مهمان نوازى وهدايت
همچنين مرحوم شيخ صدوق، طوسى، راوندى وبرخى ديگر به نقل از شخصى به
نام أبومحمّد فرزند وجناء حكايت نمايند:
روزى در كنار كعبه الهى زير ناودان طلا در مقابل عظمت خداوند متعال
سر به سجده نهاده ومشغول دعا وگريه وزارى بودم، ناگهان متوجّه شدم
شخصى مرا تكان داد وسپس اظهار داشت: اى حسن بن وجناء! بلند شو.
وقتى بلند شدم، ديدم يك جاريه اى بسيار لاغر وضعيف كه قريب چهل سال
داشت، نزد من ايستاده وگفت: همراه من بيا.
پس دنبال او به راه افتادم تا آن كه وارد خانه حضرت خديجه كبرى
(عليها السلام) شديم وجاريه از پلّه هائى كه به طبقه بالا راه داشت
بالا رفت؛ ومن متحيّر وسرگردان ايستادم.
ناگهان صدائى را شنيدم كه فرمود: اى حسن! بالا بيا.
سپس من نيز از پلّه ها بالا رفتم وحضرت صاحب الزّمان صلوات اللّه
عليه را ديدم كه داخل اتاق نشسته است، موقعى كه وارد بر حضرت شدم
سلام كردم، مرا مخاطب قرار داد وفرمود:
اى حسن! آيا فكر مى كنى از ديد من مخفى وپنهان هستى؟
نه چنين نيست، به خدا قسم! من در تمام اعمال ومناسك حجّ همراه تو
بوده ام.
بعد از آن تمام جاهائى را كه من رفته بودم واعمالى را كه انجام
داده بودم با تمام خصوصيّات وجزئيات بيان ومعرّفى نمود ومن بسيار
حيرت زده شدم واز خود بى قرار گشتم وبى هوش روى زمين افتادم؛ وپس
از لحظه اى حالم بهتر شد واحساس كردم دستى به من خورد ومرا حركت مى
دهد.
هنگامى كه برخاستم ونشستم فرمود:
زمانى كه به شهر مدينه وارد شدى، قصد اقامت كن ومحلّ سكونت خود را
منزل حضرت ابو عبد اللَّه، جعفر بن محمد الصّادق (عليه السلام)
قرار بده؛ واز جهت لوازم خوراكى وآشاميدنى ناراحت نباش، همچنين فكر
لباس نكن، انشاء اللَّه همه آن ها مرتّب خواهد بود.
بعد از آن دفترى را كه در آن دعاى فرج ونيز دعاى صلوات بر حضرت
بود، تحويل من داد وفرمود: براى فرج وظهور من اين دعا را بخوان
وبراى من درود وصلوات فرست.
سپس افزود: مواظب باش اين دفتر را در اختيار هركس قرار ندهى مگر آن
كه از دوستان وعلاقه مندان به ما اهل بيت رسالت باشد، خداوند متعال
تو را موفّق گرداند.
عرضه داشتم: اى مولا وسرورم! آيا بار ديگر موفّق به ديدار شما
خواهم شد؟
فرمود: اگر خداوند متعال بخواهد.
حسن وجناء گويد: پس چون مناسك حجّ را انجام دادم، طبق فرمايش حضرت
عازم مدينه منوّره گشتم وپس از قصد اقامت، در منزل امام صادق (عليه
السلام) وارد شده وساكن شدم.
وطبق وعده حضرت ولى عصر امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف،
هر روز به طور مرتّب مقدارى غذا ونان وآب برايم آورده مى شد،
همچنين لباس مورد نياز جهت هر فصلى برايم فراهم مى گرديد، بدون آن
كه در اين مورد تلاشى داشته باشم. (إكمال الدّين شيخ صدوق: ص 443،
ح 17، خرائج راوندى: ج 2، ص 961، الثّاقب فى المناقب: ص 612، ح 6،
إثبات الهداة: ح 3، ص 670، ح 38، بحار: ج 52، ص 31، ح 27).
وظايف شيعيان در عصر فراق
اطاعت از امام زمان (عليه السلام)
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
(طُوبى لِشيعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ فى
غَيْبَتِهِ، والْمُطيعينَ لَهُ فى ظُهُورِهِ...؛ خوشا به حال
شيعيان قائم ما! كه در دوران غيبت او چشم انتظار ظهورش ودر دوران ظهورش سر نهاده به فرمانش هستند). (بحار الانوار / ج
52 / ص 149).
اطاعت كنندگان امام عصر (عليه السلام) در هنگام ظهور، همانها هستند
كه در غيبت آن حضرت منتظرين او بودند؛ وچشم انتظاران امام زمان
(عليه السلام) در هنگام غيبت، همانهايند كه در زمان ظهورش مطيع
فرامين اويند.
براى شيعيان حقيقى، تفاوتى بين غيبت وظهور حضرت وليعصر (ارواحنا
فداه) نيست. آنها حتى در زمان غيبت هم خود را در حضور حضرت مى
بينند. حالت مطيع بودن شان به گونه اى است كه هر لحظه غيبت براى
شان به منزله مقدمه ظهور است. آن گونه زندگى مى كنند كه هر زمان
امام شان ظاهر گشت آنان را گوش به فرمان ببيند وتا پاى جان آماده
اطاعت بيابد.
از سوى ديگر اين اصل مهم، مسلّم است كه امامت يك امام جز با اطاعت
امّت از او، وپيشوايى يك رهبر جز در سايه فرمان پذيرى پيروانش،
تحقق نمى پذيرد.
خدا هيچ پيامبرى را نفرستاد مگر براى آنكه اطاعت شود:
(وما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلّا
لِيُطاعَ بِاِذْنِ اللَّهِ). (سوره نساء / آيه 64).
وهيچ امامى را مقرر نداشت مگر آنكه مردم را به اطاعت وفرمانبرى از
او فرا خواند:
(اَطيعُوا اللَّهَ واَطيعُوا الرَّسُولَ
واُولِى الْاَمْرِ مِنْكُمْ). (سوره نساء / آيه 59).
امام زمان (عليه السلام) اگر چه در پس پرده غيبت است، اما اراده
وفرمانش در تمام جهان آفرينش وهمه خلايق جارى ونافذ است. بنابراين
بايد دستوراتش را شناخت، فرمان هايش را بايد اطاعت كرد، حاكميت او
را بايد گردن نهاد، وهمين ها است كه زمينه ظهور را فراهم خواهد
آورد.
چنانكه خود حضرت مى فرمايد:
(ولَوْ اَنَّ اَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطاعَتِهِ، عَلَى
اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ
لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيُمْنُ بِلِقائِنا؛ اگر شيعيان ما - كه
خداوند آنان را به اطاعت خويش موفّق گرداند - در وفاى به عهد الهى
هم دل وهم پيمان مى شدند، سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمى
افتاد). (بحار الانوار / ج 53 / ص 177 / ح 8).
مگر نه اين است كه عهد الهى چيزى جز پرستش وبندگى خدا نيست؟ واين
عبادت وبندگى جز با اطاعتِ محضِ ولى خدا تحقق پذير نيست.
منتظرين حضرت مهدى (عليه السلام) همان نيكبختانى هستند كه اگر در
حضور او باشند، جز اطاعت نمى شناسند وجز به فرمان او كارى انجام
نمى دهند.
وباز هم امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
(هُمْ اَطْوَعُ لَهُ مِنَ الْاَمَةِ لِسِيِّدِها؛ اطاعت وفرمان
پذيرى منتظرين از امام زمان (عليه السلام) افزون تر از اطاعت
وفرمانبرى كنيزى از مالك ومولاى او است). (بحار الانوار / ج 52 / ص 307).
بهترين انتظار
شخص منتظِر، وقت نمى شناسد؛ صبح وشام نمى شناسد؛ گاه وبيگاه نمى
شناسد؛ انتظار سوزِ شوقى است كه به جان مى افتد؛ شعله عشقى است كه
در دل مى گيرد؛ تا جان به تن منتظران است وتا دل شان مى طپد،
انتظارشان مى سوزاند وگرما مى بخشد.
منتظرين فرج وظهور امام زمان (عليه السلام) اگر در خانه اند يا در
كوچه وبازار، اگر در بسترند يا در كشاكش كار، در تنهايى يا در
اجتماع، در آسانى يا در سختى، در سلامت يا در بيمارى، در وطن يا
سفر، در هر زمان وهر مكان، ودر هر حال وفكر وذكر كه باشند مشغول به
يارِ مورد انتظارند؛ كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
(اِنَّ اَحَبَّ الْاَعْمالِ اِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ
اِنْتِظارُ الْفَرَجِ ومادامَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنِ؛
محبوب ترين كارها در نزد خداى عز وجل انتظار فرج است وبنده مؤمن
همواره در حال انتظار به سر مى برد). (بحار الانوار / ج 52 / ص 132 / ح 37).
منتظِر همچون كسى است كه در پى شب يلدايى، خسته از ظلمت وتيرگى،
چشم به افق دوخته ودميدن خورشيد را انتظار مى كشد.
منتظِر همانند كسى است كه در بيابانى بى انتها سرگردان مانده، تنها
ووحشت زده، به انتظار رهنمايى لحظه شمارى مى كند.
منتظِر مانند كسى است كه پس از تشنگى بسيار، با پنجه هاى ضعيف
ودردمندش، زمين را كنده ودر انتظار وآرزوى جوشش آبى گوارا نشسته
و(له له) مى زند.
منتظِر همچون كسى است كه در هنگام بالا رفتن از كوه، پايش لغزيده
ودست به سنگى گرفته وهر لحظه خود را در معرض سقوط به انتهاى دره اى
تاريك وخوفناك مى بيند، ولى با فريادهاى خود نجات دهنده اى را مى
طلبد.
پس بايد انتظار كشيد، بايد ديده به راه امام زمان (عليه السلام)
بود، بايد هر صبح وشام چشم انتظار فرج ماند كه امام صادق (عليه
السلام) مى فرمايد:
(اِنْتَظِرُ الْفَرَجَ صَباحاً ومَساءً؛ در هر صبح وشام منتظر فرج
باش!) (بحار الانوار / ج 10 / ص 94 / ح 1).
اين فرمان امام (عليه السلام) به انتظار، از نگاهى ديگر، نوعى خبر
دادن، از نامعلومى زمان فَرَج است. به عبارت ديگر شايد مقصود اين
باشد كه صبحگاهان منتظر باش، زيرا چه بسا تا شامگاهان فَرَج فرا
برسد؛ وشامگاهان منتظر فَرَج باش، زيرا چه بسا تا صبحگاه بعدى ظهور
امضاء گردد.
خلاصه اينكه انسان منتظر امام زمان (عليه السلام)، انسانى كوشاست
ودر مسير اقامه دولت او واستقرار ولايتش از نثار هر چه دارد دريغ
نمى ورزد؛ كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
(اَلْمُنْتَظِرُ لِاَمْرِنا كَالْمُتَشَحَّطُ بِدَمِهِ فى سَبيلِ
اللَّهِ؛ كسى كه چشم انتظار حاكميت ما باشد، مانند مجاهدى است كه
در راه خدا به خون خويش غلطيده باشد). (كمال الدين / صدوق / ص 465 وبحار الانوار / ج 52 / ص 123).
اگر كسى امام زمان (عليه السلام) را شناخت، ديگر يادش را از خاطر
نخواهد برد.
اگر كسى مهربانى هاى او را ديد، ديگر فراموشش نخواهد كرد.
اگر كسى احساس اُنس با امام زمان (عليه السلام) كرد، آنگاه هميشه
به يادش خواهد بود.
راستى! مگر مى شود كسى كه پدرش را، برادرش را، دوست مشفق ودلسوزش
را از ياد نمى برد، امام زمانش را به فراموشى بسپارد؟!
حق كدامين پدر افزون تر از حقوق امام زمان (عليه السلام) است؟
كدام برادر مهربان تر از او است؟
دلسوزى چه دوستى بيشتر از دلسوزى ها ومحبت هاى او است؟
او خود خطاب به شيعيانش مى فرمايد:
(اِنَّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ ولا ناسينَ
لِذِكْرِكُمْ؛ ما در مراعات حال شما كوتاهى نمى كنيم ويادتان را از
خاطر نمى بريم). (بحار الانوار / ج 53 / ص 175 / ح 7).
وقتى او - كه ذخيره همه هستى، ثمره همه رسالت ها، منبع همه كمالات،
سرچشمه همه خيرات وجلوه گاه همه نيكويى ها وزيبايى ها است - ياد
شيعيان را از خاطر نمى برد، آيا رواست فراموشى آنان نسبت به آن
امام مهربان!؟
كه مى فرمايد:
(...وَلَوْلا ذالِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْواءُ، وَاصْطَلَمَكُمُ
الْاَعْداءُ؛ اگر ياد او نبود بلاهاى سخت بر شيعيان فرود مى آمد
ودشمنان آنان را نابود مى كردند). (بحار الانوار / ج 53 / ص 175 /
ح 7).
اين كه او به ياد شيعيانش است، وبراى شان دعا مى كند، ودر فتنه هاى
بنيان سوز دوران غيبت عنايت خويش را از آنان دريغ نمى دارد وباعث
استقرار واستمرار حيات ايشان است، آيا رواست غفلت آنان از او وحقوق
آن بزرگوار؟!
محبت به امام زمان (عليه السلام)
خدا محبت ومودّت حضرت مهدى (عليه السلام) را در ضمن محبّت ساير اهل
بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بر همگان واجب نمود.
(قُلْ لا اَسْاَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً
اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى)؛ (بگو: من از شما جز
مودّت ومحبّت خويشاوندانم اجر ومزدى براى رسالت نمى خواهم). (سوره
شورى / آيه 23).
دوستى وعلاقه به اهل بيت (عليهم السلام): وامام زمان (عليه السلام)
به عنوان اجر رسالت، نه منفعتى براى پيامبر دارد ونه بهره اى را
نصيب امام زمان واهل بيت (عليهم السلام): مى سازد، بلكه تنها به
نفع ايمان آورندگان است وبهره هاى بى پايان آنان را در دنيا وآخرت
به همراه دارد:
(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَ
لَكُمْ)؛ (بگو: هر اجر وپاداشى از شما خواسته ام براى خود
شماست). (سوره سبأ / آيه 37).
در حقيقت همين مودّت ها ومحبّت ها وعلاقه وارتباطهاى روحى ومعنوى
است كه راه سير به سوى خدا را فراهم مى آورد وسلوك انسان را در
راستاى اراده حق شكل مى دهد.
(قُلْ ما اَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجٍْر
اِلاَّ مَنْ شاءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبيلاً)؛
(بگو: من از ميان شما اين اجر رسالت را نمى طلبم، مگر از آن كسان
كه بخواهند راهى به سوى پروردگار خويش بيابند). (سوره فرقان / آيه 57).
با محبّت هاى امام زمان (عليه السلام) است كه زمينه هاى اطاعت از
او فراهم مى آيد وبا اطاعت از او است كه راه كمال انسان به سوى خدا
هموار مى شود.
نه تنها دوستى ومحبت حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) تكليف ووظيفه است
كه دوستى با دوستانش ودشمنى با دشمنانش نيز در همان راستاست ودشمنى
با دوستان آن حضرت ودوستى با دشمنانش در جهت دشمنى با آن بزرگوار
است.
شيعيان ومنتظران ظهور آن حضرت را بايد دوست داشت، از حال واحوال
آنها بايد جويا شد، در حد امكان وتوان در رفع گرفتارى هاى شان بايد
كوشيد ونسبت به آنها ايثار نمود، وخطاكاران شان را بخشيد ودر طريق
رشد وكمال اخلاقى ومعنوى آنان بايد تلاش نمود.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد:
(طُوبى لِمَنْ اَدْرَكَ قائِمُ اَهْلِ بَيْتى وهُوَ يَأْتَمُّ فى
غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيامِهِ ويَتَوَلّى اَوْلِيائَهُ ويُعادى
اَعْدائَهُ؛ خوشا به حال كسى كه (قائم اهل بيتِ) مرا درك كند در
حاليكه در زمان غيبتش وقبل از قيامش اقتداى به او نموده، ودوست
بدارد دوستانش را ودشمنى كند با دشمنانش). (بحار الانوار / ج 51 / ص 72 / ح 14).
محبت، اساس وپايه دين، بلكه مساوى دين است. دين خدا جز با تكيه بر
محبّت وولايت اهل بيت (عليهم السلام): استقرار نمى يابد. از اين رو
انتظارِ حاكميت وغلبه ((هل الدين الا الحب؛ آيا دين چيزى به جز
دوستى است؟) / امام صادق (عليه السلام) تفسير عياشى / ج 1 / ص 167 وبحار / ج 27 / ص 95 / ح 58).
دين در جهان به نوعى انتظارِ جهانى شدن محبّت وولايت امام زمان
(عليه السلام) است. وشايد به همين خاطر باشد كه امام زمان (عليه
السلام) مى فرمايد:
(... فَيَعْمَلْ كُلُّ امْرِءٍ مِنْكُمْ بِما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ
مُحِبَّتِنا...؛ هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به مقام محبت
ما نزديك مى كند عمل نمايد). (بحار الانوار / ج 53 / ص 175 / حديث 7).
از اين رو اگر عبادت يا عملى مستحب يا دعا يا زيارتى خاص بتواند
مقدمه اى براى ايجاد محبّت بيشتر نسبت به امام زمان (عليه السلام)
باشد، انجام آن وظيفه اى خواهد بود كه با فرمان صريح آن بزرگوار بر
عهده شيعيان قرار گرفته است.
حقوق امام زمان (عليه السلام) بر شيعيان
حق امام زمان (عليه السلام) بر همه بندگان خدا وبه ويژه بر شيعيان،
حق حيات است. حق هدايت است. حقى نيست كه بتوان آن را با معيارى
سنجيد وارزش گذارى كرد. حقى نيست كه بتوان آن را با دنيا وهر چه در
آن است مقايسه كرد.
با اين همه در برخى توقيعات مباركه ودعاها وزيارات شريفه، سخن از
حقوق امام زمان (عليه السلام) به ميان آمده است.
اين حقوق بدون ترديد، رعايت حق امامت او، شناخت ومواظبت بر اطاعت
او، نرنجانيدن قلب مبارك او، پاسدارى از آرمان هاى او، مجاهدت در
راه دفاع از او، وجان نثارى در راه تحقق خواسته هاى او است.
در راستاى اداى حقوق امام زمان (عليه السلام) بايد در راه دفاع از
ارزش هاى ولايت از مال وامكانات وتوانايى ها مايه گذاشت؛ وبالاتر
از آن در راه مبارزه با شيطان وخواسته هاى نفسانى، از لذتها، از
خوشيها واز آرزوها صرف نظر كرد؛ ودر مقابل وسوسه هاى مستمر شيطان
وجاذبه هاى پيوسته گناه وفريبندگى نيرومند گناه، مقاومتى سخت
وطولانى داشت.
(واَعِنَّا عَلى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ اِلَيْه؛ خداوندا! ما را در
اداى حقوق او يارى فرما). (دعاى ندبه).
با چنين ديدگاهى، اگر سخن از پرداخت حقوق شرعيه امام زمان (عليه
السلام) وبرخى وجوهات مادّى نيز به ميان مى آيد، بايد آن را در
همين راستا بررسى كرد؛ چنانكه خود آن بزرگوار در توقيعى فرمود:
(اِنَّهُ مَنْ اِتَّقى رَبَّهُ... واَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ اِلى
مُسْتَحِقيهِ كانَ آمِناً فِى الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ؛ همانا هر
كس تقواى پروردگارش را پيشه كند واز آنچه كه به عنوان حقوق شرعيه - خمس وزكات - بر عهده دارد به مستحقانش بپردازد، از
فتنه هاى باطل كننده دين ودنيا در امان خواهد بود). (بحار
الانوار / ج 53 / ص 76 / ح 8 / نامه امام زمان (عليه السلام) به
شيخ مفيد).
سخن در باب وجوب اداى چنين حقوقى اين نيست كه امام زمان (عليه
السلام) چه بهره اى از آن مى برد، بلكه سخن از اين است كه شيعه حق
شناس، در راستاى حفظ دين وايمان خويش، چه منفعتى برايش حاصل مى
آيد.
اخلاق شايسته
(آن كس كه مى خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدى (عليه السلام) درآيد
بايد كه منتظر باشد ودر عين منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نمايد
وداراى خلق وخويى پسنديده ونيكو باشد). (بحار الانوار/ ج 52 / ص 140).
ونيز در همين مورد است كلام ديگر آن بزرگوار كه معاشرت نيكو
وبرخورد خوب با همسايگان را از ويژگيهاى منتظران مى شمارد.
(وَاِنْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَحُسْنِ الصُّحْبَةِ
وَحُسْنِ الْجَوارِ). (بحار الانوار / ج 10 / ص 361 / ح 2).
آمادگى وآماده سازى
اينكه زمان ظهور وپايان يافتن غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) از
امور غيبى شمرده شده، واينكه خداوند امر فرج او را به ناگهان در يك
شب امضاء خواهد فرمود، واينكه ما را در هر صبح وشام به انتظار فرج
فرمان داده اند، همگى براى حفظ آمادگى هميشگى در جهت پاسخگويى به
نداى يارى خواهى آن امام بزرگوار مى تواند باشد.
شيعه اى كه مى خواهد از جمله ياران امام خويش باشد، منتظرى كه مى
خواهد در زمره رزمندگان ركاب مولاى خود به حساب آيد، رزمنده اى كه
مى خواهد به محض ورود فرمانده، دوشادوش او وپابپاى او در فتح همه
كاخهاى ستم وافراختن پرچم اسلام بر فراز همه بام هاى جهان سهيم
باشد، هرگز بدون آمادگى سر بر بستر استراحت نمى گذارد. چنين كسى
حتّى اگر مى خوابد سلاح آماده خويش را در زير متكّاى خود حفظ مى
كند.
(واَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ
قُوَّةٍ)؛ براى رويارويى با كافران ومستكبران هر چه توانايى
داريد تجهيزات فراهم آوريد وسلاح آماده كنيد. (سوره انفال / آيه 60).
چنين كسى نه فقط همواره خود را آماده نگه مى دارد بلكه ديگران را
نيز براى آماده شدن برمى انگيزاند.
او نه فقط خود نيرومند ومسلّح است، بلكه ديگران را هم به نيرومند
شدن ومسلّح گشتن ترغيب مى كند، زيرا خودِ اين آماده سازى ديگران
ونيرومند ومسلّح ساختن آنان نيز در راستاى يارى رساندن به مولاى
غايب از نظر است، ومنتظرِ ياور، هميشه آماده براى يارى است.
(ونُصْرَتى مُعَدَّةٌ لَكُمْ؛ يارى من آماده براى شماست). (فرازى از زيارت (آل يس)).
از نگاهى ديگر شيعه منتظِر، آماده سازى زمينه براى ظهور را، وظيفه
خويش مى شمارد.
براى زمينه سازى ظهور بايد عِدّه وعُدّه فراهم كرد. فراهم آمدن
نيروها وامكانات براى قيام جهانى حضرت مهدى (عليه السلام) تنها
بسته به معجزه نيست.
بايد همّت كرد، بايد ديگران را با امام (عليه السلام) آشنا كرد،
بايد ياور پروريد، بايد اين حجاب غيبت را - كه چهره جهان افروز
آخرين خورشيد آسمان امامت وعصمت را پوشانده است - با آگاه سازى
مردم وانگيزش ايمان وتعهد در آنان برطرف ساخت. زيرا خود فرمود:
(فَما يَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلّا ما يَتَّصِلُ بِنا مِمَّا
نُكْرِهُهُ ولا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛ آنچه ما را از آنان پوشيده
داشته است، چيزى نيست جز اَخبارى كه از كارهاى ناپسند و نكوهيده آنان به ما مى رسد). (احتجاج
طبرسى / چاپ اسوه / ج 2 / توقيع شريف خطاب به شيخ مفيد / ص 602).
كمك رسانى به ديگران
در دوران غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) كه فتنه ها فزونى مى گيرند
ونابسامانى هاى اجتماعى افزايش مى يابد، بسيارند كسانى كه تحت ستم
قرار مى گيرند واز حقوق مسلّم خويش محروم مى مانند.
شيعه منتظِر اگر چه نتواند تغييرى بنيادين در جامعه اش ايجاد كند،
حداقل تا آنجا كه توان دارد ضعيفان وبيچارگان را دستگيرى مى نمايد،
به فقيران ومستمندان عطوفت مى ورزد، ودر خيرخواهى ديگران كوتاهى
نمى كند. حفظ اسرارِ ديگران مى كند، تحمل مسئوليت مى نمايد، در رفع
مشكلات ديگران مى كوشد وهرگز كمبودهاى مردم را به گردن رهبران
معصوم خويش نمى اندازد.
امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد:
(بايد نيرومندان شما به ناتوانان كمك كنند، وتوانگران به مستمندان
برسند، هر يك از شما بايد چنانكه نيكخواه ونيكفرماى خود است
نيكخواه ونيكفرماى برادر دينى خود باشد، شما بايد اسرار آلِ محمّد
(صلى الله عليه وآله وسلم) را فاش نسازيد، ومردم را بر سر ما
نشورانيد...اگر اين چنين بوديد وبدين گونه كه سفارش مى كنيم رفتار
كرديد...هر يك از شما اگر از جهان درگذرد وقائم ما را درك نكرده
باشد شهيد به شمار خواهد آمد...). (منتخب الاثر / ص 512).
وبه راستى يكى از زيباترين جلوه هاى بُعد اجتماعى انتظار همين يارى
رسانى هاست. كسى كه خود را آماده مى كند تا در دوران ظهور، در ركاب
امام قائم (عليه السلام) خويش، براى براندازى ستم وبرقرارى عدالت
در سراسر گيتى، جهاد ومبارزه داشته باشد، اينك در دوره غيبت نسبت
به رنج ستمديدگان ومحرومان وبيچارگان چگونه مى تواند ساكت وبى
تفاوت باشد؟!
قوّت ومكنت وخيرخواهى اش ابزارهايى هستند كه به كارگيرى آنها در
محدوده بسته اجتماعى اش، نشانه آمادگى او براى بهره گيرى از آنها
در گستره وسيع دنياى پس ازظهور است.
دفاع از امام زمان (عليه السلام)
اين سنّت خدا است كه در هميشه تاريخ، حق وباطل در ستيز بوده
وهستند. هيچ پيامبرى را خدا نفرستاد مگر آنكه دشمنانى از جن وبشر
در مقابل او به صف آرايى پرداختند.
(وكَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبى عَدُواً
شَياطين الْاِنْسِ والْجِنِّ..). (سوره انعام / آيه 112).
امام زمان (عليه السلام) نه تنها از اين قاعده مستثنى نيست، بلكه
به خاطر اهميت نقش او در حاكميت جهانى توحيد وعدل، همه ستم بارگان
ومستكبران وجهان خواران، در همه ادوار تاريخِ پر فراز ونشيب غيبت،
به ستيزه اى همه جانبه با او برخاسته اند.
در عصر حاضر نيز همه قدرت ها، همه سازمان ها وهمه كسانى كه با
آگاهى از انديشه مهدويت، عالمگير شدن پيام اسلام وقرآن را پيش بينى
مى كنند، مبارزه اى بى امان را پيگيرى مى نمايند.
آنانكه وحدت جامعه اسلامى وايمانى را هدف حملات خود قرار داده اند،
وولايت امير مؤمنان (عليه السلام) واولاد معصومش را تضعيف مى كنند
وآنان كه قرآن ومعارف انسان ساز آن را بى اهميت وبدون كارآيى جلوه
مى دهند؛ هر كدام، به گونه اى مستقيم يا غير مستقيم آرمان هايى را
كه بايد به دست امام زمان (عليه السلام) تحقق يابد به مخاطره مى
اندازند ودر حقيقت با او وپيام هاى او عداوت ودشمنى مى ورزند.
شيعه منتظِر در دوران غيبت، هرگاه اهداف وارزشهاى مكتب انتظار را
كه همان اهداف وارزشهاى اصيل اسلامى است در مخاطره ومورد تهاجم
ناجوانمردانه دشمنان دين ببيند از پاى ننشسته وبه دفاع برمى خيزد،
او در هر لحظه ودر هر مقطع از زمان ومكان خود را براى يارى امام
زمانش آماده مى سازد، از آنجا كه يارى او را، يارى اهداف وآرمان
هاى او مى شمارد، بدون اين كه فرقى بين غيبت وظهور قائل باشد در
مقابل توطئه ها وعداوت هاى ((ونصرتى لكم معدّة). زيارت جامعه
كبيره).
دشمنان امام زمان (عليه السلام) به دفاع از مولاى خويش مى پردازد
وبا تمام وجودش جانفشانى وجانبازى مى كند.
امير المؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد:
(يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِاَنْفُسِهِمْ فِى الْحُرُوبِ
وَيَكْفُونَهُ مايُريدُ؛ ياران مهدى (عليه السلام) او را در ميان
مى گيرند ودر جنگ ها با جان هاى خويش از او حمايت و حفاظت مى كنند وهر چه بخواهد از جان ودل انجام مى دهند).
(ملاحم وفتن /
سيد بن طاوس / چاپ نجف / ص 52؛ وبحار الانوار / ج 52 / ص 307 / ح
82).