دولت كريمه امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۹ -


حكومت جهانى براى همگان

در اينجا مطلبى را بيان مى‏كنيم كه بسيار جالب توجّه شيفتگان عصر شكوهمند ظهور خواهد بود . و آن اين است كه برداشت افراد از جهانى بودن حكومت حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه اين است كه در سراسر جهان حكومتى غير از حكومت آن بزرگوار نخواهد بود و حكومت آن حضرت در سراسر گيتى به عنوان حكومت واحد جهانى خواهد بود . ولى بايد بگوييم نه تنها هيچ گونه قدرتى در برابر حكومت جهانى حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه وجود ندارد و فقط حكومت واحد امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه بر سراسر جهان حكومت مى‏كند بلكه علاوه بر آن ، آنچه را كه حكومت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه براى جهانيان به ارمغان مى‏آورد ، از بُعد مادّى و معنوى و پيشرفت‏هاى شگفت‏آور علم و تمدّن و دانش و بينش ، سراسر جهان را فرا مى‏گيرد ، و از بزرگ‏ترين شهرهاى جهان تا دورافتاده‏ترين نقاط گيتى از اين نعمت بهره‏مند مى‏گردند ، علم و عدالت و... سراسر جهان را فرا مى‏گيرد و كمبود و محروميّت در هر نقطه از زمين ريشه‏كن مى‏گردد . 

در آن زمان شكوهمند از وابستگان و آقازادگان خبرى نيست و رفاه و آرامش از آنِ همگان است و ثروت ميان همه مردمان جهان به گونه مساوى تقسيم مى‏گردد .

مسأله فراگيرى و همگانى شدن ، و بهره‏مند شدن عموم افراد جامعه از امكاناتِ موجود و فراگير شدن خوبى‏ها در ميان تمام مردم جهان ، از ويژگى‏هاى عصر ظهور است و براى بيشتر روشن شدن اين مسأله بسيار مهمّ ، يعنى عموميّت و فراگير شدن امكانات در ميان تمام اقشار و بهره‏مند گشتن همه مردم از آن‏ها به توضيح آن مى‏پردازيم :

همان گونه كه مى‏دانيد در دوران تيره غيبت در تمام كشورهاى جهان ، همه مردم از مال و ثروت ، فرهنگ و دانش ، قدرت‏ها و امكانات ظاهرى برخوردار نيستند ، بلكه در ميان هر كشور و در بين هر دسته از مردم جهان ، گروهى اندك از مال و ثروت و قدرت برخوردار بوده و هستند و بيشتر مردم از كمبود و يا نبود آن رنج مى‏برند . 

تبعيضات نژادى و فاصله‏هاى طبقاتى در سراسر جهان وجود دارد . امكانات و بهره‏ورى‏ها از آنِ گروهى خاصّ و رنج‏ها و كمبودها از آنِ بيشتر مردم است ، ولى دنيا در عصر شكوهمند ظهور اينگونه نخواهد بود .

در آن زمان، تبعيضات نژادى برداشته مى‏شود و فاصله‏هاى طبقاتى شكسته مى‏شود ، علم و دانش فراگير مى‏شود ، ثروت‏هاى طبيعى ميان تمامى افراد جامعه به گونه مساوى تقسيم مى‏گردد . عدالت و تقوا همه اقشار جهان را فرا مى‏گيرد و همه مردمان جهان داراى عدالت و پرهيزكارى مى‏شوند .

از آنچه تاكنون گفتيم چنين نتيجه مى‏گيريم : در حكومت جهانى امام عصر عجّل اللَّه تعالى له الفرج دانش‏ها و بينش‏ها، خوبى‏ها و نيكويى‏ها از آنِ همه مردم جهان است و مورد بهره‏بردارى و استفاده همه جهانيان خواهد بود . جهان در آن روزگار همچون عصر تيره غيبت نيست كه گروهى از مردم از پيشرفته‏ترين وسايل صنعتى بهره‏مند باشند و افراد ديگر از ضرورى‏ترين وسايل مقدّماتى زندگى محروم باشند .

بنابراين علم و دانش بسيار پيشرفته عصر ظهور ، هر وسيله تازه و جديدى را براى مردم به ارمغان بياورد ، جايگزين وسيله‏هاى قبل از ظهور مى‏گردد و در تمام نقاط جهان مورد استفاده همه جهانيان قرار مى‏گيرد و وسيله‏هاى قبلى در تمام نقاط جهان از كار افتاده و همه مردم از صنعت‏هاى پيشرفته عصر ظهور استفاده خواهند نمود .

و بر فرضى كه نمونه‏اى از صنايع بتوانند در آن زمان ويژگى خود را حفظ كنند ، بديهى است در عصر درخشان ظهور از آن‏ها نيز بهره‏بردارى مى‏شود ؛ زيرا آن زمان ، عصر همه خوبى‏ها براى همه ملّت‏هاى جهان است . 

بنابراين ما صنعت جديد را به طور كلّى محكوم نمى‏دانيم ، ولى آن را مناسب با عصر تيره غيبت مى‏دانيم ، نه روزگار پيشرفته عصر ظهور .

آنچه تاكنون گفتيم ديدگاه كسانى است كه بر اثر آگاهى از گفتار خاندان وحى عليهم السلام عصر ظهو را ، عصر تكامل عقل و عصر روشن شدن رازها مى‏دانند  

ممكن است در برابر آن‏ها افرادى باشند كه در لاكى كه براى خود ساخته‏اند فرو رفته و اختراعات جهان را كامل بدانند . اين گونه افراد - نه اكنون بلكه در زمان‏هاى گذشته نيز وجود داشته‏اند - افرادى بوده‏اند كه در بيش از يك قرن و نيم پيش گمان مى‏كرده‏اند بشر به تمام آنچه ممكن است اختراع شود دست يافته و به پايان راه رسيده است و افراد ديگرى افكارى شبيه اينان داشته‏اند . در اينجا شما را با نمونه‏اى از اين افكار آشنا مى‏كنيم : 

در سال 1865 مدير دفتر ثبت پروانه‏هاى اختراعات آمريكا استعفا مى‏دهد و اعلام مى‏كند : »چرا بايد ماند ، ديگر چيزى براى اختراع كردن وجود ندارد« .

كارشناسانى كه ناپلئون سوّم به آن‏ها مأموريّت داده بود ، به همين اندازه فاقد روشن‏بينى ، »به طور علمى« ثابت مى‏كنند كه دينامى كه زنوب گرام در شُرف ابداع كردن است ، هرگز كار نخواهد كرد . 

ستاره‏شناس آمريكايى نيوكومب بر مبناى رياضى ثابت مى‏كند كه پرواز آنچه از »هوا سنگين‏تر است« غير ممكن است . هنگام نخستين پرواز برادران رايت ، او كه حاضر نيست خطاى خود را بپذيرد ، پافشارى مى‏كند : »هواپيما هيچ گونه كاربرد جالب توجّهى نخواهد داشت« .

در اين هنگام انستيتوى بسيار باصلاحيّت اسميسونيان ، پرفسور لانگلى را از كار بركنار مى‏كند ؛ زيرا او جرئت كرده بود پيشنهاد كند ماشين‏هاى پرواز كننده‏اى كه با موتورهاى انفجارى كار مى‏كنند ، مورد مطالعه قرار گيرند .

در سال 1887 مارسلين برتولو، عالم بزرگ شيمى رفتار كليّه ناباوران متّكى به اطمينان خاطر را چنين خلاصه مى‏كند : »از اين پس جهان بدون راز است« .(19)

آنان كه عصر ظهور را داراى پيشرفت فوق‏العاده و بيشتر از حال نمى‏دانند مانند اين گونه افراد فكر مى‏كنند .

آنچه آورديم نمونه‏اى از بافته‏هاى كسانى است ك مى‏پنداشتند جهان از نظر علم و صنعت به مرحله نهايى رسيده و به آخرين قلّه پيشرفت و تكامل رسيده است . 

آرى ؛ اين توهّمات در قرن‏هاى گذشته وجود داشته و الآن نيز گروهى به آن گرفتارند ، و ممكن است عدّه‏اى به اين پندار باطل ، گرايش داشته باشند .

ظهور يا نقطه آغاز

بديهى است اگر ما بگوييم ابتداى ظهور نقطه آغاز تكامل است براى اين گونه افراد باور كردن آن سخت است . چرا آنان نمى‏توانند بپذيرند كه آغاز ظهور گام نخستين پيشرفت است ؟

ما براى روشن شدن پاسخ اين سؤال به تشريح مطلب مى‏پردازيم و برخى از علل پيدايش اين گونه پندارهاى غير صحيح را بيان مى‏كنيم تا خوانندگان محترم بدانند كه چرا برخى از افراد نمى‏دانند نقطه آغاز تكامل و گام نخستين پيشرفت با ظهور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه شروع مى‏شود ؟!

چرا آنان جهان كنونى را آن قدر پيشرفته مى‏دانند كه حاضر نيستند دنيايى برتر از آن را در ذهن خود ترسيم نموده و بپذيرند ؟

ما در اينجا به بيان دو نكته كوتاه مى‏پردازيم و آنگاه به تفصيل سخن مى‏گوييم : 

1 - اين افراد ، جهان كنونى را با جهانِ گذشته مقايسه مى‏كنند ، به اين جهت اين عصر را بسيار پيشرفته مى‏دانند .

2 - اين گونه افراد از آينده جهان هيچ گونه اطّلاع و آگاهى ندارند و بر اين اساس مى‏پندارند : »ديگر چيزى براى اختراع كردن وجود ندارد« ! و يا »از اين پس جهان بدون راز است« !

دين يعنى حيات و تمدّنِ پيشرفته و صحيح

از آنجا كه بسيارى از مردم جهان با برنامه‏هاى حياتى ، زندگى‏ساز و همه‏جانبه دين آگاهى ندارند و نمى‏دانند مكتب وحى ، تمامى ابعاد جامعه را در نظر گرفته و از همه نيازهاى مردم آگاه است ، از اين جهت دين را به معناى يك دسته از دستوراتى كه كارى به تمدّن و صنعت ندارد ، مى‏دانند .

برخى از اين گونه افراد پيرو مكتب‏هاى ساختگى و استعمارى مى‏باشند و يا تابع اديان تحريف‏شده هستند . به اين جهت »دين« را جز آنچه خود مى‏پندارند ، نمى‏دانند . 

گروه ديگر كه پيرو مكتب وحى مى‏باشند ، اگر چنين اعتقادى داشته باشند بر اثر نداشتن آگاهى كامل از برنامه‏هاى دين است ؛ زيرا ديندارى به معناى دور بودن از صنعت و تمدّنِ صحيح نيست بلكه تمدّن و صنعت بايد در سايه دين و در پوشش دين باشد . پس دين و ديندارى به معناى نفى تمدّن و صنعت نمى‏باشد ، بلكه آن‏ها بايد در راستاى دين و در مسير ديندارى باشند . 

نه تنها در آينده بلكه تاريخ در زمان‏هاى گذشته نيز دورانهاى پرشكوهى را به ياد دارد كه تمدّن بزرگ دينى ، مردم را در پوشش خود قرار داده بود و در آن زمان آنچنان مردم از علم و صنعتِ پيشرفته برخوردار بوده‏اند كه هنوز تمدّن عصر ما از آوردنِ همانند آن عاجز است . 

نه تنها در ميان صفحات تاريخ، بلكه در برخى مكان‏ها آثار اين‏گونه تمدّن‏هاى پيشرفته وجود دارد كه هنوز بشر در درك آنهمه عظمت ، ضعيف و ناتوان است .

نمونه‏اى از آن را براى شما بيان مى‏كنيم تا به خوبى آشكار شود كه دين هيچ گاه با پيشرفت و تمدّن ، مخالف نبوده و نيست ، بلكه حكومت مذهبى بايد خود آورنده تمدّن صحيح باشد . 

آيا چه چيزهايى درباره حكومت دينى حضرت سليمان مى‏دانيد ؟ آيا از معبدى كه حضرت سليمان ساخته بود و هنوز آثار آن موجود و ناشناخته باقى مانده است ، آگاهى داريد ؟! 

اكنون براى اطّلاع بيشتر ، اين جريان را بخوانيد :

حدود دو قرن پيش بود كه »بنيامين فرانكلين« برقگير را اختراع كرد و اين حقيقت مسلّمى است كه نمى‏توان آن را انكار كرد ، با اين حال اين امر نيز محرز و مسلّم است كه قريب 3000 سال پيش معبد سليمان مجهّز به 24 برقگير بود . معبد مزبور هرگز دچار برق‏زدگى نشد و »فرانسوا آراگو« در قرن 18 در اين باره چنين توضيح داده است : 

»سقف معبد به سبك ايتاليائى ساخته شده و با چوب سدر توفال‏كوبى شده و با ورقه ضخيم مطلاّئى روى آن را پوشانيده و از اين سر تا آن سر بام را ميله‏هاى آهنى يا پولادين نوك‏تيز و طلائى كار گذاشته بودند .

مردم مى‏گفتند اين تجهيزات بر روى بام «24 ميله نوك‏تيز« صرفاً به اين علّت بود كه پرندگان بر روى آن ننشينند .

نماى ساختمان با الوارِ مزيّن به طلا تزيين شده بود . در جلوى معبد نيز حوضى بود كه با لوله‏كشى از آب زلال لبريز مى‏شد . ما در اين محلّ به آثار و شواهدى برخورده‏ايم كه نشان مى‏دهد اين برقگيرها ، از خاصيّت هدايت‏كننده بسيار نيرومندى برخوردار بوده‏اند و جالب اين كه ما هنوز نتوانسته‏ايم از يك چنين امكانات و تجهيزاتى بهره‏مند شويم .

بديهى است كه معبد بيت المقدس كه از هزاران سال پيش دست‏نخورده باقى مانده ، مى‏تواند به عنوان نمونه كامل برقگير قرون گذشته مورد استناد قرار گيرد .

حال اين سؤال پيش مى‏آيد كه حضرت سليمان و آرشيتكت او از راز برقگير آگاه شده و به خواصّ آن پى برده بودند ، پس چرا اين راز را به ديگران نسپردند و از آن با كسى سخنى به ميان نياوردند ؟ اكنون ما از دانش‏پژوهانى كه مى‏خواهند در وراى علم و دانش گام بردارند و مجهولات بسيارى را به معلومات تبديل نمايند ، سؤال مى‏كنيم كه اين مسأله را بگشايند و پاسخ صحيح آن را معلوم سازند .(20)

همان‏گونه كه توجّه كرديد آن‏ها خود اعتراف كرده‏اند كه : ما هنوز نتوانسته‏ايم از يك چنين امكانات و تجهيزاتى بهره‏مند شويم .

اين يك نمونه كوچك از پيشرفت علم و صنعت در زمان حضرت سليمان مى‏باشد و دليل بر اين است كه دين و حكومت الهى به معناى نفى صنعت و تكنولوژى نيست ، بلكه خود پديدآورنده آنست .

نمونه‏هاى ديگرى از قدرت‏هاى عظيمى كه هنوز تمدّن بشرى از داشتن آن‏ها عاجز است ، وجود داشته كه در حكومت حضرت سليمان از آن‏ها استفاده مى‏شده و در آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت‏عليهم السلام به آن‏ها تصريح شده است.

اكنون دنيا با همه ادّعايى كه درباره پيشرفت در زمينه قدرت علم و اراده و توانايى دارد ، هنوز نمى‏تواند يك خودكار را بدون استفاده از وسايل فيزيكى از نقطه‏اى به نقطه ديگر جهان منتقل كند . ولى شاگرد حضرت سليمان در يك چشم به هم زدن قدرت انتقال تخت باعظمت بلقيس را داشت و آن را عملى ساخت .

اين دليل واضحى است كه انسان براى دست‏يافتن به قدرت‏هاى بزرگ نياز به داشتن قدرت‏هاى فرامادّه دارد و تا به آن قدرت دست نيابد در اسارت مادّه يعنى زمان و مكان خواهد بود و دستيابى به قدرت‏هاى عظيمِ فرامادّه و رسيدن به برترى‏ها جز با پيمودن راه دين ممكن نيست . 

بنابراين دين نه تنها مانع پيشرفت علم و دانش نيست بلكه خود پديد آورنده پيشرفته‏ترين تكنولوژى صحيح و صنايع سالم خواهد بود . 

جهان در حكومت الاهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه شاهد چنين پيشرفت‏هاى مهمّ خواهد بود . در آن زمان نه تنها انسان‏ها در اوج مسايل معنوى خواهند بود بلكه داراى عظيم‏ترين صنعت‏هاى پيشرفته و تكنولوژى صحيح خواهند بود .

ما بايد با تمامى وجود از خداوند متعال فرارسيدن هرچه زودتر آن روزگار پرشكوه را بخواهيم و خود را براى بودن در آن عصر بسيار باعظمت آماده سازيم .

ما بايد بدانيم آفرينش انسان به خاطر قتل‏ها و كشتارها ، ظلم‏ها ، جنايت‏ها و تشكيل حكومت‏هاى جبّار خودكامه نبوده است ؛ بلكه براى تشكيل و استقرار حكومت الاهى كه انسان‏ها را زير پوشش دستورات حياتبخش خود قرار دهد بوده است ؛ ولى تاكنون ستمكاران مانع آن بوده‏اند .

از خداوند مى‏خواهيم با برطرف نمودن همه موانع ظهور ، حكومت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه را برساند و ما را از خدمتگزاران حضرتش قرار دهد .

به دست آوردن تكنولوژى صحيح و پيشرفته فقط در سايه دين ممكن است

اكنون به تشريح يك نكته بسيار مهمّ و حياتى مى‏پردازيم كه يقيناً خوانندگان محترم با توجّه به اين نكته ، ديدگاه ديگرى درباره برنامه‏هاى پيشرفته دين خواهند داشت و از افقى برتر و والاتر به مسايل حياتى دين خواهند نگريست .

براى بيان اين نكته ، مقدّمه كوتاهى را بيان مى‏كنيم و آن اين است كه توجّه داريم انسان يك موجود مادّى محض نيست ، به دليل اين كه انسان داراى روح نيز مى‏باشد . ولى آيا انسان فقط مركّب از جسم و روح است ؟ يا از روح و نفس و جسم ؟ و يا از روح و عقل و نفس و جسم تركيب شده و يا ...؟

اين سؤال بسيار مهمّى است كه وجود انسان از چه چيزهايى تشكيل شده است . از زمان‏هاى گذشته پيروان اديان درباره آن بحث نموده و طبق فهم خود آنچه را كه درك نموده‏اند ، بيان كرده‏اند . هر يك از اين نظريّه‏ها طرفدارانى دارند و هر كدام از كسانى كه در اين باره به بحث پرداخته‏اند ، براى اثبات عقيده خويش به مطالبى استدلال نموده‏اند .

ما اكنون نيازى نداريم كه ثابت كنيم انسان جداى از روح و جسم ، مستقلاًّ داراى عقل و نفس است يا آن دو تابع روح و جسم مى‏باشند يا از آن دو ايجاد شده‏اند ؟ زيرا بنا بر هر كدام از اين عقيده‏ها ، روح داراى وجود مستقلّ است نه تابع جسم انسان .

وقتى كه بر اثر پيروى از مكتب خاندان وحى عليهم السلام آموختيم كه روح داراى وجود مستقلّ است و برخلاف برخى از مكاتب مادّى - كه مى‏پندارند روح تابع جسم است - روح را داراى استقلال و منشأ آثار دانستيم ، بايد در پيرامون آن‏ها و درباره قدرت‏هاى روح به فكر و انديشه بپردازيم . 

نقص اختراعات كنونى

در نتيجه بحث و بررسى درباره آثار و نيروهاى روح به اين نكته مهمّ پى مى‏بريم كه آنچه را دنياى كنونى به عنوان صنعت و تكنولوژى به مردم عرضه كرده است ، اختراعاتى بوده است كه روح انسان را در اسارت جسم و محتاجِ آن قرار داده است و هيچ گونه نشانى از قدرت‏هاى روحى كه در آن‏ها جسم انسان تابع روح باشد وجود ندارد . 

اين يك كمبود و نقص بزرگ براى تكنولوژى موجود است كه متأسّفانه دانشمندانِ عصر غيبت درباره آن به برنامه درستى دست نيافته‏اند .

توجّه داشته باشيد : ما كه مى‏گوييم تكنولوژى عصر غيبت داراى نقص و كمبود است به اين دليل است كه وسايل تندرو اين زمان را با گارى و كالسكه مقايسه نكرده‏ايم ، ما مى‏گوييم قدرت‏هاى فراوانى را كه خداوند در نهاد انسانِ والا قرار داده است و خود را به خاطر آفرينش او »احسن الخالقين« مى‏داند و مى‏گويد : »تَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين«(21) ، با توجّه به عظمت چنين موجودى آنچه را كه انسان از يك بُعد وجود خويش استفاده كرده و بُعد ديگر را به دست فراموشى سپرده ، اندك و داراى كمبود است .

ما مى‏گوئيم انسان به دليل آنكه داراى روح است ، نبايد هميشه روح را تابع جسم قرار دهد بلكه انسان بايد بياموزد كه مى‏تواند با توجّه به بُعد ديگرِ خويش ، جسم را تابع روح قرار دهد و به اين وسيله خود را از قيد مادّه و از مرز زمان رها كند ؛ ولى تمامى صنايع و اختراعات در عصر غيبت گرفتار و پاى‏بست تقيّدات مادّى است .

به اين جهت مى‏گوييم تكنولوژى در عصر غيبت تك‏بُعدى است و از تكاملى كه بايد داراى آن باشد ، برخوردار نيست . 

ما مى‏گوييم در عصر درخشان ظهور كه از نظر تمام ابعاد وجود ، به قدرت و تكامل مى‏رسد ، به قدرت‏هاى بسيار عظيم فرامادّه دست مى‏يابد و بر اثر آن نه تنها در تكنولوژى و صنعت مادّى داراى پيشرفت گسترده مى‏شود ، بلكه از قدرت‏هاى برتر نيز بهره‏مند مى‏گردد .

اكنون براى آنكه گفتار خود را با سخنان حياتبخش خاندان وحى عليهم السلام محكم كنيم ، روايتى را نقل مى‏كنيم كه برخى به آن روايت براى صنعت‏هاى پيشرفته عصر ظهور ، استدلال نموده‏اند . اكنون به اصل روايت توجّه كنيد : 

ابن مسكان مى‏گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه آن حضرت مى‏فرمود : 

إنّ المؤمن في زمان القائم وهو بالمشرق ليرى أخاه الّذي في المغرب ، وكذا الّذي في المغرب يرى أخاه الّذي في المشرق .(22)

 قطعاً شخص مؤمن در زمان قائم در حالى كه در مشرق است حتماً برادر خودش را كه در مغرب است مى‏بيند . و همين طور آن كس كه در مغرب است برادر خودش را كه در مشرق مى‏باشد مى‏بيند .

تحليل قدرت‏يابى در عصر ظهور

نكته بسيار جالبى كه از اين روايت استفاده مى‏شود اين است كه در عصر ظهور تحوّلى شگفت‏انگيز و فوق‏العاده براى بشريّت به وجود مى‏آيد كه بر اثر آن انسان مى‏تواند دوستان خود را در دورترين نقطه‏هاى گيتى ببيند و با وجود صدها كيلومتر فاصله به خوبى آنان را مشاهده نمايد و از حال آنان آگاه شده و اطّلاع پيدا كند . 

اين قدرت‏يابى كه براى انسان در عصر پيشرفته ظهور واقع مى‏شود به چند صورت ممكن است مورد بررسى و تحليل قرار گيرد : 

1 - آنچنان قدرت فكر و انديشه انسان كامل شود و نيروى اراده او قوى گردد كه با اراده و تمركز فكر بتواند در هر نقطه‏اى از عالم ببيند ؛ به اين گونه كه در ميدان ديد ظاهرى گسترش ايجاد شود ، يا اين كه مقصود از رؤيت را به عنوان رؤيت باطنى و ديدن با چشم دل معنى كنيم .

اين تحليل ، با توجّه به مطالبى كه درباره تحوّل فكر و انديشه و تقويت اراده در عصر ظهور گفته‏ايم ، يك امر طبيعى است .

2 - در عصر پرشكوه ظهور آنچنان صنعت و تكنولوژى پيشرفت مى‏كند كه انسان‏ها مى‏توانند با استفاده از وسايل پيشرفته ، يكديگر را در شرق و غرب عالم ببينند .

نكته‏اى كه بايد به آن توجّه داشته باشيم اين است كه اكنون ذهن ما با كامپيوتر ، اينترنت و تلويزيون آشنا است ، و مى‏دانيم عدّه‏اى مى‏توانند تصوير ديگران را در اينترنت و... ببينند به دليل وجود اين گونه وسائل تصويرى ، ممكن است اختراعات پيشرفته آينده را نيز يك نوع وسيله تصويرى بدانيم، در حالى كه ممكن است وسايلى كه در آينده در اختيار انسان‏ها قرار مى‏گيرد نه تنها تصوير آن‏ها ، بلكه به گونه‏اى نشان‏دهنده تجسّم آنان باشد . به تعبير ديگر نشان‏دهنده وجود دوبُعدى آن‏ها نيست ، بلكه وجود سه‏بُعدى آن‏ها را نشان مى‏دهد .

3 - تحليل ديگرى نيز به نظر مى‏آيد و آن اين است كه بر اثر پيشرفت بى‏سابقه و شگفت‏انگيزى كه در بُعد مادّى و معنوى براى انسان‏ها پيش مى‏آيد ، انسان‏ها از هر دو طريقى كه بيان كرديم مى‏توانند استفاده كنند .

4 - علاوه بر آنچه گفتيم ممكن است تحليل ديگرى ارائه شود و آن اين كه بر اثر افزايش قدرت‏هاى باطنى ، انسانها بتوانند وجود مثالى خويش را در نزد برادران خود - در هر نقطه عالم كه باشند - حاضر ساخته و با تجسّم بخشيدن به وجود مثالى يا بدون تجسّم آن ، برادران خود را ببيند . 

نكته‏اى كه در توضيح اين روايت اضافه كنيم اين است كه : ما چه همه يا چند تا يا يك تحليل از تحليل‏هاى گذشته را بپذيريم و چه تحليل ديگرى در توضيح روايت داشته باشيم ، به اين مطلب بايد توجّه كنيم كه از ظاهر اين روايت چنين استفاه مى‏شود كه اين قدرت يعنى ديدن افراد در هر نقطه جهان ، حالتى است كه براى عموم مردم به وجود خواهد آمد . يعنى از روايت ، حالت همگانى و عموميّت استفاه مى‏شود .

بنابراين با هر تحليلى كه روايت را توضيح دهيم بايد بدانيم كه قدرت رؤيت از راه دور در عصر پيشرفته ظهور ويژه گروه خاصّى نيست بلكه عموم مردم داراى چنين قدرتى خواهند بود .

5 - رؤيت و ديدن يكديگر به گونه ديگر نيز ممكن است و آن ، حضور طرف مقابل در نزد انسان باشد ؛ برعكس برخى از صورى كه ذكر كرديم . شبيه آنچه در روايات وارد شده است كه هر كس به حضرت خضر عليه السلام سلام كند او در نزد وى حاضر مى‏شود . اكنون به روايت توجّه كنيد : 

در روايتى حضرت امام رضا عليه السلام درباره حضرت خضر مى‏فرمايند : 

إنّه ليحضر حيث ما ذكر ، فمن ذكره منكم فليسلّم عليه .(23)

او هر زمان كه ياد شود حاضر مى‏شود ، پس هر كس از شماها او را ياد كرد بايد بر او سلام كند .

در هر صورت ، لازمه برخى از صورى كه ذكر كرديم ، بودن انسان در دو مكان يا بيشتر از آن است . 

6 - يكى از تحولاّت چشمگير عصر درخشان ظهور را تحوّلى بدانيم كه در ديدِ انسان رخ مى‏دهد و با اراده توانايى و قدرتِ براى ديدن از راه دور براى او فراهم مى‏گردد .(24)

تحوّلى كه در ديدِ انسان ايجاد مى‏شود به گونه‏اى است كه افزايشى شگفت‏انگيز در آن به وجود مى‏آيد .

درباره شگفت‏انگيز بودن قدرت ديدِ انسان در روزگار رهايى به اين روايت توجّه كنيد : امام صادق عليه السلام فرمودند : 

إنّ قائمنا إذا قام مدّ اللَّه لشيعتنا في أسماعهم وأبصارهم حتّى )لا(يكون بينهم وبين القائم بريد ، يكلّمهم فيسمعون وينظرون إليه ، وهو في مكانه .(25)

به راستى آن گاه كه قائم ما قيام نمايد خداوند در گوش‏ها و چشمان شيعيان ما كشش ايجاد مى‏كند )بر قدرت آن‏ها مى‏افزايد( تا آنجا كه ميان آن‏ها و حضرت نيازى به پُست )واسطه( نيست . او با آنان سخن مى‏گويد و آن‏ها مى‏شنوند و به او نگاه مى‏كنند در حالى كه او در مكان خود مى‏باشد .

اين روايت صريح است كه در عصر ظهور ، خداوند در قدرت ديدن و شنيدن انسان‏ها افزايشى ايجاد مى‏كند كه همه مى‏توانند حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه را در هر كجاى عالم كه باشند ببينند و صداى آن حضرت را بشنوند .

دقّت در روايت

قابل ذكر است كه اين گونه روايات را برخى از نويسندگان به »تلويزيون« و... تطبيق نموده‏اند كه با توجّه به تعبيراتى كه در روايت شده است به هيچ وجه نمى‏توان گفت مقصود امام صادق عليه السلام از اين روايت تلويزيون مى‏باشد ؛ زيرا : 

1 - امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند : مؤمن برادر خودش را مى‏بيند ؛ اگر مقصود آن حضرت ، تلويزيون مى‏بود ، بايد همه مردم جهان در تلويزيون ظاهر شوند تا برادران‏شان آنان را در قسمت ديگر كره زمين ببينند . زيرا »الف و لام« در »المؤمن« براى جنس است و اطلاق دارد ؛ يعنى همه مؤمنين را شامل مى‏شود . و تلويزيون آن گونه قابل بهره‏بردارى نيست كه هر كس بتواند برادر خودش را در آن ببيند ، بلكه تنها كسانى را در تلويزيون مشاهده مى‏كند كه در صحنه يا فيلم حاضر شده‏اند .

تاكنون چند نفر از هفت ميليارد جمعيّت جهان(26) ، برادر خود را در تلويزيون ديده‏اند ؟

نكته‏هاى قابل توجّه ديگرى در روايت وجود دارد كه دلالت بر تأكيد مطلب مى‏نمايد ؛ يعنى از آن‏ها استفاده مى‏شود اطلاق ديدن مؤمن برادر خود را در قسمت ديگر كره زمين ، حتمى و قطعى است ؛ زيرا اين روايت : 1 - با جمله اسميّه شروع شده است . 2 - در ابتداى آن كلمه »إنّ« وجود دارد . 3 - »ليرى أخاه« با لام آورده شده كه همه اينها دليل بر تأكيد اصل مطلب كه اطلاق كلام است مى‏نمايد . 

با توجّه به اين نكات در آن عصر درخشان و شكوهمند ، هر فرد مؤمن برادر خود را از راه‏هاى بسيار دور مى‏بيند همان گونه كه او نيز برادر خود را مى‏بيند و اين مطلبى است كه امام صادق عليه السلام در اين روايت آن را با چند تأكيد بيان فرموده‏اند .

2 - روايت ظاهر در اين است كه برادر خصوصيّتى در مشاهده ندارد و امام عليه السلام آن را به عنوان مثال بيان نموده‏اند و گرنه در آن زمان مؤمن نه تنها برادر خود بلكه خواهر ، مادر ، دختر ، همسر و ساير بستگانش را مى‏تواند از يك قسمت كره زمين در قسمت ديگر آن ببيند . آيا همه خواهران و... بايد در تلويزيون برنامه داشته باشند تا مؤمن بتواند آن‏ها را ببيند ؟! 

3 - ظاهر روايت اين است كه مقصود از ديدن در اين روايت طرفينى است يعنى همان طور كه فردى كه در مشرق است برادر خود را در مغرب مى‏بيند ، كسى هم كه در مغرب است برادر خود را در مشرق مى‏بيند ؛ هر دو يكديگر را مى‏بينند ، ولى در تلويزيون كسى كه به آن نگاه مى‏كند افرادى را در تلويزيون مى‏بيند ولى آنان كه در صحنه تلويزيون هستند نمى‏توانند كسانى را كه به صحنه نگاه مى‏كنند ، ببينند .

جالب توجّه است كه امام صادق عليه السلام افزايش نيروى ديد و شنوايى مردم را به زمان قيام حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه مقيّد نموده‏اند و فرموده‏اند : »هر گاه قائم ما قيام نمايد ...« كه از آن استفاده مى‏شود قبل از قيام آن حضرت ديدن و شنيدن مردم آن گونه نيست . 

بنابراين نمى‏توان گفت كه مقصود آن حضرت تلويزيون مى‏باشد - همان گونه كه متأسّفانه چند نفر از نويسندگان گفتار امام صادق عليه السلام در اين روايت را به تلويزيون تطبيق نموده‏اند - زيرا ظاهر روايت اين است كه آن حضرت در مقام بيان ويژگى‏هاى عصر ظهور مى‏باشند .

4 - اگر مقصود آن بزرگوار از اين كلام تلويزيون باشد ، اين امتيازى براى زمان قيام امام عصر ارواحنا فداه نخواهد بود ؛ زيرا تلويزيون قبل از قيام آن ، اختراع شده و در عصر تيره غيبت بسيارى از مردم را به تاريكى بيشتر كشانده است . 

5 - اگر چه با نگاه به تلويزيون ، انسان افراد را از راه‏هاى دور در سراسر جهان مى‏بيند ولى قدرت ديدن و شنيدن با وسايل صنعتى به معناى امتداد و افزايش قدرت ديدن و شنيدن نيست . 

6 - در اين روايت ، خصوصيّت ذكر شده به شيعيان اختصاص داده شده ؛ زيرا امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد : »مدّ اللَّه لشيعتنا« و استفاده از تلويزيون اختصاص به شيعيان ندارد .

7 - نگاه كردن به تلويزيون نه تنها باعث افزايش قدرت ديدن نمى‏شود بلكه همان گونه كه دانشمندان گفته‏اند نگاه كردن به تلويزيون براى چشم زيان‏آور است نه آن كه قدرت چشم را افزايش مى‏دهد .

8 - اگر مقصود از روايت ، وسيله‏هاى ظاهرى باشد ، چه دليلى داريم كه آن وسيله تلويزيون است ، شايد وسيله‏اى بسيار پيشرفته‏اى غير از تلويزيون باشد . پس اگر حتّى احتمال داده شود كه مقصود آن حضرت چيزى غير از تلويزيون مى‏باشد ، به چه دليل كلام امام عليه السلام را بر تلويزيون حمل كنيم ؟!

9 - نكته بسيار جالبى كه در بعضى از روايات وجود دارد ، تصريح به اين مطلب است كه تحوّلى كه در شنيدن و ديدن رخ مى‏دهد ، بعد از ظهور و قيام آن حضرت واقع مى‏شود .

بنابراين هر گونه وسيله‏اى از قبيل تلويزيون ، كامپيوتر ، اينترنت و يا هر وسيله‏اى كه قبل از ظهور آن حضرت وجود داشته باشد نفى شده و اين روايت شامل آن‏ها نمى‏شود . 

امام صادق عليه السلام اين تحوّل عظيم را كه در وجود انسان واقع مى‏شود مقيّد به پس از قيام و ظهور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه نموده و فرموده‏اند : »إنّ قائمنا إذا قام...« كه صريح در اين باره است كه تحوّل عظيمى كه در وجود انسان واقع مى‏شود ، پس از قيام آن بزرگوار است .

10 - نكته جالب توجّه ديگر اين است كه حضرت امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند : »مدّ اللَّه لشيعتنا في أسماعهم وأبصارهم...« خداوند در گوش‏ها و چشمان شيعيان ما كشش ايجاد مى‏كند و بر قدرت شنوايى و ديد آن‏ها مى‏افزايد . اگر مقصود آن حضرت از اين تحوّل به خاطر وسيله‏هاى ظاهرى مانند تلويزيون و كامپيوتر باشد ، بديهى است در چشم و گوش افراد ، هيچ گونه تحوّلى ايجاد نشده و بر قدرت آن‏ها افزوده نشده است . 

بنابراين همان گونه كه متن روايت واضح است مقصود حضرت امام صادق عليه السلام از فرمايشى كه فرموده‏اند : »مدّ اللَّه لشيعتنا...« ، تحوّل در وجود آن‏ها است نه در خارج از وجود آن‏ها كه اسباب و وسيله‏هاى ظاهرى باشد .

11 - نكته جالب توجّه ديگر اين است كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند : »مدّ اللَّه ...« اين تحوّل و تغيير را كار خداوند دانسته و به خدا نسبت مى‏دهند . يعنى پس از قيام امام عصر ارواحنا فداه خداوند اين تحوّل را در مردم ايجاد مى‏كند كه دليل بر يك دگرگونى غير طبيعى و فوق‏العاده است و از ظاهر عبارت واضح است كه اختراع تلويزيون و يا وسيله‏اى ديگر همانند آن را به خداوند نسبت نمى‏دهند .

12 - حضرت ولىّ عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در جهاندارى و نظم جهانيان از قدرت‏هاى فوق‏العاده معنوى استفاده مى‏نمايند و به اين گونه براى تكامل جهان و جهانيان در مردمانِ عالَم تحوّل ايجاد مى‏نمايند . با اين بيان ، خام‏انديشى جهانخوارانى كه مى‏خواهند جهان را با تكيه بر سياست و تك‏بُعدى اصلاح نمايند ، روشن مى‏شود . اين كوچك‏انديشان - كه خود در خم يك كوچه گرفتارند - گمان مى‏كنند كه مى‏توانند هفت اقليم جهان را اداره كنند !!

13 - از ويژگى‏هاى عصر درخشان ظهور ، كاسته‏شدن محدوديّت‏هاى زمان و مكان است . از آنجا كه اين گونه بحث‏ها تاكنون متأسّفانه مورد بحث و بررسى قرار نگرفته است ، براى جامعه ما شگفت‏انگيز مى‏باشد . به اين جهت مى‏توان اين گونه بحث‏ها را به عنوان »شگفتى‏هاى عصر درخشان ظهور« و آن زمان را »زمان شگفتى‏ها« ناميد .

ممكن است ايجاد تحوّل در مسأله زمان و مكان در عصر ظهور و بحث در اين باره براى ما تازگى داشته باشد ، ولى با جستجو در روايات و گفتار خاندان وحى عليهم السلام مى‏بينيم اين بحث‏ها عنوان شده و بنابر اين آشنا نبودن جامعه ما با طرح اين گونه مطالب مهمّ ، دليل بر اين نيست كه آن بحث‏ها در روايات اهل بيت عليهم السلام عنوان نشده‏اند .

روايتى را كه در اينجا نقل نموديم ، نمونه‏اى از آنهاست كه در آن امام صادق عليه السلام از شكسته‏شدن محدوديّت مكان در عصر ظهور پرده برداشته‏اند و آن را به عنوان يك مطلب قطعى و حتمى بيان فرموده‏اند .

محدود بودن بشر در طول تاريخ تاكنون به زمان و مكان و مقيّد بودن انسان به اين دو ، مسأله‏اى نيست كه نيازى به توضيح و بحث داشته باشد و براى همه روشن است كه انسان در بند زمان و مكان اسير بوده و هست و تاكنون براى نجات از آن نقشه‏هاى فراوانى كشيده است ولى شكسته‏شدن محدوديّت در سطح عالى در عصر ظهور واقع مى‏شود .

جمله‏اى كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند )... ليرى أخاه الّذي في المغرب...( دليل بر شكسته‏شدن نسبى محدوديّت مكان است ؛ زيرا در اين روايت زمان ظهور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه اين گونه توصيف شده است كه : در آن زمان حتماً مؤمن از مشرقِ عالم ، برادرش را در غرب عالم مى‏بيند .

اين نكته ، دليل بر آن است كه فاصله صدها هزار كيلومتر ميان دو نفر و دور بودن آن‏ها از يكديگر در اين مسافت طولانى ، دليل بر اين كه آن‏ها يكديگر را نبينند نمى‏شود و بُعد مكانى و فاصله بودن ميان دو نفر حتّى در اين سطح وسيع ، آن‏ها را از ديدن يكديگر محروم نمى‏نمايد .

اين خود دليل بر شكسته‏شدن نسبى مسأله مكان است به گونه‏اى كه با وجود آن همه مسافت ، گويا آنان در كنار يكديگر و هر دو در يك مكان هستند . اين همه پيشرفت بر اثر تحوّلى است كه در قدرت ديد انسان‏ها به وسيله اختراع دستگاه‏هاى پيشرفته ايجاد مى‏گردد ؟

با تكميل عقل‏ها براى يافتن علم و آگاهى - علاوه بر قدرت سمع و بصر - قدرت‏هاى فرامادّه وسيله بسيار مهمّى براى كسب علم و آگاهى مى‏باشد .

با وجود همه احتمالاتى كه نقل كرديم ، ممكن است كه رؤيت و ديدن يكديگر در عصر ظهور از شرق يا غرب عالم ، به گونه‏اى ديگر باشد كه فكر ما به آن راه نمى‏يابد . 

نگاهى به صنعت روز

از مطالبى كه پيرامون پيشرفت شگفت‏انگيز علم و دانش در روزگار درخشان ظهور ذكر نموديم و از نكته‏هايى كه درباره تكامل انديشه و فرهنگ در عصر حكومت جهانى امام زمان ارواحنا فداه ياد نموديم ، روشن مى‏شود كه بسيارى از تكنيكهاى صنعتى و وسايلى كه اكنون بشر از آن استفاده مى‏كند - به دليل تكامل علم و فرهنگ - از رده خارج شده و همان گونه كه اكنون بشر به خاطر داشتن ماشين‏هاى مدرن و تندرو ؛ كالسكه ، گارى و درشكه را كنار گذارده ، در آن زمان نيز با تكاملى كه انسانها در زمينه علم و دانش به آن مى‏رسند ، بسيارى از وسايلى را كه امروز آن‏ها را مدرن و پيشرفته مى‏دانند رها نموده و از وسايل پيشرفته عصر جهش و تكامل علمى بهره مى‏برند .

آيا صحيح است كه جهان بشريّت با پيشرفت بى‏سابقه و شگفت‏انگيزى كه در تمام ابعاد علم و دانش مى‏نمايد ، باز هم از وسايل دوران گذشته استفاده كند ؟!

آيا استفاده از وسيله‏هاى دوران گذشته با وجود وسايل پيشرفته ، عقب‏گرد به زمان گذشته نيست ؟!

بى‏ترديد و با قاطعيّت مى‏توان گفت : همان گونه كه اكنون انسان نخ و سوزن را رها كرده و از چرخ‏هاى پيشرفته خياطى استفاده مى‏كند ، و همان گونه كه از گارى ، كالسكه و درشكه دست برداشته و سوار آخرين ماشين‏هاى مدرن مى‏شود ؛ پيشرفت زمان و تكامل علم و فرهنگ بيشتر وسايل كنونى را - اگر نه همه آن‏ها را - كنار نهاده و با استفاده از پيشرفت سريع و خارق العاده علم و دانش ، به ساختن وسايلى مى‏پردازد كه وسيله‏هاى اين زمان در برابر آن‏ها داراى ارزش نيست . 

براى روشن شدن مطلب به عنوان مثال مى‏گوييم : اگر كسى كه بتواند از انرژى خورشيد بهره گرفته و ماشين و وسايل خود را با آن به حركت درآورد ، آيا صحيح است كه از بنزين و گازوئيل استفاده كرده و فضا را آلوده سازد ؟!

همان گونه كه در گذشته بيان كرديم در آن روزگار پرشكوه نه تنها انسان به بهترين وجه و كاملترين نوع از وسايل موجود مادّى در علم و صنعت بهره‏گيرى مى‏كند؛ بلكه با پيشرفت در امور معنوى و راهيابى به ملكوت اشياء به قدرت‏هاى بسيار ناشناخته در عصر ما ، دست مى‏يابد و با بهره‏گيرى و استفاده از آن‏ها به وسيله‏هاى بسيار پيشرفته و مدرن دست يافته و در زندگى از آن‏ها بهره مى‏گيرد .

بنابراين مى‏گوييم : وسايل پيشرفته عصر ما - و يا حداقلّ بسيارى از آن‏ها - در آن عصر درخشان علم و فرهنگ ، كنار نهاده مى‏شوند .

بديهى است اين كار به معناى بازگشت به زمان‏هاى قبل و عقب‏گرد به دوران‏هاى گذشته نيست ؛ بلكه با تكامل دانش و بينش انسان‏ها در عصر فرخنده حكومت الاهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه انسان‏ها با جهش به سوى تكامل علم و صنعت ، از وسيله‏هايى استفاده مى‏كنند كه بهره‏گيرى از وسايل پيشرفته كنونى نسبت به آن‏ها همچون استفاده از گارى و درشكه در اين زمان است !

اين يك حقيقت واضح و روشن براى همه كسانى است كه روزگار پرشكوه ظهور را عصر تكامل علم و دانش و بينش مى‏دانند .

زيرا مى‏دانند همان گونه كه پيشرفت علم نسبت به گذشته در يك قرن اخير تحوّلات زيادى در صنعت به وجود آورد ، پيشرفت خارق‏العاده دانش در عصر حكومت الاهى امام عصر ارواحنا فداه، تحوّلات بسيار مهمّ و شگفت‏انگيزى براى جامعه بشريّت به ارمغان خواهد آورد كه پيشرفت كنونى در برابر آن اهميّتى ندارد . 

خورشيد يك منبع بسيار مهمّ نور و روشنايى ، قدرت و انرژى است كه بشر هنوز با همه ادّعايى كه در زمينه پيشرفت علم و دانش دارد نتوانسته است از انرژى خورشيد استفاده كامل نموده و همان گونه كه با بستن سدّ از هدر رفتن آبها جلوگيرى مى‏كند ، با ذخيره نمودن كامل انرژى خورشيد ، از اين قدرت بسيار عظيم استفاده نمايد .

آنچه تاكنون دانش بشر به آن راه يافته و از آن آگاه شده است ، شناخت خورشيد به عنوان يك منبع بسيار مهمّ حيات و داراى انرژى‏هاى پرتوان حياتى است ؛ ولى اين نكته كه راه استفاده از آن چيست و چگونه مى‏توان به آن راه يافت و به چه وسيله مى‏توان استفاده از انرژى‏هاى خورشيد را جايگزين استفاده از نفت و گازوئيل و... نمود ، موضوعى است كه هنوز در پرده ابهام باقى مانده و تاكنون جز مواردى اندك ، از آن بهره‏اى نبرده است .

گذشته از خورشيد و انرژىِ آن ، ماه يك منبع بسيار مهمّ و پرقدرت است كه نيروى آن بر زمين و موجودات آن تأثير بسيار فراوان دارد ، ولى متأسّفانه بشر با همه ادّعاهايى كه درباره پيشرفت علم و دانش دارد ، نتوانسته است انرژى ماه را كنترل و ذخيره نموده و آن را در اختيار خود قرار داده و به گونه صحيح از آن بهره‏مند شود .

تأثير نور ماه بر آبهاى زمين و جزر و مدّ درياها و همچنين تأثير آن بر جسم و روان انسان‏ها و نيز تأثير شگفت آن بر اشياء ديگر از مطالبى است كه دانشِ كنونى به آن پى برده است ولى راه كنترل و يا ذخيره آن و استفاده از آن را در موارد لازم به دست نياورده است .(27)

از خورشيد و ماه كه بگذريم نور ستارگان و انرژى كهكشان‏ها نيز از قدرت‏هاى بسيار شگفت‏انگيزى است كه هنوز جوامع علمى جهان ، رازهاى آن را نگشوده و از چگونگى انباشتن و ذخيره آن‏ها چيزى به دست نياورده است . 

تأثيرى كه خداوند براى طلوع بعضى از ستارگان بر زمين و زمينيان قرار داده ، آنچنان شگفت‏انگيز است كه فراتر از باور بسيارى از افراد است !

راه خود را بسيار دور كرديم از زمين به ماه و خورشيد رفته و از آنجا به كهكشان سفر نموديم، اكنون به وطن خود - زمين - بازمى‏گرديم كه شگفتى‏هاى مهمّ آن نيز هنوز سربسته باقى مانده ، به گونه‏اى كه علم و دانش كنونى بسيار ناتوان از درك و فهم اسرار آن است و هنوز رازهاى خلقتِ زمين همچنان ناگشوده باقى مانده است .

روزگارى كه حكومت مطلقه الاهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سراسر گيتى را فرا گيرد و كسانى كه شاهد خلقتِ زمين و زمان ، ماه و خورشيد ، كهكشان‏ها و سحابى‏ها بوده‏اند براى انسان‏ها ظاهر شده و بر آنان حكومت نمايند ، سراسر جهان را با نور علم و دانشِ خويش روشن ساخته و ظلمت و تاريكى و جهل را از جامعه دور مى‏سازند .

آرى ؛ در آن روزگار - همان گونه كه خود وعده داده‏اند - هيچ گونه دانشى باقى نخواهد ماند و هيچ رازى پنهان نخواهد بود .(28)

ما اكنون با ياد آن روزگارِ ناشناخته ! كه اسرار جهان فاش مى‏شود و رازى ناگشوده نمى‏ماند ، قلب خود را شاد مى‏نماييم و با اميد به هر چه زودتر فرا رسيدن آن روزگار پرشكوه به سر مى‏بريم و نيز با شِكوه از وضع كنونى ، آه سرد از دل پردرد مى‏كشيم ، شايد كه آه دل را اثرى باشد .

پاورقى:‌


18) صحيفه مهديّه : 567 .
19) سال 2100 توصيف سده آينده : 19/2 .
20) تاريخ ناشناخته بشر : 11 .
21) سوره مؤمنون ، آيه 14 .
22) بحار الأنوار : 391/52 .
23) صحيفه مهديّه : 98 .
24) بدون شكّ تحوّلى كه در جسم و جان مردمان عصر ظهور پديد مى‏آيد ، در قدرت چشم انسان‏ها نيز اثر مى‏گذارد ، در زمان‏هاى گذشته كسانى بوده‏اند كه از قدرت بسيار بالاى ديد برخوردار بوده‏اند ؛ يكى از آنان ابوعلى سينا است . از او نقل شده كه گفته است : »در روز ستاره عطارد را ديدم كه در وقت مقارنه با آفتاب بر روى آفتاب بود مانند خالى كه بر صورت كسى باشد و عطارد اگرچه در فلك دوّم است و شمس در فلك چهارم ، ليكن چون مقارنه بود يعنى در يك برج و در يك دقيقه جمع گشته بودند چنان به نظر مى‏آمد كه خالى در روى آفتاب است .« )گلزار اكبرى : 383)
در »قصص العلماء« درباره قوّه باصره او نوشته است : قدرتِ ديدِ او به حدّى بود كه از مسافت چهار فرسخ مگس را مى‏ديد ، چنان كه روزى در مجلس سلطان وارد شده ديد كه دوربين انداخته . شيخ پرسيد كه دوربين براى چه انداخته‏ايد ؟ سلطان گفت : در چهار فرسخى سوارى مى‏آيد ، مى‏خواهم او را تميز داده باشم .
ابو على گفت : در اين مسافت قليل حاجت به دوربين نيست . پس شيخ بدان جانب نگاه كرد و گفت كه : سوارى مى‏آيد كه به فلان شكل و به فلان لباس است و اسب او را فلان رنگ است و شيرينى مى‏خورد.
سلطان گفت : شيرينى داخل در مطعومات است نه مرئيّات ، پس آن را چگونه دانستى ؟ ابوعلى در جواب گفت كه : از آنجا دانستم كه مگس‏هايى چند در اطراف دهانش پرواز مى‏كنند و اين علامت آن است كه شيرينى مى‏خورد و چون سوار نزديك شد و از او سؤال نمودند همان نحو بود كه شيخ گفته بود و شكل و لباس و رنگ اسبش چنان بود كه شيخ اظهار نموده .
و به قولى شيخ گفت كه : آن سوار نان خشك مى‏خورد چه ريزه‏هاى نان در ميان ريش و سبيل او است و چون تفحّص كردند گفته شيخ ابوعلى صادق آمد . )گلزار اكبرى : 382)
در زمان ما نيز افرادى هستند كه ديدِ آنان بسيار قوى است . در اينجا نمونه‏اى از آن‏ها را مى‏آوريم :
»هيچمن« زنى است كه با چشم غير مسلّح اقمار مشترى را از فاصله 268 ميليون كيلومترى به وضوح مى‏بيند و مشاهدات او مورد تأييد دانشمندان نجوم و ستاره‏شناسى نيز قرار گرفته است . يا اين كه از مسافت 1609 مترى حالت خطوط صورت نوه‏اش را تشريح مى‏كند و از فاصله سه مترى حروف ريز ذرّه‏بينى را مى‏خواند .
وجود اين گونه افراد دليل بر اين است كه امكان دارد چشم انسان از ديد بسيار بالا و شگفت‏انگيزى برخوردار باشد ، ولى با اين همه آنچه در عصر ظهور واقع مى‏شود و تحوّلاتى كه در ديدِ انسان‏ها رخ مى‏دهد بالاتر از اين حرف‏ها است .
25) بحار الأنوار : 336/52 ح 72 .
26) آينده جهان : 5 .
27) درباره آثار بسيار شگفت نور ماه رجوع كنيد به :
از كتاب‏هاى قديم : گلزار اكبرى ؛ تأليف : مرحوم آية اللَّه شيخ على اكبر نهاوندى .
و از كتاب‏هاى جديد : فوق طبيعت ؛ تأليف : »ليال واتسن« ، ترجمه شهريار بحرانى و احمد ارژمند .
28) اشاره به روايتى كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده‏اند : »ما من علم إلاّ وأنا أفتحه والقائم يختمه« .