .
آيا صحيح است كه جهان بشريّت با پيشرفت بىسابقه و شگفتانگيزى كه در تمام ابعاد
علم و دانش مىنمايد ، باز هم از وسايل دوران گذشته استفاده كند ؟!
آيا استفاده از وسيلههاى دوران گذشته با وجود وسايل پيشرفته ، عقبگرد به زمان
گذشته نيست ؟!
بىترديد و با قاطعيّت مىتوان گفت : همان گونه كه اكنون انسان نخ و سوزن را رها
كرده و از چرخهاى پيشرفته خياطى استفاده مىكند ، و همان گونه كه از گارى ، كالسكه
و درشكه دست برداشته و سوار آخرين ماشينهاى مدرن مىشود ؛ پيشرفت زمان و تكامل علم
و فرهنگ بيشتر وسايل كنونى را - اگر نه همه آنها را - كنار نهاده و با استفاده از
پيشرفت سريع و خارق العاده علم و دانش ، به ساختن وسايلى مىپردازد كه وسيلههاى
اين زمان در برابر آنها داراى ارزش نيست .
براى روشن شدن مطلب به عنوان مثال مىگوييم : اگر كسى كه بتواند از انرژى خورشيد
بهره گرفته و ماشين و وسايل خود را با آن به حركت درآورد ، آيا صحيح است كه از
بنزين و گازوئيل استفاده كرده و فضا را آلوده سازد ؟!
همان گونه كه در گذشته بيان كرديم در آن روزگار پرشكوه نه تنها انسان به بهترين
وجه و كاملترين نوع از وسايل موجود مادّى در علم و صنعت بهرهگيرى مىكند؛ بلكه با
پيشرفت در امور معنوى و راهيابى به ملكوت اشياء به قدرتهاى بسيار ناشناخته در عصر
ما ، دست مىيابد و با بهرهگيرى و استفاده از آنها به وسيلههاى بسيار پيشرفته و
مدرن دست يافته و در زندگى از آنها بهره مىگيرد .
بنابراين مىگوييم : وسايل پيشرفته عصر ما - و يا حداقلّ بسيارى از آنها - در آن
عصر درخشان علم و فرهنگ ، كنار نهاده مىشوند .
بديهى است اين كار به معناى بازگشت به زمانهاى قبل و عقبگرد به دورانهاى گذشته
نيست ؛ بلكه با تكامل دانش و بينش انسانها در عصر فرخنده حكومت الاهى حضرت بقيّة
اللَّه الأعظم ارواحنا فداه انسانها با جهش به سوى تكامل علم و صنعت ، از
وسيلههايى استفاده مىكنند كه بهرهگيرى از وسايل پيشرفته كنونى نسبت به آنها
همچون استفاده از گارى و درشكه در اين زمان است !
اين يك حقيقت واضح و روشن براى همه كسانى است كه روزگار پرشكوه ظهور را عصر تكامل
علم و دانش و بينش مىدانند .
زيرا مىدانند همان گونه كه پيشرفت علم نسبت به گذشته در يك قرن اخير تحوّلات
زيادى در صنعت به وجود آورد ، پيشرفت خارقالعاده دانش در عصر حكومت الاهى امام عصر
ارواحنا فداه، تحوّلات بسيار مهمّ و شگفتانگيزى براى جامعه بشريّت به ارمغان خواهد
آورد كه پيشرفت كنونى در برابر آن اهميّتى ندارد .
خورشيد يك منبع بسيار مهمّ نور و روشنايى ، قدرت و انرژى است كه بشر هنوز با همه
ادّعايى كه در زمينه پيشرفت علم و دانش دارد نتوانسته است از انرژى خورشيد استفاده
كامل نموده و همان گونه كه با بستن سدّ از هدر رفتن آبها جلوگيرى مىكند ، با ذخيره
نمودن كامل انرژى خورشيد ، از اين قدرت بسيار عظيم استفاده نمايد .
آنچه تاكنون دانش بشر به آن راه يافته و از آن آگاه شده است ، شناخت خورشيد به
عنوان يك منبع بسيار مهمّ حيات و داراى انرژىهاى پرتوان حياتى است ؛ ولى اين نكته
كه راه استفاده از آن چيست و چگونه مىتوان به آن راه يافت و به چه وسيله مىتوان
استفاده از انرژىهاى خورشيد را جايگزين استفاده از نفت و گازوئيل و... نمود ،
موضوعى است كه هنوز در پرده ابهام باقى مانده و تاكنون جز مواردى اندك ، از آن
بهرهاى نبرده است .
گذشته از خورشيد و انرژىِ آن ، ماه يك منبع بسيار مهمّ و پرقدرت است كه نيروى آن
بر زمين و موجودات آن تأثير بسيار فراوان دارد ، ولى متأسّفانه بشر با همه
ادّعاهايى كه درباره پيشرفت علم و دانش دارد ، نتوانسته است انرژى ماه را كنترل و
ذخيره نموده و آن را در اختيار خود قرار داده و به گونه صحيح از آن بهرهمند شود .
تأثير نور ماه بر آبهاى زمين و جزر و مدّ درياها و همچنين تأثير آن بر جسم و روان
انسانها و نيز تأثير شگفت آن بر اشياء ديگر از مطالبى است كه دانشِ كنونى به آن پى
برده است ولى راه كنترل و يا ذخيره آن و استفاده از آن را در موارد لازم به دست
نياورده است .(27)
از خورشيد و ماه كه بگذريم نور ستارگان و انرژى كهكشانها نيز از قدرتهاى بسيار
شگفتانگيزى است كه هنوز جوامع علمى جهان ، رازهاى آن را نگشوده و از چگونگى
انباشتن و ذخيره آنها چيزى به دست نياورده است .
تأثيرى كه خداوند براى طلوع بعضى از ستارگان بر زمين و زمينيان قرار داده ،
آنچنان شگفتانگيز است كه فراتر از باور بسيارى از افراد است !
راه خود را بسيار دور كرديم از زمين به ماه و خورشيد رفته و از آنجا به كهكشان
سفر نموديم، اكنون به وطن خود - زمين - بازمىگرديم كه شگفتىهاى مهمّ آن نيز هنوز
سربسته باقى مانده ، به گونهاى كه علم و دانش كنونى بسيار ناتوان از درك و فهم
اسرار آن است و هنوز رازهاى خلقتِ زمين همچنان ناگشوده باقى مانده است .
روزگارى كه حكومت مطلقه الاهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سراسر گيتى
را فرا گيرد و كسانى كه شاهد خلقتِ زمين و زمان ، ماه و خورشيد ، كهكشانها و
سحابىها بودهاند براى انسانها ظاهر شده و بر آنان حكومت نمايند ، سراسر جهان را
با نور علم و دانشِ خويش روشن ساخته و ظلمت و تاريكى و جهل را از جامعه دور
مىسازند .
آرى ؛ در آن روزگار - همان گونه كه خود وعده دادهاند - هيچ گونه دانشى باقى
نخواهد ماند و هيچ رازى پنهان نخواهد بود .(28)
ما اكنون با ياد آن روزگارِ ناشناخته ! كه اسرار جهان فاش مىشود و رازى ناگشوده
نمىماند ، قلب خود را شاد مىنماييم و با اميد به هر چه زودتر فرا رسيدن آن روزگار
پرشكوه به سر مىبريم و نيز با شِكوه از وضع كنونى ، آه سرد از دل پردرد مىكشيم ،
شايد كه آه دل را اثرى باشد .
پاورقى:
18) صحيفه مهديّه : 567 .
19) سال 2100 توصيف سده آينده : 19/2 .
20) تاريخ ناشناخته بشر : 11 .
21) سوره مؤمنون ، آيه 14 .
22) بحار الأنوار : 391/52 .
23) صحيفه مهديّه : 98 .
24) بدون شكّ تحوّلى كه در جسم و جان مردمان عصر ظهور پديد مىآيد ، در قدرت چشم
انسانها نيز اثر مىگذارد ، در زمانهاى گذشته كسانى بودهاند كه از قدرت بسيار
بالاى ديد برخوردار بودهاند ؛ يكى از آنان ابوعلى سينا است . از او نقل شده كه
گفته است : »در روز ستاره عطارد را ديدم كه در وقت مقارنه با آفتاب بر روى آفتاب
بود مانند خالى كه بر صورت كسى باشد و عطارد اگرچه در فلك دوّم است و شمس در فلك
چهارم ، ليكن چون مقارنه بود يعنى در يك برج و در يك دقيقه جمع گشته بودند چنان به
نظر مىآمد كه خالى در روى آفتاب است .« )گلزار اكبرى : 383)
در »قصص العلماء« درباره قوّه باصره او نوشته است : قدرتِ ديدِ او به حدّى بود كه
از مسافت چهار فرسخ مگس را مىديد ، چنان كه روزى در مجلس سلطان وارد شده ديد كه
دوربين انداخته . شيخ پرسيد كه دوربين براى چه انداختهايد ؟ سلطان گفت : در چهار
فرسخى سوارى مىآيد ، مىخواهم او را تميز داده باشم .
ابو على گفت : در اين مسافت قليل حاجت به دوربين نيست . پس شيخ بدان جانب نگاه كرد
و گفت كه : سوارى مىآيد كه به فلان شكل و به فلان لباس است و اسب او را فلان رنگ
است و شيرينى مىخورد.
سلطان گفت : شيرينى داخل در مطعومات است نه مرئيّات ، پس آن را چگونه دانستى ؟
ابوعلى در جواب گفت كه : از آنجا دانستم كه مگسهايى چند در اطراف دهانش پرواز
مىكنند و اين علامت آن است كه شيرينى مىخورد و چون سوار نزديك شد و از او سؤال
نمودند همان نحو بود كه شيخ گفته بود و شكل و لباس و رنگ اسبش چنان بود كه شيخ
اظهار نموده .
و به قولى شيخ گفت كه : آن سوار نان خشك مىخورد چه ريزههاى نان در ميان ريش و
سبيل او است و چون تفحّص كردند گفته شيخ ابوعلى صادق آمد . )گلزار اكبرى : 382)
در زمان ما نيز افرادى هستند كه ديدِ آنان بسيار قوى است . در اينجا نمونهاى از
آنها را مىآوريم :
»هيچمن« زنى است كه با چشم غير مسلّح اقمار مشترى را از فاصله 268 ميليون كيلومترى
به وضوح مىبيند و مشاهدات او مورد تأييد دانشمندان نجوم و ستارهشناسى نيز قرار
گرفته است . يا اين كه از مسافت 1609 مترى حالت خطوط صورت نوهاش را تشريح مىكند و
از فاصله سه مترى حروف ريز ذرّهبينى را مىخواند .
وجود اين گونه افراد دليل بر اين است كه امكان دارد چشم انسان از ديد بسيار بالا و
شگفتانگيزى برخوردار باشد ، ولى با اين همه آنچه در عصر ظهور واقع مىشود و
تحوّلاتى كه در ديدِ انسانها رخ مىدهد بالاتر از اين حرفها است .
25) بحار الأنوار : 336/52 ح 72 .
26) آينده جهان : 5 .
27) درباره آثار بسيار شگفت نور ماه رجوع كنيد به :
از كتابهاى قديم : گلزار اكبرى ؛ تأليف : مرحوم آية اللَّه شيخ على اكبر نهاوندى .
و از كتابهاى جديد : فوق طبيعت ؛ تأليف : »ليال واتسن« ، ترجمه شهريار بحرانى و
احمد ارژمند .
28) اشاره به روايتى كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودهاند : »ما من علم
إلاّ وأنا أفتحه والقائم يختمه« .