4 - برطرفشدن بيمارىها
برطرف شدن بيمارىها
در روزگارى كه جهان سرشار از شادى و خرسندى است و بساط شادمانى در سراسر گيتى
همچون بهشت برين گسترده است ، افراد گرفتار ، زمينگير و نابينا چگونه مىتوانند
شريك شادى ديگران باشند ؟!
چگونه ممكن است تابش نور ولايت ، همه جا و همه افراد را فرا گيرد ، ولى بر
بيماران ، گرفتاران و... نتابد؟! و آنان همچنان در غم و اندوه و ناراحتى به سر برند
؟!
براى شركت همه افراد جهان در شادمانى جهانى ، و فراگير شدن بساط شادى در سراسر
گيتى ، با قدرت ولايت اهل بيت عليهم السلام گرفتارى از همگان رخت برمىبندد و
بيمارى و گرفتارى هيچ انسانى را نمىآزارد ! زيرا لازمه حكومتى كه در آن فقط خداوند
حكومت مىكند و همه جهانيان در پناه قدرت ولايت مىباشند و از شيطان و
شيطانپرستانِ ستمگر نشانى نيست ، اين است كه همگان در راحتى و آسايش باشند .
اكنون سزاوار است به همه آنانى كه سايه شوم يأس و نااُميدى وجود آنها را فرا
گرفته ، اين بشارت بزرگ را از گفتار خاندان وحى عليهم السلام نقل كنيم ، تا با
گفتار سرورآفرينِ آن بزرگواران اُميد و انتظار سراسر وجودشان را فرا گيرد و
وسوسههاى شيطان فريبگر از افكار و انديشههايشان زدوده شده و بذر اُميد در اعماق
قلبشان ريشه كند .
اكنون به اين بشارت آسمانى توجّه كنيد : حضرت امام باقر عليه السلام فرمودند :
من أدرك قائم أهل بيتي من ذي عاهة برأ ، ومن ذي ضعف قوي.(1)
هر كس قائم اهل بيت مرا درك كند و مريض باشد سالم مىشود ، و كسى كه داراى ضعف و
ناتوانى است قوى مىگردد .
در توضيح روايت مىگوييم : در عصر درخشان ظهور ، نه تنها افرادى كه داراى مرضهاى
جسمى هستند شفا مىيابند ، بلكه بيمارىهاى روحى و كمبودهاى روانىِ همه افراد نيز
برطرف مىشود . زيرا توانا شدن همه افراد ضعيف - كه حضرت باقر العلوم عليه السلام
وعده آن را دادهاند - به بيماران جسمى اختصاص ندارد ؛ بلكه هر گونه ناتوانى از
قبيل ضعف در تصميمگيرى و اراده ، پستى همّت ، ناتوانى در تمركز فكر و هر گونه سستى
و كمبود ، در روزگار رهايى برطرف مىشود ، و نه تنها ضعف و بيمارى از ميان مىرود ؛
بلكه قدرت و سلامتى جايگزين آنها مىگردد .
بنابراين از كلام آن بزرگوار - كه مىفرمايند : »ومن ذي ضعف قوي« ؛ يعنى »هر كس
داراى ضعف باشد قوى مىگردد« - دو نكته اساسى و مهمّ استفاده مىشود :
1 - معناى اين فرمايش ، مطلق است و اختصاص به ضعف و كمبودهاى جسمى ندارد . از نظر
روانى نيز هر كس داراى ضعف باشد ، كمبود او هم برطرف خواهد شد .
قابل توجّه است كه بسيارى از بيمارىهاى جسمى بر اثر كمبودهاى روانى است ، كه در
عصر درخشان ظهور بر اثر برطرف شدن ضعفهاى روانى ، كمبودهاى جسمى نيز خود به خود
برطرف مىشود .
بازگشت نيرو و قوّت
2 - نكته ديگرى كه از اين روايت استفاده مىشود و پسنديده است كه مورد توجّه
قرار گيرد ، اين است كه در اين روايت نه تنها بشارتِ برطرفشدن ضعفها و بيمارىهاى
همه مردم ، وارد شده بلكه به جايگزين شدن قدرت و صحّت به جاى ضعف و بيمارى تصريح
شده است .
زيرا حضرت فرمودهاند : »ومن ذي ضعف قوي« ؛ »هر كس داراى ضعف باشد قوى مىگردد« .
بنابراين در سطح جهان نه تنها افراد ضعيف و ناتوان وجود نخواهند داشت بلكه همه
مردمان از قدرت ، قوّت و توانايى برخوردار خواهند بود .
به اين مطلب در روايتى كه امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام ، از
امام سجّاد عليه السلام نقل نمودهاند تصريح شده است ، آن حضرت فرمودند :
إذا قام القائم أذهب اللَّه عن كلّ مؤمن العاهة ، وردّ إليه قوّته .(2)
هر گاه قائم قيام نمايد ، خداوند مرض را از هر فرد مؤمن مىبرد و توانايى او را به
سويش برمىگرداند .
با توجّه به اين حقيقت كه در عصر درخشان ظهور ، همه مردمان جهان داراى ايمان و
مؤمن خواهند بود ، اين مطلب واضح مىشود كه در آن زمان ، هيچ فرد مريضى وجود نخواهد
داشت ، بلكه قوّت و قدرتى را كه قبلاً داشته است به او برمىگردد .
آيا اكنون كه افراد ضعيف ، ناتوان و مريض سراسر جهان را پر نمودهاند ، سزاوار
نيست براى برطرفشدن همه ضعفها و بيماريها دست به دعا برداشته و براى فرا رسيدن
روزگار رهايى از همه گرفتاريها دعا نمايند ؟
آيا مردم نبايد بدانند كه روزگارى بس سرورآفرين فرا مىرسد كه در آن روزگار در
سراسر گيتى حتّى يك فردِ گرفتار و بيمار وجود نخواهد داشت ؟!
آيا مردم نبايد بدانند پس از گذشت ميلياردها سال از خلقت زمين و پس از گذشت
هزاران سال از آفرينش بشر ، هنوز هدف خداوند از آفرينش انسان در جهان تحقّق نيافته
است ؟!
آيا گمان مىكنند خداوند ، جهان را براى همين وضع اسفانگيزى كه دارد ، خلق كرده
است ؟
آيا با توجّه به علم و قدرت عظيم الهى ، وجود اين همه افراد ضعيف ، ناتوان ،
معلول ، مريض و ناقصالخلقه دليل بر آن نيست كه هنوز نظم جهان در سايه حكومت عدل
الهى سامان نيافته است ؟!
مگر نمىدانند خداوند به بركت وجود خاندان وحى عليهم السلام سرانجام همه گرفتاران
را در سراسر گيتى از غم و اندوه و گرفتارى نجات مىبخشد ؟!
آرى ؛ در آن روزگار كه تشعشع انوار تابناكِ ولايت سراسر جهان را فرا گيرد ،
خداوند بزرگ به بركت درخشش انوار درخشنده خاندان وحى عليهم السلام ، انسانها را از
هر گونه گرفتارى رهايى مىبخشد ؛ به گونهاى كه در سراسر عالم هيچ فردى گرفتار
نخواهد بود .
اكنون به فرمايش امام حسين عليه السلام توجّه كنيد :
... ولايبقى على وجه الأرض أعمى ولا مقعد ولا مبتلى إلاّ كشف اللَّه عنه بلاؤه بنا
أهل البيت عليهم السلام .(3)
سرانجام در عصر ظهور هيچ فرد نابينا(4) و زمينگير و مبتلا باقى نمىماند مگر آن كه
خداوند به وسيله ما اهل بيت بلا را از او برطرف مىنمايد .
از اين كلام استفاده مىكنيم كه در آن روزگار پرشكوه ، هيچ گونه گرفتارى براى
مردمِ آن عصر وجود ندارد ، و در آن زمان غمها و اندوهها پايان مىيابد و هر گونه
مرض ، ناراحتى و بلا از همگان برطرف مىشود و شادى و سرور ، سراسر جهان را فرا
مىگيرد و اين بر اثر قدرت ولايت اهل بيت عصمت عليهم السلام است كه در آن روز به
خواست خداوند مهربان در سراسر عالم حكومت مىكند .
قابل توجّه است كه : »از زمان بقراط ، پزشك معروف يونانى پزشكان تا امروز با
تحقيق در بيماريهاى گوناگون توانستهاند چهل هزار بيمارى را كه ممكن است انسان به
آن مبتلا شود ثبت كنند و علائم آنها را مشخص نمايند و اگر دارو براى درمان دارد آن
دارو را بگويند .«(5)
آمارى كه نقل كرديم مربوط به دهها سال پيش است كه با افزايش گناهان ، بيمارىهاى
جديد به آنها افزوده شده است ؛ زيرا همان گونه كه در روايات وارد شده افزايش
گناهان سبب ايجاد بيمارىهاى جديد مىشود .
ناتوانى علم از ريشهكن ساختن بيمارىها
كشورهاى بزرگ ، با همه ادّعايى كه در زمينه پيشرفت علم و تمدّن دارند نه تنها
از ريشهكن ساختن همه بيمارىها ، بلكه از كاستن آنها ناتوانند .
علاوه بر گناهان ، كمبودهاى علمى ، ضعف در مديريّت ، فقر اقتصادى ، نبود وسايل
بهداشتى و آلودگى هوا (6) ، نقص در داروها و درمانها در سطح جهان ، جامعه بشريّت
را به هزاران بيمارى گرفتار ساخته است ! (7)
اكنون ميليونها نفر در بستر بيمارى رنج مىبرند و كشورهايى كه دم از پيشرفت علم
و تمدّن مىزنند ، نمىتوانند ميكربهاى اصلى و عوامل مهمّ بيمارىها را ريشهكن
سازند ؛ مگر نه اين است كه »بيمار ، تيمار مىخواهد« چرا با اين همه ادّعاى علم و
تمدّن و پيشرفت در بهداشت و... هنوز درمان دردها را نيافتهاند ؟ مگر نه اين است كه
هر دردى را درمانى بلكه درمانها است و به قول سنايى :
درد در عالم ار فراوان است
هر يكى را هزار درمان است
آنان كه ادّعاى رهبرى جهان را دارند و خود را پيشگام جهانيان مىدانند ، براى هر
درد يكى از هزار - نه هزار ! - درمان را بياورند و گرنه به قول صائب : »دكّان
بىمتاع چرا وا كند كسى !« .
اينها همه ، ارمغانهاى ! دوران تاريك غيبت و دور بودن جهانيان از حكومت عدل
جهانى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه كه شاهد آفرينش و آگاه از
اتمهاى هر موجودند ، مىباشد .
اگر آن پيشواى مقتدر و آگاه بر مردم حكومت مىنمود اين گونه نادانى و ناتوانى را
بر جهانيان سايه نمىافكند ؛ زيرا كه عصر ظهور عصر ظاهر ساختن همه عوامل ارزنده ،
سازنده و مثبت و دوران از بين بردن همه عوامل ركود ، شكست دهنده و منفى در تمام
ابعاد زندگى است .
آرى ؛ در عصرى كه دستور خداوند بر همه حاكم باشد و دولت الهى بر جهانيان حكومت
كند ، نشانى از جهل ، نادانى و ناتوانى نخواهد بود ؛ زيرا همه عوامل مخرّب و منفى
آشكار شده و از ميان برداشته مىشود . ولى در دوران غيبت كه حقّ و ناحقّ به هم
آميخته است و تشخيص عوامل مثبت و منفى امكانپذير نيست و به همين جهت ، عامل اصلى
بسيارى از بيمارىها همچنان ناشناخته باقى مانده است .(8)
ما در اينجا نمونهاى از آن را بيان مىكنيم :
بيمارى كاهش اسپرمِ مردان كه ممكن است بر اثر تلفن همراه باشد ، هنوز درست شناخته
نشده است .
»دانشمندان مجارستانى مىگويند : حمل تلفن همراه بر قدرت بارورى مردان تأثير منفى
بسيار زيادى مىگذارد . پژوهشگران دانشگاه »زگد« در مجارستان مىگويند : پرتوهاى
منتشر شده از اين تلفنها مىتواند تعداد اسپرمها را در مردان تا يكسوّم كاهش دهد
.
نتايج اين تحقيق كه روى 300 مرد انجام شده است در اجلاس انجمن جنينشناسى و
توليدمثل انسانى اروپا در برلين ارائه شد .
اين تحقيق اوّلين مطالعهاى است كه در آن چگونگى تأثير پرتوهاى الكترومغناطيس
تلفنهاى همراه روى اسپرم مردان مورد بررسى قرار مىگيرد .
اين مطالعه نشان داد مردانى كه تلفن آنها در تمام طول روز در حالت آماده است ،
تعداد اسپرمهاى آنها به ميزان يكسوّم ساير مردان بود . حتّى نحوه حركت اسپرمهاى
باقىمانده نيز غير عادّى بود كه اين امر امكان بارورسازى تخمك را كاهش مىدهد .
اين يافتهها بيانگر آن است كه تلفنهاى همراه بر قدرت بارورى و اسپرم مردان
تأثير منفى مىگذارد .
پروفسور »هانس ايورس« رئيس پيشين انجمن توليدمثل انسانى اروپا اظهار داشت :
در اين تحقيق عوامل ديگرى كه مىتواند بر قدرت بارورى مردان تأثير بگذارد مورد
توجّه قرار نگرفته است . به همين خاطر بايد تحقيقات دقيقى در مورد آثار تلفن همراه
بر اسپرم انجام شود .«(9)
و طبق بعضى از گزارشها صنعت روز ، عامل بسيارى از بيمارىها مىباشد :
1 - در گزارشى آمده است: اين ترس وجود دارد كه اشعّههاى الكترومغناطيسى كه از
گوشىها فرستاده مىشود ، به سلامت انسان ضربه بزند . به خصوص ادّعاهايى وجود دارد
كه اين اشعّهها مىتوانند بر سلّولهاى بدن ، مغز يا سيستم دفاعى بدن تأثير
بگذارند و خطر پيشرفت بيمارىهايى مانند سرطان يا آلزايمر را افزايش دهند .
آخرين تحقيقات آزمايشگاهى اروپايى مىگويد ، امواج راديويى گوشىها به طور دايم
وارد DNA انسان و حيوان مىشوند و تغييراتى در اين سلّولها ايجاد مىكنند .
اين تغييرات مىتواند به عنوان علّت احتمالى سرطان در نظر گرفته شود ، ولى بيشتر
از اين جلو نرفته و درباره اين كه آيا اين تغييرات سلولى به بيمارى خاصّى مىرسد يا
نه ، اظهارنظرى نكرده است .
تحقيقات ديگر هم تغييرات بيولوژيكى مشابه را نشان مىدهد ، ولى دوباره بدون هيچ
مدركى درباره آسيب زدن به سلامت انسان به هر حال آزمايش روى موشها نشان داده است
اشعّههاى تلفن همراه مىتوانند اثر زيانآورى بر سلامت اين موشها داشته باشند .
ولى روشن نيست آيا اين يافتهها مىتوانند به طور مستقيم به انسانها هم ارتباط
پيدا كنند يا نه ؟
مطالعات دانشمندان فنلاندى در سال 2002 نشان داد اين امواج الكترومغناطيسى بر
بافت مغزى انسان تأثير مىگذارند ، ولى آنها گفتند به تحقيقات بيشترى نياز است تا
معلوم شود اين امواج بر آدمهاى زنده هم چنين اثرى دارد يا نه .
عدّهاى از دانشمندان سوئدى هم در سال 2002 ادّعا كردند حلقه ارتباطى بين
گوشىهاى تلفن همراه آنالوگ و تومورهاى مغزى پيدا كردهاند . تحقيقات آنها نشان
مىدهد استفادهكنندگان از گوشىهاى نسل اوّل تلفن همراه 30 درصد بيش از كسانى كه
از اين گوشىها استفاده نمىكنند در خطر تومورهاى پيشرفته هستند . با اين حال اين
يافتهها خيلى بحثانگيز بودند و هيچ مطالعه مشابهى هم درباره تأثيرات تلفنهاى GSM
مدرن وجود نداشت .
همچنين گزارشهايى وجود دارد كه نشان مىدهد افرادى پس از استفاده از گوشىهاى
تلفن همراه ، دچار سردرد ، خستگى يا از دست دادن تمركز شدهاند .(10)
2 - امواج راديويى كه از تلفنهاى همراه ساطع مىشوند ، به سلولهاى بدن و محتواى
DNA انسانى آسيب مىرسانند . قرار گرفتن در معرض امواج الكترومغناطيس ، به مدّت
طولانى موجب مىشود تا DNA سلّولها به ميزان قابل توجّهى آسيب ببيند كه ديگر قابل
ترميم نيست .
اين آسيب همچنين در سلولهاى نسل دوم نيز ديده مىشود و وجود جهش در DNA خطر
ابتلا به سرطان را در بردارد . به همين دليل دانشمندان قويّاً توصيه مىكنند كه
كودكان فقط در مواقع ضرورى مىتواند از تلفن همراه استفاده كنند ؛ چون در كودكان
آسيب سلّولى بيش از بزرگسالان نمايان است .
البتّه شركتهاى توليدكننده تلفن همراه هنوز ادّعا مىكنند كه هيچ تأثير
شناختهشدهاى از اين تلفنها در سلولهاى بدن پيدا نشده است . اين در حالى است كه
1/5 ميليارد نفر در سراسر دنيا از تلفنهاى همراه استفاده مىكنند .(11)
با اين كه سالها از اختراع تلفن همراه مىگذرد ، ولى هنوز آثار آن در روان و
اعصاب افراد ، براى بسيارى از پژوهشگران ناشناخته باقى مانده است ؛ ولى در روزگارى
كه همگان از آبشخور دانش مكتبِ وحى سيراب مىشوند ، هيچ نكته نامفهومى وجود نخواهد
داشت. در آن زمان نه تنها منشأ و علّت بيمارىهاى گوناگون شناخته خواهد شد ، بلكه
همه عواملِ بيمارىزا ريشهكن مىگردد .
آيا نبايد همگان خواستار فرا رسيدن چنين روزگارِ شكوهمندى كه سرشار از سلامتى و
توانايى است باشند ؟
5 - تكامل عقلها
تكامل عقلها
ساختار وجود انسان بسيار شگفتانگيز و مهمّ است ، به گونهاى كه اگر انسان خود
را بشناسد مىتواند كارهايى بسيار مهمّ و خارقالعاده انجام دهد . و چنانچه از
توانايىها و قدرتهاى نهفته در وجود خويش آگاهى نداشته باشد ، با سپرى نمودن عمر
خويش سرمايه بسيار عظيمى را از دست مىدهد .
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در ميان گفتارهاى هدايتگر خود ، بارها انسانها را
به اين حقيقت رهنمون ساختهاند و به جامعه بشريّت هشدار دادهاند مبادا گمان كنند
موجودى كوچك و عنصرى كمارزش مىباشند ؛ بلكه بايد بدانند كه جهانى از شگفتىها در
وجود انسان نهفته است .
متأسّفانه جامعه آن روز - كه لياقت رهبرى آن حضرت را نداشت - در اين باره
خاستگاهى نداشت و آن گاه كه امير عالم هستى از همگان مىخواستند كه نه تنها از
شگفتىهاى زمين بلكه درباره آسمانها از من سؤال كنيد تا به شما پاسخ دهم ، در ميان
انبوه جمعيّت تنها يك نفر برخاست و پرسيد : تعداد موهاى سر من چند تاست ! و تاريخ
ثبت نكرده است كه در ميان انبوه جمعيّت كسى او را در برابر اين سؤالِ بىشرمانه
سرزنش كرده باشد .
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام انسانها را از قدرت شگفت مغز آگاه ساخته و از
نيروهاى نهفته آن كه انسانها بايد آن را بيدار ساخته و به كار اندازند خبر دادند ؛
ولى - جز اصحاب خاصّ آن حضرت - كسى درباره قدرتهاى ناشناخته مغز و چگونگى
راهاندازى قدرتهاى خاموش آن چيزى نياموخت .
از آن روزگار ، قرنها گذشته ولى هنوز بسيارى از مردم از قدرتهاى عجيب مغز آگاهى
ندارند . و آنها كه درك كردند : »بسيارى از قدرتهاى مغز ، خاموش و نهفته باقى
مانده است« راهى براى راهاندازى آن نيافتند .
لزوم تحوّل در وجود انسان
حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه در جهانبانى ، جهاندارى و نظم و سامان
بخشيدن به جهان و جهانيان ، از قدرتهاى فوقالعاده معنوى يعنى از مقام عظيم ولايت
خويش استفاده نموده و به اين گونه ، براى تغيير جهان و تكامل بخشيدن به جهانيان در
مردمانِ عالم تحوّل ايجاد مىنمايند .
چگونه انسانها مىتوانند پذيراى اسرار عظيم خلقت شده و به مقام عظيم ولايت
شناخت پيدا نمايند ، در حالى كه ابعاد وسيعى از مغز انسانها به كار نيفتاده و
فعّال نشده و هنوز انديشهها آلوده و قلبها تيره است ؟!
به همين دليل قبل از آن كه حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه
انديشههاى بزرگ و حقايق و معارف الهى را به مردمان ارائه دهند ، نياز به تغيير و
تحوّل در ساختار وجود انسان و دگرگون ساختن ساختمانِ مغز بشر مىباشد .
اين تحوّل ، يك نياز واقعى براى آمادهشدن بشر جهت پذيرش انديشههاى بزرگ و
پيشرفتهاى عجيب در مسايل دين و دانش مىباشد .
اين تغيير در تار و پود بشر ، يك ضرورت است ؛ يك ضرورتِ واقعى براى افزايشِ توان
و ظرفيّت انسان در درك و فهم علوم و معارفِ عالى اهل بيت عليهم السلام است كه در
جهانيان بايد ايجاد شود . تحوّل در جهانيان همراه تبديل و دگرگونى در جهان نيز
خواهد بود .
اين تبديل در سيستم طبيعى زمين و دگرگونىهاى اساسى در جهان و جهانيان ، شرط
تكامل و اوجِ فرهنگ در آينده جهان است .
همان گونه كه براى درك سخنان پدر و مادر و همسخن شدن با آنان ، كودكان شيرخوار
بايد رشد كنند تا اين آمادگى در آنان ايجاد شود .
و همان گونه كه براى كار و كوشش و شركت در تلاشها و فعّاليّتهاى اجتماعى ،
خردسالان بايد به سنين جوانى برسند .
و همان گونه كه تا بعضى از غرايز در انسان به كار نيفتد برخى از امور را درك
نمىكند ؛ همين گونه ، تا قدرتهاى عظيم نهفته در مغز و قلب انسان به كار نيفتد ،
درك امور پيشرفته و فهم معارف عالى براى او امكان ندارد . به اين دليل، بايد براى
درك آنها در جهان و جهانيان تحوّل ، تغيير و تبديل ايجاد گردد .
آيا با كودكى كه هنوز راه رفتن را نياموخته ، و از خطر چاه و چاله خبر ندارد ،
مىتوان درباره عظمت و سختى سياهچالهها(12) سخن گفت ؟!
آيا براى كودكى كه فرقى ميان كوه و كاه نمىگذارد ، مىتوان درباره وسعت جهان و
كوآزرها (13) مطلبى را بيان كرد ؟!
آيا براى خردسالى كه از تعداد انگشتان خود خبر ندارد ، مىتوان درباره وسعت فضا و
شماره سحابىها سخنى به ميان آورد ؟!
بديهى است كودك براى درك اين گونه مطالب ، نياز به رشد دارد تا پس از آمادگى براى
درك و پذيرش اين گونه امور ، آنها را به او تعليم دهند .
به همين دليل انسانها براى درك و پذيرش مسايل بسيار عظيم و مهمّ ، نياز به حيات
قلبى و به كار افتادن سلّولهاى مغزى دارند تا با حيات قلب و تكامل عقل ، توانايى
درك امور مهمّ را پيدا نموده و آنها را از جان و دل بپذيرند .
امام عصر ارواحنا فداه و تكامل عقلها
آيا چه كسى مىتواند در ساختار وجود انسانها تحوّل ايجاد كند ؟ آيا چه قدرتى
توانايى دارد كه نيروهاى عظيم نهفته در مغز انسانها را بكار انداخته و به حركت
درآورد تا همه به راحتى بتوانند داراى فضيلتهاى اخلاقى و عامل به دستورات الهى
گردند ؟
آيا كسى جز يگانه مصلح جهان مىتواند در وجود همه انسانها قدرت و انرژى بدمد و
با يك جهش اجتماعى ، همگان را با افكار و انديشههاى بزرگ و قدرتهاى عظيمِ ناشناخته
و نهفته در وجود انسانها آشنا سازد؟!
در روايتى در اين باره ، شكافنده همه علوم و دانشها حضرت باقرالعلوم عليه السلام
از راز تكامل جهان پرده برداشته و آن را بر اثر دستان پرتوان حضرت بقيّة اللَّه
الأعظم ارواحنا فداه مىدانند . آن حضرت مىفرمايند :
إذا قام قائمنا وضع يده على رؤوس العباد ، فجمع به عقولهم ، وأكمل به أخلاقهم .(14)
هر گاه قائم ما قيام نمايد ، دست خود را بر سر بندگان خدا مىگذارد و به اين وسيله
خردهاى آنان را جمع و متمركز مىسازد و اخلاق آنان را تكميل مىنمايد .
در اين روايت نكتههاى ناب، مهمّ و سربستهاى وجود دارد كه بديهى است با بطون
هفتادگانهاى كه هر يك از كلمات خاندان وحى عليهم السلام دارند ، كسى نمىتواند به
بيان همه رمزهاى گفتار آن بزرگواران بپردازد .
زيد زرّاد گفتارى را از امام صادق عليه السلام روايت نموده است كه در آن نيز به
نكتههاى مهمّى از معارف خاندان وحى عليهم السلام اشاره شده است :
قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : نخشى أن لانكون مؤمنين .
قال : ولم ذاك ؟ فقلت : وذلك أنّا لانجد فينا من يكون أخوه عنده آثر من درهمه
وديناره ، ونجد الدينار والدرهم آثر عندنا من أخ قد جمع بيننا وبينه موالاة
أميرالمؤمنين عليه السلام .
قال : كلاّ إنّكم مؤمنون ،ولكن لاتكملون إيمانكم حتّى يخرج قائمنا ، فعندها يجمع
اللَّه أحلامكم ، فتكونون مؤمنين كاملين ولو لم يكن في الأرض مؤمنون كاملون ، إذاً
لرفعنا اللَّه إليه وأنكرتم الأرض وأنكرتم السّماء ...(15)
به امام صادق عليه السلام گفتم : مىترسيم كه ما مؤمن نباشيم .
فرمودند : براى چه ؟
گفتم : براى اين كه ما در ميان خود كسى را نمىيابيم كه برادرش نزد او برگزيدهتر
از درهم و دينارش باشد و درهم و دينار )پول( را نزدمان برگزيدهتر مىيابيم از
برادرى كه دوستى اميرالمؤمنين عليه السلام بين ما و او را جمع كرده است .
حضرت فرمودند : هرگز ! شماها حتماً مؤمن هستيد ولى شما ايمانتان را كامل نمىكنيد
تا قائم ما خروج نمايد ، پس در آن هنگام خداوند عقلهاى شما را جمع مىكند ، پس
مؤمنين كامل مىشويد و اگر در زمين افراد مؤمنِ كامل نبودند ، خداوند ما را از ميان
شما مىبرد و شما زمين و آسمان را منكر مىشديد ...
از اين روايت نكتههاى زيادى استفاده مىشود كه برخى از آنها را بيان مىكنيم :
1 - تا حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه قيام نفرمايند ، مردم نوعاً داراى
ايمانِ كامل نيستند .
2 - براى پول و ثروت ، بيشتر از برادران دينى خود ارزش قائل مىباشند .
3 - در زمان حكومت امام عصر ارواحنا فداه عقلها متمركز و كامل مىشود .
4 - در نيتجه كامل شدن عقلِ مردم ، ايمان آنها نيز كامل مىشود .
5 - قبل از ظهور افرادى هر چند بسيار اندك وجود دارند كه داراى ايمان كامل
مىباشند .
6 - وجود آنان در زمين باعث بودن اهل بيت عليهم السلام در زمين مىباشد .
7 - اگر اهل بيت عليهم السلام در زمين نباشند ، مردم داراى همين مقدار از ايمان
نيز نخواهند بود .
8 - نكته ديگرى نيز از روايت استفاده مىشود كه در عصر درخشان ظهور بر اثر تكامل
يافتن عقلها ، آن چنان صفا و صميميّت و يكرنگى در ميان مردمان ايجاد مىشود كه
ايمان را بر مال و ثروت مقدّم مىدارند و آن گونه باهم رفتار مىكنند كه گويا در
مال و ثروت با يكديگر شريك هستند .
جهان سرشار از يكرنگى و اتّحاد
مرحوم علّامه مجلسى در »بحار الأنوار« روايتى نقل كرده است كه به حضرت باقر
العلوم عليه السلام گفته شد :
إنّ أصحابنا بالكوفة جماعة كثيرة فلو أمرتهم لأطاعوك واتّبعوك .
فقال : يجيء أحدهم إلى كيس أخيه فيأخذ منه حاجته ؟! فقال : لا .
قال : فهم بدمائهم أبخل .
ثمّ قال : إنّ النّاس في هدنة نناكحهم ونوارثهم ونقيم عليهم الحدود ونؤدّي
أماناتهم حتّى إذا قام القائم جاءت المزاملة ويأتي الرجل إلى كيس أخيه فيأخذ حاجته
لايمنعه .(16)
اصحاب و ياران ما در كوفه بسيارند ، اگر آنان را امر كنيد از شما اطاعت مىنمايند
و به پيروى شما برمىخيزند .
امام باقر عليه السلام فرمودند : آيا كسى از آنها از جيب برادر خود به قدر نيازش
برمىدارد ؟ گفتم : نه .
حضرت فرمودند : )آنان كه نسبت به مال خود بخيل هستند( به خون خود بخيلتر مىباشند
.
آن گاه امام باقر عليه السلام فرمودند : اكنون مردم در آشتى مىباشند ؛ با آنها
نكاح مىكنيم و از هم ارث مىبريم و بر آنان حدّ جارى مىسازيم و امانات آنان را به
آنها مىدهيم تا زمانى كه قائم قيام نمايد )در آن وقت( رفاقت صادقانه ميان مردم
ايجاد مىشود و مرد به سوى جيب برادر خود مىرود و به اندازهاى كه لازم دارد
برمىدارد و صاحب پول او را از اين كار باز نمىدارد .
تكميل عقلها آنچنان صفا و صميميّت در جامعه ايجاد مىكند كه همگان بر اثر
برخوردار بودن از آن به دوستى ، يگانگى و اتّحاد دست مىيابند . زندگى اجتماعى در
آن عصر آنچنان آكنده از مهر و محبّت است كه همه ، ثروت خود را از آن ديگران و اموال
آنان را همچون ثروت خود مىدانند و از آن استفاده مىكنند. و اين بر اثر حاكم بودن
حكومت الهى و عادلانه امام عصر ارواحنا فداه در جهان مىباشد كه قدرت استفاده از
همه قدرتهاى مغزى را به جهان بشريّت عنايت مىكند . و انسانها به خاطر بهرهمند
شدن از عقلِ تكامليافته ، به جهانى از صفا و صميميّت، يگانگى و محبّت راه مىيابند
.
اينك به روايتى كه مىآوريم توجّه كنيد : امام باقر عليه السلام به سعيد بن حسن
فرمودند :
أيجيء أحدكم إلى أخيه فيدخل يده في كيسه ، فيأخذ حاجته فلايدفعه؟ فقلت : ما أعرف
ذلك فينا .
فقال ابوجعفر عليه السلام : فلا شيء إذاً .
قلت : فالهلاك إذاً، فقال : إنّ القوم لم يعطوا أحلامهم بعد .(17)
آيا يكى از شما در جيب برادر دينى خود دست مىكند و به قدر نياز خويش بردارد و
صاحب پول او را منع نكند ؟
در پاسخ گفتم : من چنين چيزى در ميان خودمان نديدهام .
امام عليه السلام فرمودند : بنابراين چيزى وجود ندارد .
گفتم : پس هلاكت گريبانگير ما خواهد شد ؟
امام عليه السلام اين احتمال را نفى نمودند و فرمودند : هنوز به مردم خردهاى آنان
عطا نشده است .
بر اساس اين روايت ، تا زمانى كه جامعه از اين گونه خصلتهاى عالى انسانى
برخوردار نباشد ، از عقلِ تكامليافته بهرهمند نيست و به فرمايش حضرت باقر العلوم
عليه السلام هنوز عقلهاى آنها به آنان داده نشده است .
گويى كه استفاده از تمامى نيروهاى عقلى براى جامعه ميسّر نيست و همچون دفينههاى
طلا كه آنها را در ميان خاكها پنهان مىكنند ، مردم قدرتهاى مغزى خويش را با خود
به خاك مىبرند .
ولى آن زمان كه عقل انسانها تكامل يابد ، نه تنها بخل بلكه همه صفات رذيله از
وجود آنان ريشهكن مىشود و طبيعتهاى زشت و ناپسند نابود مىگردند و همگان از
ويژگىهاى عالى انسانى برخوردار مىشوند . اين ، لازمه عقلِ تكامليافته است .
غلبه بر طبيعتهاى سوء و ناپسند در عصر ظهور بر اثر تكامل عقل
اولياء خدا و ياوران خاصّ خاندان وحى عليهم السلام كه به درجه كمال رسيدهاند
، بر اثر اعمال و برنامهها و توسّلاتى كه انجام دادهاند ، بر طبيعتهاى ناپسندى
كه قبل از وصول به كمال در آنان وجود داشته است غالب شده ، و طبايع سوء خود را
مقهور قواى عقلانى خويش قرار مىدهند .
اين يك موضوع طبيعى است كه عقلى كه كامل شد نه تنها بر اعمال و كردار سوء ، بلكه
بر طبايع سوء نيز غالب مىشود . همان طور كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام
فرمودند :
والعقل الكامل قاهر الطبع السوء .(18)
عقلِ كامل ، بر طبيعت بد چيره مىشود .
بنابراين عاقلِ كامل بر كليّه بدىهاى خود حتّى آنهايى كه ذاتى او هستند قاهر و
غالب شده و آنها را مقهور و مغلوب قواى عقلى خود مىسازد .
نكته جالبى كه از اين فرمايش حضرت مولى اميرالمؤمنين عليه السلام به دست مىآوريم
اين است كه كمّلين از اولياء اللَّه و صاحبان عقل كامل ، ممكن است قبل از رسيدن به
مقامات عاليه و نيل به درجات مهمّ داراى طبع سوء باشند و اين خود بشارتى است براى
كسانى كه خود را داراى طبيعت بد مىدانند كه نا اُميد نباشند و با دعا و كوشش خود
را به كمال برسانند ، حتّى حضرت امير المؤمنين عليه السلام در همين روايت برنامه
عملى كسانى را كه مىخواهند به كمال برسند نشان دادهاند و به عنوان يك وظيفه
فرمودهاند :
وعلى العاقل أن يحصي على نفسه مساويها في الدين والرأي والأخلاق والأدب فيجمع ذلك
في صدره أو في كتاب ويعمل في إزالتها. (19)
وظيفه عاقل است كه همه بدىهاى نفس خود در دين و رأى و اخلاق و ادب را شماره نموده
و آنان را در حافظه خود يا در نوشتهاى جمعآورى كرده و براى از بينبردن آنها كار
كند .
يادداشت اشتباهات و سعى در برطرف ساختن آنها - كه حضرت امير المؤمنين عليه
السلام به همه خردمندان دستور فرمودهاند - برنامه بسيار جالبى است كه اگر بر طبق
آن عمل كنيد ، شما را به مقامات عاليه رسانده و راه طولانى معنويّت را نزديك
مىسازد ، چون بر اثر اين كار تجربيّات شما زياد مىشود و كسى كه تجربه او زياد ،
عقلش زياد مىشود و كسى كه عقلش زياد شد راه صد ساله را به زودى مىپيمايد .
افزايش عقل بر اثر تجربه ، نكتهاى است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام
در ابتداى همين روايت به آن تصريح مىفرمايند :
العقل عقلان ؛ عقل الطبع وعقل التجربة ، وكلاهما يؤدّي إلى المنفعة .(20)
عقل دو گونه است : عقل طبيعى و عقل تجربى و هر دوى آنها انسان را به منفعت
مىرساند .
بنابراين ، علاوه بر عقلى كه ذاتى و فطرى افراد است ، عقل تجربى نيز وجود دارد كه
در اثر تجربيّات در انسان ايجاد شده و افزوده مىشود و همان طور كه حضرت على عليه
السلام فرمودند هر دو قسم از عقل چه ذاتى و چه تجربى ، منجرّ به منافع مىشود .
آنچه از مجموع مطالب استفاده مىشود ، از اين قرار است :
1 - عقل دو گونه است : ذاتى و تجربى .
2 - همان گونه كه عقل ذاتى انسان را به منافع و خوبىها مىرساند ، عقل كسبى و
تجربى نيز اينچنين است .
3 - بر عاقل واجب است بدىهاى اخلاقى و دينى خود را يادداشت كرده و در نابودى
آنها بكوشد .
4 - انسان نبايد به خاطر اشتباهاتى كه از او در گذشته سر زده ، از نيل به مقامات
عاليه مأيوس باشد ؛ بلكه بايد با درسى كه از فرمايش حضرت امير المؤمنين عليه السلام
مىآموزد ، اميدوار به آينده خود باشد و براى رسيدن به آينده عالى كار و كوشش كند .
5 - همه اولياء اللَّه و ياوران خاصّ خاندان وحى عليهم السلام از اوّل داراى ذات
بزرگ و طبايع حسنه نبودهاند بلكه آن را با زحمت به دست آوردهاند .
6 - عاقل كامل يا اولياء اللَّه ، طبايع سوء خود را مقهورِ قواى عقلى خود
ساختهاند .
7 - هر كس عقلِ كامل داشته باشد داراى مقامات عاليه است ؛ زيرا كسى كه داراى عقل
كامل و طبيعت سالم باشد ، با عالم ملكوت ارتباط پيدا كرده و ملكوتى مىشود .
چنين كسانى شرح صدر پيدا كردهاند و داراى نور الهى شدهاند و به وسيله همين نور
الهى است كه حقايق را مىبينند . خداوند مىفرمايد :
»أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ اُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ«
.(21)
آيا فردى كه خدا قلب او را به روى دين اسلام گشوده و او داراى نور از پروردگارش
مىباشد )همانند كسى است كه بر اثر كفر ورزيدن از نعمت هدايت بىبهره مانده؟( . پس
واى بر آن سختدلانى كه كلام الهى در دلهاى آنها اثر ندارد ، اين افراد در گمراهى
علنى و قطعى هستند .
آرى ؛ افرادى كه به كمال عقل راه يافتهاند كسانى هستند كه چشم قلبشان بينا شده
است و از كورى دل - كه بدترين كورىها است - نجات يافتهاند .
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
شرّ العمى عمى القلب .(22)
بدترين كورى ، كورى قلب است .
ارتباط با عالم غيب
بديهى است وقتى كسى از كور دلى نجات يافت و قلبش روشن شد ، انوار درخشان را
واضح مىبيند و دلش به سوى آنها كشيده مىشود . اين چنين قلبى ، چشم و گوش باطنيش
گشوده مىشود . اين چنين قلبى به نور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا لتراب مقدمه
الفداء منوّر خواهد بود . و همچنان كه جناب »هالو«(23) به مجرّد شنيدن صداى آن
بزرگوار فهميد آن بزرگوار از كدام گوشه دنيا او را صدا مىزنند و خود را به محضر آن
بزرگوار رساند ؛ آنان هم با چشم قلب آن حضرت را مىبينند .
حضرت امام سجّاد عليه السلام در يك روايت طولانى فرمودند :
ألا إنّ للعبد أربع أعين : عينان يبصر بهما أمر دينه ودنياه ، وعينان يبصر بهما
أمر آخرته ، فإذا أراد اللَّه بعبد خيراً فتح له العينين اللّتين في قلبه ، فأبصر
بهما الغيب وأمر آخرته ، وإذا أراد به غير ذلك ترك القلب بما فيه .(24)
آگاه باشيد كه براى بنده چهار چشم مىباشد : دو چشم كه با آنها امر دين و دنياى
خود را مىبيند و دو چشم كه با آنها امر آخرتش را مىنگرد . و هر گاه خداوند براى
بندهاى خير بخواهد ، دو چشم او را كه در قلب او هستند باز مىكند ، پس به وسيله
آنها غيب و امر آخرت خود را مىبيند و اگر به بندهاش غير اين را اراده نمايد ،
قلبش را همان گونه كه هست رها مىكند .
مظهر اتمّ غيب
يكى از موارد غيب - بلكه مهمّترين مورد آن - وجود مقدّس حضرت بقيّة اللَّه
الأعظم عجّل اللَّه تعالى له الفرج مىباشند كه تعدادى اندك از مؤمنين به چشم باطن
آن حضرت را مىبينند .
در قرآن مجيد هم از آن بزرگوار در آيه شريفه »اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ
بِالْغَيْبِ«(25) تعبير به غيب شده است ؛ همان طور كه در تفاسيرى كه از اهل بيت
عصمتعليهم السلام وارد شده ، به اين موضوع تصريح شده است .
از اطلاق روايتِ گذشته و انضمام آن با آيه شريفه قرآن به دست مىآوريم : كسانى كه
خداوند چشم باطنى آنان را باز كرده است ، حتماً در زمان غيبت مىتوانند با حضرت
ولىّ عصر عجّل اللَّه تعالى له الفرج ارتباط داشته و آن بزرگوار را كه مظهر اتمّ
غيب هستند اگرچه با چشم دل ، ببينند .
جريانهاى مهمّى از مرحوم سيّد بحرالعلوم
مرحوم سيّد بحرالعلوم نمونه شاخصى از اين گونه افراد است . آن بزرگوار بر اثر
گشوده شدن ديدگان قلبش ، امورى را مىديد كه ديگران از ديدن آنها ناتوانند . براى
نتيجهگيرى از بحث ، به بيان شرح حالى كوتاه از آن بزرگوار مىپردازيم :
مرحوم محدّث نورى در كتاب »دار السلام« از مرحوم شيخ تقى ملاّ كتاب كه از شاگردان
مرحوم آية اللَّه سيّد بحرالعلوم بوده حكايت نموده كه در يكى از مسافرتها در خدمت
سيّد اعلى اللَّه مقامه بودم و قافلهاى كه سيّد و من با آنها بوديم در وقت منزل
نمودن در طرفى منزل مىكردند و مردى كه تنها با قافله سير مىكرد در طرفى ديگر منزل
مىنمود . يك بار در ميان راه سيّد او را ديده و به او اشاره فرموده و او را به سوى
خود طلبيد .
چون به سيّد مرحوم نزديك شد دست آن مرحوم را بوسيد ، آن گاه سيّد حال افراد زيادى
از زنان و مردان را يكايك سؤال فرمودند و آن مرد جواب مىداد كه همگى سالم هستند .
چون آن مرد رفت ، ما از سيّد پرسيديم كه از لباس و هيئت اين مرد معلوم بود كه اهل
عراق نيست .
سيّد فرمود : بلى او اهل يمن است .
گفتيم : شما كه به يمن تشريف نبردهايد چگونه اسم آن گروه را كه از حال آنها
سؤال فرموديد مىدانيد و مرد و زن آنها را مىشناسيد .
سيّد در جواب تأمّلى فرموده گفت : سبحان اللَّه ؛ چه جاى تعجّب است اگر از تمامى
روى زمين وجب به وجب از من سؤال كنند ، همه را مىدانم و مىشناسم.
محدّث نورى رحمه الله مىگويد : مؤيّد اين فرمايش آن بزرگوار اين است كه آنچه در
نجف اشرف امكنه متبرّكه تعمير نمودهاند ؛ مثل مسجد كوفه ، مسجد حنّانه ، قبر كميل
بن زياد رحمه الله ، محلّ خانه حضرت امير عليه السلام و قبر شريف هود و صالح همه
اينها را مرحوم سيّد بحرالعلوم وجب به وجب تعيين كرده و تعمير نمودهاند و گرنه از
آن زمانها تا زمان ايشان اثرى از آن آثار باقى نبوده است .
همه علماء زمان آن مرحوم ، فرمودههاى آن جناب را مورد امتثال قرار داده و
پذيرفتند و كسى از ايشان ايرادى ننموده است .
اينك محلّ سابق قبر هود و صالح در وادى السلام باقى است كه سيّد فرمودهاند اينجا
قبر آنها نيست ، پس بقعه آن خراب و آثار خرابىاش در برابر ديد پير و جوان است .
پس از آن ، محلّ ديگرى را تعيين فرموده كه اكنون مزار ايشان و مطاف مردمان است
.(26)
در كتاب »تاريخ كوفه« مىنويسد : علاّمه بزرگ ، حجّة الحقّ ، سيّد محمّد مهدى
نجفى ، مشهور به بحرالعلوم قدس سره داراى آثار جاودانى است . از جمله آنها
مقامهاى مقدّس مسجد كوفه است كه همچنان از دورانهاى گذشته نزد مردم ناشناخته بود
و جز كسانى كه داراى بصيرت در دين بودند و تعدادشان هم اندك بود ، كسى آنها را
نمىشناخت . از اين رو ، سيّد رحمه الله تعيين اين مقامات مقدّس را به عهده گرفت و
نشانهها و محرابهايى در آنها ساخت و ستونى سنگى در محراب النبىّ صلى الله عليه
وآله وسلم براى تعيين قبله قرار داد و اين شاخصى است كه امروز به نام »رخامه« معروف
است .(27)
از جمله آثار سيّد اين است كه در مسجد سهله جايگاهى براى حضرت مهدى عجّل اللَّه
فرجه وجود داشت ولى نزد مردم شناخته شده نبوده و سيّد بحرالعلوم رحمه الله دستور
داد گنبدى روى آن مكان بسازند تا آن جايگاه شكوهمند را مشخّص كند . البتّه اين كار
شگفت نيست ؛ چرا كه وى به اين امر دانا و آگاه بوده است .(28)
علاّمه بزرگ شيخ عراقَين )كوفه و بصره( شيخ عبدالحسين تهرانى قدس سره هنگامى كه
به قصد زيارت عتبات عاليات به عراق آمد و اقدام به بازسازى آنها كرد ، در گوشههاى
مسجد كوفه به جستجوى آرامگاه مختار پرداخت ، تا آن را نيز بازسازى كند و تنها اين
نشانه در دست بود كه آرامگاه مختار در صحن مسلم بن عقيل عليه السلام چسبيده به مسجد
جامع قرار دارد و بالاى دكّه بزرگى جلوِ حرم هانى بن عروه رضى الله عنه واقع است ،
لذا آن را حفر كردند و نشانههاى حمام در آن پديد آمد و مشخّص شد كه آنجا آرامگاه
مختار نيست و اثر آن از بين رفت ولى هنوز شيخ در جستجوى آن بود كه علاّمه بزرگ سيّد
رضا ، فرزند آية اللَّه بحر العلوم طباطبايى رحمه الله به او گفت : هر گاه پدرش از
گوشه شرقى كنار ديوار جلوى مسجد كوفه عبور مىكرد )محلّى كه اكنون زيارتگاه مختار
است( مىگفت : براى مختار ، سوره فاتحه بخوانيم و مىخواند . شيخ دستور داد آن محل
را كندند و سنگى آشكار شد كه بر روى آن نوشته شده بود : »اين قبر مختار بن ابى
عبيده ثقفى است« و مشخّص شد كه آرامگاه مختار آنجاست .(30) (29)
پاورقى:
1) بحار الأنوار : 335/52 .
2) الغيبة مرحوم نعمانى : 317 .
3) بحار الأنوار : 62/53 .
4) سازمان بهداشت جهانى : در حال حاضر ، 45 ميليون نفر نابينا در دنيا زندگى
مىكنند و هر ساله 1 تا 2 ميليون نفر به اين آمار افزوده مىگردد . )آمارها پرده
برمىدارند : 202)
5) مغز متفكّر جهان شيعه : 387 .
6) به گزارش ايسنا ، صندوق محيط زيست بانك جهانى اعلام كرد : مرگ و مير ناشى از
بيمارىهاى تنفّسى و آلودگى هوا ، هر سال جان 800 هزار نفر در جهان را مىگيرد كه
تنها در آسيا 500 هزار نفر هر سال ، جان خود را از دست مىدهند.
مسئول اداره آلودگى هواى وزارت بهداشت : سالانه 8/2 ميليون نفر در جهان بر اثر
آلودگى هوا در فضاى بسته ، جان خود را از دست مىدهند .
بر اساس گزارش سازمان جهانى بهداشت : 200 هزار مورد از 3 ميليون مرگ و مير ، بر
اثر بيمارىهاى ناشى از آلودگى هوا ، به دليل عوارض آلودگى هواى در فضاى باز است .
90% موارد مرگ و ميرهاى ناشى از آلودگى هوا ، در كشورهاى در حال توسعه و بيشتر
مربوط به آلودگى هوا در فضاهاى بسته است . )آمارها پرده برمىدارند : 201)
7) سالانه 55 هزار خطاى بزرگ پزشكى در ايران گزارش مىشود : 10 هزار و 500 مورد آن
منجر به مرگ مىشود . 23 هزار مورد باعث نقص عضو مىشود . )آمارها پرده برمىدارند
: 72)
8) يك استاد دانشگاه مون پليه )فرانسه( : هماكنون حدود 3500 بيمارى در انسان
شناخته شده است كه طبّ نوين و غربى از معالجه آن ناتوان است . )آمارها پرده
برمىدارند: 205)
9) مجلّه دانشمند : مهرماه 1383 ، شماره 492 ، صفحه 25 .
10) كليك شماره 31 صفحه 8 ضميمه روزنامه جامجم شماره 1335 : يكشنبه 13 دى ماه 1383
.
11) حكيم شماره 59 صفحه 2 ضميمه شماره 1327 روزنامه جامجم : سهشنبه 15 دى 1383 .
12) سياهچاله Black hole جسمى است در فضا كه به سبب فشردگى خارقالعاده جرم آن ،
جاذبه فوقالعاده شديدى دارد به طورى كه هيچ چيز ، حتّى نور ، نمىتواند از آن
بگريزد و به فضا وارد شود . سياهچالههايى كه با سرعت زياد به دور خود مىچرخند در
واقع همچون تونل فضا زمان عمل مىكنند و با وارد شدن به آنها ، از لحاظ تئورى
مىتوان در همان لحظه در جايى بسيار دورتر در فضا يا زمانى در آينده يا گذشته وارد
شد . )جهان در 500 سال آينده : 601)
13) بعد از كشف كوآزرها براى دانشمندان نجومى نظريّهاى پيدا شد ، مشعر بر اين كه
تمام كهكشانهايى كه به چشم نوع بشر مىرسد، اجرام برون مرزى جهان است و مرز جهان
از كوآزرها كه گفتيم بعضى از آنها با زمين 9 هزار ميليون سال نورى فاصله دارند
شروع مىشود و بنابراين چون راديوتلسكوپهاى ما نمىتواند بيش از فاصله 9 هزار
ميليون سال نورى را ببيند آنچه در ماوراى كوآزرها قرار گرفته به چشم ما نمىرسد .
بر طبق اين نظريّه يكصد هزار ميليون كهكشان هر يك داراى دهها هزار ميليون خورشيد
كه به چشم تلسكوپهاى نورى و راديوتلسكوپهاى بشر مىرسد دنياى اصلى نيست بلكه
اجرام پراكنده و قليلى است واقع در خارج مرز جهان و دنياى اصلى از كوآزرها شروع
مىشود براى اين كه اگر اصلى نبود ، هر كوآزر ، ده هزار ميليارد برابر خورشيد ما
نور نداشت .
در خورشيد ما براى اين كه روشنايى كه مىبينيم توليد بشود در بيست و چهار ساعت
چهار صد ميليارد تن هيدروژن تفكيك )يا ادغام( مىشود و در يك كوآزر چقدر هيدروژن در
هر بيست و چهار ساعت بايد تفكيك شود تا نورى به وجود بيايد برابر با ده هزار
ميليارد برابر نور خورشيد )اگر نور كوآزر ناشى از انفجار مادّه و ضدّ مادّه نباشد(
.
با يك حساب ساده ، ما بايد چهارصد ميليارد تن را در ده هزار ميليارد ضرب كنيم تا
اين كه بدانيم در هر بيست و چهار ساعت در يك كوآزر چقدر هيدروژن تفكيك مىشود و بعد
از ضرب كردن رقم 4 را به دست مىآوريم در حالى كه بيست و هفت صفر در طرف راست آن
قرار گرفته است و اين عدد آن قدر بزرگ مىباشد كه ما نمىتوانيم آن را بر زبان
بياوريم .
ولى مىتوانيم بگوييم كه به قاعده هر كوآزر در هر بيست و چهار ساعت ده هزار
ميليارد برابر خورشيد سوخت مىسوزاند و لذا دنياى اصلى كوآزر است يعنى دنياى اصلى
از آن شروع مىشود و چون راديوتلسكوپها هنوز قدرت آن را ندارد كه ماوراى كوآزر را
ببيند منجّمين و علماى فيزيك نمىتوانند بفهمند كه وسعت دنياى اصلى كه از كوآزر
شروع مىگردد چقدر مىباشد و چون از وسعت جهان حتّى به طور تخمين بدون اطلاع هستند
نمىتوانند حساب كنند كه در جهان چند خورشيد وجود دارد تا چه رسد به اين كه به
تقليد ارشميدس و ادينگتون درصدد برآيند كه اتمهاى موجود در جهان را محاسبه نمايند
. )مغز متفكّر جهان شيعه : 367)
اين كوآزرهايى كه بعضى از آنها تا زمين 9 هزار ميليون سال نورى فاصله دارند آيا
آغاز جهان هستند يا وسط دنيا يا پايان جهان .
خورشيد ما كه در قبال كوآزرها يك چراغ خاموش است با اين كه در هر بيست و چهار
ساعت ما ، چهار صد ميليارد تن هيدروژن را مبدّل به هليوم مىكند تا اين كه ما و
سيّارات ديگر داراى نور و حرارت باشيم تا ده ميليارد سال ديگر خاموش نخواهد شد .
وقتى عمر خورشيد ما اين قدر باشد مىتوان از روى حدس و تخمين فكر كرد كه عمر يك
كوآزر چقدر مىباشد .
با يك مقايسه و تخمين ساده ، عمر كوآزر از نوع آنهايى كه با زمين 9 هزار ميليون
سال نورى فاصله دارد از هزار ميليارد سال بيشتر است و چون در اين جهان خورشيدهايى
هم مثل خورشيدهاى ما وجود دارد كه ده ميليارد سال ديگر خاموش خواهد شد ناگزير به
حكم عقل و علم بايد تصديق كنيم كه ما در يك دنياى واحد زندگى نمىكنيم و دنياهاى
متعدد جزء هستى است . )مغز متفكّر جهان شيعه : 365)
14) بحار الأنوار : 336/52 .
15) بحار الأنوار : 350/67 .
16) بحار الأنوار : 372/52 .
17) اصول كافى : 173/1 ، بحار الأنوار : 254/74 .
18) بحار الأنوار : 6/78 .
19) بحار الأنوار : 6/78 .
20) بحار الأنوار : 6/78 .
21) سوره زمر ، آيه 22 .
22) بحار الأنوار : 51/70 .
23) جناب »هالو« به ظاهر يك فرد عادّى بوده و در اصفهان كارگرى مىكرده است ولى در
واقع يكى از مأمورين امام عصر ارواحنا فداه بوده و آن حضرت براى انجام بعضى از
كارها به او مأموريّت مىدادهاند .
24) بحار الأنوار : 53/70 .
25) سوره بقره ، آيه 3 .
26) گلزار اكبرى : 358 .
27) تاريخ كوفه : 72 .
28) تاريخ كوفه : 73 .
29) تاريخ كوفه : 112 .
30) علّت امور خارقالعادهاى كه از مرحوم سيّد بحرالعلوم ديده شده است ، تحوّلى
بوده است كه بر اثر تشرّف آن بزرگوار به خدمت حضرت بقيّة اللَّه عجّل اللَّه تعالى
فرجه واقع شده است . در آن تشرّف ، حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه ، سيّد
بحرالعلوم را در آغوش پدرانه گرفتند و به سينه فشردند و بر اثر آن تشرّف ، آن تحوّل
عظيم در سيّد بحرالعلوم به وجود آمد .
اگرچه مرحوم محدّث نورى مىگويد : از بعضى از ثقات نقل شده كه آن مرحوم فرموده
است كه اين مكاشفات از اثر آن غذاى اندكى است كه از كاسه خمسه طيّبه صلوات اللَّه
عليهم اجمعين باقى مانده بود و من آن را خوردم و خوابى در اين خصوص بيان فرموده كه
خلاصه آن اين است كه آن بزرگواران را در خواب ديدم كه كاسهاى در برابر آنها است و
در آن آشى مىباشد كه از تمام حبوبات در آن هست ، پس من وارد شده سلام كرده بعد از
رد جواب ، جدّهام فرمودند : ولدى مهدى از اين آش ميل دارى ؟ عرض كردم : البتّه
مايلم پس كاسه را نزد من گذاشته ، ديدم چيز درستى در آن نيست ، پس اطراف آن كاسه را
به قاشقى كه در ميان آن بود جمع كرده و خوردم و آنچه را كه از من مشاهده مىكنيد از
اثر آن است . )گلزار اكبرى : 358)