آثار الصادقين ، جلد ۲۹

صادق احسانبخش

- ۴۴ -


(عقد الدرر ص 336):

عن أبي هريرة قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (والذي نفسي بيده لا تذهب الدنيا حتَّى يمرّ الرجل على القبر فيتمرَّغ عليه ويقول: يا ليتني کنت مکان صاحب هذا القبر وليس به الدين، إلاَّ البلاء).

ابو هريره گويد: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: قسم به آنکس که جانم بدست قدرت او است دنيا نمي رود تا آنکه مرد بر قبر مي گذرد وخود را بخاک قبر بمالد وگويد: اي کاش من بجاي صاحب اين قبر مي بودم وجز بلاء چيزي او را به اين کار وادار نکند.

(أخرجه الحاکم في مستدرکه؛ وعقد الدرر ص 338):

عن حذيقة بن اليمان رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يدرس الإسلام کما يدرس وشي الثوب حتَّى لا يدرى ما صيام ولا صدقة ولا نسک ويسري على کتاب الله في ليلة فلا يبقى في الأرض منه آية وتبقى طوائف من الناس، الشيخ الکبير والعجوز الکبيرة يقولون: أدرکنا آباءنا علي هذه الکلمة: لا إله إلاَّ الله فنحن نقولها)، قال صلة بن زفر لحذيفة: فما تغني عنهم لا إله إلاَّ الله وهم لا يدرون ما صيام ولا صدقة ولا نسک؟ فأعرض عنه حذيفة فردَّدها عليه ثلاثاً کلّ ذلک يعرض عنه حذيفة ثمّ أقبل عليه في الثالثة فقال: يا صلة، تنجيهم من النار، تنجيهم من النار.

بنقل از حذيفة بن اليمان رضي الله عنه گفت: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: اسلام کهنه مي شود مانند کهنه شدن مانند کهنه شدن پارچه تا آنجا که دانسته نشود روزه وصدقه وعبادت ها چيست ودر يک شب قرآن کريم (کوچک شمره شود) ودر زمين آيه اي از آن باقي نماند وطائفه هايي از مردم: پيرمردان وپيرزنان گويند: ما پدران ما را ديده ايم که کلمة (لا اله الا الله) مي گفتند وما نيز آنرا مي گوئيم. صلة بن زفر به حذيفه گفت: پس لااله الا الله آنها را بي نياز نمي کند در حالي که ندانند روزه وصدقه وعبادتها چيست؟ حذيفه از صله اعراض کرد صله گفتار خود را تکرار نمود وحذيفه اعراض ورزيد تا سه بار در بار سوم حذيفه رضي الله عنه فرمود: اي صله آنها را از آتش نجات مي دهد. آنها را از آتش نجات مي دهد.

(بحار ج 52 ص 191):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (سيأتي زمان على أمّتي لا يبقى من القرآن إلاَّ رسمه، ولا من الإسلام إلاَّ اسمه، يسمّون به وهم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة، وهي خراب من الهدي فقهاء ذلک الزمان شرّ فقهاء تحت ظلّ السماء، منهم خرجت الفتنة وإليهم تعود).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: زماني بر امتم رخ دهد که از قرآن کريم تنها رسم خط آن. واز اسلام فقط اسم آن باقي ماند که از آن تنها نام ببرند ومسلمانان دورترين مردم از اسلام باشند مسجدهايشان بظاهر آباد ومعمور دلي از هدايت وحقيقت ويران باشد فقيهان آن زمان بدترين فقيهان در زير آسمان باشند که فتنه از آنها خارج شود وبسوي آنها برگردد.

دجّال:

(عن إلزام الناصب ص 202؛ ويوم الخلاص ص 712):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (من قاتلني في الأولى، وقاتل أهل بيتي في الثانية، حشره الله في الثالثة مع الدجّال).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هر کس با من در اول کارزار کند وبا اهل بيت من در دوم قتال نمايد خدايش در مرحله سوم با دجال محشور فرمايد. (قتال در اول قتال بر تنزيل ورسالت است که در عهد رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم بود وقتال با اهل بيت عليهم السلام قتال بر اساس تأويل وارجاع وادعاه حق وحکم به قرآن وسنت بود وقتال سوم قتال مهدي عليه السلام است).

(عن إلزام الناصب ص 202؛ ويوم الخلاص ص 713):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إنَّه يخرج من المشرق من قرية يقال لها: يهوداء وهي قرية من قرى أصفهان وبلدة من بلدان الأکاسرة. تحته حمار أقمر، وهو مطموس العين مکسور الظفر والنظر، ويخرج منه الحيّات (وقيل: الحباب) وهو محدودب الظهر، قد صور کلّ سلاح في يديه حتَّى الرمح والقوس، يخوض البحار إلى الکعب. وهو قصير القامة کهل، مکتوب بين عينيه: کافر).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: او (دجال) از مشرق از دهي بنام يهودا، که از روستاهاي اصفهان وشهري از شهرهاي خسروان ايراني است بيرون مي آيد ودر زير او دراز گوشي (خري) سفيد رنگ باشد وخود نابينا وناخن شکسته است واز او مارها (مارهاي خطرناک) بيرون آيد. گوژپشت است تصوير هر گونه اسلحه اي حتَّى نيزه وکمان در دست دارد. وتا برآمدگي پشت پا در درياها فرو رود وکوتاه قد ودر سن کهولت باشد در ميان دو چشمش کلمه کافر نوشته.

(يوم الخلاص ص 716):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (أيّها الناس، ما بعث الله نبيّاً إلاَّ وقد أنذر قومه الدجّال. وإنَّ الله قد أخَّره إلى يومکم هذا. فمهما تشابه عليکم في أمره فإنَّ ربّکم ليس بأعور(؟؟؟) إنَّه يخرج على حمار عرض ما بين أذنيه ميل. يخرج ومعه حبّة ونار وجبل من خبز ونهر من ماء. أکثر تباعه اليهود والنساء والأعراب يدخل آفاق الأرض کلّها إلاَّ مکّة ولا بيتها. والمدينة ولا بيتها فإنَّهما محرّمتان عليه).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: اي مردم خدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه قومش را از خطر دجال بيم داد. وهمانا خدا او را تا امروز به تأخير افکند پس هرگاه امر او بر شما مشتبه گردد همانا پروردگار شما کور نيست(؟؟؟) او بيرون مي آيد وبر خر سوار است فاصله ميان دو گوش خر يک ميل راه است. بيرون مي آيد بهشت وآتش وکوهي از نان ونهري از آب با او باشد.بيشتر پيروانش يهودان وزنان واعراب باشند به همه آفاق زمين وارد مي شود بجز مکه معظمه وحوالي آنجا وبجز مدينه منوره وحوالي آنجا که اين دو جا بر وي حرام شده است.

(يوم الخلاص ص 714):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (الدجّال يبصر بإحدى عينيه ولا يبصر بالأخرى، طويل القامة، أزرق العينين، أعمش بوجهه أثر الجدري، أبخر الفم کبير الأسنان، مقلب الأظافر، أجدر الجسم لا شعر في جسده، متنقع الرأس، طويل العنق، شانئ (سيّئ الخلق) أصابعه تصل حدّ کفّه. کلامه له دوي، عالي الأکتاف، طارج الجبهة في إحدى عينيه عيب، لحيته بشاخين تصل سرّته عبوس، شروس، تحته حمار أحمر، أزرق الأطراق، بين أذنيه مقدار عشرين ميلاً؟ رأسه کالجبل العظيم ظهره يناسب رأسه، خطوته عشرون ميلاً؟ على جبينه سطران مکتوبان يقرأهما کلّ مؤمن، ويجحدهما کلّ کافر، الأوّل مکتوب فيه: الشقي من تبعک، والسطر الثاني: السعيد من فارقک. وأکثر عسکره اليهود وأولاد الزنا. عن يمينه جبل أخضر، وعلى شماله جبل أسود، يسيران ويقفان بوقوفه، ويقول: هذه جنَّتي، وهذه ناري من أطاعني أدخلته جنَّتي ومن عصاني أدَّبته بسيف نقمتي).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: دجال با يک چشم مي بيند وبا يک چشم نمي بيند. بلند قامت وکبود چشم. آب از چشمش مي چکد. آبله گون. داراي گند دهن ودندان درشت. ناخن برگشته. آثار آبله در بدنش موجود. بدنش بي مو سرش غبار آلوده درازگون بدخو انگشتانش دراز که به حد دو دستش مي رسد در سخنش آواي غليظ باشد شانه هاي او بالا، پيشاني گرفته در يکي از چشمهايش عيب است ريشش بلند است که بنافش مي رسد چهره در همرفته بد سرشت در زير او خري سرخ رنگ که اطراف آن کبود است ميان دو گوش ونافله بيست ميل باشد؟ سرش مانند کوه بزرگ وپشتش مناسب با سر آن است يک گام او مسافت بيست ميل؟ بر پيشاني او سطر نوشته که آنرا هر مؤمني مي خواند وهر کافري آنرا انکار مي کند. در سطر اول نوشته. تبهکار کسي است که پيروي تو کند ودر سطر دوم نوشته سعادتمند کسي است که از تو جدا گردد. وبيشتر لشکريانش يهود وزنازادگان باشند در جانب راستش کوه سبز ودر جانب چپ وي کوه سياهي است که با او سير مي کنند وچون بايستد مي ايستند وخود گويد: اين بهشت من واين جهنم من است هر کس اطاعتم کند به بهشتش مي برم وهر کس نافرماني من کند او را به تازيانه ي عذابم ادب مي کنم.

(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إنَّه لم تکن فتنة في الأرض منذ ذرأ الله ذرّية آدم، أعظم من فتنة الدجّال... وإنَّ الله لم يبعث نبيّاً إلاَّ حذَّر أمّته الدجّال وأنا آخر الأنبياء وأنتم آخر الأمم وهو خارج فيکم لا محالة).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هيچ فتنه اي در زمين از روزي که خدا ذريه آدم عليه السلام را آفريد بزرگتر از فتنه دجال نيست وهمانا خدا پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه امتش را از دجال بر حذر داشت ومن آخرين پيغمبرم وشما آخرين امت مي باشيد واو ناگزير در ميان بيرون مي آيد.

(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (الدجّال رجل ضخم عريض، ليس ما بين خلق آدم إلى قيام الساعة خلق أکبر منه).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مردي است درشت وفربه در ميان مردم از آغاز خلقت آدم عليه السلام تا روز قيامت آفريده اي بزرگتر از او نباشد.

(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (ما من نبيّ إلاَّ وأنذر قومه الدجّال الأعور الکذّاب).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هيچ پيغمبري نيست جز آنکه قوم خود را از دجال کور ودروغگو بيم داده است.

(يوم الخلاص ص 717):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: الدجّال رجل عريض، عينه اليمنى مطموسة واليسرى کأنَّها کوکب بين عينيه مکتوب: کافر بالله وبرسول الله. يخرج ويدَّعي أنَّه الربّ ولا يسمعه أحد إلاَّ تبعه إلاَّ من عصمه الله عزَّ وجلَّ. تکون له جنّة ونار، فيقول: هذه جنَّتي لمن سجد لي، ومن أبى أدخلته النار).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: دجال مردي فربه چشم راستش کور وچشم چپ وي گوئي چون ستاره اي است در ميان دو چشمش نوشته: کافر بخدا وبه رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم خروج وادعاه مي کند که پروردگار است کسي ادعاي او را نشنود جز آنکه پيرو او شود مگر کسي که خدايش باز داشته وحفظ فرموده باشد او را بهشت وآتش باشد گويد: اين بهشت من است براي کسي که مرا سجده کند، وهر کس امتناع کند او را وارد آتش مي کنم.

(عن إلزام الناصب ص 202؛ ويوم الخلاص ص 718):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (يخرج الدجّال الأکبر، الأعور الممسوح العين اليمنى والأخرى کأنَّها ممزوجة بالدم لکأنَّها في الحمرة علقة تأتي الحدقة کهيأة حبة العنب الطافية على الماء).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: دجال بزرگتر خروج مي کند که کور است يعني چشم راستش کور وچشم ديگرش به خون ممزوج است گوئي در سرخي علقه ايست بر حدقه چشم آمده به هيئت انگوري که در آب فرو رفته باشد.

(منتخب الأثر ص 428؛ وبحار ج 52 ص 194؛ ويوم الخلاص ص 720):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (ألا وإنَّ أکثر أشياعه يومئذٍ أولاد الزنى وأصحاب الطيالسة الخضر أي اليهود يقتله الله عزَّ وجلَّ على عقبة أفيق لثلاث ساعات مضت من يوم الجمعة على يدي من يصلّي عيسى بن مريم خلفه).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: هان که بيشتر پيروانش در آنروز زنازادگان وکساني باشند که طيلسان سبز در تن دارند يعني يهودان خداي عزَّ وجلَّ او را در عقبه رفيق مي کشد که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد با دست کسي که عيسى بن مريم عليه السلام پشت سرش نماز گذارد.

(يوم الخلاص ص 720):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (يبرز الدجّال ومعه سبعون ألف يهودي کلّهم ذو سلاح محلاة فإذا نظر الدجّال إلى عيسى ذاب کما يذوب الرصاص في النار (أي تضاءل وتعرّى من عنجهيته وبدا على حقيقته بعد أن کان يدَّعي الربوبية) ثمّ يولّي هارباً فيقول عيسى: إنَّ لي فيک ضربة لن تفوتني بها فيدرکه فيقتله فلا يبقى شيء ممَّا خلقه الله يتوارى به يهودي إلاَّ أنطقه الله عزَّ وجلَّ ولا حجر ولا دابة إلاَّ قال: يا عبد الله المسلم، هذا يهودي فاقتله، إلاَّ الغرقد فإنَّها من شجرهم فلا تنطق).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: دجال آشکار مي شود وهفتاد هزار يهودي با او باشد همه مسلح به اسلحه زيور بسته باشند وچون دجال به عيسى عليه السلام نظر افکند مانند گداخته شدن مس در آتش بگدازد (يعني از کبريايي خود کوچک شود وعريان گردد وحقيقتش آشکار شود پس از آنکه ادعاي ربوبيت مي کرد) سپس پا بفرار مي گذارد عيسى عليه السلام فرمايد: براي من در تو ضربت زدني هست که هرگز نمي تواني از دست من بگريزي پس به او مي رسد واو را بقتل مي رساند پس هر چيزي را که خدا آفريده ويهودي به آن پناه برده ودر آن پنهان شده باقي نمي ماند جز آنکه خداي عزَّ وجلَّ آن چيز را بسخن در آورد حتَّى هر سنگ وهر جنبنده اي باشد گويد: اي مسلمان بنده ي خدا اي يهود را بقتل برسان تنها درخت غرقد که درخت يهودان است خاموش ماند وسخن نگويد.

(عن إلزام الناصب ص 261؛ ويوم الخلاص ص 722):

قال الصادق عليه السلام: (يصرخ بصوت يسمعه الإنس والجنّ: هذه جنَّتي لمن سجد لي، ومن أبى أدخلته النار).

امام صادق عليه السلام فرمود: (دجال) با صداي بلند فرياد کشد بگونه اي که جن وانس آنرا بشنوند: اين بهشت من است براي کسي که مرا سجده کند وهر کس امتناع از سجده به من کند او را به آتش درمي افکنم.

(إثبات الهداة ج 3؛ بحار ج 52 ص 308):

قال الصادق عليه السلام: (يوم النيروز هو اليوم الذي يظهر فيه قائمنا أهل البيت، وولاة الأمر، ويظفره الله تعالى بالدجّال، فيصلبه على کناسة الکوفة، وما من يوم نيروز إلاَّ ونحن نتوقَّع فيه الفرج لأنَّه من أيّامنا حفظته الفرس وضيَّعتموه).

امام صادق عليه السلام فرمود: نوروز روزي است که قائم ما اهل بيت عليه السلام وواليان امرا ودر آن ظهور مي کنند وخداي تعالى او را بر دجال پيروزي مي بخشد واو را در کنار کوفه بدار کشد وهيچ نوروزي نيست جز آنکه ما انتظار فرج را در آن داريم زيرا نوروز از روزهاي ما است ايرانيان آنرا حفظ کردند وشما اعراب آنرا از دست داديد.

(أخرجه الحافظ أبو نعيم في کتاب الحلية؛ وعقد الدرر ص 231):

عن أبي أمامة الباهلي قال: خطبنا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وذکر الدجّال، وقال فيه: (إنَّ المدينة لتنفي خبثها، کما ينفي الکير خبث الحديد، ويدعى ذلک اليوم يوم الخلاص). قالت اُمّ شريک: فأين العرب، يا رسول الله يومئذٍ؟ قال: (هم يومئذٍ قليل، وجلّهم ببيت المقدس، وإمامهم مهدي رجل صالح فبينما إمامهم قد تقدَّم يصلّي بهم الصبح إذ نزل عيسى بن مريم حين کبَّر للصبح فرجع ذلک الإمام ينکص ليتقدَّم عيسى يصلّي بالناس فيضع عيسى يده بين کتفيته فيقول: تقدَّم فصلّها، فإنَّها لک اُقيمت. فيصلّي بهم إمامهم).

ابي امامه باهلي گفت: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم براي ما خطبه خواند وذکر دجال کرد وفرمود: همانا مدينه منوره ناپاکي وپليدي از آن نفي وبرطرف شود مانند ناپاکي آهن بوسيله کوره هاي آتش زدوده مي شود وآنروز را روز خلاص خوانند. ام شريک عرض کرد: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم در آنروز عرب در کجا باشند فرمود: اعراب در آن روز اندک خواهند بود وقسمت بيشتر آنان در بيت المقدس حضور دارند وامامشان مهدي عليه السلام که مردي صالح وشايسته است باشد در آن اثناء که امامشان به جلو ايستد که نماز صبح به جماعت اداء لحظه اي که خواهد تکبيره الاحرام گويد حضرت عيسى بن مريم عليه السلام نازل شود. امام عليه السلام به عقب رود يا عيسى عليه السلام با مردم نماز گذارد عيسى عليه السلام دست بر کتفش گذارد وگويد: تو مقدم باش ونماز بگذار که اين جماعت براي تو اقامه نماز مي کنند پس امام عليه السلام با مردم نماز گذارد.

(أخرجه الإمام أحمد بن حنبل في مسنده؛ وعقد الدرر ص 233):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يخرج الدجّال في خفقة من الدين)، وذکر الدجّال ثمّ قال: (ثمّ ينزل عيسى فينادي من السحر فيقول: يا أيّها الناس، ما يمنعکم أن تخرجوا إلى الکذّاب الخبيث؟ فيقولون: هذا رجل جنّي. فينطلقون، فإذا هم بعيسى بن مريم عليه السلام فتقام الصلاة فيقال له: تقدَّم يا روح الله فيقول: ليتقدَّم إمامکم فليصلّ بکم. فإذا صلّوا صلاة الصبح خرجوا إليه). قال: (فحين يراه الکذّاب ينماث کما ينماث الملح في الماء).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: دجال بهنگام ضعيف شدن دين بيرون آيد آنگاه ذکر دجال کرد وفرمود: سپس عيسى عليه السلام نزول فرمايد دجال از رهگذر فرياد برکشد وگويد: اي مردم چه مانع مي شود شما را که عليه دروغگوي خبيث خروج نمي کنيد؟ مردم گويند: اين مرد از جن است وروانه شوند وعيسى بن مريم عليه السلام را بينند که نماز برپا شده وبه آن حضرت گويند: يا روح الله مقدم باش ونماز بگذار عيسى عليه السلام فرمايد امام عليه السلام شما بايد بر شما امامت در نماز کند وچون نماز صبح برگزار شود بسوي او بيرون آيند. وقتي که دجال دروغگو عيسى عليه السلام را بيند مانند نمک که در اب ذوب شود گداخته خواهد گرديد.

(عقد الدرر ص 278):

ويقال: إنَّ المهدي يسير إلى قتال الدجّال وعلى رأسه عمامة رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم عمامة بيضاء، فيلتقون، ويقتلون قتالاً شديداً فيقتل من أصحاب الدجّال ثلاثين ألفاً وينهزم الدجّال ومن معه نحو بيت المقدس فيأمر الله تعالى الأرض بإمساک خيولهم ثمّ يرسل الله تعالى عليهم ريحاً حمراء فيهلک منهم أربعون ألفاً ثمّ يسير المهدي في طلبه فيجد من عسکره نحواً من خمسين ألفاً فيريهم الآيات والمعجزات ويدعوهم إلى الإيمان فلا يؤمنون فيمسخهم الله تعالى قردة وخنازير.

وگفته مي شود: مهدي عليه السلام حرکت مي کند براي قتال با دجال وعمامه سفيد رنگ رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم بر سر دارد دو سپاه بهم برخورد کنند وقتال سختي درمي گيرد حضرت از ياران دجال سي هزار نفر مي کشد ودجال با همراهان خود بسوي بيت المقدس فرار مي کند خداي تعالى زمين را مأمور مي کند که اسبان آنها را از حرکت باز دارد سپس خداي تعالى باد سرخ بر آنها مسلط فرمايد که چهل هزار تن از آنها هلاک شوند آنگاه مهدي عليه السلام در طلبش باشد قريب پنجاه هزار تن از لشکريان او را مي يابد آيات ومعجزات به آنها نشان دهد ودعوتشان به ايمان فرمايد چون دعوتش را نپذيرند خداي تعالى آنها را بصورت بوزينه وخوک مسخ نمايد.

(سنن ابن ماجة ج 2 ص 136):

عن أبي أمامة الباهلي قال: خطبنا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فکان أکثر خطبة حديثاً حدَّثناه عن الدجّال وحذَّرناه فکان من قوله أن قال: (إنَّه لم تکن فتنة في الأرض منذ ذرأ الله ذرّية آدم أعظم من فتنة الدجّال. وإنَّ الله لم يبعث نبيّاً إلاَّ حذَّر أمّته الدجّال وأنا آخر الأنبياء. وأنتم آخر الأمم. وهو خارج فيکم لا محالة).

ابي امامه باهلي گويد: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم براي ما خطبه خواند اکثر سخنانش در خطبه خبر دجال بود که ما را از او بر حذر مي داشت وفرمود: هيچ فتنه اي در زمين از روزي که خدا آدميزاده آفريد بزرگتر از فتنه دجال نيست وهمانا خدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه او امتش را از دجال بر حذر داشت ومن آخرين پيغمبرانم وشما آخرين امتها مي باشد واو در ميان شما خروج مي کند.

(عقد الدرر ص 275):

عن أمير المؤمنين عليه السلام في قصَّة الدجّال قال: (ألا وإنَّ أکثر أتباعه أولاد الزنا لابسوا التيجان وهم اليهود عليهم لعنة الله يأکل ويشرب له حمار أحمر طوله ستّون خطوة مدّ بصر أعور اليمين وإنَّ ربّکم عزَّ وجلَّ ليس بأعور صمد لا يطعم فيشمل البلاد البلاء ويقيم الدجّال أربعين يوماً أوّل يوم کسنة والثاني کأقلّ فلا تزال تصغر وتقصر حتَّى تکون آخر أيّامه کليلة يوم من أيّامکم هذه يطأ الأرض کلّها إلاَّ مکّة والمدينة وبيت المقدس ويدخل المهدي عليه السلام بيت المقدس ويصلّي بالناس إماماً فإذا کان يوم الجمعة وقد اُقيمت الصلاة نزل عيسى بن مريم عليه السلام بثوبين مشرقين حمر کأنَّما يقطر من رأسه الدهن رجل الشعر صبيح الوجه أشبه خلق الله عزَّ وجلَّ بأبيکم إبراهيم خليل الرحمن عليه السلام فيلتفت المهدي فينظر عيسى عليه السلام فيقول لعيسى: يا بن البتول صلّ بالناس فيقول: لک اُقيمت الصلاة فيتقدَّم المهدي عليه السلام فيصلّي بالناس ويصلّي عيسى عليه السلام خلفه ويبايعه ويخرج عيسى عليه السلام فيلتقي الدجّال فيطعنه فيذوب کما يذوب الرصاص ولا تقبل الأرض منهم أحداً لا يزال الحجر والشجر يقول: يا مؤمن تحتي کافر اُقتله، ثمّ إنَّ عيسى عليه السلام يتزوَّج امرأة من غسان ويولد له منها مولود ويخرج حاجّاً فيقبض الله تعالى روحه في طريقه قبل وصوله إلى مکّة).

امير المؤمنين عليه السلام در داستان دجال فرمود: هان که بيشتر پيروانش زنازادگان تاج بسرند وآنها يهودان هستند لعنت خدا برايشان باد مي خورد ومي نوشد خري سرخ رنگ، دارد که درازي آن شصت گام است که ديدگاه او نيز شصت گام است. چشم راست او کور است وهمانا پروردگار عزَّ وجلَّ کور نيست صمد است (مجوف نيست) وغذا نمي خورد - بلاء وگرفتاري فراگير همه شهرها شود ودجال چهل روز زيست مي کند اولين روزش مانند يکسال وروز دوم کمتر باشد پس پيوسته کوچکتر وکوتاه تر مي گردد تا آخر روزهايش مانند يک شب باشد همه اقطار زمين را طي مي کند بجز مکه معظمه ومدينه مشرفه وبيت المقدس را ومهدي عليه السلام داخل بيت المقدس شود ودر نماز جماعت براي مردم امامت کند وچون روز جمعه شود ونماز برپا گردد عيسى بن مريم عليه السلام نزول فرمايد با دو جامه براق سرخ گوئي روغن از سرش مي چکد با موي فروهشته وروي زيبا که شبيه ترين خلق به پدر شما حضرت ابراهيم عليه السلام خليل الرحمن عليه السلام باشد پس مهدي عليه السلام توجه کند وعيسى عليه السلام را بيند به عيسى عليه السلام گويد: اي فرزند بتول با مردم نماز بگذار عيسى عليه السلام گويد نماز براي تو اقامه شده پس مهدي عليه السلام تقدم جويد وبا مردم نماز گذارد وعيسى عليه السلام به او اقتدا کند وبا او بيعت نمايد وعيسى عليه السلام خروج کند چون به دجال برخورد بر او نيزه فرود آورد دجال ذوب وگداخته شود همانند گداخته شدن مس وزمين احدي از پيروان او را نپذيرد وپيوسته سنگ ودرخت فرياد کنند. اي مؤمن در زير من کافري است او را بکش سپس عيسى عليه السلام زني از طائفه غسان ازدواج کند واز او فرزندي آورد وبراي حج کردن بيرون رود وخداي تعالى روحش را در بين راه قبض کند پيش از رسيدن به مکه معظمه.

(سنن ابن ماجة ج 2 ص 1353):

عن حذيفة قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (الدجّال أعور عين اليسري جفال الشعر معه جنّة ونار فناره جنّة وجنّته نار).

بنقل از حذيفه رضي الله عنه گفت: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: دجال چشم چپش کور است وموي پراکنده وارد با او بهشت وآتش است. آتش او بهشت وبهشت او آتش باشد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 591):

عن العبّاس بن عبد المطَّلب رضي الله عنه أنَّ النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قال له: (يا عمّ يملک من ولدي اثنا عشر خليفة ثمّ تکون أمور کريهة و(شدّة) شدايد عظيمة ثمّ يخرج المهدي من ولدي يصلح الله أمره في ليلة فيملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً ويمکث في الأرض ما شاء الله ثمّ يخرج الدجّال).

بنقل از عباس بن عبد المطلب رضي الله عنه که رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم به او فرمود: اي عمو از فرزندان عليه السلام من دوازده خليفه باشند سپس کارهاي زشت وسختي هاي بزرگ بوقوع پيوندد آنگاه مهدي عليه السلام از فرزندان من خروج کند وخدا کارش را در يک شب اصلاح فرمايد واو زمين را پر از عدل وداد کند چنانکه پر از ظلم وجور شده باشد وآنچه خدا بخواهد در زمين باقي ماند سپس دجال بيرون آيد.

(بحار ج 52 ص 192):

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (من أبغضنا أهل البيت بعثه الله يهودياً)، قيل: وکيف يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم؟ قال: (إن أدرک الدجّال آمن به).

امام صادق عليه السلام فرمود: رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هرکس ما اهل بيت را دشمن بدارد خدايش (در روز قيامت) يهودي برانگيزد عرض شد: چگونه يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: وقتي که دجال را بيند به او ايمان آورد.

مهدي ارواحنا فداه:

(الاحتجاج ج 2 ص 497):

ومن کتاب لمولانا الحجّة المهدي أرواحنا فداه للشيخ المفيد رضي الله عنه: (سلام عليک أيّها الوليّ المخلص في الدين... فإنّا نحيط علماً بأنبائکم ولا يعزب عنّا شيء من أخبارکم... إنّا غير مهملين لمراعاتکم ولا ناسين لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم الأعداء فاتَّقوا الله جلَّ جلاله).

بخشي از نامه حضرت ولي عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف به شيخ مفيد رضي الله عنه: سلام بر تو اي ولي مخلص در دين... بي شک ما بر کارهايتان احاطه علمي داريم وهيچ چيز از خبرهاي شما بر ما پوشيده نيست... ما سرپرستي شما را ترک نکرده ايم وياد شما را به فراموشي نسپرده ايم وگر نه دچار محنت وگرفتار دشمنان مي شديد وسپس از خداي جل جلاله پروا کنيد.

(يوم الخلاص ص 206):

قال المهدي عليه السلام في کلام شريف له مع علي بن إبراهيم الأزدي حين تشرَّف بخدمته: (إنَّ الأرض لا تخلو من حجّة ولا يبقى الناس في فترة أکثر من تيه بني إسرائيل وقد ظهر أيّام خروجي فهذه أمانة في رقبتک فحدّث بها إخوانک من أهل الحقّ).

حضرت مهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف در فرمايشي به علي بن ابراهيم فرمود: به هنگامي که او به محضر امام مشرف شده بود فرمود: هرگز زمين خالي از حجت نمي ماند ومردم هم نبايد زماني را بي امام باشند حتَّى بيشتر از سرگرداني بني اسرائيل وايام خروج من نزديک است واين سخن امانت از من نزد تو فقط مي تواني اين روايت را به دوستان ما که از اهل حق باشند برساني.

(يوم الخلاص ص 210):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (يکون لغيبته حيرة يضلُّ فيها أقوام ويهتدي آخرون أولئک خيار الأمّة مع أبرار العترة).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: در ايام غيبت مهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف براي مردم حيرت وسرگرداني پيش مي آيد اقوامي در اين باره گمراه مي شوند ومردمي به هدايت مي رسند آنها که به عدالت رسيده اند واز بهترين پيروان وامت هستند با عترت طاهره.

(يوم الخلاص ص 211):

قال الصادق عليه السلام: (يکون له غيبة حتَّى يضلّ الخلق عن أديانهم).

امام صادق عليه السلام فرمود در غيبت مهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف حيرت وسرگردني به مردم است بلکه خلق از دين خودشان گمراه مي شوند.

(يوم الخلاص ص 215):

قال الجواد عليه السلام: (إنَّها ستکون حيرة لو عيّن لهذا الأمر وقت لقست القلوب ولرجع عامّة الناس عن الإسلام ولکن قالوا: ما أسرعه وما أقربه تألّفاً لقلوب الناس وتقريباً للفرج).

امام جواد عليه السلام فرمود در آينده نزديک سرگرداني وحيرت به مردم دست مي دهد که اگر وقت ظهور آن حضرت يقين شود قلبهاي مردم سخت وسنگين شود وعموم مردم از اسلام بر مي گردند لکن گفتند که در دين تسريع نشود ونزديک هم نباشد تا تاليف قلوب مردم نماييد وبدينوسيله فرج آن حضرت نزديک شود.

(يوم الخلاص ص 219):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إنَّ أعظم الناس يقيناً قوم يکونون في آخر الزمان لم يلحقوا النبيّ وحجب عنهم الحجّة فآمنوا بسواد في بياض).

رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: يقين آن کس عظيم تر است که در آخر زمان نبي اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم نديده اند وروي مبارک حجت عليه السلام بر آنها پوشيده است وايمان آورد بر نوشته هايي که در کاغذها ديدند.

(يوم الخلاص ص 231):

قال الحسين عليه السلام: (له غيبة يرتدّ فيها قوم ويثبت على الدين آخرون فيؤذن لهم ويقال لهم: (مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ)؟! أمَا إنَّ الصابر في غيبه على الأذى والتکذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله).

امام حسين عليه السلام فرمود: براي حضرت مهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف غيبتي طولاني است که بعضي از مردم مرتد مي شوند وبعضي بر وجودش ثابت قدم مي مانند به آنها گفته مي شود اگر راست مي گوييد وعده خدا کي انجام مي پذيرد آنکه بر غيبت حضرت اي بند بوده وصبر کرده بر اذيتهاي ديگران وتکذيب تکذيب کنندگان آنها به منزله مجاهد با شمشير در بين دستهاي پيامبر مي دانند.

(يوم الخلاص ص 233):

قال زين العابدين عليه السلام: (من ثبت على ولايتنا في غيبة قائمنا أعطاه الله أجر ألف شهيد مثل شهداء بدر واُحُد).

امام زين العابدين عليه السلام فرمود: کسي که در غيبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف بر ولايت استوار بماند خداوند اجر هزار شهيد مانند شهداي بدر واحد به او عطا فرمايد.

(يوم الخلاص ص 334):

قال الباقر عليه السلام: (ما يبالي من عرَّفه الله هذا الأمر أن يکون على قلّة جبل يأکل من نبات الأرض حتَّى يأتيه الموت).

امام باقر عليه السلام فرمود: چه باک کسي را که خداوند از امامت را به کسي بشناسد اگر چه ان در قله کوهي باشد واز گياهان زمين تغذيه کند تا اينک مرگ او را دريابد (يعني شناخت امر ولايت بهتر است از الاف والوف داشتن وهمه نعم الهي را داشته باشد).

(يوم الخلاص ص 243):

سُئل عن الصادق عليه السلام: أيّهما أفضل العبادة في السرّ مع الإمام منکم المستتر في دولة الباطل أو العبادة في ظهور الحقّ ودولته مع الإمام منکم الظاهر؟ فقال: (الصدقة في السرّ مع إمامکم المستتر في دولة الباطل وحال الهدنة أفضل ممَّن يعبد الله عزَّ وجلَّ في ظهور الحقّ مع الإمام الظاهر في دولة الحقّ وليست العبادة مع الخوف في دولة مثل العبادة والأمن في دولة الحقّ).

از امام صادق پرسش شد: کداميک از دو کار با فضيلت تر است عبادت در پنهاني با امام از شما در حالي که در دولت باطل باشد وپنهان يا عبادت در ظهور حق با امامي که از شما طاهر باشد. امام فرمود: صدقه در پنهاني با امام غايب در دولت باطل ودر حال صلح بهتر است از کسي که عبادت مي نمايد خدا را در ظهر حق با ظهور اما در دولت حق وهرگز عبادت در دولت باطل با خوف انجام گيرد مانند عبادت در دولت حق با داشتن امنيت نمي باشد وارزش اولي بالاتر است.

(يوم الخلاص ص 248؛ ومنتخب الأثر ص 223؛ وبحار ج 51 ص 156):

قال الامام الهادي عليه السلام: (لولا من يبقى بعد غيبة قائمکم من العلماء الداعين إليه والدالّين عليه والذابّين عن دينه بحجج الله والمنقذين للضعفاء عن عباد الله من شباک إبليس ومردته لما بقى أحداً إلاَّ ارتدَّ عن دين الله ولکنَّهم يمسکون أزمة قلوب ضعفاء الشعية کما يمسک صاحب السفينة سکّانها أي مقودها الذي يشقّ عباب الماء أولئک هم الأفضلون عند الله عزَّ وجلَّ).

امام هادي عليه السلام فرمود: اگر نبود بعد از غيبت قائم شما علمايي که مردم را دعوت به امام مي نمودند وعلمايي که مردم را دلالت ورهنمايي به سوي امام مي نمودند وعلمايي که دفاع از دين خدا نمودند با حجت وبرهان ودست ضعفاء بندگان خدا را نمي گرفتند واز دام شيطان وپيروان او رهايش نمي ساختند هر آينه کسي در دين خدا باقي نمي ماند واز از دين خدا بيرون مي رفتند لکن علماء زمام قلبهاي ضعفاء شيعه را در اختيار گرفتند مانند کشتي باني چگونه سکان کشتي را در اختيار خود مي گيرد وفرمان کشتي با اوست وبا ريسماني او را به کار کشد وسکان کشتي آب را مي شکافد وصدايي از آن بلند مي شود (يعني در زمان غيب غلماء سکان دارند).