دولت كريمه امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۵ -


4 - برطرف‏شدن بيمارى‏ها

برطرف شدن بيمارى‏ها

در روزگارى كه جهان سرشار از شادى و خرسندى است و بساط شادمانى در سراسر گيتى همچون بهشت برين گسترده است ، افراد گرفتار ، زمينگير و نابينا چگونه مى‏توانند شريك شادى ديگران باشند ؟!

چگونه ممكن است تابش نور ولايت ، همه جا و همه افراد را فرا گيرد ، ولى بر بيماران ، گرفتاران و... نتابد؟! و آنان همچنان در غم و اندوه و ناراحتى به سر برند ؟!

براى شركت همه افراد جهان در شادمانى جهانى ، و فراگير شدن بساط شادى در سراسر گيتى ، با قدرت ولايت اهل بيت عليهم السلام گرفتارى از همگان رخت برمى‏بندد و بيمارى و گرفتارى هيچ انسانى را نمى‏آزارد ! زيرا لازمه حكومتى كه در آن فقط خداوند حكومت مى‏كند و همه جهانيان در پناه قدرت ولايت مى‏باشند و از شيطان و شيطان‏پرستانِ ستمگر نشانى نيست ، اين است كه همگان در راحتى و آسايش باشند . 

اكنون سزاوار است به همه آنانى كه سايه شوم يأس و نااُميدى وجود آن‏ها را فرا گرفته ، اين بشارت بزرگ را از گفتار خاندان وحى عليهم السلام نقل كنيم ، تا با گفتار سرورآفرينِ آن بزرگواران اُميد و انتظار سراسر وجودشان را فرا گيرد و وسوسه‏هاى شيطان فريبگر از افكار و انديشه‏هايشان زدوده شده و بذر اُميد در اعماق قلبشان ريشه كند . 

اكنون به اين بشارت آسمانى توجّه كنيد : حضرت امام باقر عليه السلام فرمودند : 

من أدرك قائم أهل بيتي من ذي عاهة برأ ، ومن ذي ضعف قوي.(1)

هر كس قائم اهل بيت مرا درك كند و مريض باشد سالم مى‏شود ، و كسى كه داراى ضعف و ناتوانى است قوى مى‏گردد .

در توضيح روايت مى‏گوييم : در عصر درخشان ظهور ، نه تنها افرادى كه داراى مرض‏هاى جسمى هستند شفا مى‏يابند ، بلكه بيمارى‏هاى روحى و كمبودهاى روانىِ همه افراد نيز برطرف مى‏شود . زيرا توانا شدن همه افراد ضعيف - كه حضرت باقر العلوم عليه السلام وعده آن را داده‏اند - به بيماران جسمى اختصاص ندارد ؛ بلكه هر گونه ناتوانى از قبيل ضعف در تصميم‏گيرى و اراده ، پستى همّت ، ناتوانى در تمركز فكر و هر گونه سستى و كمبود ، در روزگار رهايى برطرف مى‏شود ، و نه تنها ضعف و بيمارى از ميان مى‏رود ؛ بلكه قدرت و سلامتى جايگزين آن‏ها مى‏گردد .

بنابراين از كلام آن بزرگوار - كه مى‏فرمايند : »ومن ذي ضعف قوي« ؛ يعنى »هر كس داراى ضعف باشد قوى مى‏گردد« - دو نكته اساسى و مهمّ استفاده مى‏شود : 

1 - معناى اين فرمايش ، مطلق است و اختصاص به ضعف و كمبودهاى جسمى ندارد . از نظر روانى نيز هر كس داراى ضعف باشد ، كمبود او هم برطرف خواهد شد . 

قابل توجّه است كه بسيارى از بيمارى‏هاى جسمى بر اثر كمبودهاى روانى است ، كه در عصر درخشان ظهور بر اثر برطرف شدن ضعف‏هاى روانى ، كمبودهاى جسمى نيز خود به خود برطرف مى‏شود .

بازگشت نيرو و قوّت

2 - نكته ديگرى كه از اين روايت استفاده مى‏شود و پسنديده است كه مورد توجّه قرار گيرد ، اين است كه در اين روايت نه تنها بشارتِ برطرف‏شدن ضعفها و بيمارى‏هاى همه مردم ، وارد شده بلكه به جايگزين شدن قدرت و صحّت به جاى ضعف و بيمارى تصريح شده است .

زيرا حضرت فرموده‏اند : »ومن ذي ضعف قوي« ؛ »هر كس داراى ضعف باشد قوى مى‏گردد« . بنابراين در سطح جهان نه تنها افراد ضعيف و ناتوان وجود نخواهند داشت بلكه همه مردمان از قدرت ، قوّت و توانايى برخوردار خواهند بود .

به اين مطلب در روايتى كه امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام ، از امام سجّاد عليه السلام نقل نموده‏اند تصريح شده است ، آن حضرت فرمودند : 

إذا قام القائم أذهب اللَّه عن كلّ مؤمن العاهة ، وردّ إليه قوّته .(2)

هر گاه قائم قيام نمايد ، خداوند مرض را از هر فرد مؤمن مى‏برد و توانايى او را به سويش برمى‏گرداند .

با توجّه به اين حقيقت كه در عصر درخشان ظهور ، همه مردمان جهان داراى ايمان و مؤمن خواهند بود ، اين مطلب واضح مى‏شود كه در آن زمان ، هيچ فرد مريضى وجود نخواهد داشت ، بلكه قوّت و قدرتى را كه قبلاً داشته است به او برمى‏گردد .

آيا اكنون كه افراد ضعيف ، ناتوان و مريض سراسر جهان را پر نموده‏اند ، سزاوار نيست براى برطرف‏شدن همه ضعفها و بيماريها دست به دعا برداشته و براى فرا رسيدن روزگار رهايى از همه گرفتاريها دعا نمايند ؟ 

آيا مردم نبايد بدانند كه روزگارى بس سرورآفرين فرا مى‏رسد كه در آن روزگار در سراسر گيتى حتّى يك فردِ گرفتار و بيمار وجود نخواهد داشت ؟!

آيا مردم نبايد بدانند پس از گذشت ميلياردها سال از خلقت زمين و پس از گذشت هزاران سال از آفرينش بشر ، هنوز هدف خداوند از آفرينش انسان در جهان تحقّق نيافته است ؟!

آيا گمان مى‏كنند خداوند ، جهان را براى همين وضع اسف‏انگيزى كه دارد ، خلق كرده است ؟ 

آيا با توجّه به علم و قدرت عظيم الهى ، وجود اين همه افراد ضعيف ، ناتوان ، معلول ، مريض و ناقص‏الخلقه دليل بر آن نيست كه هنوز نظم جهان در سايه حكومت عدل الهى سامان نيافته است ؟!

مگر نمى‏دانند خداوند به بركت وجود خاندان وحى عليهم السلام سرانجام همه گرفتاران را در سراسر گيتى از غم و اندوه و گرفتارى نجات مى‏بخشد ؟!

آرى ؛ در آن روزگار كه تشعشع انوار تابناكِ ولايت سراسر جهان را فرا گيرد ، خداوند بزرگ به بركت درخشش انوار درخشنده خاندان وحى عليهم السلام ، انسان‏ها را از هر گونه گرفتارى رهايى مى‏بخشد ؛ به گونه‏اى كه در سراسر عالم هيچ فردى گرفتار نخواهد بود .

اكنون به فرمايش امام حسين عليه السلام توجّه كنيد : 

... ولايبقى على وجه الأرض أعمى ولا مقعد ولا مبتلى إلاّ كشف اللَّه عنه بلاؤه بنا أهل البيت عليهم السلام .(3)

سرانجام در عصر ظهور هيچ فرد نابينا(4) و زمينگير و مبتلا باقى نمى‏ماند مگر آن كه خداوند به وسيله ما اهل بيت بلا را از او برطرف مى‏نمايد .

از اين كلام استفاده مى‏كنيم كه در آن روزگار پرشكوه ، هيچ گونه گرفتارى براى مردمِ آن عصر وجود ندارد ، و در آن زمان غم‏ها و اندوه‏ها پايان مى‏يابد و هر گونه مرض ، ناراحتى و بلا از همگان برطرف مى‏شود و شادى و سرور ، سراسر جهان را فرا مى‏گيرد و اين بر اثر قدرت ولايت اهل بيت عصمت عليهم السلام است كه در آن روز به خواست خداوند مهربان در سراسر عالم حكومت مى‏كند .

قابل توجّه است كه : »از زمان بقراط ، پزشك معروف يونانى پزشكان تا امروز با تحقيق در بيماريهاى گوناگون توانسته‏اند چهل هزار بيمارى را كه ممكن است انسان به آن مبتلا شود ثبت كنند و علائم آن‏ها را مشخص نمايند و اگر دارو براى درمان دارد آن دارو را بگويند .«(5)

آمارى كه نقل كرديم مربوط به ده‏ها سال پيش است كه با افزايش گناهان ، بيمارى‏هاى جديد به آن‏ها افزوده شده است ؛ زيرا همان گونه كه در روايات وارد شده افزايش گناهان سبب ايجاد بيمارى‏هاى جديد مى‏شود .

ناتوانى علم از ريشه‏كن ساختن بيمارى‏ها

كشورهاى بزرگ ، با همه ادّعايى كه در زمينه پيشرفت علم و تمدّن دارند نه تنها از ريشه‏كن ساختن همه بيمارى‏ها ، بلكه از كاستن آن‏ها ناتوانند . 

علاوه بر گناهان ، كمبودهاى علمى ، ضعف در مديريّت ، فقر اقتصادى ، نبود وسايل بهداشتى و آلودگى هوا (6) ، نقص در داروها و درمان‏ها در سطح جهان ، جامعه بشريّت را به هزاران بيمارى گرفتار ساخته است ! (7)

اكنون ميليون‏ها نفر در بستر بيمارى رنج مى‏برند و كشورهايى كه دم از پيشرفت علم و تمدّن مى‏زنند ، نمى‏توانند ميكرب‏هاى اصلى و عوامل مهمّ بيمارى‏ها را ريشه‏كن سازند ؛ مگر نه اين است كه »بيمار ، تيمار مى‏خواهد« چرا با اين همه ادّعاى علم و تمدّن و پيشرفت در بهداشت و... هنوز درمان دردها را نيافته‏اند ؟ مگر نه اين است كه هر دردى را درمانى بلكه درمان‏ها است و به قول سنايى : 

درد در عالم ار فراوان است
هر يكى را هزار درمان است

آنان كه ادّعاى رهبرى جهان را دارند و خود را پيشگام جهانيان مى‏دانند ، براى هر درد يكى از هزار - نه هزار ! - درمان را بياورند و گرنه به قول صائب : »دكّان بى‏متاع چرا وا كند كسى !« . 

اين‏ها همه ، ارمغان‏هاى ! دوران تاريك غيبت و دور بودن جهانيان از حكومت عدل جهانى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه كه شاهد آفرينش و آگاه از اتم‏هاى هر موجودند ، مى‏باشد .

اگر آن پيشواى مقتدر و آگاه بر مردم حكومت مى‏نمود اين گونه نادانى و ناتوانى را بر جهانيان سايه نمى‏افكند ؛ زيرا كه عصر ظهور عصر ظاهر ساختن همه عوامل ارزنده ، سازنده و مثبت و دوران از بين بردن همه عوامل ركود ، شكست دهنده و منفى در تمام ابعاد زندگى است . 

آرى ؛ در عصرى كه دستور خداوند بر همه حاكم باشد و دولت الهى بر جهانيان حكومت كند ، نشانى از جهل ، نادانى و ناتوانى نخواهد بود ؛ زيرا همه عوامل مخرّب و منفى آشكار شده و از ميان برداشته مى‏شود . ولى در دوران غيبت كه حقّ و ناحقّ به هم آميخته است و تشخيص عوامل مثبت و منفى امكان‏پذير نيست و به همين جهت ، عامل اصلى بسيارى از بيمارى‏ها همچنان ناشناخته باقى مانده است .(8) 

ما در اينجا نمونه‏اى از آن را بيان مى‏كنيم :

بيمارى كاهش اسپرمِ مردان كه ممكن است بر اثر تلفن همراه باشد ، هنوز درست شناخته نشده است .

»دانشمندان مجارستانى مى‏گويند : حمل تلفن همراه بر قدرت بارورى مردان تأثير منفى بسيار زيادى مى‏گذارد . پژوهشگران دانشگاه »زگد« در مجارستان مى‏گويند : پرتوهاى منتشر شده از اين تلفن‏ها مى‏تواند تعداد اسپرم‏ها را در مردان تا يك‏سوّم كاهش دهد .

نتايج اين تحقيق كه روى 300 مرد انجام شده است در اجلاس انجمن جنين‏شناسى و توليدمثل انسانى اروپا در برلين ارائه شد .

اين تحقيق اوّلين مطالعه‏اى است كه در آن چگونگى تأثير پرتوهاى الكترومغناطيس تلفن‏هاى همراه روى اسپرم مردان مورد بررسى قرار مى‏گيرد .

اين مطالعه نشان داد مردانى كه تلفن آن‏ها در تمام طول روز در حالت آماده است ، تعداد اسپرم‏هاى آن‏ها به ميزان يك‏سوّم ساير مردان بود . حتّى نحوه حركت اسپرم‏هاى باقى‏مانده نيز غير عادّى بود كه اين امر امكان بارورسازى تخمك را كاهش مى‏دهد . 

اين يافته‏ها بيانگر آن است كه تلفن‏هاى همراه بر قدرت بارورى و اسپرم مردان تأثير منفى مى‏گذارد . 

پروفسور »هانس ايورس« رئيس پيشين انجمن توليدمثل انسانى اروپا اظهار داشت : 

در اين تحقيق عوامل ديگرى كه مى‏تواند بر قدرت بارورى مردان تأثير بگذارد مورد توجّه قرار نگرفته است . به همين خاطر بايد تحقيقات دقيقى در مورد آثار تلفن همراه بر اسپرم انجام شود .«(9)

و طبق بعضى از گزارش‏ها صنعت روز ، عامل بسيارى از بيمارى‏ها مى‏باشد :

1 - در گزارشى آمده است: اين ترس وجود دارد كه اشعّه‏هاى الكترومغناطيسى كه از گوشى‏ها فرستاده مى‏شود ، به سلامت انسان ضربه بزند . به خصوص ادّعاهايى وجود دارد كه اين اشعّه‏ها مى‏توانند بر سلّول‏هاى بدن ، مغز يا سيستم دفاعى بدن تأثير بگذارند و خطر پيشرفت بيمارى‏هايى مانند سرطان يا آلزايمر را افزايش دهند .

آخرين تحقيقات آزمايشگاهى اروپايى مى‏گويد ، امواج راديويى گوشى‏ها به طور دايم وارد DNA انسان و حيوان مى‏شوند و تغييراتى در اين سلّول‏ها ايجاد مى‏كنند . 

اين تغييرات مى‏تواند به عنوان علّت احتمالى سرطان در نظر گرفته شود ، ولى بيشتر از اين جلو نرفته و درباره اين كه آيا اين تغييرات سلولى به بيمارى خاصّى مى‏رسد يا نه ، اظهارنظرى نكرده است .

تحقيقات ديگر هم تغييرات بيولوژيكى مشابه را نشان مى‏دهد ، ولى دوباره بدون هيچ مدركى درباره آسيب زدن به سلامت انسان به هر حال آزمايش روى موش‏ها نشان داده است اشعّه‏هاى تلفن همراه مى‏توانند اثر زيان‏آورى بر سلامت اين موش‏ها داشته باشند . ولى روشن نيست آيا اين يافته‏ها مى‏توانند به طور مستقيم به انسان‏ها هم ارتباط پيدا كنند يا نه ؟

مطالعات دانشمندان فنلاندى در سال 2002 نشان داد اين امواج الكترومغناطيسى بر بافت مغزى انسان تأثير مى‏گذارند ، ولى آن‏ها گفتند به تحقيقات بيشترى نياز است تا معلوم شود اين امواج بر آدمهاى زنده هم چنين اثرى دارد يا نه . 

عدّه‏اى از دانشمندان سوئدى هم در سال 2002 ادّعا كردند حلقه ارتباطى بين گوشى‏هاى تلفن همراه آنالوگ و تومورهاى مغزى پيدا كرده‏اند . تحقيقات آن‏ها نشان مى‏دهد استفاده‏كنندگان از گوشى‏هاى نسل اوّل تلفن همراه 30 درصد بيش از كسانى كه از اين گوشى‏ها استفاده نمى‏كنند در خطر تومورهاى پيشرفته هستند . با اين حال اين يافته‏ها خيلى بحث‏انگيز بودند و هيچ مطالعه مشابهى هم درباره تأثيرات تلفن‏هاى GSM مدرن وجود نداشت . 

همچنين گزارش‏هايى وجود دارد كه نشان مى‏دهد افرادى پس از استفاده از گوشى‏هاى تلفن همراه ، دچار سردرد ، خستگى يا از دست دادن تمركز شده‏اند .(10)

2 - امواج راديويى كه از تلفن‏هاى همراه ساطع مى‏شوند ، به سلول‏هاى بدن و محتواى DNA انسانى آسيب مى‏رسانند . قرار گرفتن در معرض امواج الكترومغناطيس ، به مدّت طولانى موجب مى‏شود تا DNA سلّول‏ها به ميزان قابل توجّهى آسيب ببيند كه ديگر قابل ترميم نيست .

اين آسيب همچنين در سلول‏هاى نسل دوم نيز ديده مى‏شود و وجود جهش در DNA خطر ابتلا به سرطان را در بردارد . به همين دليل دانشمندان قويّاً توصيه مى‏كنند كه كودكان فقط در مواقع ضرورى مى‏تواند از تلفن همراه استفاده كنند ؛ چون در كودكان آسيب سلّولى بيش از بزرگسالان نمايان است . 

البتّه شركت‏هاى توليدكننده تلفن همراه هنوز ادّعا مى‏كنند كه هيچ تأثير شناخته‏شده‏اى از اين تلفن‏ها در سلول‏هاى بدن پيدا نشده است . اين در حالى است كه 1/5 ميليارد نفر در سراسر دنيا از تلفن‏هاى همراه استفاده مى‏كنند .(11)

با اين كه سال‏ها از اختراع تلفن همراه مى‏گذرد ، ولى هنوز آثار آن در روان و اعصاب افراد ، براى بسيارى از پژوهشگران ناشناخته باقى مانده است ؛ ولى در روزگارى كه همگان از آبشخور دانش مكتبِ وحى سيراب مى‏شوند ، هيچ نكته نامفهومى وجود نخواهد داشت. در آن زمان نه تنها منشأ و علّت بيمارى‏هاى گوناگون شناخته خواهد شد ، بلكه همه عواملِ بيمارى‏زا ريشه‏كن مى‏گردد . 

آيا نبايد همگان خواستار فرا رسيدن چنين روزگارِ شكوهمندى كه سرشار از سلامتى و توانايى است باشند ؟

5 - تكامل عقل‏ها

تكامل عقل‏ها

ساختار وجود انسان بسيار شگفت‏انگيز و مهمّ است ، به گونه‏اى كه اگر انسان خود را بشناسد مى‏تواند كارهايى بسيار مهمّ و خارق‏العاده انجام دهد . و چنانچه از توانايى‏ها و قدرت‏هاى نهفته در وجود خويش آگاهى نداشته باشد ، با سپرى نمودن عمر خويش سرمايه بسيار عظيمى را از دست مى‏دهد .

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در ميان گفتارهاى هدايتگر خود ، بارها انسان‏ها را به اين حقيقت رهنمون ساخته‏اند و به جامعه بشريّت هشدار داده‏اند مبادا گمان كنند موجودى كوچك و عنصرى كم‏ارزش مى‏باشند ؛ بلكه بايد بدانند كه جهانى از شگفتى‏ها در وجود انسان نهفته است .

متأسّفانه جامعه آن روز - كه لياقت رهبرى آن حضرت را نداشت - در اين باره خاستگاهى نداشت و آن گاه كه امير عالم هستى از همگان مى‏خواستند كه نه تنها از شگفتى‏هاى زمين بلكه درباره آسمان‏ها از من سؤال كنيد تا به شما پاسخ دهم ، در ميان انبوه جمعيّت تنها يك نفر برخاست و پرسيد : تعداد موهاى سر من چند تاست ! و تاريخ ثبت نكرده است كه در ميان انبوه جمعيّت كسى او را در برابر اين سؤالِ بى‏شرمانه سرزنش كرده باشد .

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام انسان‏ها را از قدرت شگفت مغز آگاه ساخته و از نيروهاى نهفته آن كه انسان‏ها بايد آن را بيدار ساخته و به كار اندازند خبر دادند ؛ ولى - جز اصحاب خاصّ آن حضرت - كسى درباره قدرت‏هاى ناشناخته مغز و چگونگى راه‏اندازى قدرت‏هاى خاموش آن چيزى نياموخت . 

از آن روزگار ، قرن‏ها گذشته ولى هنوز بسيارى از مردم از قدرت‏هاى عجيب مغز آگاهى ندارند . و آن‏ها كه درك كردند : »بسيارى از قدرت‏هاى مغز ، خاموش و نهفته باقى مانده است« راهى براى راه‏اندازى آن نيافتند .

لزوم تحوّل در وجود انسان

حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه در جهانبانى ، جهاندارى و نظم و سامان بخشيدن به جهان و جهانيان ، از قدرت‏هاى فوق‏العاده معنوى يعنى از مقام عظيم ولايت خويش استفاده نموده و به اين گونه ، براى تغيير جهان و تكامل بخشيدن به جهانيان در مردمانِ عالم تحوّل ايجاد مى‏نمايند .

  چگونه انسان‏ها مى‏توانند پذيراى اسرار عظيم خلقت شده و به مقام عظيم ولايت شناخت پيدا نمايند ، در حالى كه ابعاد وسيعى از مغز انسان‏ها به كار نيفتاده و فعّال نشده و هنوز انديشه‏ها آلوده و قلب‏ها تيره است ؟!

به همين دليل قبل از آن كه حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه انديشه‏هاى بزرگ و حقايق و معارف الهى را به مردمان ارائه دهند ، نياز به تغيير و تحوّل در ساختار وجود انسان و دگرگون ساختن ساختمانِ مغز بشر مى‏باشد . 

اين تحوّل ، يك نياز واقعى براى آماده‏شدن بشر جهت پذيرش انديشه‏هاى بزرگ و پيشرفت‏هاى عجيب در مسايل دين و دانش مى‏باشد .

اين تغيير در تار و پود بشر ، يك ضرورت است ؛ يك ضرورتِ واقعى براى افزايشِ توان و ظرفيّت انسان در درك و فهم علوم و معارفِ عالى اهل بيت عليهم السلام است كه در جهانيان بايد ايجاد شود . تحوّل در جهانيان همراه تبديل و دگرگونى در جهان نيز خواهد بود .

اين تبديل در سيستم طبيعى زمين و دگرگونى‏هاى اساسى در جهان و جهانيان ، شرط تكامل و اوجِ فرهنگ در آينده جهان است .

همان گونه كه براى درك سخنان پدر و مادر و همسخن شدن با آنان ، كودكان شيرخوار بايد رشد كنند تا اين آمادگى در آنان ايجاد شود .

و همان گونه كه براى كار و كوشش و شركت در تلاش‏ها و فعّاليّت‏هاى اجتماعى ، خردسالان بايد به سنين جوانى برسند .

و همان گونه كه تا بعضى از غرايز در انسان به كار نيفتد برخى از امور را درك نمى‏كند ؛ همين گونه ، تا قدرت‏هاى عظيم نهفته در مغز و قلب انسان به كار نيفتد ، درك امور پيشرفته و فهم معارف عالى براى او امكان ندارد . به اين دليل، بايد براى درك آن‏ها در جهان و جهانيان تحوّل ، تغيير و تبديل ايجاد گردد .

آيا با كودكى كه هنوز راه رفتن را نياموخته ، و از خطر چاه و چاله خبر ندارد ، مى‏توان درباره عظمت و سختى سياه‏چاله‏ها(12) سخن گفت ؟!

آيا براى كودكى كه فرقى ميان كوه و كاه نمى‏گذارد ، مى‏توان درباره وسعت جهان و كوآزرها (13) مطلبى را بيان كرد ؟!

آيا براى خردسالى كه از تعداد انگشتان خود خبر ندارد ، مى‏توان درباره وسعت فضا و شماره سحابى‏ها سخنى به ميان آورد ؟!

بديهى است كودك براى درك اين گونه مطالب ، نياز به رشد دارد تا پس از آمادگى براى درك و پذيرش اين گونه امور ، آن‏ها را به او تعليم دهند .

به همين دليل انسان‏ها براى درك و پذيرش مسايل بسيار عظيم و مهمّ ، نياز به حيات قلبى و به كار افتادن سلّول‏هاى مغزى دارند تا با حيات قلب و تكامل عقل ، توانايى درك امور مهمّ را پيدا نموده و آن‏ها را از جان و دل بپذيرند .

امام عصر ارواحنا فداه و تكامل عقل‏ها

آيا چه كسى مى‏تواند در ساختار وجود انسان‏ها تحوّل ايجاد كند ؟ آيا چه قدرتى توانايى دارد كه نيروهاى عظيم نهفته در مغز انسان‏ها را بكار انداخته و به حركت درآورد تا همه به راحتى بتوانند داراى فضيلت‏هاى اخلاقى و عامل به دستورات الهى گردند ؟

آيا كسى جز يگانه مصلح جهان مى‏تواند در وجود همه انسان‏ها قدرت و انرژى بدمد و با يك جهش اجتماعى ، همگان را با افكار و انديشه‏هاى بزرگ و قدرتهاى عظيمِ ناشناخته و نهفته در وجود انسان‏ها آشنا سازد؟!

در روايتى در اين باره ، شكافنده همه علوم و دانشها حضرت باقرالعلوم عليه السلام از راز تكامل جهان پرده برداشته و آن را بر اثر دستان پرتوان حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه مى‏دانند . آن حضرت مى‏فرمايند : 

إذا قام قائمنا وضع يده على رؤوس العباد ، فجمع به عقولهم ، وأكمل به أخلاقهم .(14)

هر گاه قائم ما قيام نمايد ، دست خود را بر سر بندگان خدا مى‏گذارد و به اين وسيله خردهاى آنان را جمع و متمركز مى‏سازد و اخلاق آنان را تكميل مى‏نمايد .

در اين روايت نكته‏هاى ناب، مهمّ و سربسته‏اى وجود دارد كه بديهى است با بطون هفتادگانه‏اى كه هر يك از كلمات خاندان وحى عليهم السلام دارند ، كسى نمى‏تواند به بيان همه رمزهاى گفتار آن بزرگواران بپردازد .

زيد زرّاد گفتارى را از امام صادق عليه السلام روايت نموده است كه در آن نيز به نكته‏هاى مهمّى از معارف خاندان وحى عليهم السلام اشاره شده است : 

قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : نخشى أن لانكون مؤمنين .

قال : ولم ذاك ؟ فقلت : وذلك أنّا لانجد فينا من يكون أخوه عنده آثر من درهمه وديناره ، ونجد الدينار والدرهم آثر عندنا من أخ قد جمع بيننا وبينه موالاة أميرالمؤمنين عليه السلام .

قال : كلاّ إنّكم مؤمنون ،ولكن لاتكملون إيمانكم حتّى يخرج قائمنا ، فعندها يجمع اللَّه أحلامكم ، فتكونون مؤمنين كاملين ولو لم يكن في الأرض مؤمنون كاملون ، إذاً لرفعنا اللَّه إليه وأنكرتم الأرض وأنكرتم السّماء ...(15)

به امام صادق عليه السلام گفتم : مى‏ترسيم كه ما مؤمن نباشيم .

فرمودند : براى چه ؟ 

گفتم : براى اين كه ما در ميان خود كسى را نمى‏يابيم كه برادرش نزد او برگزيده‏تر از درهم و دينارش باشد و درهم و دينار )پول( را نزدمان برگزيده‏تر مى‏يابيم از برادرى كه دوستى اميرالمؤمنين عليه السلام بين ما و او را جمع كرده است .

حضرت فرمودند : هرگز ! شماها حتماً مؤمن هستيد ولى شما ايمانتان را كامل نمى‏كنيد تا قائم ما خروج نمايد ، پس در آن هنگام خداوند عقل‏هاى شما را جمع مى‏كند ، پس مؤمنين كامل مى‏شويد و اگر در زمين افراد مؤمنِ كامل نبودند ، خداوند ما را از ميان شما مى‏برد و شما زمين و آسمان را منكر مى‏شديد ...

از اين روايت نكته‏هاى زيادى استفاده مى‏شود كه برخى از آن‏ها را بيان مى‏كنيم :

1 - تا حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه قيام نفرمايند ، مردم نوعاً داراى ايمانِ كامل نيستند . 

2 - براى پول و ثروت ، بيشتر از برادران دينى خود ارزش قائل مى‏باشند . 

3 - در زمان حكومت امام عصر ارواحنا فداه عقلها متمركز و كامل مى‏شود .

4 - در نيتجه كامل شدن عقلِ مردم ، ايمان آن‏ها نيز كامل مى‏شود .

5 - قبل از ظهور افرادى هر چند بسيار اندك وجود دارند كه داراى ايمان كامل مى‏باشند . 

6 - وجود آنان در زمين باعث بودن اهل بيت عليهم السلام در زمين مى‏باشد .

7 - اگر اهل بيت عليهم السلام در زمين نباشند ، مردم داراى همين مقدار از ايمان نيز نخواهند بود .

8 - نكته ديگرى نيز از روايت استفاده مى‏شود كه در عصر درخشان ظهور بر اثر تكامل يافتن عقل‏ها ، آن چنان صفا و صميميّت و يكرنگى در ميان مردمان ايجاد مى‏شود كه ايمان را بر مال و ثروت مقدّم مى‏دارند و آن گونه باهم رفتار مى‏كنند كه گويا در مال و ثروت با يكديگر شريك هستند . 

جهان سرشار از يكرنگى و اتّحاد

مرحوم علّامه مجلسى در »بحار الأنوار« روايتى نقل كرده است كه به حضرت باقر العلوم عليه السلام گفته شد : 

إنّ أصحابنا بالكوفة جماعة كثيرة فلو أمرتهم لأطاعوك واتّبعوك .

فقال : يجي‏ء أحدهم إلى كيس أخيه فيأخذ منه حاجته ؟! فقال : لا .

قال : فهم بدمائهم أبخل .

ثمّ قال : إنّ النّاس في هدنة نناكحهم ونوارثهم ونقيم عليهم الحدود ونؤدّي أماناتهم حتّى إذا قام القائم جاءت المزاملة ويأتي الرجل إلى كيس أخيه فيأخذ حاجته لايمنعه .(16)

اصحاب و ياران ما در كوفه بسيارند ، اگر آنان را امر كنيد از شما اطاعت مى‏نمايند و به پيروى شما برمى‏خيزند . 

امام باقر عليه السلام فرمودند : آيا كسى از آن‏ها از جيب برادر خود به قدر نيازش برمى‏دارد ؟ گفتم : نه .

حضرت فرمودند : )آنان كه نسبت به مال خود بخيل هستند( به خون خود بخيل‏تر مى‏باشند . 

آن گاه امام باقر عليه السلام فرمودند : اكنون مردم در آشتى مى‏باشند ؛ با آن‏ها نكاح مى‏كنيم و از هم ارث مى‏بريم و بر آنان حدّ جارى مى‏سازيم و امانات آنان را به آن‏ها مى‏دهيم تا زمانى كه قائم قيام نمايد )در آن وقت( رفاقت صادقانه ميان مردم ايجاد مى‏شود و مرد به سوى جيب برادر خود مى‏رود و به اندازه‏اى كه لازم دارد برمى‏دارد و صاحب پول او را از اين كار باز نمى‏دارد .

تكميل عقل‏ها آنچنان صفا و صميميّت در جامعه ايجاد مى‏كند كه همگان بر اثر برخوردار بودن از آن به دوستى ، يگانگى و اتّحاد دست مى‏يابند . زندگى اجتماعى در آن عصر آنچنان آكنده از مهر و محبّت است كه همه ، ثروت خود را از آن ديگران و اموال آنان را همچون ثروت خود مى‏دانند و از آن استفاده مى‏كنند. و اين بر اثر حاكم بودن حكومت الهى و عادلانه امام عصر ارواحنا فداه در جهان مى‏باشد كه قدرت استفاده از همه قدرت‏هاى مغزى را به جهان بشريّت عنايت مى‏كند . و انسان‏ها به خاطر بهره‏مند شدن از عقلِ تكامل‏يافته ، به جهانى از صفا و صميميّت، يگانگى و محبّت راه مى‏يابند .

اينك به روايتى كه مى‏آوريم توجّه كنيد : امام باقر عليه السلام به سعيد بن حسن فرمودند : 

أيجي‏ء أحدكم إلى أخيه فيدخل يده في كيسه ، فيأخذ حاجته فلايدفعه؟ فقلت : ما أعرف ذلك فينا .

فقال ابوجعفر عليه السلام : فلا شي‏ء إذاً .

قلت : فالهلاك إذاً، فقال : إنّ القوم لم يعطوا أحلامهم بعد .(17)

آيا يكى از شما در جيب برادر دينى خود دست مى‏كند و به قدر نياز خويش بردارد و صاحب پول او را منع نكند ؟

در پاسخ گفتم : من چنين چيزى در ميان خودمان نديده‏ام .

امام عليه السلام فرمودند : بنابراين چيزى وجود ندارد .

گفتم : پس هلاكت گريبانگير ما خواهد شد ؟

امام عليه السلام اين احتمال را نفى نمودند و فرمودند : هنوز به مردم خردهاى آنان عطا نشده است .

بر اساس اين روايت ، تا زمانى كه جامعه از اين گونه خصلت‏هاى عالى انسانى برخوردار نباشد ، از عقلِ تكامل‏يافته بهره‏مند نيست و به فرمايش حضرت باقر العلوم عليه السلام هنوز عقل‏هاى آن‏ها به آنان داده نشده است .

گويى كه استفاده از تمامى نيروهاى عقلى براى جامعه ميسّر نيست و همچون دفينه‏هاى طلا كه آن‏ها را در ميان خاك‏ها پنهان مى‏كنند ، مردم قدرت‏هاى مغزى خويش را با خود به خاك مى‏برند .

ولى آن زمان كه عقل انسان‏ها تكامل يابد ، نه تنها بخل بلكه همه صفات رذيله از وجود آنان ريشه‏كن مى‏شود و طبيعت‏هاى زشت و ناپسند نابود مى‏گردند و همگان از ويژگى‏هاى عالى انسانى برخوردار مى‏شوند . اين ، لازمه عقلِ تكامل‏يافته است .

غلبه بر طبيعت‏هاى سوء و ناپسند در عصر ظهور بر اثر تكامل عقل

اولياء خدا و ياوران خاصّ خاندان وحى عليهم السلام كه به درجه كمال رسيده‏اند ، بر اثر اعمال و برنامه‏ها و توسّلاتى كه انجام داده‏اند ، بر طبيعت‏هاى ناپسندى كه قبل از وصول به كمال در آنان وجود داشته است غالب شده ، و طبايع سوء خود را مقهور قواى عقلانى خويش قرار مى‏دهند .

اين يك موضوع طبيعى است كه عقلى كه كامل شد نه تنها بر اعمال و كردار سوء ، بلكه بر طبايع سوء نيز غالب مى‏شود . همان طور كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمودند : 

والعقل الكامل قاهر الطبع السوء .(18)

عقلِ كامل ، بر طبيعت بد چيره مى‏شود .

بنابراين عاقلِ كامل بر كليّه بدى‏هاى خود حتّى آنهايى كه ذاتى او هستند قاهر و غالب شده و آن‏ها را مقهور و مغلوب قواى عقلى خود مى‏سازد .

نكته جالبى كه از اين فرمايش حضرت مولى اميرالمؤمنين عليه السلام به دست مى‏آوريم اين است كه كمّلين از اولياء اللَّه و صاحبان عقل كامل ، ممكن است قبل از رسيدن به مقامات عاليه و نيل به درجات مهمّ داراى طبع سوء باشند و اين خود بشارتى است براى كسانى كه خود را داراى طبيعت بد مى‏دانند كه نا اُميد نباشند و با دعا و كوشش خود را به كمال برسانند ، حتّى حضرت امير المؤمنين عليه السلام در همين روايت برنامه عملى كسانى را كه مى‏خواهند به كمال برسند نشان داده‏اند و به عنوان يك وظيفه فرموده‏اند : 

وعلى العاقل أن يحصي على نفسه مساويها في الدين والرأي والأخلاق والأدب فيجمع ذلك في صدره أو في كتاب ويعمل في إزالتها. (19)

وظيفه عاقل است كه همه بدى‏هاى نفس خود در دين و رأى و اخلاق و ادب را شماره نموده و آنان را در حافظه خود يا در نوشته‏اى جمع‏آورى كرده و براى از بين‏بردن آن‏ها كار كند .

يادداشت اشتباهات و سعى در برطرف ساختن آن‏ها - كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام به همه خردمندان دستور فرموده‏اند - برنامه بسيار جالبى است كه اگر بر طبق آن عمل كنيد ، شما را به مقامات عاليه رسانده و راه طولانى معنويّت را نزديك مى‏سازد ، چون بر اثر اين كار تجربيّات شما زياد مى‏شود و كسى كه تجربه او زياد ، عقلش زياد مى‏شود و كسى كه عقلش زياد شد راه صد ساله را به زودى مى‏پيمايد .

افزايش عقل بر اثر تجربه ، نكته‏اى است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام در ابتداى همين روايت به آن تصريح مى‏فرمايند : 

العقل عقلان ؛ عقل الطبع وعقل التجربة ، وكلاهما يؤدّي إلى المنفعة .(20)

عقل دو گونه است : عقل طبيعى و عقل تجربى و هر دوى آن‏ها انسان را به منفعت مى‏رساند .

بنابراين ، علاوه بر عقلى كه ذاتى و فطرى افراد است ، عقل تجربى نيز وجود دارد كه در اثر تجربيّات در انسان ايجاد شده و افزوده مى‏شود و همان طور كه حضرت على عليه السلام فرمودند هر دو قسم از عقل چه ذاتى و چه تجربى ، منجرّ به منافع مى‏شود .

آنچه از مجموع مطالب استفاده مى‏شود ، از اين قرار است : 

1 - عقل دو گونه است : ذاتى و تجربى .

2 - همان گونه كه عقل ذاتى انسان را به منافع و خوبى‏ها مى‏رساند ، عقل كسبى و تجربى نيز اينچنين است .

3 - بر عاقل واجب است بدى‏هاى اخلاقى و دينى خود را يادداشت كرده و در نابودى آن‏ها بكوشد .

4 - انسان نبايد به خاطر اشتباهاتى كه از او در گذشته سر زده ، از نيل به مقامات عاليه مأيوس باشد ؛ بلكه بايد با درسى كه از فرمايش حضرت امير المؤمنين عليه السلام مى‏آموزد ، اميدوار به آينده خود باشد و براى رسيدن به آينده عالى كار و كوشش كند .

5 - همه اولياء اللَّه و ياوران خاصّ خاندان وحى عليهم السلام از اوّل داراى ذات بزرگ و طبايع حسنه نبوده‏اند بلكه آن را با زحمت به دست آورده‏اند .

6 - عاقل كامل يا اولياء اللَّه ، طبايع سوء خود را مقهورِ قواى عقلى خود ساخته‏اند .

7 - هر كس عقلِ كامل داشته باشد داراى مقامات عاليه است ؛ زيرا كسى كه داراى عقل كامل و طبيعت سالم باشد ، با عالم ملكوت ارتباط پيدا كرده و ملكوتى مى‏شود .

  چنين كسانى شرح صدر پيدا كرده‏اند و داراى نور الهى شده‏اند و به وسيله همين نور الهى است كه حقايق را مى‏بينند . خداوند مى‏فرمايد : 

»أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ اُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ« .(21)

آيا فردى كه خدا قلب او را به روى دين اسلام گشوده و او داراى نور از پروردگارش مى‏باشد )همانند كسى است كه بر اثر كفر ورزيدن از نعمت هدايت بى‏بهره مانده؟( . پس واى بر آن سخت‏دلانى كه كلام الهى در دل‏هاى آن‏ها اثر ندارد ، اين افراد در گمراهى علنى و قطعى هستند .

آرى ؛ افرادى كه به كمال عقل راه يافته‏اند كسانى هستند كه چشم قلب‏شان بينا شده است و از كورى دل - كه بدترين كورى‏ها است - نجات يافته‏اند . 

رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند : 

شرّ العمى عمى القلب .(22)

بدترين كورى ، كورى قلب است .

ارتباط با عالم غيب

بديهى است وقتى كسى از كور دلى نجات يافت و قلبش روشن شد ، انوار درخشان را واضح مى‏بيند و دلش به سوى آن‏ها كشيده مى‏شود . اين چنين قلبى ، چشم و گوش باطنيش گشوده مى‏شود . اين چنين قلبى به نور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء منوّر خواهد بود . و همچنان كه جناب »هالو«(23) به مجرّد شنيدن صداى آن بزرگوار فهميد آن بزرگوار از كدام گوشه دنيا او را صدا مى‏زنند و خود را به محضر آن بزرگوار رساند ؛ آنان هم با چشم قلب آن حضرت را مى‏بينند .

حضرت امام سجّاد عليه السلام در يك روايت طولانى فرمودند : 

ألا إنّ للعبد أربع أعين : عينان يبصر بهما أمر دينه ودنياه ، وعينان يبصر بهما أمر آخرته ، فإذا أراد اللَّه بعبد خيراً فتح له العينين اللّتين في قلبه ، فأبصر بهما الغيب وأمر آخرته ، وإذا أراد به غير ذلك ترك القلب بما فيه .(24)

آگاه باشيد كه براى بنده چهار چشم مى‏باشد : دو چشم كه با آن‏ها امر دين و دنياى خود را مى‏بيند و دو چشم كه با آن‏ها امر آخرتش را مى‏نگرد . و هر گاه خداوند براى بنده‏اى خير بخواهد ، دو چشم او را كه در قلب او هستند باز مى‏كند ، پس به وسيله آن‏ها غيب و امر آخرت خود را مى‏بيند و اگر به بنده‏اش غير اين را اراده نمايد ، قلبش را همان گونه كه هست رها مى‏كند .

مظهر اتمّ غيب

يكى از موارد غيب - بلكه مهمّ‏ترين مورد آن - وجود مقدّس حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى له الفرج مى‏باشند كه تعدادى اندك از مؤمنين به چشم باطن آن حضرت را مى‏بينند . 

در قرآن مجيد هم از آن بزرگوار در آيه شريفه »اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ«(25) تعبير به غيب شده است ؛ همان طور كه در تفاسيرى كه از اهل بيت عصمت‏عليهم السلام وارد شده ، به اين موضوع تصريح شده است . 

از اطلاق روايتِ گذشته و انضمام آن با آيه شريفه قرآن به دست مى‏آوريم : كسانى كه خداوند چشم باطنى آنان را باز كرده است ، حتماً در زمان غيبت مى‏توانند با حضرت ولىّ عصر عجّل اللَّه تعالى له الفرج ارتباط داشته و آن بزرگوار را كه مظهر اتمّ غيب هستند اگرچه با چشم دل ، ببينند .

جريان‏هاى مهمّى از مرحوم سيّد بحرالعلوم

مرحوم سيّد بحرالعلوم نمونه شاخصى از اين گونه افراد است . آن بزرگوار بر اثر گشوده شدن ديدگان قلبش ، امورى را مى‏ديد كه ديگران از ديدن آن‏ها ناتوانند . براى نتيجه‏گيرى از بحث ، به بيان شرح حالى كوتاه از آن بزرگوار مى‏پردازيم : 

مرحوم محدّث نورى در كتاب »دار السلام« از مرحوم شيخ تقى ملاّ كتاب كه از شاگردان مرحوم آية اللَّه سيّد بحرالعلوم بوده حكايت نموده كه در يكى از مسافرت‏ها در خدمت سيّد اعلى اللَّه مقامه بودم و قافله‏اى كه سيّد و من با آن‏ها بوديم در وقت منزل نمودن در طرفى منزل مى‏كردند و مردى كه تنها با قافله سير مى‏كرد در طرفى ديگر منزل مى‏نمود . يك بار در ميان راه سيّد او را ديده و به او اشاره فرموده و او را به سوى خود طلبيد .

چون به سيّد مرحوم نزديك شد دست آن مرحوم را بوسيد ، آن گاه سيّد حال افراد زيادى از زنان و مردان را يكايك سؤال فرمودند و آن مرد جواب مى‏داد كه همگى سالم هستند .

چون آن مرد رفت ، ما از سيّد پرسيديم كه از لباس و هيئت اين مرد معلوم بود كه اهل عراق نيست .

سيّد فرمود : بلى او اهل يمن است .

گفتيم : شما كه به يمن تشريف نبرده‏ايد چگونه اسم آن گروه را كه از حال آن‏ها سؤال فرموديد مى‏دانيد و مرد و زن آن‏ها را مى‏شناسيد .

سيّد در جواب تأمّلى فرموده گفت : سبحان اللَّه ؛ چه جاى تعجّب است اگر از تمامى روى زمين وجب به وجب از من سؤال كنند ، همه را مى‏دانم و مى‏شناسم.

محدّث نورى رحمه الله مى‏گويد : مؤيّد اين فرمايش آن بزرگوار اين است كه آنچه در نجف اشرف امكنه متبرّكه تعمير نموده‏اند ؛ مثل مسجد كوفه ، مسجد حنّانه ، قبر كميل بن زياد رحمه الله ، محلّ خانه حضرت امير عليه السلام و قبر شريف هود و صالح همه اين‏ها را مرحوم سيّد بحرالعلوم وجب به وجب تعيين كرده و تعمير نموده‏اند و گرنه از آن زمان‏ها تا زمان ايشان اثرى از آن آثار باقى نبوده است .

همه علماء زمان آن مرحوم ، فرموده‏هاى آن جناب را مورد امتثال قرار داده و پذيرفتند و كسى از ايشان ايرادى ننموده است .

اينك محلّ سابق قبر هود و صالح در وادى السلام باقى است كه سيّد فرموده‏اند اينجا قبر آن‏ها نيست ، پس بقعه آن خراب و آثار خرابى‏اش در برابر ديد پير و جوان است . پس از آن ، محلّ ديگرى را تعيين فرموده كه اكنون مزار ايشان و مطاف مردمان است .(26)

در كتاب »تاريخ كوفه« مى‏نويسد : علاّمه بزرگ ، حجّة الحقّ ، سيّد محمّد مهدى نجفى ، مشهور به بحرالعلوم قدس سره داراى آثار جاودانى است . از جمله آن‏ها مقام‏هاى مقدّس مسجد كوفه است كه همچنان از دوران‏هاى گذشته نزد مردم ناشناخته بود و جز كسانى كه داراى بصيرت در دين بودند و تعدادشان هم اندك بود ، كسى آن‏ها را نمى‏شناخت . از اين رو ، سيّد رحمه الله تعيين اين مقامات مقدّس را به عهده گرفت و نشانه‏ها و محراب‏هايى در آن‏ها ساخت و ستونى سنگى در محراب النبىّ صلى الله عليه وآله وسلم براى تعيين قبله قرار داد و اين شاخصى است كه امروز به نام »رخامه« معروف است .(27)

از جمله آثار سيّد اين است كه در مسجد سهله جايگاهى براى حضرت مهدى عجّل اللَّه فرجه وجود داشت ولى نزد مردم شناخته شده نبوده و سيّد بحرالعلوم رحمه الله دستور داد گنبدى روى آن مكان بسازند تا آن جايگاه شكوهمند را مشخّص كند . البتّه اين كار شگفت نيست ؛ چرا كه وى به اين امر دانا و آگاه بوده است .(28)

علاّمه بزرگ شيخ عراقَين )كوفه و بصره( شيخ عبدالحسين تهرانى قدس سره هنگامى كه به قصد زيارت عتبات عاليات به عراق آمد و اقدام به بازسازى آن‏ها كرد ، در گوشه‏هاى مسجد كوفه به جستجوى آرامگاه مختار پرداخت ، تا آن را نيز بازسازى كند و تنها اين نشانه در دست بود كه آرامگاه مختار در صحن مسلم بن عقيل عليه السلام چسبيده به مسجد جامع قرار دارد و بالاى دكّه بزرگى جلوِ حرم هانى بن عروه رضى الله عنه واقع است ، لذا آن را حفر كردند و نشانه‏هاى حمام در آن پديد آمد و مشخّص شد كه آنجا آرامگاه مختار نيست و اثر آن از بين رفت ولى هنوز شيخ در جستجوى آن بود كه علاّمه بزرگ سيّد رضا ، فرزند آية اللَّه بحر العلوم طباطبايى رحمه الله به او گفت : هر گاه پدرش از گوشه شرقى كنار ديوار جلوى مسجد كوفه عبور مى‏كرد )محلّى كه اكنون زيارتگاه مختار است( مى‏گفت : براى مختار ، سوره فاتحه بخوانيم و مى‏خواند . شيخ دستور داد آن محل را كندند و سنگى آشكار شد كه بر روى آن نوشته شده بود : »اين قبر مختار بن ابى عبيده ثقفى است« و مشخّص شد كه آرامگاه مختار آنجاست .(30) (29)

پاورقى:‌


1) بحار الأنوار : 335/52 .
2) الغيبة مرحوم نعمانى : 317 .
3) بحار الأنوار : 62/53 .
4) سازمان بهداشت جهانى : در حال حاضر ، 45 ميليون نفر نابينا در دنيا زندگى مى‏كنند و هر ساله 1 تا 2 ميليون نفر به اين آمار افزوده مى‏گردد . )آمارها پرده برمى‏دارند : 202)
5) مغز متفكّر جهان شيعه : 387 .
6) به گزارش ايسنا ، صندوق محيط زيست بانك جهانى اعلام كرد : مرگ و مير ناشى از بيمارى‏هاى تنفّسى و آلودگى هوا ، هر سال جان 800 هزار نفر در جهان را مى‏گيرد كه تنها در آسيا 500 هزار نفر هر سال ، جان خود را از دست مى‏دهند.
مسئول اداره آلودگى هواى وزارت بهداشت : سالانه 8/2 ميليون نفر در جهان بر اثر آلودگى هوا در فضاى بسته ، جان خود را از دست مى‏دهند .
بر اساس گزارش سازمان جهانى بهداشت : 200 هزار مورد از 3 ميليون مرگ و مير ، بر اثر بيمارى‏هاى ناشى از آلودگى هوا ، به دليل عوارض آلودگى هواى در فضاى باز است .
90% موارد مرگ و ميرهاى ناشى از آلودگى هوا ، در كشورهاى در حال توسعه و بيشتر مربوط به آلودگى هوا در فضاهاى بسته است . )آمارها پرده برمى‏دارند : 201)
7) سالانه 55 هزار خطاى بزرگ پزشكى در ايران گزارش مى‏شود : 10 هزار و 500 مورد آن منجر به مرگ مى‏شود . 23 هزار مورد باعث نقص عضو مى‏شود . )آمارها پرده برمى‏دارند : 72)
8) يك استاد دانشگاه مون پليه )فرانسه( : هم‏اكنون حدود 3500 بيمارى در انسان شناخته شده است كه طبّ نوين و غربى از معالجه آن ناتوان است . )آمارها پرده برمى‏دارند: 205)
9) مجلّه دانشمند : مهرماه 1383 ، شماره 492 ، صفحه 25 .
10) كليك شماره 31 صفحه 8 ضميمه روزنامه جام‏جم شماره 1335 : يكشنبه 13 دى ماه 1383 .
11) حكيم شماره 59 صفحه 2 ضميمه شماره 1327 روزنامه جام‏جم : سه‏شنبه 15 دى 1383 .
12) سياه‏چاله Black hole جسمى است در فضا كه به سبب فشردگى خارق‏العاده جرم آن ، جاذبه فوق‏العاده شديدى دارد به طورى كه هيچ چيز ، حتّى نور ، نمى‏تواند از آن بگريزد و به فضا وارد شود . سياه‏چاله‏هايى كه با سرعت زياد به دور خود مى‏چرخند در واقع همچون تونل فضا زمان عمل مى‏كنند و با وارد شدن به آن‏ها ، از لحاظ تئورى مى‏توان در همان لحظه در جايى بسيار دورتر در فضا يا زمانى در آينده يا گذشته وارد شد . )جهان در 500 سال آينده : 601)
13) بعد از كشف كوآزرها براى دانشمندان نجومى نظريّه‏اى پيدا شد ، مشعر بر اين كه تمام كهكشان‏هايى كه به چشم نوع بشر مى‏رسد، اجرام برون مرزى جهان است و مرز جهان از كوآزرها كه گفتيم بعضى از آن‏ها با زمين 9 هزار ميليون سال نورى فاصله دارند شروع مى‏شود و بنابراين چون راديوتلسكوپ‏هاى ما نمى‏تواند بيش از فاصله 9 هزار ميليون سال نورى را ببيند آنچه در ماوراى كوآزرها قرار گرفته به چشم ما نمى‏رسد .
بر طبق اين نظريّه يكصد هزار ميليون كهكشان هر يك داراى ده‏ها هزار ميليون خورشيد كه به چشم تلسكوپ‏هاى نورى و راديوتلسكوپ‏هاى بشر مى‏رسد دنياى اصلى نيست بلكه اجرام پراكنده و قليلى است واقع در خارج مرز جهان و دنياى اصلى از كوآزرها شروع مى‏شود براى اين كه اگر اصلى نبود ، هر كوآزر ، ده هزار ميليارد برابر خورشيد ما نور نداشت .
در خورشيد ما براى اين كه روشنايى كه مى‏بينيم توليد بشود در بيست و چهار ساعت چهار صد ميليارد تن هيدروژن تفكيك )يا ادغام( مى‏شود و در يك كوآزر چقدر هيدروژن در هر بيست و چهار ساعت بايد تفكيك شود تا نورى به وجود بيايد برابر با ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد )اگر نور كوآزر ناشى از انفجار مادّه و ضدّ مادّه نباشد( .
با يك حساب ساده ، ما بايد چهارصد ميليارد تن را در ده هزار ميليارد ضرب كنيم تا اين كه بدانيم در هر بيست و چهار ساعت در يك كوآزر چقدر هيدروژن تفكيك مى‏شود و بعد از ضرب كردن رقم 4 را به دست مى‏آوريم در حالى كه بيست و هفت صفر در طرف راست آن قرار گرفته است و اين عدد آن قدر بزرگ مى‏باشد كه ما نمى‏توانيم آن را بر زبان بياوريم . 
ولى مى‏توانيم بگوييم كه به قاعده هر كوآزر در هر بيست و چهار ساعت ده هزار ميليارد برابر خورشيد سوخت مى‏سوزاند و لذا دنياى اصلى كوآزر است يعنى دنياى اصلى از آن شروع مى‏شود و چون راديوتلسكوپ‏ها هنوز قدرت آن را ندارد كه ماوراى كوآزر را ببيند منجّمين و علماى فيزيك نمى‏توانند بفهمند كه وسعت دنياى اصلى كه از كوآزر شروع مى‏گردد چقدر مى‏باشد و چون از وسعت جهان حتّى به طور تخمين بدون اطلاع هستند نمى‏توانند حساب كنند كه در جهان چند خورشيد وجود دارد تا چه رسد به اين كه به تقليد ارشميدس و ادينگتون درصدد برآيند كه اتم‏هاى موجود در جهان را محاسبه نمايند . )مغز متفكّر جهان شيعه : 367)
اين كوآزرهايى كه بعضى از آن‏ها تا زمين 9 هزار ميليون سال نورى فاصله دارند آيا آغاز جهان هستند يا وسط دنيا يا پايان جهان . 
خورشيد ما كه در قبال كوآزرها يك چراغ خاموش است با اين كه در هر بيست و چهار ساعت ما ، چهار صد ميليارد تن هيدروژن را مبدّل به هليوم مى‏كند تا اين كه ما و سيّارات ديگر داراى نور و حرارت باشيم تا ده ميليارد سال ديگر خاموش نخواهد شد . 
وقتى عمر خورشيد ما اين قدر باشد مى‏توان از روى حدس و تخمين فكر كرد كه عمر يك كوآزر چقدر مى‏باشد .
با يك مقايسه و تخمين ساده ، عمر كوآزر از نوع آنهايى كه با زمين 9 هزار ميليون سال نورى فاصله دارد از هزار ميليارد سال بيشتر است و چون در اين جهان خورشيدهايى هم مثل خورشيدهاى ما وجود دارد كه ده ميليارد سال ديگر خاموش خواهد شد ناگزير به حكم عقل و علم بايد تصديق كنيم كه ما در يك دنياى واحد زندگى نمى‏كنيم و دنياهاى متعدد جزء هستى است . )مغز متفكّر جهان شيعه : 365)
14) بحار الأنوار : 336/52 . 
15) بحار الأنوار : 350/67 .
16) بحار الأنوار : 372/52 .
17) اصول كافى : 173/1 ، بحار الأنوار : 254/74 .
18) بحار الأنوار : 6/78 .
19) بحار الأنوار : 6/78 .
20) بحار الأنوار : 6/78 .
21) سوره زمر ، آيه 22 .
22) بحار الأنوار : 51/70 .
23) جناب »هالو« به ظاهر يك فرد عادّى بوده و در اصفهان كارگرى مى‏كرده است ولى در واقع يكى از مأمورين امام عصر ارواحنا فداه بوده و آن حضرت براى انجام بعضى از كارها به او مأموريّت مى‏داده‏اند .
24) بحار الأنوار : 53/70 .
25) سوره بقره ، آيه 3 .
26) گلزار اكبرى : 358 .  
27) تاريخ كوفه : 72 .  
28) تاريخ كوفه : 73 .
29) تاريخ كوفه : 112 .
30) علّت امور خارق‏العاده‏اى كه از مرحوم سيّد بحرالعلوم ديده شده است ، تحوّلى بوده است كه بر اثر تشرّف آن بزرگوار به خدمت حضرت بقيّة اللَّه عجّل اللَّه تعالى فرجه واقع شده است . در آن تشرّف ، حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه ، سيّد بحرالعلوم را در آغوش پدرانه گرفتند و به سينه فشردند و بر اثر آن تشرّف ، آن تحوّل عظيم در سيّد بحرالعلوم به وجود آمد .
اگرچه مرحوم محدّث نورى مى‏گويد : از بعضى از ثقات نقل شده كه آن مرحوم فرموده است كه اين مكاشفات از اثر آن غذاى اندكى است كه از كاسه خمسه طيّبه صلوات اللَّه عليهم اجمعين باقى مانده بود و من آن را خوردم و خوابى در اين خصوص بيان فرموده كه خلاصه آن اين است كه آن بزرگواران را در خواب ديدم كه كاسه‏اى در برابر آن‏ها است و در آن آشى مى‏باشد كه از تمام حبوبات در آن هست ، پس من وارد شده سلام كرده بعد از رد جواب ، جدّه‏ام فرمودند : ولدى مهدى از اين آش ميل دارى ؟ عرض كردم : البتّه مايلم پس كاسه را نزد من گذاشته ، ديدم چيز درستى در آن نيست ، پس اطراف آن كاسه را به قاشقى كه در ميان آن بود جمع كرده و خوردم و آنچه را كه از من مشاهده مى‏كنيد از اثر آن است . )گلزار اكبرى : 358)